شرکت بوگاتی با بیش از یک قرن قدمت، یکی از محبوبترین برندهای صنعت خودروسازی است. این برند از سال ۱۹۰۹ که توسط اتوره بوگاتی، طراح ایتالیایی خودرو، بنیان گذاشته شد، همواره در نگاه علاقهمندان دنیای خودرو محبوب و منحصربهفرد بوده است. با اینکه اتوره بوگاتی در میلان ایتالیا متولد شده بود، اما تمام طراحیهای او در کارخانهی اصلی بوگاتی، واقع در مولشایم فرانسه تولید شدند. این سنت همچنان ادامه دارد و ابرخودروی شیرون، جدیدترین محصول بوگاتی نیز در این کارخانه مونتاژ میشود. خط تولید بوگاتی که در آن حتی یک ربات هم وجود ندارد و تماما با نیروی انسانی کار میکند، «آتلیه» نام دارد.
در حال حاضر ۱۰۰ دستگاه از ابرخودروی بوگاتی شیرون در بازار جهانی عرضه شده است. با باقی ماندن ۴۰۰ دستگاه از تیراژ اعلام شده، تیم مهندسی بوگاتی صحبت بیشتر در مورد ویژگیهای منحصربهفرد این مدل را جایز میداند. بههمین منظور کانال کارفِکشن (CarFection) با همراهی قهرمان سابق مسابقات ۲۴ ساعته لمانز، اندی والاس، نگاهی نزدیک به ابرخودروی شیرون و مهندسی بینظیر آن داشتهاند که در پایان این مطلب میتوانید بینندهی آن باشید.
ساخت موتور W16 فولکس واگن در آلمان، مونتاژ در فرانسه
شیرون یک هایپرکار موتورمیانی دو سرنشینه است که توسط خودروساز فرانسوی بوگاتی بهعنوان جایگزین مدل ویرون در نمایشگاه خودروی ژنو ۲۰۱۶ رونمایی شد. این ابرخودروی متفاوت بهیاد لوئیس شیرون، رانندهی مسابقهی مشهور اهل موناکو، نامگذاری شده است. مقر اصلی بوگاتی در مولشایم فرانسه، پس از خریداری برند بوگاتی توسط گروه خودروسازی فولکس واگن در سال ۱۹۹۸، بازسازی شده است و البته ساختمان شیشهای که اتوره بوگاتی طراح آن بود، هنوز سرپا است. تمام قطعات مختلف بوگاتی شیرون، توسط شرکتهای اروپایی تولید شده و برای مونتاژ به مولشایم فرستاده میشوند. برای نگاه بهتر به مهندسی شاهکار شیرون، گزینهی اولی بهتر از پیشرانه و گیربکس آن وجود ندارد. همانطور که والاس در ویدئو اشاره میکند، پیشرانهی ۱۶ سیلندر W شکل فولکس واگن با حجم ۸ لیتر واقعاً بزرگ بهنظر میرسد. درواقع در نگاه اول، تصور جاگذاری این پیشرانهی بزرگ در بدنهی شیرون مشکل بهنظر میرسد. اما آیا تا بهحال از خود پرسیدهاید که دلیل بزرگ بودن پیشرانهی شیرون چیست؟
مسلماً ۱۶ سیلندر با آرایش W بزرگ است؛ اما دلیل اصلی ابعاد قابل توجه پیشرانهی بوگاتی این نیست. والاس در ویدئوی منتشر شده بهخوبی این موضوع را روشن میکند:
دلیل اصلی بزرگ بودن پیشرانه پس از درنظر گرفتن ۱۶ سیلندر آن، کلیدی ترین عامل شیرون، اطمینان از ماندگاری و دوام آن است. مدلهای زیادی با قدرتهای بالای ۱۰۰۰ اسب بخار تولید میشوند؛ اما پس از چند دوره سرویس کامل، کارایی خود را از دست میدهند. میتوان پیشرانههای V8 با قدرت ۱۵۰۰ اسب بخار تولید کرد، اما عمر این خودروها بسیار کوتاه خواهد بود.
قوای محرکهی بوگاتی شیرون باوجود لولههای ورودی و اتصالات تسمهها از جنس فیبرکربن، در مجموع ۶۳۰ کیلوگرم وزن دارد که حدود ۴۴۰ کیلوگرم آن فقط متوجه پیشرانه است. از طرف دیگر شیرون میل لنگ سبکتر و قطعات تیتانیومی بیشتری دارد؛ اما در مقایسه با ویرون، ۲۵ درصد قدرت بیشتری تولید میکند. شیرون قدرت بیشتر خود را مدیون توربوشارژرهای بزرگتر، اینترکولرهای بهتر و سیستم تزریق سوخت دوتایی (دوپلکس) با ۳۲ انژکتور است.
گیربکس دوکلاچه و ۷ سرعتهی شیرون ساخت برند ریکاردو (Ricardo) است که از روغن کاملاً اختصاصی استفاده میکند؛ تیم مهندسی ریکاردو علاوه بر روغن و تقویت ویژهی سردندهها، قدرتمندترین کلاچ موجود را برای این هایپرکار استفاده کردهاند. در حقیقت شیرون مجهز به قدرتمندرین کلاچ تاریخ خودروسازی است که تا بهامروز روی خودروهای مجاز جادهای نصب شده است.
والاس سپس به گیربکس بزرگ شیرون اشاره میکند. نحوهی نصب و قرارگیری گیربکس بهگونهای است که باوجود پیشرانهی بزرگ ۱۶ سیلندر، توزیع وزن محور جلو ۴۵ درصد باشد. همانطور که میدانیم، شیرون از ۴ توربوشارژر بزرگ استفاده میکند. در حالت عادی ۴ سیلندر با منیفولدهای مجزا به توربوشارژرها متصل هستند؛ باتوجه به اینکه توربوشارژرهای شیرون ۶۹ درصد بزرگتر از توربوشارژرهای ویرون هستند، برای بهکار افتادن هر ۴ عدد باید به دورموتور ۴۰۰۰ رسید. برای حل این مشکل، دو منیفولد هر ۴ سیلندر به هم متصل شدهاند و یک سوپاپ الکترونیکی قرار داده شده است. درواقع در دور موتورهای پایین، خروجی ۸ سیلندر به یک توربوشارژر فرستاده میشود و ازآنجایی که توربوشارژر بهاندازهی کافی بزرگ است، نیازی به توربوشارژرهای بیشتر وجود ندارد. با بالا رفتن دورموتور سوپاپ الکترونیکی از جنس اینکونل 713 و مقام تا دمای ۲۳۰۰ درجهی سلسیوس غیرفعال میشود تا توربوشارژرهای دیگر هم بهکار بیافتند. نهایت قدرت شیرون (۱۴۷۹ اسب بخار معادل ۱۵۰۰ فردشتاکه یا PS) در دورموتور ۶۷۰۰ تولید میشود که در این هنگام برای احتراق سوخت در هر ثانیه ۱۰۰۰ لیتر هوا نیاز است.
میز طراحی پیشرانهی بوگاتی که پیش از این ویرون از آن متولد شده بود، برای توسعهی پیشرانهی شیرون کاملاً باز طراحی شد. پیشرانهی جدید W16 فولکس واگن در شیرون از فعال سازی توربوشارژر دو مرحلهای استفاده میکند. همانطور که اشاره شد، شیرون در هنگام حرکت فقط با دو توربوشارژر کار میکند و فقط هنگام بالا رفتن دور موتور، دو توربوشارژر دیگر به مدار وارد میشوند. این امر باعث میشود که منحنی گشتاور شیرون، مستقیم و از دور موتور ۲۰۰۰ دور بر دقیقه در دسترس باشد و البته در مصرف سوخت هم بیتأثیر نیست. اما مصرف سوخت برای خودرویی که در حالت نهایت سرعت، فقط ظرف ۹ دقیقه ۱۰۰ لیتر بنزین میسوزاند، واقعاً چقدر اهمیت دارد؟ ابرخودرویی که برای نمایش عملکرد خیرهکننده، هر دقیقه ۶۰ هزار لیتر هوا میبلعد.
از بزرگترین چالشهای تیم مهندسی فولکس واگن و بوگاتی، بالا بردن مقاومت و قدرت پیشرانه بدون افزایش وزن آن بود. تغییرات ریز و درشت بسیاری در بخشهای مختلف انجام شد که استفاده از متریال کامپوزیت یکی از مهمترین موارد آن است. تمام قطعات پیشرانهی جواهر فولکس واگن با وسواس کامل و بهزیبایی کنار هم قرار گرفتهاند. کامپوزیت استفاده شده در منیفولد ورودی، لولههای کامپوزیت و حتی جایگاههای نصب ساختار محافظ پیشرانه که اصلاً با مونتاژ پنلهای بدنه دیگر مشاهده نمیشوند، همه بهزیبایی تولید شدهاند. چالش بزرگ دیگر، سیستم خنک کنندهی شیرون است. بهطور کلی دو مدار اصلی خنک کننده در این ابرخودرو نصب شده است: یک چرخهی حرارت بالا (اصلی) برای پیشرانه و یک چرخه حرارت پایین برای اینترکولر. مدار اصلی از یک رادیاتور مرکزی و ۲ رادیاتور جانبی تشکیل شده است تا در زمان ۳ ثانیه، گردش ۳۷ لیتر آب بدون مشکل امکان پذیر باشد.
در چرخه حرارت پایین سیستم خنک کننده یک رادیاتور با ظرفیت ۱۲ لیتر آب وجود دارد تا از داغ شدن اینترکولر در شرایط توقف و استارت مداوم جلوگیری شود. ۳ رادیاتور برای روغن موتور، روغن گیربکس و روغن دیفرانسیل محور عقب به اضافهی ۲ رادیاتور برای مبدل حرارتی آبی/هوایی و یک رادیاتور روغن هیدرولیک، مجموع رادیاتورهای شیرون را به ۱۰ عدد میرسانند تا در هر دقیقه، ۸۰ لیتر آب در قلب بزرگ شیرون چرخش پیدا کند.. پیشرانه و سیستم خنک کننده در کنار هم به سیستم اگزوز تیتانیومی و ۶ مبدل کاتالیست متصل هستند؛ کاتالیستهایی که در مقایسه با نوع معمولی در خودروهای جادهای، ۶ برابر بزرگتر هستند. ۲ مبدل کاتالیست اصلی و ۴ مبدل کوچک (Pre) شیرون مساحتی حدود ۲۳۰.۲۶۶ متر مربع (معادل ۲۳ هکتار) یا بیش از ۳۰ زمین فوتبال را تشکیل میدهند.
مقالههای مرتبط:
نکتهی مهم دیگر، ساختار فیبرکربن و مهرههای تیتانیومی شیرون است. مهندسی این ابرخودرو بهگونهای است که باوجود پیشرانهی W16 هیچ لرزش و تکانی به راننده منتقل نشود. در واقع در صورت خرابی یک سیلندر، اصلاً راننده متوجه این مورد نمیشود، چیزی که در پیشرانههای کوچکتر کاملاً محسوس است. ساختار فیبرکربن شیرون ساخت برند دالارا (Dallara)، کالیپرهای ترمز ساخت AP Racing و صندلیهای آن محصول اسپارکو است. شیرون پس از هفتهها تلاش و همکاری گروهی از ۱۲ ایستگاه مونتاژ مولشایم، مانند نصب پیشرانه و گیربکس، تست داینو (۸ ساعت)، نصب پنلهای بدنه، آزمایش روغنریزی و چند تست میدانی آمادهی تحویل به مشتری میشود.
متخصصان شرکت ایتالیایی دالارا برای ساخت هر شاسی یکپارچهی شیرون، ۴ هفته زمان نیاز دارند تا مقاومت پیچشی ۵۰ هزار نیوتنمتر بر درجه و استحکام خمشی ۰.۲۵ میلیمتر بر تن تضمین شود؛ این اعداد مشابه تکنولوژی استفاده شده در خودروهای مسابقهای LMP1 هستند. جالب است بدانید که درصورت باز کردن و قرار دادن تمام فیبرهای استفاده شده در شاسی یکپارچه کنار هم، مسافتی معادل ۹ برابر فاصلهی بین زمین تا کرهی ماه اشغال میشود. در هر بخشی از شیرون که متریال تیتانیوم، منیزیم و آلومینیوم استفاده نشده باشد، باید انتظار فیبر کربن را داشت. درواقع برای اولین بار، بخش عقب یک ابرخودرو از فیبرکربن ساخته شده است؛ حاصل استفاده از ترکیب متریال سبک وزن، ۱۹۹۵ کیلوگرم در شیرون بوده است.
بوگاتی شیرون، استاد آیرودینامیک و داونفورس
بوگاتی شیرون از دیسکهای ترمز ۴۲۰ میلیمتری سرامیک کربن، ساخته شده از کربن سیلیکن کارباید (CSiC) و کالیپرهای بزرگ، قدرمندتر، سبکتر و مقامتر از ویرون استفاده میکند. بهصورت دقیقتر، دیسکهای ترمز شیرون در مقایسه با ویرون ۲۰ میلیمتر بزرگتر و ۲ میلیمتر ضخیمتر هستند. در هر کالیپر ترمزهای جلو، ۴ لنت آلومینیومی و ۸ پیستون تیتانیومی و در کالیپرهای ترمز عقب ۶ پیستون وجود دارد. قطر پیستونها در هر کالیپر ترمز متفاوت است تا توزیع فشار بهصورت برابر در سطح لنت ایجاد شود.رینگهای شیرون بهگونهای طراحی شدهاند تا جریان هوای گردبادی پیرامون دیسک ترمز ایجاد شود؛ چرا که دمای این بخش در شرایط رانندگی پیست به ۹۰۰ درجه سلسیوس (ویرون ۱۱۰۰ درجه سلسیوس) میرسد.
تایرهای شیرون بهطور سفارشی توسط برند میشلن ساخته میشود که در مقایسه با ویرون، درجلو ۲۰ میلیمتر پهنتر (۳۵۵) و درعقب ۱۰ میلیتر باریکتر (۲۸۵) هستند. متخصصان میشلن برای تست اولیهی تایرهای مخصوص بوگاتی شیرون، از هواپیما استفاده کردند تا مقاومت تایر را در گشتاوری حدود ۵۰۰۰ نیوتنمتر بررسی کنند. برخلاف ویرون، در شیرون از سیستم تایر پنچر رو PAX میشلن که نیازمند فرآیند خاص تعویض بوده استفاده نشده است. حذف تایرهای PAX علاوه بر کاهش وزن کلی، در هزینههای تعمیر و نگهداری شیرون نیز بسیار تأثیرگذار خواهد بود. البته برای رسیدن به سطح ایدهآل فرمانپذیری، سواری راحت و نهایت سرعت قابل قبول، تیم مهندسی میشلن و بوگاتی بیش از ۲۰۰ ست تایر را مصرف کردند تا محصول نهایی تولید شد.
والاس پس از اشاره به دریچههای هوای سپرجلو که بهزیبایی هرچه تمامتر و هماهنگ با طراحی کلی بدنه ایجاد شدهاند در مورد محور عقب شیرون و تایرها صحبت میکند:
پوشش والف تایر ۲.۵ گرم وزن دارد. در سرعت ۴۲۰ کیلوگرم بر ساعت حدود ۳۰۰۰ نیروی جی به قطر تایر وارد میشود، بنابراین همین قطعهی کوچک ۷.۵ کیلوگرم وزن خواهد داشت. سنسورهای باد و حرارت ۴۴ کیلوگرم وزن دارند، اما در سرعت ۴۲۰ کیلوگرم بر ساعت، باید وزن ۱۳۱ کیلوگرمی آنها را در نظر گرفت. همین موارد است که تفاوت یک پروژهی خانگی و شیرون را مشخص میکند.
بوگاتی شیرون از سیستم تعلیق دوجناقی با قابلیت کنترل الکترونیکی کمک فنرها استفاده میکند که در ۵ سطح مختلف، ارتفاع متغیر است. در حالت استاندارد، ارتفاع شیرون ۱۲۱ سانتیمتر است که البته با توجه به حالتهای مختلف رانندگی و دستیابی به داونفورس قابل قبول، مدام در حال تغییر است. حاصل ۳۰۰ ساعت آزمایش در تونل باد و سپس تست و بررسی کامپیوتری و مجازی، ضریب درگ ۰.۳۸، ۰.۴۰، ۰.۳۵ و ۰.۵۹ در حالتهای رانندگی استاندارد، هندلینگ، نهایت سرعت و هنگان فعال بودن ترمز هوایی است. بهطور کلی ۵ حالت رانندگی مختلف در شیرون تعبیه شده است تا با تغییر تنظیمات فرمان برقی، کمک فنرهای برقی، سیستم تمام چرخ محرک، ارتفاع شاسی، دیفرانسیل عقب برقی، سیستم آیرودینامیک، سیستم کنترل چسبندگی، سیستم کنترل پایداری (ESC)، ترمز و سیستم مدیریت فشار تایرها بهترین تجربهی ممکن سواری در مسیرهای مختلف مهیا شود.
با رسیدن به سرعت ۵۰ کیلومتر بر ساعت، حالت رانندگی استاندارد (EB Mode) بهصورت خودکار فعال میشود. حالت رانندگی لیفت (Lift) ارتفاع شیرون را بیشتر میکند (در سرعتهای کمتر از ۵۰ کیلومتر بر ساعت) تا عبور از سرعتگیرها و دستاندازها آسانتر شود. با رسیدن به سرعت ۱۵۰ کیلومتر بر ساعت، شیشههای جانبی بهطور خودکار بالا میروند تا مقدمات حالت رانندگی اتوبان فراهم شود. به محض رسیدن به سرعت ۱۸۰ کیلومتر بر ساعت و با تنظیم خودکار سیستم تعلیق (کاهش ارتفاع و فنربندی باثبات) و فرمان، حالت رانندگی اتوبان برای شرایط سواری در سرعت بالا و حداکثر پایداری، فعال میشود.
حالت رانندگی بعدی موسوم به هندلینگ، شیرون را آمادهی حداکثر چابکی فرمان و کنترل بهتر دریفت میکند. بهلطف سیستم تمام چرخ محرک و قفل دیفرانسیل عقب الکترونیکی با تنظیمات آزادتر سیستم کنترل پایداری، امکان منحرف کردن محور عقب و لذت بردن از دریفت نیز در هایپرکار خاص ممکن میشود. میتوان گفت که حالت رانندگی دریفت، همان حالت اتوبان با تنظیمات فرمان تیزتر و دمپرهای سفتتر است که درواقع کمترین چسبندگی مجاز را در اختیار میگذارد. در این حالت که نهایت سرعت به ۳۸۰ کیلومتر بر ساعت محدود میشود، امکان تجربهی ۱.۵ نیروی جی وجود دارد. در آخر حالت رانندگی نهایت سرعت قرار دارد که برای فعال کردن آن به کلید مخصوص نیاز است.
همانطور که والاس اشاره میکند، نهایت سرعت ۴۲۰ بهدلیل ایمنی سرنشینان انتخاب شده است و شیرون توانایی رسیدن به سرعتهای بالاتر را خواهد داشت. در ادامهی ویدئو، نمای عقب شیرون نمایش داده میشود. برخلاف باور عمومی و آنچه که در نگاه اول مشخص است، شیرون ۶ سر اگزوز دارد. ۴ سر اگزوز بزرگ در سپر عقب خودنمایی میکنند ولی ۲ سراگزوز دیگر هم در زیر سپر و در دیفیوزر عقب بهمنظور بهبود نیروی روبه پایین و آیرودینامیک قرار داده شدهاند. باید بهخاطر داشته باشیم که نیروی رو به پایین یا داونفورس، در تمام بخشهای خودرو وجود دارد. نمیتوان جلوی خودرو را آیرودینامیک طراحی کرد و از عقب چشم پوشی کرد. تعادل آیرودینامیک یکی از مهمترین فاکتورهای استفادهی بهینه از داونفورس است. درواقع دلیل اصلی بالههای عقب دینامیک که در سرعتهای مشخص بالا یا پایین میروند، حفظ تعادل آیرودینامیک و داونفورس است.
نکتهی مهم در مهندسی بوگاتی شیرون این است که تمام قدرت و گشتاور خارقالعاده، در نهایت راحتی در اختیار راننده قرار میگیرد. برخلاف بیشتر سوپر اسپرتهای و هایپرکارهای برندهای دیگر که بسیار تهاجمی هستند و رانندگی با آنها در هر سرعتی نیازمند تمرکز بالا است، شیرون در کمال آرامش با راننده ارتباط برقرار میکند. بوگاتی شیرون در نامناسبترین جادهها هم تجهیزات لازم برای ایجاد سواری راحت را دارد و درعین فروتنی خودنمایی هم میکند. بسیاری از طرفداران و کارشناسان دنیای خودرو، ویرون و شیرون را بهدلیل این رویکرد نقد میکنند. درواقع آنها معتقد هستند که یک ابرخودرو باید پر سروصدا، تهاجمی، هیجانانگیز و رانندگی با آن همانند کشتی گرفتن باشد. باید اعتراف کرد که دوران لامبورگینی کونتاش، فراری F40 و مکلارن F1 تمام شده است؛ شیرون خصوصیات یک ابرخودرو را به ملاک مخصوص خودش تعریف میکند. محصولات قدرتمند فراری، لامبورگینی، پورشه و دیگر برندهای شناختهشده در ساخت سوپراسپرت و هایپرکار، با صدای زیر همانند جیغ همراه هستند. پیشرانهی ۱۶ سیلندر شیرون کاملاً متفاوت عمل میکند و صدای خروجی آن بم و نعرهمانند است.
سواری راحت در سرعت ۴۲۰ کیلومتر بر ساعت
بالهی عقب شیرون در حال رانندگی در اتوبان یا سرعت ۱۹۰ کیلومتر بر ساعت، بالا میرود تا نیروی روبه پایین لازم فراهم شود. در این حالت محور عقب یک میلیمتر پایینتر و محور جلو ۲۰ میلیمتر بالاتر میرود. البته نهایت سرعت شیرون در حالت عادی به ۳۸۰ کیلومتر بر ساعت محدود شده است و برای آزاد کردن تمام پتانسیل این شاهکار مهندسی، باید از کلید مخصوص تعبیه شده در پایین صندلی راننده و حاشیه در استفاده کرد. والاس نحوه فعال کردن حالت نهایت سرعت شیرون را توضیح میدهد:
وقتی که راننده به سرعت ۳۸۰ کیلومتر بر ساعت راضی نشد، کلید مخصوص را وارد شیار کرده و میچرخاند. با اینکار حالت رانندگی نهایت سرعت خودرو پس از بررسی بخشهای مختلف از جمله عمر و شرایط تایرها بهکار میافتد. در حالت رانندگی نهایت سرعت، بالهی عقب پایین میرود و ارتفاع کاهش مییابد تا مقاومت هوا کمتر شود.
بالهی عقب شیرون که در مقایسه با ویرون، ۳۹ درصد عریضتر شده است در حالت رانندگی نهایت سرعت زاویهی ۳ درجه پیدا میکند. بالهی عقب در حالت بسته زاویهی ۱۰- درجه دارد اما در حالتهای اتوبان و هندلینگ بهترتیب با زاویههای ۱۰ و ۱۴ درجه بالا میایستد. در حالت ترمز هوایی، بالهی عقب با زاویه ۴۹ درجه بالا میایستد تا هرچه سریعتر خودرو متوقف شود. در این شرایط فشاری معادل ۲ جی تولید میشود که دو برابر ترمزگیری خودروهای معمولی است.
همانطور که اشاره شد، تعادل داونفورس بخش مهمی از آیرودینامیک است، بنابراین با فعال کردن حالت رانندگی نهایت سرعت و کاهش ارتفاع بالهی عقب، دانفورس جلوی خودرو نیز باید کاهش پیدا کند. برای این منظور، در دیفیوزر سپرجلو دو بالهی هیدرولیک نصب شده است. این بالهها در حالت رانندگی استاندارد به جهت بالا هستند اما با فعال شدن حالت نهایت سرعت، صاف میشوند تا در راستای کف خودرو و بدون زاویه باشند. والاس در مورد حالت نهایت سرعت شیرون میگوید:
وقتی راننده نهایت سرعت شیرون را درخواست میکند، باید درنظر بگیرد که درحرکت فقط در مسیر مستقیم مجاز است. اگر فرمان بیش ۹۰ درجه بچرخد یا سیستم کنترل پایداری و ABS فعال شود، حالت رانندگی نهایت سرعت از کار میافتد. محدودیتی در دفعات فعال کردن حالت نهایت سرعت نیست، اما باید در مسیر مستقیم حرکت کرد.
معمولاً تستهای نهایت سرعت در مسیرها دایرهای شکل انجام میشود، شیرون چگونه با وجود پیچهای موجود در مسیر به حداکثر سرعت میرسد؟ والاس پاسخ این سؤال را با مقایسه عملکرد ویرون و شیرون میدهد:
ویرون با سرعت ۲۰۰ کیلومتر از پیچ خارج شده و در مسیر مستقیم ۸ تا ۹ کیلومتری تا پیچ بعدی، به سرعت ۴۰۰ کیلومتر یا بیشتر میرسد. اما شیرون میتواند به پیچ وارد شده و توقف کامل کند. سپس دوباره حرکت کرده و قبل از پیچ بعدی، به نهایت سرعت خود رسیده و دوباره توقف کامل کند. سرعتگیری شیرون از ۱۰۰ تا ۳۰۰ کیلومتر بر ساعت با ویرون قابل مقایسه نیست.
والاس در پایان در مورد رکورد نهایت سرعت ۳۸۶.۴ کیلومتر بر ساعت جگوار XJ220 در سال ۱۹۹۸ صحبت میکند. والاس در هنگام رانندگی با جگوار XJ220 قدرتی مانند شیرون در اختیار نداشت و از نظر آیرودینامیک هم، با مشکلاتی روبرو بود. همین مورد دلیل اصلی تکانها و انحراف خودرو در سرعتهای بالای ۳۶۰ کیلومتر بر ساعت بود که والاس از آن جان سالم به در برده است و امروز بهعنوان تجربهای متفاوت از آن یاد میکند.
حقایق جالب بوگاتی شیرون
- از لحاظ تئوری، نهایت سرعت بوگاتی شیرون بیش از ۴۸۰ کیلومتر بر ساعت است.
- شیرون از پیشرانهی ۱۶ سیلندر W شکل فول واگن با حجم ۸ لیتر استفاده میکند.
- ۱۴۷۹ اسب بخار و ۱۶۰۰ نیوتنمتر گشتاور در اختیار شیرون قرار دارد.
- شیرون از ۶ مبدل کاتالیست، ۱۰ رادیاتور، ۴ توربوشارژر ، ۳۲ انژکتور و بزرگترین کلاچ خودروهای جادهای استفاده میکند.
- ۲.۵ ثانیه برای رسیدن به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت کافی است.
- شیرون در کمتر از ۱۳.۵ ثانیه به سرعت ۳۰۵ کیلومتربر ساعت میرسد.
- ۳ پمپ آب در شیرون وجود دارد.
- فضای بار شیرون، فقط ۴۴ لیتر حجم دارد.
- پهنای بدنهی شیرون حدود ۲ متر و ۴ سانتیمتر و طول آن ۴ متر و ۵۴ سانتیمتر است.
- شیرون در هر ۱۰۰ کیلومتر، ۱۸.۸ لیتر سوخت مصرف میکند.
- نهایت گشتاور شیرون از دور موتور ۲۰۰۰ در دسترس است.
- آلایندگی شیرون ۵۱۶ گرم بر کیلومتر CO2 است.
- اطلاعات فنی شیرون به کارخانهی بوگاتی در مولشایم فرانسه ارسال میشود.
- سرویس کامل شیرون در سراسر جهان با خدمات سیار «دکترهای پروازی بوگاتی» انجام میشود.
- تایرهای بوگاتی شیرون حداکثر تا ۳۸۰۰ نیروی جی را تحمل میکنند.
- در بلندگوهای سیستم صوتی شیرون، از الماس یک قیراطی استفاده شده است.
- قیمت پایهی بوگاتی شیرون بدون سفارش آپشن، حدود ۳ میلیون دلار است.
کلام آخر
بوگاتی با عرضهی شیرون بار دیگر محصول تاریخی و ماندگار تولید کرد. درواقع شیرون علاوه بر پایان بخش دوران هایپرکارهای دههی ۲۰۰۰، بنیانگذار عصر جدید مگاخودروها خواهد بود. تک تک قطعات موجود در این خودرو، از چراغهای تهاجمی LED جلو تا سیستم پیچیدهی خنک کننده، ترمزهای بزرگ و بالهی غول پیکر عقب همه مسئولیتی مهم برعهده دارند. مأموریت شیرون رسیدن به سرعت بالای ۴۰۰ کیلومتر بر ساعت بدون هیایو و شلوغ کاری است.
بوگاتی شیرون شاهکار مهندسی خودروسازی است که هنوز نمونهای مشابه آن تولید نشده است. نوشتن، صحبت کردن و سؤال پرسیدن در مورد این ابرخودروی فوقالعاده هیچوقت خسته کننده نیست. در پایان میتوانید ویدئوی کامل بررسی شیرون و نگاه نزدیک اندی والاس را تماشا کنید.
هرچند اینستاگرام بهعنوان شبکهای برای اشتراکگذاری تصاویر و ویدئوهای کوتاه شناخته میشود؛ اما اخیرا گزارشهایی منتشر شدهاند که نشان میدهند این شبکهی اجتماعی آمادهی پردهبرداری از پلتفرمی ویژهی ویدئوهای بلند است. پیش از این در گزارشها اشاره شده بود که زمان احتمالی معرفی این سرویس جدید ۳۰ام خردادماه (۲۰ ژوئن) است؛ اکنون، اینستاگرام دعوتنامههایی را برای اصحاب رسانه ارسال کرده و از آنها خواسته تا در مراسمی به تاریخ ۳۰ام خرداد حضور پیدا کنند. این مسئله مؤید همان تاریخی است که در گزارشهای اولیه به آن اشاره شده بود.
متاسفانه این دعوتنامهها حاوی اطلاعات خاصی نیستند؛ در متن دعوتنامهها صرفا ذکر شده است:
اینستاگرام میخواهد خبری را با شما به اشتراک بگذارد و ما میخواهیم شما اولین [کسانی] باشید که این خبر را میشنوید.
معرفی پلتفرم ویدئوهای بلند، به اینستاگرام این شانس را میدهد که پا را از حوزهی «رسانههای اجتماعی» فراتر بگذارد و به یک «رسانه» تبدیل شود. در چنین وضعیتی، اینستاگرام وارد رقابت با یوتیوبو بخش Discover در اپلیکیشن اسنپچت خواهد شد.
در ادامه، با ویژگیهای پلتفرم ویدئوهای بلند اینستاگرام آشنا میشویم. اطلاعات ذیل از منابع مختلفی جمعآوری شدهاند.
- قالب ویدئویی: اینستاگرام به تولیدکنندگان محتوا اجازه میدهد ویدئوهای 4K بهصورت تمام صفحه و با چهارچوب افقی ارسال کنند. زمان این ویدئوها نیز بهمراتب بیشتر از محدودهی ۶۰ ثانیهای در نظر گرفته شده برای ویدئوهای فعلی در این شبکهی اجتماعی است.
- محل نمایش ویدئوها: ویدئوهای موجود در این پلتفرم در مجموعهای متمرکز جای خواهند گرفت. کاربران میتوانند ویدئوهای پرطرفداری که در یک قسمت گردآوری شدهاند را تماشا کنند؛ یا اگر قبلا تماشای یک ویدئو را نیمهکاره رها کردهاند، بخش باقیماندهی همان ویدئو را تماشا کنند. در عین حال مشخص نیست که آیا این پلتفرم در قالب اپلیکیشن جداگانهای ارائه خواهد شد یا بخشی از اپلیکیشن فعلی اینستاگرام خواهد بود.
- شرکای اولیه: اینستاگرام در حال گفتگو با چهرههای سرشناس رسانهای و مراکز تولید محتوا بوده تا در زمان پردهبرداری از این پلتفرم، بهعنوان همکاران بخش ویدئوی بلند اینستاگرام معرفی شوند.
- کیفیت متوسط: محتوای ارائه شده در این شبکه مشابه محتوای ارائه شده توسط تولیدکنندگان سرشناس یوتیوب خواهد بود. ویدئوهای موجود در این شبکه با آمادگی قبلی و دوربینهای با کیفیت تولید خواهند شد؛ اما نباید توقع داشته باشید کیفیت آنها بهپای کیفیت محتوای اختصاصی تولید شده توسط نتفلیکس و HBO برسد.
- لینک به بیرون: اینستاگرام به کاربران اجازه میدهد با سوایپ به سمت بالا، لینکهای ارائه شده در کنار هر ویدئو را باز کنند. چنین لینکهایی میتوانند کاربران را به دیگر شبکههای اجتماعی، سایتهای فروش اینترنتی یا دیگر وبسایتها هدایت کنند.
- کسب درآمد: اینستاگرم میخواهد امکان کسب درآمد از ویدئوهای بلند را برای تولیدکنندگان فراهم کند؛ لیکن نحوهی انجام این کار هنوز مشخص نشده است. به احتمال زیاد سازندگان ویدئوها از تبلیغات پخش شده در ابتدا و در میانهی ویدئوها درآمد کسب خواهند کرد.
این احتمال وجود دارد که اینستاگرام در مراسم ۳۰ خرداد، خبر دستیابی به ۱ میلیارد کاربر را به اطلاع رسانهها برساند؛ همین مسئله میتواند عاملی انگیزهبخش برای جذب تولید کنندگان محتوا باشد. شایان ذکر است که این شبکهی اجتماعی در دسامبر سال ۲۰۱۶ به آمار ۶۰۰ میلیون کاربر دست یافته بود. پس از آن نیز در آوریل و سپتامبر ۲۰۱۷ این شبکهی اجتماعی به ترتیب به آمار ۷۰۰ و ۸۰۰ میلیون کاربر دست پیدا کردهبود. این مسئله بهمعنای افزایش ۱۰۰ میلیونی تعداد کاربران در بازههایی قریب به ۴ ماه است. با این حساب، میتوان پیشبینی کرد که تا بیستم ژوئن (۳۰ خرداد)، خیل کاربران اینستاگرام به ۱ میلیارد نفر خواهد رسید.
پلتفرم ویدئوی بلند اینستاگرام این شانس را خواهد داشت که در جایگاهی میان یوتیوب و بخش Discover اپلیکیش اسنپچت قرار گیرد. سرویس ویدئویی گوگل، یوتیوب، گسترهی وسیعی از محتوا را ارائه میکند؛ اما به واسطهی وجود تعداد پرشماری ویدئوهای بیکیفیت، پیدا کردن محتوای عالی در یوتیوب گاهی سخت میشود. در عین حال، با استفاده از الگوریتمهای اختصاصی، دستچین کردن ویدئوها بهطور شخصی و محدود کردن منابع جمعآوری محتوا، اینستاگرام این شانس را خواهد داشت که ویدئوهای مناسب با انتظارات کاربران را در اختیار آنان قرار دهد. در چنین حالتی، کاربران میتوانند در سفرهای کوتاه مدت شهری یا در زمانهای استراحتِ بین کار، بهجای وبگردیهای بیهوده، از تماشای ویدئوهای بلند اینستاگرام لذت ببرند.
از سوی دیگر، ویدئوهای بخش Discover در اپلیکیشن اسنپچت با سختگیری زیاد و تنها از منابع مشخصی جمعآوری میشوند. اما این مسئله میتواند به معنای محدودیت باشد و برخی کاربران نمیتوانند محتوای مورد علاقهشان را در این پلتفرم پیدا کنند. اخیرا، ضمن اعمال برخی تغییرات در اپلیکیشن اسنپچت، ویدئوهای حرفهای در کنار استوریهای ارسال شده توسط دوستان و تولیدکنندگان نیمهحرفهای قرار میگیرند. اما نباید فراموش کنیم که آمار کاربران روزانهی اسنپچت به ۱۹۱ میلیون نفر محدود است؛ در حالی که روزانه بیش از ۵۰۰ میلیون کاربر از اینستاگرام استفاده میکنند. همین مسئله میتواند مشوق بزرگی برای تولیدکنندگان محتوا باشد؛ آنها میتوانند با تولید ویدئوهای بلند در اینستاگرام، ضمن جذب مخاطب و ارتقاء برندشان، به کسب درآمد نیز بپردازند.
این همان کاری است که فیسبوک در نظر داشت از طریق پلتفرم Facebook Watch به انجام برساند؛ اما وجود تعداد زیادی مجموعهی تلویزیونی و مستند بیکیفیت در این پلتفرم باعث شد مخاطبان جوانتر رغبتی برای استفاده از این پلتفرم نداشته باشند. حقیقت این است که فیسبوک ابزاری فراگیر است؛ اما فراگیر بودن آن به معنای جذاب بودنش نیست.
مقامات شرکت خودروساز سوئدی ولوو با حمایت مالی گروه جیلی، از اهداف میان مدت خود برای حضور پررنگ در بازار جهانی خودروهای الکتریکی خبر دادند. بر اساس گفتههای رسمی مدیران ارشد ولوو هدف این برند تا سال ۲۰۲۵، رسیدن به آمار فروش ۵۰ درصد خودروهای برقی و توسعهی خدمات اشتراکی است. باتوجه به اینکه هنوز خودروی تمام برقی و جدید ولوو عرضه نشده است، این برنامه بسیار قابل توجه بهنظر میرسد. سال گذشته بود که مقامات ولوو عرضهی خودروهای مجهز به قوای محرکه برقی در قالب مدلهای نیم هیبرید، پلاگین هیبرید یا تمام برقی از سال ۲۰۱۹ را تأیید کردند.
این برنامه با اقدامات اخیر این برند سوئدی شامل حذف مدلهای دیزل و جایگزینی مدلهای برقی در هماهنگی کامل است. اولین مصداق تصمیم مصمم ولوو، نبودن تیپ دیزل در نسل سوم S60 است. علاوه بر خودروهای برقی، تا سال ۲۰۲۵ از هر سه خودرو، یک خودرو مجهز به فناوری خودران خواهد بود که البته سطح خودران محصولات ولوو هنوز اعلام نشده است. مدیران رشد ولوو معتقد هستند که سرمایهگذاری در خودروهای خودران علاوه بر سود فروش، همکاری سازنده با دیگر برندهای خودروساز را به همراه خواهد داشت. آنها امیدوار هستند که با ایجاد تنوع بیشتر در سبد محصولات، توجه شرکتهای فعال در حوزهی تاکسیهای شخصی مانند اوبر (Uber) را هم بیشتر جلب کنند.
بهطور مشخص اوبر چند سالی است که در برنامهی آزمایش خودروهای خودران خود از محصولات ولوو (کراساور XC90) استفاده میکند. البته اخیراً پس از تصادف مرگبار یکی از خودروهای اوبر در آریزونای آمریکا، تست میدانی این شرکت در جادههای عمومی متوقف شد. مقامات اوبر امیدوار هستند که این آزمایش میدانی تا پایان سال جاری در شهرهای پیتسبرگ و سان فرانسیسکو از سر گرفته شود. از برنامههای دیگر ولوو، خدمات اشتراکی است. هدف اصلی ولوو در اختیار گرفتن ۵ میلیون مشتری در خدمات اشتراکی این شرکت تا سال ۲۰۲۵ است.
نخستین مانیتورها از لامپهای پرتوی کاتدی یا CRT بهره میبردند. به مرور صفحات نمایش به فناوری محبوب LCD رسیدند، این فناوری در بسیاری از دستگاههای دیجیتالی استفاده شد و سپس شاهد توسعهی فناوریهای مختلفی جهت بهبود تصاویر در پنلهای LCD بودیم. با تغییراتی جزئی در نور پسزمینه، LED-ها خلق شدند، این پنلها نیز پس از مدت کوتاهی به فناوری جدیدی موسوم به OLED رسیدند. در حال حاضر، پنلهای OLED بهترین نوع صفحهنمایش در دستگاههای دیجیتالی به حساب میآیند. در این ویدیو نگاهی گذرا به فناوریهای بهکاررفته در صفحات نمایش مختلف خواهیم داشت.
بهترین تجربه شما در کدام فناوری صفحهنمایش بوده است؟
در سال ۱۹۹۲، کشف جرمی کوچک به اخترشناسان نشان داد که منظومه شمسی بسیار گستردهتر از تصورات پیشین است. اخترشناسان پیش از این، فقط وجود پلوتو را در منطقهای از فضا به نام کمربند کویپر تایید کرده بودند. کمربند کوییپر منطقهای وسیعی از منظومهی شمسی که مملو از اجرام یخی فرا نپتونی (اجرامی که مدارهایی دورتر از فاصله میانگین نپتون تا خورشید دارند) است. این جرم کوچک تا قبل از سال ۱۹۹۲، تنها یک جرم فرضی بود و هنوز شواهدی از آن کشف نشده بود.
کشف این جرم یخی که 1992 QB1 نام دارد، تنها دومین شی کیهانی بود که در کمبرند کوییپر کشف میشد. اما طی چند سال آینده، اکتشافات زیادی انجام شد و بین سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۹، بیش از ۸۰ جرم یخی در این ناحیهی منظومه شمسی کشف شد. به این ترتیب، اخترشناسان با بهره بردن از رصدخانههای لاپالما و مائوناکیا و در دهه ۱۹۹۰، سرانجام شروع به آشکار کردن اسرار منطقه سوم منظومه شمسی کردند.
با افزایش درک اخترشناسان از ناحیهی بیرونی منظومه خورشیدی، با سوالات جدیدی مواجه شدند و به بازنگری دربارهی سیارهها و اجرام فرا نپتونی کردند. این بازنگری بیشتر از اینکه به پلوتو، اریس و مکامیک یا دیگر سیارههای کوتوله جذاب و پویایی که قبلا شناسایی شدند مرتبط باشد، معطوف سیاراتی در اندازهی مریخ یا بزرگتر بود که جایی در لبهی منظومه شمسی پنهان شده بودند.
سیاره نهم
در واقع، در موارد بسیاری، این سیارههای کوتوله ممکن است راه را برای کشفهای بزرگتری مانند سیارات که قبلا کشف نشدهاند، هموار میکنند . در سال ۲۰۰۳، سه اخترشناس به نامهای مایک براون، چاد تروخیلو و دیوید رابینو ویتزو اعلام کردند که جرم یخی به نام سدنا را کشف کردهاند. بر اساس فرضیات این اخترشناسان، به نظر میرسد که مدار سدنا تا ۹۷۰ واحد نجومی (هر واحد نجومی برابر فاصله زمین از خورشید) گسترش مییابد. و انتظار میرود که حرکت مداری سدنا به دور خورشید ۱۱ هزار سال طول بکشد.
با وجود عجیب بودن خصوصیات مداری سدنا، کشف شی دیگری به نام 2012 VP113 ، حتی معادلات را پیچیدهتر کرد. این جرم کیهانی که کشف آن در سال ۲۰۱۴ اعلام شد، حتی دورتر از سدنا بود. اما اشتراکهای زیادی با سدنا داشت و دارای یک دورهی مدار طولانی و عجیب بود. علاوه بر این، در این بخش از منظومهی شمسی، اجرام دیگری هم بودند، گروهی از اجرام یخی که نزدیکترین فاصلهشان به خورشید از ۳۰ واحد نجومی کمتر نبود و اجرامی که دورترین فاصلهشان به خورشید تا ۲۵۰ واحد نجومی گسترش مییافت.
کارلوس دلا فوئنته مارکوس، اخترشناسی از دانشگاه کمپلوتنسه مادرید، گفت:
کشف این اجرام فرانپتونی نشان میدهد که این بخش از منظومه شمسی خالی نیست و ویژگیهای این اجرامی که در این بخش بسیار دوردست منظومه ما قرار دارند، گاهی اوقات سردرگمکننده است.
این موضوع باعث شد که مایک براون و کنستانتین باتیگین از موسسه فناوری کالیفرنیا یا کلتک (Caltech) ، فرضیهای غیر معمول را مطرح کنند. براون و باتیگین متوجه برخی ناهنجاریهای گرانشی در لبهی منظومه شمسی شده بودند که میتوانست ناشی از سیارهای عظیم باشد که فراتر از نقطه مشاهده ما و در فاصلهای حدود ۲۰ برابر دورتر از فاصله نپتون به خورشید قرار داشته باشد. آنها اعلام کردند که مدارهای غیرعادی این اجرام تصادفی نیستند، بلکه این مسیرها نشان میدهد که این اجرام از برخورد با یک جرم بزرگتر اجتناب میکنند.
جرمی که براون و باتیگین از آن صحبت میکردند، پس از انتشار مقالهی این دو، به صورت موقت سیاره نهم نامگذاری شد. در حالی که باتیگین و براون از جرم فرضی به عنوان سیاره نهم نام بردند، اما حق واقعی نامگذاری جرم کیهانی معمولا به کاشف آن داده میشود. علاوه بر این، اگر این جهان جدید کشف شود، نامگذاری آن باید به تایید اتحادیه بینالمللی نجوم برسد که بهطور معمول از اسامی خدایان اساطیری رومی برای نامگذاری آن استفاده میشود.
سیاره نهم ممکن است یک سیارهی فوق زمین باشد، نوعی از سیارت فراخورشیدی که در مدار ستارههای زیادی وجود دارند. این دست سیارات سنگی و بزرگتر از زمین، اما کوچکتر از اورانوس یا نپتون هستند
سیاره نهم، جرمی سرد و دور است که احتمالا نزدیک به خورشید شکل گرفته، اما به تدریج به نواحی دورتر منظومه شمسی حرکت کرده است. این سیاره دارای مدار (فرضی) مستطیلی در اطراف خورشید است و در نزدیکترین فاصلهی خود به ۲۰۰ واحد نجومی و دورترین حالت مداری به فاصلهی ۱۲۰۰ واحد نجومی خورشید میرسد. دورهی مداری سیاره نهم به دور خورشید، بین ۱۰ هزار تا ۲۰ هزار طول میکشد، در حالی که نپتون طی ۱۶۵ سال؛ مدار خود به دور خورشید را کامل میکند.
اگر سیاره نهم وجود داشته باشد، باید به اندازهای روشن باشد که نور خورشید را بازتاب دهد و برایتلسکوپهای زمینی قابل مشاهده شود. اما به نظر میرسد که سیاره نهم آهسته حرکت میکند که همین مسئله ممکن است، تفکیک نور آن از ستارههای پسزمینه را دشوار کند. اخترشناسان بر این عقیدهاند که سیاره نهم در کنار هشت سیاره دیگر منظومه شمسی تشکیل شده و سپس به سوی لبهی بیرونی منظومه شمسی حرکت کرده و بهتدریج مدار ان مانند مشتری و زحل تغییر کرده است. همچنین، با حرکت سیاره نهم به این بخش از منظومهی شمسی، تکهی بزرگ از این جرم یخی در کمربند کوییپر پرت شده و احتمالا اجرامی مانند سدنا در اثر چنین رویدادی تشکیل شدهاند.
باتیگین گفت:
درست بهمانند کیکی که یک تکه از آن را بریده و بقیهی آن را دور انداخته باشند. بقیه کیک، تکهی عظیمی از اجرام یخی است که کوچکترین آنها شهابسنگهای کوچک و سیارههای سنگی متوسط در کمربند کویپر هستند و احتمالا در تمام منظومه شمسی پخش شدهاند. در کل، طی این مهاجرت سیارهای، ۷۵ درصد از جرم کمربند کوییپر از بین رفته است.
باتیگین و براون میگویند که ۹۹ درصد اطمینان دارند که سیاره نهم وجود دارد. این دو میگویند که سیاره نهم به احتمال زیادی بین اجرام فرا نپتونی قرار دارد. در همین حال، اجرام کیهانی بیشتری در این بخش در حال پیدا شدناند، آخرین کشف، هفته قبل اعلام شد. این جرم کیهانی که BP519 نام دارد، مداری شبیه سدنا دارد.
انتظار میرود که سیاره نهم، حدود ۱۰ برابر زمین جرم داشته باشد و احتمالا بزرگترین شی کشف نشده در منظومه شمسی است. در واقع، به گفته اخترشناسان، با توجه به مدار فرضی سیاره نهم و همچنین دانش فعلی از حرکات سیارات، سیارات کوتوله و ستارههای دنبالهدار در لبهی منظومه شمسی، بعید است که هر غول یخی دیگری در این بخش بتواند از دید ما پنهان شود.
باتیگین، گفت:
فکر میکنم، سیاره نهم آخرین جرم بزرگ منظومه شمسی است.
سنجشهای مادون قرمز هر جرم در اندازهی سیارههایی مانند مشتری یا زحل را با اطمینان بالایی آشکار میکند. با این حال، این امکان وجود دارد که اجرام دیگری به اندازهی سیاره (البته نه به اندازهی سیارات بزرگ منظومهی ما) هم در این ناحیه وجود داشته باشند.
باتیگین گفت:
احتمال وجود اجرامی به اندازه زمین و مریخ هست.
مریخ سیاه
سال گذشته، کیتی ولک، استاد دانشگاه آریزونا، نویسنده اصلی مقاله پژوهشی که در ژورنالAstrophysical منتشر شد، فرضیهای مبنی بر وجود یک سیارهی غیرقابل کشف متفاوت را مطرح کرد. او در پژوهش خود، مدارهای عجیب کمربند کوییپر را بررسی کرده بود. ولک میگوید که پژوهش او، تا حدی از اخبار سیاره نهم الهام گرفت و او در آن با بررسی پویایی مداری کمربند کوییپر، به دنبال جستجوی دیگر اجرام بزرگ بود.
ولک گفت:
قسمت داخلی کمربند کویپر، از لحاظ مداری منظم است، به این ترتیب، تصور بر این است که همهی اجرام این بخش دارای مدارهای منظمی هستند. اما هر چه بیشتر وارد بخشهای داخلی کمربند کوییپر میشوید، مدارهای اجرام عجیبتر میشوند.
در حالی که اکثر اجرام منظومه شمسی، تقریبا (بهجز برخی ناهنجاریهای چند درجهای) دارای مدارهای منظمی هستند، اما اجرام کمربند کوییپر ناهنجاریهای مداری غیرمعمولی دارند. در واقع، این ناهنجاریهای مداری، علائمی از یک آشوب پنهان هستند، شاید سیارهای بهاندازهی مریخ که حدود ۱۰۰ واحد نجومی با خورشید فاصله دارد. این سیاره مرموز، بهمانند سیاره نهم، بهآرامی حرکت میکند، اما هنوز هم میتواند نور خورشید را بازتاب دهد.
تصویری مفهومی که مدار فرضی سیاره نهم را به همراه برخی از مدارهای شناخته شده چندین جرم فرا نپتونی نشان میدهد
ولک گفت:
میزان روشنی این اجرام را تخمین زدهایم و در واقع، این اجرام بهاندازهی کافی روشن هستند، بنابراین؛ برای پیدا کردن این اجرام نیاز به هیچ چیز خاصی نیست.
در واقع، تلسکوپ بزرگی مانند تلسکوپ بزرگ پیمایشی آسمان (سینوپتیک) در شیلی، قادر به یافتن چنین اجرامی است که به آهستگی حرکت میکنند. و فراتر از بحث سیاره نهم، چندین مقاله در سالهای اخیر، فرضیاتی مبنی بر وجود سیارات دیگری در این بخش مطرح کردهاند. پژوهشی که در سال ۲۰۱۴ در ژورنالMonthly Notices of the Royal Astronomical Society منتشر شد که پیشنهاد کرد که ممکن است، حداقل دو سیاره بزرگتر از زمین در لبهی بیرونی منظومه شمسی وجود داشته باشند.
یکی از آن پژوهشگران این تیم، دلا فوئنته مارکوس، بعدا در این فرضیه بازنگری کرد و سیارات فرضی را به یک سیاره کاهش داد. سیارهای که او و همکارانش در پژوهش خود بررسی کرده بودند، رفتاری شبیه به سیاره نهم داشت، اما نسبت به این سیاره، به خورشید نزدیکتر بود. حتی یک مقاله پژوهشی دیگر پیشنهاد کرد که ممکن است، بر اساس سیگنالهای رادیویی شاید یک جرم فوق زمین در فاصلهی ۴ هزار واحد نجومی خورشید وجود داشته باشد، اما دیگر اخترشناسان، اعلام کردند که غیرممکن است که چنین سیارهای با اندازه و شاخصهای فوق وجود داشته باشد.
در واقع، اگر آرایه میلیمتری بزرگ آتاکاما (که از امواج رادیویی برای رصد اجرام کیهانی بهره میبرد) باید چنین اجرامی را رصد کند، ما اجرام بیشتری را در منظومه شمسی (چیزی بیش از تصور فعلیمان) مشاهده کنیم. و توضیحات جایگزین برای مدارهای عجیب سدنا و دیگر اجرام مشابه شامل سیارات بزرگ تا سیاره نهم داشته باشیم.
درک بهتر از بخش بیرونی منظومه شمسی احتمالا موجب شگفتی های بی نهایت زیادی شود و در چند سال آینده، با بهره بردن از مشاهدات تلسکوپهایی نظیر تلسکوپ بزرگ پیمایشی آسمان، تلسکوپهای غولپیکری مانند تلسکوپ۳۰ متری مائوناکیا وتلسکوپ فضایی جیمز وب، نه تنها ممکن است، سیاره نهم کشف شود، بلکه کشف سیاره دهم یا حتی یازدهم هم امکانپذیر است. چنین چیزی تنها به محاسبه مکان مناسب و متمرکز کردن یک تلسکوپ در آنجا بستگی دارد، درست مانند کشف نپتون در سال ۱۸۴۷ توسط یوهان گال (یا جان کوخ آدامز) که بر حسب محاسبات اوربن لو وریه امکانپذیر شد.
ولک گفت:
در کمربند کویپر، چیزهای زیادی وجود دارد که هنوز کشف نکردهایم. این بخش از منظومه شمسی شبیه کمربند سیارکها نیست که همه اجرام بزرگ آن را بهخوبی میشناسیم. بلکه در این ناحیهی دوردست منظومه شمسی، حتی اجرامی به بزرگی نپتون هم در آنجا غیرقابل مشاهدهاند.
و وجود سیارهای بزرگ در دوردست، اساسا سرنوشت منظومه شمسی را تغییر خواهد داد، چرا که سرنوشت منظومه شمسی، به جرم و مدار سیاره نهم (اگر وجود داشته باشد) بستگی دارد.
تکنیکهای ترکیب بندی که در قسمت اول مطالعه کردید، شما را به نقطهای رسانده است که میتوانید عمیقتر و دقیقتر به عکسها نگاه کنید. اکنون با تکنیکهایی آشنا میشوید که درک آنها به شما اجازه میدهد در محیطهای معمولی نیز عکسهای خلاقانه و بسیار پرمعنا ثبت کنید. این تکنیکها بسیار سادهاند؛ ولی بهراحتی میتوانند سوژههای جدید را برای شما در این سو و آن سو نمایان کنند. سوژههای که با آنها میتوانید داستانهای جالب و لطیفی برای دوستانتان، در قالب عکس بیان کنید.
۷. بافتها و الگوها
ما بهطور طبیعی از دیدن بافتها و الگوها بصری لذت میبریم. اجداد ما نیز در ساختن این الگوهای بصری استاد و خبره بودند و در هرجایی از زندگی روزمره چند تا از این الگوها پیدا میشود؛ از فرش زیر پا گرفته تا دیوار حتی سقف بناها. قدیمیترین موزاییک در جهان که حاوی اولین الگوها است، در شهدادکرمان با قدمت ۳۰۰۰ ساله کشف شده و نشان میدهد که پیشینیان ما چگونه با هنر و زیبایی و استفاده از بافتها و الگوها عجین بودهاند. از اهمیت الگوها و بافتها همین بس که اهالی روم از قرن ۲ میلادی به بعد، وارد صنعت موزاییکسازی شدند و بسیار به آن افتخار میکردند.
منبع الهام طراحان این الگوها، طبیعت است. شما در میان گلها و درختان هم میتوانید انواع الگوها و بافتها را پیدا کند. پس چه در داخل شهر و چه خارج آن از این بابت مشکلی ندارید. همانطور که بشر طی هزاران سال این نقشها را در هنرهای دیگر گسترش داده و استفاده کرده و البته لذت برده است، شما هم میتوانید در آثار عکاسی و تکنیکهای ترکیببندی خود از این عناصر استفاده کنید.
در تصویر زیبایی از معماری کشور تونس، بافت سنگفرش چشمان مخاطب را با دلفریبی خاصی به بنای اصلی راهنمایی میکند. ساختمانی زیبای با تکرار الگوی قوسهای جذاب معماری در بدنه و بر بام که سندی بر گستره نفوذ این الگوها، از کف تا سقف معماری است.
بافت و الگوهای کمتر نامنظم نیز از نظر جذابیت بصری چیزی کم ندارند. بافتهایی همچون پوست درخت یا حتی بافت خیابانهای فرسوده از این قبیل هستند. در این تصویر دیگر الگوی منظمی در کار نیست. همین خطوط و بازی نور و سایه در کف ورودی بازار باعث جذابیت بیشتر کار شده است. لبههای براق همچون خطوط راهنما، چشم را به سمت روشنایی هدایت میکند. قاببندی مضاعف هم در انتهای تصویر خودنمایی میکند.
۸. قانون اعداد فرد
شاید در کمتری هنری بازخوردها اینگونه سریع اتفاق بیافتد، بسیاری از آثار هنری در دیگر رشتهها زمان زیادتری برای ساخت و به نمایش گذاشته شدن صرف میکنند. نحوه انتشار و تجربه بیشتر آنها خیلی راحت و ساده نیست؛ مگر به یاری و لطف همین هنر عکاسی. در عکاسی شما با قاعدههایی روبرو میشوید که باعث شناخت بیشتر و بهتر از واکنش مخاطبان میشود. البته تجربه به شما خواهد گفت که واکنش مخاطبان را همچون یک قانون بدانید یا یک هشدار. از این دسته هشدارها و یک قانون معروف در لیست بهترین تکنیکهای ترکیببندی، قانون اعداد فرد است . میگویند تعداد عناصر زوج در یک صحنه جذابیت کمتری از تعداد فرد دارد؛ چون در حالت فرد مخاطب میتواند بهتر روی اثر تمرکز کند و با تصویر ارتباط راحتتری برقرار میشود. خب اگر سوژههای شما ۴ تا بودند چه خواهید کرد. مثلاً اگر شما ۴ فرزند دارید به کدامیک از آنها میتوانید بگویید تو جدا از سه نفر دیگر باش. درعینحال حقیقتاً اعداد فرد میتوانند در بعضی حالت بهترین نتیجه راه به شما بدهند. بگذارید موقعیتها به شما بگویند این نوع قانونها چقدر میتوانند خوب جواب دهند.
این تصویر با سه طاق قوسی از هم جدا شده است. اگر این تصویر را با دو طاق قوسی گرفتهشده بود، ارتباط با آن اینقدر راحت نبود و مخاطب بخشی از آن را بهسرعت نادیده میگرفت. حضور افراد هم بدون برنامه بوده؛ ولی تعداد آنها در طاق قوسی حس جالبی ایجاد کرده است. بعضی وقتها نتیجه عکاسی مثل فوتبال غیر قابل پیشبینی میشود و به هیجان آن اضافه میکند. بااینحال به میان طاق قوسیها نگاه کنید چگونه جایی که یک نفر ایستاده است، بهتر جلب توجه میکند تا آن دو نفر در رواق وسط. قانون دیگری که در این تصویر بهراحتی قابل تشخیص است، قانون قاب در قاب از بهترین تکنیکهای ترکیببندی است.
در این عکس شما برای لحظاتی میان دو نفر درون عکس، رفت و برگشتی دارید. خب اینکه کدام کاراکتر میتواند مهمتر باشد، برای شما سؤال است. اگر اعتراف کنیم این نحوه اجرای کار، برای القای حس یک مکالمه دونفره طراحی شده است، چطور به نظر میرسد. در اینجا است که میتوانیم بگوییم سوژههای زوج هم کارآمدی خاصی خودشان را دارند.
عکس بالا در شهر زیبای تبریز و در مقابل ساختمان دارایی آن گرفته شده است. عکس قبلی میتوانست بهصورت این تندیسها باشد که حالت پینگپونگی در شما القا نکند. در عکاسی و البته هر هنری شما میتوانید قانونها را به چالش بکشید تا موضع و مقصود خود را بهتر بیان کنید. این کار لذت ناب دارد که هنرمندان تشنه تجربه آن هستند. به تصاویر نمونه نگاه کنید و قانون فردها را فراموش نکنید، چون قانون جذابی است.
۹. قاب را پر کنید
قاب را پر کنید تا مخاطب شما میخکوب شود. هیچ حاشیهای در اطراف سوژه قرار ندهید. حتی اگر میتوانید بگذارید بخشهای از سوژه از قاب بیرون برود. انگار یک نمای کلوزآپ در سایز بزرگ برای مخاطب خلق کردید. تماشاگر تمام جزئیات را بدون هیچ عنصر منحرفکنندهای، تجربه میکند. یک تبسم کوچک در این ابعاد یا حتی برق یک نگاه میتواند مخاطب را مجذوب کند، احساس و تأثیر بیشتری به مخاطب منتقل کند و تصویر برای مدتی بیشتر در ذهن مخاطب به یادگار میماند. البته شاید با هر سوژهای نتوانید نتیجه خوب بگیرد؛ ولی با هر سوژهای یک بار این تکنیک را امتحان کنید. برای اجرای این تکنیک ترکیببندی از ابتدا به این فکر باشید که مبادا فاصله زیاد شما از سوژه در کیفیت کار شما تأثیر منفی بگذارد. اگر سوژه اجازه میدهد، یک عکس دیگر در نمای بستهتر از سوژه بگیرید.
شما بهراحتی میتوانید به اجزای صورت سوژه درتصویر بالا با دقت خیره شوید و حتی تعداد سبیلهای آن را بشمارید. یک نمای نزدیک بدون هیچ حاشیهای احساس را خیلی سریع به مخاطب القا میکند.
دروازه ملل پس از گذشت هزاران سال، همچنان باشکوه است. عکاس با دادن کمی فضا و نمایش آسمان شب هیبتی از مجسمهها ثبت کرده است که باور میکنیم هنوز هم نگهبانانی قابل اعتماد هستند. شما در این عکس نیز میتوانید نقاط و جزئیات زیادی از یک بنای بزرگ معماری را بهخوبی ببیند. به تصاویر دیگر این بخش نیز نگاهی کنید و ببیند نمایش جزئیات در تصاویر و استفاده از بهترین تکنیکهای ترکیببندی چگونه میتواند تأثیرگذار باشد.
۱۰. فضای خالی ایجاد کنید
اگر تکنیک قبلی به کارتان نیامد این قانون به شما میگوید خالی بودن فضای اطراف سوژه همانقدر میتواند مفید و تمرکز برانگیز باشد که پر کردن اطراف آن. فرض کنید یک صندلی بهعنوان سوژه عکاسی دارید، سعی کنید تمام سطحی را که در تصویر شما پر میشود، بدون هیچ عنصر دیگری تصور کنید. این سطح را فضای مثبت نامگذاری کنید. کادر و قاب خود را تنظیم کنید. هرچه غیر این فضا در کادر شما باشد، بهعنوان فضای منفی شناخته میشود. فضای منفی درون یک سوژه نیز میتواند وجود داشته باشد. شما با خالی نگهداشتن این فضای منفی به مخاطب اجازه نفس کشیدن میدهید. مخاطب با فراغ بال به تماشای سوژه جذاب شما مینشیند و در احساس شما شریک میشود.
روی شناخت فضای مثبت و منفی کمی تمرین کنید؛ چون این کار به شما کمک میکند بهتر و بیشتر از دیگران از دنیای اطرافتان باخبر شوید. این کار به شما کمک میکند از یک دیدگاه خشک و ثابت خارج شوید و سعی کنید دنیا را جوری دیگر هم ببیند. استفاده از فضای منفی یکی از بهترین تکنیکهای ترکیببندی برای القا اهداف و احساس بهطور ناخودآگاه و بسیار مفید و مؤثر است. درعینحال کشف آنها هم جالب و مهیج است. این بخشی از سواد بصری شما است که شکوفا میشود. در تصویر سمت چپ یک گلدان یا دو صورت در مقابل هم میبیند. در این تصویر کلمه انگلیسی خوب، یک چیز بدپنهانشده است، میتواند آن را ببیند. اوضاع همیشه آنقدرها هم بد نیست، یک بار دیگر به لوگو معروففدکس نگاه کنید.
تندیس حکیم فردوسی از آثار زیبای استاد ابوالحسن صدیقی در شهر تهران، مثال خوبی برای استفاده از تکنیک فضای منفی از بهترین تکنیکهای ترکیببندی است. تشخیص اصل بودن مجسمه سخت نیست؛ ولی فضای خالی اطراف آن اعث تمرکز سریعتر ما روی سوژه میشود. البته استفاده از قانون یکسوم از بهترین تکنیکهای ترکیببندی هم که روشن است. تصاویری که از قانون فضای منفی بهعنوان یکی از کمخرجترین و بهترین تکنیکهای ترکیببندی استفاده کردهاند، ببیند و الهام بگیرید.
۱۱.سادگی و مینمالیستی
سادهسازی و سادگی عنصر قوی و خوب برای ارتباط سریع با ذهن مخاطب است. علاوه بر روش حفظ فضای منفی در اطراف سوژه، میتوان با تمرکز بر خود سوژه نیز این حس را به وجود بیاورد. این گامی فراتر از حفظ فضای منفی است. هدف در اینجا تأکید دوچندان بر محتوا است و این باعث میشود که گرفتن تصاویر اینچنین دقت و سعی بیشتری بخواهد؛ تصاویر ساده ولی بسیار پرمعنا و تأثیرگذار. امروز اقبال خوبی هم به این تصاویر میشود؛ چراکه بهسرعت توجه مخاطب را جلب میکند و این در صنعت تبلیغات یک امتیاز است. با تمرکز و فوکوس روی سوژه و بدون اهمیت دادن به شفافیت بکگراند، سوژه شما برجستهتر دیده میشود. اصل این است که بکگراند از قدرت خارج شود، اگر میتوانید از آن استفاده کنید، شک نکنید و اگر حتی یک زمینه ساده کار شما را راه میاندازد، بازهم تردید نکنید و دکمه شاتر را فشار دهید. حتی میتوانید از این هم جلوتر بروید و با زوم کردن بر یک جزء خاص از سوژه این کار را انجام دهید. استفاده از دیگر متدهای لیست بهترین تکنیکهای ترکیببندی نیز خیلی در این نوع عکاسی مفید است.
یکلحظه جادویی از پرواز پرندهای قدرتمند و مسلط به اوضاع که از دوردست گرفته شده است. قدرت و تأثیر زمینه با محو کردن آن، گرفته شده تا کاراکتر اصلی پرقدرت و واضح دیده شود. درعینحال سرشاخههایی در پایین تصویر دیده میشوند که گویی ناتوان از رسیدن به پرنده و تأثیر در آن هستند. سادگی یعنی همین؛ تنها چیزهایی که لازم است، دیده میشود. هرچند مینمالیست خیلی فراتر و عمیقتر میتواند، تفسیر شود؛ ولی همین مفهوم سادهی آنبرای شروع کار کافی است. ازاینرو در لیست بهترین تکنیکهای ترکیببندی قرار گرفته است.
زنبور کوچک مشغول مکیدن شهد، در عین سادگی تصویر بسیار زیبایی است که از باغچه درون خانه گرفته شده. فرقی نمیکند کدام لنز را استفاده میکنید، مهم داستان شما است که باید سریع روایت شود. اگر به عکاسی حشرات علاقه داشتید، میتوانید با استفاده از لنز ماکرو، دنیای جدیدی از عکاسی و سوژههای جذاب تجربه کنید. توجه به موضوع و سوژه از اولویتها است؛ پس عناصر زائد درون قاب را تا میتوانید کم کنید. اگر یک محیط خلوت میخواهید، صبح زود بیرون بروید یا به دریا و کویر سر بزنید. مکانهای وسیع فرصتهای خوبی به شما میدهند تا ذوق مینمالیستی خود را تجربه کنید.
تصویری که میبیند از دروازه ملل در شمال شرقی تخت جمشید گرفته شده است. هرچند دروازه ملل تنها به نظر میرسد ولی همچنان استوار است. میشود گفت این عکس، ترکیبی از تکنیک فضای منفی و مینمالیستی است تا سوژه بهراحتی تجربه شود. البته قانون یکسوم نیز در کنار قانون خطوط عمودی و افقی از لیست بهترین تکنیکهای ترکیببندی، در تصویر دیده میشود.
۱۲. برجسته کردن موضوع
یک از بهترین تکنیکهای ترکیببندی برجسته کردن موضوع است. کم کردن عمق میدان نیز میتواند باعث شود که سوژه شما از زمینه جدا شود و بهسادگی با مخاطب رابطه برقرار کند. در بعضی از دوربینها این امکان برای شما موجود است که عمق میدان را تنظیم کنید. برای عمق میدان کمتر، دیافراگم شما باید بازترین حالت را داشته باشد. هرچه عدد f را کوچکتر انتخاب کنید یعنی دیافراگم شما بیشتر باز خواهد شد و عمق میدان شما محوتر خواهد بود. البته برای گرفتن عکس باکیفیت نوری مناسب و بدون نویز، توجه بهسرعت شاتر، مقدار ایزو و فاصله دوربین از سوژه نیز مهم است. در کل با تعیین دیافراگم و تنظیم آن میتوانید عمق و محتوای آن را کنترل کنید. این تکنیک مناسبی برای عکاسی پرتره است.
اگر دوربین شما قابلیت تغییر اندازه دیافراگم را نداشت، بعد از عکاسی نیز میتوانید تاری بکگراند را بهصورت افکت، به عکس اضافه کنید. نرمافزارهای همانند فتوشاپ و GIMP ابزارهایی مفید برای این تغییرات در عکس هستند. با همان تمرکز قبلی از سوژه عکاسی کنید و بعد در نرمافزارهای ویرایش عکس محیط اطراف سوژه را با ابزار select انتخاب و با استفاده از فیلتر بلور سطح مورد نظر را تار کنید. در گوشی هوشمند میتوانید از نرمافزار Big Lens استفاده کنید. یکی از بهترین تمرینات شما میتواند اصلاح عکسهای قدیمی با نرمافزارهای ویرایش عکس باشد. لیست بهترین تکنیکهای ترکیببندی یک راهنمای خوب برای شما در ویرایش عکس دیجیتال است.
با تنظیم دیافراگم در این عکس پیشزمینه و پسزمینه تار میشوند و توجه به روی پرنده متمرکز شود. اینیک روش عالی برای جدا کردن سوژه از زمینه در ترکیببندی است. از این تکنیک در عکاسی ماکرو نیز میتواند استفاده کنید. به تصاویر نمونه زیر دقت کنید و بکوشید چند سوژه را با همین تنظیمات عکاسی کنید.
۱۳. نقطه دید خود را تغییر دهید
در لیست بهترین تکنیکهای ترکیببندی تغییر نقطه دید بسیار کمخرج ولی پرمنفعت است. اگر بدانید این تغییر ارتفاع دید، چقدر میتواند به شما فرصتهای جدیدی بدهد، قبل از هر بار فشار دادن دکمه شاتر، شانس خود را حداقل با یک بار نشستن و ایستادن امتحان میکردید. این کاری است که عکاسان حیاتوحش ارزش آن را بهخوبی میداند؛ تا جایی که کارشان به وضعیت درازکش میرسد و البته عکسهای فوقالعاده جذابی شکار میکنند.
ببینید این عکس زیبا از شبهای تهران از چه ارتفاعی گرفته شده است. شما هم در شهر خودتان با تمام کسالتی که در آن احساس میکنید، میتواند چنین تصاویر زیبایی را ببینید. فقط باید نیمنگاهی به ساختمانهای بلندی داشته باشید که به شما اجازه عکاسی در آن داده شود. برای عکاسی نیاز به اندامی غیر از چشم و انگشت برای فشار دادن شاتر دارید؛ پس مراقب سلامتی خودتان در بلندی باشید. اگر شهر شما در میان یک دشت و دامنه کوه است، میتوانید تصویرهای زیبایی از آنجا بگیرید. طلوع خورشید و گستره نور آن بر شهر حقیقتاً زیبا است.
وقتی در بلندی هستید، نگاهی هم به جلوی پای خود بیندازید همهچیز در افق دوردست نیست، گاهی فرصتها را در زیر پا جستجو کنید. تصویر سمت راست، عکس جذاب و جالب از معماری کاشان است که از زاویه رو به پایین گرفته شده. به دقیقاً بالای سر خود نگاهی بکنید. آنجا هم فرصتهای خوبی برای عکاسی است. به تصویر سمت چپ نگاه کنید، البته اگر مطلب ترکیببندی و قانون خطوط از لیست بهترین تکنیکهای ترکیببندی خوانده باشید، دیگر به قدرت خطوط آگاه هستید. این را در نظر بگیرد که هنوز ارتفاع دید خود را تغییر ندادید. نگاه به بالا، نگاه به افق، نگاه به پایین در حالت نیمخیز و حتی درازکش را نیز امتحان کنید. شاید کار سختی به نظر برسد؛ ولی عکسهای زیبای ثبت خواهید کرد. به زمان هم توجه کنید؛ همه عکاسی بازی با فیزیک نور است. دوربین میتواند در طلوع و غروب حتی ظهر از یک سوژه و در یک مکان روباز، تصاویر مختلفی به شما بدهد.
به تصاویر نمونه این بخش نگاه کنید و یکبار دیگر تغییر ارتفاع و تغییر زاویه دید را بررسی کنید. اگر کمی خلاقیت چاشنی داشته باشید، میتوانید صحنههایی جالب و قابل توجهی از تغییر زاویه دید، برای مخاطبانتان ایجاد کنید.
۱۴. هارمونی رنگ و ترکیببندی
استفاده از رنگها پتانسیلی است که اغلب نادیده گرفته میشود. رنگها فصل مشترک همه هنرمندان در رشتههای مختلف است؛ از طراحان گرافیک گرفته تا هنرمندان صنایعدستی. همه میدانند که یک ترکیببندی رنگی درست، چه تأثیر شگرفی بر مخاطب دارد. شناخت رنگها و استفاده از آنها نیاز به تجربه دارد؛ ولی چون رنگها در بسیاری از لحظات زندگی ما کاربرد دارند، شناخت چند قانون ساده از آنها بسیار مفید است. متخصصان رنگ کار برای شما ساده کردند و رنگها را در قالبهای گرافیکی که به چرخ رنگ معروف هستند، پیادهسازی کردند.
یک چرخ رنگ حاوی رنگهای اصلی است و رنگهای دیگر، از ترکیب آنها ساخته میشود. هر چه تعداد رنگها در چرخ رنگ بیشتر باشد، یک نسخه کاملتر و دقیقتر بهحساب میآید؛ ولی ما کار را با یک چرخ رنگ ساده شروع میکنیم. در چرخ رنگ اطلاعات بسیار مفیدی پیدا میشود . یکی از جذابترین این اطلاعات مشخص کردن هارمونی رنگ است. بهعنوان مثال، رنگهای مکمل یک قاعده از مجموعه قواعد زیباشناسی رنگ یا هارمونی است که باعث میشود شما بدانید کدام رنگها در کنار هم خوشایندتر هستند.
برای تشخیص رنگ مکمل هر رنگ مثلاً قرمز، به رنگ مقابل آن در چرخ رنگ مراجعه کنید. جواب خیلی ساده است. رنگ سبز، مکمل رنگ قرمز است. مکمل رنگ نارنجی چیست؟ رنگ آبی . مکمل نارنجی-آبی بهوفور در دنیای تبلیغات استفاده میشود. تابهحال متوجه شدید چه تعداد از پوسترهای سینما دارای رنگهای آبی و زرد یا نارنجی هستند. اینیک تکنیک ساده و مؤثر با استفاده از قانون رنگها برای جلب توجه است. البته قواعد دیگر هم در هارمونی هست و همچون رنگهای گرم و سرد یا هارمونی همجواری که بهمرور یاد خواهید گرفت.
در این عکس، نمایی از سی و سه پل اصفهان این بار در غالب رنگبندی آبی-نارنجی دیده میشود. این نوع ترکیب رنگ را در اوایل شب در خیلی از مکانها میتوانید تجربه کنید. هرچه از شب بگذرد، تیرگی شب بیشتر میشود و باید به دنبال ترکیب رنگهای دیگری بروید
میتوانید از همنشینی رنگهای قرمز و آبی بهعنوان رنگهای سرد و گرم استفاده کنید. در این تصویر رنگ قرمز ساختمان و زمینه آبی آسمان یک ترکیببندی رنگی زیبا را در این قاب شکل داده است. استفاده از رنگها با دیگر قوانین لیست بهترین تکنیکهای ترکیببندی یکی از نکات مثبت در کارنامه عکاسی شما بهحساب میآید. یادگیری رنگها به شما فرصت میدهد تا زندگی خود را خوشرنگ و جذابتر کنید. سادهترین مزیت شناخت رنگ این است که اگر کسی از شما پرسید با پیراهنم چه لباس رنگی بپوشم؟ بهراحتی میتوانید یک راهنمایی درست به او بدهید.
در تصاویر نمونه زیر با توجه به چرخ رنگ مکمل های رنگ را پیدا کنید. در محیط اطرف خود به دنبال این مکمل ها بگردید و عکاسی با متد ترکیببندی بر اساس رنگ را شروع کنید.
اجرای همه تکنیکهای ترکیببندی دریک عکس میتواند برابر باشد با آخرین باری که دست به دوربین میبرید؛ ولی هیچ نیازی به عجله نیست. شما با یک قانون که با آنها راحتتر هستید کار عکاسی را شروع کنید و هیچ عجلهای نکنید؛ چراکه رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.
اگر قصد خرید دوربین دارید، مطالب راهنمای خرید دوربین را مطالعه کنید. برای اینکه همیشه ابزار کار عکاسی شما همراه شما باشد، هیچ سوژهای را از دست ندهید پیشنهاد میکنم نرم افراز Camera Awesome را درگوشی هوشمند خود نصب کنید. این نرمافزار بسیار مفید هر آنچه در این تکنیکها بیانشده بهصورت آسان و راحت در اختیار شما قرار میدهد. حقیقتاً با این نرمافزار قدرتمند، هیچکس نمیتواند بگوید عکاسی امکانات گرانقیمتی میخواهد. نرمافزار Big Lens پیشنهاد دیگر است. با نصب Big Lens امکاناتی که در دوربینهای حرفهای وجود دارد و درگوشیها هنوز پیادهسازی نشده است، در اختیار خواهید داشت. برای اینکه عکاسی شما به سمت حرفهای شدن پیش برود تکنیکهای مفید و جالبتری بیان کردیم که پیشنهاد میشود در قسمت سوم این مطلب آنها را بخوانید.
سال ۲۰۱۷ بود که تسلا با رونمایی از نسل دوم رودستر (Tesla Roadster)، توجه رسانههای خودرویی جهان را به خود جلب کرد. تسلا رودستر جدید با مشخصات فنی چون بیش از ۴۰۰ اسب بخار قدرت، ۱۰ هزار نیوتنمتر گشتاور، شعاع حرکتی ۱۰۰۰ کیلومتر و زمان ۱.۹ ثانیه در تست سرعت صفر تا ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت در سال ۲۰۲۰ وارد خط تولید میشود.
پس از رونمایی تسلا رودستر جدید، ایلان ماسک با پرتاب فالکون هوی و رودستر شخصی خود در فضا دوباره خبر ساز شد. امروز اما ماسک دوباره جلب توجه کرد؛ تسلا رودستر جدید به رانشگرهای (تراستر) ساخت اسپیس ایکس (SpaceX) مجهز خواهد شد. در ابتدا توئیت ماسک چندان جدی گرفته نشد، اما با ارائهی جزئیات بیشتر بهنظر میرسد که این کارآفرین موفق اصلاً مزاح نکرده است. بر اساس توئیت ماسک، تسلا رودستر جدید با پکیج آپشن اسپیس ایکس به چند رانشگر کوچک مجهز میشود تا شتاب، ترمزگیری و فرمانپذیری این کروک تمام برقی آینده بهتر شود. البته رانشگرهای تسلا رودستر همانند راکتهای اسپیس ایکس نیستند و از هوای فشرده استفاده میکنند. درواقع این رانشگرها که حداکثر تا ۱۰ عدد قابل نصب هستند، مخزنهای فشردهی COPV بوده از هوای فشرده برای افزایش یا کاهش شتاب رودستر استفاده میکنند.
رانشها بهصورت مستقیم از طریق یک پمپ به سیستم برق تسلا رودستر متصل هستند و در یک آن به فشردن دکمه عمل میکنند. باتوجه به اینکه رودستر با هربار شارژ تا ۱۰۰۰ کیلومتر مسافت را طی خواهد کرد، استفاده از رانشها و نگرانی از پایین آمدن شعاع حرکتی چندان مهم نخواهد بود. اما بزرگترین مشکلی که پکیج اسپیس ایکس در رودستر دارد، کمبود فضای مورد نیاز برای نصب است. ماسک اعلام کرد که درصورت سفارش این پکیج، صندلیهای ردیف دوم قربانی خواهد شد و تسلا رودستر با ظرفیت ۲+۲ فقط برای دو سرنشین جلو ظرفیت خواهد داشت.
نباید فراموش کنیم که تسلا رودستر با مشخصات فعلی هم خودروی متفاوتی است. کروک تمام برقیتسلا رودستر جدید با قیمت پایه ۲۵۰ هزار دلار در سال ۲۰۲۰ عرضه میشود که برای خرید اولین مدلهای تولیدی، باید ۵۰ هزار دلار ودیعه به این شرکت آمریکایی پرداخت کرد.
حتماً تاکنون یکی از ابزارهای دیجیتال شیائومی را خریداری یا دست کم از آنها استفاده کردهاید. محصولات این شرکت دارای کیفیتی عالی و قیمتی بهمراتب پایینتر نسبت به رقبا هستند؛ اما چنین چیزی چطور ممکن است؟ چگونه میشود پرچمداری باکیفیت و فناوری بالا مثل می میکس ساخت اما آن را با قیمتی نزدیک به محصولات میانرده به بازار عرضه کرد؟
همه چیز به مدل کسبوکار این شرکت بازمیگردد. شیائومی در سال ۲۰۱۵ لقب باارزشترین استارتآپ یونیکورن (استارتآپی که بیش از یک میلیارد دلار ارزش دارد) جهان را به خود اختصاص داد. اگرچه در سال ۲۰۱۶ ورق برگشت و این شرکت از جایگاه بزرگترین فروشندهی گوشیِ هوشمند در چین به جایگاه پنجم تنزل یافت؛ اما همچنان رشد خود را ادامه داد، بهگونهای که «ققنوس چین» نام گرفت.
اما شاید مهمترین چیزی که این شرکت را به جایگاه کنونیاش رسانده است، مدل درآمدی آن باشد. بر اساس تخمینها، این شرکت تلفنهای همراه خود را با سودی کمتر از پنج درصد به فروش میرساند. درواقع راز قیمت پایین محصولات این شرکت همین است: سود خالص بسیار اندک!
سؤال اصلی این است: چطور میتوان تمام هزینههای یک شرکت سختافزاری، از توسعه و تحقیق گرفته تا تولید، عرضه و تبلیغات را با سود فروش پنج درصدی جبران کرد؟ انتظار نداریم کسی چنین چیزی را باور کند؛ اصلاً این حرف در دنیای امروز غیرممکن است. پس بیایید کمی دقیقتر به منابع درآمدی شیائومی و مدل کسبوکار این شرکت نگاه کنیم.
درآمد شیائومی از کجا تأمین میشود؟
۷۰ درصد درآمد شیائومی حاصل فروش گوشی هوشمند، حدود ۲۰ درصد حاصل فروش تجهیزات جانبی (مانند پاوربانک، روتر، مچبند سلامتی و ...) و حدود ۱۰ درصد آن نتیجهی فروش خدمات و سرویسهای اینترنتی (موسیقی آنلاین، فضای ابری، فروشگاه اپلیکیشن، تبلیغات و ...) است. شیائومی سود دو سری اول، یعنی حدود ۹۰ درصد از درآمد خود را زیر پنج درصد نگه میدارد؛ اما در مورد خدمات اینترنتی اوضاع فرق میکند. شاید فکر کنید احمقانه است؛ اما اینطور نیست.
حاشیهی سود ناخالص شیائومی از فروش سختافزار و بدون در نظر گرفتن هزینهی بازاریابی، مالیات و سایر هزینههای سربار تنها ۹ درصد است. شاید اگر دقیق حساب کنیم سود خالص نهایی کمتر از پنج درصد بشود و حتی شاید شرکت در فروش سختافزار ضرر کند. اما مدیران این شرکت چشم به حاشیهی سود ۶۰ درصدی فروش خدمات اینترنتی دوختهاند. شیائومی خود را با نام نام «mi» (مخفف mobile Internet) معرفی میکند. پس عجیب نیست اگر نتیجهگیری کنیم این شرکت سختافزار میسازد تا خدمات اینترنتیاش مشتری پیدا کند.
برای درک بهتر دلیل این کار کافی است نگاهی به بازار گوشی هوشمند بیندازید. میتوان گفت اپل وسامسونگ تنها شرکتهایی هستند که از فروش تلفن همراه سود میکنند. سایر شرکتها مانند الجی،سونی و اچتیسی مدتها است در حال ضرردهی هستند. کسب سود از فروش سختافزار و بخصوص گوشی هوشمند دشوار است و هر شرکتی از عهدهی آن برنمیآید. اما اوضاع در بازار خدمات اینترنتی کاملا برعکس است. شرکتهای بزرگ مختلفی وجود دارند که خیلی وقت است از فروش نرمافزار و خدمات سود میکنند؛ مایکروسافت، گوگل، آمازون، فیسبوک، علیبابا و ... درواقع بیشتر شرکتهای سختافزاری سنتی سعی میکنند با فروش محصول خود به مشتری بیشترین سود ممکن را ببرند و سپس مشتری را رها میکنند؛ اما راهی که شیائومی انتخاب کرده برعکس است؛ این شرکت در هنگام فروش محصولاتش تقریباً هیچ سودی از مشتری دریافت نمیکند و در عوض تلاش میکند او را به استفاده از خدمات اینترنتی خود تشویق کند و از طریق فروش حق اشتراک سود ببرد. این حتی برخلاف سنت شرکتهای نرمافزاری قدیمی مانند مایکروسافت است. بدین ترتیب شرکتها هنگام فروش نرمافزار خود (مانند ویندوز و آفیس) از مشتری پول میگیرند؛ اما شرکتهای نرمافزاری مدرن مانند اسپاتیفای و فیسبوکنسخهای رایگان از محصول خود را به مشتری عرضه میکنند و سپس در ازای خدمات اضافه (خرید اشتراک پریمیوم) از او ماهیانه پول میگیرند. این درست همان کاری است که شیائومی با فروش سختافزارهایش انجام میدهد.
آیا این کار نوعی کمپینسازی اجتماعی است؟
تا اینجا متوجه شدهایم که هدف اصلی شیائومی کسب سود از فروش سختافزار نیست؛ چراکه این کار برابر است با افزایش قیمت محصولات و در نتیجه کاربر و سود کمتر از خدمات اینترنتی!
اما نکتهی ظریف دیگری نیز در این استراتژی نهفته است. شیائومی سعی میکند از حاشیهی سود پایین خود بهعنوان اَهرمی برای جلب نظر مشتریان استفاده کند. هنگامیکه افراد با تیترهای خبری حاکی از سود بسیار پایین این شرکت روبرو میشوند، شیائومی را شرکتی خیرخواه تصور میکنند که هدفش فروش ارزان فناوری است. از سوی دیگر سرمایهگذاران اطمینان حاصل میکنند شیائومی شرکت خدمتدهندهی اینترنتی و پرسود است؛ یک کمپین خوب برای راضی نگه داشتن هر دو گروه.
این مدل چگونه کار میکند؟
قبل از شیائومی شرکتهای دیگری این راه را رفتهاند. این مدل بر دو اصل استوار است؛ اول اینکه تا جایی که امکان دارد مشتری جلب کنید و دوم اینکه مطمئن شوید مشتریان به اندازه کافی زمان و پول در آن صرف میکنند.
برای شیائومی نیز روش کار مشخص است. فروش سختافزار ارزانقیمت گام طلایی اول است؛ اما برای گام دوم همهچیز به نرمافزار بازمیگردد. به همین دلیل است که این شرکت رابط کاربری MIUI را بسیار جدی گرفته. شیائومی میخواهد کاربران این رابط کاربری را دوست داشته باشند، به آن وفادار بمانند و بیشترین بهره را از امکانات و خدمات آن ببرند. به همین دلیل است که شیائومی یکی از بالاترین نرخهای بهروزرسانی نرمافزار را در بین سازندگان گوشی هوشمند دارد و تلاش بسیاری میکند از طریق نظرخواهی و راهاندازی کمپینهای مختلف هم از کاربران بازخورد دریافت کند و هم هرچه بیشتر توجه آنها را به رابط کاربری خود جلب کند.
اما این استراتژی یک روی ناخوشایند نیز دارد. شیائومی سعی میکند تا جایی که میتواند شما را به استفاده از سرویسهای خود تشویق کند. این در مواردی منجر به حضور اپلیکیشنهای موازی و تکراری (مانند تقویم، ساعت، اپلیکیشن سلامتی و ...) میشود. شیائومی مانند سایر شرکتها تلاش میکند به هر قیمتی شما را درون اکوسیستم خود نگه دارد، از شما هزینه ماهانه دریافت کند یا به شما تبلیغات نشان دهد.
آیا این مدل واقعا نتیجه میدهد؟
اگر از دیدگاه تجاری به این مدل نگاه کنیم چند نقطهضعف اساسی در آن وجود دارد.
اولین نقطهضعف این مدل برای شیائومی بخش بسیار اندک درآمد این شرکت که سوددهی دارد است. به عبارتی ۹۰ درصد فعالیت این شرکت بدون سود است و تنها ۱۰ درصد آن میتواند سودده باشد. مشتریان بابت ۹۰ درصد اول راضی هستند؛ چرا که میتوانند سختافزاری قوی و باکیفیت را با پایینترین قیمت ممکن به دست آورند؛ اما ترجیح میدهند در انتخاب خدمات آزاد باشند و اکثراً حاضر نیستند بابت خدمات نرمافزاری شیائومی پول پرداخت کنند.
این مسئله در سرعت رشد بخشهای مختلف شرکت نیز بهوضوح قابل مشاهده است که نشانهی خوبی نیست. شیائومی در کل سال ۲۰۱۷ حدود ۱.۵ میلیارد دلار درآمد از خدمات اینترنتی خود کسب کرده است که در مقابل درآمد ۹ میلیارد دلاری اپل در سهماههی اول سال ۲۰۱۸ ناچیز به نظر میرسد؛ این غیر از درآمد و سود سرشاری است که از فروش سختافزار به دست میآورد. شیائومی برای رسیدن به سطح درآمدهای جهانی نیاز دارد درآمد خود از خدمات اینترنتی را تا حد زیادی افزایش دهد.
سرعت رشد بخشهای مختلف شیائومی
اما نقطهضعف بعدی بزرگتر و خطرناکتر است. مدل کسب درآمد شیائومی تاکنون تنها در چین مورد آزمایش قرار گرفته است. میدانیم که بسیاری از اپلیکیشنها و خدمات گوگل در این کشور فیلتر شده است و کاربران نمیتوانند از آنها استفاده کنند. پس برای چینیها چندان هم غیرقابل پذیرش نیست که از خدمات شرکت سازندهی تلفن همراه خود استفاده کنند؛ اما برای کاربران سایر کشورها چطور؟ خدمات گوگل بهصورت اپلیکیشنهای پیشفرض روی تمام تلفنهای هوشمند اندروید نصب هستند و بسیاری از کاربران آنها را به اپلیکیشنهای ثالث ترجیح میدهند. حتی وجود اپلیکیشنهای موازی که یک کار را انجام میدهند برای بسیاری از افراد آزاردهنده است. پس شیائومی برای حضور در بازار جهانی با چالشی جدی مواجه است. چنانچه کاربران از اپلیکیشنهای این شرکت استفاده نکنند، در عمل هیچ سودی نصیب آن نمیشود.
همچنین بد نیست اشارهای به نظرسنجی ناموفق اکانت توییتر شیائومی بکنیم که ظاهراً نتیجهی آن اصلاً خوشایند این شرکت نبود و در نهایت این نظرسنجی پاک شد.
و نکتهی آخر اینکه مشتریانی که تلفن همراه ارزانقیمت خریداری میکنند ترجیح میدهند از خدمات ارزان یا رایگان استفاده کنند که درست برخلاف آن چیزی است که شیائومی میخواهد.
در نهایت به نظر میرسد اصلیترین راه رسیدن به هدف برای شیائومی بازاریابی و کمپینسازی خوب باشد؛ کاری که در این مدت بهخوبی آن را انجام داده است. بازار گوشی هوشمند هر روز بیشتر و بیشتر اشباع میشود و شرکتهایی موفق به ماندن در آن خواهند شد که منابع درآمدی متعدد و پایداری برای خود دیده باشند. باید منتظر ماند و دید سلطهی اپل و سامسونگ بر این بازار تا چه زمانی ادامه مییابد و آیا اصلاً شرکتی یارای رقابت با آنها را خواهد داشت؟
وقتی حرف از تغییر در طراحی میشود، سونی در زمرهی سرسختترین شرکتها قرار میگیرد؛ به گونهای که حاشیهی بزرگ بالا و پایین نمایشگر به امضای طراحی گوشیهای خانوادهی اکسپریا تبدیل شده است. اما اخیرا در مصاحبهای که توسط خودِ این شرکت ژاپنی ترتیب داده شده بود، ضمن ارائهی توضیحاتی در مورد تصمیمات اتخاذشده جهت طراحی گوشیهای فعلی سونی، نکتههایی در رابطه با طراحی گوشیهای آیندهی این شرکت مطرح شد.
در این مصاحبه، ابتدا راجع به دو گوشی اکسپریا XZ2 و اکسپریا XZ2 کامپکت صحبت شد. به ادعای تیم طراحی سونی، استفاده از نمایشگرهایی با نسبت تصویر ۱۸ به ۹ در این دو گوشی، به محبوبیت این نسبت تصویر در بازار مربوط میشود. سونی اذعان دارد که استفاده از نمایشگر بزرگتر موجب بهبود تجربهی استفاده از گوشی هوشمند بهعنوان ابزاری ارتباطی میشود؛ ولی معتقد است که بهترین نسبت تصویر برای هر گوشی، با گوشی دیگر تفاوت دارد.
برای مثال، در گوشی ردهبالای اکسپریا XZ2 پریمیوم از نمایشگر ۵.۸ اینچی 4K با نسبت تصویر سنتی ۱۶ به ۹ استفاده شده است؛ دلیل این انتخاب به کارکرد اصلی این گوشی مربوط میشود. سونی ادعا میکند که پرچمدار خود را با هدف تماشای محتوا تولید کرده است و در صورت استفاده از نمایشگری با نسبت تصویر ۱۸ به ۹، کاربران در زمان مشاهدهی محتوا، با نوارهای مشکی در اطراف صفحه مواجه میشدند؛ بدین دلیل در این گوشی هوشمند از نسبت تصویر ۱۶ به ۹ استفاده شده است.
در این مصاحبه، بهغیر از پرچمدارهای کنونی سونی، صحبت محصولات آیندهی سونی نیز به میان آمد و از تیم سونی خواسته شد در مورد گرایش فعلی تولیدکنندگان به ساخت گوشی فاقد حاشیه صحبت کنند. در پاسخ، سونی تأیید کرد که در حال کار روی طرحهای بدون حاشیهی احتمالی است؛ اما برای این کار عجلهای ندارد. سونی از این مسئله رضابت دارد که در دست گرفتن گوشیهای ساخت این شرکت راحت و تجربهی نمایش محتوا در آنها مناسب است؛ اما این دو ویژگی در صورت کاهش حاشیهی گوشی تحت تأثیر قرار خواهند گرفت. همچنین، اعضای تیم سونی به این مسئله اشاره کردند که در صورت استفاده از طراحی بدون حاشیه، مجبور به جابهجایی بلندگوهای استریو جلوی گوشی و دوربین سلفی خواهند شد.
سونی میخواهد طراحی جدید گوشیهای ساخت این شرکت به شکلی باشد که تجربهی مناسبی برای کاربران فراهم آورد؛ اما با توجه به پیشرفت فناوری، این غول کهنهکار ژاپنی تأیید کرده است که در سیر تکامل طراحی گوشیهای خود، از ویژگیهای جدیدی استفاده میکند و در عین حال، قابلیتی را فدای تغییر در طراحی نخواهد کرد.
سرطان، بیماریهای مربوط به پیری و سایر بیماریها دارای ارتباط نزدیک با آنزیمی به نام تلومراز هستند. پژوهشگران UCLA در ژورنال Cell گزارشی در مورد مشاهدهی دقیق این آنزیم و رسیدن به درک عمیقی در مورد آن منتشر کردهاند. جولی فیگون استاد بیوشیمی دانشکدهی UCLA میگوید:
اکنون ما نهتنها میتوانیم شکل این آنزیم را ببینیم بلکه نحوهی تعامل اجزای داخل آن را نیز میبینیم. ما مرحله به مرحله نزدیکتر میشویم و جزئیات بیشتر و بیشتری را مشاهده میکنیم. این اطلاعات در طراحی داروهای هدفمند که بخشهای خاصی از این آنزیم را مورد هدف قرار میدهند، مفید است.
پژوهشگران میگویند علاوه بر جزئیات بسیار دقیقی که تاکنون در مورد هسته کاتالیستی تلومراز قابل مشاهده نبوده، این نخستین بار است که آنها توانستهاند آنزیم تلومراز را طی فرایند ساخت DNA مشاهده کنند.
تصویری از هسته کاتالیستی آنزیم تلومراز
لوکاس سوزاک، یکی از نویسندگان مقاله، میگوید:
برای اولین بار ما دارای طرحی از تلومراز هستیم. ما میدانستیم برخی از بیماران دارای جهشهای تلومرازی هستند؛ ولی درمورد اینکه چگونه تلومراز آنها خوب کار نمیکرد، چیزی نمیدانستیم. اکنون ما میتوانیم بگوییم مشکل در کدام بخش از تلومراز است و احتمالا میتوانیم بفهمیم چرا این آنزیم گاهی خوب عمل نمیکند. برای درمان یک بیماری، نخست باید محل بروز مشکل را پیدا کنیم و اکنون این موضوع ممکن شده است. البته هنوز قدمهای دیگری نیز در این مسیر لازم است برداشته شود.
وظیفهی اصلی آنزیم تلومراز حفظ DNA در تلومرها است. تلومرها ساختارهایی در انتهای کرموزومهای انسانها هستند. زمانی که تلومراز فعال نباشد، با هر تقسیم سلول، تلومر کوتاهتر میشود. وقتی این اتفاق بیفتد، تلومرها در نهایت بهقدری کوتاه میشوند که تقسیم سلول متوقف میشود یا سلول میمیرد. ساختار تلومر در شکل زیر نشان داده شده است.
فیگون میگوید:
سلولهایی که دارای فعالیت غیر طبیعی تلومراز هستند، میتوانند بهطور مداوم کلاهکهای کرموزومی (تلومرها) خود را بازسازی کنند و نمیمیرند. البته با گذشت زمان این موضوع زیانآور است؛ زیرا اشتباهات DNA تجمع مییابند و سلول آسیب میبیند. تلومراز به خصوص در سلولهای سرطانی فعال است که این امر موجب رشد و انتشار سرطان میشود.
گروه پژوهشی فیگون مطالعه را با استفاده از میکروارگانیسمهای تکسلولی تتراهایمنا ترموفیلیا که در دریاچههای آب شیرین زندگی میکند، ادامه دادند. اجزای تلومراز در این موجود بهخوبی شناخته شده و این همان موجودی است که در آن اولین بار تلومراز و تلومرها کشف شدند. هسته کاتالیستی مرکزی تلومراز در تمام موجودات از جمله انسان مشابه با همدیگر است. تلومراز حاوی یک واحد اختصاصی رونوشتبرداری معکوس (ترانس کریپتاز) یا گروهی از پروتئینها است که دارای چهار بخش و چندین زیر واحد هستند. در این مطالعه دانشمندان یک زیر واحد بزرگ به نام TRAP را در این آنزیم شناسایی کردند که تاکنون مورد مطالعه قرار نگرفته بود.
نحوهی عمل آنزیم تلومراز
بهجای کپی کردن از DNA به RNA (معمولا این DNA است که RNA را میسازد و در نهایت پروتئین ساخته میشود)، آنزیم رونوشتبردار معکوس از RNA برای ساخت DNA استفاده میکند؛ چیزی که درمورد ترانس کریپتاز ویروس HIV که جایگاه هدف بسیاری از داروها است، بهخوبی شناخته شده است. درحالیکه دیگر ترانس کریپتازها میتوانند هر توالی دلخواه RNA را کپیبرداری کنند و از روی آن DNA بسازند، ترانس کریپتاز تلومراز فقط یک توالی خاص شش نوکلئوتیدی از RNA را کپی میکند و این کار را بهصورت مکرر برای ایجاد یک زنجیرهی بلند DNA انجام میدهد. نوکلئوتیدها واحدهای ساختاری DNA و RNA هستند. TRAP دارای نقشی حیاتی در اضافه کردن قطعات کوچک DNA به انتهاهای کروموزمها هستند؛ برای اینکه از کوتاه شدن کروموزومها در اثر تقسیم سلول، جلوگیری کنند. پژوهشگران برای نخستین بار ساختار، شکل و اهمیت TRAP و منطقهای که این ساختار با آن در تعامل است، را گزارش کردند.
فیگون میگوید:
لذت علم آن لحظهای است که شما نخستین فردی هستید که پدیدهی مهمی را میبینید. من به یاد میآورم وقتی به این ساختار نگاه میکردیم، با خودمان فکر میکردیم که توانستهایم قطعهی مهمی از این پازل را پیدا کنیم.
این گروه پژوهشی در حال مطالعه درمورد نحوهی تعامل و ارتباط این مناطق آنزیمی با هم هستند. در مطالعهای در سال ۲۰۱۵ که در ژورنال Scienceمنتشر شد، فیگون و همکارانش موقعیت بخش مهمی از این ساختار را که TEN نامیده میشد، گزارش کردند. اکنون پژوهشگران ساختارهای TEN و TRAP و اینکه آنها چگونه با هم و با RNA تلومراز در تعاملاند، تشریح میکنند. بر اساس گزارش پژوهشگران در ژورنال Cell، بسیاری از جهشهایی که دانشمندان آنها را مربوط به منطقهی TEN تلقی کرده بودند، در واقع جهشهایی هستند که در فرایند تعامل TEM و TRAP اختلال ایجاد میکنند.
این اولین بار است که پژوهشگران موفق به مشاهدهی تلومراز حین فرآیند ساخت DNA، شدهاند. پژوهشگران از تلومراز بالافاصله پس از اینکه یک نوکئوتید را به رشته در حال طویل شدن DNA در هسته کاتالیستی، اضافه کرد، تصویربرداری کردند (هسته کاتالیستی متشکل از ترانس کریپتاز تلومراز و یکRNA است).
دستآوردهای این پژوهش برای مبارزه با سرطان چیست؟
سلولهای سرطانی به تولید مثل خود ادامه میدهند و برای اتفاق افتادن این عمل، تلومراز آنها باید بسیار فعال باشد؛ چیزی که در مورد سلولهای سالم صدق نمیکند. برای کاهش فعالیت تلومراز باید بدانیم چگونه فعالیت این آنزیم را هدف قرار دهیم. پژوهش جدید این هدف را با یافتن سرنخهایی از مکانهایی که باید مورد هدف قرار گیرد، به واقعیت نزدیکتر میکند.
سوزاک میگوید:
ما به درک دقیقی از نحوهی عمل تلومراز و چگونگی همکاری اجزای آن رسیدیم. هر کدام از این تعاملات میتواند نقطهی هدفی باشد و احتمالا میتواند موجب اختلال یا پیشرفت در عملکرد تلومراز شود. در این میان، داشتن دقت بسیار مهم است؛ ضربه زدن ساده به تلومراز تنها با یک چکش کافی نیست. تلومراز در بسیاری از موجودات، آنزیم مرکزی و بسیار منحصربهفردی است. حالا ما مکانهایی برای هدف داریم.
دانشمندان از تکنولوژی میکروسکوپ الکترونی کرایو استفاده کردند؛ این فناوری آنها را قادر میسازد آنزیم را با جزئیات فوقالعادهای ببینند و از مدلسازی کامپیوتری برای تفسیر دادههایشان استفاده کنند. این تیم پژوهشی دارای متخصصانی از رشتههای مختلفی همچون بیوشیمی، زیستشناسی مولکولی، بیولوژی محاسباتی و بیوفیزیک است.
.: Weblog Themes By Pichak :.