از زمانی که اپل، آیفون ۱۰ را با بریدگی بالای صفحهنمایش رونمایی کرد، شاهد رشد استفادهی آن در دیگر دستگاهها هستیم. با این وجود، این اتفاق در حالی رخ داده که بسیاری از افراد، وجود بریدگی صفحهنمایش را بهعنوان فاجعهبارترین بخش طراحی یک گوشیهوشمند به حساب میآورند؛ زیرا عقیده دارند که توسط این بخش، دستگاه از منظر زیباییشناسی، جلوهی خود را از دست میدهد. با این حال، علیرغم مخالفان زیاد و سرسخت بهکارگیری از بریدگی صفحهنمایش، عدهای عقیدهای دیگر دارند و آن را نه به دیدهی یک زائده، بلکه به چشم بخش اصلی و زیبای دستگاه نگاه میکنند.
مایکل هلر، نگارندهی اصلی این مقاله جزو همان دسته از افرادی است که رویکردی مثبتنگرانه نسبت به بریدگی یادشده دارد و وجود آن را لزوماً امری منفی برای طراحی دستگاه تلقی نمیکند. به باورِ وی، شرکتها برای تولید دستگاهی با حاشیهی اندک صفحهنمایش، راهی جز رویآوردن به بریدگی صفحهنمایش ندارند و فعلاً بهترین طراحی ممکنی که تولیدکنندگان میتوانند برای محصول خود به کار گیرند، توسط همین بخش کوچک محقق میشود. مقالهای که در ادامه خواهید خواند نیز به قلم همین نویسنده به رشتهی تحریر درآمده و شما میتوانید آن را بهصورت کامل در ادامه مطالعه فرمایید.
اکثر کاربران مخالف بریدگی، بر این باور هستند که وجود این بخش جلوهی دستگاه را زشت میکند و باید اذعان کرد که چنین گفتهای، چندان بیراه نیست و اگر دائما بهصورت خیره به این بخش چشم بدوزید، مسلماً از وجودِ آن آتشِ خشمتان شعلهور خواهد شد؛ اما در استفاده عادی، سخت است که دربارهی ظاهر آن به نتیجه رسید و آن را زیبا، زشت یا هر چیزِ دیگری دانست. همانطور که پیشتر نیز بیان کردم، اگر نگاهتان دوخته به بریدگی نمایشگر باشد، احتمالاً شما نیز با بقیه دربارهی زشتبودنش همنظر خواهید بود؛ حال اگر دست از این دقت بردارید و به انجام کارهای عادی روزانهتان بپردازید، در انتهای روز آن را تنها بخشی خواهید دید که فقط حضور فیزیکی دارد و تداخلی در تجربهی کاربریتان ایجاد نمیکند.
نزدیک به یک ماه، از آیفون ۱۰ به عنوان گوشی اصلی خود استفاده کردم و بهمدت ۲۰ دقیقه، از وجود چنین بخشی چشمپوشی کردم. سیستم بدن انسانها به این گونه کار میکند که با نادیدهگرفتنِ موضوعی که اهمیت چندانی برایمان ندارد، بهصورت خودکار از توجه به آن صرفنظر میکند و این امر دقیقاً همان موضوعی است که برای بریدگی صفحهنمایش نیز اتفاق افتاد.
همین اتفاق پیشتر نیز با عرضهی ساعت هوشمند موتو ۳۶۰ رخ داده بود و کاربرانی که قبلاً از ساعتهای کلاسیک استفاده میکردند، نسبت به صفحهی تخت و بریدگی کوچکِ این دستگاه موضع منفی گرفته بودند. با این وجود، پس از گذشت چند ماهی از این ماجرا، قشر عظیمی از کاربران که استفادهی روزمره از این دستگاه داشتند، بهطور کلی این امر را از یاد برده و به آن عادت کردند.
اکنون شاهد آن هستیم که این بریدگی بحثبرانگیز روزبهروز راه خود را به دستگاههای بیشتری باز میکند. گوگل نیز با توجه به علاقه تولیدکنندگان، در اندروید پی نوار اعلانات را بهگونهای طراحی کرده تا برای دستگاههای ناچدار نیز بهینه باشد. برطبق گمانهزنیها، پیکسل ۳ ایکس ال شامل بریدگی صفحهنمایش خواهد بود و شرکتهای دیگر نیز به زودی به این جرگه خواهند پیوست.
گزینههای جایگزین بریدگی صفحهنمایش
با این حال، تجربهی استفاده از آیفون ۱۰ و موتو ۳۶۰ یک پرسش اساسی را ایجاد کرده که اغلب منتقدین، تمایل به پاسخدادنِ آن ندارند؛ گزینهی جایگزینِ کارآمد چیست؟
موتورولا در ساعت هوشمند موتو ۳۶۰، بهدلیل استفاده از سنسورها و درایورهای موردنیاز برای نمایشگر، مجبور به تعبیهی بخشی در پایین صفحهنمایش شد که بریدگی کوچکی را با خود به ارمغان آورد. تولیدکنندگان همین انتخاب را نیز برای گوشیهای تولیدی خود انجام دادند؛ اما با یک تفاوت؛ دوربین جلو! تولیدکنندگان بدون در نظر گرفتنِ دوربین جلو، میتوانند تا جای ممکن از حاشیههای دستگاهشان بکاهند؛ اما وقتی پای دوربین جلو به میان میآید، روی دشوار این قضیه رخ مینماید. شرکتها یا باید قید استفاده از این بخش را بزنند و به جامعهی کاربری محدود و کوچک قانع شوند، یا باید چارهای دیگر برای قرارگیری آن بیندیشند.
حال سؤال اینجا است که راهکار جایگزین بریدگی صفحهنمایش چیست؟ مشخصاً، یکی از راهکارها ایجاد لبه در قسمت فوقانی یا پایینی دستگاه برای قرارگیری سنسورها، دوربین سلفی و بلندگوی مکالمه است که شیائومی با گوشی می میکس، از این روش بهره برده است. راهکار دیگر، رویکردی است که سامسونگ در سری S و نوت گوشیهای خود به کار برده است. حال اگر تحمل بریدگی صفحهنمایش برای شما چندان آسان نیست، این دو گوشی بهترین گزینههای موجود برای شما هستند.
خوشبختانه بهتازگی راهکار جدیدی نیز پیشِروی تولیدکنندگان قرار گرفته و آن هم استفاده از دوربین سلفی ظاهرشونده است که در گوشی ویوو نکس شاهد آن هستیم. ویوو با استفاده از این روش، نهتنها رویای گوشی هوشمند تمامصفحه را محقق کرده، بلکه دوربین سلفی را نیز درون بدنهی دستگاهش قرار داده است؛ با این وجود، این روش نیز معایب خود را دارد. همانطور که میدانید، احتمال شکستگی و خرابی در ویژگیهای مکانیکی بیشتر است؛ بنابراین اغلب افراد ترجیح میدهند که از قسمتهای متحرک کمتری در وسایلشان استفاده کنند.
حال با توجه به تمامِ تفاسیر فوق، فعلاً تنها سه روش در مقابل تولیدکنندگان قرار دارد؛ بریدگی صفحهنمایش، لبههای بالا و پایین و دوربین ظاهرشونده.
آیا استفاده از ناچ گزینهی مناسبی است؟
با در نظر گرفتنِ سه گزینهی فوق، مسلماً یک گزینهی دیگر نیز به وجود خواهد آمد. این گزینه برای آندسته از کاربرانی است که هیچکدام از روشهای فوق به مزاقشان خوش نیامده و همواره به گلایه و شکایت مشغول هستند. بهنظر من هیچ اجباری بر این کاربران برای استفاده از گوشیهای بدونحاشیه وجود ندارد و آنها میتوانند از گزینههای دیگر استفاده کنند.
زیبایی اکوسیستم گوشیهای هوشمند، وجود گزینههای متفاوت فارغ از سلایق همگانی است؛ بنابراین اگر طرفدار اکوسیستم اپل هستید؛ اما از بریدگی صفحهنمایش دلِ خوشی ندارید، میتوانید از نمونههای دیگر اندرویدی استفاده کنید.
بهشخصه، دوربین ظاهرشونده چندان به سلیقهی من خوش نمیآید؛ زیرا همواره امکان شکستن و خرابی این قطعه مکانیکی وجود دارد؛ از این رو، برای انتخاب گوشی جدید، تنها دو گزینهی دیگر را در نظر میگیرم. با توجه به استفاده از آیفون ۱۰ و عادیشدن بریدگی صفحهنمایش برای من، هیچگونه مشکلی با این دسته از دستگاهها ندارم؛ زیرا همیشه عاشق استفاده از گوشیای بودم که حس تمامصفحه بودنش را به من القا کند. با تمام این اوصاف، اگر قصد خرید گوشی هوشمند جدیدی را داشته باشم، فارغ از وجود بریدگی صفحهنمایش، دستگاهی را انتخاب خواهم کرد که بیشترین نسبت نمایشگر به بدنه را ارائه کند.
سیوسهپل یکی از آثار تاریخی استان اصفهان است که بسیاری از ما این شهر زیبا را با این پل تاریخیاش میشناسیم. اگرچه امروز با خشک شدن آب زایندهرود، سیوسهپل هم دیگر حال و هوای گذشته را ندارد، ولی این پل همچنان بهعنوان یکی از نمادهای شهر اصفهان شناخته میشود. سی سه پل یا پل اللهوردی خان در عصر صفوی به دست اللهوردی خان اوندیلادزه روی زاینده رو ساخته شد. این پل ۳۳ دهانه، ۲۹۵ متر طول و ۱۴ متر عرض دارد و منعکس شدن تصویر پل در آب زیبایی آن را دوچندان میکند.
در این مطلب به سراغ حقایق جالب در رابطه با سیوسهپل رفتهایم. با ما همراه باشید تا این پل تاریخی و زیبا را بهتر بشناسید.
۱. ایده اولیه ساخت سیوسهپل به سال ۱۰۰۸ هجری قمری در دوازدهمین سال سلطنت شاهعباس یکم بازمیگردد. این پل در سال ۱۰۱۱ هجری قمری زیر نظر اللهوردی خان تکمیل شد.
۲. معمار سیوسهپل، استاد حسین بنا اصفهانی بود که پسر او شاهکارهایی مثل مسجد شیخ لطفالله را ساخته است. اصفهانی برای ساخت این پل ایده ساخت پل عریض را مطرح کرد، این ایده تا قبل از او مطرح نشده بود.
۳. برای ساخت سیوسهپل از مصالحی مانند سنگ، آجر، ملات ساروج و گچ استفادهشده است. بر اساس نظر کارشناسان زمینشناسی و میراث فرهنگی، پایه و فونداسیون این پل بهگونهای ساختهشده که رطوبت، دوام و استحکام آن را افزایش میدهد و به همین دلیل است که در درازمدت هم آب به آن آسیبی نزده است.
۴. سی و سه پل علاوه بر زیبایی مسحور کنندهاش، به عنوان طولانیترین پل روی زایندهرود شناخته میشود.
۵. اللهوردی خان اوندیلادزه، سردار مشهور عباسی بود که عدهای بر این باور هستند که او تباری گرجی داشت.
۶. نظریههای زیادی در رابطه با معماری خاص سیوسهپل وجود دارد که یکی از آنها به ارتباط میان تبار گرجی اللهوردی خان و ۳۳ دهانه پل دارد. الفبای گرجی ۳۳ حرف دارد و اللهوردی خان هم از تبار گرجی بود و به همین دلیل این پل را با ۳۳ دهانه ساخت.
۷. عدهای این نظریه را کاملا رد کردهاند، چون سیوسهپل ابتدا ۴۰ دهانه داشت.
۸. برخی از کارشناسان بر این باور هستند که عدد ۳۳ مربوط به آناهیتا الهه آب است و این پل درواقع نمادی از آناهیتا الهه آب بوده است.
۹. در دوران حکومت شاهعباس، پلان اصلی شهر اصفهان، چهارباغ بود که از دو محور عمود به همشکل میگرفت. سیوسهپل در امتداد یکی از این محورهای اصلی قرار داشت تا چهارباغ عباسی را به چهارباغ بالا، باغ هزارجریب، عباسآباد و محله جلفا متصل کند.
۱۰. همانطور که اشاره کردیم، در دوران حکومت شاهعباس سیوسهپل ۴۰ دهانه داشت و بهمرور زمان با کشت درختان و انحراف آب بعضی از دهانهها متروک شد. در سال ۱۳۳۰ مصطفی خان مستوفی «شهردار اصفهان»، زمینهای اطراف پل را آزاد کرد و بعد از باز کردن مجرای عبور آب، دیواری سنگی در سمت شمال پل ساخت که هنوز هم بقایای آن دیده میشود.
۱۱. سیوسهپل در طول سالها با نامهای مختلفی خواندهشده است که ازجمله آنها میتوانیم به پل شاهعباسی، پل اللهوردی خان، پل جلفا، پل چهل چشمه و پل سیوسه چشمه اشاره کنیم.
۱۲. در گذشته مراسمهای مختلفی ازجمله جشن آبپاشان و خاجشویان ارامنه در سیوسهپل برگزار میشد.
۱۳. خاجشویان نام یکی از جشنهای مسیحی است که به مناسبت غسلتعمید حضرت مسیح برگزار میشود. پیروان دین مسیح با اعتقاد بر اینکه که آب در این روز مقدس شده به درون آبهای جاری میروند و در آنها شنا میکنند.
۱۴. ارمنیان ایران در زمان صفویان، این مراسم را در روز سیزدهم ماه ژانویه (۲۴ دی) در کنار سیوسهپل اصفهان برگزار میکردند. در آن دوره ارامنه حق داشتند تا به میدانى که در ابتدای پل بود، بیایند و به تبادل کالا با اصفهانیها بپردازند؛ اما اجازه عبور از پل را نداشتند.
سیوسهپل در جشن آبریزگان و آبپاشان محل اجتماع شاه و بزرگان و شعرا و رجال و سایر مردم بوده است. در دوره صفویه، مراسم جشن آبریزان یا آبپاشان ارامنه در کنار این پل صورت میگرفت. در این جشن که در ۱۳ تیرماه هرسال برگزار میشد، مردم با پاشیدن آب و گلاب روی یکدیگر در این مراسم شرکت میکردهاند.
۱۵. در عصر صفوی، نوروز ۷ شبانهروز در کنار سیوسهپل جشن گرفته میشد. در این ایام سیوسهپل را چراغانی میکردند و بعضیاوقات شاهعباس دستور گلریزان این پل را میداد.
۱۶. جهانگردان زیادی سیوسهپل را شاهکاری در معماری ایران میدانند؛ ازجمله آنها میتوانیم به نظر پرسی سایکس اشاره کنیم که سیوسهپل را یکی از پلهای درجه اول جهان خوانده است.
۱۷. پیترو دلاواله سیوسهپل را چنین توصیف میکند:
روی این رودخانه پلی وجود دارد که تماما از آجر ساختهشده و عرض آن از تمام پلهای رم بیشتر است و طول آن حداقل سه الی چهار برابر آن پلها است. معماری این پل به طرز عجیبی انجامگرفته و دو طرف آن طاقنماهایی وجود دارد که مردم از زیر و بالای آن عبور میکنند. آنچه بیشتر نظر ایشان را جلب میکند، راهروهای پل است که تقریبا همسطح قرار گرفته و زمزمهی آب در طبقهی زیرین پل بهخصوص در تابستانهای گرم بسیار خوشآیند است.
۱۸. در دو طرف پل طاقنماهای سرپوشیدهای به چشم میخورد که از یک طرف به رودخانه و از طرفی دیگر به میان پل مشرف هستند و باعث شدهاند تا معبر باریک مسقفی در دو سوی پل ایجاد شود. پیادهرو پل دارای ۹۹ طاقچه دارد که در آنها تابلوهای نقاشی بوده و امروزه اثری از آنها دیده نمیشود.
۱۹. در جلوی سیوسهپل مجسمه رضاشاه بر روى ستونى به ارتفاع ۵ متر وجود داشته که بر اسبی سوار بوده است؛ اما امروز اثری از آن مجسمه نیست.
۲۰. سیوسهپل در تاریخ ۱۵ دی سال ۱۳۱۰ با شماره ثبت ۱۱۰ در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت.
۲۱. حفر تونل مترو در ۴۰ متری سیوسهپل باعث شده تا زمین این اثر تاریخی نشست کند و این میراث باشکوه درخطر نابودی قرار بگیرد. خشک شدن آب زایندهرود و عوامل محیطی دیگر باعث شده تا این اثر تاریخی بیش از پیش در معرض خطر باشد.
جنرال موتورز از سال ۲۰۱۶، شرکت کروز اوتومیشن را به ارزش ۶۰۰ میلیون دلار خریداری کرد و با اختصاص بودجهی توسعهی بعد از خرید، ارزش این معامله را به یک میلیارد دلار رساند. کمتر از یک ماه پیش، سرمایهگذاری ۳.۳۶ میلیارد دلاری از سوی سافتبانک کشور ژاپن و جنرال موتورز، در این بخش انجام شد تا سهام کلی آن به ۱۱ میلیارد دلار افزایش یابد. این در حالی است که ارزش سهام خودروساز آمریکایی به ۵۰ میلیارد دلار میرسد. در نتیجه، کروز از زمانی که تحت مالکیت جنرال موتورز درآمده، رشد و پیشرفت چشمگیری داشته است. با این وجود، استراتژی این شرکت برای این بخش به زودی تغییر خواهد کرد تا به صورت مستقل به فعالیت خود ادامه دهد.
البته چندی پیش مدیرعامل جنرال موتورز، با تفکیک سهام کلی به سهام بخشهای موفق، مخالفت کرده است و این تصمیمات پیرو اعتراض سهامداران و نظر متخصصین تجزیه و تحلیل حوزهی بورس، اتخاذ شدهاند. مقامات والاستریت هم با این استراتژی موافق هستند؛ چرا که علاوه بر افزایش حجم مبادلات بانکی، جلب رضایت سهامداران بزرگ را به دنبال دارد. افرادی مثل دیوید اِین هورن (مؤسس شرکت سرمایهگذاری گیرینلایت کاپیتال) در این زمینه طرح و برنامههای شخصی خود را مطرح کردهاند. او پیشنهاد طبقهبندی سهام جنرال موتورز را به دو بخش سهامداران فعلی و بخشی مجزا برای رشد و توسعه، ارائه کرد. کارشناسان جنرال موتورز این سیاست را «مهندسی مالی» نامیدند و معتقدند که باعث کاهش اعتبار و رتبهبندی اوراق قرضهی سهام میشود.
لازم به ذکر است که استراتژی غول خودروسازی آمریکا مبنی بر تفکیک بخشهای موفق، اخیراً به عنوان روشی موثر در بیزینس خودروسازی مطرح میشود. برای نمونه، فیات کرایسلر در سال ۲۰۱۰، سهام اولیهیفراری را به بازار عرضه کرد. در حال حاضر ارزش این شرکت مستقل به ۲۵ میلیارد دلار میرسد و ۱۷۰ درصد بازدهی داشته است.
اگرچه کروز با فراری متفاوت است و از زمانی که یک بیزینس نوپا بود، توسط جنرال موتورز خریداری شد؛ این شرکت در حوزهی خودروهای خودران پیشرفت خوبی دارد. یکی از اقدامات این بخش، تست فناوری خودران روی شورولت کروز تمام برقی است تا در سال ۲۰۱۹، نسخهی تمام خودران این خودرو به خدمت گرفته شود.
انسان میتواند مجموعهی وسیعی از عملیاتهای ذهنی را انجام دهد و پاسخهای رفتاری خود را براساس دستورالعملهای خارجی و باورهای داخلی تنظیم کند. برای مثال در زمان ضربه زدن با پا به ابزار موسیقی، مغز باید همزمان صدای ورودی را پردازش کند و از دانش درونی خود نیز برای حدس روند پیش رفتن آهنگ استفاده کند.
دانشمندان دانشگاه علوم اعصاب MIT بهتازگی موفق به کشف یک استراتژی شدهاند که مغز از آن برای انتخاب سریع و بهانجامرساندن انعطافپذیرانهی چند عملیات ذهنی مختلف استفاده میکند. آنها برای کشف این استراتژی از یک چارچوب ریاضی با نام تجزیهوتحلیل سیستمهای دینامیکی استفاده کردند؛ این چارچوب، امکان درک یک اصل منطقی را فراهم میکند که تکامل فعالیتهای عصبی در میان نورونهای بیشمار را کنترل میکند.
مهرداد جزایری، استاد توسعهی شغلی دانشکدهی علوم زیستی دانشگاه رابرت ای. سوانسون، عضو موسسهی McGovern از دانشگاه MIT و نویسندهی ارشد این پژوهش میگوید:
مغز قادر است نشانههای داخلی و خارجی را حین انجام یک عمل، بهمنظور انجام محاسبات جدید ترکیب کند؛ مسئله زمانی جالب میشود که متوجه شویم قادر هستیم برای رفتارمان در زمانی سریعتر از ایجاد تغییر در بخش سختافزاری مغز، تغییراتی را تنظیم کنیم. بخش سختافزاری مغز حالتهای مختلفی به خود میگیرد و مغز از دستورالعملها و باورها برای انتخاب بین این حالتها استفاده میکند.
گروه جزایری در پژوهشهای پیشین دریافته بودند که مغز در هنگام شروع یک حرکت با تغییر سرعت تکامل یافتن الگوهای فعالیت عصبی طی زمان، آن را کنترل میکند. حالا در این پژوهش جدید دریافتند که مغز این سرعت را با انعطافپذیری و بر اساس دو عامل کنترل میکند: ورودیهای حسی خارجی و تنظیم حالتهای داخلی؛ این عامل، مربوط به دانش در مورد قوانین فعالیت در حال انجام است.
اوان رمینگتون، دارای مدرک فوق دکترا از موسسهی McGovern و نویسندهی اصلی این پژوهش است. این پژوهش در ژورنال Neuron منتشر خواهد شد و نویسندگان دیگر آن، دویکا ناراین دارای مدرک فوق دکترا و اقبال حسینی هستند که یک دانشجوی کارشناسی ارشد از دانشگاه MIT است.
آماده، تنظیم، حرکت
دانشمندان علوم اعصاب معتقدند که انعطافپذیری شناختی یا توانایی انطباق سریع با اطلاعات جدید در محدودههای قشری بالاتر مغز قرار دارد؛ هنوز مشخص نیست که مغز چگونه به این انعطافپذیری دست پیدا میکند.
برای فهم یافتههای جدید مربوط به این پژوهش میتوان از عملکرد استفادهی سوئیچ و صفحهی مدرج برای تغییر خروجی یک مدار الکتریکی نام برد. برای مثال یک سوئیچ در تقویتکننده با کنترل ورودی به مدار، منبع صدا را انتخاب میکند و صفحهی مدرج، صدا را با کنترل پارامترهای داخلی نظیر مقاومت متغیر تنظیم میکند. تیم دانشگاهی MIT یک نظریهپردازی مشابه انجام دادند؛ نظریهی آنها این بود که مغز، دستورالعملها و باورها را بهطور مشابهی به ورودی و حالتهای داخلی تبدیل میکند که مسئول کنترل رفتار مدارهای عصبی هستند.
پژوهشگران برای آزمایش این نظریه، فعالیت عصبی در قشر پیشانی مغز حیوانات را ثبت کردند؛ این حیوانات تعلیم داده شده بودند تا فعالیت زمانبندیشده و انعطافپذیری با نام «آماده، تنظیم، حرکت» را انجام دهند. حیوان در این وظیفه، دو جلوهی بصری(آماده و تنظیم) را میبیند که با یک وقفه بین ۰/۵ و ۱ ثانیه از هم فاصله دارند. سپس با فرمان حرکت در یک فاصلهی زمانی بعد از تنظیم حرکت میکند. حیوان باید یک حرکت را بهگونهای آغاز کند که وقفهی «تنظیم-حرکت» برابر یا ۵/۱ برابر بیشتر از وقفهی «آماده، تنظیم» باشد. دستورالعمل استفاده از ضریب ۱ یا ۱/۵ در هر آزمایش ارائه شده است.
سیگنالهای عصبی ثبتشده در طول وقفهی زمانی «تنظیم-حرکت» بهوضوح حاوی اطلاعات مربوط به ضریب و طول اندازهگیری وقفهی زمانی «آماده-تنظیم» هستند؛ اما ماهیت این اطلاعات بسیار پیچیده است. پژوهشگران برای رمزگشایی این اطلاعات از چارچوب تجزیهوتحلیل سیستمهای دینامیکی استفاده کردند. این نوع از تجزیهوتحلیل در بررسی طیف گستردهای از سیستمهای فیزیکی، از مدارهای الکتریکی ساده گرفته تا شاتلهای فضایی استفاده میشود.
جزایری و همکارانش با استفاده از این رویکرد روی اطلاعات عصبی در فعالیت «آماده، تنظیم، حرکت» متوجه شدند که مغز به چه شیوهای ورودیها و آمادگیهای اولیهی قشر پیشانی را تنظیم میکند تا کنترل یک حرکت را با انعطافپذیری انجام دهد. یک عملیات مانند سوئیچ، ورودی مربوط به ضریب صحیح را تنظیم میکند و یک عملیات مانند صفحهی مدرج، حالت نورونها را بر اساس وقفهی زمانی «آماده، تنظیم» تنظیم میکند. این دو استراتژی مکمل برای کنترل، شرایطی را فراهم میکنند تا سختافزار ذکر شده مشغول به تولید رفتارهای مختلف شود.
پل بین رفتار و نوروبیولوژی
به گفتهی پژوهشگران، همچنان سوالهای بدون پاسخ بسیاری در ارتباط با نحوهی دستیابی مغز به این انعطافپذیری وجود دارد. آنها در تلاش هستند تا دریابند چه قسمتی از مغز، اطلاعات مربوط به ضریب را به قشر پیشانی ارسال میکند؛ پژوهشگران همچنین امیدوارند دریابند که در زمان یادگیری فعالیتها چه اتفاقی در این نورونها میافتد که آنها را به پاسخ دادن بهصورت انعطافپذیر سوق میدهد. جزایری میگوید:
ما تمام اطلاعات مربوط به انعطافپذیری رفتاری در ارتباط با جزئیات نوروفیزیولوژیک را بهدست نیاوردهایم. اما درکی الگوریتمی بر اساس ریاضیات سیستمهای دینامیکی ایجاد کردیم که مانند پلی میان رفتار و نوروبیولوژی عمل میکند.
پژوهشگران در تلاش برای بررسی امکان استفاده از این مدل در ارائهی توضیحی از رفتار دیگر بخشهای مغز هستند که در انجام انعطافپذیر محاسبات درگیر هستند.
کارآفرینان و مدیران کسبوکار برای توضیح هرچه بهتر ایدههای خود و روش اجرای آنها، نیاز به تدوین طرح کسبوکار دارند. این طرح میتواند مربوط به راهاندازی یک استارتاپ یا حتی عرضهی محصول یا خدماتی جدید در یک سازمان بالغ باشد. برای تدوین هرچه بهتر این طرح و برنامهریزی، میتوان به نمونههای موفق آن در طول تاریخ مراجعه کرد و نکات کاربردی آنها را برای طرح اختصاصی خود به کتر گرفت.
هر طرح کسبوکار عموما از چهار بخش اصلی تشکیل شده است: خلاصهی اجرایی، طرح بازاریابی، توصیف تیم مدیریتی و ریز برنامههای مالی. جوانا هافمن مولف طرح کسبوکار اپل برای نسخهی اولیهی مکینتاش بود که در سال ۱۹۸۱ آن را ارائه کرد. او در طرح خود یک بخش دیگر را نیز به این مجموعه اضافه کرد: مسائل و مشکلات واضح. در ادامهی این مطلب زومیت قالب طرح کسبوکار اپل برای عرضهی مکینتاش در سال ۱۹۸۱ را بررسی میکنیم.
۱- مرور کلی محصول اپل
هدف اصلی توضیح روند اجرایی، انتقال حجم زیادی از اطلاعات با کمترین متن ممکن است. هرچه سریعتر بتوانید ارزش پیشنهاد خود را به دیگران تفهیم کنید، نتیجهی نهایی مثبتتر خواهد بود. هافمن تنها با دو پاراگراف و چهار نمودار، ارزش ویژهی مک را برای خوانندگان شرح داد. فرضیهی اولیه برای مک بسیار ساده بود. اکثر شرکتها، کامپیوترهای خود را در چهار بازهی قیمتی زیر عرضه میکردند:
- ۵۰۰ دلار یا کمتر
- بین ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ دلار
- بین ۱۵۰۰ تا ۳۰۰۰ دلار
- بین ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ دلار یا بیشتر
البته دو بازهی اولیه عموما برای کامپیوترهای همراه با قابلیتهای اجرایی پایین استفاده میشد. اپل تصمیم گرفت تا با عرضهی مک، محصولی در بازهی دوم به بازار عرضه کند و البته سختافزار و نرمافزار خود را نیز در بالاترین سطح کیفی حفظ کند. هافمن در خلاصهی اجرایی مک نوشت:
من در حال حاضر هیج محصولی را نمیشناسم که در بازهی دوم رقابتی جدی داشته باشد. انتظار میرود که مشتریان خاص و تجاری به سمت محصولات بازهی دوم حرکت کنند. در این میان وظیفهی مک و VLC این است که مشتریان بازهی سوم را به بازهی دوم جذب کند و در نهایت، رقیبان حاضر در بازهی سوم را شکست دهد.
هافمن هیچ رقیب جدی را نمیشناخت که کامپیوترهای قوی و حرفهای را در بازهی قیمتی دوم عرضه کند. اکثر برندها در بازهی سوم فعالیت داشتند. اپل تصمیم گرفت تا با عرضهی محصولی قابل قبول و به صرفه در بازهی دوم (مک) و محصولی حرفهای برای بازهی چهارم (لیسا) وارد رقابت شود. بدین ترتیب، کاربران انتخابهای متعددی در بازههای مختلف قیمتی داشتند و رقابت مستقیمی نیز بین اپل و عموم برندها در بازهی سوم رخ نمیداد.
۲- بازار مکینتاش و رتبهبندی نرمافزاری
هافمن بخش دوم طرح کسبوکار مک را با یک جملهی ساده اما مهم شروع کرد: «برتری یک محصول در این است که نیازی به داشتن ویژگی خارقالعاده نداشته باشد.» به بیان دیگر منظور هافمن این بوده که مک نیازی به ویژگیهای خاص نسبت به دیگران ندارد چرا که برای مشتریان حرفهای با نیازهای خاص، محصولی اختصاصی با عنوان لیسا عرضه شده است. بههمین دلیل اپل در تبلیغات مکینتاش تمرکز ویژهای روی تفاوتهای این محصول داشت. آنها در تبلیغات خود مکینتاش را برادر کوچکتر لیسا معرفی کردند.
یکی از تبلیغات مشهور اپل برای مک در سال ۱۹۸۴ منتشر شد و تمرکز ویژهای روی تفاوتهای این محصول با لیسا داشت. لی کلاو یکی از طراحان این تبلیغات اپل بود و توضیح داد که با این محصول، کامپیوترها برای عموم مردم جامعه قابل دسترس شدند و تنها مخصوص نوابغ یا سیاستمداران و ثروتمندان نخواهند بود.
اپل در ادامهی طرح کسبوکار خود، تاثیر محصول بهصرفه و ارزان را در سه بازار مختلف بررسی کرده است:
۱- برای دفاتر کاری: «هر روز، مدیران بیشتری برای اجرای بهینه و تاثیرگذار فعالیتهای خود به کامپیوترها وابسته میشوند. مک به تمام مدیران این امکان را میدهد که با کمترین سرمایهگذاری پولی و زمانی، حس یک دفتر با امکانات اتوماسیون را تجربه کنند. در واقع مک، تجربهی اولیهی عالی را به آنها اهدا میکند.»
۲- برای آموزش: «با پیشرفت برنامههای پردازش متون و جایگزینی دستگاههای تایپ توسط آنها، دانشآموزان باید بیش از تایپ کردن، پردازش متون را بیاموزند. مک به دانشآموزان این زمان یاد میدهد که چگونه با ابزارهای کنونی کار کنند و برای دانشگاه و کسبوکار آماده شوند.»
۳- برای کاربر خانگی: «مکینتاش مدیریت منابع ملی و گزارشهای شخصی را تسهیل میکند. علاوه بر آن این کامپیوتر استفاده از خدمات راحت مدیریت خانگی و حتی خریدها را ممکن میکند. مک امکانات آموزشی و تفریحی را نیز برای همهی اعضای خانواده فراهم میکند.»
با دقت در جملات بالا متوجه تکرار کلماتی با تمرکز روی «همه»ی اعضای جامعه میشویم. بهعنوان مثال اپل محصول خود را برای همهی دانشآموزان دههی ۹۰ میلادی مناسب میداند. با این جملات با محصولی روبروی میشویم که بیش از رقبا برای همه در دسترس خواهد بود.
۳- مدیریت، نیروی انسانی و بودجه
برخی شرکتها بحثهای نیروی انسانی و بودجه را در بخشهای مجزا بررسی میکنند؛ اما اپل تصمیم گرفت تا آنها را در یک بخش خلاصه کند. در اصل انتخاب اپل به این دلیل بود که تصمیمگیریهای مرتبط با نیروی انسانی و مدیران این شرکت، تاثیر عمیق و بزرگی روی بودجههای آن داشت.
در جولای سال ۱۹۸۱، زمانی که هافمن طرح را آماده کرد و استیو جابز نیز آن را تایید کرد، ۲۸ کارمند روی این پروژه کار میکردند. تا ماه دسامبر شرکت پیشبینی کرد که تعداد افراد به ۶۳ نفر خواهد رسید. در نتیجه بخش عمدهای از هزینههای تولید مکینتاش مربوط به حقوق و دستمزد بود. در این بخش اپل علاوه بر موارد گفته شده، هزینههای تولید (۳۹۷ دلار) توزیع و سود عملیاتی را نیز پیشبینی کرده است.
اپل سود قیمتهای مختلف محصول خود را نیز به تفصیل محاسبه کرده است. این قیمتها از ۹۹۵ دلار تا ۱۴۹۵ دلار را شامل میشوند. هدف، پیدا کردن قیمت مناسب برای کسب حداکثر سود و همچنین باقی ماندن در بخش بهصرفهی بازار بوده است.
۴- مشکلات و چالشها
اگرچه طرح اولیهی اپل برای مک همهی مشکلات احتمالی را حل نکرده بود، اما در بخش نهایی طرح، چالشهای پیش رو به خوبی مطرح شده بودند. این چالشهای عبارت بودند از:
۱- در این طرح هنوز توجه خاصی به اروپا نشده است.
۲- بستهبندی حصول بهگونهای است که تنها یک درایو دیسک بدون درب برای آن در نظر گرفته شده است. آیا باید این ریسک را بپذیریم؟
۳- چه کسی مکینتاش را خواهد ساخت؟
۴- آیا زمانبندی ما واقعگرایانه است؟
۵- چگونه PCS را بهعنوان بخشی جدی از مکینتاش معرفی کنیم؟
نکتهی چهارم نشان میدهد که اپل از همان ابتدا نسبت به تاریخ عرضهی مک یعنی سال ۱۹۸۲ شکّاک بوده است. در واقع مکینتاش دو سال پس از این تاریخ و در سال ۱۹۸۴ عرضه شد که نشاندهندهی معقول بودن نگرانی مدیران اپل است. البته طرح کسبوکار آنها بهگونهای تنظیم شده بود که پیشبینی این تاخیر و اقدام مناسب برای آن را به آنها میداد.
جمعبندی طرح کسبوکار اپل برای مکینتاش
طرح اولیهی کسبوکار اپل برای مکینتاش، تلاشهای آنها را سازماندهی کرد و این محصول، در نهایت قدمی اساسی در انقلاب دنیای کامپیوتر برداشت. البته طبیعتا تمامی اتفاقات در این مسیر طبق پیشبینی رخ نداد. بخش اول این طرح کسبوکار مروری کلی بر محصول یا یک خلاصهی اجرایی بود. این بخش توصیح میداد که مکینتاش چگونه به نسبت به رقبای خود بهصرفهتر و قابل دسترستر خواهد بود. در بخش دوم، به برنامهی اپل برای بازاریابی محصولش و ارائهی آن بهعنوان کامپیوتری برای همهی مردم میرسیم. ایدهای که بهخوبی در تبلیغات زمان عرضهی مکینتاش در سال ۱۹۸۴ به آن پرداخته شد.
بههرحال در نهایت به خاطر هزینههای بالای بازاریابی،اپل مجبور شد که مکینتاش را به قیمتی بیش از قیمت طراحی شده یعنی ۲۴۹۵ دلار بفروشد. بخش سوم طرح کسبوکار، به توصیف ساختار مدیریتی و سازمانی شرکت میپرداخت و برنامههای جذب نیرو و هزینه را توضیح میداد. در این طرح استیو جابز در بالای نمودار مدیریتی اپل قرار داشت. مدیری که یک سال پس از عرضهی مکینتاش شرکتش را ترک کرده و NeXT را تاسیس کرد.
اتفاقات بالا شکستهای بزرگی بودند اما بههرحال شکست در هر کسبوکاری اتفاق میافتد. اپل و هافمن این حقیقت را در زمان تدوین طرح کسبوکار میدانستند و بههمین خاطر در بخش چهارم به تشریح چالشهای پیش رو پرداختند.
فراموش نکنید که در زمان نوشتن طرح کسبوکار اختصاصی خود، نباید روند اپل یا هیچ شرکت دیگر را کپی کنید. اما میتوان از این قالب و موارد مشابه برای سازماندهی افکار استفاده کرد. حتی میتوان از آن بهعنوان الهامبخشی برای توجیه ضعف دانشی خود استفاده کنید. با مطالعهی طرح به این نتیجهی کلی رسیدیم که حتی اپل با آن سازمان عریض و طویل از همهی اتفاقات پیش رو آگاه نبوده است.
AMR بخش خودروهای ارتقا یافته و مسابقهای استون مارتین است و به ارتقای مدلهای خیابانی این شرکت نیز میپردازد. جدیدترین محصول واحد AMR، نسخهای تولید محدود از نسخهی سدان آستون مارتین رپید است. هدف استون مارتین از تولید چنین خودرویی، ارائهی یک سدان چهار در سریع است که راحتی مناسبی نیز برای سرنشینان به ارمغان بیاورد. تولید این خودرو به ۲۱۰ دستگاه محدود شده است و قیمت آنها نیز در بازار ایالات متحده از ۲۴۰ هزار دلار آغاز میشود. تحویل این خودرو به مشتریان نیز از سه ماههی پایانی سال ۲۰۱۸ آغاز خواهد شد.
استون مارتین رپید AMR از همان پیشرانهی V12 استون مارتین استفاده میکند که این پیشرانهی تنفس طبیعی توانایی تولید ۵۸۰ اسب بخار قدرت و ۶۳۰ نیوتون متر گشتاور را دارد. برای اینکه بدانید قدرت و گشتاور مدل رپید AMR در مقایسه با نسخهی استاندارد رپید چقدر ارتقا پیدا کرده است باید اشاره کنیم که مدل رپید S توانایی تولید ۵۵۲ اسب بخار قدرت و ۶۳۰ نیوتون متر گشتاور را دارد. برای دستیابی به این قدرت در نسخهی AMR، استون مارتین اقدام به استفاده از مانیفولد هوای بزرگتر و ورودیهای هوای ارتقا یافتهی دوگانه در پیشرانهی این خودرو کرده است. این خودرو با تغییرات انجام در عرض ۴.۲ ثانیه به سرعت صد کیلومتر بر ساعت میرسد و دارای حداکثر سرعت ۳۳۰ کیلومتر بر ساعت است.
برای اینکه شاسی و تواناییهای حرکتی استون مارتین رپید AMR با قدرت بالاتر پیشرانهی این خودرو همخوانی داشته باشد استون مارتین از سیستم تعلیق جدید در این خودرو استفاده کرده که ارتفاع آن را تا ۱۰ میلیمتر کاهش داده است. همچنین از کمک فنرهای فعال نیز در رپید AMR استفاده شده است که این کمک فنرهای فعال سه نوع حالت رانندگی مختلف را در اختیار راننده قرار میدهند. برای مهار کردن این سدان پرقدرت و سریع، استون مارتین به صورت استاندارد از ترمزهای کربن سرامیکی استفاده کرده است که کالیپرهای آن در جلو دارای شش عدد پیستون و در عقب چهار عدد پیستون دارد. برخی از بخشهای سیستم ترمز این خودرو بنابر اعلام شرکت سازنده، با سیستم ترمز استون مارتین ونکوش S یکسان است. برای مثال گردگیر محافظ دیسک و روکش کالیپرها با خودروی ونکوش S یکسان هستند. ضمن اینکه طراحی آنها به گونهای است که به خنک کاری بهتر ترمزها کمک میکند.
بیشتر بخشهای استون مارتین رپید AMR از خودروی مفهومی استون مارتین که در سال ۲۰۱۷ رونمایی شده بود اقتباس شده است. این نسخهی نهایی و قابل تولید که حالا رونمایی شده است دارای قطعات فیبر کربنی زیادی در قسمتهای مختلف خود است. برای مثال باید به اسپیلیتر جلوی فیبر کربنی، رکابهای جانبی فیبر کربنی، اسپویلر عقب فیبر کربنی و دیفیوزر عقب فیبر کربنی اشاره کرد. همچنین کاپوت این خودرو نیز از جنس فیبر کربن است و برروی آن ورودیهای هوای بزرگی تعبیه شده است. در بخش پایینی قسمت جلو نیز چراغهای روشنایی در روز از نوع LED قرار گرفتهاند که به شکل گرد هستند. در بخش عقبی استون مارتین رپید AMR نیز چهار عدد خروجی اگزوز مشاهده میشود که صدای بسیار زیبایی تولید میکند و بر روی آنها نشان AMR به چشم میخورد.
در انتها نیز استون مارتین اقدام به نصب رینگهای ۲۱ اینچی آلیاژی بر روی این خودرو کرده است که این رینگها به روش فورج کاری تولید شدهاند. طراحی این رینگها نیز بسیار خاص و زیبا است و پرههای آن ظاهری همانند حرف X انگلیسی دارند. روی این رینگهای نیز تایرهای میشیلن از سری سوپر اسپرت قرار گرفته است.
با وارد شدن به کابین رپید AMR مشاهده خواهید کرد که استون مارتین در فضای داخلی این خودرو استفادهی گستردهای از فیبر کربن انجام داده است. برای مثال کل کنسول مرکزی که از جلو تا انتهای کابین ادامه دارد از جنس فیبر کربن است. همچنین صندلیهای اسپرت این خودرو دارای پوششی از جنس چرم آلکانترا هستند و دو نوع تریم داخلی قابل انتخاب هستند. برای خریدارانی هم که علاقه دارند تا پول بیشتری را برای این خودرو خرج کنند، استون مارتین آپشنهای بیشتری را عرضه میکند که شامل رنگهای مختلف بدنه میشود. خریداری این خودرو با مراجعه به واحد Q در شرکت استون مارتین میتوانند به شخصی سازی بیشتر خودروی خود بپردازند.
شرکتهای مطرح فناوری در تلاش هستند تا با روی آوردن به انرژی سبز، نقش خود در تولید فزایندهی کربن را کاهش دهند. در همین راستا، سامسونگ روز پنجشنبه اعلام کرد که قصد دارد در کارخانهها و دفاتر خود در ایالات متحده، اروپا و چین، بهطور صد درصد از انرژی تجدیدپذیر استفاده کند. این اقدام سامسونگ نتیجهی بیش از یک سال تلاشهای کارزار صلح سبز در دفاع از فعالیتهای سبزتر و اعتراض به نقش این شرکت کرهای در تشدید تغییرات اقلیمی است.
کنشگران خاطرنشان کردهاند که سامسونگ در زمینهی بهرهگیری از انرژی سبز از باقی رقبا عقبتر است. اپل و گوگل بهمنظور جبران مصرف جهانی انرژی، از ماه آوریل اقدام به خرید انرژیهای تجدیدپذیر از جمله انرژی بادی و خورشیدی کردهاند. (به احتمال زیاد سامسونگ نیز بهجای بهرهگیری مستقیم از انرژی تجدیدپذیر برای جبران مصرف خود، آن را خریداری خواهد کرد.)
سامسونگ بهطور صریح وعده میدهد که برای ۱۷ واحد از مجموع ۳۸ ساختمان خود در سراسر جهان از انرژی تجدیدپذیر استفاده خواهد کرد. با این حال، این شرکت اشارهای به دفاتر منطقهای خود در هند، سنگاپور و ژاپن نکرد. سامسونگ میگوید ساختمانهای ایالات متحده، اروپا و چین بهطور خاص «دارای امکانات زیربنایی برای توسعه و انتقال انرژی تجدیدپذیر هستند.» کارخانهها و دفاتر آمریکایی، اروپایی و چینی تا سال ۲۰۲۰ ارتقاء خواهند یافت. سامسونگ میگوید به مدت دو سال تلاش خواهد کرد تا استفادهی جهانی از انرژی تجدیدپذیر را افزایش دهد؛ اما بهطور خاص به مناطقی که بر آنها متمرکز خواهد شد، اشارهای نکرد.
علاوه بر این، سامسونگ به پروژهی افشای کربن (CDP) پیوسته است؛ برنامهای که خطرات تغییرات اقلیمی را داخل زنجیرهی منابع این شرکت شناسایی میکند. این شرکت میگوید تلاش دارد تا شرکای خود در زنجیرهی تأمین منابعش را نیز به استفاده از انرژی تجدیدپذیر مجاب کند.
سامسونگ در کرهی جنوبی در حال همکاری با دولت این کشور است تا استفادهی ملی از انرژی تجدیدپذیر را در چارچوب برنامهی ۲۰۳۰ تا ۲۰ درصد افزایش دهد. این شرکت میگوید پنلهای خورشیدی بیشتری در شعبات مرکزی خود نصب خواهد کرد و آرایههای خورشیدی و ژنراتورهای انرژی زمینگرمایی را نیز به دیگر مکانها خواهد افزود.
کارزار صلح سبز روز پنجشنبه در پستی وبلاگی در واکنش به این خبر نوشت:
این قدم اولیهی بسیار مهمی برای سامسونگ در کاهش تولید گستردهی جهانی اثر کربن بهحساب میآید. این تلاش میتواند در فاصلهگیری سریعتر از سوختهای فسیلی در کشورهایی نظیر چین و کرهی جنوبی مؤثر واقع شود.
مرسدس بنز AMG E63 S یکی از قدرتمندترین خودروهایی است که در حال حاضر میتوان در بازار خریداری کرد و این خودرو به نوعی تبدیل به یک معیار سنجش در کلاس خود شده است و حتی میتوان با خودروهایی از کلاس بالاتر یا سوپر اسپرتها رقابت کند. در حالی که رقیب اصلی مرسدس E63، بیامو M5 است اما با این وجود این محصول قدرتمند AMG با اتکا به پیشرانهی ۴ لیتری V8 خود، به رقابت با خودروهای سوپر اسپرت میپردازد. در ابتدا باید اشاره کنیم که پیشرانهی هشت سیلندر توربوشارژردار مرسدس AMG E63 S توانایی تولید ۶۰۴ اسب بخار قدرت و ۸۵۰ نیوتون متر گشتاور را دارد. از این نظر باید این خودرو را قویتر از بسیاری از خودروهای هم کلاس خود دانست. اما در ویدئویی که در یک کانال یوتوب با نام SUPER CAR DRIVERS منتشر شده است، مرسدس AMG E63 S به رقابت با خودروهای سوپر اسپرتی همانند فراری GTC4LUSSO T، فراری 488 GTB و پورشه 911GT3 رفته است. البته این رقابت را نمیتوان خیلی دقیق دانست چون مرسدس AMG E63 S یک خودروی سدان است و رقبای آن خودروهایی ذاتا اسپرت هستند. با این وجود اما رقابت بین این خودروها بسیار جذاب است.
نگاهی هم به مشخصات رقبای E63 در این ویدئو داشته باشیم. روی کاغذ فراری قدرت بسیار نزدیکی به مرسدس دارد و قدرت آن تنها دو اسب بخار کمتر است اما گشتاور فراری ۷۶۰ نیوتون متر است که از این نظر از گشتاور ۸۵۰ نیوتون متر مرسدس بنز پایینتر است. همین گشتاور در حین مسابقه به خوبی خود را نشان میدهد و E63 فراری را با اختلاف شکست میدهد. اما رقیب بعدی پورشه است. گرچه پورشه نیز نمیتواند از پس مرسدس پس بیاید اما اختلاف آنها به نسبت کمتر است. پورشه بهتر از فراری GTC4LUSSO T میتواند با مرسدس AMG E63 S رقابت کند که دلیل این مسئله را باید در وزن کمتر این خودرو و استفاده از پیشرانهی تخت در پورشه جستوجو کرد. پورشه ۹۱۱ از نظر قدرت و گشتاور نیز بسیار پایینتر است. به طوری که قدرت آن ۵۰۰ اسب بخار و گشتاور آن ۴۶۰ نیوتون متر است.
یکی دیگر از دلایل موفقیت مرسدس AMG E63 S را باید وجود سیستم چهار چرخ محرک در این خودرو دانست چون هم فراری و هم پورشه نمونههایی عقب چرخ محرک هستند و قدرت پیشرانه تنها به چرخهای عقبی منتقل میشود. فراری 488 GTB مدل ۲۰۱۸ مجهز به یک پیشرانهی ۳.۸ لیتری توربوشارژردار از نوع V8 است. گرچه این فراری قدرت بیشتری در مقایسه با مرسدس دارد اما گشتاور آن پایینتر است. البته با این وجود قدرت این فراری نمیتواند به این سوپر اسپرت ایتالیایی کمک کند و مرسدس بنز به راحتی از پس این فراری برمیآید. قدرت فراری GTB 488 نیز ۶۶۱ اسب بخار و گشتاور آن ۷۶۰ نیوتون متر است و از این نظر روی کاغذ رقیب بسیار خوبی برای مرسدس محسوب میشود.
در ادامه به شما پیشنهاد میکنیم تا ویدئو دیدنی مسابقه درگ این خودروها را تماشا کنید.
در سال ۱۹۶۵ یک فیزیکدان مشهور دانشگاه پرینستون طی یک تئوری گفت که فلزات فروالکتریک میتوانند الکتریسیته را هدایت کنند؛ هر چند در طبیعت وجود ندارند. چندین دهه بود که دانشمندان تصور میکردند امکان اثبات این تئوری فیلیپ اندرسون که در سال ۱۹۷۷ جایزه ی نوبل فیزیک را دریافت کرد، وجود ندارد. این کار چیزی شبیه تلاش برای ترکیب آتش و آب بود. اما گروهی بینالمللی از دانشمندان دانشگاه راتجرز این تئوری را تایید کردند و یافتههای آنها در Nature Communicationsمنتشر شد. جک چکالیان استاد دانشگاه راتجرز گفت:
این هیجان انگیز است. ما دستهی جدیدی از مواد مصنوعی دو بعدی را با خصوصیات شبه فروالکتریک در دمای محیط ایجاد کردیم که در طبیعت وجود ندارد ولی میتواند الکتریسیته را هدایت کند. این ارتباط مهمی بین یک تئوری و یک آزمایش است.
موقعیت اتمها در یک فلز شبه فروالکتریک که حاوی تیتانات باریوم، تیتانات استرانسیوم و تیتانات لانتانیوم است
بهعنوان سنگبنای تکنولوژی مواد فروالکتریک در زمینههای الکترونیک مانند تلفن همراه و دیگر آنتنها، سیستمهای کامپیوتری، تجهیزات پزشکی، موتورهای بسیار دقیق، سنسورهای فوق حساس و تجهیزات سونار استفاده میشوند. البته هیچ کدام از این مواد الکتریسیته را هدایت نمیکنند و یافتههای راتجرز میتواند موجب معرفی نسل جدیدی از دستگاهها و کاربردهای مختلف شود. فروالکتریکها گروه بسیار مهمی از مواد تکنولوژیکی هستند. وقتی جریان الکتریسیته اعمال شود، ابعاد آنها دچار تغییر میشود. علاوه بر این هر تلفن همراه مدرن دارای دهها مولفه با ویژگیهایی شبیه مواد فروالکتریک است.
چکالیان نیز مانند بسیاری از فیزیکدانان در پی تجربه یک چالش نتوانست قانونی در فیزیک پیدا کند که بگوید فلزات فروالکتریک را نمیشود ساخت. بنابراین اعضای گروهش در پی ایجاد صفحاتی با استفاده از موادی با ضخامت چند اتم بر آمدند.
چکالیان میگوید:
زمانی که یک ماده، فروالکتریک میشود، اتمهای آن بهصورت دائمی جابهجا میشوند و ما میخواستیم ویژگیهای فلزی را به یک کریستال مصنوعی که هادی الکتریسیته باشد، اضافه کنیم. بنابراین ما برای ایجاد یک فلز دو بعدی، دو لایهی بسیار نازک برداشتیم و یک لایهی سوم با ویژگیهای خاص برای حرکت اتمها در لایهی فلزی به آنها اضافه کردیم و یک فلز شبه فروالکتریک ایجاد شد. این ساختار دارای قابلیتهای عملکردی منحصر به فردی است و یک موفقیت بزرگ به شمار میرود.
محققان توانستهاند برنامهای مبتنی بر هوش مصنوعی (AI) طراحی کنند که قدرت پیشگویی و پیشبینی فعالیتهای شما را دارد. برنامهی جدید میتواند بهراحتی حدس بزند بعد از اتمام یک فعالیت، قرار است چه کار دیگری انجام دهید.
طراحی ربات هوشمند برای خانه هوشمند، رؤیایی دیرینه است. از زمانی که برای اولین بار ایدهی ساخت ربات هوشمند مطرح شد، چند دهه میگذرد. در این رؤیا، رباتهای هوشمند نیاز انسانها را تشخیص میدهند و میدانند چه زمانی باید چه کاری را به انجام برسانند و در نهایت کار خود را تمام و کمال انجام میدهند. در این رؤیای شیرین، انسانها نیازهایی فراتر از یادآوری قرارهای ملاقات و پاسخدهی به ایمیلها دارند و رباتهای هوشمند میتوانند تمام نیاز انسانها را برآورده کنند.
محققان دانشگاه بون آلمان معتقدند اولین گام در نیل به رؤیای شیرین ربات هوشمند، طراحی نرمافزاری است که دارای سیستم خودآموز باشد. محققان بون، اولین قدمهای خود را برای طراحی چنین برنامهای برداشتهاند و توانستهاند سیستمی با قدرت یادگیری طراحی کنند که میتواند برخی فعالیتهای ساده را پیشبینی کند. این برنامه در حال حاضر در سطح فعالیتهای مربوط به آشپزخانه و تهیه سالاد، میتواند پیشگویی کند که صاحبش قرار است چه کارهایی در آشپزخانه انجام دهد و کاری بعدی وی چیست.
تیم تحقیقاتی دانشگاه بون آلمان برای پیشبرد کار خود از دو شبکه عصبی مختلف کمک گرفت. ویدیویی ۴ ساعته از مراحل آماده کردن سالاد توسط افراد مختلف به سیستم مبتنی بر هوش مصنوعی نشان داده شد. دادههای مربوط به روش تهیه سالاد شامل ۲۰ فعالیت مختلف با مدتزمان متفاوت هر فعالیت به سیستم وارد شد. یورگن گال، یکی از اعضای تیم تحقیقاتی که مقالهی مربوط به تحقیق را به رشته تحریر در آورده است، میگوید:
بعد از وارد کردن دادهها، فرآیند یادگیری و میزان موفقیت سیستم را مورد بررسی قرار دادیم. به همین منظور، نرمافزار را با ویدیوهایی که قبلا ندیده بود مواجه کردیم.
به برنامه ویدیوهای مختلفی از درست کردن سالاد نشان داده شد. حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد فرآیند تهیه سالاد را به برنامه نشان میدادند و سپس انتظار میرفت سیستم مبتنی بر هوش مصنوعی بتواند ادامهی فرآیند را پیشبینی کند و بگوید چه کارهای دیگری باید انجام شود. نتیجه نهایی جالب بود. الگوریتم برنامه، توانست با دقت ۴۰ درصد، فرآیند و کارهای بعدی را پیشبینی کند. این رقم با اینکه عدد بزرگی نیست؛ ولی قدم بزرگی در جهت طراحی برنامههایی با قدرت پیشبینی است و نشان میدهد محققان میتوانند در این حوزه موفقتر عمل کنند و سیستمهای ارتقاءیافتهای را طراحی و در اختیار کاربران قرار دهند. در قسمتی از مقالهی مربوط به تحقیق گفته شده است:
در تحقیق حاضر، نرمافزار مبتنی بر هوش مصنوعی برای اولین بار توانست بعد از پخش کردن چند دقیقه از یک ویدیو، ادامهی آن را با کمک هوش مصنوعی پیشبینی کند.
در کنفرانس CVPR - که از ۱۸ تا ۲۲ جون (۲۸ تا ۳۰ خرداد) در سالتلیک سیتی برگزار میشود - جزئیات بیشتری درباره تحقیق ارائه خواهد شد. در حال حاضر دقت سیستم برای فعالیتهای طولانیمدت، کمتر است؛ یعنی دقت سیستم، برای پیشبینی فعالیتهایی که فرآیند آنها بیش از ۳ دقیقه طول می کشد، حدود ۱۵ درصد است؛ ولی برای فرآیندهایی با مدتزمان کوتاهتر، دقت بیشتری دارد. با این حال، محققان تأکید کردهاند که هنوز در ابتدای مسیر هستند و این تحقیق نقطهی شروعی برای پیشبینی فعالیتهای بزرگتر حتی در حوزهی کسب و کار خواهد بود. برنامهی مبتنی بر هوش مصنوعی، علاوه بر پیشبینی فعالیتهای مربوط به تهیه سالاد، ویدیوهای آموزشی در مورد انواع صبحانه مشاهده کرده است و برای پیشبینی در این حوزه هم آموزش دیده که با دقت مشابه درست کردن سالاد، توانسته است موفقیتی از خود نشان دهد.
فناوری راههای جدیدی برای برقراری ارتباط با انسانها از طریق رباتها و دستیاران هوشمند کامپیوتری فراهم میکند و به جایی میرسیم که این فناوریها میتوانند تشخیص بدهند چه زمانی به کمک آنها نیاز داریم و چه زمانی باید چه کاری برای ما به انجام برسانند. گال، یکی از محققان این پژوهش، میگوید:
قصد داریم قبل از وقوع رخدادها، ترتیب وقوع رخداد و مدتزمان هر واقعه را چند دقیقه تا چند ساعت قبل از وقوع پیشبینی کنیم.
اگر این رؤیا به واقعیت تبدیل شود، می توانیم فراتر از فناوری خانهی هوشمند گام برداریم. دیگر خانههای هوشمند فقط برای مدیریت بر سیستم روشنایی و زمانبندی خاموش و روشن کردن چراغها کاربرد نخواهند داشت؛ بلکه با کاربردی بسیار وسیعتر مواجه خواهیم شد. خانهی هوشمند با فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی قبل از بازگشتن شما از محل کار، میداند گرسنه هستید و میداند چه کارهایی برای رفع خستگی و گرسنگی شما باید انجام دهد. رؤیای ربات همهکارهای مانند رزی در انیمیشن The Jetsons، دهههای بعد به واقعیت تبدیل خواهد شد.
.: Weblog Themes By Pichak :.