نسل جديد جتهاي بوئينگ به هشت سوئيت اختصاصي كوچك براي خوابيدن افراد در طول سفرهاي هوايي طولاني مدت مجهز است. شركت خصوصي Greenpoint Technologies نسل جديد جت لوكس مسافربري بوئينگ را طراحي كرده و توسعه داده است.هم اكنون فضاي داخلي ايرباس A380 به عنوان بزرگترين هواپيماي مسافربري جهان 478 متر مربع است، درحالي كه اين فضا در جت بوئينگ Aeroloft 747-8 به 481 متر مربع افزايش يافته است.طراحان با افزودن 37 متر مربع فضاي اضافي در مقايسه با نمونه هاي موجود جت بوئينگ 8-747، بخش جداگانه اي را در قسمت بالاي عرشه اصلي تا بخش دم هواپيما ايجاد كرده اند كه شامل هشت سوئيت اختصاصي كوچك است.بر خلاف برخي مدل هاي موجود كه صندلي هواپيما به حالت تخت خواب تبديل مي شود، اين سوئيت هاي كوچك مجهز به تخت خواب هاي استاندارد ويژه پروازهاي طولاني هستند. اتاق كنفرانس، آشپزخانه و سالن غذاخوري از ديگر بخش هاي جت جديد بوئينگ محسوب مي شوند.نخستين نمونه از اين جت مسافربري هفته گذشته در كانزاس به پرواز در آمد و استفاده از اين مدل به صورت تجاري از سال 2014 ميلادي آغاز خواهد شد.شركت بوئينگ تاكنون قيمتي براي اين محصول اعلام نكرده و اين درحالي است كه نمونه موجود جت 8-747 با قيمت 350 ميليون دلار فروخته مي شود.
يکي از مهمترين وظايف و کارکردهاي برگ درختان، ايجاد بستري براي انجام فتوسنتز و تامين انرژي مورد نياز براي زنده ماندن و رشد گياه است. شکل و ساختار اختصاصي برگها اين امکان را فراهم ميکند تا برگها به عنوان کارخانههاي مولد انرژي، نور خورشيد را به دام انداخته و آن را به انرژي شيميايي تبديل کنند.نازک بودن برگها موجب به حداقل رساندن حجم آن و به حداکثر رساندن سطح برگها ميشود که در مجاورت تابش نور خورشيد قرار ميگيرد. با وجود اين ساختار و شکل ظاهري برگها برحسب شرايط آب و هوايي مختلف تنوع بسياري دارد که موجب تغيير شکل ظاهري برگها در مناطق مختلف رويش ميشود. يکي از ويژگيهاي گونههاي مختلف گياهان، حاشيه برگهاي آنهاست.در بعضي از گياهان، حاشيه برگها صاف و بدون دندانه، در بعضي ديگر دندانهدار و در برخي نيز موجيشکل است. فرآوردههاي حاصل از فتوسنتز از طريق رگبرگها در سطح برگها به حرکت درآمده و از اين طريق به قسمتهاي مختلف گياه منتقل ميشود. بيشتر گياهان تکلپهاي برگهاي ساده دارند که ممکن است در کنارههاي آن بريدگي يا شکافهايي ديده شود، اما اين بريدگيها کوتاه بوده و برگ را به قسمتهاي مجزا تقسيم ميکنند.
در گياهاني که چندبرگي هستند و به اصطلاح برگهاي مرکب دارند، برگ اصلي از محل رگبرگهاي اصلي برگ به کاسبرگهاي مجزايي تقسيم ميشود. اگر کاسبرگها به شکل انگشتان دست در کنار هم قرار گرفته باشد، به آنها برگهاي پنجهاي گفته ميشود. گاهي نيز کاسبرگها ساختاري شبيه به يک پر ايجاد ميکنند.در گياهاني که ميوه مخروطي دارند، شکل برگها در مقايسه با ديگر گياهان بسيار متفاوت است. در اين گروه از نهاندانگان، سطح برگها تا حد امکان کاهش يافته تا به اين ترتيب مقاومت بيشتري در برابر وزش باد داشته باشد و در مناطق خشک و بياباني ميزان تبخير از سطح برگها به حداقل ممکن رسانده شود. علاوه بر اين برگهاي اين گروه از گياهان برخلاف برگهايي که سطح پهني دارند، در نتيجه انباشته شدن برف در سطح برگها آسيب نميبينند.تبادل دياکسيدکربن و بخار آب بين گياه و محيط در فرآيند فتوسنتز گياه نقش مهمي دارد. البته بايد توجه داشت عوامل خارجي يا داخلي مانند ايجاد هرگونه تغيير در ميزان نور، دما يا رطوبت محيط ميتواند در تبادل گياه و محيط اطرافش تاثيرگذار باشد. در واکنش به اين عوامل که در حقيقت از محرکهاي محيطي محسوب ميشود، روزنههاي برگها باز يا بسته ميشود تا در تبادل ميان گياه و محيط اطرافش تعادل ايجاد شود. در گياهاني مانند کاج که از مخروطداران است، برگها سوزنيشکل است و ساختار برگها از ويژگيهاي اختصاصي اين گروه از گياهان به شمار ميآيد. اين برگها معمولا مثلثي يا بيضيشکل است، اما گياهاني مانند درخت مو که برگهايشان روي تنه گياه به سمت بالا رشد ميکند، برگها بالارونده و به اصطلاح پيچکي است که اين ويژگي، سازگاري اين گروه از گياهان با شرايط رشدشان را امکانپذير ميسازد. منبع: Britanica |
توليدكنندگان محصولات مختلف در سراسر جهان شيوههاي نويني براي ادامه فعاليتهاي خود پيدا ميكنند كه بر اساس آنها از سوختهاي فسيلي كمتري استفاده ميشود. با وجود چنين محصولاتي نهتنها محيط زيست از مواهب آن بهرهمند ميشود، بلكه مشتريان نيز خود را در برابر كالاهايي ميبينند كه طول عمر به مراتب بيشتري دارند. بتازگي گروهي از محققان دريافتهاند استفاده از روغن سويا در فرآيند توليد تاير موجب ميشود نهتنها از تركيبات نفتي كمتري استفاده شود، بلكه تايرهايي كه به اين روش توليد ميشود از طول عمر بيشتري نيز برخوردار خواهد بود.بر اساس بررسيهاي صورت گرفته مشخص شده است استفاده از روغن دانههاي سويا در تركيبات مورد نياز توليد تاير موجب كاهش چشمگير نفت مصرفي در فرآيند توليد اين محصول آن هم حدود 5/36 ميليون ليتر در سال ميشود. همچنين تايرهايي كه با اين روش توليد ميشوند در مقايسه با تايرهاي فعلي تا 10 درصد طول عمر بيشتري خواهد داشت.نكته جالب توجه ديگري كه در آزمايشهاي متعدد به چشمخورده، اين است كه ماده كشسان موجود در دانههاي سويا به مراتب سريعتر و بهتر با سيليكاي مورد استفاده در فرآيند توليد تاير تركيب ميشود كه اين خود مزاياي قابل توجهي به همراه دارد. از جمله اين مزايا ميتوان به افزايش بهره وري كارخانجات توليد تاير و همچنين استفاده كمتر از برق و ساير منابع انرژي و در عين حال توليد هرچه كمتر گازهاي گلخانهاي اشاره كرد.طي هفتههاي اخير چند نمونه اوليه از اين نوع تايرها در شركت GoodYear كه در توليد تاير در دنيا زبانزد است توليد شده و بر اساس اعلام مقامات ارشد اين شركت، قرار است اين نمونهها طي هفتههاي آينده در تگزاس مورد آزمايش قرار گيرند. پيشبيني ميشود اگر اين آزمايشها و بررسيهاي بعد از آن نيز موفقيتآميز باشند، احتمالا از سال 2015 توليد انبوه اين نوع تايرها آغاز خواهد شد.اين فناوري نوين درحالي بزودي به يك صنعت سودآور و دوستدار محيط زيست تبديل ميشود كه مهندسان شركت GoodYear بتازگي كار روي تركيب مبتني بر قند طبيعي را آغاز كردهاند كه به آن BioIsoprene گفته ميشود. به گفته آنها ميتوان از اين ماده طبيعي و دوستدار محيط زيست به جاي isoprene كه از تركيبات نفتي و آلاينده محيط زيست مشتق ميشود، استفاده كرد. استفاده از isoprene در توليد تاير نقشي اساسي دارد.
منبع: Gizmag |
اثرات نور بر درمان بيماريها
نور اثرات مستقيمي روي رفتار انسانها و بروز بيماريها دارد. همان طور كه سيستم دفاعي ـ ايمني بدن باعث متعادل نگهداشتن آن ميشود، نور نيز ميتواند اثرات مفيد و مضري براي بدن داشته باشد. اين تاثيرات به طور مشخص در ترشحات هورموني ازجمله ترشحات غده صنوبري كه عملكرد آن مشخصا توسط مقدار روشنايي و تاريكي تنظيم ميشود، ديده ميشود.در شرايطي كه نور كمتري به ما بتابد- مانند فصل زمستان- اين غده ترشح ملاتونين را به موقع قطع نميكند و در نتيجه ترشح زياد اين هورمون، افسردگي، كماشتهايي و در مواردي اضافه وزن ايجاد ميكند. روشنايي روز نيز براي توليد ويتامين D در بدن لازم و اين ويتامين در جذب و به گردش درآوردن كلسيم و فسفر مورد نياز است. ويتامين D3 زير پوست و در اثر تابش نور ماوراي بنفش به وجود ميآيد و در كبد و كليهها به ويتامين D تبديل ميشود.هماكنون يكي از راههاي مداواي افسردگي، قراردادن اين افراد در محيطهاي پرنور است. تحقيقات دانشمندان نشان داده نور زياد براي بالا رفتن نيرو، قدرت عمل و يادگيري بسيار موثر است و در قرن حاضر با توجه به افزايش بيماريهاي رواني ـ روحي ميتوان با استفاده از نور به تنظيم هورمونها در بدن اقدام كرد و باعث افزايش سيستم دفاعي بدن شد. به عنوان مثال با گذشت زمان و انباشته شدن آلودگيها در بدن، عمل تجديد و نوسازي بافتهاي استخواني و غضروفي، متوقف ميشود و به پروسه پيري شدت ميبخشد. در اين ميان با توجه به اين كه بافتهايي كه داراي آسيبهاي مزمن است، براي ترميم و بازيابي حالت اوليه خود به تقويت و مواد مغذي احتياج دارد، تابش نور به صورت اشعه ليزري، سلولهاي غضروفي را تحريك و وادار به تقسيم سلولي ميكند كه اين موضوع در ترميم سطح غضروفها و در نتيجه استخوانها موثر است.انرژي نور از طريق حس بينايي و به وسيله سيتوكرومها يا سيلسيوم موجود در بافتها، جذب ميشود. فوتونهاي نور نيز توسط ميتوكندريهاي درون سلولها، جذب و باعث افزايش انرژي درون سلولي ميشود. به اين صورت مصرف و گردش اكسيژن، انرژي و فعاليت آنزيمي را در سلولها شدت ميبخشد و به اين صورت ميتوان انرژي نور را به انرژي بيوشيميايي تبديل كرد.سلولهاي مغز نيز بسرعت نسبت به نور، عكسالعمل نشان ميدهد و ميتواند در برنامهريزي خود تغييراتي به وجود آورد. به همين دليل اثرات نوردرماني ميتواند كاربرد وسيعي در زمينههاي مختلف داشته باشد.درمان به وسيله اشعه ليزري با شدت كم، قابليت اجرايي بسيار خوبي در درمان مشكلات ماهيچهاي، استخواني، ترميم زخم، معالجات دندانپزشكي و حتي دامپزشكي دارد. پايهگذار اين روش درماني پروفسور تينا كارو از انستيتو ليزري دانشگاه مسكواست كه تحقيقات خود را در اين زمينه به مطالعه قدرت اجرايي نور در سطح سلولي به انجام رسانده است.روش درماني به كمك منوميكروميك با قدرت تخفيف يافته، بدون شك يكي از روشهاي درماني خواهد بود كه در آينده نزديك مورد استفاده بيشتر قرار خواهد گرفت. با توجه به اينكه تاثير نور بر درمان بيماريها نقش خود را از ديرباز به دانش پزشكي نشان داده است و ما هر روز شاهد كشفيات جديد در اين زمينه هستيم، پيشبيني ميشود در آينده نه چندان دور، بيماريهاي زيادي به كمك انرژي نور درمان شود.
![]() هر ساله اوايل آگوست (مرداد) پنگوئنهاي مقيم يخچالهاي پاتاگونيا مهاجرت خود را به سمت سواحل شني و گرم برزيل آغاز ميكنند. پاتاگونيا ناحيه بزرگي از آمريكاي جنوبي است كه شامل قسمتهاي جنوبي آرژانتين و شيلي ميشود. اين مهاجرت به هيچوجه ساده نيست. برخي از اين پنگوئنها پس از جدال با طبيعت و گذشتن از جريانات مهيب اقيانوسي، نيمهجان به مقصد ميرسند.گابريلا الي اودورو بيولوژيستي از دانشگاه ايالتي است كه براي احياي باليني حيوانات اين ناحيه به حواشي رودخانه خانيرو اعزام شده است. او ميگويد: پنگوئنها پس از خاتمه سفرشان خسته و بيمار ميشوند و اين اولين نشانهاي است كه در آنها ديده ميشود. جمعيت پنگوئنهاي پاتاگونيا ظرف چهار تا پنج سال افزايش پيدا ميكند و در نتيجه، رقابت براي به دست آوردن غذا بيشتر ميشود. برخي پنگوئنها به ناچار براي تهيه غذا ريسكهاي زيادي انجام ميدهند. آنها گاهي از ساحل بسيار دور ميشوند و اين امر باعث ميشود جريانات اقيانوسي با شدت هرچه تمامتر آنها را درهم بكوبد. شدت امواج گاهي به حدي است كه آنها را به كيلومترها آن طرفتر ميبرد. پنگوئنهاي مهاجر معمولاً در سواحل جنوبي كشور برزيل جمع ميشوند. محققان پس از آناليز پنگوئنها متوجه لكهاي روغن روي بدن اينها شدند. در وهله نخست تيم تحقيقاتي از اين لكها نمونهبرداري كرد و آنها را براي انجام آزمايشات بيشتر و تعيين منشا دقيق آلودگي به آزمايشگاه ارجاع داد. بررسيها نشان داد كه منشا آلودگي نفت است. آلن مارشال يكي از متخصصان مشهور جهاني است كه در زمينه نفت خام پژوهشهاي زيادي انجام داده است. وي در اين باره چنين اظهار نظر ميكند كه بقاياي روغني ميتواند حاوي 40هزار تركيب شيميايي مختلف باشد. پروفسور مارشال يكي از محققاني است كه در مورد فاجعه نفت شركت بيپي و تاثيرات آن بر خليج مكزيك تحقيقات زيادي انجام داده است. سال گذشته تحقيقات در ايالت فلوريداي آمريكا نشان داد كه نفت حتي به عمق 50 سانتيمتري سواحل هم نشت كرده و از آنجا كه بسياري از پرندگان ساحلي از جانوران بيمهره سواحل تغذيه ميكنند، لذا چرخه حياتي در چنين اكوسيستمهايي كه با نشت نفت مواجه بوده بسيار آسيبپذير است. چنانچه در اين زمينه ارزيابيهاي دقيق زيستمحيطي انجام نشود، قطعا اثراتي غيرقابل جبران بر اكوسيستم حساس اين ناحيه وارد خواهد شد.
منبع: ecologiaverde |
![]() گروهي از محققان هندي موفق به يافتن روشي جديد براي تعيين سطح كلسترول خون شدهاند كه برخلاف آنچه تصورمي شد بدون نياز به گرفتن نمونه خون انجام ميشود. در اين روش به جاي خونگيري با استفاده از يك دوربين ديجيتالي از پشت دست بيمار عكس گرفته ميشود. سپس بخشي از تصوير انتخاب شده و از طريق مقايسه با تصاويري كه در پايگاه دادهها ثبت شده و موجود است سطح كلسترول خون بيمار تعيين ميشود. در واقع اين روش غيرتهاجمي براي تعيين سطح كلسترول خون در افرادي است كه در معرض خطر ابتلا به بيماريهاي قلبي ـ عروقيهستند.روش جديد ابداعشده براي اندازهگيري كلسترول خون بر مبناي ايجاد يك پايگاه داده از اطلاعات موجود درباره سطوح مختلف كلسترول در بدن افراد است كه از طريق آزمايش خون اندازهگيري شده است. براي هر ميزان كلسترول تصويري از پشت دست بيماران نيز ثبت شده است تا بتوان از اين دادهها بعنوان استانداردي براي اندازهگيري ميزان كلسترول خون بيماران استفاده كرد. كلسترول در ميان خطوط و چينهاي انگشتان دست متمركز ميشود و از اين رو، تصوير دست ميتواند دربردارنده اطلاعات مهمي درباره سطح كلسترول خون باشد.بر اين اساس، تصوير گرفتهشده از دست بيمار از طريق يك برنامه كامپيوتري پردازش شده و پس از بررسي و مقايسه تصوير جديد با تصاوير موجود در پايگاه اطلاعاتي، سطح كلسترول خون بيمار تعيين ميشود. اندازهگيري و تعيين نوع كلسترول خون بيماران ميتواند نشانه مناسبي براي تعيين آستانه خطر در افراد مبتلا به بيماريهاي قلبي ـ عروقي باشد. اگر سطح كلسترول خون بيشتر از مقدار مورد نياز بدن باشد و اين كلسترول اضافي در ساخت هورمونها و واحدهاي ساختاري بدن مورد استفاده قرار نگيرد، كلسترول اضافي در ديواره داخلي رگهاي خوني رسوب كرده و با ايجاد اختلال در خونرساني احتمال ابتلا به بيماريهاي قلبي و همچنين سكته مغزي را در فرد افزايش ميدهد. اگرچه بررسي و ارزيابي سلامت افرادي كه سطح كلسترول خونشان بالاتر از حد معمول است، نيازمند انجام آزمايشهاي دقيقتر براي تعيين سطح LDL، HDL و تريگليسيريد است، اما تعيين سطح كلسترول خون شاخص مناسبي است كه در مراحل اوليه بيماري ميتوان از آن استفاده كرد.در حقيقت اين LDL يا همان كلسترول بد است كه در ديواره رگهاي خوني رسوب كرده و به آترواسكلروز يا گرفتگي شريانها منجر ميشود. با استفاده از اين روش جديد كه روشي غير تهاجمي و ارزانقيمت است، ميتوان تعداد بيشتري از بيماران را بدون نياز به انجام آزمايشهاي گرانقيمت كه ممكن است براي بيمار پيامدهايي را به همراه داشته باشد از نظر اين شاخص مهم و حياتي مورد بررسي قرار داد. محققان اميدوارند بتوانند در آيندهاي نزديك از اين روش براي تعيين نوع كلسترول خون بيماران نيز استفاده كنند.
منبع: sciencedaily |
درمان وسواسي
بيشتر DCISها از طريق آزمايش غربالگري تشخيص داده ميشوند. اين نگراني وجود دارد كه آزمونهاي غربالگري باعث شوند تودههايي را خارج كنيم كه اگر هم به حال خود رها ميشدند، خطري در پي نداشتند اما آيا تشخيص زودهنگام مفيد است يا فقط اوضاع را بدتر كرده است؟سرطان پستان فقط وقتي فرد را متوجه ميكند كه توده قابلتوجهي ايجاد كرده باشد يا موجب ترشح شود. اغلب آزمونهاي غربالگري به كمك ماموگرافي موجب تشخيص اين سرطان ميشوند. DCIS يا همان سرطان مجاري شيري درجا هماكنون يك چهارم سرطانهاي پستاني را تشكيل ميدهد كه از طريق غربالگري شناسايي ميشوند وقتي ماموگرافي توده غيرطبيعي را نشان ميدهد، مرحله بعد برداشتن نمونه از توده است و اگر نمونهبرداري DCIS را تشخيص دهد، درمان همانند سرطان مهاجم خواهد بود؛ يعني در صورت امكان، توده خارج ميشود و در غير اين صورت، پستان بيمار برداشته ميشود، اما برخي اين مساله را نميپذيرند و ميگويند چرا بايد پستان را براي چيزي كه باعث مرگ نميشود، برداشت.براي درمان دوهرتي ابتدا توده خارج شد، اما در دوران نقاهتش پزشكان با او تماس گرفتند و گفتند؛ توده گستردهتر از آن بود كه تصور ميكردند و آنها مقدار كافي از بافت پستان را خارج نكردهاند و بايد كل پستان برداشته شود.در روش درماني DCIS بيماري امكان پيشرفت به سمت سرطان مهاجم را دارد، اما تاكنون معلوم نشده اين فرضيه تا چه حد ميتواند صحيح باشد.
تودههايي كه ناپديد ميشوند
شايد عجيب به نظر برسد، اما افراد ميتوانند سرطانهاي كوچكي داشته باشند كه برايشان بيخطر است. كالبدشكافيها سرطانهاي اتفاقي را شناسايي كردهاند كه علت مرگ نبوده است. برخي تودهها آنقدر آهسته رشد ميكنند كه هيچوقت مشكلساز نميشوند، در حالي كه بعضي ديگر مانند تعدادي از سرطانهاي پستان خود به خود توسط سيستم ايمني بدن از بين ميروند.اگر مقالههاي علمي را براي يافتن احتمال پيشرفت DCIS به سوي سرطان مهاجم جستجو كنيد، با احتمالاتي از 14 درصد تا 75 درصد مواجه ميشويد. اين طيف آنقدر وسيع است كه بيمعني به نظر ميرسد. علت اين است كه هنوز مطالعهاي روي تعداد زيادي از زنان مبتلا كه جراحي نشده باشند صورت نگرفته است. آنها كه روش فعلي را نادرست ميپندارند، ميگويند اگر DCIS منجر به سرطان شود، برداشت تودههاي DCIS بايد به كاهش موارد سرطان بينجامد، در حالي كه چنين اتفاقي به دو دليل رخ نداده است؛ يكي اين كه ميزان سرطان مهاجم پستان در حال افزايش است و ديگر اين كه در بيشتر موارد، DCIS به سمت سرطان مهاجم پيشرفت نميكند.حالا اگر روش درماني فعلي در مورد DCIS نادرست باشد، چه راههاي ديگري پيش پايمان وجود دارد؟ حدود سهچهارم سرطانهاي پستان توسط هورمون استروژن تغذيه ميشوند و داروهايي كه اين هورمون را مسدود ميكنند، امروزه در كنار جراحي استفاده ميشوند. حال آيا ميتوان اين داروها را جايگزين روشهاي جراحي كرد؟در مطالعهاي كه بتازگي انجام شد، از 14 زن مبتلا به DCIS، شش نفر بدون جراحي و فقط با دارو درمان شدند كه پس از گذشت هفت سال هيچكدام دچار سرطان نشدند. هرچند، تعداد افراد مورد آزمايش در اين مطالعه اندك است، اما برخي از جراحان را به فكر واداشته است كه شايد بتوان به اين روش به عنوان يك راه غيرجراحي براي افراد مبتلا به DCIS با درجه پايين نگاه كرد.يكي از جراحان معتقد است كه تغيير درمان اين نوع از سرطان پستان در دست خود بيماران است. او ميگويد تا دهه 1970 درمان استاندارد سرطان پستان شامل برداشت پستان به همراه ماهيچههاي سينهاي و غدد لنفاوي اطراف بود. علت آن كه چنين روشي امروزه رايج نيست، شهامت بيماراني بوده است كه نميخواستند از اين روش استفاده كنند و خواستار راه بهتري بودهاند، البته پزشكان هم بايد شهامت لازم را براي امتحانكردن روشهاي جديد داشته باشند. آدل فرانسيس، جراح بيمارستان بيرمنگهام انگلستان، چنين شهامتي را از خود نشان داده و در حال طراحي مطالعه روي هزار زن مبتلا به DCIS درجه پايين است تا جراحي را با ماموگرافي سالانه مورد مقايسه قرار دهد.گرفتن چنين تصميمي براي تغيير يك روش درماني بسيار سخت است؛ چراكه روش جراحي فعلي نيز مدافعان خاص خود را دارد. به نظر اين گروه با اين كه ممكن است DCIS بيش از حد نياز درمان شود، تشخيص زودهنگام و درمان موجب نجات زندگي افراد ميشود. به نظر فرانسيس، تنها راهي كه ميتوان به كمك آن شبهات را برطرف كرد، درمان آزمايشي بيماران است.
درمان اورژانسي لازم نيست
سيستم سلامت بايد به گونهاي بين DCIS و سرطان مهاجم تفاوت قائل شود. در انگلستان براساس راهكارهاي پزشكي، درمان تمام سرطانها بايد ظرف يك ماه آغاز شود و اين برخورد اورژانسي ميتواند باعث افزايش فشار بر زناني شود كه با تشخيص DCIS مواجه شدهاند و به زمان بيشتري براي تصميمگيري نياز دارند. ممكن است بتوانيم در آينده با شناسايي نشانگرهاي زيستي بافت نمونهبرداريشده، احتمال پيشرفت DCIS به سمت سرطان مهاجم را ارزيابي كنيم. براساس مطالعات انجام شده، تاكنون آنهايي كه نمونه بافتيشان داراي سه پروتئين COX-2، P16 و ki67 بود، 20 درصد شانس ابتلا به سرطان مهاجم پس از جراحي را داشتند، چنانچه كساني كه از نظر اين سه پروتئين منفي بودند شانسي برابر با 4 درصد داشتند. در حالي كه تلاشها براي شناخت بهتر موارد خطرناك ادامه دارد، زنان مبتلا به سرطان مجاري شيري درجا (DCIS) همچنان در سردرگمي قرار دارند. اطمينان نداشتن باعث ميشود تا چشمان خود را بهتر بگشاييم و راهي بيابيم. با وجود همه پيشرفتهايي كه تاكنون صورت گرفته، هنوز نادانستههاي ما در مورد بدن انسان زياد است.
ماجراي كشف ماده ضدپيري
ميتوان گفت تحقيقات روي پروتئين mTOR زماني آغاز شد كه گروهي از محققان نمونههايي از نوعي خاك را براي آزمايش درآزمايشگاهي واقع در مونترال كانادا انتخاب كردند. اين محققان با مطالعات بسيار موفق به كشف آنتيباديهايي دراين نمونه شدند و سپس با غربال اين نمونهها مواد مورد نظر خود را استخراج كردند. درسال 1972 محققان با غربال كردن يك ماده مهاركننده رشد در نوعي قارچ، اين ماده مهاركننده يا آنتيبادي را برمبناي محل جمعآوري نمونهها، Rapamycin ناميدند و از اين ماده براي مهاركردن نوعي عفونت در مخمرها استفاده كردند. درادامه محققان اين ماده را روي سيستم ايمني برخي حيوانات آزمايش كردند و دريافتند اين آنتيبادي ميتواند با تكثير سلولهاي ايمني و بهبود كارايي آنها از پس زدن عضو پيوند شده پيشگيري كند. لذا سال 1999 اين پروتئين و داروهاي مكمل آن از سوي سازمان بهداشت غذا و داروي آمريكا، براي بيماراني كه پيوند كليه شده بودند، تجويز شد. در ادامه بيولوژيستها دريافتند توانايي Rapamycin كند كردن رشد سلولها نه تنها در مخمرها كه در انسانها نيز است. آنها دريافتند اين تركيبات متوقفكننده و مهاركننده رشد، از ميليونها سال پيش در مخمرها و ديگر گونهها تكامل يافته است. البته در سال 1991 گروهي ديگر از دانشمندان با شناسايي يك مكانيزم قديمي دريافتند اثرمهاركنندگي اين ماده بر رشد مخمرها روي دو ژن انجام ميشود كه اين دوژن TOR1 و TOR2 ناميده شد. سه سال بعد گروهي ديگر ازمحققان موفق شدند ژن TOR را در پستانداران ايزوله كنند. امروزه گونههاي بسياري از جانداران مانند حشرات، كرمها، گياهان و حيوانات شناسايي شدهاند كه درآنها ژن TOR مسوول كنترل و تسريع رشد سلولي است. از سال 1990 محققان در مطالعاتي توانستند عملكردهاي ديگري از اين ژن را در سلولها شناسايي كنند. آنها دريافتند اين ژن با تركيب شدن با ديگر پروتئينهاي موجود در سيتوپلاسم سلول، تركيبات و اشكال پيچيدهاي به خود ميگيرد كه آن را TORC1 ناميدند و دريافتند اين تركيب پيچيده بركاهش فعاليتهاي سلولي نظارت دارد. آنها مشاهده كردند Rapamycin غالبا براين تركيب پيچيده يعني TORC1 موثر است و روي آن اثر مهاركنندگي دارد. نوع ديگري از تركيبات اين پروتئين نيز TORC2 نام دارد.
محققان بتازگي يك مكانيزم قديمي را كشف كردهاند كه در كندكردن و به تأخير انداختن روند افزايش عمر موثر
است
در ادامه تحقيقات، پژوهشگران دريافتند كه پروتئين TOR يك حسگر بسيار قوي نسبت به شرايط محيطي است بهطوري كه هرگاه ميزان مواد غذايي فراوان است فعاليت اين پروتئين نيز افزايش مييابد. بدين شكل كه سلولها با دردست داشتن مواد غذايي كافي، براي توليد اين پروتئين تحريك ميشوند، لذا با توليد بيشتر اين پروتئين ميزان تخريبها و آسيبهاي سلولي بالا ميرود. برعكس زماني كه مواد غذايي و منابع غذايي كاهش مييابد، با كاهش فعاليت سلولي و كاهش تقسيم سلولي، توليد اين پروتئين كاهش مييابد. در اين هنگام يعني با كاهش منابع غذايي فرآيندي ديگر به نام autophagy آغاز ميشود كه طي اين فرآيند سلولها براي توليد انرژي تركيبات معيوبي مانند پروتئينهاي نافرم و بدشكل و ميتوكندريهاي معيوب را شكسته و انرژي لازم براي سوخت و ساز سلولي را فراهم ميكنند. موشهاي تازه متولد شده تا زمان به دست آوردن منابع غذايي لازم اغلب براساس فرآيند autophagy انرژي لازم براي فعاليتهاي خود را فراهم ميكنند. اما با افزايش مواد غذايي در محيط دوباره توليد پروتئين TOR آغاز شده و از ميزان فعاليت فرآيند autophagy كاسته ميشود.محققان همچنين دريافتند مسيرهاي هشداردهنده يا راهنما كه توسط پروتئين TOR و هورمون انسولين هدايت ميشوند، بسيار به هم مرتبطند. مسيرهاي هشداردهنده، مسيرهايي هستند كه در نتيجه فعل و انفعالات مولكولي به وجود ميآيند و برفعاليت سلولي نظارت دارند. هورمون انسولين كه از غده پانكراس توليد ميشود، به سلولهاي عضلات و ديگر سلولها براي جذب گلوكز از خون و توليد انرژي هشدار ميدهد. از طرفي هورمون انسولين به عنوان فاكتوري براي رشد، به پروتئينها براي تند كردن مسير توليد پروتئين TOR و افزايش جذب مواد غذايي كمك ميكند. ويژگي مهم ديگري كه در حفظ سلامت بدن بسيار مهم است، اهميت ارتباط موثر بين پروتئين TOR و انسولين است. برخي مواقع ارتباط اين دو به صورت حلقه بازخور منفي است: بدين شكل كه سلولهاي توليدكننده TOR نسبت به علائمي كه انسولين براي توليد اين پروتئين به آنها ميدهد، بيتفاوت ميشوند، يعني اين پروتئين را توليد نميكنند. در نتيجه براي تحريك بيشتر سلولها و توليد پروتئين TOR به اندازه كافي، انسولين بيشتري ترشح ميشود و همانطور كه گفتيم توليد انسولين بيشتر سبب جذب بيشتر قند شده و درنهايت ميزان قند خون بالا رفته و فرد به بيماري ديابت مبتلا ميشود و بروز بيماري ديابت زمينه را براي بروز بيماريهاي ديگر از جمله بيماريهاي قلبي نيز فراهم ميكند. بنابراين حفظ ارتباط موثر بين انسولين و توليد اين پروتئين از فاكتورهاي مهم سلامت است. زماني كه بقاي سلولها درمعرض تهديد و خطر قرار گيرد، ميزان توليد اين پروتئين كاهش مييابد و درنتيجه كند شدن توليد اين پروتئين، سلول از منابع ديگري انرژي آزاد ميكند كه ميتواند از آنها براي ترميم ساختارDNA و ديگر آسيبهاي دفاعي استفاده كند. دراين راستا مطالعاتي كه روي مگسهاي ميوه انجام شد، نشان داد اين تركيبهاي پروتئيني زماني كه در معرض هشدار و خطر قرار ميگيرند، پروتئينهاي توليدكننده TOR تغيير مسير داده و با توليد تركيبات ميتوكندري كليدي (مراكز توليد انرژي) به حفظ سيستمهاي انرژي سلولي درشرايط بحراني كمك ميكنند.
TOR و آينده توليد دارو
همانطور كه گفته شد در پي ساليان دراز كه مطالعات بسياري روي اين پروتئين انجام گرفت، مشخص شده است اين پروتئين با تسريع رشد سلولها و درنهايت تخريب و آسيب آنها، نقش مهمي در روند پيري دارد. آنچه اهميت دارد كنترل و مهار عملكرد اين پروتئين است. بنابراين بنا به گفته محققان اگر بتوان داروهايي را توليد كرد كه به كمك آنها بتوان برعملكرد اين پروتئين اثر گذاشت و آن را مهار كرد، براحتي ميتوان روند پيري را به تعويق انداخت و برميزان طول عمر افزود.مثلا محققان ميگويند داروي متفورمين كه براي كاهش قندخون و درمان بيماري ديابت استفاده ميشود، احتمالا اثر بازدارندگي و مهاركنندگي برپروتئين TOR دارد. اين دارو همچنين اثراتي مشابه با محدود كردن انرژي برسطوحي از فعاليت ژنها و افزايش طول عمر در موشها نيز دارد.همانطور كه گفته شد افزايش ميزان طول عمر در گرو كنترل و مهار بيماريهاي مرتبط با سن مانند ديابت، سرطان، كاهش تراكم استخوان، آلزايمر، بيماريهاي قلبي عروقي، پاركينسون، كاهش قواي بينايي و شنوايي، چين و چروكهاي پوستي و ديگر بيماريهاست كه در همه اين علائم و بيماريها، فعاليت پروتئين TOR نقشي اساسي ايفا ميكند. بنابراين محققان درصددند با ساخت داروهاي مهاركننده و پيشگيري از بروز بيماريها بتوانند روند پير شدن را به تعويق انداخته و برميزان حداكثر عمر بيفزايند. هرچند براي برآوردن اين آرزو هنوز راه سخت و دشواري پيشروي محققان و پژوهشگران است ولي ميتوان دريافت كه گامي جدي به سوي داشتن عمر طولاني همراه با سلامت برداشته شده است، بنابراين ميتوان اميدوار بود در آينده با تكميل مطالعات در اين حوزه بايد در انتظار شنيدن خبرهاي خوشي باشيم.
گوگل آخرین آمارها درباره پراکندگی کاربران اندروید را اعلام کرده و جدیدترین ارقام گویای رشد 50 درصدی استفاده از اندروید 4.1 در ماه گذشته است. یعنی حالا 1.2٪ از کل کاربران اندروید از جیلی بیلی استفاده میکنند در حالی که تعداد کاربران اندروید 4 (بستنی حصیری) 25٪ نسبت به قبل افزایش یافته و حالا به 20.9 درصد از کل کاربران رسیده.
با وجود اینکه آمارهای جدید رشد چشمگیری را برای اندروید 4.0 و 4.1 نشان میدهد ولی باید اذعان کرد که همچنان سیستم عامل اندروید دچار مشکل "چند پارگی" است. سهم اندروید 2.3 (نان زنجبیلی) که تعداد زیادی از تبلتها و تلفنهای هوشمند ارزان و یا قدیمی از آن استفاده میکنند، از 60.6٪ به 57.5٪ کاهش یافته ولی همچنان بیشترین میزان استفاده را دارد.
(آمار در دو هفته منتهی به 14 شهریور جمعآوری شده)
دیشب در مراسم معرفی محصولِ موتورولا، دو تا از سه تلفنِ رونماییشده، از اندروید 4.1 برخوردار نبودند. موتورولا همچنین برای تعویض هر یک تلفنهای قبلی که امکان آپدیت به جیلی بیلی را ندارند مبلغ 100 دلار اعتبار برای مشتریان در نظر گرفته. اینها صحهای است بر چند پارگی و مشکلات پشتیبانی نرمافزاری که سیستم عامل اندروید از آن زجر میکشد. در زیر میتوانید نمودار زمانی تغییرات مربوط به میزان فراگیری نسخههای مختلف اندروید در سال 2012 را ملاحظه کنید.
(آمار در دو هفته منتهی به 11 شهریور جمعآوری شده)
نمودار بعدی هم مربوط به دستهبندی تلفنهای اندرویدی بر اساس اندازه صفحه نمایش است که این روزها نزد خریداران مؤلفه مهمی به شمار میرود:
نمودار آخر هم مربوط به دسته بندی بر اساس کیفیت صفحه نمایش است. ldpi نمایشگرهای با تراکم پیکسل پایین، mdpi با تراکم معمولی، hdpi با تراکم بالا و xhdpi نیز نمایشگرهای با تراکم پیکسل بسیار بالا را نشان میدهد.
(دو نمودار آخر در هفته منتهی به 14 شهریور و بر اساس
مشخصات تلفنهای متصل شده به گوگل پلی تهیه شدهاند)
.: Weblog Themes By Pichak :.