توییتر را میتوان شبکهی اجتماعی مبتنی بر اخبار و یکی از تأثیرگذارترین ابزارهای اجتماعی نامید. این شبکهی اجتماعی با وجود کوچکتر بودن نسبت به رقبایی همچون اینستاگرام و فیسبوک، تأثیرگذاری بالایی روی کاربران دارد و یکی از پرطرفدارترین پلتفرمهای انتشار اخبار سریع است.
تقریبا تمامی ژورنالیستهای جهان در توییتر عضو هستند. آمار جالب توجه اینکه تا سال ۲۰۱۶، حدود ۸۳ درصد از رهبران سیاسی جهان نیز در این شبکهی اجتماعی فعال بودهاند. این سرویس، ماهانه ۳۳۰ میلیون عضو فعال دارد و به این آمار، باید ۵۰۰ میلیون نفری را که بدون عضویت تنها از آن بازدید میکنند نیز اضافه کرد.
روند استخدامی در شرکتهای بزرگ همیشه برای کاربران جذاب بوده است. مقایسهی این روندها با یکدیگر و آشنایی با فرآیندهای استخدام شرکتهای فناوری نیز میتواند نکات آموزشی متنوعی برای مدیران داشته باشد. در ادامهی این مطلب زومیت، به بررسی کلی فرآیند استخدام در توییتر میپردازیم.
فرآیند استخدام در توییتر
یکی از نکات جالب در مورد استخدام در توییتر این است که برخی افراد بدون پیشگام شدن برای جذب در این شرکت، به کار در آن دعوت میشوند. کتلین ویگنوس یکی از مدیران میانی استخدام در توییتر است که با تمرکز روی مهندسی نرمافزار فعالیت میکند. او در این باره میگوید:
مدیران استخدامی معمولا بهطور مستقیم با کاندیداها تماس میگیرند. اهداف اصلی تماس اولیه، یکی تشخیص اهداف کوتاهمدت و بلندمدت فرد مورد نظر و تطبیق آن با موقعیت شغلی موجود در توییتر و دیگری، مطالعهی مهارتهای او و مقایسه با مهارتهای مورد نیاز موقعیت شغلی است.
ما کاندیداهای مورد نظر را از منبع مختلف از کنفرانسها گرفته تا سایتهای کاریابی و لینکدین پیدا میکنیم.
ویگنوس در ادامه به این نکته اشاره میکند که اقدام برای استخدام در توییتر با اغلب شرکتهای فناوری متفاوت است. آنها شغل دقیق فرد کاندیدا را پیش از تماس با او مشخص میکنند. این در حالی است که در بقیهی شرکتها ابتدا به دنبال فردی مناسب هستند و پس از استخدام، جایگاه مناسبی برای او در نظر گرفته خواهد شد. در مورد فرآیند مصاحبه، پس از مصاحبهی کوتاه مدیر استخدامی، فرآیند آزمون فنی و سپس چهار مصاحبهی مجزا با اعضای تیم مورد نظر انجام میشود.
با توجه به موارد گفتهشده به نظر میرسد که فرآیند استخدام در توییتر زمانبر باشد. اما تیفانی اوشه، از کارمندانی که بهتازگی در پست دستیار مدیر محصول به توییتر اضافه شده است، عنوان میکند که این شرکت مهارت بالایی در تسریع و کوتاه کردن فرآیند استخدام دارد. او در این باره میگوید:
از زمان درخواست من برای استخدام تا شروع اولین مصاحبهی ویدیویی تنها دو هفته طول کشید. یکی از مصاحبههای ویدیویی برای بررسی رزومهی من بود و در دیگری، مهارت و بینش من در ارتباط با طراحی محصول مورد بررسی قرار گرفت. تیم استخدام و مصاحبهکنندگان، انعطافپذیری بالایی برای هماهنگی با برنامهی زمانی من داشتند. آنها حتی منابعی برای آمادهتر شدن من در اختیارم قرار دادند.
یک هفته بعد از مصاحبههای ویدیویی، اوشه برای انجام مصاحبههای نهایی به دفتر اصلی توییتر در سانفرانسیسکو دعوت شد. او چهار مصاحبهی مختلف با کارمندان فعلی شرکت انجام داد و از این جلسات بهعنوان صحبتهایی دوستانه یاد میکند.
ویگنوس در مورد جلسات مصاحبه در توییتر میگوید آنها تلاش میکنند تا خستگی و زمخت بودن این جلسات را تا حد امکان کاهش دهند. آنها جلسات را بهگونهای برگزار میکنند که در خلال کارهای روزانهی کارمندان باشد و تجربهای واقعی به کاندید مورد نظر القا کند. جلسات نهاری که در میان مصاحبهها در نظر گرفته میشود، فرد مورد نظر را در شرایطی قرار میدهد که بهراحتی در مورد کار در توییتر صحبت کند. در نهایت همهی موارد به گونهای طراحی میشود که کاندیدا بتواند بهترین عملکرد خود را نشان دهد.
معمایی در کار نیست
اغلب شرکتهای بزرگ فناوری سؤالهای خاصی در جلسات مصاحبه دارند که بعضا به شهرت زیادی رسیدهاند. معماهایی که لزوما با شغل مورد نظر فرد همخوانی ندارند و اکثرا برای سنجش هوش عملکردی و هوش هیجانی استفاده میشوند. توییتر به این سبک از سؤالات اعتقاد ندارد. به عبارتی تنها سؤالاتی که مرتبط با جایگاه شغلی کاندیدا باشند، در جلسات مصاحبه مطرح میشوند.
البته اگرچه خبری از معماهای پیچیده در توییتر نیست؛ اما بخشی از فرآیند استخدامی آن برای تمامی کاندیداها نگرانی ایجاد میکند: بخش کدنویسی برای تحلیل فنی. این بخش، توانایی حل مسئله را در کنار تواناییهای فنی کاندیدا به توییتر و مدیرانش نشان میدهد. برخی از کاندیداها بسته به تیمی که برای استخدام در آن اقدام کردهاند، اجازهی حل مسائل و چالشها را در خانه نیز خواهند داشت. این گزینه بهمنظور قرار دادن کاندیدا در بهترین شرایط کاری و آسوده بودن از لحاظ ابزار و شرایط حل مسئله در فرآیند استخدام در توییتر گنجانده شده است.
اوشه در مورد دشوارترین بخش فرآیند استخدامش میگوید:
پراسترسترین بخش فرآیند استخدامی من، مصاحبههای حضوری بود. اینکه تمام فعالیتهای شما در مکانی که تاکنون حضور نداشتهاید سنجیده میشود، شرایط دشواری رقم میزند. علاوه بر آن، شغل مدیریت محصول بهگونهای است که باید در فرآیند استخدام با ایدههای جدید و نوآورانه حضور داشته باشید. قطعا پیدا کردن ایدههای جدید در حالتی که میدانید فردی در اتاق در حال بررسی شما است، بسیار دشوار خواهد بود.
البته اوشه به این نکته اشاره میکند که توییتر در زمینهی فراهم کردن شرایط راحت برای کار آزمایشی در طول فرآیند استخدام، از تمام شرکتهای دیگر برتر بوده است. او به این نکته اشاره میکند که فرآیند بررسی عملکرد او نیز بهسرعت انجام شده و در نهایت، کل فرآیند اقدام برای استخدام تا نهایی شدن پذیرش در توییتر کمتر از دو ماه به طول انجامیده است. اوشه در نهایت به این نکته اشاره میکند که خجالتی نبودن در مورد علاقهمندیها و درخواستهای شغلی، در فرآیند استخدام بسیار مهم است.
سؤال مهم این است که در نهایت چه چیزی باعث میشود یک کاندیدا در توییتر پذیرفته شود؟ به بیان دیگر، وقتی دو نفر با دانش فنی و مهارتهای برابر وارد فرآیند استخدام در توییتر میشوند، کدامیک پیروز خواهد شد؟ ویگنوس جواب این سؤال را مهارتهایی همچون فروتنی، خودآگاهی و طرز تفکر مبتنی بر رشد میداند. علاوه بر آن، رفتارهایی که نشاندهندهی فعال بودن و علاقهمندی به کار در محیطی مبتنی بر همکاری باشند، امتیاز مثبت محسوب میشوند.
نظر شما چیست؟ آیا میتوان فرآیندهای استخدامی در شرکتهای بزرگ دنیا را به مرور در شرکتهای ایرانی اجرا کرد؟ چالشهای اجرای این روندها چه هستند و آیا لزومی در بهکارگیری آنها در اکوسیستم کسب و کار داخلی وجود دارد؟
اسکات کلی فضانورد ناسا که طی سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۶، به مدت یک سال در ایستگاه فضایی بینالمللی اقامت کرد، توانست اطلاعات ارزشمندی در مورد تأثیر فضا بر انسان در اختیار دانشمندان قرار دهد. اسکات کلی در طول سالی که در ایستگاه فضایی بینالمللی سپری کرد، جهش ژنتیکی نداشت. ممکن است این تصور با توجه به اخبار ضدونقیض در برخی رسانههای خبری برای بسیاری از مخاطبان به وجود آمده باشد. همانطور که میدانید، برخی گزارشهای خبری از تغییر ۷ درصدی ژنهای فضانورد سابق ناسا خبر داده بودند.
اسکات کلی در همین رابطه در توییتر شخصی خود نوشت:
۷ درصد از DNA من تغییر کرده است! چه کسی میداند؟ همین حالا از این موضوع باخبر شدم. این میتواند خبر خوبی باشد. من دیگر نباید دوقلوی همسان مایک کلی باشم!
این موضوع، همانطور که بسیاری اشاره کردند، کاملا بیمعنی است. کد ژنتیکی کلی (هزاران جفت پایهای که DNA را تشکیل میدهند) تغییری نکردهاند. در عوض، ناسا در بررسیهای طولانیمدت خود از کلی، برخی شواهد اولیهی (تغییرناپذیر) در مورد تغییراتی در ژنهای او (در زمان اقامت طولانیمدت در فضا و بعد از بازگشت) گزارش کرده است.
این موضوع پس از کنفرانس خبری ناسا در خبرگزاریهای مختلف منتشر شد و نشان داد که در این رابطه سردرگمی زیادی وجود دارد. مشخصا ناسا از همان ابتدا، به بیان ژنهای کلی علاقهمند بود. بنابراین اسکات کلی یک سال را در فضا گذراند. ناسا کنجکاو بود که بدانددر طول اقامت انسان در فضا، چه اتفاقی برای بدن میافتد.
اسکات کلی و کیهانشناس روس به نام میخائیل کورنینکو، ۳۴۰ روز (بین سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶) در ایستگاه فضایی بینالمللی گذراندند. این مأموریت طولانیمدت، بهنوعی آزمون مهمی برای مأموریتهای آینده به مریخ و فراتر از آن بود. سفر به مریخ چند ماه تا یک سال طول میکشد و ناسا کنجکاو است که ببیند اقامت طولانیمدت در فضا میتواند تا چه حدی روی بدن انسان تأثیر بگذارد.
ناسا و شرکای بینالمللیاش معمولا فضانوردان را به مأموریتهای ششماهه در ایستگاه فضایی میفرستند. اما حتی گذراندن نیمی از سال در فضا، عوارضی دارد. فضانوردان معمولا در مورد بینایی خود مشکلاتی دارند و حتی پس از بازگشت به خانه به حالت عادی بازنمیگردند. همچنین بخشی از تودهی استخوانی فضانوردان از دست میرود که منجر به شکنندگی استخوانهای آنها میشود. قرار گرفتن در شرایط بیوزنی، موجب کاهش حجم عضلانی میشود که فضانوردان را ضعیفتر و به لحاظ بدنی ناهماهنگتر میکند. علاوه بر این، فضانوردان به دلیل نبود صبح و شب واقعی دچار کمخوابی میشوند و همیشه احساس پرواززدگی میکنند. موضوع دیگر اینکه دانشمندان نگران هستند که مأموریتهای طولانیمدت میتوانند روی ویژگیهای زیستشناختی انسان تأثیر بسزایی داشته باشند؛ از تغییر سطح باکتریهای مفید در روده تا کاهش قدرت سیستم ایمنی بدن.
مارک و اسکات کلی
ناسا در سلسله پژوهشهای دوقلوها، تغییرات بدن کلی را نسبت به فضانوردانی که مدتزمان کوتاهی در فضا سپری کردهاند، مقایسه میکند. سؤال اصلی این است: آیا حضور بیشتر در فضا موجب اختلالات بیشتر میشود؟ اسکات کلی بهعنوان موضوع یک آزمایش کمی خاص است. شاید از برادر دوقلوی همسان او، مارک کلی، شنیده باشید.
اسکات کلی به ناسا پیشنهاد کرد که از او و برادرش مارک، بهعنوان موضوع یک پژوهش استفاده کنند. ناسا از این ایده استقبال کرد و از پژوهشگران مختلف در حوزههای مختلف، درخواست کرد که پیشنهادات خود را برای پژوهشهای متفاوتی در مورد دوقلوهای کلی ارائه دهند. اکنون در مجموع، ۱۰ پروژهی پژوهشی در رابطه با آنچه «پژوهش دوقلوهای ناسا» نامیده میشود، وجود دارد؛ از آزمایش تواناییهای شناختی دوقلوهای کلی تا ارزیابی تغییرات در نحوهی بیان ژنها و علائمی از تغییرات متابولیسمی آنها. البته این کنترل ۱۰۰ درصد کامل نیست؛ به دلیل اینکه پژوهشگران باید اطلاعات در دورههای مختلف را با هم مقایسه کنند. اگر سطح (اطلاعات زیستشناختی) اسکات در هر یک از این تستها نسبت به مارک در زمان خاصی بهطور گستردهای متفاوت باشد، ممکن است بتوان این تغییرات را به زمانی که اسکات در فضا صرف کرده است، مرتبط دانست. بههمین دلیل است که برخی سوءتعبیرها در مورد نتایج این آزمایشها به وجود آمده است.
به کنفرانس خبری ناسا بازگردیم، جایی است که این سوءتعبیرها به وجود آمدند. در این کنفرانس که روز ۳۱ ژانویه برگزار شد، ناسا گزارش کرد:
پژوهشگران اکنون میدانند که ۹۳ درصد از ژنهای اسکات پس از فرود (به زمین) به حالت عادی بازگشتهاند. با وجود این، ۷ درصد باقیمانده نشان از تغییرات درازمدت در ژنهای مربوط به سیستم ایمنی بدن، ترمیم DNA، شبکههای تشکیل استخوانی، هیپوکسی (کاهش اکسیژنی در بافتهای بدن) وهیپرکاپنی (افزایش بیش از حد دیاکسید کربن در خون) دارند.
در ماه ژانویه که این کنفرانس خبری برگزار شد، توجهات زیادی به خود جلب نکرد. ناسا گزارش نتایج حاصل از پژوهش نهایی را - که انتظار میرود، اواخر سال جاری میلادی منتشر شود - منتشر نکرده است. این موضوع میتواند دقیقا به این معنا باشد که ناسا هنوز مشغول کار روی این پروژه است. در نهایت، اواسط ماه گذشته بود که برخی رسانهها به دلایلی نامشخص به این موضوع پرداختند.
یکی از این رسانهها، Newsweek بود که یادداشتی با این تیتر منتشر کرد:
اسکات کلی: فضانورد پژوهش دوقلوهای ناسا، تأیید کرد که DNA فضانوردان واقعا در فضا تغییر میکند.
اما Live Science، دیگر رسانهای که به این موضوع پرداخت، مطلب تحسینبرانگیزی با این تیتر منتشر کرد:
ما در مورد تغییر ژنهای اسکات کلی در فضا، کاملا در اشتباه بودیم.
طرح کلی پژوهش دوقلوهای ناسا
این موضوع بیشتر به این دلیل سوءبرداشت شد که ناسا روشن نکرده بود تغییر در ژن به چه معنا است. اگر ۷ درصد از DNA فردی تغییر کند، دیگر انسان نیست! انسانها و شامپانزهها از لحاظ ژنتیکی ۹۸.۸ درصد به هم شبیه هستند. در واقع مشخصا منظور ناسا، تأثیرپذیری ژنها در طول سفر فضایی بوده و بدون شک اسکات کلی هنوز انسان است و هنوز دوقلوی مارک کلی، با DNA یکسان است. پس چه چیزی تغییر کرده است؟ بیان ژن.
توضیح مختصری در رابطه با بیان ژن
انسانها حدود ۲۰ هزار ژن قرارگفته در ۲۳ کروموزوم DNA دارند. هر فردی هر یک از این ژنها را در هر سلول بدن خود دارد. با وجود این، سلولها متفاوت هستند؛ سلولهای عصبی بههیچوجه شبیه سلولهای معده نیستند و عملکردی بسیار متفاوت دارند. یکی سیگنالهای الکتریکی و شیمیایی را در سیستم عصبی انتقال میدهد و دیگری برای کمک به هضم مواد غذایی، اسید را منتقل میکند.
تفاوتها به دلیل اختلافات در DNA نیستند؛ بلکه این بهدلیل نحوهی بیان ژن است. مسیرهای شیمیایی پیچیده و حلقههای بازخورد منجر به فعال شدن ژنهای خاص و برعکس، غیر فعال شدن برخی ژنهای دیگر میشود. هر کدام از ژنها برای یک پروتئین برنامهریزی شدهاند و بسته به اینکه کدام ژنها فعال باشند، ساختارهای مختلف ساخته میشوند و اتفاقات مختلفی رخ میدهد.
تغییرات ظریف در بیان ژن، نورونهای فرد را به سلولهای خونی تبدیل نمیکند؛ اما میتواند کارکرد آنها را تغییر دهد. تغییرات در بیان ژن میتواند سلولها را به سلولهای سرطانی تبدیل کند یا موجب زنجیرهای از رویدادها شود که شانس ابتلای فرد به بیماری قلبی را افزایش دهد. راههای مختلفی برای شناسایی تغییرات بیان ژن وجود دارد. یکی با نگاه کردن به سطوح RNA و مولکولهای پیامرسان آن است که به کارکرد و ساخت پروتئین برای کدهای ژن کمک میکند. روش دیگر دنبال کردن متیلاسیون است؛ زمانی که یک مولکول DNA به یک مادهی شیمیایی میچسبد، این ماده میتواند این بخش از ژن را فعال کند.
ناسا دوباره تغييراتي در ژنهاي مربوط به سيستم ايمني اسکات کلی گزارش کرد. ما نمیتوانیم از این موضوع چیز زیادی بدانیم و باید منتظر مقاله نهایی باشیم. ناسا در بهروزرسانی کنفرانس خود روشن کرد که تغییر ۷ درصدی بیان ژن کلی، بسیار کم و احتمالا در محدودهی انسانهایی است که تحت فشار قرار میگیرند؛ مانند کوهنوردان یا غواصان.
یکی دیگر از تیمهای پژوهش دوقلوهای ناسا، بهدنبال تغییرات تلومر کلی است. با بالا رفتن سن، تلومرهای فرد (در توالیهای تکراری انتهای کروموزومِ سلولهای سفید خون) کوتاه میشوند. بنابراین ناسا انتظار داشت تلومرهای اسکات کلی پس از سپری کردن یک سال در فضا، کوتاه شده باشد؛ اما در کمال شگفتی، نتایج اولیه نشان از افزایش طول تلومرها یا افزایش جمعیت سلولهایی داشت که دارای تلومرهای بلندتری بودند. این ادعای دیگری است که باید زمانی که مقاله نهایی منتشر میشود، به دقت ارزیابی شود.
برای قضاوت در مورد تغییر کردن کلی در فضا، خیلی زود است
بهطور کلی، نتیجهگیری دقیق در مورد اینکه چه جنبههایی از سفرهای فضایی به این تغییرات منجر میشود (در صورتی که واقعی باشند) دشوار است. ران بلکمن، پژوهشگر ژنتیکی از دانشگاه مینهسوتا، میگوید ژنها همواره فعال و غیر فعال میشوند و این چرخهها اساسا روی همه چیز تأثیر میگذارند. استرس، رژیم غذایی، قرار گرفتن در معرض عوامل بیماریزا، فعالیت بدنی و حتی انزوا میتواند بهطور بالقوه باعث تغییر نحوهی فعال و غیر فعال شدن ژنها شود. بسیاری از ژنها نیز بر اساس یک ریتم شبانهروزی فعالیت میکنند؛ به این معنی که بهصورت منظم در یک چرخهی ۲۴ ساعته گردش میکنند. بنابراین، حتی پژوهشی انجام شد که نشان میداد مدیتیشن در نحوهی بیان ژن تأثیر میگذارد.
تمام این موضوعات باعث میشود که کار برای شناسایی تغییرات بیان ژن (مانند تفاوت بین سلول سرطانی و یک سلول سالم) و آنچه دقیقا باعث این تغییرات میشود دشوارتر شود. اگر چنین تغییراتی وجود داشته باشد، سخت است که آنها را به هر جنبهای از سفرهای فضایی مرتبط بدانیم. چنین مواردی میتوانند به دلیل قرار گرفتن در شرایط بیوزنی، عدم ورزش و تحرک یا اختلال خواب یا رژیم غذایی (خوردن غذای یخزده و خشک) به وجود آمده باشند. همچنین چنین مشکلاتی میتوانند تصادفی باشند.
چه میتوانیم از پژوهش دوقلوهای ناسا بیاموزیم؟
اندی فاینبرگ زیستشناس مولکولی در دانشگاه جان هاپکینز است که در پژوهش متیلاسیون ژنهای کلیها شرکت داشته. البته باید ذکر کنیم که در کنفرانس خبری، اشارهای به نتایج بررسیهای او نشد و به یک آزمایشگاه دیگر رجوع شد. او میگوید برای همهی پژوهشگرانی که در پژوهش دوقلوها درگیر هستند، فرایند انتشار پژوهش شامل نوشتن مقاله، بررسی علمی و پس از آن، امیدواری به پذیرفته شدن برای انتشار در یک مجلهی علمی است. فاینبرگ هشدار میدهد که آزمایشهای ژنتیکی پژوهش دوقلوها برای نتیجهگیری قطعی در مورد تأثیر سفر فضایی روی ژنتیک انسان طراحی نشدهاند. امکان این نتیجهگیری پس از بررسی یک موضوع و یک کنترل وجود ندارد. فاینبرگ میگوید:
میتوانید بر اساس آن یک فرضیه مطرح کنید؛ اما نمیتوانید هیچ چیزی را با آن ثابت کنید.
بهطور کلی، پژوهشگران فقط به دنبال ژنتیک نیستند. آنها به دنبال بررسی عملکرد شناختی، عملکرد سیستم ایمنی، متابولیسم و علائم حیاتی هستند. اطلاعات تمامی این پژوهشها، ممکن است یک پژوهش جامع در مورد چگونگی تأثیر فضا بر سلامت فراهم کنند و منجر به فرضیهای برای سفرهای فضایی آینده شوند. فاینبرگ میگوید موضوع مهمتر اما کمتر مورد توجه، این است که پژوهش دوقلوهای ناسا راهی برای دانشمندان است تا روشهای خود برای انجام آزمونهای زیستشناختی فضانوردان را اصلاح کنند. بهعنوان مثال، وی میگوید او و همکارانش مدتزمان زیادی در «دنبالهدار تهوع» گذراندهاند (هواپیمای ناسا که اثرات شرایط بدون جاذبه را شبیهسازی میکند) تا بتوانند روشهای دقیقی برای نمونهگیری خون فضانوردان بیابند.
او میگوید:
فقط اینکه بفهمیم که چگونه این کار را انجام دهیم، موضوع بسیار دشواری است.
حتی اگر نتایج سلسله پژوهشهای دوقلوهای ناسا، منجر به ارائهی فرضیهای برای آزمایشهای آینده شود،باز هم اهمیت زیادی خواهد داشت. کار تبدیل انسان به گونهای چند سیارهای، طرحی بین نسلی است. این پژوهش فقط یک گام کوچک برای چنین پروژهی عظیمی است. بنابراین شاید در مورد چگونگی تأثیر فضا بر نحوهی عملکرد ژنهای اسکات و مارک کلی، اطلاعات زیادی در اختیار دانشمندان قرار نگیرد؛ اما آنها اطلاعات بهتری برای پاسخ به این سؤالات در آینده خواهند داشت.
حک کردن دعا و یا حرز های مختلف برای دوری از بلایا و یا رفع گرفتاری، عنوانی نیست که بخواهیم آن را خرافه یا سِحر بخوانیم. بلکه در روایات و نقل های مختلف از بزرگان دینی سفارش بسیاری درباب حرز امام جواد (ع)، دعای حدید و شرف الشمس شده است.
در باور عامیانه، «شرف الشمس» نگین انگشتری عقیق زردرنگی است که بعضا به نیت گشایش در کارها و یا رفع بلایا آن را به دست میکنند. اما شرف الشمس سنگ نیست. بلکه دعایی منسوب به امام علی (ع) است که در روز نوزدهم فروردین با آدابی خاص و نقشی رمزگونه آن را پشت عقیق زردرنگ حک میکنند.
مبنی بر این گزارش، حجت الاسلام والمسلمین عبدالعلی گواهی کارشناس دینی و تولیت آستان مقدس امامزاده صالح (ع) در گفتگو با خبرنگارحوزه قرآن و عترت گفت:
هر دعا در مرتبه خودش خواص خودش را دارد و آنچه امروزه در کشور ما خیلی مطرح است بحث شرف الشمس و نوزدهم فرودین است. درباب دعا در روایت داریم که انواع بلایا را کم یا برطرف میکند و بعضی از حوادث را از ما دور میکند. اگر بخواهیم آن را تشبیه کنیم، دعا یک سرعت گیر است. به تعبیر آیت الله بهجت میفرمایند:«هر دعایی حکم یک میوه دارد، همانگونه که هر میوه خواص و ویتامین خودش را دارد، هر دعا هم خاصیت خودش را دارد.» در مجموعه این نیست که انسان کلا متوسل به دعا شود و دیگر از ابزار و اهداف دیگری استفاده نکند، قطعا آن اهداف باید باشد . جریان شرف الشمس هم همین است، و خودش یک نوع ادعیه است که در این روز وارد شده است و ما اگر متوسل به این دعا شویم، لذا برای سلامت و بهبود بهتر کار لازم است.
وی ادامه داد: این اعتقاد است که به دعا کمک می کند، گاهی انسان یک سنگ دارد، ما به آن سنگ اعتقاد نداریم، این اعتقاد و باور به دعاست که به ما کمک می کند.
وی افزود: اصل دعا و آداب آن در مفاتیح الجنان آمده است، باید کسانی که این دعا را مینویسند خط خوردگی نداشته باشد و خطوط ابتدا و انتهای ستارههایی که کشیده میشود تفاوتی با هم نباید داشته باشد و ازهای یکسان برخوردار باشد.
تولیت آستان مقدس امامزاده صالح (ع) گفت: دعای شرف الشمس و نگارش آن مورد اعتماد همه علما و مراجع تقلید است و اعتقاد آنها این است که شرف الشمس را اسم اعظم پروردگار میدانند به همین سبب اصل موضوع آن مورد قبول است.
حجت الاسلام والمسلمین گواهی درخصوص خواص دعای شرف الشمس بیان کرد: ادعیه خواص زیادی دارد که یکی از آنها دور کردن انسان از بلایا و رفع گرفتاری است. دعای شرف الشمس هم به همین منظور رفع بلایا، دوری از گناه و ... را به همراه دارد.
وی ادامه داد: شرف الشمس از طریق مُنُجِمین در روز ۱۹ فروردین یاد شده است، که نقل شده از ساعت ۱۱ ظهر تا ۲۳ شب روی عقیق و پارچه زرد حکم شود.
حجت الاسلام والمسلمین گواهی خاطرنشان کرد: هنگامی که این انگشتر و یا عقیق همراه شماست، بنا بر احتیاط در مکانهای تطهیر، بردن دعای شرف الشمس را رعایت کنید.
مسلح بودن نیروهای پیاده به انواع سلاحها یکی از ویژگیهایی است که همه دنیا امروزه به آن توجه دارند، اما حمل سلاح باعث میشود تا نیروی پیاده به خاطر حجم تسلیحات، وزن زیادی را با خود حمل کند که این موضوع ضمن کاستن از توان بدنی پیاده نظام، موجب کاهش کارآیی نیروی عمل کننده نیز می شود.
از این رو طراحان به فکر ساخت تسلیحاتی افتادند که هم توان آتش بالا را به پیاده نظام بدهد و هم به چابکی آنها لطمه نزند ، پس ساخت اسلحهها به خصوص سلاحهایی که با نواخت تیر بالا، وزن کمی دارند را در دستور کار قرار دادند که نتیجه آن تولید سلاحهای انفرادی چون مسلسلها شد, اما باز هم چند مشکل وجود داشت؛ مسلسلها بزرگ بودند و برای هدفگیری به زمان بیشتری نیاز داشتند و پس از اتمام تیراندازی، برای بارگذاری مهمات هم زمان زیادی صرف میشد، پس باید طراحان باز هم اقدامات بیشتری را صورت می دادند.
آنها در نهایت به ساخت کلتهای کمری رسیدند که هم اندازه کوچکی داشتند و هم با سرعت مسلح میشدند؛ کلتها به سرعت نشانه گیری کرده و با دقت بالا هدف را از بین می برند و از طرفی چون خشاب این اسلحهها کوچک بودند توان مسلح کردن خشاب با سرعت بالایی انجام میشد و نفر استفاده کننده هم قادر بود خشابهای بیشتری را با خود حمل کند.
پس کار طراحی و ساخت ، تولید نمونههای بیشتر این نوع سلاح در دستور کار همه سازندگان قرار گرفت و جمهوری اسلامی ایران هم با تجربههای فراوان خود در این عرصه قدم گذاشت و دستاوردهای خوبی را نیز بدست آورد.
ایران در لیست ۱۰ کشور تولیدکننده سلاح پلیمری با کلت رعد
ماده پلیمر مزیتهای زیادی چون پایداری خوب در مقابل مواد شیمیایی را به همراه دارد، اما مهمترین عواملی که باعث شد تا پای این ماده به صنایع سلاح سازی باز شود، در ابتدا سبکی آن و سپس آزار ندادن بدن در هنگام حمل اسلحه بود که باعث شده تا امروز هم از این ماده استفاده شود.
در واقع اسلحههای پلیمری در مدلهای مختلف بین ۵۰۰ تا ۷۰۰ گرم سبکتر میشوند که باعث میشود تا حمل سلاح با لباس عادی و بدون غلاف برای فردی که آن را حمل میکند آزار دهنده نباشد و از طرف دیگر پلیمر چون مادهای فلزی نیست شناسایی اسلحههای این مدل بسیار سخت است؛ در کنار این مزیتها مقاومت بالا در برابر خوردگی، ضربه و در کل شرایط خشن محیطهای گوناگون طبیعی از دیگر خوبیهای پلیمر است که طراحان را به استفاده از آن ترغیب کرد.
در ابتدا طراحان آلمانی به استفاده از این ماده پی بردند و پس از آنها سایر کشورها به تولید سلاح با این ماده روی آوردند و در سالهای اخیر هم کشور ما با ساخت سلاح کمری رعد پا به این عرصه گذاشته است.
رعد که با پلیمر مقاوم در بدنه خارجی ساخته شده است گلولههای ۹ میلیمتری را شلیک میکند و وزنی در حدود ۷۰۰ گرم بدون خشاب دارد که باعث شده تا این سلاح ایرانی به تنها اسلحه کمری سبک ایران و رقیب جدی سلاحهای خارجی تبدیل شود.
این سلاح ایرانی که با خشاب ۱۵ تیری تغذیه میشود طولی در حدود ۲۰۰ میلیمتر دارد و با وزن سبک خود راحتترین وضعیت را برای تیراندازی در اختیار نیروهای عملکننده قرار میدهد، اما چرا این سلاح بسیار سبک است!؟ در جواب باید گفت احتمالا قطعات داخلی رعد با آلومینیوم ساخته شده است؛ همین موضوع دست برتر را در اختیار ایران قرار داده تا از رقبای خود پیشی بگیرد.
بر اساس اطلاعات، رعد ایرانی میتواند با سرعت ۳۴۰ تا ۳۶۰ متر گلوله را شلیک کند و با توجه به سلاحهای مشابه این خانواده ، بردی در حدود ۵۰ متر دارد، اما مزیت اصلی این سلاح در خشاب آن است، چرا که سلاحهای مشابه که در ایران وجود دارند تعداد کمتری از رعد تیر میپذیرند.
ساخت سلاحی، چون رعد با بدنه پلیمری علاوه بر این که ایران را وارد عرصه جدیدی از ساخت سلاح میکند باعث میشود تا با کارآیی بالا؛ این سلاح به تجهیزات مورد استفاده همه نیروها تبدیل شود که هم آموزش را راحتتر کرده و هم هزینه نگهداری سلاح را کاهش میدهد.
اسلحه کمری کاوه ۱۷ ، نمونه پیشرفتهتر رعد
سلاح کمری دیگر ایران که در نمایشگاه تجهیزات امنیتی و انتظامی تهران از آن رونمایی شد، کاوه ۱۷ بود که توسط سازمان صنایع دفاعی وزارت دفاع ساخته شده است تا با کمک رعد توان رزمی تمامی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را تا حد بالایی افزایش دهد.
کاوه نیز مانند رعد گلوله کالیبر ۹ میلیمتری را شلیک میکند، اما نسبت وزن و تعداد تیر آن با رعد متفاوت است؛ این سلاح بدون خشاب در حدود ۶۵۵ گرم یعنی ۴۵ گرم سبکتر و با خشاب پر در حدود ۹۲۰ گرم وزن و توان بارگیری ۱۷ گلوله را در خشاب خود دارد که آن را تبدیل به سلاحی خوب برای نیروهای عمل کننده میکند.
این سلاح ایرانی هم ۵۰ متر برد و سرعت شلیکی در حدود ۳۶۰ متر بر ثانیه دارد و با وجود این که مطلبی در مورد جنس بدنه کاوه اعلام نشده، اما با توجه به وزن آن میتوان حدس زد که این سلاح همخانواده رعد، اما کمی پیشرفتهتر از آن است.
از طرف دیگر با بررسی نمونههای مشابه خارجی چون سلاح گلوک ۱۷ اتریشی میتوان متوجه شد که ایران در ساخت سلاح کمری هم گوی سبقت را از سایر رقبا ربوده و در صدر لیست تولیدکنندگان این نوع سلاحها قرار گرفته است؛ وزن سبک, مهمترین ویژگی کلتهای ایرانی در مقایسه با نمونههای خارجی است.
برای مثال سلاح گلوک ۱۷ اتریش در حالت بدون خشاب وزنی بالغ بر ۷۱۰ گرم دارد، در حالی که کاوه ۱۷ ایرانی ۶۵۵ گرم است و همچنین سلاح ایرانی میتواند خود را با خشاب ۱۷ تیری تغذیه کند، موضوعی که نه فقط در داخل کشور بلکه در خارج کشور هم کمنظیر است.
البته نیروهای مسلح کشورمان در گذشته کار ساخت اسلحههای کمری را با ساخت زعاف شروع کرده و توانایی خود را به جهانیان ثابت کرده بودند، اما تولید سلاحی که جنس آن از پلیمر است و وزن کمی دارد برای اولین بار در کشور ما صورت گرفت.
ورود ایران به عرصه ساخت سلاحهای پُلیمری با دانشی پیچیده، حکایت از توانمندی بالای جوانان و متخصصان داخلی دارد که با اتکا به دانش بومی، می توانند نوآوری های شگرفی در زمینه ارتقای توانمندی های دفاعی داشته باشند.
به گزارش بلومبرگ، بخش خدمات ابری گوگل در حال توسعه فناوریهای بلاکچین برای حمایت از کسب و کار در حال رشد خود است. یکی از راه حلهای ویژهی این شرکت وابسته به آلفابت، توسعهی یک سربرگ دیجیتال برای بررسی معاملات ثالث است؛ این امر یکی از کاربردهای قدیمی بلاکچین محسوب میشود که بهعنوان پایهای برای انواع مختلف رمزنگاری در دههی گذشته از جمله بیت کوین استفاده شده است؛ این پلتفرم بهعنوان یک بستهی الحاقی در مجموعه سرویسهای گوگل کلاد، در حال توسعه است؛ اما به نظر نمیرسد که گوگل علاقمند به راهاندازی ارز دیجیتال مخصوص خود باشد.
اکنون رقبای اصلی گوگل کلاد یعنی مایکروسافت آژور و آمازون وب سرویس در حال بررسی برنامههای تحت بلاکچین هستند؛ اما هیچ یک از این برنامهها را بهعنوان بخشی اصلی از سرورهای میزبان خود ارائه نمیکنند؛ از این رو شرکت گوگل ممکن است استفاده از بلاکچین را که در سالهای اخیر تمرکز زیادی روی آن کرده، بهعنوان راهی برای تمایز خود از رقبایش ببیند. در روزهای گذشته گوگل کلاد انواع وسیعی از ویژگیهای امنیتی جدید را به نمایش گذاشت که نشان میدهد چگونه این پلتفرم از طریق نوآوری در حال تلاش برای سبقت گرفتن از رقبای خود است.
عملکرد سیستم تراکنش مبنی بر بلاک چین
از منظر عملی بعید است که یک راه حل متمرکز بر بلاکچین به طور قابل توجهی تجربه کاربری را در Google Cloudتغییر دهد؛ اما برای کاربران اطمینان بیشتری نسبت به سطح حفاظتی که انتظار دارند به دادههای حساسشان اعمال شود، فراهم میکند.
در حال حاضر مشخص نیست که گوگل چه زمانی رسما استفاده از این فناوری را اعلام کند؛ ولی پروژه فعلی شامل دو نوع پلتفرم است: یک سیستم برند تجاری گوگل و یک برچسب سفید که بهمنظور بازاریابی مجدد توسط شرکتهای دیگر در دسترس است.
گوگل میگوید در سالهای اخير جستجوهای خارجی زیادی در جهت ارتقاء برنامهی بلاکچين خود بهويژه از طريق خرید شرکتهای کوچکتر که عمدتا سر به مهر باقی مانده، دنبال کرده است؛ این شرکت در حال حاضر یک محیط ابری آزمایشی در اختیار دارد که از سال ۲۰۱۶ اجازه میدهد شرکتهای ثالث فناوریهای بلاکچین اختصاصی خود را در این زیرساخت اجرا کنند؛ شرکت مذکور قبلا تأیید کرده که بهصورت داخلی در حال آزمایش برنامههای مرتبط با بلاکچین است؛ اما اطلاعات جدید نشان میدهند که گوگل برای ورود به بخشهای در حال ظهور از یک محصول تجاری در هر ظرفیتی آمادگی دارد.
بر اساس گزارش جدیدی از بلومبرگ، اپل تأیید کرد که جان مککورمک را بعنوان نایب رئیس یکی از بخشهای نرمافزار شرکت به خدمت گرفته است.
جزئیات بسیار ناچیزی در خصوص این استخدام در دست است؛ اما اپل به بلومبرگ گفته که مسئول ارشد سابق بخش فنی آمازون را استخدام کرده است. مککورمک سابقهی کار در گوگل بهعنوان کارمند بخش فناوری پیشرفته را نیز در کارنامه دارد. او که در اچپی نیز مدتی رئیس بخش نرمافزار بود، در پروفایل لینکدین خود سمت نایب رئیسی در اپل را ثبت کرده است.
هرچند جزئیات بیشتری در دست نیست؛ اما اپل اقدامات زیادی در خصوص ارتقاء بخش نرمافزار خود در آستانهی رویداد WWDC انجام داده است که بهبود عملکرد و تلاش برای یکپارچهسازی مکاواس و iOS از آن جمله هستند.
هفتهی گذشته، تیم کوک اعلام کرد که اپل رئیس سابق بخش تحقیقات و هوش مصنوعی گوگل، جان جیاندرئا، را به خدمت گرفته است. این دو اقدام بهوضوح خیز بلند اپل به سوی رقابت با الکسای آمازون و گوگل اسیستنت را نشان میدهند.
طی روزهای اخیر، فیسبوک مدام در حال تلاش برای حفظ اعتماد کاربران و رهایی از معضل یا رسوایی بهوجودآمده در خصوص موضوع کمبریج آنالیتیکا بوده است. از جمله اقدامات فیسبوک، عذرخواهی مدیر عامل آن، مارک زاکربرگ و وعدهی بالا بردن امنیت فیسبوک بهعنوان یک شبکهی اجتماعی پرطرفدار بوده است؛ اما موضوعی که بهتازگی کشف شد، باعث شد فیسبوک بار دیگر گامی رو به عقب بردارد و لطمهی دیگری به اعتماد کاربران این شرکت وارد شود.
روز گذشته مطلبی در فضای مجازی منتشر شد که نشان داد فیسبوک بدون اطلاع قبلی پیامهای مدیرعامل و کارمندان خود را از اینباکس کاربران پاک میکند. فیسبوک اعتراف کرده که مدت زیادی است این کار را انجام میدهد و این اقدام به دلیل حفظ امنیت کارمندان این شبکهی اجتماعی و در حیطهی اختیارات قانونی آنها بوده است. با این وجود، قول داده که این قابلیت را تا چند ماه آینده در دسترس همهی کاربران قرار دهد و تا آن زمان پیامی از زاکربرگ و سایر کارمندان پاک نشود.
فیسبوک مشخص نکرده است که قابلیت لغو ارسال پیام چگونه کار خواهد کرد. یک راهکار احتمالی این است که ارسالکنندهی پیام بتواند برای نمایش پیام زمان تعیین کند و پس از اتمام آن، پیام ارسالشده خودبهخود از بین برود؛ اما شرکت هنوز در خصوص استفاده از این روش مطمئن نیست و مثلا معلوم نیست در صورت حذف پیام، دریافتکننده به واسطهی نوتیفیکیشن از این اتفاق مطلع خواهد شد یا خیر.
فیسبوک هک سونی در سال ۲۰۱۴ را بهانه قرار داده و اقدام به حذف خودسرانهی پیامهای کارمندان کرده است. اقدامی که هیچ وقت در مورد آن صحبت نشد؛ مگر زمانی که توسط کاربران افشا شد.
اواخر سال گذشته نهنگ گوژپشت مردهای در ساحل راکاوی نیویورک پیدا شد. این وال نر جوان حدود ۱۰ متر طول داشت. بر اساس گفته کیمبرلی دورهام، اثرات کبودی روی بدن این وال نشاندهندهی برخورد آن با جسمی بسیار بزرگ بود. این وال یکی از ۶۸ والی است که از سال ۲۰۱۶ بین کارولینای شمالی و مین مردهاند. طبق گفتهی اداره ملی اقیانوسی و جوی، تلفات این حادثه غیر معمول بوده است. بهگفتهی آنها، نهنگهای گوژپشت تنها گونهی قربانی این حادثه نیستند. طبق اعلام آگوست سال گذشتهی ادارهی ملی اقیانوسی و جوی، تلفات غیر عادی دیگری نیز برای والها اتفاق افتاده بود: ۱۸ مورد از این حیوانات در معرض خطر، مرده بودند. طبق اعلام آژانس در ژانویه، ۲۱ نهنگ مینکی نیز مردند. درواقع اگر بخواهیم بهتر بگوییم، مردن سه گونه از این موجودات دریایی نهتنها غیر معمول بلکه بیسابقه بوده است.
هزاران وال در چند قرن پیش به نزدیکی نیویورک مهاجرت کردهاند. اواخر قرن نوزدهم والهای آتلانتیک تقریبا نابود شدند و دراواخر دههی ۱۹۶۰ با حملونقل ۷۰۰ هزار وال توسط صنعت جهانی صید نهنگ، این قضیه بیشتر نمود پیدا کرد. البته بعد از آن قوانینی برای حفاظت از والها به وجود آمد که باعث بهبودی وضعیت آنها شد و تقریبا ۱۰ درصد جمعیت کلی آنها را کاملا نجات داد. والها در حال حاضر دوباره برای پیدا کردن غذا، جفتگیری، زاییدن و ... درحال نزدیک شدن به ساحل هستند و اخباری درمورد اینگونه مسائل در هودسون و ایستریور شنیده میشود.
اما اقیانوسها دیگر مثل سابق نیستند و این روزها گرمتر، شلوغتر و خشنتر از همیشه هستند. صنعت کشتیرانی در بندرگاههای نیویورک و نیوجرسی گسترش یافته است و این روند و پیشرفت درسطح جهانی هم وجود دارد. بندرها عمق بیشتری پیدا کردهاند و پل بایون برای جا دادن کشتیهای بیشتر توسعه پیدا کرده است. مرگ پستانداران دریایی علل زیادی دارد؛ از جمله عفونت، گیر کردن در تور ماهیگیری، نویزهایی که آنها را به اشتباه میاندازد، شکار و بدتر از همه برخورد با کشتیها. از بین ۶۴ وال تحت نظارت اداره ملی اقیانوسی و جوی، یکسوم آنها آسیبدیدگیهایی مربوط به ترومای غیر نافذ (آسیبدیدگی فیزیکی) داشتهاند. مارک بامگارتنر، اکولوژیستی از مؤسسهی اقیانوسشناسی وودز هول در ماساچوست میگوید:
این امر واقعا ناراحتکننده است؛ ولی معتقدم که حتما راه حلی برای این مسئله وجود دارد. این داستان خیلی قدیمی است. ما منتظریم فناوری این مشکل را حل کند که البته گاهی اوقات این کار را میکند.
مارک به همراه همکارانش در ۴۰ کیلومتری منهتن، جایی که پراز والها و کشتیها است، در حال بررسی یک راه حل برای این موضوع هستند.
یک روز از روزهای تابستان سال گذشتهی میلادی، دانشمندانی از جامعهی حفاظتی حیات وحش، پروژهی کشتی ۱۰ متریمورنینگ استار را پیاده کردند. هدف این پروژه ارزیابی ژنتیکی و صدای نهنگهای گوژپشت بود. پس از گذشت ۲ و نیم ساعت، مورنینگ استار در کنار یک بویه (شناور) زرد توقف کرد. این بویه وسیلهی ارتباطی بین جامعهی حفاظت حیات وحش و مؤسسهی اقیانوسنگاری وودز هول و حاوی هیدروفن پیشرفتهای بود که به صدای والهای نیویورک بایت (محدودهای ۴۰ هزار کیلومتر مربعی از کیپمی تا منتاک) واکنش نشان میداد. زیستگاه بیشتر والها به دلیل فراوانی غذا در این محل بود. مورنینگ استار از نقاط موجی مختلفی عبور کرد که یکی از آنها نشاندهندهی ماهی منهادن، غذای مورد علاقه والها بود. مردم هم از این محل تجمع والها زیاد استفاده میکردند. هاوارد رزنبام رهبر گروه حفاظت از حیات وحش میگوید:
ما نویز، خطوط کشتی و مزرعهی انرژی بادی داریم. سؤال ما این است که برای کمک کردن به والها باید از چه تکنیکی استفاده کنیم؟
این بویه در ماه ژوئن ۲۰۱۶ به آب انداخته شد و تابهحال صدها نمونه از صداهای گونههای مختلف والها را دریافت کرده است. رزنبام میگوید:
من شگفتزده هستم. ما درمورد والها بیشتر از حد تصور یاد گرفتهایم.
والهای اطلس شمالی که تنها ۴۴۰ یا کمی بیشتر از آن زنده باقی ماندهاند، در زمان خطر از بایت عبور کردهاند. این گونه که از سال ۱۹۷۰ در معرض خطر قرار گرفته است، از سال ۲۰۰۸ توسط مناطق مدیریت فصلی محافظت میشود: کشتیهای بزرگ باید در محدودههایی مشخص از آب، بسیار آهسته حرکت کنند تا مشکلی برای مهاجرت، تغذیه و تولد والها به وجود نیاورند. این اولین فصلی است که در آن هیچ تولدی ثبت نشده. طبق دادههای بویه، والها در مجاورت مناطق مدیریت فصلی نیویورک حضور دارند و درمسیرهای پرتردد کشتیها حرکت میکنند. بامگارتنر میگوید:
انسان بیش از همیشه باعث تلفات والهای آتلانتیک شمالی شده است. والها در منطقهی بین نیویورک بایت و چسپیک بیشترین برخورد با کشتیها را داشتهاند.
بامگارتنر، رزنبام و همکارانشان درصددند با استفاده از این بویهها، انسانها و والها را از یکدیگر جدا و مسیری جداگانه برای هرکدام مشخص کنند. اکثر بویهها و وسایلی که بدین منظور داخل آب قرار میگیرند، پس از گذشت چند ماه، خبر از رفتن والها میدهند. بویهی موجود در بایت، دادههای زمان واقعی را انتقال میدهد. نرمافزار این بویه توسط بامگارتنر طراحی شده است و میتواند ۱۴ تن صدا توسط ۴ گونهی مختلف را شناسایی کند. این بویه هر ۲ ساعت یکبار، ترکهایی را از طریق ماهواره به آزمایشگاه بامگارتنر در وودزهول میفرستد. این دادهها سپس به دست صوتشناسی بهنام جولیان گارنی میرسد. جولیان دادههای نرمافزار را بررسی میکند و سپس با ارسال یک ایمیل حاوی اطلاعات، به دهها پژوهشگر، قانونگذار، ناجی و سایرین درمورد وضعیت آگاهی و هشدار میدهد. یافتهها در سایت Robots4Whales منتشر میشود. درنهایت دانشمندان این هشدارها را به قایقرانان، سازندگان و هرکسی که نویز ایجاد میکند یا در بایت بهسرعت در حرکت است، میفرستند.
این هشدارها در اختیار اپراتورهای کنترل شهر نیویورک که مسئولیت بررسی سه خط اصلی کشتیرانی را بر عهده دارند، قرار میگیرد. بامگارتنر میگوید:
طبق پژوهشهای دههی گذشته، احتمال برخورد والها با کشتیها با کاهش سرعت کشتیها، کاهش مییابد و در نتیجه تلفات هم کم میشود.
این شیوه در نیروی دریایی استلوگان هم جواب داد. در آنجا تانکرهای حامل گاز طبیعی در نزدیک شدن به بندر بوستون، با شنیدن صدای والها سرعت خود را کاهش میدادند. کارلین لایدن واکر، مدیر اجرایی سازمان کشتیرانی انجمن حفاظت محیط زیست دریایی آمریکای شمالی میگوید:
ما در حال تلاش برای ایجاد تعادل بین تجارت و حفاظت هستیم.
گروهی به رهبری بامگارتنر، سیستمی مشابه را در گارد ساحلی جزیرهی نومن در جنوب غربی مارتا واینیارد تست کرد. در اینجا کشتیها شروع به ایجاد صداهای بلند با آتشبازی و شلیک کردند. این دادهها منجر به سیاستی داوطلبانه شد: هیچگونه تمرینی نباید پس از هشدار والها در ظرف سه روز انجام شود. ستوان کریستوفر ورلیندن از آکادمی گارد ساحلی میگوید:
هیچکس نمیخواهد به والها آسیب بزند یا با آنها برخورد کند. این مؤثرترین شیوهای است که تا به حال دیده بودم.
ورلیندن و شاگردان او در حال کار برای حل چالشهای ادغام دادهها، دقت مکان و ارتباطات دریایی برای ردیابی والها بودند.
ماه فوریه (بهمن) سال جاری میلادی، کشتی پژوهشی کانتیکت ساعت ۶ بعدازظهر از گروتون بهسمت بویه بایت حرکت کرد. این تجهیزات در اوایل دسامبر از کار افتاده بودند (۹ ماه بعد از اینکه بامگارتنر تمام شدن باتریها را پیشبینی کرده بود). کشتی در روز ۱۳ فوریه به آنجا رسید؛ اما باد شدید و امواج دریا کار را به بعدازظهر موکول کرد. حتی بعداز آرام شدن اوضاع بازهم بالا کشیدن بویه کار بسیار سختی بود: موجودات دریایی تا حدود ۳۰ متر از بخش زیرین شناور دریایی چسبیده بودند و یک قاب فلزی سنگین هم وجود داشت. جف پیترو، مهندسی از مؤسسهی اقیانوسنگاری وودز هول میگوید:
ضخامت این لایه چیزی بین ۱۵ تا ۲۰ سانتیمتر بود. شستن با فشار هم فایدهای نداشت. ما باید این موجودات را بهطور دستی جدا میکردیم.
در ادامه مشخص شد که باتریهای بویه هنوز سالم هستند. در واقع عمل توقف انتقال اطلاعات به دلیل پر شدن درایو فلش بود. بویه دوباره در عصر آن روز بهکار افتاد و بامگارتنر، رزنبام و تیم آنها آن را برای کار ب همدت یک سال دیگر راهاندازی کردند. بویه علاوه بر تشخیص و انتقال دادههای مربوط به نهنگهای گوژپشت، کار بررسی دادههای سه گونهی دیگر را نیز ادامه خواهد داد: صداهای با فرکانس پایین والهای آبی، صداهای کلیکمانند نهنگهای عنبر و وزوزهای نهنگهای مینک. شاید در حال حاضر هم نهنگها در بایت، درجایی دور از چشم در حال آواز خواندن باشند!
رشد ساتیا نادلا این فرصت را در اختیار مایکروسافت قرار داد تا این شرکت دوباره جایگاهش را در بین شرکتهای فناوری پیدا کند.
استیو کلایتون، سخنگوی مایکروسافت، میگوید:
در عصر بالمر، مایکروسافت رویدادهای زیادی برگزار میکرد و در این رویدادها، بنرها و لوگوهای بزرگی از مایکروسافت در کنار موسیقیهای آرام و پرسروصدا، وجود داشتند. بنابراین تصمیم گرفتیم در اولین رویداد پس از انتصاب ساتیا نادلا بهعنوان مدیرعامل مایکروسافت، شخصیت او را منعکس کنیم. در واقع سبک نادلا مانند مدیرعامل پیشین نبود.
هشت هفته پس از اینکه نادلا سکان هدایت ردموندیها را به دست گرفت، برای نخستین بار در کنفرانس مطبوعاتی که در شهر سنفرانسیسکو برگزار میشد، ظاهر شد. او بدون مقدمه صحبتهای خود را شروع کرد؛ اما هیجان و شوق بهوضوح در صدای او موج میزد. پیش از اینکه نادلا با بیان گفتهای از تی اس الیوت، از اهداف مایکروسافت در زمانِ سکانداری خود سخن بگوید، اکثر حضار انتظار تضادهای فراوان بین او و بالمر داشتند.
هیچگاه نباید از اکتشاف دست بردارید. در انتهای هر اکتشافی، به آنجایی خواهید رسید که نقطهی شروعِ شما بوده؛ با این تفاوت که اکنون برای نخستین بار از موقعیتتان شناخت دارید.
در طول این کنفرانس مطبوعاتی، نادلا از نخستین نسخهی آفیس برای آیپد اپل رونمایی کرد. حرکتِ نادلا بهنوعی بیانگر عصر جدیدی بود که مایکروسافت در آن قدم میگذاشت؛ اگرچه اگر کارِ توسعهی این نرمافزار از مدتها قبل شروع شده بود.
نادلا با اشاره به تبلتهای سرفیس و دیگر دستگاههای ویندوزی میگوید:
ما نمیگوییم «فقط از این دستگاه استفاده کن».
این شرکت که از مدتها پیش در صدد کنترل کامل اکوسیستم خود بود؛ با عرضهی مجموعه نرمافزاری آفیس برای تبلتهای اپل، مسیر جدیدی را آغاز کرد.
اسکات مکنیلی، همبنیانگذار و مدیرعامل پیشینِ سان مایکروسیستم، یکی از رقیبان اصلی مایکروسافت در دههی ۹۰ میلادی و نخستین کارفرمای نادلا، میگوید:
نادلا مایکروسافت را به محیط رایانشی باز و متحدی تبدیل میکند؛ او بهنوعی، دیپلماسی را به ارمغان آورده است.
نادلا پروژه تحقیقاتی هولولنز را پذیرفت؛ زیرا او اعتقاد دارد که واقعیت افزوده، آیندهی رایانش را تشکیل میدهد.
در سال ۲۰۱۴ که نادلا پگی جانسون را از شرکت کوالکام استخدام کرد، پیامِ خود را قوت بخشید. پگی جانسون بهعنوان سرپرست اجرایی توسعهی کسبوکار، میتوانست روابط مایکروسافت با اهالی سیلکون ولی را تقویت کند و با شرکتهایی مانند،دراپباکس و باکس که پیشتر به چشم رقیب دیده میشدند، معاملات خوبی انجام دهد.
جانسون در این باره میگوید:
در حال حاضر، ساتیا بهصورت منظم از شرکتهای سیلکون ولی بازدید میکند که امری نو و تازه است. او به من میگوید: «من میخواهم بههمان اندازهای که در داخل ردموند قرار داری، در خارج از آن نیز قرار داشته باشی.»
امروزه، برخی از استارتآپها در حالی از سرویس آژور استفاده میکنند که شاید پیشتر انتخابی جز وبسرویسهایآمازون نداشتند. البته همچنان آمازون در این زمینه میتازد؛ اما بخش آژور در دورههای مالی اخیر، رشد درآمد ۹۳ درصدی نصیب مایکروسافت کرده است.
این مردِ هندیتبار شعار معروف مایکروسافت را که بیلگیتس پایه نهاده بود، تغییر داد و اکنون این غول نرمافزاری بهجای شعار «هر رایانهی شخصی بر هر میز و در هر اتاق، نرمافزارهای مایکروسافت را اجرا میکند»، از شعارِ «توانبخشی به هر شخص و هر سازمان در این سیاره برای دستیابی به موارد بیشتر»، استفاده میکند. با این حال، این تغییر تنها جنبهی ظاهری نداشت و وی برای منعکس شدنِ این شعارِ جدید، سعی در پالایشِ تلاشهای این شرکت کرد. آن دورانی که مایکروسافت بدون تفکر دست به خلق محصولات جدید بر اساس تکنولوژیهای تِرندِ روز میزد، گذشته بود؛ در عوض نادلا شرکت متبوعش را به سمتی سوق میداد که بر حوزههای بلندپروازانهای مانند سرفیس و هولولنز، تکیه بزند. نادلا پیش از به ریاست رسیدن، از پروژهی فوق محرمانهی هولولنز دیدن کرده بود.
الکس کیپمن، مسئول بخش واقعیت ترکیبی مایکروسافت، دربارهی تغییر دیدگاه نادلا دربارهی پروژهی هولولنز میگوید:
فاصلهی زمانی بین نقطهای که هولولنز برای او قابل درک نبود تا زمانی که آن را آیندهی رایانش میدانست، سریعترین بازهی زمانی بود که من تغییر را در یک نفر دیده بودم. پس از آن او با قدرت از ما حمایت کرد.
ساتیا نادلا پس از اینکه به جانشینی بالمر منصوب شد، از تصاحب ۷ میلیارد دلاری نوکیا بهعنوان شکست یاد کرد؛ شکستی که منجر به اخراج بیش از ۲۰ هزار نفر از کارکنان این شرکت شد. با این حال، نکتهی مهمی که دربارهی این واکنش وجود دارد، تصدیقِ شکست ویندوزفون از آیاواس و اندروید بود. پس از آن، این شرکت بهجای اینکه تنها به سیستمعامل خود بسنده کند، بیش از ۱۰۰ اپلیکیشن برای آیاواس منتشر کرد و حتی از لینوکس، رقیب متنباز ویندوز نیز استقبال کرد که چنین عملی در تاریخ مایکروسافت بیسابقه بود. پیوستن مایکروسافت به بنیاد لینوکس از آن جهت یک تابوشکنی فرض میشود که استیو بالمر، مدیرعامل پیشین ردموندیها، همواره از این سیستمعامل با عنوان «غدهی سرطانی» در دنیای نرمافزار یاد میکرد.
سرپرست بخش تحقیقات مایکروسافت، هری شام، بر دادههای بهدستآمده از طریق آفیس ۳۶۵ و لینکدین تمرکز دارد.
پس از تمام اتفاقات، نادلا با پرداخت ۲۶ میلیارد دلار، لینکدین را خریداری کرد؛ خریدی که تحسین سرمایهگذاران را به همراه داشت. ترکیبِ ۵۰۰ میلیون کاربرِ حرفهای لینکدین و ۸۵ میلیون کاربر آفیس ۳۶۵، انبوهی از دادههای توانمند را در اختیار این شرکت قرار داد. (در ژانویه سال ۲۰۱۷، مایکروسافت استارتآپ مالوبا، واقع در مونترال کانادا را به تصاحب خود در آورد. این استارتآپ بر توسعهی تکنولوژیهای نوین برای تجزیهی چنین دادههایی تمرکز دارد.)
هری شام، سرپرست بخش هوش مصنوعی و تحقیقاتِ مایکروسافت، میگوید:
ما از بابت هوش مصنوعیِ منحصربهفردِ مایکروسافت بسیار هیجانزده شدیم.
با این وجود، شخصیت نادلا ابداً چنین اجازهای به او نمیدهد که دستاوردهای دورهی ریاستش را به خود نسبت دهد.
نادلا دربارهی این نوعِ رفتارش میگوید:
هنگامی که همگی شما را تحسین میکنند، زمانی است که باید بیش از هر زمانِ دیگری بترسید.
مدیریتِ نادلا با چشماندازِ جهانی، عمیقاً برگرفته از کتاب «ذهنیت»، نوشتهی پروفسور دانشگاه استفورد، کارول دوِکاست. او در کتاب خود به تشریحِ دو نوع طرزِ تفکر پرداخته است. نخست، آن دسته از افرادی که همواره با ذهنیتی ثابت کار میکنند و قدرت ریسک پایینی برای انجامِ کاری جدید و تازه دارند. دستهی دیگر افرادی را شامل میشود که تنها روی رشد تمرکز میکنند؛ چنین طرز فکری، علاوه بر اینکه امکان یادگیری موارد جدید را فراهم میکند، قدرت مقابله با شکستهای احتمالی را نیز در فرد بیدار میکند.
ذهنیت ثابت، همان چیزی است که مایکروسافتِ پیشین از آن رنج میبرد.
کارولینا میلانسی، تحلیلگر استراتژیک، در این باره میگوید:
در گذشته همهچیز باید به ویندوز خلاصه میشد. خدا آن روز را نیاورد که ما کاری را روی پلتفرمهای دیگر انجام دهیم.
پس از انتصاب نادلا به سمت مدیرعاملی مایکروسافت، او بیانیهای برای کارمندان خود ارسال کرد، که برای نوشتارِ آن از پروفسور دوک (نویسندهی کتاب ذهنیت) کمک گرفته بود.
او توضیح میدهد:
ما به فرهنگی نیاز داشتیم که دائما به ما اجازهی تازگی و تجدید شدن بدهد.
پروفسور دوک، مایکروسافت را نمونهی دیدنی و جذاب از سازمانی میداند که از علم و دانشِ نوین سیراب نیست.
ما مکانهای زیادی را دیدیم که رهبرانشان دائما از داشتنِ ذهنیت رشد پند میدهند؛ اما فهم این مسئله و پیادهسازی آن، چندان آسان نیست؛ بهخصوص در فرهنگ مملو از دانشمندانی که تمایل به قوای طبیعی دارند.
مدیرعامل مایکروسافت اذعان میکند که برخی از مدیران این شرکت، درک اشتباهی از طرز تفکر ثابت و روبهرشد داشتهاند. به گفتهی نادلا، آنها ریشهی چنین فرهنگی را در صفات شخصیتی کارمندان میدانستند؛ نه در رفتارشان.
البته گسترش ذهنیتِ قابل رشد در میان کارکنان، وظایف و مسئولیتهایی نیز با خود به همراه دارد. در مارس سال ۲۰۱۶، محققان مایکروسافت از هوش مصنوعیِ Tay رونمایی کردند. این چتبات که برای توییتر طراحی شده بود، رفتارهای یک بانوی ۱۸ تا ۲۴ ساله آمریکایی را از خود نشان میداد.
پس از انتشار این چتبات، کنجکاوانِ توییتر دریافتند که توییتهای نژادپرستانه، جنسیتگرایی و الفاظ اهانتآمیز، میتواند به رفتار این هوش مصنوعی سمت و سو دهد؛ سناریویی که مایکروسافت برای آن آماده نشده بود! در طول یک روز، این افراد توانستند با شستوشوی مغزی، این بات را فریب دهند که منجر به انتشار ۹۶ هزار توییت شد و تعداد آنها بهطرز چشمگیری رو به فزونی بود.
لیلی چِنگ، مدیر ارشد بخشِ تجاربِ آینده (FUSE)، دربارهی آن روزها میگوید:
صبح همهچیز عالی بود؛ اما در غروب همان روز، شرایط خوب نبود.
لیلی چنگ، مدیر ارشد آزمایشگاههای تجاربِ آینده، از آن دست افرادی است که بهواسطهی نادلا، قدرتِ ریسکِ کارهای جدید و قدرت مقابله با هر شکست را پیدا کرده است
چنگ درحالیکه خنده بر لب دارد، دربارهی بازخوردی که ساتیا در آن زمان از خود نشان داد، میگوید:
او بسیار فرد خوشمشربی است. او برای تشویق و دلداری به تیمِ سازندهی Tay گفت: «ادامه بدید و اینو بدونید که من پشتِ شما هستم.»
تشویق و حمایت نادلا جواب داد و آنها در ماه دسامبر از Zo رونمایی کردند؛ باتی دیگر که از لحاظ عملکرد، شباهت بسیاری به Tay داشت؛ با این تفاوت که این بار دستمایهی کنجکاوانِ توییتر نمیشد. (این ربات علاوه بر توییتر، در فیسبوک مسنجر و کیک نیز در دسترس است؛ اما تواناییهای نسخهی توییتری قابل مقایسه با این نسخهها نیست).
مدیرعامل مایکروسافت، درست پس از گذشتِ هشت ماه از تصدی پٌستِ خود، با درسِ سختی مواجه شد. او که برای شرکت در رویداد سالانهی «زنان در رایانش (Women in Computing)» دعوت شده بود، پس از سخنرانی دربارهی زنانِ فعال در حوزهی فناوری، با واکنشهای منفی بسیاری روبرو شد. او در مقابل حاضرینِ رویداد که عمدتاً زنان بودند، از عدمِ درخواست بانوان برای افزایشِ حقوق گفت؛ در عوض از بانوان خواست با افزایش تلاشهای خود و اعتماد به سیستم، پاداشهایشان را افزایش دهند.
به دنبالِ افزایش واکنشهای منفی، نادلا به اشتباه خود پی برد و در روز بعد، با بیانِ جملهی «من کاملاً به آن پرسش، اشتباه پاسخ دادم»، عذرخواهی خود را ادا کرد. سپس ایمیل عذرخواهی دیگری برای کارکنانِ فرستاد.
انادلا دربارهی دیدگاهی که روی استیج بیان کرد، میگوید:
جوابی مزخرف از جانبِ شخصِ ممتازِ جامعه بود.
با این حال، نادلا چیزی بیشتر از یک عذرخواهی انجام داد؛ او کاری کرد که تیمِ تحتِ رهبری او همواره کارِ درست را دنبال کند.
کتلین هوگان، یکی از مدیران ارشد مایکروسافت و مدیر عملیاتی پیشین در بخش فروش جهانی که بهعنوان یکی از گزینههای مطرح پس از نادلا از او یاد میشود، میگوید:
او هیچکسی را سرزنش نمیکند. او به تمام شرکت سر میزند و میگوید: «ما در حال یادگیری هستیم و میخواهیم هوشمندی بیشتری داشته باشیم.»
ارتکابِ چنین اشتباهی از نادلا بعید به نظر میرسید؛ اما در نهایت باعث شد که مایکروسافت قویتر شود. پس از این اتفاق، برطبق گفتهی کارکنان مایکروسافت، احترام به تنوع و مقابله با تعصبات در شرکت گسترش یافت. حال نادلا خود به نمونهای تبدیل شده بود که با درس گرفتن از اشتباهات پیشین، سعی در جبرانِ آن داشت.
تلاشهای نادلا و هوگان برای ایجادِ تغییر در ساختار و نگرشِ مایکروسافت رنگ حقیقت به خود میگرفت؛ اکنون چنین موضوعی در ردموند و شعبات دیگرِ مایکروسافت بهوضوح قابل لمس بود. (نمونهای از شعارهایی که روی دیوارها نوشته میشد: «طراحی یک محصول برای ۷.۴ میلیارد انسان، از طراحی برای یک نفر آغاز میشود» یا «جهان از طریق یک پنجره بهتر دیده میشود تا یک آینه».) حال یکدلی در انجامِ کارها در مایکروسافت همهجا به چشم میخورد. حالا چشمانداز مایکروسافت در اقصی نقاط این شرکت دیده میشود؛ از دستمالکاغذی کافهتریا که کارکنان را به آموزش مداوم تشویق میکند تا آسانسوری که توسط نمادهای چینی با درونمایهی «گوشسپردن» تزئین شده است؛ حتی ظروف قهوه نیز بخشی از این تلاشها و تغییرات هستند.
امروزه اگر کارمندی با احساس عصبانیت وارد کافه شود، با عکس بزرگی از گاندی و نقلقولی الهامبخش از او مواجه میشود تا دوباره بتواند خود را بازیابی کند.
شاید نمادها و نوشتههای روی لیوانها و وسایلِ کوچک، خندهدار بهنظر برسند؛ اما برطبق گفتهی نادلا، آنها با اینکار قصد دارند روحیهی کارِ تیمی و یکدلی را در ۱۲۰ هزار کارمندِ خود بیدار کنند.
یکی از مکانهایی که کارمندان مایکروسافت برای تقویت روحیه همدلی در آن حضور مییابند، رویدادهای سالانهی برنامهنویسی تیمی است که با نام هکاتون شناخته میشود؛ اکنون نادلا این رویداد را در بخشی از رویداد هفتگی OneWeek قرار داده است. در این رویداد، یک ورزشگاه توسط کارمندان مایکروسافت پر میشود. در ۴ بارِ نخستی که این رویداد تشکیل شد، تعداد شرکتکنندگان آن به بیش از ۱۸ هزار نفر رشد یافت و اکنون در ایالاتمتحده آمریکا، چین، هند، اسرائیل و چند کشور دیگر برگزار میشود.
در آخرین رویداد هکاتون، ۲ هزار نفر از کارکنان، مشتریان، مهمانان غیرانتفاعی و دانشآموزان حضور داشتند و با شور و عشق فراوان، برای بررسی پروژهی محولشده به آنها، روی میزی که درست در وسط زمین فوتبال قرار داشت، خم شده بودند. اکثرِ تیمها روی فناوریهای نوظهور تمرکز داشتند؛ اما یک تیم سعی در بهبود طراحی بخش تنظیمات ویندوز داشت تا کاربران دسترسی راحتتری به ویژگیهای مد نظرشان داشته باشند. این گروه امیدوار بود ویژگیهای مود نظر در بهروزرسانی بهاره ویندوز ۱۰ وجود داشته باشند.
اگر سری به آرشیو یوتیوب بزنید و در آن به کند و کاو بپردازید، میتوانید به ویدیویی جالب، تحتنام «DevCast» دست پیدا کنید که در سال ۱۹۹۳ توسط مایکروسافت ضبط شده است. این ویدیو برای دورهای ساخته شدکه توسعهدهندگان به پهنای باند از طریق ماهواره دسترسی نداشتند. در این ویدیو، نادلای جوان که حدودِ یکسال از آغاز فعالیت او در مایکروسافت بهعنوان مدیر فنی بازاریابی میگذشت، نزدیک به یک ساعت و ۴۵ دقیقه حضور مییابد. موهای مشکی و انبوهِ او در این کلیپ و لهجهی غلیظی که دارد، بیانگر تغییرات باطنی و ظاهری نادلا در این سالها است. تماشای اعتمادبهنفسِ آمیخته با خامیِ او در این ویدیو، نشانگر راهِ پرفرازونشیبی است که او در سالهای فعالیتش پیموده.
اعتماد به نفس و مهارتِ نادلای جوان در اجرا، بیانگر آیندهی درخشانِ او بود
در کنفرانس توسعهدهندگان بیلد ۲۰۱۷، نادلا صریحاً نسبت به پیامدهای منفی گسترش هوش مصنوعی جبهه گرفت. در همان دقایق ابتدایی، وی تصویر کتاب «۱۹۸۴» اثر جرج اٌروِل و «دنیای شجاعِ بدیع » نوشتهی آلدوس هاکسلی را که به تواناییهای تاریک تکنولوژی میپردازند، به نمایش درآورد. سپس نادلا نیز به حضار میپیوندد و یک صندلی را برای نشستن انتخاب میکند. برطبق گفتهی نادلا، او با این کار سعی داشت چشماندازهای ترسیمشده توسط ساندار پیچای (مدیرعامل گوگل) و مارک زاکربرگ (مدیرعامل فیسبوک) را تأسفبار و شکستخورده نشان دهد.
پس از اتمام نطق اصلی، درست در مرکز مجمع، از نادلا دربارهی علت بیانِ ترسهایش از هوش مصنوعی پرسیده شد.
نادلا درحالیکه خندهی خشکی بر لب دارد، کمی به جلو خم میشود و میگوید:
هرشخصی در صنعتِ ما باید قادر به اذعان کردنِ پیامدهای ناخواستهی فناوری باشد. هویت شرکتِ ما اساساً بر مبنای ساخت فناوری استوار است که به دیگران در ساخت فناوریهای بیشتر یاری رساند و این نکته ضروری است که ساختههای ما، مردمِ بیشتری را توانمند سازند.
احساس مسئولیت نادلا در قبال مایکروسافت و جامعهی جهانی، همزمان با روی کار آمدنِ رئیس جمهور جدیدِ آمریکا، بهعرصهی سیاست وارد شد. زمانی که دونالد ترامپ فرمان منع مهاجرت را در ژانویه ۲۰۱۷ به امضا رساند، مایکروسافت از آن بهعنوان «یک اشتباه و گامی اساسی رو به عقب» یاد کرد؛ همچنین نادلا بهعنوان یک مهاجر، از این سیاست به شخصه انتقاد کرد.
در هیچ جامعهای، جای هیچگونه تعصبی وجود ندارد.
نادلا در دولت ترامپ حضور یافت؛ زیرا او عقیده دارد که وی نقش مؤثری در پیادهسازی تکنولوژی در خدمات دولت دارد
با این اوصاف، مدیرعامل مایکروسافت در ماه ژوئن برای شرکت در نخستین نشستِ شورای فناوری آمریکا، راهی واشنگتن دیسی شد؛ نشستی که به ریاست داماد رئیس جمهور، جِرِد کوشنر و مدیر مالی پیشین مایکروسافت، کریس لیدل با هدفِ مدرنسازی سرویسهای دولتی تشکیل شده بود. در کنار تیمکوک، جف بزوس و دیگر رهبران تکنولوژی، نادلا در خلالِ این نشست، ملاقاتی با ترامپ انجام داد.
چهار روز پس از این نشست، از او دربارهی سرِ رو به پایینش و نیمهلبخندی که بر چهره داشت پرسیده شد و اینکه در آن لحظه، چه در اندیشهی او میگذشت:
پر واضح است که گفتگوی مهمتری برای ما در مقایسه گفتگو با دولت وجود ندارد و من از اینکه در بطن این موضوع قرار داشتم، بسیار هیجانزده بودم. صریح بگویم، این نشست دربارهی دولت در مقابل دیگران نیست؛ دربارهی یک حزب در مقابل حزب دیگر هم نیست. این ملاقات در رابطه با رقابتپذیری آمریکایی است و من خوشحالم که دولت چنین موردی را جدی گرفته.
اکثرِ مدیران شرکتهای فناوری، دلِ خوشی از دولت نداشتند؛ با این وجود، برخی از فعالان این حوزه اعتقاد دارند که افرادی مانند نادلا که یک مهاجر شمرده میشوند، وظیفهی خاصی برای صحبت کردن دربارهی این موضوع دارند. استیو بانون، استراتژیست ارشد پیشین کاخِ سفید و از مخالفان سرسخت دولت فعلی، نادلا را نمونهی بارز از یک فردِ آمریکایی-هندی موفق میداند که سیاستهای مهاجرتی ترامپ را نقض میکند.
در کتاب جدید نادلا با نام Hit Refresh که بیانگر نقطهنظرات مدیرعامل مایکروسافت دربارهی آیندهی تکنولوژی و خاطرات شخصی است، به نظر میرسد نادلا بدون اشاره به نامِ استیو بانون، اظهار نظر او را یادآوری میکند:
حتی زمانی که بعضی از افراد در جایگاههای قدرت، به حضور پرشمار مدیران آسیایی در تکنولوژی اشاره کردند، من بیخبری آنها را نادیده میگیرم.
زمانی که نادلا به فرزندان و دوستانش که طعم تلخ تعصبات نژادی را چشیدهاند، فکر میکند، عصبانیت وجودش را فرا میگیرد.
او میگوید:
من توسط هیچ کسی انتخاب نشدهام؛ بنابراین نمیخواهم بهگونهای نقش بازی کنم که گویی نیاز به مجوز از جانبِ کسی دارم.
با این حال، برخلاف گفتهی وی، نادلا قطعاً توسط افرادی برای این منصب انتخاب شده است و در پی شورشهای سفیدپوستان در ویرجینیا در اواسط آگوست، او چشمانداز خود را برای رهبری در زمینههای گفتمان ملی بیان کرد و رویکرد قدرتمند خویش را به نمایش گذاشت. او به دنبال اعتراضات خشونتآمیز با درونمایهی نژادپرستانه، در طی ایمیلی که به کارمندان ارشد ارسال کرد، از تأثیر وحشتناک و عمیقی که این رخداد بر وی گذاشته است، سخن گفت.
در این زمان، برای من بهعنوان یک رهبر، تنها دو چیز واقعا اهمیت دارد. نخست این است که ما برای ارزشهای بیانتهایمان ایستادهایم؛ ارزشهایی که شامل برابری نژادی و... میشود. دوم، ما با اتفاقات زیانباری که در اطراف ما رخ میدهند، همدردی میکنیم. در مایکروسافت، ما در تلاش برای دنبال کردن تنوع، پذیرش و قدردانی آنها هستیم. ذهنیت پیشروندهی ما نیاز به فرهنگی دارد که احساسات دیگران را بشناسیم و آنها را درک کنیم. باهم، باید انسانیتِ مشترکمان را به آغوش بکشیم و برای ساخت جامعهای مملو از احترام، یکدلی و فرصت، آرزو کنیم.
علاوه بر نسخه بهروزشدهی خودروی سایز متوسط شورولت مالیبو (Malibu)، جنرال موتورز نسخههای بازطراحیشدهی مدل ۲۰۱۹ شورولت کروز (Cruze) و شورولت اسپارک (Spark) را معرفی کرد؛ این سه خودرو با همدیگر، چهرهی جدید و سبک طراحی بیرونی محصولات شورولت را معرفی میکنند.
شورولت کروز مدل ۲۰۱۹
همانند مالیبو، شورولت کروز از جلوپنجره مشبک و سپر جلوی جدید برای مدل سال ۲۰۱۹ استفاده میکند. این تغییرات بسیار ظریف هستند؛ اما جلوپنجره مشبک بالایی و پایینی در حال حاضر با طرحهای مختلف افقی، گستردهتر از قبل ارائه میشوند. چراغهای جلو شبیه لامپهای نسخه سال گذشته خودرو هستند؛ اما با لولههای LED جدید طراحی شدهاند. شورولت در بالاترین تیپ (پریمیر) خودروی کروز، از چراغهای LED عقب بهره میگیرد. شورولت کروز هنوز هم در دو طرحسدان یا هاچبک در دسترس خریداران خواهد بود؛ زیرا گفتهی شورولت، این سبکهای بدنه، ۲۰ درصد از کل فروش کروز در سال ۲۰۱۷ را به خود اختصاص دادهاند. در آن سال، برای اولین بار طرح هاچبک به تولید کامل رسید.
برای خودروی جدید شورولت کروز مدل ۲۰۱۹، صفحه نمایش لمسی ۷ اینچی استاندارد مجهز به آخرین سیستم اطلاعات و سرگرمی شورولت ۳ ارائه میشود. تیپهای LT و پریمیر در حال حاضر سیستم کنترل خودکار آب و هوا و سیستم استارت از راه دور را بهصورت استاندارد دریافت میکنند؛ درحالیکه تیپ RS با زهوار پنجره سیاه، لوگوهای سیاه و رینگهای آلیاژی ۱۷ اینچی در اختیار خریداران قرار میگیرد. طرحهای جدید رینگها در سراسر این مجموعه تیپها در دسترس هستند و رنگ داخلی قهوهای مایل به زرد (Umber) به لیست رنگهای موجود اضافه شده است.
زیر کاپوت شورولت کروز از پیشرانه ۱.۴ لیتری ردیفی ۴ سیلندر مجهز به توربوشارژر استفاده میشود که قادر است ۱۵۳ اسب بخار قدرت و ۲۴۰ نیوتنمتر گشتاور تولید کند. همچنین یک پیشرانه ۱.۶ لیتری ردیفی ۴ سیلندر توربودیزل با ۱۳۷ اسب بخار قدرت و ۳۲۵ نیوتنمتر گشتاور در دسترس خریداران قرار دارد. پیشرانه بنزینی همچنان با جعبهدندهی ۶ سرعته دستی یا ۹ سرعته اتوماتیک و پیشرانه دیزلی با جعبهدندهی ۶ سرعته دستی یا ۶ سرعته اتوماتیک عرضه خواهد شد.
شورولت اسپارک مدل ۲۰۱۹
تغییر چهره خودروی هاچبک شورولت اسپارک مدل ۲۰۱۹ نسبت به کروز، کمی بیشتر آشکار است؛ چراکه جلوپنجره مشبک و قسمت پایینی سپر بهطور کامل با قاب کرومی که دو دریچه ورودی را به هم متصل میکند، طراحی شده است. چراغهای جلو با لامپهای پروژکتوری موجود ارتقاء یافتهاند و چراغهای LED روشنایی روز نیز در مدل ۲۰۱۹ وجود دارند. شورولت اسپارک با چراغهای عقب دوقسمتی ارائه میشود تا آن را با سایر مدلهای جدید خودروهای شورولت مطابقت دهد.
پکیج اطمینان راننده با ویژگی جدید ترمز خودکار جلو در سرعتهای کم در دسترس خواهد بود، که میتواند در صورت امکان برخورد از جلو در سرعتهای بین ۸ تا ۶۰ کیلومتر بر ساعت، بهطور خودکار ترمزها را فعال کند. دیگر ویژگیهای جدید شورولت اسپارک مدل ۲۰۱۹ شامل سیستم اطلاعات و سرگرمی استاندارد شورولت ۳ با بهرهگیری از اپل کارپلی و اندروید اتو، دو پورت USB روشن و روشنایی داخلی ترو وایت (True White) است. شورولت اسپارک مدل ۲۰۱۹ همچنین طرحهای جدید رینگ را در اختیار خریداران قرار میدهد و لیستی از رنگهای نارنجی متالیک، آبی متالیک کارائیب، تمشکی و میوه شور (Passion Fruit) به رنگهای موجود اضافه میکند. مدل جدید شورولت اسپارک از پیشرانه ۱.۴ لیتری ردیفی چهار سیلندر تنفس طبیعی با ۹۸ اسب بخار قدرت و ۱۲۷ نیوتنمتر بهره میگیرد که بهعنوان تنها گزینه پیشرانه به جعبهدندهی پنج سرعته دستی یا جعبهدندهی پیوسته (CVT) متصل میشود.
هر دو خودروی شورولت کروز و اسپارک در سال جاری به بازار عرضه خواهند شد و جزئیات قیمتگذاری آنها، نزدیک به زمان فروش اعلام خواهد شد. کروز و اسپارک بروزرسانیهای جدید را تا دو سال آینده حفظ میکنند؛ اما به نظر میرسد که خودروی سابکامپکت شورولت سونیک (Sonic) به اندازه آنها خوششانس نباشد. وال استریت ژورنال گزارش میدهد که جنرال موتورز در اوایل سال جاری تولید خودروی شورولت سونیک را به پایان میرساند؛ زیرا ذائقه خریداران آمریکایی از خودروهای کوچک به سمت شاسیبلند و کراساور تمایل پیدا کرده است. با این تفاسیر، تنها گذشت زمان میتواند تعیین کند که آیا نسل بعدی خودروهای شورولت کروز و اسپارک نیز روانه بازار خواهد شد یا اتفاق جدیدی در این زمینه رخ خواهد داد.
.: Weblog Themes By Pichak :.