ولکان، رابط برنامهنویسی نرمافزار (API) هیجانانگیزی است که کیفیت بازیهای موبایل را از نظر بصری به نحو قابل توجهی دگرگون میکند و گرافیک کنسولهای خانگی را در اختیار کاربران گوشیهای هوشمند قرار میدهد. سامسونگ از زمان انتشار گلکسی اس ۷ در سال ۲۰۱۶ از این رابط برنامهنویسی در دستگاههای گلکسی خود پشتیبانی میکند و گوگلنیز پشتیبانی از آن را به اندروید نسخهی نوقا اضافه کرد. ولکان در مقایسه با رابط برنامهنویسی گرافیکی فعلی موبایل (OpenGL ES) دسترسی مستقیمتری به سختافزار دارد. ما پیش از این در برخی از نمونههای نمایشی شاهد بودهایم که در صورت بهکارگیری قدرت کامل ولکان توسط توسعهدهندگان، این رابط گرافیکی چه توانایی بالایی از خود نشان میدهد.
پشتیبانی از ولکان در اندروید با انتشار نسخهی هفتم این سیستمعامل آغاز شد. اما اکنون نسخهی جدیدی از این رابط گرافیکی با نام ۱.۱ منتشر شده است و انتظار میرود گوگل پشتیبانی از آن را نیز به اندروید پی اضافه کند. متاسفانه، کاربران نهایی بلافاصله قادر به بهرهمندی از مزایای نسخهی جدید این رابط گرافیکی نخواهند؛ زیرا این نسخه بیشتر یک نسخهی پالایشیافته از این رابطه برنامهنویسی است که به توسعهدهندگان امکان میدهد تا به نحو بهتری از سختافزار موجود بهره بگیرند. در نتیجه، با پذیرش بیش از پیش نسخهی ۱.۱ ولکان از سوی توسعهدهندگان، میتوان بازیهای موبایل بیشتری را با ظاهر، عملکرد و اجرای بهتر مشاهده کرد.
انتظار میرود که پشتیبانی از ولکان ۱.۱ در نسخهی بتا ۲ توسعهدهندگان اندروید پی گنجانده شود.
سالها پیش قبل از اینکه برند فراری به عنوان نمایندهی شایسته ایتالیا با خودروهای قرمز رنگ در مسابقات مختلف اتومبیلرانی مشهور شود، این مازراتی بود که در بالاترین سطح اتومبیلرانی جهان قرار داشت. شاید برای کسانی که با تاریخچهی این شرکت اصیل ایتالیایی و افتخارات آن در مسابقات جهانی آشنا نیستند، باور این توصیف برای برندی که امروز با تولید خودروهای گرندتورر و سدان لوکس شناخته میشود، مشکل باشد.
برادران مازراتی؛ آغاز مسیر پرافتخار
شرکت خودروساز مازراتی با تلاش هفت برادر به نامهای آلفیری، آلفیری دوم، بیندو، کارلو، اتورِ، ماریو و ارنستو در اوایل قرن بیستم پرچمدار ایتالیاییها در مسابقات اتومبیلرانی بود. تاریخچهی برند نیزهی سهشاخ ایتالیایی در عین قدمت طولانی، منجر به قدرت اقتصادی آن در حال حاضر نشد. این برند پس از تأسیس توسط هفت برادر مازراتی و عبور از بحرانهای مالی و مالکیت شرکتهایی چون سیتروئن، دِتوماسو (De Temaso) و فراری، اکنون به عنوان زیرمجموعهی گروه خودروسازی فیات-کرایسلر فعالیت میکند.
تراژدی گویدیزولو؛ غیبت طولانی مدت مازراتی
اما هدف از نوشتن این مقاله، نه تاریخچه و مدلهای تولیدی مدرن نیزهی سهشاخ ایتالیایی بلکه نگاهی نزدیک به آخرین سوپراسپرت تولیدی این برند است. مازراتی MC12 محصول سال ۲۰۰۴، آخرین سوپراسپرت این شرکت بود که هنوز هم یکی از بهترین سوپراسپرتهای حال حاضر جهان است. MC12 بهمنظور بازگشت مازراتی به مسابقات اتومبیلرانی ساخته شد. مازراتی از سال ۱۹۵۷ و تصادف مرگبار فراری با تماشاچیان در مسابقهی استقامتی ۱۰۰۰ مایل یا «میله میلیا» در کومونهی گویدیزولو ایتالیا در مسابقات اتومبیلرانی شرکت نکرد. در این تصادف، یک دستگاه فراری 355S با سرعت ۲۵۰ کیلومتر بر ساعت به جایگاه تماشاچیان برخورد که راننده، کمکراننده و ۹ تماشاچی که ۵ کودک نیز در بین آنها بودند، جان باختند.
پس از این تراژدی تأسفبار علاوه بر ممنوعیت برگزاری مسابقات اتومبیلرانی به مدت چندماه در ایتالیا، انزو فراری با اتهام قتل غیرعمد روبرو بود که سرانجام در سال ۱۹۶۱ تبرئه شد. مقامات مازراتی در مدت ممنوعیت مسابقات به ساخت خودروهای جادهای با تمرکز ویژه بر کلاس گرندتورر و خودروهای لوکس و سفارشی روی آوردند. البته در سال ۱۹۵۷ِ مازراتی به عنوان ارزشمندترین قهرمانی مسابقات اتومبیلرانی، مقام اول مسابقات فرمول یک با رانندگی خوان مانوئل فنجیوافسانهای؛ دست پیدا کرد.
مازراتی MC12؛ بهانه بازگشت به مسابقات اتومبیلرانی
مدل MC12 به عنوان بازگشت مازراتی به مسابقات اتومبیلرانی بر پایه شاسی مدل بینظیر فراری انزو ساخته شد. در حقیقت مازراتی MC12 از همان پیشرانهی ۱۲ سیلندر V شکل ۶ لیتری فراری انزو با قدرت ۶۲۰ اسب بخار در دورموتور ۷۵۰۰ و گشتاور ۶۵۲ نیوتنمتر در دور موتور ۵۵۰۰ استفاده میکرد. تفاوت عمدهی MC12 طراحی جدید بدنه بود که با بیش از ۵ متر طول، عرض بیشتر و بالهی بزرگ عقب خودنمایی میکرد.
مقالههای مرتبط:
مازراتی MC12 با ابعاد بزرگتر، در مقایس با فراری انزو کابین جادار و راحتتری داشت. علاوه بر این سقف این سوپراسپرت ایتالیایی قابلیت جدا شدن (بهصورت دستی) داشت تا MC12 به یک اسپایدر پرقدرت نیز تبدیل شود. از طرفی بدنهی بزرگتر MC12 بهمعنی شتاب اولیه و نهایت سرعت کمتر از فراری انزو بود. MC12 با نهایت سرعت ۳۳۰ کیلومتر بر ساعت در زمان ۳.۷ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت میرسید که در مقایسه با بیشترین سرعت ۳۵۰ کیلومتر بر ساعت فراری انزو، رقم پایینتری است.
همانطور که ذکر شد، هدف از ساخت MC12 بازگشت مازراتی به مسابقات اتومبیلرانی بود که بههمین دلیل و برای کسب مجوز لازم شرکت در کلاس GT فدراسیون جهانی اتومبیلرانی (FIA) به تعداد ۲۵ دستگاه نسخهی جادهای، تولید شد. هر دستگاه مازراتی MC12 نزدیک به ۸۰۰ هزار دلار قیمتگذاری داشت که بهسرعت بهفروش رسید و مدیران ارشد این برند، تولید ۲۵ دستگاه دیگر را در برنامه قرار دادند. در مجموع دو سال، ۵۰ دستگاه نسخهی جادهای از مازراتی MC12 به مشتریان خاص تحویل داده شد.
آخرین سوپراسپرت مازراتی؛ قهرمان کلاس GT
مدل MC12 در اولین مسابقهی خود در پیست ایمولا کلاس GT به مقامهای اول و دوم رسید و در مسابقهی دوم جایگاه اول را از آن تیم مازراتی کرد. فصل ۲۰۰۴ کلاس GT که تا دور آخر آن بهدلیل تأیید نشدن MC12 GT1 از سوی مقامات FIA امتیازی به تیم داده نشده بود، سرانجام پس از موافقت FIA با مقام هفتمی تیمی مازراتی به پایان رسید. اما در فصل بعد، مازراتی با امتیاز ۲۹۳، نزدیک به دوبرابر بیشتر از تیم فراری به مقام اول تیمی رسید.
پس از موفقیتهای فراوان مازراتی MC12 در مسابقات اتومبیلرانی مختلف، تقاضا برای نسخهی ویژهی پیست برای فروش عمومی بالا رفت. مدیران مازراتی با عرضهی ۱۲ دستگاه MC12 با کد ورسیونه کورسه (Versione Corse) که بر اساس نسخهی مسابقهای GT این سوپراسپرت ساخته شده بود به تقاضای مشتریان خاص پاسخ دادند. MC12 ورسیونه کورسه با قدرت ۷۴۵ اسب بخار در دورموتور ۸۰۰۰ همراه بود که ۱۲۰ اسب بخار بیشتر از نسخهس استاندارد بود. هر دستگاه نسخهی ورسیونه کورسه با قیمت ۱ میلیون و ۴۷۰ هزار دلار فروخته شد.
پس از گذشت ۱۴ سال، مازراتی امروز به تولید خودروهای لوکس در کلاسهای مختلف مشغول است. فقط تصور کنید اگر تیم مهندسی مازراتی بر پایهی شاسی لافراری یک ابرخودرو تولید کند چه تقاضای بالایی برای آن خواهد بود. پس از بازگشت آلفارومئو به مسابقات فرمول یک (هرچند در قالب اسپانسر)، تصور حضور دوبارهی مازراتی در این سری رقابتها واقعاُ هیجانانگیز است که البته چنین اتفاقی را باید دور از انتظار دانست.
گاهی اوقات بازگشت به دوران گذشته و یادآوری آنچه بوده است، کار بسیار هیجانانگیزی خواهد بود. مایکروسافتسورس کد نسخه اولیه از نرمافزار مدیریت فایل که روی ویندوز ۳ معرفی شد را بهصورت متنباز منتشر کرده است و شما میتواند با کامپایل مجدد آن حتی روی ویندوز ۱۰ از این نرمافزار استفاده کنید.
در حال حاضر از طریق گیت هاب میتوانید از این سورس کد استفاده کنید. این کدها توسط کریگ ویتنبرگ از Windows NT 4 مربوط به سال ۲۰۰۷ کپی شده که بهصورت دو نسخه متفاوت منتشر کرده است. نسخه original_plus دقیقاً همان کدهای مربوط به سال ۲۰۰۷ بوده اما در نسخه current master خود ویتنبرگ بهبودهایی را از نظر ظاهری و باطنی اعمال کرده است.
به نظر میرسد در آستانه بهروزرسانی بزرگ بعدی ویندوز ۱۰ قرار داریم، اما اگر گاهی اوقات از فضای مدرنیته به سمت نوستالژی حرکت کنیم، حس خوبی را به شما القا میکند. آیا شما از این نرمافزار در ویندوز ۳ خاطرهای دارید؟
ماه دسامبر سال گذشته، تحقیقاتی آغاز شد که در آن از برترین مراکز شتابدهندهی بینالمللی درخواست شد تا مهمترین دلایل شکست استارتاپها را عنوان کنند. نکتهی جالب این بود که گرچه این مراکز از نقاط مختلف جهان انتخابشده بودند، ولی همهی آنها روی مهمترین اصولی که به سقوط استارتاپها منجر میشود، توافق داشتند.
ناکارایی تستها
عدم تست مناسب و کافی، بهعنوان اصلیترین علت شکست استارتاپها شناختهشده است. در کنار آن نیز اصطلاحاتی نظیر شروع نکردن کار، پیدا نکردن راههای دسترسی به بازار و همچنین عدم شناسایی موانع ورود به بازار آورده شده است. بااینحال گرگ رایت مؤسس HATCH این عامل را بهطور مختصر «شکست تست و اعتبار سنجی نظریهها و مفروضات» میخواند. نتیجهی این اشتباهات به مقیاسپذیری زودهنگام (جذب زودهنگام سرمایه، رمپینگ تولیدات، تیم، تبلیغات قبل از رسیدن به بازار محصول مناسب) منجر میشود.
کیت هوپر، مدیرعامل لابراتوار Danger Fort میگوید: «محصولاتی که استارتاپها تولید میکنند، در رفع نیازهای مشتریان آنقدر ارزشآفرینی ندارد که پولی برای خرید آنها بپردازند» بن هسیه مدیر برنامه شرکت نست و جیسون کول، مدیرعامل شرکت مشاوره دا پریموس هردو معتقدند که پیدا نکردن یک بازار مناسب محصول، یکی از عوامل مهم سقوط است.
اریک متیوز، بنیانگذار و مدیرعامل شرکت Start Co، یکی از علل بزرگ شکست را «تولید محصولی که هیچکس نیازی به آن ندارد» میداند. این عامل، در ۵۰ درصد از شکستهای استارتاپی نقش دارد. تکمیل تحقیقات بازار و شناخت مشتریان نیز مواردی است که تا حدود زیادی این مشکل را کاهش میدهد. متیوز به بنیانگذاران استارتاپ توصیه میکند پیش از تولید هر محصولی، حداقل با ۵۰ درصد از مشتریان واقعی خود وارد تعامل شوند.
آشیش بهتیا، بنیانگذار یکی از شتابدهندههای کشور هند معتقد است تأخیر در عرضهی محصول یا راهاندازی خدمات، اشتباهی غیرقابلجبران محسوب میشود. به گفتهی او موفقیت تنها با ارائهی قدرتمند ایده به مشتریان حاصل میشود و برعکس، کمالگرایی بیشازحد راه بهجایی نمیبرد. بهتیا نیز به بنیانگذاران توصیه میکند دست به اقدام بزنند و البته تعامل با مشتریان را فراموش نکنند.
آلیس داونیس، مدیر برنامه Launch Alaska عدم شناخت مشتریان را مهمترین علت شکست میداند. به گفتهی او شرکتهای نوپایی که با مشتریان بالقوهی خود صحبت نمیکنند، غالباً شکست میخورند. بنیانگذاران در اولین مراحل کار خود، زمانی که بخشبندی بازار را بررسی میکنند باید بارها به این سؤال جواب دهند: «آیا مشتریان مناسبی را هدف قرار دادهایم؟ آیا این مشتریان به محصول ما نیاز دارند؟»
کریستین بوش، مدیرعامل یکی از مراکز شتابدهندهی تکنولوژی آلمان نخستین فاکتور را بهصورت خلاصه جمعبندی میکند: «متمرکز نبودن روی یک مشکل یا نیاز خاص، زمانبندی ضعیف (خیلی زود، خیلی دیر) و مقیاسپذیری سریع».
ناسازگاری تیمی
عدم سازگاری تیم، دومین مشکلی است که باعث شکست استارتاپها میشود. این فاکتور به چگونگی همکاری اعضای تیم بنیانگذار با یکدیگر و مهارتهای آنان برای غلبه بر چالشهای پیش رو اشاره دارد.
مقالات مرتبط:
الزا سرگیلی مدیرعامل L-SPARK میگوید اگر تیم مؤسسین استارتاپ از خودآگاهی کافی برخوردار باشند میتوانند راهحلی برای موانع موجود بیندیشند، ولی بنیانگذارانی که مهارتهای خود را صرفاً در یک زمینه افزایش دادهاند و افق دید گستردهای ندارند، یا نمیتوانند بهعنوان یک تیم عملکرد مؤثری داشته باشند شکست میخورند.
کیت هوپر نیز اظهار میکند که ممکن است استارتاپ به دلیل فقدان یک دیدگاه اصلی سازگار با ارزشها و اهداف بنیانگذاران، با شکست مواجه شود.
جوزف بوش، مدیرعامل شتابدهندهی تکنولوژی پاک ورچستر، معتقد است ناتوانی در استخدام، ساخت و مدیریت تیمی که اعضای آن باهوشتر از مؤسس استارتاپ هستند، آغاز سراشیبی یک استارتاپ خواهد بود.
لارن تیفان، مدیر شتابدهندهی اوشن نیز این فاکتور را بهسادگی «عدم فراست کسبوکار» تعبیر میکند. بن هسیه با تائید نظر او، اضافه میکند که اگر تیم از مهارتهای اجرایی بهرهمند نباشد، سودآوری شرکت حتماً با شکست مواجه میشود.
اریک متیوز، بنیانگذار و مدیرعامل شرکت Start Co در تکمیل نظر مدیران فوق میگوید:
مهم این است که تیم مؤسسین از مهارتهای عالی برخوردار باشند، همگی بهطور یکسان برای ساخت رؤیایی مشترک تلاش کنند، انعطافپذیر و مشتاق یادگیری باشند و درنهایت، دست به اقدام بزنند.
اما اگر همهی سرمایهگذاران، بنیانگذاران، کارکنان، اعضای هیئتمدیره و سایر ذینفعان در یکجهت حرکت نکنند، شرکت متلاشی و نابود میشود، زیرا هر یک از طرفین میخواهند کسبوکار را به سمت متفاوتی هدایت کنند.
آلیس داونیس هم دیدگاه خود را اینگونه بیان میکند:
بسیاری از همبنیانگذاران خیلی زود در مورد یک ایده هیجانزده میشوند، اما برای توافقات بعدی وقت نمیگذارند و باهم صحبت نمیکنند. بیاعتمادی و اختلافنظر در موضوعاتی نظیر سطوح مشارکت و تعهد، انتظارات مالی، اهداف و فرهنگ، به شکست استارتاپ منجر میشود. بنیانگذاران باید از شروع همکاری در مورد این مسائل به توافق برسند و اطمینان حاصل کنند که همهی آنها باهم هماهنگ هستند.
عدم مقاومت و ایستادگی
عدم پایداری سومین دلیل شکست استارتاپها است. همانطور که جیسون کول، مدیر شرکت مشاورهی دا پیراموسمیگوید اگر رهبر نتواند استراتژی روشنی برای شرکت طراحی کند و به مدتی طولانی و علیرغم همهی مشکلات و چالشها، آن را اجرایی کند تا به موفقیت برسد، پول و انرژی زیادی به هدر میرود.
کیت هوپر مدیرعامل دنجرفورت این مشکل را چنین توصیف میکند:«فقدان خلاقیت و استقامت در کار و ناامیدی در برابر چالشهای اجتنابناپذیری که بر سر راه هر استارتاپ قرار میگیرند.»
آلیس داونیس میگوید:
فقدان ثبات و استحکام یکی از اشتباهات بزرگ استارتاپها است. همهی ما میدانیم که راهاندازی استارتاپ کار سادهای نیست و به زمان و ازخودگذشتگی زیادی نیاز دارد. بنیانگذاران باید هم بر موانع غلبه کنند و هم بر خستگی مفرط خود فائق شوند.
اما الزا سرگیلی هشدار میدهد:
عدم تمایل یا ناتوانی در سازگاری و همچنین عدم واکنش سریع به بازاری که مناسب محصولات نیست، استارتاپها را با مشکلات جدی مواجه میکند. برخی از بنیانگذاران علائم هشداردهندهی بازار را نمیبینند، یا از دادهها بهخوبی استفاده نمیکنند. توجه داشته باشید که بین «پشتکار و استقامت» و «تعصب بیجا» روی محصول یا مدل کسبوکاری که تراکنش لازم را به دست نمیآورد، تفاوت زیادی وجود دارد. مورد دوم صرفاً هدر دادن منابع است.
سایر عوامل
بهجز مواردی که پیشازاین ذکر شد، ممکن است شکست استارتاپ از عوامل دیگری نیز ناشی شود که به چند مورد از آنها اشاره میکنیم:
نبو کاماگای بنیانگذار و شریک مدیریتی انکوباتور وایلدکارت اشاره میکند که حرص و طمع میتواند به شکست استارتاپ منجر شود. این صفت نقطهی مقابل شفقت است که یکی از عناصر کلیدی رشد و موفقیت محسوب میشود. طمع داخلی یا حسادت همبنیانگذاران، مشارکت آنها را دچار مشکل میکند. طمع خارجی باعث میشود مشتریان و ارتباطات مؤثر کسبوکار از دست بروند.
جیم بووی، مدیر برنامه انکوباسیون کسبوکار دانشکده فلوریدای مرکزی، در خصوص عدم وجود ابزار و گزارشهای مناسب هشدار میدهد. به گفتهی او یکی از علل رایج شکست استارتاپها این است که از ابزارهای CRM برای پیگیری مشتریان بالقوه، پیشنهادات و ارزیابی فروش استفاده نمیکنند. درواقع استارتاپها هیچ راهکاری برای اطمینان از نقاط قوت و کارایی فرایندهای خود ندارند.
سوزان لنگدان، مدیر اجرایی انکوباتور فشن تورنتو، معتقد است استارتاپها زمانی شکست میخورند که ارزیابی دقیق از نیازهای بازار ندارند و اهداف فروش خود را درست تعیین نمیکنند . حتی برنامهای برای رسیدن به اهداف خود ندارند. آنها نمیدانند که باید محصولی نوآورانهتر و جذابتر از رقبای خود عرضه کنند، همیشه مراقب درآمدشان باشند تا با کسری بودجه مواجه نشوند، یا قوانین و اصول مرتبطی وضع کنند و به آنها متعهد بمانند تا کنترل امور را از دست ندهند.
نسل ششم کامارو در سال ۲۰۱۶ به تولید رسید و همچنان با پلتفرم خاص خود فروخته میشود. این محصول، عملکرد یک کوپهی اسپرت با راحتی قابل قبول را فراهم میکند. بعد از گذشت ۳ سال، شورولت به فکر فیسلیفت پرفروشترین محصول خود افتاده است. به نظر میرسد، نسل هفتم کامارو در سال ۲۰۲۰ یا ۲۰۲۱ عرضه شود. از سویی دیگر، کامارو ZL1 به عنوان نسخهای ویژه از این خودرو، همچنان با چهرهی فعلی تولید خواهد شد، چراکه شرکت سازنده معتقد است، نباید تغییری در آیرودینامیک ZL1 ایجاد شود.
تغییرات جالبی در نمای بیرونی دیده میشود که شامل چراغهای جلو و عقب است. سپرها هم در تیپهای مختلف، تفاوت زیادی با مدل فعلی دارند و نمای تازهای به کامارو میدهند. نوار LED زیر چراغ تا زیر کاپوت ادامه دارد و حجمدهی جدیدی روی درپوش موتور دیده میشود. نسخهی SS، دارای سپر عریضتری است و در قسمت فلزی میانی، کاملا سیاهرنگ خواهد بود. این شرایط، بنا به ادعای شرکت سازنده؛ آیرودینامیک را بهبود میدهد. دیگر تفاوت کامارو SS با نمونهی استاندارد، استفاده از LED در طرفین سپر و هواکش روی کاپوت است. لوگوی شورولت در نسخهی SS، کمی پایینتر و به صورت حک شده بر بدنهی فلزی خواهد بود.
نمای پشت کامارو ۲۰۱۹ برای علاقهمندان خودروهای عضلانی و کلاسیک، جذابیت زیادی خواهد داشت، چراکه برخلاف مدل فعلی؛ با چراغهای دوتایی در طرفین و حالت چهارگوش طراحی شده است. هر کاسه چراغ، دارای سه قسمت خواهد بود که وظیفهی روشنایی راهنما، هشدار ترمز و دنده عقب را انجام میدهند. جایگاه چراغ، تورفتگی مشهودی در کاپوت عقب و سپر پشت دارد که شخصیت کامارو را، مدرن و اسپرت جلوه میدهد. تیپهای مختلف خودرو، شامل نسخهی استاندارد، SS و توربو 1LE، تفاوت چندانی از نمای عقب ندارند وصرفا در مدلهای سفارشی، دارای اسپویلر روی صندوق، اگزوز کروم و رنگ قرمز تیره در کاسه چراغ هستند.
از نظر فنی هم، تغییراتی در کامارو ۲۰۱۹ وجود دارد. نسخهی SS، دارای گیربکس اتوماتیک ۱۰ سرعته خواهد بود که با همکاری فورد و جنرال موتورز (مالک شورولت) ارتقاء یافته است و پیش از این، صرفا در کامارو ZL1 وجود داشت. این فناوری، همراه با پدالهای تعویض دنده پشت فرمان (شیفتر)، حالت رانندگی پرشتاب از لحظهی شروع حرکت (لانچ کنترل) و سیستم قفل فرمان برای حرکت در مسیر مستقیم، عرضه خواهد شد.
نسخهی پایه در تیپهای 1LE، LS، LT و توربو 1LE همچنان از پیشرانهی توربوشارژ ۲ لیتری و ۴ سیلندر استفاده میکنند که قدرت ۲۷۵ Lاسب بخار با گشتاور ۴۰۰ نیوتنمتر تولید میکند. میتوان پیشبینی کرد این محصول، به لطف نهایت گشتاور از دور موتور ۳۰۰۰ دور بر دقیقه، در زمانی حدود ۶ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت برسد و نهایت سرعت ۲۴۰ کیلومتر بر ساعت داشته باشد. نسخهی توربو 1LE نمونهای تازه در سری کامارو است که از پیشرانهی مدل استاندارد استفاده میکند، اما همراه تجهیزات اسپرت مثل گیربکس دستی ۶ سرعته و فنربندی مسابقهای مدلهای SS و ZL1 عرضه میشود.
اطلاعات کاملی از پیشرانهی نسخههای ۶ سیلندر منتشر نشده است، اما میتوان اطمینان داشت که مثل سالهای قبل، از قوای محرک ۳.۶ لیتری با قدرت ۳۳۵ اسب بخار با گشتاور ۳۸۵ نیوتنمتر استفاده کند. این محصول در مدل ۲۰۱۸، کمتر از ۵ ثانیه پس از شروع حرکت به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت میرسد. پیشبینی میشود، پیشرانهی ۸ سیلندر ۶.۲ لیتر هم برای کامارو SS قابل سفارش باشد که قدرت ۴۵۵ اسب بخار و گشتاور ۶۱۷ نیوتنمتر تولید میکند. این مدل، احتمالا در زمانی نزدیک به ۴ ثانیه، سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت خواهد داشت و نهایت سرعت ۲۷۰ کیلومتر ارائه خواهد کرد.
تجهیزات اضافی قابل نصب روی کامارو، شامل رینگهای ۲۰ اینچ با پهنای ۲۴۵ میلیمتر در جلو و ۲۷۵ میلیمتر در عقب هستند. ترمزهای اسپرت و کالیپرهای ساخت برمبو نیز قابل سفارش خواهند بود. آپشنهای ویژه، شامل تزئینات داخلی، فرمان مسابقهای و صندلیهای ریکارو هم در ازای پرداخت اضافی روی کامارو ۲۰۱۹ نصب میشوند. نسل جدید سیستم سرگرمیهای شورولت، روی جدیدترین مدل کامارو ارائه خواهد شد تا کاملا هماهنگ با گوشیهای هوشمند امروزی و رابطهای اپل کارپلی و اندروید اتو باشد. نمایشگر لمسی ۷ اینچ در همهی نسخهها وجود دارد ولی میتواند با نمونهی ۸ اینچ جایگزین شود. هنوز تصاویر دقیقی از کابین کامارو ۲۰۱۹ منتشر نشده است.
پیشبینی میشود که ارزانترین نسخهی کامارو، همچنان با آستانه قیمت ۲۶ هزار دلار برای نسخهی دنده دستی و ۲۷ هزار دلار برای نمونهی اتوماتیک عرضه شود. مدل کانورتیبل استاندارد هم، قیمت پایهی ۳۳ هزار دلار خواهد داشت. نسخهی SS با پیشرانهی قدرتمند ۶.۲ لیتر، در حال حاضر به قیمت ۴۳ هزار دلار فروخته میشود و احتمالا افزایش قیمت چندانی برای مدل ۲۰۱۹ نداشته باشد. در بازار امریکا، مدل ZL1 همراه پیشرانهی سوپر شارژ ۶.۲ لیتری با قدرت ۶۵۰ اسب بخار و سرعتگیری صفر تا ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت ۳.۵ ثانیه، ۷۲ هزار دلار قیمت دارد.
هواوی با رونمایی از تراشه پرچمدار کرین ۹۷۰ در اواخر سال گذشته، قدرتش را به رخ رقبا کشید؛ این پردازنده، یکی از بهترین تراشههایی محسوب میشود که برای گوشیهای هوشمند معرفی شده است. براساس اطلاعاتی که اخیراً بهدست آمده است، جانشین این پردازنده تا پایان سه ماهه دوم سال ۲۰۱۸ به صورت انبوه تولید خواهد شد. هواوی برای تولید انبوه تراشه جدیدش با صنایع نیمه هادی تایوان (TSMC) وارد همکاری شده است و تصمیم دارد تا پردازنده Kirin 980 را بر مبنای فرآیند ساخت ۷ نانومتری توسعه دهد.
همانطور که احتمالاْ در جریان هستید، تراشههای کرین به HiSilicon تعلق دارد؛ این شرکت توسط هواوی تصاحب شده است و چینیها، گوشیهای هوشمند خود را با تراشه اختصاصی در بازار عرضه میکنند. کرین ۹۷۰ به عنوان تراشه پرچمدار هواوی در سال ۲۰۱۷ در گوشیهای میت ۱۰، میت ۱۰ پرو و میت ۱۰ پورش دیزاین مورد استفاده قرار گرفت؛ ضمن اینکه گوشیهای ردهبالا از سری «پی ۲۰» نیز از این پردازنده قدرتمند استفاده میکنند. قدرتمندترین پردازنده هواوی در حالحاضر، قلب تپنده گوشی ۲۰۰۰ دلاری میت آراِس (RS) پورش دیزاین است؛ البته برند «آنر» هواوی نیز گوشیهایی را با تراشه کرین ۹۷۰ ارائه یا توسعه داده است که از جمله آنها میتوان به آنر وی ۱۰ اشاره کرد. ضمن اینکه پرچمدار آینده این برند یعنی آنر ۱۰ نیز از پردازنده کرین ۹۷۰ بهره میگیرد.
کرین 980 که نیمه دوم سال ۲۰۱۸ معرفی خواهد شد، در فبلت میت ۱۱ (یا میت ۲۰) مورد استفاده قرار میگیرد؛ انتظار داریم دیگر پرچمدارانی که توسط این شرکت چینی تا پایان سال یا نیمه اول سال آینده معرفی میشوند، از تراشه کرین ۹۸۰ استفاده کنند. از آنجاییکه هواوی از سری «میت ۱۰» در سه ماهه پایانی سال گذشته میلادی رونمایی کرده بود؛ انتظار میرود جانشین آن نیز در پاییز ۲۰۱۸ معرفی و به بازار عرضه شود. هرچند، برخی از گمانهزنیها به عرضه زودهنگام فبلت میت ۲۰ اشاره دارند.
پردازنده ردهبالایی که در نیمه دوم امسال توسط هواوی معرفی خواهد شد، احتمالاً به واحد پردازش عصبی (NPU) مجزا مجهز خواهد بود؛ مانند آنچه در کرین ۹۷۰ دیده بودیم. این واحد پردازش عصبی، پردازش محتوای مبتنی بر هوش مصنوعی را در پرچمداران هواوی برعهده خواهد گرفت. همانطور که در ابتدا نیز اشاره شد، از فرآیند ساخت ۷ نانومتری برای توسعه کرین ۹۸۰ استفاده خواهد شد؛ نسل قبل یعنی کرین ۹۷۰ با لیتوگرافی ۱۰ نانومتری توسعه یافته است. انتظار داریم جدیدترین پردازنده پرچمدار اختصاصی هواوی به هشت هسته پردازشی مجهز شده باشد و از واحد پردازش گرافیکی (GPU) قدرتمندی استفاده کند. این تراشه به احتمال زیاد از بلوتوث ۵.۰ پشتیبانی خواهد کرد؛ البته در این رابطه چندان مطمئن نیستیم زیرا مشخصاتفنی پردازنده کرین ۹۸۰ هنوز به طور کامل اعلام نشده است. برای مقایسه، بد نیست اشاره کنیم که کرین ۹۷۰ از هشت هسته پردازشی (چهار هسته قدرتمند از نوع Cortex A73 و چهار هسته کممصرف از نوع Cortex A53) بهره میگیرد و واحد پردازشگر گرافیکی Mali-G72 MP12 برای آن درنظر گرفته شده است.
در مقابل، سامسونگ نیز توسعه تراشه اکسینوس ۹۸۲۰ را آغاز کرده است که احتمالاً از آن در سری گلکسی اس ۱۰ استفاده میکند؛ این پردازنده با پشتیبانی از نسل پنجم ارتباطات (5G) معرفی خواهد شد. به طور مشابه، اسنپدراگون ۸۵۵ کوالکام با فرآیند ساخت ۷ نانومتری توسط سامسونگ یا صنایع نیمه هادی تایوان تولید خواهد شد؛ مشخصات این پردازنده، هنوز اعلام نشده است.
به گزارش دیجیتایمز، الجی الکترونیکس سال گذشته نزدیک به ۱.۵ میلیون دستگاه تلویزیون اولد در سراسر جهان فروخته است و انتظار میرود که امسال نیز میزان فروش خود را به رقم ۲ میلیون دستگاه برساند. پس از الجی، سونیدومین تولیدکنندهی برتر تلویزیونهای اولد محسوب میشود.
براساس گزارش دیجیتایمز و منابع صنعتی، سال گذشته در مجموع ۲ میلیون دستگاه تلویزیون اولد در سراسر جهان عرضه شد و براساس پیشبینیها انتظار میرود که این رقم در سال جاری به ۳ میلیون دستگاه افزایش یابد.
الجی الکترونیکس بدون شک رهبر بلامنازع عرصهی تلویزیونهای اولد بهحساب میآید. این شرکت سال گذشته توانست حدود ۱.۵ میلیون دستگاه تلویزیون اولد به فروش برساند و ۷۵ درصد از سهم این بازار را به خود اختصاص دهد. پیشبینی میشود که میزان فروش این غول کرهای امسال به رقم ۲ میلیون دستگاه برسد؛ با این حال با افزایش مجموع عرضهی تلویزیونهای اولد انتظار میرود که سهم این شرکت به ۶۶ درصد کاهش یابد.
سونی با اختلاف زیاد در جایگاه دوم قرار دارد. میزان فروش ژاپنیها در سال گذشته ۲۰۰ هزار دستگاه بود؛ با این وجود انتظار میرود که این شرکت در سال ۲۰۱۸ موفق به فروش ۵۰۰ هزار دستگاه تلویزیون اولد شود. پس از سونی، شرکتهای دیگری همچون پاناسونیک، فیلیپس، گراندیگ، لو و همچنین شرکتهای چینی از جمله هایسنس - که امسال نخستین تلویزیون اولد خود را عرضه کرد - مسئول عرضهی ۵۰۰ هزار دستگاه باقیمانده خواهند بود. در گزارش دیجیتایمز آمده است:
علاوه بر عرضهی ۲ میلیون پنل اولد از سوی الجی الکترونیکس در سال ۲۰۱۸، انتظار میرود که الجی دیسپلی نیز ۵۰۰ هزار پنل اولد برای سونی و مقدار مشخصی برای سازندگان چینی تلویزیون عرضه کند.
الجی دیسپلی، شرکت مجزایی که بهعنوان زیرمجموعهی شرکت الجی فعالیت میکند، به تولید انبوه پنلهای اولد تلویزیون در سال ۲۰۱۸ ادامه خواهد داد. این شرکت پنلهای تولیدیاش را به طیفی از دیگر تولیدکنندگان میفروشد و بهزودی کارخانهی اولد نسل بعدی 10.5G خود را با توانایی تولید انبوه پنلهای بزرگتر با وضوح تصویر 8K، افتتاح خواهد کرد.
تلویزیونهای ساختهشده برپایهی فناوری اولد هنوز سهم اندکی از مجموع تلویزیونهای بازار را که با رقم سالیانهی نزدیک به ۲۱۰ تا ۲۲۰ میلیون دستگاه در گردش است، تشکیل میدهند. با این وجود، این فناوری تصویر به تصاحب سهم بیشتر در بازار پرسود دستگاههای لوکس ادامه خواهد داد و ظرفیت آن در سالهای پیشرو به نحو قابل توجهی افزایش خواهد یافت.
در قسمت قبلی به بررسی اولین ابزارهای ذخیرهسازی صدا پرداختیم و با آلات موسیقی خودکار همچون پیانولا و روشهای فیزیکی ذخیره و بازپخش صدا آشنا شدیم. در این قسمت به بررسی نسل دوم ابزارهای ذخیرهسازی صدا میپردازیم. امیدواریم تا انتها زومیت را همراهی کنید.
ابزارهای ذخیرهسازی مغناطیسی صدا
ابزارهایی مانند فونوگراف و گرامافون با گذر زمان به قطعات الکترونیکی بیشتری مجهز شدند؛ اما اساس کارکرد آنها همچنان ثابت مانده بود؛ ارتعاشات صدا برروی شیارهایی که در سطح دیسکها و استوانهها قرار داشتند حک میشد و از آنها برای بازتولید صدا استفاده میشد. در سال ۱۸۹۸، مهندسی دانمارکی بهنام والدمار پولسِن موفق شد اولین ابزار مغناطیسی ذخیرهسازی صدا را تولید کند. اما رواج استفاده از نوارهای مغناطیسی ۴۰ سال بعد در آلمان و در دوران جنگ جهانی دوم شروع شد. در این بخش از جادوی صدا، روند توسعهی ابزارهای مغناطیسی ذخیره و بازپخش صدا را از نظر میگذرانیم.
سیمهای مغناطیسی
اولین تلاشها برای استفاده از میدانهای مغناطیسی جهت ذخیرهی صدا در واپسین سالهای قرن ۱۹ و توسط پولسن دانمارکی انجام شد. او در نهایت در سال ۱۸۹۸ موفق به ساخت دستگاهی برای ثبت و پخش صدا شد؛ وی این دستگاه را «تلگرافون» نامید.
نمونهای از تلگرافون
اساس کار تلگرافون که توسط پولسن ایجاد شد، در تمام ابزارهای ذخیرهسازی مغناطیسی بعدی نیز مورد استفاده قرار گرفت. برای ذخیرهسازی صدا، سیگنالهای الکتریکی که اطلاعات صوتی را در خود جای دادهاند به قطعهای موسوم به «هِد ضبط کنند» (Record Head) منتقل میشوند. این هد الگویی مغناطیسی را برروی یک رسانه (سیم مغناطیسی، نوار مغناطیسی و...) ثبت میکند. الگوی ثبت شده مادامی که میدان مغناطیسی به وسیلهی عوامل خارجی تغییر پیدا نکند روی این رسانه باقی خواهد ماند. برای پخش صدا نیز قطعهای که «هِد پخش کننده» (Playback Head) نامیده میشود روی رسانه (برای مثال، سیم مغناطیسی یا نوار مغناطیسی) قرار میگیرد. رسانه با همان سرعتی که در زمان ضبط شدن اطلاعات صوتی حرکت میکرده به حرکت در میآید. هِد تغییرات میدان مغناطیسی را تشخیص داده و نوسانات الکتریکی ایجاد میکند؛ از این نوسانات الکتریکی برای بازپخش ارتعاشات صدا استفاده میشود. پولسن ساختهی خود را در سال ۱۹۰۰ در نمایشگاه جهانی پاریس به نمایش گذاشت. وی در این نمایشگاه صدای امپراطور وقت اتریش، فرانز جوزف را ثبت کرد؛ این صدای ثبت شده، قدیمیترین نمونهی صدایی است که بهصورت مغناطیسی ضبط شده و هنوز نیز حفظ شده است.
یکی از بزرگترین موفقیتهای تکنیک ضبط مغناطیسی در روز کریسمس ۱۹۳۲ رقم خورد؛ در این روز بیبیسی پذیرفت که استفاده از ابزارهای ذخیرهسازی مغناطیسی را شروع کند. این ابزارها بسیار آسیبپذیر بودند و حمل و نگهداریشان نیازمند توجه و دقت بالا بود؛ اما اجازهی ضبط و بازپخش صدا به مدت ۳۰ دقیقه را فراهم میکردند. علاوهبر این، از سیمهای مغناطیسی بهعنوان ابزاری برای دیکته استفاده میشد. دیگر نیازی نبود که سخنان چهرههای سرشناس (نظیر رجال سیاسی) توسط تند نویسان ثبت شود؛ بلکه میشد آنها را روی سیمهای مغناطیسی ثبت کرد و بعدا از صدای ضبط شده برای تهیهی متن سخنان این افراد استفاده کرد.
تصویری قدیمی از پوستر تبلیغاتی دستگاه سیم مغناطیسی Webster-Chicago
علاوه بر کاربردهای سازمانی، سیمهای مغناطیسی برای ذخیرهسازی موسیقی نیز استفاده میشدند. همچنین، خانوادهها میتوانستند صحبتهای خود را به آسانی و به مدت طولانی روی سیمهای مغناطیسی ذخیره کنند. در حالی که ضبط کنندههای گرامافون خانگی تنها چند دقیقه صدا را ضبط میکردند؛ یک حلقهی ۲۲۰ سانتیمتری سیم مغناطیسی که تنها ۷.۶ سانتیمتر قطر داشت میتوانست مدت ۶۰ دقیقه صدا را ضبط کند.
سیمهای مغناطیسی در دهههای ۴۰ و ۵۰ میلادی به اوج محبوبیت رسیدند و پس از آن تدریجا جای خود را به نوارهای مغناطیسی دادند؛ اما در دههی ۶۰ نیز در برخی محصولات خاص و همچنین در سیستم سرگرمی هواپیماهای مسافربری استفاده از آنها ادامه پیدا کرد. یکی از مشکلات اساسی سیم مغناطیسی، پاره شدن سیمها بود، این سیمها مقاومت کمی در برابر فشار داشتند و به سادگی پاره میشدند. علاوه بر این، اگرچه کیفیت آنها برای ذخیرهی سخنان روزمره و دیکته مناسب بود؛ اما برای ذخیرهی موسیقی از کیفیت خوبی برخوردار نبودند و نمیتوانستند با گرامافونها رقابت کنند.
در این ویدئو میتوانید به نمونه موسیقی پخش شده توسط سیم مغناطیسی گوش فرا دهید.
نوارهای مغناطیسی و مگنتافون
اولین نمونه از نوارهای مغناطیسی کاربردی در دههی ۳۰ در یک لابراتوار آلمانی بهنام «شرکت شمیایی BASF» و با همکاری رادیوی ملی آلمان و شرکت صنایع الکترونیک AEG تولید شد. این نوار برای اولین بار در سال ۱۹۳۵ در دستگاهی به نام «مگنتافون کِی-۱» (Magnetophone K1) مورد استفاده قرار گرفت. تولید نوارهای اولیه با قرار گرفتن پودر اکسید آهن روی سطح نوارهای کاغذی انجام میشد. مادهای که «همبستگر» یا «بایندِر» نامیده میشد وظیفهی ثابت کردن پودر اکسید آن روی کاغذ را بر عهده داشت؛ ضمن اینکه از برخی مواد دیگر برای محکمتر شدن نوار استفاده میشد. پس از مدتی، آلمانیها به تکنیکی موسوم به AC Biasing دست پیدا کردند؛ در این تکنیک، حین ضبط صدا، سیگنالهایی با فرکانسهای غیر قابل شنیدن (در محدودهی ۴۰ تا ۱۵۰ کیلوهرتز) به سیگنال صوتی اصلی اضافه میشد. در نتیجهی اضافه کردن این سیگنال، جزئیات صوتی ثبت شده افزایش پیدا میکرد.
مگنتافون
تلاشهای دانشمندان آلمانی در زمینهی نوارهای صوتی منجر به تولید نوارهای مغناطیسی و دستگاههای ضبط و پخشکنندهای شد که میتوانستند صدا را با کیفیت و جزئیات عالی ثبت کند. در جریان جنگ جهانی دوم، سخنرانیهای رادیویی مقامات نازی بهطور همزمان از چندین مکان پخش میشد؛ برخی از کارشناسان متفقین معتقد بودند که این سخنرانیها ضبط شده هستند، اما کیفیت صدای شنیده شده بسیار بالا بود و مدت سخنرانیها نیز بالاتر از ظرفیت صفحههای ویژهی ضبط گفتار بود. هرچند متفقین میدانستند که آلمانیها پیش از شروع جنگ اقدام به ساخت مگنتافون کرده بودند؛ اما از ساخت نوارهای با کیفیت PVC و تکنیکهای جدید ضبط صدا که توسط دانشمندان آلمانی ایجاد شده بودند اطلاع نداشتند. پس از مدتی، نیروهای متفق از پیشرفتهای آلمانیها در زمینهی ضبط و بازپخش صدا آگاه شدند و توانستند چندین نمونه از آخرین مگنتافونهای آلمانی را به دست آورند. مشاهدهی پیشرفتهای دانشمندان آلمانی در زمینهی ذخیرهسازی صدا با ابزارهای مغناطیسی توجه زیادی را در جامعهی علمی غرب به خود معطوف کرد.
خط تولید مگنتافون
نوارهای حلقه باز
یکی از افرادی که بیشترین نقش را در موفقیت تجاری نوارهای مغناطیسی داشت شخصی بود به نام جان مولین. وی پس از پایان جنگ جهانی دوم توانست چند دستگاه مگنتافون آلمانی را تصاحب کند. او چندین سال از زندگی خود را به بهبود مگنتافونها اختصاص داد و زمانی که مطمئن شد مگنتافون را به تکامل رسانده، راهی هالیوود شد تا این دستگاه را به رؤسای شرکت رسانهای MGM نشان دهد. رؤسای MGM با شنیدن کیفیت صدای مگنتافونِ بهبود یافتهی مولین و با آگاه شدن از ظرفیت ذخیره و بازپخش آن، دانستند که این دستگاه از پتانسیل تجاری بالایی برخوردار است. از آن لحظه به بعد، نوارهای مغناطیسی به ابزاری استاندارد برای پخش موسیقی در میان طرفداران پر و پاقرص موسیقی و استودیوهای موسیقی تبدیل شدند. همانگونه که میدانید، از این نوارها برای ذخیرهی دادههای رایانهای نیز استفاده میشده است.
در زمان گسترش کاربرد نوارهای مغناطیسی، این ابزارها نه با نام مگنتافون، بلکه با عنوان «نوار حلقه باز» (Open-Reel Tape) یا «نوار حلقه به حلقه» (Reel-to-Reel Tape) شناخته میشدند. دلیل این مسئله این است که در این دستگاهها نوار دور یک حلقه پیچیده میشود و در زمان پخش بایستی حلقه روی دستگاه قرار گیرد و انتهای نوار به یک حلقهی خالی متصل میشود. اولین دستگاه حلقه باز تجاری با نام Ampex Model 200 در سال ۱۹۴۸ به بازار عرضه شد. یک سال بعد نیز دستگاههای ارزانقیمت خانگی ارائه شدند که در خانهها و مراکز آموزشی مورد استفاده قرار میگرفتند.
نوار حلقه باز
در دستگاههای خانگی از نوارهایی با عرض یکچهارم اینچ استفاده میشد که با سرعت ۱.۸۷۵ اینچ بر ثانیه حرکت میکردند؛ اما در دستگاههای حرفهایتر از نوارهایی با عرض ۳.۷۵ اینچ استفاده میشد که با سرعت ۷.۵ اینچ بر ثانیه حرکت میکردند. قطر حلقهها نیز بهطور معمول ۷، ۵ یا ۳ اینچ بود. نوارهایی که با سرعت بالاتر حرکت میکردند از کیفیت بالاتری برخوردار بودند؛ اما این به معنی مصرف نوار بیشتر بود.
حلقههای نوار مغناطیسی با موسیقی از پیش ضبط شده در سال ۱۹۴۹ در ایالات متحده عرضه شدند؛ پس از آن ارائهی این حلقهها از سال ۱۹۵۲ در بریتانیا نیز شروع شد و در دههی ۶۰ نوارهای مغناطیسی حلقه باز به اوج محبوبیت خود رسیدند. اما در اواخر دههی ۷۰، نوارهای حلقه به حلقه بهطور کل از خانهها رخت بربسته بودند؛ اگرچه ادامهی استفاده از آنها در استودیوهای حرفهای تا دههی ۸۰ ادامه داشت. دلیل اصلی افول این دستگاهها عرضهی کاستهای نوار مغناطیسی بود. در حالی که دستگاههای پخش نوارهای حلقه باز نسبتا بزرگ و جاگیر بودند و استفاده از نوارهای حلقهباز نیز بهخاطر مکانیزم دستی اتصال حلقهها مشکل بود؛ کاسِتها میتوانستند به آسانی مورد استفاده قرار گیرند. همین عامل نیز تدریجا زمینهی مرگ نوار حلقه باز را فراهم کرد.
در این ویدئو میتوانید نمونه صدای پخش شده توسط دستگاه نوار حلقه باز را بشنوید.
کاستهای نوار مغناطیسی
در دههی پنجاه، برخی شرکتها با جای دادن حلقههای نوار مغناطیسی در محفظههایی، سعی کردند محصولی سادهتر ارائه کنند. از آنجا که حلقههای عادی بسیار حجیم بودند و قرار دادن آنها در یک محفظهی کوچک ممکن نبود؛ شرکتها سعی میکردند از نوارهای باریکتر با سرعت حرکت پایینتر استفاده کنند تا حجم این محفظهها که بعدا «کاست» نام گرفتند کاهش پیدا کند. برای مثال میتوان به محصولی بهنام Mohawk Midgetape اشاره کرد که در آن دو حلقه روی هم در یک محفظه جای گرفته بودند.
کاست و دستگاه ضبط و پخش Mohawk Midgetape
هرچند حمل و نقل این کاستهای اولیه آسانتر بود؛ اما استفاده از نوارهای باریکتر و سرعت پایینِ حرکت نوار به معنی کیفیت پایینتر صدای ضبط شده نیز بود، به همین دلیل، این کاستها برای ضبط و بازپخش موسیقی مناسب نبودند و از آنها فقط برای ضبط صدای افراد در جلسات و سخنرانیها استفاده میشد. در دههی پنجاه شرکتهای مختلفی مانند دیکتافون و فیلیپس کاستهای ویژهی دیکته را ارائه میکردند.
کارتریج نوار صوتی
در سال ۱۹۵۸، RCA که یکی از اصلیترین شرکتهای فعال در زمینهی ارائهی سیستمهای صوتی بود، دست به ارائهی محصولی موسوم به «کارتریج نوار صوتی» (Sound Tape Cartridge) زد؛ هدف RCA ارائهی محصولی بود که جایگزین نوارهای حلقه باز شود. در این محصول از نوارهای یکچهارم اینچی استفاده شده بود که با سرعت ۳.۷۵ اینچ بر ثانیه حرکت میکرد و میتوانست مجموعا ۶۰ دقیقه موزیک را در خود جای دهد. کیفیت صدای تولید شده عالی نبود؛ اما برای مصارف خانگی کفایت میکرد. علیرغم اهداف بلندپروازانهی RCA، تاخیر در عرضهی دستگاههای پخش کننده و همچنین تاخیر در عقد قرارداد با شرکتهای تولید کنندهی موسیقی موجب شد این محصول به یک شکست تبدیل شود؛ به گونهای که در سال ۱۹۶۴ ارائهی این محصول پایان یافت.
دستگاه پخش کارتریج نوار صوتی
کارتریجهای 4Track و 8Track
در سال ۱۹۶۲ شخصی به نام ارل مونتز دست به ارائهی کارتریجهایی موسوم به 4Track یا Stereo-Pak زد؛ این کاستها برای پخش موسیقی در خودروها ساخته شده بودند اما بعدا پخش کنندههای خانگی نیز ارائه شدند. علیرغم کیفیت نه چندان بالای صدا، به دلیل اندازهی کوچک کارتریجها، این محصول با اقبال نسبی روبهرو شد و استفاده از آن تا سال ۱۹۷۰ ادامه داشت.
Stereo-Pak جای خود را به رقیبی داد که 8Track یا «استریو-۸» (Stereo 8) نامیده میشد. این محصول توسط مجموعهای از شرکتها ارائه میشد؛ اصلیترین اعضای این مجموعه فورد، جنرال موتورز، موتورولا، RCA، Ampex و Learjet بودند. استریو-۸ در سال ۱۹۶۴ عرضه شد و هدف اصلی آن آوردن موسیقی به درون خودروها بود. به لطف برخورداری از حمایت خودروسازانی همچون فورد و به واسطهی رشد بازار خودرو در ایالات متحده، استریو-۸ به یک موفقیت تمام عیار تبدیل شد.
دلیل انتخاب نام «استریو-۸» یا 8Track این بود که نوارهای مغناطیسی مورد استفاده در آن به ۴ مسیر یا Track تقسیم شده بودند و هر Track نیز به دو مسیر فرعی برای ثبت سیگنالهای صوتی چپ و راست تقسیم شده بود؛ به همین دلیل از نام استریو-۸ استفاده میشد. ساختار استریو-۸ نیز در نوع خود جالب بود، این کارتریجها تنها یک حلقه داشتند؛ نوار از بخش درونی حلقه خارج میشد و پس از پخش شدن، روی بخش بیرونی جمع میشد (به تصویر زیر توجه کنید). به واسطهی استفاده از تنها یک حلقه، امکان حرکت نوار بهصورت معکوس وجود نداشت. در سال ۱۹۶۶ پخش کنندههای خانگی استریو-۸ نیز معرفی شدند؛ اما استقبال چندانی از آنها صورت نگرفت.
نمای بیرونی و اجزای داخلی کارتریج استریو-۸
استریو-۸ نیز علیرغم موفقیتاش از مشکلاتی رنج میبرد. در بسیاری از موارد نوار در کارتریج گیر میکرد؛ کیفیت صدا نیز به هیچوجه دلچسب نبود و طرفداران پر و پا قرص موسیقی را آزردهخاطر میکرد. تولید کنندگان نیز تدریجا برای کاهش هزینهها دست به استفاده از نوارهایی با کیفیت پایینتر زدند که موجب افت بیش از پیش کیفیت صدا شده بود. در دههی هشتاد استریو-۸ تدریجا از رده خارج شد تا جای خود را به نوار کاست دهد. در این ویدئو میتوانید نمونه صدای پخش شده توسط یک پخش کنندهی خانگی استریو-۸ را بشنوید.
نوار کاست
نوار کم حجم (Compact Cassette) که در ایران بیشتر با نام نوار کاست شناخته میشد را میتوان موفقترین ابزار ذخیرهسازی صدا به صورت مغناطیسی به شمار آورد. این کاستها در سال ۱۹۶۳ توسط فیلیپس و به منظور دیکته ارائه شدند؛ اما کیفیت مناسب و ابعاد کوچک آنها به این معنی بود که برای ذخیره و پخش موسیقی نیز مناسب بودند. نوارهای استفاده شده به ۴ مسیر (Track) تقسیم میشدند؛ هر دو مسیری که در کنار هم قرار داشتند نیز برای ذخیرهی سیگنالهای چپ و راست مورد استفاده قرار میگرفتند. به این شکل، با حرکت نوار در هر جهت، صدای ثبت شده روی دو مسیر پخش میشد و با تغییر جهت حرکت نوار، امکان گوش دادن به صداهای متفاوتی وجود داشت.
کارتریج نوار صوتی (سمت راست) در مقایسه با نوار کاست (سمت چپ)
قطر نوارهای استفاده شده ۴ میلیمتر بود و با سرعت ۴.۷۶ سانتیمتر بر ثانیه حرکت میکردند. کاستها معمولا در ظرفیتهای ۶۰ دقیقهای (۳۰ دقیقه در هر سمت)، ۹۰ دقیقهای (۴۵ دقیقه در هر سمت) و ۱۲۰ دقیقهای (۶۰ دقیقه در هر سمت) ارائه میشدند. کاستهایی که ظرفیت بالاتری داشتند معمولا از نوارهای نازکتری استفاده میکردند که کیفیت پایینتری داشتند و به آسانی پاره میشدند؛ به همین دلیل حتیالامکان از کاستهای ۶۰ دقیقهای برای ذخیرهی موسیقی استفاده میشد. کاستهایی با ظرفیت ۱۵ دقیقه نیز ارائه میشدند؛ اما از آنها بیشتر برای ذخیرهی داده استفاده میشد.
با گذر زمان، مواد استفاده شده برای ساخت کاستها نیز دستخوش تغییراتی شدند؛ در کاستهای نوع اول (Type I) از نوارهایی با پوشش فریک اکسید استفاده میشد. در نوارهای نوع دوم (Type II)، فریک اکسید جای خود را به کروم داد. برای مدتی نیز نوارهای نوع سوم (Type III) با ترکیبی از فریک اکسید و کرومیوم دیاکسید ارائه میشدند. آخرین نوع از کاستها نیز که نوع چهارم (Type IV) نام گرفتند از ذرات فلز خالص برای پوشش نوار استفاده میکردند.
فیلیپس به شرکتهای سازندهی موسیقی اجازه داد بهطور مجانی و بدون نیاز به پرداخت حق امتیاز از نوارهای کاست برای پخش موسیقی استفاده کنند. این مسئله، در کنار کیفیت مناسب نوارها باعث شد نوارهای کاست به موفقیتی تمامعیار تبدیل شوند. نوارهای کاست با موسیقی از پیش ذخیرهشده از سال ۱۹۶۵ در اروپا به فروش میرسیدند؛ طی دهههای ۷۰ و ۸۰ نوار کاست به عنوان اصلیترین ابزار ذخیره و فروش موسیقی شناخته میشدند؛ اما در دههی ۹۰ تدریجا جای خود را به لوحهای فشرده (CD) دادند.
واکمن
یکی از دلائل محبوبیت نوارهای کاست، پخشکنندههای کوچک و قابل حملی بودند که توسط سونی عرضه میشدند و «واکمن» نام داشتند. اولین واکمن در ابتدای جولای ۱۹۷۹ (۱۰ تیر ۱۳۵۸) عرضه شد. در زمانی که خبری از آیپاد و گوشیهای هوشمند نبود؛ واکمن ابزاری رؤیایی برای پخش موسیقی بود. سونی در مجموع ۲۰۰ میلیون پخش کنندهی نوار کاست از سری واکمن را به فروش رساند که یک موفقیت تمامعیار قلمداد میشود. سونی در محصولات بعدی خود نیز به استفاده از برند واکمن ادامه داد و سعی کرد تا از محبوبیت این برند خوشنام استفاده کند.
در این قسمت به معرفی ابزارهای مغناطیسی ذخیرهسازی صدا پرداختیم و اصلیترین تحولات صورت گرفته در زمینهی ذخیرهسازی صدا در دهههای ۳۰ تا اوائل دههی ۹۰ را مرور کردیم. در بخش بعدی جادوی صدا نگاهی خواهیم داشت بر ابزارهای ذخیرهسازی صدا در عصر دیجیتال.
واکمن سونی
روز گذشته گمرک ایران تعرفه جدید خودروهای هیبرید را در شرایطی اعلام کرد که طبق جدول جدید تعرفهها، دولت از مقررات واردات هیبریدها عقبنشینی کرد. در دیماه سال گذشته همزمان با اعلام دستورالعمل واردات خودروهای سواری تعرفه هیبریدها نیز در کنار مقررات ورود خودروهای بنزینی دستخوش تغییر و تحولاتی شد؛ بهطوریکه تعرفه واردات این خودروها با رشدی فزاینده از ۴ به ۱۵ تا ۱۰۰ درصد بنابر حجم موتور و میزان مصرف سوخت فسیلی افزایش یافت.
در مورد چرایی اقدام دولت در این زمینه، اظهارنظرهای متفاوتی بیان میشود حال آنکه بهنظر میرسید رویکرد اصلی وزارت صنعت در واردات خودروهای هیبریدی آن بوده است که این خودروها صرفا با سوخت هیبرید یا برقی باشد و از سوختهای فسیلی صرفا برای شارژ باتری و نه برای حملونقل استفاده کنند. برخی مسئولان این وزارتخانه تاکید داشتند که اگر بنابر استفاده از سوخت فسیلی در این خودروها باشد، واردات این خودروها با حجم موتور بیش از ۲ هزار سیسی و تعرفه خودروهای برقی تاثیری بر کاهش آلودگی هوا ندارد.
در هر صورت آنچه مشخص است با اعتراض برخی فعالان زیست محیطی و همچنین واردکنندگان و شکایت بردن به مقامات بالای دولتی، تعرفهها روند کاهشی پیدا کرد؛ بهطوریکه در جدول دیروز گمرک کف تعرفه خودروهای هیبریدی ۵ درصد و سقف آن ۲۵ درصد اعلام شده است.در کتاب مقررات واردات و صادرات آمده است که خودروهای بنزینی- هیبرید با حجم موتور پیستونی درونسوز جرقهای ۱۵۰۰ سیسی و کمتر، حقوق ورودی ۵ درصدی دارد حال آنکه همین خودرو با موتور ۱۵۰۰ سیسی تا ۲۵۰۰ سیسی تعرفه ۲۵ درصدی خواهد داشت.
در مقررات دیماه سال گذشته هیات دولت مجموع حقوق گمرکی و سود بازرگانی هیبریدیها بین ۱۵ تا ۱۰۰ درصد تعیین شده بود. حال آنکه در جدول جدید، کف تعرفه هیبریدیها ۵ و سقف آن ۲۵ درصد در نظر گرفته شده است. البته در جدول قبلی، خودروهای هیبریدی بیش از ۲۵۰۰ سیسی از تعرفهای بین ۹۵ تا ۱۰۰ درصد برخوردار بودند حال آنکه در جدول دیروز گمرک از خودروهای بالای ۲۵۰۰ سیسی هیبرید خبری نیست.
یک هیدروژل تصفیه آب پیشرفته میتواند حتی شورترین آب دنیا در دریای مرده را نمکزدایی کند.
به نقل از ساینسالرت، آب شیرین و تمیز یکی از مهمترین منابع طبیعی مورد نیاز جمعیت رو به رشد زمین است. کمبود آب آشامیدنی همچنان در مناطق مختلف جهان در حال گسترش است و تنها منحصر به کشورهای در حال توسعه نیست.
فجایع طبیعی در سراسر دنیا میتواند در کمبود آب نقش مهمی داشته باشد.
یک گروه از محققان دانشگاه "تکزاس آستین"، یک نوع جدید از یک فناوری کم هزینه ابداع کرده است که میتواند در شرایطی که آب تمیز در دسترس نیست، مورد استفاده قرار بگیرد.
این ژل-پلیمر هیبریدی جدید با استفاده از انرژی خورشیدی محیط برای تولید آب آشامیدنی از هر منبعی، حتی از آب دریای مرده که شورترین آب روی زمین است، استفاده میشود.
این تیم از دانشگاه "تگزاس آستین" این هیدروژل را تحت هدایت "جیهوا یو"، استاد دانشکده مواد و مهندسی مکانیک این دانشگاه طراحی کرده است.
این گروه حقیقتا چیزی منحصر به فرد ایجاد کردهاند؛ یک تکنولوژی مقرون به صرفه که به اندازه کافی کوچک و کاربرپسند است و ترکیبی از ژل-پلیمر است.
این ماده به آب جذب میشود (هیدروفیلی یا آبدوست است) و خواص نیمه هادی دارد که انرژی خورشیدی را جذب میکند.
"یو" گفت: ما اساسا رویکرد کلی تبخیر آب قراردادی خورشیدی را بازنویسی کردهایم.
این سیستم مانند دیگر سیستمهای تصفیه نمکزدایی، بخار آب ایجاد میکند و سپس بخار را به یک واحد متراکم تبدیل میکند که نتیجه آب شیرین است.
محققان بر خلاف ترتیبهای سنتی، سیستمهایی را طراحی کردهاند که آلایندهها را بهتر از دیگر سیستمهای بازار فیلتر میکنند. استفاده از این ژنراتور بخار خورشیدی مبتنی بر هیدروژل همچنین به این معنی است که سیستم تصفیه، آب را ارزانتر از تصفیهکنندههای دیگر تصفیه میکند.
یکی از محققان میگوید: تصفیه آب از طریق تقطیر یک روش رایج برای تولید انبوه آب شیرین است. با این حال، فناوریهای تقطیر فعلی، مانند تقطیر فلش چند مرحلهای و تقطیر چند اثر، نیاز به زیرساختهای قابل توجه و بسیار نیرومندی دارند.
وی افزود: استفاده از انرژی خورشیدی به عنوان پایدارترین منبع حرارت برای انجام تقطیر، به طور گسترده در نظر گرفته شده است که یک جایگزین عالی برای نمکزدایی و تصفیه آب است.
این گروه سعی کرد شوری را از نمونههای آب دریای مرده کاهش دهد. دریای مرده با شوری 342 گرم در هر کیلوگرم یا 34.2 درصد شوری، نزدیک به 10 برابر شورتر از اقیانوس است.
با آزمایش سیستم جدید با نمونههای آب دریای مرده، گروه با موفقیت به استانداردهای قابل قبول آب آشامیدنی که توسط سازمان بهداشت جهانی و همچنین آژانس حفاظت از محیط زیست ایالات متحده آمریکا (EPA) تعیین شده بود، رسید.
"یو" گفت: آزمایشات ما در فضای باز، تولید آب آشامیدنی روزانه تا 25 لیتر در هر متر مربع، به اندازه کافی برای نیازهای خانگی را نشان داد. هیدروژلها به راحتی میتوانند برای جایگزینی اجزای اصلی در بسیاری از سیستمهای خنککننده خورشیدی جایگزین شوند، بنابراین نیاز به تعمیرات کامل سیستمهای آب شیرین که در حال استفاده است را از بین میبرند.
"یو" و تیم او نه تنها با نمونههای دشوار موفق به تصفیه شدند، بلکه ثابت کردند که هیدروژلها میتوانند به فیلتر کردن سایر آلایندهها در آب کمک کنند. این کار شامل چیزهایی مانند سرب، فلوراید بیش از حد و سایر مواد شیمیایی است.
در حال حاضر "یو" و تیم او با دفتر فناوری تجاری دانشگاه "تگزاس" همکاری کردهاند تا هیدروژلها را برای افرادی که ممکن است به آنها نیاز داشته باشند، در دسترس قرار دهد.
.: Weblog Themes By Pichak :.