اپلیکیشن نقشههای گوگل در بهروزرسانی اخیر خود ویژگی جدیدی دریافت کرده است که کار را برای موتورسواران آسان میکند. این اپلیکیشن حالا در کنار سایر گزینهها، حالت موتورسیکلت یا Motorcycle mode را نیز ارائه میدهد.
با استفاده از این ویژگی جدید، کاربرانی که از موتورسیکلت استفاده میکنند میتوانند بهترین و کوتاهترین و بهینهترین مسیر را برای سفر موتوری خود روی نقشه ببینند. علاوه بر این، میتوانند از باز بودن مسیر و امکان پارک در نزدیکی مقصد خود باخبر شوند.
این قابلیت جدید به عنوان بخشی از نسخهی ۹.۶۷.۱ از Google Maps و تنها برای کاربران هندی منتشر شده است و فعلا اطلاعی از اینکه برای مناطق دیگر نیز عرضه خواهد شد یا خیر در دست نیست.
محققان با به کارگیری یک حسگر لیدار 128 لیزری به طور چشمگیری وسعت دید سهبعدی خودروهای خودران را توسعه دادند.
به نقل از گیزمگ، شرکت طراح سیستم توسعه دید خودروهای موسوم به "ولوداین"(Velodyne) اعلام کرد که یک سنسور لیدار لیزری جدید 128 کاناله معرفی کرد که طولانیترین و بالاترین وضوح در بازار را دارد.
حسگرهای لیدار برای ارائه زمان واقعی نقشه برداری سهبعدی و تشخیص شی در بسیاری از سیستمهای بدون راننده استفاده میشود.
ولوداین در سال 2005 اولین سنسور لیدار سهبعدی چرخشی در زمان واقعی را برای برنامههای کاربردی امنیتی ایمنی خودرو توسعه داده و اختراع کرد.
اولین کاربرد آن در آن سال در پروژه آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته دفاعی آمریکا(DARPA) بود که در آن خودروهای خودران در یک مسابقه رقابت کردند.
از آن به بعد، توانایی فزاینده سنسورهای ولوداین روی هزاران خودرو در سراسر جهان نصب شده است و در حال حاضر ارائه فناوری مرکزی را برای چندین برنامه توسعه خودروی خودران به عهده دارد.
پرچمدار جدید ولوداین به نام "VLS-128" ادعا شده که قدرت تفکیک 10 برابری نسبت به مدل پیشین شرکت(HDL-64) دارد.
همچنین با افزایش دو برابری تعداد کانالها، تراکم کانال سه برابر شده است. وضوح زوم نیز دو برابر شده است که آن را قادر میسازد تا اشیا را به راحتی تشخیص دهد و آنها را دقیقتر شناسایی کند.
برد این دستگاه 300 متر است و دادههای با وضوح بالا آن را قادر میسازد تا مستقیما بدون ترکیب سنسور اضافی اشیا را شناسایی کرده و پیچیدگی محاسباتی را کاهش دهد.
با وجود افزایش قدرت تفکیک، VLS-128 حدود یک سوم HDL-64 وزن دارد و دارای تکنولوژی تنظیم خودکار است که به طور پیش فرض در سایر محصولات ولوداین نصب خواهد شد.
ولوداین ادعا میکند که علاوه بر تواناییهای این دستگاه در محیطهای شهری با سرعت کم، به وسایل نقلیه شخصی در سرعتهای بالا نیز کمک میکند. VLS-128 دستگاهی است که همه موارد را برای یک خودروی کاملا خودران در نظر گرفته و فراهم کرده است.
"دیوید هال" مدیرعامل و موسس شرکت میگوید: ما فکر میکنیم بزرگترین مشکل حل نشده برای خودروهای خودران در سرعتهای بالا در بزرگراهها، اجتناب از برخورد با موانع و زبالههای کف جاده است. این کار دشوار است، زیرا سیستم باید مسافت بیشتری از مسیر پیش روی خود را رصد کند. خودروی خودران باید در صورت امکان لاین عوض کند و این کار را ایمن انجام دهد.
وی افزود: زباله اغلب جادهها، تایرهای تکه تکه شده کامیونها است. تشخیص این موانع به خصوص در شب، حتی برای سنسورهای لیدار چالش برانگیز است. خودروهای خودران به دید بیشتر، با نقاط ابری متراکمتر و تکرار لیزری بالاتر نیاز دارند.
لیدار (Lidar) یکی از فناوریهای سنجش از راه دور است که از طریق روشن کردن هدف با لیزر و تجزیه و تحلیل نور منعکسشده، فاصلهها را اندازهگیری میکند.
فناوری لیدار مشابه اصول رادار کار میکند که بعضی اوقات نیز رادار لیزری نامیده میشود. اختلاف اصلی بین لیدار و رادار در واقع نوع طول موجهای تابشی مورد استفاده است.
رادار از طول موجهایی در ناحیه رادیویی استفاده میکند، در حالی که لیدار طول موجهای لیزری بکار میبرد.
روش متداول برای تعیین کردن فاصله تا یک جسم یا سطح، استفاده از پالسهای لیزری است. مانند فناوری رادار که از امواج رادیویی استفاده میکند و فاصله تا جسم با اندازهگیری اختلاف زمانی بین ارسال پالس و دریافت پالس بازتابی تعیین میشود.
فناوری لیدار در زمینشناسی، باستانشناسی، گیتازمینشناسی، لرزهسنجی، جنگلداری، ارزیابی فاصله دور و فیزیک هواشناسی کاربرد دارد. کاربرد لیدار شامل ALSM (لیزر هوابرد نگاشت ردپا)، ارتفاع سنجی به وسیله لیزر یا لیدار برای تهیه «نقشه عوارضنما» است.
اسم مخفف دیگری به شکل "LADAR" (آشکارسازی لیزر و مسافتیابی) معمولا در زمینه نظامی استفاده میشود. واژه رادار لیزری، نیز استفاده میشود، اگرچه لیدار از ریزموج با امواج رادیویی استفاده نمیکند که برای رادار تعریف شده است.
تفاوت اولیه بین لیدار و رادار این است که لیدارها از امواج الکترومغناطیسی استفاده میکنند که طول موجهای کوچکتری دارند.
لیدارها عمدتا از طول موجهای مرئی، فروسرخ نزدیک یا فرابنفش استفاده میکنند.
در کل این امکان وجود دارد که جسمی با اندازهای تقریبا برابر طول موج یا بزرگتر از آن را مجسم کرد؛ بنابراین لیدار ذرات کلوئیدی موجود در هوا یا مایع و ذرات ابر حساس است و کاربردهای زیادی در تحقیقات هواشناسی و جوشناسی دارد.
ولوداین میگوید فروش این محصول تا پایان سال جاری آغاز خواهد شد.
تیمی از محققان کشور با استفاده از الیاف کربن موفق شدند صندلی چرخدار سبکی را تولید کنند که به گفته آنها این محصول قابل رقابت با نمونههای مشابه در بازارهای جهانی است.
افرادی که به دلایل مختلف از قبیل جانبازی، صدمات ناشی از حوادث طبیعی و غیر طبیعی و یا مشکلات مادرزادی امکان راه رفتن ندارند، همواره برای جابجایی نیاز به استفاده از صندلی چرخدار دارند، از این رو کیفیت این وسیله از جوانب مختلف حائز اهمیت است.
به طور کلی کاربران صندلی چرخدار به کاربران فعال و کاربران غیر فعال تقسیم میشوند. افرادی که بدون کمک سایرین و با استفاده از صندلی چرخدار جابجا میشوند، "کاربران فعال" نامیده میشوند.
صندلی چرخدار فعال به واسطه نوع کاربری آن دارای ویژگیهایی است که یکی از مهمترین موارد آن وزن سبک این وسیله است. در شرایطی که یک صندلی چرخدار غیر فعال بین 15 تا 18 کیلوگرم وزن دارد، وزن یک صندلی چرخدار فعال بین 6 تا 10 کیلوگرم است و یک کاربر قطع نخاع در موارد لازم میتواند شخصا صندلی خود را جابجا کند، به گونهای که مثلا پس از سوار شدن به خودرو آن را وارد خودرو کند.
در میان این دسته از صندلیهای چرخدار اخیرا برخی از شرکتهای پیشرو اقدام به استفاده از الیاف کربن برای کاهش هرچه بیشتر وزن و تسهیل استفاده صندلی چرخدار کردهاند.
در این راستا یک تیم تحقیقاتی در کشور اقدام به طراحی و ساخت "صندلی چرخدار ویلچر سبک وزن با استفاده از الیاف کربن" کردند. هدف این محققان از ساخت این نمونه رقابت با محصولات ساخته در بازارهای کنونی بوده است.
صندلی چرخدار فعال و کم وزن معمولا قیمتی بیش از 2 هزار دلار دارد و در مورد صندلیهای چرخدار فیبر کربن، این میزان بین 4 هزار تا 10 هزار دلار میرسد. با اجرای این طرح با دانش بومی میتوان این نوع صندلیها را با قیمت بسیار پایینتر در کشور تولید کرد.
با توجه به جمعیت بالای معلولان و جانبازان در کشور تولید این محصول در کشور میتواند مقرون به صرفه باشد.
این طرح از سوی سید مصطفی مصطفوی کاشانی، میثم سلیمی، محمدرضا احمدیان و امیرحسین صرافپور در فستیوال نوآوریهای صنعت تجهیزات ورزشی و توانبخشی عرضه شد.
صبح امروز با حضور امیر سرتیپ امیر حاتمی وزیر دفاع و امیر دریادار حسین خانزادی فرمانده نیروی دریایی ارتش، جدیدترین ناوچه موشک انداز ساخت داخل با نام «سپر» با شماره بدنه P234 به ناوگان دریایی ارتش در شمال کشور (دریای خزر) الحاق شد.
این چهارمین ناوچه ساخته شده از کلاس سینا در منطقه چهارم دریایی در انزلی است که ساخت آن 2 سال و نیم طول کشید.
این شناور از 4 پرتابگر موشک کروز از کلاس نور یا قادر (با برد 120 تا 250 کیلومتر)، یک توپ 76 میلیمتری فجر27 بر روی سینه و یک توپ 40 میلیتری بر روی پاشنه بهره میبرد.
برای مطالعه بیشتر اینجا را کلیک کنید.
با الحاق «سپر»، تعداد شناورهای رزمی نداجا در دریای شمال به 6 فروند میرسد.
سم زدایی از بدن در فصل زمستان قرار نیست خیلی هم سخت باشد. گاهی اوقات بهترین روش برای سم زدایی پیروی از یک رژیم غذایی سالم است:
چغندر: سرشار از آنتی اکسیدان های قدرتمند است و به خاطر رنگ بنفش بسیار تیره منبع عظیمی از پتاسیم و فیبر محسوب می شود. به عقیده محققان، منابع غنی از نیترات از قبیل چغندر، می توانند تولید اکسید نیترات و جریان خون به عضلات را بهبود دهند و همچنین جلوی خستگی و درد در بدن را بگیرند. حتی اگر شما ورزش نمیکنید و مرتب باشگاه نمی روید، چغندر هنوز می تواند اثر مفیدی روی سلامتی اعصاب، کلیه، کبد و عملکرد پانکراس شما داشته باشد. چرا که سرشار از ویتامین ث، فولات و منیزیم است.
بیشتر بخوانید:سوپ سیر و زنجبیل، مخصوص سم زدایی بدن
کلم بروکلی: یک کاسه جوانه کلم بروکلی بیشتر از یک پرتقال، ویتامین ث برای مبارزه با سرماخوردگی دارد و از طرفی سرشار از آهن، ویتامین کا و کلسیم است. ایندول-۳-کاربینول موجود در کلم موجب سم زدایی از بکد می شود.
زردچوبه: ادویه مورد علاقه کبد است و تمامی آنزیم های لازم را برای سم زدایی کبد فراهم می کند.
کلم پیچ: کلم پیچ ضدسرطان و دارای ترکیبات آنتی اکسیدان است که به پاکسازی بدن کمک می کند. همچنین اثرات مخرب ناشی از استعمال دخانیات را از بین می برد.
زنجبیل: ادویه مقوی برای سیستم گوارشی است. ترکیبات و ساختار زنجبیل به گونه ای است که به گردش خون کمک می کند. ضدالتهاب و برای زخم معده مفید است. دارای آنتی اکسیدان بوده و بهترین گیاهی است که باعث پاکسازی سیستم گوارشی از سموم می شود.
عسل: مخلوط آب ولرم و عسل یکی از بهترین مایعات طبیعی برای دفع مواد زائد از بدن است. در واقع عمل دفع این مواد زائد به سم زدایی بدن منجر شده و کولون را پاکسازی و عملکرد آن را بهبود می دهد. علاوه بر این، افزودن مقدار کمی آب لیموترش نیز به این شربت باعث افزایش میزان ادرار شده و سلامت دستگاه ادراری را بالا می برد.
کران بری: یکی از بیشترین مقادیر آنتی اکسیدان را بین میوه ها در اختیار دارد حتی بیشتر از چغندر، بلوبری و توتفرنگی. به همین خاطر آنها کاهش دهنده تکرر ادرار ناشی از التهاب های عفونی است. کران بری همچنین می تواند با باکتری های مضر مبارزه کند، التهاب و میزان اسیدیته بدن را کاهش دهد.
اصطلاحاتی از قبیل باتری اتمی، باتری هستهای، باتری تریتیومی و ژنراتور رادیوایزوتوپ، همگی برای توصیف یک دستگاه مشخص به کار میروند؛ دستگاهی که از واپاشی ایزوتوپهای رادیواکتیو برای تولید برق استفاده میکند. این سیستمها همانند راکتورهای هستهای از انرژی اتمی برق تولید میکنند؛ اما با همدیگر تفاوتهایی دارند و از واکنش زنجیرهای همانندی استفاده نمیکنند. باتریهای اتمی در مقایسه با باتریهای دیگر بسیار پرهزینه هستند؛ اما در کنار هزینهی ساخت و نگهداری بالا نباید از عمر طولانی و تراکم انرژی بالای باتریهای اتمی بهراحتی عبور کنیم. این ویژگیها در واقع همان دلیلی است که آنها را بهعنوان یک منبع انرژی مناسب برای تجهیزاتی تبدیل میکند که باید برای مدتهای طولانی بهدور از نظارت و وارسی نزدیک باشند؛ از جملهی این تجهیزات میتوانیم به فضاپیماها، ضربانسازهای قلب،سیستمهای زیر آب و ایستگاههای علمی خودکار در نقاط دورافتادهی کرهی خاکی اشاره کنیم.
بهتازگی خبری هم در مورد ساخت این نوع باتری برای نخستین بار در ایران منتشر شد.
فناوری باتری هستهای در سال ۱۹۱۳ برای نخستین بار پا به عرصه گذاشت. در آن هنگام، دانشمندی بهنام هنری موزی، نخستین سلول از این نوع را معرفی و تشریح کرد. این زمینهی پژوهشی در سالهای دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی با تلاش دانشمندان برای ساخت باتریها و منابع توان مورد نیاز برای کار در فضا، مورد توجه بسیاری قرار گرفت. در سال ۱۹۵۴، کمپانی RCA که در زمینهی تجهیزات الکتریکی فعالیت داشت، یک باتری کوچک اتمی را برای گیرندههای رادیویی کوچک و سمعکها مورد بررسی قرار داد. از زمان شروع پژوهش و گسترش اولیهی RCA در اوایل دهه ۱۹۵۰، انواع پرشماری از روشها برای استخراج انرژی الکتریکی از منابع هستهای طراحی شدهاند. اصول علمی مرتبط با موضوع بهخوبی شناخته شده است؛ اما فناوری پیشرفتهی جدید در مقیاس نانو و همچنین ورود نیمههادیهای جدید مبتنی بر نوار ممنوعهی گسترده، به ایجاد دستگاههای جدید و خواص جالبی در مواد منتهی شدهاند؛ مواردی که پیشتر در دسترس نبودند.
باتریهایی که از انرژی ناپیوستهی رادیوایزوتوپ برای تأمین انرژی بهمدت ۱۰ تا ۲۰ سال استفاده میکنند، در سطح بینالمللی در حال توسعه هستند. تکنیکهای موجود در تبدیل انرژی باتریهای اتمی را میتوان به دو نوع اصلی تقسیم کرد: روشهای حرارتی و غیر حرارتی. تبدیلکنندههای حرارتی که توان خروجی آنها تابعی از وجود اختلاف (دیفرانسیل) درجهی حرارت است، شامل ژنراتور ترموالکتریک و ترموژنیک هستند. تبدیلکنندههای غیر حرارتی هم که توان خروجی آنها تابعی از اختلاف دما نیست، مقدار کمی از انرژی فرایند کلی را مصرف میکنند؛ زیرا در آنها بهجای به حرکت در آوردن الکترونها در یک چرخه، انرژی یادشده بهصورت گرمایی تحلیل میرود. باتریهای اتمی معمولا دارای بازدهی یکدهم تا ۵ درصد هستند. راندمان انواع پربازدهتر آنها باعنوان بتولیتایکا ۶ تا ۸ درصد است.
نوترینوها با سایر مواد واکنشپذیری بسیار کمی دارند و میتوانند از بین ذرات به راحتی عبور کنند. نوترینوها از سوی ستارههای دیگر در تمامی جهات ساطع میشوند و از یک سمت وارد سیارهی زمین و از سمت دیگر بدون کوچکترین مانعی، خارج میشوند. ایدهی نوترینو از زمانی به وجود آمد که ولفگانگ پائولی (Wolfgang Pauli) چارهای برای حفظقانون پایستگی انرژی در تولید ذرات بتا اندیشید. پائولی هنگامی که برای نخستین بار تئوری خود را ارائه داد، نوترون هنوز کشف نشده بود. ولفگانگ پائولی در سال 1930، برای نخستین بار این ذرات را پیشبینی کرده بود. در آن زمان آزمایشهایی که روی واپاشی هستهای بتا انجام شده بود با قانون پایستگی انرژی و تکانه، تناقض داشت. او معتقد بود که در این آزمایش، ذرهای مرموز تولید میشود که بدون برهمکنش با دستگاههای آشکارساز، مقداری از انرژی و تکانهی واکنش را با خود میبرد.
فردریک رینز (frederick reines) در زمینهی تشعشات هستهای و پرتوهای رادیواکتیو تحقیق میکرد که همین تحقیقات در سال ۱۹۵۶ منجر به کشف و اثبات وجود نوترینو شد. نوترینو یک ذرهی بنیادی و از نظر الکتریکی خنثی است و بهندرت وارد برهمکنش میشود. همین موضوع یکی از دلایلی است که این ذره، مدتهای طولانی از نگاه دانشمندان دور بود. نوترینوها تقریبا نزدیک به سرعت نور حرکت میکنند و قادرند از درون مواد بدون هیچ برهمکنشی عبور کنند. نوترینوها دارای جرم بسیار اندک و غیر صفر هستند. این ذرات شبحمانند، از آنجایی که بار الکتریکی ندارند، حتی تحت تاثیر جریانهای مغناطیسی نیز قرار نمیگیرند و بدون هیچ اثری از میان قویترین میدانهای مغناطیسی بهراحتی عبور میکنند. این ذرات در فرآیندهایی همانند فعل و انفعالات هستهای خورشید یا برخورد پرتوهای کیهانی شکل میگیرند.
بیشتر نوترینوهایی که از زمین عبور میکنند، بر اثر فرآیندهای خورشیدی بهوجود میآیند و در هر ثانیه، از هر سانتیمتر مربع زمین، حدود ۶۵ میلیارد نوترینوی خورشیدی عبور میکنند. در سال ۱۹۱۴، جیمز چادویک به مسئلهی ابهامآمیزی مربوط به انرژی حرکتی ذراتی که از مواد رادیواکتیو صادر میشوند برخورد کرد؛ ولی نتوانست به نتیجهی خاصی دست پیدا کند. ولفگانگ پائولی در سال ۱۹۳۰ ، حتی قبل از کشف نوترون ایدهی وجود نوترینو را مطرح کرد ولی نتوانست صحبتهای خود را اثبات کند و معمای چادویک همچنان نامشخص باقی ماند تا اینکه در سال ۱۹۵۶ فردریک رینز به همراه کلاید کووان، توانست وجود نوترینوها را اثبات کند. فردریک رینز به دلیل کشف نوترینوها در سال ۱۹۹۵، موفق به دریافت جایزه نوبل فیزیک شد. اما اولین جایزهی نوبل فیزیک در رابطه با نوترینوها، در سال ۱۹۸۸ به لیان لدرمن، ملوین شوارتز و جک اشتینبرگر، تعلق گرفته بود.
این سه فیزیکدان در سال ۱۹۶۲ موفق به کشف نوع دومی از نوترینوها شده بودند. در چارچوب مدل استاندارد ذرات، نوترینوها در کنار الکترونها و میونها، که هیچیک از آنها نقشی در ساختاربندی هستهی اتم ندارند، به لپتونها شکل میدهند. کوون و رینز موفق به کشف نوترینوهایی از نسل اول لپتونها، بهنام الکترون نوترینو شده بودند؛ در حالی کهلدرمن، شوارتز و اشتینبرگر نوترینوهایی از نسل دوم لپتونها بهنام میون نوترینو را کشف کرده بودند. دستاورد راینز و کوان، گام مهمی در شناخت فیزیک نوترینوها محسوب میشد. این دستاورد، راه را برای توسعهی سیستمهای آشکارساز نوترینو باز کرد. با توسعهی چنین سیستمهایی مشخص شد که نوترینوها هم در خورشید و ستارگان و همچنین در انفجارهای عظیم ابرنواختری نیز به میزان بسیار فراوان ایجاد میشوند.
درواقع بیش از ۹۹ درصد انرژی خارقالعادهی این انفجارهای کیهانی توسط نوترینوها حمل میشود. امروزه میدانیم که نوترینو، یکی از فراوانترین ذرات جهان است به طوریکه در هر پروتون، حدود یک میلیارد نوترینو در جهان وجود دارد. نوترینوها ذراتی هستند که بهندرت با دیگر ذرات از جمله ماده، وارد برهمکنش میشوند. آنها سه نوع هستند که با نام الکترون، میون و تاو شناخته میشوند. برندگان نوبل سال ۲۰۱۵، نشان دادند که وقتی نوترینوها با سرعت نزدیک به نور حرکت میکنند، میتوانند تغییر نوع بدهند و مثلا از الکترون تبدیل به میون شوند. نوترینوها برخلاف چیزی که قبل از آن تصور میشد، کاملا فاقد جرم نیستند.
به این دلیل که طبق نظریهی نسبیت خاص انیشتین، ذرات بیجرم با سرعت نور حرکت میکنند و زمان برای آنها ثابت است، در نتیجه نمیتوانند تغییر ماهیت بدهند. این یافتهها باعث شد که پنجرهای جدید در فیزیک ذرات باز شود و پژوهشگران به دنبال زمینههایی مانند نوسان نوترینوها، بروند. مطالعهی این نوسانها باعث میشود که بتوانیم به پرسشهای بنیادین، مثل اینکه چرا به هنگام تکامل عالم، به یکباره نسبت ماده به پاد ماده افزایش یافت، پاسخ بدهیم. نوترینوها عجیبترین و ناشناختهترین نوع شناخته شده از اجزای زیراتمی هستند. نوترینوها با گذشت زمان از عناصر رادیواکتیو بهوجود میآیند و بهندرت با ماده تعامل دارند. در نتیجه مشاهده و مطالعهی آنها بسیار سخت است. هر ثانیه، میلیاردها نوترینو با سرعت نزدیک به نور از زمین عبور میکنند. نوترینوها را تنها زمانی میتوان مشاهده کرد که بهصورت غیرمستقیم با اجزای دیگری برخورد و تولید میون میکنند.
بر اساس نظریهی نسبیت انیشتین، سرعت یک ثابت جهانی است که بخشی از معادله معروف E = mc2 را به خود اختصاص داده است. در این معادله، E انرژی، m جرم و c سرعت نور را نشان میدهد. این نسبیت پیشبینی میکند که اگر جسمی با سرعتی فراتر از سرعت نور حرکت کند باید جرمی بینهایت بزرگ داشته باشد. بههمین دلیل سرعت نور تاکنون بهعنوان یک نقطهی نهایی شکستناپذیر شناخته شده است. یک دهه قبل، گروهی از دانشمندان پالسهایی از سرعت مافوق نور را کشف کردند.
هرچند این کشف تنها یک اثر اپتیکی بود، این تردید را به وجود آورد که سرعت یک فوتون مجزا به چند روش میتواند از سرعت نور بیشتر شود. نتایج این بررسیها نشان داد که حتی یک فوتون مجزا که واحد پایهی نور است همانند سرعت فاز، امواج الکترومغناطیس محدود به سرعت نور است. بر اساس نظریهی نسبیت انیشتین، در سرعت فراتر از سرعت نور، جسم فرضی هم در حالت سکون و هم در حالت شتاب، تنها میتواند دارای یک جرم مجازی باشد. این جسم میتواند در فضایی حرکت کند که هنوز وجود ندارد. در حقیقت قادر است در یک فضای منفی و در یک زمان وارونه، حرکت کند و توالی زمانیاش از آینده به گذشته برود. به همین دلیل، بسیاری از دانشمندان معتقدند در صورتی که به سرعتی فراتر از سرعت نور برسیم، میتوانیم با جهتی منفی در زمان حرکت کنیم.
دانشمندان تخمین میزنند که نوترینوها میتوانند از قطعهای از سرب به قطر ۱۰ تریلیون کیلومتر (سال نوری) عبور کنند بدون اینکه به یک اتم آن برخورد کنند. با این حال، این ذرات همه جا هستند؛ هرچند از وجودشان آگاه نیستیم اما میلیاردها عدد از این ذرات، هر ثانیه از بدن ما رد میشود. مسئلهی نوترینوی خورشیدی از اینجا منشا میگیرد که مقادیر نوترینوی رصد شده در خورشید، یک سوم مقداری بود که ما انتظارش را داشتیم. به همین دلیل یا درک ما از همجوشی هستهای ناقص است و یا مسئلهی مرموزی در مورد نوترینوها وجود داشت که ما از آن بی خبر بودیم. تقریبا همزمان با شروع رصد میزان نوترینوی خورشید، محققان کشف کردند که الکترون دو ذرهی خواهر با نامهای میون و تاو دارد که هر کدام یک پادذرهی نوترینو دارند.از کلیدیترین فرآیندهایی که منجر به تولید انرژی عظیم ستارگان میشود، واکنش «واکنش زنجیرهای پروتون ـ پروتون» است.
این واکنش با شرکت چهار اتم هیدروژن آغاز میشود و به تولید یک اتم هلیوم و دو اتم هیدروژن میانجامد. گام اول از این واکنش چندمرحلهای، ترکیب دو هستهی هیدروژن (یا دو پروتون) با یک هستهی دوتریوم (متشکل از یک پروتون و یک نوترون)، که با تولید یک پوزیترون و یک نوترینو همراه است؛ پوزیترون، ذرهای همجرم با الکترون اما با بار مثبت است. براساس مدلسازیهای اخترشناسان از ساختار درونی خورشید، میزان شار دریافتی از نوترینوهای خورشیدی در زمین باید معادل هفتاد میلیارد نوترینو در هر ثانیه از هر سانتیمتر مربع، باشد. در اواخر دههی ۱۹۶۰ فیزیکدانان آمریکایی، ریموند دیویس و جان باکال، آشکارساز بزرگی را برای سنجش شار نوترینوهای دریافتی از خورشید، ساختند.
این آشکارساز، دارای ۳۷۸ هزار لیتر ترکیب تتراکلرواتیلن بود که در عمق ۱۴۷۸ متری زمین، در معدن طلای هومستیک واقع در ایالت داکوتای شمالی، مستقر شده بودند. دلیل استقرار آشکارساز در عمق زمین این بود که تاثیر پرتوهای مزاحم کیهانی و سایر نویزهای پسزمینه به حداقل برسد. وقوع ابرنواختر سال ۱۹۸۷، از آن جهت اهمیت داشت که فیزیکدانان برای نخستین بار شاهد گسیل ناگهانی نوترینوهای کیهانی از سمتی به غیر از سمت خورشید بودند؛ بهطوریکه اندازهگیری دقیق لحظهی برخورد نوترینوهای دریافتی از آن جهت، ممکن بود.
مقالههای مرتبط:
اما عجیبتر این بود که ناهمخوانی بسیار ناچیزی بین زمان دریافت نوترینوهای گسیلی از آن ابرنواختر در آشکارساز سوپرکامیوکاندهی ژاپن، و آشکارساز نوترینویی (IMB) در معدن فیرپورت اوهایو، تشخیص داده شد. هرچند که شار نوترینوهای دریافتی از این ابرنواختر به حدی نبود که بتوان نتیجهای قطعی از این ناهمزمانی گرفت، اما بهترین توضیحی که میشد برای آن مطرح کرد، جرمدار بودن نوترینوها بود. از برخورد پرتوهای کیهانی با مولکولهای جو فوقانی زمین، میون نوترینوها تولید میشدند. محققان آشکارساز کامیوکاندهی ژاپن متوجه شدند که شار دریافتی از نوترینوهایی که دقیقا از بالای آشکارساز وارد میشدند، بیشتر از متوسط شار نوترینوهای دریافتی از سایر جهات است.
این میتوانست نشانهای دال بر تبدیل میون نوترینوها به نوعی دیگر باشد؛ زیرا در طول مسافت نسبتا کم جو فوقانی زمین تا سطح آشکارساز، میون نوترینوهای تولیدشده در جو هم، فرصت کمتری برای دگردیسی دارند، و لذا آشکارساز کامیوکانده، که تنها به میون نوترینوها حساس است، مقادیر بیشتری میون نوترینو را از سمت جو زمین دریافت میکند. سه سال بعد، شواهد مستقلی مبنیبر وقوع دگردیسی نوترینوها در مشاهدات آشکارساز سادبری کانادا (SNO) هم به دست آمد. این آشکارساز قادر به تمایز الکترون نوترینوها از میون نوترینوها و تاو نوترینوها است. همچنین مشاهدههای خورشید نشان میداد که حدود ۳۵ درصد از نوترینوهای خورشیدی از نوع الکترون نوترینو هستند، و سایر آنها از دو نوع دیگر هستند.
آشکارسازهای نوترینو نمیتوانستند نوترینوی الکترون را رصد کنند در نتیجه اگر خورشید میزان نوترینوی محاسبه شده را در سه نوع مختلف تولید میکرد، راز این مسئله حل شده بود اما خورشید نمیتوانست هر سه نوع نوترینو را تولید کند؛ زیرا واکنش های همجوشی در خورشید، تنها نوترینوی الکترون را تولید میکنند. تنها جواب معقول برای این مسئله، تبدیل نوترینوی الکترون به دیگر انواع آن بود اما براساس نظریهی استاندارد فیزیک ذرات، نوترینوها بدون جرم هستند. این ذرات با سرعت نور در حال حرکتاند و ممکن نیست که بتوانند به انواع دیگر نوترینوها تبدیل شوند. البته اگر نوترینوها جرم داشتند امکان تغییر نوع در آنها وجود داشت. اما مشخص شد که جرم نوترینو با جرمی که ما با آن روبهرو هستیم، مشابه نیست.
در نظریهی استاندارد ذرات، نوترینوها توسط نیروی الکتروضعیف کنترل میشوند که این نیرو، واحدسازی نیروی الکترومغناطیسی بارها، مغناطیس و نیروی هستهای ضعیف است. نظریهی الکتروضعیف یک نظریهی کوانتومی است پس اصل عدم قطعیت نیز در این میان وجود دارد. بنابراین، شما میتوانید جرم و یا نوع یک نوترینو را محاسبه کنید و نه هر دو را. در واقع ما نمیتوانیم بگوییم نوع خاصی از الکترون، دارای جرم خاصی است. به دلیل وجود سردرگمی کوانتومی میان جرم و نوع الکترون، ما همواره محدودیت دانستن همزمان هر دوی آنها را داریم. طبق نظریهی ذرات، سه نوع جرم و سه نوع نوترینو وجود دارد. چیزی که یک نوترینوی الکترون را از یک نوترینوی میون متفاوت میکند، ترکیب کوانتومی سه جرم مختلف آن است.
پس چطور نوترینوهایی با جرم مبهم کوانتومی میتواند مسئله نوترینوی خورشیدی را حل کند؟ بررسیها نشان میدهد که هر حالت ویژهی جرم، سرعت متفاوتی دارد. در نظریهی کوانتوم، هر حالت جرمی طول موج متفاوتی دارد پس با تغییر این حالتها، تداخل در موجهای آنها ایجاد میشود. این پدیده را نوسان نوترینو، مینامند. بنابراین، با حرکت یک نوترینوی الکترون در کیهان، این نوترینو بین حالات مختلف نوسان میکند و شانس رصد این الکترون به شکل میون یا تاو بیشتر و کمتر میشود. هر ثانیه حرکات اتمی بسیار زیادی توسط ما انجام میشود اما این ذرات تحت تاثیر ما قرار نمیگیرند زیرا نوترینوها تنها با اجزای دیگر و از طریق نیروی هستهای بسیار ضعیف ارتباط برقرار میکنند. این به معنای آن است که نوترینوها باید به حدی به اجزای دیگر نزدیک باشند که بتوانند هستهی آنها را لمس کنند و تنها در این زمان است که نیروی هستهای ضعیف، میتواند بر روی آنها تاثیر بگذارد.
همین امر نیز موجب میشود تا تشخیص نوترینوها به صورت عجیبی سخت باشد و به همین دلیل نیز فیزیکدانان آزمایشهای مربوط به نوترینو را در درون زمین انجام میدهند زیرا بهتر است تا از تداخل عواملی مانند تابش پرتوهای کیهانی به زمین، دوری کنند. اخیرا انجام آزمایشاتی عجیب، باعث شد تا دانشمندان به وجود نوترینوی چهارمی به نام «نوترینوی استریل» پی ببرند که هیچ تعاملی با اجزای دیگر ندارد ولی میتواند با نوترینوهای دیگر تداخل ایجاد کند. چنین پدیدهای را میتوان بسیار بزرگ به حساب آورد؛ زیرا وجود آن میتواند از رازهایی مانند دلیل جرم داشتن نوترینوها، طبیعت مادهی تاریک، دلیل وجود مادههای بیشتر نسبت به پادماده در اوایل پدید آمدن جهان پرده بردارد.
مقالههای مرتبط:
یک گروه تحقیقاتی آرایهای از ۵ هزار و ۱۶۰ موجیاب را در درون یخهای قطب جنوب قرار دادند. این موجیابها برای شناسایی نوترینوهای که توسط برخورد اشعههای کیهانی در جو فوقانی زمین تشکیل میشوند، بسیار ایده آل هستند. خود زمین هم تمامی نویزهای اشعههای کیهانی و دیگر اجزا را پالایش میکند و تنها نوترینوها میتوانند از آن عبور کنند. هر از گاهی، یک نوترینو با یک هستهی برخورد میکند و یک میون تشکیل میشود. وقتی این امر به وقوع می پیوندد از خود نوری آبی ساتع میکند که شبیه به یک انفجار صوتی خواهد بود. نظریهپردازان بر اساس مشاهدههای اولیهی خود از وجود نوترینوی استریل خبر دادند که سیگنالهای آن تنها در درون محدوهی انرژی خاصی به نمایش در میآمدند. با این حال هیچ نشانی از وجود این نوترینو در تمامی اطلاعات ثبت شده و آزمایشهای جدید به دست نیامده است.
دانشمندان خیلی صبر کردهاند اما ظاهرا صبر آنها به ثمر نشسته است و به نظر میرسد که نوترینو در درک بسیاری از معماهای فیزیک مدرن نقش کاملا حیاتی دارد؛ مثلا چرا کیهان عمدتا از ماده تشکیل شده است؟ آکادمی علمی سلطنتی سوئد، جایزهی نوبل فیزیک ۲۰۱۵ را به تاکاکی کاجیتا (Takaaki Kajita) و آرتور بی مک دونالد (Arthur B. McDonald)، برای کشف ارتعاشات نوترینو اهدا کرد. نوترینوها از نظر فراوانی در کائنات، پس از فوتونها، در مقام دوم قرار دارند. این ذرات در واکنشهای هستهای، مثلا در خورشید و ستارهها، ایجاد میشوند. آنها بسیار اندک با محیط پیرامونشان برهمکنش میکنند، مثلا آنها میتوانند بدون اینکه متوقف شوند از درون زمین رد شوند. هر لحظه هزاران نوترینو در حال عبور از بدن شما هستند. یک نوترینوی میون میتواند تبدیل به یک نوترینوی تاو شود. در واقع آنها ارتعاش می کنند. این مشاهدات توسط دو گروه تحقیقاتی، یکی در ژاپن و دیگری در کانادا انجام شد.
مقالههای مرتبط:
این کشف، ثابت میکند که نوترینوها که تا قبل از این تصور میشد، جرمی ندارند، دارای جرم اندکی هستند. از آنجایی که نوترینوها یکی از فراوانترین ذرات عالم هستند، قطعا دید ما را نسبت به هستی تغییر میدهد. مدل استاندارد فیزیک در مورد درونیترین عملکرد ماده بسیار موفق نشان داده و در برابر همه چالشهای تجربی برای بیش از دو دهه مقاومت کرده بود. اما بر اساس این مدل، نوترینوها فاقد جرم هستند، رصدهای جدید بهطور واضحی نشان داد که مدل استاندارد نمیتواند نظریهی کاملی در مورد اجزای بنیادین جهان ارائه کند. کشفی که برندهی جایزه نوبل فیزیک امسال شد، بینشهای مهمی را در مورد همه نوترینوهای جهان، اعم از پنهان و آشکار ارائه کرده است.
پس از فوتونها یا همان ذرات نور، نوترینوها بیشترین تعداد ماده را در کل کیهان به خود اختصاص دادهاند؛ زمین بهطور مداوم توسط آنها بمباران میشود. بسیاری از نوترینوها در واکنش بین تابش کیهانی و جو زمین ایجاد میشوند. سایر آنها در اثر واکنشهای هستهای درون خورشید تولید میشوند. هزاران میلیارد نوترینو در هر ثانیه از درون بدن ما عبور میکنند و تقریبا چیزی نمیتواند جلوی عبور آنها را بگیرد. نوترینوها دستنیافتنیترین ذرات بنیادی طبیعت هستند. اکنون آزمایشات ادامه داشته و کارهای زیادی در سراسر جهان برای شکار نوترینوها و بررسی ویژگیهای آنها در حال انجام است.
زاها محمد حدید، متولد ۳۱ اکتبر ۱۹۵۰، معماری عراقی-انگلیسی و اولین بانویی بود که توانست جایزهی معماری پریتزکر را دریافت کند. معتبرترین جایزهی معماری بریتانیا یعنی جایزهی استرلینگ و نشان شوالیهای Dame از دیگر افتخارات او هستند.
روزنامهی گاردین، زاها حدید را ملکهی انحناها نامیده است. به بیان بسیاری از کارشناسان معماری، او هندسهی معماری را دگرگون کرده و هویتی جدید و باشکوه به آن داده است. از بزرگترین آثار بهیادماندنی این بانوی معمار میتوان به مرکز ورزشهای آبی لندن برای المپیک ۲۰۱۲، موزهی هنر میشیگان در ایالات متحدهی آمریکا و سالن اپرای گوانگژو در چین اشاره کرد. برخی از طراحیهای او پس از مرگش در سال ۲۰۱۶، ساخته شدند و برخی از آنها مانند استادیوم الوکره در قطر هنوز در حال ساخت هستند.
تولد و تحصیل
زاها حدید متولد ۳۱ اکتبر سال ۱۹۵۰ در بغداد، پایتخت کشور عراق است. خانوادهی او از متمولین شهر بغداد بودند. پدر او، محمد الحاج حسین حدید، یک صنعتگر معروف بود. او یکی از مؤسسان گروه سیاسی الاهالی نیز بود که در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ فعالیتهای جدی داشت. فعالیتهای سیاسی پدر زاها زیاد بود و این صنعتگر شناختهشده، در تأسیس حذب ناسیونال دموکرات عراق نیز مشارکت کرد و از سال ۱۹۵۸ و بعد از کودتای ضد سلطنتی عراق، بهعنوان وزیر اقتصاد شروع به کار کرد. مادر زاها، هنرمندی از شهر موصل بود و وجیحه السبونی نام داشت. برادر زاها، فولاذ محمد حديد، نویسنده بود.
خانوادهی حدید که ثروت زیادی داشتند، دختر خود را در دههی ۱۹۶۰ برای ادامهی تحصیل به مدارس شبانهروزی سوئیس و انگلستان اعزام کردند. زاها برای ادامهی تحصیلات دانشگاهی در رشتهی ریاضیات به دانشگاه آمریکایی بیروت رفت و در سال ۱۹۷۲ وارد دانشکدهی معماری انجمن معماری لندن شد. او در این دانشگاه از دروس استادانی همچون رم کولهاس، الیا زنگلیس و برنارد شومی بهره بود.
استادان زاها حدید، نظر بسیار مثبتی نسبت به او دارند. کولهاس در مصاحبهای با گاردین، او را «سیارهای در مدار خودش» توصیف کرده است. زنگلیس در مورد او میگوید:
زاها حدید بهترین دانشجویی بود که من داشتم. ما به او معمار «۸۹ درجهای» میگفتیم. هیچ چیز در طراحیهای او ۹۰ درجه نبود. زاها چشماندازی خاص به محیط داشت. تمام ساختمانهای طراحیشده توسط او به قطعات بسیار کوچک تقسیم میشدند.
او علاقهی زیادی به جزئیات نداشت. بهعنوان مثال وقتی حدید یک راهپله میکشید، از شدت عصبانیت به حد انفجار میرسیدم. دید او روی تصاویر گستردهتر و نماهای بازتر متمرکز بود. وقتی کار به جزئیات میرسید، او میدانست که میتوان بعدا آنها را اصلاح کرد؛ و حق هم با زاها بود.
پروژهی سال آخر زاها حدید در دانشگاه، نقاشی یک هتل با شباهت به یک پل بود. این طراحی از کارهای هنرمند سوپرهماتیست (والاگرا) روسی یعنی کازیمیر مالویچ الهام گرفته شده بود.
فعالیت کاری
حدید در سال ۱۹۷۷ از دانشگاه فارغالتحصیل شد و برای فعالیت شغلی نزد اساتید سابق خود یعنی کولهاس و زنگلیس رفت. دفتر آنها با نام «دفتر معماری شهری» در روتردام هلند قرار داشت. همکاری با کولهاس باعث شد که زاها با مهندس معماری مشهور یعنی پیتر رایس ملاقات کند. رایس، نقش زیادی در تشویق حدید به ادامهی طراحی داشت. زاها پس از مدتی مجوز شهروندی انگلستان را گرفت و در سال ۱۹۸۰، شرکت خود را با نام «دفتر معماری زاها حدید» تأسیس کرد.
پس از تأسیس شرکت، حدید به حرفهی تدریس نیز وارد شد. او ابتدا در انجمن معماری لندن تدریس کرد و سپس دانشگاههای هاروارد، کمبریج، شیکاگو، هامبورگ، ایلینوی و کلمبیا نیز میزبان او بودند. او از همان سالهای ابتدایی ورود به بازار کار، نام خود را با طراحیهای انقلابی مشهور کرد. طرحهای حدید در ژورنالها و مجلات متنوع معماری منتشر میشدند. اگرچه طراحیهای اولیهی او با استقبال بالایی مواجه میشد؛ اما هیچکدام از آنها ساخته نمیشدند.
زاها در سالهای ابتدایی طراحیهای بزرگ و بلندپروازانهای انجام داد که ساخته نشدند. ساختمان Peak در هنگکنگ یکی از این پروژهها بود. پروژهی معروف دیگر، طراحی ساختمان اوپرا در کاردیف بود. حدید در رقابت معماری این ساختمان پیروز شد؛ اما دولت ولز هیچ پولی به او پرداخت نکرد.
اعتبار اصلی زاها در این دوران از تدریس در دانشگاه کسب شد. اوج شهرت جهانی زاها حدید به سال ۱۹۸۸ بازمیگردد. او در این سال برای نمایش طراحیها و نقاشیهای خود در نمایشگاه طراحیهای ساختارشکنانه در موزهی هنر نیویورک انتخاب شد. این نمایشگاه توسط معمار مشهور، فیلیپ جانسون برگزار شده بود.
مشهورترین ساختمانهای طراحیشده توسط زاها حدید
اولین طراحیهای معمار مشهور عراقی-بریتانیایی، در سالهای ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۵ به مرحلهی ساخت رسیدند. در این سالها، منحنیهای زیبای طراحیشده توسط زاها حدید شکل واقعی به خود گرفتند و فعالان صنعت معماری متوجه ظرفیت بالای طراحیهای او شدند. پروژههایی که در این مدت ساخته شدند، ساختمانهای بزرگ و مشهور نبودند؛ اما شروعی مستحکم برای روند کاری حدید محسوب میشدند. برخی از مشهورترین ساختمانهای طراحیشدهی زاها حدید را در ادامه مرور میکنیم.
ایستگاه آتشنشانی ویترا (۱۹۹۱ تا ۱۹۹۳)
زاها حدید این ایستگاه را برای یکی از اولین مشتریان رسمیاش یعنی رالف فلبام، صاحب شرکت تولید لوازم خانگی ویترا طراحی کرد. طراحی این ساختمان به گونهای بود که خطوط تیز آن در مرکز به هم میرسیدند. استفاده از بتن و شیشه در نمای خارجی، طرحی باشکوه به این ساختمان داده بود. پس از اتمام ساخت ایستگاه، به دلیل تغییرات در قوانین آتشنشانی آلمان، این ساختمان به کاربری اصلی خود نرسید و به نمایشگاه تبدیل شد. طراحی و ساخت این ساختمان، سکوی پرتابی برای زاها حدید بود.
سکوی پرش برجیزل (۱۹۹۹ تا ۲۰۰۲)
پروژهی بعدی زاها حدید در کوههای اتریش ساخته شد. این پروژه بازسازی یک سکوی پرش اسکی به همراه کافیشاپ کنار آن بود. این سکو در سال ۱۹۲۶ ساخته شده و در المپیکهای زمستانی ۱۹۶۴ و ۱۹۷۶ مورد استفاده قرار گرفته بود. حدید در انجام این پروژه باید با تفکرات سنتی و همچنین زمان مبارزه میکرد؛ چرا که ساختمان سکو باید در مدت یک سال و پیش از مسابقات بینالمللی به پایان میرسید. در نهایت ساختمان با طرحی ترکیبی از پل و برج در ارتفاع ۴۸ متری به پایان رسید.
موزهی هنرهای معاصر سینسیناتی (۱۹۹۷ - ۲۰۰۰)
در پایان دههی ۱۹۹۰، فعالیتهای کاری حدید افزایش پیدا کرده بود. او برای طراحی ساختمان موزهی هنرهای معاصر سینسیناتی وارد رقابت معماری شد. رقابتی که استاد خودش، رم کولهاس نیز در آن حضور داشت. حدید در این رقابت پیروز شد و نام خود را بهعنوان اولین طراح زن موزه در ایالات متحدهی آمریکا ثبت کرد. ساختمان این موزه نسبت به موزههای دیگر متراژ بالایی نداشت؛ اما حدید توانست با طراحیهای خاص خود بار دیگر کارشناسان و منتقدان را به وجد آورد. او در طراحی این پروژه، هنر طراحی داخلی خود را نیز به نمایش گذاشت.
مرکز علوم فائنو (۲۰۰۰ - ۲۰۰۵)
حدید در مسابقهی طراحی سال ۲۰۰۰ برای پروژهی مرکز علوم فائنو در ولفسبورگ آلمان پیروز شد. ساختمان این موزه کمی بزرگتر از موزهی سینسیناتی بود و حدید در طراحی آن از المانهای تیز استفاده کرد. طراحی خاص این ساختمان شبیه به ساختمانهای Le Corbusier بود و تا ارتفاع هفت متری روی پیلوتهای بتنی ساخته شد. طراحی خارجی این مرکز علوم شبیه به کشتی است و در نمای داخلی، استفاده از ستونهای زاویهدار و سقف فلزی، تصور قدم زدن در یک آزمایشگاه یا کشتی را به بازدیدکننده میدهد.
ساختمان جانبی موزهی اوردراپگارد (۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵)
رقابت بعدی که حدید در آن پیروز شد، پروژهی طراحی یک ساختمان جانبی برای موزهی Ordrupgaard دانمارک بود. این پروژه در زمینی به طول ۸۷ و عرض ۲۰ متر طراحی و ساخته شد. در طراحی این ساختمان از دیوارهای کاملا شیشهای استفاده شد که باغ پشت آن را به پسزمینهای برای بازدیدکنندگان تبدیل میکند.
ساختمان مدیریتی بیامو (۲۰۰۱-۲۰۰۵)
شرکت بیامو در سال ۲۰۰۲ تصمیم به برگزاری مسابقهای برای طراحی ساختمان مدیریتی گرفت. این ساختمان باید در شهر لایپزیگ آلمان ساخته میشد. زاها حدید در این مسابقه پیروز و بهعنوان طراح انتخاب شد. در این پروژه سه ساختمان از پیش طراحی و ساخته شده بودند که ساختمان جدید بهعنوان ورودی آنها استفاده میشد. حدید از این ساختمان با عنوان «مرکز عصبی» پروژه یاد کرده بود.
زاها حدید در سال ۲۰۰۴ جایزهی معماری پریتزکر را دریافت کرد. این جایزه، باارزشترین و معتبرترین جایزهی معماری در جهان است. نکتهی مهم در این اتفاق این است که حدید تنها با اجرای چهار طراحی به این جایزه رسید و توماس پریتزکر، رئیس هیئت داوران دربارهی او گفت: «اگرچه تعداد پروژههای او کم است؛ اما تحسینهای بسیاری را برانگیخته است و کارهایش نشاندهندهی آیندهی درخشان او هستند.»
پس از کسب این جایزهی معتبر، پروژههای زاها حدید وارد فاز جدیدی شدند. او در خلال سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ پروژههای بزرگ با اعتبار و اهمیت ملی را در کشورهای مختلف طراحی کرد و ساخت.
پاویون پل زاراگوزا (۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸)
حدید بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۰ وارد زمینهی طراحی پل شد. او در این زمینه با فعالان مشهوری همچون نورمن فاستر و سانتیاگو کالاتراوا رقابت میکرد. او بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸، وظیفهی طراحی پل پاویونی شهر زاراگوزا در اسپانیا را بر عهده گرفت. این طراحی برای رویداد اکسپو ۲۰۰۸ نهایی شد. طراحی حدید در این ساختمان باز هم متشکل از خطوط مورب و منحنی بود و هیچ زاویهی قائمهای در آن مشاهده نمیشد. سالنهای نمایشگاهی و اجلاسی بهخوبی در طراحی داخلی آن لحاظ شده است و نمای بیرونی نیز بهزیبایی در انتهای پل با محیط طبیعی ارتباط برقرار میکند.
پل شیخ زاید (۱۹۹۷ تا ۲۰۱۰)
پل شیخ زاید، پروژهی بلندپروازانهی بعدی حدید بود که در امارات متحدهی عربی اجرا شد. این پل رابطی بین جزیرهی ابوظبی و شهر است که در نهایت به فرودگاه بینالمللی میرسد. طراحی پل و نورپردازی آن به گونهای انجام شده است که نمایی از حرکت را به عابران القا کند. شکل کلی پل بهصورت موج است. طول پل شیخ زاید ۲۳۵ متر است و در ارتفاع ۶۰ متری از سطح آب ساخته شده است.
موزهی ملی هنرهای قرن ۲۱ (۱۹۹۸ تا ۲۰۱۰)
این موزه در شهر رم ایتالیا ساخته شده و به MAXXI معروف است. حدید در طراحی این ساختمان باز هم از تم حرکت استفاده کرده و با ترکیب رنگهای متضاد سیاه و سفید در نماهای خارجی و داخلی، جلوهای خاص به این ساختمان بخشیده است. حدید در توصیف طراحی خود در این ساختمان از عبارت «ترکیبی از برخورد، تداخل و آشفتگی» استفاده کرده است.
سالن اپرای گوانگژو (۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰)
زاها حدید در سال ۲۰۰۲ در مسابقهی طراحی بینالمللی پیروز شد و اولین پروژهی خود در کشور چین را شروع کرد. ساختمان اپرای شهر گوانگژو در فضای تجاری جدید این شهر و در مساحتی حدود ۷۰ هزار متر مربع تأسیس شد. هزینهی ساخت این بنا حدود ۳۰۰ میلیون دلار گزارش شده است. این ساختمان متشکل از یک سالن اجرا با ۱۸۰۰ صندلی، سالن تئاتر چندمنظوره و راهروی ویژهی ورودی است. یک راهروی باشکوه که رستورانها و فروشگاههای مختلف در اطراف آن هستند، این ساختمان را به دو بخش اصلی تقسیم کرده است. حدید در طراحی این ساختمان، مانند دیگر پروژههای آخرش از طبیعت الهام گرفت. او این پروژه را با عنوان «دو سنگریزه» معرفی کرد. طراحی ساختمانهای پروژه شبیه دو سنگ بزرگ با نماهای صیقلی شیشهای و گرانیتی است. کارشناسان و منتقدان معماری پس از مشاهدهی طرح و پایان یافتن ساخت این پروژه، نظرات بسیار مثبتی نسبت به آن داشتند. از دید آنها، طراحی حدید تمامی معماری آن منطقه را تحت تأثیر قرار داده و نمایی کاملا خیرهکننده به مرکز تجاری شهر گوانگژو داده است.
موزه ساحلی گلاسگو (۲۰۰۴ تا ۲۰۱۱)
این موزه در ساحل رودخانهی کلاید در شهر گلاسگو اسکاتلند ساخته شده است. موزهی شهر گلاسگو برای نمایش تاریخچهی صنعت اتومبیل طراحی و ساخته شد. حدید طراحی این ساختمان را به گونهای انجام داده است که از نمای بالا، شکوهی غیر قابل وصف دارد. استفاده از ورقههای فلز روی و زاویههای خاص در سقف، این نما را ایجاد کرده است. مانند تمامی کارهای دیگر او، این ساختمان نیز جلوهی حرکت را به بیننده القا میکند. ساختمان موزه در زمینی به مساحت ۱۰ هزار متر مربع ساخته شده و فضای نمایشگاهی آن هفت هزار متر مربع است. حدید در توصیف این طراحی خود گفته است: «این ساختمان موجی است که حرکت میکند. یک دهانهی بزرگ با ساختاری تونلی که از یک طرف به شهر گلاسگو و از طرف دیگر به رودخانهی کلاید میرسد.»
مرکز ورزشهای آبی المپیک لندن (۲۰۰۵ تا ۲۰۱۱)
این شاهکار بهیادماندنی زاها حدید، برای المپیک سال ۲۰۱۲ لندن طراحی و ساخته شد. ساخت این استخر عظیم پیش از تمامی ورزشگاههای المپیک شروع شد؛ اما دیرتر از همه به اتمام رسید. دلیل آن نیز طراحی خاص حدید در نماهای خارجی و داخلی و اصرار او به ایجاد تم حرکت و موجهای آبی در آن بود. هزینهی ۲۶۹ میلیون پوندی ساخت این ورزشگاه، سه برابر هزینهی پیشبینیشده بود. سقف ورزشگاه با فولاد، آلومینیوم و چوب تزئین شده و تنها از سه ستون برای نگهداری آن استفاده شده است.
موزهی جامع هنر میشیگان (۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲)
دومین پروژهی حدید در ایالات متحدهی آمریکا، موزهای برای نمایش هنرهای مدرن بود. این موزه در مساحت ۴۲۷۴ متری ساخته شد. طراحی حدید برای این ساختمان دارای زاویههای تیز است و مواد استفادهشده در نما، فضای اطراف را منعکس میکند. به همین دلیل رنگ نمای بیرونی این ساختمان بسته به آب و هوا و ساعت روز تغییر میکند. حدید در توصیف این طراحی گفته بود که این ساختمان بدون فاش کردن محتویات خود، حالتی زنده و بیدار دارد.
گلکسی سوهو پکن (۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲)
اکثر پروژههای آخر زاها حدید در آسیا ساخته شدند. پروژه گلکسی سوهو در پایتخت چین متشکل از چهار ساختمان وراهروهای متصلکنندهی آنها است. این پروژه در مجموع مساحتی بالغ بر ۳۳۲۸۵۷ متر دارد. طراحی این ساختمانها نیز به گونهای است که گویی در حال حرکت هستند.
مرکز حیدر علیاف باکو (۲۰۰۷ تا ۲۰۱۳)
این مرکز فرهنگی تجاری که در پایتخت کشور آذربایجان ساخته شده، متشکل از سه سالن اجلاس، یک کتابخانه و یک موزه است. مساحت زمین این پروژه ۱۵,۵۱۴ متر مربع است. هیچ خط مستقیمی در این پروژه استفاده نشده و ساختمان آن کاملا شبیه به موج است. به بیان دیگر، طراحی این ساختمان به معنای حقیقی پست مدرن است.
مرکز هنری دانگدامون سئول (۲۰۰۷ تا ۲۰۱۳)
این پروژه در مساحت ۸۶۵۷۴ متر مربع در شهر سئول ساخته شد. معنای نام آن، «دروازهی بزرگ شرق» است که به ساختمانهای سنتی اطراف اشاره دارد. در این مرکز هنری، تعدادی موزه، اتاق کنفرانس و بازارچهی هنری ساخته شده است. طول ساختمان ۲۸۰ متر و تعداد طبقات آن هفت عدد است. سه طبقه از ساختمان در زیر زمین ساخته شده است. نمای خارجی این ساختمان صاف و صیقلی است و بتن، آلومینیوم و سنگ در نمای خارجی آن استفاده شده است. نمای داخلی با کامپوزیت،کاشیهای آکوستیک، فولاد ضد زنگ و سنگ صیقلی ساخته شده است. اهداف اصلی حدید در طراحی این ساختمان، نماهایی از شفافیت، تخلخل و دوام بوده است.
مرکز آموزش و کتابخانهی وین (۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳)
این کتابخانه و مرکز تحقیقاتی بهعنوان مرکز دانشگاه اقتصاد شهر وین اتریش ساخته شده و زمینی به مساحت ۲۸ هزار متر مربع، ساختمان آن را پوشش داده است. دیوارهای این ساختمان با زاویههای تیز ۳۵ درجه طراحی شده است. حدید در توصیف این طراحی گفته است: «وقتی خطوط مستقیم خارج ساختمان به سمت داخل میآیند، از هم جدا میشوند. آنها سپس به منحنی تبدیل میشوند و با یک جریان خاص، مرکز ساختمان را با فرمی آزاد تشکیل میدهند. این طراحی، ارتباط نرم بین بخشهای مختلف و کریدورها را ممکن میسازد.»
برج نوآوری دانشگاه هنگ کنگ (۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴)
این برج بخشی از دانشگاه پلی تکنیک هنگکنگ است؛ ساختمانی متشکل از ۱۵ طبقه که در فضایی به وسعت ۱۵ هزار متر مربع ساخته شده است. طراحی این ساختمان به کمک نرمافزارهای حرفهای معماری انجام شد و در طرح اولیه از کامپوزیت استفاده شد؛ اما در نهایت، حدید پنلهای فلزی چندلایه را به کامپوزیت ترجیح داد. طبقات داخلی این برج از بیرون قابل مشاهده هستند و نمایی شبیه به لایههای زمینشناسی دارند.
اداره مدیریت بندری آنتورپ بلژیک (۲۰۱۶)
تنها ساختمان دولتی که حدید طراحی کرد، اداره مدیریت بندری شهر آنتورپ در بلژیک است. با اینکه تمامی ساختمانهای مدرن دولتی از طراحی باصلابت و جدی برخوردار هستند، حدید در طراحی این ساختمان از شکلی شبیه به کشتی با نمایی از شیشه، فولاد و بتن سفید استفاده کرد. در طراحی این ساختمان از اشکال الماس نیز استفاده شد؛ چرا که شهر آنتورپ زمانی به مرکز تجارت الماس در اروپا مشهور بود.
فاز دوم برج میلاد
زاها حدید در مسابقهی طراحی فاز دوم مجموعهی میلاد پیروز شد. او برای این فاز، دو برج دوقلو در کنار برج میلاد طراحی کرده بود. البته پس از مرگ این معمار، مسئولان اعلام کردند که طرح او به خاطر ارتفاع زیاد و تحت تأثیر قرار دادن برج میلاد، رد شده است و برای فاز دوم به دنبال طراحی دیگری هستند.
زندگی شخصی و مرگ
زاها حدید هیچگاه ازدواج نکرد و فرزندی نداشت. او در تاریخ ۳۱ مارس سال ۲۰۱۶ در بیمارستان میامی بر اثر حملهی قلبی در گذشت. دلیل بستری شدن حدید در بیمارستان، بیماری برونشیت بود. استودیوی طراحی او در لندن پس از مرگ این استاد معماری بیانهای صادر کرد و او را بزرگترین بانوی معمار جهان نامید.
زاها حدید در مقبرهی خانوادگی حدید در انگلستان دفن شده است. قبر او بین پدرش محمد حدید و برادرش فولاذ حدید قرار دارد. او در وصیتنامهی خود ثروتی در حدود ۶۷ میلیون پوند برای شرکای تجاری و اعضای خانوادهاش بر جای گذاشت.
تعدادی از پروژههای طراحیشده توسط این معمار مشهور، در زمان مرگش نیمهتمام ماندند و پس از مرگ پایان یافتند. یکی از این پروژهها، ترمینال دریایی سالرنو در ایتالیا بود که ساخت آن در سال ۲۰۱۶ به پایان رسید. ساختمان دیگر، آسمانخراش بزرگراه ۶۶۶ در نیویورک بود که ساخت آن در سال ۲۰۱۷ تمام شد.
جوایز و افتخارات
معتبرترین افتخاری که زاها حدید در زندگی خود دریافت کرد، نشان امپراطوری CBE و DBE انگلستان بوده است. حدید عضو افتخاری آکادمی هنر آمریکا و مؤسسهی معماری آمریکا بود. او یکی از اعضای هیائت معتمدین بنیاد معماری نیز بود. این بنیاد اولین مرکز معماری مستقل در بریتانیا است و با هدف بهبود علوم معماری تأسیس شده است.
معتبرترین جایزهی زاها حدید در عمر کاری، جایزهی معماری پریتزکر بوده است. این جایزه در سال ۲۰۰۴ به او اهدا شد و حدید، بهعنوان اولین بانویی که پریتزکر را دریافت کرد، شناخته شد. این جایزه توسط بنیاد هایت هرسال به یک معمار زنده اهدا میشود. سابقهی جایزهی پریتزکر به سال ۱۹۷۹ بازمیگردد و اکنون، خانوادهی پریتزکر وظیفهی اجرای مراسم و اهدای مدال آن را بر عهده دارند.
زاها حدید در سال ۲۰۰۸ در لیست ۱۰۰ بانوی قدرتمند مجلهی فوربز، جایگاه ۶۹ را تصاحب کرد. در سال ۲۰۱۰، مجلهی New Statesman او را در لیست ۵۰ فرد تأثیرگذار سال ۲۰۱۰ قرار داد. او معتبرترین جایزهی معماری بریتانیا یعنی جایزهی استرلینگ را نیز دو بار دریافت کرد.
در سال ۲۰۱۶، پس از اتمام ساخت پروژهی آنتورپ در بلژیک، زاها حدید از دنیا رفت. مسئولان این شهر به پاس طراحی او، میدان روبهرویی این ساختمان را میدان زاها حدید نام نهادند.
نقل قولهای مشهور از زاها حدید
- شما نهتنها باید به خودتان ایمان داشته باشید، بلکه باید به این باور برسید که دنیا لایق از خودگذشتگیهای شما نیز هست.
- در هندسه، ۳۶۰ درجه وجود دارد. پس نیازی نیست که تنها با یک زاویه طراحی کنیم.
- معماری مانند نوشتن است. باید بارها طراحی خود را اصلاح کنید تا به نتیجهی مطلوب برسید.
- زنان همیشه با موج منفی در ارتباط با رقابت کردن روبهرو هستند. آنها باید اعتماد به نفس داشته باشند تا همیشه پیروز شوند.
روز گذشته قیمت بیتکوین رکورد جدیدی بر جای گذاشت و به رقم خیرهکنندهی ۱۱,۸۰۰ دلار رسید؛ حال آنکه در طول ۲۴ ساعت اخیر، قیمت گرانترین پول رمزنگاری شده در آستانهی ۱۱,۵۰۰ دلار قرار گرفته است. با وجود اینکه ارز رمزنگاری شده در سال ۲۰۰۸ متولد شد؛ اما افزایش ارزش آن در یک سال اخیر باعث شده است توجهات بسیاری به سمت آن جلب شود، بهطوریکه حتی در کشورمان نیز بسیاری در پی سرمایهگذاری روی بیتکوین و سایر ارزهای رمزنگاری شده هستند که با شتابی مشابه، افزایش ارزش دارند.
بیتکوین در سال ۲۰۰۸ توسط ساتوشی ناکاموتو معرفی شد؛ اما ارزش این پول رمزنگاری شده در سالهای پس از آن افزایش چندانی نیافت؛ بهطوریکه هر بیتکوین در سال ۲۰۱۳ میلادی تنها ۱۲ دلار ارزش داشت؛ حال آنکه ارزش این پول رمزنگاری شده در پایان سال جاری میلادی در حال عبور از ۱۲ هزار دلار است. افزایش ارزش بیتکوین در کنار کاربران عادی اینترنت، نهادها و سازمانهای مالی را نیز به صرافت توجه به این پدیده انداخته است. البته بیتکوین بهتنهایی در کانون توجهات قرار ندارد و بخش بزرگی از موفقیت خود را مدیون الگوریتمی است که ساتوشی ناکاموتو برای آن توسعه داده است. ساختار بلاکچین نیز ورای موفقیت بیتکوین، موفق شده نظر بسیاری را به خود جلب کند. بسیاری از کسب و کارها در حوزههای مختلف درصدد استفاده از ساختار بلاکچین برای افزایش امنیت و در عین حال بهینگی بیشتر هستند.
با وجود اینکه بیتکوین با ارزشترین پول رمزنگاری شده نام گرفته است؛ اما این ارز محدودیتهایی به همراه دارد که از جملهی آنها میتوان به سرعت پایین در انجام تراکنشها و محدودیت در تعداد تراکنشهایی که میتواند در هر بلاک قرار گیرد، اشاره کرد. در کنار بیتکوین، توسعهدهندگان با بهبود الگوریتم این پول رمزنگاری شده، ارزهای رمزنگاری شدهی دیگری نیز معرفی کردهاند که هر یک ویژگیهای خاص خود را دارد. حتی اختلاف بین تصمیمگیرندگان اصلی بیتکوین نیز باعث شده است چند انشعاب جدید از بدنهی بیتکوین ایجاد شود که از جملهی آنها میتوان به بیتکوین گلد و بیتکوین کش اشاره کرد.
مجموعه مقالات بیتکوین
در ماههای اخیر شاهد افزایش چشمگیر ارزش بیتکوین هستیم؛ اما در مقابل شماری از تحلیلگران اقتصادی نیز افزایش بیرویهی ارزش بیتکوین را حاصل ایجاد حبابی میدانند که دیر یا زود از بین خواهد رفت و بیتکوین را با افت شدید ارزش روبرو خواهد کرد. با وجود این هشدارها، بیتکوین همچنان روندی صعودی را در پیش گرفته و حتی تعداد افرادی که علاقمند به سرمایهگذاری روی آن هستند نیز افزایش پیدا کرده است.
در ادامه به بررسی پنج ارز رمزنگاری شدهی دیگر خواهیم پرداخت که شتاب افزایش ارزشی مشابه بیتکوین دارند؛ بهطوریکه مجموع ارزش بازار هر یک از این پولها به بیش از ۵ میلیارد دلار رسیده است.
اتریم (Ethereum-ETH)
اتریم در سال ۲۰۱۴ با هدف افزایش هر چه بیشتر قابلیت توزیعشدگی بیتکوین (Decentralization) راهاندازی شد. اتریم از ساختاری مشابه بیتکوین بهره میبرد؛ ولی با وجود الهام گرفتن از سیسم بلاکچین بیتکوین، تفاوتهای زیادی را میتوان در این پول رمزنگاری شده مشاهده کرد. در واقع اتریم یک پلتفرم نرمافزاری توزیعشده و متن باز است که اترها (Ether) در آن برای پرداخت مبالغ تعیینشده برای دریافت سرویس استفاده میشود. ب راساس آخرین ارزشگذاری صورترفته، اتریم ۴۷۲ دلار ارزش دارد و مجموع ارزش بازار این پول رمزنگاری شده ۴۵.۵ میلیارد دلار است.
ریپل (Ripple-XRP)
ریپل در سال ۲۰۱۲ در کالیفرنیای آمریکا توسط توسعهدهندگان سابق بیتکوین راهاندازی شد. بسیاری از افراد و تحلیلگران حوزهی بیتکوین، ریپل را بهعنوان منطقیترین جانشین بیتکوین معرفی میکنند. ریپل در حال نزدیک شدن به شماری از بانکهای بینالمللی در میزان پول جابجاشده در سطح جهان است. برخلاف بیتکوین، ریپل تنها یک ارز رمزنگاری شده نیست و با استفاده از بستری که برای آن توسعه یافته، میتوان سایر ارزها را نیز معامله کرد یا آنها را در تراکنشهای مالی به سایر کاربران انتقال داد. تایمز تعریف جالبی از ریپل ارائه کرده است؛ به اعتقاد این نشریه میتوان ریپل را بهعنوان سیستمی نظیر Western Union در نظر گرفت که به ازای انتقال پول، کارمزد زیادی دریافت نمیکند. بر اساس آخرین ارزشگذاری صورتگرفته، ارزش ریپل ۰.۲۵ دلار و ارزش بازار این پول رمزنگاری شده بیش از ۹.۸۲ میلیارد دلار است.
آیوتا (IOTA-MIOTA)
آیوتا با شعار «نسل بعدی بلاکچین» توسعه یافته و یکی از جدیدترین گزینهها در دنیای پولهای رمزنگاری شده است که رفتهرفته شلوغ میشود. برخلاف سایر پولهای رمزنگاری شده، آیوتا وابسته به سیستم بلاکچین نیست؛ اما در عوض از یک سیستم جایگزین دیگر که در واقع یک دیتابیس اشتراکی است با نام Tangle استفاده میکند. این ارز رمزنگاری شده با مشارکت مایکروسافت، فوجیتسو و شمار دیگری از کمپانیهای فعال در حوزهی فناوری توسعه یافته است. توسعهدهندگان آیوتا این پول رمزنگاری شده را بهعنوان اولین بازار برای اینترنت اشیا معرفی کردهاند. ارزش این پول رمزنگاری شده بر اساس آخرین قیمتگذاری ۲.۴۳ دلار و ارزش بازار آن بیش از ۶.۷۵ میلیارد دلار است.
دَش (Dash-DASH)
پیش از آنکه این پول رمزنگاری شده را با نام دَش بشناسیم، از آن با نامهای مختلفی یاد میشد. ایکسکوین (XCoin) در زمان معرفی آن در سال ۲۰۱۴ اصلیترین نام این پول رمزنگاری شده بود. سپس نام آن به دارککوین تغییر پیدا کرد و در نهایت پس از دیجیتالکش، نام آن به دش تغییر کرد. ساختار دش نیز متفاوت است؛ بهطوریکه این پول رمزنگاری شده بیشتر روی حریم خصوصی کاربران و همچنین ناشناخته باقی ماندن تراکنشها تمرکز دارد. این پول رمزنگاری شده از یک سیستم دو لایه شامل ماینرها و مسترندها بهره میبرد. ارزش این پول رمزنگاری شده بر اساس آخرین اطلاعات؛ ۷۷۷ دلار بوده و ارزش مجموع بازار آن ۶ میلیارد دلار گزارش شده است.
لایتکوین (Litecoin-LTC)
لایتکوین توسط یکی از کارکنان پیشین گوگل توسعه یافته است. اگر بیتکوین را به منزلهی طلا در نظر بگیریم، لایتکوین نقره خواهد بود. لایتکوین در سال ۲۰۱۱ میلادی توسعه یافت و رونمایی شد. این پول رمزنگاری شده را میتوان بهعنوان جایگزینی که از نظر عملکرد سریعتر از بیتکوین است، معرفی کرد. هر تراکنش بلوک در بیتکوین برای تأیید شدن به زمانی ۱۰ دقیقهای نیاز دارد، حال آنکه تأیید هر بلوک در لایتکوین تنها به ۲.۵ دقیقه زمان نیاز دارد. قیمت هر لایتکوین در حال حاضر ۱۰۱ دلار است و مجموع ارزش بازار لایتکوین ۵.۴۷ میلیارد دلار برآورد میشود.
زمانی بود که اگر خودرویی با قدرتی بیش از ۳۰۰ اسب بخار میخواستید، باید حتماً به سراغ خودروهای هشت سیلندر میرفتید؛ اما امروزه دیگر زمانه تغییر کرده است و با افزایش راندمان خودروها، شاهد استفاده از پیشرانههای چهار سیلندر در بسیاری از خودروهای قدرتمند هستیم. دلیل محبوب شدن پیشرانههای ۴ سیلندر را باید استفاده از سیستمهایی همانند توربوشارژر، تزریق مستقیم سوخت و زمانبندی متغیر سوپاپها دانست که با استفاده از این فناوریها تولیدکنندگان میتوانند از پیشرانههای کوچک، قدرت زیادی بیرون بکشند. برای اثبات این موضوع میتوان به مثالهایی همانند هوندا سیویک Type-R اشاره کرد که از رکوردداران پیست نوربرگرینگ آلمان به شمار میرود. اما هوندا سیویک تنها یکی از خودروهای چهار سیلندر پرقدرت است و در ادامه میخواهیم ۱۰ خودروی قدرتمند را که به پیشرانهی ۴ سیلندر مجهز هستند به شما معرفی کنیم. این خودروها همگی در بازار ایالات متحده موجود و قابل خریداری هستند.
۱. مرسدس AMG GLA-45/CLA-45
از آنجایی که مرسدس بنز GLA-45 و CLA-45 دارای قوای محرکهی یکسانی هستند، آنها را در کنار یکدیگر قرار میدهیم. در حال حاضر این پیشرانه تولید AMG، قویترین پیشرانهی چهار سیلندر موجود در جهان است و البته در بازار اروپا این پیشرانه روی مرسدس A45 هاچبک نیز عرضه میشود که این مدل در بازار ایالات متحده موجود نیست. مدل CLA-45 و GLA-45 به یک پیشرانهی ۴ سیلندر توربو شارژردار با حجم ۲ لیتر مجهز هستند که میتواند ۳۷۵ اسب بخار قدرت و ۴۷۴ نیوتنمتر گشتاور تولید کند. مدل A45 دارای قدرت ۳۵۵ اسب بخار و گشتاور ۴۵۰ نیوتنمتر است که این خودروها را تبدیل به دو مورد از سریعترین خودروهای موجود در بازار میکند و رقابت با آنها کار بسیار دشواری است.
۲. ولوو S60/V60 پل استار
ولوو برای این محصولات خود یک پیشرانه ۲ لیتری ۴ سیلندر در نظر گرفته و برای تقویت این پیشرانه، هم از توربوشارژر و هم از سوپرشارژ استفاده شده است و به این ترتیب موفق شده ۳۶۰ اسب بخار قدرت و ۴۷۲ نیوتنمتر گشتاور از این پیشرانه بیرون بکشد. این خودروها که به رنگ مخصوص ولوو یعنی آبی، رنگآمیزی شدهاند، میتوانند شتاب صفر تا صد کیلومتر را تنها در ۴.۴ ثانیه به ثبت برسانند. از آنجایی که شتاب این مدلها بسیار بالا است، ولوو برای متوقف کردن این خودروها از ترمزهای برمبو و سیستم تعلیق ساخت Ohlins استفاده کرده است.
۳. فورد فوکوس RS
این مدل به یک پیشرانه توربوشارژردار ۴ سیلندر خطی با حجم ۲.۳ لیتر مجهز است که میتواند ۳۵۰ اسب بخار قدرت و ۴۷۴ نیوتنمتر گشتاور تولید کند. این خودرو همچنین نخستین مدل فورد فوکوس به شمار میرود که به سیستم چهارچرخ محرک مجهز شده است. فورد همچنین فوکوس RS را به سیستم تعلیق بسیار اسپرتی مجهز کرده و در بین حالتهای رانندگی آن، حتی یک حالت رانندگی مخصوص با نام Drift mode تعبیه کرده است که در هنگام دریفت کردن باید آن را فعال کرد. معروفترین رنگ این خودرو آبی Killer nitrous blue است.
۴. پورشه ۷۱۸ کایمن S/باکستر S
پورشه برای نخستین بار در مدلهای کایمن و باکستر، پیشرانه ۴ سیلندر را معرفی کرده است. این پیشرانه ۲.۵ لیتری توربو شارژردار همانند پیشرانههای قبلی این خودروها، از نوع تخت یا فلت است و میتواند ۳۵۰ اسببخار قدرت و ۴۱۸ نیوتنمتر گشتاور تولید کند. در مقایسه با پیشرانه شش سیلندر قدیمی این خودروها، این پیشرانه دارای ۲۵ اسب بخار قدرت بیشتر و ۱۰۷ نیوتنمتر گشتاور بیشتر است. پیشرانهی قبلی هر دوی این خودروها از نوع تنفس طبیعی بود و این اولین باری است که پورشه در این مدلها از پیشرانههای توربو شارژردار استفاده میکند. از نظر شتابگیری نیز این خودرو بسیار سریع است و میتواند در زمان ۴ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت دست پیدا کند. برای انتقال نیرو در این خودرو از جعبهدنده ۷ سرعته دوبل کلاچ با نام PDK استفاده شده است.
۵. ولوو XC_90
پیشرانهای که روی XC-90 وجود دارد یک پیشرانه ۲ لیتری ۴ سیلندر خطی است که به توربوشارژر و سوپرشارژر مجهز شده و میتواند ۳۱۶ اسب بخار قدرت و ۴۰۰ نیوتنمتر گشتاور تولید کند. این پیشرانه روی مدلهای 90S، V90 و V90 کراس کانتری و XC-60 2018 نیز نصب شده است. گرچه این پیشرانه به اندازه پیشرانهی مورد استفاده در مدلهای پل استار قدرتمند نیست؛ اما یکی از جدیدترین پیشرانههای ولوو به شمار میآید و قدرت بسیار زیادی از چهار سیلندر خود استخراج میکند. این پیشرانه که با نام T6 شناخته میشود، هم به توربو شارژر و هم به سوپرشارژر مجهز است و قدرت ۳۱۶ اسب بخاری آن برای یک پیشرانه با چنین حجمی بسیار زیاد و مناسب است. برای مقایسه باید بدانید که این ولوو قدرت بیشتری از پیشرانهی سوبارو WRXSTI دارد.
۶. فورد موستانگ اکوبوست
فورد موستانگ اکوبوست جدید به یک پیشرانه ۴ سیلندر خطی، مجهز به توربو شارژر به حجم ۳ لیتر مجهز است که میتواند ۳۱۰ اسب بخار قدرت و ۴۳۳ نیوتنمتر گشتاور تولید میکند. این اولین باری است که پورشه از پیشرانه توربو شارژردار در خودروی عضلانی خود استفاده میکند. اصلیترین رقیب این خودرو شورولت کامارو توربو است که به تازگی معرفی شده؛ اما فورد در مقایسه با شورولت دارای ۳۵ اسب بخار قدرت و ۳۳ نیوتنمتر گشتاور بیشتری است. البته از نظر سروصدا و هیجان پیشرانه اکوبوست به اندازه پیشرانه V8 پنج لیتری موستانگ جذابیت ندارد؛ اما در حقیقت این پیشرانه، جایگزین پیشرانه ۶ سیلندر ۳.۷ لیتری موستانگ شده است و سال ۲۰۱۸، موستانگ دیگر با پیشرانه ۶ سیلندر به بازار عرضه نخواهد شد. پیشرانهی اکوبوست فورد موستانگ طرفداران بسیاری در بازار دارد؛ بهطوری که در بازار ایالات متحده ۳۸ درصد خریداران موستانگ را با این پیشرانه خریداری میکنند و برای مقایسه باید بدانید که تنها ۲۲ درصد خریداران مدل شش سیلندر را خریداری میکنند و ۴۰ درصد خریداران به مدلهای ۸ سیلندر روی میآورند.
۷. هوندا سویک Type_R
هوندا سیویک تایپ R یکی از سریعترین خودروهای چهار سیلندر به شمار میرود. این خودرو به یک پیشرانه ۴ سیلندر خطی با حجم ۲ لیتر مجهز شده است که با استفاده از توربو شارژر میتواند ۳۰۶ اسب بخار قدرت و ۴۰۰ نیوتنمتر گشتاور تولید کند. هوندا سیویک تایپ R، سریعترین دیفرانسیل جلویی است که در پیست نوربرگرینگ اقدام به ثبت زمان کرده است. پیشرانهی ۲ لیتری توربو شارژردار قدرتمند این خودرو، نیروی خود را با استفاده از یک جعبهدنده ۶ سرعته دستی به چرخهای جلو انتقال میدهد. این خودرو همچنان به سیستم اگزوز مسابقهای مجهز است که سه خروجی دارد. از دیگر امکانات خودرو میتوان به کمکفنرهای فعال، ترمزهای قدرتمند و تزئینات فیبر کربنی داخل کابین اشاره کرد. این خودرو قیمتی در حدود ۳۰ هزار دلار دارد و از اواخر بهار وارد بازار خواهد شد و خطر بسیار بزرگی برای رقبای خود به شمار میرود.
۸. سوبارو WRXSTI
این سوبارو نیز یکی از پرطرفدارترین خودروهای چهار سیلندر موجود در بازار است. این خودرو به یک پیشرانه تخت به حجم ۲.۵ لیتر مجهز شده است که با استفاده از توربو شارژر میتواند ۳۰۵ اسب بخار قدرت و ۳۹۳ نیوتنمتر گشتاور تولید کند. اگر این سوبارو را خریداری کنید، دیگر برایتان فرقی نمیکند که در جاده یا مسیر برفی باشید یا در مسیر خاکی؛ چون این خودرو به سیستم چهار چرخ محرک مجهز است. نسخه عادی این خودرو به یک پیشرانه ۲ لیتری با قدرت ۲۶۸ اسب بخار مجهز است که آن نیز خودروی قدرتمندی قلمداد میشود. سوبارو WRXSTI برای سال ۲۰۱۸ به سیستم چهار چرخ محرک ارتقاء یافته، ترمزهای قویتر و رینگهای ۱۹ اینچی جدید مجهز شده و قیمت آن ۹۴۰ دلار در مقایسه با سال قبل افزایش پیدا کرده است.
۹. پورشه ۷۱۸ کایمن/۷۱۸ باکستر
این مدلها، گونهی پایه باکستر و کایمن به شمار میروند که به پیشرانه ۴ سیلندر تخت توربوشارژردار به حجم ۲ لیتر مجهز شدهاند. پیشرانهی پورشه میتواند ۳۰۰ اسب بخار قدرت و ۳۷۹ نیوتنمتر گشتاور تولید کند. پورشه در حقیقت با عرضهی این پیشرانه قصد داشت استفاده از پیشرانههای توربو شارژردار را در تمامی مدلهای خود گسترش دهد.
جالب است که بدانید این پیشرانه توربوشارژر ضعیفترین پیشرانهی قابل سفارش روی مدلهای کایمن و باکستر به شمار میرود؛ اما از پیشرانهی شش سیلندر تنفس طبیعی نسل قبلی این خودروها قویتر است. همچنین جایگیری این پیشرانه در وسط خودروها، نویددهنده رانندگی بسیار لذتبخش با آنها است. بنابراین میتوان گفت چندان فرقی نمیکند که پورشه باکستر به توربوشارژر مجهز باشد یا نه؛ در هر صورت این خودروها یکی از لذتبخشترین رانندگیها را ارائه میدهند.
۱۰. فولکس واگن گلف R/آئودی S3
جایگاه دهم لیست ما به فولکس واگن گلف R اعطا میشود که البته پیشرانه ۲ لیتری آن روی مدلهای آئودی S3 و TTSنیز نصب شده است. این پیشرانهی ۴ سیلندر خطی که دارای توربو شارژر نیز هست، میتواند ۲۹۲ اسب بخار و ۳۸۰ نیوتنمتر گشتاور تولید کند. این پیشرانه کارکرد اسپرتی ارائه میدهد که در کنار سیستم چهار چرخ محرک این خودروها، میتواند توانایی حرکت بالایی برای خودروهای محصول فولکس واگن و آئودی به ارمغان بیاورد.
.: Weblog Themes By Pichak :.