از دید بسیاری از کاربران، اپل بهخاطر نوآوریهایش از دیگر شرکتها متمایز است؛ در مقابل، عدهای نیز معتقد هستند روند نوآوری در اپل دچار افول شده است. مینگ-چی کو، تحلیلگر مالی KGI، از نرمافزار بهعنوان بزرگترین چالش اپل در مسیر نوآوری نام برده است. به گفتهی وی:
[برای اپل] بزرگترین چالش جهت نوآوری در سالهای اخیر نرمافزار بوده است، نه سختافزار.
کو در متنی پژوهشی که در اختیار وبسایت MacRumors قرار گرفته مینویسد:
در بسیاری از موارد، میبینیم که اپل در مقایسه با حوزهی سختافزار، در حوزهی نرمافزار عقب مانده است و این مسئله اثرات بدی بر استراتژی نوآورانهی یکپارچهسازی نرمافزار با سختافزار داد.
کو در تنها مثالی که ارائه داده به تلاش اپل برای اول بودن در زمینهی واقعیت افزوده اشاره کرده و معتقد است که شرکت چینی اوپو بهطور موثری تلاشهای اپل را محدود کرده است.
به عقیدهی وی، اوپو طی مدت شش تا نه ماه توانسته خود را به پلتقرم ARKit اپل نزدیک کند. او به این حقیقت اشاره میکند که بازی Honour of Kings که ماه آینده ارائه میشود، تنها با گوشیهای اپل سازگار نخواهد بود و گوشیهای ارزانقیمتتر اوپو نیز از این بازی پشتیبانی میکنند؛ هرچند که این بازی پیشنیازهای فنی بالایی دارد.
شایان ذکر است که پیشبینی میشود بازی Honour of Kings بیش از ۲۰۰ میلیون کاربر داشته باشد که اکثر آنها درچین هستند؛ کو با اشاره به دو شرکت توسعه دهندهی این بازی میگوید:
نکتهی کلیدی این است که اوپو توسعهی رابط برنامهنویسی کاربردی (API) را برعهده دارد. این شرکت با کمک الگوریتمهای [ساخته شده توسط] SenseTime و [با همکاری] گروه توسعهی بازی در Tencent، به یکپارچهسازی سختافزار و نرمافزار میپردازد.
کو اضافه میکند که از زمان معرفی ARKit در جریان کنفرانس جهانی توسعهدهندگان اپل در سال ۲۰۱۷، هیچ اپلیکیشن قدرتمندی با این پلتفرم برای آیفون یا آیپد معرفی نشده است.
به عقیدهی کو، تلاشهای اپل در زمینهی واقعیت افزوده باید به کوپرتینوییها اجازه میداد پیش از رقبای اندرویدی، اپلیکیشنهای پرطرفداری با محوریت واقعیت افزوده ارائه میکردند. این شرکت پیش از گوگل از ARKit بهعنوان ابزاری برای توسعهی اپلیکیشنهای واقعیت افزوده پردهبرداری کرد و سیستم روی چیپ (از جمله پردازندهی مرکزی و پردازندهی گرافیکی) و دوربین پشتی را برای کاربردهای مربوطه تغییر داد.
اما با وجود اینکه از زمان معرفی ARKit بیش از یک سال میگذرد، اما هنوز هم هیچ اپلیکیشن قدرتمندی با محوریت واقعیت افزوده برای آی اواس ارائه نشده است. با توجه به اینکه بازی Honour of Kings نه تنها برای آیفون، بلکه برای گوشیهای اوپو نیز ارائه میشود، اوپو برتری اپل در زمینهی هوش مصنوعی را بهطور قابل توجهی به چالش کشیده است.
بهطور کلی، در زمینهی نرمافزار میتوان گفت که طی سال گذشته اپل کار خود را به خوبی انجام نداده است. آی اواس ۱۱ و مک اواس در نسخهی هایسیرا با مشکلات متفاوتی روبهرو بودهاند. در این زمینه میتوان به مشکلاتی همچون آسیبپذیری رمزعبور کاربر روت و نمایش پیامها با ترتیب اشتباه در اپلیکیشن iMessages اشاره کرد.
خوشبختانه گزارشهای مختلفی که در ماه ژانویه منتشر شده که ادعا میکنند اپل در نظر دارد بر کیفیت محصولات نرمافزاری خود تمرکز کند. احتمالا تمرکز این شرکت بر رفع آسیبپذیریها، بهبود کارایی و افزایش ثبات نرمافزارها خواهد بود.
با ثبت سفارش صدمین دستگاه از سوپراسپرت پاگانی هوایرا (Pagani Huayra) و تولید آن در مدت دو ماه آینده، بهزودی باید با مدل کوپهی این سوپراسپرت ایتالیایی خدافظی کرد. همانند ۹۹ دستگاه تولیدی گذشته، آخرین نسخه از پاگانی هوایرا کوپه از پیشرانهی ۱۲ سیلندر V شکل ۶ لیتری مرسدس AMG به همراه دو توربوشارژر (طرح توئین-توربو) با قدرت ۷۰۰ اسب بخار و گشتاور ۱۱۰۰ نیوتنمتر استفاده میکند. سوپراسپرت هوایرا در سال ۲۰۱۱ بهعنوان جایگزین مدل افسانهای زوندا در نمایشگاه خودروی ژنو رونمایی شد. همانند زوندا، هوایرا نیز از پیشرانهی AMG استفاده میکرد، اما برخلاف زوندا که تنفس طبیعی بود، هوایرا به توربوشارژر مجهز شد.
پاگانی هوایرا از سال ۲۰۱۲ وارد خط تولید شد. تا بهامروز هشت نسخهی مختلف با مشخصات فنی متفاوت از این سوپراسپرات ایتالیایی تولید شده است. بر اساس قرارداد رسمی بین مقامات پاگانی و AMG، تولید هوایرا با پیشرانهی V12 آلمانی به ۱۰۰ دستگاه محدود شده است. خبر ساخت آخرین نسخه از هوایرا کوپه درحالی امروز منتشر میشود که چندی پیش، توقف تولید پیشرانهی V12 مرسدس AMG تأیید شده بود. تصاویر منتشر شده از آخرین پاگانی هوایرا کوپه، رندرهای رسمی شرکت پس از انتخاب طرح خاص بدنهی آن است.
برای حسن ختام مونتاژ هوایرا کوپه که با کد «II Ultimo»شناخته میشود، برت دیوید، مدیرعامل یکی از نمایشگاههای خودروی میامی آمریکا و بهعنوان خریدار آخرین هوایرا کوپه؛ سفارش طراحی خاصی روی بدنه و در کابین داده است. به احترام پیشرانهی AMG صدمین پاگانی هوایرا کوپه بهمانند طرح خودروی فرمول یک مرسدسبنز طراحی شده است. ترکیب رنگهای خاکستری و آبی فیروزهای علاوه بر بدنه و رینگها در روکشهای چرمی کابین هوایرا نیز جلب توجه میکند. باید ذکر شود که این مدل، به عنوان پایان تولید هوایرا BC نیز تلقی میشود.
البته مدل زوندا نیز بارها در نسخههای مختلف به عنوان آخرین مدل عرضه شد تا سرانجام تولید آن به پایان رسید (هنوز بهطور سفارشی تولید میشود). بااینکه هوایرا عملکرد فنی بهتری از زوندا دارد، ولی باتوجه به محبوبیت بسیار کمتر آن در برابر زوندا، تکرار داستان توقف تولید و تولید دوباره در نسخهی جدیدتر بعید بهنظر میرسد. از طرفی ماه گذشته بود که هوراچیو پاگانی، مدیرعامل برند پاگانی، عرضهی جایگزین هوایرا در آیندهای نزدیک تأیید کرد. بر اساس گفتههای پاگانی، علاوه بر جایگزین هوایرا، مدلی جدید و تمام برقی که احتمالاً سوپراسپرت نخواهد بود هم تا سال ۲۰۲۵ رونمایی میشود.
پاگانی تأیید کرده است که جایگزین هوایرا همچنان یک سوپراسپرت پرقدرت با پیشرانهی احتراق داخلی و گیربکس دستی خواهد بود. بهنظر میرسد که رویکرد مدیران ارشد این شرکت ایتالیایی با برندهای پورشه و مرسدس بنز که مدلهای آیندهنگرانهی 918 اسپایدر و پروژه یک را رونمایی کردند، کاملاً متفاوت است.
پیش از این اینستاگرام به دلیل عدم وجود امکان انتقال محتوا مورد انتقاد قرار گرفته بود؛ این درحالی است که در شبکهی اجتماعی فیسبوک امکان دانلود محتوای ارسال شده توسط کاربر وجود دارد. اکنون یکی از سخنگویان اینستاگرام اعلام کرده:
ما در حال ساخت ابزاری برای انتقال دادهها هستیم. بهزودی میتوانید آنچه در اینستاگرام به اشتراک گذاشتهاید، از جمله تصایر، ویدئوها و پیامها را دانلود کنید.
این ابزار به کاربران اجازه میدهد بهآسانی اینستاگرام را ترک کرده و به یکی از شبکههای اجتماعی رقیب مهاجرت کنند. اگر اینستاگرام این ابزار را پیش از چهارم خردادماه (۲۵ ماه می) ارائه دهد، از نظر پیروی با قوانین مراقبت از دادههای عمومی اتحادیهی اروپا نیز با مشکلی مواجه نخواهد شد؛ بر اساس این قوانین، فراهم آوردن امکان انتقال اطلاعات اجباری است.
از ابتدای کار، اینستاگرام به گونهای طراحی شده بود که امکان تهیهی خروجی از دادهها بسیار مشکل باشد. در این شبکهی اجتماعی کاربران امکان ذخیرهسازی و دانلود پستهایی که خودشان ارسال کردهاند را ندارند. این در حالی است که بیش از ۸۰۰ میلیون نفر از این شبکه استفاده میکنند و ۸ سال از شروع کار آن میگذرد. در مقام مقایسه، فیسبوک در سال ۲۰۱۰، تنها شش سال پس از شروع به کار خود، ابزاری را برای دانلود دادههای ارسال شده فراهم کرد.
باید منتظر بمانیم تا ببینیم آیا اینستاگرام صرفا امکان دانلود تصاویر، ویدئوها و پیامهای ارسالی را فراهم خواهد کرد؛ یا اینکه امکان تهیهی خروجی از لیست دنبال کنندگان و دنبال شدگان، نظرات، استوریها و متنهای اضافه شده به هر پست هم وجود خواهد داشت. همچنین مشخص نیست که مطالب دانلود شده با همان کیفیت اصلی دانلود خواهند شد یا فشرده میشوند. اینستاگرام در پاسخ به وبسایت تککرانچ اعلام کرده:
ما بهزودی و در زمان معرفی این ابزار، جزئیات بیشتری را به اشتراک خواهیم گذاشت. اما بهطور کل، این ابزار امکان دانلود و خروجی گرفتن از آنچه در اینستاگرام به اشتراک گذاشتهاید را فراهم خواهد کرد.
با این اوصاف باید منتظر باشیم تا جزئیات بیشتری مشخص شوند.
اگر اینستاگرام امکان دانلود تصاویر را بدون فشردهسازی و با همان کیفیت نمایش داده شده در این شبکهی اجتماعی فراهم آورد، اپلیکیشنهای غیررسمی مانند InstaPort، که برای تهیهی خروجی از محتوای ارسالی در اینستاگرام ساخته شدهاند منسوخ خواهند شد. این یک تغییر مثبت برای کاربران خواهد بود؛ چرا که توسعهدهندگانِ برخی از این اپلیکیشنها ممکن است به محتوای ارسالی کاربران و اطلاعاتی نظیر نام کاربری و رمز عبور آنها دست پیدا کرده و از این اطلاعات سوءاستفاده کنند.
امکان انتقال دادهها میتواند برای رشد شبکههای اجتماعی که میخواهند با اینستاگرام رقابت کنند هم مفید باشد. همچنین، با کمک چنین ابزاری امکان پشتیبانگیری از محتوای ارسالی برروی رایانههای شخصی یا اپلیکیشنهای ذخیرهی تصویر فراهم خواهد شد. در عین حال، این ویژگی تحلیل ارتباطات اجتماعی و جمعآوری دادههای مربوط به علائق کاربران است که به الگوریتمهای اینستاگرام اجازه میدهد محتوای مرتبط با سلیقهی کاربران را به آنها نشان دهد. این ویژگیِ شخصیسازی باعث میشود شبکههای اجتماعی مشابه توانایی رقابت با اینستاگرام را نداشته باشند.
اگر اینستاگرام میخواست زمینهی رقابت را برای شبکههای اجتماعی رقیب هموار کند، میبایست امکان تهیهی خروجی از دادههای ارتباطات اجتماعی کاربران را به شیوهای امن فراهم میکرد. این دادهها میتوانند به کاربران اجازه دهند در دیگر شبکههای اجتماعی نیز افراد مشابهی را پیدا کرده و آنها را دنبال کنند. اما معرفی همین ابزار انتقال اطلاعات نیز به منزلهی پیدا شدن کلیدی برای قفل صندوقچهی دادههای کاربران در اینستاگرام است؛ کلیدی که از مدتها پیش نیاز به آن احساس میشد.
پروژهی سولی یکی از پروژههای پیشرفتهی شرکت گوگل است که توسط گروه رازآلود پروژهها و فناوریهای پیشرفتهی این شرکت، موسوم به ATAP در حال انجام است. سولی میتواند نحوهی تعامل ما با دستگاههایی همچون گوشی وتبلت و ساعت هوشمند را متحول کند.
کاربردی که در پایینترین سطح میتوان برای سولی متصور شد این است که دستهای کاربر جایگزین صفحهنمایشهای لمسی یا موس و کیبورد میشود؛ یعنی با بهرهگیری از سولی به جای لمس اجسام فیزیکی مثل دکمه و نمایشگر، از ژستهای حرکتی برای کنترل لوازم الکترونیکی خود استفاده خواهید کرد.
پروژهی سولی به کمک رادار کار میکند. همین موضوع سولی را از سایر روشهای تشخیص ژست حرکتی متمایز میکند. رادار حرکات شما را به کمک امواج رادیویی با فرکانس بالا تشخیص میدهد.
آنچه که عامهی مردم از رادار در ذهن دارند چیزی شبیه سیستم پلیس است که به کمک آن سرعت را تشخیص میدهد؛ اما به گفتهی یکی از کارشناسان گوگل، آنها بازتاب امواج را به صورت مداوم اندازهگیری میکنند؛ به طوری که اختلاف سیگنال ارسالی و دریافتی سنجیده میشود و طی یک سری پردازشهای پیچیده و به کمک یادگیری ماشین، ژستهای حرکتی تشخیص داده میشوند.
البته کنترلرهای مبتنی بر ژست حرکتی چندان هم جدید نیستند. شرکتهایی مانند Leap Motion و اینتل با فناوریrealsense مدتی است که روی این گونه کنترلرها کار میکنند؛ اما این سیستمها برای رهگیری حرکت از دوربین استفاده میکنند که باعث کاهش دقت آنها میشود.
از آنجایی که حسگرهای سولی میتوانند حرکات را با حداکثر دقت ۱۰ هزار فریم بر ثانیه رهگیری کنند، از سیستمهای وابسته به دوربین که با نرخ فریم بسیار پایینتر کار میکند دقیقتر به حساب میآیند. علاوه بر این، برخلاف دوربینها، رادار میتواند از انواع مشخصی از اشیاء عبور کند که این ویژگی آن را نسبت به دوربین پرکاربردتر میکند.
کاربردی که گوگل هنگام معرفی سولی بیش از هرچیز برای آن متصور بود، استفاده در ساعتهای هوشمند بود. به عقیدهی گوگل با کوچکتر شدن ساعتهای هوشمند، کار کردن با نمایشگر لمسی کوچک آنها بسیار دشوار میشود. سولی میتواند باعث شود برای کار با ساعت هوشمند خود دیگر نیازی به لمس صفحهی آن نداشته باشید؛ اما کاربرد سولی به همین جا ختم نمیشود. در حالت فعلی، سولی تراشهی کوچکی است که میتواند در هر دستگاهی جای بگیرد و امکان کنترل آن را بدون نیاز به دکمه و نمایشگر فراهم کند.
تصور این که ابزار الکترونیکی معمول در زندگی را از طریق ژشتهای حرکتی کنترل کنیم بسیار جالب است. گوگل مثال کنترل صدای رادیو را مطرح کرده است؛ اما کاربردهای بسیار دیگری میتوان برای آن در نظر گرفت. حسگرهای سولی میتوانند حرکات را تا شعاع حدودا یک متری تشخیص دهند؛ بنابراین مثلا میتوانید با تکان دادن دست نوتیفیکیشن گوشی خود را حذف کنید یا با فشار انگشتان به یکدیگر موسیقی را از بلندگوی بلوتوث خود پخش کنید.
با اینکه گوگل در کنفرانس معرفی پروژهی سولی بیشتر روی دقت تشخیص حرکت آن تأکید کرد تا روی موارد استفادهی آن، اما میتوان گفت که سولی به دلیل کوچک بودن امکان استفاده در طیف وسیعی از دستگاهها را دارد. یکی از کاربردهای بسیار مفید سولی میتواند در تجهیزات پزشکی باشد.
همانطور که اشاره شد استفاده از رادار به جای دوربین، پروژهی سولی را از سایر فناوریهای مبتنی بر ژست حرکتی متمایز ساخته است و سرعت و دقت آن را به نسبت افزایش زیادی داده است؛ بهطوریکه بر اساس ویدیوی معرفی این پروژه، سولی میتواند حرکات ریز در حد زیر یک میلیمتر جابهجایی را نیز تشخیص دهد. استفادهی پزشکی از سولی با توجه به ویژگیهای مناسب آن میتواند بسیار جذاب باشد.
سرازیری لوازم الکترونیکی به بیمارستانها باعث افزایش وجود کامپیوترها و تبلتها در مراکز درمانی شده است. همین موضوع خطر آلودگی و سرایت بیماری بین بیماران و پرستاران را افزایش میدهد؛ چرا که اغلب دستگاههای الکترونیکی قابل ضدعفونی کردند نیستند. کنترل بدون لمس این دستگاهها میتواند بهداشت را در بیمارستانها افزایش دهد.
به علاوه، سولی میتواند در اتاق عمل نیز کمک حال جراحان باشد و کمک کند هنگام جراحی و مثلا برای تماشای تصاویر MRI به لوازمی که استریل نشده است دست نزنند.
سیستم تشخیص حرکتی مبتنی بر کینکت به نام GestSure در سال ۲۰۱۱ در بیمارستانی به نام سانی بروک در تورنتو به کارگیری شد و مایکروسافت در لندن کارهایی برای توسعهی فناوری مبتنی بر کینکت برای تأمین نیاز بیمارستانها انجام داد؛ اما واکنش سریعتر و اندازهی کوچک سولی میتواند آن را به گزینهی اول محیطهای کلینیکی و درمانی تبدیل کند.
پروژهی سولی هنوز در مراحل ابتدایی توسعه قرار دارد و تا تجاریسازی آن شاید چند سالی زمان باقی مانده باشد؛ اما کاربردهایی که این پروژه پیدا میکند و شکل حضور آن در زندگی کاربران وابستگی زیادی به برنامهنویسان و تولیدکنندگان خواهد داشت.
اینکه چه کسی خالق اولیه رابط گرافیکی کاربر بوده، همواره یکی از موضوعات مناقشه بین استیو جابز و بیل گیتس بوده است. استیو جابز عقیده داشت که نخستینبار، این اپل بوده که از چنین رابط کاربری در سیستمعامل مکینتاش استفاده کرده و بیل گیتس با کپیبرداری آشکار از نوآوری اپل و استفاده آن در ویندوز، جایگاه این سیستمعامل را ارتقاء داده است. این ماجرا آنقدر بالا گرفت که کار به شکایت و دادگاه کشیده شد؛ با این وجود، استیو جابز نتوانست در این دادگاه ادعای خود را ثابت کند و بیل گیتس و شرکتش، از این اتهام تبرئه شدند.
حال پس از گذشت سالها از این قضیه، موضوعِ کپیبرداری از رابط گرافیکی کاربر، همواره یکی از مناقشات اصلی بین طرفداران اپل و مایکروسافت بوده و هست؛ اما بر خلاف تصور عمومِ افراد، مبتکر چنین راهکاری، شرکتی غیر از اپل و مایکروسافت بود.
اگر کتاب «استیو جابز» به قلم والتر ایزاکسون را مورد مطالعه قرار داده باشید؛ مسلماً نام شرکت زیراکس «Xerox» به گوشتان خورده است. این شرکت که بیشتر در صنعت چاپ فعالیت میکرد، در سال ۱۹۵۹ میلادی با معرفی اولین ماشینِ چاپِ قابلاعتماد به صورت تجاری، توانست به پیشرفت خیرهکنندهای در درآمدهای خود دست پیدا کند. پس از گذشت یک دهه از این اتفاق، نزدیک به ۸۵ درصد سهمِ ماشینهای چاپ در ایالات متحده متعلق به این شرکت بود؛ با این حال، مدت زمانِ پتنتِ زیراکس به پایان رسید و شرکتهای ژاپنی مانند Cannon، با تولید نسخههای ارزانقیمتِ ماشینهای چاپ، توانستند سود این شرکت را به شدت کاهش دهند. حال تیم مدیریتی زیراکس با چالشی جدی مواجه شده بود و باید برای مقابله با آن راهکاری میاندیشید. در همین راستا، مدیریت زیراکس، به جَک گلدمن که در آن زمان دانشمند ارشد این شرکت بود، چکی سفید داد تا با توسعهی فناوریهای نوین، دوباره این شرکت را به شرایط آرمانی پیشینِ خود بازگرداند. در سال ۱۹۷۰، گلدمن مرکز تحقیقات پالو آلتو را تأسیس کرد که از آن بهصورت مختصر با نام «PARC» یاد میشود. در این مرکز، نوابغ فعال در حوزهی علوم کامپیوتر گردِ هم آمده بودند.
یکی از افرادی که در مرکز قرار داشت و بعدها شرکت ادوبی را پایهگذاری کرد، دربارهی جوِ حاکم بر آنجا میگوید:
در آنجا آزادی اندیشهی کاملی برقرار بود. تقریباً هر ایدهای آمادگی مواجهه با چالشها را داشت و مرتباً نیز به چالش کشیده میشد.
در این محیطِ نوآور، پژوهشگران این امکان را داشتند تا روی ساخت تکنولوژیهای رایانهمحورِ پیشگامانه، مانند ماوس، شبکه اترنت و از همه مهمتر، رابط گرافیکی کاربر، فعالیت کنند.
با این وجود، یک مشکل وجود داشت؛ تیم مدیریتی زیراکس تنها خواستار تمرکز تیم PARC بر حوزهی چاپگرها بود؛ اما این تیم پا پس نکشید و پس از مدتها تلاش، بالأخره مؤفق به ساخت دستگاهی شد که بهتنهایی، بارِ تمامِ نوآوریهای زیراکس را به دوش میکشید.
زیراکس آلتو
زیراکس آلتو (Xerox Alto) نام رایانهای است که از رایانههای همعصرِ خود، پا را فراتر گذاشته بود. این دستگاه از صفحهکلید و ماوسی استفاده میکرد که امروزه تبدیل به عضوی جدایی ناپذیر از رایانهها شدهاند؛ علاوه بر موارد یادشده، کاربران میتوانستند به ایمیل، پردازشگر متن و یک یادآورِ رویدادها دسترسی داشته باشند؛ اما در کمال تأسف، ساخت چنین دستگاهِ باشکوهی هم نتوانست نظرِ تیم مدیریتی زیراکس را به خود جلب کند. آنها زیراکس آلتو را به چشم دستگاهی مینگریستند که در عوضِ دریافت مبلغ ۴۰ هزار دلار، تجربهی کاربری پیچیدهای را به کاربران ارائه میکند. این دستگاه فقط توانست در ۲ هزار دستگاه به فروش برسد و هرگز به عرضهی تجاری نرسید.
باتوجه به این اتفاق و موج ناامیدی که در محققان مرکز PARC رسوخ کرده بود، بسیاری از افراد، این مرکز را ترک کردند و شرکت خود را بنیان گذاشتند؛ باقی افراد نیز به شرکتهای بزرگِ فناوری ملحق شدند.
با این حال، تلاش و دستاورد آنها، سر و صدای زیادی را در بین اهالی فناوری ایجاد کرده بود. در آن زمان، اپل در حال توسعهی پروژههای لیزا و مکینتاش بود. پس از اینکه استیو جابز به دستاورهای زیراکس پی برد، ابتدا موضعی شکاکانه و دیرباور نسبت به این موضوع داشت و برای بازدید از پروژههای این شرکت، اجتناب میکرد؛ اما پس از نقلقولهایی که چندین کارمند اپل دربارهی معجزهی زیراکس انجام دادند، موضع او نسبت به این قضیه منعطف شد. بالأخره جابز در اواخر سال ۱۹۷۹ میلادی، مؤفق به بازدید از زیراکس شد.
بعدها، جابز در مورد بازدید از زیراکس پارک گفت: «سه یا چهار نفر از کارمندان، مدام به من دربارهی بازدید از زیراکس پارک و مشاهدهی کاری که آنها انجام دادهاند، اصرار میکردند. بالأخره من این کار را انجام دادم و برای بازدید به آنجا رفتم. کارمندان زیراکس با مهربانی، پروژههای انجامشدهشان را به من نشان دادند؛ در واقع آنها سه چیز را به من نشان دادند؛ اما همان نخستین مورد، به اندازهای من را مبهوت به خود کرد که دو مورد بعدی اصلا به چشم نیامد. یکی از مواردی که مشاهده کردم، زبان برنامهنویسی شیگرا بود که مورد توجهم واقع نشد. دستاورد بعدی آنها شبکه کامپیوتری بود که آنها در بیش از ۱۰۰ دستگاه آلتو، برای اهدافی مانند ارسال ایمیل و غیره، مورد استفاده قرار داده بودند. این مورد نیز نتوانست من را به خود جلب کند. تنها چیزی که من را مبهوت به خود کرد، اولین چیزی بود که آنها نمایش دادند؛ دستاوردی که از آن با نام رابط گرافیکی کاربر یاد میشد. در آن موقع به این فکر میکردم که این بهترین چیزی بوده که من در سراسرِ زندگیام نظاره کردم. الان که آن را به یاد میآورم، بسیار ناقص بود؛ چیزی که ما دیدیم، تکمیل نشده بود و آنها حتی چندین مورد را اشتباه انجام داده بودند؛ اما تمامِ اینها، در آن زمان مشهود نبود. در عرض ۱۰ دقیقه، برای من محرض شد که یک روزی، تمام رایانهها از این طریق عمل خواهند کرد.»
جابز با شناختِ پتانسیل بالای این دستاورد، خواستار دسترسی به دمویی از آن شد؛ در عوض، او وعدهی فروش ۱۰۰ هزار سهم از سهام اپل را به زیراکس داد.
لری تسلر
یکی از محققان PARC دربارهی واکنش مهندسان اپل پس از مشاهدهی این دمو میگوید:
پس از مشاهدهی یک ساعت از این دمو، آنها متوجه فناوری ما و معنای آن شدند؛ بیشتر از هرکدام از مدیران زیراکس که با وجودِ گذشت سالها، به پتانسیل آن پی نبرده بودند.
در همین حین، مایکروسافت بهعنوان اولین توسعهدهندهی شخصثالث، با اپل برای گسترش مکینتاش همکاری میکرد. درست به مانند اپل، مایکروسافت نیز چندین کارمند پیشین زیراکس را به استخدام خود درآورد؛ از اینرو، بیل گیتس بهصورت کامل در جریان دستگاه زیراکس آلتو و نوآوریهای به کار رفته در آن قرار گرفت.
استیو جابز با پی بردن به این موضوع، در سال ۱۹۸۱، قراردادی را با بیل گیتس به امضاء رساند که به واسطهی آن، مایکروسافت اجازهی انتشار هیچگونه نرمافزار ماوس محور را تا یکسال پس از معرفی مکها نداشت. با این حال، وکلای اپل تأخیر احتمالی در این پروژه را ذکر نکرده بودند. حال علیرغم تأخیر در عرضهی مک، تاریخِ درجشده در این قرارداد دست نخورده باقی مانده بود و بیل گیتس نیز این فرصت را مغتنم شمرد.
در حالی که مکینتاش تا سال ۱۹۸۴ آمادهی عرضه نمیشد، مایکروسافت در نوامبر سال ۱۹۸۳ در خلال رویداد کامدکس (Comdex)، شگفتی بزرگی آفرید. ردموندیها از رابط گرافیکی کاربری رونمایی کردند که با نام ویندوز شناخته میشد. در کنار این سیستمعامل، مایکروسافت از نرمافزار ماوسمحور برای پردازش متون نیز رونمایی کرد که مایکروسافت ورد نام داشت.
پس از این اتفاق، استیو جابز بسیار خشمگین شد و شکایتی را علیه بیل گیتس تنظیم کرد؛ اما دادگاه با اشاره به تاریخ آغاز قرارداد، شکایت اپل را رد کرد و بیل گیتس و شرکتش را از این اتهام تبرئه کرد.
وقتی که جابز با گیتس روبهرو شد و او را دزد خطاب کرد، مدیرعامل مایکروسافت گفتهی مشهوری را بیان کرد:
بهنظرم این قضیه بیشتر شبیه به این است که هر دو ما همسایهی ثروتمندی به نام زیراکس داشتیم و من به قصد سرقت تلویزیون او وارد خانهاش شدم؛ اما متوجه شدم که تو آن را قبلاً دزدیدهای.
حال سؤال اصلی اینجا است که چه کسی را میتوانیم به عنوان کپیبردار در نظر بگیریم؛ جابز یا گیتس؟
استیو جابز و بیل گیتس
پر واضح است که بدون محققان زیراکس، امروز، جهان تکنولوژی و نحوهی استفاده ما از دستگاههای دیجیتال، اعم از رایانههای شخصی و حتی گوشیهای هوشمند، شکلِ دیگری داشت. رویهی بازِ زیراکس در نمایش پروژههای حساسشان، این فرصت را در اختیار افرادی چون بیل گیتس و استیو جابز قرار داد تا با استفاده از دستاوردهای دیگران، امپراطوریهای خود را پایهگذاری کنند.
در این رابطه، نقلقول جالبی از استیو جابز وجود دارد:
هنرمندان بد کپی میکنند و هنرمندان خوب میدزدند.
در واقع کاری که مایکروسافت و اپل با پروژهی زیراکس نیز انجام دادند، بیشاز اینکه به یک کپیبرداری شباهت داشته باشد، به یک دزدی بزرگ میماند؛ البته در این بین تنها، شخصی پیروزتر بوده که سریعتر وارد عمل شده است.
اگر مدیران زیراکس، روحیه و طرز تفکر پیشگامانهای را در آن زمان داشتند، شاید اکنون بهجای نامهایی چون اپل و مایکروسافت، این زیراکس بود که بر تخت پادشاهی دنیای فناوری تکیه زده بود.
هوش مصنوعی تا به امروز در طیف مختلفی از عرصهها بهکار گرفته شده است؛ اما یکی از موفقترین و در عین حال ترسناکترین موارد استفاده از آن نظارت خودکار محسوب میشود. در همین رابطه، سنستایم (SenseTime)، یک استارتاپ چینی که اقدام به ساخت نرمافزار نظارتِ مجهز به هوش مصنوعی برای پلیس این کشور میکند، این هفته در یک دور جدید از جذب سرمایه موفق به دریافت مبلغ ۶۰۰ میلیون دلار شد. این سرمایهگذاری که از سوی علیبابا، غول خردهفروشی چین انجام شده است، ارزش کلی سنستایم را به بیش از ۴.۵ میلیارد دلار میرساند و این شرکت را به باارزشترین استارتاپ هوش مصنوعی در دنیا تبدیل میکند.
این خبر، به چند دلیل موضوع مهمی بهشمار میرود. اول، این مسئله بیانگر این است که چین به تزریق پول در هوش مصنوعی هم از سوی دولت و هم سرمایهگذاران خصوصی ادامه میدهد. بسیاری در دنیا با اشتیاق فراوان در حال مشاهدهی رقابت بین چین و آمریکا در توسعهی هوش مصنوعی پیشرفته هستند و این سرمایهگذاریها را به عنوان معیار مهمی در پیشرفت در این حوزه درنظر میگیرند. چین در این زمینه موفق به غلبه بر آمریکا شده است؛ با این حال، متخصصان هشدار میدهند که میزان سرمایهگذاری تنها یکی از معیارهای موفقیت بهحساب میآید.
دوم، این سرمایهگذاری نشان میدهد که تحلیل تصویر یکی از پرسودترین کاربردهای تجاری برای هوش مصنوعی محسوب میشود. سنستایم که در سال ۲۰۱۷ به سوددهی رسید، ادعا میکند که بیش از ۴۰۰ مشتری و شریک تجاری دارد. این شرکت سرویسهای مجهز به هوش مصنوعی خود را با کاربردهای مختلفی بهفروش میرساند؛ از بهبود اپلیکیشنهای دوربین سازندگان گوشیهای هوشمند نظیر اوپو و ویوو تا ارائهی افکتهای زیباسازی و فیلترهای واقعیت افزوده در پلتفرمهای شبکههای اجتماعی چین نظیر ویبو تا فراهمسازی تایید هویت برای اپلیکیشنهای مالی داخلی و خردهفروشی نظیر هوآبِی و رُنگ ۳۶۰.
مهمتر از همه، سنستایم نیروی پلیس چین را با سرویسهای ردیابی و تشخیص چهره تجهیز میکند. برای مثال، این شرکت میگوید نرمافزاری که برای دفتر امنیت گوانجو (یکی از سه شهر بزرگ چین با جمعیت کلانشهری نزدیک به ۲۵ میلیون نفر) تامین میکند، بهمنظور تطبیق فیلمهای دوربینهای نظارتی از صحنههای جرم با تصاویر مجرمان در پایگاهداده بهکار میرود. فناوری این شرکت تاکنون موفق به تشخیص بیش از ۲ هزار مظنون و حل نزدیک به ۱۰۰ پرونده شده است.
جاستین نیو، یکی از شرکای سنستایم در گروه بینالمللی داده (IDG) که یکی از سرمایهگذاران اولیهی این استارتاپ بهحساب میآید، در ماه ژانویه در گفتگو با فایننشیال تایمز گفت:
سنستایم و رقبای آن میتوانند رشد بسیار سریعتری در مقایسه با هر جای دیگری در دنیا داشته باشند؛ زیرا نظارت ویدئویی مسئلهی مهمی در چین محسوب میشود. دولت این کشور بودجه را کنترل میکند و بودجهی هنگفتی برای این بخش درنظر گرفته است تا بتواند جامعه را اداره کند.
به گزارش بلومبرگ، سنستایم در حال حاضر مشغول توسعهی نرمافزاری با اسم رمز وایپر است. این نرمافزار دادههای هزاران دوربین زنده را تجزیه خواهد کرد و توسط پلیس بهکار گرفته خواهد شد تا همه چیز از فساد تا تصادف و مظنونان در لیستهای سیاه را ردیابی کند.
طرفداران حریم شخصی و آزادی بیان میگویند چین هماکنون فناوری مشابهی را بهکار گرفته است تا مخالفان سیاسی را ردیابی کند و تحت آزار قرار دهد. آنها هشدار میدهد که نظارت تقویتشده با هوش مصنوعی میتواند بهمعنی مرگ حریم شخصی باشد. زو لی، بنیانگذار سنستایم در گفتگو با بلومبرگ گفت که فناوری شرکتش حریم شخصی را تحت تاثیر قرار نخواهد داد؛ زیرا تنها افراد مجاز میتوانند به آن دسترسی داشته باشند.
با این حال، چین تنها کشوری نیست که به استفاده از هوش مصنوعی بدین شکل علاقهمند است و شرکتهای دیگری در سراسر دنیا هماکنون مشغول کار روی سیستمهای مشابه هستند. سنستایم در این عرصه پیشتاز است؛ اما آخرین دور جذب سرمایهی آن نشان میدهد که این شکل از تحلیل آنی ویدئو گستردگی بیشتری پیدا خواهد کرد.
برطبق گفتههای پیشین، بسیاری از کاربران ویندوز ۱۰، دیروز انتظار عرضهی بهروزرسانی بهاره این سیستمعامل را داشتند. حال برطبق گزارش وبسایت ویندوز سنترال، بهدلیل بروز اشکال عمده در آخرین نسخهی این سیستمعامل، این شرکت بهروزرسانی یادشده را با تأخیری چند هفتهای منتشر خواهد کرد.
با توجه به این موضوع که ردموندیها هرگز تاریخ مشخصی را برای انتشار این بهروزرسانی مشخص نکرده بودند؛ از این رو زیرِ فشار قرار ندارند و میتوانند با صبر و حوصله، به رفع ایرادات این نسخه بپردازند. تاکنون مایکروسافت هیچگونه جزئیاتی دربارهی باگِ یافتشده ارائه نکرده است؛ اما با توجه به اینکه، نسخههای آزمایشی بهروزرسانی بهاره ویندوز ۱۰، ایرادی در زمینهی عملکرد نداشتند، گمان میرود که مشکلِ یادشده مربوط به امنیت باشد.
انتشار بهروزرسانی اسپرینگ کریترز از آن جهت برای کاربران این سیستمعامل مهم است؛ زیرا پس از مدتها، ویژگی موردانتظار تایملاین در این نسخه گنجانده شده است؛ همچنین، این نخستین نسخه از ویندوز ۱۰ است که پس از دوران مدیریتی تری مایرسون عرضه میشود.
انتظار میرود که این بهروزرسانی، تا قبل از کنفرانس توسعهدهندگان مایکروسافت، موسوم به بیلد، در اختیار عمومِ کاربران قرار گیرد.
برات قبادیان در حاشیه نشست مشترک با مدیران شرکت خودروسازی فاو (FAW) تولیدکنندهی خودروهای بسترن به خبرنگاران گفت :
موضوع استانداردهای صنعت خودرو به ویژه قوای محرکه مثل موتور برای ما مهم است چرا که قبلا در حوزه موتور خودرو یورو ۲ را داشتیم و بعد از آن برای یور, ۴ و ۵ و ۶ در صدد ساخت و انتقال تکنولوژی هستیم.
شرکت فاو، برندی است که تکنولوژی ساخت موتور را در تمام کلاسهای خودروی سواری، تجاری و حمل و نقل دارد و بنابر این در انتقال تکنولوژی برای کشور ما مفید است. این قرارداد چند ویژگی و دستاورد ویژه دارد که اولین بخش آن انتقال تکنولوژی است و نیز سرمایه گذاری که از طرف ایرانی شرکت مشترک تاسیس می کنند و علاوه بر انتقال تکنولوژی و سرمایه گذاری خارجی بحث اشتغال و تولید هم بسیارمهم است
معاون آموزش ، تحقیقات و فناوری وزارت صنعت، دربارهی زمان تولید پیشرانههای یورو ۵ و یورو ۶ در ایران تصریح کرد:
نکته دیگر پیاده سازی استاندارد یورو ۶ است که قرار است این شرکت چینی استاندارد ۵ را در اختیار ما قرار دهد و یورو ۶ را هم در یک زمان مشخص برای موتورهای خودروهای ساخت داخل ما اجرایی کند . شرکت فاو قول داده است کار را با ۱۰۰ هزار دستگاه موتور در تمام کلاسهای خودرویی شروع کند وبرای آینده این را به نتیجه مطلوب می رساند.
آغاز عملیات اجرایی و تولید موتورهای یورو ۵، ظرف ۹ ماه تا یکسال آینده است. این پروژه ، پروژه ملی و اساسی خواهد بود که مزایای ویژه ای برای ما به دنبال دارد.
قبادیان با تشریح سابقه فعالیت شرکت فاو در ایران گفت :
این شرکت قبلا هم با بخشهای خودرویی شرکتهای داخلی در حال کار بوده است اما تا الان بحث انتقال تکنولوژی مطرح نبوده و این جلسه پایه کاری برای آینده خواهد بود. طی روزهای آینده قرار این پروژه نهایی می شود و درحال مشخص مکان تاسیس شرکت مشترک هستیم.
گروه خودروسازی فاو، یکی از قدیمیترین صنایع چین با قدمت ۶۴ سال است که علاوه بر تولید سواری، انواع کامیون، اتوبوس و قوای محرک تولید میکند. محصولات این شرکت، با برند بسترن و مدلهای B30، B50، همراه چند نمونه کامیون و کشندهی تریلر در ایران حضور دارند. نمایندهی تولید و فروش خودروهای فاو در کشور، بهمن خودرو است و شرکت سیباموتور هم، به عنوان نمایندهی وسایل نقلیهی سنگین با این شرکت چینی همکاری دارد.
امام موسی بن جعفر (ع) پیشوایی بودند که منزلتی بزرگ و شانی عظیم داشتند که همواره در تجهد کوشا بودند؛ عبادتشان معروف، و معجزاتش روشن میان عام وخاص، و بر طاعت بندگی مواظب، و شب را به سجود به پایان می برد و روز را به صدقه و روزه میگذراند.
ولادت
موسی بن جعفر در سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ هجری قمری هنگامی که امام صادق (ع) و همسرش حمیده از حج بازمیگشتند، در منطقه ابواء به دنیا آمد. برخی مکان ولادت ایشان را مدینه دانستهاند. درباره تاریخ ولادت امام کاظم(ع) اختلاف است؛ طبری ولادت ایشان را در ذیالحجه و طبرسی آن را در ۷ صفر دانسته است. مادر ایشان حضرت حمیده کنیزی از اهل مغرب یا اندلس(اسپانیا) بوده است و نام پدر حمیده را صاعد مغربی (بربری) گفته اند. برادران دیگر امام از این بانو اسحاق و محمد دیباج بوده اند. امام موسی کاظم(ع) هنوز کودک بود که فقهای مشهور مثل ابو حنیفه از او مسئله می پرسیدند و کسب علم میکردند.
فرزندان امام موسی کاظم(ع)
حضرت ابو الحسن موسى (ع) سى و هفت فرزند پسر و دختر داشتند: على بن موسى الرضا (علیه السلام)، ابراهيم، عباس، قاسم، اسماعيل، جعفر، هرون، حسن، احمد، محمد، حمزه، عبداللَّه، اسحق، عبيداللَّه، زيد، حسن، فضل، حسين، سليمان، فاطمه كبرى، فاطمه صغرى، رقيه، حكيمه، ام ابيها، رقيه صغرى، ام جعفر، لبابه، زينب، خديجه، عليه، آمنه، حسنه، بريهه، عايشه، ام سلمه، ميمونه، ام كلثوم.
در ميان تمام فرزندان حضرت ابو الحسن(علیه السلام) فرزند بزرگوارش حضرت ابو الحسن على بن موسى الرضا(علیه السلام) از همه بزرگوارتر و عاليقدرتر و داناتر و فاضلتر بوده. احمد بن موسى مردى كريم و بزرگوار و پرهيزكار بود و حضرت موسى بن جعفر اين فرزند بزرگوار را دوست می داشت و بر ساير فرزندان مقدم میداشت و بستان يسير خود را به او بخشيده بود.
مناظرات علمی امام موسی کاظم (ع)
مناظرات و گفتگوهایی از امام کاظم با برخی از خلفای عباسی، دانشمندان یهودی و مسیحی، ابوحنیفه و دیگران گزارش شده است. باقر شریف قرشی هشت گفتگو از امام کاظم، تحت عنوان مناظرات آن حضرت گرد آورده است. امام کاظم(ع) با مهدی عباسی مناظرههایی درباره فدک و نیز حرمت خمر در قرآن انجام داده است. با هارون عباسی نیز مناظراتی داشته است. از آنجا که هارون میخواست خویشاوندی پیامبر(ص) با خود را نزدیکتر از نسبت او با موسی بن جعفر نشان دهد، امام کاظم در حضور هارون به نزدیکتر بودنِ انتساب خویش به پیامبر تصریح کرد. گفتگوهای موسی بن جعفر با عالمان ادیان دیگر نیز معمولا در پاسخ به پرسشهای آنان صورت گرفته که در پایان به گرویدن آنان به اسلام انجامیده است.
برخوردهای سیاسی امام موسی کاظم(ع)
دورانى كه امام كاظم عليه السّلام در آن زندگى مى كرد، مصادف با نخستين مرحله استبداد و ستمگرى حكّام عباسى بود.اين اعمال فشار از زمان امام صادق عليه السّلام آغاز شد و تا زمان امام رضا عليه السّلام كه دوره خلافت مأمون بود با شدّت هر چه تمام تر ادامه يافت؛ مردم در زمان مأمون اندكى احساس امنيت سياسى كردند، ولى ديرى نپاييد كه دستگاه خلافت بدرفتارى و اعمال فشار بر مردم را دوباره از سر گرفت. فشار سياسى عباسيان در دورهاى آغاز شد كه پيش از آن امام باقر و صادق(ع) با تربيت شاگردان فراوان، بنيه علمى و حديثى شيعه را تقويت كرده بودند و جنبشى عظيم در ميان شيعه پديد آورده بودند.رسالت امام موسی کاظم (علیه السلام) آن بود تا در اين حركت علمى، توازن و تعادل فكرى را ميان شيعيان برقرار كنند.
عصر امام كاظم عليه السّلام دوران بسيار سختى براى شيعيان بود و در اين دوران حركتهاى اعتراضآميز متعددى از ناحيه شيعيان و علويان نسبت به خلفاى عباسى صورت گرفت كه از مهم ترين آنها قيام حسين بن على، شهيد فخ - در زمان حكومت هادى عباسى- و نيز جنبش يحيى و ادريس فرزندان عبد الله بود كه در زمان هارون رخ داد. در واقع مهمترين رقيب عباسيان، علويان بودند و طبيعى بود كه حكومت آنان را سخت تحت نظارت آنها بگيرد. امامان شيعه همگى بر لزوم رعايت تقيه پافشارى كرده و مى كوشيدند تا تشكّل شيعه و رهبرى آنها را به طور پنهانى اداره نمايند. طبعا اين وضعيت سبب مىشد تا تاريخ نتواند از حركات سياسى آنها ارزشيابى دقيقى به عمل آورد.
امام موسی کاظم(ع) در زندان
امام كاظم عليه السّلام دو بار به دست هارون به زندان افتاده اند كه مرتبه دوم آن از سال 179 تا 183؛ يعنى به مدت چهار سال به طول انجاميده و به شهادت آن حضرت منجر شده است. درباره مرتبه نخست زندان اوّل مدّت قيد نشده است.
دلايل زندانى شدن امام در اين دو بار كه هر دو به دست هارون بوده است عبارت است از:
1- سختگیری های هارون نسبت به علویان به خصوص امام موسی کاظم(علیه السلام)
2- نفوذ بسیار امام و علویان در میان مردم به دلیل اینکه فرزندان رسول خدا(صل الله علیه و آله) هستند.
3- مفترض الطاعه بودن امامان شیعه و ترس دستگاه حکومت از شیعیان به دلیلی این صفت ائمه اطهار؛ مرحوم صدوق از جمله علل به شهادت رسيدن امام كاظم عليه السّلام را آگاهى يافتن هارون از اعتقاد شيعيان به امامت امام دانسته است. هارون فهميد كه شيعيان شب و روز به خدمت امام مىرسند. و به خاطر ترس از جان و از دست دادن سلطنتش آن حضرت را به شهادت رسانيد.
4- سعایت برخی از بستگان امام مانندعلی بن اسماعیل بن جعفر (پسر برادر امام) در نزد هارون از امام.
هارون با آن همه سلطه و قدرت، مجبور بود تا دست به چنين توجيهاتى بزند تا اقدامش از طرف مردم مورد انكار و نفرت قرار نگيرد. هارون در همان مسجد دستور توقيف حضرت را صادر كرد. وى دستور داد تا دو كاروان آماده كرده، يكى را به سمت كوفه و ديگرى را به سمت بصره بفرستند. او امام را همراه يكى از اين دو كاروان روانه ساخت. اين كار به اين دليل انجام گرفت تا مردم ندانند امام در كجا زندانى مىشود.
هارون، امام كاظم عليه السّلام را نزد حاكم بصره، عيسى بن جعفر بن منصور فرستاد؛ امام چندى در زندان او بسر برد، اما در نهايت، عيسى از اين كار خسته شد و به هارون نوشت تا او را تحويل شخص ديگرى بدهد.در غير اين صورت او را آزاد خواهد كرد، زيرا در تمام اين مدت كوشيده تا شاهدى بر ضد امام به دست آورد، اما چيزى نيافته است.
پس از آن، امام را تحويل فضل بن ربيع دادند. امام مدتى طولانى نزد وى زندانى بود. گفته شده كه از او خواستند تا آن حضرت را به قتل برساند، اما او از اين كار سرباز زد. پس از آن، حضرت را تحويل فضل بن يحيى دادند و مدتى نيز در زندان او بسر برد. مطابق نقل مورّخان او حرمت امام را پاس مى داشت. پس از آن امام كاظم عليه السّلام را تحويل زندانبان ديگرى بنام سندى بن شاهك دادند.
شهادت امام موسی کاظم(ع)
واپسین روزهای عمر امام کاظم(ع) در زندان سندی بن شاهک سپری شد. شیخ مفید گفته است سندی، به دستور هارون الرشید امام را مسموم کرد و امام سه روز پس از آن به شهادت رسید. شهادت وی ۲۵ رجب سال ۱۸۳ق در بغداد رخ داده است. درباره زمان و مکان شهادت امام کاظم (ع) نظرات دیگری هم وجود دارد.
پس از آنکه موسی بن جعفر(ع) به شهادت رسید، به دستور سِندی بن شاهک پیکر او را روی پل بغداد قرار دادند و اعلام کردند که موسی بن جعفر به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. درباره چگونگی شهادت وی گزارشهای متفاوتی وجود دارد؛ بیشتر تاریخنویسان بر این باورند که یحیی بن خالد و سندی بن شاهک او را مسموم کردهاند. در گزارشی نیز گفته شده او را با پیچیدن در فرش، خفه کردهاند.
برای قراردادن بدن امام کاظم(ع) در معرض دید عموم دو دلیل گفته شده: یکی اثبات اینکه او به مرگ طبیعی از دنیا رفته؛ دیگری باطل کردن باور کسانی که به مهدویت او اعتقاد داشتهاند.
پیکر موسی بن جعفر(ع) را در منطقه شونیزیه در مقبره خانوادگی منصور که به مقابر قریش شهرت داشت، دفن کردند. مدفن ایشان به حرم کاظمین مشهور است. گفته شده دلیل عباسیان برای اینکه بدن امام را در این مقبره دفن کردند، ترس از آن بود که مبادا مکان دفن او محل تجمع و حضور شیعیان شود.
اوضاعواحوال شرکت بلک بری با قرار گرفتن در زیرمجموعه TCL Technology بسیار خوب است. در سال گذشته دیدیم که این شرکت از گوشی هوشمند بلک بری کی وان با کیبورد QWERTY رونمایی کرد. بازار از این گوشی استقبال کرده و بلک بری توانست فروش موفقیتآمیزی را تجربه کند. با توجه به تصویر منتشرشده از اداره مالیکت فکری چین (SIPO) بلک بری درحالتوسعه محصول دیگر با عنوان به بلک بری آتِن (BlackBerry Athena) است.
به نظر میرسد بلک بری هم برای اینکه بتواند رضایت مخاطبان گوشیهای خودش را در یک حالت مناسب نگه دارد، به سراغ استفاده از دو دوربین در پشت دستگاه رفته است. بلک بری آتن بهصورت واضح از فرمولهای پایهای به بلک بری پیروی میکند و هنوز اصالت خودش را برای جذب بازار بیشتر از دست نداده است. در نسخه قبلی بلک بری از صفحهنمایشی با نسبت تصویر ۳ به ۲ استفاده کرد اما به نظر میرسد در نسخه آتن به سراغ دستگاهی بلندتر با نسبت صفحهنمایش ۱۶ به ۱۰ رفته است. کیبورد کامل QWERTY امضای بلک بری در گوشیهای هوشمندش بهحساب میآید که مخاطبان بسیار خاصی را جذب میکند.
بهرهمندی از یو اس بی نوع C، وجود جک ۳.۵ میلیمتر در لبه بالایی و دوربین سلفی دیگر مشخصات این دستگاه را کامل میکند. هنوز تاریخ مشخصی از زمان عرضه این محصول مطرح نشده است. به نظر شما به بلک بری در سال ۲۰۱۸ میتواند بیش از گذشته خبر ساز شود؟
.: Weblog Themes By Pichak :.