ما در سیارهای زندگی میکنیم که بهدور یک ستارهی نسبتا متوسط میچرخد و حدودا بهمیزان دوسوم شعاع کهکشان راه شیری از مرکز آن فاصله دارد، جایی که تراک دوم یک آلبوم موسیقی با قطعات فراوان از موسیقیهای ساختهی بشر ممکن است شروع به پخش شود! اگر از لحاظ کیهانشناسی بخواهیم به مسئله نگاه کنیم، ما بسیار بسیار کوچک هستیم. در واقع اندازهی کهکشان ما به همراه خورشید و تمام سیاراتش در برابر کیهان، آنقدر کوچک هستند که میشود آنها را در یک اتم جای داد! با این وجود ما پدیدهای در اختیار داریم که خیلی باارزشتر از اندازهی بهظاهر کوچک و ناچیز است. چهار دههی پیش، ما کپسولهایی ساختیم که پر از موسیقیها و عکسهایی از سیاره زمین بود. ما این کپسولها (دو عدد) را به کیهان فرستادیم!
کپسولهای یادشدهای که پر از آهنگها و نواهای گرامافون بودند، در ماههای آگوست و سپتامبر سال ۱۹۷۷ به فضا فرستاده شدند. این کسپولها بعد از مدت ۱۱ سال توانستند تا سیارات خارجی خورشید را شناسایی کنند و اطلاعات ارزشمند و تصاویری بینهایت زیبایی از مناظر آن سیارات را برای ما بفرستند. در سال ۲۰۱۲، وویجر ۱ تبدیل به اولین شی ساختهشده به دست انسانی شد که توانسته بود از منظومهی شمسی خارج شده و وارد فضای معلق میانستارهای شود.
امروزه این کاوشگران آنقدر از ما دور شدهاند که سیگنالهای رادیویی آنها با سرعتی معادل سرعت نور، ۱۵ ساعت طول میکشد تا به زمین برسند. این سیگنالها بهاندازهای ضعیف هستند که سه دیش آنتن سیستم ردیابی بینستارهای موسوم به دیپ اسپیس نتورک (در کالیفرنیا، اسپانیا، و استرالیا) باید بسیار قوی عمل کنند تا بتوانند آنها را دریافت کنند.
اگر شما الان در وویجر ۱ بودید (امری که از نظر علمی شدنی بود، هرچند زیاد راحت نبودید!)، هیچ حس حرکتی نداشتید. اندازهی این کاوشگر تقریبا برابر با یک خودروی کوچک است. بهاحتمال زیاد، درخشانترین ستاره در دید شما، خورشید خودمان بود که مانند نقطهای درخشان در زیر صورت فلکی شکارچی میدرخشید. اما سیارهی زمین مانند یک غبار آبی رنگ در نور آن گم میشد. اگر میتوانستید میلیونها سال در آن باقی بمانید، متوجه میشدید که موقعیت ستارهها که ظاهرا هم به شما نزدیک بودند، به تدریج تغییر میکند. شما متوجه میشدید که دیگر به سمت ستارهها حرکت نمیکنید؛ بلکه مانند جرمی آسمانی و شناور در بین آنها است.
ماموریت این کاوشگرها در سال ۲۰۳۰ و وقتی که ژنراتورهای ترموالکتریک پلوتونیوم ۲۳۸ آنها از کار بیفتد، متوقف خواهد شد. بعد از این، کاوشگرها در کهکشان و میان ستارهها معلق خواهند ماند، مگر اینکه کسی روزی آنها را پیدا کند. وقتی قرار بود این کاوشگرها به فضا فرستاده شوند این نظریه مطرح شد که ممکن است کسی در فضا آنها را پیدا کند. بههمین منظور، دانشمندان این کاوشگرها را با مس، طلا و آلومینیوم ساختند تا بهاین ترتیب کاوشگرها بتوانند برای بیش از یک میلیارد سال سالم بمانند تا اگر روزی کسی آنها را در فضا پیدا کرد، به دستساختههای بشر دسترسی پیدا کند. آنها همچنین بستهای به نام صفحهی طلایی را در کاوشگرها قرار دادند. ما نمیدانیم که آیا موجودات فرازمینی وجود دارند یا خیر؛ ولی با قرار دادن این بسته بهعنوان هدیه، میخواستیم هدیهای را به آنها (اگر وجود داشته باشند) پیشکش کنیم.
من [نویسنده متن اصلی] با ستارهشناسی به نام کارل سیگان دوست شدم که کار نظارت بر ساخت صفحهی طلایی در سال ۱۹۷۲ بر عهده او بود. او گاهی اوقات به خانهی من در نیویورک میآمد و با من آهنگ گوش میداد. آهنگهای بسیاری در آن زمان ساخته میشد که بسیاری از آنها معروف شدند. همچنین فناوری آلبومبزرگ نیز به این جذابیتها افزوده بود. حرکت رقصمانند روی صفحه گرامافون که با لرزشی زیبا همراه بود، یک جریان الکتریسیته تولید میکرد که از طریق بلندگوها پخش میشد. در این فرآیند، نمیشد که با اطمینان بگوییم که چهاندازه اطلاعات در آن قرار دارد و اینکه چگونه آن اطلاعات به صدای استریو تبدیل میشود. پایان بازی که برای این دستگاه وجود داشت، زمینهی مورد علاقه دانشمندان بود. آنها میگفتند:
همیشه چیزهای بیشتری برای یاد گرفتن وجود دارند.
در زمستان سال ۱۹۷۶، کارل به دیدن من و نامزدم، اَن درویان، آمد و از ما خواست تا در ساخت یک لوحه برای وویجر به او کمک کنیم. ما نیز مشتاقانه قبول کردیم. کارل و همکارش، فرانک دریک، بهسرعت در مورد یک مجموعه به اتفاق نظر رسیدند. وقتی این مجموعه به تایید ناسا رسید، ما کمتر از ۶ ماه وقت داشتیم تا آن را بسازیم، بنابراین باید سریعا دست بهکار میشدیم. نامزد من شروع به جمعآوری اطلاعاتی در قالب صوت برای توصیف سیارهی زمین کرد. همسر کارل، لیندا سلزمان سیگان، شروع به ضبط صدای انسان با زبانهای مختلف دنیا کرد. جان لامبرگ، شروع به جمعآوری عکسهایی کرد که با روشی خاص بتواند آنها را با کدبندی وارد مجموعه کند و من هم کار نظارت بر جنبههای فنی مجموعه را بر عهده داشتم. همهی ما روی انتخاب و گزینش موسیقی کار میکردیم.
من قصد داشتم که جان لنون (هنرمند معروف دنیای موسیقی) از گروه بیتلز را به گروه ملحق کنم، ولی جان به دلیل مشکلات مالیاتی مجبور شد کشور را ترک کند. با این حال او از دو طریق به ما کمک کرد. اول اینکه او به ما پیشنهاد داد تا از مهندس مورد نظر وی، جیمی یووین استفاده کنیم تا انرژی و مهارت لازم را به استودیو تزریق کرده باشیم. جیمی بعدا با تولیدکنندگی موسیقی راک و هیپهاپ و مدیراجرایی کمپانی به شهرت رسید.دوم اینکه فوتوفن لنون در جایگزینی و قرار دادن پیامهای کوچک در بین فضای خالی مجموعه، من را بر این داشت که از این فوتوفن بهره ببرم و در ساخت مجموعه وویجر خودمان از آن استفاده کنم. من یک تقدیرنامه برای تمام سازندگان موسیقی در سراسر کیهان و تمام زمانها نوشتم.
اما جالب است که بدانید بر خلاف انتظار ما، ناسا با این تقدیرنامه و دستنوشته من مخالفت کرد. فردی که ساخته ما را بررسی و تایید میکرد، باید مطمئن میشد که تمام ۶۵ هزار قطعه کاوشگر مناسب هستند. او با بررسی دستنوشتهی من گزارش کرد که تمامی چیزها مثل اندازه، وزن، ترکیببندی و خواص مغناطیسی اثر ما مناسب هستند؛ به جز دستنوشتهی من. ناسا تمام کارهای ما را رد کرد و قصد داشت از دیسکهای خالی بهجای آن استفاده کند تا اینکه کارل با صحبت با مدیر ناسا به او گفت که این دستنوشته تنها نمونهی موجود از دستخط یک انسان در مجموعه است و او را متقاعد کرد. بالاخره به اثری که ساخته بودیم اجازه داده شد تا پرواز کند و به فضا برود.
در آن روزها ما مجبور بودیم که از نسخه کپی فیزیکی موارد ضبطشده برای مجموعه استفاده کنیم. البته این کار در آمریکا کار سختی نبود، ولی ما قصد داشتیم که از طیف گستردهای از موسیقیهای دنیا مثل موسیقی کشورهای استرالیا، آذربایجان، بلغارستان، چین، کونگو، ژاپن، ملت ناواهو، پرو، و جزایر سلیمان در کارمان استفاده کنیم. نامزد من، اَن، آلبومی پیدا کرد که شامل راگای هندی Jaat Kahan Ho بود. این آلبوم در کارتونی زیر یک میز در پشت یک فروشگاه لوازم خانگی بود. آلان لوماکس هم یک قطعهی روسی داشت که معتقد بود این نسخه تنها نسخهی کپی Chakrulo در آمریکای شمالی است و آن را مانند یک فریزبی به سمت من پرتاب کرد. ما هر کدام بهطور جداگانه به دنبال این نوع موسیقیها میگشتیم و وقتی به مورد خاصی برخورد میکردیم در مورد آن به بحث میپرداختیم که گاهی اوقات این بحثها تا شب به طول میانجامید. با اینکه این کار خستهکننده بود، ولی جالب هم بود.
ما در انتخاب موسیقی کلاسیک وسترن، تنوع را فدای سه قطعه از کارهای یوهان سباستیان باخ و دو قطعه از کارهایلودویگ فان بتهوون کردیم. برای اینکه درک کنید چرا ما این کار را کردیم، بهتر است وقتی را تصور کنید که این آثار به دست بیگانگان میرسد. بیگانگان که تواناییهای شنوایی ما با این فرکانسها را ندارند، میتوانند با مطالعه روی این آثار از نظر ریاضی به خارقالعاده بودن آنها پی ببرند. در واقع گفته میشود موسیقی زبانی است که همهی موجودات در سراسر کیهان میتوانند با آن رابطه برقرار کنند. بیگانگان در این موسیقیها به دنبال پیدا کردن توازنها، تکرارها، انحرافات، تصاویر آینهای، و سایر شباهتها به خودشان خواهند بود. ما سعی کردیم که با موسیقی باخ و بتهوون که پر از توازن است، به آنها در شناخت این ویژگیها کمک کنیم و کار را برای آنها آسان کنیم.
همیشه از من سوال میشد که آیا ما در مورد انتخاب موسیقی با یکدیگر دعوا میکردیم یا خیر؛ ولی باید بگویم چنین چیزی در بین ما وجود نداشت. با دنیایی که مملو از موسیقیهای فوقالعاده بود، زیاد هم جای تعجب نداشت که یک موسیقی عالی تازهکشفشده بهراحتی جایگزین موسیقی عالی قبلی بشود. اگر درست خاطرم باشد وقتی موسیقی بلاند ویلی جانسون به نام شب تاریک بود تولید شد، همه ما آن را دوست داشتیم، اما نامزد من یک موسیقی از چاک بری به نام جانی بی.گود را دوست داشت. وقتی کارل برای اولین بار به این موسیقی گوش داد، آن را مزخرف خواند، ولی بعدا یاد این موضوع افتاد که لوماکس به موسیقی نوجوانان زیاد اهمیت میداد. این موسیقی هم بهنوعی برای نوجوانان بود و از آنجایی که سیارهی زمین پر از افراد نوجوان است، این موسیقی میتوانست الگوی خوبی برای مجموعه ما برای فرستادن به فضا باشد. بر خلاف شایعاتی که پیرامون ما وجود داشت، اصلا برای اضافه کردن موسیقی بیتل به نام خورشید دارد میآید، با یکدیگر بحث نکردیم، چراکه از نظر ما این موسیقی کار قوی و خوبی نبود و اگر بهعنوان آن بهطور لحظهای نگاه می کردیم شاید کمی جذاب بود، ولی مسلما همین عنوان هم نمیتوانست تا یک میلیارد سال دیگر جذاب باقی بماند.
نامزد من مجموعهای از صداهای طبیعی را از لحاظ تاریخی دستهبندی کرد و آن را بهعنوان تاریخچهای از اصوات دوران مختلف در سیاره زمین طبقهبندی کرد. او این مجموعه را به صورت لگاریتمی فشرده کرد تا داستان زندگی انسانها روی زمین یک داستان محدود و کوچک نباشد. ما این مجموعه را روی یک ضبط کننده آنالوگ ۳۲ تراکی میکس کردیم که بهاندازهی یک صندوقچه بود. وقتی این کار را کردیم، جیمی به شوخی به من گفت که تو از آن دسته از افراد هستی که باید از تمام وسایل و تجهیزات داخل استودیو استفاده کنند. ما باید مجموعه دهها تراک را به صورت دستی میکس میکردیم. چهار تن از ما مانند جراحان میدان جنگ دور مجموعه ایستاده بودیم و سعی میکردیم آن را جاسازی کنیم که در پرواز برای آن مشکلی پیش نیاید.
این مجموعه با صوت موسیقی کرهها آغاز میشد. این صوت، نشاندهنده تغییر سرعت مدار سیاره زحل، زهره، زمین، مریخ، و مشتری بود که به صدا ترجمه شده بود. برای ترجمه کردن این اثر به صدا از معادلات کپلر در قرن شانزدهم استفاده شده بود. بعد از این صدا، صدای آتشفشانها، زمینلرزهها، و رعدوبرق پخش میشد. صداها به ترتیب به همین منوال به صورت تاریخی از سیاره زمین جلو میٰرفتند: باد، باران، موج دریاها و اقیانوسها؛ سپس صدای موجودات زنده مثل جیرجیرکها، قورباغهها، پرندگان، شامپانزهها، و گرگها شنیده میشد؛ و بعد از آن نیز صدای پا، تپش قلب، و خنده انسانهای اولیه شنیده میشد. صدای آتش، صحبت کردن، ابزارآلات، و واقواق سگهای وحشی نشاندهنده پیشرفت گونههای سیاره زمین بودند و کد مورس نیز بهعنوان نشاندهنده آغاز ارتباطات مدرن در این مجموعه قرار گرفته بود. پیغامی که فرستاده شده بود این بود: بهسوی ستارگان با کاری دشوار. صدای بعدی مربوط به تغییر وسایل حمل و نقل بود: از کشتی تا هواپیماهای جت و در نهایت پرتاب موشک ساترن ۵. مجموعهی صداهای آخر هم با یک بوسه شروع میشد و سپس به صدای مادر و بچه میرسید و بعد از آن هم یک نوارمغزی از امواج مغزی نامزد من بود و در نهایت به یک تپاختر ختم میشد. این تپاختر یک ستاره نوترونی با چرخشی سریع بود که نویز رادیویی را از بین میبرد.
نامزد من اصوات زیبایی از والها به وسیله هیدروفونهای راجر پین (زیستشناس) جمعآوری کرده بود که البته مناسب مجموعه صداهای انسانی ما نبود. ما همچنین مجموعهای از سخنرانیهای نمایندگان سازمان ملل را داشتیم که برای اینکه بهتر شنیده شوند، آنها را ویرایش و اصلاح کرده بودیم. من ب جای اینکه مجموعه صداهای والها را دور بریزم از آن برای ترکیب با صدای دیپلماتها استفاده کردم و آن را با صدای آنها ترکیب کردم. من این تصمیم را بر عهده خود بیگانگان میگذارم که بین گونهها کدام را ترجیح میدهند.
وقتی در حال ساخت صفحهطلایی بودیم، فکر میکردیم که این مجموعه به زودی وارد بازار خواهد شد، ولی این اتفاق نیفتاد. کارل بارها سعی کرد افرادی را به پروژهی ما جذب کند، ولی موفق نشد و در نامهای در ششم سپتامبر سال ۱۹۹۰ به من با ناراحتی و عصبانیت نوشت که صنعت ثبت آثار این چنینی، صنعتی بیٰرحم است. راه نیافتن پروژه و مجموعهی ما به بازار باعث شد هیچکس نتواند بهطور کامل از مجموعه تا چهار دهه بعد از آن چیزی بشنود. آن دسته از موارد ناقصی هم که شنیده میشد، از طریق اینترنت و لوحهای فشردهی کوچکی بود که بدون دخالت من در سال ۱۹۹۲ ساخته شده بود. همچنین نوارهای آنالوگی هم وجود داشت خود من زمانی برای یادگاری بین گروه خودمان پخش کرده بودم. درنهایت در سال ۲۰۱۶، یکی از دانشجویان سابقم به نام دیوید پسکوویتز و همکارش، تیم دیلی، با من ملاقات کردند و از من خواستند تا دوباره آن مجموعه را بازسازی کنیم. آنها برای اینکه برای این کار پول جمعآوری کنند از کیکاستارتر استفاده کردند و تنها ظرف کمتر از یک ماه توانستند بیش از یک میلیون دلار سرمایه جذب کنند. سرانجام ما در ماه دسامبر توانستیم نوار اصلی مجموعه را بار دیگر پس از سال ۱۹۷۷، اجرا و پخش کنیم.
پسکوویت و دیلی تصمیم گرفتند برای صرفهجویی در وقت با هنرمندانی که در مجموعه نقش داشتند تماس بگیرند و اینگونه به اثر اعتبار ببخشند. بعد از اینکه من اثر را به لسآنجلس تحویل دادم، ما از هم جدا شدیم. این کار ما باعث غرورآفرینی ما شد، چراکه پروژه ما پس از سالها دوباره زنده شده بود. پسکوویت و دیلی حتی توانستند با استفاده از کمک کمپانیهای ضبط، مشکلات اثر را شناسایی و رفع کنند. بهعنوان مثال تراک ۳ که لوماکس آن را به عنوان موسیقی سنگالی طبقهبندی کرده بود تغییر کرد و به به صورت زبان بنینی و با عنوان Cengunmé بیرون آمد. تراک ۲۴ که یک سرود شبانه ناواهویی بود، اکنون دیگر نام اجراکنندگان را نیز با خود یدک میکشید.
پس از چهل سال از زمان پرتاب، مجموعه صفحهطلایی دوباره در سیاره زمین در دسترس است. اگر کارل سیگان فقید امروز زنده بود، بسیار خوشحال میشد کارل در سال ۱۹۹۶ در ۶۲ سالگی درگذشت.
ابررایانهی HEP، یک شگفتی در دنیای تکنولوژی محسوب میشود. این سیستم، توانایی حل بعضی از پیچیدهترین معماهای جهان هستی را دارد. موسسهی پروفسور استفن هاوکینگ به نام COSMOS، که در زمینهی کیهانشناسی تئوری فعالیت میکند، از ابررایانهی HEP برای حل این معماها استفاده میکند.
حافظهی پرسرعت این سیستم قدرتمند، توانایی نگهداری رقم سرگیجهآور ۴۸ ترابایت داده را دارد. به دلیل ذخیره شدن اطلاعات در یک سیستم جدید به جای سیستمهای قدیمی، رایانه میتواند اطلاعات را با سرعت برقآسایی پردازش کند. این قابلیت برای تیم COSMOS بسیار خوشایند است؛ چرا که آنها قصد دارند برای دستیابی به اطلاعات فیزیکی در مورد تاریخچهی جهان هستی، دادههای ۱۴ میلیارد سال را بررسی کنند. طبق مدلهای کیهانشناسی، عمر جهان هستی ۱۴ میلیار سال تخمین زده میشود.
ابررایانهی HEP میتواند آغازی برای این پژوهشها در عرصهی علم باشد؛ چرا که در صنعت تکنولوژی ماشین و کامپیوتر پیشتاز است و در آینده پیشرفتهتر خواهد شد. الگوی اولیهی این سیستم برای ذخیرهسازی ۱۶۰ ترابایت داده و انتقال آنها به سرور طراحی شده است. هنگامی که این اهداف بلندپروازانه به واقعیت تبدیل شود، تیم تحقیقاتی پروفسور هاوکینگ از آن در پژوهشهای خود در مورد جهان استفاده خواهند کرد.
جهان مرموز
تیم پروفسور هاوکینگ، از سال ۱۹۹۷ از یک ابررایانه دیگر استفاده میکند. آنها در پروژههای اخیر خود پیشرفت زیادی داشتهاند. آنها هنوز هم امید دارند که تکنولوژیهای پیشرفتهتر به آنها کمک کند تا بسیار بیشتر از قبل موفقیت کسب کنند. گروه هاوکینگ قصد دارد به کمک ابررایانه، نقشهی سهبعدی کیهان از زمان آفرینش تا کنون را بسیار با جزئیاتتر از نقشههای قبلی تهیه و تنظیم کند. آنها امیدوارند بتوانند محل دقیق اجرام کیهانی مانند: ابرنواخترها، سیاهچالهها، کهکشانها و بسیاری اجرام دیگر را تعیین کنند. نام این پروژه فراتر از افق با سپاس از استفان هاوکینگ است. بهگفتهی پروفسور شلارد، دلیل نامگذاری این پروژه این است که پروفسور هاوکینگ نظریهپرداز بسیار خوبی است و همیشه سعی دارد نظریههای خود را با مشاهدات آزمایش کند. نتیجهای که از این پروژه بهدست خواهد آمد، یک نقشهی سهبعدی از جهان هستی خواهد بود که در آن مکان میلیاردها کهکشان مشخص شده است.
دادههای کاوشگر اقلیدس که برای پرتاب در سال ۲۰۲۰ آماده شده است، میتواند از دستاوردها و تلاشهای پژوهشگران پشتیبانی کند و دید بهتری دربارهی جهان تاریک به پژوهشگران بدهد. تیم مورد نظر امیدوار است که این ترکیب اطلاعات، بتواند به آنها در درک بهتر مادهی تاریک و انرژیتاریک و تاثیر آنها روی ترکیب و ساختار جهان کمک کند.
علاوه بر پیشرفت علم، نقشهی سهبعدی جهان میتواند نظریههای موجود دربارهی عالم را تایید کند. نقشهی سهبعدی جهان میتواند درک ما از جهان و همچنین سیاهچالهها و مدل استاندارد ذرات بنیادی را تغییر دهد و باورهای ما را به چالش بکشد. ممکن است این دستاورد ما را به تئوری همه چیز نرساند، اما به فیزیکدانها اجازه میدهد تا به این تئوری بسیار بیشتر از قبل نزدیک شوند.
مدتها پیش وانت پیکاپها فقط به منظور حمل و نقل ادوات و تجهیزات مختلف استفاده میشدند و رانندگان کمترین قابلیتهای رفاهی را در آنها تجربه میکردند. اما شرایط امروز بسیار متفاوت است و حداقل، نیمی از وانت پیکاپهای موجود در بازار جهانی، با داشتن کابین مجلل و انواع روکشهای چرمی و قیمتی حدود ۵۰-۶۰ هزار دلار یا بالاتر، در کلاس خودروهای لوکس قرار میگیرند. اما بخش جالب در مورد این وانتها این است که علیرغم لوکس بودن، همچنان در زیر پوستهی مجلل، یک وانت پیکاپ سرسخت و آمادهی کارهای یدی و سنگین هستند. وانتهای چهار سرنشینه به لطف داشتن قابلیتهایی چون کشش قایق، موتورسیکلت، اتاقک حمل اسب و انواع مختلف استفادههای دیگر در کابین و بخش بار، در مقایسه با شاسیبلندهای گرانقیمت، کاربرد بیشتری دارند.
شرکتهای بزرگ عرضه کنندهی وانت پیکاپ مانند شورولت، جنرال موتورز، فورد، نیسان، رم و تویوتا، امروزه نهایت تلاش خود را در کلاس وانتهای فول سایز و سنگین با عرضهی مدلهای مختلف لوکس و کاربردی همچون دنالی (Denali)، کینگ رنچ (King Ranch)، لارامی لانگهورن (Laramie Longhorn)، هایکانتری (High Country) و پلاتینوم ریزرو (Platinum Reserve) بهکار بستهاند. گرانقیمتترین وانت پیکاپ تولید انبوه، نسخهی چهار چرخ محرک پلاتینوم وانت پیکاپ سنگین فورد F-450 با قیمت حدود ۹۰ هزار دلار است که بهنظر میرسد، قیمت ۱۰۰ هزار دلار که روزگاری برای یک وانت پیکاپ غیرقابل تصور بود، بهزودی اتفاق خواهد افتاد.
نکتهی جالب این است که هم اکنون، برندی لوکس که بهطور اختصاصی در کلاس وانت پیکاپهای سنگین فعال باشد، وجود ندارد. چند سال پیش بود که برند لینکلن (Lincoln) با مدل بلکوود پا به این عرصه گذاشت که با شکست تجاری شدیدی مواج شد؛ کادیلاک نیز نسخههایی متفاوت از پیکاپ و شاسیبلند اسکالید EXT معرفی کرده بود. البته مرسدسبنز هم بهتازگی پیکاپ لوکس X کلاس را معرفی کرده است که فعلا انتظار عرضهی آن در بازار آمریکا وجود ندارد. نکتهی جالب توجه این است که کلاس وانت پیکاپهای لوکس و سنگین، تنها کلاس خودرو در بازار آمریکا است که یک شرکت کاملا آمریکایی و داخلی در آن پرفروشترین مدل، یعنی فورد F-150 را عرضه میکند.
در این لیست، گرانترین وانت پیکاپهای سنگین در بازار آمریکا را بررسی کردهایم. تمام وانتهای لیست شده با دو قیمت مدل استاندارد و مدل فول آپشن معرفی شدهاند؛ ترتیب معرفی وانتهای این لیست، بر اساس ارزانترین به گرانترین در مدل استاندارد است.
۱۱- تویوتا توندرا پلاتینوم
قیمت مدل استاندارد: ۵۱ هزار و ۴۲۵ دلار
قیمت مدل فول آپشن: ۵۷ هزار و ۳۴۹ دلار
لوکسترین نسخه از وانت پیکاپ فول سایز تویوتا توندرا موسوم به پلاتینوم 4WD CrewMax، علاوه بر داشتن تجهیزات رفاهی فراوان، به صندلیهای با روکش چرمی و سیستم گرمایشی و سرمایشی مجهز است. آپشنهای رسمی توندرا چندان زیاد نیست ولی آپشنهای افترمارکت زیادی برای آن در دسترس است که قیمت آن را بسیار بالاتر خواهد برد. تویوتا توندرا به پیشرانهی استاندارد هشت سیلندر V شکل ۵.۷ لیتری با قدرت ۳۸۱ اسب بخار و گشتاور ۵۴۵ نیوتنمتر مجهز است.
۱۰- شورولت سیلورادو 1500 هایکانتری
قیمت مدل استاندارد: ۵۶ هزار و ۸۷۰ دلار
قیمت مدل فول آپشن: ۶۶ هزار و ۴۳۰ دلار
نسخهی هایکانتری 4WD Crew Cab، بهترین نسخه از وانت پیکاپ شورولت سیلورادو 1500 است که به صندلیهای چرمی به رنگ قهوهای یا سیاه، به همراه دوختهای خاکستری رنگ و نشان High Country در پشتسریهای صندلی جلو مجهز شده است. پیشرانهی هشت سیلندر V شکل ۵.۳ لیتری استاندارد، یا پیشرانهی هشت سیلندر V شکل ۶.۲ لیتری به عنوان آپشن با قدرت ۴۲۰ اسب بخار و گشتاور ۶۵۰ نیوتنمتر برای سیلورادو 1500 در نظر گرفته شده است. از دیگر آپشنهای این وانت پرطرفدار، میتوان به پلکانهای کمکی برقی و سیستم صوتی و تصویری بلوری DVD صندلیهای ردیف عقب اشاره کرد.
۹- نیسان تایتان پلاتینوم
قیمت مدل استاندارد: ۵۷ هزار و ۱۴۵ دلار
قیمت مدل فول آپشن: ۵۸ هزار و ۶۹۰ دلار
لوکسترین نسخه از وانت نیسان تایتان استاندارد که با کد پلاتیونم ریزرو 4WD Crew Cab عرضه میشود، به صندلیهای چرمی و انواع تجهیزات رفاهی مجهز است. مدل سنگین نیسان تایتان با کد XD آپشنهای کمتری مانند پکیج قابلیتهای آفرود، سیستم صوتی و تصویری DVD و قفل برقی درب فضای بار، به همراه دارد. تایتان از پیشرانهی هشت سیلندر V شکل ۵.۶ لیتری با قدرت ۳۹۰ اسب بخار و سیستم چهار چرخ محرک بهره میبرد.
۸- جیامسی سیِرا 1500 دنالی
قیمت مدل استاندارد: ۵۷ هزار و ۵۵۰ دلار
قیمت مدل فول آپشن: ۷۱ هزار و ۵۸۰ دلار
لوکسترین نسخه از وانت GMC Sierra 1500 علاوه بر کابین جادار، به تجهیزات رفاهی بیشماری مجهز شده است. همانند مدل شورولت سیلورادو 1500، سیرا 1500 نیز از پیشرانهی استاندارد هشت سیلندر V شکل ۵.۳ لیتری یا پیشرانهی آپشن هشت سیلندر V شکل ۶.۲ لیتری به همراه سیستم حذف صدای اضافی در کابین، استفاده میکند.
۷- رم 1500 لیمیتد
قیمت مدل استاندارد: ۵۸ هزار و ۹۹۰ دلار
قیمت مدل فول آپشن: ۶۲ هزار و ۹۹۵ دلار
نسخهی شهری و لوکس رم 1500 (Ram) که با کد تانگستن (Tungsten) شناخته میشود، از طراحی زیبای بدنه، یکی از بهترین سیستمهای سرگرمی و اطلاعاتی و سیستم هوشمند فضای بار بهره میبرد. این نسخه از رم 1500 به پیشرانهی هشت سیلندر V شکل هِمی ۵.۷ لیتری، با قدرت ۳۸۵ اسب بخار مجهز است.
۶- شورولت سیلورادو 3500 هایکانتری
قیمت مدل استاندارد: ۶۰ هزار و ۵ دلار
قیمت مدل فول آپشن: ۷۱ هزار و ۹۴۰ دلار
وانت پیکاپ سنگین سیلورادو 3500 در کنار طراحی جذاب به تجهیزات رفاهی و صندلیهای چرمی مجهز است. پیشرانههای هشت سیلندر V شکل ۶ لیتری بنزینی یا ۶.۶ لیتری دیزل با گشتاور خارقالعادهی ۱۲۳۵ نیوتنمتر برای این وانت پیکاپ عضلانی در دسترس است. آپشنهای زیادی برای سیلورادو 3500 در نظر گرفته شده است که در صورت انتخاب تمام آنها، ۱۲ هزار دلار به قیمت استاندارد آن اضافه میشود.
۵- جیامسی سیِرا 3500HD دنالی
قیمت مدل استاندارد: ۶۰ هزار و ۷۷۵ دلار
قیمت مدل فول آپشن: ۷۴ هزار و ۹۷۰ دلار
کد دنالی (Denali) به وانت پیکاپها و شاسیبلندهای لوکس GMC اعطاء میشود؛ مدل سیرا 3500HD بدون شک یکی از لوکسترین وانتهای جهان است. پیشرانههای هشت سیلندر V شکل ۶ لیتری بنزینی و ۶.۶ لیتری دیزل با گشتاور ۱۲۳۵ نیوتنمتر به همراه پکیج آپشن آفرود برای این وانت پیکاپ غول پیکر در دسترس است.
۴- رم 3500 لارامی لانگهورن
قیمت مدل استاندارد: ۶۱ هزار و ۹۹۰ دلار
قیمت مدل فول آپشن: ۷۰ هزار و ۴۴۰ دلار
وانتهای سنگین فیاتکرایسلر مانند روم 3500 لارامی لانگهورن، فضای بسیار جاداری را در کابین در اختیار قرار میدهند که شاید بهتر باشد این وانت را یک مدل لیموزین به همراه فضای بار در عقب در نظر گرفت. پیشرانهی استاندارد هشت سیلندر V شکل ۶.۴ لیتری آن، ۳۷۰ اسب بخار قدرت تولید میکند اما پیشرانهی بزرگتر ۶.۷ لیتری توربودیزل برند کامینز (Cummins)، نهایت قدرت را در اختیار راننده قرار میدهد. پکیجهای آپشن زیادی مانند چرم مخملنمای سقف و دیگر برای رم 3500 لارامی لانگهورن در دسترس است.
۳- نیسان تایتان XD دیزل پلاتینوم
قیمت مدل استاندارد: ۶۴ هزار و ۴۵۵ دلار
قیمت مدل فول آپشن: ۸۵ هزار و ۸۰۰ دلار
نیسان تایتان با کد XD در کلاس وانت پیکاپهای سنگین این شرکت ژاپنی قرار میگیرد؛ نسخهی پلاتینوم ریزرو گرانقیمتترین و لوکسترین مدلها را شامل میشوند. تایتان XD به پیشرانهی هشت سیلندر V شکل توربودیزل با حجم ۵ لیتر، قدرت ۳۱۰ اسب بخار و گشتاور ۷۴۵ نیوتنمتر مجهز است. آپشنهای موجود برای این وانت سنگین زیاد نیست و شامل پکیج تختخواب و سیستم صوتی و تصویری صندلیهای ردیف دوم میشود.
۲- فورد F-150 لیمیتد
قیمت مدل استاندارد: ۶۵ هزار و ۲۴۰ دلار
قیمت مدل فول آپشن: ۷۰ هزار و ۵۶۵ دلار
مدل لیمیتد فورد F-150، در کلاس وانت پیکاپهای استاندارد قرار دارد که در مقایسه با نسخههای پلاتینوم و کینگ رنچ، با داشتن کابین پر از چرم و طراحی بهتر، چند هزار دلار قیمت بیشتری خواهد داشت. پیشرانهی ۶ سیلندر V شکل ۳.۵ لیتری توربوشارژ با قدرت ۳۷۵ اسب بخار و گشتاور ۶۴۰ نیوتنمتر بهصورت استاندارد ارائه میشود. آپشنهای موجود برای این وانت پیکاپ پرفروش، شامل پکیجهای مختلف تزئینات ظاهری و رفاهی و البته سیستمهای ایمنی مدرن میشود.
فورد سوپردیوتی F-450 پلاتینوم
قیمت مدل استاندارد: ۷۸ هزار و ۹۷۰ دلار
قیمت مدل فول آپشن: ۸۷ هزار و ۵۴۵ دلار
وانت پیکاپ سنگین F-450 یکی از عضلانیترین و البته گرانترین وانت تولید انبوده در بازار آمریکا است. F-450 به پیشرانهی هشت سیلندر V شکل دیزل ۶.۷ لیتری با گشتاور ۱۱۶۶ نیوتنمتر مجهز است که ظرفیت کشش تا بیش از ۹ تن را فراهم میکند. البته با نصب تریلر، این ظرفیت به ۱۴.۵ تن افزایش پیدا میکند. علاوه بر این فضای بار عقب آن به طول ۲.۴ متر، کاربردی بودن آن را بیش از هر چیزی مشخص میکند.
گوگل سرانجام نسخهی سبک اندروید اریو را که پیشتر در کنفرانس توسعهدهندگان I/O 2017 وعده داده بود عرضه کرد. غول دنیای فناوری این نسخه را با نام Android Oreo Go در اختیار تولیدکنندگان گوشیهایی که قرار است اندروید ۸.۱ را اجرا کنند و توسعهدهندگان قرار خواهد داد. نسخهی بهینه شدهی سیستمعامل موبایل گوگل به منظور اجرا در گوشیهای پایینرده با ۵۱۲ تا یک گیگابایت رم طراحی شده است؛ به طوریکه از لحاظ حجم سبکتر و از لحاظ اجرا سریعتر است. اپلیکیشنهایی که همراه این رام عرضه میشوند ۵۰ درصد سبکتر و ۱۵ درصد سریعتر از نمونههای اصلی ارائهشده در رام گوشیهای ردهبالا خواهند بود.
در حال حاضر، اندروید اریو گو فقط برای توسعهدهندگان و سازندگان گوشیهای هوشمند در دسترس است و کاربران عادی یا باید گوشی هوشمند ردهپایین داشته باشند یا منتظر گوشیهایی که در سال ۲۰۱۸ با این نسخه عرضه میشوند بنشینند تا از نزدیک کار با آن را تجربه کنند.
اپلیکیشن یوتیوب موجود در اندروید اریو گو نه تنها کمحجمتر است، بلکه به کاربران این امکان ویژه را میدهد که محتوای موجود را دانلود کرده و بعدا تماشا کنند. این امکان جهت رفاه حال کسانی که در مناطقی با سرعت اینترنتپایین زندگی میکنند در نظر گرفته شده است. همچنین برای سهولت کار، پخش ویدیوها در یوتیوب گو با پایینترین رزولوشن ممکن انجام میگیرد.
سایر اپلیکیشنهای اختصاصی در این نسخه شامل گوگل اسیستنت گو، فایلز گو، گوگل گو، گوگل مپس گو، جیمیل گو، جیبورد، کروم و پلی استور خواهند بود. این اپلیکیشنها همگی نسخهی سبکتر با رابط کاربری سادهتر خواهند بود.
فایلز گو با پیشنهاد پاک کردن اپلیکیشنهای بدون استفاده و تسهیل امر پشتیبانگیری ابری، کار را برای گوشیهایی که ظرفیت ذخیرهسازی محدود دارند آسان میکند. گوگل گو که پیشتر «سرچ لایت» نام داشت، کار جستجو و یافتن اطلاعات را سادهتر میکند. اما اپلیکیشنهای دیگر مانند پلی استور و کروم در اندروید اریو گو چندان تفاوتی ندارند؛ جز اینکه گزینهی ذخیرهی داده در کروم به صورت پیشفرض فعال خواهد بود.
بر اساس اعلام گوگل، گوشیهای مجهز به اندروید اریو گو اوایل سال ۲۰۱۸ روانهی بازار خواهند شد. این گوشیها با وجود داشتن قیمت بسیار پایین قرار است در آمریکا و سایر کشورهای توسعهیافته نیز عرضه شوند.
یکی از سؤالاتی که اغلب کاربران گوشیهای هوشمند میپرسند این است که چطور تصویر گوشی خود را روی صفحهی تلویزیون به نمایش درآوریم. این یک سؤال مشترک با جوابهایی متفاوت برای کاربران مختلف است. به این دلیل که چگونگی انجام این کار بستگی به فناوریهای به کار رفته در گوشی و تلویزیون شما دارد. باید دقت داشته باشید صرف اینکه گوشی و تلویزیون شما جدید هستند باعث نمیشود که بتوانید به راحتی تصویر گوشی را به تلویزیون منتقل کنید؛ بلکه برای این کار باید دو دستگاه با هم سازگار بوده و امکانات لازم برای یکی از راهکارهای موجود را داشته باشند.
چند سال پیش، ارتباط بیسیم یا وایرلس گزینهی کارآمدی نبود و تنها دستگاههای خیلی گران امکان استفاده از وایرلس برای ارسال و دریافت تصویر را داشتند؛ اما امروزه بیش از هر زمان دیگر برای اینکار گزینه پیش روی خود داریم. در این مطلب به گزینههای موحود برای انتقال تصویر از گوشی به تلویزیون میپردازیم.
باسیم یا بیسیم
سؤالی که باید در همین ابتدا از خود بپرسید این است که اتصال باسیم را ترجیح میدهید یا بیسیم. احتمالا پاسخ بسیاری از کاربران بیسیم است؛ چرا که سیمهای کمتر یعنی ریخت و پاش کمتر؛ به علاوه اگر ارتباط از نوع بیسیم باشد، آزادی عمل بیشتری خواهید داشت و میتوانید با فاصله از تلویزیون بنشینید و محتوای مناسب را برای پخش انتخاب کنید؛ اما در اتصال باسیم یا کابلی باید محتوا را انتخاب کنید و گوشی را همانجا در نزدیکی تلویزیون رها کنید. همچنین اتصال بیسیم در مواردی که تلویزیون روی دیوار نصب شده است و جایی برای قرار دادن گوشی کنار آن نیست اهمیت ویژهای مییابد.
فناوری وایرلس از طرف دیگر مشکلاتی را به همراه دارد؛ یکی هزینه و دیگری سازگاری؛ البته این موارد در مقایسه با گذشته، مثلا یک سال پیش، حل شده و تقریبا دیگر مشکل به حساب نمیآیند. وقتی اتصال بیسیم را انتخاب میکنید، باید مطمئن شوید که دستگاههای فرستنده و گیرنده قادر به برقراری ارتباط با هم هستند. این موضوع به ندرت اتفاق میافتد. یعنی در اکثر مواقع باید دستگاه سومی تهیه کنید تا پیامهای فرستنده را برای گیرنده ترجمه کند. سابق بر این، دستگاه سوم آنقدر گران بود که گزینهی باسیم ترجیح داده میشد؛ اما امروزه این دستگاهها دستخوش کاهش قیمت شدهاند.
مشکل بعدی شبکهی خانگی شما است. اگر فناوری که برای انتقال تصویر انتخاب میکنید به جای اتصال مستقیم از شبکهی بیسیم خانگی شما استفاده کند (که اکثرا استفاده میکنند)، ارسال محتوا از این طریق باعث کاهش پهنای باند خواهد شد. البته روترهای امروزی از پس ترافیکهای بالا برمیآیند؛ اما چنانچه تعداد دستگاههایی که به روتر وصل هستند زیاد باشد، آنوقت است که انتقال ویدیوی فول اچدی از این طریق باعث افت سرعت دستگاههای متصل خواهد شد. حالا تصور کنید محتوایی که قصد انتقال آن را دارید آنلاین باشد و مثلا از سرویسهایی مانند یوتیوب یا نتفلیکس در حال دانلود و پخش باشد؛ در این حالت مسلما از نظر پهنای باند دچار مشکل خواهید شد. در صورتی هم که روتر خود را چند سال پیش خریداری کردهاید، بهتر است بررسی کنید که آیا اصلا قابلیت انتقال تصویر و اتصال همزمان به دستگاههای دیگر را دارد یا خیر.
مدتها پیش گوشیهایی با پشتیبانی از پورت HDMI عرضه شدند؛ اما امروزه تنها پورتهایی که روی گوشیهای هوشمند و تبلتها دیده میشود پورت میکرو یواسبی و شاید جک هدفون باشد. این که بتوانید با استفاده از کابل، محتوای ویدویی را به تلویزیون خود منتقل کنید بستگی به سازندهی گوشی شما دارد که پورت یواسبی شما را سازگار با این امکان ساخته باشد.
البته، اینطور نیست که بتوان از روی نام سازنده قضاوت کرد و گفت که این سازگاری وجود دارد یا خیر؛ چرا که مثلا مدلهایی از سامسونگ از این امکان پشتیبانی میکنند، ولی مدلهای دیگری از همین شرکت پشتیبانی نمیکنند. اگر اطلاعات کافی ندارید، بهترین راه بررسی دفترچهی راهنمای گوشی یا پایگاه اینترنتی شرکت سازنده است. تماس با فروشندهی گوشی نیز میتواند راهگشا باشد.
برای اینکه پورت یواسبی گوشی شما قابلیت ارسال تصاویر را داشته باشد، باید یکی از دو فناوری MHL یا Slimport را داشته باشد. هر دوی این فناوریها این امکان را به شما میدهند که محتوای داخل گوشی خود را از طریق پورت یواسبی گوشی به پورت HDMI روی تلویزیون منتقل کنید.
اسلیمپورت (SlimPort)
در گوشیهای اندرویدی اسلیمپورت را باید تقریبا در انحصار پرچمدارهای شرکت الجی نظیر G3 ،G2 و جیفلکس، نکسوس ۴ و نکسوس ۵ و چند مدل دیگر ساخته شده توسط این شرکت دانست. میتوانید فهرست کامل گوشیهایی که از این فناوری پشتیبانی میکنند را در اینجا ببینید. یکی از نکات مثبت و کلیدی اسلیمپورت این است که علاوه بر سازگاری با استانداردهای اچدیامآی، با فناوری DisplayPort که در مانیتورها مورد استفاده قرار میگیرد نیز سازگار است. همچنین از پورتهای VGA و DVI نیز پشتیبانی میکند.
ایدهی ساخت اسلیمپورت این بود که استانداردی در حوزهی چندرسانهای تعیین شود که نه تنها در منزل، بلکه در محیطهای کاری و تحصیلی که ممکن است نمایشگرها قدیمیتر باشند نیز مورد استفاده قرار گیرد. برتری دیگر اسلیمپورت نسبت به رقیب مستقیم خود یعنی MHL این است که این فناوری نیازی به منبع برق خارجی ندارد.
متأسفانه اسلیمپورت کمی دیر به دنیای گوشیهای هوشمند اضافه شد. MHL در آن زمان توسط بسیاری از تولیدکنندگان انتخاب شده بود و در نتیجه به گزینهی رایج خروجی کابلی تصویر تبدیل شد.
اگر علاقهای به اتصال بیسیم ندارید و گوشی شما از اسلیمپورت پشتیبانی میکند، میتوانید مبدل آن را از بازار تهیه کنید؛ هنگام خرید مبدل به خاطر داشته باشید که اسلیمپورت علاوه بر HDMI از پورتهای دیگری نیز پشتیبانی میکند؛ پس دقت کنید مبدل مورد نیاز و سازگار با نمایشگر خود را تهیه کنید.
اماچال (MHL)
فناوری انتقال تصویر اماچال اولین بار در گوشی سامسونگ گلکسی اس ۲ مورد استفاده قرار گرفت و به عنوان راهکاری ساده برای گرفتن خروجی اچدیامآی از درگاه میکرو یواسبی معرفی شد. از آن پس تاکنون اکثر تولیدکنندگان مطرح مانند سونی و HTC به استفاده از این فناوری روی آوردهاند.
اما همچنان این امکان وجود دارد که گوشی شما از این فناوری پشتیبانی نکند؛ چرا که ممکن است اماچال به دلیل هزینهبر بودن در تمام مدلهای یک شرکت مورد استفاده قرار نگیرد؛ زیرا پورت یواسبی باید برای پشتیبانی از آن دستخوش تغییراتی شود و به علاوه حق امتیاز استفاده از آن نیز پرداخت شود. به همین دلیل، عموما گوشیهای ارزانتر و مقرون به صرفه از قابلیت اماچال پشتیبانی نمیکنند.
در صورتیکه گوشی شما از این فناوری پشتیبانی کند، نیاز به یک مبدل برای پورت یواسبی گوشی خود خواهید داشت. با استفاده از این مبدل قادر خواهید بود اتصال اچدیامآی را بین گوشی و تلویزیون خود برقرار کنید. گوشیهای قدیمیتر نیاز به منبع برق خارجی نیز خواهند داشت؛ اما چنانچه گوشی شما از نسخهی دوم اماچال ( MHL 2.0) پشتیبانی کند نیازی به منبع برق نخواهید داشت. همچنین اگر از گوشیهای سامسونگ نسل اس۳ و بعد از آن استفاده میکنید محدود به استفاده از آداپتورهای رسمی سامسونگ خواهید بود؛ چرا که این گوشیها از مبدل متفرقه پشتیبانی نمیکنند.
با رعایت نکات فوق در نهایت موفق به برقراری ارتباط کابلی بینقصی بین گوشی و تلویزیون خواهید شد؛ بهطوریکه کیفیت صدا و تصویر خیرهکنندهای را تجربه خواهید کرد.
در صورتیکه میخواهید از این امکان هنگام بازی کردن بهره ببرید، باز هم اماچال به دلیل واکنش سریع بهترین گزینه است. در این مورد استفاده از روش بیسیم چندان کارآمد نیست و اغلب به دلیل تأخیر در واکنش، کاربران را اذیت میکند. به همین دلیل گیمرها عموما ترجیح میدهند کمی محدودیت حرکتی را به جان بخرند و اتصال مطمئنتری داشته باشند.
معجزهی شبکههای بیسیم و انتقال تصویر
در دنیای پردازندههای ۸ و گاهی ۱۰ هستهای که در آن بازیهای کامپیوتری با بودجههایی کلانتر از فیلمهای هالیوودی ساخته میشوند، شاید انتقال بیسیم تصویر از گوشی به تلویزیون کار چندان سختی نباشد؛ اما همین کار نسبتا آسان نیز نکاتی دارد که اگر مورد توجه قرار نگیرد ممکن است موفق به انجام آن نشوید.
نکتهی قابل توجه در گوشیهای اندرویدی این است که گوگل متوجه نیاز انتقال تصویر بیسیم شده و میراکست (Miracast) یا وایرلس دیسپلی را به عنوان یک ویژگی استاندارد در اندروید گنجانده است. این یعنی تمام گوشیهایی که از اندروید ۴.۲ جلیبین و بالاتر بهره میبرند، میتوانند به نحوی از این قابلیت استفاده کنند. این ویژگی برای تولیدکنندگانی که از اماچال یا اسلیمپورت پشتیبانی نمیکنند یا برای دستگاههای مقرون بهصرفه که در آنها ویژگیهای سختافزاری عمدا محدود شدهاند میتواند بسیار کارآمد باشد.
هرچند میراکست تنها فناوری وایرلس موجود نیست؛ اما برای گوشیهای اندرویدی مناسبترین گزینه است. از سایر فناوریهای موجود میتوان به کرومکست (Chromecast) و DLNA اشاره کرد که روشهای استفاده خاص خود را دارند.
میراکست (Miracast)
میراکست توسط ائتلاف وایفای (WiFi Alliance) به عنوان یک افزونه به فناوری وایفای اضافه شد تا امکان انتقال تصویر بهصورت بیسیم را فراهم کند. بهترین راه برای فهم چیستی میراکست این است که آن را به عنوان یک کابل اچدیامآی بدون سیم تصور کنید. هدف از ساخت این فناوری این بود که تصاویر روی صفحهی موبایل عینا در نمایشگر دیگر قابل رؤیت باشند. در اتصال میراکستی، هر دو دستگاه باید با میراکست سازگار باشند تا یکی نقش فرستنده و دیگری نقش گیرنده را ایفا کند. چنانچه گیرندهی شما از این فناوری پشتیبانی نمیکند، میتوانید یک مبدل مانند Netgear PTV3000 تهیه کنید تا تصاویر را از گوشی شما تحویل گرفته و به ورودی اچدیامآی تلویزیون منتقل کند.
برای پیدا کردن گزینهی Miracast در گوشی اندرویدی خود به تنظیمات بروید. در اندروید خام، این گزینه با عنوانWireless Display وجود دارد که به صورت پیشفرض غیرفعال است. چنانچه آن را فعال کنید، گوشی شروع به جستجو برای دریافتکنندهی مناسب میکند تا اتصال را برقرار کند. دقت داشته باشید که برخی شرکتها این گزینهها را تحت منوی Display و برخی دیگر مانند گوشیهای سونی اکسپریا آن را در بخش Connectivity و با عنوان ScreenMirroring اضافه کردهاند. به هرحال، مادامی که گوشی مجهز به اندروید ۴.۲ و بالاتر باشد امکان وجود گزینهی انتقال بیسیم تصویر تحت یکی از عناوین یادشده وجود دارد. کافی است در منوی تنظیمات گوشی خود کمی جستجو کنید.
وقتی به گیرنده متصل شدید، درست مثل زمانی که از اماچال یا اسلیمپورت استفاده میکنید، هر آنچه در گوشی میبینید باید روی نمایشگر دیگر نیز قابل مشاهده خواهد بود.
برتری میراکست نسبت به گزینههای بیسیم دیگر این است که تأثیری بر شبکهی خانگی شما ندارد. در واقع، موبایل و دریافتکننده با استفاده از قابلیت وایفای دایرکت شبکهای از نوع Ad-hoc را بین خود به وجود میآورند که این یعنی ارسال اطلاعات بدون واسطه انجام میگیرد و روتر شما و پهنای باند آن نقشی در این نوع ارتباط ندارند. بنابراین، از لحاظ امنیتی نیز میراکست گزینهی مناسب و امنی به حساب میآید.
تنها ضعف میراکست شاید در پخش محتوای سنگین و با کیفیت بالا باشد. در این موارد مشکلاتی مانند گیر کردن و قطع و وصلهای کوتاه ممکن است بروز پیدا کنند. با پیشرفت فناوری، گوشیهای هوشمند روزبهروز هوشمندتر میشوند و سازگاری آنها با تلویزیونهای هوشمند و دانگلهای مختلف بیشتر میشود. در حال حاضر، میراکست برای نمایش محتوای معمولی گزینهی پشنهادی خوبی است؛ اما در مورد ویدیوهای حجیم و بازیهای سنگین بهتر است از روشهای کابلی یا در صورت امکان از کرومکست استفاده شود.
کرومکست (ChromeCast)
با وجود داشتن اسامی مشابه، میراکست و کرومکست طرز کار کاملا متفاوتی دارند؛ هرچند که نتیجهی کار هردو یکسان است. همانطور که پیشتر گفته شد در استفاده از میراکست دو دستگاه به طور مستقیم با هم ارتباط برقرار میکنند؛ اما کرومکست از شبکهی محلی و با استفاده از روتر کار میکند.
کرومکست در واقع یک کامپیوتر کوچک است که از طریق روتر شما به اینترنت وصل میشود. سپس، شما باید در گوشی هوشمند خود برنامهی گوگل کست (google cast) را نصب کنید و به شبکهی محلی وصل شوید و در آن دانگل کرومکست متصل به آن شبکه را یافته و به آن وصل شوید.
روند جستجو و اتصال در روش کرومکست بسیار ساده است و میتوانید دانگلهای کرومکست متعددی را در یک شبکه داشته باشید و با نامگذاری آنها همگی را در برنامهی گوگل کست به صورت مجزا ذخیره کنید.
وقتی اتصال برقرار شد، بسته به اینکه از چه گوشی و چه نرمافزاری استفاده میکنید امکاناتی خواهید داشت. مثلا وقتی گوگل کست روی گوشی نصب باشد، یوتیوب و نتفلیکس دکمهی مجزایی برای پخش تصاویر خود از طریق کرومکست خواهند داشت. لمس این دکمه این امکان را به شما میدهد که در لحظه محتوای در حال نمایش را به دانگل کرومکستِ متصل به تلویزیون ارسال کنید. بسته به منطقهای که در آن زندگی میکنید ممکن است سرویسهای دیگری وجود داشته باشند که پشتیبانی پیشفرض از کرومکست را در اپلیکیشن خود گنجانده باشند.
نکتهی مثبت در مورد کرومکست این است که هنگام استفاده از آن گوشی شما کار سنگینی انجام نمیدهد؛ کرومکست به اینترنت وصل میشود و با استفاده از نسخهی ویژهای از کروم ویدیوی مربوطه را بارگذاری و منتقل میکند. در نتیجه، گوشی شما برای استفاده، جستجو در اینترنت و پیدا کردن محتوای جدید و اضافه کردن به لیست پخش، آزاد خواهد بود.
جدا از پخش تصویر از طریق اپلیکیشنهایی که این قابلیت را پشتیبانی میکنند، میتوانید از طریق مرورگر کروم نیز در لپتاپ، رایانهی شخصی و گوشی این انتقال تصویر را انجام دهید.
این امکان باعث میشود که اتصال بینقصی بین رایانهی شخصی و تلویزیون برقرار شود که پشتیبانی از فرمتهای ویدیویی متنوع را نیز به همراه دارد.
آخرین امکانی که در یکی از بهروزرسانیهای اخیر گوگل کست اضافه شد، این است که میتوانید با استفاده از کرومکست یک ارتباط بیواسطه نظیر آنچه در میراکست وجود دارد برقرار کنید. البته این امکان روی همهی گوشیها به درستی کار نمیکند؛ اما اگر یکی از مدلهای اخیر شرکتهایی مثل سامسونگ، اچتیسی، الجی را در دست دارید یا گوشی شما از سری گوشیهای نکسوس و پیکسل شرکت گوگل است، احتمالا عملکرد خیلی خوبی را تجربه خواهید کرد.
دیالانای (DLNA)
عبارت DLNA مخفف Digital Living Network Alliance به معنی ائتلاف شبکهی زندگی دیجیتالی است که در سال ۲۰۰۳ توسط سونی معرفی شد. به همین دلیل بیشترین سازگاری را با دستگاههای سونی نظیر پلیاستیشن ۳ و ۴، لپتاپهای وایو و گوشیهای اکسپریا دارد. با این حال، اکثر گوشیها و تلویزیونهای هوشمند این استاندارد را پوشش میدهند.
در اتصال DLNA یک دستگاه نقش سرور و دستگاههای دیگر نقش کلاینت یا کاربر را ایفا میکنند. وقتی دستگاهی نقش سرور را داشته باشد، فایلهایی در آن دستگاه که برای اشتراکگذاری توسط DLNA انتخاب شدهاند، برای سایر کاربران متصل به شبکهی محلی قابل دسترس خواهند بود.
بنابراین، یک رایانهی شخصی متصل به DLNA میتواند موسیقیها و فیلمهای موجود در دستگاه سرور را مشاهده و ذخیره کند. گوشی هوشمند شما نیز میتواند این فایلها را مشاهده کند و آنها را روی تلویزیون دارای قابلیت DLNA نیز به نمایش در بیاورد.
روی کاغذ، دیالانای ابزار بسیار قدرتمندی است؛ اما در عمل محدودیتهای بسیاری دارد. مثلا تنها فایلهای ذخیره شده امکان انتقال از این طریق را دارند. یعنی محتواهایی مانند صفحهی مرورگر و ویدیوی یوتیوب از طریق دیالانای قابل انتقال نیستند. از سوی دیگر، هرچند تولیدکنندگان برای پشتیبانی از دیالانای باید گواهی دریافت کنند، اما طبیعت آزاد این فناوری این اجازه را به آنها میدهد که هر کدام روند خود را در بهکارگیری آن پیش بگیرند و در نتیجه دستگاههایی که از دیالانای پشتیبانی میکنند در مواردی مانند نوع فایلهای مورد پشتیبانی، تصاویر thumbnail و متادیتای فایل با هم سازگاری نداشته باشند.
اگر دانش و حوصلهی کافی برای راهاندازی شبکهی خانگی خود به گونهای که همهچیز بینقص کار کند را دارید، دیالانای میتواند گزینهی خوبی باشد. در حالی که استفاده از این فناوری در کنسولهای بازی و لپتاپهای جدید معمول است، به کارگیری آن در گوشیهای هوشمند در عین ممکن بودن چندان کار آسانی نیست.
در مورد اپل، مایکروسافت و بلکبری چطور؟
چنانچه کاربر اپل هستید، احتمالا باید با AirPlay آشنایی داشته باشید. ایرپلی برنامهی اختصاصی اپل است که امکان برقراری ارتباط و اشتراک صدا و تصویر بین دستگاههای مشخصی از این کمپانی را فراهم میکند. همچنین تعدادی از اسپیکرهای این شرکت به ایرپلی مجهز شدهاند تا کاربر بتواند از این طریق موسیقی موجود در گوشی را از اسپیکر جانبی گوش دهد. برخلاف بلوتوث که اتصال مستقیم را ایجاد میکند، ایرپلی از شبکهی محلی و با استفاده از وایفای این کار را انجام میدهد. این کار باعث میشود بتوانید موسیقی را همزمان از چند دستگاه مجهز به ایرپلی پخش کنید و از امکانات آیتیونز مانند متادیتا نیز هنگام استریم بهرهمند شوید.
اگر صاحب اپل تیوی هستید، میتوانید با استفاده از فناوری ایرپلی از آیفون، آیپد یا آیپاد به تلویزیون اپل خود محتوا ارسال کنید. ضمنا گوگل در سال ۲۰۱۳ اپلیکیشن تنطیم کرومکست را برای گوشیهای آیفون نیز عرضه کرد. در نتیجه در صورتی که تلویزیون شما اپل نباشد نیز میتواند با استفاده از دانگل کرومکست تصاویر آیفون را روی تلویزیون مشاهده کنید.
کاربران ویندوزفون بعد از انتشار ویندوز فون ۷ هیچ گونه امکان ارسال تصویر بیسیم را نداشتند. اگر کنسول Xbox در اختیار دارید، گزینهی Play To در این دستگاه ماهیتا همان ویژگی DLNA است که با فعال کردن آن میتوانید دریافت کنندهی محتوا از شبکهی محلی باشید؛ اما برخی دستگاههای ویندوزفون امکان تبدیل شدن به سرور در شبکهی دیالانای را ندارند؛ در عوض میتوانند، فارق از اینکه از چه اپلیکیشنی استفاده میکنید، دریافت کنندهی سریع و پایداری باشند.
خوشبختانه در سال ۲۰۱۴ و با انتشار ویندوز ۸.۱ این محدودیت برطرف شد و مایکروسافت قابلیت میراکست را به ویندوزفون اضافه کرد. برخی دستگاهها مانند نوکیا لومیا ۹۳۰ به طور پیشفرض به این قابلیت مجهز شدند و مابقی نیز در بهروزرسانی موسوم به Cyan آن را دریافت کردند. این ویژگی حالا در ویندوزفونها به همان کیفیتی که در گوشیهای اندرویدی سراغ داریم کار میکند و قابل استفاده است.
در دستگاههایی که به بلکبری ۱۰ مجهز هستند، هر دو گزینهی اتصال باسیم و بیسیم در دسترس است. دستگاههای بلکبری ۱۰ گرانتر مانند Z10 ،Z30 و Q10 همگی به پورت میکرو اچدیامآی مجهز هستند. این یعنی انتقال ساده و باکیفیت تصویر از پورت میکرو اچدیامآی گوشی به پورت اچدیامآی تلویزیون. از نقاط مثبت این امکان این است که تصویر دچار هیچگونه فشردگی و تبدیل نمیشود و عینا به پخشکنندهی دیگر منتقل میشود و در نتیجه کیفیت مطلوبی دارد. بلکبری ۱۰ همچنین امکان برقراری ارتباط از طریق دیالانای هم به عنوان سرور و هم به صورت کلاینت را فراهم کرده است بدون اینکه نیازی به برنامهی جانبی داشته باشید. ویژگی Play On در این دستگاهها به طرز بینقصی با سایر دستگاههای مجهز به دیالانای متصل به شبکهی خانگی ارتباط برقرار میکند.
مقالات مرتبط
- Miracast: همه چیز در مورد انتقال تصویر از ابزارهای اندرویدی به صفحات نمایش بزرگ
- ۵ اپلیکیشن برای انتقال بیسیم تصویر از آیفون و آیپد به صفحه نمایش بدون نیاز به اپلتیوی
- چگونه کرومکست بدون نیاز به بلوتوث و وای-فای با تلفنهوشمند ارتباط برقرار خواهد کرد
- آمازون Fire TV Stick را با قیمت 39 دلار برای رقابت با کرومکست گوگل معرفی کرد
- با راههای باسیم و بیسیم اتصال گوشی و تبلت و لپتاپ به تلویزیون آشنا شویم
جمعبندی
با وجود امکانات زیاد، بهکارگیری آنها در دنیای فناوری همیشه آسان نیست. بعضی گوشیها گزینههای متعددی برای خروجی تصویر دارند، بعضی تنها یک گزینه و بعضی دیگر هیچ گزینهای را در اختیار نمیگذارند. بهترین راه برای حصول اطمینان از اینکه گوشی شما امکان گرفتن خروجی تصویر را دارد یا خیر، بررسی مشخصات آن در وبسایت شرکت سازنده است. از طرف دیگر گزینههایی مانند استفاده از کرومکست ممکن است چندان به صرفه نباشند و هر کاربری راضی نشود که مبلغ مورد نیاز برای تهیهی کرومکست را بپردازد. بنابراین، همواره باید با در نظر گرفتن جوانب مختلف بهترین گزینهی موجود را انتخاب کرد. البته لازم به ذکر است که امروزه گزینههای دیگری مانند EasyCast و AnyCast از تولیدکنندگان دیگری به بازار آمدهاند که از لحاظ هزینه نیز مقرون به صرفه هستند. شرکت مطرح آمازون نیز دانگل Fire TV را برای رقابت با کرومکست ارائه کرده است که کاربردی مشابه و قیمتی پایینتر دارد.
بین سایر گزینهها مانند میراکست و اسلیمپورت باید دید دستگاههای ما از کدام فناوری دریافت تصویر پشتیبانی میکنند. دقت داشته باشید که در صورت پشتیبانی از میراکست نیز ناچار به تهیهی مبدل آن خواهید بود که البته هزینهی آن به اندازهی کرومکست نخواهد بود. بین اتصال بیسیم و کابلی نیز باید گزینهی متناسب با مصرف خود را انتخاب کنید.
برای اینکه دستگاه شما از میراکست پشتیبانی کند باید اندروید آن نسخهی ۴.۲ و بالاتر باشد. در غیر این صورت باید سراغ روشهای کابلی بروید. البته، دو امکان اتصال کابلی اسلیمپورت و اماچال تنها در دستگاههای گرانقیمت و پرچمدار وجود دارند.
پس اگر خروجی ویدیو از مواردی است که از گوشی قدیمی خود انتظار دارید، وقت آن رسیده است که گوشی جدیدی خریداری کنید؛ چرا که گوشیهای ارزان قیمتی در بازار وجود دارند که از آخرین نسخههای اندروید بهره میبرند و بنابراین میتوانند انتظار شما را با استفاده از امکان میراکست به صورت بیسیم برآورده کنند.
چقدر با روشهای معرفی شده در این مقاله آشنایی داشتید؟ آیا تاکنون موفق شدهاید تصاویر گوشی هوشمند خود را در تلویزیون به نمایش بگذارید؟ به نظر شما بهترین روش کدام است؟ نظرات و پیشنهادات خود را با زومیت به اشتراک بگذارید.
یکی از سؤالاتی که اغلب کاربران گوشیهای هوشمند میپرسند این است که چطور تصویر گوشی خود را روی صفحهی تلویزیون به نمایش درآوریم. این یک سؤال مشترک با جوابهایی متفاوت برای کاربران مختلف است. به این دلیل که چگونگی انجام این کار بستگی به فناوریهای به کار رفته در گوشی و تلویزیون شما دارد. باید دقت داشته باشید صرف اینکه گوشی و تلویزیون شما جدید هستند باعث نمیشود که بتوانید به راحتی تصویر گوشی را به تلویزیون منتقل کنید؛ بلکه برای این کار باید دو دستگاه با هم سازگار بوده و امکانات لازم برای یکی از راهکارهای موجود را داشته باشند.
چند سال پیش، ارتباط بیسیم یا وایرلس گزینهی کارآمدی نبود و تنها دستگاههای خیلی گران امکان استفاده از وایرلس برای ارسال و دریافت تصویر را داشتند؛ اما امروزه بیش از هر زمان دیگر برای اینکار گزینه پیش روی خود داریم. در این مطلب به گزینههای موحود برای انتقال تصویر از گوشی به تلویزیون میپردازیم.
باسیم یا بیسیم
سؤالی که باید در همین ابتدا از خود بپرسید این است که اتصال باسیم را ترجیح میدهید یا بیسیم. احتمالا پاسخ بسیاری از کاربران بیسیم است؛ چرا که سیمهای کمتر یعنی ریخت و پاش کمتر؛ به علاوه اگر ارتباط از نوع بیسیم باشد، آزادی عمل بیشتری خواهید داشت و میتوانید با فاصله از تلویزیون بنشینید و محتوای مناسب را برای پخش انتخاب کنید؛ اما در اتصال باسیم یا کابلی باید محتوا را انتخاب کنید و گوشی را همانجا در نزدیکی تلویزیون رها کنید. همچنین اتصال بیسیم در مواردی که تلویزیون روی دیوار نصب شده است و جایی برای قرار دادن گوشی کنار آن نیست اهمیت ویژهای مییابد.
فناوری وایرلس از طرف دیگر مشکلاتی را به همراه دارد؛ یکی هزینه و دیگری سازگاری؛ البته این موارد در مقایسه با گذشته، مثلا یک سال پیش، حل شده و تقریبا دیگر مشکل به حساب نمیآیند. وقتی اتصال بیسیم را انتخاب میکنید، باید مطمئن شوید که دستگاههای فرستنده و گیرنده قادر به برقراری ارتباط با هم هستند. این موضوع به ندرت اتفاق میافتد. یعنی در اکثر مواقع باید دستگاه سومی تهیه کنید تا پیامهای فرستنده را برای گیرنده ترجمه کند. سابق بر این، دستگاه سوم آنقدر گران بود که گزینهی باسیم ترجیح داده میشد؛ اما امروزه این دستگاهها دستخوش کاهش قیمت شدهاند.
مشکل بعدی شبکهی خانگی شما است. اگر فناوری که برای انتقال تصویر انتخاب میکنید به جای اتصال مستقیم از شبکهی بیسیم خانگی شما استفاده کند (که اکثرا استفاده میکنند)، ارسال محتوا از این طریق باعث کاهش پهنای باند خواهد شد. البته روترهای امروزی از پس ترافیکهای بالا برمیآیند؛ اما چنانچه تعداد دستگاههایی که به روتر وصل هستند زیاد باشد، آنوقت است که انتقال ویدیوی فول اچدی از این طریق باعث افت سرعت دستگاههای متصل خواهد شد. حالا تصور کنید محتوایی که قصد انتقال آن را دارید آنلاین باشد و مثلا از سرویسهایی مانند یوتیوب یا نتفلیکس در حال دانلود و پخش باشد؛ در این حالت مسلما از نظر پهنای باند دچار مشکل خواهید شد. در صورتی هم که روتر خود را چند سال پیش خریداری کردهاید، بهتر است بررسی کنید که آیا اصلا قابلیت انتقال تصویر و اتصال همزمان به دستگاههای دیگر را دارد یا خیر.
مدتها پیش گوشیهایی با پشتیبانی از پورت HDMI عرضه شدند؛ اما امروزه تنها پورتهایی که روی گوشیهای هوشمند و تبلتها دیده میشود پورت میکرو یواسبی و شاید جک هدفون باشد. این که بتوانید با استفاده از کابل، محتوای ویدویی را به تلویزیون خود منتقل کنید بستگی به سازندهی گوشی شما دارد که پورت یواسبی شما را سازگار با این امکان ساخته باشد.
البته، اینطور نیست که بتوان از روی نام سازنده قضاوت کرد و گفت که این سازگاری وجود دارد یا خیر؛ چرا که مثلا مدلهایی از سامسونگ از این امکان پشتیبانی میکنند، ولی مدلهای دیگری از همین شرکت پشتیبانی نمیکنند. اگر اطلاعات کافی ندارید، بهترین راه بررسی دفترچهی راهنمای گوشی یا پایگاه اینترنتی شرکت سازنده است. تماس با فروشندهی گوشی نیز میتواند راهگشا باشد.
برای اینکه پورت یواسبی گوشی شما قابلیت ارسال تصاویر را داشته باشد، باید یکی از دو فناوری MHL یا Slimport را داشته باشد. هر دوی این فناوریها این امکان را به شما میدهند که محتوای داخل گوشی خود را از طریق پورت یواسبی گوشی به پورت HDMI روی تلویزیون منتقل کنید.
اسلیمپورت (SlimPort)
در گوشیهای اندرویدی اسلیمپورت را باید تقریبا در انحصار پرچمدارهای شرکت الجی نظیر G3 ،G2 و جیفلکس، نکسوس ۴ و نکسوس ۵ و چند مدل دیگر ساخته شده توسط این شرکت دانست. میتوانید فهرست کامل گوشیهایی که از این فناوری پشتیبانی میکنند را در اینجا ببینید. یکی از نکات مثبت و کلیدی اسلیمپورت این است که علاوه بر سازگاری با استانداردهای اچدیامآی، با فناوری DisplayPort که در مانیتورها مورد استفاده قرار میگیرد نیز سازگار است. همچنین از پورتهای VGA و DVI نیز پشتیبانی میکند.
ایدهی ساخت اسلیمپورت این بود که استانداردی در حوزهی چندرسانهای تعیین شود که نه تنها در منزل، بلکه در محیطهای کاری و تحصیلی که ممکن است نمایشگرها قدیمیتر باشند نیز مورد استفاده قرار گیرد. برتری دیگر اسلیمپورت نسبت به رقیب مستقیم خود یعنی MHL این است که این فناوری نیازی به منبع برق خارجی ندارد.
متأسفانه اسلیمپورت کمی دیر به دنیای گوشیهای هوشمند اضافه شد. MHL در آن زمان توسط بسیاری از تولیدکنندگان انتخاب شده بود و در نتیجه به گزینهی رایج خروجی کابلی تصویر تبدیل شد.
اگر علاقهای به اتصال بیسیم ندارید و گوشی شما از اسلیمپورت پشتیبانی میکند، میتوانید مبدل آن را از بازار تهیه کنید؛ هنگام خرید مبدل به خاطر داشته باشید که اسلیمپورت علاوه بر HDMI از پورتهای دیگری نیز پشتیبانی میکند؛ پس دقت کنید مبدل مورد نیاز و سازگار با نمایشگر خود را تهیه کنید.
اماچال (MHL)
فناوری انتقال تصویر اماچال اولین بار در گوشی سامسونگ گلکسی اس ۲ مورد استفاده قرار گرفت و به عنوان راهکاری ساده برای گرفتن خروجی اچدیامآی از درگاه میکرو یواسبی معرفی شد. از آن پس تاکنون اکثر تولیدکنندگان مطرح مانند سونی و HTC به استفاده از این فناوری روی آوردهاند.
اما همچنان این امکان وجود دارد که گوشی شما از این فناوری پشتیبانی نکند؛ چرا که ممکن است اماچال به دلیل هزینهبر بودن در تمام مدلهای یک شرکت مورد استفاده قرار نگیرد؛ زیرا پورت یواسبی باید برای پشتیبانی از آن دستخوش تغییراتی شود و به علاوه حق امتیاز استفاده از آن نیز پرداخت شود. به همین دلیل، عموما گوشیهای ارزانتر و مقرون به صرفه از قابلیت اماچال پشتیبانی نمیکنند.
در صورتیکه گوشی شما از این فناوری پشتیبانی کند، نیاز به یک مبدل برای پورت یواسبی گوشی خود خواهید داشت. با استفاده از این مبدل قادر خواهید بود اتصال اچدیامآی را بین گوشی و تلویزیون خود برقرار کنید. گوشیهای قدیمیتر نیاز به منبع برق خارجی نیز خواهند داشت؛ اما چنانچه گوشی شما از نسخهی دوم اماچال ( MHL 2.0) پشتیبانی کند نیازی به منبع برق نخواهید داشت. همچنین اگر از گوشیهای سامسونگ نسل اس۳ و بعد از آن استفاده میکنید محدود به استفاده از آداپتورهای رسمی سامسونگ خواهید بود؛ چرا که این گوشیها از مبدل متفرقه پشتیبانی نمیکنند.
با رعایت نکات فوق در نهایت موفق به برقراری ارتباط کابلی بینقصی بین گوشی و تلویزیون خواهید شد؛ بهطوریکه کیفیت صدا و تصویر خیرهکنندهای را تجربه خواهید کرد.
در صورتیکه میخواهید از این امکان هنگام بازی کردن بهره ببرید، باز هم اماچال به دلیل واکنش سریع بهترین گزینه است. در این مورد استفاده از روش بیسیم چندان کارآمد نیست و اغلب به دلیل تأخیر در واکنش، کاربران را اذیت میکند. به همین دلیل گیمرها عموما ترجیح میدهند کمی محدودیت حرکتی را به جان بخرند و اتصال مطمئنتری داشته باشند.
معجزهی شبکههای بیسیم و انتقال تصویر
در دنیای پردازندههای ۸ و گاهی ۱۰ هستهای که در آن بازیهای کامپیوتری با بودجههایی کلانتر از فیلمهای هالیوودی ساخته میشوند، شاید انتقال بیسیم تصویر از گوشی به تلویزیون کار چندان سختی نباشد؛ اما همین کار نسبتا آسان نیز نکاتی دارد که اگر مورد توجه قرار نگیرد ممکن است موفق به انجام آن نشوید.
نکتهی قابل توجه در گوشیهای اندرویدی این است که گوگل متوجه نیاز انتقال تصویر بیسیم شده و میراکست (Miracast) یا وایرلس دیسپلی را به عنوان یک ویژگی استاندارد در اندروید گنجانده است. این یعنی تمام گوشیهایی که از اندروید ۴.۲ جلیبین و بالاتر بهره میبرند، میتوانند به نحوی از این قابلیت استفاده کنند. این ویژگی برای تولیدکنندگانی که از اماچال یا اسلیمپورت پشتیبانی نمیکنند یا برای دستگاههای مقرون بهصرفه که در آنها ویژگیهای سختافزاری عمدا محدود شدهاند میتواند بسیار کارآمد باشد.
هرچند میراکست تنها فناوری وایرلس موجود نیست؛ اما برای گوشیهای اندرویدی مناسبترین گزینه است. از سایر فناوریهای موجود میتوان به کرومکست (Chromecast) و DLNA اشاره کرد که روشهای استفاده خاص خود را دارند.
میراکست (Miracast)
میراکست توسط ائتلاف وایفای (WiFi Alliance) به عنوان یک افزونه به فناوری وایفای اضافه شد تا امکان انتقال تصویر بهصورت بیسیم را فراهم کند. بهترین راه برای فهم چیستی میراکست این است که آن را به عنوان یک کابل اچدیامآی بدون سیم تصور کنید. هدف از ساخت این فناوری این بود که تصاویر روی صفحهی موبایل عینا در نمایشگر دیگر قابل رؤیت باشند. در اتصال میراکستی، هر دو دستگاه باید با میراکست سازگار باشند تا یکی نقش فرستنده و دیگری نقش گیرنده را ایفا کند. چنانچه گیرندهی شما از این فناوری پشتیبانی نمیکند، میتوانید یک مبدل مانند Netgear PTV3000 تهیه کنید تا تصاویر را از گوشی شما تحویل گرفته و به ورودی اچدیامآی تلویزیون منتقل کند.
برای پیدا کردن گزینهی Miracast در گوشی اندرویدی خود به تنظیمات بروید. در اندروید خام، این گزینه با عنوانWireless Display وجود دارد که به صورت پیشفرض غیرفعال است. چنانچه آن را فعال کنید، گوشی شروع به جستجو برای دریافتکنندهی مناسب میکند تا اتصال را برقرار کند. دقت داشته باشید که برخی شرکتها این گزینهها را تحت منوی Display و برخی دیگر مانند گوشیهای سونی اکسپریا آن را در بخش Connectivity و با عنوان ScreenMirroring اضافه کردهاند. به هرحال، مادامی که گوشی مجهز به اندروید ۴.۲ و بالاتر باشد امکان وجود گزینهی انتقال بیسیم تصویر تحت یکی از عناوین یادشده وجود دارد. کافی است در منوی تنظیمات گوشی خود کمی جستجو کنید.
وقتی به گیرنده متصل شدید، درست مثل زمانی که از اماچال یا اسلیمپورت استفاده میکنید، هر آنچه در گوشی میبینید باید روی نمایشگر دیگر نیز قابل مشاهده خواهد بود.
برتری میراکست نسبت به گزینههای بیسیم دیگر این است که تأثیری بر شبکهی خانگی شما ندارد. در واقع، موبایل و دریافتکننده با استفاده از قابلیت وایفای دایرکت شبکهای از نوع Ad-hoc را بین خود به وجود میآورند که این یعنی ارسال اطلاعات بدون واسطه انجام میگیرد و روتر شما و پهنای باند آن نقشی در این نوع ارتباط ندارند. بنابراین، از لحاظ امنیتی نیز میراکست گزینهی مناسب و امنی به حساب میآید.
تنها ضعف میراکست شاید در پخش محتوای سنگین و با کیفیت بالا باشد. در این موارد مشکلاتی مانند گیر کردن و قطع و وصلهای کوتاه ممکن است بروز پیدا کنند. با پیشرفت فناوری، گوشیهای هوشمند روزبهروز هوشمندتر میشوند و سازگاری آنها با تلویزیونهای هوشمند و دانگلهای مختلف بیشتر میشود. در حال حاضر، میراکست برای نمایش محتوای معمولی گزینهی پشنهادی خوبی است؛ اما در مورد ویدیوهای حجیم و بازیهای سنگین بهتر است از روشهای کابلی یا در صورت امکان از کرومکست استفاده شود.
کرومکست (ChromeCast)
با وجود داشتن اسامی مشابه، میراکست و کرومکست طرز کار کاملا متفاوتی دارند؛ هرچند که نتیجهی کار هردو یکسان است. همانطور که پیشتر گفته شد در استفاده از میراکست دو دستگاه به طور مستقیم با هم ارتباط برقرار میکنند؛ اما کرومکست از شبکهی محلی و با استفاده از روتر کار میکند.
کرومکست در واقع یک کامپیوتر کوچک است که از طریق روتر شما به اینترنت وصل میشود. سپس، شما باید در گوشی هوشمند خود برنامهی گوگل کست (google cast) را نصب کنید و به شبکهی محلی وصل شوید و در آن دانگل کرومکست متصل به آن شبکه را یافته و به آن وصل شوید.
روند جستجو و اتصال در روش کرومکست بسیار ساده است و میتوانید دانگلهای کرومکست متعددی را در یک شبکه داشته باشید و با نامگذاری آنها همگی را در برنامهی گوگل کست به صورت مجزا ذخیره کنید.
وقتی اتصال برقرار شد، بسته به اینکه از چه گوشی و چه نرمافزاری استفاده میکنید امکاناتی خواهید داشت. مثلا وقتی گوگل کست روی گوشی نصب باشد، یوتیوب و نتفلیکس دکمهی مجزایی برای پخش تصاویر خود از طریق کرومکست خواهند داشت. لمس این دکمه این امکان را به شما میدهد که در لحظه محتوای در حال نمایش را به دانگل کرومکستِ متصل به تلویزیون ارسال کنید. بسته به منطقهای که در آن زندگی میکنید ممکن است سرویسهای دیگری وجود داشته باشند که پشتیبانی پیشفرض از کرومکست را در اپلیکیشن خود گنجانده باشند.
نکتهی مثبت در مورد کرومکست این است که هنگام استفاده از آن گوشی شما کار سنگینی انجام نمیدهد؛ کرومکست به اینترنت وصل میشود و با استفاده از نسخهی ویژهای از کروم ویدیوی مربوطه را بارگذاری و منتقل میکند. در نتیجه، گوشی شما برای استفاده، جستجو در اینترنت و پیدا کردن محتوای جدید و اضافه کردن به لیست پخش، آزاد خواهد بود.
جدا از پخش تصویر از طریق اپلیکیشنهایی که این قابلیت را پشتیبانی میکنند، میتوانید از طریق مرورگر کروم نیز در لپتاپ، رایانهی شخصی و گوشی این انتقال تصویر را انجام دهید.
این امکان باعث میشود که اتصال بینقصی بین رایانهی شخصی و تلویزیون برقرار شود که پشتیبانی از فرمتهای ویدیویی متنوع را نیز به همراه دارد.
آخرین امکانی که در یکی از بهروزرسانیهای اخیر گوگل کست اضافه شد، این است که میتوانید با استفاده از کرومکست یک ارتباط بیواسطه نظیر آنچه در میراکست وجود دارد برقرار کنید. البته این امکان روی همهی گوشیها به درستی کار نمیکند؛ اما اگر یکی از مدلهای اخیر شرکتهایی مثل سامسونگ، اچتیسی، الجی را در دست دارید یا گوشی شما از سری گوشیهای نکسوس و پیکسل شرکت گوگل است، احتمالا عملکرد خیلی خوبی را تجربه خواهید کرد.
دیالانای (DLNA)
عبارت DLNA مخفف Digital Living Network Alliance به معنی ائتلاف شبکهی زندگی دیجیتالی است که در سال ۲۰۰۳ توسط سونی معرفی شد. به همین دلیل بیشترین سازگاری را با دستگاههای سونی نظیر پلیاستیشن ۳ و ۴، لپتاپهای وایو و گوشیهای اکسپریا دارد. با این حال، اکثر گوشیها و تلویزیونهای هوشمند این استاندارد را پوشش میدهند.
در اتصال DLNA یک دستگاه نقش سرور و دستگاههای دیگر نقش کلاینت یا کاربر را ایفا میکنند. وقتی دستگاهی نقش سرور را داشته باشد، فایلهایی در آن دستگاه که برای اشتراکگذاری توسط DLNA انتخاب شدهاند، برای سایر کاربران متصل به شبکهی محلی قابل دسترس خواهند بود.
بنابراین، یک رایانهی شخصی متصل به DLNA میتواند موسیقیها و فیلمهای موجود در دستگاه سرور را مشاهده و ذخیره کند. گوشی هوشمند شما نیز میتواند این فایلها را مشاهده کند و آنها را روی تلویزیون دارای قابلیت DLNA نیز به نمایش در بیاورد.
روی کاغذ، دیالانای ابزار بسیار قدرتمندی است؛ اما در عمل محدودیتهای بسیاری دارد. مثلا تنها فایلهای ذخیره شده امکان انتقال از این طریق را دارند. یعنی محتواهایی مانند صفحهی مرورگر و ویدیوی یوتیوب از طریق دیالانای قابل انتقال نیستند. از سوی دیگر، هرچند تولیدکنندگان برای پشتیبانی از دیالانای باید گواهی دریافت کنند، اما طبیعت آزاد این فناوری این اجازه را به آنها میدهد که هر کدام روند خود را در بهکارگیری آن پیش بگیرند و در نتیجه دستگاههایی که از دیالانای پشتیبانی میکنند در مواردی مانند نوع فایلهای مورد پشتیبانی، تصاویر thumbnail و متادیتای فایل با هم سازگاری نداشته باشند.
اگر دانش و حوصلهی کافی برای راهاندازی شبکهی خانگی خود به گونهای که همهچیز بینقص کار کند را دارید، دیالانای میتواند گزینهی خوبی باشد. در حالی که استفاده از این فناوری در کنسولهای بازی و لپتاپهای جدید معمول است، به کارگیری آن در گوشیهای هوشمند در عین ممکن بودن چندان کار آسانی نیست.
در مورد اپل، مایکروسافت و بلکبری چطور؟
چنانچه کاربر اپل هستید، احتمالا باید با AirPlay آشنایی داشته باشید. ایرپلی برنامهی اختصاصی اپل است که امکان برقراری ارتباط و اشتراک صدا و تصویر بین دستگاههای مشخصی از این کمپانی را فراهم میکند. همچنین تعدادی از اسپیکرهای این شرکت به ایرپلی مجهز شدهاند تا کاربر بتواند از این طریق موسیقی موجود در گوشی را از اسپیکر جانبی گوش دهد. برخلاف بلوتوث که اتصال مستقیم را ایجاد میکند، ایرپلی از شبکهی محلی و با استفاده از وایفای این کار را انجام میدهد. این کار باعث میشود بتوانید موسیقی را همزمان از چند دستگاه مجهز به ایرپلی پخش کنید و از امکانات آیتیونز مانند متادیتا نیز هنگام استریم بهرهمند شوید.
اگر صاحب اپل تیوی هستید، میتوانید با استفاده از فناوری ایرپلی از آیفون، آیپد یا آیپاد به تلویزیون اپل خود محتوا ارسال کنید. ضمنا گوگل در سال ۲۰۱۳ اپلیکیشن تنطیم کرومکست را برای گوشیهای آیفون نیز عرضه کرد. در نتیجه در صورتی که تلویزیون شما اپل نباشد نیز میتواند با استفاده از دانگل کرومکست تصاویر آیفون را روی تلویزیون مشاهده کنید.
کاربران ویندوزفون بعد از انتشار ویندوز فون ۷ هیچ گونه امکان ارسال تصویر بیسیم را نداشتند. اگر کنسول Xbox در اختیار دارید، گزینهی Play To در این دستگاه ماهیتا همان ویژگی DLNA است که با فعال کردن آن میتوانید دریافت کنندهی محتوا از شبکهی محلی باشید؛ اما برخی دستگاههای ویندوزفون امکان تبدیل شدن به سرور در شبکهی دیالانای را ندارند؛ در عوض میتوانند، فارق از اینکه از چه اپلیکیشنی استفاده میکنید، دریافت کنندهی سریع و پایداری باشند.
خوشبختانه در سال ۲۰۱۴ و با انتشار ویندوز ۸.۱ این محدودیت برطرف شد و مایکروسافت قابلیت میراکست را به ویندوزفون اضافه کرد. برخی دستگاهها مانند نوکیا لومیا ۹۳۰ به طور پیشفرض به این قابلیت مجهز شدند و مابقی نیز در بهروزرسانی موسوم به Cyan آن را دریافت کردند. این ویژگی حالا در ویندوزفونها به همان کیفیتی که در گوشیهای اندرویدی سراغ داریم کار میکند و قابل استفاده است.
در دستگاههایی که به بلکبری ۱۰ مجهز هستند، هر دو گزینهی اتصال باسیم و بیسیم در دسترس است. دستگاههای بلکبری ۱۰ گرانتر مانند Z10 ،Z30 و Q10 همگی به پورت میکرو اچدیامآی مجهز هستند. این یعنی انتقال ساده و باکیفیت تصویر از پورت میکرو اچدیامآی گوشی به پورت اچدیامآی تلویزیون. از نقاط مثبت این امکان این است که تصویر دچار هیچگونه فشردگی و تبدیل نمیشود و عینا به پخشکنندهی دیگر منتقل میشود و در نتیجه کیفیت مطلوبی دارد. بلکبری ۱۰ همچنین امکان برقراری ارتباط از طریق دیالانای هم به عنوان سرور و هم به صورت کلاینت را فراهم کرده است بدون اینکه نیازی به برنامهی جانبی داشته باشید. ویژگی Play On در این دستگاهها به طرز بینقصی با سایر دستگاههای مجهز به دیالانای متصل به شبکهی خانگی ارتباط برقرار میکند.
مقالات مرتبط
- Miracast: همه چیز در مورد انتقال تصویر از ابزارهای اندرویدی به صفحات نمایش بزرگ
- ۵ اپلیکیشن برای انتقال بیسیم تصویر از آیفون و آیپد به صفحه نمایش بدون نیاز به اپلتیوی
- چگونه کرومکست بدون نیاز به بلوتوث و وای-فای با تلفنهوشمند ارتباط برقرار خواهد کرد
- آمازون Fire TV Stick را با قیمت 39 دلار برای رقابت با کرومکست گوگل معرفی کرد
- با راههای باسیم و بیسیم اتصال گوشی و تبلت و لپتاپ به تلویزیون آشنا شویم
جمعبندی
با وجود امکانات زیاد، بهکارگیری آنها در دنیای فناوری همیشه آسان نیست. بعضی گوشیها گزینههای متعددی برای خروجی تصویر دارند، بعضی تنها یک گزینه و بعضی دیگر هیچ گزینهای را در اختیار نمیگذارند. بهترین راه برای حصول اطمینان از اینکه گوشی شما امکان گرفتن خروجی تصویر را دارد یا خیر، بررسی مشخصات آن در وبسایت شرکت سازنده است. از طرف دیگر گزینههایی مانند استفاده از کرومکست ممکن است چندان به صرفه نباشند و هر کاربری راضی نشود که مبلغ مورد نیاز برای تهیهی کرومکست را بپردازد. بنابراین، همواره باید با در نظر گرفتن جوانب مختلف بهترین گزینهی موجود را انتخاب کرد. البته لازم به ذکر است که امروزه گزینههای دیگری مانند EasyCast و AnyCast از تولیدکنندگان دیگری به بازار آمدهاند که از لحاظ هزینه نیز مقرون به صرفه هستند. شرکت مطرح آمازون نیز دانگل Fire TV را برای رقابت با کرومکست ارائه کرده است که کاربردی مشابه و قیمتی پایینتر دارد.
بین سایر گزینهها مانند میراکست و اسلیمپورت باید دید دستگاههای ما از کدام فناوری دریافت تصویر پشتیبانی میکنند. دقت داشته باشید که در صورت پشتیبانی از میراکست نیز ناچار به تهیهی مبدل آن خواهید بود که البته هزینهی آن به اندازهی کرومکست نخواهد بود. بین اتصال بیسیم و کابلی نیز باید گزینهی متناسب با مصرف خود را انتخاب کنید.
برای اینکه دستگاه شما از میراکست پشتیبانی کند باید اندروید آن نسخهی ۴.۲ و بالاتر باشد. در غیر این صورت باید سراغ روشهای کابلی بروید. البته، دو امکان اتصال کابلی اسلیمپورت و اماچال تنها در دستگاههای گرانقیمت و پرچمدار وجود دارند.
پس اگر خروجی ویدیو از مواردی است که از گوشی قدیمی خود انتظار دارید، وقت آن رسیده است که گوشی جدیدی خریداری کنید؛ چرا که گوشیهای ارزان قیمتی در بازار وجود دارند که از آخرین نسخههای اندروید بهره میبرند و بنابراین میتوانند انتظار شما را با استفاده از امکان میراکست به صورت بیسیم برآورده کنند.
چقدر با روشهای معرفی شده در این مقاله آشنایی داشتید؟ آیا تاکنون موفق شدهاید تصاویر گوشی هوشمند خود را در تلویزیون به نمایش بگذارید؟ به نظر شما بهترین روش کدام است؟ نظرات و پیشنهادات خود را با زومیت به اشتراک بگذارید.
پتانسیل بلاکچین خیلی فراتر از آنچه که همه روزه درمورد منافع ارزهای رمزگذاری شده یا معاملات خرد بر پایهی آنها میشنویم، گسترش مییابد. چشمانداز بلندمدت ۲۵ سالهی فناوری به طور قانع کنندهای توضیح میدهد که چگونه ویژگیهای منحصر به فرد آن به وعدههای داده شده جامهی عمل میپوشاند. فناوری اگر به خوبی پیادهسازی شود، به عنوان اساس و پایهای برای حل اغلب مشکلات بنیادین بشری خواهد بود.
با مقیاس گستردهی سیستمهای غیرمتمرکز میتوان تقلب را ریشهکن کرد، فرآیندهای دستی را به صورت خودکار انجام داد و مسائل مربوط به احراز هویت و اعتمادسنجی را حل کرد. قدرت بلاکچین انسانها را قادر میسازد که سیستمها و معماریهای سنتی قانونی و حاکمیتی را بازطراحی کنند، که احیا کنندهی ابعاد از دست رفتهی دموکراسی و شایستهسالاری است.
با وجود تب و تابهای فعلی دیگر تصور آیندهی مبتنی بر سیستمهای بلاکچینی چندان دشوار نیست. لازم است که هر دو گروه شرکتها و مشتریان اطلاعاتی از حقایق و آیندهی پیش روی این فناوری داشته باشند که در ادامه به سه مورد از آنها اشاره میکنیم.
واسطهگری کمتر
بسیاری از اقتصادهای باارزش بینالمللی به وسیلهی دستکاری قوانین و قیمتها توسط واسطهها و دلالان گرفتار رکود شدهاند. اگر بررسی جامعتری داشته باشیم، بخشهای نگرانکنندهای از زنجیرهی تامین وجود دارند که همواره عقبتر از فناوری حرکت میکنند.
در باب مثال بازار صنعت تبلیغات یکی از بزرگترین گردشهای مالی در دنیا را دارد که آن را تبدیل به بستر مناسبی برای عرض اندام فناوری بلاکچین میکند. شفافیت رابطهی بین خریداران و مشتریان نه تنها به برخورد با ارزیابی نادرست از فناوری کمک میکند بلکه به هر دو طرف درک درستی از قیمت و هزینهی کالاها و خدمات میدهد. بلاکچین همچنین میتواند دربارهی خودداری تبلیغکنندگان از ترافیکهای جعلی اطمینان ایجاد کند، محرمانگی بیشتری را برای همهی طرفها ایجاد کند و دخالت واسطهها را به حداقل برساند.
ادغام بلاکچین در صنعت تبلیغات اولین قدم برای برای دگرگون کردن کلیشههای رایجی است که در این صنعت مشتریان و فروشندگان به آن عادت کردهاند.
با استفاده از بلاکچین میتوان هزینهها را کاهش داد. واسطههای خطادار را با الگوریتمهایی که هرگز اشتباه نمیکنند و برای عملکرد نیز نیازی به نظارتهای انسانی ندارند، جایگزین کرد. نتیجه، بازار و تبادلات مالی شفافتری خواهد بود که با بازدهی بیشتری نسبت به مدلهای مرسوم عمل میکنند.
سیستمهای مرکزی به طور طبیعی پتانسیل زیادی برای تعصب و جانبداری دارند. این ریسک با قرارگیری اطلاعات شبکه در دسترس عدهای خاص، بیشتر هم میشود. اما شبکههای غیر متمرکز، بزرگی و گستردگی این ریسکها را به اندازهای کاهش میدهند که دیگر کسی قادر به فریبکاری یا دستکاری اطلاعات نباشد.
عدم نگرانی دربارهی صحت اعتبار سنجیها و دسترسیهای مجاز برای اطلاعات مهم یکی دیگر از مزیتهای این سیستم است. در حال حاظر سازمانها با نگهداری اطلاعات مهم خود در سیستمهای مرکزی متحمل ریسک بزرگی میشوند. حتی اگر بخشی از اطلاعات توسط کارمندی به بیرون درز کند، همهی اطلاعات آنها در معرض خطر قرار میگیرد. اما محدودیتهای هوشمندی که به عنوان مثال در رأس زنجیرهی اتریوم بلاکچین اعمال میشود، میتواند برای تعیین سطح دسترسیها در شبکه به صورت خودکار توسعه داده شود که نیاز برای عملیات اعتبار سنجی شخصی (که در حال حاضر به وسیلهی واسطهها انجام میشود) را کاهش میدهد.
امنیت
بازارهای بلاکچین ذاتا امنیت بیشتری نسبت به جایگزینهای سنتی و مرسوم دارند. مزیت این سیستمها رمزگذاری و حفاظت پیش فرض از همهی اطلاعات است. به این معنی که دیگر هیچ شخصی قادر به دستکاری هیچ اطلاعاتی نخواهد بود. استارتاپها میتوانند از این قدرت ذاتی بلاکچین برای حفاظت از دادههای ارزشمند خود استفاده کنند.
برای نمونه به دنیای رو به رشد صنعت بازی توجه کنید. در حال حاضر محیط امنی برای تبادلات مالی گیمرها مانند خرید فروش یا معاوضهی بازیهای دیجیتالی که هر کدام هر ساله تهیه میکنند وجود ندارد. در نتیجه مشتریان به انجمنهای جعلی به عنوان بازاری برای تامین تقاضاهای عمده متکی هستند. اما این پلتفرمهای موقت برای سهولت طراحی شدهاند نه امنیت. این سرویسها امروزه عواقب را با تبدیل شدن به بستری برای انواع کلاهبرداریها و حملات سایبری پس میدهند.
استارتاپ مبتنی بر بلاکچین گیمفلیپ؛ پیشرو در بازار خرید و فروش کالاهای دیجیتال، با قبول این فناوری بستری برای مراحل پیشخرید، فروش و مبادلهی کالاهای دیجیتال و بازیهای رایانهای با تبادل ارزهای رمزگذاری شده فراهم کرده است.
توانایی آنها در دستیابی به خلق اکوسیستم امن و استاندارد برای گیمرها به منظور تبادلات مالی همه به وسیلهی بلاکچین ممکن شده است. این امکانات برای بازیگران سنتی غیر ممکن است. این مورد یکی از سناریوهای بیشماری است که راهحلهای مبتنی بر بلاکچین، نیازهای ما را به نحو احسنت برآورده میکنند.
ابزارهای مالی و سرمایههای دیجیتالی
تا آنجا که میدانیم تا به امروز نوسان ارزهای رمزگذاری شده احتمالا آخرین تلاش سرمایهداران عمده به منظور جلوگیری از رشد این سیستمها و گسترش عصر جدیدی از اقتصاد است. توجیه ریسک سرمایهگذاری در این زمینه وقتی که در بازارهای غیرقابل کنترل وارد شوند، بسیار سخت است. کلاهبرداریهای شایع و بازیگران بیسواد به دشواریهای فعالیت در این عرصه میافزاید. اما سرانجام قادر خواهیم بود با سایر ابزارهای مالی راهحلی برای این مشکلات نوسانی پیدا کنیم.
جیبرل یکی دیگر از استارتاپهای مبتنی بر بلاکچین، فروش توکن را به منظور تضمین پلتفرم پایدار و قابل اعتماد برای خریداران و سرمایهگذاران به عهده گرفته است. این شرکت به منظور تامین مالی ارزهای دیجیتال، توکنهای قابل اعتمادی با پشتوانهی سرمایههای واقعی صادر میکنند. آنها به صورت فوقالعادهای برای تسویهحساب و تغییرات سرمایههای دیجیتالی از قوانین ارزهای فیزیکی که بر بلاک چین اتیریوم تطبیق داده شدهاند، تبعیت میکنند.
توسعهی محیط استاندارد برای تراکنشهای مالی ارزهای دیجیتالی قدم بزرگی به سمت آینده است است. شرکتهایی مانند اسپارکل کوین با توسعهی پلتفرمی که هر یک از مشتریان را قادر به استفاده از ارزهای دیجیتال برای مصارف روزمره میکند، این جهتگیریها را هدایت میکنند.
آنها دسترسی به فروشگاههای آنلاین مهمی مانند تارگت، والمارت، اوراستوک و آمازون را به منظور تامین امن و پایدار پرداختهای دیجیتال و تبادلات رمزگذاری شده، تامین میکنند.
همهی اینها تلاشهای مهمی از طرف طرفداران بلاکچین به منظور توسعهی این فناوری و ادغام آن با فعالیتهای مالی روزمره است.
فورد F-150 طرفداران زیادی دارد و کمتر کسی است که با این خودرو آشنایی نداشته باشد. این پیکاپ بزرگ آمریکایی به صورت استاندارد از یک پیشرانهی V6 سری اکوبوست فورد بهره مند است که میتواند ۴۵۰ اسب بخار قدرت تولید کند. در کنار این پیشرانه، خودرو به سیستم تعلیق ارتقا یافتهی مخصوص افرود نیز مجهز است ضمن اینکه کابین آن نیز راحتی مناسبی دارد و امکانات رفاهی آن در تیپهای بالا در حد خودروهای لوکس است. با این وجود تیونر آلمانی گایگر به همین میزان از عملکرد اکتفا نکرده اقدام به بهینه سازی این خودرو کرده است.
گایگر پس از تیونینگ این خودرو آن را HP520 نامیده است و همانطور که از نام آن میتوان حدس زد قدرت پیشرانهی این خودرو به ۵۲۰ اسب بخار افزایش پیدا کرده است. گشتاور تولیدی توسط پیشرانه نیز به رقم ۷۳۱ نیوتن متر رسیده است. تیونر همچنین یک کیت لیفت را بر روی سیستم تعلیق فورد F-150 نصب کرده است که ارتفاع این خودرو را ۴ اینچ افزایش داده است. در زیر این خودرو نیز رینگ های ۲۲ اینچی قرار گرفته اند که روی آنها تایرهای مخصوص آفرود با سایز 37×13.5 اینچی نصب شده است.
افزایش قدرت این خودرو به دلیل تغییراتی است که تیونر روی پیشرانهی این خودرو اعمال کرده است. این تغییرات شامل استفاده از خنک کنندهی هوای جدید، ورودی هوای جدید و برنامه ریزی مجدد واحد کنترل الکترونیکی موتور (ECU) میشوند. در صورتی هم که ۹ هزار و ۳۴۵ دلار اضافه بر قیمت خودرو پرداخت کنید میتوانید پکیج لاکچری این خودرو را دریافت کنید که این پکیج نیز شامل امکاناتی همچون دوربین ۳۶۰ درجه، تهویهی خودکار دوگانه، سیستم رهیاب ماهوارهای و ... میشود.
در انتها باید اشاره کنیم که اگر چندان علاقهای به این فورد رپتور تقویت شده نداشته باشید و با نیازهای شما همخوانی نداشته باشد میتوانید به سراغ سایر خودروهای آمریکایی که توسط گایگر تیونینگ شده اند بروید که یکی از آنها دوج وایپر ACR با ۷۶۵ اسب بخار قدرت و دیگری جیپ رانگلر با قدرت ۳۶۵ اسب بخار هستند که گزینهی دوم از نظر تواناییهای خارج جادهای میتواند رقیب خوبی برای فورد رپتور باشد. در انتها میتوانید گالری تصاویر این خودرو را مشاهده کنید.
در ذیل، تصاویر دیدنی از الحاق این ناو به ناوگان شمال نداجا را مشاهده کنید:
معجزه از کارهای خارق العاده و شگفت آوری است که پیامبران به واسطه وحی و قدرت الهی در اختیار داشتند و برای اثبات دین و ترویج یکتاپرستی انجام می دادند.
معجزات الهی در زمانه خودش، هر کدام دارای اهمیت و جایگاه ویژه ای است، که از زمان میلاد حضرت محمد (ص) تا رحلتشان، اعجاز الهی را یکی پس از دیگری به جاهلان نشان داده شده، که از مهمترین اعجاز الهی، نزول قرآن کریم، ردّ الشمس و شقّ القمر و.... است.
شق القمر یکی از معجزاتی است که مسلمانان معتقدند پیامبر اسلام (ص) آن را در پاسخ به درخواست مشرکان انجام دادند. در این حادثه خارقالعاده، پیامبر با انگشت خود به ماه اشاره کرد و ماه دو نیم شد. زمان انجام آن، سالهای ابتدایی بعثت بوده است. روایات زیادی در توصیف این معجزه وارد شده است. بیشتر مفسران معتقدند که آیات ابتدایی سوره قمر اشاره به این واقعه دارد: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ* وَ إِنْ یرَوْا آیةً یعْرِضُوا وَ یقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ* وَ کذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَ کلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ.
«نزدیک شد قیامت و از هم شکافت ماه؛ و هر گاه نشانهای ببینند روی بگردانند و گویند: «سحری دایم است.» و به تکذیب دست زدند و هوسهای خویش را دنبال کردند، و هر کاری را قراری است. [ قمر–۱-۳]»
یکی از معجزاتی که در روایات و نقل سیره نگاران نقل شده است، مسئله رد الشمس است. در این واقعه، خورشید برای حضرت علی (ع) به چند لحظه قبل بازگشت تا حضرت نماز عصر خویش را در وقت ادای خود بخواند. گفته شده که این مسئله یک مرتبه برای یوشع بن نون وصی موسای نبی (ع) و دو دفعه برای حضرت علی (ع) روی داد؛ یکبار در زمان حیات پیامبراکرم (ص) و زمانی دیگر بعد از وفات ایشان.
جاری شدن آب از بین انگشتان پیامبر (ص): بخاری از انس بن مالک نقل کرده است که یک روز، هنگام نماز عصر، صحابه قصد نماز خواندن با حضرت را داشتند، ولی آبی برای وضو نیافتند. در این هنگام، رسول اکرم (ص) دست خویش را در ظرفی قرار داد. آب از انگشتان حضرت جاری شد و از آن آب، تمام کسانی که در آنجا بودند وضو گرفتند.
حرکت درخت به سمت پیامبر (ص): حضرت علی (ع) در خطبه قاصعه نقل میکند روزی گروهی از بزرگان قریش نزد پیامبر آمدند و از ایشان خواستند برای اثبات نبوت خویش، از درخت بخواهند که به سمت آنان بیاید. حضرت نیز به درخت امر کرد که به اذن خداوند به سمت آنان بیاید. ناگاه، ریشههای درخت از دل خاک بیرون آمد و درخت به سمت حضرت حرکت کرد. با وجود این معجزه آشکار، آن عده به حضرت ایمان نیاوردند و به جای آن، حضرت را جادوگر خطاب کردند.
بارش شدید باران به دعای پیامبر (ص): در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است به دنبال خشکسالی شدید در مدینه، مردم این شهر از رسول الله درخواست کردند تا برای بارش باران دعا کند. حضرت دعا نمود و هنوز دعای ایشان تمام نشده بود که ابر آسمان مدینه را پوشاند و بهحدی باران بارید که بیم آن میرفت سیل راه بیفتد.
تسبیح گفتن دانههای سنگ در دستان پیامبر (ص): اباذر از عثمان نقل میکند او روزی به همراه ابوبکر و عمر نزد رسول الله (ص) بود. حضرت تعدادی سنگ ریزه را از روی زمین برداشت و در کف دست خود قرار داد. در آن هنگام، سنگریزهها تسبیح پروردگار گفتند.
معجزات دیگری نیز از رسول الله (ص) نقل شده است که برخی از آنها عبارتند از: صحبت کردن حیوانات وحشی و پرندگان با آن حضرت، خبر دادن از چیزهایی که مردم در خانه خود ذخیره کردهاند و...
.: Weblog Themes By Pichak :.