مرکز پزشکی احیا کننده (CReM) در دانشگاه بوستون و مرکز پزشکی بوستون، با استفاده از سلولهای بنیادی چندتوان(سلولهایی که قابلیت تبدیل شدن به سلولهای بافتهای مختلف را دارند) در محیط آزمایشگاه، توانستند دو گروه جدید از سلولهای پوششی ریه را مهندسی کنند. یافتههای این پژوهش در ژورنال Stem Cell Reports منتشر شده است. در این مطالعه از توالی یابی تک سلولی RNA (تکنولوژی که در آن محتوای ژنتیکی یک سلول انفرادی توالییابی میشود)، یک تکنولوژی پیشرفته برای تولید جامع ترین پروفایل از سلولهای حبابچهای و سلولهای مجاری هوایی ریه مشتق شده از سلولهای بنیادی چند توان، استفاده شد.
از این پروفایلها می توان برای تولید بافت ریه در آزمایشگاه و آزمایش درمانهای جدید برای بیماریهای ریوی مختلف استفاده کرد.بیماریهای درگیرکنندهی ریه مانند آمفیزم، فیبروز سیستیک، سندرم دیسترس حاد تنفسی و فیبروز ریوی موجب مرگومیر قابل توجهی در کل جهان میشوند. با این حال روشهای درمانی چندانی برای این بیماریها وجود ندارد که تا حدودی بهعلت دسترسی محدود به سلولهای ریه انسان برای مطالعه است.
ایجاد سلولهای اپیتلیال ریه انسان در آزمایشگاه همواره یک چالش بوده است و پیدا کردن نشانگر قابل مشاهدهای که خاص هر خط سلولی باشد، عامل مهمی در مطالعهی رشد و توسعهی سلولهای بنیادی اپیتلیال است. در این مطالعه، پژوهشگران از خطوط سلولی سلولهای بنیادی چندتوان انسان و موش با نشانگرهای ترشحی در مجاری هوایی استفاده کردند که این موضوع، ردیابی، خالصسازی و تهیه پروفایل سلولی را امکان پذیر میسازد.
نقشه یابی پروفایل تمام ژنهای یک سلول در یک زمان، نامتجانسی غیر منتظرهای در سلولهای حاصل از سلولهای بنیادی ریه حاصل کرد و گروه پژوهشی در مرکز CReM از این اطلاعات برای بهبود سلولهای مهندسی شده مجاری هوایی در آزمایشگاه استفاده کرد.
کتی مک کالی، نویسندهی نخست این مقاله گفت:
ما توانستیم فاکتورهایی را شناسایی کنیم که با استفاده از آنها میتوانیم بهصورت بهینه در آزمایشگاه، سلولهای ویژه را تولید کنیم.
پژوهشهای پیشگام این مرکز تحقیقاتی با استفاده از سلولهای چند توان القا شده موجب فراهم شدن منبع پایانناپذیری از سلولهای بنیادی مختلف مربوط به ریه میشود. پژوهشگران از این سلولها برای ایجاد مدلهای بیماری در آزمایشگاه و تستهای درمانی مختلف برای طیف وسیعی از بیماریهای ریه، استفاده میکنند. در سال ۲۰۱۴ موسسه ملی سلامت (در آمریکا) برای ایجاد نخستین مخزن سلولهای بنیادی ریه سرمایهگذاری کرد و پژوهشگران به انواع مختلف سلولهای بنیادی چندتوان القا شده ریه برای استفاده در آزمایشگاه های خود، دسترسی آزاد پیدا کردند.
دارل کوتون نویسندهی دیگر مقاله گفت:
این یافتهها به ما کمک میکند که بتوانیم دادهها، سلولها و پروتکلهای خود را با همکاران دیگری که به دنبال استفاده از این ابزار برای کمک به بیماران هستند، به اشتراک بگذاریم. اکنون جامعهی پژوهش جهانی به این اطلاعات دسترسی دارد و از اینها میتواند برای درک بهتر سلولهای مهندسیشده و پیشرفت سریعتر مدلهای ویژه بیماریها در سطح سلولی که بتوان روی آنها روشهای مختلف درمانی را آزمایش کرد، استفاده کند.
در سال ۱۹۸۸، زمانی که سران کشورهای مختلف برای اولین بار در تورنتو، کانادا در مورد تغییرات آبوهوایی به گفتگو پرداختند، متوسط دمای کرهی زمین نیم درجه سانتیگراد نسبت به دو دههی پایانی قرن نوزدهم بیشتر بود. اما از آن زمان بعد، انتشار گازهای گلخانهای جهانی (بدون در نظر گرفتن روند فزایندهی جنگلزدایی و استفاده بیشتر از زمینها) به معادل ۳۰ میلیارد تن دیاکسیدکربن در سال رسید.
دانشمندان و سیاستمداران که از این موضوع نگران بودند، خواستار کاهش انتشار گازهای گلخانهای جهان شدند و واضح است که چنین اتفاقی نیفتاد. در سال ۱۹۹۷، زمانی که دیپلماتهای کشورهای پیشروی جهان برای مذاکره در مورد کاهش انتشار گازهای گلخانهای در کیوتو، ژاپن، گرد هم آمدند، انتشار گازهای گلخانهای به حدود ۳۵ میلیارد تن افزایش یافته بود و دمای سطح زمین تقریبا ۰٫۷ درجه سانتیگراد نسبت به میانگین قرن نوزدهم بیشتر شده بود.
تقریبا دو دهه برای دستیابی به موفقیت بعدی لازم بود. هنگامی که دیپلماتهای تقریبا تمامی کشورهای جهان در سال ۲۰۱۵، در پاریس گرد هم آمدند و توافقنامهی دیگری برای مقابله با تغییرات آبوهوایی امضا کردند، دمای کره زمین ۱٫۱ درجه سانتیگراد نسبت به اواخر قرن نوزدهم بیشتر بود و انتشار گازهای گلخانهای هم به کمتر از ۵۰ میلیارد تن رسیده بود.
ذکر این موارد به معنای بیاهمیت جلوه دادن روابط دیپلماتیک نیست. شاید این بهترین کاری است که در حال حاضر، میتوان انجام داد. در حالی که هنوز تاثیرات تغییرات آبوهوایی در آینده نامشخص باقی مانده، واضح است که نمیتوان، کشورهای جهان را به اتخاذ تصمیمات پر هزینهای برای کاهش سوختهای فسیلی متقاعد کرد. مقابله با تغییرات آبوهوایی، تلاشی در مقایس جهانی است. همانطور که اقدامات یک کشور به نفع همه است، کشورهایی هم هستند که وسوسه خواهند شد، از تلاشهای دیگران سوءاستفاده کنند و در همین حال، هیچ کشوری هم نخواهد توانست خود به تنهایی مشکلات خود را حل کند.با وجود پیچوخمهای دیپلماتیک، همهی تلاشهای صورتگرفته از کنفرانس ناموفق تورنتو تا نشست سران در پاریس، نشان میدهد که دیپلماتها، سیاستگذاران و دانشمندان اقلیمی در تلاشاند تا از روند تغییرات آبوهوایی بکاهند.
بستر خشک دریاچهی پوپو در بولیوی، گرم شدن کره زمین طی سه دههی اخیر، موجب خشک شدن آب این دریاچه شده است
اما جهان هنوز در حال گرم شدن است، ناسا و ادارهی ملی اقیانوسی و جوی ایالات متحده (NOAA) گزارش کردهاند که سال گذشته، با چشمپوشی از پدیدهی ال نینو، یکی از گرمترین سالهای تاریخ (از زمان به کارگیری ابزارهای ثبت دما از نیمهی دوم قرن نوزدهم) بوده است. ال نینو، عبارت است از واکنشهای آبوهوایی در مقیاس اقیانوسی جوی که موجب گرم شدن سطح دریاهای مرکز شرقی خط استوای اقیانوس آرام میشود. به همین دلایل، ال نینو تاثیرات قابلتوجهی روی الگوهای آبوهوایی، شرایط اقیانوسها در بخشهای زیادی از جهان دارد. بهگفتهی دانشمندان، با وجودی که پدیدهی ال نینو بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۶، دمای متوسط جهانی را تا ۰٫۲ درجهی سانتیگراد افزایش داده است، اما هر دو سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷، بدون پدیدهی ال نینو هم گرمترین سالهای تاریخ محسوب میشوند.
بنابراین، به نظر میرسد که ۳۰ سال دیپلماسی، نتیجهای جز دنیایی گرمتر با گازهای گلخانهای بیشتر نداشته است. در حالی که جهان از تصمیم ترامپ برای خروج ایالات متحده از توافقنامه پاریس نگران است، میتوان به درستی استدلال کرد که بزرگترین مانع برای کاستن از روند گرمایش زمین، توهم پیشرفت است که موجب میشود، برخی کشورها از پذیرش گزینههای دشوار و مقابله با تغییرات آبوهوایی، سرباز زنند. البته، واضح است که بدون ایالات متحده، دیگر کشورهای جهان (امضاکنندگان توافقنامهی پاریس)، همچنان به تعهدات خود پایند خواهند ماند. اما با وجود، اهمیت بالای ایالات متحده برای آینده آبوهوایی جهان، همکاریهای بینالمللی برای کاهش گازهای گلخانهای طی یک دههی آینده، با دشواریهای زیادی همراه خواهد بود.
اسکات بارت، متخصص همکاریهای بینالمللی در دانشگاه کلمبیا که یکی از نویسندگان ارشد گروه تغییر آبوهوایی دولت ایالات متحده هم بوده است، گفت:
ما همچنان مشغول انجام کارهای سابق خود هستیم و انتظار داریم که نتایج متفاوتی به دست بیاوریم.
در توافقنامه آبوهوایی پاریس، امضاکنندگان بر مجموعهای از اهداف توافق کردند تا گرمایش زمین را در مقایسه با دوران ماقبل صنعتی زیر ۲ درجه سانتیگراد نگه دارند. همچنین کشورهای متعهد در این توافقنامه، به نگه داشتن دمای کرهی زمین زیر ۲ درجه سانتیگراد (نسبت به دوران ماقبل صنعتی) اکتفا نکردهاند، بلکه آنها امیدوارند که کشورهای جزیرهای مانند مالدیو که در چند دهه آینده با بالا رفتن سطح دریاها به زیر آب میروند، هم در این موضوع نقش داشته باشند. هدف بلندپروازانهای که امضاکنندگان توافقنامهی پاریس دنبال میکنند، این است که روند افزایش دمای کرهی زمین را تا سال ۲۱۰۰، به کمتر از ۱٫۵ درجه سانتیگراد برسانند.
در این جدول، دمای سالانه جهانی نسبت به دمای متوسط قرن نوزدهم مقایسه شده است. در ستون سمت راست هم، میزان جهانی انتشار گازهای گلخانهای را مشاهده میکنید
برای رسیدن به محدودهی زیر ۲ درجه سانتیگراد، کاهش انتشار جهانی دیاکسیدکربن باید در حدود یک دههی آینده واقعا کاهش پیدا کند. نیم قرن بعد هم، باید قادر به جداسازی و ذخیره دیاکسیدکربن از هوا باشیم. و مشخصا نگه داشتن دمای جهانی در محدوده ۱٫۵ سانتیگرادی بسیار دشوارتر از سقف ۲ درجه سانتیگراد است.
با این حال، کارشناسان پس از بررسی پیشنهادات توافقنامه پاریس، اعلام کردند که انتشار گازهای گلخانهای تا سال ۲۰۳۰، از میزانی که برای نگه داشتن روند افزایش دمای زمین زیر ۲ درجه سانتیگراد (با انتشار ۱۲ تا ۱۴ میلیون تن دیاکسیدکربن) لازم است، عبور خواهد کرد. اما آیا رویکردهای بهتری هم وجود دارد؟
ایده باشگاه آبوهوایی که توسط ویلیام نورد هاوس، اقتصاددان دانشگاه ییل پیشنهاد داده شده است، دارای یک الزام تعهدآور است که توافقات حاصل شده، فاقد آن است. کشورهایی که در این باشگاه حضور دارند، باید متعهد شوند که انتشار دیاکسیدکربن خود را کاهش دهند و تعرفهای برای واردات کشورهای غیر عضو اعمال کنند تا آنها را تشویق به حضور در این گروه کنند.
مارتین ویتزمن، پژوهشگری از دانشگاه هاروارد، از ایده یک مالیات جهانی برای انتشار کربن حمایت میکند. ویتزمن میگوید که ممکن است، توافق بر سر مالیات کربن نسبت به محدودیت انتشار گازهای گلخانهای سادهتر باشد. یک مزیت قابلتوجه مالیات کربن، این است که کشورها میتوانند از درآمد مالیاتی خود برای سرمایهگذاری در زمینهی انرژیهای پاک استفاده کنند.
در مالیات کربن، هزینههای خارجی انتشار گازهای گلخانهای، در بهای سوخت محاسبه میشود که موجب، کاهش مصرف انرژی و انتشار آلایندهها میشود. بارت استدلال میکند که توافقنامه پاریس میتواند محدودیتهای سادهتری را برای جلوگیری از انتشار گازهای خاص (مانند توافق سال ۲۰۱۶ در نشست ۱۷۰ کشور جهان در کیگالی، رواندا که برایکاهش انتشار هیدروفلوئورو کربن صورت گرفت) یا در صنایع خاص مانند هوانوردی یا فولاد اعمال کند.
اما شاید هیچ کدام از این راهکارها موثر نباشد. باشگاه آبوهوایی هم، ممکن است در صورت اعمال موانع تجاری برای مقابله با تعرفههای واردات از سوی کشورهای غیر عضو، به شکست بیانجامد. از طرف دیگر، هماهنگ کردن مالیات در سراسر جهان هم، میتواند به دشواری حل خود مسئلهی تغییرات آبوهوایی باشد. به این جهت، پیشنهاد بارت، ممکن است در مقیاسی که لازم است قابل اجرا نباشد. اما راهکاری که قطعا به اندازه کافی موثر نیست، استراتژیهای آبوهوایی است که بر اساس افکار واهی بنا شده باشند. گمانهزنیهایی مانند اینکه کشورهای جهان میتوانند برای جلوگیری از انتشار گازهای گلخانهای، از جاهطلبیهای خود صرف نظر کنند.
با وجود سه دهه پیشرفتهای فریبندهی دیپلماتیک -همراه با کاهش قیمت توربینهای بادی، پانلهای خورشیدی و باتریها – دانشمندان آبوهوایی، تکنولوژیستها و سیاستگذاران را در مقابله با تغییرات آبوهوایی به این نتیجه رسانده است که با اتخاذ انتخابهای مناسب میتوان به نتیجه دست یافت.
یک نیروگاه با سوخت زغال سنگ در کنتاکی، آمریکا. تلاشهای اخیر برای جذب کربن جهت مقابله با تغییرات آبوهوایی، به نگرانیهای زیادی در مورد چشمپوشی از سوختهای فسیلی دامن زده است
اما در واقع، هیچ حرکتی جهت سرمایهگذاری برای جداسازی و ذخیره کربندی اکسید انجام نشده و این میتواند به معنای تمایل برای ادامه استفاده از سوختهای فسیلی باشد. انرژی هستهای، تنها منبع انرژی با کربن کم، هیچگاه به مقیاس مورد نیاز دست پیدا نکرده است. مهندسی آبوهوا (مانند فرستادن ذرات معلق به جو زمین برای برگرداندن گرمای خورشید به فضا) موضوع غیر قابل بحث دیگری در این حیطه است.
اما در نهایت، این گزینهها به احتمال زیاد روی میز باقی خواهند ماند، چرا که پیامدهای تغییرات آبوهوایی به شدت در کانون توجهات حضور خواهند داشت. شاید باورهای سادهانگارانهای مانند اینکه جهان میتواند منحصرا با تکیه بر انرژیهای سبز (مانند انرژی بادی و خورشیدی و...) وابستگی به کربن را طی چند دهه کاهش دهد، میتواند راهی برای درک واقعگرایانهتر این موضوع باشد.
و اما آن زمان، برخی کشورها تصمیم میگیرند که توافقنامه پاریس را به کلی فراموش کنند و چند جت را برای پمپاژ گوگرد دی اکسید به لایههای فوقانی جو زمین بفرستند تا دمای کرهی زمین را موقتا کاهش دهند. همچنین در آینده مسابقهای برای ساخت و توسعه تکنیکهای برای جداسازی و ذخیره کربندی اکسید از جو و ژنراتورهای هستهای پیشرفته به وجود خواهد آمد. اما آن موقع، دیگر برای نجات کشور جزیرهای مانند مالدیو (که مدتها قبل به زیر آب رفته) دیر شده است. و شاید هم دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن باشد!
برند ABB، به عنوان یکی از عظیمترین گروههای صنعتی دنیا در زمینهی تجهیزات نیروگاهی، برق صنعتی و الکترونیک شناخته میشود. این شرکت چند ملیتی که مقر آن در سوئیس قرار دارد، شارژر سریع خود را با نام ترا های پاور دیسی (Terra High Power DC) راهاندازی کرده است که میتواند امکان ارائه توان قابل توجه ۳۵۰ کیلووات ساعت را فراهم کند.
این خبر در حالی منتشر میشود که توان شارژر ABB تقریبا سه برابر میزان توان سوپرشارژرهای تسلا است. شارژر فوق سریع ABB، امکان بسیار مناسبی را برای خودروهای الکتریکی فراهم میکند، اما باید توجه داشت که تنها خودروهایی میتوانند از قابلیت شارژ سریع بهره ببرند که برای این میزان توان الکتریکی طراحی شده باشند.
شارژرهای جدید میتوانند الکترونها را خیلی سریع در باتری خودروی برقی حرکت دهند تا یک خودروی الکتریکی، مثل بیامو i8 به طور بتواند ۲۰۰ کیلومتر از محدوده رانندگی را تنها در ۸ دقیقه اتصال به شارژ، در اختیار داشته باشد. با توجه به اینکه خودروهای مصرفکننده بنزین و گازوئیل، ظرف چند دقیقه سوختگیری میکنند، خودروهای الکتریکی نیز به عنوان وسایل نقلیه با شعاع حرکتی بالا، نیاز به شارژرهای سریع دارند. البته هنگامی که شعاع حرکتی خودرو مهم نباشد، میتوان با هزینه بسیار کمی خودروی الکتریکی را در خانه شارژ کرد.
زیرساخت فعلی شارژ بسیار کند عمل میکند؛ یک ایستگاه شارژ معمولی CHAdeMO میتواند تا ۶۲.۵ کیلووات ارائه کند، در حالی که شارژر J1772 سطح ۲ میتواند تا ۱۹.۲ کیلووات برای کاربر فراهم کند. در این میان سوپرشارژرهای فعلی تسلا میتوانند قدرتی بالغ بر ۱۲۰ کیلووات را برای یک خودروی برقی تسلا مدل S ارائه کنند. بنابراین جهش از ۱۲۰ به ۳۵۰ کیلووات، پیشرفت بسیار قابل توجهی، محسوب میشود.
در حال حاضر، هیچ خودروی برقی ارزانقیمتی در بازار وجود ندارد که بتواند از این نوع قدرت استفاده کند، چرا که بسیاری از خودروهای الکتریکی موجود در بازار با توان ۵۰ کیلووات شارژ میشوند تا بتوانند عمر باتری را حفظ کنند. خودروی برقی نیسان لیف مدل ۲۰۱۸ میتواند حداکثر ۱۰۰ کیلووات مصرف کند، در حالی که شایعه شده است تسلا مدل 3 قادر به شارژ شدن با توان بین ۱۸۴ تا ۲۱۰ کیلووات خواهد بود؛ البته در حال حاضر ظرفیت شارژ تسلا مدل 3 به حدود ۱۰۰ کیلووات محدود شده است.
به نظر نمیرسد که شارژر ساخت ABB، بتواند ایلان ماسک را تحت تاثیر قرار دهد؛ زیرا در سال ۲۰۱۶ وقتی از ایلان ماسک درباره سوپرشارژرهای V3 تسلا و دستیابی به توان ۳۵۰ کیلووات سوال پرسیده شد، او در توئیتی این طور واکنش نشان داد:
به چه چیزی اشاره میکنید؟ فقط ۳۵۰ کیلووات؟ این بیشتر شبیه اسباببازی کودکانه است.
شارژ کردن باتری خودروی الکتریکی با سرعتهای بسیار بالا از نظر فنی اصلا غیرعملی نیست. تری هرشنر، کارشناس و مبتکر مشهور خودروهای الکتریکی؛ در این زمینه میگوید:
پر کردن یک باتری لیتیوم یون، بسیار شبیه پر کردن یک بطری خالی با مایع پرفشار است. اگر بطری کاملا خالی باشد، میتوانید ماشه را فشار داده و آن را پر کنید. اما تقریبا بلافاصله پس از شروع فشار دادن، شما باید شروع به کاهش فشار آب کنید در غیر این صورت آب شروع به کف کردن یا سرریز شدن میکند؛ و این جایی است که شما میتوانید آسیب فیزیکی واقعی به باتری را درک کنید.
توانایی پذیرش شارژ فوق سریع تنها یک معیار جدید در لیست توسعهدهندگان باتری است که در کنار چگالی انرژی، ثبات حرارتی، عمر چرخه شارژ و بسیاری پارامترهای دیگر مطرح میشود. در حقیقت، شارژ شدن سریع باتری به میزان قابل توجهی میتواند به عمر باتری و نرخ تولید انرژی الکتریکی پس از شارژ آسیب وارد کند.
به همین ترتیب، دستگاههای شارژ سریع Terra High Power تولید شده توسط ABB نیز تنها زمانی به ظرفیت کامل شارژ خود نزدیک میشوند که در یک لحظه چند خودرو به ایستگاه متصل شوند. به همین دلیل کارشناسان در کاربردی بودن چنین فناوری تردید دارند و آن را حداقل برای عمر باتریهای امروزی، مضر میدانند.
انتظار میرود فرآیند انتشار بهروزرسانی آوریل ۲۰۱۸ ویندوز ۱۰ از ساعت ۲۱:۳۰ امروز دوشنبه ۱۰ اردیبهشت به وقت ایران از طریق ابزار Media Creation آغاز شود. این بهروزرسانی از چندی پیش در حلقهی Release Preview ویندوز اینسایدر قرار داشته است و انتشار رسمی آن در روز ۸ می (۱۸ اردیبهشت) از طریق ویندوز آپدیت انجام خواهد شد.
بهروزرسانی آوریل ۲۰۱۸ نخستین بهروزرسانی بزرگ مایکروسافت در سالجاری محسوب میشود و قابلیتهایی که از مدتها پیش در انتظار آنها بودیم از جمله تایملاین، بهبودهای مایکروسافت اج، بهبودهای کورتانا و ... را در دسترس کاربران قرار میدهد. این بهروزرسانی به احتمال فراوان بهتدریج و در طول هفتههای آینده منتشر خواهد شد؛ در نتیجه تمام کاربران در یک زمان آن را دریافت نخواهند کرد.
این بهروزرسانی همچنین وعدهی نصب در سریعترین زمان را میدهد. همانطور که پیش از این در خبرها آمده بود، مایکروسافت با انجام ترفندهایی اطمینان حاصل کرده است که کاربران بتوانند در کوتاهترین زمان ممکن سیستم خود را بهروزرسانی کنند. مایکروسافت در این باره در وبلاگ خود نوشته است:
بهمنظور دستیابی به این هدف، بخشهایی از کار را که در مراحل آفلاین انجام میشود به مرحلهی آنلاین منتقل کردیم. به دلیل این تغییرات، متوسط زمان آفلاین برای بهروزرسانی کریترز که اکتبر سال گذشته منتشر شد با یک بهبود ۳۸ درصدی به ۵۱ دقیقه کاهش یافت. با این حال ما در همین جا متوقف نشدیم و در بهروزرسانی پیشروی ویندوز تلاش بیشتری انجام دادیم تا بخشهایی بیشتری را نیز به مرحلهی آنلاین منتقل کنیم. این اقدام در مجموع موجب شد تا هنگام نصب بیلدهای برنامهی اینسایدر، زمان آفلاین به متوسط ۳۰ دقیقه کاهش یابد. این تغییر یک بهبود ۶۳ درصدی نسبت به بهروزرسانی کریترز محسوب میشود.
با ترفندهایی که مایکروسافت انجام داده، نصب بهروزرسانی جدید آوریل ۲۰۱۸ آسودهتر و سریعتر شده است؛ در نتیجه دیگر نیازی نخواهد بود تا کاربران ساعتها وقت خود را صرف بهروزرسانی ویندوز کنند.
روش اول (برای هنگامی که مایکروسافت این بهروزرسانی را به صورت رسمی منتشر کند): دستیار بهروزرسانی ویندوز ۱۰
مایکروسافت ابزاری به نام آپدیت اسیستنت (دستیار بهروزرسانی) را فراهم کرده است که کاربران با استفاده از آن میتوانند به سرعت کامپیوتر خود را به جدیدترین و بهروزترین نسخهی ویندوز ۱۰ ارتقا دهند. برای دریافت این ابزار میتوانید به این نشانی مراجعه کنید.
۱. به محض دانلود آپدیت اسیستنت، دو بار روی آن کلیک کنید. این ابزار اکنون کامپیوتر شما را اسکن میکند و به جستجوی جدیدترین بهروزرسانی میپردازد.
۲. ویندوز اکنون باید بهروزرسانی کریترز بهارهی ویندوز ۱۰ را در پسزمینه دانلود کند و به محض اتمام دریافت، آن را نصب خواهد کرد.
روش دوم: ویندوز اینسایدر
۱. با استفاده از اپلیکیشن تنظیمات ویندوز ۱۰ به برنامهی اینسایدر ویندوز ملحق شوید. بدین منظور به مسیر روبهرو بروید: Settings > Update and Security >Windows Insider Program
۲. پس از ثبتنام از منوی باز شده گزینهی Just fixes apps and drivers را انتخاب کنید.
۳. سپس روی check for updates کلیک کنید. اگر هنوز قادر به مشاهدهی بهروزرسانی جدیدی نیستید، کامپیوتر خود را راهاندازی مجدد کنید و سپس به بررسی بهروزرسانیها بپردازید. اکنون بهروزرسانی کریترز بهارهی ویندوز ۱۰ در دسترس قرار گرفته است.
وزارت کشاورزی ایالات متحده آمریکا اعلام کرد که مواد غذایی که توسط تکنیک کریسپر ویرایش ژنتیکی شوند، مشمول قوانین مربوط به ارگانیسمهای اصلاح شده ژنتیکی (GMO) نخواهند بود. سونی پردو، وزیر کشاورزی ایالات متحده، اعلام کرد که وزارت کشاورزی در حال حاضر هیچ گونه برنامهای برای پذیرش گیاهان یا حیواناتی ندارد که به غیر از روشهای سنتی پروش یافتهاند. بهعبارت دیگر، ارگانیسمهای ویرایش ژنتیکیشده بهوسیلهی تکنیک کریسپر به همان اندازه مواد غذایی سنتی، برای خوردن مناسب هستند.
کریسپر، اساسا برای مهندسان زیستی همچون یک ابزار برش و چسباندن است. دانشمندان میتوانند با استفاده از کریسپر، ژنهای مشخصی را از یک ژنوم (یک ارگانیسم، یک گیاه، یک بوقلمون یا حتی یک انسان) بردارند و آن را با یک DNA دلخواه جایگزین کنند. این فناوری تاثیرات مثبت زیادی برای مواد غذایی در آینده خواهد داشت. تکنیک کریسپر میتواند، کدهای ژنتیکی را برای رشد سریعتر محصولات کشاورزی یا حیوانات، طعم بهتر یا مقاومت بیشتر در مقابل بیماریها و محیطهای ناساگاز تغییر دهد.
اما در عوض، مواد غذایی تغییرات ژنتیکی (مانند ارگانیسمهای اصلاح شده ژنتیکی) بهوسیلهی اضافه کردن ژنها از ارگانیسمهایی مانند باکتریها به گیاهان موجب تغییر خواص آنها می شوند. تفاوتها ممکن است بسیار اندک باشد، اما برای وزارت کشاورزی ایالات متحده اینطور نیست. ارگانیسمهای ویرایششده بهوسیلهی کریسپر، مشمول قوانین سختگیرانهی کمتری به نسبت ارگانیسمهای اصلاح ژنتیکی هستند و به جز وزارت کشاورزی، توسط سازمانهای حفاظت از محیط زیست ایالات متحده (EPA) و غذا و داروی ایالات متحده (FDA) تایید شدهاند.
وزارت کشاوری ایالات متحده، ویرایش ژنی کریسپر را نسخهی پیشرفتهتری از پرورش انتخابی میداند. ایالات متحده اولین کشوری نیست که ایمن بودن مواد غذایی ویرایش ژنتیکی شده به روش کریسپر را تایید میکند. کشورهای سوئد و آلمان هم سال گذشته، بین گیاهان ویرایش شده توسط کریسپر و ارگانیسمهای اصلاحشدهی ژنتیکی تمایز قائل شدند. این قوانین جدید میتواند به دانشمندان آزادی عملی بیشتری برای دستکاری محصولات کشاورزی و حیوانات گوشتی بدهد.
کریسپر با امکانپذیر کردن پرورش گیاهان مقاوم در برابر خشکسالی، افزایش دما و خاک نامناسب، میتواند به افزایش تولید محصولات کشاورزی کمک کند
موافقان ویرایش ژنی کریسپر، ادعا میکنند که ویرایش ژنی کریسپر میتواند منجر به تولید مواد غذایی مغذیتر، با مقاومت بالا در برابر شرایط محیطی نامطلوب و خوش طعمتر شود. در مقابل مخالفان کریسپر، نسبت به این فناوری جدید چندان خوشبین نیستند. آنها کریسپر را نوعی دیگر از اصلاح ژنتیکی میدانند که از لحاظ فنی حق با آنهاست، اما روش ویرایش ژنی کریسپر نسبت به تکنیکهای اصلاح ژنتیکی متداول، بسیار کارآمدتر و موثرتر است و نیازی هم به پیوند از ارگانیسمهای دیگر ندارد.
همچنین با کاهش منابع غذایی و دشوارتر شدن تامین مواد غذایی جهان (بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، جمعیت جهان تا نیمهی قرن حاضر به حدود ۱۰ میلیارد نفر میرسد)، کریسپر میتواند پاسخگوی تقاضای بالا برای مواد غذایی باشد. کریسپر با امکانپذیر کردن پرورش گیاهان مقاوم در برابر خشکسالی، افزایش دما و خاک نامناسب، میتواند به افزایش تولید محصولات کشاورزی کمک کند. همچنین میتواند عمر مفید گیاهان را افزایش دهد و باعث کاهش ضایعات مواد غذایی شود.
در حالی که به نظر میرسد، همهی این موارد غیرواقعبینانه و تا حدی دور از دسترس باشند؛ اما واقعیت این طور نیست. این مواد غذایی زودتر از آنچه که تصور کنید، وارد سوپرمارکتها میشوند. دوپون پایونر، یکی از نخستین شرکتهایی است که اعلام کرده است، تا سال ۲۰۱۹، از ذرتهای اصلاح ژنتیکی به روش کریسپر خود بهرهبرداری میکند. همچنین شرکت Genusامیدوار است که گوشتهای اصلاح ژنتیکی شده خود را تا پنج سال آینده عرضه کند.
وزارت کشاوری ایالات متحده، هنوز اعلام نکرده است، شرکتهای مواد غذایی، باید برچسبهای اصلاح ژنتیکی را روی مواد غذایی خود درج کنند تا مصرفکنندگان از اصلاح ژنتیکی این غذاها اطلاع داشته باشند. گفته میشود که وزارت کشاورزی، احتمالا ماه آینده در این مورد تصمیم خواهد گرفت.
در حالی که برخی از مدیران حوزه فناوری مانند ایلان ماسک و شرکتهایی نظیر اسپیسایکس و ویرجین (Virgin) همچنان با سرعت بالا در توسعه سیستم حمل و نقل سریع هایپرلوپ (hyperloop) فعالیت میکنند، تیم طراحیبیامو با طراحی یک فضای داخلی ایدهآل در پروژهی ویرجین، شرکت کرده است. بیامو دیزاینورکس (BMW Designworks)، کابین لوکس و آیندهمحور خود را برای پروژه ویرجین هایپرلوپ وان (Virgin Hyperloop One) عرضه کرد.
این کابین، اولین آغاز به کار مفهومی خود را در سیتی واک دبی، جایی که ساخت سیستم هایپرلوپ ویرجین برای آن برنامهریزی شده است؛ انجام میدهد. این اولین پروتوتایپ ملموس و در مقیاس کامل از سیستم راهآهن سریعالسیر هایپرلوپ است که برای عموم مردم نمایش داده میشود و یکی از زیباترین طرحهای پیشنهادی کابین است، که تا به امروز دیدهایم.
یوهانس لامپلا، مدیر طراحی استودیوی دیزاینورکس در لسآنجلس گفت:
ما میخواستیم با طراحی پروژه ویرجین هایپرلوپ وان، یک نمایش بصری جدید برای حالت نوینی از سیستمهای حملونقل عمومی ایجاد کنیم. هدف شیوه طراحی این بود که فضایی ایجاد کنیم که هم راحت و جذاب باشد و در عین حال، چالش کابین بدون پنجره یا در نیز به آن اضافه شده است.
این کپسول شامل امکاناتی مانند صندلیهای چرمی قابل تنظیم، گرم و خنکشونده است که با صفحه نمایش لمسی دارای تنظیمات سفارشی مجهز میشود؛ همچنین چراغهای سقفی رنگی با قابلیت عملکرد هوشمند و سیستم سرگرمی ویدئویی با مجموعهای از صفحه نمایشهای داخلی برای رفاه بیشتر کاربران فراهم شده است. بیامو میگوید این یک "تجربه فضایی پیچیده و کاربرمحور" نسبت به نمونههای قبل از آن است.
ویرجین هایپرلوپ وان همچنان به عنوان یکی از مجریان اصلی در نبرد برای سیستمهای حملونقل سریع باقی میماند. این شرکت در اوایل ماه جاری به رهبران عربستان سعودی چشماندازی از یک مدل آزمایشی در مقیاس کامل ارائه داد که سرعت آن به ۳۸۶ کیلومتر بر ساعت میرسد. ویرجین امیدوار است که این کابین مفهومی جدید، باعث پیشرفت پروژه هایپرلوپ در منطقه و جهان شود. اگر تمام برنامهریزیها طبق برنامه زمانبندی پیش برود، سیستم راهآهن فوق سریع هایپرلوپ ویرجین تا سال ۲۰۲۱ در شهر دبی امارات به بهرهبرداری میرسد.
طراحی هایپرلوپ براساس انتقال مسافران از طریق کپسولهای آلومینیومی ۴ تا ۲۰ نفره است، که درون لولههایی بزرگ و ثابت روی زمین حرکت میکنند. هایپرلوپ میتواند با سرعت باورنکردنی ۱۲۰۰ کیلومتر بر ساعت، حدود ۱۲ هزار مسافر را در مدت زمان یک ساعت، جابهجا کند.
بهنظر میرسد فیسبوک تنها شبکهی اجتماعی موثر در بحران کمبریج آنالیتیکا نبوده است. توییتر نیز بهعنوان یکی از بزرگترین شبکههای اجتماعی در این اتفاق دخیل بوده و دسترسی به اطلاعات عمومی کاربران را در اختیار محققان این شرکت قرار داده است.
مدیران توییتر در مصاحبهای با بلومبرگ تایید کردهاند که این شرکت دسترسی به اطلاعات عمومی کاربران را به محقق پر سر و صدای این روزهای کمبریج آنالاتیکا یعنی الکساندر کوگانفروخته است. شرکت تحت مدیریت این محقق، (GSR) طراح اپلیکیشن معروفی است که اطلاعات میلیونها کاربر فیسبوک را بدون رضایت آنها استخراج کرده بود.
مدیران توییتر در مصاحبهی خود عنوان کردهاند که شرکت GSR دسترسی یکروزه به اطلاعات عمومی را در سال ۲۰۱۵ خریداری کرده است. این شرکت پس از خرید دسترسی، بهصورت تصادفی توییتهایی در دورهی زمانی دسامبر ۲۰۱۴ تا آوریل ۲۰۱۵ را مورد مطالعه قرار داده است. توییتر در ادامه به این نکته اشاره کرده که این شرکت هیچگونه دسترسی به اطلاعات شخصی کاربران نداشته است.
هدف کوگان و شرکت GSR و اقدامات انجام شده با این اطلاعات هنوز مشخص نیست. البته با توجه به دورهی کوتاه دسترسی و همچنین، دسترسی تصادفی به توییتها، میتوان اینطور برداشت کرد که هدف، آنالیز کوتاهمدتی از تمایلات کاربران در دورهی مشخص بوده و کمپین هدفمند بلندمدتی در جریان نبوده است.
در نگاه کلی بهنظر نمیرسد که این اتفاق بحرانی در زمینهی حریم خصوصی باشد. خاصیت توییتر این است که توییتها و اطلاعات پروفایل کاربران، بیش از آن چیزی که نوشته میشود، اطلاعات خصوصی آنها را شامل نمیشود. علاوه بر آن بهنظر نمیرسد GSR اقدامی مشابه فیسبوک با توییتر انجام داده و از مرزهای قانونی در این زمینه فراتر رفته باشد. بههرحال نگرانی اصلی این است که GSR اطلاعات کاربران در توییتر و فیسبوک را با هم ترکیب کرده باشد.
خبر منتشر شده نشاندهندهی اهداف مدیران شبکههای اجتماعی بهمنظور کسب درآمد است. اتفاقات اخیر نگرانیها را در مورد حفظ حریم شخصی در این پلتفرمها افزایش داده و این پیام را به کاربران سرتاسر جهان ارسال میکند که در فعالیت در این شبکهها دقت بیشتری داشته باشند.
دانشآموزان امروزی اولین نسلی هستند که با فناوریهایی مثل تلفنهای هوشمند، تبلتها و کتابخوانهای الکترونیکی رشد کردند. معلمها، والدین و سیاستگذارهابا تأکید بر تأثیر فزایندهی فناوری، به آن واکنش نشان میدهند.
امروزه شاهد سرمایهگذاریهای بیشتری بر فناوریهای کلاس درس هستیم، در بعضی کلاسهای درس وسایلی مثل iPad در اختیار دانشآموزان قرار میگیرد و به این صورت میتوانند به کتابهای الکترونیکی دسترسی پیدا کنند.در سال ۲۰۰۹، کالیفرنیا قانونی برای عرضهی الکترونیکی تمام کتابهای کالج تا سال ۲۰۲۰ تصویب کرد؛ در سال ۲۰۱۱، قانونی تصویب شد که بر اساس آن مدارس دولتی فلوریدا ملزم به تبدیل کتابهای درسی به نسخههای دیجیتالی شدند. با توجه به این روند، معلمها، دانشآموزان، والدین و سیاستگذارها، اولویت و آشنایی دانشآموزان را برای رسیدن به خروجیهای یادگیریبهتر در نظر میگیرند؛ اما بر اساس پژوهشهای انجامشده این نتیجه لزوما صحیح نیست.
بر همین اساس پژوهشها درزمینهی یادگیری و درک مطلب متمرکز بر تفاوتهای بین مطالعهی واسطههای چاپی و دیجیتالی هستند. بااینکه دسترسی و قابلیت حمل انواع جدید فناوریهای درسی، مثل کتابهای درسی دیجیتالی آسانتر است، اما تنها به این دلیل که دانشآموزان مطالعهی دیجیتالی را ترجیح میدهند، نمیتوان نتیجه گرفت این نوع مطالعه برایشان بهتر است.
سرعت، به ازای قیمت
پژوهشهای ناسازگاریهای زیادی دارند. دانشآموزان مطالعهی روی صفحهی نمایش را ترجیح میدهند؛ اما عملکرد واقعی آنها رو به کاهش بود. برای مثال، طبق یک بررسی از سال ۱۹۹۲، دانشآموزان اطلاعات را به شکل چاپی بهتر از صفحات دیجیتالی با طول بیش از یک صفحه درک میکنند. این نتیجه به اثر مخرب مرور طوماری یا اسکرول بر درک مطلب هم وابسته است. در بررسی متون دیجیتالی و چاپی تعداد کمی از پژوهشگرها به تست سطوح مختلف درک یا زمان مطالعهی مستند پرداختهاند.
بهاینترتیب سه پژوهش به بررسی توانایی درک مطلب دانشآموزان کالج از طریق واسطهی دیجیتالی و کاغذی پرداختند. دانشآموزان در ابتدا اولویتهای رسانهای خود را رتبهبندی کردند. پس از مطالعهی دو متن، یکی بهصورت آنلاین یکی بهصورت چاپی، سه وظیفه را کامل کردند: توصیف ایدهی اصلی متنها، فهرستبندی نکات کلیدی موجود در مطالب و ارائهی محتویات مرتبط با متون.
وقتی کار به پایان رسید، از آنها خواسته شد عملکرد درک مطلب خود را بررسی کنند. متنهای بررسی طول متفاوتی داشتند و دادههای مختلفی جمعآوری شد (برای مثال زمان مطالعه). بااینحال، بعضی یافتههای کلیدی بر تفاوتهای بین محتوای دیجیتال و چاپی تأکید داشتند:
- دانشآموزان مطالعهی دیجیتالی را ترجیح میدادند.
- سرعت مطالعهی آنلاین از مطالعهی چاپی به شکل قابلتوجهی بیشتر بود.
- دانشآموزان عملکرد خود در مطالعهی آنلاین را بهتر از مطالعهی چاپی ارزیابی کردند.
- در مقابل، درک کلی آنها در مطالعهی چاپی بهتر از مطالعهی دیجیتال ارزیابی شد.
- برای سؤالهای کلی نوع واسطه تفاوتی ندارد (مثل درک ایدهی اصلی متن).
- اما وقتی بحث سؤالهای مشخص مطرح میشود، درک مطلب دانشآموزان در مطالعهی متن چاپی بیشتر بود.
بررسی متون چاپی
بر اساس این یافتهها میتوان درسهایی را در مورد جایگاه متون چاپی در دنیای روبه رشد دیجیتال به سیاستگذارها، معلمها، والدین و دانشآموزان انتقال داد.
۱. بررسی هدف
افراد به دلایل مختلفی مطالعه میکنند. گاهی بهدنبال پاسخی برای یک سؤال بسیار مشخص هستند. گاهی اوقات، صرفا میخواهند تیترهای خبری روز دنیا را مطالعه کنند.
از آنجاکه هدف انتخاب یک مقاله یا متن به فرمت دیجیتال یا چاپی است، در ابتدا باید دلیل و هدف مطالعه را پیدا کرد. در رابطه با بهترین واسطهی مطالعه برای یک هدف مشخص اختلافنظر وجود دارد. بهبیاندیگر، هیچ واسطهی فراگیری برای مطالعه وجود ندارد.
۲. تحلیل وظیفه
بر اساس یکی از سازگارترین نتایج این پژوهش، برای بعضی کارها نوع واسطه اهمیتی ندارد. اگر از تمام دانشآموزان خواسته شود ایدهی بزرگی را درک کرده یا به خاطر بسپارند یا نکتهی مهمی را از مطالب خود استخراج کنند، هیچ تفاوتی بین انتخاب واسطه و اولویت دادن یکی بر دیگری وجود ندارد.
اما وقتی مطالعهی تکالیف به مشارکت یا درک بیشتری نیاز داشته باشد، بهتر است دانشآموزان از روی متون چاپشده مطالعه کنند. معلمها باید به دانشآموزان آموزش بدهند که توانایی آنها برای درک تکلیف میتواند تحت تأثیر واسطهی انتخابی آنها باشد. درنتیجه دانشآموزان میتوانند تناقض موجود در قضاوت نسبت به عملکرد خود را با آنچه واقعا در عمل انجام میدهند، کاهش دهند.
۳. سرعت را کاهش دهید
در آزمایش سوم، پروفایلهای معناداری از دانشآموزان کالج بر اساس روش مطالعه و درک مطلب آنها از متون چاپی و دیجیتال ساخته شد.
یک گروه از دانشآموزان از میان این پروفایلها انتخاب شدند که درک مطلب آنها پس از تغییر واسطهی مطالعه از چاپی به دیجیتال بهبود پیدا کرد. بر اساس نتایج، سرعت مطالعهی این گروه از روی متن دیجیتالی نسبت به متن چاپی کندتر بود. بهبیاندیگر، بهخوبی نمیتوانستند با متن دیجیتالی ارتباط برقرار کنند. بر اساس این گروه، دیگر دانشآموزان تشویق شدند که با تمایل خود نسبت به متون دیجیتال مبارزه کنند.
۴. معیاری که قابل اندازهگیری نیست
دلایل اقتصادی و محیطی متعددی برای عدم استفاده از کاغذ وجود دارد؛ اما یک نکتهی مهم در واسطههای چاپی در نظر گرفته نشده است. در دورهی تحصیل، افراد مرتب به کتابها و مقالههای مختلف مراجعه میکنند. صفحههای کهنه و قدیمی این گنجها با تفکر و اندیشه حک شدهاند.
بهسختی میتوان سطح جذابیت متون دیجیتالی و متون چاپی را یکسان دانست. صرفنظر از درک دانشآموزان از فناوری، همیشه باید جایگاهی برای کتابهای چاپی در دورهی تحصیل آنها وجود داشته باشد. البته، حرکت به سمتمطالعهی آنلاین بی هیچ کم و کاستی ادامه مییابد و هدف، کمارزش تلقی کردن مزیتهای متون آنلاین نیست؛ چراکه گستردگی و سرعت دسترسی به آنها بیشتر است. بلکه هدف اصلی یادآوری این نکته به اهالی دنیای دیجیتال است: نادیدهگرفتن ارزش متون چاپی برای یادگیری و توسعهی آکادمیک پیامدها و هزینههای قابلتوجهی را به دنبال خواهد داشت.
غولهای فناوری و بانکهای بزرگ جهان همیشه در زمینهی روشهای پرداخت در حال کشمکش بودهاند. اما آنچه که به نظر میرسد این است که این دو قطب فناوری و مالی، با وجود رقابت، منافع مشترکی دارند.
یکی از دلایل اصلی که از رقابت جدی شرکتهای بزرگ دنیای فناوری با بانکها جلوگیری میکند، تبدیل شدن بانکها به مشتریان اصلی خدمات ابری این غولها است. در حال حاضر بسیاری از بانکها بهمنظور بهرهگیری از خدمات ابری از سرویسهای آمازون، گوگل و مایکروسافت استفاده میکنند. جودسون آلثوف، معاون بخش تجارت جهانی مایکروسافت در این باره میگوید:
ما همیشه تلاش میکنیم تا بانکها را به عنوان مشتریان خود نگهداریم و حرکتی برای رقابت جدی با آنها انجام نمیدهیم. البته بانکها همیشه نگران دیگر خدماتدهندگان سرویسهای ابری هستند؛ چرا که آنها در حال توسعهی فناوریهای پرداخت موبایلی هستند.
کارشناسان همیشه بر این باور بودهاند که با گسترش استفادهی کاربران از خدمات موبایلی، شرکتهای فناوری، بانکها را به عنوان خدماتدهندگان این سرویسها از رقابت خارج خواهند کرد. این در حالی است که بانکهای بزرگ جهان مانند JPMorgan و UBS، میلیاردها دلار سرمایه برای توسعهی فناوریهای جدید هزینه کردهاند. آنها سرمایهی زیادی را نیز برای استفاده از خدمات ابری اختصاص دادهاند. نکتهی مهم این که فروشندگان اصلی این خدمات ابری، آمازون، گوگل و مایکروسافت هستند.
بانکها مشتریان اصلی خدمات ابری شرکتهای بزرگ فناوری هستند
طی سالهای گذشته، بانکها مقاومت زیادی نسبت به خدمات ابری از خود نشان دادند و مخالف ذخیرهسازی فرآیندها و اطلاعات در این فضا بودند. آنها نگرانیهای امنیتی را دلیل تصمیم خود میدانستند. در نتیجه بانکها ترجیح میدادند میلیاردها دلار برای تقویت شبکه و سرورهای داخلی خود هزینه کنند. اما پس از این که سازمانهای قانونگذار نیز از خدمات ابری استفاده کردند، بانکها نیز به این فناوریها علاقهمند شدند.
استفاده از خدمات ابری در بانکها علاوه بر افزایش سرعت دسترسی به اطلاعات، امکان استفاده از هوش مصنوعی و یادگیری ماشین را نیز به آنها ارائه میکند. از طرفی منابع برای اجرای فرآیندهای سنگین محاسباتی نیز در اختیار آنها خواهد بود و در نهایت ابزارهای تجاری و محصولات موبایلی بهتری نیز تولید خواهد شد.
آمارهای موسسهی اینترنشنال دیتا کورپ نشان میدهد که بانکها در سال ۲۰۲۱، حدود ۱۲ میلیارد دلار در زمینهی خدمات ابری هزینه خواهند کرد. این افزایش هزینه در مقایسه با ۴ میلیارد دلار سال گذشتهی میلادی، رشد سرسامآوری را نوید میدهد.
از طرفی آمارها نشان میدهد که درآمد شرکتهای فناوری از این تمایل به استفاده از خدمات ابری، قابل توجهتر از بانکها خواهد بود. درآمد کلی از خدمات ابری برای شرکتهای بزرگ حدود ۶۰ درصد نسبت به سال قبل افزایش داشته و این در حالی است که درآمد بانکها در مدت مشابه از خدمات بانکی مختلف، تنها کسری از این مقدار بوده است. علاوه بر این آمارها، هزینههای مادی و زمانی رقابت با بانکها و سروکله زدن با قوانین رگولاتوریها، شرکتهای بزرگ را از رقابت جدی با بانکها باز میدارد. در نهایت کارشناسان به این نتیجه رسیدهاند که خدماتدهی به عنوان سرویسهای ابری، سودی بیشتر از بانکداری برای غولهای فناوری دارد.
یکی از بانکهای بزرگ مشتری خدمات ابری، کپیتال وان فایننشال کورپ است. این بانک همکاری خود را از سال ۲۰۱۳ با آمازون شروع کرده و در سال ۲۰۱۶ این شرکت (AWS) را به عنوان سرویسدهندهی اصلی خدمات ابری خود انتخاب کرده است. افراد مطلع از قرارداد این دو شرکت، رقم سالانه ۱۵۰ میلیون دلار را برای این همکاری گزارش کردهاند.
یکی دیگر از نکات مهم رقابت در صنعت بانکداری این است که شرکتهای بزرگ، ترجیح میدهند حضور در بازارهای مالی را بهکمک بانکها انجام دهند. بهعنوان مثال، آمازون، گوگل و مایکروسافت کیف پولهای دیجیتالی عرضه میکنند. این کیف پولها به کاربران اجازه میدهد که کارتهای اعتباری و بانکی خود را به هم متصل کرده و در پلتفرمی یکپارچه از آنها استفاده کنند. بانکها نیز در این حرکت شرکت کرده و به مشتریان این شرکتها، امتیازاتی را به خاطر استفاده کردن از خدمات اهدا میکنند.
مدیران شرکتهای فناوری همیشه از اهمیت مشتریان بانکی خود صحبت کردهاند. فرانک فالون، معاون خدمات مالی جهانی AWS در اینباره میگوید:
در طی سالهای گذشته، علاقه به همکاری و استفاده از خدمات ابری در صنعت مالی و اقتصادی به مقدار زیادی افزایش یافته است. شرکت ما بهجای رقابت با بانکها تمرکز خود را روی ارائهی بهترین سرویسهای ابری به آنها گذاشته است. ما تمام تلاش خود را به کار میگیریم تا مشتریان بانکی را در مرکز توجه فعالیتهای خود قرار دهیم.
مدیران گوگل نیز طی مصاحبههای مختلف، از عدم تمایل به رقابت با بانکها سخن گفتهاند. آنها عنوان کردهاند که بههیچ وجه تمایلی به اطلاعات بانکها ندارند و علاوه بر آن، تمایلی نیز به رقابت در بخش فعالیتهای اصلی بانکها ندارند. آنها اطلاعات هر مشتری را تنها متعلق به خودش دانسته و دخالتی در آن نخواهند کرد.
مایکروسافت نیز به عنوان دیگر خدماتدهندهی بزرگ سرویسهای ابری، تلاشی جدی برای قانع کردن مدیران Bank Of America برای استفاده از خدمات ابری انجام داده است. البته هنوز توافقی در این زمینه میان مدیران این شرکتها انجام نشده است، اما هر دو طرف امیدوارند که نگرانیهای امنیتی بانک برطرف شده و آنها نیز به خدمات ابری تمایل نشان دهند.
نکتهای که باید در انتها خاطرنشان کرد این است که با وجود سخنان مدیران و سخنگوهای شرکتهای فناوری و عدم ابراز تمایل به رقابت جدی با بانکها، هنوز نشانههایی از نگرانی در میان بانکها وجود دارد. کتی بسانت، مدیر فناوری و عملیات Bank Of America در این مورد میگوید که بانک آنها در حال حاضر تنها بخش کوچکی از سرمایهی رقابتی ۳ میلیارد دلاری خود را در خدمات ابری هزینه میکند. البته تمایل آنها به افزایش هزینه بالا است و افزایش امنیت این نوع از خدمات، دلیل تمایل بیشتر شده است. او در ادامه به این نکته اشاره میکند که نگرانی بانکها از رقابت احتمالی شرکتهای فناوری هنوز ادامه دارد. او میگوید:
ما نگران این هستیم که روزی شرکتهای فناوری از اطلاعات ما برای رقابت با خودمان استفاده کنند. ما در مورد این امکان بالقوه، رفتار سادهانگارانه نخواهیم داشت و در انتخاب همکاران این حوزه، دقت بالایی داریم. به دنبال شرکایی در این زمینه هستیم که سبک فکری مشابه و علاقهمندیهای مشترکی با ما در زمینهی فعالیتهای مالی داشته باشند.
تابستان سال گذشته بود که سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران (ایدرو) و رنو پس از ماهها مذاکره، سرانجام قرارداد همکاری مشترک خود را امضا کردند. طبق این قرارداد، رنو عملا حکم حضور مستقل در خودروسازی ایران را گرفت و بنا شد با فراهم کردن مقدمات ازسوی هر دو طرف، این خودروساز فرانسوی فعالیت جدید و متفاوت خود را در کشور آغاز کند. با این حال، در شرایطی که حدود ۹ ماه از امضای قرارداد موردنظر میگذرد، فعلا هیچ خبری از حضور مستقل رنو در ایران نیست و هیچ مقام مسوولی نیز نه در ایران و نه در فرانسه، از تاریخ دقیق اجرای قرارداد رنو صحبتی به میان نمیآورد.شرایط بهشکلی است که هماکنون حضور مستقل رنو در ایران در هالهای از ابهام فرو رفته و دلایل مختلفی نیز درباره تاخیر در اجرای قرارداد مربوطه، مطرح میشود.
یکی از دلایلی که این روزها بر سر زبان افتاده، انتظار رنو برای تعیین تکلیف برجام از سوی ایالاتمتحده است. دونالد ترامپ ریاستجمهوری آمریکا بارها ضمن حمله به برجام، از احتمال لغو این سند بینالمللی و خروج آمریکا از آن صحبت به میان آورده است. برخی کارشناسان بر این باورند که هرچند ترامپ با واکنشهایی منفی در این مورد روبهرو شده و اتحادیه اروپا تا این لحظه خود را پایبند به برجام میدانند، اما به هر حال نمیتوان از اثرات منفی خروج احتمالی آمریکا از برجام، بر قراردادهای خارجی خودروسازی ایران غافل شد. به عبارت بهتر، بلاتکلیفی ترامپ در مورد برجام، به نوعی سبب شده خودروسازان خارجی به خصوص رنوییها ظاهرا رفتاری دوپهلو را در پیش بگیرند.
شرایط بهشکلی است که مسوولان رنو از یکسو از اجرای قرارداد و فعالیت در ایران صحبت بهمیان میآورند و ازسوی دیگر صحبت از پایبندی به قوانین بینالمللی میکنند. در واقع رنو اگرچه قصد ماندن در ایران و گسترش فعالیت خود را دارد، با این حال مسوولان این شرکت بر این نکته نیز تاکید میکنند که قوانین بینالمللی را مراعات خواهند کرد. در این شرایط، برخی کارشناسان معتقدند دلیل تاخیر در اجرای قرارداد رنو، تردید این خودروساز فرانسوی نسبت به آینده برجام است. به اعتقاد آنها، حتی احتمال اینکه رنو در صورت تحت فشار قرار گرفتن از سوی آمریکاییها، تغییر و تحولاتی را در روند اجرایی قرارداد خود با ایدرو ایجاد کند، منتفی نیست.اما دلیل دیگری که در مورد اجرا نشدن قرارداد رنو تا به امروز، عنوان میشود، به مخالفت زیرپوستی خودروسازان داخلی و شرکای خارجیشان با حضور مستقل این خودروساز در ایران مربوط میشود.
رنو در گذشته بهواسطه همکاری مشترک با خودروسازان داخلی، در ایران حضور پیدا کرد و بنابراین هیچگاه نتوانست لباس یک رقیب سرسخت را در بازار خودرو کشور بر تن کند. حالا اما صحبت از حضور مستقل این خودروساز است، موضوعی که خودروسازان داخلی و حتی شرکای خارجیشان آن را برنمیتابند. به اعتقاد دستهای از کارشناسان، «رنوی مستقل» به معنای ظهور رقیبی جدی در خودروسازی و بازار خودرو ایران است و این یعنی بهخطر افتادن قلمرو آنها. بهعبارت بهتر، خودروسازان داخلی و شرکایشان نمیخواهند ریسک بزرگ «رنوی مستقل» را به جان خریده و به چشم خود شاهد از دست رفتن بازار بزرگ و انحصاریشان باشند و از همین رو تلاش میکنند مانع شکلگیری این اتفاق (حضور مستقل رنو در ایران) شوند.
هرچند این روزها دلایل مذکور (مواضع ضد برجامی ترامپ و مخالفت زیرپوستی خودروسازان داخلی و شرکایشان با حضور مستقل رنو در ایران) بهعنوان موانع اصلی اجرای قرارداد جدید رنو عنوان میشوند، با این حال یک منبع آگاه در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» عنوان میکند بلاتکلیفی سایت تولیدی رنو در ایران، عامل اصلی این ماجراست.طبق یکی از مهمترین بندهای قرارداد رنو، بنرو (سایت تولیدی متعلق به سایپا و مستقر در شهرستان ساوه)، باید به ازای طلب ایدرو از سایپا و بهعنوان آورده سازمان گسترش در قرارداد موردنظر، در اختیار خودروساز فرانسوی گذاشته شود.
این در حالی است که سایپاییها در آن مقطع زیربار انتقال بنرو به رنو نرفته و با مخالفت مهدی جمالی مدیرعامل و سهامداران این شرکت، پرونده موردنظر در مقطعی حتی بایگانی و مسوولان ایدرو به نوعی قید آن را زدند. هرچند در ادامه، جمالی بهعنوان مخالف سرسخت انتقال بنرو به رنو، از سایپا رفت و محسن قاسم جهرودی جای وی را گرفت، با این حال این جابهجایی نیز در آن دوران تغییر محسوسی در پرونده بنرو ایجاد نکرد. در ادامه شرایط به شکلی پیش رفت که رئیس سازمان گسترش اعلام کرد سایتهای تولیدی دیگری به منظور جایگزینی بنرو، تحت مطالعه قرار گرفته و یکی از آنها در اختیار رنو قرار خواهد گرفت. با این حال درست در زمانی که گمان میرفت پرونده انتقال بنرو به رنو مختومه شده، خبر رسید خودروساز فرانسوی بر در اختیار گرفتن این سایت اصرار دارد و از همین رو پرونده موردنظر دوباره به جریان افتاد.
گویا رنوییها به مسوولان سازمان گسترش پیغام داده بودند که تحت هر شرایطی بنرو باید طبق آنچه در قرارداد ذکر شده، در اختیار این شرکت گذاشته شود و در غیر این صورت، اجرایی شدن قرارداد موردنظر، چالشهایی جدی را به خود خواهد دید. در پی اصرار رنو، سازمان گسترش تصمیم گرفت مذاکراتی دوباره را با سایپاییها آغاز و این بار هرطور شده، موافقت آنها را برای واگذاری بنرو به خودروساز فرانسوی جلب کنند. این در شرایطی است که یک مانع بزرگ بر سر راه انتقال قطعی بن رو به رنو بهوجود آمده است. بنا به گفته یک منبع آگاه در ایدرو، سایپاییها اعلام کردهاند بن رو را با تمام بدهیهایش واگذار میکنند و مسوولیت پرداخت آنها بر عهده سازمان گسترش و رنو خواهد بود. هرچند ایدرو و رنو این شرط را پذیرفتهاند، اما مشکل اینجاست که سایپا میگوید بدهیهای بنرو باید تا لحظه انتقال نهایی این سایت، تسویه شود. این در حالی است که ایدرو و رنو اعلام کردهاند بدهی بنرو را تنها تا تاریخی که پیشتر مورد توافق قرار گرفته، میپذیرند و تسویه بدهیها از آن تاریخ به بعد، بر عهده خود سایپاییها است.در این شرایط، باید منتظر ماند و دید سرنوشت بنرو و به تبع آن، قرارداد رنو چه خواهد شد و آیا ایدرو و رنو و سایپا بالاخره بر سر این مساله توافق خواهند کرد یا اتفاقات دیگری رخ میدهد.
.: Weblog Themes By Pichak :.