اکسنچر (Accenture) یک شرکت خدمات تجاری و مشاورهی مدیریتی است که انواع خدمات در حوزههای عملیاتی، مدیریتی، دیجیتالسازی و مشاوره را به شرکتها و سازمانهای طرف قرارداد خود ارائه میکند. دفتر مدیریتی این برند در حال حاضر در شهر دوبلین ایرلند واقع است.
مشتریان اکسنچر در بیش از ۲۰۰ شهر در ۱۲۰ کشور جهان حضور دارند. آنها چند سال پیش در ویدیوی تبلیغاتی خود اعلام کردند که با ۹۹ درصد از مشتریان خود، ارتباطی بیش از ۵ سال دارند. از بزرگترین مراکر فعالیت این برند ایرلندی در جهان میتوان به کشورهای هند، آمریکا و فیلیپین اشاره کرد. نکتهی قابل تامل این است که ۹۵ شرکت از ۱۰۰ شرکت لیست فورچن گلوبال ۱۰۰ و بیش از سهچهارم شرکتهای فورچن گلوبال ۵۰۰ مشتری خدمات اکسنچر هستند.
Accenture با نماد ACN در بازار سهام نیویورک حاضر است. این شرکت ۶ زیرمجموعهی اصلی دارد که با نامهای زیر شناخته میشوند: Accenture Strategy، Accenture Consulting، Accenture Digital، Accenture Technology و Accenture Operations.
نقشهی کشورهای محل فعالیت Accenture
تاریخچه تاسیس
تاسیس برند Accenture به میانههای قرن بیستم و سالهای آغازین ورود کامپیوترها به صنعت باز میگردد. این شرکت در آن سالها بهعنوان شاخهی مشاورهی شرکت حسابداری Arthur Andersen شروع به فعالیت کرد. این شرکت در سال ۱۹۱۳ توسط آرتور اندرسن و کلارنس دلانی با نام Andersen, DeLany & Co شروع به فعالیت کرد و در سال ۱۹۱۸ نام خود را به آرتور اندرسن تغییر داد.
آرتور اندرسن از پایهگذاران اصول و استانداردهای حسابداری مدرن است. او اعتقاد زیادی به یادگیری و تحصیل بیوقفهی حسابداران داشت و همیشه از برنامههای آموزشی حمایت میکرد. یکی از اصول او، یادگیری در هنگام کار بود که آن را بهخوبی در تمام بخشهای شرکتش جاری کرد. او اعتقاد زیادی به درستکاری در حسابداری داشت و هیچگاه پروژههای مشکوک به کلاهبرداری یا پولشویی در شرکتها را قبول نمیکرد. شرکت او در سالهای فعالیت در میان ۵ شرکت معتبر حسابداری در جهان بود.
مقالههای مرتبط:
اولین تجربهی واحد مشاورهی شرکت آرتور اندرسن، یک پروژهی امکانسنجی برای شرکت جنرال الکتریک بود. آنها دراین پروژه، امکان نصب و بهرهبرداری از یک سیستم کامپیوتری را در اپلاینس پارک این شرکت در لوییویل کنتاکیمورد بررسی قرار دادند. اولین پروژهی واحد مشاوره، به یکی از بهیادماندنیترین پروژههای اجرای سیستمهای کامپیوتری یعنی نصب کامپیوتر و پرینتر UNIVAC I انجامید. این پروژه بهعنوان اولین استفادهی تجاری از کامپیوترها در تاریخ شناخته میشود. مدیریت تیم مشاورهی این پروژه نیز بر عهدهی جوزف گلیکاف از نامهای ماندگار دنیای کسبوکار و پدر مشاوره در صنعت کامپیوتر بود.
نمونهای اولیه از کامپیوترهای لامپ پرتو کاتدی
گلیکاف پیش از مدیریت این پروژه، در سال ۱۹۵۱ کامپیوتری بهنام Glickiac را طراحی کرده بود و از همکاران و مدیران خود در زیرمجموعهی خدمات مدیریتی آرتور اندرسن خواست که به فناوری و صنعت جدید وارد شوند. تنها سه سال پس از اجرای پروژه با همکاری جنرال الکتریک، توسعهی خارجی شرکت نیز شروع شده و اولین دفتر خارجی آنها در مکزیک تاسیس شد. سرانجام در سال ۱۹۵۷، گلیکاف پلههای ترقی را تا مراحل آخر پیش رفته و به سمت مدیریت زیرمجموعهی Administrative Services رسید.
گسترش فعالیتهای بینالمللی بخش مشاورهی مدیریت آرتور اندرسن در سالهای پایانی دهه ی ۱۹۵۰ به اوج خود رسید. در سال ۱۹۵۷، دفاتر بینالمللی در لندن، لوسلو، پاریس، میلان و بروکسل تاسیس شدند. در این سالها، یکی از بزرگترین پروژههای تاریخ این شرکت در همکاری با bank of america انجام شد. آنها سیستمی را برای این بانکاجرا کردند که پایههای راهاندازی سرویس BankAmericard (که بعدا به ویزا تبدیل شد) را بنا کرد.
با شروع دههی ۱۹۶۰، حضور این زیرمجموعه در آسیا نیز شروع شده و توکیو بهعنوان اولین مقصد انتخاب شد. همانطور که پیش از این گفته شد، آموزش و یادگیری کارمندان همیشه در اولیتهای این بخش بود و بههمین دلیل، اولین مرکز آموزشی برای کارکنان در هتل نیکرباکر شیکاگو در سال ۱۹۶۵ افتتاح شد.
پیادهسازی کامپیوتر در شرکت جنرال الکتریک
Administrative Services همواره در بطن بزرگترین اتفاقات تاریخ دنیای کامپیوتر و دیجیتالسازی بوده است. آنها در سال ۱۹۶۷ در همکاری با آیبیام، سیستمعامل Base V را توسعه دادند. سیستمعاملی که بهصورت اختصاصی برای کامپیوترهای System/360 توسعه داده شد. سرانجام گلیکاف افسانهای نیز در سال ۱۹۶۹ از سمت خود کنار رفت و بیل اینگرسل بهعنوان مدیر جدید شرکت جایگزین او شد. البته دوران مدیریت اینگرسل دوام زیادی نداشت و در سال ۱۹۷۱، بیل مولر جایگزین او شد.
یکی از بزرگترین پروژههای دیجیتالسازی اجرا شده توسط این شرکت، در سالهای پایانی دههی ۱۹۶۹ و برای شرکت زنیت انجام شد. این برنامه اولین کاربرد عظیم از سیستمهای لامپهای کاتدی برای دسترسی آنلاین به داده بود. به بیان دیگر این پروژه، نسل اول آن چیزی است که امروزه با نام سیستمهای ERP شناخته میشود.
پس از مدتی فعالیت بهعنوان مشاور و همکار، شرکت Administrative Services تصمیم گرفت تا نرمافزار اختصاصی خود را نیز توسعه دهد. آنها در سال ۱۹۷۰ و در دفتر هیوستون خود پک نرمافزارهای کاربردی را با نام FIN-PAC عرضه کردند. محصول دیگر Lexicon نام داشت که در سال ۱۹۷۲ و بهعنوان اولین لغتنامهی دادهی جامع برای استفاده در سیستمهای کامپیوتری سازمانی توسعه یافت. یک پکیج تجاری دیگر نیز سه سال بعد و با نام Distribution control System عرضه شد.
FIN-PAC نرمافزار جامع مدیریت مالی، برنامهریزی و کنترل
رشد سریع پروژههای کامپیوتری و نیاز رو به افزایش به خدمات شرکت، آنها را محبور به افزایش نیروی انسانی و تغییر در زیرساختها کرد. سرانجام در سال ۱۹۸۰ ویک میلار به سمت مدیریت این شرکت رسید. نام آنها نیز در همین سال به Management Information Consulting Division تغییر کرد. در آن سالها تعداد کارمندان این شرکت به ۵ هزار و درآمد آنها به حدود ۲۵۰ میلیون دلار رسیده بود.
شرکت حسابداری آرتور اندرسن، بهخاطر تغییر استانداردهای بازار و نیازهای مشتریان در زمینهی حسابداری در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، عمدهی درآمد خود را از بخش مشاوره دریافت میکرد. آنها در سال ۱۹۸۹ تصمیم گرفتند تا یک تغییر ساختاری در مجموعهی خود اجرا کنند. در نتیجهی این تغییرات، شرکت Andersen Worldwide Société Coopérative یا AWSC تاسیس شد. در نتیجه، Arthur Andersen و Andersen Consulting بهعنوان واحدهای مستقل زیرمجموعهی این هولدینگ شروع به کار کردند. پس از این تغییر ساختار، جورج شاهین بهعنوان مدیر بخش مشاوره انتخاب شد.
اگرچه امروزه اکثر کاربران اینترنت، فروش آنلاین را با آمازون میشناسند، اما جالب است بدانید که اولین تجربهها در زمینهی عرضهی کالا برای مصرفکنندگان در سال ۱۹۸۹ و توسط اندرسن کانسالتینگ پیادهسازی شده است. این پروژه با نام Smart Store 2000 در دفتر شیکاگو رونمایی شد. در پایان دههی ۱۹۸۰، آمار کارمندان این شرکت مستقل به ۲۱ و درآمد آنها به ۱.۴ میلیارد دلار رسید. آنها در این سال با انتشار مجلهی Outlook و اجرای انواه کمپینهای تبلیغاتی، عزم خود را برای سلطه بر بازارهای مدرن جزم کردند. مجلهی آوتلوک با تمرکر روی پرورش تفکر رهبری و مدیریت تغییر منتشر شد. مجلهی Dialogue نیز یک سال بعد و بهصورت یک خبرنامهی داخلی شروع به کار کرد.
لوگوی اندرسن کانسالتینگ
دههی ۱۹۹۰ با چالشها و کشمکشهایی میان این دو شرکت مستقل همراه بود. واحد مشاوره در آن سالها حدود ۱۵ درصد از سود سالانهی خود را به آرتور اندرسن پرداخت میکرد. این تبادل سود در برنامهی مستقلسازی شرکتها پیشبینی شده بود. به بیان دیگر قرار بود شرکتی که سود بیشتری دریافت میکند، ۱۵ درصد از آن را به شرکت دیگر پرداخت کند. صرفنظر از این قانون، چالش اصلی بر سر آن بود که آرتور اندرسن واحد مشاورهی مستقل خود را با نام Arthur Andersen Business Consulting یا AABC تاسیس کرده و بهنوعی به رقابت با شرکت دیگر میپرداخت.
در سالهای پایانی قرن بیشتم تمرکز واحد مشاوره روی فعالیتهای جهانی بیش از پیش شد. آنها شورای مدیریت جهانی را بههمین منظور در شرکت خود تاسیس کردند. یکی از نتایج اولیهی این شورا، رونمایی از سیستم برنامهریزی استراتژیک Horizon 2000 بود که حدود ۲۰۰ شرکت آن را برای پروژههای بلندمدت خود اجرا کردند. این برنامه در آسیا با نام Asian Dynasty اجرا شد. چند سال بعد نسخهی ۲۰۱۰ این برنامه نیز برای طراحی استراتژیک در قرن ۲۱ رونمایی شد.
برنامهی بعدی باز هم در جهت افزایش دانش و آگاهی کارمندان بود. در سال ۱۹۹۳، سیستم Knowledge Xchange در این شرکت اجرا شد که هدف آن، اشتراکگذاری الکترونیکی دادهها و اطلاعات در سرتاسر این سازمان بینالمللی بود.
تولد Accenture
چالشهای گفته شده باعث شد تا اندرسن کانسالتینگ در سال ۱۹۹۸ رقم سود خود را پرداخت نکرده و تقاضای جدا شدن از هولدین اصلی و شرکت آرتور اندرسن را ارائه کند. سرانجام در سال ۲۰۰۰، شکایت واحد مشاوره با داوری اتاق بازرگانی بینالمللی به نتیجه رسید و این شرکت از آرتور اندرسن جدا شد. البته آنها مجبور شدند تا مبلغ ۱۵ درصد سود پرداخت نشده در چند سال آخر را به طور کامل (۱.۲ میلیارد دلار) پرداخت کنند. شرط دیگر، تغییر نام این شرکت و حذف عبارت اندرسن بود که به تولد Accenture انجامید.
جو فورهند در سال ۱۹۹۹ بهعنوان مدیرعامل شرکت جدید منسوب شد و اولین برنامهی پخش زندهی جهانی آنها نیز در همین سال برای معرفی مدیرعامل جدید به کارمندان اجرا شد. یک سال بعد اولین تفاهمنامهی همکاری اکسنچر با مایکروسافت انجام شد. آنها Avanade را بهصورت یک شراکت تجاری تاسیس کردند که در جهت تسهیل همکاری شرکتهای Global 2000 با مایکروسافت فعالیت میکرد. اکسنچر در سال ۲۰۰۱ سهم خود از این شرکت را از ۵۰ به ۷۸ درصد افزایش داد.
کیم پترسون (راست) پیشنهاددهندهی نام Accenture
نام اکسنچر در سال ۲۰۰۱ توسط شرکت اندرسن کانسالتینگ انتخاب شد. این کلمه ترکیبی از دو کلمهی Accentو Future است. این نام توسط یک کارمند دانمارکی به نام کیم پترسون در دفتر نوروژ شرکت پیشنهاد شده بود. شرکت برای انتخاب نام جدید مسابقهای را میان کارمندان برگزار کرده بود و پترسون در این رقابت پیروز شد. انتخاب نام شرکت جدید بر این اساس بود که پیشگامی آنها در امر مشاوره و همچنین بهرهوری بالای پروژهها نشان داده شود. علاوه بر آن آنها نمیخواستند اسم شرکتشان در زبان هیچیک از کشورهای محل فعالیت، لغتی توهینآمیز باشد.
عرضهی عمومی سهام اکسنچر در ۱۹ جولای سال ۲۰۰۱ اتفاق افتاد و هر سهم این شرکت، ۱۴.۵ دلار قیمتگذاری شد. قیمت سهام در پایان آن روز به ۱۵.۱۷ دلار رسید و سرمایهی ۱.۷ میلیارد دلاری را در روز اول ipo به این شرکت سرازیر کرد. یک سال بعد برند اکسنچر به رتبهی ۵۳ برترین برندهای جهان از دیدگان Interbrands رسیده بود و همچنین برای اولین بار خود را در میان ۵۰۰ شرکت برتر جهان از دیدگاه فورچن میدید.
یکی از ماندگارترین انتشارات اکسنچر در زمینهی مدیریت ارتباط با مشتری، در سال ۲۰۰۲ و توسط جان فریهند نوشته شد. البته حدود ۳۶ نفر از مدیران اکسنچر در تالیف این کتاب نقش داشتند و فریهند تنها ویرایش نهایی را انجام داد. این کتاب با نام The Ultimate CRM Handbook توسط انتشارات مکگرا هیل چاپ شد.
عرضهی عمومی سهام Accenture در بازار بورس نیویورک
هندبوک جامع ارتباط با مشتری، استراتژیها و مفاهیم لازم برای وفادار کردن هرچه بیشتری مشتریان را به مدیران آموزش میداد. مفاهیم این کتاب، سه اصل اساسی را برای بهبود سیستمهای ارتباط با مشتری توضیح میدهند: ۱- تجربهی مشتری، المانی حیاتی برا افزایش ارزش برند است. ۲- روشهای ارتباط با مشتری باید بر اساس دیدگاهها و نظرات خود آنها برنامهریزی شوند. ۳- برنامههای ارتباط با مشتری باید با روشی برنامهریزی شده اجرا شوند تا ریسکهای مالی و عملیاتی را به حداقل برسانند.
در میانههای دههی ۲۰۰۰، بار دیگر تغییری در بخش مدیریت اکسنچر اتفاق افتاد و بیل گرین به سمت مدیرعاملی رسید. در همان سالها مشارکت دیگر شرکت با مایکروسافت شروع شد و راهکارهای تکنولوژی توسط این دو شرکت با عنوان Smarter Retailing Initiative معرفی شد. این راهکارهای تکنولوژیکی شامل استفاده از سیستمهای RFID در فروشگاهها بود که فروش هوشمندانهتر و کنترل بهتر را برای آنها به ارمغان میآورد.
مدیران شرکت در سال ۲۰۰۹ تصمیم گرفتند تا دفاتر اصلی مدیریتی را به ایرلند منتقل کنند. نام رسمی شرکت نیز از آن زمان به Accenture plc تغییر یافت. چند سال پیش از این تغییر مکان فعالیت، تعداد کارمندان شرکت به ۱۲۳ هزار نفر و درآمد آن به ۱۵.۵ میلیارد دلار رسیده بود.
بیل گرین، یکی از مدیرعاملهای تاریخ اکسنچر
قدرت اصلی و مزیت اکسنچر نسبت به رقبا، همیشه در استفاده از ظرفیتهای فناورانه و دانش صنعتی خود برای راهاندازی شرکتها و کسبوکارهای جدید بوده است. آنها راهکارهایی را برای مشتریانشان توسعه میدهند که ورود به بازارهای جدید و افزایش درآمد در بازارهای کنونی را برای آنها ممکن میکند.
یکی از استانداردهایی که اکسنچر را به لیست برترین شرکتهای مشاورهای در جهان اضافه کرده، سیاست مدیریت پروژهها توسط آنها است. این شرکت از یک سیستم ماتریسی برای مدیریت پروژهها استفاده کرده و برای هر پروژه، یک مدیر پروژه و یک مدیرعملیاتی تعیین میکند. بدین ترتیب کارمندان با دو مدیر سروکار خواهند داشت که هردو از اجرای کامل و بینقص کارها اطمینان حاصل میکنند.
زیرمجموعهها و زمینههای فعالیت
همانطور که گفته شد اکسنچر در ۵ حوزهی اصلی به فعالیت میپردازد و در هریک از این حوزهها نیز یک زیرمجموعه دارد. این زیرمجموعهها در بخشهای تدوین استراتژی، مشاوره، دیجیتالسازی، تکنولوژی و عملیات فعالیت میکنند.
اکسنچر ادعا می کند که سختترین چالشهای مشتریان خود را با بینظیرترین خدمات در این حوزهها حل خواهد کرد. این شرکت در بیش از ۴۰ صنعت جهانی تجربه داشته و بهنوعی توانایی مدیریت و برنامهریزی در انواع عملیات کسبوکار را دارد. در ادامه به معرفی ۵ زیرمجموعهی اصلی و فعالیتهای آنها میپردازیم.
Accenture Strategy
بخش استراتژی اکسنچر با تمرکز روی شکلدهی آیندهی شرکتها و سازمانهای طرف قرارداد فعالیت میکند. قطعا پرداختن به آیندهی کاری نیاز به آشنایی با تکنولوژیهای روز و نحوهی بهکارگیری آنها در صنایع دارد که Accenture بهخوبی با آنها آشنا است. این بخش با استفاده از دانش عمیق شرکت در صنایع مختلف، روشهای افزایش ارزش ارائه شده به مشتری را برای شرکتها شرح داده و اجرا میکند.
مدیران ارشد اکسنچر در شروع قرن ۲۱
ار بخشهای متنوعی که زیرمجموعهی استراتژی اکسنچر در آنها خدمترسانی میکند میتوان به ساختارشکنی دیجیتال، تربیت نیروی کار آینده، مدلهای کسبوکاری جهانی، امنیت، زنجیرهی تامین، پایداری در خدمات و استراتژیهای تکنولوژیکی اشاره کرد. این زیرمجموعه در انواع صنایع از بانکداری، سرمایهگذاری، شیمی، ارتباطات و رسانه تا انرژی و سلامت و بیمه را تحت پوشش خدمات خود قرار داده است.
در حال حاضر شرکتهای بزرگی همچون زیمنس و نوکیا و بسیاری شرکتهای شناختهشدهی دیگر در پروژههای استراتژیک خود با بخش استراتژی اکسنچر همکاری میکنند. مدیر این بخش، مایک ای. نیکرم است.
Accenture Consulting
تمرکز اصلی این بخش، تغییر روند و تکامل سازمانی در شرکتهای طرف قرارداد است. اکسنچر در این بخش ادعا میکند که با درک محل تلاقی تکنولوژی و کسبوکار، بهترین راهکارها را برای تکامل روند فعالیتهای شرکتها ارائه میدهد.
از شرکتهایی که در نتیجهی همکاری با بخش مشاوره به پیشرفتهای بزرگ دست یافتهاند میتوان Mondelez با سودآوری یک میلیارد دلار و همچنین Uniqlo با رشد ۳۵۰ درصدی را مثال زد. این زیرمجموعه نیز در انواع صنایع خدمات خود را به طرفین قرارداد عرضه میکند. امریکن اکسپرس و کوپ ایتالیا نیز از شرکتهای بزرگ همکار با زیرمجموعهی مشاوره هستند.
Accenture Digital
این زیرمجموعه در تمامی فرآیندهای لازم برای تبدیل شدن شرکتها به یک سازمان دیجیتالی، خدمترسانی میکند. به بیان دیگر آنها شرکتها را از فکر کردن به دیجیتالی شدن به مرحلهی نهایی دیجیتالسازی میبرند. از برنامهی های ویژهی این بخش که برای مشتریان اجرا میشود میتوان Accenture Interactive، Accenture Applied intelligence و Accenture Industry X.0 را نام برد. مایکل ساتکلیف مدیر کنونی بخش دیجیتال اکسنچر است.
جورج شاهین، یکی از مدیرعاملهای تاریخ اکسنچر
Accenture Technology
این بخش با مطالعه و بررسی انواع فناوریهای روز، پیادهسازی آنها را در سازمانهای طرف قرارداد امکانسنجی میکند. علاوه بر آن انواع آموزشها و انتشارات نیز برای بهبود این پیادهسازی آماده میشود. خدمات فناوری که این گروه به شرکتها ارائه میدهد، انواع زمینهها از طراحی و پیادهسازی اپلیکیشن تا خدمات ابری و امنیت را شامل میشود. پیادهسازی هوش مصنوعی با همکاری بزرگانی همچون اوراکل، سیلزفورس و دیگران نیز در این گروه انجام میشود.
Accenture Operations
بخش عملیات اکسنچر، تمامی برنامهریزیها و طرحهای تدوین شده در بخشهای دیگر را در عملیات سازمانها اجرا میکند. به بیان دیگر مرحلهی نهایی و تغییر و تحول اساسی توسط این زیرمجموعه اجرا میشود.
زیرساخت نوآورانه
یکی از بخشهای مهم Accenture که تمرکز زیادی بر فعالیتهای آن شده، زیرساخت نوآورانهی این شرکت است. این زیرساخت نوآورانه با ترکیب انواع ظرفیتها و پیشنیازهای لازم، تمامی مراحل بهکارگیری فناوریهای جدید یا حضور در بازارهای جدید را برای مشتریان انجام میدهد. این بخش از زیرمجموعههایی با تمرکز روی تحقیقات، سرمایهگذاری، آزمایشگاه، مرکز نوآوری و مرکز ارائهی محصول تشکیل شده است.
جو فورهند
در بخش تحقیقات، تردهای نوآورانه در کسبوکار، بازار و تکنولوژی مورد بررسی قرار میگیرند. در این بخش، ۲۵۰ محقق با سازمانهای بزرگ جهانی مانند دانشگاه MIT همکاری میکنند تا راهکارهای نوآورانه را برای مشتریان اکسنچر کشف کنند.
پس از تحقیقات اولیه، نوبت به آزمایش ایدهها میرسد که در آزمایشگاههای اکسنچر انجام میشود. پروژههای واقعی تحقیق و توسعه و بررسی تاثیر نوآوریها بر کسبوکار مشتریان، در این آزمایشگاهها انجام میشود. انواع فناوریهای هوش مصنوعی، کلانداده، یادگیری عمیق و یادگیری ماشین در این آزمایشگاهها به کمک محققان میآیند.
پس از بررسیهای اولیه، نتایج تحقیقات برای اجرای عملی به استودیوهای اکسنچر فرستاده میشوند. در این استودیوها انواع کارهای ویژه اعم از توسعهی سریع اپلیکیشن تا طراحی خدمات و ساخت پروژههای دیجیتال انجام میشود.
علاوه بر این موارد، اکسنچر در شرکتهای نوآور و استارتاپهای ساختارشکن نیز سرمایهگذاری میکند تا زیرساخت نوآورانه را هرچه بهتر و سریعتر برای مشتریان سازمانی خود فراهم کند.
تمرکز اصلی فناوریهای نوآورانهی اکسنچر، روی ترندهای روز دنیای فناوری است. بهعنوان مثال بهکارگیری هوش مصنوعی در ساختارهای سازمانی، یکی از برنامههای اصلی این شرکت است. نوآوری دیگر، بلاک چین است که در صدر توجه پروژههای این شرکت قرار دارد. آنها معتقدند با استفاده از این فناوری میتوان انواع فرآیندها را بهتر کنترل کرده و تایید کرد.
تبلیغ اکسنچر برای بهکارگیری بلاکچین در کنترل چرخهی تولید و عرضهی محصولات
از بخشهای مهم دیگری که تمرکز خدمات اکسنچر را به خود اختصاص داده میتوان به پردازش ابری یا کلاود اشاره کرد. این شرکت با بررسی وضعیت کنونی و پتانسیلهای اجرایی برای مشتریان خود، انواع راهکارهای استفاده از سرویسهای ابری را برای بهبود فرآیندهای اطلاعاتی به آنها پیشنهاد میدهد. انواع خدمات اعم از طراحی استراتژی، نقشهی راه، مهاجرت به سرویسهای ابری، مدیریت سرویسهای ابری، بهینهسازی، SaaS و امنیت در این بخش، توسط اکسنچر به مشتریان ارائه میشود.
تمامی فناوریهای جدید، با تهدیدی به نام امنیت نیز روبرو هستند. Accenture در این بخش نیز خدماتی عالی به مشتریان خود ارائه میدهد تا خیال آنها را از این تکامل مدرن راحت کند. بخش دیگری که در تغییر و تحولات سازمانی، دچار انقلاب میشود، نیروی انسانی است. اکسنچر با شعار Future workforce در این بخش نیز به کمک مشتریان میآید تا نیروی کار آنها را برای تکامل دیجیتالی و تکنولوژیکی آماده کند. نکتهی مهم این است که خود این شرکت نیز فعالیتهایی جدی برای بهبود وضعیت نیروی انسانی داشته و همواره بهعنوان یکی از پیشگامان برابری در میان کارمندان شناخته شده است. آنها برنامهای برای برابری جنسیتی نیز دارند که در آیندهی نزدیک نسبت کارمندان زن و مرد این شرکت را به ۵۰/۵۰ میرساند.
جو گلیکاف، مدیر افسانهای اکسنچر
وضعیت کنونی برند Accenture
اکسنچر در حال حاضر در میان برترین شرکتهای مشاورهی دیجیتال قرار دارد. این برند در حال حاضر در رتبهی ۳۸ باارزشترین برندهای وبسایت فوربز است و ارزش آن حدود ۱۴.۸ میلیارد دلار تخمین زده میشود. این شرکت در لیستهای دیگر وبسایت فوربز مانند برترین کارفرمایان برای زنان نیز قرار دارد. از دیگر افتخارات اکسنچر میتوان به قرار گرفتن در لیست ۱۲ شرکت برتر مشاورهی مدیریت در سال ۲۰۱۷ اشاره کرد. آنها در سال ۲۰۱۸ از طرف فورچن بهعنوان برترین شرکت خدمات فناوری اطلاعات انتخاب شدند. این رسانه همچنین اکسنچر را در خلال سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۸ در لیست ۱۰۰ شرکت برتر برای کار کردن قرار داده است.
در حال حاضر پیر نانترم بهعنوان رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل Accenture فعالیت میکند. پس از انتصاب ناترم به سمت مدیرعاملی و ریاست هیئت مدیرهی اکسنچر، این شرکت روند گسترش خود و همچنین خرید شرکتهای دیگر را مانند سالهای قبل ادامه داد. شرکتهایی همچون CAS، Duck Creek و Zenta در سالهای ابتدایی دههی ۲۰۱۰ به این شرکت اضافه شدند. آنها کمیپنهای تبلیغاتی خود را نیز با دقت و تمرکز بیشتر اجرا کرده و شعار High performance Delievered را بهعنوان شعار اصلی خود انتخاب کرد.
پیر نانترم، مدیرعامل و رئیس هیئت مدیرهی اکسنچر
یکی از واحدهای مهم شرکت اکسنچر در برنامهریزی و طراحی ورود به بازارهای فناورانهی جدید، آزمایشگاههای فناوری این شرکت هستند. این آزمایشگاهها اکنون در پکن، سن خوزه، بنگلور، فرانسه و واشنگتن مشغول به کار هستند. از آخرین پروژههای مشترک این شرکت با غول نرمافزاری جهان یعنی مایکروسافت، پروژهی پردازش ابری برای سیستم آژور این شرکت است. علاوه بر آن اکسنچر با آمازون نیز همکاریهایی در زمینهی پردازش ابری داشته است.
نکتهی مهم در مورد برند Accenture این است که این شرکت علاوه بر ارائهی انواع خدمات برای بهبود فعالیت سازمانها، محتوای آموزشی و تحلیلی زیادی را نیز در اینترنت منتشر میکند. آنها انواع ویدیوهای آموزشی، هندبوک و مقالههای تحلیلی را برای پیشرفت شخصی و بهبود مدیریت در سازمانها منتشر میکنند. به بیان دیگر بخش بازاریابی محتوای اکسنچر، مزیت ارائهی محتوای رایگان به کاربران را بهخوبی درک کرده است.
آخرین آمار منتشر شده، در آمد این شرکت در سال ۲۰۱۷ را ۳۴.۸۵ میلیارد دار اعلام کرده که ۳.۴۴ میلیارد دلار آن سود خالص بوده است. اکسنچر در حال حاضر ۴۴۹ هزار کارمند دارد. اکسنچر در حال حاضر در بیش از ۱۲۰ کشور جهان مشتری دارد. آنها حدود ۴۰ صنعت را در حوزهی خدمات خود پوشش میدهند. از ۱۰۰ شرکت برتر طرف قرارداد با این برند، ۹۸ عدد از آنها تجربهی همکاری بیش از ۱۰ سال با Accenture داشتهاند. از لحاظ اختراعات و نوآوری نیز این برند تاکنون ۶ هزار پتنت ثبت شده یا در حال ثبت را در رزومهی خود جمعآوری کرده است.
هفتهی گذشته اپل استارتاپ Akonia Holographics که در شهر دنور فعالیت میکند، به تصاحب خود در آورد. این استارتاپ که در حوزهی واقعیت افزوده فعالیت میکند، لنزهای موجبَر را برای عینکهای واقعیت افزوده توسعه میدهد.
سخنگوی اپل دربارهی خرید جدیدشان بیانیهی زیر را منتشر کرده است:
اپل شرکتهای فناوری کوچکتر را در بازههای مختلف خریداری میکند؛ اما بهطور کلی ما هیچگونه گفتگوی بیشتری دربارهی اهداف و برنامههایمان انجام نمیدهیم.
خریدِ جدید کوپرتینوییها واضحترین تصویر از اهداف آنها برای ساخت عینک واقعیت افزوده را ارائه میکند. طبق گزارشات و شواهد، اپل در حال توسعهی فناوریهای جدیدی است که ساخت عینک واقعیتافزوده سبکوزن را میسر میکند. انتظار میرود که دستگاه موردنظر تا سال ۲۰۲۰ معرفی شود.
در اواخر سال گذشتهی میلادی نیز Apple دست بهچنین خریدی زد و استارتاپی با نام Vrvana که در حوزهی واقعیت ترکیبی فعالیت میکرد، تصاحب کرد؛ محصولِ این شرکت به کاربران اجازه میداد تا از طریق صفحهنمایشهای مات به محیط واقعیتافزوده قدم بگذارند. حال باتوجه به خریدهای اخیر اهالی کوپرتینویی از جمله آخرینِ آنها، بهنظر میرسد که تلاشهای اپل در حوزهی واقعیتافزوده به دستگاهی سرپوشیده منتهی خواهد شد.
در سالهای اخیر، صفحهنمایشهای موجبَر عملاً به فناوری نوری برای هدستهای واقعیتافزوده تبدیل شده است. در این فناوری، تصویر بهسمت گوشههای شیشه پرتوافکنی میکند تا کاربر تصویر را مشاهده کند. تاکنون هدستهای واقعیتافزوده ساختهشده توسط مایکروسافت و مجیکلیپ در کنار بسیاری دیگر از این فناوری استفاده کردهاند.
صفحهنمایش بازتابندهی موجبَر که توسط شرکت Lumus ساخته شده است.
عمده محبوبیت این فناوری به این دلیل است که اجازهی ساخت دستگاههایی باریک و سبکوزن با طراحی شفاف بهواسطهی لنزهای موجبَر فراهم میشود؛ با این وجود بازتولید رنگها تصاویر تحریفشده از مشکلات عمدهی آن برشمرده میشود. استارتاپ Akonia که توسط اپل خریداری شده، ادعا میکنند که بهلطف راهکار هولومیرور، تصاویر بهصورت پر جنبوجوش، پررنگ و با میدان دیدی عریض به نمایش در میآیند.
در حالی که بزرگترین رقبای اپل تاکنون ساخت هدست واقعیتافزوده را در کارنامهی خود داشتهاند؛ اما تاکنون تلاشهای این شرکت در حوزهی یادشده تنها به فناوریهای موبایلمحور خلاصه میشود که اندازهگیری وسایل یا قراردادن اشیاء مجازی در دنیای حقیقی را میسر میسازند.
تنها سؤالی که هنوز دربارهی پاسخِ آن ابهام وجود دارد، این است که آیا اپل در حال توسعهی دستگاهی بالاردهتر از هدست مجیکلیپ با استفاده از پلتفرم اختصاصی ARKit است؟
با این حال، مشخصاً کوپرتینوییها فکرنکرده واردِ این حوزه نخواهند شد و سوابقِ آنها در دستگاههای پیشین نشان داده که دستگاههای تولیدی آنها از منظر عملکرد نسبت به همنسلان خود در جایگاه بالاتری قرار دارند.
نتایج پژوهش جدیدی نشان میدهد بر خلاف چیزی که قبلا تصور میشد، بسیاری از فرآیندهای مهم مغزی که باعنوان کارکردهای اجرایی شناخته میشوند، تحت تاثیر جنس یا جنسیت قرار نمیگیرند. جنسیت شامل نقشهای اجتماعی و رفتارهایی است که فرهنگ و جامعه برای جنسها قائل میشود و جنس مفهوم مرتبط به سیستم بیولوژیکی بدن از لحاظ جنسی (شامل کرموزومها، هورمونها و اندامهای جنسی) است. در این پژوهش بیش از ۱۵۰ مطالعه منتشر شده در زمینهی کارکردهای اجرایی و رفتارهای مرتبط مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشاندهندهی عدم تفاوت جنسی و جنسیتی در کارکردهای اجرایی مغز بود.
کارکردهای اجرایی، فرایندهایی مغزی هستند که شامل مواردی نظیر توجه، استدلال، کارکرد حافظه، تصمیمگیری، کنترل تکانه و حل مساله میشوند. تفاوتهایی در رویکردهای اجرایی مرتبط با ژنوتیپ، چگونگی رشد و بلوغ و مکانیسمهای مرتبط با مدارهای عصبی شناسایی شدهاست. نیکولا گریسوم از دانشگاه مینسوتا و ترزا ریس، از دانشگاه سینسیناتی میگویند:
طبق یافتههای ما، موضوع وجود تفاوتهای جنسی و جنسیتی در رویکردهای اجرایی مغز، پشتوانهی علمی کمی دارد.
رویکردهای اجرایی، توانایی ما در مدیریت حوادثی که در اطراف ما رخ میدهد و نیز برنامهریزی وقایع آینده را کنترل میکنند و تعیینکنندهی نحوهی رفتار و برخورد ما با دنیای اطراف هستند. این مهارتها اگر به خوبی توسعه یافته باشند، میتوانند منجر به کسب موفقیتهای اجتماعی، علمی و حرفهای شوند؛ ولی اگر توسعهی خوبی نیافته باشند، مشکلات سلامتی نظیر اختلال کمتوجهی-بیشفعالی (ADHD) و اسکیزوفرنی میتواند بروز کند. یکی از اهداف مطالعهی حاضر، پرداختن به جنبههای مربوط سلامت ذهنی در این بیماریها بودهاست: خطرات، میزان پیشرفت و شدت این بیماریها و میزان تفاوت آنها بین جنس و جنسیت.
جنس و جنسیت عامل اصلی تفاوتهای فردی در رویکردهای اجرایی و عملکرد شناختی نیستند
احتمال بروز اسکیزوفرنی در مردان در سنین پایینتر بیش از زنان است و ADHD نیز در پسران شایعتر از دختران است؛ پس آیا تفاوتهایی در رویکردهای عملکردی مرتبط با جنس و جنسیت وجود دارد که بتواند این تفاوتها را توضیح دهد؟ بر اساس بررسی نتایج پژوهشهای بسیار انجامشده در زمینهی توجه، عملکرد تکانشی، تصمیمگیری و کارکرد حافظه که روی انسانها و حیوانات انجام شدهاست، چنین تفاوتی وجود ندارد. پژوهشگران با بررسی دادههای موجود، توضیح میدهند که:
مقالههای مرتبط:
این نتیجهگیری که جنس و جنسیت عامل اصلی تفاوتهای فردی در رویکردهای اجرایی و عملکرد شناختی هستند، درست نیست.
این اختلافات احتمالا دارای ریشههای دیگری هستند. پژوهشهای قبلی نشان میدهند که رویکردهای اجرایی میتواند تحت تاثیر مجموعهی عظیمی از فشارهای محیطی که در مراحل رشد برای فرد پیش میآید، قرار گیرد؛ از مشکلات موجود در رحم مادر گرفته تا توهینی که در زمین بازی میشود. این مسیرهای توسعهای احتمالا مسئول تفاوتهای رفتار و تفکر شناختی (و نیز خطر مشکلات ذهنی و روانی) میشوند. هر جنس و جنسیتی ممکن است بهطور متفاوتی به انجام کارها و چالشها مبادرت ورزد و این تفاوتها میتواند توجیهگر بخشی از تغییرات مشاهده شده در برخی از مطالعات باشد.
پژوهشگران توضیح میدهند:
تفاوتهای جنسی در انتخاب استراتژیها نشان میدهد که مکانیسمهای مختلف ملکولی یا مداری متفاوتی توسط جنس نر و ماده برای حل مشکلات شناختی مشابه مورد استفاده قرار میگیرد. این بدان معناست که اگرچه ممکن است توانایی یکسان باشد، ولی استراتژیهای به کار گرفته بعید است که توسط مکانیسمهای عصبی یکسانی پشتیبانی شود.
تمام این موارد نشاندهندهی این هستند که نهتنها همهی ما دارای ظرفیت تفکر یکسانی هستیم؛ بلکه همچنین میتوانیم روشهای بهتر و کارآمدتری را برای شناسایی نحوهی عملکرد عملکرد اجرایی و نحوه درمان مواردی که این کارکردها آسیب میبینند، پیدا کنیم. پژوهشگران میگویند ممکن است استرسهای زندگی از سوء مصرف دارو گرفته تا آسیبهای وارده به سر، بهطور متفاتی روی جنس و جنسیتها تاثیر بگذارند و دانش بیشتر در این مورد میتواند به ما کمک کند تا خطر مشکلات روانی را کاهش دهیم.
پژوهشگران در مطالعهی خود نتیجهگیری کردند که این بسیار مهم است که نرها و مادههای تمام گونهها مورد بررسی قرار گیرند تا مکانیسمهای پشتیبان رویکردهای اجرایی در میان جنسها و جنسیتها مشخص شود. در واقع حاصل پژوهش حاضر ممکن است کسب آگاهی در مورد نحوهی مهار یا تقویت مسیرهای جایگزین در بیماران مبتلا به اشکال در زمینهی رویکردهای اجرایی مغز باشد.
بر اساس نتایج یک پژوهش انجام شده، ۴۸٪ از کاربران، طراحی وبسایت یک کسبوکار را مهمترین عامل برای اعتماد به آن مجموعه تجاری میدانند. اطلاعات بیشتر را در اینفوگرافیک زیر مطالعه کنید.
نظر شما در اینباره چیست؟ تجربه حرفهای و دیدگاه خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.
شاخهی جدید نیروی فضایی جدا از نیروی هوایی، اما برابر با آن خواهد بود. به گفتهی ترامپ، تنها حضور ایالات متحده در فضا کافی نیست، بلکه این کشور باید بر فضا سلطه داشته باشد. او همچنین گفت که نمیخواهد شاهد سلطهی چین و کشورهای دیگر در فضا باشد.
شاخهی جدید نیروی فضایی، دارای قدرتی مشابه سایر شاخههای نیروهای مسلح آمریکا خواهد بود و بر عملیاتهای فضایی و سایبری فضایی، از جمله مدیریت و پرتاب ماهوارهها و همهی فعالیتهای گروههای نظامی تا پرتاب موشکهای بالستیک نظارت خواهد کرد.
اما بر خلاف ناسا که عمدتا روی اکتشافات فضایی و کشف علمی متمرکز است، نیروی فضایی جدید بر جنبههای نظامی و دفاع از فضا تمرکز خواهد کرد. با دستور تشکیل نیروی فضایی، این نخستین بار پس از تصویب لایحه امنیت ملی در سال ۱۹۴۷ است که یک شاخهی جدید به نیروهای مسلح افزوده میشود.
اما از برنامه دونالد ترامپ، انتقادات زیادی شده و بسیاری از مفسران از این برنامه ابراز نگرانی کردند. برخی استدلال میکنند که تشکیل نیروی فضایی، نیاز به تشریفات اداری وقتگیری دارد. برخی از ناظران سیاسی نیز هشدار دادند که نیروی فضایی، میتواند موجب به راه افتادن یک رقابت تسلیحاتی در فضا شود.
اما بهلحاظ سیاستگذاری، ایدهی تشکیل نیروی فضایی جداگانه سالها است که مورد بحث است. نسخهی ترامپ، برخلاف انتظار بسیاری، آنچنان که بهنظر میرسد، ایدهی خطرناکی نیست. ماهوارههای نظامی ایالات متحده در حال حاضر بهطور جداگانه توسط ارتش، نیروی دریایی و نیروی هوایی اداره میشوند؛ یک نیروی فضایی بهسادگی میتواند تمامی این ماهوارهها را تحت کنترل یک فرماندهی جداگانه قرار دهد.
تنها ارتش ایالات متحده، یکی از بزرگترین صاحبان ماهواره جهان با ۱۵۹ ماهواره است که بیشتر از همهی ماهوارههای نظامی و غیر نظامی روسیه است. اما در حالی که این ماهوارههای نظامی از تکنولوژیهای پیشرفتهای برخوردارند، سلاحهای عجیبی هم نیستند و بهجای حمل اشعههای مرگبار و تفنگداران فضایی، برای برقراری ارتباطات امن، هشدار اولیه در خصوص حملات اتمی، شناسایی و ناوبری دقیق ساخته شدند.
اما در حالی که ارتش ایالات متحده، برای تشکیل نیروی فضایی، به هیچ ماهوارهی جدیدی نیاز نخواهد نداشت، نمیتواند این کار را یکشبه انجام دهد. تشکیل نیروی فضایی باید به تصویب کنگره برسد، درست همانطور که نیروی هوایی با تصویب کنگره از ارتش جدا شد. گزارش پنتاگون (وزارت دفاع ایالات متحده) که موجب شد تا گمانهزنیهای بسیاری بهوجود بیاید که تأیید کند، واحدهای فضایی موجود در نیروی هوایی - برخی در دههی ۱۹۶۰ تشکیل شدند- بدون ضرورت در نیروی هوایی ایالات متحده حضور دارند.
با توجه به اینکه شواهدی از بهخدمت گرفتن قابلیتهای جدید یا خریدهای عمده در دست نیست، تشکیل شاخهی جدید نیروی فضایی درواقع فقط بازنگری و سازماندهی مجدد است. تغییر مدالهای روی یونیفورم و ماهوارهها راجنگندههای فضایی نام نهادن، نمیتواند موازنه قدرت در مدار زمین را بر هم بزند.
تصویر مفهومی از یک سلاح ضد ماهوارهای شوروی
در همین حال، ایالات متحده، چین و روسیه، طی دهههاست که مشغول توسعه تواناییهای فضایی نظامی خود هستند، هیچکدام از این ابرقدرتهای نظامی؛ عجولانه تصمیم نگرفتند، بلکه بهتدریج گزینههایی را برای کنترل یا مقابله در زمان منازعه توسعه دادند، آنها چنین کاری را در دریا و هوا نیز انجام دادند. حتی استفاده از عبارت تسلط بر فضا نیز نباید هشدار برانگیز باشد. علاوه بر این، گفته میشود که شاخهی جدید نیروی فضایی میتواند موجبرقابت تسلیحاتی اغراق شده و پیش از موعد در فضا شود.
ادعاهای غیرمنصفانهای نیز توسط برخی وکلای بینالمللی مطرح شد که نیروی فضایی با تسلط بر فضا، معاهده فضایی ماورای جو ۱۹۶۷ را نقص میکند. معاهده فضایی ماورای، آزمایش سلاحها و ایجاد پایگاههای نظامی در ماه و دیگر اجرام آسمانی را منع کرده است. همچنین امضاکنندگان این معاهده متعهد شدند که سلاحهای کشتار جمعی را در مدار زمین بهکار نگیرند. چین و روسیه هم از امضاکنندگان این پیمان هستند. اما این معاهده هیچ سازوکار اجرایی ندارد. به عنوان مثال، هواپیمای فضایی بدون سرنشین نیروی هوایی ایالات متحده، بوئینگ ایکس-۳۷چندین ماموریت نظامی مخفی را در مدار زمین انجام داده است.
درواقع، حق دفاع از خود میتواند، بهعنوان مقاصد صلحآمیز تلقی شود، اما در عمل، این تنها دستآویزی برای مقاصد نظامی خواهد بود. اینکه تشکیل نیروی فضایی ایالات متحده میتواند موجب توقف صلح در مدار شود یا خیر، بستگی به این دارد که جامعه بینالمللی چه تعبیری از تهدید داشته باشد.
رهبران ایالات متحده، توان ضد ماهوارهای روسیه و چین را تهدیداتی رو بهرشد تلقی میکنند. در همین حال دشوار است که بدانیم، رهبران روسیه و چین، تکنولوژی فضایی ایالات متحده را تا چه حد تهدیدی برای خود به حساب میآورند، اما تلاشهای این کشورها برای تصویب یک معاهده بینالمللی برای ممنوعیت تمام سلاحهای کشتار جمعی در فضا، مشخصاًً کوششی برای محدود کردن نفوذ بالقوه ایالات متحده در مدار زمین است. در حالی که چین و روسیه طرح پیمانی موسوم به «پیمان پیشگیری از استقرار سلاح در فضا و تهدید (PAROS)» را برای جلوگیری از رقابت تسلیحاتی در فضا دادند، ایالات متحده با این طرح مخالف است.
همانگونه که این سازماندهی مجدد نیروی فضایی ایالات متحده انجام میگیرد، این مسأله مطرح است که ترامپ و معاونش، مایک پنس، فکر میکنند که چه مشکلی را دارند حل میکنند. در همین حال، این یک تنزل رتبه برای نیروی هوایی است که از زمان شروع بهکار در سال ۱۹۴۷، با چنگ و دندان با ارتش و نیروی دریایی جنگید تا بدل به نیروی اصلی نظامی برای تدارکات و خدمات فضایی شود.
دلایل خوبی برای تشکیل یک نیروی فضایی مستقل وجود دارد، نه تنها به این دلیل که هماکنون تمام خدمات نظامی زمینی برای قابلیتهای اساسی خود به تکنولوژی فضایی وابستهاند. بلکه نیروی فضایی به عنوان یک نهاد جداگانه، ممکن است با موفقیت بر منابع بیشتری تسلط پیدا کند؛ شاید این امر شامل سلاحهای ضد ماهوارهای فراتر از آنهایی باشد که نیروهای دریایی و نیروی هوایی در حال حاضر دارند. اما در حال حاضر، نیروی فضایی عمدتا یک نمایش سیاسی است، موردی که نه نمیتواند بهطور خاص ایدهای احمقانه باشد و نه خطرناک.
دوربین گوشی تلفن همراه، وسیلهای ارزشمند برای عکاسی در هر موقعیتی است. سوژهی تاثیرگذارترین عکسها معمولا در زمانهایی دیده میشوند که دوربین حرفهای به همراه ندارید. گوشی تلفن همراه میتواند این لحظات مهم را در نبود دوربین ثبت کند.
نکتهی مهم این است که اجازه ندهید نظرات دیگری، شما را از ثبت عکسی عالی منصرف کنند. اگر عکسی را بهخاطر اهمیت بیش از اندازه به دستورالعملهای حرفهای عکاسی ثبت نکنید، جزییات ساختاری و فنی، دیگر هیچ اهمیتی نخواهند داشت. مهمترین اصل این است که عکسی خاطرهانگیز تهیه کنید.
I. گوشی را برای عکاسی آماده کنید
۱. لنز را تمیز کنید.
در طول زمان، دوربین لکهدار میشود و عکسها تار میشوند. لنز را با پارچهای تمیز پاک کنید.
۲. دوربین گوشی را روی کیفیت و رزولوشن بالا قرار دهید.
ممکن است عکسی بگیرید و قصد چاپ آن را داشته باشید؛ اگر عکسهای دوربینتان را با کیفیت پایین گرفته باشید، این امکان از دست میرود.
۳. قابهای عکاسی گوشی را غیرفعال کنید.
یک قاب یا بکگراند بد میتواند عکسی عالی را خراب کند. اگر مجبورید حتماً از قاب یا بکگراند استفاده کنید، آن را بعد از گرفتن عکس اضافه کنید.
۴. افکتهای دیگر را نیز غیرفعال کنید.
افکتها از جمله سیاه و سفید، سپیا، نگاتیو و غیره هستند. این افکتها مثل قابها تنها برای زیبایی عکس بهکار نمیروند و جایگاه استفادهی مخصوص خودشان را دارند؛ با این حال بهتر است بعد از عکسبرداری، از طریق برنامههای ادیت عکس اضافه شوند. شاید در هنگام ادیت متوجه شوید که رنگهای عکستان بسیار زیباتر از آن هستند که بخواهید با سیاه و سفید کردن، آنها را از بین ببرید.
۵. تراز سفیدی یا وایت بالانس را تنظیم کنید.
چشم انسان معمولا با نور هماهنگ میشود و رنگ سفید را در هر نوری تشخیص میدهد؛ درصورتی که یک دوربین ممکن است سوژهای را در زیر نور تابان خانگی، قرمزتر از حالت عادی تشخیص دهد. دوربینهای گوشیهای ردهبالاتر این امکان را دارند تا در چنین موقعیتی تنظیم شوند. اگر چنین آپشنی دارید، از آن استفاده کنید و اگر تنظیمات درست آن را نمیدانید، با آزمونوخطا به حالت دلخواهتان برسید.
II. عکس خود را تنظیم کنید
۱. اگر میخواهید سوژهها بهصورت یکدستی نور دریافت کنند، از قرار دادن آنها در نور کم بپرهیزید.
سنسورهای کوچک دوربین گوشی همراه، سرعتهای بالای ایزو را پشتیبانی نمیکنند (برای مثال، حساسیت بالا به نور، امکان عکسبرداری بدون فلاش را در محیط بسته فراهم میکند) و در صورت عکس گرفتن در این حالت، نویزهای زیادی خواهیم داشت. در بسیاری از شرایط، این مسئله مانعی برای عکس گرفتن در فضای داخلی است.
اگر در محیطهای داخلی عکاسی میکنید، منابع نور مصنوعی را در نظر بگیرید. از نور فلورسنت دوری کنید؛ چون باعث ایجاد هالهای سبز روی کل تصویر میشود.
مطمئن شوید گوشی در جای ثابتی قرار دارد، زیرا دوربین گوشی سرعت شاتر را در نور کم پایین میآورد و این امر باعث ثبت شدن تار عکس با هر حرکتی میشود.
۲. از انعکاسهای پرنور و منابع تابش نور دوری کنید.
این منابع نوری باعث میشوند که دوربین بقیهی نواحی را کمتر نوردهی کند یا روی قسمتهای روشن عکس، سایه بیاندازد. حالت دوم از حالت اول بدتر است؛ شاید امکان ثبت کردن جزئیات از نقاط تاریک وجود داشته باشد؛ اما بازیابی نقاطی که روی آنها سایه افتاده است، غیرممکن است (چون در حقیقت هیچ جزییاتی وجود ندارد). از طرفی، میتوان با استفاده از همین ویژگی، تصویری هنرمندانه مثل عکس ورود نور از پنجره به داخل اتاق ثبت کرد. بهترین عکسها در نور پخششده یا دیفیوزشدهای مثل سایهی کلی، زیرآسمان ابری و نور مصنوعی روشن گرفته میشوند. سعی کنید از رنگهای روشن بهجای بازهای از سیاه و سفید استفاده کنید تا در نهایت تصویری زیبا داشته باشید.
۳. از عکسبرداری از هر موردی که به فوکوس خیلی نزدیک نیاز دارد، دوری کنید.
با توجه به فاصلهی کانونی کم (فاصلهی بین لنز اپتیکال دوربین و سنسور)، دوربینهای گوشی آنجایی قویتر عمل میکنند که همهی صحنه در فوکوس قرار داشته باشد. این ویژگی (به همراه مکانیزم ضعیف فوکوس خودکاردوربین گوشی) معمولا مانع از فوکوس شدن اجسام نزدیک به لنز دوربین یا پسزمینهی تار با عمق میدان کم میشوند (افکت پسزمینهی تار را میتوان بعدا در نرمافزار تنظیم کرد).
۴. همانطور که از سلفیها دوری میکنید، از عکس در آینه نیز دوری کنید.
آینهها باعث سردرگمی سیستم فوکوس خودکار میشوند. بیرون بروید و فردی را پیدا کنید تا از شما عکس بگیرد؛ اما اگر ترجیح میهید که خودتان عکس بگیرید، اکثر دوربینهای گوشی دارای تایمر خودکار هستند، میتوانید زمان آن را تنظیم کنید و در قاب قرار بگیرید.
۵. سوژه را بزرگ و برجسته کنید.
جزییات دقیقی مثل برگهای درختان از فاصلهی دور، بهشکل چند لکه می افتند؛ پس تا جای ممکن بهتر است از نزدیک از سوژهها عکسبرداری کنیم. اگر بتوانید به سوژه بسیار نزدیک شوید و کادر بستهای ببندید، بهترین نتیجه را خواهید گرفت.
بیشتر دوربین های تلفن همراه زوم دیجیتال دارند، اما استفاده از این ویژگی به گرفتن عکسهایی با جزییات خوب منجر نمیشود. استفاده از زوم دیجیتال فرقی با کراپ کردن تصویر ندارد.
۶. پسزمینهی عکس را خلوت کنید.
دوربین های گوشی بهصورت خودکار روی پیشزمینه فوکوس نمیکنند و بهطور کلی اینگونه تنظیم نشدهاند.
۷. از فلاش دوربین، بهجا استفاده کنید.
اگر از فلاش دوربین به این دلیل استفاده میکنید که کل عکس نور خوبی ندارد، احتمالا در یک فضای داخلی در حال عکاسی هستید. این کار را انجام ندهید و دوباره از مرحلهی اول شروع کنید. نوردهی کلی فضا با فلاش، عکس را غیرطبیعی میکند؛ زیرا در فلاش دوربین گوشی، نور تنها به سوژههای مستقیم میتابد (برای مثال نمیتوانید نور را مانند فلاشهای دوربینهای SLR به دیوار یا سقف بتابانید). از طرفی، میتوان از فلاش بهعنوان نور پرکننده در نور شدید آفتاب بهره برد.
۸. کادر عکس خود را بسازید.
مطمئن شوید هر آنچه که می خواهید، در عکس وجود دارد. بعضی از گوشیها، کل منظرهیاب را نمایش میدهند و عکس دقیقا همان چیزی میشود که درصفحهی نمایش میبینید؛ اما بعضی از گوشیها، تنها آنچه که در وسط تصویر وجود دارد را نمایش میدهند، اما بیشتر از آنچه که در منظرهیاب میبینید را ثبت میکنند. همیشه فضای خالی بیشتری را در اطراف عکس قرار دهید و اگر بعداً به آن نیاز نداشتید، آن را کراپ کنید.
از قانون یکسوم استفاده کنید. وقتی کادر عکسی را میبندید، دو خط عمودی و دو خط افقی را مثل جدول دوز روی آن تصور کنید و عناصر مهمتر تصویر را در محلهای تقاطع قرار دهید.
۹. هنگام عکاسی از سوژههای ایستا از پردهی پشتصحنه استفاده کنید.
یک پسزمینهی مشکی، شروع خوبی است؛ زیرا باعث برجستهشدن رنگ سوژه در دوربین گوشی میشود. پارچهی سیاه مخملی انتخاب خوبی است؛ زیرا نورهای تابیده را جذب میکند و باعث کمشدن سایهها و انعکاسها میشود. بهتر است پارچه چروک نباشد؛ زیرا چروک در عکس میافتد و تمرکز چشم را از سوژهی اصلی دور میکند.
۱۰. حالا عکس بگیرید.
دستتان را درهنگام عکسبرداری تا جای ممکن ثابت نگه دارید. بعد از اینکه عکس را گرفتید، دوربین را درهمان حالت نگه دارید تا عکس را ضبط کند. در اکثر مواقع اگر بعد از گرفتن عکس، بهسرعت تکان بخورید، عکس تار خواهد شد.
۱۱. مرحلهی آخر
عکس را در گوشی خود ذخیره کنید و در صورت تمایل، برای ادیت به کامپیوتر منتقل کنید و سپس با دوستانتان بهاشتراک بگذارید.
در اتفاقی عجیب، پس از انتشار Linux Kernel 4.17 شاهد اضافهشدن الگوریتم بحثبرانگیز Speck به آن بودیم؛ الگوریتمی که نخستین بار در سال ۲۰۱۳ توسط آژانس امنیت ملی آمریکا منتشر شد و چون امنیت چندانی ندارد، باعث نگرانی افراد بسیاری شده است. گفتنی است که این الگوریتم در نسخهی جدید این سیستمعامل (۴.۱۸) نیز با استفاده از زبان برنامهنویسی FScript گنجانده خواهد شد.
پیش از هر چیز بد نیست بدانید که Speck الزاما یک روزنهی امنیتی نیست. این الگوریتم از این جهت که الگوریتمی قدرتمند نیست و امنیت زیادی ندارد، چندان محبوب نبوده و بههمین خاطر، حضور آن در هستهی لینوکس نگرانیهای زیادی را در پی داشته است. از طرفی، حضور نام آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) در پشت این الگوریتم کافی است تا بهسبب سابقهی بد این سازمان در نقض حریم خصوصی، کاربران سیستمعامل یادشده از جهات زیادی نگران باشند.
باید به این نکته نیز اشاره کرد که NSA مدتها پیش در دیداری با لینوس توروالدز، خالق هستهی لینوکس، از وی خواسته بود تا در این سیستمعامل، یک بکدور تولید کند و توروالدز هم فورا این درخواست را رد کرده بود.
مقالههای مرتبط:
الگوریتم موردبحث، یعنی Speck، یک الگوریتم رمزنگاری ضعیف است و در اصل برای دستگاههایی که توان محاسباتی پایینی دارند یا به عبارت دیگر، برای دستگاههای مبتنی براینترنت اشیا طراحی شده است.
آژانس امنیت ملی ایالات متحدهی آمریکا میخواست دو الگوریتم رمزنگاری Speck و Simon به استانداردی جهانی برای نسل بعدی دستگاههای مبتنی بر IoT تبدیل شوند. جالب است بدانید که امنیت این دو الگوریتم رمزنگاری از سوی سازمان بینالمللی استانداردسازی (ISO) رد شده است. وبسایت The Register در گزارشی گفته است که سازمان بینالمللی استانداردسازی امنبودن Speck و Simon را رد کرده و نگرانیهایی دربارهی وجود یک بکدور در این الگوریتمها دارد؛ بکدوری که به جاسوسان آمریکایی اجازه میدهد بهراحتی این الگوریتمها را دور بزنند.
در واقع هیچ محققی از سازمان ISO تاکنون نتوانسته هیچگونه رزونهی امنیتی در الگوریتمهای Speck و Simon پیدا کند؛ این سازمان به این دلیل امنیت این الگوریتمها را زیر سوال برد که آژانس امنیت ملی آمریکا، از ارائهی جزئيات فنی آنها به محققان خودداری کرد. همین موضوع، احتمال وجود بکدور را در این این الگوریتمها زیاد کرده است.
سوالی که پیش میآید، این است که اگر امنیت Speck توسط ISO رد شده، پس این الگوریتم رمزنگاری چگونه سر از لینوکس کرنل درآورده است؟ جواب این سوال را میتوان در یک کلمه داد: گوگل.
اریک بیجرز، از مهندسان گوگل، مدتی پیش درخواست داده بود که در لینوکس کرنل ۴.۱۷ از این الگوریتم رمزنگاری استفاده شود؛ چرا که گوگل قصد دارد Speck را بهعنوان یک گزینهی اختیاری برای DM-Crypt و FScript در سیستمعامل اندروید ارائه دهد. هدف اصلی گوگل، ارائهی این الگوریتم برای Android Go است (نسخهای مخصوص از اندروید که برای اجرا روی دستگاههای پایینرده طراحی شده است).
با انتشار خبر قرارگیری این الگوریتم در هستهی لینوکس، اکثر کاربران این سیستمعامل به انتقاد از این کار پرداختهاند و تاپیکهایی را پیرامون این ماجرا در انجمنهای آنلاین مختلف برای انجام بحث و گفتگو ایجاد کردهاند.
چگونه الگوریتم Speck را در هستهی لینوکس غیرفعال کنیم؟
اگر جزو کاربران معمولی لینوکس هستید و از سیستمهای عاملی نظیر Ubuntu ،Mint و Fedora استفاده میکنید، بهاحتمال خیلی زیاد این الگوریتم برای شما فعال نیست و بههمین علت لازم نیست نگران باشید.
از طرفی اگر جزو کاربران حرفهای هستید و اکثر اوقات با کرنل کار میکنید؛ پیش از هر کار، نسخهی کرنل خود را چک کنید و اگر متوجه شدید که از نسخهی ۴.۱۷ هستهی لینوکس استفاده میکنید، میتوانید ماژول Speck را در این سیستمعامل در لیست سیاه قرار دهید.
اگر از این راه نتیجه نگرفتید، میتوانید فایل etc/modprobe.d/blacklist.conf را ایجاد کرده و عبارت زیر را به آن اضافه کنید:
blacklist CONFIG_CRYPTO_SPECK
البته از قرار معلوم، گوگل اخیرا اعلام کرده است که قصد دارد این الگوریتم رمزنگاری را تنها برای اندروید گو استفاده کند و احتمالا بهزودی آن را از لینوکس کرنل حذف خواهد کرد. در صورت انتشار اخبار بیشتر در این رابطه، آن را به اطلاع شما خواهیم رساند.
بن گسکین در توییتر تصاویری جدیدی را از نسل بعدی آیفونهای اپل که از آنها با نام آیفونهای ۲۰۱۸ یاد میشود، منتشر کرده است. گسکین در قالب سه توییت اقدام به انتشار تصاویر مورد نظر کرده است. یکی از تصاویر براساس آنچه که گسکین در توییت خود به آن اشاره کرده متعلق به آیفون ۱۰ اس طلایی است. همانطور که مشاهده میکنید، آیفون ۱۰ اس با تصویر پسزمینهی سیارهی مشتری کاملا مشخص است. تصویر دوم، نمایی مشابه تصویر اول دارد، با این تفاوت که نمایی از پشت آیفون ۱۰ اس طلایی را نیز میتوان مشاهده کرد. بهنظر میرسد آیفون ۱۰ اس طلایی نیز از پوشش شیشهای در پشت بهره میبرد و چینش دوربین آن تفاوتی با آیفون ۱۰ ندارد.
توییت سوم گسکین شامل چهار تصویر رندر منتسب به دو نسخهی دیگر آیفون است. براساس اطلاعات ارائه شده توسط گسکین، آیفون ۱۰ لایت از وجود صفحهی نمایش ۶.۱ اینچی LCD بهره میبرد، حال آنکه آیفون ۱۰ پلاس از وجود نمایشگر ۶.۵ اینچی OLED بهره میبرد.
از جملهی تفاوتهای آیفون ۱۰ لایت با ایفون ۱۰ پلاس میتوان به دوربین دوگانهای اشاره کرد که در پنل پشتی آیفون ۱۰ پلاس قرار گرفته است. بهنظر میرسد شایعات رنگ واقعیت به خود گرفته و اپل در نظر دارد تا با آیفون ۱۰ لایت که قیمت پایینتری در مقایسه با دو آیفون دیگر دارد، بازارهای در حال توسعه را هدف قرار دهد. اپل پنجشنبهی گذشته دعوتنامهی مربوط به مراسم رونمایی از آیفونهای ۲۰۱۸ را ارسال کرد که نشان از رونمایی از این محصولات طی مراسمی در ۲۱ شهریور ماه داشت. اپل این مراسم را در آمفی تئاتر استیو جابز که در مقر جدید اپل واقع است، برگزار خواهد کرد.
کوپهی لوکس و اسپرت لکسوس RC در نمایشگاه خودروی توکیو ۲۰۱۳ رونمایی شد. پس از گذشت ۵ سال، بالاخره مقامات لکسوس بهعرضهی فیس لیفت RC رضایت دادند تا مدل ۲۰۱۹، با بروزرسانی کامل به بازار برسد. همانطور که در نگاه اول مشخص بوده، شباهت LC و RC بیشتر از گذشته شده است.
از تغییرات ظاهری RC جدید،ترکیب یکپارچهی چراغهای جلو دیتایم (Daytime) که پیش از این جدا بودند و جلوپنجرهی مشبک براق بزرگ بیشتر از همه جلب توجه میکند. در تیپهای گرانتر، RC مدل ۲۰۱۹ به رینگهای ۱۹ اینچ مشابه مدلهای LC و LS مجهز میشود. در نمای عقب، دریچههای هوای مثلثی شکل در گوشهی سپر، علاوه بر ظاهر تهاجمی، در آیرودینامیک RC هم دخالت دارند. چراغهای عقب، عریضتر شدهاند و فرمول خودروهای جدید لکسوس، نمای L شکل را پذیرفتهاند. در فضای داخلی RC جدید هم تغییرات مثبتی اتفاق افتاده است. علاوه بر ساعت آنالوگ و لوکس مدل LC، بازطراحی کنسول مرکزی و جایگاههای استراحت دست در کنار متریال باکیفیت در پنلهای سیستم تهویه و رادیو دیده میشود. پایان بخش تغییرات ظاهری فیس لیفت لکسوس RC جدید، ۱۱ رنگ بدنه و ترکیب ۷ رنگ کابین است.
مدل ۲۰۱۹ لکسوس RC در بخش فنی هم تغییرات داشته است. بهینهسازی آیرودینامیک، سیستم تعلیق، فنربندیها، فرمان و کاهش ارتفاع بهمنظور افزایش کیفیت سواری و فرمانپذیری انجام شده است. پیشرانهی توربوشارژ ۲ لیتری تیپ RC300 محور عقب هم با تیونینگ دریچهی گاز همراه شده است تا راننده ستابگیری بهتری را تجربه کند. مشخصات فنی کامل تیپخای مختلف هنوز اعلام نشده است. احتمالاً قیمت پایهی RC مدل ۲۰۱۹ از حدود ۴۲ هزار دلار، نزدیک به ۲ هزار دلار بیشتر از مدل فعلی RC 300 محور عقب شروع شود. لکسوس RC جدید بههمراه استیشن تویوتا کورولا تورینگ در نمایشگاه خودروی پاریس ۲۰۱۸، سهشنبه ۲ مهرماه سال جاری رسماً رونمایی میشود تا اولین سفارشها در اواخر سال ۲۰۱۸ تحویل مشتریان شود. نمایشگاه خودروی پاریس ۲۰۱۸، بهطور رسمی از ۱۲ تا ۲۲ مهر ۱۳۹۷ برگزار خواهد شد.
اخیراً شرکت مالی، بانکداری و سرمایهگذاری مورگان استنلی، توجه ویژهای به پتانسیلهای ویمو نشان میدهد. گزارشها حاکی از آن است که ارزش پروژهی مخفی اتومبیلهای خودران گوگل، به ۱۷۵ میلیارد دلار میرسد. این نرخ، ۱۰۰ میلیارد دلار بیشتر از ارزش قبلی آن است. به اعتقاد این بانک، زمانی که سرویس سواری اشتراکی ویمو کار خود را آغاز کند، ارزش سهام آلفابت ۲۰ درصد افزایش خواهد یافت و به ۱۵۱۵ دلار به ازای هر سهم میرسد.
برایان نواک تحلیلگر بورس، چهارشنبه در یادداشت خود به مشتریان نوشت:
با این فرض که رشد پایههای قوی ویمو به همین ترتیب ادامه داشته باشد و این بخش بهتر دیده شود، ما قیمت هدف GOOGL را روی ۱۵۱۵ دلار تنظیم میکنیم، که معادل با افزایش ۲۰ درصدی نرخ آن است.
مدل ما و متدولوژی جدید ارزشگذاری، ویمو را با دید بهتری تحلیل میکند. شروع به کار سرویس سواری اشتراکی تا پایان امسال، کاتالیزور بالقوهای برای محقق کردن این ارزش است.
در حال حاضر میلیاردها کاربر گوگل در سراسر جهان، از خدمات اصلی این شرکت نظیر جستجو، یوتیوب، نقشهها و سایر سرویسها استفاده میکنند. بانک مورگان استنلی، سودآوری آتی سرویس جدید را علت افزایش قیمت سهام آلفابت میداند. نواک میگوید:
ما همچنان بهای سهام کسبوکار اصلی GOOGL را در حال رشد میدانیم؛ زیرا معتقدیم GOOGL هنوز میتواند درآمدزایی بیشتری از میلیاردها کاربر پلتفرمهای خود داشته باشد. چنانکه شاهدیم این شرکت هم در حال سرمایهگذاری روی فرصتهای سودآوری مثل اشتراکات یوتیوب، نقشهها و سختافزارها است.
البته باید اشاره کنیم که ویمو در بخش سواری اشتراکی، راه سادهای پیشرو ندارد. رانندگان انسانی بهطور مرتب جایگزین کامپیوترها میشوند و تست برنامهی بتای این شرکت هم در حومهی شهر فونیکس، با شکایات زیادی همراه بود.
بر اساس تحلیلهای بلومبرگ، مورگان استنلی قیمت هدف خود را ۹.۶ درصد بالاتر از نرخ میانگین والاستریت (۱.۳۸۲ دلار) تنظیم کرده است. ارزش سهام آلفابت از آغاز سال جاری، ۱۸ درصد افزایشیافته است.
نکته: سهام شرکت آلفابت در بازار بورس تحت نام GOOGL معامله میشود.
.: Weblog Themes By Pichak :.