با نزدیک شدن به فصل پنجم مسابقات فرمول E، تیمها و برندهای جدید از خودروهای تمام برقی خود برای این رقابتها، پردهبرداری خواهند کرد؛ بیامو با مدل iFE.18 که اولین خودروی الکتریکی مسابقهای خودروساز مونیخ است، به فرمول E وارد میشود.
آذر ماه سال جاری، بیامو با iFE.18 به مسابقات فرمول E وارد میشود. بر اساس گفتههای مهندسان این شرکت، iFE.18 بر اساس تجربهی ساخت مدل i3 تولید شده است. کلاز فرولیف، عضو هیئت مدیرهی بیامو در جریان رونمایی اولین خودروی مسابقهای تمام برقی این برند، ضمن مهم دانستن مسابقات فرمول E، از نقش مهم این رقابتها برای پیشرفت در فناوری و مهندسی خودروهای برقی جادهای سخن گفت.
ینس مارکات، مدیر دپارتمان موتوراسپرت بیامو در مورد iFE.18 گفت:
اساس مهندسی و تخصص iFE.18 در قلب خودرو، قوای محرکهی آن نهفته است. به تیم مهندسی خیلی ساده گفتیم؛ همه چیز در مورد ملاحظات لازم برای خودروهای تولیدی را فراموش کنید و فقط به عملکرد بالا، بهترین کارایی و کمترین وزن فکر کنید. مهندسان دپارتمان موتوراسپرت، محور عقب و سیستم تعلیق را طراحی و با قوای محرکه در انتهای خودرو ترکیب کردند. دانشی که در محیط رقابتی مسابقات اتومبیلرانی بهدست میآوریم، مستقیماً به توسعه و تولید خودروهای جادهای تزریق میشود. این فرآیند، مصداق کامل شعار بیامو است؛ از پیست مسابقه به جاده.
iFE.18 بر اساس نسل دوم خودروهای فرمول E طراحی و بدنهی آن با طرح و رنگ همیشگی آبی و سفید بیامو تزئین شده است. در کنار رونمایی اولین خودروی مسابقهای برقی بیامو، رانندگان این تیم در مسابقات فرمول E نیز معرفی شدند؛ آنتونیو فلیکس دا کوستا پرتغالی ۲۷ ساله در کنار الکساندر سیمز بریتانیایی، مسئولیت هدایت iFE.18 را خواهند داشت. بیامو در قالب تیم BMW I Andretti Motorsport با مدیریت راجر گریفیث در فصل پنجم فرمول E شرکت میکند. برندهای خودروساز مطرح دیگر، شامل مرسدس بنز و پورشه از فصل ششم و نیسان همانند بیامو از فصل پنجم به این مسابقات وارد خواهند شد.
گوشی هوشمند جدید هواوی با شماره مدلهای ARS-TL00 و ARS-AL00، موفق به دریافت تاییدیه سازمان تنظیممقررات چین (TENAA) شد. اولین شمارهمدل مربوط به فبلت جدید با رنگ سفید، و دومین شمارهمدل مربوط به فبلت جدید با رنگ مشکی است.
گوشی هوشمند جدید هواوی شباهت زیادی به گوشی هوشمند Honor 8X Max دارد، و از نمایشگر ۷.۱۲ اینچی LCD با رزولوشن ۲۲۴۴x۱۰۸۰ پیکسل بهره میبرد. البته فبلت جدید، تفاوتهایی با گوشی هوشمند آنر ۸ ایکس مکس دارد. آنر ۸ ایکس مکس با تراشهی اسنپدراگون ۶۳۶ کوالکام با سرعت کلاک ۱.۸ گیگاهرتزی معرفی شد. در حالیکه گوشی هوشمند جدید از تراشهی با سرعت کلاک ۱.۹۵ گیگاهرتز رونمایی خواهد شد.
همچنین Huawei تصمیم گرفته است که گوشی جدید خود را با باتری با ظرفیت بیشتر ۴۹۰۰ میلیآمپر ساعتی روانه بازار کند. بهعلاوه، همانطور که در تصاویر مشاهده میکنید، گوشی با شمارهمدل ARS-TL00 دارای قاب چرمی است و از ماژول دوربین دوگانهی ۱۶ مگاپیکسلی و ۲ مگاپیکسلی، همچنین دوربین سلفی ۸ مگاپیکسلی بهره میبرد. اسکنر اثر انگشت در قاب پشتی گوشی دیده میشود.
TENAA تایید کرده است که گوشی با شمارهمدلهای ARS-TL00 و ARS-AL00، از حافظهی رم ۴ گیگابایتی و حافظهی داخلی با ظرفیت ۶۴ گیگابایت و ۱۲۸ گیگابایت بهره میبرد. گوشی هوشمند جدید هواوی با اندروید ۸.۱ اوریو جعبهگشایی خواهد شد. با کمی دقت در تصاویر منتشرشده، متوجه میشوید که فبلت جدید دارای بریدگی بالای نمایشگر (ناچ) کوچک قطرهای شکل است.
تصور کنید، به داخل گاراژ خانه خود قدم میگذارید و برای رفتن به محل کار یا خرید وارد خودروی شخصی میشوید؛ با این تفاوت که دیگر نیازی به حرکت در ترافیک و خیابانهای شلوغ شهر ندارید و یک آسانسور شما را به طور مستقیم به سمت تونلی در زیر شهر میبرد. بورینگ کمپانی (The Boring Company) برای عملی کردن چنین طرحی، مجوز حفاری دریافت کرده است و در حال حاضر نمونه اولیه از این گاراژ را همراه با یکی از تونلهای آزمایشی این شرکت، میسازد.
ایلان ماسک مدیر عامل کارآفرین تسلا، ابتدا در سال ۲۰۱۶ ایده ساخت شبکههای تونل زیرشهری را برای جلوگیری از ترافیک مطرح کرد و این طرح مفهومی، خیلی زود به پیشرفتی قابل توجه رسید. جو روگان به تازگی، ایدهی الهامبخش ایلان ماسک و بورینگ کمپانی برای کاهش ترافیک را توضیح میدهد:
مسئله بنیادین در مورد جاده این است که ما سیستم حملونقل دوبعدی داریم، در حالی که محیط زندگی و کار همه ما سهبعدی هستند. بنابراین شما در این ساختمانهای بلند و محیط متراکم زندگی میکنید و میخواهید وارد این سیستم حملونقل دوبعدی شوید که فضای بسیار کمی در اختیار قرار میدهد؛ زیرا تعداد خودروها و افراد حاضر در ترافیک و جاده بسیار زیاد است. اما اگر بتوانیم گامی به سمت سیستم حملونقل سهبعدی برداریم، قادر خواهیم بود که تمام مشکلات ترافیک را حل کنیم.
در این طرح، به جای استفاده از خودروی پرنده نیاز به حفر تونل در زیر زمین داریم. بورینگ کمپانی قصد دارد خودروها و افراد را از طریق آسانسور و پلههایی به داخل لولههای زیرزمینی هایپرلوپ بفرستد. پس از آن، خودروها روی سورتمههای الکتریکی قرار میگیرند و با سرعت ۲۴۱ کیلومتر بر ساعت حرکت میکنند.
آسانسورها و رمپهای بورینگ کمپانی بسیار شبیه به ورودی ایستگاههای مترو هستند و به نظر میرسد که آنها بتوانند روزی جلوی در خانههای شخصی نیز ساخته شوند. به گزارش مرکوری نیوز، بورینگ کمپانی در حال حاضر از شهرداری هاوتورن مجوز حفاری برای ایجاد گاراژ مفهومی خود دریافت کرده است.
نمونه اولیه گاراژ بورینگ کمپانی در یک ملک خصوصی نزدیک به مقر اسپیسایکس (SpaceX) ساخته خواهد شد؛ البته طبق قرارداد این شرکت و شهرداری هاوتورن، امکان استفاده عمومی از گاراژ در حال حاضر وجود نخواهد داشت و هیچ خودرویی از این پارکینگ وارد ترافیک شهری نمیشود. طرح اولیه گاراژ متصل به هایپرلوپ در زیر نمایش داده شده است.
در این پروژه خودروهایی که وارد گاراژ مفهومی بورینگ کمپانی میشوند، از طریق آسانسور به تونل زیرزمینی منتقل شده و از آنجا مسیر یک مایلی تا مقر اسپیسایکس را میپیمایند. بورینگ کمپانی به منظور رعایت حقوق شهروندی، حدود ۱۰۰ نفر از اهالی منطقه را رسماً در جریان پروژه قرار داده و آلودگی صوتی ناشی از آن را حداقل ممکن عنوان کرده است؛ هرچند که حفر تونل زیرزمینی چندان بی سروصدا نخواهد بود.
برت هورتون، نماینده بورینگ کمپانی به مرکوری نیوز گفت:
آنچه ما میخواهیم انجام دهیم این است که ثابت کنیم طرح مفهوم گاراژ متصل به هایپرلوپ، به خوبی و در اسرع وقت جواب میدهد؛ ما فعلا نمیخواهیم به روند عمومی کردن طرح برسیم. بله، ما میخواهیم سریع حرکت کنیم و تلاش میکنیم تا سیستم حملونقل را متحول سازیم.
نوسانهای اخیر در ارزش قیمتی بیتکوین، به عنوان آخرین نوسان شدید، از زمان شکلگیری آن یعنی از سال ۲۰۰۹ شناخته میشود. (اگر چه قیمت آن به تازگی کاهش یافته است، اما نوسانهای شدید اخیر با این حال ۵ برابر بیشتر از افزایش قیمتی است که در آوریل گذشته اتفاق افتاد). صاحبنظرها اغلب از بیاعتنایی خریداران بیتکوین نسبت به این موضوعاتی مثل این شاکی هستند و آنها را به عنوان قربانیان سادهلوح حباب گولزننده بازار قیمتی بیتکوین میشناسند.
اگر با دقت نگاه شود، میتوان تاریخچهی بیتکوین را با توجه به ۵ اتفاق مهم یعنی ورود ۵ گروه مختلف از خریدارهای کلیدی در بازار بیتکوین بررسی کنیم. در این مقاله هر گروه به عنوان یک دسته از خریدهای بیتکوین در نظر گرفته میشوند. خریدارهای اصلی که در امر گسترش بلندمدت بیتکوین و رشد زیاد آن کمک زیادی کردهاند و نقش بزرگی هم داشتهاند.
آرمانگراها
مقالههای مرتبط:
بیتکوین نشات گرفته از تلاش رمزنگاران آرمانگرایی (The idealists) است که سعی در حل مشکل «کلاهبرداری با دو بار خرج کردن یک مبلغ مشخص» با استفاده از ارز دیجیتال داشتند. مشکل وجود «پول نقدی» که به عنوان یک فایل دیجیتالی شناخته میشود و میتواند آن را به راحتی کپیبرداری کرد و بعد از آن، باز هم چندین بار مورد استفاده قرار داد. البته این مشکل به راحتی توسط موسسات مالی حل شده است. این موسسات از یک کیف پول مرکزی مطمئن استفاده میکنند، تا در هر لحظه بتوانند به مقدار پول موجود در حساب هر نفر دسترسی داشته باشند. اما رمزنگاران آرمانگرا خواستار ارایهی یک راهحل شبیه به وجهنقد، آن هم به شکل فیزیکی آن شدند که دارای این شرایط باشد: محرمانگی، غیرقابل شناسایی و ردگیری، مستقل از یک نهاد مرکزی.
راهحل پیشنهادی ساتوشی ناکاموتو، خالق بیتکوین برای این موضوع، ساخت بلاکچین بیتکوین بود تا یک راهحل کلی رمزنگاری شده را برای ناشناس بودن معاملات در اختیار کاربران قرار دهد. این راهکار که شامل بلاکچین است به شکل چندین کپی که در کامپیوترهای مختلف و زیادی ذخیره میشود. اولین توضیح در مورد ارزش بیتکوین در نسخهی اصلی ناکاموتو یعنی «کاغذ سفید» مطرح شد. این توضیحات نشان میداد که بیتکوین میتواند از شکلهای در حال حاضر موجودی که از پول الکترونیکی، مثل کارتهای اعتباری در دسترس است، بهتر و امنتر عمل کند. در همین حال این روش جدید میتواند مزایایی چون حذف حقالزحمه به واسطهها و کاهش هزینههای جانبی معاملهها را در پی داشته باشد.
آزادیخواهان
اما از همان مراحل اولیه، ناکاموتو بیتکوین را به هدف فروش برای متقاضایان آزادیخواه (libertarian) طراحی کرد. او با تاکید بر عدم وجود هر گونه قدرت مرکزی، به خصوص استقلال بیت کوین از دولتها و موسسات مالی موجود، این کار را انجام داد. ناکاموتو از بانکهای مرکزی سراسر جهان، به دلیل کاهش ارزش پول با استفاده از روش قدیمی افزایش حجم آن (افزایش نقدینگی) انتقاد کرد. او بیتکوین را جوری طراحی کرد تا تنها مقدار مشخصی از آن تولید و در اختیار متقاضیان قرار بگیرد، برای همین هیچ وقت نمیتوان ارزش بیتکوین را با افزایش نقدینگی پایین آورد. در همین حال او تاکید زیادی بر ناشناخته بودن تراکنشهای مالی با ارز دیجیتال بیتکوین داشت. تراکنشهای که فارغ از مقدار زیاد یا کم مبلغی، دور از کنترل و نظارت دولتها صورت بگیرد. برای همین اهداف و دورنماها، افراد آزادیخواه ابتدا طرفدار و بعد خریدار بیتکوین شدند. دلیل علاقهی این دسته از افراد به بیتکوین خیلی بیشتر از دلایل مالی بود. آنها میتوانستند با توجه به آرمانهای و سبک زندگی خود در جامعهی بیتکوین بسیار فعال و تاثیرگذار حضور داشته باشند.
مجموعه مقالات بیتکوین
گیکهای دانا
هر چند که این دسته از طرفدارن بیتکوین سهم کمی در باراز کلی آن دارند، اما دلیل اصلی اوج گرفتن بیتکوین همین افراد کم ولی تاثیر گذار هستند. بیتکوین به طور واقعی دوران اوج کار خود را در ژانویهی ۲۰۱۰ آغاز کرد. زمانی که مقالهای کوتاه در سایت اسلشدات (سایتی خبری برای متخصصهای حوزه کامپیوتر) درباره بیتکوین منتشر شد. بعد از آن مفهوم این کلمه (بیتکوین) در بین بسیاری از خریداران یا به اصطلاح رایج، جوانان دانا محبوبیت پیدا کرد. این گروه کم جمعیت ولی موثر هم تحت تاثیر «ایدئولوژی کالیفرنیایی» قرار داشتند. این ایدئولوژی یعنی اعتقاد به افزایش ظرفیت فناوری و کارآفرینها برای تبدیل شدن آنها از یک سطح معمولی به سطحی در ابعاد جهانی. در این برهه از زمان بسیاری از این افراد بیتکوینها را با مقدار کم و با قیمتهای پایین میخریدند، آن هم به این امید که روزی سرمایهگذاری آنها جواب بدهد و بازگشت سرمایه هنگفتی نصیبشان کند. این دسته از افراد به نوسانهای شدید در قیمت بیتکوین عادت داشتند و در واقع از آن سود میبرند، ولی قصد فروش آن را نداشتند.
در نتیجه آنها بیتکوینهای خود در حالت «نگهدار» (HODL) گذاشته بودند. شکل صحیح این اصطلاح در واقع کلمه HOLD به معنی نگه داشتن است که اولین بار به شکل اشتباه (غلط املایی) در پیغامی پرکاربرد به کار رفت. این پیغام در بین خریدارهای جوان به این معنی بود که در مقابل پیشنهاد «فروش» دلالها و واسطهها مقاومت کنند و بیتکوینهای خود را فعلا به فروش نرسانند. این گروه از افراد واقعا باور داشتند که ارزش واقعی بیتکوین خیلی زیاد خواهد بود، برای همین تمایلی به فروش آن نداشتند. باور به افزایش قیمت بیتکوین در حدی بود که اصطلاح «به ماه خواهد رسید» در مجموع ۱۷۸.۰۰۰ بار در انجمنهای گفتگوی مربوط به بیتکوین مورد استفاده قرار گرفت. بعد از این مقاوت، جوانان صاحب بیتکوین در این گروهها در مورد رویاهای خود مثل خرید لامبورگینی و سودهای سرشار بعد از به ماه رسیدن بیتکوین صحبت میکردند. این شیوهی ضد فرهنگی، باعث ایجاد نوعی اتحاد و تعهد برای مالکیت بیتکوین شد که در نتیجه به حفظ و افزایش ناگهانی ارزش آن نیز کمک بزرگی کرد. تصور کنید تقاضا برای یک دارایی وجود داشته باشند، ولی دارندگان آن دارایی تمایلی به فروش نداشته باشند. در این شرایط قطعا قیمت محصول مورد نظر به طور غیرعادی افزایش پیدا میکند.
سرمایهگذارها
تاثیر کمک دو گروه آخر به حفظ و روشن شدن تاریخچهی بیتکوین از گروههای دیگر بیشتر است. آن گروهی که باید بیشتر از بقیه گروهها مورد توجه قرار بگیرد، گروه چهارم یعنی گروه سرمایهگذارها است. افرادی که در واقع معاملهکنندهها هستند و بیشتر از هر چیز به خاطر نوسانهای شدید و وسوسه برانگیز قیمت بیتکوین جذب آن شدند. بیتکوین از یک طرف، معاملهکنندههای روزانهای را شاهد است که امیدوار هستند با استفاده از خرید و فروش آن، خیلی سریع از بیثباتی قیمتی بیتکوین استفاده کنند و در نهایت سود ببرند. آنها همچنین از مزایای کوتاه مدت افزایش قیمتها نیز به خوبی سود میبرند. این دسته از افراد درست مثل سایر معاملهکنندهها در زمینههای دیگر اقتصادی، علاقهی خاصی به تصور افزایش باورنکردنی قیمت دارایی در دست خود را ندارند و به جای بزرگبینی آینده، تنها به قیمتهای روزانه توجه میکنند. میزان دانایی آنها از تعاریف اقتصادی تنها دو مفهوم «خرید» و «فروش» است؛ البته با توجه به تعداد زیادی که دارند هر نوع عمل روزانهی آنها در خرید و فروش به راحتی میتواند روی قیمتهای کل هر دارایی اثر بگذارد.
از سوی دیگر بیتکوین شاهد افرادی است که تنها چشمهای خود را به حبابهای قیمت در بازار دوختهاند تا به خیال خود سودی از این موضوع ببرند. در حالت عادی افراد تاثیرگذار مثل مقامات دولتی در رسانهها از حباب حرف میزنند تا سرمایهگذارها را از خرید چیزی بترسانند، ولی این توصیه ممکن است اثر معکوسی روی بازار بگذارند. در این حالت سرمایهگذارها کاری را میکنند که اقتصاددان بزرگی مثل «کینز» (Keynes یکی از بزرگترین اقتصاددانهای تاریخ و صاحب نظریه اقتصاد آزاد) آن را «رقابت زیبا» مینامد. تعریف کینز از این عبارت به این شرح است؛ این نوع از سرمایهگذارها تنها به این موضوع توجه میکنند که خریدارهای آتی بیتکوین آن هم فقط در آیندهای کوتاهمدت یا میانمدت، حاضر به پرداخت چه مبلغی در ازای هر بیتکوین هستند؟ برای همین با این رویا اقدام به خرید بیتکوین در زمان حال میکنند تا آن را در آینده نزدیک یا نهایتا کمی دورتر به قیمت بیشتری بفروشند.
متعادلکنندههای بازار سهام
آخرین و البته جدیدترین گروه خریدارهای بیتکوین و تاثیرگذار بر قیمت آن در سبد سهام تعادل ایجاد میکنند. برای همین به این دسته از افراد «متعادلکنندههای بازار سهام» (The portfolio balancers) میگویند. این افراد سرمایهگذارهای حرفهایتری نسبت به سایر گروهها هستند که بیتکوین را جهت محافظت در برابر ریسکهای غیرحرفهای در سیستم مالی کلی خریداری میکنند. با توجه به نظریههای جدید مربوط به سبد سهام، سرمایهگذارها میتوانند با خرید مقداری از یک نوع دیگری از دارایی، ریسک افزایش یا کاهش قیمت دارایی اولیه خود را به حداقل حالت ممکن برسانند. درباره بیتکوین هم همین موضوع درست است. سرمایهگذارهایی که در حوزههای دیگر سهام دارند برای کاهش ریسک سرمایهگذاری، دارایی مثل بیتکوین را میخرند. چون دارایی مثل بیتکوین نوسانهای قمیت کمتر (ولی عمیقتری) نسبت به بسیاری از داراییهای دیگر دارد. همین موضوع ساده باعث میشود در مواقع افت قیمت ناگهانی سهام دارایی اولیه، خود را در مقابل نوسانهای بازار آماده کنند و کمترین آسیب ممکن را ببینند. به بیانی دیگر خود را در مقابل تغییرات ناگهانی احتمالی در آینده بیمه کنند. این گروه از افراد در واقع یک گروه کاملا جدید در تاریخچهی بیتکوین به حساب میآیند. البته حضور آنها بسیار مهم و حیاتی است. آنها میتوانند تا حد زیادی دنیای بیتکوین را برای سرمایهگذارهایی قدیمیتر تا مقدار خیلی زیادی امنتر و مطلوبتر کنند.
پس از اضافه شدن این دسته از خریدارها، بیتکوین با موجهای جدیدی از خریدارها روبرو شد و مورد استقبال خیلیها قرار گرفت. در حالی که بسیاری از صاحبنظرها بیتکوین را یک دارایی در حال سقوط (قیمتی) نمیدانند، اما آینده هر دارایی و ارزش واقعی آن در آینده به حضور و فعالیت خریدارهایی از نوع گروه آخر یعنی متعادلکننده ها بستگی دارد. ممکن است ارزش بیتکوین دوباره سقوط کند، اما سقوط ارزش قیمتی، میتواند در هر دارایی قابل تصور دیگری هم اتفاق بیفتد. فراموش نکنید سرمایهگذاری در بیتکوین خیلی خطرناکتر از راه اندازی یک شرکت واقعی نیست. آن هم شرکتی که بدون هیچ کسب سودی به طور مستقیم وارد بازار سهام شده باشد.
جدیدترین بتا گوگل کروم، یک بهروزرسانی کاربردی یعنی پشتیبانی از اثر انگشت در دستگاههای اندروید و مک را به این مرورگر محبوب اضافه میکند که به توسعهدهندگان امکان میدهد تا از این روش احراز هویت بیومتریک بهعنوان یک لایهی اضافی امنیتی بهره بگیرند.
این بهروزرسانی به مرورگر Chrome امکان میدهد تا حسگرهای اثر انگشت فعلی اندروید و حسگرهای تاچ آیدی مکبوک پرو را برای انجام اسکنهای خود بهکار بگیرد. با این حال، هنوز مشخص نیست که آیا دیگر اشکال احراز هویت بیومتریک همچون حسگرهای اثر انگشت ویندوز هلو یا تاچ آیدی در دستگاههای قدیمیتر iOS نیز در نهایت قادر به بهرهمندی از این بهروزرسانی خواهند بود یا خیر.
کروم بتا نسخهی ۷۰ ویژگیهای جالب توجه دیگری نیز بههمراه دارد؛ از جمله ارائهی پشتیبانی از بلوتوث وب برایویندوز ۱۰ که به کروم امکان میدهد تا با دیگر دستگاههای بلوتوث نزدیک، ارتباط برقرار کند (دیگر نسخههای کروم هماکنون از این ویژگی پشتیبانی میکنند). Google همچنین یک رابط برنامهنویسی آزمایشی تشخیص شکل جدید را معرفی میکند که به کاربران امکان میدهد تا چهرهها، بارکدها و متون را در تصاویر، از جمله اسکن کدهای QR شناسایی کنند.
کروم اکنون هنگامی که کادر محاورهای برای مواردی همچون تایید اعتبار، پرداختها یا انتخابگرهای فایل ظاهر میشود، بهصورت خودکار از حالت تمامصفحه خارج میشود تا کاربران هنگام پاسخگویی به آنها، زمینهی بهتری برای تصمیمگیری داشته باشند.
21 بهمن سال 1392 یک روز پیش از سالروز پیروی انقلاب اسلامی، موشک هدایت لیزری بینا که به دست متخصصان صنایع دفاعی کشورمان طراحی و تولید شده بود، رونمایی شد.
وزیر دفاع درباره ویژگیهای این موشک گفته بود که، بینا قادر است اهداف مهمی از جمله پلها، تانکها، ادوات جنگی و مراکز فرماندهی دشمن را به دقت مورد اصابت قرار دهد.
نسخه اول موشک بینا
در فیلم هایی که از تست موشک بینا منتشر شد، مشخص شد که این موشک از جنگندههای سوخو -25 سپاه پاسدارن و همچنین سکوی پرتاب زمینی، شلیک شده است و این یعنی موشک بینا قابلیت اجرای ماموریت هوا به سطح و سطح به هوا را دارد.
بیشتر بخوانید
تاکنون اطلاعات بیشتری درباره بُرد و یا وزن سرجنگی موشک بینا منتشر نشده است.
پس از انتشار خبر رونمایی از موشک بینا در سال 92، دیگر از این موشک خبری نبود تا مرداد ماه امسال که در مراسم رونمایی از 10 فروند جنگنده سوخو-22 ارتقا یافته سپاه، موشک بینا در کنار این جنگنده به نمایش درآمد.
دو موشک هدایت لیزری بینا در کنار جنگنده سوخو-22 سپاه
به تازگی اما تصاویری از مراسم تحویل دهی سوخو-22های سپاه منتشر شده است که نسل جدیدی از موشکهای بینا به نام موشک بینا-2 را در کنار جنگنده سوخو 22 سپاه نشان میدهد.
نمایی از موشک هدایت لیزری بینا-2
بینا یک موشک هدایت لیزری است؛ هدایت لیزری موشکها و بمبهای هواپرتاب به دو صورت انجام میشود. در یک روش روی جنگنده یک غلاف نشانهگذار لیزری نصب میشود که دارای دوربین و منتشر کننده لیزر است. خلبان با استفاده از دوربین تعبیه شده در غلاف نشانهگذار، تصویر هدف مورد نظر را در یافت میکند و پس از آن که هدف را انتخاب کرد، با انتشار یک پرتو لیزر، روی آن قفل میکند سپس جستجوگر لیزری که در دماغه موشک یا بمب قرار دارد بازتاب پرتو لیزر را دریافت کرده و به سمت هدف میرود تا به آن اصابت کند.
در روش دوم، جستجوگرهای پرتو لیزر در انتهای بدنه موشک قرار داشته و موشک با دنبال کردن خط سیر پرتو لیزر منتشر شده از غلاف نشانهگذار، به سمت هدف میرود.
بیشتر بخوانید
مزیت این روش نسبت به روش قبل در آن است که امکان اخلال در پرتوهای لیزری بازتابی به سوی موشک را کاهش میدهد و موشک با اطمینان بیشتری به هدف اصابت میکند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم با تجهیز جنگندههای سوخو-22 به غلاف نشان گذار لیزری قابلیت شلیک موشکهای هدایت لیزری از این جنگنده را میسر ساخته است.
غلاف نشانه گذار لیزری زیربال جنگنده سوخو-22 و موشک بینا
اما در کنار اضافه شدن این قابلیت به جنگندههای سوخو-22، نسل جدیدی از موشک هدایت لیزری بینا با نام "بینا-2" هم نمایش داده شده است که تغییراتی نسبت به نسخه قبلی در بدنه و سرجنگی موشک دارد و شاید افزایش دقت و حتی افزایش برد را درپی داشته است.
به زودی دو مدل جدید از محصولات رویال انفیلد (Royal Enfield) به بازار عرضه میشوند. پس از تاخیر چندباره در برنامه رونمایی، رویال انفیلد اعلام کرد مدلهای اینترسپتور 650 و کنتیننتال GT650 تا آبان ماه امسال معرفی خواهند شد. در حالی که علاقهمندان دنیای موتورسیکلت، به انتظار دوقلوهای رویال انفیلد نشستهاند، شرکت سازنده در هندوستان دلیل این تاخیر را ثبت رکورد سرعت زمینی با مدل کنتیننتال جیتی (Continental GT) طی رویداد هفته سرعت بونویل اعلام کرد.
در حقیقت، رویال انفیلد جیتی اصلاح شده توانست رکورد سرعت ۲۴۱ کیلومتر بر ساعت را به ثبت برساند که البته هنوز توسط فدراسیون بینالمللی موتورسواری (FIM) تائید نشده است. نکته جالب در ثبت این رکورد، حضور یک دختر ۱۸ ساله کیلا ریواس، اهل کالیفرنیا با موتورسیکلت کنتیننتال GT است.
البته موتورسواری و رکوردزنی یک دختر نوجوان، عجیب به نظر میرسد؛ اما باید بدانید که کیلا ریواس با وجود این شرایط، تاکنون ۱۲ رکورد سرعت از خود بر جای گذاشته است.
موتورسیکلت رویال انفیلد کنتیننتال جیتی که برای رکوردگیری در دشتهای نمک بونویل مورد استفاده قرار گرفت، توسط شرکت هریس پرفورمنس (Harris performance) اصلاح شده است. تغییراتی که کافه ریسر رویال انفیلد را به حیوانی سرکش و آماده برای رکوردشکنی تبدیل کرد، منجر به کسب نتایجی در روز اول شد و موتورسیکلت کنتیننتال جیتی در اولین روز آزمایش به رکورد دلخواه خود دست یافت. جزئیات اندکی در مورد لیست تغییرات کنتیننتال GT به اشتراک گذاشته شده است، اما از جمله این تغییرات میتوان به اصلاح قاب لولهای، زین کوتاهتر و تعلیق اُهلینز (Ohlins) اشاره کرد.
موتورسیکلتهای جدید رویال انفیلد کنتیننتال جیتی 650 و اینترسپتور 650 در آبان ماه سال جاری رونمایی و به بازار جهانی عرضه خواهند شد. به نظر میرسد که ویدئوی ثبت رکورد سرعت توسط کیلا ریواس، به نوعی تیزر تبلیغاتی رویال انفیلد در فاصله باقی مانده تا انتشار رسمی موتورسیکلتهای جدید باشد.
شرکت ادوبی روز پنجشنبه آمارهای مالی سهماههی سوم سال مالی ۲۰۱۸ خود را منتشر کرد. طبق آمارها، این شرکت بار دیگر در کسب درآمد، رکوردشکنی کرده است. این غول نرمافزاری، درآمد سهماههی سال مالی خود را ۶۶۶ میلیون دلار اعلام کرد که حدودا برابر ۱.۳۴ دلار برای هر سهم است.
البته اگر درآمد شرکت از منابع متفرقه (با اصطلاح Non-GAAP شناخته میشود) در این آمار لحاظ شود، درآمد هر سهم به ۱.۷۳ دلار رسیده و مجموع درآمد، به رقم ۲.۲۹ میلیارد دلار میرسد. این آمار نسبت به مدت مشابه در سال گذشته، رشد ۲۴ درصدی داشته است. درحالیکه تحلیلگران والاستریت، درآمد ۱.۶۹ دلار برای هر سهم و مجموع درآمد ۲.۲۵ میلیارد دلار را پیشبینی کرده بودند.
درآمد ادوبی از بخش دیجیتال مدیا که گروه Creative Cloud در آن قرار دارد، ۱.۶۱ میلیارد دلار گزارش شده است. این آمار، درآمد سالانه را به ۶.۴ میلیارد دلار میرساند. درآمد گروه کریتیو کلاود در این بخش ۱.۳۶ میلیارد دلار و درآمد بخش داکیومنت کلاود، ۲۴۹ میلیون دلار بوده است.
شرکت ادوبی اعلام کرد که درآمد آنها از بخش Experience Cloud حدود ۶۱۴ میلیون دلار برای این سهماهه بوده که نسبت به سال گذشته، رشد ۲۱ درصدی داشته است. درآمد بخش دیگر شرکت با نام Digital Experience نیز ۶۱۴ میلیون دلار گزارش شده است.
شانتانو ناراین، مدیرعامل ادوبی در مراسم ارائهی این آمار گفت:
وقتی به سهماههی چهارم نگاه میکنیم، از فرصتهای پیش رو هیجانزده میشویم. پیشبینی ما از آمار نهایی سال مالی ۲۰۱۸، رشدی عالی و قوی است. استراتژی ما برای رسیدن به این هدف نیز بهخوبی برنامهریزی شده است. بهعلاوه، محصولات، کارمندان، مشتریان و شرکای ما نیز همگی در مسیر حفظ این رشد قدم بر میدارند.
تحلیلگران بازار، برای سهماههی چهارم شرکت ادوبی، درآمد ۱.۸۶ دلار برای هر سهم و مجموع درآمد ۲.۴۱ میلیارد دلار را پیشبینی میکنند. ادوبی نیز پیشبینی ۱.۸۷ دلار برای هر سهم و ۲.۴۲ میلیارد دلار در مجموع را ارائه کرده است.
نظرات اخیر ویتالیک بوترین مبنی بر اینکه ارزهای رمزنگاریشده دوران رشد هزار برابری خود را پشت سر گذاشتهاند، با موجی از انتقادات و واکنشهای منفی همراه بود، مخصوصاً از طرف افرادی که پیشازاین، در زمان اشتباه، مبالغ بالایی را روی این ارزها سرمایهگذاری کردهاند و منتظر روزهای بهتری هستند.
در بخش کامنتهای مقاله و همچنین منشنهای توییتر، عدم درک بنیانگذار اتریوم از اقتصاد و روند قیمتی ارزهای دیجیتال، شدیداً موردانتقاد قرار گرفت. برای مثال:
- «ها ها ها! او هیچ ایدهای ندارد و به همین دلیل این حرفها را میزند» nana_qwabenah، تاریخ ۹ سپتامبر ۲۰۱۸
- «این سیگنال خرید است! بخرید... بخرید... بخرید!» richard34661016، تاریخ ۹ سپتامبر ۲۰۱۸
- «او باید از این اظهارات خجالت بکشد.» ales_gaber تاریخ ۹ سپتامبر ۲۰۱۸
برخی از افرادی که نظر خود را در بخش کامنتهای مقالهی وبسایت CCN بیان کرده بودند، حتی معتقد بردند که بوترین ناخوش است. آنها میگفتند که در عکسهای اخیر، او بیمار به نظر میرسیده و تجهیزات پزشکی در اطرافش دیدهشده است.
البته، اظهارات بوترین درست بود. او پسازاین واکنشهای منفی، از اظهارات خود دفاع کرد و در توییتر نوشت:
برای روشن شدن موضوع: من هرگز نگفتم که اکوسیستم داراییهای رمزنگاریشده هیچ جایی برای رشد ندارد. من گفتم هیچ جایی برای هزار برابر شدن قیمت وجود ندارد. رشد هزار برابر قیمتهای امروز، به این معنی است که ۲۰۰ تریلیون دلار وجه رمزنگاری داشته باشیم، که معادل با ۷۰ درصد از کل ثروت جهانی است.
آنچه که من واقعاً گفتم، این بود: ازآنجاکه حالا بیشتر مردم از رمز ارزها اطلاع دارند، رشد بیشتر داراییهای رمزنگاریشده باید از «عمق» ناشی شود (مثلاً کاربردهای جدید) و نه از جلبتوجه بیشتر.
بوترین صحبت خود را با تمسخر منتقدان ادامه داد. او واکنش این افراد را به اظهارات خود مبنی بر ۷۰ درصد ثروت جهان، به این صورت پیشبینی کرد و نوشت:
من: بدیهی است که باید واقعبین باشیم. قرار نیست کل ثروت جهان به ارزهای رمزنگاریشده تبدیل شود...
رسانهها: ویتالیک یک انسان بدبین است !
بچهها، اگر موضوعات را اینطور برعکس جلوه دهید، به مردم انگیزه میدهید بیشتر شبیه @justinsuntron رفتار کنند.
- ویتالیک بوترین، ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۸
اشارهی بوترین به جاستین سان، به این موضوع اشاره داشت که سان معمولاً هایپ رمز ارزها را بیش از انتظارات «معقول» جلوه میدهد. درحالیکه جاستین سان در حال پاسخ دادن به بوترین بود، چانگ پنگ ژائو، مدیرعامل Binance نیز وارد بحث شد و از بوترین دفاع کرد. او فرصت پیدا کرد که جاستین سان را نیز کمی دست بیندازد. او نوشت:
- «شما مسلماً قربانی رسانهها شدهاید. آنها یک بخش از جملهی شما را برمیدارند و آن را بهصورت افراطی بیان میکنند. این اتفاق همیشه رخ میدهد. اما جاستین بیچاره! واقعاً خندهدار است!» cz_binance، تاریخ ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۸
پسازاین توییت جاستین سان به شیوهی معمول خود بحث را پیش برد و اظهار کرد که در آینده، نهتنها ۷۰ درصد، بلکه ۱۰۰ درصد ثروت جهانی به ارزهای رمزنگاریشده تبدیل میشود و پیش از هر شرکت ارزشمندی، ارزش بازاری این ارزها مرز ۱۰ تریلیون دلار را پشت سر میگذارد. سان همچنین گفت که زمان، صحت ادعای او را ثابت خواهد کرد.
- «من اعتقاد دارم که کل ثروت جهان به ارزهای رمزنگاریشده تبدیل میشود، درست مانند سیاهچالهها و در آینده نیز رشد بیشتری خواهد داشت. ارز رمزنگاریشده پیش از شرکتهای آمازون و اپل، به ارزش بازاری ۱۰ تریلیون دلاری میرسد.» جاستین سان، ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۸
البته، پیشبینی جاستین سان مستلزم این است که ارزش بازاری رمز ارزها، بار دیگر ۱۰۰۰ برابر شود. بهصورت منطقی، حرف ویتالیک بوترین درست است. اما درحالیکه برخی از فعالین این حوزه، با خوشحالی اشاره میکنند که احتمال دو، سه یا حتی ۱۰۰ برابر شدن ارزش ارزهای دیجیتال وجود دارد (که البته ۱۰۰ برابر شدن رقمی نجومی است)، این پیشبینیها برای هوادارانی که شانس طلایی و رؤیایی خود را ازدستدادهاند، امیدبخش نیست.
در گذشته، دورهای بود که کرهی زمین میزبان گونههای مختلف انسان، از نئاندرتالها تا هابیتها (هومو فلورسینسیس) بود. اما امروز تنها ما انسانهای مدرن (هومو ساپینسها) باقی ماندهایم. ۲ میلیون سال پیش در آفریقا، چندین گونهی انسان زندگی میکردند که برخی از آنها به طرز شگفتانگیزی به یکدیگر شبیه بودند، در حالی که دیگران ویژگیهای کاملا متمایزی نسبت به بقیه داشتند.
در سپتامبر ۲۰۱۵، یک گونهی دیگر به فهرست خانوادهی انسان اضافه شد. صدها استخوان کشفشده در غاری در آفریقای جنوبی متعلق به یک گونهی جدید انسان بودند که اکنون هومونالدی نامیده میشود. علاوه بر این، ممکن است بسیاری دیگر از گونههای انسان وجود داشته باشند که هنوز کشف نشدهاند. گونهی خود ما یعنی، هومو ساپینسها، حدود ۲۰۰ هزار سال قبل روی زمین ظاهر شدند، در دورهای که چندین گونه دیگر نیز وجود داشتند. با این حال امروز تنها ما باقی ماندهایم. اینکه در حالی که تمامی خویشاوندان نزدیک ما محکوم به فنا بودند، چرا ما موفق به زنده ماندن شدیم، یکی از اسرارآمیزترین سوالات در حیطهی انسانشناسی است.
برای شروع باید اشاره کرد که انقراض بخش طبیعی از تکامل است. به همین جهت، ممکن است انقراض گونههای انسانی که اصطلاحا به آنها انسانتباران گفته میشود، چندان عجیب نباشد. اما واضح نیست که چرا جهان، فقط جا برای یک نوع انسان دارد. نزدیکترین خویشاوندان ما، میمونهای بزرگ هستند که امروز ۶ گونه زنده از آنها وجود دارد: شامپانزهها، بابونها، دو گونه گوریل و دو گونه اورانگوتان.
جبل الطارق، محل زندگی برخی از آخرین نئاندرتالها بود
سرنخهایی وجود دارد که نشان میدهد، چرا برخی از اجداد ما نسبت به بقیه موفقتر بودند. چند میلیون سال پیش، زمانی که گونههای زیادی از خانواده انسانتبارها در کنار یکدیگر زندگی میکردند، همگی آنها عمدتا از گیاهان تغذیه میکردند.
جان شیا از دانشگاه استونی بروک در نیویورک، میگوید:
هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد، آنها حیوانات بزرگ را شکار میکردند.
اما با تغییر شرایط، انسانتبارها از جنگلها و مراتع سرسبز و مملو از پوشش گیاهی به سوی نواحی خشک و بیدرخت رفتند. و به طور گستردهای بدل به گوشتخوار شدند. مشکل این بود حیواناتی که آنها شکار میکردند نیز گیاهان کمتری برای خوردن داشتند و به طور کلی غذای کمتری برای خوردن وجود داشت. این رقابت منجر به انقراض برخی از گونهها شد.
شیا میگوید:
همانطور که تکامل انسان، بعضی از اعضای گونهها را بیشتر به خوردن گوشت وادار کرد، به همین ترتیب، شمار انسانها کم و کمتر شدند.
اما در حالیکه تغییر رژیم غذایی به وضوح مضررات خود را داشت. اما دلیل اصلی، باقی ماندن تنها یک انسان در سیاره نیست. به ۳۰ هزار سال قبل بازگردیم. به جز هومو ساپینسها، ۳ گونه دیگر انسان هم وجود داشتند: نئاندرتالها در اروپا و غرب آسیا، دنیسوواییها در آسیا و هومو فلورسینسیسها که تا همین ۱۸ هزار سال قبل در جزیره فلورس اندونزی زندگی میکردند. بنا به شواهد زمینشناسی موجود از منطقه، ممکن است که هومو فلورسینسیسها، بر اثر یک فوران آتشفشان بزرگ از بین رفته باشند. زندگی در یک جزیره کوچک، یک گونه را نسبت به فجایع طبیعی آسیبپذیرتر میکند.
ما به اندازه کافی در خصوص دنیسوواییها نمیدانیم، به همین جهت، دلیل مرگ دستهجمعی آنها را نمیدانیم. همهی اطلاعاتی که از آنها داریم، یک استخوان کوچک انگشت و دو دندان است. با این حال، ما در مورد نئاندرتالها خیلی بیشتر میدانیم، چرا که مدت طولانیتری از کشف آنها (سال ۱۸۲۹) میگذرد و فسیلهای بیشتری از آنها در دست داریم. بنابراین برای اینکه بفهمیم، چرا ما تنها گونه انسان باقی مانده روی زمین هستیم، باید دلیل انقراض دیگر انسانها را پیدا کنیم.
ژان ژاک هوبلین از موسسه انسانشناسی تکاملی مکس پلانک در لایپزیگ آلمان میگوید که شواهد باستانشناسی قویا نشان میدهد که نئاندرتالها به نوعی قافیه را به ما انسانهای مدرن باختند. نئاندرتالها خیلی زود پس از اینکه انسانهای مدرن زیستگاه آنها را به تصرف خود در آوردند، مکان زندگی خود را تغییر دادند که هوبلین میگوید، این موضوع نمیتواند تصادفی باشد.
آخرین جمعیتِ نئاندرتالهای اروپا احتمالا، با آبوهوایی بسیار سردی مواجه شدند
نئاندرتالها خیلی پیش از ما تکامل پیدا کرده بودند و پیش از رسیدن ما به اروپا در آنجا به خوبی زندگی میکردند. زمانی که ما به اروپا مهاجرت کردیم، یعنی بیش ۴۰ هزار سال قبل، نئاندرتالها برای بیش از ۲۰۰ هزار سال به خوبی در آنجا زندگی کرده بودند و زمان زیادی برای سازگاری با آب و هوای سرد آنجا داشتند. آنها لباسهای گرم میپوشیدند، شکارچیان ماهری بودند و ابزارهای سنگی پیشرفتهای میساختند. اما برخی پژوهشگران معتقدند که تغییر ناگهانی آبوهوا، ممکن است که بقای نئاندرتالها را به خطر انداخته باشد.
جان استوارت از دانشگاه بورنموث انگلستان میگوید که دمای هوا دلیل اصلی انقراض آنها نبوده است. در عوض، آبوهوای سردتر، جایی که در آن زندگی میکردند را تغییر داد و آنها نتوانستند روش شکار خود را با وضعیت جدید سازگار کنند. نئاندرتالها نسبت به انسانهای مدرن سازگاری بیشتری در شکار در محیطهای جنگلی پیدا کرده بودند. اما زمانی که آبوهوای اروپا شروع به تغییر کرد، جنگلها به دشتهای وسیع بدل شدند و بیشتر شبیه به صحراهای بیعلف آفریقا شدند که انسانهای مدرن به آن عادت داشتند. به این ترتیب، جنگلهایی که اکثر غذاهای نئاندرتالها از آن تامین میشد، از بین رفتند.
همچنین به نظر میرسد که انسانهای مدرن حیوانات متنوعتری را شکار میکردند. علاوه بر این، آنها همچنین حیوانات کوچکتری مانند خرگوش صحرایی را شکار میکردند. برعکس، بر اساس بررسیهای انجام گرفته از سایت باستانشناسی ایبریا (اسپانیای کنونی) که نئاندرتالها به مدت طولانی در آن زندگی کردند، شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد، نئاندرتالها پستانداران کوچک را شکار میکردند.
ابزارهای آنها برای شکار حیوانات بزرگتر مناسب بودند، بنابراین حتی اگر تلاش میکردند، بازهم نمیتوانستند، حیوانات کوچکتر را شکار کنند. اگر چه شواهدی وجود دارد که نئاندرتالها پرندگان را نیز میخورند، اما ممکن است، به جای اینکه واقعا پرندگان را از آسمان شکار کنند، بقایای لاشهی شکار دیگر حیوانات را گردآوری میکردند.
استوارت میگوید:
در کل، به نظر میرسد که انسانهای مدرن در زمان قرار گرفتن در شرایط سخت، موفق به انجام کارهای بیشتری میشوند. این توانایی برای نوآوری و سازگاری ممکن است دلیل این باشد که چطور بهسرعت توانستیم، جای نئاندرتالها را بگیریم.
مورد دیگر تجزیهوتحلیلهای ژنتیکی نشان میدهد که نئاندرتالها و دنیسووانیها هر دو، از ظرفیت زبانی برخوردار بودند. این انسانتبارها ژنهایی داشتند که به آنها امکان کنترل زبان را میداد. با این حال، شیا میگوید که سر ما نسبت به بقیه انسانتبارها متفاوت است. این نشان میدهد که ما برای تولید صداهای خاص بهتر هستیم. صورت ما مستقیما زیر مغز ما قرار گرفته و به ما اجازه میدهد تا با سهولت بیشتری صدا تولید کنیم. در مقابل، نئاندرتالها و دیگر انسانتبارهای باستان، صورتهایشان بیشتر به سمت جلو جمجمههای آنها آمده بود.
شیا میگوید:
این باعث میشود که در ادای صداهای خاص مانند حروف صدا دار مشکل پیدا کنند. اما مورد لزوما بدین معنا نیست که آنها نمیتوانستند صحبت کنند. در عوض، ممکن است که زبانشان بیشتر شبیه آواز بوده باشد.
هوبلین میگوید:
نوآوری سریعتر منجر به بهرهبرداری بهتر از محیط و در نتیجه موفقیت بیشتر در تولید مثل شد.
او معتقد است که ویژگی ذاتی در ما وجود دارد که ما را قادر به انطباق سریع با شرایط میکند. شواهد زیادی برای اثبات این موضوع وجود دارد. ما ابزارهای نئاندرتالها را میشناسیم که برای انجام وظایفی که برای آن استفاده میشدند، کارآیی بالایی داشتند. اما زمانی که ما، انسانهای مدرن وارد اروپا شدیم، ابزارهای ما بهتر بودند. شواهد باستانشناسی نشان میدهد که ما از طیف وسیعی از ابزارهای نوآورانه و مرگبار استفاده میکردیم.
اما ابزارها تنها مصنوعاتی نبودند که انسانهای مدرن میساختند. ما همچنین اشیای دیگری نیز میساختیم که به ما کمک کردند که بر هر گونه انسان دیگری روی زمین غلبه کنیم: هنر نمادین. شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد، انسانهای مدرن بلافاصله پس از خروج از آفریقا، شروع به ابداع هنرهای نمادین کردند. باستانشناسان، زیورآلات، جواهرات، مجسمههایی از حیوانات اساطیری و حتی آلات موسیقی را پیدا کردهاند.
نیکلاس کنارد از دانشگاه تیبینگن در آلمان که خود برخی از این آثار باستانی را کشف کرده، میگوید:
هنگامی که انسانهای مدرن قدم به اروپا گذاشتند، به سرعت به جمعیت آنها افزوده شد.
با افزایش جمعیت، ما شروع به زندگی در گروههای اجتماعی پیچیدهتر کردیم و نیاز به روشهای پیچیدهتری نیز برای برقراری ارتباط داشتیم. ۴۰ هزار سال قبل، انسانها در اروپا اشیایی را که هر کدام از ما به عنوان هنر میشناسیم، میساختند. یکی از برجستهترین این آثار هنری، مجسمه عاجی به نام مرد شیرنما است که در اشتادل آلمان کشف شده است و گفته میشود که بیش از ۳۰ هزار سال قدمت دارد. حتی مجسمههای بیشتری از همان دوره در اروپا پیدا شدند.
انسانهای مدرن به شکار در مراتع کمدرخت و نسبتا خشک خو گرفته بودند
این نشان میدهد که ما بیش از اینکه دانش خود را حفظ کنیم، اطلاعات را در میان گروههای فرهنگی در نواحی مختلف به اشتراک میگذاشتیم. به نظر میرسد که هنر بخش مهمی از هویت ما است و به ما کمک میکند تا گروههای مختلف را در کنار هم جمع کنیم. به عبارت دیگر، نمادها نوعی چسب اجتماعی بودند. کنارد میگوید که این آثار هنری میتوانستند به مردم کمک کنند تا امور اجتماعی و اقتصادی خود را با یکدیگر سروسامان دهند. در مقابل، به نظر میرسد که نئاندرتالها به هنر یا نمادها نیازی نداشتند. شواهد محدودی وجود دارد که آنها نیز به مانند ما جواهرات میساختند، اما نه تا حدی که ما جواهر میساختیم.
کنارد میگوید:
آنها (نئاندرتالها) شکار میکردند، به پخت و پز میپرداختند، میخوابیدند و آمیزش میکردند، به همین جهت نیازی به مصنوعات نمادین نداشتند تا کارهای خود را انجام دهند.
اما در عوض برای انسان، به اشتراکگذاری اطلاعات نمادین برای موفقیت بسیار مهم است. هر ایده جدیدی که ما به دست میآوردیم، از طریق انتقال از نسلی به نسل دیگر، فرصتی برای جاودانه شدن دارد. به عنوان مثال، زبان همینطور گسترش یافته است. شیا میگوید، این واقعیت که با همان دستهایی که ابزار میساختیم، به آثار هنری نیز پدید میآوردیم، ظرفیت منحصر به فرد ما برای تغییرات رفتاری را نشان میدهد.
او میگوید:
ما برای هر کاری، بیش از یک راهکار متمایز داشتیم. میتوانستیم اغلب راهکارهایی را که برای حل یک مشکل پیدا میکردیم، برای حل یک مسئله دیگر تغییر دهیم. این چیزی است که ما در آن بهطور منحصر به فردی خوب هستیم. اما در مقابل، به نظر میرسید که دیگر انسانهای باستان، کارهای یکسانی را بارها و بارها انجام میدادند. در واقع، آنها یک راهحل پیدا میکردند و همان را نیز به کار میبستند.
مسیری تکامل خانواده انسان: از میمونهای بزرگ تا انسان
اما آیا مغز فوقالعادهی ما دلیل برتریمان بر دیگر انسانها بود؟ این یکی از رایجترین نظریههای پذیرفته شده است. تصوری از تکامل انسان داریم مانند تصویری که در بالا مشاهده میکنید، تکامل انسان از موجودات میموننما تا انسانهای مدرن را با مغزهایی نشان میدهد که به تدریج بزرگتر میشوند. در واقع، داستان تکاملی ما پیچیدهتر از این است. هومو اركتوس برای مدت طولانی زندگی کرد و اولین گونه انسانتباری بود که حتی پیش از نئاندرتالها، آفریقا را ترک کرد، اما مغز آنها نیز بسیار کوچک بود. در نتیجه، برخی از انسانشناسان با این فرض که مغز بزرگتر دلیل بقای ما بوده، کنار نیامدهاند. مغز بزرگ ما ممکن است در موفقیت ما نقشی ایفا کرده باشد، اما نئاندرتالها هم (به نسبت بدن خود) مغزی به همان نسبت بزرگ داشتند.
هوبلین میگوید توضیح بیشتری وجود دارد. ما میدانیم که رفتار ما یا شرایطی که در آن قرار میگیریم، میتواند ساختار ژنتیکی ما را تغییر دهد. به عنوان مثال، اکثر اروپاییها وقتی به لاکتوز عادت کردند که اجداد ما شروع به مصرف بیشتر محصولات لبنی کردند. تغییرات ژنتیکی نیز ممکن است وقتی رخ دهد که جمعیتهای بزرگ با بیماریهای ویرانگری مانند طاعون سیاه (در قرن چهاردهم میلادی) مواجه میشوند که ژنهای بازماندگان را تغییر میدهد. هوبلین به همین ترتیب، پیشنهاد میکند که انسانهای مدرن، در برخی موارد، از تغییرات ژنتیکی ارزشمندی بهرهمند شدند.
یکی از برجستهترین آثار هنری انسانهای مدرن، مجسمه عاجی به نام مرد شیرنما است که ۳۰ هزار قدمت دارد
ما در ۱۰۰ هزار سال ابتدایی وجود خود، بسیار شبیه نئاندرتالها رفتار میکردیم. ابزارهای ما تقریبا زمانی پیچیدهتر شد که شروع به ساختن مصنوعات نمادین کردیم. در حال حاضر شواهد ژنتیکی در اختیار داریم که نشان میدهد، DNA ما در برخی موارد پس از جدا شدن از اجداد مشترک ما با نئاندرتالها، تغییر کرده است.
هنگامی که ساختار ژنتیکی خود را بررسی میکنیم، تفاوتهای مهمی بین خود و عموزادههایمان، نئاندرتالها و دنیسوواییها پیدا میکنیم. متخصصان ژنتیک، چندین نقطه را در ژنوم ما شناسایی کردهاند که تنها منحصر به ما است و چندین مورد از آنها در پیشرفت مغز دخیل است. قبل از اینکه ما انسانهای مدرن، این تواناییها را بهدست بیاوریم، با دیگر انسانتبارها نسبتا همسان بودیم.
مقالههای مرتبط:
این نشان میدهد، در حالی که نئاندرتالها ممکن است مغز مشابهی با ما داشته باشند، شاید نحوه رشد مغز کلید موفقیت ما بوده باشد. ما نمیدانیم از چه منفعتی از این تغییرات ژنتیکی به ما رسیده است. اما برخی پژوهشگران پیشنهاد کردهاند که این مغز ما را به موجوداتی بیش از حد اجتماعی بدل کرده و همکاری با هم ما را از دیگران جدا کرده است. از زبان و فرهنگ تا جنگ و عشق، رفتارهای انسانی ما بهطور کلی یک عنصر اجتماعی دارند.
این بدان معناست که تمایل ما برای زندگی اجتماعی میتواند منجر به استفاده از نمادها و هنر شده باشد. کنارد میگوید که برای دهها هزار سال قبل از اینکه ما این تواناییها را بهدست بیاوریم، انسانهای مدرن و دیگر انسانتبارها نسبتا همسان بودند. هر گونهی انسان دیگری میتوانست جای ما را بگیرد. اما آنها نتوانستند و در نهایت ما آنها را از چرخه رقابت خارج کردیم. با انفجار جمعیت ما، انسانهای دیگر مقهورانه عقبنشینی کردند و در نهایت از صفحه روزگار محو شدند. اگر این فرضیه درست باشد، ممکن است خلاقیت، منجر به بقای ما شده باشد.
اما یک امکان دیگر نیز وجود دارد که نمیتوان آن را کاملا نادیده گرفت. شاید بقای ما به عنوان تنها انسان روی زمین، نتیجهی خوششانسی محض بوده باشد. شاید گونه ما شانس آورده که زنده مانده، در حالی که عموزادههای ما، نئاندرتالها به در بسته خوردند.
.: Weblog Themes By Pichak :.