ناشر: Microsoft
سازنده: 343 Industries
سبك: اكشن
هيچكس نميتواند منكر اين شود كه مايكروسافت برخلاف سوني، در عرضه عناوين اكشن سوم شخص ماجرايي لنگ ميزند و بشدت ميتوان كمبود حضور عناويني مانند «خداي جنگ» يا حتي عناوين سينمايي و داستاني مانند «باران سهمگين» را در اين كنسول حس كرد. «آنچارتد» و «آخرينهاي ما» هم جاي خود دارند. مايكروسافت بيشتر خود را با عناويني مانند «هيلو» و «ابزارهاي جنگ» معرفي كرده كه چهرهاي خاص دارد و بخوبي تفاوت رويكرد دو كمپاني را نشان ميدهد. هيچ شكي نيست كه جايگاه هيلو با دنياي منحصر به فرد خود و آن همه زيباييهاي بصري، بسيار فراتر از عناوين «نداي وظيفه» است. پس از جدايي شركت «بانجي» از مايكروسافت، خيليها سري هيلو را مرده دانستند. معمولا كار قديمي و باسابقه يك نفر را به كس ديگر نميسپارند، مگر اينكه انتظار شكست را هم داشته باشند. اما گويا مايكروسافت، برخلاف سياستهاي غلطي كه در عرضه و پشتيباني از كينكت در پيش گرفت، اين بار با تمام قوا به پيش تاخت. پيش نمايشها وعده عنواني را ميدهد كه حتي شايد از سومين قسمت بازي هم بهتر ظاهر شود! شركت بازيسازي 343 Industries ساخت اين عنوان را به عهده دارد و قرار است مستر چيف را بار ديگر به عنوان ستاره تمام عيار اين سري بازگرداند، اما استفاده از اين كاراكتر محبوب (و مرموز) فقط به يك ماكت براي جلب مشتري محدود نبوده و 343 Industries ، براي رفع عطش طرفداران اين بازي نقشههاي زيادي كشيده است.داستان از جايي شروع ميشود كه كورتانا و مستر چيف در سفينه به خواب رفتند. در انتهاي ميان پرده محبوب و معروف هيلو 3، مستر چيف از كورتانا درخواست كرد هر گاه لازم بود بيدارش كند. قسمت چهارم با صداي كورتانا آغاز ميشود كه از مستر چيف (با اسم جان-117) درخواست كمك ميكند. آنها خود را نزديك سياره مرموزي ميبينند كه در انتهاي قسمت سوم نمايش داده شد. اكنون سال 2557 است. چهار سال و هفت ماه و ده روز از پايان نبرد بزرگ ميگذرد. رادار چيف تعداد زيادي مهاجم را نشان ميدهد كه با آنها مقابله ميكند. ابتدا آنها را به عنوان «كاوننت»ها ميبيند، اما با كمي دقت متوجه ميشود كه ماجرا جديتر از اين حرفهاست و آنها نيروهاي شورشي هستند. با هجوم دشمنان بيشتر، سفينه دچار نقص شده و در خاك سياره ركوييم (Requim) سقوط ميكند... . قرار است داستان اين قسمت بيش از 8 تا 10 ساعت معمول اين سري طول بكشد. از طرفي، گفته شده كه هم مستر چيف و هم كورتانا در اين قسمت دچار تغييرات روحي رواني قابل توجهي خواهند شد. كورتانا به دليل كار كردن بيش از عمر استاندارد خود و تحت تاثير تشعشعات هيلو، دچار شخصيتي افسارگسيخته و ناپايدار شده است. البته اينها جزئيات بسيار كم از داستان است و مايكروسافت علاقه ندارد بقيه داستان را رو كند. در عوض، بيشتر نمايشها روي قسمت مولتي پلير متمركز است. گفتني است دستكاري در گرافيك بازي مشهود است و همه چيز بهتر از قبل به نظر ميآيد. طراحي كاراكترها هم متحول شده و حقيقتا با يك هيلوي تازه، اما با حفظ ريشهها طرفيم. نكته جالب ديگر اين است كه مستر چيف در اين قسمت صحبت ميكند و سكوت خود را ميشكند تا شاهد عمق يافتن شخصيتپردازي اين كاراكتر محبوب نيز باشيم. مدير صداگذاري بازي، سوتارو توجيماست كه قبلا روي عناويني همچون «كسلوانيا: قرص ماه» و «ام.جي.اس: اسلحه ميهنپرستان» كار كرده است. او براي ارائه يك اثر ناب، دست به دامن كارهايي همچون ضبط صداها در فضاهاي غيرقابل زيست، مانند زير آب، در آتش و يخ، به وسيله ميكروفنهاي مخصوص شده و صداي سلاحها هم در بيابان و با همكاري ارتش ضبط شده است.مد Spartan Ops كه مايكروسافت بشدت روي آن مانور داده، جايگزين حالت “Firefight” خواهد بود كه در دو، سه عنوان اخير هيلو قابل بازي بود. نيروهاي اسپارتان، هر هفته يك بخش داستاني به بازي اضافه ميكند كه به صورت تك يا چند نفره قابل پيش بردن است. اين مد كاملا مجاني است و فصل اول آن در ده هفته عرضه خواهد شد كه هر قسمت شامل پنج مرحله داستاني است. اين مراحل همگي با داستان منحصر به فرد و ميان پردههاي خاص خود براي دانلود در شبكه مايكروسافت قرار خواهد گرفت. بخش چندنفره كلاسيك بازي هم دچار تغييرات ويژهاي شده است. دو تا از نقشههاي نمايش داده شده، “Wraparound” و “Warhouse” نام داشتند. اولي ساختماني عمودي داشت و دومي در يك پايگاه جنگي رخ ميداد. هر دو فضاهايي نسبتا كوچك دارد كه نويد نبردهاي پرسرعت و ديوانهواري را ميدهد. سيستم شخصيسازي محبوب سري هم باز ميگردد با اين تفاوت كه اين بار ميتوانيد پوستههاي زره و سلاحهاي خود را هم تغيير دهيد و شخصيسازي كنيد. انيميشن كشته شدن كاراكترها هم دستكاري شده و بهبود يافته است. در هيلو 4، كاراكترها قبل از مردن، خود را روي زمين ميكشند، فرياد ميزنند يا تلاش ميكنند بايستند. اين به جذابيت مراحل چند نفره كمك بسزايي خواهد كرد. تواناييهاي تازهاي به بازي اضافه شده است. يكي از آنها «پويايي» است كه اجازه ميدهد بسرعت از مخمصه بگريزيد. ديگري «ديد پومتئوسي» است كه با آن ميتوانيد پشت ديوارها و سطوح را ببينيد. وارتاگها هم كنترل بهتري پيدا كرده و ديگر آن حس ناخوشايند شناور بودن را ندارد. سيستم سلامت هم همانند بازيهاي اخير است. حالت محبوب Forge هم بازميگردد و بازيكنان ميتوانند نقشههاي خاص خود را ساخته و به اشتراك بگذارند.نيروهاي فضايي سازمان ملل با 9 سلاح تازه، نيروهاي «فور رانر» كه در اين قسمت معرفي ميشوند با هفت سلاح تازه، كاوننتها با يك سلاح، و زره اسپارتانها با سه نيروي تازه در اين قسمت حضور خواهد داشت. به عبارتي اين قسمت تا به امروز، پرسلاحترين و متنوعترين بازي از سري هيلو خواهد بود! تفنگ پلاسماي محبوب با نسخه ارتقا يافته آن، تفنگ توفان جايگزين خواهد شد. “Thruster Pack” از قابليتهاي تازه زره، اجازه يورش بردن به سمت جلو، توسط راكتهاي متصل به لباس را ميدهد.Z-90 Photonic Coalescence Emitter/Aegis هم نوعي ساطع كننده فوتوني است كه با استفاده از فناوري نور سخت فوررانرها، ذرات نور را تبديل به يك سپر مدافع ميكند. گفتني است هيلو 4، آغازگر يك سهگانه تازه در اين سري بازي بوده كه قرار است قسمت به قسمت تمي سياهتر پيدا كند و در نهايت اوج داستاني به پايان برسد.همانطور كه گفته شد اينها، فقط گوشهاي از دنياي گسترش يافته هيلو است كه با عرضه در پاييز ميتواند هر عاشق و شيفته سبك شوتر اول شخص را ارضا كند.
بیچاره تلفنهای معمولی. با بالا گرفتن تب تلفنهای هوشمند در سالهای اخیر دیگر کسی توجهی به این همراهان قدیمی که برای چندین دهه بهترین وسایل ارتباطی ما بودند نمیکند. پس شاید وقت تغییر برای آنها نیز فرا رسیده باشد. یک پوستاندازی کامل. تلفن S10 فیلیپس، تلفنی بیسیم است که لباس تلفنهای هوشمند را بر تن کرده. یک نمایشگر رنگی و لمسی 3.5 اینچی در قابی زیبا و چشمنواز. حتی رابط کاربری آن هم از پلتفرمهای موبایل الهام گرفته شده. با علائم هشدار دهنده و پیامهای مربوط به تماسها. تنها چیزی که فقدانش حس میشود اپلیکیشنها هستند. اگر میتوانید بدون "پرندگان خشمگین" در خانه یا محل کار سر کنید، S10 انتخاب خوبی است. به خصوص اینکه، نه تنها به عنوان یک تلفن بیسیم به شما کار میدهد بلکه میتوانید آن را با استفاده از بلوتوث به تلفن هوشمند خود نیز متصل کنید و اینجا است که S10 کاربرد جالبتری هم پیدا میکند. بُرد این تلفن بیسیم 50 متر است. شما میتوانید تلفن هوشمند خود را در گوشهای از خانه بگذارید، و با استفاده از S10 تماسهایی را که با موبایلتان گرفته میشود پاسخ دهید یا از طریق خط موبایل خود ولی با S10، با دیگران تماس بگیرید، زیرا با S10 به دفترچه تلفن موبایل خود نیز دسترسی خواهید داشت. و از آنجایی که با ترک خانه، موبایل شما از محدوده بلوتوث این تلفن خارج میشود S10 به طور خودکار قفل میشود تا زمانی که شما به خانه برگردید. در S10 تکنولوژی صوتی HQ-sound به کار رفته و کمپانی فیلیپس میگوید که در مناطقی با سیگنالدهی ضعیف برای تلفن همراه، S10 میتواند به لطف تکنولوژی DECT کیفیت مکالمه را بالا ببرد. دیدن اینکه چطور تلفنهای ثابت دارند شبیه تلفنهای هوشند میشوند جالب است. جالبتر این است که چطور راههایی برای استفاده هماهنگ از تلفن و موبایل دارد شکل میگیرد. بلوتوث به این دستگاههای متفاوت ولی مرتبط، امکان میدهد که در کنار هم برای ما تجربه بهتری را در خانه یا دفتر کار رقم بزنند. دیگر وقتش رسیده که تلفنهای خانگی هم هوشمند شوند.
اغلب از "نوآوری" به عنوان عامل حیاتبخش به کالبد استارتآپها یاد میشود. نوآوران بیپروا و جوانهای نترس، با ایمان و امید و کمی دیوانگی خودشان را وقف دگرگون ساختن دنیا میکنند. صحبت از بر هم زدن قواعد صنعت و به پا کردن زلزله است. آدمهایی هستند که هیچ چیزی برای باختن ندارند، تمام زندگیشان پیش رویشان است، نگاهشان به فردا دوخته شده و هرگز هم به عقب نگاه نمیکنند. اما کمپانیهای بزرگ اغلب در سرِ دیگرِ طیف قرار میگیرند. آنها گاهی تمرکز بر سودآوری و راضی کردن سهامداران را بر به دست آوردن دل مشتریان ترجیح میدهند و نوآوری، در بالای فهرست اولویتهایشان جایی پیدا نمیکند. با این حال، برخی از برَندهای جهانی به اهمیت نوآوری پی بردهاند و به راستی در حال آزمودن چیزهای جدید هستند. در اینجا به یکی از آنها خواهیم پرداخت؛ گوگل. شرکتی که شهرت خود را مدیون موتور جستجوی قدرتمندش است ولی اینک به چیزی فراتر از آن تبدیل شده. در ادامه مطلب میخواهیم به جستجوی پاسخ چند سؤال برویم: آیا ایدههای جدید گوگل از حد نگذشته؟ شکستهایش چطور؟ آیا گوگل به واقع نوآورترین کمپانی دنیا نیست؟
فهرست بلند موفقیتها... و شکستها
در فهرست نوآوریهای گوگل موارد بسیار موفقی را میتوان یافت، ولی تعداد پروژههای ناموفق هم زیاد و به طرز عجیبی متنوع است. برخی از موفقیتها را باید تغییراتی بزرگ دانست ولی متأسفانه اینها برای ما که با زندگی دیجیتال عجین شدهایم چندان به چشم نمیآیند یا در نهایت مثل پیراهنی نو، فقط چند روز برایمان جلوه دارند؛ به عنوان مثال "نتایج آنی جستجوی گوگل" زمانی آمد و پاسخها را به سرعت برق و باد جلوی چشم ما ظاهر کرد، یا "چشمانداز خیابانی نقشههای گوگل" که مسیریابی را تا سطح جزئیاتی مثل خیابانها و کوچهها عمق داد. اینترنت پرسرعت Google Fiber (که در کانزاس دوره آزمایشی خود را پشت سر میگذارد) قرار است سرعت اینترنت را به 100 برابر میانگین بالاترین سرعتهای رایج افزایش دهد. برخی دیگر از نوآوریهای گوگل چیزهای بزرگ و "نو" ولی مشهوری هستند که زندگی ما را کاملاً دگرگون کرده یا خواهند کرد. هنوز کمتر کسی پیدا میشود که پروژه Google Wave را به درستی درک کرده باشد. در حال حاضر، گوگل دو پروژه بزرگ دیگر را هم در دست توسعه دارد؛ محصول شگفتانگیز Google Glass و "خودروهای بدون راننده" که خبر عبور از مرز 400 هزار کیلومتر بدون تصادف آنها را پیشتر در نارنجی خواندهاید.
شعبدهٔ امروز...
اکثر مواقع شعبدههایی که میبینیم در همان حد شعبده باقی میمانند. ولی گاهی هم شعبدهٔ امروز میتواند محصول "خواستنیِ" فردا شود! بعد از معرفی Google Glass، پوزخندهای زیادی نثار طراحی ظاهری و ویژگیهای علمی-تخیلی آن شد. خیلیها هم گفتند که هیچکس آن را به چشم نخواهد زد. ما نیز در نارنجی مطلبی منتشر و به چهار مشکلی که گوگل باید قبل از عرضه عینک هوشمند خود رفع کند اشاره کردیم. عدهای به Google Glass گفتند چوب شعبدهبازی و پیشاپیش حکم به شکستش دادند. واژه نوآوری زمانی به کار گرفته میشود که چیزی نو یا متفاوت معرفی شود. در واقع نوآوری لبهٔ تیز چاقوی خلاقیت است؛ یعنی داشتن ایدههای اصیل و یافتن راههای نو برای بهبود بخشیدن به چیزهای فعلی. هنوز کسی نمیداند که پروژه Google Glass به موفقیت خواهد انجامید یا شکست. حتی شاید گوگل هم این را نداند ولی تمام تلاش خود را گذاشته تا این تکنولوژی جدید را به موفقیت برساند، و نکته حیاتی نیز همین است. نوآوری یعنی نگاه به آینده و تلاش برای خلق آن. نوآوری این نیست که شما به آینده نگاه کنید و بگذارید که خودش اتفاق بیافتد، نوآوری یعنی باعث شوید که آینده به وقوع بپیوندد، یعنی آن را به عینیت و تجسم در آورید!
داشتن روحیه استارتآپی
وقتی گوگل در ابتدای سال 2011 اعلام کرد که آقای «لری پیج» به عنوان مدیر عامل جایگزین «اریک اشمیت» خواهد شد، در نیویورک تایمز نقل قولی از او آمد که گفته بود: «یکی از هدفهای اصلی من این است که گوگل را به شرکتی تبدیل کنم که زیرکی و اشتیاق و سرعت و روحیه یک استارتآپ را داشته باشد.» اصول و طرز کار در یک استارتآپ معمولاً با استخوانبندی یک کمپانی بینالمللی مثل گوگل جور در نمیآید. خطرها و پاداشهای این دو الگو کاملاً متمایز هستند، و جوهرهٔ مورد نیاز برای راهاندازی یک استارتآپ معمولاً در کمپانیهای بزرگ دیده نمیشود. یک کمپانی با سابقه نیازی به عمل کردن بر اساس ایمانی که مؤسسین یک استارتآپ دارند، نخواهد داشت. منظور آن ایمان غیبی است که به آنها میگوید کارشان به موفقیت و پولپارو کردن ختم خواهد شد. اما شاید گوگل حقیقتاً مثل یک استارتآپ باشد! وقتی به سال 2008 «چاک سالتر» (نویسنده ارشد در fastcompany ) ازGoogleplex بازدید کرد، درباره گوگلیها نوشت: «فرقی نمیکند که این آدمها دارند جستجو برای نابینایان را آماده میکنند یا غذایی را برای همکارانشان، آنها این حس را دارند که کارشان دنیا را تغییر خواهد داد.» سالتر از "بیباکی خلاقانه" در گوگل یاد کرد، چیزی که در طول 4 سال گذشته بیش از پیش مشهود شده.
یافتن دانههای عظمت
خیلی از افراد، گوگل را اینطور قضاوت کردهاند: «بیشتر ایدههای عالی آنها چیزهایی است که خریدهاند، نه اینکه خلق کرده باشند.» سیستم عامل اندروید که مایه فخر گوگل است، در واقع توسط اندی رابین و در قالب استارتآپی که خود او تأسیس کرده بود، شکل گرفت و سپس در سال 2005 توسط گوگل خریداری شد. ولی چه بپذیرید و چه رد کنید، این کار هم نوآوری به حساب میآید! خلق و گسترش یک ایده نقطه آغاز فرآیند خلاقیت به حساب میآید ولی تنها بخش مهم کار نیست. گوگل به لطف کنجکاو باقی ماندن و داشتنِ تفکر رو به جلو، ظرفیتهای نهان ایدهها و محصولاتی مثل اندروید را تشخیص داد و به رشد و شکوفایی آنها کمک کرد. گوگل با ارائه جیمیل نیز به همین شکل و با ارتقاء چشمگیر تجربه کار با ایمیل، نوآوری انجام داد. آشکار است که گوگل ایمیل را اختراع نکرد، ولی چشمانداز را با ارائه ویژگیهایی مثل اولویتبندی صندوق ایمیلها، چت داخل جیمیل، Google Voic و ... تغییر داد.
نوآوری ≠ موفقیت
از قدیم گفتهاند که اشتباهات پندآموز هستند. وقوع شکست به خاطر این است که داریم چیزهای نو را امتحان میکنیم، داریم یاد میگیریم و رشد میکنیم و خودمان را به جلو هُل میدهیم. با این حال، وقتی کمپانی بزرگی مثل گوگل یک شکست را تجربه میکند، از سیل انتقادات گریزی نیست و باید منصفانه اذعان کرد که گوگل هم کم اشتباه نداشته! اما تشخیص شکست نیز خود یک کلید طلایی است. و گوگل این کلید را دارد. همانطور کهforbes منتشر کرد، آقای پیج همیشه این اعتقاد را داشته که: «هر نوآوریای به تشکیل یک کمپانی 1 میلیارد دلاری ختم نمیشود ولی با این حال هر کمپانی بزرگی باید میل به قمار روی ایدهها را از خود بروز دهد که البته همه آنها جواب نمیدهد، و برخی نیز موفقیتآمیز قلمداد نخواهد شد.» نا گفته پیدا است که گوگل به این کار ادامه خواهد داد؛ به قمارهای تکنولوژیکی که به عنوان موفقیت قلمداد نخواهند شد و خیلیهای آنها هم به شکست خواهند انجامید. اما گوگلیها به پیشروی در زمینه نوآوریهایی که بالاخره نتیجه خواهند داد، ادامه میدهند تا پیشرفتهایی تازه را در زندگی ما به وجود آورند. و از هر پروژه درسی را میآموزند که باعث خواهد شد امید به موفقیت در نوآوری بعدی افزایش پیدا کند.
یک پا در دنیای علمی-تخیلی
صنایع تکنولوژیک، به معنای واقعی آیندهنگر هستند. هدف تکنولوژی این است که راههایی جدید برای انجام کارها خلق کند و پیش پای ما قرار دهد تا به این طریق مسیر زندگی ما را تغییر دهد. برای تحقق واقعی این هدف، باید یک پای فناوران در دنیای علمی-تخیلی باشد و پای دیگر در وسط ایدههای نامعقولی که گاه باعث خنده دیگران میشوند. چرا باید چنین باشد؟ زیرا مسائل علمی-تخیلی میتوانند واقعاً تبدیل به "حقایق علمی" شوند. تخیل همیشه از واقعیت جلوتر است. پس ایدههای تخیلی جایی در آن بیرون منتظر این هستند که عدهای از راه برسند و اراده کافی برای تبدیل آنها به واقعیت را داشته باشند. این همان کاری است که به نظر میرسد گوگل در حال انجامش است، و نوآوری هم یعنی همین، خواه به موفقیت منجر بشود یا نشود! عین روز روشن است که گوگل هم مثل همه، از خطا و اشتباه منزه نیست. کمپانیهای دیگری نیز در میدان رقابت وجود دارند که تفکر خلاقانهتری دارند، یا حتی کمپانیهایی که روی گنج نشستهاند! اما شاید معجونی که باعث میشود گوگل را نوآورترین شرکت جهان بدانیم، فقط در چهارچوب همین کمپانی پیدا شود؛ ترکیبی از فرهنگ استارتآپی، رضایت از شکست، و منابع مالی شگرف.
هنگامی که اج پی در سال ۲۰۰۸ اولین کامپیوتر آل این وان (همه در یکجا) TouchSmart خود را عرضه کرد، پتانسیل چنین ماشینی به خوبی واضح و مشخص بود. هرچند که ایده به صورت کامل اجرایی نشده بود. اکنون دستگاه 23.6 اینچی HP Spectre One وارد می شود. محصولی با تکنولوژی لمسی IR که در ابزارهای قبلی این شرکت هم به کار رفته است: یک پنل چند لمسی خازنی. و مهم تر اینکه در محصول جدید دیگر نیاز نیست از سیستم عاملی استفاده کنید که برای ابزارهای لمسی طراحی نشده است (ویندوز 7). اکنون این کامپیوتر «همه چیز در یکجا»ی شرکت اچ پی از ویندوز 8 استفاده می کند که به شکل چشم گیری برای استفاده از ابزارهای لمسی ویندوز بهبود یافته است. پردازنده اصلی این محصول ایوی بریج اینتل است و از گرافیک NVIDIA بهره می برد. رم آن ۸ گیگابایت بوده و از امکان ارتباطی USB 3.0 و HDMI استفاده می کند. فضای ذخیره سازی آن هم به صورت انتخابی، می تواند SSD یا HDD باشد. و همچنین برای ارتقاء سخت افزاری، بخش پشتی آن به راحتی باز شده و می توانید قطعات را تعویض نمایید. برای انجام سریع برخی کارهای خاص در این کامپیوتر، اچ پی آن را به NFC مجهز نموده و چندین تگ ان اف سی قابل برنامه ریزی را همراه آن عرضه می نماید. مثلا برای اتصال سریع موبایل مجهز به یک تگ ان اف سی یا اینکه انتقال عکس ها از ابزار مجهز به این تگ به کامپیوتر. اچ پی علاوه بر این تصمیم دارد اپلیکیشن های ویژه استفاده بهینه از قابلیت های لمسی ویندوز 8 را در فروشگاه اپلیکیشن های مایکروسافت قرار دهد. البته این کامپیوتر تنها محصول ویندوز 8 اچ پی نیست و در کنار آن، این شرکت مدل های Envy 20 و 23 تاچ اسمارت را هم با ویندوز 8 رونمایی کرده است. این دستگاه ها هم به پردازنده ایوی بریج و صفحه نمایش ۲۰ و ۲۳ اینچی مجهز بوده و هم NFC دارند. HP Spectre One از ماه نوامبر با حداقل قیمت ۱۳۰۰ دلار به بازار عرضه می شود. در حالی که مدل های ۲۰ و ۲۳ اینچی Envy از اکتبر با قیمت های ۸۰۰ و ۱۰۰۰ دلار قابل خریداری هستند.
شاید ديگر نیاز نباشد از اين به بعد زمانی که برای گردش به خارج از شهر می روید تعداد زيادی باتری برای انواع چراغ های اضطراری با خود همراه داشته باشید. اگر این فانوس LED شرکت ژاپنی Green House را بخريد، باید به جای باتری با خود یک ظرف آب و یک نمکدان برداريد.این چراغ اضطراری که با آب نمک روشن می شود، به جای باتری یک محفظه 350 ميلی لیتری آب نمک دارد و تنها با 16 گرم نمک می توان 8 ساعت از روشنایی آن استفاده نمود.برق لازم جهت روشن کردن LED از طريق یک پيل الکتروشیمیایی توليد می شود که آب نمک الکترولیت و منیزیم - کربن دو الکترود مثبت و منفی آن هستند. شاید بتوان در نمونه های توسعه یافته این محصول علاوه بر استفاده از برق توليدی برای روشنایی، جهت شارژ انواع وسایل دارای پورت USB هم از آن استفاده کرد.از آنجا که الکترود منیزیم تنها برای توليد 120 ساعت برق مناسب است، به همراه اين چراغ يک الکترود اضافه منیزیم نيز عرضه خواهد شد. هنوز خبری از قيمت این محصول نیست اما قرار است از سپتامبر 2012 وارد بازار شود.
لنوو قصد دارد با عرضه محصولات جدید خود، حسابی در بازار اسمارت فون های چین گرد و خاک به پا کند و احتمالا خود را برای عرصه جهانی آماده نماید. آنها به تازگی یک محصول میان قیمت را معرفی کرده اند که از صفحه نمایش ۴ اینچ و سیستم عامل اندروید 4.0 بستنی حصیری بهره می برد. دو قابلیت ویژه این محصول را می توان ضدآب بودن و دو سیم کارته بودن آن دانست. گواهینامه IP67 و صفحه نمایش گوریلا گلاس هم نشان از استحکام بالای این تلفن هوشمند هستند. از دیگر مشخصات A660 می توان به پردازنده یک گیگاهرتز دو هسته ای، صفحه نمایش 480 در 800 پیکسلی و دوربین عقب ۵ مگاپیکسلی اش اشاره کرد. این موبایل در چندین رنگ ارائه شده و از شبکه های WCDMA و GSM پشتیبانی می کند. در A660 لنوو می توان از دو سیم کارت با قابلیت استندبای استفاده کرد. درباره قیمت یا زمان ارائه Lenovo A660 هنوز چیزی اعلام نشده است.
![]() هنگامي كه شما از رايانه يا گجتهاي مختلف به منظور بازي و برقراري تماس تلفني استفاده ميكنيد، همه دستگاهها مورد استفاده در كنار هم را ميتوان يك مجموعه الكترونيكي يا يك سيستم الكترونيكي دانست. تمام ابزارهاي موجود در اين مجموعه الكترونيكي با كمك سيمها، كابلها، امواج راديويي، امواج Infrared يا حتي تعداد بيشتري از پروتكلها به يكديگر متصل شدهاند و از اين طريق ميتوانند كار مورد نظر شما را برايتان انجام دهند.علاوه بر اينها، راههاي متعددي براي اتصال ابزارهاي مختلف الكترونيك به يكديگر وجود دارد: براي نمونه كابلهاي اتصال، سيمهاي الكترونيكي، كابلهاي مخصوص اتصالهاي Ethernet، وايفاي و سيگنالهاي Infrared.چگونگي اتصال ابزارهاي مختلف الكترونيك به يكديگر بسيار پيشرفت كرده است و هر روز پيچيدهتر از قبل ميشود. به همين منظور در اينجا به بررسي يكي از روشهاي اتصال گجتهاي متفاوت به يكديگر با نام بلوتوث ميپردازيم. به طور مختصر ميتوان گفت بلوتوث عمل اتصال چند وسيله مختلف به يكديگر و جابهجايي اطلاعات به صورت بيسيم است. در اين روش، هر گجت به صورت خودكار عمل جستجو و پيداكردن ديگر گجتهايي را كه قصد جابهجايي اطلاعات از اين طريق را دارد، انجام ميدهد.اما يادتان باشد اين شيوه هم مانند ديگر فناوريها مشكلات مخصوص به خود را دارد. براي نمونه يكي از سادهترين اشكالات سيستم بلوتوث براي گجتهاي الكترونيكي توافق دو گجت با يكديگر پيش از شروع جابهجايي اطلاعات است. اولين نوع و لايه توافق اين دو گجت به صورت فيزيكي انجام ميگيرد. در اين قسمت دو وسيله تصميم ميگيرند اين نوع اتصال بايد به صورت فيزيكي و از طريق سيم يا كابلها صورت گيرد يا بيسيم و از طريق امواج.پس از اين مرحله، مهمترين سوال به حجم و مقدار اطلاعات جابهجا شده مربوط است. براي مثال آيا اين اطلاعات لازم است تنها از طريق يك پورت با حجم يك بيت در ثانيه جابهجا شود يا از چند پورت به طور همزمان براي جابهجاكردن اطلاعات ميتوان استفاده كرد؟ در كنار اينها هر دو گجت نياز دارند بتوانند از طريق يك پروتكل واحد اطلاعات را جابهجا كنند.
بلوتوث چگونه كار ميكند؟ شبكههايي كه با كمك امواج بلوتوث كار ميكند در حقيقت اطلاعات را از طريق طول موجهاي بسيار پايين راديويي جابهجا ميكند كه فركانس مورد استفاده بيشتر اين شبكهها حدود 45/2 گيگاهرتز است. البته طول موج اين فركانس توسط كميتهاي با نام ISM (Industrial, scientific and medical devices) براي شبكههاي بلوتوث تعيين ميشود. هر چند اين فركانس مختص گجتهاي الكترونيكي نيست و ديگر ابزارها مانند دربازكنهاي پاركينگ و تلفنهاي بيسيم نيز از اين فركانس براي انجام كارهايشان استفاده ميكنند.يكي از دلايلي كه انتقال اطلاعات با امواج بلوتوث با ديگر شبكهها دچار تداخل نميشود، ضعيفبودن طول موج ارسالي حين بلوتوثكردن است. اين يعني موجهاي مختلف بلوتوث تنها با قدرت يك ميليوات در هر ثانيه ميان گجتهاي متفاوت جابهجا ميشود. در مقايسه قدرت اين طول موج با طول موجهاي جابهجاشده توسط موبايل ـ كه قدرت آن حدود 3 وات است ـ ميتوان مطمئن شد فركانس بلوتوث گجتهاي معمولي بسيار ضعيفتر عمل ميكند.از طرف ديگر، قدرت كم طول موجهاي بلوتوثي باعث ميشود ماكزيمم برد اين امواج به ده متر برسد كه همين امر باعث كمترشدن شانس مداخله ديگر ابزارها در حين جابهجايي است. با وجود همين قدرت كم لازم نيست هر دو گجتي كه قصد تبادل اطلاعات را دارند، كنار يكديگر بوده و هيچ وسيلهاي ميان آنها نباشد. به طور مثال، ديوار داخل خانهتان نميتواند مانع رسيدن امواج بلوتوث دو وسيله در حال ارتباط باشد، زيرا با وجود چنين مانعي باز هم شما ميتوانيد ميان دو گجت پل ارتباطي برقرار كرده و با ارسال اطلاعات به هدف مورد نظرتان برسيد.علاوه بر اينها، حدود هشت وسيله ميتواند به طور همزمان از طريق بلوتوث به يكديگر متصل شده و كارهاي لازم را برايتان انجام دهد و هريك از اين وسيلهها حدود ده متر از گجت ديگر فاصله داشته باشد. احتمالا شما به اين فكر ميكنيد كه اين وسيلهها ممكن است در انجام كار وسيلههاي ديگر مشكل ايجاد كند؛ در حالي كه چنين نيست. منبع: www.howstuffwork.com |


بیایید ببینیم هنگام توییتکردن چه اتفاقی میافتد؟
اگر تابهحال از توییتر استفاده نکردهاید، باید بگوییم هر توییت پیامی 140 کاراکتری یا بهعبارت دیگر 200 بایتی است. وقتی توییت میکنید، پیام شما به کسانی که شما را در فهرست خود قرار دادهاند، ارسال میشود. انیژک معتقد است پروسه توییت به همین سادگی هم نیست. مساله اصلی، اندازه توییتر است. هر ساله حدود 8/2 میلیارد توییت ارسال میشود که بهطور متوسط هر ثانیه رقمی معادل 5000 خواهد بود. انیژک معتقد است اوضاع همواره روی میزان متوسط باقی نمیماند و مثلا وقتی یکی از افراد مشهور به فعالیت در توییتر اقدام میکند یا اتفاقی عجیب رخ میدهد، ترافیک تا 8800 توییت در ثانیه بالا میرود. بهعنوان مثال در رویدادهای ورزشی بسیار مهم، میزان توییت حتی تا 12هزار توییت بر ثانیه نیز بالا میرود. حتی میزان توییتهای در ثانیه گاهی اوقات به 25 هزار توییت نیز میرسد و کار را بسیار دشوار میکند.هر یک از این توییتها بهعنوان بهروزرسانی وضعیت ثبت میشود، سپس با کمک برنامهای بهنام Snowflake بههر کدام از اینها یک شناسه منحصربه فرد داده میشود. سپس اطلاعات GeoLocation (محل جغرافیایی) آنها توسط برنامهای بهنام Rockdove، که هنوز منبعباز نشده است، ثبت میشود.هر توییت سپس توسط آدرس کوتاهکن و بررسیکننده اسپم t.co چک میشود. بعد از این مرحله، هر توییت از طریق Gizzard در MySQL ذخیره میشود.گیزارد برای مدیریت دیتابیسهای توزیعشده استفاده میشود و تنها در این لحظه است که سیگنال HTTP 200 ارسال میشود و مرورگر وب درمییابد همه چیز طبق برنامه پیش رفته است.قطعا این توییت هنوز منتشر نشده است، از طریق برنامه Firehose، توییت هر کاربر در اختیار موتور جستجوی Bing قرار میگیرد. بعد از این مرحله است که توییت وارد دایرکتوری دوستان و آشنایان میشود.این رویه را FlockDB انجام میدهد؛ دیتابیس گراف منبعبازی که روی گیزارد نصب میشود و دادهها را از MySQL دریافت میکند. FlockDB شامل تمام کاربران و ارتباطاتشان با دیگر کاربران است. این زمان حدود 350 میلی ثانیه بهطول میانجامد و برای سیستمی که با بار 5000 توییت در ثانیه کار میکند، رقم خوبی است.هر چند توییتر بخشی از این کارها را به رقبای تجاری خود سپرده اما معتقد است فناوری منبعباز باعث شده این شرکت در ارائه سرویس بسیار موفق باشد.
![]() چنانچه بخواهيد در كمترين زمان ممكن اسامي شركتهاي سازنده گوشيهاي تلفن همراه را بيان كنيد، كدام يك از آنها را خواهيد گفت؟ احتمالاً اسامي مانند سامسونگ، اپل، نوكيا، ال.جي، اچ.تي.سي، سوني و موتورولا اولين برندهايي است كه به ذهنتان ميآيد. البته سازندگان موبايل در دنيا تنها به اين برندها محدود نيست، بلكه كمپانيهاي فراواني هستند كه حتي ممكن است شما يكبار هم نام آنها به گوشتان نرسيده باشد. بهترين راه براي پاسخ به اين سوال كه آيا اين كمپانيها را ميشناسيد يا نه خواندن اين مقاله است، پس بد نيست نگاهي به اسامي اين شركتها بيندازيد تا بدانيد كدام يك برايتان آشناست!
1ـ Geeksphone كمپاني با نام Geeksphone كه سازنده گوشي تلفن همراه در اسپانياست، اولين بار سال 2009 محصول خود را به بازار عرضه كرد. از آن زمان تا به حال گوشيهايي با نامهاي Geeksphone GP1 و Geeksphone ZERO را كه هر دو سيستمعامل اندرويد دارند، طراحي كرده است. البته توليد گوشيهاي GP1 متوقف شده، به همين دليل اين شركت تنها موبايلهاي نسل جديدتر ZERO را توليد ميكند. تفاوت اين كمپاني با ديگر سازندگان، در باز گذاشتن دست كاربران براي انتخاب سختافزار مورد نظر خودشان است. اين به معناي آن است كه كاربر پيش از خريد گوشي مورد نظرش تعيين ميكند كه ميخواهد موبايلش چه GSMها يا سختافزارهايي داشته باشد. سپس كمپاني طبق سفارش كاربرانش محصولات خود را ساخته و به كاربر تحويل ميدهد. 2 ـ Emporia گوشيهاي با نام Emporia كه بسيار ساده، ارزانقيمت و با كارايي بسيار ساده براي كاربران است، توسط كمپانياي با همين نام توليد ميشود. منظور از ساده بودن اين گوشيها نداشتن هر گونه پيچيدگي مربوط به موبايلهاي پيشرفته در دنياست، به همين دليل از لحاظ ظاهر مشابه ساختار گوشيهاي قديميتر است. به طور مثال يكي از مدلهاي اين موبايل با نام TALKcomfort تنها داراي دفترچه آدرس، ماشين حساب، چراغ قوه LED و برنامه مخصوص دريافت و ارسال sms است و نه چيزي بيشتر. البته اين را هم بايد اضافه كنيم كه خيلي از كاربران بر اين باورند كه اين گوشيها تنها براي افراد مسن كه به دنبال گجتي ساده هستند مناسب است؛ زيرا صداي زنگ آن بسيار بلند، صفحه نمايش آن بسيار بزرگ و كليدهاي موجود روي آن نيز همانند صفحهنمايش بزرگ طراحي شده است. 3ـ Verykool اين گوشي در 20 كشور جهان و پنج قاره موجود است، اساساً اين موبايل در كاليفرنيا توسط كمپاني InfoSonic طراحي و ساخته ميشود و شروع كار اين كمپاني به سال 2007 باز ميگردد. يكي از معروفترين گوشيهاي اين كمپاني با نام Verykool s757 است كه داراي صفحهنمايش پنج اينچي است، به همين خاطر نميتوان به طور دقيق گفت كه Verykool يك موبايل است يا يك تبلت! علاوه بر اين، از ديگر مشخصههاي اين گوشي ميتوان به سيستمعامل اندرويد 2.3.5 آن و پردازشگر 800 مگاهرتزياش اشاره كرد. 4 ـ Lumigon
5ـ Karbonn كمپاني سازنده موبايلهاي كربن در كشور هند واقع است كه يكي از معروفترين محصولاتش گوشيهايKarbonn KT81 Cosmos است. از لحاظ قيمت و هزينه اين گوشي در مقايسه با ديگر گوشيها ارزانقيمتتر طراحي شده است. علاوه بر اين، كمپاني سازنده تبلتي با همين نام نيز ساخته كه داراي سيستمعامل اندرويد لوبياي ژلهاي 1/4 است و مجهز به پردازشگر 2/1 گيگاهرتزي، امكان اتصال به شبكههاي مختلف با ماكزيمم سرعت 3G و دوربين پيشرفته بوده كه همراه ديگر قابليتهاي يك گجت مافوق پيشرفته به بازار عرضه ميشود. 6ـ Micromax اين كمپاني هم همانند «كربن» در هند قرار دارد، دليل اصلي معروفيت اين كمپاني معرفي گوشيهاي بسيار پيشرفتهاي است كه سيستمعامل اندرويد 4 دارد. براي نمونه گوشي Pixel A90 كه در اندازه 3/4 اينچ و موبايل ديگري با نام Canvas A100 كه در اندازه پنج اينچ ساخته شده است، هر دو از معروفترين محصولات توليد شده توسط اين كمپاني به شمار ميرود. يكي از مهمترين شاخصهاي اين گوشيها در مقايسه با ديگر موبايلها در قيمت ارزان آن در مقايسه با سختافزاري است كه توسط آن ساخته شدهاند. 7 ـ i-mate سومين كمپاني سازنده گوشيهاي ناشناخته هم از كشور هند با نام i-mate است. يكي از مدلهاي معروف توليد شده توسط اين كمپاني 810-F است. يكي ديگر از مهمترين دلايل ناشناخته ماندن اين موبايل اسم نسنجيد آن و سختافزارهاي بسيار معمولي بوده كه كمپاني سازنده، اين گوشيها را با كمك آنها ساخته است. به هر صورت اين گوشي هم مانند ديگر موبايلها نكات مثبت و منفي خود را دارد؛ مثلا سيستمعامل ويندوز، يكي از نكات مثبت آن است. 8 ـ Blu
9 ـ INQ اولين بار كمپاني INQ محصولات خود را در كشور انگلستان وارد بازار كرد، ولي بعدها گوشيهاي توليد شده توسط اين كمپاني در كشورهاي ديگري مانند آمريكا، چين و كانادا نيز عرضه شد. يكي از گوشيهاي اين كمپاني براي كاربران پرمشغله مانند بازرگانان و افراد جوان كه علاقه زيادي به موبايلهاي مدرن دارند، با نام INQ Cloud Touch، در رده پرفروشترينهاي اين كمپاني بزرگ قرار گرفت. از شاخصههاي بسيار بارز اين گوشي ميتوان به صفحهنمايش 5/3 اينچي آن كه از نوع صفحهنمايشهاي HVGA است و دوربين پنج مگاپيكسلي پيشرفته اشاره كرد. علاوه بر اينها ميتوان از طريق اين گوشي به شبكههاي GPS با سرعت 3Gمتصل شد. 10 ـ Xiaomi و آخرين گوشياي كه تا به حال ناشناس مانده با نام Xiaomi در كشور چين توليد ميشود. اين موبايل به دليل داشتن سيستمعامل اندرويد، در ميان جوانان از محبوبيت زيادي برخوردار است. آخرين مدل از اين گوشيها كه داراي پردازشگر بسيار پرسرعت از نوع Snapdragon S4 است، در بازار فروش جزو بهترينها محسوب ميشود. منبع:www.phonearena.com |
.: Weblog Themes By Pichak :.