هنوز درمانی برای مالتیپل اسکلروزیس (MS) یافت نشده است و درمانهای فعلی بهطور گسترده بر کنترل نشانههای بیماری و بهطور ویژه تسریع بازیابی توان بیمار پس از عودهای مکرر و کاهش شدت و دفعات بروز این عودها متمرکز هستند. پژوهشگران دانشگاه ژنو در سوییس و بیمارستان دانشگاهی ژنو، یک فاکتور متصلشونده به DNA به نامTOX را شناسایی کردهاند که احتمالا در فرآیند آغاز بیماری نقشی داشته باشد. آنها دریافتند که TOX به سلولهای ایمنی اجازهی تخریب بافتی خودایمن در مغز را میدهد. نتایج این پژوهش که در ژورنال Immunity به انتشار رسیده است، تغییر نگرش مهمی در فهم و درمان بیماریهای خودایمنی ایجاد میکند.
مالتیپل اسکلروزیس هنوز مانند گذشته همچون یک راز باقی مانده است. ما میدانیم که فاکتورهای ریسک ژنتیکی در کنار عوامل محیطی مانند ابتلا به عفونتها و استعمال دخانیات در گسترش و ایجاد بیماری نقش دارند. اما هنوز نمیدانیم که چرا روند بیماری در برخی افراد آغاز میشود و در برخی دیگر آغاز نمیشود.
دورون مرکلر، استاد بخش ایمونولوژی و پاتولوژی در دانشکده پزشکی و دپارتمان پاتولوژی بالینی دانشگاه ژنو، میگوید:
ما تصمیم گرفتیم فاکتورهای عفونی را از طریق واکنشهای ایمنی تحریکشده توسط پاتوژنهای مختلف (عوامل بیماریزا را پاتوژن مینامند) بررسی کنیم. هدف از کار این بود که عنصری را که میتواند در حضور عفونت موجب توسعه بیماری مالتیپل اسکلروزیس شود، مشخص کنیم.
پاتوژنهای ویروسی در مقابل پاتوژنهای باکتریایی
پژوهشگران دانشگاه ژنو دو پاتوژن متمایز، یکی ویروسی و دیگری باکتریایی را که سبب فراخوانی پاسخهای سیستم ایمنی میشوند، انتخاب و هر کدام را به موشی سالم تزریق کردند.
نیکولاس پیج، یکی از پژوهشگران دپارتمان پاتولوژی و ایمونولوژی دانشگاه ژنو، میگوید:
ما واکنشهای ایمنی را که از نظر کمّی همانند واکنشهای بیماری بودند و از طرف سلولهای لنفوسیتی موسوم به CD8+ T ایجاد میشوند، مشاهده کردیم. اما تنها موشی که به پاتوژن ویروسی آلوده شده بود، دچار بیماری التهابی مغزی مشابه مالتیپل اسکلروزیس شد.
بر مبنای این یافتهها، دانشمندان به بررسی تفاوت بیان ژنها در لنفوسیتهای CD8+T که توسط پاتوژنهای مختلف تحریک شده بودند، پرداختند. این کار به آنها در شناسایی TOX که فاکتوری متصلشونده به DNA است و تنها در سلولهای فعالشده توسط پاتوژن ویروسی بیان میشود، کمک کرد.
پیج ادامه میدهد:
ما متوجه شدیم که محیط التهابی بیان TOX در لنفوسیتهای T را تحت تأثیر قرار میدهد و این فاکتور میتواند در آغاز بیماری نقشی داشته باشد.
هیچ چیز مانع TOX نمی شود
متخصصین ایمنیشناسی ارتباط میان TOX و مالتیپل اسکلروزیس را از طریق مدلی تجربی و با حذف بیان این فاکتور متصلشونده به DNA در سلولهای لنفوسیت CD8+T موش سالم تأیید کردند. مرکلر میگوید:
پس از متوقف کردن بیان این فاکتور، گرچه موش را با پاتوژن ویروسی آلوده کردیم اما موش بیماری را توسعه نداد... ظرفیت مغز ما در بازسازی بافتی محدود است و بههمین دلیل مغز از خود در برابر واکنشهای ایمنی دفاع میکند؛ چرا که این واکنشها به قصد نابود ساختن ویروس ممکن است سلولهای خودی را نیز تخریب و آسیبهای برگشتناپذیری ایجاد کنند. بههمین دلیل مغز سدهایی برای جلوگیری از عبور سلولهای لنفوسیت T ایجاد میکند.
اما TOX با تغییر بیان برخی از گیرندههای سطح سلولهای لنفوسیت CD8+T که مسئول دریافت پیامهای مهاری ارسالشده از جانب مغز هستند، این توانایی را به سلولها میدهد تا از سد مغز عبور کنند و به سلولهای مغزی آسیب بزنند و از این طریق سبب طغیان بیماری میشود.
گامی برای درک بهتر مالتیپل اسکلروزیس
پس از این بررسیها، پژوهشگران دانشگاه ژنو متوجه شدند که TOX در سلولهای T حاضر در ضایعات مالتیپل اسکلروزیس نیز بیان میشود.
نیکولاس پیج اعتراف میکند که گرچه این یافتهای امیدوار کننده است، اما هنوز کار زیادی باقی مانده تا بتوان عوامل مسبب این بیماری در انسانها را با قطعیت اثبات کرد. پژوهشگران دانشگاه ژنو اکنون قصد بررسی عملکردهای TOX و نقش آن در دیگر بیماریهای خودایمنی مشابه مالتیپل اسکلروزیس را دارند.
وردپرس، جوملا و دروپال، سه سیستم مدیریت محتوای متن باز مشهور هستند که از نگاه بسیاری از کاربران، بهعنوان بهترین انتخاب های این حوزه شناخته میشوند. این سیستمها طرفداران دوآتشهی خود را دارند؛ اما میتوان عنوان کرد که این سه رقیب، لزوما بهترین انتخابهای مدیریت محتوا نیستند.
در طی سالهای گذشته، افراد مختلف تلاش کردهاند این سیستمهای مدیریت محتوا را بیش از پیش محبوب کنند و جامعهی کاربران آنها را گسترش دهند. برای رسیدن به این هدف، کاربران و کارشناسان، آنها را برای هر منظور پیشنهاد کردهاند. متأسفانه این روند، به اعتبار این سیستمهای مدیریت محتوا ضربه زده است. مایک جانستون، مؤسس وبسایت CMS Critic، منتشرکنندهی محتوای آموزشی و انتقادی در مورد سیستمهای مدیریت محتوا، در این مقاله سعی دارد ایرادات کلی این روند را بررسی کند و همچنین ثابت کند که سه سیستم مشهور، برای هر منظوری بهترین نیستند.
هدف اصلی مقاله این است که افراد در انتخاب سیستم مدیریت محتوای خود دقت بیشتری به خرج دهند و صرفا با شنیدن یک نام مشهور، آن را بهعنوان انتخاب اصلی خود در نظر نگیرند. جانستون برای شروع تحقیقاتی در این مقاله، ابتدا نگاهی به سؤالهای مشهور و تکراری کاربران در وبسایت پرسش و پاسخ Quora داشته است.
عموم کاربران در این وبسایت، مشکل خود در مورد انتخاب سیستم مدیریت محتوا را با سؤال سادهی «از چه سیستمی برای مدیریت محتوا استفاده کنم» بیان میکنند. نکتهی جالب در این میان پاسخهای دیگر کاربران است که قاطعانه، یکی از سه CMS وردپرس، جوملا و دروپال را برای هر منظوری پیشنهاد میکنند.
این نوع از پاسخ دادن و پیشنهاد کورکورانه، نهتنها کمکی به مکالمهی موجود در کوئرا نمیکند، بلکه فرد سؤالکننده را در چندراهی جدیدی قرار میدهد که تصمیمگیری برایش دشوارتر خواهد شد. در این مثال، سؤالی ساده بدون توضیح کامل در مورد نیازهای پروژه، با پیشنهاد سه سیستم کاملا متفاوت با امکانات متفاوت روبرو میشود. واقعیت این است که بر خلاف ادعای طرفداران اساسی هریک از سیستمها، هیچکدام را نمیتوان بهعنوان بهترین راهحل پیشنهاد داد.
هیچ سیستمی بهترین نیست
در همین ابتدای کار باید از طرفداران دوآتشهی هریک از سیستمهای Wordpress، Joomla و Drupal عذرخواهی کنیم؛ اما حقیقت این است که سیستم مورد نظر آنها بههیچوجه بهترین نیست. باوجود هزاران سیستم مدیریت محتوا در فضای اینترنت، هرکدام از آنها برای هدفی خاص، قابلیتهای بهتری دارند. برخی از این سیستمها مناسب وبلاگنویسی، برخی مناسب پروژههای پیشرفته با فریمورک قوی وبرخی مناسب سایتهای چندزبانه هستند. البته این مثالها تنها جزئی از کاربردهای سیستمهای مدیریت محتوا هستند.
نکتهی قابل توجه اینکه خود وبسایت سیاماس کریتیک، مسابقات و نظرسنجیهایی در مورد بهترین CMS موجود دارد. البته آنها این نظرسنجیها را دستهبندی کرده و بهترینها را در بخشهای مختلف (مثلا فروشگاهی یا نیازهای سازمانی)، اجرا کردهاند. بههرحال صحبت نهایی این است که هیچ سیستم مدیریت محتوا بهعنوان بهترین انتخاب در تمامی موضوعات شناخته نمیشود. در ادامه به بررسی جداگانهی هر سه CMS محبوب پرداخته و دلیل بهترین نبودن آنها را شرح میدهیم.
وردپرس بهترین سیستم مدیریت محتوا نیست
وردپرس در اصل پلتفرمی برای وبلاگنویسی است. البته افرادی هستند که این سیستم را برای تمامی موضوعات مناسب میدانند. آنها از وبسایتهای شرکتی تا فروشگاه اینترنتی را نیز با این سیستم اجرا میکنند. نکتهی اصلی این است که توسعهدهندگان وردپرس در اولین اولویت خود، وبلاگنویسی آن را مدنظر قرار میدهند.
مشکل بعدی وردپرس، با بسیاری از دیگر سیستمهای مدیرتی محتوا مشترک است. آنها وابستگی شدیدی به پلاگین(افزونه) دارند. اولین اشکال این وابستگی آن است که لزوما پلاگینها توسط کارشناسان اصلی وردپرس بازبینی نمیشوند و ایرادات آنها ممکن است منجر به نفوذ خرابکارانه به وبسایتها شود.
پلاگین بیشتر = مشکلات بیشتر
این ایده هم مخالفان خاص خود را دارد اما واقعیت این است که این مشکل در اکثر سیستمهای مدیریت محتوا و خصوصا وردپرس وجود دارد. در یک مثال ساده، شما نمیتوانید وبسایت وردپرسی را بدون نیاز به حداقل پنج پلاگین اضافه بهصورتی مناسب و کارآمد راهاندازی کنید.
نکتهی سادهی راهاندازی وبسایت این است که با افزایش پلاگینها، سرعت راهاندازی آن کاهش مییابد. متأسفانه حتی پلاگینهایی که توسط خود تیم Automattic (شرکت صاحب وردپرس) منتشر میشوند، تاثیر مخربی روی بازدهی و سرعت وبسایتها دارند. البته قطعا هدف توسعهدهندگان پلاگینها، بهبود CMS است اما خواهناخواه، نصب پلاگین بهمعنای اضافه شدن وظیفهی بهروزرسانی آنها و همچنین کاهش سرعت است.
پلاگینهای قدیمی (AddOns)
یکی از مشکلات اساسی وردپرس، تعداد بسیار زیاد پلاگینهای قدیمی است. این افزونهها در سرویس وردپرس وجود دارند و کاربر میتواند بدون دریافت هیچ هشداری آنها را نصب کند. نکتهی مهم اینکه کدنویسیهای قدیمی پلاگینها، امکان نفوذ به آنها را آسان میکند و کاربری که بدون دریافت هیچ هشداری، اقدام به نصب این افزونهها میکند، وبسایت خود را در معرض نفوذ قرار داده است.
البته وردپرس در بهروزرسانیها اخیر خود برخی از این اشکالات را برطرف کرده است. این سرویس، پلاگینهای بهروز را بالاتر از نتایج جستجوی دیگر قرار میدهد و سازگاری آنها با آخرین نسخهی وردپرس را نیز ذکر میکند. البته هنوز مشکل اصلی یعنی توانایی کاربر به نصب افزونههای قدیمی به قوت خود باقی است.
بهروزرسانیهای مکرر
افزونههای وردپرس و خود هستهی آن در دورههای زمانی متعدد نیاز به بهروزرسانی دارند. این اقدامات عموما جهت افزایش امنیت و کارایی وبسایت است. نکتهی آزاردهنده اینکه برخی اوقات بهروزرسانی یک افزونه یا هستهی وردپرس، ممکن است کل وبسایت را از دسترس خارج کند. این اشکال در عموم سیستمهای وابسته به پلاگین (که تعداد زیادی هم دارند) وجود دارد.
بههرحال پشتیبانگیری از وبسایت پیش از هر بهروزرسانی وردپرس یا افزونهها پیشنهاد میشود. امکانی که امروزه در اکثر سرویسدهندههای فضای هاست وجود دارد.
جمعبندی
وردپرس سیستم مدیریت محتوای خوبی است و در زمینههای اصلی خود حرفی جدی برای گفتن دارد. ایراد اصلی این سیستم، افزونهها و کاهش سرعت به خاطر آنها است. مشکل بعدی، زمانی است که این CMS را برای تمامی مقاصد طراحی و اجرای وبسایت پیشنهاد دهیم. درحالیکه بسیاری سیستمهای بهتر وجود دارند که تنها به خاطر قدرت کمتر در بازاریابی، جایی در میان انتخابهای کاربران ندارند.
جوملا بهترین سیستم مدیریت محتوا نیست
جوملا یکی از پرطرفدارترین سیستمهای مدیریت محتوا در جهان است. جامعهی پشتیبان جوملا نقش مهمی در افزایش محبوبیت این سیستم و حتی تمامی اکوسیستم متن باز داشتهاند. اما در نهایت باید به این نکته اشاره کرد که این سیستم نیز لزوما بهترین انتخاب برای هر مقصودی نخواهد بود.
مشکل پلاگینها (ماژولها)
جوملا هم در بخش پلاگینها مشکلی کاملا مشابه با وردپرس دارد. پلاگینهای این سیستم نیز بدون بررسی توسط تیم توسعهدهندهی اصلی، منتشر میشوند و این مشکل نهتنها در جوملا بلکه در تعداد بسیار زیادی از سیستمها وجود دارد. علاوه بر آن، در این سیستم نیز شاهد بسیاری پلاگین با تاریخهای انتشار قدیمی هستیم.
متأسفانه طبق آخرین بررسی، این سیاماس نیز اجازهی نصب پلاگینهای قدیمی را به کاربر میدهد که قطعا خطراتی برای وبسایت خواهد داشت.
خطر هک شدن
البته این مشکل برای تمامی سیستمهای مدیریت محتوا و تمامی وبسایتها وجود دارد. در این مورد خاص و از زبان نگارندهی مقاله، کاربران جوملا گزارشات بیشتری در ارتباط با هک شدن داشتهاند. به بیان دیگر نمیتوان گفت که جوملا بیش از هر سیستمی هک میشود و آمار دقیقی از هک شدن سیستمهای مدیریت محتوا وجود ندارد. البته قطعا سیستمهای مدیریت محتوای محبوبتر مانند وردپرس و جوملا، بیش از بقیه مورد حمله قرار میگیرند.
برای توضیح این اشکال میتوان بار دیگر به مسئلهی اصلی این مقاله یعنی استفاده کردن از یک سیستم برای تمامی مقاصد اشاره کرد. در تعریف ساده هرچه سیستمی را برای مقاصد متنوع و بدون مطالعه بهکار بگیریم، امکان ارتکاب اشتباه و باز کردن مسیر برای مجرمان سایبری بیشتر میشود.
توصیههای اشتباه
از لحاظ حرفهای بودن ساختار و دشواری، جوملا بالاتر از وردپرس قرار میگیرد. افرادی که این سیستم را به کاربران مبتدی پیشنهاد میدهند، در حق آن ظلم میکنند. چرا که بهکارگیری سیستم توسط افراد ناآشنا با ساختارهای سیستمهای مدیریت محتوا، خطرات و اشکالات آن را افزایش میدهد.
بههرحال سیستمهای سادهتری برای کاربران مبتدی وجود دارند اما جوملا نیز در نسخههای اخیر، سعی در سادهتر شدن داشته و رابط کاربری خود را به مراتب بهبود داده است.
جوملا علاوه بر دشواری، در انعطافپذیری و کاربرد نیز بین وردپرس و دروپال قرار میگیرد. وردپرس توانایی توسعهی وبسایتها با اهداف مختلف را دارد و دروپال نیز به کمک سیستم بلوکی خود توانایی مناسبی در این زمینه دارد. در این میان جوملا قرار دارد که برای استفاده در اهداف مختلف، نیاز به شخصیسازی زیادی دارد که البته برای توسعهدهندگان هم دشوار است. در نهایت جوملا برای برخی وبسایتها مناسب است؛ اما در برخی موضوعات تنها دارای ظاهری کاربردی است و در ساختار مشکل دارد.
جمعبندی
همانطور که مشاهده شد، جوملا نیز مانند وردپرس ایرادات خاص خود را دارد. باوجود اینکه این سیستم مدیریت محتوا محصولی مناسب و قوی است؛ اما بههیچوجه نمیتوان آن را بهترین CMS موجود در بازار برای تمامی مقاصد عنوان کرد.
دروپال بهترین سیستم مدیریت محتوا نیست
دروپال، نکتهی جذاب این مقاله است. این سیستم، فریمورک مدیریت محتوا یا CMF است. در تعریف ساده، دروپال مانند لگو است که بسته به نیاز کاربر، میتواند برای مقاصد بسیار متنوع و پیشرفتهای استفاده شود. مشکل اصلی این است که کاربران زیادی، این سیستم را برای موضوعاتی ساده که راهحلهای سادهای دارند، پیشنهاد میدهند.
مانند موارد قبلی، پیشنهاد دادن دروپال برای تمامی انواع وبسایت، کمکی به پیشرفت آن نخواهد کرد. این پیشنهادات باعث میشود افراد از این سیستم برای مقاصدی که در آن بهترین نیست (یا برای آنها طراحی نشده) استفاده کرده و نامید شوند. این ناامیدی باعث انتشار انواع نقدهای مخرب در مورد سیستم میشود.
در نتیجه بهتر است بهجای پیشنهاد این سیستم برای هر کاربری با هر نوع استفاده، موارد استفاده از آن را پیدا کنید و روی آنها متمرکز شوید.
بخش پلاگینها (ماژولها)
دروپال در این بخش بسیار بهتر از دو سیستم قبلی عمل کرده است. مخزن پلاگینهای این سیستم قابلیت فیلتر کردن پلاگینهای با تیم توسعهی فعال را دارد. دروپال در این زمینه قویتر عمل میکند؛ اما هنوز قابلیت دانلود ماژولهای قدیمی وجود دارد که دلیل آن مشخص نیست.
دشواری توسعه
واقعیت این است که دروپال چه بهعنوان سیستم و چه بهعنوان فریمورک، دشوار است. پیادهسازی دروپال به آسانی رقبا نیست و پیشنهاد این فریمورک به خاطر آسانی، اقدامی کاملا غلط است. کار کردن با بخش مدیریتی دروپال نیز بههیچوجه به آسانی دیگر فریمورکها نیست. این سیستم برای کاربران مبتدی بسیار خستهکننده و زمانبر است. البته در صورتی که دروپال توسط توسعهدهندههای حرفهای پیادهسازی شود، قدرت بسیار زیادی خواهد داشت.
نتیجهگیری
ساختار فریمورکی دروپال آن را به انتخابی مناسب برای راهاندازی انواع گوناگونی از وبسایتها تبدیل کرده است. تنها اشکال اساسی این محصول، دشواری استفاده از آن است. البته باز هم پیشنهاد میشود برای وبسایتهای ساده مانند وبلاگنویسی، از سرویسهای مخصوص آنها استفاده شود.
انتخاب بهترین سیستم مدیریت محتوا
توضیحات بالا نشان داد که هیچیک از سه سیستم مدیریت محتوای محبوب جهان، نمیتوانند بهعنوان بهترین انتخاب شوند و هریک نقاط ضعف و قوت مخصوص به خود را دارند. نتیجهگیری اصلی این است که هیچ سیستم محتوایی در جهان، نمیتواند برای تمامی مقاصد استفاده شود و انتخاب هدف و نوع وبسایت، قدم اصلی پیش از انتخاب سیستم است.
نکتهی دیگر اینکه تمامی سیستمهای مدیریت محتوا، اشکالات خاص خود را دارند. کاربران باید پیش از انتخاب نهایی سیستم، با اشکالات متداول آن آشنا شوند و خود را برای آنها آماده کنند. اطلاع از این اشکالات پیش از شروع کار، کنار آمدن با آنها را آسانتر میکند.
در نهایت به این نکته میرسیم که پیش از شروع به جستجوی سیستم مدیریت محتوا، هدف نهایی از خود ار راهاندای وبسایت را مشخص کنید. فراموش نکنید که سیستمها جهت کمک به شما برای مدیریت محتوا طراحی شدهاند و بهتنهایی محتوا را مدیریت نخواهند کرد. نکتهی بعدی، در نظر گرفتن زیرساختهای خود و همچنین منابع مالی در نظر گرفتهشده برای پروژه است. توسعهدهندگان سیستمهای مختف، دستمزدهای متنوعی دارند و افزونههای رایگان و غیر رایگان نیز در سیستمهای مختلف، متفاوت هستند.
پس از مدت کوتاهی از انتشار خبر تجهیز ۸ میلیون دستگاه خودروی اروپایی توسط موبایلآی و اینتل در سال ۲۰۲۱، امروز وبسایت رسمی بیامو ویدئوی جالبی از برنامهی خودروهای خودران این برند آلمانی منتشر کرده است. بر اساس برنامهی اعلام شده، بین ۷ تا ۱۰ سال دیگر شاهد خودروهای خودران و پیشرفتهی بیامو خواهیم بود. تیم مهندسی بیامو فناوری خودران را در ۵ سطح مختلف تعریف میکند. سطح اول خودران که چند سالی است در خودروهای این برند با نام «بیامو کوپایلوت» وجود دارد، شامل سیستمهای ایمنی و کمکراننده همچون کروز کنترل هوشمند با قابلیت توقف و حرکت خودکار یا سیستمهای هشداردهندهی تصادف میشود.
فناوری خودران سطح دوم در جدیدترین مدلهای سری 7، سری 5 و کراساور X3 نصب شده است. در این سطح، راننده میتواند در مدت کوتاهی بخشی از هدایت را خودرو بسپارد. سطح ۲ خودران بیامو که هماکنون در حال استفاده بوده، با وجود انواع سنسورها امکان پذیر شده است. بیشتر خودروهای لوکس و پیشرفته برندهای مختلف بهجز نسل جدید آئودی A8 به سطح ۲ فناوری خودران مجهز هستند. تا سال ۲۰۲۱ بیامو فناوری خودران سطح ۳ و ۴ را در محصولات خود استفاده میکند؛ در سطح ۳، راننده کاملاً در مدت زمان کوتاهی در جادههای مشخص هدایت خودرو را به سیستم خودران واگذار میکند. سطح ۳ خودران در محصولات بیامو نیازمند انواع حسگرها شامل اسکنرهای لیزری، دوربینها و سیستمهای رادار است تا نقشهای سهبعدی از طراف خودرو تشکیل شود. در سطح ۴ تمام تجهیزات سطح ۳ به چند درجه بالاتر ارتقا پیدا میکنند تا خودرو بدون نیاز به راننده در بزرگراهها و برخی جادههای شهری مشخص حرکت کند.
فناوری خودران سطح ۴، در بیشتر مواقع به راننده نیازی ندارد. سرنشینان میتوانند در هنگام حرکت خودران خودرو بدون نیاز به دخالت راننده از سفر لذت ببرند. البته راننده هنوز هم باید شرایط رانندگی (شرایط فیزیکی و قانونی) را داشته باشد در صورت لزوم یا ورود به جادههای خارج از محدوده خودران، توانایی هدایت خودرو را داشته باشد. پیشرفتهترین سطح فناوری خودران، از سال ۲۰۲۵ تا ۲۰۳۰ به محصولات بیامو خواهد رسید. خودروهای خودران سطح ۵ در هیچ شرایطی به راننده نیاز ندارند و درواقع اصلا جایگاهی برای کنترل انسانی، در خودرو تعبیه نمیشود. سطح ۵ خودران درحالحاضر به عنوان پیشرفتهترین سطح فناوری خودران تعریف شده است که در آن خودروها بدون دخالت انسان، در تمام جادههای شهری و خارج شهر حرکت خواهند کرد.
باتوجه به اطلاعات موجود در این ویدئو مبنی بر عرضهی فناوری خودران سطح ۴ در خودروهای محصول سال ۲۰۲۱، احتمال اینکه بخشی از قرارداد موبایلآی و اینتل متوجه خودروهای بیامو باشد، بسیار بالا است؛ البته هنوز این مورد تأیید رسمی نشده است.
می ۸ شیائومی (Xiaomi Mi 8) قرار است با سنسور اثر انگشت زیر نمایشگر معرفی شود. شرکت ویوو اولین برندی بود که گوشی هوشمند خود را مجهز به سنسور اثر انگشت ادغامشده در صفحه نمایش معرفی کرد. شرکتهای دیگری از جمله شیائومی هم در تلاش هستند بتوانند گوشیهای بعدی خود را با این فناوری تشخیص هویت بیومتریک معرفی کنند. ظاهرا شیائومی میتواند شرکت بعدی باشد که گوشی خود را مجهز به این فناوری به بازار معرفی میکند.
ویدیوی جدیدی از گوشی می ۸ شیائومی در فضای مجازی بهصورت غیر رسمی منتشر شده است که در آن خیلی سریع نشان داده میشود که می ۸ شیائومی مجهز به سنسور اثر انگشت زیر نمایشگر است. شاید برای شما هم این سؤال مطرح شود که اگر قرار است شیائومی از می ۸ رونمایی کند، پس تکلیف گوشی می ۷ شیائومی (Xiaomi Mi 7) چه خواهد شد؟ آیا قرار نیست گوشی هوشمندی با این مدل به بازار عرضه شود؟ یا قرار است می ۸ جایگزین می ۷ باشد؟
زمان زیادی تا تاریخ ۲۳ ماه می (۲ خرداد ماه) و مراسم رونمایی از آخرین گوشی هوشمند این برند باقی نمانده است و قطعا در آن تاریخ همه چیز روشن خواهد شد.هنوز نمیتوانیم بهصورت قطعی به این سؤال پاسخ بدهیم؛ ولیمیدانیم که در اعداد چینی، عدد ۸ نماد خوش شانسی است، پس بعید نیست شیائومی تصمیم بگیرد بهجای می 7، گوشی می ۸ را معرفی کند. بهعلاوه بر اساس خبرهای غیر رسمی منتشرشده، شیائومی قصد دارد هشتمین سالگرد تأسیس این شرکت را جشن بگیرد و احتمال دارد به یمن جشن تولد هشت سالگی، بهجای گوشی می ۷، گوشی می ۸ را به بازار عرضه کند. البته در خبر دیگری گفته شده بود که به مناسبت جشن هشتین سالگرد شیائومی، نسخه ویژهای از می 8 موسوم به Xiaomi Mi 8 Anniversary رونمایی شود که هنوز بهصورت رسمی تأیید نشده است.
اگر پژوهشهای ما برای یافتن زندگی فرازمینی بیثمر قلمداد شود، ممکن است بررسی جهانهای همسایه نتیجهی دیگری داشته باشد.
طبق مطالعات جدید در مجلهی خبرنامه ماهانه انجمن نجومی سلطنتی، شانس منصفانهای وجود دارد که سیارات دارای حیات در جهانهای موازی وجود داشته باشند؛ حتی اگر آن جهان با انرژی تاریک در آستانه فروپاشی باشد.
این نظریه که جهان ما یکی از بیشمار جهانهایی است که وجود دارند (شاید بینهایت) بهعنوان نظریهی چندجهانیشناخته میشود. دانشمندان تصور میکردند اگر این جهانهای موازی وجود داشته باشند، باید از شماری معیارهای بسیار سخت پیروی کنند تا به شکلگیری ستارهها، کهکشانها و سیارات پشتیبانیکننده از حیات شبیه جهان ما منجر شود.
پژوهشگران در مطالعات جدید، از یک شبیهسازی کامپیوتری ثقیل برای ساخت جهانهایی با شرایط اولیهی متنوع استفاده میکنند. به تصور دانشمندان، شرایط حیات وسیعتر از آن چیزی است که قبلاً فکر میکردند؛ بهویژه وقتی به انفعالات مبهم انرژی تاریک میپردازیم.
انرژی تاریک
انرژی تاریک یک نیروی مرموز و نامرئی است که تصور میشد در فضای خالی جهان وجود دارد. میتوانید انرژی تاریک را مخالف گرانش فرض کنید. گرانش ماده را جذب میکند؛ اما انرژی تاریک ماده را دفع میکند و بهراحتی این نبردِ شبیه به طنابکشی را میبرد.
جهان ما نهتنها درحال انبساط است، بلکه با دافعهی نامرئی و دائمی انرژی تاریک، آهنگ انبساط آن نیز همواره در حال افزایش است. تصور میشود که هر اندازه فضای خالی ایجاد شود، انرژی تاریک بیشتری آن را پر میکند (انرژی تاریک با مادهی تاریک یکی نیست. مادهی تاریک شکل نامرئی و فراوانی از ماده است که مسئول برخی پدیدههای عجیب فضایی شمرده میشود).
دانشمندان دقیقاً نمیدانند انرژی تاریک چیست و چگونه کار میکند. برخی تصور میکنند که انرژی ثابت بخشی از ویژگی ذاتی فضا است؛ چیزی که اینشتین از آن با تعبیر ثابت کیهانشناسی یاد میکند؛ این درحالی است که برخی دیگر آن را به نیروی بنیادی دیگری با همهی قوانین دینامیک خود بهنام اثیر ربط میدهند. برخی نیز مخالف وجود انرژی تاریک هستند. هرچه باشد، همه میتوانند موافق باشند که مقدار زیادی از آن وجود دارد. طبق بهترین تخمینهای حال حاضر، تقریباً ۷۰ درصد جرم-انرژی جهان ما ممکن است از مادهی تاریک تشکیل شده باشد.
این مقدار، هر اندازه که باشد، برای اینکه به کهکشانها اجازه رشد و پرورش حیات دهد، در اندازهی صحیحی وجود دارد. تصور میشود که اگر ما در جهانی با مقدار زیادی انرژی تاریک زندگی میکردیم، ممکن بود فضا سریعتر از شکلگیری کهکشانها رشد میکرد. برعکس، انرژی تاریک کمتر و گرانش فرّار میتوانست منجر به تصادم کهکشانها شود و حتی قبل از شکل گرفتن هرگونه حیاتی، کهکشانها فروپاشیده شوند.
اما این سؤال که چهمقدار انرژی تاریک باید بهعنوان «بسیار زیاد» یا «بسیار کم» در نظر گرفته شود، جای بحث دارد و این مسئلهی کمیت، چیزی است که نویسندگان سعی در مطرح کردن آن دارند.
حیات راهی میجوید
تیم پژوهشی بینالمللی از انگلستان، استرالیا و هلند از میان تجربهها و آزمایشهای متعدد، با استفاده از برنامهای به نام تکامل، انجمن کهکشانها و محیط تولد، حیات و مرگ نهایی جهانهای فرضی متنوع را شبیهسازی کرد. پژوهشگران در هر کدام از شبیهسازیها، مقدار انرژی تاریک موجود در آن جهان را تنظیم میکردند؛ حالتی که مقدار انرژی تاریک از صفر تا چندصد برابر مقدار انرژی تاریک در جهان ما تغییر میکند.
خبر خوب این است که در جهانی با ۳۰۰ برابر انرژی تاریک جهان ما، امکان تشکیل حیات وجود دارد. پاسکال الهی از دانشگاه وسترن استرالیا و یکی از نویسندگان این پژوهش، در بیانیهای گفت:
شبیهسازیهای ما نشان میدهد که انبساط سریع و شتابدار ایجادشده از طریق مادهی تاریک بهندرت بر تولد ستارگان و بنابراین مکانهای دارای حیات تأثیر دارد. حتی افزایش مادهی تاریک تا چندین برابر برای ایجاد یک جهان مرده کافی نیست.
این موضوع خبر خوبی برای طرفداران حیات فرازمینی و نظریهی چندجهانی است؛ اما این پرسش اساسی باقی میماند که اگر کهکشانها میتوانستند با انرژی تاریک بسیار بیشتری نیز پیش روند، چرا سهم جهان ما از انرژی تاریک این مقدار اندک است؟ پروفسور ریچارد بوور از مؤسسهی کیهانشناسی محاسباتی دانشگاه دورهام و یکی از نویسندگان این پژوهش، در بیانیهای گفت:
من فکر میکنم ما باید به دنبال قوانین جدید فیزیکی برای توضیح این ویژگی غریب جهانمان باشیم.
البته گفتن پیدا کردن قوانین جدید فیزیک آسانتر از پیدا کردن آن است. دانشمندان بهراحتی تسلیم نمیشوند؛ اما برای کم کردن تعداد حدسها، باید به دنبال جهانهای موازی نیز باشند که از قبل حیات هوشمند در آنها ایجاد شده است.
ایسوس نسخهای ارتقاءیافته از لپتاپ باریک و قدرتمند ZenBook Pro 15 را با توان پردازشی بسیار بیشتر معرفی کرد. این لپتاپ از پردازندهی نسل هشتمی و ۶ هستهای اینتل، پردازندهی گرافیکی مجزا و بدنهای باریک با ضخامت ۱۸.۹ میلیمتر بهره میبرد. یکی دیگر از ویژگیهای جالب توجه محصول جدید تایوانیها از سری ذنبوک، نمایشگر کالیبرهشدهی آن است.
ذنبوک پرو ۱۵ اینچی جدید ایسوس با مدل UX550GD بدنهی یکپارچه از جنس آلومینیومی، رنگ آبی تیره و لبههایی به رنگ رزگلد خواهد داشت تا بدین ترتیب ماهیت پریمیوم و گرانقیمت خود را به رخ بکشد. بالاترین نسخه از ذنبوک پرو جدید تایوانیها از پردازندهی ۶ هستهای Core i9-8950HK بهره میبرد؛ با این حال مشخص نیست که آیا ایسوس اجازهی اورکلاک تراشه به کاربران خواهد داد یا خیر. نسخههای دیگر UX550GD با یکی از پردازندههای ۶ هستهای Core i7-8750H یا چهار هستهای Core i5-8300H قابل سفارش خواهند بود.
پردازندهی مرکزی ذنبوک پرو ۱۵ اینچی جدید را تراشهی گرافیکی مجزای GeForce GTX 1050 با ۴ گیگابایت حافظهی GDDR5 در کنار ۸ یا ۱۶ گیگابایت حافظهی رم DDR4-2400 و حافظهی ذخیرهسازی SSD با ظرفیت بالغ بر یک ترابایت و رابط PCIe 3.0 x4/NVMe همراهی میکند. ایسوس برای خنکسازی لپتاپ جدید خود از ترکیب سه لولهی خنککننده و دو فن استفاده میکند.
مشخصات فنی ذنبوک پرو ۱۵ جدید ایسوس | |
---|---|
نمایشگر | ۱۵.۶ اینچی، IPS LCD، لمسی ۱۰۸۰ × ۱۹۲۰ | ۱۰۰ درصد sRGB ۲۱۶۰ × ۳۸۴۰ | ۱۰۰ درصد AdobeRGB |
پردازنده | Core i5-8300H، چهار هسته، ۸ ترد Core i7-8750H، شش هسته، ۱۲ ترد Core i9-8850H، شش هسته، ۱۲ ترد |
گرافیک | HD Graphics 630 (یکپارچه) GTX 1050 انویدیا (مجزا) |
رم | ۸ یا ۱۶ گیگابایت DDR4-2400 (لحیمشده به بورد) |
حافظهی ذخیرهسازی | ۲۵۶ یا ۵۱۲ گیگابایت SATA ۵۱۲ گیگابایت یا یک ترابایت PCIe 3.0 x4/NVMe |
اتصالات بیسیم | Intel Wireless-AC 9560 CRF با استاندارد وایفای 802.11ac (2x2) بلوتوث نسخهی ۵.۰ |
پورتها | دو پورت USB 3.1 نوع A، دو پورت تاندربولت ۳ با امکان انتقال دیتا و اتصال نمایشگر، یک پورت HDMI، یک درگاه microSD، جک صوتی |
باتری | ۷۱ واتساعت |
ابعاد | ۱۸.۹ × ۲۵۱ × ۳۶۵ میلیمتر |
وزن | ۱.۸۶ کیلوگرم |
قیمت | نامشخص |
سختافزار قدرتمند و بدنهی خوشساخت، تنها ویژگیهای قابل توجه لپتاپ ZenBook Pro 15 UX550GD نیست. تایوانیها محصول جدید خود را با دو نوع پنل ۱۵.۶ اینچی IPS LCD لمسی عرضه میکنند، یکی از پنلها با رزولوشن 4K UHD یا ۲۱۶۰ × ۳۸۴۰ پیکسل، ۱۰۰ درصد از فضای رنگی AdobeRGB و ۹۵ درصد از فضای رنگی NTSC را پوشش میدهد و خطای رنگی (DeltaE) آن کمتر از ۲ است، گزینهی دیگر فول اچدی است و با پوشش ۱۰۰ درصدی فضای رنگی sRGB، خطای رنگی کمتر از ۳ ارائه میدهد. خاطرنشان میکنیم که لپتاپهای ویندوزی کمی از فضای رنگی AdobeRGB پشتیبانی میکنند و بهصورت پیشفرض کالیبره شدهاند؛ از این رو باید اقدام ایسوس را ستایش کرد.
برای اتصالات بیسیم، لپتاپ جدید ایسوس از ماژول Wireless-AC 9560 CNVi با پشتیبانی از استاندارد وایفای 802.11ac، توان عملیاتی ۱.۷۳ گیگابیت بر ثانیه و بلوتوث نسخهی ۵.۰ بهره میبرد. از پورتهای ورودی و خروجی ذنبوک پرو جدید میتوان به دو پورت تاندربولت ۳، دو پورت USB 3.1 نسل دو، خروجی HDMI، درگاه کارت حافظهی microSD، جک صوتی TRRS و جک اختصاصی شارژ اشاره کرد. تایوانیها برای لپتاپ جدید خود وبکم VGA، اسپیکرهای استریوی Harman Kardan و آرایهای از میکروفون نیز در نظر گرفتهاند.
ذنبوک پرو ۱۵ جدید همانند مدلهای دیگر آن با ضخامت ۱۸.۹ میلیمتری و وزن ۱.۸۶ کیلوگرمی خود، باریکتر و سبکتر از لپتاپهای ۱۵.۶ اینچی دیگر است. تایوانیها برای حفظ ویژگی قابل حمل بودن لپتاپ جدید خود را به باتری ۷۱ واتساعتی لیتیوم-پلیمری با عمر حدودی ۹.۵ ساعته مجهز کردهاند. باید به یاد داشت که همواره مصالحهای بین وزن، کیفیت نمایشگر و عمر باتری در بین لپتاپهای بالاردهی جدید برقرار است؛ بنابراین برای لپتاپی مانند UX550GD با نمایشگر ۱۵.۶ اینچی و ضخامتی کمتر از لپتاپهای ۱۳.۳ اینچی، عمر متوسط باتری، کاربران از خرید این محصول دلسرد نخواهد کرد.
لپتاپهای ذنبوک پرو ۱۵ جدید ایسوس طی هفتههای آینده روانهی بازار خواهد شد؛ در حال حاضر اطلاعاتی در خصوص قیمت این محصول در دسترس نیست؛ اما میتوان برچسب قیمتی پریمیوم را برای چنین لپتاپی با پردازندهی Core i9، نمایشگر 4K کالیبره و بدنهی باریک انتظار داشت. در این بین ممکن است تایوانیها برای نسخهی Core i5 با نمایشگر فول اچدی قیمت معقولتری در نظر گرفته باشند.
اولین هفتهی «بلاکچین» نیویورک (۱۱ تا ۱۷ می) شامل چندین کنفرانس، رویداد و میتینگ حرفهای بود کهConsensus مفصلترین و قابل توجهترین آنها محسوب میشد. بیش از هشت هزار نفر در بزرگترین کنفرانس پولهای رمزنگاریشدهی نیویورک که در هتل میدتاون منهتن برگزار میشد، شرکت کردند. در این مطلب، نوآورانهترین، خوشآتیهترین و در برخی موارد عجیبترین استارتاپهایی را که در این رویداد حضور داشتند به شما معرفی میکنیم:
Propy
Propy یک استارتاپ مبتنی بر بلاکچین است که با استفاده از قراردادهای هوشمند، در یکی از محبوبترین حوزههای کسبوکار فعالیت میکند: معاملات املاک. Propy که بر اساس شبکهی اتریوم ساخته شده، یک بازارگاه جهانی املاک را با ثبت غیر متمرکز فهرست اموال فراهم کرده است و به کاربران اجازه میدهد گزینهی مورد نظر خود را از بین شهرهای مختلف آسیایی، اروپایی و آمریکایی خریداری کنند. مهمترین ویژگی Propy تسهیل پرداختهای فرامرزی و پروسههای شفاف تراکنشها و تبادلات است. در حال حاضر دو برنامهی آزمایشی (یکی در اوکراین و دیگری در ورمونت) مقیاس جهانی این استارتاپ را نشان میدهد. Propy همچنین یک ابزار جدید معاملاتی برای خودکارسازی تمام اسناد کاغذی ارائه کرده است.
CryptoCarz
کریپتوکارز، یک مسابقهی چندنفره واقعیت مجازی است که هر اتومبیل رالی را به داراییهایی روی بلاکچین اتریوم متصل میکند (مشابه با ساختار بازی CryptoKitty)
کریپتو کارز توسط استارتاپ نرمافزاری «بلاکچین استودیو» توسعه داده شده است و در حال حاضر تنها دموی مفهومی آن در نمایشگاههای واقعیت مجازی عرضه میشود. ازآنجاکه این بازی VR بر اساس ابزارهای یکپارچهی Unreal ساخته شده است، در انواع پلتفرمها و با هدستهای واقعیت مجازی مختلف کار میکند.
استارتاپ کریپتوکارز نخستین ست فروش خود را ماه آینده با ۲۰ مدل اتومبیل و ۶۵۰ توکن برای هر یک از آنها راهاندازی میکند. کاربران این توکنها را (که برای خرید خودروهای مسابقه مورد استفاده قرار میگیرد) در کیف پول اتریوم شخصی نگهداری میکنند. بهعلاوه شرکت کریپتوکارز به کاربران اجازه میدهد اتومبیلهای خود را اصلاح کنند و بهبود دهند و علاوه بر شرکت در مسابقات، از برنامههای جانبی بازار دیجیتال eSports نیز لذت ببرند.
کریپتوکارز درست مثل بازی سریع و خشن (Fast & Furious) یک دنیای مجازی خلق میکند که در آن اگر بازی را ببازید، ماشین خود را نیز از دست میدهید.
Gem
Gem یک پلتفرم رمزنگاریشدهی یکپارچه برای مدیریت پورتفلیوی ارزهای رمزنگاریشده است. این استارتاپ ۲۳ صرافی را کنار یکدیگر قرار داده و به کاربران اجازه میدهد همهی داراییهای دیجیتال خود را نظیر Coinbase وKraken مدیریت و توازن آنها را پیگیری کنند و سکههای جدید را کشف و پروسههای مالیاتی دیجیتال خود را اجرا کنند. Gem نهتنها از معاملات پشتیبانی میکند، بلکه میخواهد در بلندمدت یک کیف پول آزاد و چندمنظوره را تحت یک پلتفرم کاربرپسند، ارائه کند. تا پایان ماه جاری Gem نسخهی بتای خود را عرضه میکند و طبق برنامهها، تابستان امسال عرضهی عمومی خواهد شد.
BlockGrain
این استارتاپ استرالیایی که در رویداد نیویورک، مراسم فروش توکنهای خود را با شیوههای بسیار خلاقانهای تبلیغ کرد، یک بلاکچین زنجیرهی عرضهی حبوبات است. بلاک گرین تولیدکنندگان، واسطهها، خریداران و متصدیان تدارکات ذخیرهسازی حبوبات را به یکدیگر متصل میکند و به آنها اجازه میدهد با یکدیگر قرارداد ببندند و تحویل محصولات را پیگیری کنند. این بلاکچین خدمات خود را به کشاورزان نیز ارائه میکند.
Cinematix.io
سینماتیکس یک پلتفرم مبتنی بر بلاکچین است که به فیلمسازان اجازه میدهد با برگزاری آیکوی (ICO) شخصی، سرمایهی مورد نیاز ساخت فیلم را جمعآوری کنند. سینماتیکس از توکن خود با نام CINX برای برگزاری کمپینهای کراودفاندینگ دیجیتال استفاده میکند. این استارتاپ میخواهد آیکو خود را نیز تابستان سال جاری اجرا کند.
Decenturion
کارشناسان معتقدند که Decenturion خلاقانهترین استارتاپ رویداد Consensus است. این استارتاپ یک «جامعهی مستقل غیر متمرکز» ویژهی کارآفرینان، سرمایهگذاران و مشتاقانی که کسبوکار خود را مبتنی بر بلاکچین بنا نهادهاند، خلق کرده است. Decenturion توکنهای پایهی اتریوم و همچنین پاسپورتهای فیزیکی واقعی در اختیار کاربران قرار میدهد تا در رویدادهای مختلف سراسر دنیا شرکت کنند. اگر میخواهید دید واضحتری نسبت به فعالیت این استارتاپ داشته باشید، به توضیحات وبسایت آن توجه کنید: «نخستین ایالت غیرمتمرکز جهان، با اقتصادی که توسط ابزارهای دموکراسی مستقیم حمایت میشود.» شهروندان این قلمرو، مالیاتی به دولت پرداخت نمیکنند و همهی داراییها بهرایگان میان همهی ساکنین توزیع میشوند. Decenturion واضحترین نمود چیزی است که متخصصان بلاکچین، قدرت مردم مینامند.
SALT Lending
سلت لندینگ، یک پلتفرم وامدهی مبتنی بر بلاکچین است. این پلتفرم داراییهای دیجیتال کاربران را نزد خود نگه میدارد و پس از ارزیابی و بررسی سوابق فرد، وامهایی برحسب پول سنتی ارائه میکند. درواقع کاربرانی که به سلت لندینگ مراجعه میکنند، ناچار نیستند داراییهای دیجیتال و رمزنگاریشدهی خود را بفروشند. بلکه این پلتفرم داراییهای رمزنگاریشده را بهعنوان وثیقهی وام نگه میدارد و با نظارت بر فعالیت کاربران بازپرداخت وام را تضمین میکند.
BlockMedX
BlockMedX یک پلت فرم آنالیز الگوی تجویز دارو است که روی بلاکچین اتریوم ساخته شده و هدف اصلی خود را مبارزه با تقلب و سوءاستفاده از داروهای تجویزی میداند. این استارتاپ که در آستین تگزاس قرار دارد، نسبت به سایر شرکتهای دارویی مبتنی بر بلاکچین، رویکردی بسیار هدفمند دارد و روی موج روزافزون نسخههای دارویی الکترونیکی متمرکز شده است. پلتفرم BlockMedX از طریق یک برنامهی احراز هویت، به دکترها و داروسازان اجازه میدهد با امنیت بیشتری نسخهها را تجویز و فرمهای مورد نیاز را پر کنند. بهعلاوه این شرکت میخواهد بر اساس قانون انتقال و پاسخگویی الکترونيک بيمه سلامت (HIPAA) حرکت کند. BlockMedX تاریخ عرضهی توکنهای خود را تابستان جاری اعلام کرده است.
Dominode
Dominode یکی از بالغترین استارتاپهای بلاکچین در سراسر دنیا است که خدمات مدیریت هویت را به صنایعی نظیر بهداشت و درمان و حملونقل ارائه میکند. اپلیکیشن Dominode (مبتنی بر یک بلوک مجاز اتریوم) به کاربران یک گذرنامهی دیجیتال اعطا میکند. مردم با استفاده از این گذرنامه میتوانند هویت دیجیتال خود را بهطور کاملا ایمن، روی چندین دستگاه به اشتراک بگذارند.
این شرکت همچنین با همکاری یکی از ارائهدهندگان بینالمللی کلانداده، روی مسائلی نظیر ثبت مجوز پزشکان و تغییر آدرس آنها در دایرکتوریهای پزشکی نیز کار میکند.
Enosi
Enosi یک پلتفرم انجمن انرژی اوپن سورس است که به مشتریان اجازه میدهد منابع انرژی خود را انتخاب و میزان و هزینهی استفاده از الکتریسیته را با قراردادهای هوشمند از طریق یک پورتال مبتنی بر بلاکچین مدیریت کنند. این استارتاپ استرالیایی بهمنظور تأمین سرمایهی مورد نیاز خود، آیکو (ICO) خود را با توکنهای JOULS راهاندازی کرده است. کاربران با استفاده از این توکنها میتوانند به پلتفرم دسترسی داشته باشند و نیازهای انرژی خود را بدون واسطههای همیشگی مدیریت کنند.
Vevue
Vevue یک شبکهی نقطهبهنقطهی ویدیویی است که روی بلاکچین Qtum ایجاد شده. کاربران با آپلود کردن ویدیوها و تهیهی محتوای خاص چندرسانهای (بسته به درخواستی که از آنها میشود) توکن کسب میکنند. Vevue نخستین آیکو خود را در ماه ژانویه راهاندازی کرد. این شرکت تابستان سال جاری برای اولین بار فیلمهای مبتنی بر بلاکچین را منتشر میکند.
Interbit
Interbit شبکهی بلاکچین خصوصی خود را راهاندازی کرده است. گرچه تنها چند هفته از آغاز فعالیت بلاکچین اینتربیت که در مالکیت BTL Group است میگذرد، اما معماری چند زنجیرهای جذاب آن به کاربران اجازه میدهد دادهها را از زنجیرههای مختلف اینتربیت (و نه دیگر شبکههای بلاکچین) جداسازی و متمایز کنند. این شرکت همچنین پتنت اشتراکگذاری فضای بین زنجیرهها را ثبت کرده است. کدهای این برنامه در بخش فرانتاند به زبان جاوا اسکریپت خالص و در بخش بکاند به زبان Node.js نوشته شده که به این معنی است که همان کد میتواند در یک مرورگر اجرا شود و مرورگر را به یک گره بلاکچین تبدیل کند. اینتربیت با بهرهگیری از شتابدهندهی مخصوص خود (Starting block)، توسعهدهندهها را تشویق میکند برنامههای غیر متمرکز بیشتری برای زیرساختهای مقیاسپذیر آن بنویسند.
ادوبی XD ابزار مخصوص ادوبی سیستمز برای طراحی اپلیکیشن و وبسایت است. شرکت سازنده اعلام کرد که از این پس این ابزار بهصورت رایگان در اختیار تمام کاربران قرار خواهد گرفت.
طراحان وبسایت و اپلیکیشن برای سالهای متمادی از نرمافزارهای مختلف ادوبی مانند فتوشاپ برای طراحی طرح اولیهی وبسایت و اپلیکیشن استفاده میکردند. البته همهی این افراد میدانستند که فتوشاپ به دلایل مختلف ابزار مناسبی برای این منظور نیست. به همین دلیل شرکت Adobe در سال ۲۰۱۶ تصمیم گرفت تا ابزاری بهینه برای این منظور ارائه کند.
ابزار XD (مخفف عبارت Experience Design) به طور اختصاصی برای طراحان گرافیک وبسایت و اپلیکیشن عرضه شد تا تجربهی کامل کاربر از کلیک و لمس کردن منوها را به آنها ارائه دهد.
اسکات بلسکی مدیر بخش محصولات و مدیر تیم Creative Cloud در ادوبی معتقد است XD پتانسیل تبدیل شدن به فتوشاپی دیگر یا حتی بزرگتر از آن را دارد. او ابزار شرکتش را مرکز دنیای طراحی میداند و معتقد است آنها این محصول را دقیقا در زمان مناسب و با شناخت کامل نیازهای بازار عرضه کردهاند.
خبر رایگان شدن ابزار XD چهارشنبهی گذشته منتشر شد و نشاندهندهی تمایل جدی ادوبی برای پیشرفت در این بخش از بازار است. ادوبی شرکتی است که با تغییر روند درآمدی به دریافت حق عضویت ماهانهی نرمافزار، سوددهی خود را در سالهای اخیر بیش از پیش افزایش داده است. حرکت اخیر ادوبی در ادامهی برنامهی دیگر آنها برای کاهش حق استفاده از نرمافزارهای Creative Cloud در مدارس بود. این شرکت دو هفته پیش هزینهی استفادهی هر دانشآموز از این نرمافزارها را سالیانه پنج دلار برای مدارس اعلام کرد.
البته سیاستهای رایگانسازی یا تخفیفی ادوبی، باز هم سوددهی شرکت را به خوبی مدنظر دارند. به عنوان مثال طرح کاهش قیمت برای دانشآموزان، شامل دانشجویان دانشگاهها نمیشود. بهعلاوه، نسخهی رایگان XD، برخی امکانات اصلی همکاری در طراحی را شامل نمیشود. امکاناتی که تنها با پرداخت حق عضویت ۶۰۰ دلار در سال برای نرمافزارهای CC ارائه میشوند.
نسخهی رایگان XD در حالت Starter Plan قرار دارد. این حالت اجازهی طراحی طرحهای نامحدود را به کاربر میدهد اما در مورد انتشار آنلاین و بهاشتراک گذاری آنها، تنها اجازهی اشتراک یک طرح را میدهد. در مقابل افرادی که حق عضویت کامل Creative Cloud یا حق عضویت ماهانهی ۱۰ دلار تنها برای XD را پرداخت میکنند، امکان اشتراک طرحها و ایجاد تغییرات همزمان روی آنها را خواهند داشت. این امکان اشتراکگذاری بیشتر برای طراحان حرفهای که در شرکتهای بزرگ یا با چندین مشتری کار میکنند، مفید است.
اگرچه این محدودیت اشتراکگذاری کمی آزاردهنده است، اما همین سیاست باعث شده که ادوبی بتواند XD را بهصورت رایگان عرضه کند. بلسکی در همین مورد میگوید که اگر پتانسیل فروش به تیمهای بزرگ در این طرح بالا نبود، برنامهی رایگانسازی XD را اجرا نمیکردند. علاوه بر این سود، رایگان کردن ابزار طراحی به ادوبی کمک میکند که خود را به رقبایش در این صنعت نزدیک کند.
اگرچه ادوبی میتوانست این ابزار را زودتر بهصورت رایگان عرضه کند، اما همین اقدام اخیر هم آنها را در مرکز توجه گرافیستهای این حوزه قرار میدهد و به عقیدهی مدیر محصولات این شرکت، XD مرکز گرانش آیندهی طراحی خواهد بود.
نتایج تحقیقات نشان داده است که زنان نسبت به مردان، بهتر میتوانند در برابر اتوماسیون مقاومت کنند و جایگاه خود را در حوزهی اشتغال حفظ کنند. ضمن اینکه این امکان را دارند تا از مزایای اتوماسیون بهرهمند شوند.
در مشاغلی مانند پرستاری، تدریس و کارهای مراقبتی که نیاز به سطح بالایی از مهارتهای اجتماعی وجود دارد، زنان حضور پرنگتری از خود نشان دادهاند. اینها همان جایگاههایی هستند که اتوماسیون بهسختی میتواند وارد آنها شود. در اقتصادهای پیشرفته که زنان در سطوح بالای آموزشی و سواد دیجیتال قرار دارند، میتوانند از مزایای نوآوریهای مداوم تکنولوژی در بازار کار برخوردار شوند.
ترس پاکسازی بشر به وسیلهی رباتها که در مقالات زیادی مورد بررسی قرار گرفته است، بیمورد و غیر ممکن است. در واقع، خطر اصلی دیجیتال شدن در هر شغل، بهمیزان قابل توجهی متفاوت است و به این موضوع بستگی دارد که افراد در شغل خود درگیر چه نوع وظایف و مهارتهایی هستند.
برای مثال، در شغلهایی که شامل کار فیزیکی بهمدت طولانی هستند و افراد از دستهای خود استفاده میکنند، خطر دیجیتال شدن بیشتر است. در عوض، در شغلهایی که خدماتی مانند آموزش به دیگران ارائه میشود، این خطر کمتر ارزیابی شده است. به همین ترتیب، مشاغلی که نیاز به توانایی حل مسئله دارند، نسبت به شغلهای نیازمند حسابداری، در معرض خطر کمتری قرار دارند.
جایگاه کاری زنان و اتوماسیون
نوآوری در عرصهی فناوری و تکنولوژی که به اتوماسیون ختم میشود، میتواند در بخشهای مختلف اقتصادی، تغییراتی در سازمانها ایجاد کند. بهطور معمول، این فرآیند باعث جایگزینی نیروی کار متخصص با نیروی کار غیر متخصص میشود. در عین حال، فناوریهای جدید فرصتهای نظیر آموزش از راه دور را هم فراهم میکنند. در این میان، مشاغلی که بیشتر در تسلط زنان (برای مثال شغلهای دفتری و خدماتی) قرار دارد گسترش پیدا میکنند و فرصتهای شغلی آنها را افزایش میدهند.
البته اتوماسیون در گذشته توانسته است سهم مشارکت زنان را در دیگر بخشها مورد تهدید قرار دهد. مثال بارز و تاریخی آن، کارهای مربوط به مونتاژ قطعات در کارخانه و کشاورزی در گذشته بود. با این حال، به نظر میرسد که پیشرفت فناوری به افزایش تقاضای نیروی زن بیانجامد.
این روزها، برقراری تعامل بین تغییرات دنیای فناوری و زندگی اجتماعی، نقش حیاتی دارد. با روی کار آمدن فناوری، تغییراتی در ساختار حقوق و دستمزد نیروی کار ایجاد میشود؛ زیرا تقاضا برای بهکارگیری نیروی متخصص بیشتر خواهد شد. از طرفی افزایش سطح تحصیلاتی زنان باعث میشود که میلی به زندگی زناشویی نداشته باشند و مشارکت در دنیای کار برای آنها جذابتر باشد. این مورد در کشورهای توسعهیافته بیشتر دیده میشود.
بهطور کلی، تحلیلهای اقتصادی نشان میدهد مشاغل زنان در عرصههای زیادی نسبت به دیجیتال شدن آسیبپذیر هستند؛ اما نسبت به مردان کمتر مورد تهدید قرار دارند و حتی میتوانند از افزایش فرصتهای شغلی پیش رو بهرهمند شوند.
شواهد موجود در دادهها
برآورد تأثیر اتوماسیون در مشارکت اقتصادی زنان کار سادهای نیست. بهطور خاص، بررسی یک عامل بهصورت جداگانه و نادیده گرفتن پارامترهای دیگر کار بررسی را مشکل میکند. حال آنکه تحقیقات اولیه در خصوص این مورد بیشتر روی یک مورد بهخصوص تکیه کرده است. پیشرفتهای اخیر در روشهای تحقیق و دسترسی به دادههای بیشتر توانسته است مزایای بالقوهی اتوماسیون در افزایش مشارکت زنان را ارزیابی و تأیید کند.
البته دادههای این بررسی تنها به ایالات متحده و چند کشور کوچک پیشرفتهی اتحادیهی اروپا محدود میشود. بهعنوان مثال، نتایج یک مطالعه در سال ۲۰۱۶ این واقعیت را نشان داد که پیشرفتهای تکنولوژی در بخش خانواده، یکی از دلایل اصلی افزایش مشارکت اقتصادی زنان متأهل در ایالات متحده بود. دلیل این مسئله تنها به بهبود لوازم خانگی منزل ختم نمیشد؛ بلکه بسیاری از زنان نیازی نمیبینند که وقت خود را در خانه صرف بزرگ کردن فرزندانشان کنند. همچنین تغییراتی در سبک امور منزل به وجود آمد که مثال بارز آن، استفاده از غذاهای منجمد بهجای صرف چندین ساعت وقت برای طبخ غذا است.
در همین راستا، مطالعهی دیگری در سال ۲۰۱۶ با کنترل دیگر عوامل نشان داد که خطر اتوماسیون در مورد زنان بسیار کمتر از مردان است. متغیر دیگر در این بررسی، مقایسه خطر دیجیتال شدن شغلها در ۸ کشور آلمان، فرانسه، انگلستان، ایتالیا، روسیه، ترکیه، ژاپن و کره جنوبی بود. این مقایسه دو نتیجهگیری اصلی به همراه داشت.
نخست اینکه مشاغل زنان نسبت به مردان در معرض خطر کمتری قرار داشت. تنها استثنای این مورد ژاپن بود که خطر دیجیتال شدن برای مشاغل مردان بهطور قابل توجهی پایینتر بود. مورد دوم، بررسی شغلهایی بود که صاحبان آن به مهارتهای کمتری نیاز داشتند. این گونه مشاغل، بالاترین آسیبپذیری را نسبت به دیجیتال شدن از خود نشان میدهند؛ با این حال در میان این مشاغل، زنان با خطر کمتری مواجه هستند. البته باز هم ژاپن در اینجا استثنا بوده و خطر از دست دادن شغل برای مردان و زنان عملا یکسان است؛ چرا که در اقتصادهای پیشرفته، زنان تمایل دارند در حرفههای سطح بالاتر مشغول به کار شوند و از این رو کمتر به سراغ مشاغل سطح پایین میروند.
به نظر میرسد اتوماسیون، جدا از نابود کردن مشاغل، به سمتی پیش میرود که از تغییرات حاصل از آن، زنان نسبت به مردان بیشتر سود میبرند. البته این موضوع بدان معنا نیست که اتوماسیون شکاف جنسیتی در بازار کار را حذف میکند؛ بلکه به آن معنا است که ظهور رباتها ترس کمتری برای زنان ایجاد خواهد کرد و احتمالا این گروه از جامعه، از این تغییرات بهرهمند شوند.
کمبریج آنالیتیکا، شرکت مشاورهی سیاسی بود که در مرکز بحران ایجاد شده برای فیسبوک قرار داشت. این شرکت پنجشنبهی گذشته بهطور رسمی اعلام ورشکستگی کرد. نام کمبریج آنالیتیکا از مارس سال جاری میلادی بر سر زبانها افتاد. در آن زمان، شایعاتی در مورد استفاده از اطلاعات خصوصی حدود ۸۷ میلیون کاربر فیسبوک توسط این شرکت منتشر شد. کمبریج آنالیتیکا در انتخابات سال ۲۰۱۶ توسط کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ استخدام شده بود.
کمبریج آنالیتیکا و شرکت مادر آن یعنی SCL Elections Ltd در ابتدای ماه جاری میلادی اعلام کردند که قصد تعطیلی شرکتها و اعلام ورشکستگی دارند.
تقاضانامهی رسمی این شرکت پنجشنبهی گذشته در غیاب هیئت مدیرهی آن توسط ربکا و جنیفر مرسر، دختران میلیاردر مشهور رابرت مرسر، مالک کمبریج آنالیتیکا و یکی از حامیان اصلی دونالد ترامپ امضا شد. این درخواست در دادگاه ورشکستگی ایالات متحده در منطقهی جنوبی نیویورک ارائه شد.
شرکت کمبریج آنالیتیکا در نامهی اعلام ورشکستگی، داراییهای خود را حدود ۱۰۰ تا ۵۰۰ هزار دلار اعلام کرده و بدهیاش را نیز در بین یک تا ۱۰ میلیون دلار ثبت کرده است. این شرکت که مقر آن در لندن قرار دارد سال ۲۰۱۳ با هدف تمرکز روی انتخابات ایالات متحدهی آمریکا تاسیس شد و خانوادهی مرسر با رقمی حدود ۱۵ میلیون دلار از این شرکت پشتیبانی کردند. نام کمبریج آنالیتیکا نیز به پیشنهاد مشاور قبلی دونالد ترامپ در کاخ سفید یعنیاستیو بنن انتخاب شد.
بحران کمبریج آنالیتیکا ضربهی بزرگی به فیسبوک و موسس آن مارک زاکربرگ وارد کرد. این شرکت از زمان انتشار اخبار بارها در آمریکا و اروپا مورد بازجویی قرار گرفته و در مورد حفظ حریم خصوصی کاربران مجبور به پاسخگویی شده است.
در این میان مارک زاکربرگ نقش اول مبارزه برای فیسبوک است که چندی پیش علاوه بر انتشار بیانیه، برای پاسخگویی در کنگرهی آمریکا حاضر شد. او به تازگی برای پاسخگویی در مورد این بحران در پارلمان اروپا نیز حاضر خواهد شد. آخرین خبرها از فیسبوک نیز حاکی از قطع شدن دسترسی حدود ۲۰۰ اپلیکیشن به دادههای کاربران است.
.: Weblog Themes By Pichak :.