چندی پیش مایکروسافت خط تولید سختافزار را در شرکتش متوقف و عملا از بازار گوشی هوشمند کنارهگیری کرد. درواقع مایکروسافت تصمیم گرفت تمرکز خود را روی بخش نرمافزار بگذارد و ویندوز ۱۰ را برای تمام پلتفرمها عرضه کند؛ اما تولید ویندوزفون را به سازندگان دیگر بسپارد. لومیا ۹۵۰ و لومیا ۹۵۰ ایکسال آخرین ویندوزفونهای ردهبالای ردموندیها بودند که به بازار عرضه شدند.
اما همواره شایعاتی مبنی بر اینکه مایکروسافت قصد دارد گوشی ویندوزفون پیشرفتهای ارائه کند وجود دارد؛ سرفیس فونی که همیشه وجود آن در هالهای از ابهام قرار داشته است.
بر اساس شایعات موجود گوشی مورد بحث از نوع کتابی یا تاشو است؛ در نتیجه این دستگاه قابلیت این را دارد که بهتبلت تبدیل شود. حالت باز این گوشی چیزی شبیه به گوشی زدتیای اکسون M که اخیرا معرفی شد خواهد بود. یکی از اصلیترین دلایلی که همچنان شایعاتی در مورد این گوشی وجود دارد این است که همواره پتنتهای جدیدی از مایکروسافت منتشر میشود که شائبهی وجود گوشی کتابی را تقویت میکند.
حالا وین سنترال پتنتی از مایکروسافت منتشر کرده است که روشهای مختلف استفاده از دوربین را در چنین گوشیهایی نشان میدهد. بر اساس این تصاویر، لنز دوربین در یک نیمهی گوشی و ماژول ثبت تصویر در نیمهی دیگر قرار گرفته است که در زمان بسته شدن دستگاه به وسیلهی اتصال مغناطیسی به هم متصل میشوند و دستگاه از حالت تبلت به حالت گوشی در میآید. پتنت دوم توضیح میدهد که چگونه ماژول دوم دوربین زمانی که گوشی در حالت باز قرار دارد، با یک چرخش مکانیکی پنهان میشود.
همچنین فراخوان مایکروسافت برای جذب کسی که در زمینهی تراشههای کوالکام و اینتل مهارت داشته باشد، نشانهی دیگری است از اینکه این شرکت قصد دارد گوشی جدیدی ارائه کند. احتمال میرود گوشی مورد بحث به اندرومدا (Andromeda)، سیستمعامل ویندوز ۱۰ مخصوص گوشیها که از ARM هم پشتیبانی میکند مجهز باشد و بتواند نرمافزارهای ویندوز دسکتاپ را نیز اجرا کند.
همچنین اخیرا در اپلیکیشن وایتبورد ویندوز که محلی برای اشتراکگذاری ایدهها است، اپلیکیشن ناشناختهای به نام Journal مشاهده شده که در توضیح آن، به صفحهی چپ و صفحهی راست اشاره میشود که میتواند دو صفحهنمایش سرفیس فون جدید باشد.
صعود سریع و برقآسای قیمت بیتکوین بسیاری را در کمتر از یک سال به میلیونر تبدیل کرد. اما آیا این درآمدها واقعی هستند؟ آیا یک حباب شکل گرفته است؟ آیا تا قبل از کریسمس شاهد افت نرخها خواهیم بود؟
قبل از اینکه بتوانیم به سؤالات بالا جواب دهیم، باید بدانیم چه عاملی سبب افزایش قیمت بیتکوین میشود؟ با دنبال کردن سرنخها به آماده شدن سرمایهگذاران برای معاملات آتی بیتکوین خواهیم رسید که بسیاری عقیده دارند از اصلیترین عوامل است.
سرمایهگذارها سروصدای زیادی در شبکههای اجتماعی به پا کردهاند و بر این باورند که با امکانپذیر شدن معاملات آتی بیتکوین، سرمایههای بسیاری توسط شرکتهای بزرگ به این بازار تزریق خواهد شد.
دو مرکز بزرگ تبادلات الکترونیک CBOE و CME Group اعلام کردند که قصد دارند در آینده نزدیک امکان معاملات آتی بیتکوین را فراهم سازند. امکان تبادل آتی بیتکوین، این ارز دیجیتال را برای شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری بسیار خوشآیند و مورد پسند خواهد کرد؛ زیرا قادر خواهند بود از این طریق هنگام افت قیمت بیتکوین سودهای کلانی به جیب بزنند.
این اقدام همچنین بیتکوین را از دید وال استریت رسمی و قانونی خواهد کرد. در حال حاضر یکی از اصلیترین نقاط ضعف بیتکوین، همین تردید و ابهام در به رسمیت شناخته شدنش است.
از دلایل دیگر افزایش قیمت بیتکوین میتوانیم به علاقهمندانی اشاره کنیم که دیوانهوار آن را میخرند و با قیمتهای کنونی هم راضی به فروش نیستند. همین دید «فرصت سرمایهگذاری» به بیتکوین موجب ایجاد تقاضای بالا میشود. در دنیایی که مردم انتظار دارند قیمت هر بیت کوین به ۱ میلیون دلار افزایش پیدا کند، چنین پدیدهای -فارغ از عقلانی بودن یا نبودن- دور از انتظار نیست.
وجه مشترک تمامی موارد ذکرشده را شاید بتوان «غوغا و هیاهوی خبری» دانست. رسانههای جهانی و شبکههای اجتماعی نقشی اساسی در این مسئله دارند. معاملهگران بیتکوین و ارزهای رمزگذاری شده دیگر، ارتباط بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند و دائما بین خودشان در حال تبادل اخبار و اطلاعات هستند.
این بازار کوچک اما پرسروصدا، تأثیرپذیری بسیار زیادی از عوامل بیرونی مانند یک توییت یا خبر ساده دارد.
بازار ارزهای رمزگذاری شده به قدری جوان و نوپا است که هنوز در آن خبری از شبکههای معاملاتی غیر شفاف، سیستمهای معاملاتی الگوریتمی یا سازوکاری جهت اتوماسیون فرایندهای خرید و فروش نیست (البته ناگفته نماند که بدون امکانپذیر شدن معاملات آتی، اصلا نیازی به این موارد وجود ندارد). مجموعه این موارد باعث میشوند بازار نسبت به هیجانات خبری واکنش نشان دهد و اتفاقاتی مانند آنچه شاهدش هستیم روی دهد. تا زمانی که سیستم های فوق به وجود نیامدهاند و بازار تثبیت نشده، کاملا عادی است که قیمتها افت و خیز خواهند داشت و آماتورهایی که چشمبسته وارد بازی شدهاند از این رو به آن رو خواهند شد.
در نهایت شاهد این هستیم که بازیگران جدید و قدیمی در حال آزمایش مرزها و محدودیتهای سیستم هستند؛ سیستمی که یک دهه است متولد شده؛ اما در این مدت چنین آزمایشهایی به خود ندیده است.
امکانپذیری معاملات آتی یک موتور محرک رشد در چند ماه آینده خواهد بود و سرمایهگذاران سازمانی شروع به استفاده از بیتکوین خواهند کرد. یکی از تحلیلگران CoinDesk در این باره میگوید:
افت قیمت تا ۱۱ هزار دلار را نمیتوان منتفی دانست؛ اما سقوطهای مقطعی در نمودار روبهرشد میانگینِ متحرک دهروزهی ۱۱۵۰۰ دلاری نیز دوام چندانی نخواهند داشت
آیا این مسئله خطرناک است؟ برای آنهایی که روی بیتکوین شرط بندیهای بزرگی کردهاند، بله. در این شرایط نمیتوان گفت که بهتر است بیتکوین بخرید یا بفروشید؛ اما انتظار میرود قیمت آن تا یک آستانه مشخص بالا برود و سپس بین یک بازه بالا و پایین نوسان کند تا زمان صعود بعدی فرابرسد.
مدیرعامل و مؤسس شرکت iComplyICO در این باره میگوید:
قیمت کنونی توسط تقاضا تعیین نشده است. وقتی CME Group خبر فراهمسازی معاملات آتی را اعلام کرد، دیدیم که افزایش شدیدی در تقاضا به وجود آمد و به تعداد کاربران شبکه نیز افزوده شد. حالا بازیگران سازمانی بزرگی وارد ماجرا شدهاند و سیلی از سرمایه جدید روانه شبکه میکنند؛ اقدامی که به نظر میرسد با هدف دستکاری بازار انجام میشود. حالا که معاملات آتی بیتکوین امکانپذیر شده است، بهراحتی میتوانند جای پای خود را در بازار معاملات آتی محکم کنند و سپس با ایجاد حجم بالایی از خرید و فروش بیتکوین، قیمتها را نسبت به قراردادهای آتی خودشان تنظیم کنند.
در بسیاری از بازارها، بیتکوین هنوز تحت هیچگونه سازوکار قانونی نیست و همین خلأ، سرمایهگذاران را نسبت به کلاهبرداری و دستکاری بازار آسیبپذیر میکند.
آیا این یک حباب است؟ بسیاری ناامیدانه بر این باورند که افزایش قیمت نتیجه دستکاری در بازار است. اما باید به خاطر داشته باشیم که ارزش واقعی یک ارز رمزگذاری شده توسط قیمت آن تعیین نمیشود، بلکه عامل اصلی کاربردپذیری آن است.
مجموعه مقالات بیتکوین
بیتکوین در حال حاضر برای بسیاری حکم «گاو نُه من شیر» دارد؛ اما با این وجود نباید فراموش کنیم آینده همه ارزهای رمزگذاری شده هنوز در حال نوشته شدن است.
همانطور که در سال ۱۹۹۴ هیچ کس نمیتوانست ارزش و استیلای پروژههای متن باز مانند لینوکس و آپاچی را پیشبینی کند؛ حالا هم بهطور دقیق نمیدانیم بیتکوین و دیگر ارزهای رمزگذاری شده چه آیندهای برایمان خواهند ساخت.
درحالیکه به پایان سال ۲۰۱۷ نزدیک میشویم، نشریهی فوربز فهرستی از ۱۰ کتاب برتر کسبوکار منتشرشده در سال جاری را اعلام کرده است. موضوع این کتابها، طیف گستردهای از بخشهای مختلف کسبوکار، از خدمات مشتریان گرفته تا بازاریابی را شامل میشود. برخی از نویسندگان این کتابها، در لیست برترینهای نیویورکتایمز قرار دارند.
۱- تجربهی مشتریان به سبک نوردستروم، نویسندگان: رابرت اسپکتور و برین ریوز
برترین کتاب این فهرست، نسخهی بهروزشده و کاملاً متفاوتی از کتاب نوردستروم، خردهفروشی مشهوری است که در دههی ۹۰ میلادی، عنوان برترین ارائهدهندهی خدمات مشتریان را از آن خود کرده بود. این کتاب روشهایی مدرن و نوآورانه برای فراهم کردن تجربیات عالی مشتریان، شرح میدهد.
۲- مثل آمازون باشید، نویسندگان: جفری آیزنبرگ و برایان آیزنبرگ
این کتاب هم در مورد یکی دیگر از خردهفروشان مشهور جهان است؛ اما این بار برندی که بهخوبی آن را میشناسید. همانطور که از نام کتاب پیدا است، نویسندگان برخی از استراتژیهای موفق آمازون را شرح دادهاند و همچنین توضیح دادهاند که چگونه هر کسبوکار، میتواند از این استراتژیها استفاده کند.
۳- سازمان پیشبینیگر، نویسنده: دنیل بوروس
در دنیای کسبوکار، شما گاهی میدانید که حتماً بهزودی اتفاقی رخ میدهد. بوروس این وقایع را «روند سخت» مینامد که در برابر «روند نرم»، یعنی اتفاقاتی که وقوع آنها محتمل است قرار میگیرند. شرکتها و کارمندان، میتوانند یاد بگیرند که این روندها را از یکدیگر تشخیص دهند و از مزایای برآوردهای خود، بهرهمند شوند. سازمانهای پیشبینیگر با استفاده از همین دانش موفق میشوند حتی در دورههای اختلالات و آشفتگیهای بازار، به رشد خود ادامه دهند.
۴- کارآفرینی شما، نویسنده: دوری کلارک
کارشناسان خواندن این کتاب را برای کارآفرینان ضروری میدانند. کلارک در این کتاب مدلی را برای کسب مزیت و درآمد از تخصص افراد ارائه میدهد. این مدل مربیگری، مشاوره، تولید پادکست، صحبت کردن، تشکیل یک جامعه از هواداران محصول، عرضهی خدمات دیجیتال و موارد دیگر را پوشش میدهد. کلارک در هر فصل، بخشی را با عنوان «این روش را امتحان کنید» آورده است که به خوانندگان کمک میکند ایدههای مفهومی را به مرحلهی اجرا برسانند.
۵- پتانسیلهای اصلی، نویسنده: مارک سن برن
همانطور که از عنوان کتاب برمیآید، سن برن توضیح میدهد که چگونه میتوانید با یک سیستم مؤثر، از «مهارتهای فعلی» به «ماکزیمم توانایی» خود برسید. پتانسیلهای شما چیست؟ تا چه حد از تواناییهای بالقوهی خود استفاده میکنید؟ چگونه میتوانید مهارتهایتان را بهبود دهید؟ سن برن با ذکر مثالهایی از زندگی واقعی، کارایی سیستم خود را اثبات میکند و روش استفاده از آن را به خوانندگان آموزش میدهد.
۶- ترفندهای نوآوری، نویسنده: جاش لینکنر
عنوان اصلی این کتاب، هک کردن نوآوری است. درحالیکه در نگاه اول واژهی «هک» تداعی خوبی ندارد و بلافاصله مردم را به یاد هکرهای کامپیوتری و دزدیدن اطلاعات کارتهای اعتباری میاندازد، نویسنده تعریف مورد علاقهی خود را از هک اینگونه شرح میدهد: حل مشکلات پیچیده با استفاده از راهکارهای غیر معمول. رویکردهایی جدید و غیر متعارف که جایگزین خرد عام میشوند. لینکنر به خوانندگان یاد میدهد که چگونه نوآوری را هک کنند، متفاوت فکر کنند و از مزایای آن بهرهمند شوند.
۷- برتری در خدمات مشتریان شبکههای اجتماعی، نویسنده: دن گینگیس
امروزه شرکتها دیگر نمیتوانند بخش خدمات مشتریان خود را در شبکههای اجتماعی نظیر توییتر و فیسبوک دست کم بگیرند. گینگیس در این کتاب تخصص و تجربیات خودش را بهعنوان یک مدیر بازاریابی و کارشناس خدمات مشتریان، به اشتراک گذاشته است و توضیح میدهد که برندهای برتر جهان، چگونه از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند تا تجربهای جذاب و منحصربهفرد را برای مخاطبانشان فراهم کنند.
۸- ذهن برتر، نویسنده: جان هال
بازاریابی محتوا یکی از استراتژیهای قدرتمند کسبوکار است و جان هال، یکی از کارشناسان عالی این زمینه به شمار میرود. او استراتژیهای بازاریابی محتوای شرکتش را ذکر میکند و همهی اسرار پشت پردهی آن را برای خوانندگان توضیح میدهد. او به مخاطبان نشان میدهد که چگونه میتوانند از این ابزار مؤثر و ارزان استفاده کنند و پیام خود را به همهی برسانند، آنهم به شیوهای که وقتی مشتریان به محصولی نیاز پیدا میکنند، نام برند مذکور اولین چیزی باشد که به ذهنشان خطور میکند.
۹- راهنمای خدمات فرهنگی، نویسنده: جف تویستر
این کتاب کوتاه درواقع یک راهنمای گامبهگام برای شرکتهایی است که میخواهند بخش خدمات مشتریان را به یکی از مؤلفههای اصلی فرهنگ سازمانی خود تبدیل کنند. مدتها است که کارشناسان تأکید میکنند مشتریان آنچه در درون یک سازمان اتفاق میافتد، حس میکنند. تویستر برای خوانندگان شرح میدهد که چگونه میتوانند فرهنگی سازمانی خلق کنند که در آن، کارمندان خودشان را به خدمات مشتریان متعهد بدانند.
۱۰- قدرت لحظهها، نویسندگان: چیپ هیث و دن هیث
سالها پیش، جان کارلزون از هواپیمایی اسکاندیناوی، اصطلاح «لحظهی حقیقت» را اینگونه تعریف کرد: زمانی که مشتری با یک شرکت وارد تعامل میشود و حسی خاص در ذهن او شکل میگیرد. این لحظات میتوانند روندهای عادی کسبوکار را به شیوهای فوقالعاده تغییر دهند. برادران هیث در کتاب قدرت لحظهها، به همین موضوع پرداختهاند و آن را کیفیتی فراتر از کسبوکار میدانند.
امسال که برای شرکت در نمایشگاه اتومبیل گوانجو به چین آمده بودیم، به یک پیست مسابقه به نام هودینگ فوکان دعوت شدیم تا ۶ دستگاه خودرو را مورد آزمایش قرار دهیم. در مورد این پیست باید بگوییم که نسبتا کوچک (کمتر از یک مایل) و کاملاً مسطح است.
در ابتدای ورود با ۶ دستگاه خودرو مواجه شدیم که دو مدل از آنها آشنا بودند. مورد اول، مرسدس بنز E کلاس بود که نیازی به معرفی ندارد. نمونهی دوم، یک سدان کوچک از بیامو بود که برای بازار چین ساخته شده است؛ یعنی بیامو سری 1 سدان. اما چهار خودروی دیگر کاملا جدید بودند و هیچ اطلاعاتی در مورد آنها نداشتیم. معمولا خودروهای چینی با کیفیت ساخت بسیار پایین و قابلیت های حرکتی ناامیدکننده شناخته میشوند. اما حالا ما اینجاییم تا با واقعیت جدیدی روبهرو شویم؛ واقعیتی به نام پیشرفت بسیار خوب خودروهای چینی.
تست ما در یک مسیر بسیار کوتاه و مسطح انجام شد که نمیتوانست تواناییهای خودروها را به چالش بکشد. از طرفی خودروهای مورد تست نیز اکثراً کراس اور یا مینی ون بودند که چندان برای حرکت مارپیچ در پیست مناسب نیستند. در هنگام تست ما کمترین اطلاعات فنی را در مورد این خودروها داشتیم و صرفا اطلاعات بسیار کلی در مورد آنها ارائه شد. بنابراین آنچه در مورد این خودروها میخوانید نمیتواند دقیق باشد و بخشی از آن بر اساس حدس و گمان است. این امکان وجود دارد که در آینده و با انجام تست جادهای این خودروها نظرات متفاوتی داشته باشیم.
Wey VV7
پیشرانه: چهار سیلندر خطی ۲ لیتری مجهز به توربوشارژر
قدرت و گشتاور: ۲۳۴ اسب بخار و ۳۶۰ نیوتنمتر
جعبهدنده: ۷ سرعتهی دوبل کلاچ
انتقال نیرو: چرخهای جلو
قیمت در بازار چین: ۲۵ تا ۲۹ هزار دلار
پس از گفتگوی کوتاه با مدیر اجرایی این شرکت، اولین خودرویی که تست کردیم VV7 بود. Wey در حقیقت برند لوکس گریتوال بهحساب میآید. این خودروی کراس اوور سایز متوسط، تک دیفرانسیل است و نیروی پیشرانه آن تنها به چرخهای جلو انتقال پیدا میکند. نکتهی قابل توجه این است که چینیها چندان علاقهای به کلمه کراس اور ندارند و بسیار اصرار دارند که این خودروها با نام SUV شناخته شوند. خودروی وِی، محصولی است که شانس ورود آن به بازار اروپا یا حتی آمریکا از هر خودروی چینی دیگری بیشتر است.
در مورد طراحی خودرو باید گفت با یک فرم مدرن و جذاب روبهرو هستیم که استایل اسپرت دارد و میتوان نشانههایی از مزدا CX7 تا مازراتی لوانته را در آن مشاهده کرد. البته از این نظر ایراد چندانی به این خودرو وارد نیست؛ چون بسیاری از خودروهای امروز ظاهری شبیه به یکدیگر دارند. طراحی این مدل و خطوط کناری آن به گونهای است که شیشههای عقب بسیار کوچک هستند و به این ترتیب دید عقب و البته دید جانبی این خودرو چندان خوب نیست و میتوان دید جانبی و عقب آن را پایینتر از سطح متوسط ارزیابی کرد. با این وجود فضای داخلی خودرو با توجه به دیگر خودروهای کراس اوور سایز متوسط مناسب است و میتوان این خودرو را از این نظر، هم ردهي فورد Edge یا تویوتای هایلندر دانست.
قرارگیری راننده در پشت فرمان بهراحتی صورت میگیرد و در ردیف عقب فضای کافی برای دو سرنشین بالغ وجود دارد. البته نشستن سه نفر در ردیف عقب این خودرو میتواند کمی از راحتی آنبکاهد. باید به این نکته نیز اشاره کنیم که این خودرو در بازار چین بهعنوان یک خودروی لوکس شناخته میشود؛ اما در صورتی که به بازار آمریکای شمالی و اروپا را پیدا کند، بیشتر بهعنوان یک خودروی متوسطه طبقه بندی خواهد شد. در مورد کیفیت مواد بهکاررفته در ساخته کابین خودرو نیز ایراد چندانی نمیتوان گرفت؛ اما اگر بخواهیم آن را با مزدا CX9 یا فولکس واگن اطلس مقایسه کنیم، این خودرو در سطح پایینتری قرار دارد. عملکرد این خودرو در مسیر بسیار مناسب است و اولین خبر خوب این است که پیشرانه خودرو عملکرد بسیار خوبی نشان میدهد و کاملاً برای بدنه این کراس اوور مناسب است. این خودرو به یک پیشرانه توربوشارژردار چهار سیلندر به حجم ۲ لیتر مجهز است که میتواند ۲۳۴ اسب بخار قدرت و ۳۶۰ نیوتنمتر گشتاور تولید کند و در هنگام رانندگی کاملا میتوانید این میزان قدرت و گشتاور را احساس کنید. انتقال نیرو توسط یک جعبهدنده دو کلاچه ۷ سرعته صورت میگیرد که البته عملکرد آن کمی غیر منتظره است؛ به این صورت که ضریب دنده یک و دو آن کمی بلند در نظر گرفته شده و این مورد در شتابگیری این خودرو در لحظه شروع حرکت، تأثیر منفی میگذارد. حتی زمانی که تلاش کردیم دندهها را بهصورت دستی تعویض کنیم، باز هم خودرو شتابگیری چندان مناسبی از خود به نمایش نگذاشت. اما گویا این مورد چیزی است که در بازار چین محبوبیت دارد؛ چون این مشکل را در بورگوارد BX7 و BAOJUN730 نیز مشاهدکردیم که به این دو خودرو هم خواهیم پرداخت.
در خصوص کیفیت سواری و عملکرد این خودرو در پیچها باید بگوییم که به سیستم تعلیق نرم مجهز است؛ ولی این مدل از سیستم تعلیق چیزی است که سالها پیش توسط خودروسازهای اروپایی و آمریکایی کنار گذاشته شده و خودروسازان آمریکایی و اروپایی بیشتر به سراغ بهبود پایداری خودرو رفتند تا بتوانند به بالانس مناسب بین پایداری و کیفیت رانندگی دست پیدا کنند. اما فنربندی این خودرو کاملا نرم است و هندلینگ متوسطی را به نمایش میگذارد. سیستم کنترل کشش این خودرو نیز خیلی ناگهانی و مکرراً در رانندگی دخالت میکند که از این نظر شاید چندان مورد پسند نباشد. این خودرو به یک سری از اصلاحات نیاز دارد تا بتواند نظر خریداران غربی را به خود جلب کند و سازنده باید بخشهایی همچون سیستم تعلیق، سیستم کنترل کشش و جعبهدنده خودرو را مورد بازنگری قرار دهد. در این صورت میتوان انتظار داشت که این خودرو بتواند در بازارهای خارج از چین موفق شود.
بورگوارد BX7
پیشرانه: چهار سیلندر خطی ۲ لیتری مجهز به توربوشارژر
قدرت و گشتاور: ۲۲۱ اسب بخار و ۳۰۰ نیوتنمتر
جعبهدنده: ۷ سرعتهی دوبل کلاچ
انتقال نیرو: چهارچرخ محرک
قیمت در بازار چین: ۲۶ تا ۳۵ هزار دلار
اگر اطلاعات کمی در مورد تاریخ داشته باشید یا کسی از اطرافیانتان اهل جمعآوری خودروهای کلاسیک نباشد، احتمالاً برند آلمانی بورگوارد برای شما تازگی خواهد داشت. اما این برند یک خودروساز قدیمی آلمانی است که البته ورشکسته شده بود و حالا با کمک چینیها دوباره شروع به فعالیت کرده است و بهزودی محصولات خود را به بازار اروپا صادر خواهد کرد. پیشینهی بورگوارد به دهه ۱۹۲۰ برمیگردد و باید گفت که اصالت و قدیمی بودن این برند یکی از عواملی است که به محبوبیت آن در بین خریداران چینی کمک میکند.
بورگوارد BX7 در بازار چین رقیب مستقیم Wey VV7 است. این خودرو نیز یک شاسی بلند سایز متوسط است که در بازار چین بهعنوان خودروی لوکس تلقی میشود. همچنین در مواردی این امکان وجود دارد که با پرداخت اندکی مبلغ اضافه این خودرو را به همراه سیستم چهار چرخ محرک خریداری کنیم؛ چیزی که Wey VV7 از آن بی بهره است. در داخل کابین این خودرو بهجز دوخت صندلیها که به محصولات آئودی شباهت دارد و نمایشگر مالتیمدیای بسیار بزرگی که در کنسول مرکزی وجود دارد دیگر چندان آثاری از خودروهای لوکس نمیتوانید پیدا کنید و سایر بخشهای کابین دارای طراحی و کیفیت کاملا معمولی هستند که میتوان آن را با محصولات دوج و کرایسلر سالهای ۲۰۰۰ مقایسه کرد و بیشتر با آن خودروها همخوانی دارد تا با خودروهای امروز آلمانیها.
بورگوارد BX7 همانند Wey VV7 از یک پیشرانه ۲ لیتری توربو شارژ بهرهمند است که نیروی آن از طریق جعبهدنده هفت سرعت دبل کلاچ به چرخها انتقال پیدا میکند. البته از نظر قدرت تولیدی بورگوارد کمی ضعیفتر از Wey است و ۲۲۱ اسب بخار قدرت و ۳۰۰ نیوتنمتر گشتاور تولید میکند. اما این خودرو به دلیل داشتن سیستم چهار چرخ محرک، سر پیچها عملکرد بهتری در مقایسه با Wey دارد. همچنین عملکرد سیستم کنترل پایداری و کنترل کشش در بورگوارد بسیار بهتر از Wey است. دخالت سیستم کنترل کشش در این خودرو به شکل نامحسوس اتفاق میافتد و هنگامی که مسیری را به شکل عدد هشت انگلیسی طی میکردیم تا هندلینگ خودرو را به چالش بکشیم، تا روشن شدن چراغ سیستم کنترل کشش نمیتوانستیم متوجه شویم که این سیستم در حال کار کردن است؛ درحالیکه در خودروی قبلی سیستم به شکل کاملاً محسوس و ناراحتکننده وارد عمل میشد. البته بورگوارد نیز نکات منفی خود را دارد. سیستم تعلیق این خودرو بسیار نرم است و سر پیچها چندان احساس خوبی منتقل نمی کند. فرمان این خودرو عملکرد بسیار کندی دارد و حس جذابی از رانندگی به شما انتقال نخواهد داد. اما از طرفی سیستم چهار چرخ محرک میتواند به شما کمک کند شتابگیری اولیه بهتری داشته باشید.
SGMW BAOJUN 730
پیشرانه: ۴ سیلندر خطی با حجم ۱.۸ لیتر
قدرت و گشتاور: ۱۳۵ اسب بخار و ۱۸۵ نیوتنمتر
جعبهدنده: ۵ سرعتهی خودکار
انتقال نیرو: چرخهای جلو
قیمت در بازار چین: ۱۰,۵۰۰ تا ۱۲,۵۰۰ دلار
به این خودرو بهطور خلاصهتری خواهیم پرداخت. BAOJUN 730 یک خودروی مینی ون فاقد دربهای عقب کشویی است. این خودرو محصول مشترک همکاری سه شرکت جنرال موتورز، سایک موتور و WULING است و عملکرد آن در سر پیچها به گونهای است که چندان علاقهای به طی کردن پیچها با سرعت بالا پیدا نخواهید کرد که البته از یک ون انتظار بیشتر از این نمیتوان داشت. اما اگر این خودرو بخواهد در بازار آمریکا موفق شود، باید قیمتی بین ۱۰ الی ۱۲ هزار دلار داشته باشد. همچنین باید بهصورت هفت نفره عرض شود تا بتوان انتظار فروش خوبی از این خودرو داشت. واقعا باید گفت که عملکرد بخش انتقال نیرو مولد قدرت این خودرو چندان قابل قبول نیست. پیشرانهی این خودرو از نوع ۴ سیلندر ۱.۸ لیتری است و هنگامی که دور موتور آن را از ۳۰۰۰ دور بر دقیقه بالاتر میبرید صدای آن بسیار زیاد میشود.
عملکرد جعبهدنده ۵ سرعته خودکار این خودرو بسیار کند است و مجبور هستید که بیشتر مواقع برای جبران عملکرد کند جعبهدنده، گاز بدهید. از نظر قدرت و گشتاور تولیدی باید گفت که پیشرانهی این خودرو توانایی تولید ۱۳۵ اسب بخار قدرت و ۱۸۵ نیوتنمتر گشتاور دارد که برای چنین خودرویی کم است. حتی اگر در نظر بگیریم که این خودرو در مقایسه با مینی ونهای بازار آمریکا سایز کوچکتری دارد؛ باز هم قدرت پیشرانهی آن ناکافی است که البته در ترافیک سنگین شهرهای چین قدرت موتور بالا چندان کارایی ندارد.
طراحی کابین این خودرو کاربردی و مناسب است؛ اگرچه ما انتظار بیشتری از یک خودروی بهروز چینی داشتیم. بارزترین مشخصه کابین، نمایشگر بزرگ لمسی است که ظاهری تبلت مانند دارد و در کنسول مرکزی نصب شده است. در این میان میتوان به استفاده زیاد از پلاستیک خشک در کابین بهعنوان یک نکته منفی اشاره کرد. ضمن اینکه طراحی کلی کابین گویی متعلق به خودروهای یک دهه پیش است. صندلیها نیز عمق کمی دارند و هنگام عبور از پیچها از بدن سرنشینان حمایت چندان مناسبی نمیکنند. با این حال نمیتوان امید چندانی به موفقیت این خودرو در بازار اروپا و آمریکا داشت؛ حتی اگر قیمت آن مناسب باشد.
چانگان CS15EV
چانگان CS15EV یک خودروی کراساوور الکتریکی است و متأسفانه در روز آزمایش شارژ باتریهای آن بسیار کم بود و نتوانستیم آن را مورد تست قرار بدهیم. از جزئیات فنی خودرو نیز خیلی اطلاعات نداریم تا بخواهیم در اختیار شما قرار دهیم؛ اما طراحی داخلی این خودرو جذاب و مناسب که مخلوطی از طراحی تویوتا پریوس و شورولت بولت است. در داخل کابین شاهد استفاده از پلاستیک سفید براق و نمایشگرهای بزرگ دوگانه هستیم.
دیگر خودرویی که در آزمایش حضور داشت، مدل مرسدس بنز E320L بود که این نسخه از مرسدس بنز E کلاس مخصوص بازار چین طراحی شده است و دارای فاصله محوری بیشتری در مقایسه با کلاس معمولی است. خودروی دیگر، بیامو سری 1 سدان بود. هر دوی این خودروها در چین مونتاژ و تولید میشوند. رانندگی با بیامو سری یک سدان دیفرانسیل جلو تجربهای جالب بود و احساسی همانند نسخهی ارتقاء یافتهای از مزدا 3 دارد.
مرسدس بنز E کلاس که در این نسخه دارای فضای پای عقب بهتری است، بیشتر همانند یک لیموزین کوچک عمل میکند. گرچه رانندگی با خودروی مرسدس بنز و بیامو تجربه جذابی بود؛ اما دو خودرویی بسیار جالب، محصولات بورگوارد و Wey بودند. اگر بورگوارد و Wey را بهعنوان نقطه شروع جدید در خودروسازی چین در نظر بگیریم،؛ در آینده نهچندان دور خودروهای چینی را در اتوبانها و پارکینگهای اروپا و آمریکا مشاهده خواهیم کرد. خودروسازان چینی هنوز راه زیادی برای رفتن دارند و کارهای زیادی باید انجام دهند؛ اما زمان چندانی تا دیدن این خودروها در بازار اروپا نمانده است.
الزام شرکتهای ارائهدهندهی سرویس اینترنتی از سوی دولت برای تغییر تعرفهها و جایگزین کردن سرویسهای پیشین با تعرفههای موسوم به غیر حجمی، باعث شده است در چند هفتهی اخیر شاهد جنب و جوش در این شرکتها باشیم. ارائهی سرویس و حذف آن برای تغییراتی که اغلب در مسیر بهبود است، باعث شد تقریبا پس از چند هفته جدولی کامل از سرویسهایی که شرکتهای اینترنتی قرار است به کاربران ارائه کنند، در اختیار داشته باشیم. در این مقاله سعی خواهیم کرد به تشریح کامل جزئیات تعرفههای جدید بپردازیم.
غیر حجمی یا نامحدود؟ بعد از اتمام حجم چه خواهد شد
اولین موضوعی که تقریبا اکثر کاربران اینترنتی به آن اشاره میکنند، غیر حجمی بودن طرحهای ارائهشده است. تصور که کاربران از این طرح دارند «اینترنت نامحدود» است؛ درحالیکه چنین موضوعی نیست و تعرفههای جدید نه با عنوان «نامحدود»، بلکه با عنوان «غیر حجمی» در اختیار کاربران قرار خواهند گرفت. معنای اینترنت غیر حجمی این است که برقرار بودن ارتباط اینترنتی شما وابسته به حجم نیست. درواقع شما حتی با گذر از ترافیکهای منصفانه همچنان قادر به استفاده از اینترنت خواهید بود و به جای قطع شدن سرویس، با کندی نسبتا شدید سرعت مواجه خواهید شد که برای رفع آن باید ترافیک جداگانه (هر گیگ بینالملل ۲ هزار تومان)خریداری کنید.
البته بسیاری از کاربران بر این عقیدهاند که این طرح در عمل غیر قابل اجرا است و استفاده از اینترنت در سرعتهای پایین مد نظر وزارت ارتباطات (سرعت ۱۲۸ کیلوبیت با دانلود ۱۶ کیلوبایت در ثانیه) غیر ممکن است و کاربر ناچار به خرید حجم خواهد شد که این امر، عملا معنا غیر حجمی بودن را از بین خواهد برد. از همین رو وزیر ارتباطات اعلام کرده است که بهزودی سرعتهای جدیدی را بهعنوان کف سرعت سرویسها تعیین خواهد کرد.
چه میزان ترافیک؟
متأسفانه شیوهی اجرایی و اعلام شدن تعرفهها به قدری مبهم است که بسیاری از کاربران متوجه طرحی که خریداری میکنند، نمیشوند. بعد از آنکه جدول اختصاصی زومیت از مقایسه حجم «بینالملل» تعرفهها را منتشر کردیم، پیامهایی درباره تفاوت حجمهای جدول ما، با حجم اعلامی خود شرکتها دریافت کردیم و اینجا بود که متوجه شدیم تعداد زیادی از کاربران هنوز آگاه نیستند که در تعرفههای جدید، درواقع چند گیگابایت حجم خریداری میکنند! از همین رو تصمیم گرفتیم مقالهای در رابطه با جزئیات ناگفتهی طرح اینترنت غیر حجمی منتشر کنیم تا بلکه کاربران با آگاهی بیشتری اقدام به انتخاب طرحها کنند.
اولین موضوعی که باید شما را از آن آگاه کنیم این است که جدولهای ارائهشده توسط شرکتها، همگی بر اساس ترافیک داخلی هستند، نه ترافیک اصلی! برای مثال جدول ارائهشده توسط شاتل را مثال میزنیم: کاربر با خرید طرح ۱۶ مگابیت۳۲۰ گیگابایتی، تصور این را دارد که ۳۲۰ گیگابایت حجم در اختیارش قرار خواهد گرفت؛ درحالیکه این حجم بر اساس ترافیک داخلی و با نرخ ۱ به ۲ ارائه شده است. به این معنا که فقط ۱۶۰ گیگابایت از ۳۲۰ گیگابایت درجشده در جدول شاتل، مربوط به اینترنت بینالملل میشود. (این قانون با نسبتهای مختلف در جداول شرکتهای دیگر نیز برقرار است). اگر هنوز با تفاوت اینترنت داخلی و بینالمللی آشنا نیستید، بخش بعد را بخوانید.
اینترنت بینالملل چیست؟
اینترنت بینالملل یعنی تمامی اپلیکیشنها و سایتهای خارج از ایران مانند اینستاگرام، تلگرام، واتساپ، یوتیوب، فیسبوک، گوگل، اپاستور، پلیاستور، ساندکلاد، اسپاتیفای و تقریبا هرآنچه در دنیای اینترنت به آن نیاز پیدا خواهید کرد. در مقابل ترافیک داخلی به سایت بانکها، آپارات، کافهبازار، خبرگزاریها و موارد مشابه خلاصه میشود. در واقع در طرح مذکور شاتل شما ۳۲۰ گیگابایت ترافیک را تنها در صورتی در اختیار دارید که از سایتهای داخلی استفاده کنید! اما اگر قصد استفاده از اینترنت بینالملل داشته باشید (که قطعا دارید) فقط یک دوم این عدد را در اختیار خواهید داشت. این میزان در هر شرکت متفاوت هست. اعداد «اصلی» اعلامشده توسط هایوب را تقسیم بر ۴، پیشگامان را تقسیم بر ۳ و باقی شرکتها را تقسیم بر ۲ کنید تا حجم بینالملل و خالصی که در اختیارتان قرار خواهد گرفت به دست آورید. البته ما در زومیت سعی کردیم با تهیهی جدولی که فقط در آن ترافیک بینالملل محاسبه شده است، نگاهی روشنتر به تعرفههای ارائهشده در اختیارتان قرار دهیم. بنابراین نتیجهای که میتوان گرفت این است که حجم اعلامی شرکتها چندان به کار شما نخواهد آمد؛ چرا که بر اساس سقف اینترنت داخلی درج شده و فقط بخشی از آن برای اینترنت بینالملل قابل استفاده است.
عدم شفافسازی
دلیل اصلی ابهام کاربران عدم شفافسازی طرحهای ارائهشده است. مسئله این است که وقتی مصرف اصلی کاربران، اینترنت بینالملل است، چرا جدولهای ارائهشده توسط شرکتها بهجای ارائه مستقیم حجم اصلی، ترافیک را بر اساس سقف داخلی و با اعداد گمراهکنندهی چند برابری اعلام میکنند؟ این کار چه بر اساس قانون وزارت ارتباطات باشد و چه بر اساس تصمیم خود شرکتها، در هر دو صورت ناخواسته باعث فریب خوردن عدهی زیادی از کاربران خواهد شد؛ چرا که قشر عام که تخصص خاصی در این زمینه ندارد و تنها به دیدن جدول بسنده میکند و با تصور خرید ترافیک اعلامشده سرویس را سفارش میدهد. اما در عمل نصف، یکسوم یا حتی یکچهارم اعداد درجشده در اختیارشان قرار خواهد گرفت! بهتر نبود که بهصورت کاملا شفاف از حجم بینالملل در جدولها استفاده میشد و در عوض نحوه کسر ترافیک داخلی با نرخ نیم بها، یکسوم یا یکچهارم عنوان میشد؟
جدول زومیت
در هر صورت ما در جدول زومیت تلاش کردیم این ابهامات را برای شما از بین ببریم و دقیقا عددی را به شما اعلام کنیم که با خرید سرویس مورد نظر در اختیارتان قرار خواهد گرفت! همانطور که گفته شد، ترافیک اعلامی شرکتها بر اساس سقف ترافیک داخلی! اما ترافیک اعلامی جدول زومیت بر اساس سقف ترافیک بینالملل یا همان اینترنت آزاد تنظیم شده است. به این معنا که در جدول زومیت یک گیگابایت مصرف بینالملل همان یک گیگ و یک گیگابایت مصرف داخل، ۵۰۰ مگابایت (یعنی نیم بها) از اعداد درجشده کسر خواهد شد. بنابراین گویاترین راه برای متوجه شدن حجم حقیقی سرویسها استفاده از جدول زومیت خواهد بود. اما اگر قصد استفاده از جدول اصلی شرکتها دارید، باید به این شکل عمل کنید: اعداد اعلامی هایوب را تقسیم بر ۴، پیشگامان را تقسیم بر ۳ و فن آوا، شاتل، آسیاتک، صبانت، پارس آنلاین و مخابرات را تقسیم بر ۲ کنید تا حجمی که برای اینترنت بینالملل (تقریبا بخش اصلی تمام نیازهایتان) در دسترس شما خواهد بود به دست آورید.
نکته: اگرچه مسئولان مخابرات بارها اعلام کردهاند که نرخ ترافیک بینالملل و داخلی بهصورت یکدوم محاسبه خواهد شد؛ اما همچنان گزارشهایی از سوی کاربران مبنی بر یکسوم بودن سرویس ها به ما ارسال می شود. ما بر اساس اعلام رسمی و چندباره مخابرات نسبت یکدوم را در جدول ارائه کردیم؛ اما برای اطمینان بیشتر، قبل از خرید، از ۲۰۲۰ استان خود این موضوع را جویا شوید.
سرعت دانلود
مورد دیگری که باعث ابهام کاربران شده، سرعت دانلود در سرویسهای ارائهشده است. تا قبل از تعرفههای غیر حجمی، اکثر شرکتها پهنای باند سرویسها را بهعنوان یک طرح تشویقی تا میزان کشش خط کاربر باز گذاشته بودند که البته این موضوع همیشه صادق نبود. شرکتهای اینترنتی برای کنترل، مخصوصا در ساعات دانلود شبانه، پهنای باند کاربران را به میزان پهنای باندی که کاربر خریداری کرده بود، کاهش میدانند. برای مثال کاربری که تعرفهای با پهنای باند ۲ مگابیت خریداری کرده و کیفیت مناسب خط وی اجازهی دریافت پهنای باند ۱۶ مگابیت را در اختیار وی گذاشته بود، تنها در صورت مساعد بودن شرایط قادر به استفاده از این پهنا بود. به این معنا که شما حتی با خرید سرویس یک مگابیت هم میتوانستید پهنای باندی برابر با بیشینه ظرفیت خط دریافت کنید. اما در تعرفههای غیر حجمی، تقریبا تمامی شرکتها (بهجز پارس آنلاین برای سرویسهای بالای ۳ مگابیت) این طرح تشویقی را حذف کردند که در نتیجه، سرعت دانلود در سرویسهای غیر حجمی شاید برای شماری از کاربران با قبل تفاوت داشته باشد. برای مثال، در تعرفههای غیر حجمی سرعت دانلود سرویس ۱۶ مگابیت در بهترین حالت ۲ مگابایت در ثانیه و سرعت دانلود سرویس ۵۱۲ کیلوبیت در بهترین حالت ۶۴ کیلوبایت در ثانیه خواهد بود. باقی سرویسها نیز به همین نسبت محاسبه خواهند شد. تأکید میکنیم که باز بودن پهنای باند پارس آنلاین برای سرعتهای بالای ۳ مگابیت و همچنین باز نبودن پهنای باند در سایر شرکتها ممکن است در آینده تغییر کند.
درواقع با توجه به اینکه سرعت انتقال اطلاعات در شبکههای کامپیوتری و اینترنت با استفاده از بیت در ثانیه بیان میشود، کاربران در زمان دانلود اعدادی بهمراتب پایینتر را مشاهده میکنند. این تفاوت به این علت است که کوچکترین واحد انتقال اطلاعات در حافظه کامپیوتر برحسب بایت است. با توجه به اینکه هر بایت از هشت بیت تشکیل شده، در بهترین حالت سرعت دانلود در نرمافزاری مثل IDM برای سرعت ۱۶ مگابیت در ثانیه، ۲ مگابایت در ثانیه خواهد بود.
حجم ارزان تر، سرعت گران تر
عدهای از کاربران انتقادهای شدیدی بر طرحهای جدید غیر حجمی دارند که البته چندان هم بیراه نیست. در تعرفههای جدید، با توجه به نحوهی محاسبهی سرعت دانلود که در بالا اشاره کردیم، برای آنکه سرعت بالایی در اختیار داشته باشید «باید» حجمهای بالا و گرانتر را خریداری کنید. برای مثال یک کاربر کممصرف که شاید نهایت استفادهی او ۲۰ گیگابایت باشد، محکوم به استفاده از سرعت یک مگابیت (سرعت دانلود حدودی ۱۲۵ کیلوبایت در ثانیه) است. اگر سرعت بالاتری بخواهد، ناچارا باید با هزینه بیشتر، سرویسهای بالاتری خریداری کند؛ درحالیکه تحت هیچ شرایطی به ترافیکهای موجود در آن سرویس نیاز پیدا نخواهد کرد. بگذارید این موضوع را با یک مثال روشن کنیم: کاربری که قبل از این طرحها، با ۲۰ الی ۳۰ هزار تومان در ماه نهایت سرعت را بر اساس کشش خط خود در اختیار داشت، از حالا باید گرانترین طرح موجود یعنی ۱۶ مگابیت ۸۰ هزار تومانی را خریداری کند تا نهایتا سرعت دانلود ۲ مگابایت در ثانیه در اختیار داشته باشد.
درواقع اگر ترافیک را ملاک مقایسه با گذشته قرار دهیم، بله! قیمتها کاهش پیدا کرده است و با همان قیمت یا کمتر، میزان ترافیک بسیار بیشتری در اختیار کاربر قرار خواهد گرفت. اما اگر سرعت را ملاک قرار دهیم، خیر! طرح جدید هزینههای کاربری که به دنبال سرعت بالا است، چندین برابر افزیش خواهد داد و باید هزینه بسیار بیشتری خرج کند تا بتواند همان سرعتی را در اختیار داشته باشد که قبل از این طرح در اختیار داشت.
نکتهی دیگری که در مورد تعرفههای جدید میتوان مطرح کرد، امکان استفاده از تعرفههایی با نرخ پهنای باند بالا است. هرچند خریداری پهنای باند بالا با ترافیک بیشتر جذاب است؛ اما باید این نکته را نیز در نظر داشت که به دلیل کیفیت نهچندان خوب زیرساخت مخابراتی، عملا بخش بزرگی از کاربران قادر به دریافت پهنای باند ۱۶ مگابیتی نیستند؛ از اینرو کاربری که خط وی تنها قادر به دریافت پهنای باند ۴ مگابیتی باشد، در صورت خرید تعرفه ۱۶ مگابیتی، قادر نیست از تمام ظرفیت استفاده کند و تنها حجم بالا نصیب وی خواهد شد که شاید با وضعیت خط پایین کاربر قادر به استفاده از تمام آن نباشد. با توجه به اینکه شرکتهای ارائهکنندهی سرویس دخالتی در وضعیت پهنای باند ندارند، در صورت بروز مشکل اینچنینی، توپ را به زمین شرکت مخابرات میاندازند.
از میان تمام شرکتهای مورد بررسی، تمامی شرکتها جز هایوب فروش اینترنت با تعرفههای غیر حجمی خود را آغاز کردهاند.
نتیجهگیری
هرچند بسیاری از شرکتهای اینترنتی با مطرح شدن طرحهای غیر حجمی اینترنت از کاهش سوددهی خود خبر دادند، اما میتوان بهروشنی دید که ایجاد فضایی رقابتی تقریبا باعث شده است تمام شرکتها در حد توان پای در بازار رقابتی بگذارند و تعرفههایی بهتر از گذشته برای فروش در اختیار کاربرانشان قرار دهند، حال آنکه شاید امکان بهبود بیش از این نیز وجود داشته باشد. هرچند تعرفههای جدید از برخی ابعاد نسبت به گذشته بهبود یافته است؛ اما هنوز کاستیهای زیادی وجود دارد که نمیتوان شرکتهای اینترنتی را مسئول اصلاح تمامی این مشکلات خواند. وجود انحصار در ارائهی اینترنت بر بستر فیبر و سیاستهای شرکت مخابرات برای انحصارگرایی در فروش اینترنت ADSL (ارائهی اینترنت بر بستر کافو نوری و خطوط PCM) باعث شده است شرایط ایدهآل برای رقابت بهتر که نتیجهی آن افزایش کیفیت خدمات و در نتیجه رضایت بیشتر کاربران است، فراهم نشود.
وضعیت فروش سرویسها در تاریخ ۲۰ آذر (بر اساس اعلام کارشناسان فروش تهران)
- هایوب : عدم فروش
- فن آوا، مخابرات، شاتل، آسیاتک، پیشگامان، صبانت، پارس آنلاین: در حال فروش
برگی (Bragi) نامی نوظهور در دنیای فناوری است؛ این شرکت آلمانی که مقر اصلی آن در شهر مونیخ مستقر است در زمینههایی نظیر طراحی و توسعهی هدفون بیسیم هوشمند، سیستمعامل Bragi OS و اپلیکیشن موبایل Bragi App فعالیت دارد. محصولات سختافزاری Bragi، هدفون بیسیم هوشمند مبتنی بر دستیار شخصی The Dash Pro و هدفون توگوشی بیسیم The Headphone را در بر میگیرد. این محصولات را میتوان از طریق بلوتوث به دستگاههای دیگری همچون گوشی هوشمند، تبلت و کامپیوتر متصل و از آنها در کاربردهایی نظیر پخش موسیقی یا برقراری تماس استفاده کرد.
در بین دو محصول یادشده، هدفون بیسیم The Dash Pro با بهرهگیری از سیستمعامل Bragi OS قابلیتهای بیشتری، نظیر راهنما برای ورزشهای دو، شنا و دوچرخهسواری را در کنار رابط کاربری حرکتی برگی (Bragi KUI)، شامل ژستهای حرکتی سر کاربر و Shortcut (پیشتر با نام MyTap (Beta)) ارائه میدهد. این شرکت نوپای آلمانی تا ماه آوریل ۲۰۱۷ موفق به فروش بیش از ۱۰۰ هزار واحد از هدفونهای The Dash و The Headphone شده است.
نیکلای وید، بنیانگذار دانمارکی Bragi
برگی در سال ۲۰۱۳ و توسط نیکلای وید (Nikolaj Hviid)، کارآفرین دانمارکی بنیانگذاری شد. او پس از آنکه مدتی سمت مدیر عامل یک آژانس طراحی و مدیریت واحد طراحی شرکت هارمان را برعهده داشت، طرح مفهومی اولیهی هدفون بیسیم The Dash را خلق کرد؛ اما این پروژه به دست تیمی متشکل از نیکلای وید، جوزف شایدر، مدیر سابق واحد طراحی مکانیکی AKG، آرنه لوئرمان، مدیر واحد طراحی و توبی مارتین، مدیر واحد نرمافزار برگی، عملی شد؛ البته پس از گذشت یک سال، تعداد اعضای تیم از ۴ به ۲۰ نفر افزایش پیدا کرد. تعداد کارکنان برگی در نوامبر سال ۲۰۱۵ به ۸۵ نفر رسید و این شرکت تا آن تاریخ موفق به دریافت ۲۲ میلیون دلار از جانب گروهی از سرمایهگذاران آمریکایی، اروپایی و آسیایی شد.
پس از آنکه پروسهی امکانسنجی تولید The Dash پایان یافت، برگی بین تاریخهای ۹ فوریه تا ۳۱ مارس ۲۰۱۴ (۲۰ بهمن ۱۳۹۲ تا ۱۱ فروردین ۱۳۹۳)، کمپینی برای سرمایهگذاری جمعی برگزار کرد و ظرف مدت ۴۸ ساعت، به مبلغ اولیهی مد نظر ۲۶۰ هزار دلاری دست یافت. کمپین کیکاستارتر برگی با جمعآوری بیش از ۳.۳ میلیون دلار از ۱۵,۹۹۸ حامی مالی تا به این تاریخ، موفقترین کمپین سرمایهگذاری جمعی در اروپا محسوب میشود. در ماه ژانویهی ۲۰۱۵، برگی موفق به دریافت جایزهی نوآوری نمایشگاه CES برای هدفون بیسیم The Dash شد و این هدفون اواخر سال ۲۰۱۵ بهصورت رسمی روانهی بازار شد.
هدفون بیسیم The Dash
با توجه به برنامهای که برگی در زمان آغاز کمپین کیکاستارتر خود اعلام کرده بود، تولید انبوه هدفون The Dash باید از نوامبر سال ۲۰۱۴ آغاز میشد؛ اما به دلیل بروز چالشهای متعدد، تولید این محصول چندین ماه به تعویق افتاد. مهندسان برگی در ابتدا قصد داشتند دو سمت The Dash را از طریق بلوتوث به یکدیگر متصل کنند؛ با این حال پس از گذشت مدتی مشخص شد انجام این کار با دشواریهای فراوانی همراه است؛ از این رو، آلمانیها برای فراهم کردن اتصالی پایدار بین دو سمت هدفون، از فناوری NMFI استفاده کردند و در نهایت، هدفون The Dash اواخر سال ۲۰۱۵ رونمایی شد. باید خاطرنشان کنیم که عرضهی The Headphone، بهعنوان دومین محصول سختافزاری برگی نیز به دلیل وجود چالشهای متعدد در تولید، با تأخیر چندماهه همراه بود؛ بهطوری که آلمانیها عرضهی آن را از دسامبر سال ۲۰۱۶ و یک ماه پس از تاریخ تعیینشده، آغاز کردند.
برگی در تاریخ ۵ سپتامبر ۲۰۱۶ (۱۵ شهریور ۱۳۹۵) و دو روز پیش از رونمایی اپل از ایرپاد، هدفون بیسیم The Headphone را بهعنوان دومین محصول سختافزاری خود معرفی کرد. The Headphone، نسخهای ساده از The Dash محسوب میشود: هدفون توگوشی بیسیمی که توانایی اتصال به دستگاههای مبتنی بر بلوتوث، پخش صوت، برقراری تماس و دسترسی به دستیار دیجیتال گوشیهای هوشمند دارد؛ اما برخلاف The Dash، از قابلیتهای هوشمندی نظیر پایش سلامت، ضربان قلب و ژستهای حرکتی بهره نمیبرد و اپلیکیشنی برای آن توسعه داده نشده است.
هدفون بیسیم The Headphone
برگی در جریان رونمایی از The Headphone، نسخهی ۲.۱ از سیستمعامل Bragi OS را نیز معرفی کرد. این نسخه، علاوه بر رفع باگهای نسخهی پیشین، قابلیتهای جدیدی نظیر یکپارچه شدن The Dash با Google Fit و Apple HealthKit، تاچلاک برای جلوگیری از اجرای ژستهای ناخواسته، پخش تصادفی برای پخشکنندهی موسیقی داخلی The Dash و پایش ضربان قلب درصورت تمایل کاربر را به هدفون بیسیم اضافه کرد.
برگی در تاریخ ۲۱ نوامبر ۲۰۱۶ (۱ آذر ۱۳۹۵)، با انتشار بهروزرسانی ۲.۲ برای سیستمعامل Bragi OS از رابط کاربری حرکتی خود با نام Bragi KUI رونمایی کرد که بهموجب آن، بدن کاربر و حرکات آن به رابط کاربری محصولات برگی تبدیل میشود. رابط کاربری Bragi KUI، قابلیتهای Head Gestures و MyTap (Beta) را در بر میگیرد. بهموجب قابلیت Head Gestures، کاربر میتواند با تکان دادن سر خود، دستورهای مختلف را روی هدفون The Dash اجرا کند. قابلیت Shortcut نیز دو ضربهی متوالی بر گونهی کاربر را شناسایی و حرکتهای تعریفشده توسط وی را اجرا میکند. علاوهبر این، قابلیتهایی نظیر اتصال WindShield و اپل واچ در کنار بهبودهایی در عملکرد سیستم پایش ضربان قلب، نسخهی ۲.۲ از Bragi OS را همراهی میکنند.
برگی در تاریخ ۱۶ می ۲۰۱۷ (۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶)، نسخهی ۳.۰ از سیستمعامل Bragi OS را به همراه قابلیتهایی نظیر منوی مجازی 4D، پایش فعالیت کاربر مبتنی بر هوش مصنوعی، ذخیرهی آفلاین فعالیتها، Super Hearing: برای بهبود شفافیت و کیفیت صدا، Versant 2.0: برای فیلتر کردن بهتر نویزهای محیطی معرفی کرد، علاوه بر موارد یادشده، نام قابلیت MyTap در این نسخه به Shortcut تغییر پیدا کرد.
محصولات Bragi اخیرا توسط شرکت آرمان همراه ارتباطات با گارانتی ۱۸ ماهه در بازار کشور عرضه میشود.
اپل بهصورت رسمی خرید شازم را تأیید کرد. چند روز پیش انتشار خبری در دنیای فناوری حکایت از این داشت که اپل در پی تصاحب شازم با پرداخت ۴۰۰ میلیون دلار استو دقایقی پیش این خبر از سوی اپل تأیید شد. شازم سرویسی است که شناسایی قطعات موسیقی، فیلمهای سینمایی و شوهای تلویزیونی یا حتی آگهیها را تنها از طریق شنیدن بخشی از صوت قطعهی مورد نظر را برعهده دارد و مشخصات محتوای مورد نظر را در اختیار کاربر قرار میدهد.
سخنگوی اپل در این خصوص چنین اظهار نظر کرده است:
ما بسیار هیجانزدهایم که شازم و تیم بااستعداد این سرویس به اپل ملحق خواهند شد. اپل موزیک و شازم را باید مکملهای خوبی برای هم خواند که شور و هیجان لازم برای پیدا کردن قطعات موسیقی باکیفیت و تجربهی بینظیر گوش سپردن به این قطعات توسط کاربرانمان را در ما ایجاد میکند. ما برنامههای جالب توجهی داریم و پس از نهایی شدن خرید شازم، در پی ترکیب سرویس شازم هستیم.
شازم نیز با انتشار بیانیهای از پیوستن به اپل اظهار خشنودی کرده است. بر اساس اطلاعات ارائهشده توسط شازم، این سرویس بیش از ۱۰۰ میلیون کاربر دارد.
مبلغ پرداختشده توسط اپل برای تصاحب شازم فاصلهی زیادی با یک میلیارد دلاری دارد که در آخرین ارزشگذاری شازم، برای این کمپانی در نظر گرفته شده بود. هر چند شازم یک کسب و کار موفق است، اما این کمپانی در یافتن مدل کسب و کار چندان موفق نبود؛ بهطوریکه طی سال ۲۰۱۶ تنها ۵۴ میلیون دلار درآمد کسب کرد.
با وجود درآمد پایین شازم، این سرویس میتواند کمک بسیار بزرگی برای اپل باشد. بزرگترین استفاده از این سرویس را باید ترکیب آن با اپل موزیک خواند؛ بهطوریکه تیم توسعهی شازم میتواند اپل موزیک را در زمینهی موسیقی به سرویسی قدرتمندتر تبدیل کنند. در صورتی که اپل تصمیم به توقف فعالیت اپلیکیشن شازم بگیرد، باید ارتباط این سرویس با اسپاتیفای، رقیب خود را نیز قطع کند. دو سرویس اپل موزیک و اسپاتیفای در مجموع روزانه بیش از یک میلیون ریفرال از سوی شازم دریافت میکنند. همچنین باید با ترکیب شازم با سیری اشاره کرد و به نظر میرسد از این پس شاهد ارتباط عمیقتری بین iOS و سرویس شازم باشیم.
همچنین نباید از علاقهی احتمالی اپل به فناوری واقعیت افزوده شازم غافل شد. شازم فناوری بینایی ماشینی را در کنار پلتفرم واقعیت افزودهای در اختیار دارد که میتواند به پیشبرد اهداف اپل کمک کند.
سامسونگ از گوشی پرچمدار بعدی خود با نام گلکسی اس ۹ در اوایل سال آینده میلادی رونمایی خواهد کرد؛ با وجود اینکه احتمالاً اعضای جدید سری گلکسی اس (Galaxy S) تا ماه فوریه معرفی نمیشود، شایعات زیادی در مورد آنها منتشر شده است.
در جدیدترین گزارش، نشریه The Korean Herald به مشخصات احتمالی اسکنر عنبیه گلکسی اس ۹ پرداخته است و ادعا میکند سامسونگ با ارتقاء این حسگر، آن را به اندازه کافی ایمن خواهد ساخت تا استفاده از آن برای محافظت از اطلاعات شخصی کاربران کافی باشد. این شرکت کُرهای، همچنین در حال بهینهسازیهای نرمافزاری است تا مدتزمان لازم برای پردازش درخواست کاربران کاهش پیدا کند.
تعدادی از مؤسسات در کره جنوبی، از تشخیص عنبیه برای احراز هویت کاربران استفاده میکنند؛ با بهبود عملکرد اسکنر عنبیه در گوشی پرچمدار گلکسی اس ۹ و نسخه «پلاس» آن، انتظار میرود استفاده از این سیستم احراز هویت در زندگی روزمره فراگیرتر شود.یک منبع مطلع از برنامههای سامسونگ، اعلام کرده است که رزولوشن لنز مورد استفاده برای شناسایی عنبیه از دو مگاپیکسل (که در گلکسی نوت ۸ و گلکسی اس ۸ از آن استفاده شده است) به سه مگاپیکسل افزایش خواهد یافت؛ به همین جهت، اسکنر عنبیه میتواند عکسهای واضحتری به ثبت برساند. بر اساس اطلاعات فاششده، میتوان از اسکنر عنبیه گلکسی اس ۹، حتی در هنگام استفاده از عینک، حرکت چشم یا شرایط نوری نامناسب مانند محیطهای بسیار تاریک یا بسیار روشن برای احراز هویت کمک گرفت.
باید اشاره کرد که با وجود عرضه گلکسی اس ۹ با اسکنر عنبیه چشم بهبودیافته، این مدل همچنان از اسکنر اثر انگشت بهره میگیرد؛ بر اساس تصویری که از نسخه جدید برنامه S Health به دست آمده است، اسکنر اثر انگشت در پنل پشتی پرچمدار سامسونگ و در زیر دوربین اصلی قرار خواهد داشت.
کُرهایها پرچمدار جدید خود را در دو مدل «استاندارد» و «پلاس» عرضه خواهند کرد؛ گلکسی اس ۹ با نمایشگر ۵.۸ اینچی و گلکسی اس ۹ پلاس با صفحهنمایش ۶.۲ اینچی اینفینیتی دیسپلی راهی بازار میشود. پردازنده اسنپدراگون ۸۴۵ کوالکام نیز قدرت پردازشی گوشی جایگزین گلکسی اس ۸ را تأمین خواهد کرد؛ نسل جدید تراشه پرچمدار کوالکام، از پردازنده هشت هستهای Kryo 380 بهره میگیرد و به واحد پردازش گرافیکی آدرنو ۶۳۰ مجهز شده است. عملکرد پردازشی کوالکام اسنپدراگون ۸۴۵ تا ۲۵ درصد نسبت به نسل قبل، دستخوش تغییر شده است و پردازنده گرافیکی نیز در هنگام رندر کردن محتوای گرافیکی، ۳۰ درصد عملکرد بهتری ارائه خواهد داد.
در رابطه با گلکسی اس ۹ و گلکسی اس ۹ پلاس، مدتی پیش در زومیت خواندید که پرچمداران ۲۰۱۸ سامسونگحاشیههای باریکتری نسبت به نسل قبل دارند؛ بهطوریکه بیشتر از ۹۰ درصد پنل جلوی گوشی با صفحهنمایش پوشانده شده است. همچنین سامسونگ درنظر دارد نسل جدید داک DeX را با نام DeX Pad به همراه این دو مدل معرفی کندکه تغییراتی نسبت به مدل قبلی دارد؛ از جمله این تغییرات، میتوان به جایگیری متفاوت گوشیهای پرچمدار سامسونگ روی DeX Pad اشاره کرد.
اگر بر این باور هستید که گوشیهای پرچمدار اندروید امسال به اندازهی کافی سریع بودند؛ بهتر است در انتظار جانشینان آنها در سال آینده باشید. کوالکام بهتازگی از اسپندراگون ۸۴۵، نسل بعدی تراشهی خود با تغییرات قابل توجهی رونمایی کرده است. آخرین تراشهی این شرکت با بازطراحی معماری پلتفرم، تکامل بیشتری یافته است و این تغییر بدون شک تأثیر عمیقی بر گوشیهای پیشرفتهی اندروید در سال ۲۰۱۸ خواهد داشت.
درحالیکه تمرکز اسپندراگون ۸۳۵ بیش از همه بر عملکرد و سرعت پردازش قرار داشت؛ اسپندراگون ۸۴۵ پیشرفتهای بزرگی در نحوهی بهکارگیری گوشیها از هوش مصنوعی، تصاویر و البته عمر باتری به ارمغان آورده است. سامسونگ این بار نیز در ساخت این تراشه مشارکت داشته و احتمالا برای مشاهدهی بهبودهای یادشده، باید تا زمان معرفی گلکسی اس ۹، پرچمدار بعدی این شرکت منتظر بمانیم. هنگامی که این تراشهی جدید از راه برسد، کاربران حرفهای موبایل از مشاهدهی تغییرات صورتگرفته بسیار خشنود خواهند شد. در اینجا، ۵ تأثیر عمدهی نسل جدید تراشهی کوالکام را بر گوشیهای پرچمدار اندروید در سال آینده بررسی خواهیم کرد.
دادههای شما پرواز خواهند کرد
اسپندراگون ۸۴۵ از همان معماری ۱۰ نانومتری اسپندراگون ۸۳۵ به همراه پردازندهی ۸ هستهای بهره میبرد. بنابراین بعید است که گلکسی اس ۹ یا الجی وی ۴۰ با عملکرد قابل توجهی در مقایسه با نسلهای پیشین خود همراه باشند. کوالکام ادعا میکند که تراشهی ۸۴۵ در زمینهی پردازش گرافیکی نسبت به نسل قبل ۳۰ درصد عملکرد سریعتری خواهد داشت. این بهبود، یک افزایش فنی چشمگیر نسبت به تراشهی قدرتمند فعلی محسوب میشود؛ اما احتمالا تأثیر آن در استفاده روزمره و واقعی چندان قابل ملاحظه نخواهد بود.
با این حال افزایش سرعت واقعی مودم این تراشه قابل مشاهده است. اسپندراگون ۸۴۵ از نسل دوم مودم LTE ایکس ۲۰ بهره میگیرد. این مودم از کت ۱۸ نسل چهارم موبایل با سرعت ۱.۲ گیگابیت بر ثانیه به همراه وایفای پرسرعت 802.11ad پشتیبانی میکند. البته سرعت واقعی تا حد بسیار زیادی به شبکهی موبایل کاربران بستگی خواهد داشت؛ اما کوالکام میگوید این مودم جدید به کاربران امکان میدهد که از طریق شبکهی نسل چهارم، یک فیلم ۳ گیگابایتی را در کمتر از ۳ دقیقه دریافت کنند.
عمر باتری بیشتری در راه خواهد بود
اسپندراگون ۸۳۵ در زمینهی عمر باتری به بهبودهای مهمی دست یافته است و گوشیهای برخوردار از این تراشه با استفادهی معمولی بهراحتی تا یک روز کامل دوام میآورند. کوالکام ادعا میکند که ۸۴۵ در زمینهی مصرف باتری ۳۰ درصد بهینهتر از نسل پیشین است؛ این بدین مفهوم است که گوشیها میتوانند با یک بار شارژ تا روز دوم نیز روشن باقی بمانند.
کوالکام با اسپندراگون ۸۴۵ بر بهینهسازی هستههای تراشه تمرکز کرده است تا پردازنده بتواند بهصورت هوشمندانه وظایف را بر حسب توان مورد نیاز معین کند. در نتیجه، گوشی برای ضبط ویدئو تا ۳۰ درصد انرژی کمتری مصرف خواهد کرد. به لطف سیستم جدید آدرنو Foveation که از ردیابی چشم برای تعیین نقاط نیازمند رندر کامل در نمایشگر استفاده میکند، بازیها و اپلیکیشنهای پیشرفتهی گرافیکی نیز در مصرف باتری محتاطتر خواهند بود.
فریب اندازهی کوچک این تراشه را نخورید. اسپندراگون ۸۴۵ تغییرات بزرگی به ارمغان میآورد
گوشیها هوشمندتر خواهند شد
ماه گذشته، هواوی میت ۱۰ را به همراه یک واحد اختصاصی پردازش عصبی عرضه کرد. اکنون با نسل جدید پردازندهی کوالکام دیگر نیازی به پردازشگر عصبی مجزا نخواهد بود و نسل سوم موتور پردازش عصبی بهطور کامل قابلیتهای هوش مصنوعی و یادگیری ماشین گوشیهای اندروید را آشکار خواهد کرد.
کوالکام میگوید اسپندراگون ۸۴۵ از چارچوبهای نرمافزاری هوش مصنوعی نظیر گوگل تنسورفلو لایت و کافی ۲ فیسبوک پشتیبانی خواهد کرد و عملکرد آن با شبکههای جدیدتر سازگار شده است. این تراشه با بهرهگیری از پردازندهی سیگنال دیجیتال هکزاگون، ۳ برابر عملکرد سریعتری در هوش مصنوعی خواهد داشت؛ بدین مفهوم که گوشیها برای انجام وظایف روزمره و معمول انرژی کمتری مصرف خواهند کرد. علاوه بر این، مصرف انرژی زیرسیستم صوتی برای دستیارهای دیجیتال نیز کاهش خواهد یافت؛ در نتیجه صحبت کردن با گوشی در تمام روز منجر به خالی شدن زودهنگام باتری دستگاه نخواهد شد.
کیفیت تصاویر و ویدئوها بهبود خواهد یافت
تنها بخشی از فرایند ثبت تصویر بر عهدهی دوربین گوشیهای هوشمند است و بخش عمدهی کار بر دوش پردازندههای سیگنال تصویر قرار دارد. پردازندهی سیگنال تصویر اسپکترا ۲۸۰ کوالکام در اسپندراگون ۸۴۵ با بهبودهای قابل توجهی همراه شده است. تراشهی جدید کوالکام به جای افزایش وضوح تصویر که در گوشیهای هوشمند از حد لازم فراتر رفته، بر حجم رنگ متمرکز شده است؛ بدین مفهوم که تصاویر ثبتشده غنیتر، دارای عمق بیشتر و دقیقتر از گذشته خواهند بود.
این تراشهی جدید همچنین به لطف کاهش نویز چند چارچوبی، قادر به ثبت تصاویر بهتر در شرایط نوری ضعیف، فوکوس خودکار سریعتر و تثبیت سریعتر تصویر خواهد بود. این پردازشگر تصویر با تشخیص چهرهی مبتنی بر عمق، میتواند پرترههای بهتری نیز ثبت کند. در قسمت تصویربرداری، تراشهی جدید کوالکام قادر به ضبط ویدئوی اولترا اچدی 4K با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه و همچنین ویدئوی اسلوموشن اچدی 720p با نرخ ۴۸۰ فریم بر ثانیه خواهد بود.
امنیت گوشیها افزایش خواهد یافت
همانند پردازندهی کمکی Secure Enclave اپل، کوالکام یک واحد پردازش امنیتی به همراه اسپندراگون ۸۴۵ معرفی کرده است که با محافظت از دادههای کاربران، از دستیابی غیر مجاز به آنها جلوگیری میکند؛ این واحد پردازش امنیتی با بهرهگیری از پردازندهی اختصاصی خود، محدودهای ایمن برای محافظت از دادههای بیومتریک اثر انگشت، تشخیص عنبیه و تشخیص چهره ایجاد میکند. این تراشهی امنیتی برای اطمینان خاطر بیشتر، اطلاعات پرداخت و دادههای سیمکارت را نیز ذخیره میکند.
نظر شما در مورد قابلیتهای جدید اسپندراگون ۸۴۵ چیست؟
گوگل قصد دارد با اضافه کردن توانایی نشانهگذاری بلادرنگ، راهنماییهای مناسبی در طول سفرتان به شما ارائه کند.
از طریق این ویژگی، علاوه بر اپلیکیشن گوگل مپ، از طریق صفحهی قفل گوشی نیز از اطلاعات لحظهای مسیر با خبر میشوید. برای بهرهمند شدن از این ویژگی، بهزودی کاربران میتوانند از طریق دکمهی «Start» که در قسمت پایینی صفحه قرار دارد، از اطلاعات سفرشان مطلع شوند. برای نمونه اگر با اتوبوس یا مترو قصد سفر به نقطهی دیگری از شهر دارید، بهمحض نزدیک شدن به ایستگاه مقصد، گوگل مپ شما را از زمان پیاده شدن مطلع میکند.
نکتهی جالبی که دربارهی این بهروزرسانی وجود دارد، امکان مشاهده این اطلاعات از طریق صفحهی قفل و نوار اعلانات گوشی است؛ همچنین به دلیل ذات تعاملپذیری این اعلانات، میتوانید مستقیماً از طریق نوار اعلانات با گوگل مپ تعامل داشته باشید.
فرقی ندارد که هدف شما از استفاده این ویژگی برای پیادهروی، رانندگی یا استفاده وسایل نقلیه عمومی باشد؛ گوگل مپ سعی دارد با ارائه اطلاعات دقیق و بهموقع، شما را از اتفاقات پیرامونتان باخبر سازد.
احتمال میرود که اکنون گوگل مشغول آزمایش این ویژگی در قالب نسخهی آزمایشی باشد؛ از این رو انتظار میرود که این بهروزرسانی بهزودی در دسترس کاربران عمومی قرار گیرد.
گوگل با بهروزرسانی منظم و افزودن ویژگیهای جدید، قصد دارد اپلیکیشن نقشهی خود را بیش از پیش نزد مردم جهان محبوب کند. اگرچه هنوز برخی ایرادات در مسیریابی و بهروز نبودن اطلاعات نقشهی شهرها دیده میشود؛ اما روند پشتیبانی گوگل از این اپلیکیشن نشان از عزم جزم این شرکت برای ارائه نقشهای دقیق از نقاط مختلف جهان دارد.
.: Weblog Themes By Pichak :.