این حقیقت که نزدیک به پنجاه درصد از محتویات آمالگام را جیوه تشکیل میدهد، مسئلهای بحثبرانگیز و موضوع مورد مطالعهی پژوهشهای مختلف از جمله پژوهش جدیدی است که مشخص کرده است MRI باعث آزادسازی فلز سنگین از دندان پر شده میشود. این یافته به مخالفان استفاده از آمالگام قدرت چانه زنی بیشتری داده است؛ اما باید این نکته را در نظر داشت که یافتهی این مطالعه تنها در ارتباط با دستگاههای جدید و فوقالعاده قدرتمند MRI صادق است.
اغلب دستگاههای MRI کنونی ۱/۵ یا ۳ تسلا هستند. تسلا واحد اندازهگیری است که برای توصیف قدرت آهنربای دستگاه MRI به کار برده میشود. هرگونه نشت جیوه در اثر برخورد با دستگاههای ۱/۵ یا ۳ تسلا بهصورت جزئی رخ میدهد. اما در حال حاضر دستگاههای MRI با قدرت ۷ تسلا وجود دارند که توانایی تولید تصاویری با جزییات بیشتر را دارند و اثرشان بر دندانهای پر شده با آمالگام مطالعه نشده است. دکتر سلمی ایلماز و دکتر مهمت آدیسن قصد دارند این روند مطالعاتی را تغییر دهند.
دکتر ایلماز میگوید:
احتمالا نشتی بهدلیل تغییر فاز مادهی آمالگام یا ایجاد مدارهای میکرو، تحت تاثیر القای میدان مغناطیسی که منجر به پدیده خوردگی الکتروشیمی میشوند، رخ میدهد.
پژوهشگران، پژوهش خود را با جمعآوری تعدادی دندان با حفرات دو سویه که توسط آمالگام پر شده بودند آغاز کردند. پس از نه روز، سه گروه از ۲۰ دندان را که بهصورت تصادفی انتخاب شده بودند، درون محلولی از بزاق مصنوعی قرار دادند. یک گروه از دندانها را برای ۲۰ دقیقه در معرض برخورد با دستگاه MRI با قدرت ۱/۵ تسلا قرار دادند و گروه دوم را در معرض برخورد با دستگاهی با قدرت ۷ تسلا قرار دادند. در همین حال گروه کنترل را در معرض برخورد با هیچ دستگاهی قرار ندادند.
پس از این مرحله، برای بررسی وجود نشتی جیوه، بزاق مصنوعی هر کدام از گروهها مورد مطالعه قرار گرفت و مشخص شد که گروهی که در معرض برخورد با دستگاه هفت تسلا بوده است، تقریبا ۴ برابر گروه کنترل و گروه دستگاه ۱/۵ تسلا، دارای مقادیر جیوه در بزاق است.
در حالی که مقادیر جیوه بسیار بالا بود (نزدیک به ۰/۶۷ ppm) دکتر ایلماز افزود:
مشخص نیست که چه مقدار از این جیوه توسط بدن بازجدب میشود.
کاملا واضح است که برای مشخص کردن ریسک چنین پدیدهای در شرایط واقعی، نیاز به بررسی و مطالعهی بیشتری است. دستگاههای نوین با قدرت ۷ تسلا، پیشرفتهترین فناوری تصویربرداری را عرضه میکنند؛ اما در حالی که وجود آهنرباهای قویتر به معنی تولید تصاویر بهتر است؛ باید به این نکته توجه کرد که قوی تر بودن لزوما بهمعنی بهتر بودن نیست. ایمپلنتها و اجسام خارجی (مانند ترکش) میتوانند برای دستگاههای MRI قویتر مشکل ساز باشند و برخی بخشهای بدن بسته به نوع ترکیبات بهکاررفته در آنها برای تهیهی تصاویر تشخیصی بهتر؛ نیاز به بررسی دقیقتر و انتخاب محتاطانه دستگاه MRI دارند. تمامی ایمپلنتهای بهکاررفته بهدلیل قدرت میدان مغناطیسی دستگاه، پیش از نزدیک شدن به دستگاه MRI، میبایست از نظر ایمنی بررسی شوند و تحت عناوین ایمن، غیر ایمن و وابسته به نوع دستگاه طبقهبندی شوند.
پژوهشگران همچنین به این نکته اشاره میکنند که تعیین اثرات دستگاههای MRI هفت تسلا بر دندانهای پرشده با آمالگام به تحقیق بیشتری نیاز دارد. این دستگاهها بهتازگی در سال گذشته از FDA تائیدیه دریافت کردند و تعدادشان بسیار اندک است در نتیجه استفاده از آنها چندان فراگیر نشده است. بنابراین بیماران نباید نگرانی بی موردی در ارتباط با آزمایش MRI داشته باشند.
نتایج این مطالعه در ژورنال Radiology منتشر شده است.
بسیاری از افراد خودروهایی دارند که بنزین مصرف میکنند و برای سوختگیری باید به جایگاه پمپ بنزین مراجعه کنند. ولی افرادی که از خودروهای دیزلی استفاده میکنند، برای سوختگیری باید به جایگاه عرضه گازوئیل بروند. اما شاید در آینده این طور نباشد و با ظهور خودروهایی مجهز به پیشرانه RCCI، لازم باشد که به هر دو جایگاه عرضه بنزین و سوختدیزل مراجعه کرد. با توجه به افزایش روزافزون قیمت سوخت و اصرار دولتها بر تولید خودروهایی با آلایندگی کمتر، نیاز به تولید پیشرانههای احتراق داخلی با راندمان بالاتر، کاملاً احساس میشود. این مسئله باعث شد تا طرح پیشرانه مفهومی RCCI در دستور کار یکی از دانشگاههای ایالات متحده آمریکا قرار گیرد.
پیشرانه اشتعال تراکمی واکنشپذیر (Reactivity Controlled Compression Ignition) یک موتور مفهومی است که در دانشگاه ویسکانسین-مدیسون توسعه یافت و در حال حاضر تنها در مقیاس آزمایشگاهی وجود دارد. اما شاید در آینده شاهد به ثمر رسیدن این فناوری و ظهور خودروهایی مجهز به این پیشرانه باشیم.
پیشرانه RCCI میتواند تا ۶۰ درصد بازده حرارتی تحویل دهد؛ این بدان معنی است که پیشرانه ۶۰ درصد از سوخت خود را به قدرت تبدیل میکند. چنین مقداری برای بازده حرارتی پیشرانه در مقایسه با خودروهای متوسط، یک جهش عظیم به شمار میرود. این میزان بین ۱۰ تا ۱۵ درصد بهتر از میانگین پیشرانههای دیزلی است. برای پیشرانه بنزینی، پیشرانه مورد استفاده در خودروی تویوتا پریوس دارای ۴۲ درصد راندمان حرارتی است، در حالی که پیشرانه مرسدس AMG F1 به ۵۰ درصد میرسد. اکثر پیشرانههای بنزینی دارای راندمان حرارتی در محدوده بین ۳۰ تا ۴۰ درصد هستند.
برای انجام این کار، پیشرانه RCCI از دو نوع سوخت استفاده میکند. بنابراین از سوخت با ضریب واکنشپذیری کم مانند بنزین و سوخت با ضریب واکنش بالایی مانند گازوئیل استفاده خواهد شد. البته اینها سوختهای رایجی هستند و میتوان از سوختهای دیگر نیز بهره برد. واکنشپذیری در حقیقت همان تمایل به سوخت است.
روش کار پیشرانه RCCI با کمی تغییر در فرآیند احتراق همراه است. مانند یک پیشرانه بنزینی استاندارد، مخلوطی از هوا و سوخت به داخل اتاق احتراق اسپری میشود. این اتفاق از طریق تزریق درگاهی (تزریق سوخت داخل منیفولد ورودی) در طول سیکل ورودی میافتد؛ سیکل ورودی زمانی است که پیستون از نقطه مرگ پایین در سیلندر به سمت بالا حرکت میکند. در حال حاضر این توضیح کمی معمولی به نظر میرسد، اما فرآیند احتراق در پیشرانه RCCI کمی پیشرفتهتر و منحصربفردتر میشود.
در طی مرحله تراکم، انژکتور به طور مستقیم مخلوط سوخت دیزل را به درون محفظه احتراق میپاشد تا ترکیبی از بنزین، گازوئیل و هوا ایجاد شود. هنگامی که پیستون به نقطه مرگ بالا نزدیک میشود، سوخت دیزل بیشتری به مخلوط در حال تراکم اضافه خواهد شتا تا باعث افزایش احتراق شود. این شعله سرد نامیده میشود، زیرا دمای آن نسبت به برخی مدلها خیلی گرم نیست. اشتعال مخلوط بنزین و گازوئیل در داخل سیلندر ادامه مییابد و بنزین باقیمانده همراه با هوا به خوبی محترق میشود.
نتیجه این فرآیند، احتراق بهتر مخلوط سوخت و هوا است که باعث کاهش آلودگی نیز خواهد شد. میزان انتشار گازهای گلخانهای و آلایندههایی نظیر ناکس (NOx) و گازهای خروجی ناشی از سوختن گازوئیل، در پیشرانه RCCI بسیار کم است. چنین ویژگی آن را به پیشرانهای مناسب برای کاهش آلودگی و سازگاری با محیط زیست تبدیل میکند.
در حالی که پیشرانه RCCI دارای مزایای زیادی از نظر افزایش بازده حرارتی و کاهش آلایندگی است، اما اشکالاتی نیز دارد. بزرگترین عیب این پیشرانه، نیاز به سیستم سوخترسانی چندگانه و جداگانه است. این به معنای خطوط انتقال و مخازن سوخت جداگانه خواهد بود و طبیعتا حجم بیشتری در خودرو اشغال میکند و نیاز به دو بار پر کردن باک نیز دارد (یک بار بنزین و یک بار گازوئیل).
در حال حاضر پیشرانه RCCI در مقیاس آزمایشگاهی و مرحله مفهومی قرار دارد؛ اما کارشناسان با توجه به مزایای آن برای کاهش آلودگی و افزایش بازده حرارتی، امیدوارند که در آینده نزدیک به مرحله عملیاتی نیز برسد.
دو شرکت معروف در حال بررسی روشهایی هستند که با استفاده از دادههای تلفنهای هوشمند و مچبندهای تناسباندام به تشخیص افسردگی کمک کنند. شرکت Medibio با مطالعهی موردی مایکل فلپس، شناگر معروف المپیک، محصول خود را به FDA (سازمان غذا و داروی آمریکا) عرضه کرده است. شرکت دیگر، استارتاپی به نام Mindstrong Health، تحت سرپرستی تام اینسل (رییس سابق مؤسسهی ملی سلامت روانی ایالات متحده) است.
مایکل فلپس شناگر معروف المپیک، دور از هیاهوی استخر المپیک و تشویقهای شادیبخش و دمیدن در سوت و فریادها و جیغهای هواداران خود، زندگی متفاوتی داشت. این شناگر با وجود بُرد ۲۸ مدال المپیک (دستاورد بیرقیبی که او را به شناختهشدهترین مرد المپیکی در تاریخ ایالاتمتحده تبدیل کرد) با افسردگی شدید مقطعی دستوپنجه نرم کرده است، درنتیجه گزینهی مناسبی برای این بررسی است. فلپس در یکی از قسمتهای جدید برنامهی Axe Files به دیوید اکسلرود از CNN میگوید که زمانی آرزوی مرگ داشته است.
مبارزهی فلپس با افسردگی و فکر به خودکشی باعث شد به هیئت مدیره یک شرکت ۲۳ ساله به نام مدیبیو ملحق شود. این گروه پژوهشی یک هدف جسورانه را دنبال میکند: ساخت ابزاری که بتواند بهصورت هدفمند و بدون تکیهبر مقیاسهای متغیری مثل پرسشنامه، بیماریهای ذهنی را کشف کند. جک کاسنتینو، مدیرعامل مدی بیو، میگوید:
مشکل سلامت ذهنی این است که هیچ تشخیص هدفمندی برای آن وجود ندارد؛ مردم با مجموعهای از توصیهها، آموزش یا دارو به خانه برمیگردند.
اما مدیبیو از رویکرد متفاوتی استفاده میکند: این شرکت از تلفنها و ساعتهای هوشمند بهعنوان وسیلهای برای جمعآوری دادهها بر اساس معیارهای سلامتی قابلاندازهگیری مثل ضربان قلب و خواب استفاده میکند. دادهها در اپلیکیشن وارد میشوند و یک امتیاز عددی را نمایش میدهند؛ این امتیاز مشخص میکند که آیا شخص در شرف قرارگیری در دورهای پر استرس یا آسیبپذیری ذهنی است یا خیر. یک نسخه از اپلیکیشن مدیبیو در حال حاضر در دسترس مشتریها قرار دارد؛ اما این شرکت در حال کار روی یک نسخهی پیشرفتهتر از این اپلیکیشن است که میتواند افسردگی را تشخیص دهد. افسردگی دلیل عمدهی ناتوانی در سراسر دنیا و از اصلی ترین عوامل خودکشی است. مدیبیو این نسخهی جدید را اوایل ماه جولای سال جاری (اواسط تیرماه) به سازمان غذا و داروی ایالاتمتحده ارائه کرد.
شرکتهای دیگر هم به دنبال بررسی روشهای هدفمند برای تشخیص بیماریهای ذهنی و درنتیجه اقدامات زودرس هستند. شرکت Mindstrong health استارتاپی تحت سرپرستی تام اینسل است که از طریق جمعآوری اطلاعات در مورد نحوهی تایپ کردن، لمس صفحه یا لغزاندن دست روی تلفن هوشمند، بیماریهای روانی را تشخیص میدهد. اینسل میگوید:
برخلاف معیارهای موجود برای بیماریهای دیابت یا فشارخون امروزه مقیاسهای قابلاندازهگیری و دقیقی برای بهداشت روانی وجود ندارد؛ بنابراین این سؤال مطرح میشود که آیا میتوانیم این پلتفرم را برای درمان مبتنی بر اندازهگیری بسازیم؟
به عقیدهی Medibio و Mindstrong پاسخ بله است.
جایگزینی برای تشخیص وضعیت ابر خاکستری
بیماریهای روانشناختی مشکلاتی دارند که آنها را از دیگر بیماریهای مزمن متمایز میسازد. این بیماریها نامرئی هستند، بنابراین تشخیص آنها دشوار است. مراجعه به یک متخصص هزینهبر و زمانبر است. بسیاری از بیماریهای روانی عارضهای و مقطعی هستند، یعنی باقدرت و بهصورت ناگهانی ظاهر میشوند و سپس ناپدید میشوند. Mindstrong و Medibio هر دو بر این اساس عمل میکنند که سیستم بهداشت و درمان فعلی از پاسخگویی به تقاضای بالای خدمات بهداشت روانی ناتوان است. اینسل میگوید:
این سیستم یک سیستم کاملا واکنشی و بحرانمحور و فاقد درمان مبتنی بر اندازهگیری است. هدف ما حل این مشکل در چهار سال آینده است.
این شرکتها در تلاشاند تا تمام این مشکلات را با ابزارهایی حل کنند که تعامل بین بیمار و روانپزشک را دو برابر کنند. مدیبیو بر اساس دادههای بیومتریک دستگاههای پوشیدنی عمل میکند درحالیکه mindstrong از دادههای رفتاری تلفن همراه استفاده میکند. هدف هر دو تأکید بر ماهیت موضوعی تشخیصها است، تشخیصهای کنونی شامل پرسشنامهها بهشدت متغیر و زمانبر است که اغلب افراد حداقل یکبار در ملاقات با روانشناس با آن روبهرو شدهاند. آرکی دفیلو، سرپرست پزشکی مدی بیو میگوید:
میتوانید افسردگی را ببینید یا لمس کنید؟ خیر، شما به پزشک مراجعه میکنید و آنها بر اساس یک مجموعه سؤال افسردگی را تشخیص میدهند. در این مرحله حس میکنید در یک ابر خاکستری قرار دارید و فکر میکنید افسردگی به چه معنی است؟
هر دو ابزار به دادههای سخت وابسته هستند و میتوان از طریق یک اپلیکیشن تلفن هوشمند به آنها دسترسی پیدا کرد.
دسترسی مشتری به محصول
اپلیکیشن فعلی مدیبیو به نام Inform یک تصویر فوری از وضعیت روانی کاربران را به آنها نمایش میدهد. این وضعیت از امتیاز یک تا ۱۰۰ و بر اساس ضربان قلب و دادههای خواب ضبطشده از اپل واچ، فیت بیت یا مچ بند تناسب اندام گارمین به دست میآید. ضربان قلب سریعتر از نرمال و خواب آشفته یا بیش از حد میتواند نشانهی سطوح بالایاسترس باشد. کاسنتینو بر مثال مایکل فلپس تأکید میکند که در مقطعی از افسردگی، بیش از ۲۴ ساعت بیوقفه میخوابید. به گفتهی کاسنتینو:
مایکل به من گفت وقتی در دوره های افسردگی به اتاق خواب خود میرفت، نزدیک به ۳۰ ساعت میخوابید و هیچکس از این موضوع مطلع نبود. این باعث شد به بررسی عملکرد خواب افراد مختلف بپردازم.
اپلیکیشن Inform برای مشتریهای عمومی با خدمات اشتراکگذاری ۹.۹۹ دلار در ماه یا ۹۹ دلار در سال در دسترس است. کارفرماها میتوانند آن را به قیمت ۵ دلار برای هر کارمند تهیه کنند.
مدیبیو قصد دارد اپلیکیشن بعدی خود به نام Index را برای ردیابی بیمارهای مبتلا به افسردگی، اضطراب یا PTSDعرضه کند. این اپلیکیشن به کاربرها امکان میدهد حتی در شرایط دور از دسترس پزشک یا خارج از برنامهی درمانی خود وضعیت علائم خود را بررسی کنند. این شرکت امیدوار است این برنامه برای افرادی که به دنبال منبع پشتیبانی خارج از کلینیک یا مطب پزشک هستند، مفید واقع شود؛ اما در درجهی اول برای این کار به تصویب و مجوز FDA نیاز است.
افراد با استفاده از Index میتوانند دادههای بیومتریک خود را با دیگران ازجمله روانپزشک، اعضای خانواده یا دوستان خود به اشتراک بگذارند؛ بنابراین اپلیکیشن Index میتواند ارتباط شخص با گروه یا جامعهی موردنظر او را فراهم کند، این کار به افراد کمک میکند احساساتی مثل انزوا را که اغلب با افسردگی همراه است، رفع کنند. به گفتهی کاسنتینو مشتریها برای اطمینان از حریم شخصی خود میتوانند بهطور کامل پروفایل و دادههای گذشتهی خود را حذف کنند. پس از خبر افزایش نرخ خودکشی، کاسنتینو ترغیب شد Index را به مشتریها ارائه دهد. نرخ خودکشی بین سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۶، بر اساس جدیدترین دادهها از مراکز پیشگیری و کنترل بیماری تا ۳۰ درصد افزایش یافته است. به گفتهی کاسنتینو این یک تمرین و آزمایش آکادمیک نیست؛ بلکه تلاشی برای ارائهی یک محصول به بیمارها است.
فنوتیپ دیجیتالی
استارتاپ دوسالهی Mindstrong Health در سیلیکون ولی هنوز نسخهی نهایی اپلیکیشن خود را در اختیار مشتریان قرار نداده است؛ اما این اپلیکیشن فعلا به صورت آزمایشی اجرا شده و مدت زمان یافتن یک سوژه از یک لیست (برای مثال لیست تماس)، روش لغزاندن دست روی صفحه و سرعت تایپ را بررسی میکند. این شرکت به این فرآیند فنوتیپ دیجیتالی میگوید. به گفتهی اینسل این روش یک روش هدفمند و کنشپذیر برای بررسی تفکر شما است و از فناوری پرکاربرد این روزها برای دستیابی به این اطلاعات استفاده میکند.
Mindstrong هنوز روش استفاده از تلفن همراه برای تشخیص یک شرایط مشخص را بیان نکرده و در حال بررسی مسیر محصول خود است؛ اما به نقل از اینسل، Mindstrong نسخهی اولیهی این اپلیکیشن را در اختیار یک گروه داخلی از روانپزشکها و مددکارهای اجتماعی قرار خواهد داد. این گروه که با صدها بیمار کار میکنند میتوانند با نمونههای واقعی عملکرد این اپلیکیشن را بررسی کنند. اینسل که Mindstrong را یک شرکت بهداشت و درمان میداند دراینباره میگوید:
بخشی از درمان بیماری روانی، عملکرد بهتر در تشخیص بیماری است؛ اما این کل ماجرا نیست. ما باید به روش مداخله و انحصاری کردن این ریسکها هم پی ببریم. ما محصول میسازیم اما خود را یک شرکت فناوری نمیدانیم. هدف اصلی ما تمرکز بر تحول بهداشت و درمان است.
بیمهی سلامت و شرکتهای داروسازی در این چشمانداز وارد شدهاند؛ Mindstrong هم با Optum و دیگر ارائهکنندگان بیمه و هم شرکتهای داروسازی تاکدا و بلک تورن تراپ شراکت کرده است. این دو شرکت به پتانسیل این اپلیکیشن در کمک به ارزیابی سریعتر و کمهزینهتر داروها نسبت به روشهای فعلی علاقهمند هستند. اینسل میگوید:
استقبال شرکتهای داروسازی از این محصول عجیب نیست؛ بلکه میتواند مسیر خوبی برای اندازهگیری خروجیها را در اختیار آنها بگذارد که با هزینهی کمتری هم همراه است.
تعادل پژوهش و تقاضای فزاینده
Mindstrong و Medibio هر دو از رهبری علمی قوی برخوردار بوده و برای بررسی محصولات خود قبل از عرضه به بازار عمومی، بهشدت به پژوهش وابسته هستند. اینسل به مدت ۱۳ سال به هدایت مؤسسهی ملی بهداشت روانی پرداخته است و Mindstrong هم حداقل نه آزمایش پزشکی را برای اصلاح ابزار تشخیصی خود در نظر میگیرد. بعضی از این ابزارها از طریق پایگاه دادهی آزمایشهای پزشکی عمومی دولتی در دسترس هستند.
هیئت مشاورین Medibio شامل افرادی مثل فرانکلین پرندرگاست، استاد داروشناسی در کلینیک مایو و عضو سابق کمیتهی اجرایی کلینیک مایو است. این شرکت همینطور در حال انجام پژوهشهای امیدبخش برای ارزیابی اپلیکیشن جدید خود (Index) است. اگرچه هیچکدام از مقالهها هنوز شکل عمومی به خود نگرفتهاند؛ اما این شرکت شراکت پژوهشی خود را با چند دانشگاه پیشرو از جمله جان هاپکینز، ایموری و اوتاوا اعلام کرده است. اینسل و کاسنتینو هر دو میخواهند از این نوع پژوهش برای پیشرفت سریعتر استفاده کنند. اینسل میگوید، پس از سی سال، رسیدن به مرحلهی طراحی، ساخت و سرعت بالای کار بسیار هیجانانگیز است. مایکل فلپس که از اپلیکیشن Inform شرکت مدیبیو استفاده کرده است معتقد است زمانبندی شرکت نمیتواند بهتر از این باشد. فلپس در کنفرانس مطبوعاتی خود گفت:
برای بسیاری از افراد، سلامت روانی اهمیت زیادی ندارد و جنبهی تحلیلی دادهها تاکنون مخفی مانده است.
احتمالا عبارت حمله DDoS را شنیده باشید اما کاملا ندانید منظور از آن چیست. شاید بر این عقیدهاید که این حملات فقط مختص کمپانیهای بزرگی چون گوگل و اپل است. اما حقیقت این است که حملات دیداس هر کاربری را تهدید میکند.
حمله DDoS چیست؟
DDoS مخفف Distributed Denial of Service است که نوعی از حملات DoS (حمله به سرور) محسوب میشود. حملهی داس زمانی رخ میدهد که حجم زیادی از تقاضای کاذب عمدا بهسمت سرور مورد هدف روانه شود، تا آن سرور از کار بیفتد. اگر تابه حال برای خرید بلیت یا یک محصول حراجی در زمانی محدود همزمان با سایر کاربران به وب سایتی مراجعه کرده باشید، متوجه شدهاید که حجم زیاد تقاضا باعث کندی سرور سایت یا حتی از کار افتادن سرویس میشود. در چنین مواردی از کار افتادن سرور عمدی نیست. اما در حملات دیداس همین اتفاق بهطور عمد رخ میدهد. هدف از چنین حملاتی از کار انداختن یک وب سایت خاص یا ایجاد مزاحمت برای مدیر سایت بهمنظور از دسترس خارج کردن سایت است.
بهطور معمول حمله داس را میتوان مهار کرد. اگر سرور متوجه شود که حجم زیادی از تقاضا از یک مکان بهسویش میآید (شخصی که حمله DoS را هدایت میکند) میتواند با بستن دسترسی تقاضاها از آن مکان، حمله را متوقف کند.
DoS در برابر DDoS
اما ظاهرا هکرهایی که برای از دسترس خارج کردن یک وب سایت کمر همت را بستهاند، از روش جدیدتری استفاده میکنند: حملات داس توزیع شده یا همان دیداس. در این نوع حمله سرور مورد هدف با تقاضاهای فراوان روبهرو میشود، اما نه از یک منبع مشخص، بلکه از جاهای مختلف به او حمله میشود.
بهجای اینکه تمام تقاضاها از یک IP ارسال شود، هکرها از تعداد زیادی دستگاه در مکانهای مختلف برای حملات داس بهره میگیرند. محافظت سرور در برابر حملهی توزیع شده به مراتب دشوارتر از حملهی داس است.
هکرها برای راهاندازی حمله DDoS به مجموعهای از رایانهها نیاز دارند. از میان راههای متعدد برای در اختیار گرفتن سیستمها، بهکار بردن باتنت رایجترین آنها است. باتنت مجموعهای از سیستمهای کاربران عادی است که با نصب یک نرمافزار امنیتی آلوده، بدون اجازه در اختیار گرفته میشود. با خرید دسترسی به باتنت توسط هکرها، راه برای استفاده از تعداد زیادی سیستم برای حمله دیداس و از دسترس خارج کردن یک وب سایت باز خواهد شد.
ریسک حملات DDoS برای کاربران معمولی چیست؟
بهعنوان یک کاربر معمولی به دو نکته مهم در رابطه با حملات DDoS باید توجه داشت. مورد اول در صورتی است که یک وب سایت یا سرور شخصی راهاندازی کردهاید. در اینصورت باید IP خود را در برابر حمله دیداس محافظت کنید. بهعنوان مثال میتوانید هاستی را استفاده کنید که برنامه ویژهای برای مقابله با حملات دیداس دارد. در اینصورت حتی اگر وب سایتتان مورد حمله دیداس قرار بگیرد، توسط هاست پشتیبانی خواهد شد.
حتی اگر وب سایت هم نداشته باشید باز ممکن است سیستم شما مورد هدف هکرها برای استفاده در حملات باشد. اگر نرم افزار اشتباه یا آلودهای روی سیستم خود نصب کنید، ممکن است ناخواسته بخشی از یک باتنت بشوید و سیستم کامپیوتری شما در حملهی دیداس مشارکت کند. در اینصورت نه تنها بهطور غیر عمد و بدون اطلاع، بخشی از یک حمله دیداس خواهید شد، بلکه ممکن است سرعت رایانه و اتصال به اینترنت نیز ضعیف شود.
بجز داشتن وب سایت، از راههای دیگر هم ممکن است مورد هدف حملهی دیداس قرار بگیرید. احتمال دارد حملات سایبری، ایمیل یا حتی شماره تلفن را مورد حمله قرار دهد. در همه حملات، اصول یکسان است: ابتدا یافتن جزئیات هدف (معمولا آدرس آی پی است اما میتواند شماره تلفن و یا ایمیل هم باشد) سپس سرازیر کردن تقاضاهای فراوان به سمت هدف تا سرویس از کار بیفتد. این نوع حملات هر کاربری را تهدید میکند.
محافظت از خود در برابر حملات DDoS
استفاده از سرویس Virtual Private Network یک روش مناسب هم برای دارندگان وب سایت و هم برای کاربران عادی جهت جلوگیری از ورود به باتنت است. این سرویس با نصب یک نرم افزار روی سیستم، تمامی دادههای دستگاه را رمزگذاری کرده و سپس این دادهها را از طریق سرور خود در اینترنت مسیریابی میکند. طی این فرایند آدرس آی پی شما مخفی شده است و بنابراین کسی نمیتواند آن را کشف کند. بدون IP امکان طرحریزی حمله DDoS ممکن نیست. علاوه بر این، استفاده از Virtual Private Network امنیت دستگاه را بالا میبرد و دسترسی را برای هکرها سختتر میکند. همانطور که امکان هک شدن دستگاه از بین میرود، امکان قرار گرفتن بهعنوان بخشی از سیستمهای باتنت نیز وجود نخواهد داشت.
Virtual Private Network دارای محافظت در برابر DDoS
برای اطمینان بیشتر از محافظت IP در برابر حمله DDoS، بعضی از سرویسدهندگان Virtual Private Network دارای سرورهای مخصوص ضد حمله دیداس هستند. تکنیکهای کاهش حملات دیداس بر اساس فیلتر کردن ترافیکی که به سمت آیپی سیستم میآید، کار میکنند. در ابتدا مانند تمام سرویسها IP را مخفی نگاه میدارند و سپس تمام ترافیک ورودی از مسیر فیلترینگ نرم افزار عبور میکند.
نرم افزار فیلترینگ دادههای ورودی و منشا آنها را برای درستی بررسی میکند. سپس نرم افزار فیلترینگ اجازهی عبور میدهد. چنانچه ترافیک ورودی مشکوک بهنظر برسد (مثلا حجم زیادی از تقاضا در یک زمان مشخص از سراسر دنیا) این دادهها بهعنوان حمله احتمالی دیداس تشخیص داده شده و مانع از عبور آنها میشود. این یعنی ترافیک ارسالی از سوی باتهای مخرب که برای حمله دیداس طراحی میشود، فیلتر شده و جلوی عبورشان گرفته میشود، اما ترافیک قانونی که مربوط به کاربران واقعی است، بهصورت معمولی عبور میکند.
بهتازگی خبر رسیده است که واتساپ در حال آزمایش ویژگی جدیدی است که بهموجب آن، پیامرسان محبوب واتساپ قادر به تشخیص و هشدار به کاربران در هنگام دریافت یا باز کردن لینکهای ناشناخته و مشکوک خواهد بود. با توجه به افزایش بیسابقهی اخبار جعلی و هرزنامهها در فضای مجازی، اضافه شدن این ویژگی به پیامرسانها امری ضروری به نظر میرسد.
خاطرنشان میکنیم که ویژگی مذکور قادر است تا لینکهای ناشناخته و مشکوک را تشخیص داده و به کاربران در مورد این لینکها هشدار دهد. در حال حاضر قابلیت یادشده در مراحل آزمایشی بهسر میبرد و کاربران برای دسترسی به آن باید نسخهی بتای پیامرسان واتساپ را در دستگاه خود نصب کنند.
طبق ادعای واتساپ این قابلیت بهطور پیوسته، ارسال و دریافت هرگونه پیام، لینک و کاراکترهای ناشناخته را بهصورت محلی مورد بررسی قرار میدهد و هیچ اطلاعاتی را به سرورهای واتساپ ارسال نمیکند. ناگفته نماند این قابلیت هم اکنون در نسخهی ۲.۱۸.۲۰۶ این پیامرسان برای کاربران اندروید قابل دسترس است.
جدیدترین گزارش Digital Music News نشان میدهد که تعداد مشترکان سرویس استریم موسیقی اپل موزیک در کشور آمریکا از سرویس اسپاتیفای پیشی گرفته است. در این گزارش آمار مربوط به تعداد مشترکان سرویسهای استریم موسیقی نظیر اپل موزیک، اسپاتیفای، تایدل و سیریوس ایکسام ارائه شده است. در ردهبندی ارائه شده که به بازار آمریکا تعلق دارد، اپل موزیک موفق شده است تا از نظر تعداد کاربرانی که حق اشتراک ماهیانه را پرداخت میکنند، در رتبهی اول قرار گیرد.
براساس آمارهایی که پیش از این منتشر شده بود، هر دو سرویس اپل موزیک و اسپاتیفای در آمریکا بیش از ۲۰ میلیون مشترک داشتند، اما اکنون سرویس اپل موفق شده است تا از نظر تعداد مشترکان از اسپاتیفای پیشی بگیرد. اپل از شتاب رشد بسیار بالاتری برای کاربران خود بهره میبرد که بسیار از اسپاتیفای بالاتر است. بنابر شنیدهها شتاب رشد تعداد کاربران اپل موزیک ۵ درصد است، حال آنکه اسپاتیفای شتاب رشد ۲ درصدی را برای کاربران خود تجربه میکند. با توجه به این میزان رشد در تعداد کاربران، حال اپل موزیک از اسپاتیفای عبور کرده است.
اپل موزیک بهصورت کلی بیش از ۴۵ میلیون مشترک با پرداخت حق اشتراک ماهیانه بهصورت جهانی دارد. ۵ تا ۱۰ میلیون مشترک دیگر در حال استفاده از این سرویس اشتراک بهصورت رایگان هستند. دورهی استفادهی رایگان از اپل موزیک سه ماهه است که البته در این بین استثناهایی نیز وجود دارد. اسپاتیفای نزدیک به ۷۰ میلیون مشترک با پرداخت حق اشتراک ماهیانه دارد. با احتساب مشترکانی که به رایگان از اسپاتیفای استفاده میکنند، تعداد مشترکان این سرویس به ۱۶۰ میلیون نفر میرسد.
هرچند شاید در نگاه کلی اسپاتیفای از برتری قابل توجهی برخوردار باشد؛ اما انتشار آخرین آلبوم Drake با نام Scorpion، حقایق جالبی را در رابطه با رقابت دو سرویس استریم مشخص کرده است. براساس اطلاعات ارائه شده در یک هفتهی اول انتشار Scorpion، این آلبوم در اپل موزیک بیش از ۱۷۰ میلیون بار استریم شده است، حال آنکه آمار مربوط به اسپاتیفای نشان از ۱۳۰ میلیون بار استریم برای جدیدترین اثر Drake دارد. بالا بودن تعداد استریم در سرویس اپل موزیک نشان میدهد که اپل کاربران فعالتری در مقایسه با اسپاتیفای دارد.
امروزه اکثر مسافرین پروازهای طولانی بسیار مشتاق هستند که شرکتهای هواپیمایی سفرهای ارزانتر و البته سریعتری را به آنها معرفی کنند؛ اما کارخانههای بزرگ هواپیماسازی که پیشرو در ارائه خدمات صنعت هوانوردی هستند وارد بازی بزرگتری شدهاند. در کنفرانس انستیتو آمریکایی هوانوردی و فضانوردی (American Institute of Aeronautics and Astronautics) که در آتلانتا برگزار شد، بوئینگ از طرح مفهومی جدید خود رونمایی کرد. این طرح مفهومی ساخت یک هواپیمای مافوق صوت مسافرتی و تجاری است. دنیس مویلنبرگ (Dennis Muilenburg) مدیرعامل بوئینگ پیشبینی کرده است که هواپیمای مافوق صوت در طی ۱۰ تا ۲۰ سال آینده در شرکتهای مسافربری دیده خواهد شد. هواپیمایی که مسافران خود را با سرعتی ۵ برای سرعت صوت در آسمان جابجا میکند. این به این معنا است که مسافرت هوایی ازلسآنجلس به توکیو فقط ۳ ساعت طول خواهد کشید.
تعریف سرعت مافوق صوت (Supersonic) از ۵ ماخ یا ۶ هزار کیلومتر در ساعت شروع میشود که این سرعت ۸ بار سریعتر از سرعت مدرنترین هواپیماهای امروزی است. با این سرعت رکورد پرواز لندن تا نیویورک با زمان ۲ ساعت ۵۲ دقیقه که توسط هواپیمای مافوق صوت کنکورد (Concorde) ثبتشده بود، به فراموشی سپرده خواهد شد. این طرح مفهومی چشماندازی است که بوئینگ معتقد است در ۲۰ تا ۳۰ سال آینده در صنعت هوانوردی محقق خواهد شد و اینهواپیماها میتوانند، سرعتی بیش از ۵ ماخ را نیز تجربه کنند. بوئینگ درباره جزییات طرح مفهومی هواپیمای مافوق صوت خود مانند ظرفیت حملونقل و تعداد مسافر اخباری را منتشر نکرده است و بیشتر به صحبتهای نظری درباره این طرح مفهومی پرداخته است. آنها امیدوارند که این پروژه در سال ۲۰۳۰ ثمرات خود را نشان دهد ولی اگر زمان اجرای پروژه هواپیمای مافوق صوت به دو برابر هم رسید نباید چندان تعجب کرد.
این یک واقعیت است که بزرگترین دلیلی که ما هنوز موفق به پیادهسازی هواپیمای مافوق صوت نشدیم خللی است که در مورد مسائل فنی و چالشهای نظارتی داریم، نیاز به ذکر این مطلب نیست که افراد عادی هم باید بتوانند بهآسانی هزینههای سفر با هواپیما مافوق صوت را بپردازند. ازنظر فنی بوئینگ در ماههای اخیر تحقیقات خود را در مورد هواپیماهای مافوق صوت افزایش داده است. حتی طرحهایی برای هواپیماهای نظامی هوشمند، با توانایی نظارت و شناسایی که قادر به تجربه سرعت ۵ ماخ هستند ارائه کرده است. کارشناسان معتقدند که اولین نمونههای این هواپیما میتواند در سال ۲۰۲۳ به پرواز درآید؛ اما در مورد تحقق پروازهای هواپیمای مافوق صوت تجاری مسائلی دیگر همچون بازار، مقررات زیست محیطی و قوانین امنیت پرواز باید موردبررسی و حتی بازنگری قرار گیرد که باعث میشود پرواز هواپیماها مافوق صوت مسافرتی به تأخیر بیافتد.
اگر نگاهی به گذشته بیندازیم خاطرات چندان خوبی را در مورد هواپیمای مافوق صوت مسافربری به یاد نخواهیم آورد. سانحه تلخ آتشسوزی هواپیمای کنکورد (Concorde) در سال ۲۰۰۰ که منجر به کشته شدن ۱۳۰ نفر شد، جهان را نسبت به مسافرت با این نوع هواپیماها بدبین کرد. این سانحه که در فرانسه رخ داد، باعث تحقیقات گسترده در مورد هواپیمای کنکورد شد که مشکلات طراحی آن را برجستهتر کرد و سرانجام ۳ سال بعد هواپیمای کنکورد که قرار بود تاریخ هوانوردی را دگرگون کند، از خطوط هواپیمای خارج شد.
هواپیمای مافوق صوت کنکورد قادر بود به سرعتی معادل دو برابر صوت یا ۲۱۸۰ کیلومتر در ساعت دست پیدا کند و صنعت هوانوردی در همه دنیا، چشم به پرواز این هواپیما مافوقصوت دوخته بود. این سرعت فوقالعاده نشان از عطش جهانی برای دستیابی به سفرهای سریعتر بود. کنکورد که محصول مشترک انگلیس و فرانسه بود برنامه فروش گستردهای را اجرا کرد و در طی پروازهای تبلیغاتی خود در فرودگاه مهرآباد شهر تهران نیز فرود آمد. پیامد این فرود تقاضای خرید شرکت هواپیمای هما (هواپیمایی ملی ایران) در سال ۱۹۷۲ برای خرید دو فروند هواپیمای مافوق صوت کنکورد بود. در آن سالها ایران یکی از نقاط اصلی در مسیر خطوط هواپیمای بود و سازندگان کنکورد به اهمیت استراتژیک آن واقف بودند ولی نکته جالب در هنگام فرود هواپیمای مافوق صوت کنکورد در تهران، نبود آمادگی فرودگاه مهرآباد، برای فرود چنین هواپیماهای قدرتمندی بود. هواپیمای مافوق صوت به دلیل ساختار خاص خود برای پرواز سریعتر از صوت نیاز به باندهای خاصی دارند تا سرعت مناسب را برای اوج گرفتن به دست بیاورند. رقیب کنکورد در آن زمان توپولف Tu-144 ساخته شوروی بود که آنهم سرانجامی بهتر از کنکورد پیدا نکرد. به عقیده محقق و نظریهپرداز مدیریت مردیت بلبین (Meredith Belbin) که در زمینههای کسبوکار یک صاحبنظر است این روند ساخت و اجرای پروژههای گوناگون درحالیکه درصد عدم موفقیت بالایی در آن دیده میشود، همانند یک سندرم در طول تاریخ دیده میشوند. مردیت بلبین نام این سندرم را سندرم کنکورد(concorde syndrome) گذاشته است و در تحلیل فعالیتهای تیمی و مدیریت کسبوکار بهعنوان یک چالش مهم از آن یاد میکند.
به دلیل همین چالشها در ساخت هواپیمای مافوق صوت، بوئینگ نیز با مدیریت بیشتری وارد حوزه ساخت هواپیماهای مافوق صوت شده است. در همان دوران ساخت هواپیمای مافوق صوت کنکورد، بوئینگ و لاکهید مارتین علاقه زیادی به ساخت هواپیمای مافوق صوت داشتند، ولی بودجه کافی برای پیادهسازی آن در دسترس نبود. بوئینگ در عطش تجربه سرعتهای فراتر از مافوق صوت است در ۱۵ سال گذشته طبق استراتژی خود پروژهای زیادی را انجام داده است.
یکی از پروژههایی بوئینگ منجر به ساخت موتور Hydrogen Powered شده که سرعتی معادل ۱۰ ماخ را تجربه کرده است. همچنین میتوان به تجربه موتور جت یک موشک آزمایشی با سرعتبالای ۵ ماخ نیز اشاره کرد. اخیراً بوئینگ وارد برنامه HiFire که بهطور مشترک میان استرالیا و آمریکا در حال انجام است، شده است. این برنامه تحقیقاتی و آزمایشی در سطح بینالملل درباره سرعتهای مافوق صوت فعالیت میکند. بوئینگ در بخش ساخت یک موشک مافوق صوت به همکاری با HiFire پرداخته بود که به پروژه HiFire 4 معروف بود.
همچنین بازوی سرمایهگذاری شرکت بوئینگ با نام هوریزون ایکس (HorizonX) نیز که فعالیت مشخصی در فناوریهای نوآورانه دارد، وارد پروژه هواپیمای مافوق صوت شده است. هورایزن ایکس که مایل به سرمایهگذاری در تکنولوژیها پرینت سهبعدی، هوش مصنوعی و خودروهای خودران است به سرمایهگذاری در شرکت Reaction Engines بریتانیایی اقدام کرده است. این شرکت که در حوزه موتورهای برای سرعتبالا و فناوری ساخت مبدلهای کاهند دما فعالیت میکند، مدعی است با تکنولوژی که در اختیار دارد میتواند هواپیما و موشکها بهسرعت ۵ ماخ برساند.
بااینکه به نظر میرسد صنعت هواپیمایی و بازار آن، به نحو بارزی بر استراتژیهای اقتصادی حرکت میکند، ولی همیشه اقلیتی از مسافران هستند که حاضر به پرداخت هزینه بیشتر برای زودتر رسیدن به مقصد هستند. در این میان پروازهای طولانی خود نیز باعث انگیزه و رغبت بیشتر در مسافران برای استفاده از هواپیمای مافوق صوت است. امروز بوئینگ نیز به آماده نبودن بازار اذعان دارد و به همین دلیل پروژه مفهومی هواپیمای مافوق صوت را بر اساس بازار آینده طرحریزی کرده است. بازاری که شرکتهای بزرگ هوانوردی تحقق آن را چندان دور نمیبینند. فوریه امسال بود که خبرهایی از برنامهریزیچینیها برای ساخت هواپیمای با سرعت ۵ برابر صوت شنیده شد که قرار است فاصله پکن تا نیویورک در عرض ۳ ساعت طی کند. این هواپیما با دولایه بال طراحیشده تا آشفتگی جریان هوا و حرکت سریعتر را ممکن کند.
بوئینگ معتقد است که طرح مفهومی به مدیران کمک میکند تا توانمندی تکنولوژیک خود را افزایش دهیم تا زمانی که بازار حملونقل و مشتریان به درک عمیقتری از اهمیت مزایای پرواز هواپیمای مافوق صوت دست پیدا کنند. این طرح مفهومی چشماندازی بلندمدت است که شرکتهای هواپیمایی برای پیادهسازی آن نیاز به مهندسان جوان و جسوری در رشتههای مختلف دارند که چالشهای بزرگ این پروژه را حل کنند، پس بهتر است از هماکنون برای این آینده درخشان یارکشی مناسبی را آغاز کرد. مطمئناً پرداخت هزینه بیشتر برای تجربه پرواز سریعتر برای بعضی جذاب خواهد بود، ولی سؤال اصلی اینجاست که آیا بوئینگ در این سرمایهگذاری خود به نتیجه دلخواه میرسد؟ آیا بوئینگ میتواند با مدیریت صحیح بر موانع سندرم کنکورد فائق شود؟ خوشبختانه بوئینگ برای در آغوش گرفتن شاهد موفقیت زمانی در حدود ۲ یا ۳ دهه در اختیار دارد که برای آن رسیدن به جواب درست، زمان مناسبی است.
براساس پژوهشهای صورتگرفته از سوی Market Pulse در مؤسسهی تحقیقاتی کانترپوینت، اپل با آیفون ۸، بار دیگر، عنوان پرفروشترین گوشی هوشمند دنیا را در اختیار گرفت. ظاهرا آگهیهای تبلیغاتی موفقی همچون «How to Shoot on iPhone» در طول برگزاری جام جهانی به غول دنیای فناوری در جلب نظر خریدارانی از بازارهایی همچون اروپا کمک بسیاری کرده است. فروش آیفون ۸ در کانالهای پیشخرید ایالات متحده پایدار بوده است.
در حالی که آیفون ۸ پرفروشترین گوشی هوشمند ماه مه ۲۰۱۸ محسوب میشود، فروش گلکسی اس ۹، بهعنوان رقیب اصلی این محصول، نسبت به ماه قبل در اروپا کاهشی جزئی را تجربه کرده؛ اما پرچمدار سامسونگ در بازار ایالات متحده وضعیت پایداری داشته است. خاطرنشان میکنیم که گلکسی اس ۹ پلاس در ماه آوریل ۲۰۱۸ عنوان پرفروشترین گوشی هوشمند دنیا را در اختیار داشت. شیائومی در سرزمین مادری خود رشد قابل توجهی را تجربه کرده است و به عملکرد بسیار خوب خود در بازار هند ادامه میدهد. چینیها عملکرد موفق خود را مدیون محصولاتی همچون شیائومی ردمی 5Aو ردمی 5 پلاس هستند. شیائومی نفوذ خوبی به بازار محصولات میانرده تا پریمیوم اقتصادی چینی داشته است و پیشبینی میشود که می 8 نیز به یکی از پرفروشترین محصولات ماههای آینده بدل شود.
سهم گوشیهای هوشمند از بازار در ماه مه ۲۰۱۸
شیائومی حضور آفلاین خود را با Mi Home و Mi Preferred Partner Retail در بازار هند گسترش میدهد. سهم فروش آفلاین شیائومی در بازار هند از ۳۰ درصد در ماه آوریل به ۳۵ درصد در ماه مه ۲۰۱۸ افزایش یافته است. شیائومی کماکان در زمینهی فروش آنلاین بازار هند حکمرانی میکند. فروش هواوی بهلطف محصولاتی همچون سری پی ۲۰ و پی ۲۰ لایت، رشد کرده است. محصولات سری پی ۲۰، شامل P20 ،P20 Pro و P20 Lite با سهم ۲.۶ درصدی خود، در بین پرفروشترین گوشیهای هوشمند جای میگیرند؛ اما تنها پی ۲۰ لایت است که در بین ۱۰ محصول پرفروش ماه مه ۲۰۱۸ قرار دارد.
گوشی هوشمند Vivo X21 با حسگر اثر انگشت زیر نمایشگر خود، رشد قابل توجهی را تجربه کرده است، چینیها پیرامون سادگی استفاده از قابلیت حسگر اثر انگشت محصول جدید ویوو، تبلیغات گسترده و چند کانالهای را صورت دادهاند. تبلیغات مداوم اوپو و کاهش قیمت Oppo A83 به تداوم فروش خوب این محصول کمک کرده است. دو گوشی هوشمند R15 و R15 Dream Mirror Edition اوپو نیز در بازار چین، نظر بسیاری را به خود جلب کردهاند.
نظر شما دربارهی وضعیت بازار گوشیهای هوشمند در ماه مه ۲۰۱۸ چیست؟ آیا گوشی هوشمند مورد علاقهی شما در وضعیت فروش مساعدی بهسر میبرد؟ نظر خود را با ما و سایر کاربران عزیز زومیت به اشتراک بگذارید.
براساس آخرین گزارش IHS Markit، پیشبینی میشود تا پایان سال ۲۰۲۱، حدود ۳۲۸ میلیون اسپیکر هوشمند توسط مصرفکنندگان خریداری و مورد استفاده قرار گیرد. علاوهبر نصب و راهاندازی این تعداد اسپیکر هوشمند، انتظار میرود نزدیک به ۱.۱۳ میلیارد ابزار سنجش هوشمند الکتریسیته، آب و گاز برای اندازهگیری هوشمند مصرف نصب شود و به بهرهبرداری برسد. با اینکه تنها سه سال با ۲۰۲۱ فاصله داریم؛ افزایش کاربری سیستمهای هوشمند با چنین مقیاسی، چشمگیر است و نشان میدهد استفاده از اینترنت اشیاء کماکان مورد توجه مصرفکنندگان قرار دارد و در سالهای آتی شاهد استفادهی روزافزون این فناوری در بین مصرفکنندگان خواهیم بود.
در حال حاضر شرکتها و مصرفکنندگان بیشماری از اسپیکرهای هوشمند که نقطهی ورودی به فناوری اینترنت اشیا هستند، استفاده میکنند؛ ولی انتظار میرود طی ماههای آینده، استفاده از ابزارهای سنجش هوشمند (Smart Meters) نیز در دستور کار شرکتهای گاز، آب و برق قرار گیرد، شرکتهای گاز، آب و برق میتوانند با استفاده از ابزارهای سنجش هوشمند با روشی ساده و آسان، بهصورت دقیقتر و مؤثرتری میزان مصرف کاربران را اندازهگیری کنند.
پل اریکسون، تحلیلگر ارشد مؤسسهی تحقیقاتی IHS Markit معتقد است:
صرفنظر از اینکه محصولات و ابزارهای هوشمند چه کاری انجام میدهند، این ابزارها با چالشهای یکسان و مشابهی روبهرو هستند. یکی از چالشها و مسائل مربوط به فروش سیستمهای هوشمند این است که مصرفکنندگان، محصولاتی با کارایی بالا و قیمت پایین را میپسندند و انتظار دارند محصولی با این مشخصات خریداری کنند. علاوهبر این، تولیدکنندگان دستگاههای هوشمند نیز با مشکلاتی مواجه هستند. آنها باید روندی را در پیش بگیرند که کاربران به محصولات جدید و فناوریهای آنها اعتماد کنند و بخواهند بابت آن پول بپردازند. از آنجایی که قیمت محصولات هوشمند معمولا بسیار گرانتر از نسخههای سنتی و قدیمی همان محصول است که مردم عموما در حال حاضر استفاده میکنند، لذا برخی مصرفکنندگان رغبتی به خرید محصولات هوشمند نشان نمیدهند و این موضوع، کار تولیدکنندگان را برای فروش و متقاعد کردن مصرفکنندگان سختتر میکند.
به نظر میرسد اسپیکرهای هوشمند به عنوان نقطهی ورود به دنیای اینترنت اشیاء، قیمت نسبتا مناسب و ارزانی دارند تا کاربران قدرت خرید آن را داشته باشند. بهعلاوه اسپیکر هوشمند محصولی است که تقریبا هر کسی به آن نیاز دارد و جزو محصولات پرمصرف و پرمخاطب بازار محسوب میشود؛ اما این نکته را فراموش نکنیم که در حال حاضر، اکثر مردم از اسپیکر هوشمند تنها برای پخش موسیقی یا برای طرح برخی سوالات به عنوان دستیار هوشمند استفاده میکنند. در حال حاضر استفاده از اسپیکرهای هوشمند برای کنترل خانههای هوشمند و ارتباط آن با سایر تجهیزات اینترنت اشیاء کاربرد چندانی ندارد؛ ولی اگر قرار باشد اسپیکرهای هوشمند نقطهی ورود به دنیای اینترنت اشیاء باشند، تولیدکنندگان باید سعی کنند، فرهنگ استفاده از تجهیزات هوشمند را بین مصرفکنندگان جا بیاندازند و محصولاتی مطابق با دنیای اینترنت اشیاء به بازار عرضه کنند. براساس پیشبینیها، استفاده از ابزارهای هوشمند رو به رشد است. شرکتهایی مانند اپل، گوگل و آمازون با تمرکز بیشتری روی دستگاههای هوشمند و دستیار هوشمند کار میکنند.
Kunlun نام تراشهای است که بایدو برای انجام عملیات هوش مصنوعی حین رایانش مرزی روی دستگاهها و در فضای ابری از طریق دیتاسنترها ارائه کرده است. بایدو با رونمایی از Kunlun به جمع شرکتهایی همچون گوگل، انویدیا و اینتل ملحق شد، این شرکتها همگی پردازندههای اختصاصی برای استفاده در زمینهی هوش مصنوعی توسعه میدهند. نسخهای از تراشهی بایدو با عنوان ۳۰۰-۸۱۸ برای الگوریتمهای آموزش هوش مصنوعی و مدل ۱۰۰-۸۱۸ برای استنتاج نتایج بهکار خواهد رفت.
البته این اولین باری نیست که بایدو نسبت به ساخت تراشهای برای هوش مصنوعی اقدام میکند، چینیها از سال ۲۰۱۱ کار روی تراشههای FPGA را با هدف استفاده در یادگیری عمیق (Deep Learning) آغاز کردند. گفته میشود که تراشهی Kunlun تا ۳۰ برابر از اولین تراشهی بایدو سریعتر است و میتواند ۲۶۰ هزار میلیارد عملیات را در ثانیه انجام دهد. پهنای باند حافظه این تراشه ۵۱۲ گیگابایت برثانیه است. چینیها هنوز تاریخ دقیقی برای عرضهی تراشهی Kunlun اعلام نکردهاند.
بایدو در دومین کنفرانس هوش مصنوعی سالانهی خود برای توسعهدهندگان موسوم به Baidu Create AI چنین اعلام کرد:
با نیاز روزافزون به هوش مصنوعی، هر روز تقاضا برای قدرت محاسباتی بیشتر افزایش مییابد. تراشههای سنتی این شتاب و نیاز شدید هوش مصنوعی به توان محاسباتی را محدود میکنند. بایدو این تراشه را برای پاسخگویی به درخواست و برای استفاده در مقیاسهای بزرگ هوش مصنوعی طراحی کرده است.
در این کنفرانس همچنین اعلام شد که برنامهی آپولوی بایدو به توسعهی اتوبوسهای خودران آپولونگ کمک خواهد کرد.
آپولونگ حاصل همکاری مشترک شرکت خودروسازی چینی کینگ لانگ با بایدو در زمینهی خودروهای خودران است، این اتوبوسها قرار است مسافران را در شهرهای بزرگ چین و ژاپن مانند پکن، شنزن، پینگتان، ووها و توکیو جابهجا کنند. تاکنون ۱۰۰ دستگاه از این اتوبوسها ساخته شده و طبق برنامهریزی قرار است که این وسایل نقلیه در سال ۲۰۱۹ وارد خیابانها شوند.
.: Weblog Themes By Pichak :.