کتیبههای تاریخی یکی از بخشهای مهم و ارزشمند میراث فرهنگی هستند.
در کشور پهناور ایران که سابقه تاریخی و فرهنگی بسیار دارد، کتیبههای تاریخی از تعداد و تنوع قابل توجهی برخوردار هستند.
پراکندگی و گاه دور از دسترس بودن این کتیبهها باعث میشود تا علاقهمندان امکان تماشای آنها را نیابند.
مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران با همکاری «پژوهشکده زبان و گویش سازمان میراث فرهنگی و گردشگری» نمایشگاهی از میراث مکتوب ایران را برگزار کرده است.
این نمایشگاه واقع در محوطه شرقی کاخ نیاوران در اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ افتتاح شده و در معرض بازدید علاقهمندان قرار گرفته است.
باغ کتیبهها که نمایشگاهی دائمی از کتیبههای صخرهای است، دارای ۴۳ مولاژ (نمونه مشابه) متعلق به دورههای مختلف تاریخی است:
ا) مادها به خط و زبان اوراتی، آشوری و آرامی متعلق به مناطق اهر و سراب
۲) دوره تاریخی پارتی و ساسانی به خط و زبانهای پارسی باستان، اکدی
۳) عیلامی و آرامی تا اواخر دوره ساسانی، به خط شکسته پهلوی
از جمله این کتیبهها می توان به کتیبههای شاپور و اردشیر در نقش رستم، کتیبه شاپور یکم در نقش رجب، کتیبه کرتیر در نقش رجب و ... اشاره کرد.
کتیبه کرتیر در نقش رجب، شیراز
کتیبه اکدی آنوبانینی (اوایل هزاره دوم ق.م)، سرپل ذهاب
همانندسازیهای صورت گرفته در مقیاس ۱*۱ هستند و در میان کتیبهها نقوش صخرهای قدیمی نیز دیده میشود.
کتیبه داریوش اول (قرن ششم ق.م)، همدان
همچنین جهت آشنایی علاقهمندان با مفاهیم متون، ترجمه آنها در کنار کتیبهها قرار گرفته است.
اگرچه این بخش از کاخ نیاوران برای علاقهمندان به رشتههای باستانشناسی و موزهداری جذابیت بیشتری دارد، اما استقبال گردشگران داخلی و خارجی از باغ کتیبهها حاکی از آن است که این کتیبهها همواره از همه قشر مخاطب دارد.
جاسوسهای انسانی در آیندهای نهچندان دور به تاریخ خواهند پیوست و آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده (سیا) نیز به این حقیقت واقف است. دون مایریکس، معاون مدیر بخش توسعهی فناوری این سازمان، بهتازگی در کنفرانسی اطلاعاتی در فلوریدای آمریکا به حضار گفت سیا در حال اتخاد چشمانداز جدیدی است که دشمن اصلی در آن نه یک مأمور خارجی، بلکه یک ماشین است.
مایریکس پس از این کنفرانس، در گفتگو با سیانان گفت کشورهای دیگر از سالها پیش برای ردیابی مأموران دشمن از هوش مصنوعی بهره میگیرند. وی در ادامه به توضیح دشواریهای پیش روی جاسوسهای سیا برای زندگی با هویت جعلی در عصر ردیابی دیجیتال و رسانههای اجتماعی پرداخت و اشاره کرد که دنیای مدرن در حال تبدیل شدن به محیطی نامساعد برای جاسوسهای انسانی است.
با این حال، سیا قصد تسلیم شدن ندارد. قدیمیترین سازمان جاسوسی آمریکا که دیرزمانی وظیفهاش اعزام افراد به سرتاسر جهان برای جمعآوری اطلاعات بود، اکنون قصد دارد با بهرهگیری از کامپیوترها همان وظیفه را به نحو بهینهتری انجام دهد.
این گذار از انسان به کامپیوتر، رؤیایی است که سیا از ۳۰ سال پیش تحقق آن را در سر میپروراند. سال گذشته، اسنادی دولتی مربوط به سال ۱۹۸۴ یافت شد که در آن از یک «گروه هدایتگر هوش مصنوعی» صحبت میشود. این گروه در آن سالها مسئول ارائهی گزارشهای ماهانه دربارهی وضعیت توسعه و تحقیق هوش مصنوعی به رؤسای سیا بود. مدیر هدایتگر هوش مصنوعی در سال ۱۹۸۴ در یادداشتی محرمانه به رئیس سیا نوشت:
برخی تلاشهای دلگرمکننده در راستای تحقیق و توسعهی هوش مصنوعی از طریق گروه آغاز شده است. این تلاشها حوزههایی نظیر سیستمهای خبره، پردازش زبان طبیعی، رابطهای هوشمند پایگاه داده، درک تصویر، پردازش سیگنال، مدیریت جغرافیایی و فضایی داده و محیطهای هوشمند ایستگاه کاری را در بر میگیرد.
سازمان سیا در آن زمان آیندهای را به رسمیت شناخت که فناوری هوش مصنوعی معرف آن است و در دورانی پی به این مسئله برد که حتی اغلب مردم چنین چیزی را یک داستان علمی تخیلی محض میپنداشتند.
این اسناد در چندین جا خواستار آموزشهای بیشتر برای مأموران، تمرکز بر پشتیبانی از توسعهدهندگان هوش مصنوعی در محیطهای آکادمیک و حرفهای و بنیانگذاری یک سازمان هوش مصنوعی متن باز میشود.
جاسوسهای امروزی با همان مشکل پیش روی همکاران قدیمی خود یعنی نیاز به پنهانکاری روبهرو هستند؛ با این تفاوت که در حال حاضر مأموران بهجای فریب دادن افراد با مدارک جعلی و دروغهای باورپذیر، باید کامپیوترهایی را فریب دهند که از بین جمعیتی شلوغ قادر به تشخیص چهرهی یک شخص خاص هستند.
آنطور که مایریکس میگوید، دست کم ۳۰ کشور به لطف سیستمهای فعلی دوربین مداربسته از توانایی انجام چنین کاری برخوردار هستند و این بدین مفهوم است که اکنون ابزارهای ضد اطلاعاتی در جامعهی جهانی اطلاعات دست بالا را دارند. با پیشرفتهای صورتگرفته در ردیابی ماهوارهای و اطلاعات مکانی جغرافیایی، جاسوسهای انسانی هیج شانسی در برابر نسل بعدی هوش مصنوعی نخواهند داشت.
ما همیشه بر این تصور بودیم که جاسوسهایی نظیر جیمز باند مجهز به پیشرفتهترین ابزارها هستند. اما بهزودی همان ابزارها جای جاسوسهای انسانی را خواهند گرفت.
مقالهی بیتکوین ویکیپدیا در کل بیش از ۱۵ میلیون بازدید داشته که با فاصلهی کمی (کمتر از ۱ میلیون اختلاف) نسبت به مقالهی مربوط به ایالات متحده امریکا در ردهی نهم قرار گرفته است. این لیست نشان میدهد که بیتکوین یک میلیون بازدید بیشتر از فیلم زن شگفتانگیز یا واندر وومن و ۲.۶ میلیون بازدید بیشتر از دواین داگلاس جانسون ملقب به صخره (بازیگر و کشتی کج کار آمریکایی) و ۲ میلیون بازدید بیشتر از ایلان ریو ماسک داشته است.
JFG ویراستار ارشد ویکیپدیا در نوشتهای طنز بیان کرده است که بیت کوین به عنوان چیزی بسیار نامحسوس و غیرقابل لمس توصیف میشود، اما باز هم ممکن است سرمایهگذاری بهتری نسبت به سهام تسلا در سال ۲۰۱۷ باشد. به گفتهی وی:
برای دوستانی که هنوز از این نوآوری چیز زیادی نمیدانند مینویسم؛ بیتکوین به خوبی طلا، درخشانتر از سرب، رویندهتر از گل لاله است و میتواند افراد را به جنون بکشاند.
طلا انسانهای جسور و بیپروا را ثروتمند و غنی میکند و بیتکوین احمقها را برای جبران آن تحت اختیار گرفته است. ممکن است شما در استخری از طلا شیرجه بزنید اما همهی آن را در یک نزاع از دست بدهید؛ به طرز عجیبی، میتوانید امروز طلا بخرید و آن را فراموش کنید تا زمانی که نوهی بزرگ شما آن را تبدیل به پول کند. «پیشخرید پول» که شدیدا وسوسهانگیز بود به غیرقابل لمسترین دارایی کل دوران تبدیل شد، البته به عنوان ابزاری برای پرداخت کاملا نامناسب است. با همهی این اوصاف، حداقل در سال ۲۰۱۷ بیت کوین سرمایهگذاری بهتری نسبت به سهام تسلا است!
به نظر میرسد که سایر ارزهای دیجیتالی مطرح دنیا از نظر محبوبیت در میان مردم فاصلهی زیادی با بیتکوین داشته باشند؛ هیچ مقالهی دیگری در رابطه با ارز دیجیتال در این لیست ۵۰ تایی قرار نگرفته است. اما از میان ۵۰۰۰ مقالهی محبوب هفتهی گذشته ۴ مقاله مربوط به ارز دیجیتال است: بیتکوین (۳۵۴)، بلاکچین (۳۱۲)، ارز دیجیتال (۱۲۷۳) و اتریوم (۳۷۱۰).
این روزها مردم موارد بیشتری در رابطه با بلاکچین را نسبت به بیتکویت جستجو میکنند که نشان میدهد عمیقتر از گذشته به مطالعه و درک دنیای ارز دیجیتال و تکنولوژی حاکم بر آن، علاقهمند شدهاند. با این حال چه کسی معتقد است که بیتکوین در حال ورود به فرهنگ عامهی مردم است؟
ناسا در زمینهی ساخت هواپیماهای مافوق صوت سابقهی بالایی دارد. در حقیقت فعالیت ناسا در ابتدا با آزمایش هواپیماهای مافوق صوت شروع شد؛ یعنی زمانی که این سازمان، کمیته رایزنی ملی هوانوردی آمریکا (NACA) نام داشت. ناسا با ساخت هواپیمای بیل ایکس ۱ (Bell X-1) شروع کرد و به سنت ساخت هواپیماهای آزمایشی خود ادامه داد تا به هواپیماهای فضایی مانند ایکس ۳۷ رسید.
ناسا اکنون برای اولین بار پس از دههها میخواهد یک هواپیمای مافوق صوت بسازد. اما درحالیکه هدف از ساخت هواپیماهای قبلی شکستن رکورد سرعت بوده است، آخرین نسخهی هواپیمای ایکس میخواهد یک هواپیمای مافوق صوت فوق کم صدا (QueSST) باشد. ناسا امیدوار است با ساخت این هواپیما، در ادامه امکانی برای توسعهی هواپیماهای مافوق صوت تجاری فراهم کند.
سازمان ملی هوانوردی و فضا به همین منظور، قراردادی ۲۴۷ میلیون دلاری با شرکت لاکهید مارتین برای ساخت این هواپیما امضا کرده است. لاکهید مارتین قرار است این هواپیمای مافوق صوت کمصدا را تا پایان سال ۲۰۲۱ به مرکز پژوهشهای پرواز آرمسترانگ در کالیفرنیا تحویل دهد.
جیون شین، مدیر ارشد بخش هوانوردی ناسا، در کنفرانس خبری اخیر ناسا این موضوع را تأیید کرده و گفته است که با این پروژه، ناسا به دوران پژوهشهای گذشته خود بازخواهد گشت. او میگوید:
فوقالعاده هیجانانگیز است که دوباره هواپیماهای سری ایکس را در این مقیاس طراحی میکنیم. سنت پرسابقهی ما برای حل موانع فنی وسایل نقلیهی مافوق صوت، میتواند به نفع همه باشد.
در گذشته، هواپیماهای تجاری مافوق صوت، امکان پرواز داشتند؛ همچون هواپیمای بریتانیایی فرانسوی کنکورد (که تا سال ۲۰۰۳ فعالیت میکرد) و هواپیمای روسی توپولوف توو -۱۴۴ (که در سال ۱۹۸۳ بازنشسته شد). اما این هواپیماها با وجود شکستن دیوار صوتی (که صدای بلندی پدید میآورد) امکان پرواز در ارتفاعات کم نداشتند. در نتیجه، قوانین فعلی سازمان هوانوردی فدرال (FAA) پرواز این دست هواپیماها را کاملا ممنوع اعلام کرده است.
هدف از طراحی هواپیمای مافوق صوت کمصدای ناسا، انجام پروازهای مافوق صوت به نحوی است که صدای آن برای ساکنان نواحی پرواز مزاحمتی نداشته باشد. نکتهی کلیدی برای چنین موفقیتی، طراحی خاص بدنهی هواپیمای ایکس است.
طراحی بدنه هواپیمای ایکس به نحوی است که موجهای شوک پس از دور شدن از هواپیما دوباره به وسیلهی نقلیه هوایی بازنمیگردند و در همین حال، موجهای ضعیفتر به سوی زمین باز میگردند. ناسا از دههی ۱۹۶۰، این ایده را با هواپیماهایی مانند نورثروپ اف-۵ آزمایش کرده است. این هواپیما که پروازهای آزمایشی را در سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۴ انجام داد، شکل دماغهی منحصربهفردی دارد و نشان داده است که میتواند سر و صدا را کاهش دهد. آزمایشهای پرواز اخیر، آزمونهای تونل باد و ابزارهای شبیهسازی پیشرفته نیز نشان دادهاند که این فناوری کارایی مورد نظر را دارد.
طرح مفهومی منحصر به فرد لاکهید مارتین برای هواپیمای مافوق صوت کمصدا (QueSST). با این طراحی هواپیما میتواند امواج شوک کمصدا پدید بیاورد
پیکربندی هواپیمای ایکس بر اساس طراحی QueSST است که لاکهید مارتین در سال ۲۰۱۶ در همکاری با ناسا ساخت و آزمایشهای آن را در تونل باد مرکز پژوهشی گلن در سال ۲۰۱۷ تکمیل کرد. طرح پیشنهادی این هواپیما دارای ابعاد ۲۸٫۶۵ متر طول، عرض حدود ۹ متر و وزن ۱۴٫۶۵۰ کیلوگرم خواهد بود. بر اساس طراحی لاکهید مارتین، هواپیمای ایکس از موتور پرقدرت توربوفن اف ۴۱۴ ساخت جنرال الکتریک بهره میبرد. جنگنده بوئینگ F/A-18E/F سوپر هورنت هم از این موتور استفاده میکند. هواپیمای ایکس تکسرنشین خواهد بود و دارای سرعت بیشینهی ۱٫۵ ماخ (۱۵۹۰ کیلومتر در ساعت) است و میتواند به حداکثر ارتفاع پرواز ۱۶,۷۶۴ متر (۵۵ هزار پا) دست پیدا کند.
به گفتهی شین ساخت هواپیمای ایکس ثمرهی همکاری همه مراکز پژوهشی هوانوردی ناسا است. او میگوید:
بسیاری از افراد در ناسا در تلاش بودهاند تا ما را به این نقطه برسانند. با تشکر از تلاشهایی که تاکنون انجام دادهاند و در آینده انجام میدهند، میتوانیم از هواپیمای ایکس برای ایجاد انقلابی در اصول و قواعد هوانوردی استفاده کنیم.
برنامه توسعه هواپیمای ایکس به سه مرحله تقسیم شده است که پیشبینی میشود طی سالهای۲۰۱۹ تا ۲۰۲۵ اجرا شوند. مرحله اول که از سال ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ اجرا میشود، شامل بررسی طراحی و آمادهسازی برای ساخت است. اگر این مرحله موفقیتآمیز باشد، ساخت هواپیمای مافوق صوت ناسا در تسهیلات پیشرفته شرکت لاکهید مارتین در پالمديل، کالیفرنیا شروع میشود و به دنبال آن، مجموعهای از آزمونهای پرواز انجام میشود.
مرحله دوم در سال ۲۰۲۲ شروع میشود و برنامهریزی شده است که در این مرحله آزمونهای آزمایشی در پایگاه نیروی هوایی ادواردز در جنوب کالیفرنیا انجام شود. در مرحله سوم که از سال ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۵ به طول خواهد انجامید، نخستین آزمونها در پایگاه نیروی هوایی آرمسترانگ و سپس پروازهای آزمایشی بیشتر در ۶ شهر ایالات متحده انجام خواهد شد.
در نهایت قرار است نتیجهی این آزمایشها در اختیار سازمان هوانوردی فدرال (FAA) و سازمان بینالمللی هوانوردی (ICAO) داده شود تا این سازمانها بتوانند تغییراتی را در قوانین فعلی به وجود بیاورند. بنابراین، اگر این برنامه موفقیتآمیز باشد، ممکن است پروازهای ارتفاع پایین تجاری به وسیلهی هواپیماهای مافوق صوت امکانپذیر شود.
شرکت تیونینگ آلمانی برابوس (Brabus) یکی از شناختهشدهترین تیونرهای جهانی است که محصولات آن، معمولا با رنگ مشکی، بدنهی عضلانی و غرش پیشرانههای V12 و V8 جلب توجه کردهاند. متأسفانه هفتهی گذشته، بنیانگذار اصلی برابوس، بودو بوشمن در سن ۶۲ سالگی درگذشت. او بهعنوان بنیانگذار و مدیرعامل برابوس همیشه با شعار «برای پول کار نکنید، برای شوق و اشتیاق خود کار کنید» شناخته میشد. تصمیم گرفتیم برای گرامیداشت یاد و خاطرهی این فرد خلاق، مطلبی مختصر در مورد بهترین محصولات برابوس در دوران مدیریت بوشمن تهیه کنیم.
برابوس؛ اصالت تیونینگ آلمانی
بودو بوشمن، در دههی ۱۹۷۰ میلادی که اوایل دورهی جوانی خود را میگذراند، علاقهی شدیدی به تیونینگ و شخصیسازی خودرو داشت. بوشمن برای تیونینگ خودروهای خود به شرکتهای مختلف مراجعه کرد، اما روش کار هیچکدام از تیونرها مطابق میل او نبود. همین مورد باعث شد بوشمن به فکر ایجاد شرکت تیونینگ خود بیافتد. بر اساس قوانین آلمان، برای تأسیس یک شرکت حداقل باید دو نفر وجود داشته باشند. بوشمن با کمک دوست نزدیک خود،کلائوس برکمن در سال ۱۹۷۷ شرکت برابوس را بنیان نهاد. برابوس واژهی معنیداری نیست و درواقع از سرواژههای نام خانوادگی بوشمن و برکمن (Brackman, Buschmann) ایجاد شده است. پس از تأسیس برابوس، برکمن علاقهی چندانی به تیونینگ خودرو و یا مدیریت مجموعه نشان نداد و سهم خود را به قیمت ۱۰۰ یورو به بوشمن واگذار کرد.
بوشمن با تمرکز ویژه بر تیونینگ پیشرانه و حداکثر خروجی قدرت و گشتاور، کیتهای بدنهی تهاجمی و عضلانی و کابین کاملاً سفارشی برابوس را خیلی زود به شهرت جهانی رساند. پس از اتحاد برابوس و دایملر در سال ۲۰۰۱ و تأسیس برند اسمارت-برابوس، زیرمجموعههای برابوس شامل دپارتمانهای کلاسیک، تعمیرگاههای مخصوص مرسدسبنز، شخصیسازی قایقهای تفریحی، طراحی مدلهای مفهومی و شعبههای رسمی در ژاپن، خاورمیانه، کانادا، ایالات متحده آمریکا و چین گسترش یافت. در حال حاضر پس از گذشت بیش از ۴۰ سال، برابوس با سه کارخانهی پیشرفته و مدرن در آلمان، به تولید محصولات سفارشی از برندهای مرسدسبنز، اسمارت، میباخ و تسلا مشغول است.
در ادامه فهرست بهترین محصولات برابوس بر اساس دیدگاه تیم تحریریهی وبسایت موتور وان آورده شده است.
برابوس راکت
بدون شک مشهورترین محصول برابوس، سری راکت (Rocket) است که با مدل برابوس راکت شروع شد. پس از عرضهی نسل اول مرسدسبنز CLS کلاس، برابوس در سال ۲۰۰۶ نسخهی ویژهی خود را از این مدل رونمایی کرد. برابوس راکت با استفاده از پیشرانهی ۱۲ سیلندر V شکل ۶.۳ لیتری توربوشارژ (دو توربوشارژ با طرح توئینتوربو)، ۷۲۰ اسب بخار قدرت (دور موتور ۵۱۰۰) و ۱۳۲۰ نیوتنمتر گشتاور (دور موتور ۲۱۰۰) تولید میکرد که البته حداکثر گشتاور بهصورت الکترونیکی به ۱۱۰۰ نیوتنمتر محدود شده بود. برابوس راکت با نهایت سرعت ۳۶۲ کیلومتر بر ساعت (محدودشده به ۳۵۰ کیلومتر بر ساعت) در زمان ۳.۲ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت میرسید که درواقع سریعترین خودروی چهاردر آن سالها محسوب میشد. برابوس راکت بهعنوان سریعترین سدان سال ۲۰۰۶ در مدل مخصوص خودروی پلیس نیز عرضه شد.
سری برابوس راکت با مدلهای جدیدتر، راکت 800، راکت 750و راکت 900 که به ترتیب نسخههای تیونینگشده از مرسدسبنز C کلاس، CLS63 AMG و S65 AMG هستند، گسترش پیدا کرد.
برابوس SV12 S بایتوربو رودستر
یکی از پرقدرتترین محصولات برابوس نسخهی تیونینگشدهی نسل پنجم مرسدسبنز SL کلاس، مدل SL600 است. در زمان رونمایی برابوس SV12 S رودستر در سال ۲۰۰۶، این مدل زیبا قدرتمندترین خودروی کروک جهان بود. تیم مهندسی برابوس پیشرانهی ۱۲ سیلندر V شکل ۵.۵ لیتری توربوشارژ (دو توبوشارژ با طرح بایتوربو) استاندارد مرسدسبنز SL600 با قدرت ۵۱۷ اسب بخار (دور موتور ۵۰۰۰) را بازبینی کرد تا حاصل آن، افزایش حجم به ۶.۳ لیتر و نهایت قدرت ۷۳۰ اسب بخار (دور موتور ۵۱۰۰) باشد.
علاوه بر قدرت، گشتاور نیز تغییر کرد و از ۸۳۰ به ۱۳۲۰ نیوتنمتر از دور موتور ۲۱۰۰ رسید که البته دوباره به ۱۱۰۰ نیوتنمتر محدود شد. این کروک دوسرنشینهی آلمانی با نهایت سرعت محدودشده به ۳۵۰ کیلومتر بر ساعت، فقط به ۴ ثانیه زمان نیاز داشت تا به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت برسد. ۱۰.۵ و ۲۹.۵ ثانیه زمان کافی بود تا برابوس SV12 S به سرعتهای ۲۰۰ و ۳۰۰ کیلومتر بر ساعت برسد.
برابوس مکلارن مرسدس SLR
گرندتورر زیبای مرسدسبنز SLR مکلارن، حاصل تلاش و همکاری نزدیک تیمهای مهندسی مرسدس و مکلارن بود. SLR در دو مدل کوپه و رودستر عرضه شد که برابوس هر دو مدل را با تیونینگ ویژهی خود همراهی کرد. پیشرانهی دستساز ۸ سیلندر V شکل ۵.۴ لیتری سوپرشارژ با قدرت ۶۱۷ اسب بخار و گشتاور ۷۸۰ نیوتنمتر نیروبخش SLR بود. تغییرات برابوس در پیشرانه بیشتر بر میل سوپاپها، سیستم خنککنندگی، اگزوز اسپرت و قطعات دیگر متمرکز شد تا حاصل کار، افزایش قدرت به ۶۶۰ اسب بخار (دور موتور ۶۵۰۰) باشد. با نصب دیفرانسیل لغزش محدود جدید، برابوس SLR با نهایت سرعت ۳۴۰ کیلومتر بر ساعت در زمان ۳.۶ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت میرسید.
برابوس بولیت
نسل سوم مرسدسبنز C کلاس، اساس یکی از زیباترین محصولات برابوس را تشکیل داد. بهطور دقیقتر، برابوس بولیت نسخهی تیونینگشدهی مرسدسبنز C63 AMG بود. C63 AMG از پیشرانهی ۸ سیلندر V شکل ۶.۳ لیتری تنفس طبیعی AMG با قدرت ۴۵۱ اسب بخار استفاده میکرد. تیم مهندسی برابوس برای عرضهی بولیت، پیشرانهی V8 را کنار گذاشتند و از نوع ۱۲ سیلندر V شکل ۶.۳ لیتری توربوشارژ (دو توربوشارژ با طرح بایتوربو) با قدرت ۷۲۰ اسب بخار (دور موتور ۵۱۰۰) و گشتاور محدودشده به ۱۱۰۰ نیوتنمتر (دور موتور ۲۱۰۰) استفاده کردند. برابوس بولیت با حداکثر سرعت ۳۱۷ کیلوتر بر ساعت در زمان ۳.۹ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت میرسید.
در سال ۲۰۱۲ و پس از رونمایی C کلاس کوپه، برابوس بولیت کوپه 800 در نمایشگاه خودروی ژنو ۲۰۱۲ با همان پیشرانهی V12 برابوس بولیت معرفی شد.
برابوس مرسدسبنز وانئو
وانئو محصول سال ۲۰۰۲ مرسدسبنز در کلاس خودروهای چندمنظوره (MPV یا سگمنت M) بود که مخاطبان اصلی آن، خانوادهها محسوب میشدند. پرقدرتترین مدل وانئو با پیشرانهی ۱.۹ لیتری با قدرت ۱۲۳ اسب بخار عرضه شد. تیم مهندسی برابوس با دیدگاه تیونینگ ظاهری بدنه و کابین، کیت بدنهی اختصاصی خود را برای این مدل عرضه کرد. وجود وانئو در این لیست فقط جهت ذکر این نکته است که برابوس به مدل و کلاس خودرو توجه نمیکند و تمرکز آن فقط ارائهی محصول سفارشی و منحصربهفرد است.
برابوس تسلا رودستر
اولین همکاری نزدیک برابوس با یک استارتاپ سیلیکون ولی، برابوس تسلا رودستر است. تیم مهندسی برابوس اصلاً با تیونینگ قوای محرکهی برقی میانهی خوبی ندارد و فقط با ارائهی کیت سفارشی بدنه، تسلا رودستر را به نمای خودروهای بنزینی شبیهتر کرده است.
خودروهای فهرستشده، بر اساس نظر تیم تحریریهی وبسایت موتور وان معرفی شدهاند. در پایان این مطلب دیگر محصولات بینظیر برابوس که از نظر نگارنده باید به آنها توجه شود، لیست شدهاند.
- برابوس مرسدسبنز G کلاس V12 S بایتوربو
- برابوس مرسدسبنز E V12
- برابوس مرسدسبنز SL65 AMG Black Series
- برابوس 700 بایتوربو
- برابوس مرسدسبنز SLS AMG
- برابوس مرسدسبنز SL کلاس
- برابوس B63S-700 6x6
- برابوس 850 6.0 بایتوربو کوپه
بانک مرکزی بهمنماه سال گذشته با راهاندازی سامانهی «نیما»، مقدمات سامان بخشیدن به بازار ارز کشور را فراهم کرد. سامانهی نیما در واقع مخفف عبارت «نظام یکپارچهی معاملات ارزی» محسوب میشود و با هدف تسهیل تأمین ارز و ایجاد فضای امن برای خریداران و فروشندگان ارز راهاندازی شده است. سامانهی یادشده بدین منظور طراحی شده تا متقاضیان خرید ارز بتوانند درخواست خود را در یک بستر یکپارچه در اختیار فروشندگان ارز قرار دهند و فروشندهای که تمایل به ارائهی خدمات دارد، بتواند در بستری سالم و رقابتی، پیشنهاد خریدار ارز را پاسخ دهد. سامانهی نیما در واقع بستری آنلاین برای خرید و فروش ارز است.
بازرگانان میتوانند با مراجعه به سامانهی جامع تجارت، درخواست خود را برای تأمین ارز ثبت سفارشهای غیر بانکی ثبت کنند. پس از ثبت سفارش و با توجه به هماهنگی صورتگرفته بین بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و وزارت صنعت، معدن و تجارت، این درخواست بهصورت خودکار و برخط به سامانهی نیما انتقال پیدا میکند و در نتیجه درخواست خرید ارز بازرگانان توسط صرافیها مشاهده میشود و در صرافیها میتوانند پیشنهاد خود را ارائه کنند.
بهصورت کلی فرایند تأمین ارز مورد نیاز واردکنندگان کالا و متقاضیان ارز به دو روش صورت میپذیرد. یکی از روشهای مورد نظر از طریق بانکی است که طی آن واردکننده ثبت سفارش را انجام میدهد و بانک مرکزی از طریق پرتال ارزی، ارز را تأمین میکند و از طریق روابط بین کارگزاری بانکهای ایران و سایر کشورها، پرداختها به فروشندگان خارجی صورت میپذیرد. شیوهی دیگر، تأمین ارز غیر بانکی است که در آن سیستم بانکی دخالت ندارد و صرافیها بهعنوان مهرهی اصلی در تبادل پول ایفای نقش میکنند. بانک مرکزی روش غیر بانکی برای تأمین و انتقال ارز را زاییدهی تحریمهای بانکی اعلام کرده است. متقاضیان خرید ارز به طریق غیر بانکی میتوانند با استفاده از سامانهی نیما اقدام به ثبت درخواست کنند و سپس در صورت پیشنهاد از سوی صرافیها برای ارائهی خدمات، گزینههای موجود را مشاهده و از بین پیشنهادات ارائهشده، مورد مطلوب را انتخاب کنند.
سامانهی نیما بهعنوان حلقهی مفقوده بین سامانهی جامع تجارت و سامانهی پنجرهی واحد تجارت فرامرزی ایفای نقش میکند. یکی دیگر از مزایای استفاده از سامانهی نیما، دسترسی تجار به طیف گستردهای از صرافیهای بانکی و تضامنی است و از این رو نیما میتواند رقابت سالمی بین صرافیهای موجود در این سیستم ایجاد کند. اهمیت سامانهی نیما پس از یکسانسازی نرخ ارز توسط دولت از تاریخ ۲۱ فروردین سال جاری بیش از پیش افزایش پیدا کرده است. بر اساس اطلاعات ارائهشده توسط بانک مرکزی، واردکنندگان و صادرکنندگان کالا به ترتیب برای تأمین ارز مورد نیاز برای ورود کالا پس از ثبت سفارش و همچنین فروش ارز حاصل از صادرات کالا باید از سامانهی نیما استفاده کنند.
سامانهی نیما از تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۹۶ کار خود را بهصورت آزمایشی آغاز کرده بود؛ اما این رسما از تاریخ ۳ اردیبهشت ۹۷ شروع به کار کرد. بانک مرکزی اعلام کرده است که در نظام ارزی جدید و با بهرهگیری از نظام یکپارچه معاملات ارزی یا همان نیما، هیچ واردات رسمی و قانونی بدون رصد و تأیید بانک مرکزی در خصوص جنبههای ارزی آن قابل انجام نیست. دکتر ولیالله سیف، رئیس بانک مرکزی، اعلام کرده عدم تعیین تکلیف حساب سرمایه و آزاد بودن ضمنی آن، زمینهساز خروج سرمایه در مقادیر بزرگ شده است. خروج ارزی که در ازای آن هیچ کالا و خدمتی به کشور عرضه نمیشود، یک عارضه و مخاطره بزرگ است. همچنین باید به قاچاق گستردهی کالا اشاره کرد که طی آن کالاهای غیر مجاز یا اقلام مجاز بدون پرداخت حقوق تعیینشده گمرکی و ضوابط وارد کشور میشوند.
بنا بر اطلاعات ولیالله سیف، سامانهی نیما چهار بازیگر اصلی دارد:
- واردکنندگان کالا و خدمات بهعنوان متقاضیان ارز
- صادرکنندگان کالا و خدمات (شامل دولت بهعنوان صادرکنندهی نفت) بهعنوان عرضهکنندهی ارز
- واسطهگران شامل بانکها و صرافیها که منابع را از سمت عرضهکنندگان به متقاضیان هدایت میکنند
- سیاستگذار که بر اساس پیشبینی منابع و مصارف، نرخ، دامنهی آزادی نرخ، اولویتها و سقف مصارف را از طریق سامانه کنترل میکند
سامانهی نیما سه ویژگی اصلی دارد؛ این سامانه دادهها و اطلاعات کامل و واقعی از عرضه و تقاضای ارز را فراهم میکند. همچنین باید به فرایند تأمین منابع و تخصیص مصارف ارزی در یک ساختار یکپارچه اشاره کرد. در نهایت سامانهی نیما علاوه بر پوشش نیازمندهای کلان مربوط به تجارت، قابلیت پوشش نیازهای خرد مردم نظیر ارزهای مسافرتی، درمانی و دانشجویی را هم دارا است.
سرگی برین، یکی از موفقترین کارآفرینان دنیای فناوری است. صحبتهای او مانند هر کارآفرین بزرگ دیگر سیلیکون ولی، توسط افراد مختلف دنبال میشود و از اهمیت بالایی برخوردار است. او اکنون بهعنوان مدیر هلدینگ آلفابت، مشغول به کار است. از وظایف اصلی مدیریت در چنین سطحی باید به شناسایی و تشویق فرصتها و فناوریهای جدید در میان مدیران و کارمندان اشاره کرد.
برین در نامهی سالانهی اخیر خود به انجمن مؤسسان آلفابت، علائم گوناگونی از پیشرفتهای پیش روی دنیای فناوری را مثال زده است. او در این نامه اشارهای جدی به افزایش بیسابقهی قدرت پردازش کامپیوترها دارد. در بخشی از این نامه آمده است:
فاکتورهای مختلفی در رشد بیسابقهی قدرت پردازش کامپیوترها دخیل هستند. اولین فاکتور، قانون مور است. البته تأثیرات برخی فاکتورهای قدیمی مانند تعداد ترانزیستورها، چگالی آنها و فرکانس پردازندهها در حال محو شدن هستند. فاکتور بعدی، تقاضای بسیار زیاد است. این افزایش تقاضا به خاطر پیشرفت سریع در گرافیک بازیها و البته الگوریتمهایی که در ارزهای رمزنگاری شدهی امروزی مانند اتریم وجود دارند، رخ داده است.
به نظر میرسد اگر سرگی برین علاقهای هم به ارزهای رمزنگاری شده نداشته باشد، حداقل از تأثیر آنها در افزایش قدرت پردازندهها خوشحال است.
بههرحال تمرکز اصلی این نامه روی هوش مصنوعی بوده است. برین در ادامهی نامهی خود اشارهای به محصولات و خدمات گوگل داشته که از شبکهی عصبی و هوش مصنوعی بهره میبرند. برخی از این محصولات و دستاوردها عبارتند از:
- تشخیص تصاویر موجود در گوگل فوتوز
- توانمندسازی خودروهای سرویس ویمو برای تشخیص امن اجسام و انسانها
- بهبود صدا و کیفیت تصویر دوربینها در سختافزارهای شرکت
- توانایی درک و تولید صحبت در گوگل هوم
- توانایی ترجمهی بیش از ۱۰۰ زبان در گوگل ترنسلیت
- درج زیرنویس برای بیش از یک میلیارد ویدیو به ۱۰ زبان در یوتیوب
- بهبود بازده دیتاسنترها
- پیشنهاد پاسخهای کوتاه به ایمیلها
- کمک به پزشکان در تشخیص بیماریهایی همچون دیابت
- کشف منظومههای سیارهای جدید
- تولید شبکههای عصبی پیشرفتهتر
البته تمام مطالب ذکرشده توسط برین در نامهی سالیانه، امیدوارکننده نیستند. او با نگرانی در مورد امنیت هوش مصنوعی و خطر سلطه بر انسانها، فضای نامهی خود را کمی تیره و تار کرده است. برین هم مانند ایلان ماسک معتقد است هوش مصنوعی احتمالا خطراتی ناشناخته برای انسان خواهد داشت.
او در این باره میگوید:
نکتهی مهم اینکه امنیت، نگرانیهای مختلفی در زمینهی هوش مصنوعی ایجاد کرده است؛ از نگرانی در مورد احساسات به سبک فیلمهای علمی تخیلی، تا نگرانی ملموستری در ارتباط با کارایی خودروهای خودران.
در نهایت از خلاصهی صحبتهای یکی از تأثیرگذارترین افراد دنیای فناوری، میتوان آیندهای روشن را برداشت کرد؛ آیندهای که ارزهای رمزنگاری شده نقش کوچکی در آن دارند و تا زمانی که هوش مصنوعی علیه ما قیام نکند، روشن باقی خواهد ماند.
هفتهی گذشته، دپارتمان منابع طبیعی ویسکانسین باوجود تظاهرات و مخالفتهای شدید گروههای حامی محیط زیست، مجوز تأسیس کارخانه در حاشیهی دریاچهی میشیگان را به شرکت تایوانی فاکسکان اهدا کرد. این کارخانه روزانه هفت میلیون گالن (حدود ۲۶.۵ میلیون لیتر) آب مصرف خواهد کرد.
این کارخانه با هزینهای حدود ۱۰ میلیارد دلار در حاشیهی دریاچه تأسیس خواهد شد. مساحت زمین این کارخانه، ۲۰ میلیون فوت مربع (حدود ۲ میلیون متر مربع) است و در ماونت پلزانت ویسکانسین افتتاح میشود. نزدیک به ۲.۷ میلیون گالن از این آب که حدود ۳۹ درصد آب مصرفی را تشکیل میدهد، در طول فرآیند از بین میرود. اکثر این آب بهصورت تبخیر از بین خواهد رفت و بقیهی آن پس از تصفیه به حوضچهی دریاچه باز خواهد گشت.
دپارتمان منابع طبیعی (DNR) در بیانیهای اعلام کرده که این مقدار آب تنها ۰.۰۷ درصد به استخراج منابع سطحی آب این دریاچه خواهد افزود. از طرفی، فعالان محیط زیست حاضر در این منطقه، نگران مقدار آب مصرفی نیستند و نگرانی اصلی آنها در ارتباط با روندی است که با تأسیس این کارخانه ایجاد خواهد شد. این روند، موارد مصرف جدیدی برای آب این دریاچه ایجاد و فرصت را برای حضور دیگر کارخانهها در حاشیهی آن فراهم خواهد کرد. آنها معتقدند این روند به حدی ادامه خواهد یافت که بهسرعت شاهد خشک شدن این دریاچه خواهند بود.
دریاچهی میشیگان یکی از پنج دریاچهی گروه Great Lakes است. این پنج دریاچه در مجموع یکپنجم آب سطحی جهان را تأمین میکنند. در طول تاریخ، آب این دریاچه تنها برای شرب و مصرف مردم عادی استفاده شده است. دریاچههای گروه گریت لیکس، بر اساس تفاهمنامهای که در سال ۲۰۰۸ امضا شد، تحت حفاظت قرار دارند. در متن این تفاهمنامه آمده است:
هرگونه استخراج جدید از حوضچهی این دریاچهها ممنوع است. البته در شرایطی بسیار ویژه که استانداردهای متعددی رعایت شوند، میتوان استثناءهایی قائل شد.
یکی از این استانداردها، کسب تأییدیه از فرمانداران هر هشت ایالت اطراف این دریاچهها است. در مورد پروندهی کارخانهی فاکسکان، به نظر میرسد لابیهایی برای دور زدن قانون تشکیل شده و این شرکت از کسب استانداردها معاف شده باشد. از طرفی کارخانهی فاکسکان در ماونت پلزانت و خارج از حوزهی تحت پوشش گریت لیکس تأسیس خواهد شد. این بدان معنا است که مدیران این شرکت باید با قوانین دشوارتری روبرو شوند؛ اما مقامات تایوانی، با هوشیاری درخواستهای خود را از شهر راسین در داخل حوزهی گریت لیکس ارسال کردهاند.
درخواست ارسالشده توسط فاکسکان به دلایلی جالب توسط DNR تأیید شده است. دلیل تأیید، استفادهی پایین اهالی ماونت پلزانت از آب دریاچهی میشیگان است و در متن تفاهمنامه آمده که تجهیزات نصبشده برای تأمین آب اهالی فعالیت میکنند. نکتهی مهم این است که DNR بهطور حتم میداند بخشی از این آب برای مصرف فاکسکان استخراج خواهد شد.
کری شومان، مدیر اجرایی گروه حفاظت از محیط زیست ویسکانسین، این تفاهمنامه را نقض آشکار قرارداد گریت لیکس میداند. از نظر او حفظ منابع گریت لیکس یکی از بهترین دستاوردهای قانونی تاریخ است که با این اقدام، تخریب خواهد شد.
سازمان Compact Implementation Coalition، گروهی است که وظیفهی حفاظت و نظارت بر اجرای قرارداد گریت لیکس را بر عهده دارد. این گروه در بیانیهای در مورد قرارداد اخیر، ناامیدی خود را از تصمیم DNR به این صورت اعلام کرد:
گروه CIC معتقد است که DNR نهتنها روح، هدف و زبان واضح قرارداد را نقض کرده، بلکه به صدای نگران هزاران شهروند ویسکانسین نیز بیاعتنا بوده است.
بههرحال گروههای حامی محیط زیست در تلاش هستند تا اقدام DNR را هرچه بیشتر محکوم کنند و در این میان، دولت و فاکسکان را مقصران اصلی میدانند. البته به نظر نمیرسد که تلاشهای این گروهها راه به جایی ببرد؛ چرا که این سازمان پیش از این اجازهی انتشار آلودگی در هوا را نیز به فاکسکان اهدا کرده است.
پژوهشگران با استفاده از شبیهسازیهای کامپیوتری و اسکن امآرآی، توانستهاند دقیقترین نمونهی مغز نئاندرتالها تا به امروز را بازسازی کنند. این مغز بازسازیشده میتواند بینش جدیدی در مورد تواناییهای اجتماعی و شناختی عموزادههای منقرضشده ما در اختیار پژوهشگران قرار دهد و به یکی از ابهامانگیزترین سؤالات پیش روی پژوهشگران پاسخ دهد؛ اینکه این خصوصیات چه نقشی در انقراض این گونهی انسان داشتهاند؟
پژوهش جدیدی که در نشریهی Scientific Reports منتشر شده است، نشان میدهد که تفاوت مهمی در عملکرد شناختی و عصبی مغز هومو ساپینسها (انسانهای مدرن کنونی) و نئاندرتالها موجب تفاوتهای رفتاری در این دو گونهی انسان و در نتیجه منجر به شرایطی شده است که انسانهای مدرن از لحاظ آناتومی نسبت به نئاندرتالها برتری داشته باشند.
پژوهشگران برای رسیدن به این نتیجه، در یکی از نخستین پژوهشها در نوع خود، جمجمهی هومو ساپینسها و نئاندرتالها را با هم مقایسه کردند. اما از آنجایی که هیچ شواهد باستانشناسی در این زمینه در دست نیست و شکل و اندازه مغز نمیتواند بهطور قطع ظرفیت شناختی و رفتار را تعیین کند، مسئلهی انقراض نئاندرتالها هنوز هم حلنشده باقی میماند.
داستان نئاندرتالها، از زمان کشف اولین اسکلت این گونه در سال ۱۸۲۹ تاکنون، دیرینهانسانشناسان را به خود مشغول کرده است و با وجود سالها پژوهش و گمانهزنی در این خصوص، هنوز هم دانشمندان مطمئن نیستند برای نئاندرتالهایی که به مدت ۲۰۰ هزار سال (بیشتر آن در عصر یخبندان) در اروپا و آسیا زندگی میکردند، چه اتفاقی افتاده است. در همین حال، دانشمندان در مورد دلیل موفقیت هومو ساپینسها هم مطمئن نیستند. اکنون پژوهشگران با بررسی جدید خود میخواهند به این موضوع پاسخ دهند که چه تفاوتی موجب موفقیت یک گونه و انقراض گونه دیگر شده است؟
شايد این تفاوت در چگونگی سازگاری دو گونه نسبت به شرایط محیطی و آب و هوایی بهسرعت در حال تغییر بوده یا شاید این مسئله مرتبط به اختلافاتهای فنی، اجتماعی، اقتصادی یا تفاوت در نوع و نحوهی تغذیه و شکار این دو گونه بوده است. ممکن است نئاندرتالها مهارتهای ارتباطی کمتر یا محدودتری نسبت به انسانهای مدرن داشتهاند یا توسط هومو ساپینسها منقرض شدهاند. هیچ کدام از این نظریهها بر دیگری ارجحیت ندارد؛ چرا که دلیل نهایی هنوز نامشخص است.
مقایسه شکل مغز بین نئاندرتالها، هومو ساپینسهای اولیه و هومو ساپینسهای مدرن
شاید فرضیه وجود تفاوتهای رفتاری، بتواند یکی از دلایل اختلاف بین هومو ساپینسها و نئاندرتالها باشد. اکنون گروهی از دانشمندان به رهبری نوامیشی اوگیهارا از دانشگاه کیئو در ژاپن، مدلی از مغز نئاندرتالها و هومو ساپینسهای اولیه (به لحاظ آناتومی) را بازسازی و به وسیلهی آن، اختلافات شناختی و عصبی این دو گونهی انسان را بررسی کردهاند. دانشمندان پیش از این هم تفاوتهای مغز نئاندرتال و انسان مدرن را تجزیه و تحلیل کرده بودند؛ اما این اولین پژوهشی است که در آن مغزهای دو گونه بهمنظور نشان دادن تفاوتهای عملکردی کاملا بازسازی میشود. در واقع دانشمندان جمجمههای زیادی از نئاندرتالها در اختیار داشتهاند؛ اما هیچ کدام از این جمجمهها حاوی مغز نبوده و به همین دلیل، پژوهش در این زمینه بسیار دشوار است. بهترین گزینه در این حالت، بهره بردن از جمجمههای فسیلی و بررسی شکل، اندازه و جهتگیری مغز نئاندرتالها است.
برای انجام این پژوهش، اوگیهارا و همکارانش، با استفاده از جمجمههای چهار نئاندرتال و چهار هومو ساپینس اولیه (جمجمههای مورد استفاده بین ۱۳۵ هزار تا ۳۲ هزار سال قدمت داشتند) مدلهای سهبعدی از مغز آنها ساختند. این مدلهای سهبعدی به دانشمندان امکان بازسازی و تجسم نواحی خاکستری و سفید مغز به همراه مایع مغزی نخاعی داد. آنها سپس با استفاده از مجموعهی بزرگ اطلاعات پروژه هیومن کنکتوم (Human Connectome) بهطور خاص اسکن امآرآی مغز بیش از ۱۱۸۰ نفر انسان متوسط را مدلسازی کردند تا پایهای برای پژوهش و تجزیه و تحلیل مقایسهای در اختیار داشته باشند.
پژوهشگران با استفاده از این روش، تفاوتهای قابل توجهی در ریختشناسی مغز کشف کردند. نئاندرتالها جمجمههای بزرگتری داشتند و در نتیجه بهطور کل دارای حجم مغز بزرگتری بودند؛ اما هومو ساپینسها، مخچه (بخشی از مغز که وظیفهی هماهنگی حرکات، تعادل، بینایی، یادگیری، زبان و خلق و خوی را بر عهده دارد) نسبتا بزرگتری دارند. انسانهای مدرن همچنین دارای یک ناحیه کوچک پسسری در مخچه هستند که به چشم متصل است.
پژوهشگران با توجه به این تفاوتها، نتیجه گرفتند که بین این دو گونه اختلافاتی از لحاظ انعطافپذیری شناختی (یعنی یادگیری، سازگاری و تفکر خارج از چارچوب)، توجه، پردازش زبانی و حافظه کوتاه و بلند مدت وجود دارند. آنها نتیجه گرفتند که هومو ساپینسها نسبت به نئاندرتالها دارای تواناییهای شناختی و اجتماعی و ظرفیت حافظه بلندمدت و پردازش زبانی بیشتری هستند.
لانا روک، دانشجوی دکترا در برنامه علوم شناختی دپارتمان انسانشناسی دانشگاه ایندیانا، به گیزمودو گفت:
پژوهشگران این تیم، تفاوتهای چشمگیری بین مغز نئاندرتال و مغز انسان مدرن پیدا کردهاند؛ بهخصوص در زمینههایی که مغز ما به ظرفیتهای زبانی، همکاری اجتماعی و حافظه مرتبط است. از آنجایی که این موارد رفتارهای قابل تطبیقی هستند که در انسان گسترش یافتهاند، بررسی تفاوت مغز بین گونههای مختلف انسان، پژوهشی فوقالعاده جالب توجه است.
روک که در پژوهش جدید شرکت نداشته است، میگوید این امر در مورد نئاندرتالها بسیار جالب توجه است؛ چرا که این دو گونه در واقع با یکدیگر تعامل داشتند و دلیل تفاوت شناختی، میتواند فرضیهای بزرگ برای دلیل انقراض نئاندرتالها باشد.
پژوهشگران در این پژوهش نتیجهگیری کردند:
اختلاف در ساختار عصب شناختي مخچه ممکن است منجر به اختلاف در توانايي شناختي و اجتماعي بين دو گونه شده باشد. در نتیجه، در نئاندرتالها توانایی انطباق با محیط در حال تغییر با نوآوری محدود بوده و این تفاوت روی احتمال بقای آنها تأثیر گذاشته است.
کاری.ال آلن، عصبشناسی از دانشکده پزشکی دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، میگوید پژوهش جدید گامی فوقالعاده برای افزایش دانش ما در مورد عملکرد مغز انسانهای منقرض شده است. اما قبل از اینکه بتوانیمتأثیرات تکاملی این تفاوتها را بین نئاندرتالها و انسانهای مدرن تفسیر کنیم، نیاز به پژوهشهای بیشتری در زمینهی ارتباط بین اندازه مغز، شکل و عملکرد داریم.
بازسازی کامپیوتری مغز نئاندرتالها با نواحی هایلایت (پایین) و مغز هومو ساپینسها (قسمت وسط)
آلن به گیزمودو گفت:
پژوهشگران فرض را بر این گذاشتهاند که مغز بزرگتر، عملکرد بهتری دارد و شکل سطح مغز هم میتواند اندازه اجزای مغز را نشان دهد. یکی از مواردی که باید در نظر داشت این است که شکل کلی مغز تقریبا مرتبط به چندین عامل است و برخی از این عوامل، احتمالا تأثیر کمی در عملکرد شناختی دارند. بهعنوان مثال، اندازه و شکل مغز تا حدودی محدود به اندازه بدن و شکل اسکلت صورت است. بنابراین ارزیابی ارتباط بین شکل و اندازه مغز و عملکرد شناختی دشوار است.
در حقیقت، این مفهوم که ما میتوانیم ظرفیتهای شناختی و رفتاری را با مدلسازی شکل مغز، مشخص کنیم، در بهترین حالت، یک فرضیهی بدون نقطه اتکا است.
روک گفت:
احتمالا این مهمترین سؤال محسوب میشود، زیرا موضوع امروز بسیار پیچیدهتر است: وقتی جمجمه و مغز آنها را در اختیار دارید، چه چیزی در در مورد ظرفیتهای شناختی گونه آنها میدانید؟ اگر چه پژوهشگران ادعا میکنند که حجم مخچه به افزایش عملکرد اجرایی، از جمله توجه، مهارت، درک و خلاقیت و حافظه کاری مرتبط است، اما از آنجایی که اطلاعات هیومن کنکتوم تنها متشکل از نمونههای بزرگسالان سالم است، نمیتواند در مورد افرادی افراد با مخچه کوچکتر قابل اتکا باشد.
در نهایت اینکه، باید بدانیم تجزیه و تحلیلهایی از این دست، نمیتواند چیزی در مورد فرهنگ، سنت شفاهی و رفتارهای اجتماعی نئاندرتالها به ما بگوید و اینکه آیا آنها واقعا در مقایسه با هومو ساپینسها از عملکرد و ظرفیت شناختی کمتری برخوردار بودهاند یا برعکس. در عین حال، این پژوهش جدید نمیتواند بهتنهایی نقش این اختلافات را در انقراض نئاندرتالها را نشان دهد؛ چرا که بدون اطلاعات بیشتر، مانند شواهد باستانشناسی یا ژنتیکی، مسئله انقراض نئاندرتالها هنوز حل نشده است.
روک در این مورد گفت:
این پژوهش جدید، یکی از اولین تلاشها برای تخمین سطوح مغزی و آناتومی گونههای انسانی منقرضشده به وسیلهی مدلهای سهبعدی کامپیوتری است و به همین جهت، اهمیت زیادی دارد.
شاید هنوز بتوان قفلهای قدیمی و روش سنتی بستن زنجیر پشت درب اتاقها را بهترین راه برای جلوگیری از ورود دزدها در نظر گرفت. دلیل این ادعا، هک شدن سیستم هوشمند دربهای الکترونیکی هتل توسط تیم امنیتی F-Secure است. اعضای این تیم با تحقیقات بسیار، روشی کشف کردهاند که میتوان به کمک آن، دربهای هوشمند اتاق هتلهای بسیاری را هک کرد.
سیستم مورد آزمایش در هتلهای زیادی در سرتاسر جهان استفاده میشود و با این روش هک میتوان یک شاهکلید برای تمام دربهای آن ساخت. توضیح کلی روش به این صورت است که با استفاده از یک کارت ورودی قدیمی و اسکن اطلاعات آن، میتوان کارتی جامع برای باز کردن درب تمام اتاقها طراحی کرد. نکتهی نگرانکننده این است که این هک قابل ردگیری نیست و با استفاده از تجهیزات مناسب میتوان آن را در چند دقیقه اجرا کرد.
تامی تومینن، محقق تیم اف-سکیور، در این مورد میگوید:
فردی با نیت خرابکاری میتواند با استفاده از این روش بهراحتی وارد هر اتاقی در هتلهای مجهز به این سامانه بشود. آنهم با استفاده از ابزاری که بهسادگی تهیه میشود.
سیستم مورد بررسی تیم اف-سکیور در این تحقیق، متعلق به شرکت Assa Abloy بود که نرمافزار قفل هوشمند درها را طراحی میکند. این شرکت بهسرعت اختلال موجود را کشف و با ارائهی یک پچ نرمافزاری آن را حل کرده است.
نکتهی بعدی در مورد نفوذ به این سیستمها آن است که کشف این روش و پیادهسازی آن آسان نیست. تجهیزات مورد نظر این هک را میتوان با خرید آنلاین تهیه کرد و هزینهی آن چند صد یورو خواهد بود. البته کشف این روش هزاران ساعت از زمان محققان تیم اف-سکیور را به خود اختصاص داده است.
تیم اف-سکیور عنوان کرده است که دلیل این تحقیق، سوء استفاده شخص خاصی از آن نبوده و تنها به خاطر گم شدن لپتاپ یکی از اعضا در اتاق یک هتل، آنها به سیستم امنیتی شک کردهاند. بههرحال نتیجهی این تحقیق نشان میدهد که گذاشتن وسایل باارزش در اتاق هتلهای با امنیت پایین، ریسک بالایی دارد.
تیم اف-سکیور جزئیات این هک را بهصورت محرمانه نگهداری میکند تا نفوذگران مخرب به آن دسترسی نداشته باشند و از آن سوء استفاده نکنند. در این میان شرکت Assa Abloy نیز اعلام کرده است که نرمافزار مورد نظر در صدها هزار درب در هتلهای سراسر جهان استفاده میشود. آنها علاوه بر ارائهی پچ امنیتی، نرمافزار آلوده را با نسخههای جدید جایگزین کردهاند.
.: Weblog Themes By Pichak :.