خودروهای حفاظت شده از جمله مفاهیم جدید نظامی است که در جهان پس از ۱۱ سپتامبر رواج پیدا کرد و از نتایج تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان و عراق محسوب می شود. این خودروها در حقیقت نوعی خودروی تاکتیکی اما با سطح بالایی از حفاظت برای خدمه در برابر تهدیداتی مثل انواع گلوله ها، بسته های انفجاری و نارنجک ها هستند که در کشورها درگیر با تهدیداتی چون اشرار و گروهک های تروریستی، یک وسیله مهم و ضروری به حساب می آید.
بر این اساس، خودروی "طوفان" به عنوان اولین خودروی حفاظت شده و کاملا استاندارد که در صنایع دفاعی کشورمان به صورت انبوه به تولید رسیده با برگزاری مراسمی تحویل نیروهای مسلح ایران شد تا مرزبانی از مرزهای پرگهر کشورمان، بهتر و دقیق تر انجام بگیرد. اما قبل از آشنایی با طوفان باید نگاهی داشته باشیم به ریشه تولید خودروهای حفاظت شده، جایی در اطراف ایران؛ در بیابان های عراق.
جهنم عراق برای آمریکایی ها، آیا راه فرار هست؟
بعد از تجاوز نظامی آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی و اشغال این کشور، حجم زیادی از نقل و انتقالات و تحرکات نیروهای آمریکایی با خودروهای تاکتیکی موسوم به هاموی صورت می گرفت اما با شروع مبارزات علیه نیروهای اشغالگر، سیل وحشتانکی از بمب های کنار جاده ای، تک تیراندازهای مخفی شده در خانه ها و خرابه ها و تیم های آر پی جی زن از هر سو به سمت آمریکایی ها حمله کردند و خودروی هاموی در همان ابتدای راه نشان داد که در برابر این نوع تهدیدات اصولا کاری از پیش نمی برد و صرفا تبدیل به یک تابوت چرخ دار برای نیروهای آمریکایی شد.
نتیجه برخورد هاموی با IED در عراق
البته در آن دوره، برخی بسته های حفاظتی برای خودروهای سری هاموی ارائه شد که تا حدی مقاومت این خودروها در برابر گلوله ها را افزایش داد ولی بسته های انفجاری و بمب های کنار جاده ای موسوم به IED همچنان نیروهای آمریکایی را چه سواره و چه پیاده، در یک تابوت راهی خانه می کردند و همین امر، فشار زیاد سیاسی، اقتصادی و نظامی به این اشغالگران وارد کرد.
MRAP ها وارد می شوند
آمریکایی ها که با حجم سنگینی از تلفات رو به رو شده بودند، ناچار به دنبال یک جایگزین کاملا متفاوت رفتند؛ خودروهای موسوم به MRAP که به نوعی مخفف عبارت "مقاوم در برابر مین و حفاظت شده در برابر کمین" است و این وسیله نقلیه امن با یک برنامه اورژانسی، از چند شرکت و در چند مدل مختلف به عراق سرازیر شدند.
در یک نگاه کلی این نوع خودروها به نسبت مدل های دیگر از ارتفاع بیشتری برخوردار بوده، سطوح مختلف بدنه و نقاط حساس در آن زره پوش شده و البته در زیر بدنه از یک طرح V شکل بهره می برند. ترکیب ارتفاع بیشتر از سطح زمین و شکل خاص زیر بدنه باعث می شود تا در صورت بروز انفجار در زیر این خودروها، نیروی انفجار به کنارین منتقل شده و از انتقال انرژی حاصل از انفجار به بدنه خودرو و نیروهای داخل آن تا حد زیادی کاسته شود.
خودروی حفاظت شده کوگار در عراق بعد از تحمل انفجار بسته ۱۳۰ کیلویی - تمام خدمه زنده ماندند
با سرازیر شدن این خودروها به عراق، سطح تلفات نیروهای آمریکایی به شدت کاهش پیدا کرده و حتی بر اساس یک برآورد از سپاه تفنگداران دریایی آمریکا این کاهش به ۸۰ درصد هم رسید. امرپ ها موفق شدند تا آنچه را که برای آن ساخته شده بودند را به انجام برسانند و حالا رقابت برای ساخت انواع و اقسام خودروهایی در این کلاس در جهان آغاز شد. از کره جنوبی و چین تا روسیه و اروپا و آمریکا و کانادا، آفریقای جنوبی و بسیاری دیگر از کشورهای دنیا در حال حاضر یک یا چند مدل از این خودروهای حفاظت شده را در حال تولید دارند و تقریبا اکثر کشورهای دنیا نیز به صف خریداران این خودروها پیوستند.
از طوفان کانادایی تا طوفان ایرانی
برای اولین بار در سال ۱۳۹۵ و در جریان نمایشگاه ایپاس، خودروی حفاظت شده طوفان ایرانی رویت شد. به نظر می رسد این خودرو به نوعی با الگو برداری از یک طرح موفق کانادایی به نام Typhoon یا همان طوفان از شرکت Streit Group طراحی و توسط متخصصان کشورمان، کاملا به صورت بومی تولید شده است. محصولات این شرکت کانادایی در کشورهایی مثل نیجریه، لیبی، سودان و اوکراین که هر کدام از آنها به نوعی با درگیری های تروریستی، سازمان های جنایت کار سازمان یافته یا گروهک های جدایی طلب سر و کار دارند به خوبی فروش کرده و توانسته است کیفیت خود را به عنوان یک امرپ استاندارد در شرایط پر خطر نشان دهد.
خودروی حفاظت شده Typhoon ساخت کانادا
اما ایران ما نیز در بخش هایی از خطوط مرزی خود سالهاست که با گروهک های تروریستی و سوداگران مرگ درگیر بوده و اکنون نیز برخی گروهک های تکفیری و حمایت شده توسط برخی اعراب و کشورهای غربی، به دنبال تلافی شکست بزرگ خود در عراق و سوریه هستند، مشخصا خودرویی در این کلاس را نیاز داشت که می تواند برای افزایش سطح حفاظت نیروهای مرزبانی کشور بسیار موثر باشد.
اما نگاهی داشته باشیم به مشخصات و مختصات طوفان ایرانی که به تازگی وارد سازمان رزم نیروهای مسلح شده است.
ارتفاع کلی این خودرو بیش از ۳ متر، فاصله کف آن تا سطح ۷۰ سانتی متر، طول ۷ متر، عرض آن حدود ۲.۵ متر و وزن آن در وضعیت عملیاتی کامل ۱۴ تن است. مشخصا اما سوال بزرگ درباره هر خودروی حفاظت شده ای قبل از هر چیز، میزان حفاظت آن است. این خودرو از سطح حفاظت STANAG ۴۵۶۹ سطح ۳ برخوردار است. اما این سطح از حفاظت به چه معنا است؟
امرپ ایرانی "طوفان"
خط تولید کاملا ایرانی طوفان
این سطح حفاظت به این معنی است که طوفان ایرانی می تواند در برابر تهدید گلوله ها تا کالیبر ۵۱*۷.۶۲، انفجار ۸ کیلو تی ان تی در زیر بدنه و انفجار یک گلوله ۱۵۵ میلی متری در فاصله ۶۰ متری مقاومت کند. تقریبا می توان گفت این سطح حفاظت برای مرزهای کشور ما کفایت کرده و بخش عمده ای از تهدیدات را خنثی خواهد کرد. طبیعتا این خودرو این امکان را نیز دارد که به سطح حفاظت بالاتر نیز ارتقاء پیدا کند. در زیر بدنه طوفان نیز از طراحی V شکل استفاده شده و برای تهدیداتی مثل راکت های سری آر پی جی نیز می توان به راحتی از زره های قفسی که سالهاست در کشورمان موجود است روی این خودرو نصب کرد.
امرپ ایرانی طوفان
این خودرو توان حمل ۱۲ نفر را دارد که ۲ نفر به عنوان یکی راننده و یکی در صندلی جلو و ۱۰ نفر در بخش عقب سوار می شوند. این خودرو با تجهیز به چرخ های "پنچررو" قادر است عملیات را ادامه داده و نیز برای ترک محل درگیری در حالت پنچری چرخ ها تا شعاع ۵۰ کیلومتری حرکت کند. طوفان ایرانی از یک موتور به قدرت ۳۶۰ اسب بخار نیرو می گیرد که سرعت نهایی در حدود ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت و توان عبور از حدود ۱.۵ متر آب را نیز دارد. در بخش بالای این خودرو امکان نصب یک قبضه مسلسل سنگین با کالیبر ۱۲.۷ میلی متر وجود دارد و در اطراف کاربر سلاح نیز پوشش حفاظتی تعبیه شده است.
خودروهای حفاظت شده در بازار جهانی معمولا قیمتی در حدود ۵۰۰ هزار الی ۱ میلیون دلار دارند که البته وزیر دفاع در مراسم رونمایی از طوفان اعلام کرده که هزینه نهایی برای صنایع دفاعی ایران برای هر خودرو در این کلاس کمتر از ۵۰۰ هزار دلار خواهد بود که با توجه به نمونه های مشابه مبنی بر صرفه جویی در تولیدات داخلی، قطعا این مبلغ بسیار قابل توجه و ارزشمند است.
باید تاکید کرد طوفان ایرانی به عنوان اولین تجربه بومی در بحث خودروهای حفاظت شده، می تواند محافظ جان مرزبانان این سرزمین در برابر اشرار و تروریست ها باشد؛ مرزبانانی که دهه هاست جلوی ورود سیل موادمخدر به غرب را گرفته اند اما در پاسخ به این لطف بزرگ به بشریت، هر روز با انواع تهدیدات از جانب کسانی مواجه می شوند که از طرف همان دولت های غربی، شارژ مالی و نظامی شده اند و دولتمردانشان اراده و علاقه ای برای کمک به این اقدام و لطف بزرگ جمهوری اسلامی ندارند.
سامسونگ پس از مدتها، سرانجام در جریان برگزاری کنفرانس SDC 2018 اعلام کرد که میخواهد سنتشکنی کند و به تولید گوشی با نمایشگر دارای بریدگی روی بیاورد. کرهایها آن زمان از چهار نمایشگر جدید رونمایی کردند: Infinity Flex بهعنوان نمایشگری منعطف برای گوشی تاشدنی، Infinity-U بهعنوان نمایشگر دارای بریدگی U شکل،Infinity-V بهعنوان نمایشگر دارای بریدگی V شکل و Infinity-Oبهعنوان نمایشگری که در گوشهی بالاییاش به یک حفرهی کوچک برای دوربین سلفی، مجهز شده است.
یکی از شایعههای مهم اخیر، به استفادهی Samsung از نمایشگر اینفینیتی-اُ در پرچمدار سال بعدی خود یعنی گلکسی اس ۱۰ مربوط میشود. این نمایشگر جدید، یک حفرهی دایرهایشکل در گوشهی بالایی سمت چپش دارد که قرار است میزبان دوربین سلفی باشد.
تاکنون شاهد پتنتهای مختلفی بودهایم که همگی به اینفینیتی-اُ نسبت داده شدهاند، اما بهتازگی وبسایت اسلشلیکس دو تصویر را منتشر کرده و مدعی شده است که در آنها، نمایشگر جدید سامسونگ به نمایش گذاشته میشود.
همانطور که ذکر کردیم، دوربین سلفی در گوشهی بالایی سمت چپ نمایشگر جای میگیرد. با اینحال، با مشاهدهی این تصاویر نمیتوان به میزان حاشیهی موجود در اطراف این حفره پی برد؛ احتمال اینکه پیکسلهای نمایشگر بتوانند تا لبهی این حفره پیش بروند، چندان بالا نیست.
در کنار این موارد، هنوز جایگاه اسپیکر دستگاه و حسگرهای جلویی آن، در هالهای از ابهام قرار دارد. برخی از این حسگرها (نظیر حسگر اثر انگشت) ممکن است به زیر نمایشگر منتقل شوند. در ضمن اخیرا در شایعهای خوانده بودیم که احتمال دارد نمایشگر گلکسی S10 دارای فناوری ویژهای نظیر القای استخوانی برای انتقال صدا باشد.
همانطور که میتوانید ببینید، بخشهایی از این تصاویر شدیدا تار شدهاند تا دیگر اجزای نمایشگر قابلمشاهده نباشد. بیشک طی ماههای آتی، شاهد انتشار اخبار جدیدی در مورد نمایشگرهای سامسونگ خواهیم بود.
سازندههای دستگاه اندرویدی قبل از اندروید ۹، از توصیههای سازندههای صفحهنمایش برای تنظیم نور صفحه نسبت به نورمحیط استفاده میکردند. این نگاشت برای همه کاربران به یک صورت بود و دارندگان گوشیهای همراه باید پیوسته از نوار روشنایی برای تنظیم نور صفحه به میزان مورد نظرشان استفاده میکردند. کشیدن نوار به سمت چپ، صفحه را تاریکتر و کشیدن آن به سمت راست، روشنایی را بیشتر میکرد. دستکاری کردن این نوار باعث میشد هربار که تنظیمات نور محیط تغییر میکرد، دوباره نیاز داشت تا کاربر این نوار را تنظیم کند.
با اندروید ۹، گوگل تغییری را در نظر گرفته است که روشنایی تطبیقی را بهبود دهد. این سیستمعامل حالا از یادگیری ماشین استفاده میکند تا بفهمد که وابسته به محیط، روشنایی صفحه دلخواه کاربر چه میزانی است. گوشی هر بار را که شما نوار روشنایی را به میزان دلخواهتان تنظیم میکنید، به خاطر میسپارد. دستگاه آموزش میبیند تا بهطور خودکار نوار روشنایی را هربار که نور محیط تغییر میکند تنظیم کند. این کاری است که در اندروید اوریو کاربر باید خودش انجام دهد. بهگفتهی گوگل:
ما باور داریم که روشنایی صفحه یکی از ویژگیهایی است که باید خودش توانایی تنظیم خودکار را بهصورت کامل داشته باشد و انجام این تغییرات در اندروید پای قدمی به سمت این موضوع است. این قابلیت، برای نمایش بهترین عملکرد گوشی است و نباید مهم باشد که مدل یادگیرنده روی دستگاه شما اجرا میشود یا روی محیط ابری (Cloud)، دستگاه شما باید در عرض یک شب که به شارژ متصل است آموزش ببیند.
گوگل میگوید مدلی که برای بهبود روشنایی تطبیقی استفاده میکند توانایی بهروزرسانی دارد و براساس استفادهی کاربر بهبود پیدا میکند. مدلهای پیکسل گوگل از حالا این ویژگی را دارند و شرکت با سازندههای اندروید در تعامل است تا این ویژگی را به گوشیهای دیگر دارایAndroid Pie نیز اضافه کند.
وبسایت Carbuzz بهتازگی گزارش داده است که شرکت تیونینگآمریکایی هنسی برنامهی جدیدی برای ارتقا قدرت دوج چلنجر SRT Hellcat با نام HPE1200 در دست دارد. هنسی قبلا نیز پروژهای با نام HPE1000 معرفی کرده بود؛ دوج چلنجر HPE1000 که هماکنون در بازار عرضه میشود میتواند ۱۰۳۵ اسب بخار قدرت تولید کند.
مقالههای مرتبط:
هنسی تجربهی زیادی در ارتقا مدلهای چلنجر دارد و چندی پیش نیز پکیج HPE1200 را برای دوجDemon معرفی کرده بود. این مدل هنگامی که برای تست روی دستگاه داینو قرار گرفت توانست ۱۰۱۳ اسب بخار قدرت و ۱۲۹۳ نیوتونمتر گشتاور تولید کند. برای مقایسه مدل HPE1000 توانست ۸۸۰ اسب بخار قدرت و ۱۰۹۳ نیوتونمتر گشتاور را روی دستگاه داینو ثبت کند. همانطور که میبینید این اعداد کمتر از عدد اعلامی برای قدرت موتور هستند و دلیل آن نحوهی محاسبهی دستگاه داینو است. این دستگاه میزان اسب بخاری را که در نهایت به چرخها میرسد را اندازه گیری میکند و بهدلیل هدر رفت نیرو در سیستم انتقال قدرت معمولا این عدد کمتر از اسب بخار تولیدی پیشرانه است.
هنسی در پکیج HPE1000 از یک سوپرشارژر بزرگ با حجم ۴.۵ لیتر استفاده کرده که جایگزین سوپرشارژر استاندارد ۲.۷ لیتری دوج شده است.
این تیونر همچنین از سیستم اگزوز اسپرت، هدرزهای ساخته شده از فولاد ضد زنگ، دریچهی گاز جدید، انژکتورهای تقویت شده و مبدل کاتالیستی جدیدی بهره گیری کرده است که انتظار میرود در پکیج تیونینگ HPE1200 نیز همین موارد مشاهده شوند.
پس از پایان تولید دوج چلنجر دیمن، پرچمدار خودروهای عضلانی دوج، مدل هلکت Redeye خواهد بود. این مدل جدید از پیشرانهی ۶.۲ لیتری V8 سوپرشارژردار بهره میبرد که قدرت و گشتاور خروجی آن به ترتیب به ۷۹۷ اسب بخار و ۹۸۵ نیوتونمتر میرسند. سوپرشارژر جدید این مدل میتواند فشار بوست ۱۴.۵ psi تولید کند که در مقایسه با عدد ۱۱.۶ psi سوپرشارژر قبلی دوج افزایش قابل توجهی را نشان میدهد. دیگر بخشهایی که در پیشرانهی جدید دوج تغییر کرده اند، دسته شاتونها و پیستونهای جدید هستند که توانایی تحمل فشار بالاتری دارند.
قیمت دوج چلنجر Hellcat Redeye از ۶۹ هزار و ۶۵۰ دلار آغاز میشود که به این مبلغ باید ۱۷۷۰ دلار مالیات را نیز اضافه کرد؛ قیمت نهایی این ماسل کار قدرتمند به ۷۱ هزار و ۳۵۰ دلار میرسد.
چرا آگاهی من در اینجا حضور دارد و آگاهی شما، آنجا است؟ چرا جهان برای هر کدام از ما، دارای مفهومی متفاوت است؟ چرا هر کدام از ما مرکز تجربهای منحصر به خودمان هستیم و اطلاعات را از جهان بیرون دریافت میکنیم؟ چرا بعضی چیزها «آگاهی» یا «شعور» دارند و ظاهراً بقیه فاقد آن هستند؟ آیا با قاطعیت میتوانیم بگوییم که یک موش، از آگاهی برخوردار است؟ یک پشه یا یک باکتری چطور؟
همهی این پرسشها، جوانب مختلف «مسئلهی ذهن و بدن» از دوران باستان هستند که اساساً این پرسش را مطرح میکند: رابطهی بین ذهن و ماده چیست؟ پرسشی که هزاران سال است در برابر دریافت یک پاسخ قانعکننده، مقاومت کرده است.
مسئلهی ذهن و بدن در طی دو دههی گذشته، نامی جدید برای خود دستوپا کرده است. اکنون آن را با نام «مسئلهی دشوار» آگاهی میشناسند. درست پس از آنکه فیلسوف معروف، دیوید چالمرز، این واژه را در مقالهی کلاسیک خود مطرح کرد و در سال ۱۹۶۶، در کتاب خود با نام «ذهن هوشیار: در جستجوی یک نظریهی بنیادین»، به تشریح آن پرداخت.
چالمرز اندیشید که مسئلهی ذهن و بدن باید در مقایسه با آنچه که به زبان عامیانه، «مسائل ساده» در علم عصبشناسی تلقی میشوند، بهعنوان یک «مسئلهی دشوار» در نظر گرفته شود. مسائلی نظیر این که نورونها و مغز چگونه در سطح فیزیکی کار میکنند؟ البته که پاسخ به چنین پرسشهایی، بهسادگی میسر نخواهد شد. اما شاید منظور اصلی او این بود که همهی این پرسشها در مقایسه با «مسئلهای واقعا دشوار» نظیر توضیح چگونگی ارتباط آگاهی و ماده، مسائلی نسبتاً آسان محسوب میشوند.
در طول دههی گذشته، تم هانت، سانتا باربارا و جاناتان اسکولر از اساتید روانشناسی دانشگاه کالیفرنیا، نظریهای را با نام «نظریهی رزونانس آگاهی» مطرح کردهاند.
آنها بر این باورند که رزونانس (یا ارتعاشات هماهنگ) نهتنها در بطن آگاهی انسان، بلکه در آگاهی حیوانات و حتی در مفهوم کلیتر، در هر واقعیت فیزیکی دیگری حضور دارد. این قضیه ممکن است کمی شبیه عقاید هیپیها به نظر برسد: «همهچیز یک ارتعاش است!»
همهچیز درمورد ارتعاشات
همهی آنچه که در دنیا میبینیم، بهطور مداوم در حال حرکت و ارتعاش است. حتی اشیایی که بهظاهر ساکن به نظر میآیند، در حال ارتعاش، نوسان و رزونانس در فرکانسهایی گوناگون هستند.
رزونانس نوعی حرکت است که با نوسان بین دو حالت تعریف میشود. در نهایت میتوان گفت که دنیای ماده، درواقع ارتعاشاتی در زیرلایههای مختلف است. به این ترتیب، در هر مقیاس که بررسی کنیم، طبیعت در حال ارتعاش است.
اما اتفاق حیرتانگیز زمانی میافتد که اشیا با فرکانسهای مختلف، با یکدیگر تلاقی میکنند: در بیشتر موارد، آنها بعد از مدتی شروع به نوسان در فرکانسی یکسان خواهند کرد. آنها با یکدیگر همگام میشوند؛ آن هم بهشیوهای که گاهی میتواند مرموز به نظر برسد. این اتفاق با نام پدیدهی «سازمانیافتگی خودجوش» توصیف میشود.
ریاضیدانی بهنام استیون استروگاتز، مثالهای مختلفی از فیزیک، زیستشناسی، شیمی و علوم اعصاب را برای نشان دادن «همگامسازی» (یا رزونانس) در کتاب خود در سال ۲۰۰۳، ارائه کرده است: در این کتاب که باعنوان «همگامسازی: چگونگی ظهور نظم از دل آشوب در جهان، طبیعت و زندگی روزمره» به چاپ رسیده است، به مثالهای زیر اشاره شده است:
- هنگامی که گونههای خاصی از کرم شبتاب در اجتماعات بزرگ گرد هم میآیند، آهنگ تابش نور آنها به شیوهای رمزآلود با یکدیگر هماهنگ میشود.
- تولید لیزر زمانی امکانپذیر میشود که فوتونها در یک قدرت و فرکانس یکسان، همگام شود.
- چرخش ماه دقیقاً با مدار گردش آن به دور زمین همگام است؛ بهطوری که ما همواره یک رخ از ماه را میبینیم.
بررسی رزونانس منجر به بینشی عمیق در مورد ماهیت آگاهی و همچنین مفهوم کلی جهان میشود.
همگام شدن خودبهخودی تابش کرمهای شبتاب
همگامسازی درون مغز
دانشمندان علوم اعصاب نیز در پژوهشهای خود با همگامسازی مواجه شدهاند. برانگیختهشدن وسیع نورونها در مغز انسان، در فرکانسهایی قابلسنجش رخ میدهد و تصور میشود که آگاهی پستانداران در ارتباط با انواع مختلفی از همگامسازی نورونی باشد.
بهعنوان مثال، پاسکال فرایز، متخصص مغز و اعصاب از آلمان، روشهایی را بررسی کرده است که در آنها، الگوهای الکتریکی مختلفی در مغز با یکدیگر همگام میشوند تا انواع مختلفی از آگاهی بشری را بهوجود آورند. فرایز روی امواج گاما، بتا و تتا تمرکز کرده است. این امواج به نرخ نوسانات الکتریکی در مغز اشاره دارند که بهوسیلهی الکترودهای جاسازیشده در بیرون جمجمه اندازهگیری میشوند.
گروههایی از نورونها برای برقراری ارتباط با یکدیگر، از پالسهای الکتروشیمیایی استفاده میکنند که خود عامل ایجاد این نوسانات هستند. میانگین سرعت و ولتاژ این سیگنالها، امواج EEG را تولید میکند که میتوان تعداد آنها را در واحد ثانیه اندازهگیری کرد.
امواج گاما، امواجی هستند که با فعالیتهای هماهنگ در مقیاس بزرگ مثل ادراک، مراقبه یا آگاهی متمرکز در ارتباط هستند؛ امواج بتا با حداکثر فعالیت مغزی یاانگیختگی و امواج تتا نیز با آرامش و رویاپردازی ارتباط دارند. این سه نوع از امواج، برای تولید (یا حداقل کمک به تولید) انواع مختلفی از آگاهی انسانی با یکدیگر همکاری میکنند. اما هنوز بحثهایی زیادی درمورد رابطهی دقیق میان امواج الکتریکی مغز و آگاهی وجود دارد.
فرایز از این مفهوم بهعنوان «ارتباط از طریق همبستگی» یاد میکند. از دیدگاه او، همهچیز درمورد همگامسازی عصبی است. این همگامسازی، براساس سرعت نوسان الکتریکی مشترک، اجازهی برقراری ارتباطی روان بین نورونها را میدهد. بدون این نوع همبستگی هماهنگ، ورودیها به فازهای تصادفی از چرخهی تحریکپذیری نورون ختم میشوند و نهایتاً در ارتباطات بیاثر شده یا دستکم، اثر آنها بسیار کاهش مییابد.
امواج ساطعشده از مغر انسان در سطوح کارکرد مختلف
نظریهی رزونانس در آگاهی
نظریهی رزونانس که بر پایهی پژوهشهای فرایز و بسیاری از افراد دیگر بنا نهاده شده است، با رویکردی گستردهتر میتواند به ما در توضیح آگاهی در انسان، پستانداران و حتی مفاهیمی پیچیدهتر کمک کند.
براساس رفتار مشاهدهشده از تمام موجودیتهایی که ما را احاطه کردهاند، از الکترونها گرفته تا مولکولها، باکتریها، موشها، خفاشها و غیره؛ این ایده مطرح میشود که هر آنچه اطراف ماست، از یک سطح نسبی از آگاهی برخوردار است.
این امر در ابتدا بهنظر عجیب میرسد؛ اما با توجه به ماهیت آگاهی،پنسایکیزم (دیدگاهی که بر مبنای آن، ماده دارای آگاهی تلقی میشود) از جایگاه ویژهای برخوردار شده است.
پنسایکیزم استدلال میکند که آگاهی در یک نقطهی مشخص از روند تکامل پدیدار نشده است؛ بلکه این مفهوم همواره با ماده در آمیخته بوده و این دو، درواقع دو روی یک سکه هستند.
اما بخش اعظمی از این آگاهی (که با انواع مختلف ماده در جهان ما پیوند خورده است)، در مرحلهای بسیار بدوی به سر میبرد. برای مثال یک الکترون یا یک اتم فقط از مقدار ناچیزی از آگاهی برخوردار است. اما بر اساس این دیدگاه، همانطور که ماده غنیتر و منسجمتر میشود، این آگاهی نیز گسترش مییابد و بالعکس.
ارگانیسمهای زیستی میتوانند بهسرعت اطلاعات را از طریق مسیرهای بیوفیزیکی مختلفی (هم الکتریکی و هم الکتروشیمیایی) مبادله کنند؛ اما ساختارهای غیر زیستی تنها میتوانند با استفاده از مسیرهای گرمایی و حرارتی، به تبادل اطلاعات بپردازند و البته این تبادل، بسیار کندتر و با حجم اطلاعاتی بسیار کمتر انجام میگیرد. موجودات زنده، بهلطف سرعت بالای تبادل اطلاعات در خود، به مقیاسی وسیعتر از آگاهی دست پیدا میکنند. ارتباطات درونی در این موجودات بسیار بیشتر و ساختارهای زیستی آنان بسیار منسجمتر از اشیایی نظیر یک تختهسنگ یا یک تپه شن خواهد بود.
در این رویکرد، سنگها و تپههای ماسه در حقیقت «تودههای صرف» هستند که تنها مجموعهای از موجودیتی آگاه در سطح اتمی یا مولکولی به حساب میآیند. اما قضیه برای آنچه که در زندگی زیستی رخ میدهد، کاملاً متفاوت است, یعنی جایی که این موجودیتهای کوچک با آگاهی اندک با یکدیگر ترکیب شده و یک موجودیت با آگاهی وسیعتر را ایجاد میکنند. این فرآیند ترکیبی، تنها مشخصهی اصلی زندگی زیستی است.
ایدهی اصلی مطالعهی فعلی این است که پیوندهایی که به سطوحی بالاتر از آگاهی منجر میشوند (مانند آگاهی انسانها و دیگر پستانداران)، از یک رزونانس مشترک در میان بسیاری از اجزای کوچکتر ناشی میشود. سرعت این امواج رزونانس، عاملی است که ابعاد آگاهی موجودات را در هر لحظه تعیین میکند.
همانطور که یک رزونانس مشترک بهخصوص، به اجزای بیشتر و بیشتری بسط مییابد، موجودیت آگاه جدیدی که از این پدیده حاصل میشود، بهمراتب بزرگتر و پیچیدهتر خواهد بود. بنابراین یک رزونانس مشترک در مغز انسان که به همگامی امواج گاما منتج میشود، تعداد بسیار بیشتری از نورونها و ارتباطات نورونی را نسبت به همگامی امواج بتا یا تتا، شامل خواهد شد.
اما این دیدگاه درمورد رزونانس در ارگانیسمهای بزرگتر نظیر دستهی بزرگی از کرمهای شبتاب که با فرکانسی یکسان میتابند، چه میگوید؟ پژوهشگران فکر میکنند که رزونانس زیستتابی، ناشی از نوسانگرهای زیستی درونی است که بهصورت خودکار بین هر کرم شبتاب و دیگر همنوعان آن همگام میشود.
اما آیا میتوان گفت که این گروه از کرمهای شبتاب از سطح بالاتری از آگاهی گروهی برخوردار هستند؟ احتمالاً نه، چرا که میتوانیم این پدیده را بدون رجوع به هوشمندی و آگاهی نیز توضیح دهیم.
نکتهی روشن، این است که در ساختارهای بیولوژیکی بهرهمند از مسیرهای اطلاعاتی و قدرت پردازش مناسب، تمایل به خودسازماندهی، منجر به ایجاد موجودیتهایی با آگاهی بزرگتر میشود.
نظریهی رزونانس آگاهی تلاش دارد یک چارچوب یکپارچه از علوم اعصاب و همچنین پرسشهای بنیادیتری از عصبشناسی، بیوفیزیک و فلسفهی ذهن را ارائه کند. این نظریه به بطن مسائل مربوط به آگاهی و تکامل سیستمهای فیزیکی میپردازد.
بله، احتمالا حق با هیپیها است: همهچیز درمورد ارتعاشات است؛ اما بیشتر درمورد نوع ارتعاشات و مهمتر از همه، در مورد ارتعاشات مشترک.
لوکا استفانکو، پژوهشگر امنیتی در eset جزئیات ۱۳ بازی را که توسط فقط یک توسعهدهنده ساخته شده بود توییت کرد. این بازیها در زمان توییت این پژوهشگر هنوز از گوگلپلی قابل دانلود بودند. دو بازی در فهرست تِرِندهای فروشگاه بودند که در نتیجهی آن، کاربران بیشتر آن را میدیدند. در کل، قبل از اینکه گوگل آنها را شناسایی کند، این برنامهها بیش از ۵۸۰ هزار مرتبه نصب داشتند.
هرکسی که برنامهها را نصب میکرد انتظار داشت تا یک بازی خودرو یاکامیون داشته باشد؛ اما به نظر آنها بازی نصبشده، مشکل داشت و هر مرتبه آن را باز میکردند از برنامه بیرون میآمد.
پشت پرده، برنامه یک قطعه کد از دامنهای دیگر دانلود میکرد – که به نام توسعهدهندهای از استانبول ثبت شده بود -- و برنامه جاسوسی را نصب میکرد، سپس آیکُن برنامه را حذف میکرد. هنوز مشخص نیست که دقیقاً این برنامههای جاسوسی چهکاری میکردند؛ بر اساس اطلاعاتی که توسط وایرِس توتال منتشر شده، اسکنرهای برنامههای مخرب درباره عملکرد برنامه گزارش مشترکی نداشتند. اما چیزی که مشخص است برنامه هروقت گوشی اندروید یا تبلت راهاندازی میشد اجرا میشد و دسترسی کامل به ترافیک شبکه داشت که در نتیجه آن سازنده برنامه میتوانست اطلاعات کاربران را سرقت کند.
در تماس با مالک دامنه واقع در استانبول، مَرت اُزِک، نیز هنوز پاسخی حاصل نشده است.
اسکات وِستاُوِر، سخنگوی گوگل تایید کرد که «این برنامهها سیاستهای ما را نقض کردهاند و از فروشگاه پخش حذف شدهاند».
این یک لغزش امنیتی شرمآور دیگر توسط گوگل است که نسبت به اپلامنیت برنامههای فروشگاهش را جدی نمیگیرد؛ این در حالی است که گفته میشود سیاستهای اپل بسیار سختگیرانهتر است.
Google چندین سال است تلاش میکند تا با معرفی ویژگیهایی مانند اجازه دسترسی به برنامهها، امنیت اندروید را بهبود بخشد. اما این غول فناوری همچنان به مبارزه با برنامههای مخرب و جاسوسی در فروشگاه گوگلپلی ادامه میدهد که بزرگترین مشکل امنیتی اندروید به حساب میآیند. گوگل فقط در سال پیش، بیش از ۷۰۰ هزار برنامه مخرب را از فروشگاه حذف کرد؛ و تلاش کرده است تا قدرت تشخیص سیستمهای خود را تقویت کند تا این برنامهها در مرحله اول نتوانند وارد فروشگاه شوند.
از زمان معرفی گلکسی اس 8 و برادر بزرگترش بود که دستیار صوتی هوشمند سامسونگ به نام بیکسبی برای رقابت با نامداران این عرصه نظیر الکسای آمازون، سیری اپل و دستیار صوتی گوگل عرضه شد. هرچند بیکسبی به روند پیشرفت خود ادامه داد و نسخهی دوم آن در گلکسی نوت 9 ارائه شد، اما اقبال کم کاربران به آن و گشتن بهدنبال روشهایی برای غیرفعالسازی یا تغییر کارکرد کلید اختصاصی بیکسبی نشان میداد این دستیار صوتی آنطورها که باید نتوانسته کاربران سامسونگ را برای استفاده از خود قانع کند.
اما بهنظر میرسد که سامسونگ با بازکردن درهای بیکسبی به روی توسعهدهندگان شخص ثالث، بالاخره عزمی جدی برای رساندن دستیار صوتی هوشمند خود به سطحی مطلوب و کنار زدن رقبا کرده است؛ اما سوال اینجاست که این پیشرفت بیکسبی را برای اولینبار در کدامیک از محصولات این شرکت خواهیم دید؟
پاسخ این سوال در دستان چانگ یو سوک، معاون اجرایی سامسونگ است. آقای چانگ که همچنین مدیریت بخش هوش مصنوعی سامسونگ را نیز برعهده دارد، اولین گوشی هوشمند تاشوی سامسونگ را که مدتها است آوازهی آن را شنیدهایم میزبان نسخهی جدید بیکسبی معرفی کرده است.
هرچند اطلاعات بیشتری از گوشی تاشدنی سامسونگ با نام احتمالی گلکسی F و نسخه سوم دستیار صوتی هوشمند بیکسبی در دسترس نیست، اما وقتی بدانیم هوش مصنوعی به اعتقاد مدیر بخش هوش مصنوعی این غول فناوری کرهای، تابهحال فقط قدمهای اولیهی خود را برداشته و بازیگر بزرگ ده سال آینده خواهد بود، میتوان به نگرش عمیق سامسونگ نسبت به دستیار صوتی هوشمندش و علت صرف هزینهی ۲۲ میلیارد دلاری برای فناوری هوش مصنوعی پی برد؛ چراکه سامسونگ قصد دارد تا سال ۲۰۲۰ از دستیار صوتی هوشمند بیکسبی در تمامی محصولاتش، از تلفن هوشمند گرفته تا ساعتهای هوشمند، تلویزیونها، یخچالها و حتی مایکروویوها استفادهکند و البته که چنین تصمیم عظیمی هرگز کمهزینه و آسان نخواهد بود!
نظر شما دراینباره چیست؛ آیا با این رویکرد سامسونگ در سالهای آینده شاهد سیطرهی او بر بازار خواهیم بود؟ آیا سومین نسخهی بیکسبی و گلکسی F تاشدنی قدم مناسبی برای این مسیر بزرگ خواهد بود؟
مرسدس AMG E63 S یکی از قویترین و سریعترین خودروهای سدان موجود در بازار است، با این وجود اما به نظر متخصصان برابوس(Brabus) این خودرو قدرت کافی ندارد؛ به همین دلیل این تیونر صاحب نام آلمانی تصمیم گرفته است تا جان تازهای به سوپرسدان مرسدس بنز ببخشد.
مقالههای مرتبط:
مرسدس AMG E63 S برابوس در جایگاهی بسیار بالاتر از مدل استاندارد AMG قرار میگیرد. پیشرانهی V8 تویین توربوی E کلاس با ۴ لیتر حجم پس از انجام بهینهسازیها حالا میتواند ۷۸۹ اسب بخار قدرت و ۱۰۰۰ نیوتون متر گشتاور تولید کند. حداکثر گشتاور این سدان ارتقا یافته در دور موتور ۳۵۰۰ دور بر دقیقه قابل دستیابی است و مرسدس AMG E63 S را قادر میسازد تا در ۳ ثانیه سرعت خود را از صفر به ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت برسد.
اگر میخواهید بدانید که برابوس چگونه قدرت این خودروی چهاردر ۱۰۴ هزار دلاری را افزایش داده است باید به توربوشارژرهای بزرگ برابوس اشاره کنیم که جایگزین توربوهای کوچکتر AMG شدهاند. برای مقایسه بد نیست بدانید که مدل استاندارد مرسدس AMG E63 S با ۶۰۳ اسب بخار قدرت و ۸۵۰ نیوتون متر گشتاور همراه است؛ این ارقام ۱۸۶ اسب بخار و ۱۵۰ نیوتون متر کمتر از E63 S برابوس هستند.
جدای از بحث فنی، این مدل مرسدس E کلاس از نظر ظاهری نیز با سایر E63 ها متفاوت است. برابوس بدنهی این خودرو را با پوششی مات به به رنگ سبز تیره با خطوط نارنجی پوشانده که در کنار رینگهای مشکی رنگ، کنتراست زیبایی ایجاد کردهاند. رینگهای بزرگ E63 S برابوس دارای قطر ۲۱ اینچی هستند. تایرهای مورد استفاده در این مدل از برند مشهور کنتیننتال مدل SportContact 6 و با ابعاد 265/30 ZR21 در جلو و 305/25 ZR21 در عقب هستند.
محصول جدید برابوس به جز رنگ بدنه، در برخی قسمتهای دیگر نیز با مدل استاندارد AMG متفاوت است. برابوس محصول خود را به اسپویلر جلو از جنس فیبر کربن، سیستم اگزوز اسپرت با سر اگزوزهای سرامیکی مشکی رنگ و دیفیوزر جدید عقب مجهز کرده است. در وسط دیفیوزر عقب این خودرو یک مه شکن به سبک خودروهای F1 قرار داده شده و یک اسپویلر فیبر کربن روی صندوق عقب نصب شده است.
در کهنترین و خشکترین بیابان کرهی زمین؛ محلی بهغایت بایر و بیروح که بهخوبی شایستهی لقب «جهنم زمین» است، حتی سادهترین امور هم آنطور که در جاهای دیگر انتظار میرود، پیش نمیرود. کافی است که آب را در نظر بگیرید. ما معمولاً به آب بهعنوان یک نعمت زندگیبخش در جهان مینگریم؛ اما در هستهی خشک کویر آتاکاما در شیلی، بارشهای غیرمعمول، روندی کاملا معکوس را رقم میزند؛ نفرینی مرگبار که آخرین گونههای حیات را نیز منقرض میکند.
باور کلی بر این است که هستهی کویر آتاکاما از حدود ۱۵ میلیون سال پیش، در وضعیتی دائما خشک باقی مانده است و هیچگونه شواهدی مبنی بر وقوع کمترین بارندگی در ۵۰۰ سال گذشته در آن یافت نمیشود. اما چند سال پیش، ناگهان اوضاع تغییر کرد. قضیه مربوط به زمانی میشود که این صحرا در ماههای مارس و اوت سال ۲۰۱۵، وقوع بارانی بسیار نادر را تجربه کرد. اتفاقی که دوباره در ژوئن سال گذشته نیز تکرار شد.
به نظر میرسید خشکسالی طولانی درهم شکسته بود و البته با خود بسیاری از چیزهای دیگر را نیز در هم شکست: اشکالی از زندگی که طی مدتهای مدید برای خو گرفتن با شرایط بسیار خشک اکوسیستم، تکامل یافته بودند، نتوانستند خود را با بارشهایی مرگبار که ناگهان بر سرشان نازل شد، وفق دهند.
آلبرتو فیرن، زیستاخترشناس از دانشگاه کورنل میگوید:
وقتی باران به آتاکاما رسید، ما امیدوار بودیم که یک شکوفایی عظیم رخ دهد و زندگی به کویر بازگردد. در عوض، ما درسی خلاف آنچه انتظار میرفت، فرا گرفتیم. ما دریافتیم که باران در هستهی خشک کویر آتاکاما منجر به انقراض گستردهی بسیاری از گونههای میکروبی بومی در آن محل شده است.
قبل از شروع بارش باران در آتاکاما، نمونههای خاک بهدستآمده از منطقهی یانگی واقع در هستهی کویر، بیانگر شواهدی از وجود ۱۶ گونهی میکروبی مختلف بود.
مقالههای مرتبط:
با توجه به ویژگیهای ویرانگر منطقه، این کویر اغلب بهعنوان محیطی شبیهسازیشده از شرایط مریخ مورد توجه کارشناسان بود و همواره محیط نامساعد آتاکاما یکی از بهترین نمونهها برای بررسی شرایط پیدایش حیات در سیارهی سرخ، مورد مطالعه قرار میگرفت.
بعد از وقوع بارانی عجیب، که برکههایی پرتلالو از آب را در چشماندازی پوشیده از شن و ماسه به جای گذاشت، تجزیهوتحلیل خاک منطقه نشان داد که جمعیت میکروبی یانگی، با نابود شدن ۷۵ تا ۸۷ درصد از گونههای خود، انقراضی وسیع را تجربه کرده است. این در حالی است که این باران به ظهور گونههایی از زندگی در بخشهای دیگر بیابان نیز کمک کرد.
فیرن میگوید بعد از اینکه باران آمد، تنها دو تا چهار گونهی میکروبی در تالابها یافت شد و هنوز شواهد مربوط به بقای دو گونه از آنها در یانگی، بسیار ضعیف است. او ادامه میدهد:
شواهد ما برای اولین بار نشان میدهد که چنانچه میکروارگانیسمهایی که در شرایطی دشوار، به استخراج رطوبت اندک موجود در خشکترین محیطها خو گرفتهاند، ناگهان در معرض تماس با مقادیر زیادی آب قرار گیرند، نتیجهای جز مرگ بر اثر شوک اسمزی برای آنها در پی نخواهد داشت.
شوک اسمزی زمانی اتفاق میافتد که غلظت مواد محلول در مایع اطراف سلول بهطور ناگهانی تغییر کند؛ این پدیده بهنوبهی خود باعث تغییر سریع جریان آب به غشای سلولی و نهایتاً وارد شدن استرسی مضاعف به سلول میشود.
گونهها به روشهای مختلفی برای دفاع در برابر این استرس سلولی تکامل یافتهاند؛ اما ظاهراً این سازوکار درمورد گونههای موجود در کویر آتاکاما رخ نداده بود؛ موجوداتی که هماکنون جمعیت آنها به ۲ تا ۴ گونه محدود شده است.
با این حال، به همان اندازه که این سرنوشت حیات میکروبی غمانگیز بود، یافتههای بهدستآمده برای انسانها مثبت بود؛ چرا که بینشهای جدید و ارزشمندی را درمورد چگونگی سازگاری یافتن میکروبها در دنیاهایی بیگانه و عقیم، به ما ارائه کرد.
مرگ بر اثر رطوبت، واقعیتی بود که ما انتظار وقوع آن را برای چنین گونههایی در حیات فرازمینی نیز نداشتیم. فیرن میگوید:
مطالعهی آکاتاما نشان میدهد که بازگشت آب به سیارهی مریخ، احتمالاً بهجای ایجاد شانس حیات دوباره در حیات میکروبی این سیاره، میتواند منجر به ناپدید شدن گونههای حیات مریخی شود؛ البته اگر تاکنون چنین حیاتی آنجا وجود داشته باشد.
دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، سالهای ابتدایی ظهور اینترنت و وب در ذهن عموم مردم بود. وب، شکل جدیدی از هر آن چیزی را ایجاد کرد که بشریت پیش از آن تجربه کرده بود. روابط شخصی، هویت خصوصی و ارتباطات، همگی در فضای سایبری جدید دستخوش تغییر بودند. از طرفی، این انقلاب و تحول، باعث سقوط بسیاری از مفاهیم کسبوکاری و اقتصاد میشد.
در آن سالها کمتر کسی تصور این همه تحول و ساختارشکنی را داشت. دردههی ۲۰۰۰، یک وبلاگ کوچک میتوانست یک رسانهی بزرگ را از میدان بهدر کند. استارتاپها در آن سالها بهسرعت تولد و رشد داشتند. آنها یکشبه، میلیونها کاربر جذب میکردند و بنیانگذاران و کارمندان خود را ثروتمندتر از فعالان باتجربه و مسن بازارهای دیگر میکردند.
جان پری بارلو نویسندهای بود که در دههی ۱۹۹۰، توصیفی قابل توجه از این فضای سایبری جدید ارائه داد. او از علاقهمندان به این فضای جدید خواست که این تعریف را در نظر داشته باشند: «مکانی را تصور کنید که متجاوزان به آن، غیرقابل ردگیری باشند؛ جایی که کالاها به دفعات بینهایت دزدیده میشوند و هنوز در مالکیت صاحبان اولیه قرار دارند. در این فضا، کسبوکارهای ناشناس، تاریخچهی همهی ارتباطات شخصی شما را میدانند. در این وضعیت، فقط بچهها در خانه راحت هستند. در این دنیای جدید، افکار مهمتر از موجودات هستند. هر کسی در این دنیای جدید بهاندازهی سایههای تمثیل غار افلاطون، مجازی است».
مقالههای مرتبط:
در سالهای پایانی قرن بیستم، همهی اتفاقات سریع و با تأثیرهای زودگذر بودند. یک روز، شرکت AOLدر صدر بازار بود و روز بعد، داستان شکستهای آن مایهی شوخی و عبرت نویسندگان حوزهی کسبوکار میشد. نتاسکیپ، مانند یک موشک صعود و سقوط میکرد و هیچگاه به اوج نمیرسید. البته در همین وضعیت، بزرگانی همچون مایکروسافت ایجاد شدند.
مایاسپیس، زمانی بهعنوان فرمانروای رسانههای اجتماعی شناخته میشد. یک روز همهجا خبر از آنها بود و روز بعد، نشانی از این سرویس پیدا نمیشد. موتورهای جستجو و رسانههای اجتماعی نیز بهسرعت ظهور و سقوط میکردند. آلتاویستا، بیگفوت، فرندستر نامهای بزرگی بودند که بسیار سریع ناپدید شدند.
هرجومرج ایجادشده در آن سالها این سوال را ایجاد میکرد که آیا مقیاس بهنتیجه رسیدن یک کسبوکار و اقتصاد آن، در وضعیت جدید اقتصادی قابل اعتماد است یا خیر. در پاسخ، تصور عمومی، بزرگ بودن را بهمعنای قدیمی بودن، سنتی بودن، داشتن سلسلهمراتب عمودی و صنعتی بودن تشریح میکرد. در این وضعیت، شرکتهای بزرگ مانند دایناسورهایی بودند که در دوران موجودات دوپا زندگی میکردند. در این شرایط، موجودی کوچک و باهوش بودن، بهتر از بزرگ بودن (و از بین همهچیز در اثر آن)، تعریف میشد.
تمام اتفاقات گفتهشده، این تصور را ایجاد کرد که در فضای سایبری، سلطهی یک شرکت یا سازمان بر بازار (مونوپولی) معنی ندارد. به بیان دیگر، اینترنت این نوع از فرمانروایی را تحمل نمیکند. کسبوکارها هم در آن زمان بهسرعت اینترنت حرکت میکردند: یک شرکت سهساله، میانسال محسوب میشد و شرکت پنجساله، در شرف مرگ بود. مفهوم ممانعت از ورود رقبای جدید، دیگر متعلق به قرن بیستم بود و در عصر جدید، رقابت تنها یک کلیک با شرکتها فاصله داشت.
در این گیرودار، حتی اگر شرکتی به مونوپولی تبدیل میشد، باز هم جای نگرانی نبود. مونوپولیهای آن زمان، عملکرد شیطانی نداشتند. آنها شرکتهای جدیدی بودند که با هدف خدمت به مردم و ارائهی محصولات جذاب و مفید تأسیس میشدند. انواع خدمات از دسترسی به اطلاعات (گوگل) خرید ارزان کتاب (آمازون) یا ساختن جامعهای جهانی (فیسبوک) توسط این شرکتهای چابک ارائه میشد.
این شرکتها نهتنها قیمت زیادی برای محصولات خود در نظر نداشتند، بلکه گاهی اوقات نیز کاملا رایگان خدمترسانی میکردند. گوگل، ایمیل رایگان، اپلیکیشن مسیریابی رایگان و فضای ابری رایگان به کاربران میداد. بههمین دلیل، شرکتهایی مانند فیسبوک و گوگل، مانند سازمانهای خیریه به چشم میآمدند. در تعریف ساده، چهکسی میتواند از صلیب سرخ بهخاطر مونوپولی در خدمترسانی در بحرانها شکایت کند؟
بههرحال، شرایط بهگونهای بود که همه، به این کسبوکارهای جدید اعتماد و علاقه داشتند. در این وضعیت، تنها افرادی بدبین جرأت اظهار نظر مخالف و ابراز این عقیده که اقتصاد، آنچنان هم تغییری نکرده است، داشتند. ایدهی بدبینانهی دیگر این بود که وضعیت جدید، انقلابی نیست و تنها فازی از تاریخ محسوب میشود که زمانی، پایان خواهد یافت. پایان این فاز، زمانی خواهد بود که شرکتها، فناوریهای جدید را بهطور کامل درک کنند.
بههرحال پس از یک دهه باز بودن بازار و آسان شدن ظهور شرکتهای جدید، اتفاقی پیشبینینشده رخ داد. برخی شرکتها مانند گوگل، فیسبوک و آمازون از بین نرفتند. آنها دورهی پنجسالهی مذکور را بدون نشانهای از زوال، سپری کردند. در عوض، آنها با قدرت به موقعیت سلطهی خود چسبیدند و حتی در آن پیشرفت هم میکردند.
ناگهان، بازار دیگر شاهد چندین موتور جستجو با ایدههای گوناگون نبود و تنها یک سرویس فرمانروایی میکرد. همین اتفاق برای فروشگاههای آنلاین و شبکههای اجتماعی هم رخ داد و بازیگران سلطهگر نمایان شدند. این وضعیت، پایانی بر شرایط جدید بودن این شرکتها بود. آنها دیگر بازیگرانی جدید و تهدیدگر شرکتهای سنتی نبودند.
در اینجا و با ظهور مونوپولیهای جدید، عدم ورود قانون ضد انحصارگرایی (اسامی دیگر: ضد قیومیت، آنتیتراست) به این شرکتها، قابل تأمل است. نگارندهی مقاله معتقد است این قانون، تحول وضعیت بازار از دههی ۱۹۹۰ را متوجه نشد. از نظر او، آنتیتراست بهمدت یک دهه و حتی بیش از آن، به بازیگران اصلی دنیای فناوری اجازهی فعالیت مشکوک داد. حتی مواجهه با خطرات واضح و ادغامهای ضد رقابتی این شرکتها هم، مجریان آنتیتراست را بیدار نکرد.
برای توضیح این سهلانگاری بالا، فیسبوک مثال خوبی محسوب میشود. این استارتاپ در سال ۲۰۰۴ تأسیس شد و بهسرعت، رقیب خود یعنی مایاسپیس را از بازار خارج کرد. مایاسپیس یکی از معدود استارتاپهای موفق لسآنجلسی بود؛ اما در آن سالها به محلی برای تبلیغات مزاحم، کاربران غیرواقعی و ترولها تبدیل شده بود. بههرحال فیسبوک تنها در مدت چند سال، فرمانروای شبکههای اجتماعی شد.
در دههی ۲۰۱۰، فیسبوک یک رقیب بسیار جدی پیدا کرد. نام این استارتاپ جدید اینستاگرام بود. اینستاگرام، اپلیکیشنی بر مبنای دوربین بود که یک شبکهی اجتماعی نیز به آن متصل شد. سهولت استفاده از این اپلیکیشن و سرعت بالای ارسال و اشتراکگذاری تصاویر، آن را به ابزاری محبوب در بین جوانان تبدیل کرد. پس از مدت کوتاهی، مزیتهای اینستاگرام نسبت به فیسبوک روشن شد. نیکولاس کارلسون کارشناس کسبوکار در آن زمان نوشت:
اینستاگرام با سرعت و سهولت بیشتر، به کاربران قابلیت انجام کاری را میدهد که دوست داشتند در فیسبوک انجام دهند.
اینستاگرام در مدت ۱۸ ماه به آمار ۳۰ میلیون کاربر رسید و بهسرعت، رقیبی جدی برای فیسبوک شد. دلیل اصلی نیز تواناییهای این سرویس در اکوسیستم موبایل بود؛ جایی که نقطهی ضعف فیسبوک محسوب میشد. فراموش نکنید که طبق دکترین صنعت اینترنت، فیسبوک با عمر ۸ ساله در شرف بازنشستگی بود.
مقالههای مرتبط:
اما باوجود تمام فرضیهها، اتفاقی پیشبینینشده افتاد. فیسبوک به جای تسلیم موقعیت خود، رقیب جدید را خرید. تنها با پرداخت یک میلیارد دلار، مشکل بزرگ فیسبوک بهراحتی حل شد و سرمایهگذاران نیز مطمئن شدند. تایم در آن زمان نوشت: «خرید اینستاگرام توسط فیسبوک، به سرمایهگذاران ثابت کرد که شرکت، در مسیر سلطه بر اکوسیستم موبایل، جدی است. بهعلاوه، یک رقیب در حال ظهور و رشد نیز از بازار خارج شد».
اصولا وقتی یک شرکت بزرگ بازار، رقیبی در حال ظهور را میخرد، زنگهای هشدار قانونگزاران به صدا در میآید. در این مورد، فعالان قانونی آمریکایی و اروپایی، هیچ مورد مشکوکی در خرید اینستاگرام مشاهده نکردند. در متن منبع، اطلاعاتی در ارتباط با تحلیل مقامات آمریکایی وجود ندارد اما گزارش بریتانیاییها در آن ذکر شده است.
گزارش بریتانیاییها، مسئله را اینگونه تحلیل میکند: از آنجایی که فیسبوک، اپلیکیشن اصلی تصویربرداری ندارد، اینستاگران بهعنوان رقیبی برای جذب مشتری محسوب نمیشود. از طرفی، اینستاگرام نیز تبلیغات نمیفروخت و رقیبی برای فیسبوک نبود. در نهایت، گزارش تنها با با توجه به این دو توضیح، فیسبوک و اینستاگرام را رقیب نمیداند.
نتیجهگیری هیئت نظارت بریتانیایی با توجه به این دو توضیح پیشپاافتاده، مضحک بهنظر میرسد. حتی کاربران نوجوان اینترنت هم بهراحتی متوجه رقیب بودن این دو برند میشدند. همین کاربران نیز اولین کسانی بودند که پلتفرم شبکهی اجتماعی خود را از فیسبوک به اینستاگران تغییر میدادند. بههرحال با این نوع از تحلیل و بررسی شرکتها در دههی ۲۰۱۰، دولتها به غولهای دنیای فناوری امکان دادند تا همهی رقبای احتمالی خود را بخرند.
عدم نظارت کافی بر خرید اینستاگرام توسط فیسبوک، باز هم درس عبرتی به مأموران قانون نداد. فیسبوک، رقیب بزرگ بعدی خود یعنی واتساپ را نیز خرید. این خرید جدید، تهدیدی در بخش پیامرسانی بود که امکانات خوب رمزنگاری با حریم خصوصی بیشتر را به کاربران عرضه میکرد. این خرید ۱۹ میلیاردی هم هیچ زنگ خطری را به صدا در نیاورد.
البته بسیاری از مردم و کارشناسان از قیمت بسیار بالای واستاپ شوکه شدند. اما بههرحال وقتی بحث بر سر صنعت شبکههای اجتماعی و درآمد سالانهی بیش از ۵۰ میلیارد دلاری آنها باشد، این قیمت قابلقبول بهنظر میرسد.
بههرحال فیسبوک در مجموع ۶۷ خرید بدون هیچگونه مانع قانونی انجام داد. این ارقام تا جایی تعجببرانگیز است که بدانیم آمازون ۹۱ و گوگل ۲۱۴ خرید را در کارنامهی خود دارند. البته تعداد کمی از این خرید و ادغامها، شرایط قانونی نیز داشتهاند. بدین ترتیب، صنعت فناوری به محل بازی چند شرکت محدود تبدیل شد: گوگل بهعنوان بازیگر اصلی موتورهای جستجو و صنایع وابسته، فیسبوک برای رسانههای اجتماعی و آمازون هم فرمانروای تجارت الکترونیک شد. موقعیت این غولها روز به روز بیشتر تثبیت میشود و رقبا، همچنان در سایه میمانند.
حتی اگر اکثر این خرید و ادغامها را با هدف جذب تیم توسعهای شرکتهای کوچکتر بدانیم، خریدهایی همچون اینستاگرام و واتساپ، قطعا رقابتهای بالقوهی زیادی را از بین برد. در مثالی دیگر، گوگل در دههی ۲۰۰۰ سرویس گوگل ویدیو را راهاندازی کرد. سرویس تقریبا موفقی که البته در مقابل رقیب اصلی یعنی یوتیوب، حرفی برای گفتن نداشت. در آن زمان، گوگل بدون هیچ محدودیتی، یوتیوب را خریداری کرد.
سرویس مسیریاب Waze، یک بازیگر تازهوارد در صنعت نقشه و مسیریابی آنلاین بود. این شرکت نیز رقیبی جدی برای سرویس گوگل مپ محسوب میشد. در نهایت، گوگل این رقیب را نیز خریداری کرد تا به مونوپولی خود در بازار نقشههای آنلاین قوت ببخشد.
سرویسهای دیگر همچون Doubleckick و AdMob بهعنوان رقیبان اصلی گوگل در صنعت تبلیغات نیز توسط این غول دنیای فناوری خریداری شدند. دولت آمریکا با وجود احتمال ورود اپل به این بازار جدید (که هیچوقت انجام نشد)، اجازهی خرید ادموب را به گوگل داد. آمازون نیز سابقهی خرید رقبا را دارد و شرکتهایی همچون Zappos، Diapersو Soap را خریداری کرد.
خریدهای گفتهشده بهنوعی بودند که شرکتهای کوچک، چارهای جز قبول پیشنهاد نداشتند. البته اگر خریدها روشهای کمتر تهاجمی داشتند، تأثیرات روی صنعت فناوری نیز متفاوت میشد. بههرحال، رسانههای دنیای فناوری در آن زمان هم متوجه تأثیرات این خریدها شدند. تککرانچ در سال ۲۰۱۴ در مورد خرید واتساپ توسط فیسبوک نوشت:
فیسبوک اکنون صاحب بزرگترین اپلیکیشن پیامرسان جهان شد. بهعلاوه، این شرکت بزرگترین تهدید خود برای فرمانروایی بر شبکههای اجتماعی را از بین برد.
کارشناسان دیگر نیز معتقد بودند اگر فیسبوک، این خرید را انجام نمیداد، در موقعیت رقابتی بسیار دشوار با بازیگران جدید و جذاب پیامرسانی آنلاین قرار میگرفت. این تهدیدها حتی به موجودیت فیسبوک نیز لطمه میزدند. بههرحال، این شرکت با خرید رهبر بازار اپلیکیشنهای پیامرسان، تهدید مذکور را از بین برد.
غولهای فناوری در مواقعی که خرید و ادغام ممکن نبود، روش کلون (تقریبا معادل کپی) را در پیش میگرفتند. تکنیکی که مایکروسافت بارها استفاده در تاریخ خود استفاده کرد. بهعنوان مثال گوگل تهدید سرویسYelp و بازخوردهای افراد محلی در مورد کسبوکارها را درک کرد و برای مقابله با آن، سرویس local را در کنار گوگل مپ ایجاد کرد.
در سرویسهایی مانند یلپ و گوگل لوکال، دارایی اصلی، تعداد کاربران محسوب میشود. گوگل بهعنوان بازیگر جدید این بازار، از این دارایی محروم بود. آنها با سرقت نظرات یلپ و انتشار آنها در سرویس خودشان، این مشکل را تا حدودی رفع کردند. با همین روش ساده، یلپ تا حدودی از رقابت خارج و نتایج سالها تلاش نیز توسط گوگل بهرهبرداری شد.
البته قانونگذاران در مورد کپی کردن نظرات به گوگل تذکر دادند؛ این غول فناوری نیز با قبول اشتباه و متوقف کردن کپیها، باز هم اصرار داشت که در حال کمک به یلپ بوده است. در نهایت، سرویس کپیشده از یلپ به کار خود ادامه داد و با روشی کاملا شبیه مایکروسافت، تلاش کرد تا نظرات سرویس لوکال خودش، بالاتر از نظرات یلپ به نمایش درآیند. برخی از این نظرات حتی طبق الگوریتمهای خود گوگل نیز باید پایینتر میبودند.
فیسبوک نیز با روشی مشابه، بسیاری از قابلیتهای رقیبش یعنیاسنپچت را کپی کرد که حتی به تمسخر توسط کاربران انجامید. آمازون هم ید طولانی در کلون کردن ایدههای موفق دارد. این شرکت با کلون کردن، فاصلهی خود را با رقبا تا حد زیادی افزایش داد.
البته، یادگیری شرکتها از یکدیگر ایرادی ندارد و موجب گسترش نوآوری میشود؛ اما یک خط باریک وجود دارد که پس از آن، کپی کردن ایدهها به از بین رفتن رقابت منجر میشود. این وضعیت وقتی ایجاد میشود که کپی کردن، بهجای بهبود فعالیت، به از بین بردن رقبا و حفظ مونوپولی بیانجامد. بهعنوان مثال وقتی فیسبوک از رقبا جاسوسی میکند یا جلسهای با شرکت دیگر ترتیب میدهد تا تنها از جزئیات کارکرد آن مطلع شود یا بدتر از آن، مانع سرمایهگذاری در شرکت رقیب میشود، این خط باریک از بین رفته است.
بههرحال در سالهای گذشته، این شرکتها بهجای بهبود خود، به فکر تثبیت موقعیت بازار بودهاند. این حرکت، برای برخی از این شرکتها، عجیب و نامناسب بهنظر میرسد. شرکتهایی نظیر گوگل و فیسبوک که در زمان استارتاپ بودن، به مفاهیم قدیمی اینترنت اعم از باز بودن فضای رقابت و ساختارشکنی، وفادار بودند؛ اما اکنون همهی امتیازها به شرکتهای بزرگ میرسد. درواقع، قانون طبیعت حکمفرما شده است و تنها مونوپولیها، شانس انجام کارهای خوب را دارند.
پیتر ثیل، نویسندهی کتاب Competition Is for Losers، اقتصاد رقابتی را مربوط به تاریخ میداند. او معتقد است این اصطلاحات تنها دامهایی برای شرکتهای کوچک هستند. این شرکتها تنها زمانی میتوانند از تلاش همیشگی برای بقا رهایی پیدا کنند که سودی برای مونوپولیها داشته باشند.
بههرحال شرکتهای بزرگ فناوری در حال حفظ این مونوپولی هستند. Facebook، بر خلاف تصور عمومی که هدف آن را نزدیک کردن جهانیان به هم میداند، تنها فرم دیگری از وصل کردن میلیاردهای انسان به یکدیگر است. برای رسیدن به این هدف نیز، این شرکت باید یک مونوپولی جهانی داشته باشد. بههمین ترتیب، گوگل برای سازماندهی به اطلاعات جهان، باید به تمام اطلاعات موجود دسترسی پیدا کند. آمازون نیز تصمیم دارد فرآیند خرید را آسان کند. بله، با استفاده از این سرویس، خرید بسیار آسان میشود اما کاربران، تحت سلطه قرار گرفته و هیچ شانسی برای ترک آمازون ندارند.
در نهایت، با توجه به اتفاقات سالهای اخیر در بحث خرید و ادغام شرکتهای فناوری، بهنظر میرسد قوانین جهانی در مورد مبارزه با سلطهگرایی، نیاز به بازنگری جدی دارند. نظر شما چیست؟ آیا با این روند که چند شرکت، تمامی فعالیتهای مهم کاربران را در اختیار داشته باشند، موافقید؟
براساس تحقیقات جدید انجامشده توسط محققان، توسعهی باتریهای لیتیوم فلزی ایمنتر با فناوری شارژ سریع امکانپذیر میشود. براساس تحقیقات انجامشده در Penn State، که اخیرا در نشریهی Nature Energy نیز منتشر شده است، توسعهی باتریهای لیتیوم فلزی با طول عمر بیشتر، ایمنی بالاتر و همچنین بهره بردن از فناوری شارژ سریع امکانپذیر میشود.
محققان این دانشگاه موفق شدند با استفاده از نوعی اسفنج پلیمری سهبعدی که اتصالات شیمیایی را با صفحات فلزی آند باتری برقرار میکند، باتریهای نسل جدیدی بهمراتب ایمنتر و با طول عمر بیشتر توسعه دهند. دونگای ونگ، استاد مهندسی مکانیک و پژوهشگر اصلی این پروژه گفت:
این پروژه قصد دارد نسل بعدی باتریهای فلزی را توسعه دهد. دههها است که باتریهای فلزی لیتیومی در بازار عرضه میشوند، اما مشکلات بسیاری در مسیر توسعهی آنها وجود دارد.
با توجه توسعهی فناوریهای جدید مورد نیاز در برخی دستگاهها، همچون فناوری شارژ سریع در خودروهای الکتریکی، باتریهای لیتیوم-یونی (Li) پتانسیل لازم برای توسعه را ندارند و نسبت به چنین تغییراتی آسیبپذیر هستند. تغییر شکل قسمت سوزنیشکل باتری، باعث کاهش طول عمری آن میشود و همچنین امکان بروز مشکلاتی در حوزهی ایمنی باتری از جمله آتشسوزی و انفجار را بالا میبرد.
ونگ در ادامهی صحبتهای خود توضیح داد:
درنظر داشتیم از پلیمر بهجای قسمت فلزی لیتیومی استفاده کنیم. ماده پلیمری همانند اسفنجی متخلخل عمل میکند که نه تنها منجر به تسریع انتقال یونها میشود، بلکه از زوال آنها هم جلوگیری میکند. در نتیجه، صفحات فلزی باتری حتی در دماهای پایین و شرایط استفاده از فناوری شارژ سریع، آسیب نخواهند دید.
ونگ، عضو هیئت علمی موسسهی EESI در ایالت پنسیلوانیا و عضو مرکز تحقیقاتی BEST، یکی از موسسات تحقیقاتی مهم در زمینهی ذخیرهی انرژی است. یکی از مولفههای مهمی که در این تحقیق مورد توجه قرار دارد این است که محققان رشتههای مختلف از دو مرکز تحقیقاتی برجستهی EESI و BEST گرد هم آمدهاند تا به در این پروژه حضور فعالی داشته باشند. ونگ در ادامهی صحبتهای خود توضیح داد:
همکاری محققان هر دو موسسهی تحقیقاتی، نقش بهسزایی در پیشبرد این پروژه داشته است و به ما اجازه میدهد تا بتوانیم جنبههای مختلف طرح توسعهای خود را اعم از مشکلات مربوط به علم مواد، مهندسی شیمی، شیمی و دیدگاه های مهندسی مکانیک مورد بررسی قرار دهیم.
در این کار پروژه، گروه Long-Qing Chen در دپارتمان مهندسی و علم مواد، امور مربوط به مدلسازی پروژه را بهمنظور درک بهتری از توسعهی آند فلزی لیتیوم برعهده داشتند. براساس نظر محققان، کاربرد عملی این کار، میتواند منجر به تولید باتریهایی قدرتمندتر، ایمنتر و با طول عمر بیشتری شود. ونگ گفت:
رویکرد جدید برای توسعهی باتری، میتواند منجر به تولید باتریهایی برای خودروهای الکتریکی شود که بعد از طی صدها کیلومتر، کاربر نیازی به شارژ باتری ندارد. این فناوری منجر به افزایش طول عمر باتری گوشیهای هوشمند نیز میشود.
این تیم تحقیقاتی با نگاهی به آینده، قصد دارد سلولهای باتری با فرمت بزرگتری را توسعه دهد تا مزایا و قابلیتهای نسل جدید باتریهای خود را بیشتر بهنمایش بگذارد. وانگ گفت:
قصد داریم در توسعهی نسل جدید باتری، به تلاش خود ادامه بدهیم و با چنین رویکردی انتظار میرود بتوانیم طول عمر باتریهای لیتیومی را دو برابر کنیم.
سلب مسئولیت: تحریریهی زومیت در تهیه این محتوای تبلیغاتی نقش نداشته و مسئولیتی در قبال صحت آن ندارد.
ایسوس در زمینه فروش کامپیوتر دسکتاپ و شخصی، تبلت، تجهیزات جانبی کامپیوتر مثل مادربرد، کارت ویدئو، سیستم سرور، لپ تاپ و چند سالی است که در تولید گوشیهای موبایل در این بازار متنوع حرفی برای گفتن دارد و علاقمندان زیادی را جذب خرید گوشی ایسوس و سایر تولیدات خود کرده است.
درباره ایسوس
این برند تایوانی از بزرگترین تولیدکنندههای کامپیوتر و تجهیزات جانبی آن است که مرکزش در شهر تایپه پایتخت تایوان هست. ایسوس که نام اصلیاش ایسوستک (ASUSTeK) است را چهار مهندس کامپیوتر در سال 1990 میلادی در تایوان تاسیس کردند. نام این شرکت از 4 حرف آخری کلمه پگاسوس به معنی اسب بالدار افسانههای یونان باستان گرفته شده است. ایسوس رقبایی مثل توشیبا، دل، اچ پی، ایسر و لنوو دارد و توانسته در بازار فروش نوت بوکها، مادربرد و تجهیزات جانبی آیتی موفقیتهای چشمگیری در نمایشگاههای مطرح بین المللی همچون مانند سبیت به دست بیاورد.
چند سالی است که شرکت ایسوس، تبلتهای با کیفیتی را روانه بازار میکند که به دلایلی از جمله اندازه آنها بطوریکه به راحتی در سفر و جاهای دیگر در کیف شما جا میشوند و البته وزن سبکی هم دارند میتوانند مورد مناسبی باشند؛ ضمن اینکه به دلیل دارا بودن سیستم عامل اندروید که کار با آن راحت است و به راحتی میتوان نرم افزارهای متعدد و رایگان را دانلود کرده و از آنها استفاده کرد و البته قیمت مناسبشان به نسبت تبلت گران قیمت آیپد و یا تبلتهای تولیدی برندهای دیگر، میتوانند گزینه مناسبی برای شما باشند.
اگر از جمله افرادی هستید که به دنبال خرید تبلت نو یا دست دومهستید و هنوز نمیدانید چه مدل و برندی را انتخاب کنید، در این جا میخواهیم یکی از تبلتهای ایسوس را به شما معرفی کنیم که در نمایشگاه کامپیوتکس 2017 رونمایی شد.
تبلت Zen pad 3s
ایسوس این تبلت خود را با نمایشگر 8 اینچی و با بدنه آلومینیومی در نمایشگاه کامپیوتکس 2017 رونمایی کرد. تبلت Zen pad 3s که بسیار خوش دست است و به راحتی در دست و در کیف جا میشود تا همه جا همراه شما باشد، دارای دقت تصویر 2k است که مجهز به فناوری VisualMaster است. ایسوس این تبلت را در دو نسخه 32 و 64 گیگابابتی روانه بازار کرده است.
Zen pad 3s از تراشه اسنپدراگون 652 و باتری با ظرفیت 4680 میلی آمپر ساعت برخوردار است. این تبلت در دو مدل حافظه 4 گیگابایتی و 3 گیگابایتی عرضه شده که طبعا نسخه 3 گیگابایتی آن رده پایینتر است و قیمت ارزانتری دارد.
سیستم عامل تبلت Zen pad 3s مثل سایر تبلتهای این برند اندروید بوده و سنسور هر دو دوربین اصلی و ثانویه آن به ترتیب 13 و 5 مگاپیکسل است تا با اینکه تبلت برای عکاسی مناسب نیست اما بتوانید در مواقع ضروری عکسهای با کیفیتی با آن بگیرید.
این تبلت 6.9 میلیمتری در بازار با گارانتی و خدمت پس از فروش در دسترس شماست و میتوانید آن را خریداری کنید.
اپلواچ میتواند به کاربران کمک کند تا از خطر آفتابسوختگی، پیری زودرس پوست و حتی سرطان پوست در امان باشند. در صورتی که کاربران بیش از حد در معرض اشعهی مضر خورشید از جمله ماوراء بنفش قرار گرفته باشند، پتنت جدید اپل به آنها هشدار میدهد.
قرار گرفتن بیش از حد در معرض اشعهی ماوراء بنفش، میتواند تاثیرات جدی بر سلامت کاربر داشته باشد. برخی تاثیرات اشعهی ماورا بنفش از بقیهی اثرات آن جدیتر است. کاربرانی که حمام آفتاب میگیرند ولی بهاندازهی کافی از پوست خود محافظت نمیکنند، یا مدت زمان طولانی در معرض نور خورشید قرار دارند؛ بیش از بقیهی افراد در معرض خطرات ناشی از آفتاب سوختگی از جمله سرطان پوست قرار دارند. تاثیر اشعهی UV میتواند منجر به بروز آسیبهای مختلفی به پوست از جمله تخریب خاصیت الاستیکی پوست و از بین رفتن بافت کلاژن و تغییر رنگ در آن شود.
مقالههای مرتبط:
با توجه به خطرات ذکرشده ناشی از ماندن بیش از حد در معرض اشعهی خورشید، اپل معتقد است تشخیص اینکه آیا کاربر خارج از منزل است و همچنین اینکه کاربر چه مدت زمانی در بیرون منزل در معرض اشعهی UV قرار دارد، حائز اهمیت است. روز سهشنبه، پتنت جدیدی در اداره ثبت اختراع و علائم تجاری ایالات متحده، با عنوان دوزیمتری اشعهی UV و هشدار قرار گرفتن در معرض آن ثبت شد. این پتنت سیستمی را توصیف میکند که در آن سنسورهایی تعبیه شده است که میتوانند اشعهی UV را تشخیص دهند و مدت زمانی را که کاربر در معرض آن قرار میگیرد مشخص میکند. درنهایت سیستم میتواند به کاربر هشدار دهد که بیش از حد در معرض اشعهی مضر خورشید قرار گرفته است. علاوهبر این، چنین سیستمی میتواند راهکارها و اقدامات پیشگیرانهای به کاربری که بیش از حد در معرض نور خورشید قرار گرفته است، پیشنهاد بدهد.
در حالی که اپل، به استفاده از یک دستگاه اشاره میکند؛ تصاویر ارائهشده برای پتنت حاکی از آن است که این سیستم بخشی از اپلواچ خواهد بود. البته منطقی است که اپل بخواهد این سیستم را در اپلواچ پیادهسازی کند که دستگاهی همراه کاربر است و معمولا در معرض نور قرار میگیرد و در نتیجه برای پایش اشعهی مضر خورشید مناسب است.
براساس اطلاعات ثبتشده در پتنت اپل، دستگاه مورد نظر شامل تعدادی سنسور UV است که میتواند بیرون بودن کاربر را تشخیص دهد و درنتیجه، مدت زمانی که کاربر در معرض اشعهی خورشید قرار گرفته است را پایش کند. دادههای سنسورها تجزیهوتحلیل میشوند و کل زمان قرارگرفتن کاربر در معرض نور خورشید مشخص میشود و با توجه به میزان اشعهی ماوراء بنفش که کاربر را در معرض آن قرار دارد، توصیههایی به وی ارائه خواهد شد.
همچنین، این سیستم میتواند توسط سنسورهای دیگری از جمله حسگر نور محیطی و حسگر مادون قرمز تقویت شود. در چنین وضعیتی، سیستم قادر است اطلاعات دقیقتری در مورد میزان اشعهی خورشید که کاربر در معرض آن قرار دارد یا مدت زمانی که کاربر در خارج از منزل یا در محیطهای داخلی، و در اصل در معرض منابع متفاوت نور قرار دارد، ارائه دهد که بر نتیجهی کلی گزارش تاثیرگذار است.
بهمنظور افزایش کیفیت نتایج، اپلواچ میتواند از شاخص اطلاعات مربوط به اشعهی UV برای ساعات مختلف روز، بهاستناد گزارشهای هواشناسی و بدون درنظر گرفتن موقعیت مکانی استفاده کند. با توجه به اینکه این شاخصها در ساعات مختلف روز تغییر میکند، ساعتهایی که اشعهی UV بیشترین تاثیر مخرب را بر پوست ایجاد میکنند، به کاربر در قالب هشدار، اطلاعرسانی میشود. خصوصا اگر کاربر مدت زمان زیادی در معرض نور خورشید قرار گرفته باشد، مجددا سیستم به وی هشدار میدهد.
از آنجایی که اپل، پتنتهای مختلفی را به ثبت میرساند، ثبت پتنتی جدید بهمعنی اجرای آن نیست و تضمین نمیکند که قطعا قصد دارد پتنت مربوطه را توسعه دهد و مشخص نیست آیا در محصول بعدی اپل شاهد چنین ویژگیهایی باشیم یا خیر. توانایی پایش میزان قرارگیری کاربر در برابر اشعهی UV در اپلواچ، توسعهی قابلملاحظهای است. در حال حاضر اپلواچ سری ۴، ویژگیهای خوبی در حوزهی سلامت از جمله ردیابی تناسب اندام و پایش ECG در اختیار کاربران قرار میدهند. پیشتر گفته شده بود که اپل واچ سری ۴ توانایی ثبت نوار قلب کاربر را دارد.
البته این اولین بار نیست که اپل راهکارهایی برای حفاظت کاربران دربرابر اشعههای مضر خورشید به ثبت میرساند؛ در ماه ژوئیه، پتنت دیگری تحت عنوان «تشخیص محافظتی مبتنی بر نور» به ثبت رسانده بود. این پتنت نشان میداد که چگونه دستگاههای اپل میتوانند تشخیص دهند که استفاده از کرمهای ضد آفتاب تا چه حد از کاربر محافظت میکند. این پتنت به کاربر توصیه میکند که چه قسمتهایی از بدن نیاز به محافظت بیشتری دارند و بیشتر در معرض نور خورشید قرار میگیرند و همچنین به کاربر توصیه میکند که در چه زمانهایی بیشتر نیاز به محافظت در برابر اشعهی مضر خورشید خواهد داشت.
جدیدترین پرچمدار سامسونگ یعنی گلکسی اس ۱۰ بهاحتمال قوی نسبت به نسل قبل، بسیار بهبود خواهد یافت. طبق گزارش جدیدی از سوی والاستریت ژورنال، گلکسی اس ۱۰ که سامسونگ با عرضهی آن، دهسالگی برندGalaxy S را جشن خواهد گرفت، سه مدل معمولی و یک مدل فوق قدرتمند با کدنام Beyond X خواهد داشت. این محصول ویژه، ضمن پشتیبانی از نسل پنجم ارتباطات (5G)، از ۶ دوربین و نمایشگر بزرگ ۶.۷ اینچ سود خواهد برد.
اندازهی نمایشگرهای بهکار گرفته شده در سه مدل معمولی Samsung Galaxy S10، احتمالاً در بازهی بین ۵.۸ (اندازهی فعلی گلکسی اس ۹) تا ۶.۴ اینچ (اندکی بزرگتر از گلکسی اس ۹ پلاس) خواهد بود. همچنین این گوشیها بسته به مدلشان (با نامهای احتمالی گلکسی اس ۱۰ لایت، گلکسی اس ۱۰ و گلکسی اس ۱۰ پلاس) در مجموع سه یا پنج دوربین خواهند داشت.
علاوه بر اینها، گفته میشود که کرهایها قصد دارند در گلکسی اس ۱۰ از ویژگی شارژ بیسیم معکوس (که پیشتر در گوشی میت ۲۰ پرو هواوی شاهد آن بودهایم.) استفاده کنند؛ قابلیتی کاربردی که به این گوشیها توانایی شارژ کردن دیگر دستگاهها (نظیر گوشی هوشمند یا هدفون) را خواهد داد.
بر طبق ادعای والاستریت ژورنال، مدل فوققدرتمند S10 که فعلاً از آن با کدنام «بیاند ایکس» یاد شده است، نمایشگر غولپیکر ۶.۷ اینچ خواهد داشت و برای پی بردن به بزرگی این نمایشگر، بهتر است گوشی نوت ۹ را مثال بزنیم؛ دستگاهی که نمایشگر ۶.۴ اینچ دارد و این یعنی مدل ویژهی گلکسی اس ۱۰ قرار است از این هم بزرگتر باشد.
در ضمن گفته میشود که بیاند ایکس در مجموع ۶ دوربین (دو دوربین سلفی و چهار دوربین اصلی) خواهد بود و از جدیدترین نسل ارتباطات یعنی 5G پشتیبانی خواهد کرد. با بررسی اجمالی اطلاعات منتشرشده، به این موضوع پی میبریم که بیاند ایکس بهلحاظ مفهومی، در نگاه اول شبیه آیفون X اپل میماند که این شرکت دهمین سال عرضهی گوشیهایش را با آن جشن گرفت.
Beyond X در واقع بهروزرسانی بزرگی برای گوشیهای سری گلکسی اس بهشمار میآید که قرار است بهجای داشتن ظاهری تکراری، زبان طراحی و فناوریهای به کار رفته در این گوشیها را چند قدم به پیش ببرد و ما را با نسل جدید این گوشیهای محبوب، آشنا کند.
با اینهمه، نباید فراموش کرد که به احتمال قوی گوشی بیاند ایکس در کنار مدلهای معمولی گلکسی اس ۱۰، به نمایشگرهای با بریدگی ویژهی سامسونگ (شامل اینفینیتی-یو، اینفینیتی-وی و اینفینیتی-اُ) که این شرکت آنها را در جریان کنفرانس SDC امسال به نمایش گذاشت، مجهز خواهند بود.
بر مبنای ادعای والاستریت ژورنال، تمامی این چهار گوشی طی برگزاری رویدادی در اواسط ماه فوریهی ۲۰۱۹ (بهمن-اسفند ۱۳۹۷) رونمایی خواهند شد. انتظار میرود که سامسونگ ابتدا سه مدل معمولی اس ۱۰ را روانهی بازار کند. ظاهراً کرهایها قصد دارند گوشی فوققدرتمند بیاند ایکس را زمانی عرضه کنند که اپراتورهای مخابراتی، توانایی پشتیبانی از 5G را پیدا کرده باشند؛ اتفاقی که در تاریخی نامعلوم در بهار ۲۰۱۹، رنگ حقیقت به خود خواهد گرفت.
با همهی اینها فراموش نکنید که محصولات موبایلی سامسونگ در سال ۲۰۱۹، فقط به این چهار گوشی ختم نمیشوند. کرهایها از مدتها پیش خود را برای عرضهی گوشی تاشدنی در سال ۲۰۱۹ آماده کردهاند که والاستریت ژورنال این گوشی تاشدنی را گلکسی فلکس مینامد.
در حالی که این روزها زمزمه نزدیک شدن به عرضه پلیاستیشن 5 بلندتر از همیشه به گوش میرسد و خیلیها غیبت سونی در نمایشگاه E3 2019 و عدم برگزاری PSX امسال را هم بیربط به این موضوع نمیدانند، چند روز پیش متوجه شدیم که به همین زودی پنج سال از عمرپلی استیشن 4، کنسول نسل هشتمی و دوستداشتنی سونی گذشته است؛ کنسولی که ۱۵ نوامبر ۲۰۱۳ رسما عرضه شد و خب چه بهانهای بهتر از پنج ساله شدن آن تا در قالب مطلبی، نگاهی به عملکردش در این مدت داشته باشیم و ببینیم که برای آینده چه چیزهایی برایمان به ارمغان خواهد آورد.
سونی و کنسولهای پلیاستیشن همیشه حضور پررنگی در زندگی خیلی از ما داشتهاند؛ چه آن زمان که در کلوپها و با بازیهایی مثل Tekken 3 یا Winning Eleven 3 با پلیاستیشن 1 بازی میکردیم و چه زمانی که بعدها پلیاستیشن 2 خاطرات خوشی برایمان با بازیهایی چون Resident Evil 4 یا آثار جذاب و دوستداشتنی دیگر رقم زد. البته سونی در نسل هفتم، نتوانست عملکرد خوب دو نسل گذشتهاش را تکرار کند و پلیاستیشن 3 با قیمت بالای اولیه و آن معماری سخت و عجیبش، هیچوقت به محبوبیت کنسولهای قبلی این شرکت نرسید و به همین دلیل هم بود که این کنسول ژاپنی، نسل هفتم را به مایکروسافت و ایکسباکس 360 دوست داشتنیاش باخت و آمریکاییها در نسل هفتم یکهتاز حوزه کنسولهای بازی شدند. البته که پلیاستیشن 3 علیرغم همه مشکلاتش بازیهای فوقالعادهای هم داشت؛ از سری Uncharted که بی هیچ شک و تردیدی جزو بهترین بازیهای اکشن و ماجراجویی است تا اثری مثل The Last of Us که قطعا یکی از بهترینهای نسل هفتم بود.
اما خب در مجموع، PS3 آن عملکرد درخشان موردانتظار سونی را ارائه نکرد و همین هم باعث شد تا این شرکت ژاپنی با درس گرفتن از اشتباهاتش در پلیاستیشن 4 سراغ ایدههایی برود که بتواند آنها را دوباره به یکهتاز میدان نبرد کنسولی تبدیل کند. در نهایت پلیاستیشن 4 در نوامبر ۲۰۱۳ عرضه شد و حال که به دوران پنجساله این کنسول نگاه میکنیم، در مجموع با محصولی طرف هستیم که اولا از حیث فروش عملکرد فوقالعادهای داشته و اخیرا فروشش از مرز ۸۶ میلیون دستگاه هم عبور کرده است که به مراتب بیشتر از کنسول رقیب یکی ایکسباکس وان است و هم از آن مهمتر، بازیهایی فراموشنشدنی در اختیارمان قرار داده است که از قضا اصلیترین نقطه قوت آن هم بهشمار میروند؛ چرا که کنسولها، هر قدر هم قدرتمند و باکیفیت باشند، با بازیها معنی پیدا میکنند و سونی در نسل هشتم کاملا به این موضوع واقف بوده و آن را سرلوحه برنامههایش قرار داده است.
سونی در پلیاستیشن 3 از پردازنده Cell استفاده کرده بود که علیرغم داشتن قدرت پردازشی بسیار بالا، به دلیل معماری پیچیده کار را برای بازیسازان سخت میکرد و این یکی از مشکلات اصلی کنسول بود. سونی با درس گرفتن از این مشکل، در پلیاستیشن 4 که ابتدا با اسم رمز Orbis شناخته میشد، سراغ شرکت AMD رفت تا از پردازنده آنها در کنسولش استفاده کند؛ پردازندهای اختصاصی که باعث میشد معماری PS4 بیش از پیش شبیه به پیسیها باشد و همین هم کار بازیسازان را برای توسعه آثارشان روی این کنسول راحتتر میکرد. در این تصمیم مارک سرنی نقش مهمی داشت و به همین دلیل هم خیلیها سرنی را از دلایل اصلی موفقیتهای سونی در نسل هشتم میدانند.
اولین اطلاعات از پلیاستیشن 4، در جریان یک رویداد اختصاصی در شهر نیویورک در فوریه ۲۰۱۳ ارائه شدند؛ رویدادی که سونی در آن خود کنسول را نمایش نداد اما از کنترلر دوالشاک 4 رونمایی کرد، یک سری از بازیهای کنسول شامل آثاری چون Knack ،inFamous: Second Son ،Driveclub و Killzone: Shadow Fall را معرفی کرد و جزییاتی هم از امکاناتی مثل ویژگی ضبط ویدیو و موارد اینچنینی در اختیار طرفداران گذاشت. پس از آن نوبت به نمایشگاه E3 2013 رسید تا سونی در کنفرانس خبری خود، رسما از این کنسول رونمایی کند و طرفداران برای اولین بار بتوانند ظاهر آن را مشاهده کنند. در این کنفرانس همچنین قیمت ۳۹۹ دلاری کنسول هم اعلام شد و البته سونی در ادامه درسهایی که در راستای راضی کردن طرفداران گرفته بود، اعلام کرد که کنسول جدیدش نیازی به اتصال دائم اینترنت ندارد و از آن مهمتر امکان بهاشتراکگذاری قانونی بازیها با دوستان را هم فراهم میکند. در مقام مقایسه کنسول ایکسباکس وان مایکروسافت ۱۰۰ دلار گرانتر از پلیاستیشن 4 بود و در اوایل عرضه، به اتصال دائم اینترنت هم نیاز داشت که این موارد یکی از دلایل اولیه عملکرد بهتر پلیاستیشن 4 بودند.
در کنفرانس E3 2013، سونی جدا از ارائه این اطلاعات جذاب که خیلی زود توانستند جایی برای پلیاستیشن 4 در دل گیمرها باز کنند، نمایشی هم از بازیهایی مثل The Order: 1886 با آن گرافیک مثالزدنی و حتی Destiny داشت که به عنوان بازی جدید استودیو بانجی اثری مهم بهشمار میرفت. در نهایت نوبت به گیمزکام 2013 رسید که سونی در آن اعلام کرد پلیاستیشن 4 قرار است ۱۵ نوامبر همان سال در آمریکا و ۱۴ روز بعد از آن هم در سایر نقاط جهان عرضه شود. پلیاستیشن 4 با معرفی جذابی که سونی برایش تدارک دیده بود، از همان ابتدا به کنسولی موردانتظار تبدیل شد و این را در زمان عرضه هم بهخوبی نشان داد؛ جایی که توانست تنها در ۲۴ ساعت اول عرضه، یک میلیون دستگاه فروش در آمریکای شمالی داشته باشد و تا پایان سال ۲۰۱۳ فروش کلی کنسول به رقم عالی ۴.۲ میلیون دستگاه رسید.
با این حال پلیاستیشن 4 در سال ۲۰۱۳، چندان بازی درخشانی هم نداشت؛ به طوریکه بازیهای انحصاری و زمان عرضه این کنسول مثل Knack یا حتی Killzone Shadow Fall نتوانستند در حد انتظارات ظاهر و صرفا به چیزی بیشتر از به رخ کشیدن قدرت گرافیکی این کنسول تبدیل شوند. به همین دلیل هم بود که در ابتدای عرضه، بیشتر بازیهای مولتی پلتفرمی مثل FIFA 14 ،Battlefield 4 یا Assassin's Creed IV: Black Flag جور محتوای کنسول جدید سونی را کشیدند و خب از آنجایی که روی این کنسول به شکلی عالی هم اجرا میشدند، باعث شدند تا ضعف لاین آپ اولیه بازیهای انحصاری خیلی آسیبی به عملکرد کلی کنسول وارد نکند.
اما میتوان به جرات گفت که سونی اصلیترین میخ موفقیت پلیاستیشن 4 را سال ۲۰۱۴ کوبید؛ سالی که در آن بازیهای بهمراتب بهتری برای این کنسول عرضه و بازیهای حتی بزرگتری هم برایش رونمایی شدند و البته زمان معرفی یک سری محصول و سرویس جدید هم فرا رسید. اجازه بدهید بررسی این سال را با یکی از همین محصولات آغاز کنیم. سونی پلیاستیشن 4 را بهعنوان کنسولی با ایدههای بلندپروازانه معرفی کرد و در این راه هم اجازه نداد تا مانعی پیش روی ایدههایش قرار بگیرد. به همین دلیل در سال ۲۰۱۴ و در جریان رویداد GDC 2014، این شرکت اولین نمونه از محصولی به نام پروژه مورفیوس را در معرض عموم قرار داد که همین پروژه، در آینده تبدیل به پلی استیشن VR شد که در ادامه بیشتر به آن خواهیم پرداخت. در جریان GDC حضار قادر بودند از نزدیک با این محصول جدید آشنا شوند و در آن زمان ایده واقعیت مجازی و پروژه مورفیوس، بیشتر شبیه به آن تکنولوژیهای نمایش دادهشده در فیلمهای علمی/تخیلی بهنظر میرسید که انگار از آینده آمدهاند و فاصله زیادی با تکنولوژیهای فعلی دارند.
از مورفیوس که بگذریم، به یکی از نمایشهای هیجانانگیز سونی در جریان نمایشگاههای E3 یعنی E3 2014 میرسیم. سونی که در جریان کنفرانسش در نمایشگاه سال گذشته صرفا روی خود کنسول تمرکز کرده بود، این بار بهسراغ بازیهایی رفت بود که بتوانند آینده PS4 را تضمین کنند و به همین دلیل هم در این رویداد، اولین تیزر از بازی Uncharted 4 پخش شد، فرامسافتور از بازی جدیدش یعنیBloodborne رونمایی کرد و همچنین نمایشهایی از بازیهای بزرگی چون Destiny ،Metal Gear Solid V: The Phantom Pain ،Far Cry 4 و Batman: Arkham Knight هم بخش دیگری از برنامههای سونی بودند. در سال ۲۰۱۴ سونی همچنین رسما از سرویس پلیاستیشن Now هم رونمایی کرد که در آن زمان یکی دیگر از ایدههای جذاب سونی بهشمار میرفت.
اما ۲۰۱۴، سال بزرگی هم از حیث بازی برای پلیاستیشن 4 بود؛ اولا بازیهای انحصاری مثل Driveclub ،inFamous: Second Son و LittleBigPlanet 3 کیفیت بهمراتب بهتری در مقایسه با بازیهای سال گذشته داشتند و جدا از آن تعداد زیادی بازی مولتیپلتفرم باکیفیت هم برای کنسول عرضه شدند. در این سال همچنین دموی بازی جدید هیدئو کوجیما یعنی P.T در دسترس قرار گرفت که پس از چند نسخه نهچندان عالی از سایلنت هیل، طرفداران را به ساخته شدن نسخه باکیفیتی از این مجموعه با حضور کوجیما و نورمن ریداس امیدوار میکرد اما خب در نهایت این پروژه با دلایل عجیب و غریب کونامی لغو شد که نتیجه آن هم خروج کوجیما از این شرکت بود. در نهایت ۲۰۱۴، بازی The Last of Us Remastered هم برای پلیاستیشن 4 منتشر شد که علیرغم ریمستر بودن، کیفیت بالاتری در مقایسه با نسخه پلیاستیشن 3 این بازی داشت و به همین دلیل هم مورد استقبال خیلی خوبی قرار گرفت.
آخرین خبرهای مرتبط با پلیاستیشن 4 در سال ۲۰۱۴ هم به رویداد PSX مربوط میشدند که در آن اولین گیمپلی Uncharted 4 را دیدیم و بازی Street Fighter V هم رسما رونمایی شد. کنسول نسل هشتمی سونی با اینکه هنوز از حیث عملکرد در زمینه بازیها در بهترین شرایط ممکن نبود، اما به مراتب نسبت به روزهای اولیه عرضه شرایط بهتری در سال ۲۰۱۴ داشت و جدا از آن سرویسها و بازیهای جدید معرفیشده هم نوید آیندهای بهتر را برای این کنسول میدادند.
طرفداران پلیاستیشن 4، ۲۰۱۵ را به عنوان «سال رویایی» این کنسول نامگذاری کردهاند که خب با نگاهی به اتفاقات پیرامون کنسول که در این سال رخ دادند و البته بازیهایی که برای آن در این سال منتشر شدند، میتوان این نامگذاری را منطقی دانست. با اینکه در سال ۲۰۱۴ هم پلیاستیشن 4 بازیهای انحصاری موفقی داشت اما ۲۰۱۵ از این حیث به معنی واقعی کلمه درخشان و فوقالعاده بود؛ جایی که اولا بازی Bloodborne منتشر شد که یک برگ برنده واقعی برای کنسول نسل هشتمی سونی بهحساب میآمد و کیفیت بسیار بالای این اثر و البته متفاوت بودن آن با سری سولز با وجود داشتن مکانیزمهای مشابه، همه و همه باعث شدند تا کنسول سونی به صورت انحصاری صاحب یکی از بهترین بازیهای سال باشد. اما بلادبورن پایان کار نبود و در این سال همچنین God of War III Remastered را هم داشتیم و در ادامه تمایل سونی به انتشار بازیهای ریمستر برای کنسول جدیدش، مجموعه سه نسخه اول آنچارتد هم برای این کنسول در دسترس قرار گرفت که دقیقا مثل دیگر بازی ناتیداگ یعنی لست آف آس ریمستر، از هر نظر کیفیتی مناسب برای نسل هشتم داشت و سه بازی ارزشمند این مجموعه را در اختیار طرفداران قرار میداد تا بهنوعی هم آنها را برای آنچارتد 4 آماده کند.
۲۰۱۵ البته یک شگفتی بزرگ هم داشت و Until Dawn که در بین دیگر بازیهای انحصاری این سال کنسول شاید کمتر موردانتظار بود، در نهایت توانست کیفیت بسیار خوبی ارائه بدهد و به اثری تبدیل شد که هم نمرههای خوبی گرفت، هم ارزش تکرار بالایی داشت و هم تجربهای جدید در بین بازیهای داستانمحور بهشمار میرفت. البته ۲۰۱۵ یک اثر انحصاری ناامیدکننده هم برای پلیاستیشن 4 داشتیم؛ The Order: 1886 که پیش از عرضه با ویدیوهای هیجانانگیز خودش را به عنوان یک بازی بزرگ و درجه یک معرفی کرده بود اما پس از انتشار، بیشتر به یک دموی تکنیکی برای به رخ کشیدن قدرت گرافیکی کنسول تبدیل شد و به دلایل متعددی از جمله کوتاه بودن عجیب بازی، نتوانست در نهایت آن تجربه هیجانانگیزی باشد که انتظارش را داشتیم.
۲۰۱۵ همچنین از حیث خبرهای هیجانانگیز برای پلیاستیشن 4 هم سال خوبی بود؛ چرا که در جریان رویداد E3 این سال، فومیتو اوئدای دوستداشتنی اعلام کرد که بازی The Last Guardian که پیش از این به عنوان یک بازی انحصاری پلیاستیشن 3 معرفی شده بود، حال قرار است برای پلیاستیشن 4 منتشر شود. جدا از این در این رویداد بازی Shenmue III رسما تایید شد و توضیحات جدیدی را هم پیرامون بازسازی Final Fantasy 7 شاهد بودیم که باعث شد فضای احساسی خاصی بر کنفرانس سونی حاکم شود! در نهایت رونمایی از Horizon Zero Dawn، ساخته جدید استودیو گوریلا گیمز هم دیگر سورپرایز سونی برای کاربران کنسول جدیدش در E3 2015 بود و با این اخبار، شرکت ژاپنی آماده رویداد بزرگ دیگرش در سال یعنی PSX شد؛ رویدادی که اولین نمایش از گیمپلی بازسازی فاینال فانتزی 7 را شامل میشد و همچنین در آن اولین نمایش از Ratchet & Clank جدید اینسامنیاک گیمز را هم تماشا کردیم.
اما یکی از اتفاقات مهم سال ۲۰۱۵ برای سونی، پلیاستیشن 4 و کلا دنیای بازیهای ویدیویی، جدا شدن هیدئو کوجیما از کونامی بود که البته پس از اتفاقاتی که در مورد بازی Silent Hill رخ داد، این جدایی پیشبینی میشد اما اتفاق مهمتر، در اصل پیوستن کوجیما به سونی بود که باعث شد تا بازی بعدی این بازیساز که در ادامه مشخص شد نامش Death Stranding است، در انحصار پلیاستیشن 4 باشد. البته در زمان معرفی این بازی اشارهای هم به نسخه پیسی این بازی شد ولی پس از طولانی شدن پروسه ساخت آن و این حقیقت که هنوز مشخص نیست چه زمانی شاهد انتشار این بازی خواهیم بود، در حال حاضر هیچ اطلاعات دقیقی از پلتفرمهای مقصد آن نیست و فقط میدانیم که دث استرندینگ قرار نیست برای کنسولهای مایکروسافت در دسترس قرار بگیرد. در نهایت سال ۲۰۱۵ با چند بازی انحصاری خوشساخت، چند رونمایی بزرگ و چند خبر خوش برای آینده برای سونی و پلیاستیشن 4 بهپایان رسید و آنها قدم به سالی گذاشتند که به عقیده خیلی از طرفداران، یکی از بهترین نمایشهای سونی در جریان نمایشگاههای E3 را داشت.
هنوز هم گیمرها فراموش نکردهاند که سونی چطور نمایشش را که حوالی ساعت ۵ صبح به وقت ایران برگزار میشد، با تریلری بسیار جذاب از God of War آغاز کرد و خدای جنگ جدیدش را با ظاهر متفاوت و البته همراه با پسرش، بهتصویر کشید. اما این تنها بخشی از نمایشهای هیجانانگیز سونی در این کنفرانس بود و در ادامه بازی Spider-Man اینسامنیاک گیمز رونمایی شد، اولین نمایش از بازی جدید استودیو بِند یعنی Days Gone را تماشا کردیم، مجموعه شامل ریمستر سه نسخه از کرش بندیکوت معرفی شد و حتی کپکام هم کنفرانس سونی را برای رونمایی از نسخه جدید سری رزیدنت ایول محبوبش انتخاب کرد و در نهایت هم هیدئو کوجیما رسما از بازی جدیدش با نام Death Stranding رونمایی کرد که با حضور نورمن ریداس یک نمایش جالب و هیجانانگیز داشت. درست است که هنوز هم برخی از بازیهای معرفیشده در این کنفرانس با گذشت بیش از دو سال منتشر نشدهاند و سونی هم بارها به خاطر همین مساله مورد انتقاد قرار گرفته است، اما نمیتوان منکر این قضیه شد که کنفرانس سونی در این سال واقعا هیجانانگیز بود و طبیعتا به دلیل عدم حضور این شرکت در E3 بعدی، جای خالی چنین کنفرانسهایی قطعا حس خواهد شد.
جدا از E3، سونی کلا در سال ۲۰۱۶ کنفرانسهای فراموشنشدنی برگزار کرد و PSX این سال هم نهتنها از نظر کیفیت چیزی کمتر از E3 نداشت که حتی در برخی جنبهها جذابتر هم بود. پس از انتشار آنچارتد 4 که در ادامه بیشتر از آن خواهیم گفت، سونی در PSX که انتظار میرفت در آن شاهد معرفی DLC این بازی باشیم، از یک نسخه فرعی آن با نام Lost Legacy رونمایی کرد که بهمراتب بزرگتر و طولانیتر از یک بسته الحاقی بود. اما اصلیترین سورپرایز سونی در PSX آن سال، رونمایی از نسخه جدید The Last of Us با یک تریلر سینمایی بهمعنی واقعی کلمه عالی و نفسگیر بود. رونمایی از این بازی افراد حاضر در سالن و همه ما را که در حال تماشای کنفرانس بودیم شوکه و سر جایمان میخکوب کرد و با اینکه این ساخته ناتیداگ هنوز حتی تاریخ انتشار احتمالی هم ندارد، اما همین رونمایی آن هم خبر خیلی خوبی برای طرفدارانش بود.
جدا از نمایشهای درخشان، سونی در سال ۲۰۱۶ از حیث نرمافزار و سختافزارهای مرتبط با پلیاسیتشن 4 هم عملکرد خیلی خوبی داشت؛ به طوریکه بازیهای انحصاری بزرگی چون آنچارتد 4، The Last Guardian ،Gravity Rush Remastered و Ratchet & Clank در این سال منتشر شدند که همگی نمرههای بسیار بالایی هم دریافت کردند و از حیث سختافزار هم سونی در این سال بود که هدست واقعیت مجازی پلیاستیشن VR را که اسم اولیه آن پروژه مورفیوس بود، روانه بازار کرد و با اینکه هدستهای واقعیت مجازی در کل آنطور که باید و شاید مورد اقبال عمومی قرار نگرفتند ولی به هر حال این اقدام سونی و شرکتهایی مثل آکیولس یک قدم رو به جلو در پیشبرد فناوریهای مرتبط با بازیهای ویدیویی بود. از پلیاستیشن VR مهمتر اما ظهور پدیدهای به نام کنسولهای میاننسلی بود. سونی دقیقا مثل رویداد معرفی خود پلیاستیشن 4، در سپتامبر ۲۰۱۶ کنفرانسی در نیویورک برگزار و در آن از دو مدل جدید PS4 رونمایی کرد؛ اولی کنسول پلیاستیشن 4 اسلیم که جایگزین مدل معمولی کنسول میشد و با ظاهری باریکتر و قیمتی معادل ۲۹۹ دلار، در همان ماه سپتامبر عرضه شد و دومی هم کنسول میاننسلی پلی استیشن 4 پرو که با قدرت پردازشی بالاتر، قادر بود بازیها را در رزولوشن 4K اجرا کند (البته در بسیاری از بازیها نه 4K واقعی که بهلطف فناوری Checkerboard). این کنسول هم در ماه نوامبر همان سال با قیمت ۳۹۹ دلار عرضه شد.
سونی در سه سالی که از عرضه پلیاستیشن 4 گذشته بود، یک خط مشی خاص را دنبال میکرد که چیزی جز موفقیت هم برایش در پی نداشت. به همین دلیل هم پس از سال ۲۰۱۶ بازهم از همین خط مشی پیروی کرد که البته گاهی هم عملکرد پایینتر از حد انتظارش را بهدنبال داشت. برای مثال پس از نمایش طوفانی سونی در E3 2016، خیلیها انتظار داشتند تا چنین نمایشی در E3 2017 هم تکرار شود ولی خب خبری از آن نبود و سونی صرفا به نمایش تریلر جدید برخی از بازیهای معرفیشده قبلی و عدم اشاره به تاریخ انتشار دقیق آنها بسنده کرد و شاید بتوان سورپرایز اصلیاش را معرفی بازسازی Shadow of the Colossus که چند ساعت قبل از کنفرانس هم لیک شده بود یا معرفی بسته الحاقی هورایزن زیرو داون دانست. چنین نمایشی در PSX 2017 هم تکرار شد و در جایی که خبری از معرفی بزرگ و میخکوبکنندهای نبود، سونی صرفا بهمان یادآوری کرد که بازیای به نام Dreams هنوز هم توسط مدیا مولکول ساخته میشود (بازیای که هنوز هم مشخص نیست چه زمانی عرضه خواهد شد!) و نمایشی از یک سری بازیهایش داشت تا در مجموع سال ۲۰۱۷ سال چندان درخشانی از حیث اخبار و کنفرانسها برای پلیاستیشن 4 نباشد و بدتر هم اینکه سونی برای اینکه بتواند گیمرها را جذب پلیاستیشن VR کند، در کنفرانسهایش زمان زیادی را به بازیهای نهچندان جذاب این پلتفرم اختصاص میداد که قطعا طرفداران زیادی هم نداشته و ندارند. البته یکی از اتفاقات مهم سال ۲۰۱۷ برای پلیاستیشن 4، معرفی شدن بازی Ghost of Tsushima، ساخته جدید استودیو ساکر پانچ در جریان کنفرانس سونی در پاریس گیمز ویک بود که نباید آن را از قلم بیندازیم.
اما با وجود اینکه ۲۰۱۷ در مجموع سال چندان جذابی برای کاربران PS4 نبود، در این سال حداقل بازیهای خوبی برای این کنسول منتشر شدند. درست است که بازی موردانتظاری مثل Gran Turismo Sport چندان در حد انتظار ظاهر نشد اما در طرف مقابل بازیهایی مثل Gravity Rush 2 ،Horizon Zero Dawn ،Nioh ،Persona 5 و Uncharted: The Lost Legacy که همگی انحصاریهای بسیار خوشساخت و باکیفیتی بودند و در اصل تنها برگ برنده سونی در سال ۲۰۱۷ بهشمار میرفتند.
سونی چندی پیش اعلام کرد که قرار نیست در E3 2019 حضور داشته باشد و خب نظر من را بخواهید، سونی رگههایی از این تصمیم را در کنفرانس امسال هم نشان داده بود؛ جایی که به جای تمرکز داشتن روی نمایش تعداد زیادی بازی، سعی کرد تا بیشتر روی چهار بازی بزرگ آیندهاش تمرکز داشته باشد و گیمپلی آنها را نمایش دهد و لابهلای آنها هم اشارهای به خبرهای جدید داشته باشد. این تغییر حدودی فرمت برگزاری مراسم که حتی در فضای محل برگزاری کنفرانس هم دیده میشد، خبر از این میداد که سونی ایدههای جدیدی برای E3 دارد و میخواهد از فرمت همیشگیاش فاصله بگیرد که در نهایت هم همین مساله میتواند یکی از دلایلی باشد که شرکت ژاپنی در نهایت تصمیم گرفت کلا بیخیال کنفرانس در سال ۲۰۱۹ شود. البته یک دلیل دیگر هم برای این موضوع، به واکنشهای طرفداران برمیگردد؛ به طوریکه درست است سونی در E3 2018 گیمپلی طولانی و انصافا هم بسیار جذابی از بازیهایی مثل The Last of Us Part 2 یا Ghost of Tsushima نشان داد و حتی نمایش دث استرندینگ هم شامل گیمپلی جزئی میشد، اما واقعیت این است که معرفی پیش از موعد بازیها و صرفا ارائه نمایش جدیدی از آنها در سالهای آتی بدون حتی کوچکترین اشارهای به تاریخ انتشار بازی، موردی بود که برخی از طرفداران از آن خسته شده بودند و این را به گوش سونی هم میرساندند. شاید این مساله و پیشگیری از اعتراضهای اینچنینی در سالهای آینده یکی دیگر از دلایلی باشد که باعث شده تا سونی قید برگزاری کنفرانسهایی مثل PSX سال جاری یا E3 سال بعد را بزند.
اما خب از این بحث که بگذریم، در E3 2018 در مجموع کنفرانس خوبی از سونی شاهد بودیم و کاربران پلیاستیشن 4 جدا از تماشای گیمپلی بازیهای جدید، شاهد رونمایی از چند بازی بزرگ مثل Control رمدی یا بازسازی Resident Evil 2 هم در این کنفرانس بودند که حتی نمایش رزیدنت ایول توانست جایزه بهترین نمایش E3 2018 را دریافت کند. جدا از این ۲۰۱۸ سال درخشانی برای کنسول نسل هشتمی سونی از حیث بازیهای انحصاری بود و آثاری مثل Detroit: Become Human ،God of War ،Marvel’s Spider-Man ،Shadow of the Colossus و Yakuza 6: The Song of Life در این سال بهصورت انحصاری برای این کنسول منتشر شدند و حال در فصل جوایز هم شاهد درخشش آنها هستیم که ثابت میکند کاربران پلیاستیشن 4، در سال ۲۰۱۸ بههیچ وجه از حیث بازیهای انحصاری کمبودی نداشتهاند.
درست است که یکی از مدیران سونی چند وقت پیش رسما اعلام کرد که پلیاستیشن 4 کم کم در حال ورود به دوره پایانی حیاتش است، اما این بدین معنی نیست که این کنسول کاملا به پایان عمرش رسیده است و طبیعتا هنوز یکی دو سالی (حداقل) تا عرضه کنسول نسل بعدی سونی فاصله داریم. به همین دلیل هم شرکت ژاپنی فعلا برنامههای زیادی برای PS4 تدارک دیده است. یکی از این برنامهها امکان تغییر نام کاربری PSN است که برای مدت خیلی طولانی طرفداران انتظارش را میکشیدند و بالاخره قرار است در آینده نزدیک رسما در دسترس باشد. جدا از این سونی پس از مخالفتهای عجیب و غریب و از روی تعصب، در نهایت تسلیم خواسته طرفداران شد و امکان بازی بین پلتفرمی در فورتنایت را فراهم کرد تا کاربران کنسولش بتوانند با کاربران ایکسباکس وان بازی را تجربه کنند و این تصمیم قطعا میتواند فصل جدیدی از روابط بین سونی و مایکروسافت را در آینده رقم بزند که نتیجه آن چیزی جز سود بردن گیمرها نخواهد بود.
اما خب از همه بحثها شیرینتر، بحث بازیهای کنسول است و با اینکه شاید PS4 در حال ورود به سالهای آخر عمرش باشد اما هنوز هم بازیهای بزرگی برای آن در راه هستند که با توجه به آنها میتوان گفت حداقل تا سال ۲۰۲۰ این کنسول قابل استفاده خواهد بود. برای مثال در آینده خیلی نزدیک بازی Days Gone را داریم که بالاخره پس از تاخیرهای متوالی قرار است چند ماه دیگر منتشر شود و در چشماندازی دورتر، بازیهایی مثل Ghost of Tsushima یا The Last of Us Part 2 و Death Stranding هم بهعنوان بازیهای انحصاری دیده میشوند که همگی برای انتشار روی پلیاستیشن 4 تایید شدهاند و فقط مشخص نیست که چه زمانی منتشر خواهند شد. به اینها باید بازیهای مولتی پلتفرم را هم اضافه کنیم و در مجموع در یکی دو سال آینده قطعا کنسول سونی از حیث بازی کمبودی نخواهد داشت.
در مجموع زمانی که به عملکرد پنج ساله سونی نگاه میکنیم، متوجه میشویم که پس از تمام شکستهای شرکت ژاپنی در نسل هفتم، این کمپانی در نسل هشتم توانست دوباره ورق را به نفع خودش برگرداند و با پشتیبانی مناسب از کنسولش، ساخت و انتشار بازیهای انحصاری باکیفیت برای آن و حتی مذاکره با شرکتهایی مثل اکتیویژن برای انتشار زودتر محتویات بازیهایی مثل Call of Duty روی پلیاستیشن و در کل بهدست آوردن دوباره اعتبار قبلیاش در بین بازیسازان و طرفداران، بتواند پلیاستیشن 4 را به کنسولی محبوب در بین گیمرها و توسعهدهندهها تبدیل کند؛ کنسولی که با فروش بیش از ۸۶ میلیون دستگاه، عملکرد فوقالعادهای در زمینه فروش ثبت کرده است و همین هم باعث میشود تا بازیسازان بهسختی بتوانند قید این جامعه کاربری بزرگ و وسیع را بزنند.
هنوز مشخص نیست که کنسول بعدی سونی چگونه خواهد بود و چه زمانی روانه بازار میشود اما کنسول فعلی این شرکت بدون شک جزو کنسولهای بازی موفق بوده است که باید به خاطر همه خاطرات خوبی که برایمان رقم زده، پنچ سالگیاش را تبریک بگوییم. شما هم اگر خاطره یا نظر خاصی در رابطه با این کنسول دارید، آن را در بخش نظرات با زومجی و کاربرانش بهاشتراک بگذارید.
لایکا ساعاتی پیش از D-Lux 7 بهعنوان جدیدترین نسل دوربینهای کامپکت خود رونمایی کرد که از بسیاری جهات همچون دوربین Lumix DC-LX100 II پاناسونیک به نظر میرسد، اما ظاهر زیباتری دارد و علاقهمندان خواهند توانست در فصل تعطیلات کریسمس پیشرو، آن را تهیه کنند.
Leica D-Lux 7 یک حسگر ۱۷ مگاپیکسلی CMOS چهار سوم دارد که بزرگتر از حسگرهای بهکاررفته در اکثر دوربینهای کامپکت سنتی بهشمار میرود. گفتنی است که مدل پیشین این دوربین یعنی D-Lux 6، از حسگری ۱۰.۱ مگاپیکسلی بهره میبُرد. در کنار این موارد، لایکا D-Lux 7 میتواند تصاویر را در حالت پشت سر هم با نرخ ۷ فریم بر ثانیه ثبت کند.
این دوربین حداکثر حساسیت ایزو ۲۵٬۶۰۰ دارد و ضمن ثبت تصویر با کیفیت 4K، از حالت «Post Focus» بهره میبرد. این حالت همان طور که از نامش پیدا است، امکان تنظیم فوکوس را در نقاط مختلف تصویر، پس از ثبت آنها و با استفاده از برخی برنامههای سازگار، به کاربر میدهد. علاوه بر اینها، دوربین کامپکت جدید لایکا میتواند ویدیوهای 4K را با نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه و فرمت MP4 ضبط کند.
لنز اپتیکال ۹۰-۲۴ میلیمتری دوربین D-Lux 6 (عرضهشده در پنج سال پیش) که دیافراگم متغیر f/1.4 تا f/2.3 داشت، در مدل جدید، ارتقاء یافته و به یک لنز ۷۵-۲۴ میلیمتری سری Vario-Summilux با دیافراگم متغیر f/1.7 تا f/2.8 تبدیل شده است. در قسمت بالایی این لنز علاوه بر وجود حلقهی فیزیکی دیافراگم، شاهد یک سوئیچ فیزیکی مستقل هستیم که امکان تغییر نسبت تصویر را از بین گزینههای ۳:۲، ۱۶:۹، ۱:۱ و ۴:۳ فراهم میکند. در قسمت کناری لنز هم یک سوئیچ مخصوص برای انتخاب حالتهای مختلف فوکوس، تعبیه شده است.
منظرهیاب الکترونیکی لایکا D-Lux 7 نمایشگری با ۲.۷۶ میلیون نقطه دارد و نمایشگر ۳ اینچ اصلی این دوربین از نوع لمسی LCD است و از ۱.۲۴ میلیون نقطه بهره میبرد. این دوربین جدید به باتری لیتیوم یون ۱٬۰۲۵ میلیآمپرساعتی BP-DC15 مجهز شده است و کاربر میتواند آن را با پریز برق، کامپیوتر یا درگاه Micro USB شارژ کند.
این دوربین میتواند با اپلیکیشن FOTOS لایکا و با بهرهگیری از بلوتوث و وایفای، به دستگاههای بر مبنای اندرویدو iOS متصل شود. اپلیکیشن FOTOS ضمن ارائهی امکان اشتراکگذاری تصاویر، بین دوربین و گوشی، امکان کنترل از راه دور آن را نیز به کاربر میدهد. همچنین به یاری این اپلیکیشن میتوان روی گوشی خود، تصویر زندهی نمایشگر دوربین را مشاهده کرد. لایکا، همراه این دوربین، فلاش CF D را هم عرضه میکند.
دوربین D-Lux 7 لایکا از هماکنون با قیمت ۱٬۱۹۵ دلار برای پیشخرید در دسترس است. در ادامه از شما دعوت میکنیم ویدئوی رسمی لایکا از این دوربین کامپکت جدید را مشاهده کنید:
اگر به کسب اطلاعات مختلف در بارهی دوربینها علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنیم سری به دیتابیس محصولات زومیت بزنید؛ جایی که خواهید توانست ضمن کسب اطلاعاتی جامع دربارهی این محصولات ازجمله قیمت دوربین، به مقایسهی آنها هم بپردازید.
مشخصات فنی لایکا D-Lux 7 | |||||
بدنه | |||||
---|---|---|---|---|---|
نوع بدنه | کامپکت با سنسور بزرگ | ||||
سنسور | |||||
تعداد پیکسل موثر | 17 مگاپیکسل | ||||
حداکثر رزولوشن | 4736 در 3552 | ||||
نسبت تصویر | 1:1، 4:3، 3:2، 16:9 | ||||
اندازهی سنسور | چهارسوم (17.3 در 13 میلیمتر) | ||||
نوع سنسور | CMOS | ||||
مشخصات تصویر | |||||
بازهی حساسیت | خودکار، 25600-200 | ||||
حداقل حساسیت ارتقایافته | 100 | ||||
لرزشگیر داخلی | خیر | ||||
پسوند غیرفشرده | RAW | ||||
لنز و سیستم فوکوس | |||||
فوکوس خودکار | - تشخیص کنتراست - چندگانه - مرکزی - تکنقطه انتخابی - تعقیب سوژه - تکی - پیوسته لمسی - تشخیص چهره - نمای زنده | ||||
فوکوس دستی | بله | ||||
تعداد نقطهی فوکوس | 49 | ||||
فاصله کانونی لنز | 24-75 میلیمتر | ||||
حداکثر گشودگی دیافراگم | F1.7–2.8 | ||||
حداکثر زوم اپتیکال | 3.1 برابر | ||||
حداقل فاصله فوکوس عادی | 50 سانتیمتر | ||||
حداقل فاصله فوکوس ماکرو | 3 سانتیمتر | ||||
نمایشگر و منظرهیاب | |||||
نوع صفحهنمایش | TFT LCD | ||||
تعداد نقاط صفحهنمایش | 1,240,000 | ||||
اندازه صفحهنمایش | 3 اینچ | ||||
صفحهنمایش چرخان | ثابت | ||||
صفحهنمایش لمسی | بله | ||||
نمای زنده | بله | ||||
نوع منظرهیاب | الکترونیکی | ||||
پوشش منظرهیاب | 100 درصد | ||||
بزرگنمایی منظرهیاب | 0.7 برابر | ||||
قابلیتهای عکاسی | |||||
حداقل سرعت شاتر | 1800 ثانیه | ||||
حداکثر سرعت شاتر | 1/4000 ثانیه | ||||
فلاش داخلی | خیر | ||||
درگاه اتصال فلاش خارجی | بله | ||||
حداکثر نرخ عکاسی پیاپی | 11.0 فریم بر ثانیه | ||||
تایمر عکاسی خودکار | بله | ||||
حالات نورسنجی | - چندگانه - مرکزی - نقطهای | ||||
جبران نوردهی | ±5 (در فواصل پلهای 1/3EV ) | ||||
براکت نوردهی خودکار | ±3 (3، 5، 7 فریم در فواصل پلهای 1/3EV، 2/3EV، 1EV ) | ||||
قابلیتهای فیلمبرداری | |||||
فرمت فیلمبرداری | MPEG-4، AVCHD، H.264 | ||||
حالات فیلمبرداری | - 3840 در 2160 (30 و 24 فریم بر ثانیه) - 1920 در 2160 (24، 60، 30 و 24 فریم بر ثانیه) | ||||
میکروفن داخلی | استریو | ||||
بلندگو | مونو | ||||
فضای ذخیرهسازی | |||||
نوع حافظه جانبی | SD/SDHC/SDXC | ||||
اتصالات | |||||
USB | USB 2.0 | ||||
HDMI | بله | ||||
ورودی میکروفن | خیر | ||||
خروجی هدفون | خیر | ||||
کنترل از راه دور | بله | ||||
وایفای | بله | ||||
GPS | خیر | ||||
مشخصات فیزیکی | |||||
ابعاد | 118 در 66 در 64 میلیمتر | ||||
وزن (با احتساب باتری) | 403 گرم | ||||
مقاوم در برابر شرایط محیطی | خیر | ||||
نوع باتری | باتری لیتیوم یونی DP-DC15 | ||||
عمر باتری (تعداد عکس بر اساس استاندارد CIPA) | 340 | ||||
متفرقه | |||||
زمان معرفی | 2018/11/20 | ||||
قیمت جهانی در زمان عرضه | 1195 دلار |
گفته میشود در کنفرانس روز توسعهدهندگان سامسونگ که در شهر سئول برگزار میشود؛ میتوانیم شاهد چشماندازی از گوشیهای هوشمند تاشدنی سامسونگ باشیم. باید گفت که این همایش قرار است سالیانه برگزار شود، اما چرا سالیانه؟
مدیر بخش گوشیهای هوشمند سامسونگ، دیجی کُه (DJ Koh) که اخیراً دربارهی برنامههای این شرکت صحبت کرده است، افزود که بهلطف سهگانههای گلکسی اس 10 و گوشیهای تاشدنی سری گلکسی اف (Galaxy F)، آیندهی شرکت در سال بعد بسیار بهتر از سال جاری خواهد بود.
و البته تولید گوشیهای سری اف ادامه خواهد داشت، همانطور که دیجی کُه گفته است باید هرساله منتظر گوشیهای هوشمند تاشدنی این شرکت باشیم و به نظر میآید همین حالا هم طرح این گوشیها را در میان نمونههای اولیه در کنفرانس توسعهدهندگان سامسونگِ سانفرانسیسکو دیده باشیم.
طرحهای ثبت اختراع این شرکت نشان از آن دارد که این گوشیها قابلیت تا شدن به داخل دارند و صفحهنمایش آنها در حالت باز تمام صفحه و در حالت بسته نیمی از آن را پوشش میدهد. در هر حالت این صفحه میتواند به دو قسمت تقسیم شده یا بهسمت یکی از لبههای گوشی منتقل شود.
اگر به خاطر داشته باشید، هفتهی گذشته وبلاگ روسی رُزتکد با ارسال چند تصویر، اطلاعات مختصری از گوشی پیکسل ۳ لایت گوگل که اکنون با اسم رمز سارگو (Sargo) هم شناخته میشود، فاش کرد. حالا این وبلاگ تصاویر جدیدی را فاش کرده و اعلام کرده است که تصاویر مذکور با دوربین اصلی پیکسل ۳ لایت ثبت شدهاند. از لحاظ ظاهری، بهنظر میرسد که پیکسل ۳ لایت شکل و شمایلی مشابه پیکسل 2 دارد، با این تفاوت که نسبت ابعاد صفحهنمایش آن همانند گوشیهای جدید، باریکتر شده و از جک سه و نیم میلیمتری هدفون هم پشتیبانی میکند.
تصاویری که بهظاهر با محصول جدید غول جستوجوگر ثبت شده، امیدوارکننده بهنظر میرسند و در نماهای داخلی و خارجی کیفیت خوبی از خود نشان میدهند. البته باید توجه داشت که نمونه عکسهای منتشر شده، صرفاً کیفیت خام دوربین پیکسل 3 لایت را به نمایش گذاشتهاند و مطمئناً در محصول نهایی و با اعمالِ ویژگیهای نرمافزاری شرکت گوگل، شاهد کیفیت بالاتری خواهیم بود.
اگر به تصویر مربوط به میوههای روی میز توجه کنید، متوجه خواهید شد که فضای اتاق داخل عکس نورپردازی مناسبی ندارد، اما حتی با در نظر گرفتن این نکته هم، میزان جزئیات ثبت شده، گواهی بر کیفیت بالای دوربین پیکسل جدید در شرایط نوری ضعیف است. تصاویر دیگرِ گرفتهشده در فضاهای بیرونی، آسمان ابری را نشان میدهند. جالب است بدانید که هوای ابری، کار را برای تنظیم نوردهی دوربینهای کوچک بسیار سخت میکند. البته امید داشتیم جزئیات بیشتری را در بخشهای تیره و بهویژه سایههای موجود در تصویر شاهد باشیم. در آخر باید اشاره کنیم تصویری که جاده و درختها را نشان میدهد، زاویه دید وسیعی دارد و بهنظر میرسد در حالت 4k ثبت شده است.
آنطور که از شواهد بهنظر میرسد، پیکسل ۳ لایت همانند برادران بزرگترش از یک لنز ۱۲ مگاپیکسلی در پنل پشتی و لنز ۸ مگاپیکسلی در پنل جلویی بهره میبرد. البته صحبتکردن دربارهی کیفیت دوربین این گوشی میانرده هنوز زود است و باید منتظر ماند و دید که آیا دوربین پیکسل ۳ لایت میتواند به پای پیکسل 3 و پیکسل 3 ایکس ال برسد یا خیر؟ وبلاگ رُزتکد به علاقهمندان توصیه کرده که این تصاویر را با تصاویر اولیهی پیکسل ۳ ایکس ال مقایسه کرده و نظرات خود را بیان کنند، اما مشکل اینجا است که به دلیل اختلاف میزان نوردهی و زاویهی دوربین در تصاویر مختلف، نمیتوانیم مقایسهی دقیق و منصفانهای انجام دهیم.
در هر حال، عرضهی پیکسل ۳ لایت به عنوان محصولی میانرده از گوگل، اتفاقی جدید به شمار میرود که برای طرفداران خانوادهی پیکسل جالب خواهد بود. گفته میشود این گوشی با برچسب قیمتی ۴۰۰ الی ۵۰۰ دلاری بهفروش خواهد رسید.
در سالهای نخست ظهور اندروید، بهروزرسانیهای نرمافزاری این سیستمعامل در زمانهای مشخصی منتشر نمیشدند. بارها پیش میآمد که این بهروزرسانیها برای گوشیهای اندرویدی در بازههای زمانی مختلف یا حتی چندین بار در طول سال، منتشر میشدند. با اینحال، گوگل این روزها رویکردی منظمتر از قبل در پیش گرفته و هر سال ماهانه، یک بهروزرسانی عمده و چندین بهروزرسانی کوچک امنیتی را برای گوشیهای مبتنی بر اندروید منتشر میکند.
با اینوجود اگر گوشی شما همچون محصولات سری نکسوس و پیکسل ساخت گوگل، سیستمعامل اندروید خالص نداشته باشد، قطعاً هیچگاه نمیتوانید از زمان انتشار بهروزرسانی جدید یا حتی انتشار و عدم انتشار آن برای دستگاه خود، مطمئن باشید.
در بیشتر مواقع، کاربران جدید اندروید پس از اطلاع از عدم انتشار بهروزرسانی جدید برای گوشی هوشمند جدیدشان، ناراحت و ناامید میشوند. مسئلهی آزاردهندهی دیگر این است که در برخی موارد حتی گوشیهای جدیدی هم که به بازار عرضه میشوند، مبتنی بر جدیدترین نسخهی سیستمعامل اندروید نیستند. که باید از خود پرسید، دلیل این موضوع چه میتواند باشد؟
اکوسیستم اندروید
برخلاف اکوسیستم ios که اپل سالانه، چند دستگاه جدید مبتنی بر آن منتشر میکند، اندروید اکوسیستمی بسیار شلوغتر (و در نتیجه بینظمتر) دارد. در حقیقت هر شرکت تولیدکنندهای میتواند تبلت یا گوشی هوشمند خود را بسازد، آن را به اندروید مجهز کند و سرانجام بهدست مشتریانش برساند. در بازهی زمانی ۱۰ ساله بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۷، فقط ۱۴ دستگاه آیفون مختلف روانهی بازار شد اما در همین بازهی زمانی، هزاران گوشی اندرویدی از سوی شرکتهای مختلف عرضه شدهاند. تعجب نکنید، هزاران؛ این رقم واقعی است!
علاوهبر این، گوشیهای اندرویدی در زمینهی قطعات سختافزاری تنوع بسیار بیشتری دارند و این سیستمعامل موظف است با آنها همگام شود. برخی از گوشیها در ردهی محصولات بسیار ارزانقیمت جای میگیرند که بیشتر، ساکنین کشورهای در حال توسعه برای رفع نیازهایشان از آنها استفاده میکنند. برخی دیگر از گوشیها، اصطلاحاً «پرچمدار» هستند که به سختافزاری قدرتمند تجهیز میشوند. پرچمداران اندرویدی در اکثر مواقع، صرفنظر از پردازنده، به سختافزاری قدرتمندتر از آیفونهای اپل مجهز هستند.
با این وجود، مجموعهای از گوشیهای اندرویدی هستند که با نگاهی اجمالی به آنها میتوان متوجه شد، از لحاظ چرخهی بهروزرسانی سیستمعامل و پشتیبانی از محصول، بسیار به آیفونها مشابه هستند پیکسلهای گوگل از جمله محصولات مذکور هستند؛ گوشیهای هوشمندی که گوگل خود بهصورت اختصاصی تولید میکند و محبوبیت چشمگیری هم دارند.
درحالی که تمام شرکتهای سازندهی گوشیهای هوشمند میتوانند روی دستگاه خود، نسخهی سفارشیسازیشدهای از اندروید قرار دهند، پیکسل که برندی متعلق به خود گوگل است، به اندروید خام مجهز میشود. این نسخه از سیستمعامل گوگل، در حقیقت یگانهترین و مرتبترین تجربهای را ارائه میدهد که میتوانید از اندروید تصور کنید. گوگل، خودش روی انتشار بهروزرسانی برای پیکسلها نظارت میکند، بنابراین این محصولات عموماً نخستین گوشیهایی هستند که در زمان انتشار جدیدترین نسخهی اندروید، آن را دریافت میکنند.
با اینحال، داستانِ سایر محصولات کاملاً فرق میکند.
چرا گوشی شما، به نسخهی جدید اندروید بهروزرسانی نمیشود؟
سازندگان گوشیهای موبایل نظیر سامسونگ، اچتیسی و هواوی برای اینکه بتوانند سیستمعامل اندروید را در دستگاه خود استفاده کنند، لازم است درایورهای این سیستمعامل را بهطور ویژه برای دستگاههای خود شخصیسازی کنند. این درایورها در اغلب موارد، متنبسته (Closed Source) هستند و این یعنی فقط خود آن شرکت میتواند آنها را بهروزرسانی کند. بدیهی است که گوگل نمیتواند بههمینسادگی نسخهای از اندروید را به انتشار برساند که با همهی دستگاههای بازار کار کند. در حقیقت، گوگل نسخهی جدید را منتشر میکند و بعد، این سازندگان گوشیها هستند که باید وارد عمل شوند و آن نسخه را برای همهی دستگاههای خود، شخصیسازی و منتشر کنند.
البته هماهنگشدن یک نسخه از اندروید با گوشیهای مختلف، فقط از طریق درایورها انجام نمیشود. بسیاری از شرکتهای سازندهی گوشیهای موبایل اندرویدی مثل سامسونگ و الجی (و البته دیگر شرکتهای شناختهشده) برای اینکه گوشیهایشان را به دستگاهی منحصربهفرد تبدیل کنند، روی سیستمعامل آنها پوستهی اختصاصی قرار میدهند (مثل One UI برای گوشیهای جدید سامسونگ، EMUI برای گوشیهای هواوی و...).
بهعبارتی سادهتر، چنین شرکتهایی رابط کاربری اندروید را از جوانب زیادی تغییر میدهند، مواردی را به آن اضافه و از آن حذف میکنند یا اپلیکیشنهای اختصاصی خود را در آن قرار میدهند. نباید فراموش کرد که اعمال همهی این تغییرها، نیازمند صرف زمان و انرژی بسیار زیادی است. از این رو هر موقع که نسخهی جدید اندروید منتشر میشود، سازندگان مجبورند آن را با همهی ویژگیهای مدنظر خود شخصیسازی کنند که طبیعتاً پروسهای زمانبر است و سبب تأخیر در انتشار نسخهی جدید این سیستمعامل برای دستگاههای شرکتهای نامبرده میشود.
با اینهمه، موضوع فقط به این هم خلاصه نمیشود. در حقیقت برخی از بهروزرسانیهای اندروید به سختافزاری قدرتمندتر نیاز دارند و این یعنی روی دستگاههای قدیمیتر نصب نمیشوند. البته این قضیه منحصر به اندروید نیست و چنین اتفاقی را برای بهروزرسانیهای iOS و حتی سیستمعاملهای دسکتاپ هم شاهد هستیم.
از طرفی، با در نظر گرفتن این که تعداد بسیار زیادی دستگاه اندرویدی در بازار وجود دارد، اکثر آنها خیلی زودتر از دستگاههای دسکتاپ یا دستگاههای مبتنی بر iOS از چرخهی دریافت بهروزرسانی جدید خارج میشوند. اگر یک شرکت سازنده برای مثال هر سال ۶ مدل مختلف از دستگاههایش را تولید کند، آیا پشتیبانی مداوم سال به سال، از همهی آنها ارزشش را دارد؟ عموماً شرکتهای سازندهی دستگاههای اندرویدی، تا آن حد که باید، به ادامهی پشتیبانی از دستگاه خود پس از عرضهی رسمی آن به بازار، تمایل نشان نمیدهند (این موضوع بهویژه برای دستگاههای ارزانقیمت نمود پیدا میکند).
با عرضهی تعداد زیادی دستگاه جدید به بازار، انگیزهی بسیار کمی برای صرف زمان بهمنظور انتشار بهروزرسانی برای محصولی که بهتازگی با نسخهای جدید جایگزین شده است، در شرکتها مشاهده میشود. چنین شرکتهایی همواره تمایل دارند که شما بهعنوان مشتری، سراغ خرید مدل جدیدتر بروید که در عمل سود بیشتری هم برای آنها دارد. از همینرو ترجیح میدهند مدل قدیمی را از لحاظ نرمافزاری بهروز نکنند. البته این روند در طول زمان حداقل برای گوشیهای پرچمدار بهتر و بهتر شده، اما باید این را هم در نظر گرفت که هر ساله این گوشیها، گرانتر از قبل میشوند و مشتری لازم است هزینهی بیشتری برای تهیهی آنها پرداخت کند. مطمئناً هنوز با آن روز فاصلهی زیادی داریم که شرکتی مثل سامسونگ بتواند همچون گوگل از محصولاتش پشتیبانی نرمافزاری بکند.
آخرین نکته اینکه سازندگان گوشیهای هوشمند مبتنی بر اندروید همواره زیر بار منت اپراتورهای تلفنهای همراه بودهاند؛ اپراتورهایی که بهتنهایی میتوانند انتشار بهروزرسانیهای جدید را برای گوشیهایی که سیمکارتهای آنها را دارند به تعویق بیندازند. گرچه اپل قدرت لازم برای تسلط بر این اپراتورها را دارد و با خیال راحت بهروزرسانیهای جدیدش را هر زمان که بخواهد منتشر میکند، اما اکثر گوشیسازهای اندرویدی چنین تواناییای ندارند. باز هم تاکید میکنیم که این روند در طول زمان بهتر شده است، اما هنوز با رسیدن به سطح عالی فاصلهی بسیار دارد.
چگونه بهروزرسانیهای جدید اندروید را سریعتر دریافت کنیم؟
اگر از این دلسرد شدهاید که دستگاههای اندرویدیتان بهروزرسانی جدید را دریافت نمیکنند، راه روشنی وجود دارد که میتوانید بر آن تکیه کنید: سراغ خرید پیکسلها بروید؛ روند ساخت، فروش و پشتیبانی از این گوشیها را خود گوگل انجام میدهد، بنابراین پیکسلها همواره بهموقع جدیدترین بهروزرسانیهای این سیستمعامل را دریافت میکنند. بد نیست بدانید که گوگل این سطح از پشتیبانی را برای گوشیهای پیکسل بهمدت حداقل دو سال تضمین میکند، همچنین همین پشتیبانی را برای همهی بهروزرسانیهای عمدهی اندروید و سه سال را برای بهروزرسانیهای ماهانهی امنیتی.
اگر بنا به هر دلیلی نمیتوانید سراغ خرید پیکسلها بروید، میتوانید برای خرید مدلهای جدید گوشی سامسونگ یاگوشی هواوی و دیگر برندهای معتبر اقدام کنید. خبر خوب آن است که اکثر شرکتهای بزرگی که گوشیهای اندرویدی دارند مثل سامسونگ، در چند سال اخیر، پشتیبانی نرمافزاری بهتری از پرچمداران خود بهعمل آوردهاند و از چنین دستگاههایی بهمدت حداقل دو سال پشتیبانی میکنند. برای مثال، بهتر است به گوشی گلکسی S7 اشاره کنیم. محصولی که در سال ۲۰۱۷ (درحالی که حدوداً یک سال و نیم از عرضهی آن میگذشت.) به همان نسخهای از سیستمعامل اندروید مجهز بود (اندروید نوقا) که گلکسی S8 از آن استفاده میکرد اما همین موضوع که این دو گوشی به یک نسخه از اندروید مجهز هستند، خودش میتواند بهعنوان یک مشکل مطرح شود.
در اواخر سال ۲۰۱۷، درحالی که گلکسی S8 پرچمدار سامسونگ بهشمار میآمد، هنوز هم به نسخهی اوریو (که در آن زمان چند ماه از انتشارش میگذشت.) بهروزرسانی نشده بود که این یعنی حتی اگر گوشی پرچمدار شرکتهای بزرگی غیر از گوگل را خریداری کنید، باز هم مجبورید برای تجربهی جدیدترین نسخهی اندروید روی دستگاه خود، ماهها صبر کنید.
البته راه دیگری نیز برای دریافت سریع بهروزرسانیها وجود دارد که کمتر پیشنهاد میشود، درست حدس زدید؛ منظورمان کاستوم رام است.
کاستوم رامها
اندروید سیستمعاملی متنباز (Open Source) است و این یعنی کاربرانش میتوانند کد منبع (Source Code) آن را بردارند و با اعمال تغییراتی در آن، نسخهی ویژهی خودشان را که از آن بهعنوان «کاستوم رام» (Custom ROM) یاد میشود، منتشر کنند. اگر گوشیتان دستگاهی با محبوبیت بالا است، به احتمال زیاد، دیگر کاربران اندروید از مدتی پیش کار روی کاستوم رام آن گوشی را آغاز کردهاند. اگر با کاستوم رامها آشنا نیستید و تاکنون از آنها استفاده نکردهاید، LineageOS میتواند انتخاب مناسبی برایتان باشد.
با اینهمه، کاستوم رامها پشتیبانی رسمی نمیشوند و برای نصب کردن و مدیریت آنها روی دستگاه خود، باید برخی کارها را انجام دهید که عموماً از آنچه یک کاربر نسخهی معمولی اندروید باید انجام دهد، بیشتر و پیچیدهتر هستند. البته این موضوع مانع استفاده از کاستوم رامها نمیشود و بسیاری از علاقهمندانِ دنیای اندروید، عاشق استفاده از کاستوم رام روی گوشی خود هستند.
کاستوم رامها، توانایی خرید دستگاهی که دوست دارند را به گیکهای اندرویدی میدهند تا بتوانند نسخهای خامتر از اندروید (نسبت به نسخهی معمولی) را روی آن نصب کنند. نسخهای که دیگر شخصیسازیهای نرمافزاری شرکت سازنده را در بر نمیگیرد و سیستمعامل دستگاه را به جدیدترین نسخه بهروزرسانی میکند. احتمال ساخت کاستوم رام برای گوشیهای محبوب اندرویدی بسیار بیشتر از دیگر گوشیها است، با اینحال هرچه زمان میگذرد، سازندگان گوشیها، امکان دسترسی به کد منبع را بهمنظور ساخت کاستوم رام، برای توسعهدهندگان و هکرهای رام، بسیار سختتر از قبل میکنند.
اگر علاقهمند به استفاده از کاستوم رام هستید، بهترین راه این است که در انجمنهای XDA Developers به جستجو بپردازید. نکتهی جالب این است که حتی گوشیهای سری پیکسل هم کاستوم رام دریافت میکنند و کاربران آنها به نصب کاستوم رامها، علاقهی زیادی نشان میدهند.
هنگام خرید گوشی جدید، از چه چیزهایی اجتناب کنیم؟
اگر قصد دارید برای خرید گوشی جدید اقدام کنید و انتشار بهروزرسانیهای نرمافزاری اندرویدی برایتان اهمیت خاصی دارد، نهتنها نکتههای مهمی وجود دارد که باید آنها را رعایت کنید، بلکه محصولاتی نیز هستند که نباید سراغ آنها بروید.
اگر دریافت بهروزرسانی جزو مواردی است که به آن اهمیت میدهید، هیچگاه سراغ خرید گوشیهای ارزانقیمت نروید. مطمئناً به یاد دارید که پیشتر در همین مقاله به نبود انگیزهی کافیِ سازندگان، برای بهروزرسانی گوشیهای قدیمی که محبوبیت کمتری دارند، اشاره کردیم.
اگر محصولی که خریداری میکنید، زیر ۵۰۰ دلار قیمت داشته باشد، به احتمال بسیار زیاد با مشکل مربوط به دریافتنکردن بهروزرسانی جدید اندروید مواجه خواهید شد. هرچه قیمت گوشی از این مقدار پایینتر بیاید، احتمال انتشار بهروزرسانی نرمافزاری برای آن، کمتر میشود.
در این بین ممکن است گوشیهای سری موتورلا از این قضایا مسثتنی باشند. نمیتوان از موتورلا انتظار داشت که از محصولی اقتصادی مثل Moto E همچون پرچمداری نظیر Moto Z پشتیبانی کند، اما این شرکت همواره نشان داده است که پشتیبانی خوبی از محصولاتش میکند.
هرچه محصولی که میخواهید بخرید گرانقیمتتر و محبوبتر باشد، احتمال انتشار بهروزرسانی نرمافزاری جدید برای آن بیشتر است اما تا زمانی که پیکسلهای گوگل را نخرید، هیچ تضمینی برای انتشار جدیدترین نسخهی اندروید روی دستگاهتان وجود ندارد، اما حداقل بیایید نیمهی پر لیوان را ببینیم: اندروید دست شما را در این زمینه باز میگذارد تا خودتان انتخاب کنید.
شرکت نام آشنای مازراتی که در ساخت خودروهای اسپرت تبحر بالایی دارد، بر اساس گزارش وبسایت CarSalesBase در ماه گذشته تنها ۹۵۰ خودرو در ایالات متحده فروختّ است. این شرکت ایتالیایی از ابتدای سال ۲۰۱۸ میلادی تاکنون، ۹۳۶۳ دستگاه خودرو به بازار آمریکا تحویل داده که در مقایسه با مدت مشابه سال قبل، تقریباً ۱۶ درصد کاهش داشته است. یکی از بزرگترین مشکلات ساکنین مودنا، فقدان خودرو جدید در سبد محصولاتشان عنوان میشود اما مهمترین مشکل، رفتار نامناسب مدیران با بازارهدف و محصولات این شرکت است.
مایک منلی، مدیر جدید گروه خودروسازی فیات کرایسلر (FCA)، در مصاحبه اخیر خود اشاره کرد که درنظر گرفتن مازراتی بهعنوان یک خودروساز با تولیدانبوه اشتباه است؛ همچنین او اعتقاد دارد که فروش محصولات مازراتی زیر سایهی آلفارومئو باعث شد که به اعتبار و سابقه این خودروساز پرآوازه ضربه بخورد. افت فروش خودروهای لوکس در بازار چین و تصویب مجموعه قوانین WLTP در اروپا موجب کاهش یا توقف تولید بسیاری از محصولات در شرکتهای خودروسازی شد که مازراتی هم به تبع آن، با کاهش تولید مواجه شده است.
مقالههای مرتبط:
سرجیو مارکیونه، مدیرعامل سابق گروه فیات کرایسلر که مدتی پیش بهدلیل بیماری درگذشت، برنامهای بلندپروازانه برای فروش مازراتی در نظر گرفته بود؛ او تصمیم داشت مطابق با این برنامه، فروش محصولات این شرکت را به مرز ۷۵ هزار دستگاه برساند. با تجدید نظری که در نیمه سال ۲۰۱۸ صورت گرفت، برنامه تولید به ۵۰ هزار دستگاه کاهش یافت اما با توجه به فروش ۱۰ ماهه نخست سال جاری، بعید است که خودروساز ایتالیایی بتواند مطابق با برنامه پیش برود.
در ۹ ماهه نخست سال ۲۰۱۸، این شرکت بیش از ۲۶ هزار دستگاه خودرو در سطح جهان فروخت؛ مازراتی برای رسیدن به برنامه تولید باید در فاصله بین ماههای مهر و دی، نزدیک به ۲۴ هزار دستگاه خودرو به بازار عرضه کنند. این میزان، ۳۰ درصد بیشتر از رکوردی است که مازراتی در ۳ ماهه آخر سال ۲۰۱۶ با تولید ۱۸ هزار و ۲۳۷ دستگاه به ثبت رسانده است. بنابراین به احتمال فراوان این خودروساز ایتالیایی نمیتواند به هدف سالانه خود دست یابد.
شیائومی، تولیدکنندهی مطرح چینی در زمینهی گوشیهای هوشمند، در فاصلهی ماههای ژانویه تا سپتامبر موفق شده است ۱.۴۵ میلیارد دلار سود خالص به دست آورد. شرکت چینی فقط در سهماههی اخیر به ۳۵۷.۲۳ میلیون دلار سود خالص دست پیدا کرده که این رقم در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته، پیشرفت چشمگیری نشان میدهد. گفتنی است متوسط تخمینهایی که برای سود شیائومی در این مدت زده میشد، حدود ۲۷۳.۷ میلیون دلار بود.
براساس گزارش مالی شیائومی، سود عملیاتی این شرکت ۳۸.۴ درصد کاهش داشته است؛ در حالی که درآمد آن دستخوش ۴۹.۱ درصد افزایش شده است. آمارهای فوق در حالی به دست آمدهاند که فروش کلی گوشی هوشمند هم در چین و هم بازارهای بینالمللی کاهش یافته است.
مقالههای مرتبط:
با این وجود، براساس گزارش مؤسسهی تحقیقاتی IDC، شیائومی در کنار دو تولیدکنندهی چینی دیگر با نامهای اوپو وویوو در مجموع حدود یک چهارم سهم بازار گوشی هوشمند دنیا در نیمهی اول سال ۲۰۱۸ را به خود اختصاص دادهاند.
بازاری که شیائومی در آن روند رشد سریعی داشته بازار هند است. همواره در هند از گوشیهای سری ردمی شیائومی که سری اقتصادی این شرکت به حساب میآیند، استقبال فراوانی میشود.
در بازار اروپا نیز دو کشور روسیه و اسپانیا که سال گذشته پذیرای ورود رسمی گوشیهای این شرکت چینی بودند، در موفقیت شیائومی سهیم بودهاند، ضمن اینکه، این شرکت، اوایل ماه جاری، گوشی پرچمدار خود، یعنی می ۸ پرو را به طور رسمی روانهی بازار انگلستان کرد.
از آنجایی که برند شیائومی تصویر گوشیهای ارزان قیمت چینی را به ذهن متبادر میکند، در ارائهی گوشیهای پرچمدار گرانقیمت با حاشیهی سود بالا با چالشهایی مواجه است. برای مقابله با این چالش و به منظور افزایش حاشیهی سود، شرکت موفق چینی قصد دارد با نام برندهای دیگری نیز در بازار گوشی هوشمند فعالیت داشته باشد تا عرضهی گوشیهای پرچمدار را با نام برندهایی غیر از شیائومی انجام دهد. آنها در همین راستا، اخیراً با Meitu، شرکت معروف چینی در زمینهی تولید نرمافزار ویرایش عکس، مذاکراتی انجام دادهاند.
راهاندازی استارتاپ، همیشه با پیچیدگیهای زیادی همراه است. معمولاً کارآفرینان باید نقشهای مختلفی را به عهده بگیرند و اولویت این نقشها در مراحل مختلف رشد، تغییر میکند. اما یکی از مهمترین مسائلی که در همهی مراحل، موفقیت مجموعهی تلاشهای یک استارتاپ را تحت تأثیر قرار میدهد، موضوع تأمین سرمایه است. طبیعتاً شرایط ایدهآل استارتاپها، دسترسی به سرمایه از طرف یک یا چندین سرمایهگذار خواهد بود؛ اما در دنیای واقعی، این اتفاق بهسادگی امکانپذیر نیست. بااینحال، عدم جذب سرمایهگذار خطرپذیر (ویسیها) لزوماً به معنای شکست استارتاپ، یا دست کشیدن از چشماندازی که برای آن زحمت کشیدهاید، نیست.
بوت استرپینگ، به معنای عام بازگرداندن بخشی از درآمد جاری به کسبوکار، یا تأمین مالی از راههای داخلی، یکی از گزینههای جایگزین جذب سرمایهی ویسی است. ما در زومیت، در مقالاتی مختلفی به این موضوع پرداختهایم و در این مطلب، علاوه بر مرور نکات قبلی، نگاه جامعتری به مزایا و گامهای کلیدی آن داریم.
بوت استرپینگ چیست
طبق تعریف دیکشنری کسبوکار، بوت استرپینگ به معنی ساخت یک کسبوکار با بودجهای ناچیز است. کارآفرینانی که از مدل بوت استرپینگ استفاده میکنند (بوت استرپرها) معمولاً به درآمد و پسانداز شخصی تکیه میکنند، هزینههای عملیاتی را پایین میآورند، در صورت نیاز سریعاً موجودی انبار را به صفر میرسانند و بسیاری از اوقات، پرداخت نقدی را برای سرویسهای خود انتخاب میکنند.
ویکیپدیا نیز در تعریف بوت استرپینگ مینویسد:
بوت استرپینگ در کسبوکار، به معنای راهاندازی یک کسبوکار بدون کمک یا سرمایهی خارجی است، به این صورت که بنیانگذاران، بودجهی موردنیاز برای توسعهی شرکت را از جریان نقدی درآمد تأمین میکنند و در هزینههای خود محتاط هستند. عموماً در ابتدای راهاندازی استارتاپ، بودجهی کمی برای فرایند بوت استرپ کنار گذاشته میشود.
آلیسا گریگوری، کارآفرین، کارشناس و نویسندهی کسبوکار نیز میگوید:
در کسبوکارهای کوچک، بوت استرپینگ به فرآیند راهاندازی ، بازاریابی و حتی رشد یک کسبوکار با استفاده از منابع محدود اشاره میکند. کارآفرینانی که از مدل بوت استرپ استفاده میکنند، معمولاً کسبوکار خود را با بودجهای ناچیز آغاز میکنند، تنها برای امور ضروری پول خرج میکنند و اصولاً به منابع خارجی بهعنوان کمک مالی نگاه نمیکنند.
مزایای بوت استرپینگ برای استارتاپها
۱- کنترل: شما میتوانید همهی تصمیمات نهایی را بدون نیاز به مشورت با سرمایهگذاران و سهامداران اتخاذ کنید.
۲- تمرکز بیشتر: شما میتوانید همهی وقت خود را به توسعهی محصول و بازاریابی آن اختصاص دهید.
۳- حفظ فشار ارگانیک: عدم ارتباط با سرمایهگذار باعث میشود استرس و فشار کمتری را تجربه کنید.
۴- ساخت یک تیم خوب: شما با هدف صرفهجویی در منابع کمیاب، به نیروهای متعهد و متخصصی نیاز دارید که به لحاظ اخلاقی و مهارتی، خودشان را شریک مسیر پیشرفت استارتاپ بدانند.
۵- افزایش خلاقیت: منابع کمیاب، شما را به سمت راهحلهای مفیدتر و خلاقانهتر هدایت میکنند. شما مجبورید راهحلهای قابل اجرایی پیدا کنید که بهسرعت کار کنند.
۶- مالکیت سهام شرکت: درنهایت، یکی از مهمترین مزایای بوت استرپینگ این است که مجبور نیستید در مقابل دریافت سرمایه، بخشی از سهام کسبوکار خود را واگذار کنید. به همین دلیل هم در مقام قدرت باقی میمانید.
۷- پیوت سادهتر: زمانی که هیچ شخص ثالثی، کنترل استارتاپ شما را در دست ندارد، در صورت نیاز راحتتر و سریعتر تغییر مسیر میدهید.
۸- حفظ سود: زمانی که استارتاپ شما شروع به سودآوری کرد، خود شما تصمیمگیری میکنید که با این سود، سرمایهگذاری مجددی انجام دهید یا آن را خرج کنید. با فاندینگ ویسی، هرگز چنین فرصتی به دست نمیآورید.
۹- تمرکز روی مشتریان: زمانی که سرمایهی زیادی ندارید، باید روی مشتریان تمرکز کنید، یعنی منابعی که اشتباهات شما را بهسختی میبخشد. به همین دلیل شما باید همهی پروسهها را با توجه به نتایج مطلوب مشتریان طراحی کنید.
مهمترین نکات پروسهی بوت استرپینگ
باوجود تمام مزایایی که ذکر شد، بوت استرپ کردن استارتاپ، فرایند سادهای نیست. شما باید با ترکیب صحیحی از ریسکپذیری، اعتماد، رقابت و اراده حرکت کنید تا بدون قربانی کردن چشمانداز و ارزشهای اصلی شرکت، به موفقیت برسید. در این راه نکات زیر به شما کمک میکند از تلاشهای خود، نتیجهی مثبت بگیرید:
یک MVP تولید کنید
با توجه به اینکه بودجه یا سرمایهی کمی در اختیار دارید، پیش از هر چیز باید اطمینان حاصل کنید که ایدهی کسبوکار شما، در بازار مورد استقبال قرار میگیرد یا به عبارتی، تقاضایی برای آن وجود دارد. بنابراین قبل از اینکه یک ریسک بزرگ مالی را بپذیرید، حداقل محصول پذیرفتنی را تولید و ارائه کنید. اگر این محصول، کمپین کراودفاندینگ موفقی داشت یا عرضهی آن در شبکههای اجتماعی با موفقیت روبرو شد، میتوانید سرمایهگذاری بزرگتری روی آن داشته باشید.
مقاله مرتبط:
هزینههای شخصی را از هزینههای کسبوکار جدا کنید
بسیاری از کارآفرینان فکر میکنند که استارتاپ کوچکی را راهاندازی کردهاند و از محل پسانداز خود، هزینههای آن را میپردازند. بنابراین بهراحتی مسائل مالی شخصی و شغلی خود را کنار هم قرار میدهند. اما اگر در حال اجرای بوت استرپینگ هستید، تفکیک هزینههای شخصی و کسبوکار مهمتر از همیشه است. در غیر این صورت، بودجهی محدود استارتاپ را بهصورت بهینه مدیریت نمیکنید و پول را سریعتر از پیشبینیها خرج میکنید. در عوض، جدا نگهداشتن حسابهای شخصی و شغلی به شما کمک میکند در هزینههای غیرضروری صرفهجویی کنید.
یک جریان درآمدی ایجاد و مدیریت کنید
پیش از شروع عملیات استارتاپ، برای ایجاد یک جریان دائمی درآمد برنامهریزی کنید. بسیاری از بنیانگذاران روی پساندازهای خود متمرکز میشوند. ولی به یاد داشته باشید که پسانداز، یک جریان نقدینگی نیست و نمیتواند هزینههای شخصی یا حقوق و دستمزد شما را پوشش بدهد. اولین نکتهی حیاتی فرایند بوت استرپ، برنامهریزی برای جریان منظم درآمد است. به این منظور شما میتوانید شغل روزانهی خود را ادامه دهید، یا محصول اولیهای تولید کنید که درآمدزایی منظمی داشته باشد.
هزینههای عملیاتی را به کمک دورکاری کاهش دهید
هرکسی که تاکنون متریکهای مهم کسبوکار مانند هزینهی جذب مشتری (CAC) یا هزینهی ارائهی خدمات (CTS) را محاسبه کرده باشد، بهخوبی میداند که کاهش هزینههای عملیاتی کار سختی است. یکی از تکنیکهای کاهش هزینههای عملیاتی، استخدام کارمندان دور کار است. در این صورت نیازی نیست که فضایی را بهعنوانمحیط کار فراهم کنید یا تجهیزات کامپیوتری بخرید. حتی در هزینههایی مانند قهوه و تنقلات و اقلام مشابه، صرفهجویی میکنید.
صرفهجویی را یکی از ارزشهای شرکت بدانید
بسیاری از اوقات تصور تسهیلات و امکانات سایر شرکتها، فریبنده است. به این واقعیت فکر کنید که بهعنوان یککارآفرین مقتصد، باید در هزینههای غیرضروری، مثل میز و صندلیهای لوکس یا تعویض ابزارها و لوازمی که هنوز بهخوبی کار میکنند، صرفهجویی کنید. این فرهنگ را در کسبوکار خود توسعه دهید و درآمد شرکت را صرفاً در راههای هوشمندانه و پایدار خرج کنید.
سودآوری را نسبت به رشد، در اولویت قرار دهید
این روزها هم شرکتهای بخش عمومی و هم شرکتهای خصوصی، اهمیت رشد را بیشتر از سودآوری میدانند. بنیانگذاران شیفتهی نمودارها و گرافهایی هستند که در آنها همهی اعداد، در سمت بالا و راست نمایش داده میشوند.
اما رشد کسبوکار هزینههای خود را دارد و گاهی یکی از بزرگترین هزینههای آن، سودآوری است. برای کارآفرینانی که میخواهند از استراتژی بوت استرپینگ استفاده کنند، انتخاب مدل کسبوکاری که سریعتر به سودآوری میرسد، تصمیم هوشمندانهای است.
مقالات مرتبط:
در همه حال طبق بودجهی برنامهریزیشده حرکت کنید
زمانی که فروش محصول افزایش مییابد و سودآوری آغاز میشود، ممکن است هیجانزده شوید. بااینحال شما هنوز در فاز استارتاپ قرار دارید و باید پروسهی بوت استرپینگ را ادامه دهید. بهتر است ذهنیت محدودیت منابع را حفظ کنید. سود مازاد را در یک حساب بانکی نگهدارید و به مصرف مخارج غیرمنتظره برسانید. بهعلاوه در آینده میتوانید از این پول برای توسعهی محصول استفاده کنید.
استخدام کارمندان ماهرتر
کارمندان عالی، میتوانند حجم کاری ۱.۵ یا دو کارمند را مدیریت کنند. به همین دلیل بهتر است بنیانگذاران، روی استخدام استعدادهای برتر تمرکز کنند. گرچه حقوق و دستمزد درخواستی این کارمندان بهمراتب بالاتر از کارکنان معمولی است، ولی درنهایت سود بیشتری را عاید استارتاپ میکنند. بهعلاوه، برای کارآفرینانی که بیشتر به دنبال پول نقد هستند، پیشنهاد بخشی از سهام استارتاپ بهجای حقوق و دستمزد به این کارمندان برتر، گزینهی خوبی محسوب میشود. گزینههای مختلف شراکت در سهام، استراتژی کوتاهمدت خوبی است که به حفظ نقدینگی کمک میکند.
استخدام پیمانکاران بهجای کارمندان تماموقت
در صورت امکان میتوانید با استخدام آزادکاران (فریلنسرها) و پیمانکاران، نیروی کار استارتاپ خود را مقیاسپذیر کنید. برخلاف کارمندان تماموقت، این کارمندان منتظر دریافت پاداشهای سنتی کسبوکار نیستند. در حال حاضر حتی شرکتهایی مانند گوگل و فیسبوک که مشکلی به لحاظ پول نقد ندارند هم برای برخی از کارهای مهم خود (مثل نظارت آنلاین) از پیمانکاران استفاده میکنند.
راهاندازی یک برنامهی کارآموزی جذاب
کارآموزان هم گروه دیگری از نیروی کار هستند که نسبت به کارمندان تماموقت، دستمزد و مزایای کمتری درخواست میکنند. البته یکی از مهمترین شروط موفقیت این استراتژی، پروسهی صحیح استخدام است. اگر کارآفرینان به این نکته توجه داشته باشند، میتوانند کارآموزان برتر را از دانشگاههای خوب، استخدام کنند. این کارآموزان حاضرند زمان و انرژی خود را روی کسب تجربه و همکاری با مربیان قوی، سرمایهگذاری کنند.
بنیانگذارانی که بهمنظور کاهش هزینههای اجرایی، کارآموزان را استخدام میکنند، علاوه بر اجرای پروسهی دقیق استخدام، باید هر چه زودتر یک برنامهی آموزشی کامل را هم راهاندازی کنند.
جذب مشتریان از طریق بازاریابی مستقیم
یکی از راههای کاهش هزینههای بازاریابی، بهرهگیری از مزایای بازاریابی فردبهفرد است. شما برای جذب مشتریان اولیه، هزینهی زیادی نمیپردازید. هدف این است که مشتریان اولیه، محصولات شما را به سایرین توصیه کنند. بهترین راه که شما را به این هدف میرساند، فراهم کردن یک تجربهی عالی و فوقالعاده برای آنها است.
جستجوی ارگانیک برای کاهش CAC
هزینه جذب مشتری یا CAC یکی از مهمترین متریکهایی است که هر کسبوکار، باید برنامهریزی مناسبی برای آن داشته باشد. هرچه CAC بالاتر باشد، حفظ جریان نقدی و مقیاسپذیری معتبر کسبوکار، سختتر میشود. برعکس، اگر هزینهی جذب مشتریان کمتر باشد، سودآوری بیشتری خواهید داشت و میتوانید در سطح وسیعتری روی جذب مشتریان جدید سرمایهگذاری کنید.
یک راه عالی برای کاهش CAC، مهارت پیدا کردن در جستجوی ارگانیک (نتایج غیر پولی موتورهای جستجو) بهعنوان یک کانال بازاریابی است. برخلاف آگهیهای تبلیغاتی یا تبلیغات پولی شبکههای اجتماعی، موفقیت در جستجوی ارگانیک، هزینهی زیادی به شما تحمیل نمیکند. استراتژیهای مختلف بازاریابی محتوا، تأثیر فوقالعادهای بر رشد آگاهی، افزایش ترافیک و درنهایت، جذب مشتریان دارند.
کسب درآمد از پروژههای جانبی
زمانی که شرکت Airbnb تازه تأسیسشده بود، سرمایهی زیادی در دسترس نداشت و شدیداً با چالش نقدینگی مواجه بود. نیاز به درآمد نقدی بنیانگذاران را بر آن داشت تا با راهاندازی یک پروژهی جانبی، بر مشکلات غلبه کنند. آنها در جریان انتخابات وقت آمریکا، هزار جعبهی تنقلات تبلیغاتی فروختند و پول موردنیاز برای ادامهی کار خود را به دست آوردند.
شرکتهایی که به دنبال جریان نقدینگی هستند، میتوانند یک طرح جانبی با نام برند خود راهاندازی کنند. آنها از این طریق محصولات یا خدماتی را به فروش میرسانند که علاوه بر درآمدزایی، به آگاهی بخشی در مورد برند نیز کمک میکند.
نکتهی مهمی که همیشه باید به یاد داشته باشید، این است که در کنار کاهش هزینهها، باید مسئولیتپذیری کسبوکار خود را حفظ کنید.
بهبود فرایند بوت استرپینگ
در یکی دیگر از مقالات زومیت، به این نکته اشاره کردیم که کلید موفقیت بوت استرپینگ، زمان است. بنابراین انتظارات خود را از پیشرفت مراحل، تعدیل کنید. عدم دسترسی به سرمایهی ویسی، احتمالاً سرعت رشد کسبوکار شما را آرامتر میکند. اما این موضوع به معنی شکست استارتاپ نیست. رشد آهسته لزوماً بد نیست، مخصوصاً اگر همزمان با راهاندازی استارتاپ، در حال یادگیری اصول دنیای کسبوکار هم هستید. بهعلاوه، نکات تکمیلی زیر به شما کمک میکند فرایند بوت استرپینگ بهینهتری داشته باشید:
مقیاسپذیری آرامی داشته باشید. یکی از بزرگترین اشتباهات بنیانگذاران استارتاپها، این است که کسبوکار خود را خیلی زود مقیاس دهی میکنند. رشد زودهنگام، فشاری را به شما تحمیل میکند که قابل مدیریت نیست. در عوض مقیاسدهی آرام به شما فرصت میدهد در طول زمان، پایههای قویتری برای کسبوکارتان فراهم کنید.
روی پروسههایی متمرکز شوید که درآمدزایی بیشتری دارند. در مدل تأمین مالی بوت استرپینگ، بخش اعظم درآمدی که به دست میآورید دوباره به کسبوکار شما بازمیگردد. بنابراین باید در سرمایهگذاری منابع محدود خود، هوشمندانه عمل کنید. همچنین باید از فرآیندهایی استفاده کنید که پول بیشتری برایتان میآورند.
ریسکپذیری استراتژیک: معمولاً کارشناسان توصیه میکنند که برای تأمین سرمایهی موردنیاز استارتاپ، از وامهای بانکی یا شخصی (قرض از اطرافیان) استفاده نکنید، مگر در شرایطی که بانکها، تسهیلات خاصی به کسبوکارها اختصاص میدهند. درهرصورت اگر از روشهای اعتباری مثل چکهای مدتدار، پرداختهای قسطی یا خریدهای اعتباری استفاده میکنید، برنامهریزی دقیقی برای بازپرداخت حسابهای خود داشته باشید. نکتهی مهم: اجازه ندهید ریسکپذیری، به ضرر کسبوکار شما تمام شود.
به دنبال تسهیلات مالیاتی باشید: یکی دیگر از گزینههای پیش رو، تبدیلشدن به یک شرکت دانشبنیان است. در این صورت پس از نهایی شدن محصول، از مزایای مالیاتی آن بهرهمند میشوید.
ارتباطات را فراموش نکنید: ارتباطات کسبوکار صرفاً به معنای رابطه با سرمایهگذاران نیست. شما به کمک شبکهسازی میتوانید مشتریان بیشتری جذب کنید. بهعلاوه، فرصت بسیار خوبی برای آگاهی بخشی و معرفی محصولات یا خدمات خود به دست میآورید. یکی دیگر از مزایای ارتباطات سودمند، آشنایی با مدیران و بنیانگذاران موفق و یادگرفتن دروس کسبوکار از آنها است. در دنیای کسبوکار، معروف است که ارتباطات، میتوانند بهاندازهی یک سرمایهگذار بزرگ مفید باشند.
ترجیح درآمدزایی به صرفهجویی
در ابتدای مطلب، اشاره کردیم که اگر به سرمایهگذار دسترسی ندارید، باید تا حد ممکن در هزینههای خود صرفهجویی کنید. اما برخی از کارشناسان هم مهمترین راهکار برای موفقیت بوت استرپینگ را کسب درآمد میدانند. آنها معتقدند که بهجای متمرکز شدن روی کاهش هزینهها، باید به فکر افزایش سرمایهی ورودی به استارتاپ باشید. به عبارتی شما باید شبکهسازی، ملاقات با مشتریان، تلاش برای افزایش اعتبار شرکت و هر پروسهای را که به افزایش درآمد شما کمک میکند، در اولویت قرار دهید. به همین دلیل هم توجه به مدل کسبوکار، کلیدیترین عنصر موفقیت بوت استرپینگ محسوب میشود.
مقالات مرتبط:
به شراکت فکر کنید
درنهایت، اگر به سرمایهگذاری وی سی دسترسی ندارید، میتوانید به شراکت فکر کنید. گرچه کارآفرینانی که نسبت به چشمانداز خود بسیار پرشور هستند، دوست ندارند کنترل ایدهی خود را با شخص دیگری سهیم شوند. اما شریکی که به ایدهی شما اعتقاد دارد و درعینحال از مهارتهای مکمل برخوردار است، میتواند فشار و بار کاری زیادی را از روی دوش شما بردارد. بااینحال باید مطمئن شوید که اهداف نهایی شریک بالقوه، با چشمانداز شما همسویی دارد.
جان فیشر، همبنیانگذار و مدیرعامل شرکت CrowdOptic میگوید:
مطمئن شوید که شریک مناسبی را انتخاب کردهاید و انتظارات شما باهم سازگار است. از اینکه در ابتدای کار، گفتمان سختی در خصوص مسائل مالی داشته باشید، نترسید. توافقات اولیه، موفقیت آیندهی شرکت شما را رقم میزنند.
روز گذشته با انتشار خبر رسمی تخلف مالی کارلوس گوسن (Carlos Ghosn)، صنعت خودروسازی که روزهای پیچیدهای را پشت سر میگذارد، تلنگر بزرگی تجربه کرد. مدیرعامل رنو که عامل اصلی توافق ژاپنیها و فرانسویها و مذاکره بر سر یک میز است، رسوایی عظیمی بهبار آورد.
تخلف مالی گوسن در طول بیش از ۵ سال و شفاف نبودن درآمد او، سرانجام برملا شد. مقامات نیسان هرچه سریعتر بهدنبال حذف گوسن از ریاست هیئت مدیره این شرکت هستند. این مدیر ۶۴ ساله، از سال ۲۰۱۱ تا امروز حدود ۴۴ میلیون دلار درآمد خود را گزارش نداده است و حالا در صورت ثابت شدن اتهامات، از طرف ژاپنیها با محکومیت زندان (احتمالاً ۱۰ سال)، جریمهی نقدی یا هر دو روبهرو خواهد شد. گوسن همان مدیری است که با شکل دادن اتحاد رنو و نیسان، همکاری ژاپنیها و فرانسویها را به عنوان رقیبی جدید برای غولهای خودروسازی جهان شامل تویوتا، فولکس واگن و جنرال موتورز تعریف کرد. حالا بهنظر میرسد که ژاپن، تنها به مدیران بومی نیاز دارد.
۴۰ سال تجربه مدیریت در صنعت خودروسازی
مقالههای مرتبط:
کارلوس گوسن سال ۱۹۵۴ در پورتو ولیو برزیل متولد شد؛ پدربزرگ او در سن ۱۳ سالگی از لبنان به برزیل مهاجرت کرده بود. گوسن تا سال ۱۹۶۰، بهدلیل نوشیدن آب آلوده در برزیل بیمار بود؛ بههمین خاطر، در سن ۶ سالگی به همراه مادر و خواهر خود به لبنان مهاجرت کرد. او پس از طی کردن مقاطع ابتدایی، برای ادامهی تحصیل به فرانسه رفت؛ سال ۱۹۷۴ با مدرک مهندسی از دانشگاه پلیتکنیک پاریس و سپس سال ۱۹۷۸ از دانشسرای ملی معدن پاریس فارغالتحصل شد. گوسن پس از اتمام تحصیلات، ۱۸ سال در شرکت بزرگ تایرسازی میشلن فعالیت کرد؛ در طول این مدت، تلاشهای گوسن بهقدری قابلتوجه بود که به تدریج مقامهای بالاتر مدیریتی میشلن را بهدست آورد. سال ۱۹۹۰ او به مقام مدیرعاملی بخش آمریکای شمالی میشلن انتخاب شد. سرانجام در سال ۱۹۹۶ بود که خودروساز فرانسوی رنو، گوسن را علاوهبر مدیر ارشد بخش تحقیقات، مهندسی و توسعه پیشرانه، خرید و تولید بهعنوان مدیر بخش آمریکای جنوبی این شرکت بهخدمت گرفت. یک سال بعد، بهلطف استراتژی گوسن رنو دوباره به سوددهی رسید.
سال ۱۹۹۹، گوسن مقامات نیسان را به شکلگیری اتحاد با رنو ترغیب کرد؛ پس از خرید ۴۳.۵ درصد سهام نیسانتوسط فرانسویها و دراختیار گرفتن ۱۵ درصد سهام رنو توسط ژاپنیها، اتحاد رنو-نیسان شکل گرفت. گوسن پس از این اتفاق بزرگ، ابتدا به مقام مدیر عملیات ارشد و سپس مدیرعاملی نیسان در سال ۲۰۰۱ (زمانی که این شرکت ژاپنی با بدهی ۲۰ میلیارد دلاری روبهرو بود) رسید.
برنامهی گوسن برای احیای با موفقیت انجام شد. حاصل آن کاهش ۵۰ درصدی بدهیها و افزایش سود شرکت تا ۴.۵ درصد بود. کاهش ۱۴ درصد نیروی کار، تعطیلی کامل پنج خط تولید در ژاپن، کاهش تعداد سهامداران و تامینکنندگان، نتیحهی کار او بود.
گوسن که چهرهی خارجی در صنعت خودروسازی ژاپن بود، بسیاری از قوانین سنتی این کشور نظیر ترفیع گرفتن بر اساس درجه و سن فرد، استخدام مادامالعمر و روابط سنتی در شرکتهای ژاپنی موسوم به کرتسو (Keiretsu) را زیرپا گذاشت؛ درواقع تا مدتها، گوسن در نزد ژاپنیها به «قاتل کرتسو» شهرت داشت. او برای اولین بار، زبان رسمی نیسان را از ژاپنی به انگلیسی تغییر داد و مدیران بخش اروپا و آمریکا را هم به جلسات استراتژی مهم شرکت دعوت کرد. حاصل اقدامها گوسن، تبدیل شدن نیسان به یکی از خودروسازان تراز اول با سوددهی بیشتر از میانگین جهانی، بود.
سال ۲۰۰۵، گوسن به مقام مدیرعاملی رنو رسید و در فهرست جهانی فورچن گلوبال 500، اولین فردی بود که همزمان مدیریت دو برند میلیارد دلاری را برعهده داشت. موفقیتهای گوسن در رنو و نیسان، توجه بسیاری از خودروسازان را جلب کرد؛ جنرال موتورز و فورد بهدنبال این مدیر توانا بودند. گوسن با شرط در اختیار گرفتن همزمان دو مقام مدیرعامل و ریاست هیئت مدیره به درخواست فورد پاسخ داد که البته آمریکاییها موافقت نکردند. سال ۲۰۰۸، گوسن به مقام مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره نیسان رسید و سال ۲۰۰۹ هم مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره رنو شد. او نقش مهمی در بازسازی خط تولید خودروسازان ژاپن، پس از سونامی سال ۲۰۱۱ داشت.
گوسن از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶، رئیس هیئت مدیرهی شرکت خودروسازی آفتوواز (AvtoVAZ) روسیه بود؛ پس از آن که نیسان ۳۴ درصد سهام میتشوبیشی را در اختیار گرفت، گوسن صندلی ریاست هیئت مدیرهی این شرکت ژاپنی را هم پذیرفت. همکاری نزدیک دو شرکت ژاپنی نیسان و میتسوبیشی در توسعه خودروهای برقی آغاز شد؛ از طرفی اتحاد رنو-نیسان-میتسوبیشی، پس از تویوتا، فولکس واگن و جنرال موتورز بزرگترین گروه خودروسازی جهان را تشکیل داد. گوسن سال ۲۰۱۷ با حفظ مقام ریاست هیئت مدیره، عنوان مدیرعامل نیسان را تسلیم کرد؛ او هماکنون، در قالب مدیرعامل رنو به اضافه رئیس هیئت مدیره رنو، نیسان و میتسوبیشی فعالیت میکند. همچنین مدیرعامل و رئیس هیئت مدیرهی اتحاد رنو-نیسان-میتسوبیشی هم، محسوب میشود.
اهمیت رسوایی کارلوس گوسن
گوسن، کارگردان اصلی اتحاد سه شرکت بزرگ، معتبر و اصیل خودروسازی با بیش از ۴۷۰ هزار نیروی انسانی و ۱۲۲ کارخانه تولید است؛ اتحاد ژاپنیها و فرانسویها در سال گذشته بیش از ۱۰ میلیون و ۶۰۰ هزار دستگاه خودرو عرضه کرد و پس از فولکس واگن در مقام دوم پرفروشترین گروه خودروساز جهان قرار گرفت. البته رنو-نیسان- میتسوبیشی در بخش فروش خودروهای سواری و با حذف آمار فروش خودروهای سنگین، پرفروشترین خودروساز سال ۲۰۱۷ جهان شدند. کاملاً مشخص است که تخلف مالی چنین فردی، ضربهای بزرگ به صنعت خودروسازی و اقتصاد کشورهای توسعه یافته وارد میکند. پس از انتشار خبر رسوایی گوسن، ارزش سهام شرکتهای رنو، نیسان و میتسوبیشی بهترتیب با ۹، ۶.۱۱ و ۶.۵۸ درصد کاهش روبهرو شدند.
اتحاد این سه شرکت با نام آلیانس شناخته میشود و در دو قارهی مختلف، بهمعنی همکاری نزدیک در مهندسی خودرو است. مدیران ارشد هر برند به سه مدیرعامل هر شرکت گزارش کار میدهند؛ تصمیمهای مهم مالی و هدفگذاریهای آلیانس، با مشورت هر سه طرف معامله انجام میشود. در تاریخ صنعت خودروسازی اتحادهای مختلفی بین شرکتها برقرار شده، اما هیچکدام به مانند رنو-نیسان-میتسوبیشی با موفقیت همراه نبوده است. پس از این اتحاد و باتوجه به گسترش فناوری خودروهای برقی، خودروسازان بزرگ دیگر مانند فولکس واگن و فورد بهدنبال همکاری بیشتر و ایجاد اتحاد جدید هستند.
رسوایی گوسن باعث نابودی کامل همکاری رنو، نیسان و میتسوبیشی نخواهد شد، اما قطعاً به اهداف آینده و برنامههای این اتحاد، ضربهی بزرگی خواهد زد. براساس گزارشهای موجود، قرار بر این بود که گوسن در سال ۲۰۲۲ مقام مدیرعاملی رنو را ترک کند؛ حذف او در سال ۲۰۱۸ و انتخاب جایگزین در مدت زمان کم، علاوه بر رنو، بر هر سه شرکت تأثیرگذار خواهد بود.
سرنوشت کارلوکس گوسن و اتحاد رنو، نیسان، میتسوبیشی
در کنفرانس خبری روز گذشته، هیروتو سایکاوا مدیرعامل نیسان اعلام کرد به دلیل تخلف مالی و همچنین استفاده از داراییهای شرکت برای مصرف شخصی (مثل استفادهی رایگان از منازل مسکونی نیسان در هلند و سه کشور دیگر)، بهزودی کارلوس گوسن از ریاست هیئت مدیره این شرکت کنار گذاشته میشود. سایکاوا اشاره کرد که گوسن و گِرِگ کلی (نماینده قانونی گوسن، Greg Kelly) هر دو دستگیر شدهاند و افراد پیشنهادی جایگزین آنها در جلسهی بعدی هیئت مدیره، مشخص میشوند. در گزارش سایکاوا آمده است که گوسن بهدلیل تخلف مالی در شفاف نبودن گزارش درآمد و چند تخلف مهم دیگر، بازداشت شده است؛ بنابراین هنوز ابعاد کامل رسوایی مشخص نیست.
کنفرانس خبری مدیرعامل نیسان
احتمالاً فرانسویها هم به تخلفات گوسن روی خوش نشان ندهند؛ مدیرعامل نیسان و میتسوبیشی هر دو بهطور مستقیم اخراج گوسن را اعلام کردهاند، اما اعضای هیئت مدیره رنو برگزاری یک جلسهی فوری برای بررسی شرایط را لازم دانستهاند. هماکنون سرنوشت گوسن در دست پلیس ژاپن و مدیران ارشد رنو، نیسان و میتسوبیشی است.
رسوایی گوسن، دولت فرانسه را بهدلیل دراختیار داشتن ۱۵ درصد سهام رنو درگیر میکند؛ علاوهبر این، در صورت دست داشتن سهامداران آمریکایی در تخلف مالی، کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده (SEC) هم به این رسوایی وارد خواهد شد.
طبق پیشبینی گوگل اقتصاد دیجیتال جنوب شرقی آسیا تا سال ۲۰۲۵ سه برابر خواهد شد و ارزش آن به ۲۴۰ میلیارد دلار خواهد رسید.
اگرچه بخش عمدهی این پیشرفت به کشورهایی مانند چین و هند وابسته است اما پتانسیل رشد تکنولوژی در جنوب شرقی آسیا بسیار بالا است. جنوب آسیا بیش از ۶۵۰ میلیون نفر جمعیت دارد و طبق پیشبینیگوگل اقتصاد دیجیتال منطقه تا هفت سال آینده حدود ۳ برابر رشد داشته و به ارزش ۲۴۰ میلیارد دلاری خواهد رسید.
نتیجهی تحقیقات سالانهی گوگل و یک شرکت سنگاپوری به نامTemasek که یکی از جامعترین برنامههای تحقیقاتی در مورد تکنولوژی جنوب شرقی آسیا است، نشان داده اقتصاد دیجیتال این منطقه تا سال ۲۰۲۵ رشد بسیار خوبی خواهد داشت. جنوب شرقی آسیا در بیش از ۶ کشور بزرگ، ۳۵۰ میلیون کاربر اینترنت دارد که از جمیعت کل کشورهایی مانند آمریکا بیشتر است. پیشبینی شده است اقتصاد اینترنت در سال جاری به ۷۲ میلیارد دلار خواهد رسید، این رقم در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار و در سال ۲۰۱۵ حدود ۱۹.۱ میلیارد دلار بوده است.
در گزارش منتشر شده، خدمات آنلاین مسافرتی با بیش از ۳۰ میلیارد درآمد در صدر پردرآمدترین کسبوکارها در لیست هستند. بعد از آن کسبوکارهایی با موضوع تجارت الکترونیک با درآمد ۲۳ میلیارد دلار، رسانههای آنلاین با درآمد ۱۱ میلیارد دلار و خدمات حملونقل آنلاین با درآمد هشت میلیارد دلار قرار دارند.
اندونزی چهارمین بزرگترین کشور دنیا از نظر جمعیت است و پیشبینی شده اقتصاد دیجیتال آن تا سال ۲۰۲۵ از مرز ۱۰۰ میلیارد دلار عبور کند. بعد از اندونزی اقتصاد دیجیتال کشورهایی مانند تایلند ۴۳ میلیارد دلار و ویتنام ۳۳ میلیارد دلار پیشبینی شده است. جالب است بدانید اندوزی و ویتنام در مجموع از سال ۲۰۱۵ تا به حال، اقتصاد دیجیتال خود را بیش از سه برابر رشد دادهاند.
گزارش سال جاری Google-Temasek جزئیات بیشتری در مورد کسبوکارهای مرتبط با حملونقل آنلاین که استقبال خوبی در جنوب شرقی آسیا از آنها شده ارائه داده است. Grab یکی از شرکتهای ارائه دهندهی خدمات راید هیلنگ یا همان حملونقل آنلاین است که کسبوکار محلی اوبر در جنوب شرقی آسیا را خرید. این شرکت به همراه یکی از نزدیکترین رقبای خود یعنی Go-Jek رشد خیلی خوبی داشتهاند.
تعداد کاربران روزانهی حملونقل آنلاین از ۱.۵ میلیون نفر در سال ۲۰۱۵ به هشت میلیون نفر در سال ۲۰۱۸ رسیده است. همچنین تعداد کاربران ماهانهی آنها در همین بازهی زمانی از هشت میلیون نفر به ۳۵ میلیون نفر رسیده است.
تحویل غذا یکی دیگر از صنایعی است که نسبت به سایر خدمات حملونقل رشد درآمدی بیشتری داشته است. البته این موضوع برای شرکتهایی مانند Grab و Go-Jek که در حال گسترش خدمات خود هستند خبر خوبی است. سنگاپور که یکی از کوچکترین کشورها در میان ۶ کشور بزرگ این منطقه است با جمعیت ۵.۵ میلیون نفری سهم خوبی در رونق بازار حملونقل آنلاین منطقه داشته و رشد آن تا سال ۲۰۲۵ صعودی پیشبینی شده است.
این گزارش همچنین نشان داده است بزرگترین شرکتهای منطقهی جنوب شرقی آسیا سهم بزرگی در رونق اقتصاد دیجیتال داشتهاند. ۱۶ میلیارد دلار از ۲۴ میلیارد دلار سرمایهگذاری در این منطقه مطلق به شرکتهای جنوبی شرقی آسیا است. به عنوان مثال شرکت Grap به تنهایی ۶ میلیارد دلار در این منطقه سرمایهگذاری کرده است.
هر بخش از گزارش منتشر شده، روی این موضوع تأکید کرده است که پیشرفت این منطقه به سرمایهگذاری در آن و اهمیت دادن به اکوسیستم استارتاپی جنوب شرقی آسیا وابسته است. بنابراین این واقعیت که بخش اعظم سرمایهگذاری روی چند شرکت بزرگ و شناخته شده انجام میشود کمی نگران کننده است. با این حال گزارشها نشان میدهد سرمایهگذاری روی استارتاپهای غیر یونیکورن در سال جاری نسبت به سال گذشته بیشتر شده است.
بیش از ۲۰۰۰ شرکت اینترنتی در منطقهی جنوب شرقی آسیا سرمایهگذاری کرده و شرکتهایی با ارزش کمتر از یک میلیارد دلار توانستهاند در کل حدود هفت میلیارد دلار سرمایه در سه سال گذشته جذب کنند. در این میان شرکتهایی با ارزش ۱۰ میلیون دلار و ۱۰۰ میلیون دلار شانس بیشتری برای سرمایهگذاری داشتهاند. شرکتهای پیشروی اینترنتی تنها در نیمهی ابتدایی سال جاری ۱.۴ میلیارد دلار سرمایه جذب کردهاند در حالی ارزش سرمایهی جذب شده توسط آنها در سال ۲۰۱۷ یک میلیارد دلار گزارش شده است.
دکتر داننبرگ، پزشک معروف بر این باور است که عارضهی فراگیر کمردرد که صنعتی با ارزش ۶۰ میلیارد دلار ایجاد کرده است، یک راهحل ارزان یک دلاری دارد.
درد کمر یکی از رایجترین شکایات بزرگسالان در حوزهی سلامت است. اما مطالعات نشان میدهند که ممکن است ریشهی چنین مشکلاتی، واقعاً در کمر ما نباشد؛ بلکه احتمالاً مشکل در نحوهی تکامل پاهای ما است. آیا ما میتوانیم با تغییر در روش راه رفتن خود، از مشکلات مربوط به درد کمر پیشگیری کنیم؟
درد در نواحی پایین کمر، مشکلی فراگیر است. حدود ۸۰ درصد از بزرگسالان، در مرحلهای از زندگی خود، چنین دردی را در نواحی پایین کمر خود را تجربه میکنند. این معضل، معمولترین علت ناتوانی در حین کار است و بهعنوان یکی از دلایل از دست دادن مشاغل نیز عنوان شده است.
رفع مشکل درد در نواحی پایین کمر، یک صنعت ۶۰ میلیارد دلاری است که معمولاً فایدهی چندانی هم ندارد؛ کما اینکه ۷۱ درصد از جراحیهای کمر با هدف تسکین درد، بیحاصل بودهاند.
از دید دانشمندان علم فرگشت، احساس آزردگی در ناحیهی کمر، موضوع تعجبآوری نیست. به هر حال، ما در میان حیوانات تنها گونهی شناختهشدهای هستیم که میتواند سرپا بایستد و کمر ما، مسئول حفظ تعادل ما در برابر نیروی بیپایان جاذبه است.
با این حال، نکتهی شگفتانگیز این است که منشأ درد در نواحی پایین کمر، معمولاً خود کمر نیست و بیشتر مربوط به پاهای ما میشود. متخصص مشهور، دکتر داننبرگ معتقد است که استفاده از کفی کفش، ممکن است بهترین گزینهی ما در مقابله با مشکل کمردرد باشد.
بهترین قدم ممکن را بردارید
اجداد اولیهی ما شبیه میمونهای امروزی بودند: با پنجههایی بلند و بزرگ که برای زندگی در نوک درختان مفید بودند. با این حال، تغییرات زمانی آغاز شد که پیشینیان ما، اولین قدمهای خود را برای راه رفتن با قامتی راست برداشتند.
یک نمونه از اجداد میانی ما بین آن زمان و حالا، موجودی با نام هومو نالدی بود؛ او ترکیبی عجیب از انسان و شامپانزه بود که در غار رایزینگ استار در آفریقای جنوبی یافت شد. نیمتنهی بالایی این موجود، بیشتر شبیه به یک میمون بود تا انسان. نالدی دارای مغزی کوچک، آروارهای درشت و بازوانی کشیده برای تاب خوردن در میان درختان بود.
اما در نیمتنهی پایینی، پاهای نالدی شباهت عجیبی به پاهای ما داشت. تفاوت اصلی بین نالدی و گونههای پیش از او، مفصل بزرگ پای او بود. دکتر داننبرگ توضیح میدهد که این مفصل از شکلی قابض و مقاوم (در اجداد قبلی) به شکلی خمشونده و منعطف (در نالدی و گونههای پس از آن) تغییر یافته است.
به گفتهی داننبرگ، این تغییر به ما توانایی برخاستن و گام برداشتن روی پاهای خودمان را داد و در نتیجهی آن توانستیم بایستیم و در فواصل طولانی پیادهروی کنیم.
هومو نالدی
آیا کفی کفش میتواند از کمر ما محافظت کند؟
سازگاری خاص ایجادشده در فیزیولوژی نالدی، به ما این امکان را داد که مسافتهای بسیار بزرگ را پیاده طی کنیم و کل دنیا را فتح کنیم. اما این تغییر بزرگ، ممکن است با برخی عوارض جانبی ناخوشایند نیز همراه شده باشد.
بهطور متوسط هر فرد بین ۲۵۰۰ تا ۱۵ هزار قدم در روز پیادهروی میکند که میتواند ورزش خوبی باشد. با این حال، آن دسته از افراد که مشکلاتی نظیر صافی کف پا یا قوس زیاد در پاهای خود دارند، مایل هستند که برای جبران این مشکلات، شیوهی گام برداشتن خود را تغییر دهند که این امر، بهطرز شگفتآوری موجب افزایش فشار روی عضلات بخش پایینی کمر آنها خواهد شد.
در حقیقت، بالعکس جراحات ناشی از دویدن، عامل چنین مشکلاتی، ضربه نیست؛ بلکه همین حرکت رانها باعث فشار آمدن به ساختمان عضلانی میشود. دکتر داننبرگ و همکارانش متوجه شدند که برای ۸۴ درصد از کسانی که مبتلا به بدترین دردها در ناحیهی پایینی کمر میشوند (نوع غیرقابل درمان)، تنها استفاده از کفی کفش میتواند به بهبود یا درمان این درد کمک شایانی کند. داننبرگ همچنین متوجه شد افرادی که از کفی کفش استفاده میکنند، مفصل ران آنها ۵۰ درصد بیشتر کشیده میشود؛ که این امر بهمعنای فشار کمتر بر عضلات قسمت تحتانی کمر (و در نتیجه کاهش ۵۰ درصدی درد) خواهد بود.
یک کفی کفش طبی از جنس چرم
یک گام تا رهایی از درد
مقالههای مرتبط:
نظریههای داننبرگ همچنان بحثبرانگیز هستند؛ بهخصوص اگر قیمت نسبتاً ارزان راهحل یک مشکل ۶۰ میلیارد دلاری را در نظر بگیریم! درد کمر میتواند از طیف وسیعی از عوامل، از عفونت گرفته تا بلند کردن اجسام سنگین ناشی شود و احتمالاً یک راهحل همهفنحریف برای چنین عارضهای وجود ندارد.
سیستم اسکلتی ما، یک سیستم پیچیده و ظریف است که طی میلیونها سال تکامل یافته است و حتی تغییراتی کوچک در پاهای ما میتواند از طریق ماهیچههای ران، باسن و کمر حرکت کند و منجر به دردی غیرقابلتحمل شود. برای بسیاری از افراد، استفاده از این کفیهای ارزان برای تسکین درد پا و حتی درد کمر، بهاندازهی کافی خوب است؛ اما برای آنهایی که شرایط جدیتری دارند، شاید گزینهی بهتر، مراجعه حضوری به نزد یک پزشک باشد.
جف بزوس برخلاف تصور بسیاری از طرفدارانش پیشبینی کرده است آمازون شاید تا ۳۰ سال دیگر شکست بخورد و ورشکسته شود.
بعد از منتشر شدن خبر ورشکستگی فروشگاههای زنجیرهای سیرز، جف بزوس همه را با پیشبینی جدید خود شوکه کرد. او گفت آمازون نیز به احتمال قوی شکست میخورد و ورشکسته خواهد شد. او حتی عمر فروشگاه اینترنتی آمازون را تا ۳۰ سال دیگر پیشبینی کرده است.
کمتر شرکتی میتواند بدون بلندپروازی مدیرعامل آن به اندازهی آمازون رشد کند و حال بلندپروازی جف بزوس باعث شده او تاریخ ورشکستی شرکت خود را پیشبینی کند. به گزارش CNBC ماجرای پیشبینی شکست آمازون اولین بار در جلسهای در سیاتل و بعد از ورشکستی فروشگاههای سیرز مطرح شد. در این جلسه از جف بزوس پرسیده شد بعد از شکست فروشگاههای سیرز چه نکاتی یاد گرفته است و پاسخ او همه را شوکه کرد. او گفت:
آمازون به اندازهای بزرگ نیست که هرگز شکست نخورد، درواقع من پیشبینی میکنم آمازون نیز روزی ورشکسته شده و شکست خواهد خورد. تعداد کمی از شرکتهای بزرگ بیش از صد سال عمر میکنند.
اگرچه صحبتهای او کمی ناامیدکننده به نظر میرسید اما او در ادامه و در مورد درسهایی که میتوان از شرکتهای بزرگ ورشکسته شده گرفت، گفت:
ما نباید روی خودمان تمرکز کنیم بلکه باید روی مشتریها تمرکز کنیم. آمازون در حال حاضر عملکرد بسیار خوبی دارد و شاید روزی مانند اپل به یک شرکت تریلیون دلاری تبدیل شود.
CNBC با تعدادی از کارمندان آمازون صحبت کرد تا نظر آنها را در مورد بزرگترین نگرانیهای این شرکت جویا شود. نتیجهی نظرسنجی نشان داد مقررات دولتی و قوانین ضد تراست بزرگترین ریسکهایی هستند که اجازه نمیدهند جف بزوس به اصل خود یعنی اهمیت دادن به مشتری پایبند باشد.
شما چه فکر میکنید؟ آیا آمازون تا ۳۰ سال دیگر فعالیت خواهد داشت یا ورشکسته میشود؟ تا ۳۰ سال دیگر اتفاقهای پیشبینی نشدهی زیادی رخ خواهند داد؛ جف بزوس ۸۴ سالش شده و دوران ریاست جمهوری ترامپ به خاطرهای دور تبدیل میشود. باید دید آیا سیاستهای آمازون تا آن زمان درست خواهد بود یا پیشبینی جف بزوس عملی خواهد شد.
انتخاب بهترین شبکهی توزیع محتوا یا CDN را باید یکی از ارکان اصلی ارائهی سرویسی بینقص در فضای آنلاین خواند. در ادامه به روشهایی برای انتخاب بهترین CDN خواهیم پرداخت.
بهکارگیری شبکهی توزیع محتوا یا CDN برای کسبوکارها و وبسایتهای آنلاین دولتی و خصوصی اهمیت بالایی دارد تا بتوانند کیفیت و سرعت دسترسی به محتوا را برای کاربران نهاییشان افزایش دهند؛ همچنین بتوانند در سرویسدهی به این کاربران حتی در زمانهای پرترافیک بهترین کارایی (Performance) را داشته باشند.
اما انتخاب یک عرضهکنندهی CDN که به نوعی شریک تجاری یک کسبوکار بهشمار میآید از حساسیت و اهمیت بالایی برخوردار است. در ادامه به مقیاسها و دادههایی که باید به دنبالشان باشید، میپردازیم.
زمان پاسخ DNS یا DNS Response Time
برخی از CDNها ساختار DNS پیچیدهتری نسبت به بقیه دارند که میتواند در سرعت دسترسی مخاطب به محتوای سایت تاثیر منفی داشته باشد. زمانی که DNS Response Time بالا باشد، حتی اگر بتوانید زمان بارگذاری وبسایت را کاهش دهید، کاربر نهایی ممکن است بنا به تاخیری که در DNS تجربه کرده، با تاخیر بالایی وبسایت شما را مشاهده کند.
باید به این نکته توجه کرد که عملکرد DNS در نقاط دسترسی نهایی، یعنی نزد کاربر نهایی با عملکرد آن در تستهای انجامشده در بخش Backbone تفاوت دارد. کاربران نهایی به DNS Resolver محلی (ISP) خود یا DNS Resolver عمومی متکی هستند، در حالیکه تستهای انجامشده در بخش Backbone به DNS Serverها بسیار نزدیکاند.
زمان اتصال (Connect Time)
زمانهای اتصال مختلف را بررسی کنید تا مطمئن شوید که CDN شما دارای اتصالات شبکه با کیفیت بالا، تاخیر کم و بدون از دست دادن بسته (Packet Loss) است. برای نمونه، اگر کاربر نهایی در حال استفاده از سرویس فیبر نوری (FTTH) یک شرکت ارایهدهندهی پهنای باند اینترنت باشد، دلیلی ندارد که از پنج شبکهی Backbone مختلف عبور کند، تنها بهدلیل اینکه CDN مورد نظر ارتباط همتا به همتای مستقیمی با آن شرکت ارایهدهندهی پهنای باند اینترنت ندارد.
زمان انتظار (Wait Time)
این مقیاس هنگامی که CDNهای مختلف را بررسی میکنید بسیار اهمیت دارد و به شما کمک میکند بفهمید که آیا محتوای شما در لحظه در سرور لبه Cache شده است یا اینکه سرور لبه باید آن را از سرورهای اصلی بگیرد.
زمان انتظار، مشکلات ظرفیتی بالقوه یا پیکربندی نامناسب در سطح CDN یا سرور اصلی (مانند تنظیم انقضای Cache در گذشته) را نیز نشان میدهد. اگر محتوا پربازدید باشد، یعنی در یک ساعت گذشته بیش از ۱۰۰هزار بار درخواست شده باشد، عملکرد CDN متفاوت از زمانی خواهد بود که محتوا پربازدید نباشد و در یک ساعت تنها چند مرتبه درخواست شده باشد.
در واقع CDN یک محیط اشتراکی است که در آن موارد پرطرفدارتر، سریعتر از سایر موارد تحویل داده میشوند؛ پس، منطقی است که مجهز بودن زیرساخت CDN به دیسکهای پرسرعت SSD را معیاری در انتخاب ارایهدهندهی CDN خود در نظر بگیرید.
با وجود دیسکهای پرسرعت اساسدیها، سیدیاِن میتواند محتوای کششده را سریعتر گردآوری و ارایه کند و در هر ثانیه، درخواستهای بیشتری را پاسخ دهد. این امر به افزایش نسبت Cache Hit برای وبسایت یا برنامهی کاربردی شما منجر میشود؛ این بدان معناست که کاربران، محتوای شما را سریعتر دریافت میکنند.
توان عملیاتی (Throughput)
بدون توجه به حجم فایل، باید اطمینان حاصل کرد که توان عملیاتی تست CDN بالاتر از سرور اصلی است! شما میتوانید با وبسایتها یا ابزارهای Load Testing تعداد کاربران بسیاری را شبیهسازی کنید و شیوهی پاسخگویی CDN را نسبت به تعداد کاربران و پهنای باند بالا بسنجید.
مسیر ارسال بسته (Traceroute)
باید از جایی که مشغول تست هستید دستورات Traceroute را اجرا کنید تا مطمئن شوید که به محل نادرستی Map نشدهاید.
بسیاری از CDNها از پایگاههای دادهی Geo-Mapping تجاری استفاده میکنند که ممکن است دادههای مربوط به IP در آنها نادرست باشد. پس اگر CDN شما درخواستها را از اتصال خانگیتان در اصفهان به ترکیه بفرستد، احتمالا یک جای کار میلنگد.
البته با استفاده از شبکههای توزیع محتوایی که از معماری Anycast بهره میبرند، هیچگاه با چنین مشکلی مواجه نخواهید شد.
امنیت (Security)
امنیت از مهمترین مسایل در هنگام انتخاب سرویسدهندهی شبکهی توزیع محتوا (CDN) است. اصل و اساس امنیت وبسایت مدیریت دسترسی به صفحات محافظتشدهتان، یعنی بستن راه ورود تهدیدات به وبسایتتان است.
CDN میتواند جلوی این حملات به وبسایت یا برنامهی کاربردی تحت وب شما را بگیرد.
رابطهای برنامهی کاربردی (API)
رابط برنامهی کاربردی (API) مجموعهای از توابع و رویههای مربوط به ساخت و مدیریت برنامههای کاربردی است. با استفاده از این قابلیت برنامههای مختلف میتوانند مستقیم با یکدیگر ارتباط برقرار و از قابلیتهای همدیگر استفاده کنند. بنابراین، APIها انعطافپذیری بیشتر، قابلیتهای اضافه، امنیت پیشرفته و بسیاری موارد دیگر را در اختیار مالکان وبسایتها قرار میدهند.
خدمات و پشتیبانی
بسیاری از سرویسدهندگان CDN پشتیبانی تلفنی و ایمیلی شبانهروزی عرضه میکنند که اهمیت بالایی دارد. در کنار پشتیبانی، ملاحظات دیگری نیز وجود دارد:
- میزان تمایل پشتیبانان به کمک و حل مشکل مشتری
- سطح دانش فنی کارشناسان پشتیبانی
- کیفیت و دسترسپذیری بخش مدیریت حساب
- زمان پاسخدهی به تیکتها؛ این موضوع نباید بیشتر از چند دقیقه طول بکشد.
- سرعت حل مشکلات اعلامشده
- چگونگی عملکرد یا سطح مسئولیتپذیری شرکت عرضهکنندهی CDN در قبال مشکلات فنی شما در استفادهی بهینه از CDN؛ برای نمونه دربارهی مسایل فنی سمت شما نیز پشتیبانی ارایه میدهند یا خیر؟
فاکتورهایی که باید به آنها دقت کرد
بیشتر CDNها کنترل پنلی را در اختیارتان قرار میدهند، پس باید نسبت Cache Hit به Cache Miss را کنترل کنید. دقت داشته باشید که CDN موردنظر هر چند وقت یکبار مجبور میشود برای پاسخدهی به کاربران مجدد به سراغ سرور اصلی برود؟ در یک معماری مناسب CDN نباید پیدرپی به سرور اصلی مراجعه کند.
برخی از پرسشهایی که میتوانید از سرویسدهندهی CDN بپرسید در زیر آمده است:
- وقتی سرور لبهی شبکهی توزیع محتوای مورد درخواست کاربر را در اختیار نداشته باشد، چه اتفاقی میافتد؟
- پاکسازی یک فایل از Cache چهقدر طول میکشد؟
- بارگذاری فایل روی لبهی شبکه، چهقدر طول میکشد؟
- چه مدت طول میکشد تا یک Cname فعال شود؟
- چگونه CDN موردنظر، به درخواستهای DNS Resolverهای عمومی مانند OpenDNS،Dyn یا Google پاسخ میدهد؟ چنانچه CDN از ends client subnet پشتیبانی نکند موقعیت دقیق کاربران را تشخیص نخواهد داد و کاربران نهایی به دیتاسنتر درستی وصل نخواهند شد.
- آیا مقیاسهای مربوط به CDN، مانند DNS، اتصال، انتظار و واکنش، یکنواخت هستند؟ توجه کنید، مقادیر میانگین را در نظر نگیرید! و به یاد داشته باشید که عملکرد خوب تنها به سرعت وابسته نیست، بلکه قابلیت اطمینان در ارایهی تجربهای ثابت و یکنواخت نیز، اگر مهمتر از سرعت نباشد، به همان اندازه اهمیت دارد.
نتیجهگیری
با در نظر گرفتن تمامی این عوامل، شما و تیم فناوری اطلاعاتتان باید به پرسشهای سادهی زیر پاسخ دهید:
- آیا CDN میتواند عملکردمان را در بازارهای مهمی که در آنها سرور فیزیکی نداریم بهبود ببخشد؟
- اگر آری، چه میزان؟ آیا این بهبود ۵درصد، ۲۰درصد یا ۲۰۰ درصد است؟
- آیا این بهبود به افزایش درآمد تبدیل میشود؟ در این بخش روشی برای سنجش تاثیر بلندمدت CDN بر درآمدتان تعیین کنید.
- همچنین در نظر داشته باشید که افزونبر سرعت، CDNها مزایای دیگری نیز به ارمغان میآورند که برحسب ثانیه سنجیده نمیشوند.
- با Offloading فایلهای استاتیکتان، منابعتان مانند سرورها، پهنای باند و پرسنل آزاد میشوند و میتوان از آنها برای امور مهمتری بهره برد.
- میتوانند به شما کمک کنند حملات منع سرویس توزیعشده (DDoS) را مدیریت کنید.
- برای مدیریت ترافیک فصلی بهتر آماده شوید.
زمانیکه یک سرویسدهندهی CDN را انتخاب کردید و مشغول استفاده از پلتفرم آن شدید، کار به اتمام نمیرسد؛ باید مرتب با ارایهدهندهی CDN خود در ارتباط باشید و همواره عملکردشان را در مقایسه با سرور اصلی کنترل کنید. انجام این کار نوعی رابطهی همزیستی را بین شما و ارایهدهندهی CDNتان برقرار میکند و در بلندمدت، به سود همهی طرفها، بهویژه کاربران نهاییتان است.
روز گذشته سامسونگ با برگزاری مراسمی، سه محصول گلکسی نوت ۹، ای ۹ و ای ۷ را در ایران معرفی کرد و آغاز بهکار فروشگاه مدرن شعبهی اندرزگو را جشن گرفت.
سامسونگ طی مراسمی که با حضور مدیران ارشد دفتر آن در ایران و تعدادی از خبرنگاران برگزار شد، پس از گذشت چندین ماه از آغاز عرضهی جهانی گلکسی نوت 9، این فبلت پرچمدار را برای بازار کشورمان معرفی کرد؛ البته در کنار این محصول شاخص، از دو گوشی میانردهی گلکسی A9 و گلکسی A7 نیز پردهبرداری شد؛ محصولاتی که مدتی پیش در دنیا معرفی شدهاند؛ اما عرضهی آنها هنوز آغاز نشده است. کرهایها در کنار پردهبرداری از کهکشانیهای جدید، روز گذشته آغاز بهکار رسمی شعبهی اندرزگو از مجموعهی فروشگاههای «Samsung Experience Shop» را جشن گرفتند؛ مرکزی که بهادعای مدیران شرکت، عنوان «سومین فروشگاه پیشرفتهی سامسونگ در جهان و پیشرفتهترین آنها در خاورمیانه» را یدک میکشد.
بام سوک هونگ، مدیرعامل دفتر سامسونگ در ایران با اشاره به تعهد شرکت متبوع خود به کاربران ایرانی خود، اعلام کرد که افتتاح پیشرفتهترین شعبهی خاورمیانه از مجموعهی فروشگاههای تجربهی سامسونگ در تهران، اثباتی برای تعهد این شرکت بهحساب میآید که نمایشگاهی از جدیدترین فناوریهای روز دنیا و سومین نمونه از فروشگاههای پیشرفتهی سامسونگ است که مراجعهکنندگان در آن میتوانند تجربهی فراگیری از محصولات شرکت داشته باشند.
هونگ اضافه کرد:
همیشه به این فکر میکردیم که افتتاح صدمین فروشگاه SES موبایل را چگونه متمایز کنیم و من معتقدم که این فروشگاه بهدرستی شایستهی [عنوان] صدمین فروشگاه تجربهی موبایل سامسونگ در ایران است.
در ادامهی مراسم، علیرضا توسلی، مدیر ارشد بخش موبایل دفتر سامسونگ ایران اطلاعاتی را دربارهی فعالیتهای اخیر این دفتر بهاشتراک گذاشت. توسلی با اشاره به سابقهی ۲۹ سالهی فعالیت سامسونگ در ایران، کشورمان را بازاری بسیار مهم و راهبردی برای شرکت متبوع خود دانست و معرفی پرچمداران گذشته با فاصلهای بسیار کم با بازارهای جهانی یا معرفی گلکسی اس ۹ همزمان با سایر نقاط دنیا را از نشانههای اهمیت بازار ایران برشمرد. مدیر ارشد بخش موبایل سامسونگ ایران، مشکلات اخیر بهوجودآمده در بازار موبایل کشور را یکی از دلایل تأخیر در معرفی نوت ۹ عنوان کرد.
توسلی در ادامه افزود که با هدف ایجاد زیرساختهای مناسب جهت توسعهی خدمات برای کاربران ایرانی، دفتر سامسونگ از دو سال پیش واحد تحقیق و توسعهای را راهاندازی کرده است؛ او اعلام کرد که یکی از پروژههای کنونی این واحد، کار روی پشتیبانی از زبان فارسی در دستیار دیجیتال بیکسبی سامسونگ محسوب میشود. توسلی گفت که بهزودی موضوعات پرطرفدار بهزبان فارسی در صفحهی نخست بیکسبی اضافه میشود و در طولانیمدت نیز امکان تعامل کاربران ایرانی با بیکسبی بهزبان فارسی ممکن خواهد شد.
از دیگر خدمات واحد تحقیق و توسعهی دفتر سامسونگ در ایران، اضافهشدن زبان فارسی به اپلیکیشن باشگاه مشتریان سامسونگ محسوب میشود که تعامل سادهتر با کاربران فارسیزبان را ممکن میکند. علیرضا توسلی در ادامهی صحبتهای خود خاطرنشان کرد که هماکنون بهلطف پیشرفت اپراتورهای کشورمان در زمینهی VoLTE، کاربران تعدادی از گوشیهای سامسونگ میتوانند از این فناوری بهره ببرند. مدیر ارشد بخش موبایل سامسونگ ایران اعلام کرد که در حال حاضر ۱۲۰ فروشگاه و مرکز خدمات سامسونگ در کشورمان فعالیت دارند و با تعامل این شرکت با سازمانهای مرتبط برای واردات قطعات گوشیها، برنامهی +Samsung Care نیز در دسترس خواهد بود.
کیانوش ابطحی، مدیر فنی بخش موبایل سامسونگ ایران اعلام کرد که سامسونگ با تمرکز بر بخشهایی از گوشیهای هوشمند که کاربران از عملکرد آنها ناراضی هستند، سعی داشته است تا محصولات کمنقصی را روانهی بازار کند؛ او گفت در همین راستا، دفتر این شرکت در ایران نیز با برگزاری نظرسنجی بین کاربران سامسونگ در شبکههای اجتماعی و البته خبرنگاران، نقاط ضعف گوشیها را زیر ذرهبین قرار داد. بهگفتهی ابطحی بیش از ۶۴۰۰ نفر در این نظرسنجی شرکت داشتند که نزدیک به ۷۰ درصد آنها زیر ۳۰ سال بودند.
نخستین خواستهی مشترک شرکتکنندگان در نظرسنجی دفتر سامسونگ در ایران، حافظهی بیشتر بوده است؛ بهطوری که بیش از ۲۵ درصد آنها، حافظهی ۱۲۸ گیگابایت و بالاتر را مناسب دانستهاند. حدود ۵۰ درصد از شرکتکنندگان با عملکرد باتری مشکل داشتهاند، ۵۳ درصد از دوربین گوشی خود ناراضی بودهاند و ۳۰ درصد از آنها نیز مشکلاتی نظیر افت سرعت و کرشکردن اپلیکیشنها را در گوشی هوشمندشان تجربه کردهاند. مدیر فنی بخش موبایل سامسونگ ادعا میکند که کرهایها برای برطرفکردن چنین مشکلاتی، گوشیهای گلکسی نوت ۹ و گلکسی A9 را طراحی کردهاند.
بهروزرسانی: گزارش ویدیویی اضافه شد.
شما کاربران عزیز زومیت پیش از این بررسی ما از گلکسی نوت ۹ و نگاه نزدیکمان به دو گوشی گلکسی A9 و گلکسی A7 را تجربه کردهاید؛ اما میتوانید مشخصات فنی کامل آنها را در صفحهی گوشی سامسونگمشاهده کنید.
رقابت درگ دیدنی هاچبکهای جذاب و قدرتمند ژاپن، فرانسه و کرهی جنوبی؛ هوندا سیویک تایپ R، رنو مگان RS یا هیوندای i30 N، کدام مدل پیروز خواهد شد؟
وقتی صحبت از هاچبکهای اسپرت باشد، معمولاً هوندا سیویک تایپ آر و رنو مگان RS در کانون توجه قرار میگیرند. اما چند وقتی است که خودروسازان کرهای نیز به این بخش از بازار وارد شدهاند و به دنبال بیشترین فروش در این بخش هستند. عرضه هیوندای i30 N نشان داد که میتوان با قیمتی به مراتب پایینتر، لذت سواری هاچبکهای جذاب را چشید. تحریریه وبسایت تاپگیر این سه خودرو را رو در روی هم قرار داده است تا یک بار برای همیشه برنده این رقابت درگ را مشخص کند.
مقالههای مرتبط:
هوندا سیویک تایپ آر در بازار بریتانیا از پیشرانه ۲ لیتری توربوشارژ بهره میبرد که قدرتی معادل ۳۱۶ اسب بخار و گشتاوری به میزان ۴۰۰ نیوتنمتر تولید میکند. البته نسخه آمریکا شمالی، ۱۰ اسب بخار قدرت کمتری دارد. وجود جعبهدنده ۶ سرعته دستی با فناوری دور موتور هماهنگ خودکار که تعویض دندهها را سادهتر کرده است و همچنین قابلیت تنظیم سیستم تعلیق در سه حالت مختلف، از ویژگیهای مثبت این هاچبک ژاپنی به شمار میرود. در مقابل رقیب فرانسوی علاوهبر نسخه دنده دستی، جعبهدنده ۶ سرعته دو کلاچه نیز در دسترس مشتریان قرار داده است. پیشرانه ۱.۸ لیتری ۴ سیلندر رنو مگان RS Cup 280 قدرتی به میزان ۲۷۶ اسب بخار و گشتاوری معادل ۴۹۱ نیوتنمتر تولید میکند.
اما پیشرانه سومین شرکت کننده در این مسابقه درگ، ۲۷۱ اسب بخار قدرت دارد که بدون تجهیزات پکیج پرفورمنس، تنها ۲۴۷ اسب بخار تولید میکند. هیوندای i30 N همانند دو رقیب دیگر از جعبهدنده ۶ سرعته دستی بهره میبرد و از اواخر سال میلادی ۲۰۱۹، جعبهدنده دوکلاچه نیز در فهرست آپشن های انتخابی خریداران قرار میگیرد. پیش از مشاهده ویدئو فکر میکنید کدام خودرو میتواند پیروز این رقابت شود؟ نظر خود را با ما در میان بگذارید.
بشر امروز، مانند بسیاری از مدیران سازمانی، علاقهی خاصی به صندلیاش دارد که همین مسئله باعث شده است مشکلاتی گریبانگیر سلامتی او شود.
در متون کتاب مقدس مانند انجیل اسمی از صندلی آورده نشده است. حتی در اثر ۳۰ هزار خطی هومر یونانی هم اثری از نام صندلی نیست. در نمایشنامهی هملت که در سال ۱۵۹۹ میلادی نوشته شده است، باز هم چیزی به نام صندلی دیده نمیشود. اما در اواسط قرن نوزدهم روند داستان کاملا متفاوت میشود. بهطوری که در یکی از آثار چارلز دیکنز به نام خانهی متروک حدود ۱۸۷ بار به نام صندلی اشاره میشود. در این مدت زمان چه تغییری میتواند ایجاد شده باشد؟
با تمام ویژگیهای دوستداشتنی صندلی، این اختراع به ظاهر مفید ضررهایی هم برای سلامتی ما به همراه دارد. از طرفی بشر امروز همانطور که نمیتواند از آلودگی هوا اجتناب کند، قادر به کنار گذاشتن صندلی هم نیست. در حال حاضر صندلیها در همهجا وجود دارند؛ از دفاتر اداری گرفته تا قطارها، کافهها، رستورانها، اتومبیلها، سالنهای کنسرت، سینماها، بیمارستانها و منازل، شاهد حضور صندلیها هستیم. مطمئنا وجود صندلیها یکی از نشانههای دورهی کنونی زمینشناسی یا همان آنتروپوسین است. در واقع ظهور صندلی به دلایلی چون تغییر در مد، سیاست، سبک کاری و راحتطلبی روی داده است.
تاریخچهی ظهور صندلی
اولین صندلیها در دوران اولیهی مدرن (سالهای ۱۵۰۰ تا ۱۸۰۰ میلادی) روی کار آمدند و به نظر میرسد که محبوبیت آنها در طول دوران انقلاب صنعتی شکل گرفت. قبل از قرن هجدهم هم صندلی به راحتی قابل دسترس بود اما اکثریت مردم اقبالی به آن نداشتند. حتی دوران امروز هم تحمل نشستن بر روی صندلیهای چوبی سخت و گرانقیمت گذشته، کار آسانی نیست. با این حال، نوآوری به فرهنگ نشستن هم راه پیدا کرد و این مد جدید از دربار سلطنتی فرانسه شروع به محبوب شدن کرد.
چندین قرن پیش، داشتن صندلی نشان از ثروت و طبقهی بالای اجتماعی افراد داشت. در اولین صفحهی کتاب شاه لیر شکسپیر، پادشاه در هنگام ورود روی صندلی نشسته است و این صندلی توسط خدمتکاران حمل میشود. البته در دنیای امروز هم صندلی نوعی نماد جایگاه بالای افراد شناخته میشود. بهعنوان مثال، بالاترین دستاورد حرفهای در یک محیط آکادمی این است که فرد صاحب صندلی مخصوص شود. در زبان انگلیسی به فردی که مدیریت جلسه را بر عهده میگیرد Chair میگویند که معادل واژه ی صندلی است. ضمن این که رییس یک شرکت به عنوانChairman شناخته میشود؛ از طرفی، این حقیقت در تمام جهان پذیرفته شده که بهترین صندلی هر سازمان متعلق به رییس آن مجموعه است.
فراگیر شدن صندلی
پس از وقوع انقلاب فرانسه، استفاده از صندلی فراگیرتر شد و تغییرات آهسته در الگوی کاری افراد شکل گرفت. پیش از این، اکثریت شغلها در دورهی ویکتوریا بهعنوان کار بدنی یا کارخانهای بودند. تا پایان قرن نوزدهم، موج دوم انقلاب فناوری به راه افتاد و نوآوریهایی مانند ماشین تحریر، تلگراف و استفاده از انرژی برق گسترش پیدا کرد و به دنبال آن، بازار کار هم شروع به تغییر کرد. کارمندان دفتری ادارهجات اولین گروه شغلی بودند که به سرعت با این تغییرات همراه شدند. آمار سرشماری سال ۱۸۵۱ میلادی نشان می دهد که در آن زمان، جمعیتی کمتر از ۴۴۰۰۰ نفر به کار اداری مشغول بودند. در طی دو دهه این رقم به ۹۱ هزار نیروی کار اداری افزایش پیدا کرد. امروزه، کارکنان پشت میز نشین اکثریت نیروی کار را تشکیل میدهند.
در طول قرن بیستم، فعالیتهای نشستنی دیگری به سبک زندگی ما اضافه شد. خواندن رمان در قرن نوزدهم محبوبیت فراوانی پیدا کرد و با ورود سینما، رادیو و تلویزیون، فعالیتهای اوقات فراغت شکل بیتحرکتری به خود گرفت. اخیرا هم بازیهای رایانهای، رسانهها و دیگر سرگرمیهای نمایشی ما را به نشستن تشویق میکند. بنابراین انسان عصر آنتروپوسین برای انجام فعالیتهای مدرن خود به صندلیاش نیاز دارد.
مضرات صندلی نشینی
سبک زندگی مدرن با کمک صندلی باعث شده است که به یکجا نشستن و بیتحرکی عادت کنیم. تحقیقات انجامشده توسط بنیاد قلب بریتانیا نشان داده است که ما ۹.۵ ساعت از زمان خود را بیتحرک سپری میکنیم. این بدان معنا است که حدود ۷۵ درصد از زمان ما در حالت غیرفعال بهسر میشود. طبیعی است که این مسئله مشکلاتی را برای ما به همراه دارد.
بافتهای نرم و سخت بدن ما از این منطق پیروی میکنند: یا از ما استفاده کن یا ما را از دست بده! عضلات و استخوانهای ما نسبت به استفادهی زیاد یا بیتحرکی، واکنش نشان میدهند. به این ترتیب نوع فعالیت بدنی ما مشخص میکند که استخوان ما محکمتر یا سستتر شوند و عضلات ما قویتر یا ضعیفتر باشند. نشستن طولانی مدت روی صندلی باعث میشود که بیشتر عضلات کمر حالت خود را از دست بدهند و ستون فقرات ما ضعیف شود. به همین دلیل کمردرد اولین عامل معلولیت در جهان امروز شناخته شده است.
از آنجا که در عصر آنتروپوسین زندگی میکنیم، میتوانیم خودمان را در طبقهی انسان آنتروپوسینی در نظر بگیریم. در دوران پارینه سنگی یاپالئولیتیک، بشر اغلب اوقات در دوران کودکی جان خود را از دست میداد. خشونت و جراحت از علل شایع مرگومیر افراد آن زمان بود. این در حالی است که انسان مدرن امروز به علت اختلالات متابولیکی مانند دیابت نوع ۲، بیماریهای قلبی و بعضی از سرطانهای مرتبط با بیتحرکی جان خود را از دست میدهد.
طی پژوهشی که در سال ۲۰۱۲ انجام شد، اثر بیتحرکی روی ۷۸۱۳ زن مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد زنانی که بیش از ۱۰ ساعت در حالت نشسته قرار دارند دارای تلومرهای کوتاهتری هستند. تلومرها در واقع سرپوشهای انتهای رشتههای DNA هستند که از آن محافظت میکنند و نوعی شاخص پیری سلولی نیز در نظر گرفته میشوند. بیتحرکی این افراد باعث شده بود که از نظر بیولوژیکی بدن آنها ۸ سال پیرتر از سن واقعیشان باشد. در این میان، مطالعات دیگر نشان میدهد که تمرینات کوتاه ورزشی نمیتواند این بیتحرکی را جبران کند.
این مطالعات و بسیاری از نتایج دیگر بیانگر این واقعیت هستند که باید در مورد علاقه و وابستگی خود به صندلیهایمان تجدیدنظر کنیم!
جشنوارهی متفاوت و بامزهی عکاسی کمدی حیات وحش، تصاویر منتخب این دورهی خود را منتشر کرد.
جشنواره عکاسی کمدی از حیات وحش سال ۲۰۱۸ طبق رسم هرسالهی خود برگزار شد و هرچند باورش برای بسیاری سخت باشد که چنین مسابقهای وجود دارد، اما عکاسان بسیاری از سراسر دنیا در این مسابقهی عجیب و جذاب شرکت کردهاند تا خندهدارترین کادرهای ثبتشده از دنیای حیات وحش در یک سال اخیر را به رقابت بگذارند.
با زومیت همراه باشید تا ۲۰ تصویر منتخب از مجموع ۴۱ فینالیست این رقابت بانمک را با هم به تماشا بنشینیم.
توله خرس ساحلی قهوهای که سردرد گرفته است!، اثر Danielle D’Ermo
خرس عکاس، اثر Roie Galitz
قاه قاه!، اثر Kennedy
خمیازه، اثر Danielle D’Ermo
بالش فوقالعاده، اثر Denise Dupras
تقسیم، اثر Geert Weggen
Rhinopeocock 4 (اشاره به ترکیب طاووس و کرگدن)، اثر Kallol Mukherjee
نفس عمیق!، اثر Jackie Downey
میمون لمور شگفت زده، اثر Jakob Strecker
ایمن برانید!، اثر Jonathan Irish
سردرد، اثر Maureen Toft
بوفالوها در اثری از Michael Lane
جاسوسی، اثر Muntazeri Abdi
شادی؟، اثر Muriel Vekemans
آدمها برگشتند!، اثر Patty Bauchman
کفتارِ پرنده، اثر Kevin Rooney
این است اسپارتا!، اثر Sergey Savvi
قایم باشک، اثر Shane Keena
مادر از جلسه اولیا و مربیان مدرسه برگشته است!، اثر Valtteri Mulkahainen
گرفتار در قانون، اثر Mary McGowan Brandon
قراردادهای هوشمند، دستاورد فناوری بلاکچین محسوب میشوند اما استفاده از آنها در مسائل دنیای واقعی، تا به امروز در هالهای از ابهام قرار داشت.
قطعا تا به امروز شنیدهاید که بلاکچین و فناوری قراردادهای هوشمند، زندگی ما را متحول خواهند کرد. البته، یک مورد پیش از این تحول باید در نظر گرفته شود. قبل از هرگونه ساختارشکنی انقلابی این فناوری، باید تأثیر آن روی مسائل واقعی جهان روشن شود. این تأثیر تا به امروز تقریبا غیرممکن بهنظر میرسید.
این مسئله که با نام Oracle Problem شناخته میشود، یک چالش فناوری است که مانع از ورود بلاکچین به زندگی روزمرهی ما میشود. البته بهنظر میرسد این چالش نیز توسط بازیگران دنیای فناوری حل شده باشد. استارتاپی با نام Chainlink در حال ترکیب نرمافزار خود با سختافزارهای امنی با نام Town Crier است که توسط یک گروه تحقیقاتی دانشگاهی در حوزهی رمزنگاری توسعه یافتهاند. بهنظر میرسد ترکیب این نرمافزار و سختافزار بیش از همیشه به حل چالش اوراکل نزدیک باشد.
قراردادهای هوشمند (Smart Contracts)، برنامههایی ذخیرهشده در یک بلاکچین هستند. این قراردادها قابلیت خودکار کردن روند تراکنش ارز دیجیتال بین کاربران را دارند. این تراکنشها، بر اساس قوانین مصوب در برنامهها انجام میشوتد. در اوراکل نیز همان فیدهای دادهی زندهای هستند که دادههایی مانند آبوهوا، نرخ کارمزد صرافیها، اطلاعات پرواز خطوط هوایی و نتایج مسابقات ورزشی را به قراردادهای هوشمند ارسال میکنند.
ایدهی اصلی بر این اساس استوار است که دو سیستم در کنار یکدیگر، خدمات مبتنی بر بلاکچین را با اتفاقات دنیای واقعی مرتبط کند. این ارتباط، با درجهی بالاتری از امنیت انجام خواهد شد و قطعا از روشهای کنونی کاربردیتر میشود. بهعنوان مثال وقتی پرواز شما لغو میشود، یک قرارداد هوشمند بهصورت خودکار هزینهی آن را پس از دریافت دادههای قابل اعتماد از خطوط هوایی، باز میگرداند.
سرگی نازاروف، مدیرعامل این استارتاپ در مورد مانع اصلی رویکرد فوق اعتقاد دارد سرویسهای کنونی اوراکل، در قدم اول هدف پیادهسازی یک سیستم بلاکچین را از بین میبرند. از طرفی، بهعنوان مثال در اتریوم، همهی نودهای حاضر در شبکه، همهی قراردادهای هوشمند را پردازش میکنند. در نتیجه، برنامهها امکان خاموش یا متوقف شدن ندارند. سرویسهای اوراکل امروزی نیز بیش از اندازه متمرکز هستند؛ آنها نقاط ثابتی دارند که بهراحتی در معرض نفود و خرابکاری خواهند بود.
در نتیجهی تعاریف بالا، قراردادهای هوشمند به دادههای دنیای واقعی دسترسی ندارند. بدون این دسترسی نیز آنها مانند شهرهایی بدون برق هستند. آری جولز استاد دانشگاه کورنل این تعریف را برای قراردادها بهکار میبرد و معتقد است با این شرایط نمیتوان کار خاصی با آنها انجام داد.
جولز و همکارانش در دانشگاه کورنل و بخش تحقیقات ارز دیجیتال و قراردادهای هوشمند، سختافزارهای تاون کرایر را توسعه دادهاند. آنها این سختافزارها را رابطهایی امن و قابل اعتماد برای اتصال بلاکچین اتریوم به منابع دادهی آنلاین مجهز به HTTPS معرفی میکنند. بخش اصلی محصول آنها نیز برنامهای است که داخل یک قطعهی سختافزاری ایزوله اجرا میشود.
این قطعهی سختافزاری (که اصطلاح محاصره برای آن استفاده میشود)، وظیفهی حفظ برنامه از حملات مخرب و محرمانه نگاهداشتن پردازشها را بر عهده دارد. این قطعه، درخواستها برای داده را از قراردادهای هوشمند دریافت میکند. بهعنوان مثالی از این درخواستها میتوان درخواست یک قرارداد هوشمند خطوط هوایی در مورد لغو شدن پرواز را مثال زد. سپس، پاسخها از وب سایت یا ایستگاههای اطلاعاتی به بلاکچین پس فرستاده میشوند.
با استفاده از رمزنگاری و فرض امن بودن سختافزارها، این تبادل داده با اطمینان کامل به مقصد (بهعنوان مثال، قراردادهای هوشمند پرواز) فرستاده میشود. در واقع مقصد نهایی مطمئن است که داده بدون هیچ دخالت و دستکاری مستقیما از سختافزار تاون کرایر فرستاده میشود.
اگرچه تاون کرایر احتمالا از مدلهای سنتی فیدهای داده امنتر باشد، اما قابلیت اعتماد سیستمهای غیرمتمرکز را به همراه ندارد. در این مرحله، استارتاپ چینلینک وارد بازی میشود. نرمافزار این استارتاپ، شبکهی غیرمتمرکز اوراکلها را به کار میگیرد تا خدمات بر پایهی قراردادهای هوشمند انجام شده و وابسته به یک منبع متمرکز نباشند.
اعتماد به صحیح بودن دادههای ارسالشده توسط چینلینک نیز توسط رمزنگاری تأمین میشود. در این میان، مشتریان سرویس میتوانند انواع مختلف سرویسهای غیرمتمرکز را از استارتاپ خریداری کنند. در این مدل، نودهای شبکه نیز در ازای ارائهی داده، کسب درآمد میکنند. نوزاروف اعتقاد دارد ترکیب نرمافزار چینلینک با سختافزار تاون کرایر، اولین شبکهی امن و غیرمتمرکز اوراکل در جهان است.
چینلینک برای نشان دادن قابلیتهای شبکهی اوراکل خود، با سیستمهای قرارداد هوشمند متعددی همکاری کرد. یکی از این پروژههاOpenLaw نام دارد و قراردادهای قانونی بهصورت قراردادهای هوشمند را زمینهی کاری خود معرفی میکند. این پروژه از اوراکل چینلینک برای تعیین نرخ تبدیل اتر به دلار در زمان مشخص استفاده میکند. بنیانگذار OpenLaw آرون رایت در این مورد میگوید:
نمیدانم آیا کسی توانسته است مشکل اوراکل را بهطور کامل کند یا خیر؛ البته چینلینک و تاون کرایر تلاشهای اولیهی خوبی در این زمینه هستند.
با گذشت زمان و پیشرفت بسیار سریع فناوری و دستگاههای هوشمند، اکنون نسل آیندهی ارتباطات با نام 5G و صفحهنمایشهای منعطف بهتدریج در حال ورود به عرصهی مصرف هستند.
به گزارش خبرگزاری کرهای ET News، هواوی در مراسمی خصوصی، نسخهی آزمایشی از نمونهی اولیهی دستگاهی انعطافپذیر مبتنی بر 5G را برای خدماتدهندههای ارتباطی کرهای رونمایی کرده است. همچنین یکی از مقامات ارشد دولت تایید کرده که Huawei در حال کار روی یک محصول انعطافپذیر با پشتیبانی از نسل بعدی شبکهی ارتباطی است.
خبرگزاری کرهای اعلام کرد که برنامههای این شرکت جهت معرفی این گوشی در MWC 2019 هدفگذاری شده است. با توجه به گزارش و تایید رسمی، دستگاه هواوی کاملا آماده است و این خبرگزاری از پیشرفته بودن محصول نامبرده شگفتزده شده است.
تصویر نمونهی اولیه منتشرشده توسط خبرگزاری کرهای
زمانی که این گوشی 5G در حالت باز قرار بگیرد، اندازهای در حدود هشت اینچ دارد و در حالت تاشده، پنج اینچ خواهد بود که اندکی بزرگتر از نمونهی اولیهی گوشی انعطافپذیر سامسونگ با اندازهی ۷.۳ و ۴.۶ اینچی است. کارخانهی سازندهی نمایشگر این گوشی، BOE است که دفتر مرکزی آن در پکن واقع شده و مراکز تحقیق و توسعهی متعددی در سراسر جهان دارد. پیش از این هم گفته شده بود که هواوی قصد دارد گوشی با نمایشگر انعطاف پذیر را پیش از سامسونگ عرضه کند.
اگرچه هواوی ایدهی خود را برای نمایندگان مخابرات و مقامات رسمی دولتی رونمایی کرده است، اما هیچکدام از اعضای شعبهی کره این شرکت راهیابی این دستگاه به قفسههای خردهفروشی کره را تایید نکردهاند.
قدم آخر برای تبدیل شدن محصول هواوی به اولین گوشی منعطف مبتنی بر فناوری 5G، آزمایش سرعت نسل آتی شبکههای ارتباطی است؛ هنگامی که تجاریسازی 5G کامل شود و این نسل آمادهی بهرهبرداری باشد، هواوی دستگاه خود را رونمایی و روانهی بازار میکند.
در حال حاضر تنها ایالات متحده آمادگی لازم را جهت انتقال به شبکههای جدید دارد؛ اما با توجه به ارتباط بین شرکتهای چینی و مقامات کاخ سفید و اطلاعات بهدستآمده، این دستگاه تاشدنی احتمالا در حدود نیمهی دوم سال ۲۰۱۸ در اروپا به فروش میرسد.
شرکت جیایسی موتورز چین قصد دارد تا سال آینده، خودروی الکتریکی Aion S را با فناوری خودران سطح ۲ روانه بازار آمریکا کند.
جیایسی موتورز (GAC Motors) چین اعلام کرد که قصد دارد با رونمایی از خودروی الکتریکی جدید آیون اس (Aion S) در نمایشگاه خودرو گوانگژو، با تسلا وارد رقابت شود. Aion S در سال آینده وارد خط تولید میشود و جدیدترین خودروی الکتریکی GAC به شمار میرود که با تمسک به قیمت معقول و عملکرد شبیه محصولات برقی تسلا، به دنبال جذب مشتریان است. شرکت GAC NE از زیرمجموعههای جیایسی موتورز، این محصول را تولید میکند.
GAC موتورز جزئیات زیادی در مورد مشخصات فنی آیون اس ارائه نکرد، اما گفته میشود که این سدان برقی دارای قابلیت آئرودینامیکی بالا با ضریب درگ ۰.۲۴۵ است. این شرکت میگوید چنین ضریب درگی تقریبا مشابه تسلا مدل 3 است.
علاوهبر ویژگی آئرودینامیکی، Aion S دارای سپر جلوی نسبتاً متعارف با جلوپنجره مشبک به همراه چراغهای جلو LED است. در زیر سپر میتوان دریچههای ورودی هوا را مشاهده کرد که به نظر میرسد بیشتر جنبه نمایشی داشته باشد. خودروی برقی Aion S از رینگهای شیک و سانروف نیز بهره میبرد. این مدل همچنین دارای چراغهای عقب LED و قطعات سیاه رنگ است که از ستونهای عقب (C-pillar) عبور میکنند.
در حالی که GAC موتورز مشخصات عملکردی Aion S را ذکر نکرده است، اما مقامات این شرکت تایید میکنند که این خودروی الکتریکی با شعاع حرکتی بیش از ۵۰۰ کیلومتر همراه خواهد بود. این مدل همچنین از سیستم پایداری بدنه بوش و فناوری رانندگی نیمهخودران سطح ۲ بهره میبرد. از جمله سایر فناوریهای مورد استفاده در خودروی برقی آیون اس میتوان به دستیار پارک خودکار، دستیار کروز و دستیار تشخیص شلوغی ترافیک اشاره کرد.
اگرچه ممکن است برخی افراد در توانایی GAC موتورز برای مقابله با تسلا تردید داشته باشند، اما این شرکت با اشاره به پنج فناوری برتر خود شامل باتری، پیشرانه، واحدهای کنترلی، یکپارچگی سیستمها و سیستمهای اتصال الکترومکانیکی، از جاهطلبی خود دفاع میکند. این شرکت همچنین خاطرنشان میکند:
در گذشته مردم به تویوتا، هوندا و هیوندای میخندیدند، اما حالی دیگر کسی به این شرکتهای بزرگ نمیخندد.
GAC موتورز قصد دارد تا سال آینده، فروش خودروی الکتریکی Aion S را در بازار ایالات متحده آمریکا آغاز کند؛ در صورتی که همه چیز طبق برنامه پیش برود، این شرکت در دستیابی به هدف خود موفق خواهد شد.
اینستاگرام طی اطلاعیهای اعلام کرده است که قصد دارد از این پس، بهصورت جدی با حسابهای کاربری دارای فالوور، لایک و کامنت فیک، برخورد کند.
اینستاگرام یکی از محبوبترین شبکههای اجتماعی این روزها است و افراد زیادی در سراسر جهان (و بهخصوص ایران) از آن استفاده میکنند. تمایل به دیدهشدن باعث میشود که برخی از کاربرهای این شبکهی اجتماعی دست به اقدامات نادرستی نظیر جذب فالوور فیک بزنند و از آن طریق، تعداد فالوورهای خود را بههمراه تعداد لایکها و کامنتهای پستهایشان، افزایش دهند.
این شبکهی اجتماعی بهتازگی اطلاعیهی مهمی را در این رابطه منتشر کرده است. Instagram اعلام کرده که قصد دارد با اپلیکیشنهای مخصوصی که مردم برای گذاشتن کامنتهای اسپم در پستها یا فالو و سپس آنفالو کردن دیگران بهمنظور افزایش تعداد فالوورهای خود از آنها استفاده میکنند، به مبارزه بپردازد.
این شرکت طی اطلاعیهای در وبلاگ رسمی خود اعلام کرده است که کاربران باید این اپلیکیشنهای غیرقابلاعتماد را که با قوانین اینستاگرام در تضاد هستند، کنار بگذارند؛ در همین راستا، این شبکهی اجتماعی برای چنین افرادی، یک هشدار برای تغییر رمز عبور حساب خود بهمنظور قطع ارتباط با اپلیکیشنهای افزایش فالوور، میفرستد.
اینستاگرام میگوید استفاده از چنین اپلیکیشنهایی ممکن است تجربهی کار با این شبکهی اجتماعی را برای برخی افراد، تحت تاثیر قرار دهد؛ اینستاگرام صراحتا اشاره میکند که اکانتهای دارای فالوور فیک ممکن است از برخی ویژگیهای این شبکهی اجتماعی، محروم شوند.
اینستاگرام امیدوار است که کاربران، نام کاربری و رمز عبور اکانت خود را به هیچوجه در اختیار شرکتهای شخص ثالث قرار ندهند تا خطر هک شدن و از دست رفتن اطلاعاتشان، آنها را تهدید نکند. بنابراین اگر طی این چند روز شاهد افت تعداد فالوورها در برخی پیجهای اینستاگرامی شدهاید، بدانید که آن پیج از فالوورهای فیک استفاده میکرده است.
نمونهی هشدارِ فرستادهشده برای کسانی که از فالوور، لایک و کامنت فیک استفاده میکنند
رویکرد جدید اینستاگرام برای مقابله با حسابهای کاربری دارای فالوور فیک، در اصل از کمپینهای آنلاین اخیر برای مقابله با نشر اطلاعات غلط از طریق این شبکهی اجتماعی و فیسبوک نشات میگیرد.؛ جایی که برخی افراد با سوءاستفاده از فضای این شبکههای اجتماعی، روی افکار عمومی تاثیر میگذارند؛ موضوعی که مستقیما روی اتفاقات مهمی مثل انتخابات آمریکا، اثرگذار است.
فیسبوک گفته است که اکثر این حسابهای کاربری، در حقیقت حسابهای فیک هستند؛ این شبکهی اجتماعی در همین راستا، بیش از ۱.۵ میلیارد حساب کاربری را حذف کرده است. قطعا جلوگیری از فعالیت اپلیکیشنهای شخص ثالث که به منظور افزایش فالوور اکانتها، با آنها همگامسازی میشوند، میتواند از چنین اتفاقاتی تا حد زیادی پیشگیری کند.
اینستاگرام از سال ۲۰۱۴ به بعد، حذف کردن اکانتهای فیک را آغاز کرده، اما این نخستین باری است که این شرکت، حذف کردن لایکهای فیک را از پستها، بهصورت عمومی رسانهای میکند. اینستاگرام میگوید که موفق به ساخت ابزار مخصوصی مبتنی بر یادگیری ماشینی شده است که با بهرهگیری از آن، حسابهایی را که از اپلیکیشنهای شخص ثالث برای افزایش فالوور، لایک و کامنت استفاده میکنند، شناسایی میکند.
برخی از محبوبترین اپلیکیشنهای افزایش فالوور نظیر Instagressو Social Growth از مدتی پیش غیرفعال شدهاند، اما اپلیکیشنهای دیگری مثل InstarocketProX ،Archie و Boostio هنوز هم به فعالیت خود ادامه میدهند و بسته به سرویسهایشان، بهصورت ماهانه ۱۰ تا ۴۵ دلار از کاربرانشان پول دریافت میکنند. چنین اپلیکیشنهایی بارها مدعی شدهاند که قوانین اینستاگرام را نقض نمیکنند، اما واضح است که این موضوع حقیقت ندارد.
نشریهی نیویورک تایمز اوایل سال ۲۰۱۸ در گزارشی اعلام کرد که بسیاری از سلبریتیهای شناختهشده برای اکانتهای توییتر خود از شرکتی به نام Devumi فالوور فیک خریداری میکردند، اما در نهایت از این کار دست برداشتند.
بهطور معمول، کاربران برای استفاده از اپلیکیشنهای شخص ثالث افزایش فالوور، لازم است نام کاربری و رمز عبور حساب خود را در اختیار آنها قرار دهند تا این اپلیکیشنها بتوانند کنترل حساب را در دست بگیرند و بهصورت خودکار پستهای مردم را لایک کنند، زیر آنها کامنت بگذارند یا دیگر حسابها را فالو کنند. از این پس کاربرانِ چنین اپلیکیشنهایی از سوی اینستاگرام اخطاریه دریافت میکنند؛ اخطاریهای که اعلام میکند اینستاگرام، لایکها، فالوها و کامنتهای اصطلاحا «غیرقابلاعتماد» را که از طریق این اپلیکیشنها ثبت شده، حذف کرده است. در این میان، سوالی بزرگ مطرح میشود؛ آیا اینستاگرام بالاخره قصد دارد بهطور جدی با تبلیغات قرارگرفته روی اپلیکیشن خود که سرویسهای افزایش فالوور فیک را معرفی میکند، برخورد کند یا خیر. در واقع دیدن چنین تبلیغاتی میتواند مردم عادی و بهخصوصاینفلوئنسرها را به استفاده از فالوور فیک، ترغیب کند.
یکی از نمایندگان اینستاگرام در پاسخ به خبرنگار سایت تککرانچ میگوید: «تبلیغات اپلیکیشن ما، مطابق قوانینمان هستند؛ در این قوانین، برخی فعالیتهای هرز نظیر جمعآوری لایک، کامنت و فالوور، ممنوع اعلام شدهاند. بنابراین ادعای شما در مورد نقض قوانین اینستاگرام توسط این تبلیغات، درست است؛ لطفا اگر چنین تبلیغاتی را مشاهده کردید به ما گزارش دهید».
تعداد فالوورهای حسابهای شبکههایی نظیر اینستاگرام تاثیر مستقیمی روی اثرگذاری بر مردم، اعتبار و میزان درآمد صاحبان آن حسابهای کاربری دارد. این ماجرا بیشتر از همه برای افراد مشهوری نمود پیدا میکند که با دریافت مبالغی مشخص (بسته به تعداد فالوورها) از برخی شرکتهای مشهور، برای آنان کار تبلیغات انجام میدهند.
حال که برخی شرکتها حتی در اکانتهای نهچندان بزرگ با تقریبا هزار فالوور هم کار تبلیغات انجام میدهند، جذابیت اپلیکیشنهای کسب فالوور فیک برای مردم بیش از پیش شده است.
اگر کسی نتواند تعداد فالوورهای موجود در برخی پیچهای اینستاگرامی را باور کند و همواره در این زمینه به پیجها مشکوک باشد، بیشک مشروعیت این شبکهی اجتماعی زیر سوال میرود. مطمئن باشید هر کس که از اپلیکیشنهای شخص ثالث برای افزایش فالوورهای خود استفاده میکند، لیاقت توجه مردم را ندارد و اینستاگرام موظف است حساب چنین افرادی را در صورت متوقف نکردن جذب فالوور فیک، برای همیشه ببندد.
بر اساس یافتههای جدید احساسات مربوط به روابط عاطفی یا استرس کاری میتوانند بر بیماریهای قلبی تأثیر بگذارند.
دکتر سندیپ جاهار در اثر خود با عنوان قلب: یک تاریخ معتقد است پزشکان باید بیشتر به تأثیر معیارهایی مثل روابط ناخوشایند و استرس کاری بر بیماریهای قلبی توجه کنند. تقریبا یک قرن پیش، دانشمندی به نام کارل پیرسون پس از یک مشاهدهی عجیب و غریب به بررسی سنگهای قبر پرداخت: زن و شوهرها معمولا در فاصلهی یک سال از یکدیگر فوت کرده بودند.
اگرچه این بررسی در آن زمان مورد توجه قرار نگرفت؛ اما بر اساس بررسیهای کنونی استرس و ناامیدی میتوانند تأثیر قابل توجهی روی سلامت انسان به ویژه قلب بگذارند. یکی از بارزترین نمونهها شرایطی موسوم به کاردیومیوپاتی تاکوتسوبو یا سندرم قلب شکسته است که در آن مرگ همسر، نگرانیهای مالی یا بعضی اتفاقات حسی و هیجانی به شدت قلب را ضعیف میکنند و منجر به علائمی مثل حملهی قلبی میشوند.
این بار احساسی، قلب به شکل یک گلدان ژاپنی سنتی موسوم به تاکوتسوبو درمیآورد که قسمت بالای آن باریک و قسمت پائین آن پهن است. رابطهی بین سلامت احساسی و سلامت قلبی موضوع کتاب جدید دکتر سندیپ جاهار به نام قلب: یک تاریخ است. دکتر جاهار بهعنوان یک متخصص قلب و عروق به بررسی تاریخچهی پزشکی قلب و عروق و پیشرفتهای فناورانهی آن از جمله جراحی قلب باز تا قلب مصنوعی پرداخته است.
اما با وجود تغییرات و نوآوریهای قلبی عروقی، دکتر جاهار معتقد است حوزهی قلب و عروق باید بیشتر به معیارهای احساسی تأثیرگذار بر بیماری قلبی مثل روابط ناخوشایند، فقر، نابرابری درآمدی و استرس کاری توجه کند. او میگوید:
به اعتقاد من پیشرفتهای علمی بهصورت تکراری ادامه پیدا میکنند. اما یکی از موانع بزرگ، دسترسی به منابع بیشتر برای تأکید بر ارتباط قلب احساسی و قلب بیولوژیکی است.
علاقهی دکتر جاهار به این حوزه از تاریخچهی بیماری قلبی بدخیم در خانوادهی او سرچشمه میگیرد، بیماری قلب تعداد زیادی از بستگان او را به کام مرگ کشاند. پدربزرگ پدری او پس از روبهرو شدن با یک مار کبرای سیاه در هندوستان دچار حملهی قلبی شد و در سن ۵۷ سالگی جان خود را از دست داد. از آن زمان او به بررسی قلب علاقهمند شد.
جاهار پس از دانشکدهی پزشکی، برای تخصص قلب و عروق بورسیه دریافت کرد و سپس به سمت مدیریت برنامهی خطای قلبی در مرکز پزشکی یهودیان لانگ آیلند و یکی از نویسندگان نیویورک تایمز منصوب شد. دکتر جاهار از سن ۴۵ سالگی با بیماری قلبی دست و پنجه نرم میکند. با وجود سبک زندگی منظم و سالم، بر اساس آزمایش آنژیوگرام CT بعضی رگهای شریانی او دچار انسداد شدند. دکتر جاهار با بررسی بعضی تصاویر رادیولوژی به نتایج شگفتانگیزی در این مورد رسید و میگوید حس کردم یک لحظه از مرگ خود را دیدم.
مقالههای مرتبط:
قلب یک ماشین بیولوژیکی ساده و در عین حال یک اندام حیاتی است که در بسیاری از فرهنگها بهعنوان جایگاه احساسی روح تعریف شده است. قلب نماد عشق، اندوه، صداقت، ترس و حتی شجاعت است که از کلمهی لاتین قلب به نام cor سرچشمه میگیرد. قلب در نگاه ساده پمپی است که خون را در کل بدن به گردش درمیآورد.
اما در عین حال میتوان آن را به یک اسب زحمتکش و حیرتانگیز تشبیه کرد. قلب تنها عضوی است که میتواند خود را به حرکت وا دارد و در طول عمر میانگین یک شخص سه میلیارد بار بتپد. به همین دلیل است که پزشکان تا قرن نوزدهم جرات جراحی قلب را نداشتند این درحالی بود که بسیاری از اندامهای دیگر حتی مغز هم قبلا جراحی شده بودند. بهگفتهی دکتر جاهار:
شما نمیتوانید یک اندام متحرک را بخیه یا برش بزنید؛ زیرا بیمار تا حد مرگ خونریزی میکند.
دکتر جاهار در کتاب جدید خود داستانهایی را درمورد پزشکان شجاع نقل میکند که پیشتاز جراحی قلب در اواخر قرن نوزدهم بودند و با مهارت بالایی جراحتهای قلبی را با سوزن و روده بخیه میزدند تا از خونریزی شدید جلوگیری کنند. جراحیهای پیچیده مستلزم ماشینآلات پیچیدهتر بودند. جراحان به دستگاهی نیاز داشتند که قادر به کنترل قلب باشد و موقتا این اندام را از تپش باز دارد تا بتوانند برای ترمیم نواقص موروثی و دیگر مشکلات مزمن آن را برش دهند.
دکتر سی والتون لیلهی روشی به نام گردش عرضی را توسعه داد؛ در این روش بیمار به یک شخص دوم وصل میشود؛ از ریهها و قلب شخص دوم برای خونرسانی و اکسیژنرسانی در طول جراحی به بیمار استفاده میشود. دکتر لیلهی این روش را در ابتدا روی سگها آزمایش کرد و سپس در ۱۹۵۴ آن را روی انسان انجام داد. در طول تاریخ بسیاری از جراحان قلب با پذیرش ریسکهای بزرگ این زمینه را توسعه دادند دکتر لیلهی هم به خاطر این تابوشکنی با انتقادات گستردهای روبهرو شد.
به نقل از دکتر جاهار، منتقدین او مبهوت شده بودند. به عقیدهی آنها این اولین جراحی در طول تاریخ بشر است که نهتنها یک نفر، بلکه دو نفر را خواهد کشت. بعضی از بیماران دکتر لیلهی از این جراحی نجات پیدا کردند. بعضی دیگر تسلیم عفونت و دیگر مشکلات شدند. اما شجاعت او زمینهای برای توسعهی دستگاه ریه، قلبی فراهم کرد: توسعهی ماشین ریه که امروزه سالانه در بیش از یک میلیون عمل جراحی قلبی سراسر جهان به کار برده میشود. از آن زمان دانشمندان به توسعهی عملهایی برای ایجاد انشعاب یا ایجاد حائل برای رگهای قلبی باز پرداختند و دستگاههای قلبی عروقی را برای نجات میلیونها نفر اختراع کردند.
بیماری قلبی در سراسر جهان یکی از قاتلین عمدهی افراد بالغ است. اما جراحی قلب و عروقی پیشرفتهای زیادی داشته است: مرگومیر ناشی از حملهی قلبی از اواخر دههی ۱۹۵۰ کاهش یافته است. بااینحال بهگفتهی دکتر جاهار نقش سلامت احساسی در توسعهی بیماری هنوز هم یک مسئلهی حل نشده است. او به بررسی پژوهشهای قلبی فرامینگهام در سال ۱۹۴۸ پرداخت در این بررسی معیارهایی مثل کلسترول، فشار خون و استعمال دخانیات شناسایی بهعنوان معیارهای ریسک شده بودند. پژوهشگران فرامینگهام در ابتدا بهدنبال عوامل روانشناختی بیماری قلبی بودند؛ اما در نهایت تصمیم گرفتند به شناسایی مواردی بپردازند که اندازهگیری آنها آسانتر است. بهگفتهی دکتر جاهار:
نتیجهی این بررسی معیارهای ریسکی است که امروزه میشناسیم. اما هیچکدام از اختلالات احساسی یا سلامت روحی در این بررسی مطرح نشده بودند.
بهعقیدهی او، نادیده گرفتن معیارهای احساسی کار اشتباهی است. بر اساس بررسیهای جدید در سالهای بعدی افرادی که دچار انزوای اجتماعی یا استرس مزمن بر اثر کار یا روابط هستند بیشتر در معرض حملات قلبی قرار دارند. براساس بررسیهای انجامشده روی مهاجرت ژاپنیها به آمریکا، خطر بیماری قلبی آنها پس از مهاجرت چند برابر است.
اما افرادی که در فرهنگ ژاپنی و محدودههای اجتماعی قوی قرار دارند، از این خطر ایمن هستند و نسبت بیماری قلبی در آنها افزایش پیدا نمیکند. دکتر جاهار معتقد است مسئولین مرتبط باید استرس احساسی را بهعنوان یکی از عوامل کلیدی ریسک بیماریهای قلبی درنظر بگیرند. اما همیشه بررسی معیارهایی مثل کلسترول آسانتر از اختلالهای اجتماعی یا احساسی است.
بر اساس بعضی پژوهشها، پزشکها بهطور میانگین به بیماران خود ۱۱ ثانیه زمان میدهند تا درمورد مشکل خود صحبت کنند. دکتر جاهار به بیماران خود اجازه میدهد درمورد مسائلی که آنها را آزار میدهد صحبت کنند تا به درکی بهتر از احساسات آنها برسد. او برای اولین بار تلاش کرد عادتهای جدیدی مثل یوگا و مدیتیشن را برای کاهش استرس انجام دهد. دکتر جاهار هر روز ورزش میکند و زمان بیشتری را با فرزندان خود میگذراند، او با پی بردن به بیماری قلبی خود بهتر میتواند به بیماران خود کمک کند و میگوید:
من همیشه برنامهی شلوغی داشتم و استرس زیادی را به خود وارد میکردم اما حالا روش زندگی سالم و آرامشبخش را میدانم. سعی میکنم بیشتر با بیماران خود در ارتباط باشم و به حقایق جدیدی در مورد قلب آنها برسم.
اولین خودروی پلاگین هیبرید سوبارو، با پیشرانه ۲ لیتری بنزینی، دو موتور برقی و قدرت ۱۴۸ اسب بخار عرضه میشود؛ این مدل با هر سوختگیری، ۷۷۲ کیلومتر مسافت طی میکند.
در آستانهی نمایشگاه خودروی لسآنجلس ۲۰۱۸، سوبارو اولین محصول پلاگین هیبرید خود را معرفی کرد. کراساور خوشساخت XV که در بازار آمریکا با نام کراسترک (Crosstrek) عرضه میشود، اولین خودروی این برند ژاپنی است که موتور برقی را در کنار پیشرانهی بنزینی میپذیرد.
همانطور که انتظار میرفت، کراسترک پلاگین هیبرید در کنار پیشرانهی ۴ سیلندر ۲ لیتری و دو موتور برقی، به سیستم تمام چرخ محرک (AWD) سوبارو هم مجهز است تا همچنان سنت این خودروساز ژاپنی ادامه داشته باشد. قوای فنی جدید، در مجموع ۱۴۸ اسب بخار قدرت و ۲۰۲ نیوتنمتر گشتاور در اختیار کراسترک پلاگین هیبرید میگذارد که بهکمک جعبهدندهی CVT جدید به چهارچرخ منتقل میشود.
یکی از دو موتور برقی موجود در این مدل، وظیفهی استارتر و ژنراتور برای باتری لیتیوم-یون ۸.۸ کیلووات را برعهده دارد؛ موتور دوم علاوه بر تولید نیرو برای حرکت خودرو، در شارژ باتری از طریق فناوری بازیابی انرژی ترمزها نیز کمک میکند. کراسترک پلاگین هیبرید علاوه بر داشتن گشتاور بیشتر، حدود یک ثانیه هم سریعتر از مدل استاندارد (صفر تا ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت مدل استاندارد در حدود ۹ ثانیه) به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت میرسد. کراسترک بنزینی از پیشرانه ۲ لیتری سوبارو، ۱۵۲ اسب بخار قدرت و ۱۹۶ نیوتنمتر گشتاور میگیرد. البته سرعتگیری و شتاب، اولویت اول طراحی یا خریداران این خودرو نیست؛ بلکه فناوری پلاگین هیبرید، مصرف سوخت کم و شعاع حرکتی برقی مورد نظر خواهد بود.
بر اساس اعلام رسمی مقامات سوبارو، کراسترک پلاگین هیبرید در حالت تمام برقی به نهایت سرعت ۱۰۵ کیلومتر بر ساعت میرسد و تا مسافت ۲۷ کیلومتر، میتوان با آن رانندگی کرد. مصرف سوخت ترکیبی این کراساور ژاپنی ۶.۷ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر و شعاع حرکتی ترکیبی حالت برقی و بنزینی، ۷۷۲ کیلومتر اعلام شده است. طراحی کراسترک پلاگین هیبرید در مقایسه با نمونهی بنزینی تغییرات بزرگی نشان نمیدهد؛ هالهی آبی رنگ چراغهای جلو، تزئینات متفاوت نقرهای جلوپنجره، سپرجلو با ارتفاع کمتر، مهشکن، نشان پلاگین هیبرید، پورت شارژ، رنگ آبی جدید و رینگهای آلومینیومی ۱۸ اینچ از تغییرات کراسترک در مدل پلاگین هیبرید است. در فضای داخلی، تنها تغییرات شامل روکشهای چرمی دو رنگ صندلیها با دوخت آبی رنگ و تزئینات آبی کابین میشود.
سوبارو کراسترگ پلاگین هیبرید با فضای صندوق عقب ۴۵۰ لیتر (نمونه بنزینی ۵۸۹ لیتر)، شارژ کامل ۲ ساعت با برق ۲۴۰ ولت، ظرفیت کشش بیش از ۴۵۰ کیلوگرم، تایرهای ۲۵۵، نمایشگر لمسی ۸ اینچ سیستم اطلاعات و سرگرمی، باربند سقفی، گرمکن صندلیهای جلو در کنار تجهیزات ایمنی و کمکراننده پکیج EyeSight شامل ترمز اضطراری خودکار، کروز کنترل هوشمند، فناوری تطبیق هوشمند زاویهی تابش چراغهای جلو با فرماندهی، کمک به رانندگی در بین خطوط و هشدار نقطه کور، گرانتر از مدل پایه بنزینی قیمت ۲۲ هزار و ۸۷۹ دلار عرضه خواهد شد.
قیمت پایهی سوباور کراسترک پلاگین هیبرید مدل ۲۰۱۹ در بازار آمریکا،۳۵ هزار و ۹۷۰ دلار اعلام شده که آپشن ۲۵۰۰ دلار شامل مونروف برقی، گرمکن فرمان، راهیاب ماهوارهای و سیستم صوتی حرفهای Harman Kardon هم برای آن در دسترس است. تاریخ عرضهی رسمی این مدل در سال ۲۰۱۹، هنوز مشخص نیست.
اپل بهتازگی با انتشار ویدیویی کوتاه و ذکر پنج دلیل، مدعی شده است که آیپد پرو ۲۰۱۸ میتواند جایگزین کامپیوترهای فعلی کاربران شود.
آیپد پروهای ۱۱ و ۱۲.۹ اینچ جدید اپل که مدتی پیش معرفی شدند، دارای نمایشگرهای LCD با حاشیهی اندک هستند و با بهرهمندی از تراشهی قدرتمند A12X Bionic، توانایی بسیار بالایی در پردازش تسکها دارند.
این تبلتها توانایی اجرای نسخهی دسکتاپ فتوشاپ را با تمامی ویژگیها و ابزارش دارند و در دو حالت عمودی و افقی، از فناوری فیس آیدی برای تشخیص چهرهی کاربر، پشتیبانی میکنند. اپل ساعاتی پیش ویدیویی را منتشر کرد و در آن با ذکر پنج دلیل نشان داد که آیپد پرو ۲۰۱۸ میتواند کامپیوتر بعدی کاربران باشد.
نخستین دلیل اپل برای اثبات این موضوع، این است که Apple iPad Pro 2018 به لطف داشتن تراشهی ای ۱۲ ایکس، از اکثر کامپیوترهای فعلی موجود در بازار، قدرت بیشتری دارد.
دلیل دوم، به همهکارهبودن آیپد پروهای جدید مرتبط میشود؛ این تبلتها به لطف بهرهمندی از فروشگاه اپ استور، میتوانند همهکاری را انجام دهند؛ آیپد پرو ۲۰۱۸ میتواند در نقش یک سینمای کوچک برای پخش فیلم و سریال، یک کتاب، یک ابزار ویرایش ویدیو، یک استودیوی موزیک و... قرار گیرد.
دلیل سوم برای استفاده از آیپد پرو ۲۰۱۸ بهعنوان کامپیوتر بعدی، به سبکوزن بودن و نحوهی حمل آسان آن برمیگردد. این دستگاه حدودا تنها یک پوند (بهطور دقیقتر، ۶۳۳ گرم) وزن دارد و با یک بار شارژ، میتوان حدودا ۱۰ ساعت از آن برای انجام کارهای مختلف نظیر وبگردی با شبکهی وایفای یا LTE استفاده کرد. دلیل چهارم، این است که با بهرهگیری از صفحهی لمسی آیپد پرو ۲۰۱۸، ناوبری بین اپلیکیشنها به کاری لذتبخش تبدیل شده و انجام درگ اند دراپ و مالتیتسکینگ، بسیار سادهتر از قبل شده است.
دلیل پنجم و نهایی، به بهرهمندی آیپد پرو ۲۰۱۸ از قلم جدید اپل پنسل مربوط میشود؛ ابزاری که به کاربر توانایی رسم نقاشیها و طرحهای دقیق را میدهد. در ضمن با استفاده از Smart Keyboard Folio که یک کیبورد فیزیکی QWERTY را در اختیار شما قرار میدهد، میتوانید سادهتر از دستگاه خود استفاده کنید.
اپل در این ویدیو از شعار جالب Like a computer unlike any computer (مثل کامپیوتری که شبیه هیچ کامپیوتر دیگری نیست) استفاده کرده است. جزئيات بیشتر در رابطه با تبلتهای جدید اپل را میتوانید از طریق صفحهی مخصوص آیپد پرو ۱۱ اینچ و آیپد پرو ۱۲.۹ اینچ در دیتابیس محصولات زومیت مشاهده کنید.
شما کاربران محترم همچنین میتوانید با مراجعه به دیتابیس محصولات زومیت که اخیرا رابط کاربری آن بهروزرسانی شده است، به موارد مختلفی مثل قیمت تبلتها دسترسی پیدا کنید و در صورت تمایل به مقایسههای تبلتهای مختلف با هم بپردازید.
نظر شما در این مورد چیست؟ آیا با توجه به عملکرد قدرتمند تراشهی A12X در بنچمارکها، شما هم آیپد پرو ۲۰۱۸ را در حد و اندازهی یک کامپیوتر بهحساب میآورید؟
نرمافزار کاربردی «ایرانسل من» با هدف آسانسازی دسترسی مشترکان ایرانسل به خدمات ارزش افزوده فعال و نیز اطلاع از ترتیب مصرف بستههای اینترنت بهروزرسانی شد.
اپلیکیشن ایرانسل من نرمافزاری است که قابلیتهای متعددی را در اختیار کاربران سرویسهای ایرانسل قرار میدهد. یکی از جدیدترین امکانات افزودهشده به این اپلیکیشن، امکان مشاهده و غیرفعالسازی خدمات ارزش افزوده است که بدون نیاز به بهروزرسانی، در صفحه اصلی «ایرانسل من» در دسترس مشترکان ایرانسل قرار گرفته است.
مشترکان ایرانسل میتوانند با کلیک روی گزینه جدید «خدمات» در صفحه اصلی نرمافزار کاربردی ایرانسل من، فهرست خدمات ارزش افزوده فعال روی حسابشان را مشاهده و در صورت لزوم نسبت به غیرفعالسازی هریک از آنها اقدام کنند.
ایرانسل همچنین به مشترکانی که همزمان چند بسته اینترنتی فعال روی حسابشان دارند این امکان را داده است تا از طریق نرمافزار کاربردی ایرانسل من، از بسته در حال استفاده خود مطلع شوند. این امکان از طریق صفحه اصلی این نرمافزار کاربردی و با کلیک بر روی گزینه «مصرف اینترنت من از کدام بسته است؟» امکانپذیر است.
برای استفاده از این سرویس لازم است شماره ثبتشده در نرمافزار کاربردی «ایرانسل من» با شماره سیمکارت موجود در گوشی تلفن همراه مشترک یکسان باشد. مشترکان ایرانسل، میتوانند برای دریافت و نصب نرمافزار کاربردی «ایرانسل من» به وبسایت ایرانسل مراجعه کنند.
همچنین کاربران اندرویدی میتوانند از طریق فروشگاه نرمافزارهای اندرویدی گوگل پلی یا کافه بازار این نرمافزار کاربردی را دانلود و نصب کنند. برای کاربران سیستم عامل iOS نیز این نرمافزار از طریق فروشگاه «سیب اپ» در دسترس قرار گرفته است.
دستمزد متخصصان و مدیران سیلیکون ولی همیشه مورد توجه مردم عادی و شاغلان دنیای فناوری بوده است. اخیرا جزئیاتی کامل از این حقوقها منتشر شد.
هر ساله، شرکت نامآشنای آندرسونهوروویتز، ارزیابی محرمانهای را به منظور برآورد میزان دستمزد متخصصان شاغل در سیلیکونولی انجام میدهد. پایگاه اینترنتی بیزینساینسایدر به این دادهها دسترسی یافته و به منظور شفافسازی روند استخدام و میزان دستمزد پرداختی به نخبگان استارتاپهای فعال در درهی معروف و اسرارآمیزسیلیکون، به بازنشر این اطلاعات پرداخته است.
- این گزارش به تشریح میزان دستمزد دریافتی تعدادی از نخبگان سیلیکون ولی میپردازد؛ منطقهای که بهعنوان خانهی بسیاری از بزرگترین شرکتهای فناوریبنیان دنیا از جمله اپل، سیسکو، گوگل، اچپی،اینتل و اوراکل شناخته میشود. این درهی معروف یکی از برترین مکانها روی کرهی زمین از نظر سرمایه و استعداد مورد نظر برای کارهای نوآورانه است.
- اطلاعات درز کرده، شامل ارقام حقوق پایه، درصد پاداش، و ارزش سهام متعلق به متخصصان نخبهی سیلیکونولی در صنایع مختلف است.
سیلیکونولی همانند سکوی پرشی بوده که راز منحصر بهفرد بودن آن، در گردهمآوردن افراد باهوش نهفته است. افرادی که در اکوسیستم مناسبی شامل نگرش درست، تشویق فرهنگ ریسکپذیری، پشتوانهی تاریخی، زیرساختهای قابل اطمینان، قوانین تسهیلگر، سهولت دسترسی به سرمایه و استعداد قرار گرفتهاند. اکوسیستمی که، سیلیکونولی را به مرکز کارآفرینی دنیا تبدیل کرد.
تخصص شما واقعا چقدر میارزد؟
آگاهی نداشتن دربارهی ارزش ذاتی خود در بازار، به از دستدادن فرصتهای پیشرو میانجامد. آیا آنطور که شایسته شما است، حقوق میگیرید؟ هرچند که مذاکره برسر حقوق و دستمزد یک تابو و دشوارترین و پرتنشترین مذاکرههای دوران کاری به نظر میرسد، با این وجود اطلاع از جایگاه و ارزش خود در بازار، وسوسهانگیز و ضروری خواهد بود.
این موضوع بهویژه در مورد اکوسیستم فرارقابتی سیلیکونولی مصداق دارد. جایی که اکثر حقوق و دستمزدها در قالب سهام به کارکنان عرضه میشود. سرمایههایی بعضا قطرهچکانی که شاید روزی به دریایی از دارایی تبدیل شوند و صاحبان آن را به عرش برساند.
بیزینساینسایدر به بخشی از نتایج بررسیهای موسسه سرمایهگذاری هوروویتز دسترسی یافت. گزارشی که نشان میدهد دستمزد مدیران ارشد اجرایی استارتاپهای رو به رشد سیلیکونولی چه میزان است.
آندرسون هوروویتز در پیمایش مطالعاتی خود، بیش از ۱۲ شرکت کاریابی در حوزهی مشاغل مدیریتی و حدود ۴ هزار پیشنهاد شغلی در ۳۰ سمت مختلف را مورد بررسی قرار داد. این مشاغل، سمتهای مختلف از مدیرعامل گرفته تا معاونت ارشد فناوری و مشاور عمومی در استارتاپهای صنعتی و مصرفی را شامل میشود. استارتاپهای مورد بررسی در مراحل مختلف جذب سرمایه قرار داشته و بر این اساس در دستهبندیهای مختلف جای گرفتهاند. دور نخست (A) شامل حلقهی اول شرکتهایی میشود که حجمی از سرمایههای بیرونی را جذب میکنند. دور دوم (B)، در حلقهی دوم جذب سرمایه قرار داشته و به همین صورت لایههای مختلف به ترتیب میزان جذب سرمایهی بیرونی ادامه مییابد.
به بیان ساده، همزمان با آنکه استارتاپ چرخهی عمر خود را طی میکند، فازهای مختلف سرمایهگذاری را پیش رو دارد. در مرحلهی خودگردانی (بوتاسترپ)، استارتاپها با استفاده از اندوختهها و احتمالا استقراض از دوستان و آشنایان خود و نیز خردهدرآمدها به پیشبرد شرکتشان کمک میکنند. در مرحلهی بعدی که بهنام فاز هسته شناخته میشود، به جذب سرمایهی بالاتری نیاز است و در ازای آن بخشی از سهام خود را واگذار میکنید. مرحلهی بعد، دور نخست (A) است که از این فاز به بعد سرمایهگذاری ویسیها آغاز میشود. و به همین ترتیب در دورهای بعدی سرمایه بیشتری را پذیرا خواهید بود و بالاخره به نقطهای میرسید که دیگر استارتاپ محسوب نشده و برای باقی ماندن در عرصهی رقابت به جذب سرمایههای بالاتری نیاز خواهید داشت.
طبق گزارش هاروویتز، میانگین حقوق پیشنهادی برای مدیرانعامل شرکتهای فعال در بخش مصرفی که در دور سوم (C) جذب سرمایه قرار دارند، عددی معادل ۳۲۵هزار دلار بوده و مدیرانعامل در این سطوح میتوانند انتظار دریافت ۵۰ درصد پاداش و ۶ درصد سهام شرکت را داشته باشند. مدیران ارشد بخش مهندسی استارتاپهای دور اول (A) نیز عددی معادل ۲۰۰ هزار دلار درآمد داشته و تنها ۰.۵۸ درصد از سهام شرکت به آنها تعلق میگیرد. معاونتهای فروش استارتاپهایی که در دورهای پایانی (مثل دور چهارم و بیشتر) خود قرار دارند نیز حقوق پایهی معادل ۲۴۲ هزار دلار دریافت میکنند، اما مجموع عایدیهای آنها به حدود ۴۵۰ هزار دلار میرسد.
همانطور که ذکر شد، از فاز A به بعد سرمایهگذاری VC ها آغاز میشود، به اعتقاد تعدادی از کارشناسان استارتاپ در این فاز مبلغ سرمایهپذیری بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان است. البته این اعداد تقریبی هستند و توسط کارشناسان برای ایران بومی شدهاند، وگرنه در نمونههای خارجی در این فازها اعداد به مراتب بالاتر هستند. از آنجا که بسیاری از استارتاپهای ایرانی را میتوان در دستهی A قرار داد، نموداری که در ادامه میبینید بهمنظور انجام مقایسهای کلی با استارتاپهای فاز A سیلیکونولی با نمونههای داخلی آورده شده است.
بیزینساینسایدر در گزارش خود، به موارد دیگری نیز اشاره کرده است:
همینطور که استارتاپها رشد میکنند، میزان حقوق پرداختیشان نیز افزایش می یابد، اما از میزان سهامی که به اعضا اعطا میکنند کاسته میشود
آنگونه که در نمودارهای زیر مشخص است، با رشد استارتاپها، میزان حقوق پرداختی آنها در جایگاههای مختلف شغلی افزایش یافته، و در عین حال درصد سهامی که به اعضا اعطا میکنند کمتر میشود.
میانگین مجموع دریافتی (حقوق ثابت، پاداش، سهام) معاونان فروش در استارتاپهای مصرفی به این قرار است:
میانگین مجموع دریافتی (حقوق ثابت، پاداش، سهام) معاونان فروش در استارتاپهای صنعتی:
میانگین سهام اعطایی به معاونان فروش در استارتاپهای مصرفی:
میانگین سهام اعطایی به معاونان فروش در استارتاپهای صنعتی:
میانگین مجموع دریافتی (حقوق ثابت، پاداش، سهام) مدیران فروش در استارتاپهای مصرفی و صنعتی:
و میانگین درصد سهام اعطایی به مدیران فروش در استارتاپهای مصرفی و صنعتی در دورهای مختلف به این قرار است:
حقوق پرداختی وابسته به جایگاه شغلی افراد است
این اطلاعات به جز ارائهی شمایی از میزان درآمد متخصصان سیلیکونولی، نشانگر اولویتهای استارتاپها در بازار به شدت رقابتی کنونی است.
بطور مثال میزان پرداختی به مدیرانعامل توسط استارتاپهایی که در مراحل بالاتر رشد قرار دارند، تنها به میزان اندکی بالاتر از حقوقی است که به مدیران ارشد فنی پرداخته میشود و این دلیلی بر اهمیت جایگاه مدیران فنی در این شرکتها محسوب میشود. بهعلاوه معاونتهای ارشد فروش در این شرکتها نیز حقوقهای نجومی میگیرند. با رشد استارتاپها، حقوق مدیران آن نیز افزایش قابل توجهی مییابد، اما میزان سهام آنها کاهش مییابد. نزدیک به صد درصد دستمزد فروشندگان این قبیل شرکتها نیز متکی بر پورسانت و پاداش است، درحالیکه متخصصان فنی دارای حقوق ثابت قابل توجهی هستند که نشاندهندهی اولویتهای فنی این دست استارتاپها است.
تفاوت در پایه حقوق
حتی در شرکتهایی با اندازهی مشابه نیز، تفاوت قابل توجهی در حقوق و دستمزد پایه، پاداش و سهام عرضه شده به پرسنل مشاهده میشود.
تقسیم سهام، وجه تمایز استارتاپها
یکی از روشهای ارتقای کیفیت زندگی کاری و توسعهی مدیریت مشارکتی، غنی سازی شغلی و شرایط کاری مطمئن، مشارکت دادن کارکنان در مالکیت شرکتها به کمک تقسیم سهام است؛ روشی که سازمانهای پیشروی جهان از سالها قبل آن را در اولویت برنامههای خود قرار دادهاند.
تقسیم سهام میتواند موجب ارتقای انگیزهی تیمی شود؛ چرا که افراد ذاتا برای چیزی که نسبت به آن احساس تعلق دارند تلاش بیشتری میکنند. به این طریق، ضریب شکست تیم تا حدود قابل توجهی کاهش مییابد. رویهمرفته، ارائهی سهام به پرسنل، یکی از وجوه تمایز شرکتهای استارتاپی بوده و نشانگر آن است که برخلاف شرکتهای بزرگتر (که نیروی انسانی را کارمند خود میدانند)، افرادی که در استارتاپها استخدام میشوند بهمنزلهی همبنیانگذار آن شرکت بهشمار میروند.
از اینرو، مزایایی که در قالب سهام عرضه میشوند، دستکم به اندازهی دستمزد نقدی اهمیت دارند. لذا شرکتهایی که وعدهی تقسیم سهام خود را در میان کارکنانشان میدهند، قادر هستند بخشی از استعدادها و نیروهای نخبه را از چنگ شرکتهای بزرگ درآورده و به سوی خود جذب کنند.
البته عوامل انگیزهبخش دیگری نیز وجود دارد که باید مورد توجه شرکتهای استارتاپی باشد. مواردی مثل فرهنگ، تعادل کار و زندگی، ماهیت کار و صد البته ظرفیت ذاتی کسبوکار باید در مرکز توجه باشند. بطور مثال، سهام شرکتی که قرار نیست بیش از ۹ ماه دوام بیاورد، فاقد ارزش است.
هرچند این اطلاعات بینش خوبی به دست میدهند، اما نمیتوان محدودیتهای آن را نادیده گرفت
این دادهها در سال ۲۰۱۷ جمع آوری شدهاند؛ بنابراین مسلم است که عددهای پرداختی فعلی برای سمتهای شغلی مشابه به دلیل تورم و افزایش تقاضا برای جذب استعدادها در بخش فناوری، افزایش یافتهاند.
همچنین در بررسی هوروویتز، بیشتر اطلاعات اختصاص به برخی جایگاههای شغلی شناختهشدهتر داشته و لذا دادههای مرتبط با سمتهای شغلی کمتر شناختهشده مثل معاونت بینالملل چندان جامع و قابل استناد نیستند. به همین ترتیب، تعدادی از جایگاههای شغلی مثل مسئول ارشد امنیت اطلاعات، در استارتاپهای جدیدتری که در مراحل آغازین خود قرار دارند چندان متداول نیست. موردی که نشان میدهد برخی مشاغل در این شرکتها همچنان غیرمعمولاند.
این دادهها همچنین جزئیات خاصی را از مشاغل ارائه نمیکنند. بطور مثال مدیر بازاریابی برند، مسئولیتهای بسیار متفاوتی نسبت به مدیر بازاریابی دیجیتال داشته و با وجود عناوین شغلی مشابه، دستمزد متفاوتی دریافت میکنند.
این گزارش همچنین اطلاعات مربوط به میزان درآمد و درصد سهام بنیانگذاران استارتاپ را شامل نمیشود. بنابراین اطلاعات موجود تنها محدود به پیشنهادات شغلی است که در سایتهای کاریابی منتشر شده و عمدتا شامل فرصتهای شغلی استارتاپهایی است که در مراحل اولیهی رشد خود قرار دارند. بهعلاوه برخی از جایگاههای شغلی مانند مدیرعامل و مدیر ارشد فناوری، اغلب در اختیار بنیانگذار یا بنیانگذاران استارتاپ قرار دارد که معمولا دارای سهام قابل توجهی از شرکت خود هستند. این دادهها همچنین شامل اطلاعات مربوط به حقوق و دستمزد استارتاپهایی نمیشود که سرمایه بیرونی جذب نمیکنند.
و مورد آخر اینکه، اطلاعات بدست آمده، شرایط اعطای سهام به کارکنان را لحاظ نکرده است، اطلاعاتی اعم از اینکه آیا سهام بلافاصله پس از جذب و به عنوان کمک های مستقیم اعطا میشود یا مشروط به وجود الزامات است یا آنکه در یک بازهی چندساله میان پرسنل تقسیم میشود.
دانش قدرت است
مذاکره بر سر حقوق، در عین آنکه همواره نوعی تابو بهشمار میآمده، اما دغدغهی مشترک تمام کسانی است که به کار و فعالیت مشغولاند. موردی که همواره پاشنهی آشیل نیروی کار بوده است، چرا که همیشه این شرکتها بودهاند که دست برتر را در مذاکرات داشته و نیروی کار از این حیث در موضع ضعف قرار داشته و هرگز قادر به درک ارزش واقعی و توانمندیهای خود نبودهاند.
مقالههای مرتبط:
بطور کلی میتوان گفت که میزان حقوق و دستمزد، همواره از مسائل چالشبرانگیز سازمانها و افراد بوده و از مسائلی است که شفافیت زیادی در این زمینه وجود ندارد. درنتیجه سوال همیشگی ذهن کارجویان و کارفرمایان این است که افراد با توانایی و تجربه مشابه که در سازمانهای مشابه با یکدیگر کار میکنند، باید چه میزان دریافتی داشته باشند.
به گفتهی سارا استدارد سخنگوی شرکت کاریابی گلسدور:
همانطور که کارفرمایان بیشتری به شفافسازی حقوق و دستمزد پرسنل خود تن میدهند، اما مذاکره بر سر حقوق همچنان موضوعی دشوار و گاه اضطرابآور برای بسیاری از کارجویان محسوب میشود.
همهی ما این جمله را شنیدهایم: دانش، قدرت است. این آگاهی بهویژه زمانی اهمیت مییابد که بخواهید از منصفانه بودن درآمد خود در ازای کار انجام شده، اطمینان یابید. بنابراین، همواره باید نسبت به ارزش ذاتی مهارتها و اقدامات خود آگاه باشید.
این آگاهی نسبت به ارزش شخصی، برگ برندهی شما در مذاکرات استخدامی بر سر حقوق و دستمزدتان خواهد بود. به این باور برسید که دنیا به دانش شما نیاز دارد. این نکته را از یاد نبرید که همیشه، گزینههای بهتر از نظر مالی وجود دارند. در ادامهی راه، بر سر پیشنهادهای موجود مذاکره کنید. مطمئن باشید که این مذاکرهها، نتیجهبخش خواهد بود.
.: Weblog Themes By Pichak :.