اين بازي فانتزي در سبك نقش آفريني كلان آنلاين است و دنباله‌اي بر نسخه‌‌ موفق قبلي به شمار مي‌رود و به صورت انحصاري براي PC عرضه شده است.

بازي ديگري كه البته هفته پيش عرضه شده عنوان Madden NFL 13 است. اين بازي به طرفداران سبك ورزشي و بخصوص فوتبال آمريكايي توصيه مي‌شود. گرافيك، انيميشن و فيزيك دراين بازي بشدت زيبا كار شده‌اند و حتي EA از خريد حق لايسنس گزارشگر نيز دريغ نكرده است!

كارآگاه سرشناس و معروف انگليسي شرلوك هولمز اين هفته قدم به عرصه كنسول‌ها و PC مي‌گذارد تا با او يك ماجراجويي ناب و احتمالا خطرناك‌ترين آنها در طول دوران كاري شرلوك را تجربه كنيم. اين بازي ديگر آن حس خفگي و مردگي نسخه‌‌ قبلي را ندارد و مي‌تواند مخاطبان آماتور سبك ماجرايي را نيز به خود جذب كند.

Port Royal 3 نيز اين هفته مي‌آيد تا مخاطبانش را با خود به يك سفر ماجراجويانه در درياي كارائيب قرن 17 ميلادي ببرد. سبك بازياستراتژي همزمان بوده و براي كنسول‌ها نيز عرضه شده است.

بدون شك Deadalic براي بسياري از بازي‌كننده‌ها و بخصوص طرفداران سبك ماجرايي نام آشناست. شركتي كه علاوه بر ساخت بازي به انتشار آنها نيز مي‌پردازد و كارنامه‌‌ كاري بسيار درخشاني دارد. ماشين آريوم و بوتانيكولا، Gemini Rue و چندتا از بازي‌هاي Telltale Games از جمله بازي‌هايي است كه اين شركت ناشر آنها بوده است و شايد جالب باشد بدانيد دومين نسخه از عنوان تحسين‌شده‌‌ Torchlight نيز توسط همين شركت منتشر خواهد شد. به هر حال همان‌طور كه اشاره شد بازي‌هاي زيبايي نيز وجود دارد كه Daedalic در مقام سازنده آنها قرار داشته از جمله ادنا و هاروي، يك شروع تازه، چشم سياه: زنجيرهاي ساتيناف و همين ديپونيا كه موضوع بحث است. ديپونيا داستان عشق، دوست‌داشتن و از دست دادن است و تمام اينها در يك قالب كمدي زيبا روايت مي‌شود كه بهره‌مندي از سبك گرافيك زيبا و هنري از آن يك بهشت براي طرفداران سبك ماجرايي و بخصوص «اشاره و كليك» ساخته است. نقاشي‌ها و تصاوير دستي، داستان عشقي درگيركننده، معماهايي كه در عين به چالش كشيدن مغز، معقول و حل‌شدني است، نويسندگي و ديالوگ‌هاي كمدي و در نهايت صداپيشگي جذاب كاراكترها همگي از نكات مثبت ديپونيا به شمار مي‌رود و شايد پايان ناگهاني آن و زود تمام‌شدن اين تجربه‌‌ شيرين، عمده‌ترين نكته‌‌ منفي اين بازي ماجرايي باشد. در قلب ديپونيا يك داستان عشقي مي‌بينيم؛ قصه‌‌ پسري كه دختري را ملاقات كرده و يك دل نه صد دل عاشقش ‌شده است. اين پسر روفوس نام دارد و يك خيال‌پرداز واقعي است و نمونه بارز شخصي است كه مسير زندگي‌اش با شانس رقم مي‌خورد و روياهاي دور و دراز دارد، اما بارها به شكلي اسفناك در رسيدن به آنها ناكام مي‌ماند. در طرف ديگر دختر قصه‌‌ ما گُل (Goal) اصولا دست نيافتني است. ثروتمند ناز پرورده و لوس كه خوشبختانه از جذاب بودنش براي جنس مخالف، بي‌خبر است. در كنار اين ويژگي‌هاي شخصيتي، گُل يك تراشه در سرش دارد كه از راه دور كنترل مي‌شود. او در يك قصر معلق در آسمان زندگي مي‌كند و اين قدرت را دارد تمام سياره‌ها را بفرستد روي هوا! شايد فكر كنيد اين خيال پردازي و انحراف از داستان‌هاي عشقي به دور است، ولي راستش اتفاقا براي ديپونيا كاملا مناسب است كه به شكلي فراوان در تلاش است خود را يك كاميك مختصر و مفيد جلوه دهد تا داستان دو روح گمشده كه از هم دور افتاده‌اند. سراسر بازي كمدي است و با ديالوگ‌هاي طنز و كنايه‌آميزي كه دارد بيش از هر چيز بهترين بازي‌هاي «اشاره و كليك» لوكاس آرتز را به ياد مي‌آورد. براستي روفوس يك نسخه‌‌ خيلي مدرن شده از گايبراش ثريپوود بوده كه خود محور و طعنه‌آميز است و ظاهر ساده‌لوحانه‌اش چنان به وي شخصيت بخشيده كه يك ابرو بالابردن وي به تنهايي كافي است تا لبخند روي لبانتان بنشاند! مكانيك اشاره و كليك بازي آنقدر ساده است كه شما را تشويق مي‌كند روي هر چيزي كليك كنيد. بيشتر اشيايي كه در محيط مي‌بينيد به نوعي قابل تعامل است و مي‌توان تنها آنها را بررسي كرد يا آنها را برداشت و حتي با وسايل ديگر تركيب كرد. چيزي كه چنين جستجويي را تماما زيبا مي‌كند انيميشن‌هايي جذاب و دلرباست. جزئيات بسياري در انيميشن‌ها وجود دارد مثل ربات‌هاي كوچكي كه به آرامي در مناطقي از بازي در حال پرواز هستند. شايد يكي از معايب، همين جزئيات زياد است كه باعث مي‌شود؛ معمولا تشخيص اشيايي كه مي‌توان با آنها تعامل كرد كمي دشوار شود؛ زيرا ممكن است به اشتباه آنها را جزئي از پس زمينه قلمداد كنيد. با وجود اين‌كه زدن Space تمام اشياي تعامل‌پذير محيط را نشان مي‌دهد اما به شكلي عجيب اين ويژگي حياتي در تمام محيط‌هاي بازي در دسترس نيست. هر چيزي كه روفوس برمي‌دارد به كوله‌پشتي او اضافه مي‌شود و اين به معناي آن است اگر مي‌خواهيد براي حل يك معما مجبور نشويد دوباره به مكان‌هاي تكراري بازگرديد، بايد از قبل هر چه را كه مي‌توانيد جمع كنيد. با وجود تمام خوبي‌ها متاسفانه دقيقا در لحظه‌اي كه همه چيز تازه دارد گرم مي‌شود و انتظار داريد بازي بزرگ‌ترين گره‌هاي داستاني‌اش را باز كند، ناگهان ديپونيا تمام مي‌شود. هرچند اين صحنه نااميدكننده است، اما در واقع از موارد استثناي ديپونيا به شمار مي‌رود.

ديگر بر هيچ‌كس پوشيده نيست كه Infinity Ward فقط در جا مي‌زند و اين Treyarch است كه اگر زماني يك سازنده‌‌ اضافي، براي نسخه‌هاي جانبي به شمار مي‌آمد، اكنون هدايت سري نداي وظيفه را به عهده گرفته و مي‌تازد. Treyarch با بازي Black Ops بخوبي ثابت كرد راه خود را از IW جدا كرده و فرمول تازه‌اي براي اين سري در دست دارد. داستان عميق (هرچند تا حدودي قابل پيش‌بيني)، تعامل خوب كاراكترها با يكديگر، عناصر تعليق و... همه در كنار يك گيم‌پلي منسجم توانست جاي «نيروهاي سياه» را در دل بازيكنان باز كند. بنابراين ساخت ادامه‌اي بر اين عنوان، چندان دور از ذهن نبود. اكنون، Treyarch اميد دارد با كمك ديويد گوير (David Goyer)، نويسنده‌‌ خوشنام «بتمن آغاز مي‌كند» و «شواليه‌‌ تاريكي»، داستاني غيرقابل پيش‌بيني به بازيكنان عرضه كند. روايت نيروهاي سياه 2، در دو بازه‌‌ زماني مي‌گذرد. بخشي از آن در دهه‌‌ 80 دنبال مي‌شود كه قهرمان آن، كاراكتر محبوب نسخه‌‌ قبلي، الكس ميسون است. اما بخش اصلي داستان سال 2025 دنبال خواهد شد؛ جايي كه پسر وي، يعني ديويد ميسون بايد به نداي وظيفه گوش بسپارد و وارد ميدان جنگ شود. ويژگي داستان اين قسمت، منطقي بودن پيش‌بيني‌هايش است. سازندگان به جاي غلو‌كردن و رفتن به سوي تخيل، كاري كرده‌اند كه يك منتقد سياسي ـ اقتصادي انجام مي‌دهد؛ يعني پيش‌بيني آينده بر اساس اتفاقات حقيقي روز. مدتي پيش اوباما سخناني را درباره‌‌ دسترسي چين به منابع ارزشمند خاكي اظهار كرد. از سوي ديگر، حمله‌‌ يك ويروس در اكتبر سال پيش، امنيت نيروهاي بدون سرنشين و رباتيك آمريكا را به خطر انداخت. داستان بازي از جايي آغاز مي‌شود كه حمله‌‌ يك ويروس به بازار سهام چين، مدتي آن را غيرفعال مي‌كند و در نتيجه، چين جلوي صادرات منابع خاكي باارزش خود را به آمريكا مي‌گيرد. در اين ميان، فردي به نام منندز (Menendez) كه از زمان الكس ميسون چگونگي تبديل وي به يك فرد خبيث و بدطينت را خواهيم ديد، اوضاع را وخيم‌تر مي‌كند و جنگ سرد ديگري را رقم مي‌زند كه در نهايت به اختلاف شديد ميان دو كشور مي‌انجامد. در اين ميان يك گروه تروريسم سايبري به شبكه‌‌ رباتيك آمريكا حمله كرده و با در دست گرفتن كنترل جنگنده‌هاي آن به بمباران شهرهاي آمريكا اقدام مي‌كنند.از لوكيشن‌هاي تائيد شده براي دهه‌‌ 80، مي‌توان به افغانستان و آمريكاي مركزي و از لوكيشن‌هاي سال 2025 به لس‌آنجلس و سنگاپور اشاره كرد. سازندگان با دستكاري موتور گرافيك بازي ظاهر بازي را تا حدودي بهتر از قبل كرده‌اند. روي انيميشن‌هاي چهره هم كار شده و احساسات طبيعي‌تر نشان داده مي‌شود. داستان بشدت شاخ و برگ‌دار است. سيستم اين عنوان به بازي‌هاي نقش آفريني شبيه شده و خيلي جاها شكست به معني پايان بازي نيست. اگر از انجام يك كار ناكام بمانيد، داستان ادامه مي‌يابد. گفته شده كه بازي چند پايان مختلف دارد. سازندگان براي تنوع بخشيدن به قسمت داستاني تك‌نفره، مد تازه‌اي را به آن افزوده‌اند كه گروه ضربت (Strike Force) نام دارد. اطلاعاتي كه تا به حال از اين حالت داده شده، نويدبخش تجربه‌اي‌‌ جذاب است. در اين مراحل، يك نقشه زير پاي شما قرار مي‌گيرد. تعدادي نيرو به شما داده شده و تعدادي نيز عليه شما صف‌آرايي مي‌كنند. وظيفه داريد مرحله را پيش از اين‌كه تمام يارانتان از بين بروند به اتمام برسانيد؛ در غير اين صورت نبرد را واگذار خواهيد كرد. ترتيب به پايان رساندن وظايف هم به عهده‌‌ خودتان است. در اين نقشه‌ها، مي‌توانيد در لحظه، به هريك از نيروها كه بخواهيد سوئيچ كنيد و كنترلش را در دست بگيريد.شايد در صحنه‌اي به كنترل يك تك‌تيرانداز نياز داشته باشيد و جايي ديگر براي پيشبرد هدف خود، كنترل يك ربات جنگنده را بطلبيد. بله! ربات‌ها هم در اين حالت قابل كنترل خواهند بود. همچنين در صورتي كه دوست داشته باشيد در نقش فرمانده ظاهر شويد، مي‌توانيد به حالت Overwatch برويد. در اين حالت، نقشه از بيرون به نمايش درمي‌آيد و مي‌توانيد به سبك يك بازي استراتژي همزمان، نيروهاي خود را كنترل و دشمن را فلج كنيد. انتخاب هر ماموريت، منوط به گذشتن از خير تعدادي ديگر است. اين نكته تجربه‌‌ هر بازيكن را از ديگري متمايز مي‌كند. حال آن‌كه نتيجه‌‌ نهايي اين ماموريت‌ها بر پيشروي داستان اثرگذار خواهد بود! سلاح‌ها نيز از ايده‌هاي روز الهام گرفته شده ‌است.وسيله‌اي مانند گوشي‌هاي موبايل مچي روي دست سربازان نصب شده كه توسط آنها مي‌توانند درخواست كمك كنند. همچنين يك تفنگ اسنايپر در بازي وجود دارد كه از سيستم موج ميلي‌متري استفاده كرده و امكان ديدن آن سوي ديوار را فراهم مي‌كند. يك ايركرفت VTOL تازه در اين بازي ديده مي‌شود.سلاحي با نام XM8 نيز معرفي شده كه مي‌گويند مي‌توان با انجام اصلاحات، از آن به عنوان يك شاتگان، ساب ماشين‌گان، لايت ماشين‌گان يا يك تفنگ لول بلند استفاده كرد. حالت مولتي‌پلير كاملا در دوران 2025 انجام مي‌شود. سازندگان آن حالت را بهبود داده و اين بار سيستم Perkها متفاوت با گذشته خواهد بود. بازيكنان مي‌توانند تا سقف ده امتياز با خود سلاح يا Perk همراه كنند.اين به بازيكنان امكان آزادي بيشتري براي نحوه‌‌ حضور در ميدان مي‌دهد. محدود‌كردن گزينه‌هاي قابل حمل، به حفظ تعادل گيم‌پلي كمك بسزايي مي‌كند.نحوه‌‌ آموزش در حالت چندنفره هم براي بازيكنان تازه بازبيني شده است تا غريبه‌هاي بيشتري را به جمع اين خانواده‌‌ عظيم ملحق كند. شبكه‌‌ اجتماعي نداي وظيفه هم با اسم Call of Duty Elite، در زمان عرضه‌‌ بازي فعال شده و در دسترس علاقه‌مندان قرار خواهد گرفت. حالت زامبي هم از موتور مولتي‌پلير استفاده مي‌كند و در نتيجه تعداد زامبي‌هاي حاضر در هر صحنه به دوبرابر افزايش خواهد يافت. همچنين يك مد زامبي تازه، با محوريت 4 عليه 4 در بازي وجود خواهد داشت.Treyarch ادعا مي‌كند با اين بازي، دنياي ورزش‌هاي الكترونيك را هدف گرفته و تمام توانش را به كار مي‌بندد تا BO2 نه تنها يك عنوان زيبا براي بازي‌كردن باشد، بلكه ديدن آن هم خالي از لطف نباشد. در موفقيت اين بازي شكي نخواهد بود؛ اما شايد مهم‌ترين نكته درباره‌‌ آن، دنيا و داستانش باشد كه آينده‌اي نه‌چندان دور از ذهن را هدف گرفته است. آينده‌اي كه خالي از هراس نيست!

هارد داراي مدارهاي كنترل‌كننده ترافيك نيز هست كه صحت ورود و خروج اندازه‌هاي بزرگ داده را روي ديسك‌ها تضمين مي‌كند. اين مدار كه در قسمت زيرين هاردها قرار دارد با استفاده از يك پردازشگر به تشخيص و پاكسازي منطقه كار داده‌ها روي حافظه مي‌پردازد.بيشتر هاردديسك‌هاي امروزي از فناوري نظارت، آناليز و گزارش دهي (S.M.R.A.T)استفاده مي‌كنند كه كمك مي‌كند خرابي‌هاي قريب‌الوقوع ديسك پيش‌بيني شود تا كاربر بتواند اعمال پيشگيرانه انجام دهد.پس از بررسي داخلي هارد، نوبت به معرفي انواع آن مي‌رسد. تنوع زيادي در هارد‌ها نمي‌توان ديد، دسته‌بندي اصلي كه مي‌توان در اين ارتباط انجام داد براساس اندازه و مورد استفاده و نوع اتصالات آنهاست كه به صورت زير است:هارد رايانه‌‌هاي دسكتاپ به اندازه 5/3 اينچ، رابط IDE و SATAهارد لپ‌تاپ‌ها به اندازه 5/2 اينچ، رابط IDE، SATA و SCSI

هارد سرورها به اندازه 5/3 اينچ، رابط SATA و SCSIهر رابط ويژگي‌هاي خاص خود را دارد؛ براي مثال رابط SATA سرعت انتقال داده بيشتر از IDE و كمتر از SCSIدارد و نسبتا كم‌هزينه‌تر است. از SCSI بيشتر در سرور‌ها استفاده مي‌شود و براي ذخيره‌سازي داده‌هاي بسيار بزرگ كاربرد دارد. اين نوع از سرعت بيشتري نيز بهره مي‌برد، ولي هزينه بالاتري دارد.