آیا شما هم جزو افرادی هستید که برای بردن اتومبیلتان به کارواش زمان کافی ندارید؟ یا از آن افراد پرمشغلهای که مدیریت انجام تمام کارهای عقبافتادهی خانه از جمله تعمیر سشوار، اتو و نظافت خانه با خودتان است و حتی در تعطیلات آخر هفته هم فرصت نمیکنید به کارهای عقبافتادهی منزل و محل کار خود برسید؟
تصور کنید که به فصل امتحانات نزدیک میشوید و مدتها درصدد یافتن معلم خصوصی خوبی برای فرزندتان بودهاید؛ اما حتی فرصت جستجو برای یافتن دبیر کارآزمودهای را ندارید. یا اینکه شما هم مثل بسیاری از افراد، قصد دارید قبل از نزدیکشدن به عید نوروز، دکوراسیون منزلتان را تغییر دهید؛ اما با همان مسألهی تکراری یعنی نداشتن وقت کافی مواجه هستید و انبوهی کار بر سرتان ریخته است.
یکی از روشهای خوب در مدیریت زمان، سپردن کارها به افراد کاردان است. اگر بهصورت متمرکز به فعالیت اصلی و شغلی خود بپردازید و در عوض، انجام برخی از کارها و برنامهها را به افرادی توانمند و قابل اعتماد بسپارید، بیشک نه تنها ضرر نمیکنید، بلکه بعد از مدتی متوجه میشوید که میتوانید با آرامش خاطر بیشتری به تمام کارها و برنامههایتان برسید. شما فقط برنامهریزی میکنید و کار را به فردی کاردان میسپارید؛ سپس. با ذهنی آسوده به کارهای اصلی خود میرسید.
سامانهی خدمات آنلاین پالسین، با ارائهی بیش از ۲۵۰ سرویس مختلف میتواند آرامش بیشتری را برای شما به ارمغان بیاورد و پاسخگوی تمام نیازهای شما باشد. خدمات پالسین بسیار متنوع است و تقریبا میتواند همه نیازهای شما را برآورده کند. شما میتوانید از کارهای معمول و خدماتی همچون نظافت منزل و محل کار، تا تدریس خصوصی فرزندتان را به پالسین بسپارید. پالسین، زبدهترین و متخصصینترین افراد را در هر زمینهای گرد هم آورده تا بهترین خدمات را در سریعترین زمان ممکن و با قیمتی مناسب در اختیار شما قرار دهد.
لازم نیست برای هر کار کوچک و بزرگی، ذهن خود را درگیر کنید. اگر گوشی هوشمند یا سیستم کامپیوتری شما نیاز به تعمیر دارد؛ یا حتی اتومبیلتان باید به کارواش برود و فرزندتان نیاز به چند جلسه آموزش تدریس خصوصی دارد؛ به پالسین سری بزنید و درخواست خود را ثبت کنید. تنها باید فهرست کارهایتان را استخراج کنید و کارها را به پالسین بسپارید.
در اصل، پالسین، بازار آنلاین خدمات خانگی است. تمامی متخصصین پالسین از فیلترهای مختلف عبور کردهاند و آزمودهشده هستند. بهراحتی میتوانید بیش از ۲۵۰ سرویس را بهصورت آنلاین دریافت کنید. متخصصین همکار پالسین میتوانند تمام نیازهای فنی در حوزهی تعمیرات، نظافت، آموزش و تدریس خصوصی، قالیشویی، کارواش در محل، نظافت راهپله، قالیشویی و شستشوی پرده، نظافت منزل و خانهتکانی و پذیرایی را پوشش دهند. در عین حال بخشی از سرویسهای آنلاین پالسین شامل نیازهای تخصصی تعمیرات منزل از جمله لولهکشی، برقکشی، تعمیر لوازم برقی، تعمیر لوازم گازسوز، تعمیر کولر گازی و غیره است.
پالسین خدمات مرتبط با دکوراسیون داخلی و رنگآمیزی، نصب کمد دیواری، تعمیر مبلمان و حتی ساخت کابینت را نیز پوشش میدهد. همچنین پالسین امکان ارائهی خدمات در بخشهای مختلف آموزش را نیز دارد. فقط کافی است به بخش مربوطه مراجعه کنید و خیلی راحت سفارش خود را ثبت کنید.
معرفی خدمات پالسین
با مراجعه به وبسایت پالسین و نصب اپلیکیشن آن متوجه میشوید که خدمات پالسین در هشت بخش مختلف طبقهبندی شده است که عبارتند از:
- لوازم منزل و اداری
- هنر و سرگرمی
- عمرانی
- دکوراسیون
- تأسیسات
- امور رفاهی و درمانی
- خودرو
- خدمات آموزشی و اداری
هر بخش دارای زیربخشهای مختلفی است. مثلاً در بخش لوازم منزل و اداری شما میتوانید تمامی خدمات مربوط به لوازم خانگی مختلف از گوشی هوشمند گرفته تا تردمیل را به پالسین بسپارید. در قسمت هنر و سرگرمی، کاربران پالسین میتوانند آموزشهای مختلف فیلمبرداری، موسیقی، نقاشی، خوشنویسی و عکاسی را از طریق مدرسان زبدهی پالسین آموزش ببینند. همچنین آموزش خیاطی، موسیقی، عکاسی و حتی انواع تفریحات برای کودکان نیز در پالسین ارائه میشود.
یکی از بخشهای جذاب پالسین بخش عمرانی آن است، تمام خدمات عمرانی از گچکاری گرفته تا آسفالت و قیرگونی و زدن نرده و حفاظ توسط پالسین پوشش داده میشود. تنوع خدمات این بخش بسیار زیاد است و بیشک هر خانه و یا محل کاری روزی به یکی از این خدمات نیاز پیدا میکند. معمولاً در خدمات عمرانی با مشکلات جدی مواجه هستیم. یافتن فردی ماهر و البته قابل اعتماد گاهی بسیار وقتگیر است. پالسین نه تنها افراد زبده را به شما معرفی میکند؛ بلکه میتوانید خدمات را با بهترین هزینه دریافت کنید.
چرا پالسین؟
گاهی اوقات باید به یک سری از کارها و برنامهها برسیم ولی زمان نداریم. در چنین مواقعی پالسین میتواند بسیار مفید باشد. با چند کلیک ساده، خدمات و سرویسهای مورد نظرتان را دریافت میکنید. پالسین، ویژگیهای منحصربهفردی دارد که استفاده از خدمات آنلاین را برای شما جذابتر و مقرونبهصرفه میکند. استفاده از پالسین هم مطمئن است و هم ساده. برخی از ویژگیهای خوب پالسین عبارتند از:
- دسترسی آسان: اگر پالسین را روی گوشی هوشمند خود نصب کرده باشید، بهراحتی و در هر جایی میتوانید از خدمات آن استفاده کنید.
- قیمت مناسب و مقرونبهصرفه: پالسین در تلاش است تا تمامی خدمات خود را در مناسبترین قیمتها در اختیار کاربران قرار دهد.
- استفاده از خدمات افراد حرفهای و متخصص: پالسین افراد حرفهای را استخدام میکند، در نتیجه شما از افرادی زبده و کارآزموده سرویس میگیرید.
اگر از کار متخصصین پالسین رضایت نداشته باشید؛ وجه به شما عودت میشود. علاوه بر این، پالسین جشنوارههای مختلف تخفیف هم برگزار میکند. اگر همین الان پالسین را نصب کنید، میتوانید علاوه بر ۱۰ هزار تومان تخفیف، درپالسینلند از ۲۵ درصد تخفیف خدمات استفاده کنید.
پس اگر شما هم جزو افرادی هستید که با کمبود وقت مواجه هستید؛ پالسین را امتحان کنید. در حال حاضر کاربران سیستمعامل اندروید میتوانند نسخهی اندرویدی این اپلیکیشن را نصب کنند. بهزودی کاربران سیستم عامل iOS و کاربران تحت وب نیز میتوانند از خدمات پالسین استفاده کنند.
احتمال میرود که گونههای اولیهی زیستی روی زمین با استفاده از یک مولکول ارغوانیرنگ به نام رتینال، قادر به تولید انرژی متابولیک از نور خورشید بوده باشند؛ مولکولی که احتمالاً در دورهای پیش از تکامل کلروفیل و فتوسنتز وجود داشته است. اگر رتینال در دیگر نقاط جهان نیز تکامل یافته باشد، میتواند یک امضای زیستی متمایز ایجاد کند؛ چرا که نور سبز را به همان شکلی جذب خواهد کرد که پوشش گیاهی روی زمین، نورهای قرمز و آبی را جذب میکند.
اتمسفر زمین همیشه حاوی این مقدار قابلتوجه از اکسیژن نبوده است. در دو میلیارد سال اول از تاریخ سیارهی ما، اتمسفر زمین غنی از دیاکسید کربن و متان بود؛ اما حدود ۲/۴ میلیارد سال پیش، یک تغییر رخ داد: رویداد بزرگ اکسیژنزایی که غلظت اکسیژن آزاد در اتمسفر ما را بهطرز چشمگیری افزایش داد. علت این پدیده، سیانوباکتریها بودند. این موجودات میتوانند فتوسنتز کنند؛ یا بهعبارتی نور خورشید و دیاکسید کربن را جذب کرده و از طریق مادهی سبز رنگی بهنام کلروفیل، آن را به قند (سوخت اصلی فرایندهای حیات) و اکسیژن (بهعنوان محصول جانبی) تبدیل میکنند.
گونههای زیستی فتوسنتزکننده در ۳/۵ میلیارد سال پیش، یعنی زمانی قبل از رویداد بزرگ اکسیژنزایی نیز وجود داشتهاند. اما پدیدههای دیگری مانند مکانیسمهای زمینشناسی که قادر به حذف اکسیژن از اتمسفر بودند، روند اکسیژنزایی را به تعویق انداختند. با این حال، منشأ و نحوهی تکامل فوتوسنتز بهوسیلهی کلروفیل، همچنان ناشناخته باقی ماند. شیلادیتیا دسسرما، استاد زیستشناسی مولکولی در دانشگاه مریلند به همراه دکتر ادوارد شوایترمن، اخترزیستشناس از دانشگاه کالیفرنیا در ریورساید، این ایده را مطرح کردهاند که رتینال پیش از پیدایش کلروفیل وجود داشته است و این دو رنگدانه درصدد جذب نور خورشید در طولموجهای مکمل بودهاند.
دسسرما میگوید:
متابولیسمهای نورپرود بر پایهی رتینال، هنوز در سراسر جهان (بهخصوص در اقیانوسها) رایج هستند و یکی از مهمترین فرآیندهای زیستانرژی روی کرهی زمین محسوب میشوند.
جذب نور
کلروفیل، نور را در طولموجهای ۴۶۵ و ۶۶۵ نانومتر جذب میکند. به همین دلیل است که برگها سبز به نظر میرسند؛ زیرا آنها نور سبز را بهجای جذب کردن، منعکس میکنند؛ با این حال، بیشترین مقادیر در طیف نور خورشید، حدود ۵۵۰ نانومتر است که شامل نور زرد و سبز میشود.
تعدادی از پروتئینها که نور خورشید را جذب میکنند شامل یک مولکول رتینال هستند؛ از جمله یک پروتئین با نام bacteriorhodopsin که طولموجهایی با حداکثر طولموج ۵۶۸ نانومتر (نزدیک به حداکثر طولموج نور خورشید) را جذب میکنند. این طولموج بیشتر در محدودهای است که کلروفیل قادر به جذب آن نیست. دسسرما میگوید که این دقیقاً همان چیزی است که باعث شد ما فکر کنیم که این دو رنگدانه (رتینال و کلروفیل) ممکن است در همکاری باهم فعالیت کنند. رتینال مولکولی سادهتر است؛ از این جهت، احتمالاً زودتر از کلروفیل پدید آمده است. پس از آن، با پدید آمدن کلروفیل (که در تبدیل نور خورشید به انرژی متابولیک کارآمدتر است)، این دو با همکاری یکدیگر، بخشهای مختلف از طیف نور را جذب و تبدیل کردند.
آزمایشها نشان دادهاند که با ترکیب کردن bacteriorhodopsin با غشای وزیکول میتوان عملکرد یک سلول زیستی را شبیهسازی کرد؛ بهگونهای که انرژی حاصل از نور خورشید در سلول ذخیره شود. دسسرما میگوید که این نوآوری، نسخهای بازسازیشده از تکامل سلولهای بدوی است. اختلاف پتانسیل الکتریکی بین داخل و خارج غشا، به سلول اجازه میدهد تا انرژی تولید کند و این ممکن است یکی از مهمترین دلایل برای این باشد که چرا سلولها، واحد بنیادین زندگی محسوب میشوند.
پوشش گیاهی زمین حاوی کلروفیل است که نور قرمز و آبی را جذب میکند و نور سبز را بازتاب یا عبور میدهد؛ به همین دلیل است که برگهای درختان، سبز به نظر میرسند
لبهی سبز
از آنجا که گیاهان روی زمین نور قرمز را جذب ولی نور فروسرخ را منعکس میکنند؛ مشاهدهی گیاهان با استفاده از طیفنما نشان میدهد که کاهش چشمگیری در نور بازتابشده در طولموجهای قرمز رنگ دیده میشود؛ این کاهش ناگهانی «لبهی قرمز» نامیده میشود. کارشناسان پیشنهاد میکنند که در هنگام بررسی سیاراتی که امکان حیات در آنها وجود دارد، دانشمندان باید با کاوش طیف نور منعکسشده از سیاره، در جستجوی یک لبهی قرمز باشند؛ چرا که چنین نشانهای، دال بر وجود پوشش گیاهی بر پایهی کلروفیل یا معادل فرازمینی آن خواهد بود.
از آنجا که رتینال، نور سبز و زرد را جذب میکند و نور قرمز و آبی را بازتاب داده یا عبور میدهد؛ پس گونههای حیات بر پایهی رتینال، به رنگ ارغوانی به نظر خواهد رسید. دسسرما و شوایترمن، این مرحله از تاریخ زمین را بهعنوان «زمین ارغوانی» توصیف میکنند. از آنجا که رتینال مولکولی سادهتر نسبت به کلروفیل است؛ پس احتمال کشف آن بهعنوان گونههای حیات رایج در دیگر سیارهها بیشتر خواهد بود. بنابراین مشاهدهی یک «لبهی سبز» در طیف یک سیاره، بهطور بالقوه میتواند در حکم یک امضای زیستی برای وجود زندگی بر پایهی رتینال باشد.
شوایترمن میگوید:
این کشف در حکم یک کلید مرجع دیگر در کتابخانهی امضاهای زیستی بالقوه است که ما میتوانیم در جاهای دیگر، به دنبال آن بگردیم.
برنامهی زیستشناسی فرگشتی و فرازمینی زیستاخترشناسی ناسا، موسسهی زیستاخترشناسی ناسا (NAI) و شبکهی NExSS، حمایت از این پژوهش را به عهده داشتند. NExSS، یک شبکهی هماهنگی پژوهشی در ناسا است که توسط برنامهی زیستاخترشناسی ناسا پشتیبانی میشود. این بخش از برنامه، بین بخش علوم سیارهای (PSD) و بخش اخترفیزیک بهصورت مشترک در حال انجام است.
سامسونگ در جریان برگزاری نطق اصلی کنفرانس SDC 2018 از نسل جدید نمایشگرهای خود تحت عنوان اینفینیتی فلکس رونمایی کرد؛ این نمایشگر جدید، روی دستگاهی بهنمایش گذاشته شد که بیشتر شبیه نمونهی اولیهی گوشی تاشدنی سامسونگ (که خیلیها از آن به گلکسی Fیا گلکسی X یاد میکنند) بهنظر میرسید.
اخیرا در شایعهای به قیمت احتمالی گوشی تاشدنی Samsung دامن زده شده است که اگر صحت داشته باشد، گلکسی اف را به محصولی بسیار گرانقیمت تبدیل خواهد کرد.
تحلیلگران وبسایت کُره تایمز بهتازگی مدعی شدهاند که سری جدید گوشیهای هوشمند (گوشیهای تاشدنی) قرار است نسبت به گوشیهای امروزی گرانقیمتتر باشند؛ بر این اساس پیشبینی میشود که گوشی تاشدنی سامسونگ بدون در نظر گرفتن مبالغ مربوط به عوارض، حدودا۱٬۳۶۵ پوند قیمت داشته باشد.
کیم جنگ-یئول، مدیر بخش تحقیقات شرکت Golden Bridge Investment که منبع اصلی این ادعاها بهشمار میآید، در کنار این موارد گفته است که گوشی تاشدنی سامسونگ در حالت بازشده دارای نمایشگر ۷.۳ اینچ OLED و در حالت تاشده دارای نمایشگر ۴.۵ اینچ خواهد بود.
گفته میشود که کرهایها قصد دارند گوشی تاشدنی خود را اوایل سال ۲۰۱۹ میلادی بهصورت رسمی رونمایی کنند؛ پیشبینی میشود که فروش این گوشی، در همان زمان آغاز شود.
از آنجایی که سامسونگ طی چند وقت اخیر همواره تاریخ رونمایی از گوشی تاشدنی خود را به تاخیر انداخته است، نمیتوانیم تاریخ دقیقی را حدس بزنیم.
در مسیریابی مدرن امروزی، GPS یک ابزار حیاتی محسوب میشود، ولی این ابزار بسیار ضعیف و آسیبپذیر است؛ یک ارتباط ناموفق ماهوارهای یا یک ارسال پارازیت، بهسرعت آن را بیفایده میکند. با این وجود دانشمندان به یک راهحل بسیار اطمینانبخشتر دست یافتهاند؛ دانشمندان یک قطبنمای کوانتومی تجاری را طراحی کردهاند که میتواند بدون استفاده از جیپیاس یا هر تکنولوژی ماهوارهای دیگری، امکان مسیریابی را فراهم کند.
این دستگاه از لیزر برای خنک کردن اتمها و رساندن آنها به دمای بسیار پایین استفاده میکند؛ سپس خواص طول موج کوانتوم این اتمها را حین واکنش آنها به شتاب، اندازهگیری میکند، که نتیجه یک دستگاه با حساسیت بسیار بالا و قابلیت اطمینان بیشتر نسبت به شتابسنجهای معمولی است. درحالی که دستگاههای فعلی تا حدی میتوانند با اندازهگیری سرعت، موقعیت مکانی را تعیین کنند، اما بدون کمک از فضا بهسرعت از کار میافتند.
همانطور که در عکس بالا مشخص است، این قطبنمای کوانتومی آمادگی جایگزینی با با شتابسنج تلفن همراه را ندارد؛ این قطبنما بهدرستی برای کشتیها، قطارها و هر وسیلهی نقلیهی بزرگی که در آن انداره و انرژی مورد نیاز از عوامل اصلی نباشند، طراحی شده است. این قطبنما میتواند همگامسازی شبکههای حملونقل را حتی زمانی که GPS از بین برود نیز حفظ کند. محققان همچنین انتظار دارند که مفاهیم اساسی در این مورد به پیشبرد مطالعات علمی مانند جستجوی امواج گرانشی کمک کنند.
مدتی است که شایعاتی در مورد ادعای همکاری بین فولکس واگن وفورد برای بهدست گرفتن سهم بزرگی از بازار جهانی خودرو جریان دارد. هماکنون خودروسازان زیادی با ارائه طیف گستردهای از محصولات در بازار خودروی الکتریکی رقابت میکنند که از جمله مهمترین آنها میتوان به تسلا و نیسان اشاره کرد. ایجاد اتحاد میان فولکس واگن و فورد میتواند ترکیب بازار جهانی خودرو را به میزان زیادی تغییر دهد و از این جهت بسیاری از نگاهها به سمت مذاکرات میان دو خودروساز بزرگ اروپایی و آمریکایی است.
بر اساس گزارش رویترز، در مذاکرات کنونی که بخش بسیار کمی از آن در رسانهها منتشر شده است، بیشتر به تمرکز اصلی اتحاد فولکس واگن و فورد اشاره دارد و ماهیت اصلی مشارکت آنها فعلاً مبهم به نظر میرسد. بهگفته برخی افراد مطلع، تمرکز اصلی اتحاد این دو شرکت روی توسعه و گسترش خودروی الکتریکی و فناوری خودران قرار دارد و به نظر می رسد که بازار خودروهای تجاری و وانت پیکاپ در حاشیه مطرح میشود.
وجود میلیاردها دلار بهعنوان بودجه سرمایهگذاری مشترک فولکس واگن و فورد میتواند به معنای پتانسیل بسیار زیاد برای صرفهجویی در بخشتحقیق و توسعه و اشتراکگذاری دوجانبه فناوریها باشد. توزیع مسئولیت بین دو خودروساز بزرگ جهانی به آنها اجازه خواهد داد که مرزهای بزرگتری را با اتحاد خود فتح کنند و سود بیشتری نسبت به سرمایهگذاری انفرادی به دست بیاورند.
مقالههای مرتبط:
فولکس واگن در حال سرمایهگذاری حدود ۳۸ میلیارد دلاری در زمینه توسعه خودروی خودران، فناوریهای حملونقل پیشرفته و خودروی الکتریکی است که باید تا سال ۲۰۲۲ کاملاً به هدف خود دست یابد. بنابراین واضح است که گروه خودروسازی آلمانی با ایجاد اتحاد به دنبال آینده روشن و بهرهگیری از فناوریهای پیشرفته اشتراکی باشد. بهنظر میرسد که همکاری بین فولکس واگن و فورد نگاهی به چشمانداز آینده دارد و بیشتر در چارچوب زمانی میگنجد؛ به عبارت دیگر آنها به زمانی فکر میکنند که خودروی برقی و فناوری خودران جای خودروهای سنتی مجهز به پیشرانه احتراق داخلی را گرفتهاند.
فورد هم با سرمایهگذاری حدود ۴ میلیارد دلاری روی فناوری خودروی خودران نشان میدهد که در حال تغییر چشماندازهای خود به سمت آینده است. فورد از سال ۲۰۱۷ با یک میلیارد دلار توانست استارتاپArgo AI را که در زمینه فناوری خودران فعالیت میکند، تصاحب کند؛ اما به نظر میرسد که تصاحب استارتاپ آرگو، هنوز هم ابتدای راه دستیابی به فناوری خودران باشد.
پیش از این اتحاد رنو-نیسان-میتسوبیشی با موفقیت توانست تحولی بزرگ برای سه شرکت بزرگ خودروسازی ژاپنی و فرانسوی رقم بزند. هرچند که قبل از آن اتحاد دایملر-کرایسلر چندان موفقیتآمیز نبود، اما به نظر میرسد که بتوان با کاهش هزینه ناشی از برخی فرآیندهای داخلی نظیر طراحی و تحقیق و توسعه، سود بیشتری کسب کرد. هماکنون فولکس واگن و فورد در ابتدای راه قرار دارند و مذاکرات اولیه را دور از فضای رسانهای انجام میدهند؛ باید منتظر بمانیم و ببینیم که طی ماههای آینده مذاکرات دوجانبه این دو شرکت بزرگ خودروسازی به کجا میانجامد.
همه میدانند که بیشترین میزان شیوع آنفلوآنزا مربوط به فصل زمستان است اما پژوهشی جدید نشان میدهد که بیماریهای عفونی دیگری هم وجود دارند که دارای ویژگی فصلی بودن هستند. اوج شیوع آبلهمرغان در فصل بهار است. شیوع بیماریهایی که از طریق رابطهی جنسی منتقل میشوند، حداقل در کشور آمریکا، در فصل تابستان بیشتر و اوج شیوع ذاتالریهی باکتریایی در اواسط زمستان است. این نتایج، حاصل مطالعهای است که روی ۶۹ بیماری عفونی انجام شده و اخیرا در ژورنالPLOS Pathogens منتشر شده است. الویرا مارتینز نویسندهی مقاله میگوید که او انتظار داشته است که عفونتهای حاد از مالاریا گرفته تا فلج اطفال دارای اوج شیوع فصلی باشند. چیزی که او انتظار آن را نداشت، مشاهدهی الگوی مشابهی در بیماریهای عفونی مزمن و از جملهعفونت HIV بود. دیوید فیزمن استاد اپیدمیولوژی میگوید:
تقویم در مورد بیماریهایی که توسط پشهها ایجاد میشوند مانند ویروس نیل غربی، کاملا قابل درک است.
فیزمن در تورنتوی کانادا زندگی میکند؛ جایی که در بیشتر مواقع سال برای پشهها بسیار سرد است و اگر حشرهای نباشد، این بیماری در آنجا نمیتواند منتشر شود. فیزمن که در این پژوهش نقشی نداشته است، میگوید:
آشکار نیست که چرا مشکلات تنفسی و گوارشی دارای حالت فصلی هستند. مشخص کردن آنها بهعنوان بیماری فصلی، گام اول است اما بخش دشوار کار این است که ببینیم علت فصلی بودن آنها چیست؟
دلایل این موضوع معمولا بر اساس نوع بیماری متفاوت هستند. سندرم تنفسی خاورمیانه (MERS)، یک بیماری ویروسی خطرناک دستگاه تنفسی است که با شتر مرتبط بوده و اغلب طی فصل زایمان شترها گزارش میشود. آغازگرهای این بیماری ممکن است مرتبط با عوامل اجتماعی-اقتصادی و جغرافیایی نیز باشند. در کشورهای توسعهیافته، اوج شیوع سرخک در سال تحصیلی اتفاق میافتد؛ زمانی که کودکان در تماس نزدیک با هم قرار دارند. در مناطق در حال توسعه، چرخههای شیوع ممکن است بیشتر مرتبط با دورههای کشاورزی باشد.
چیزی که کمتر قابل درک است، این است که چرا شیوع فلج اطفال در آمریکا در اواخر تابستان بیشتر است. این موضوع باعث شد که یکبار پژوهشگران بررسی کنند که آیا این بیماری ممکن است ارتباطی با بستنی داشته باشد؟ ویروسهای مشابه از جمله، انتروویروس D68 نیز در اواخر تابستان و اوایل پاییز شایعتر هستند و این موضوع شاید بتواند توجیهکنندهی شیوع اخیر فلج اطفال شل (نوع نادری از فلج اطفال که میتواند به دنبال عفونت EV-D68 اتفاق بیفتد) باشد.
پژوهشگران دیگر هم در مورد فصلی بودن بیماریهای خاصی سخن گفتهاند اما مارتینز شاید نخستین کسی باشد که چنین مطالعهی وسیعی روی بیماریهای مختلف انجام داده و این موضوع مشترک را پیدا کرده است. مطالعات پیشین بیشتر روی یکی دو بیماری تمرکز میکردند و مارتینز میگوید که تا همین اواخر امکان جمعآوری دادههایی که امکان چنین تجزیهوتحلیلی را فراهم کنند، وجود نداشته است. پژوهش او شامل مرور مطالعات قبلی انجامشده روی ۶۹ بیماری قابل انتقال است.
النا نائومووا میگوید:
تشخیص این الگوهای بیماری میتواند به ما در مبارزه علیه آنها کمک کند.
نائومووا که در این پژوهش مشارکتی نداشته است اشاره میکند که از این تقویمهای بیماری میتوان در مورد برنامهریزی سفرها یا استفاده از تورهای رختخواب برای مقابله با پشهها استفاده کرد. مارتینز میگوید که این یافتهها در مورد طبیعت چرخهای بسیاری از بیماریها همچنین پیشنهاد میکند افرادی که دارای بیماریهای مزمن هستند، بهتر است در مواقع خاصی از سال برای اجتناب از درگیری ناگهانی با این بیماریها، چکاپهای بیشتری انجام دهند یا دوز بالاتری از دارو مصرف کنند. درک این دورههای زمانی میتواند به دانشمندان در بهبود استراتژیهای مبارزه با بیماری کمک کند. مارتینز قبل از پرداختن به بیماریهای انسانی، در مورد بیماریهای عفونی در پستانداران دریایی مطالعه کرده بود. او میگوید:
دانشمندانی که روی چنین جانورانی کار میکنند، نگران این موضوع هستند که این گونهها هنگامی که جمعیتشان در حداقل میزان سالانه است، بیشترین حساسیت به بیماریها را دارند. بر این اساس بهنظر میرسد که موثرترین زمان حمله به یک عامل بیماریزا، زمانی باشد که جمعیت آن نسبتا کم است. این چیزی است که جلوی چشم ما قرار دارد ولی اغلب آن را نادیده میگیریم.
نائوموا میگوید در مرحلهی بعد نیاز است که پژوهشگران بررسی کنند تا ببینند این تقویم چگونه در مناطق مختلف جهان تغییر میکند و اینکه که آیا تحت تاثیر تغییرات اقلیمی قرار میگیرد یا خیر. او نگران این موضوع است که تغییرات اقلیمی شاید موجب شود بیماریهایی که دارای تقویمهای مختلفی هستند به هم نزدیکتر شده و در نتیجه خطرناکتر شوند؛ درست به همان صورتی که شرایط بیمار مبتلا به عفونت HIV در تماس با مالاریا یا سل، بسیار بدتر میشود.
نتایج پژوهش جدید همچنین نشان میدهد که وابستگی انسانها به محیط طبیعی اطراف بیش از آن است که ما تصور میکنیم. حیواناتی که بیماریهای عفونی را به ما منتقل میکنند اغلب دارای نقاط شیوع و انتقال فصلی هستند، واقعیتی که احتمالا با تغییرات در سیستم ایمنی ما در تعامل است. نوعی از افسردگی که با عنوان اختلال عاطفی فصلیشناخته میشود، وقتی میزان نور در پاییز کم میشود، آغاز شده و وقتی در بهار نور افزایش مییابد، از بین میرود. چنین نوسانات خلقی ممکن است همچنین موجب آغاز تغییرات بیولوژیکی در فرد شوند که روی سیستم ایمنی او اثر بگذارند. شاید این امر یکی از دلایلی است که حتی بیماریهای مزمن نیز میتوانند بهطور برنامهریزیشده ما را تحت تاثیر قرار دهند.
الجی، تولیدکنندهی جهانی محصولات الکترونیک، بهطور رسمی عرضهی پلتفرم انحصاری بلاکچِین خود را به نام موناچِین اعلام کرد.
نام این پلتفرم از شاهکار هنری لئوناردو داوینچی، مونالیزا اقتباس شده و ترکیبی از کلمات مونا (به معنی ملکه) و چِین (نمایانگر بلاکچین) است.
اعضایی که کاربر موناچین هستند، به گسترهی وسیعی از خدماتبلاکچین دسترسی خواهند داشت تا سیستمهای کسبوکار خود را ساده و مؤثر به جریان بیندازند. پروژهی موناچین اولین بار در اواسط سال ۲۰۱۷ از طریق خبری که در آژانس خبری بیزینس کُریا (Business Korea) منتشر شد، سر زبانها افتاد. پلتفرم موناچین امکانات متعددی را که مبتنی بر بلاکچین است، در اختیار کسبوکارها قرار میدهد. با وجود اینکه امروزه سرویسهای متعددی مبتنی بر بلاکچین راهاندازی شدهاند، اما موناچین الجی را باید از جملهی بزرگترین سرویسهای مبتنی بر بلاکچین قلمداد کرد.
الجی سی اِن اِس، مسئول توسعهی موناچین
توسعهی موناچین توسط یکی از زیرمجموعههای الجی با نام LG CNSانجام میپذیرد. LG CNS سال ۱۹۸۷ میلادی فعالیت خود را آغاز کرده است. الجی سیاِناِس، از زمان آغاز به کار، در زمینهی همگامسازی شبکه، برونسپاری فرایند کسبوکار، برونسپاری فناوری اطلاعات و همگامسازی و ادغام سیستمها فعالیت داشته است.
از ماه گذشته که این تیم عضو انجمن صنعت آزاد بلاکچین (OBCIA) شد، نام این شرکت در مطبوعات بیشتر به چشم خورد. انجمن صنعت آزاد بلاکچین متشکل از بزرگترین شرکتهای دنیا نظیر غولهای کامپیوتری مایکروسافت و IBM و همچنین شرکت خودروسازیهیوندای است.
توسعه موناچین
پلتفرم موناچین بسیاری از ویژگیهای پلتفرم مبتنی بر بلاکچین کُردا را در خود گنجانده است. پلتفرم Corda خدماتی نظیر مدیریت تولید برای کسبوکارهای بومی را ارائه میدهد. ایده و پلتفرم کُردا از طریق همکاری با R3 بزرگترین کنسرسیوم مالی مبتنی بر Blockchain پیاده شده است.
الجی سیاِناس با درسهایی که از تولید کُردا آموخته بود، دست به تولید پلتفرم خانگی و انحصاری بلاکچین خود زد تا از این طریق بتواند بسیاری از مشکلات سیستمهای حملونقل کنونی ناشی از کسبوکارهای امروزی را تحت تاثیر خود قرار داده، حل کند. پلتفرم موناچین حاوی سیستمهای تأیید و احراز هویت دیجیتال، سیستمهای صدور و انتشارارز دیجیتال و پروتکلهای مدیریت زنجیرهی تأمین است.
تشخیص هویت دیجیتال (DID)
یکی از امکانات ویژه و متمایز در پلتفرم موناچین وجود پروتکل تشخیص هویت دیجیتال یا DID است. پروتکل DID این امکان را در اختیار کاربران قرار میدهد تا با استفاده از هویت دیجیتالی خود، اقدام به ارسال پول به دیگران کرده یا قبوض خود را با استفاده از گجت دیجیتالی خود پرداخت کنند.
وقتی معاملات از طریق پلتفرمهای مالی سنتی صورت میگیرد، هویتهای دیجیتال الزامی میشوند. این پلتفرمها به شدت پایبند به خطمشی شناخت مشتری و دستورالعملهای ضدپولشویی هستند. کاربران باید قبل از دسترسی به این پلتفرمها هویت اصلی خود را احراز کنند.
این پلتفرمهای ایمن تعداد رو به افزایشی از رمزها یا توکنهای امنیتی موجود در بازار را شامل میشوند. رمزها یا توکنهای امنیتی از همان قوانین شناخت مشتری و ضدپولشویی در پروتکل خود بهره میبرند. قراردادهای هوشمند یا Smart Contract قبل از تراکنش، نیاز به احراز و تأیید هویت دارند. شرکت الجی سیاناس به کاربران موناچین توانایی بهرهمندی از این خدمات را بدون نیاز به سیستمهای اضافی دیگر میدهد.
اطلاعات بیومتریک
پروتکل DID از اطلاعات بیومتریک پیشرفته برای پیشگیری از دسترسی تأییدنشده به اطلاعات کاربران استفاده میکند. سیستمهای بیومتریک از حسگرهای خاصی برای اعتبارسنجی هویت هر کاربر از طریق صفات فردی منحصر به هر شخص بهره میبرد. اثر انگشت یا عنبیه دو نمونهی بارز از مواردی هستند که اسکنرهای بیومتریک میتوانند برای اعتبارسنجی و هویت کاربران از آنها استفاده کنند.
سیستم DID موناچین با اسکن اثر انگشت، تشخیص چهره و تشخیص صدا همراه است. هک کردن این اعتباردهندهها و سیستمهای اسکنر بسیار سخت بوده و کار هر هکری نیست. زمانی که این سه سیستم درست کار کنند و مشکلی نداشته باشند، تقریباً غیرممکن است که بتوان هر سهی آنها را فریب داد.
مقالههای مرتبط:
کیف پول
از دیگر امکانات منحصربهفردی که پلتفرم موناچین ارائه میدهد، توانایی ایجاد کیف پول دیجیتال با دسترسی به سرویسهای مالی سنتی است. کسبوکارهای علاقهمند به پذیرش ارزهای دیجیتال نیاز به کیف پول برای انجام این کار دارند. بیشتر پلتفرمهای مبتنی بر بلاکچین در سطح سرمایهگذاری میتوانند کیف پول ارز دیجیتال ایجاد کنند، اما تعداد اندکی در میان آنها از قابلیت دسترسی به سرویسهای بانکی سنتی برخوردار هستند.
ویژگی بارزی که باعث تمایز کیف پول ارز دیجیتال موناچین در مقایسه با دیگر پلتفرم ها میشود، توانایی بهرهگیری از سیستمهای بانکی سنتی است. توسعهدهندگان این پلتفرم از طریق همکاری با چندین بانک بومی در کره جنوبی این قابلیت را در دسترس قرار دادند. وجود چنین مشارکتهایی به کسبوکارهای بومی که علاقهمند به پذیرش پرداختهای ارز دیجیتال هستند، اطمینان کافی را میدهد.
مدیریت زنجیره تأمین دیجیتال
علاوهبر این، الجی سیاناس مستقیماً از پروتکل مدیریت زنجیرهی تأمین بلاکچین در پلتفرم موناچین بهره برده است. فناوری بلاکچین برای مدیریت زنجیرهی تأمین یک فناوری کامل و بیعیبونقص است. این فناوری به کسبوکارها امکان نظارت بر سیستمهای تولید و توزیع خود را بهصورت آنی و بدون نیاز به شرکتهای غیر یا شخص ثالث میدهد.
توسعهدهندگان این پلتفرم در گفتگو با یکی از خبرگزاریهای بومی کره به نام Korea Times توضیح دادند که چطور پلتفرم موناچین ظرفیت تولید و بهرهوری را افزایش میدهد. بهگفتهی آنها، این سیستم به شرکتها امکان نظارت بر کل فرایند تولید را در لحظه میدهد. اوایل امسال، شرکت بزرگ کامپیوتری آیبیام با موفقیت چشمگیری توانست یک پلتفرم نظارت بر زنجیرهی تأمین بر پایهی بلاکچین راهاندازی کند. اکنون، اینطور بهنظر میرسد که الجی نیز میخواهد وارد این بخش تجاری سودآور شود.
خدمات ارز دیجیتال
هدف موناچین ارائهی خدمات ارز دیجیتال به کشور بزرگ کره جنوبی است. برای نیل به این مقصود، موناچین تعدادی قابلیت دیگر را در خود گنجانده که مورد پسند دولت کره جنوبی قرار گیرد. کاربران میتوانند ارزهای محلی صادر کنند و پرداختهای امن و راحتی را با استفاده از این سیستم انجام دهند. این سرویسها قادرند با کاهش هزینههای اجرایی و برنامههای خدماتی بسیاری از نگرانیها و مشکلات دولت کره جنوبی را تسهیل و برطرف کنند.
مرکز مالی الجی سیاناس
افزون بر این، الجی سیاناس یک مرکز مالی دیجیتال را در ماه ژوئیه تأسیس کرده است. این مرکز به کارشناسان فینتک (FinTech) در تلاقی تلاشهایشان کمک شایانی میکند. تجربه بلاکچین الجی سیاناس همچنان توسعه و رشد پیدا خواهد کرد و انتظار میرود مرکز اقتصادی آنها تا پایان امسال تقریباً ۲۰۰ نفر پرسنل داشته باشد.
الجی CNS تحقیقات خود را در زمینه خدمات مالی آینده شامل ادغام هوش مصنوعی و روباتیک ادامه خواهد داد. این شرکت چهار هدف اصلی را دنبال میکند:
- پیشگام بودن در استفاده از جدیدترین فناوریها
- پایهریزی زیرساختهای دیجیتال با مرکزیت سیستمهای ذخیرهسازی ابری و کلان داده
- بهرهگیری بیشتر از بلاکچین
- حمایت از سیستمهای مالی موجود
شرکتهای بزرگ الکترونیک در حال ورود به بلاکچین
الجی تنها شرکتی نیست که آرزوهای بزرگی در زمینهی بلاکچین در سر دارد. در ماه آوریل، سامسونگ، از جملهی غولهای فناوری در کشور کره، پلتفرم بلاکچین Nexledger را عرضه کرد. پیشبینی میشود این پلتفرم در سال آینده در لجستیک صادرات سامسونگ بهکار رود.
الجی: آماده برای فردا
کره جنوبی همچنان بستر مناسبی برای فعالیتهای ارز دیجیتال در منطقه خواهد بود. حرکت جدید الجی بدون شک در جامعه ارز دیجیتال باعث شگفتی خواهد بود. توسعهدهندگان امیدوارند به محض نتیجه گرفتن از تلاشهایشان در بازارهای کره جنوبی بتوانند این پروژه را توسعه دهند.
انجمن شفافیت بلاک چین آمار خود را در مورد بزرگترین صرافیهای ارز دیجیتال بهروزرسانی کرد. در فهرست جدید، باز هم صرافی Binance در رتبهی اول از لحاظ حجم تبادلات و تعداد کاربران روزانه قرار دارد. این صرافی در هر ۲۴ ساعت، حجم تبادلی با ارزش یک میلیارد دلار ثبت میکند.
آمار کاربران روزانهی صرافی بایننس، بیش از ۱۶۰ هزار نفر گزارش میشود. این صرافی، بهراحتی رقیب اصلی خود یعنی OKEx را در معیارهای متعدد از جمله تعداد کاربران فعال، حجم تبادل، حجم تبادل موبایل، بازدیدکنندههای وبسایت و حجم استفاده از API، پشت سر گذاشته است. در مقابل، صرافی OKEx حجم تبادل روزانهی ۷۰۰ میلیون دلاری و ۳۰ هزار کاربر فعال دارد.
در دو سال اخیر، با افزایش تمایل به توکنهای رمزنگاریشده یا ICO، بحثهای متعددی در مورد شفافیت عملکرد صرافیهای ارز دیجیتال و نحوهی کسب درآمد آنها مطرح شد. یکی از بحثها، عدم شفافیت در هزینهی ثبت توکن یا ارز دیجیتال در صرافی و دیگری، حجم بالایی بود که برای توکنهایی با ارزش بازار پایین لحاظ میشد.
بایننس برای شفافیت هرچه بیشتر در این زمینه، از ماه گذشتهی میلادی روشی جالب توجه را در پیش گرفت. آنها از این به بعد، تمامی هزینههای کارمزدی دریافتشده بهخاطر ثبت توکن در صرافی خود را به سازمانهای غیرانتفاعی میبخشند. این حرکت Binance، پتانسیلهای بالای شفافیت و تأثیرگذاری ارزهای رمزنگاریشده و اکوسیستم آنها برای پرداخت کمکهزینه به سازمانهای غیرانتفاعی و حرکتهای مردمی را نشان میدهد.
در مقابل حرکتهای مثبت بایننس، برنامههای بحثبرانگیز در صرافیهای دیگر هنوز ادامه دارد. طبق گزارش انجمن شفافیت بلاکچین، بسیاری از این صرافیها، به بنیانگذاران ارزهای دیجیتال مختلف پیشنهادهایی ارائه میکنند تا حجم تبادل سکههای با ارزش بازار پایین را افزایش دهند. با این کار، در وبسایتهای نشاندهندهی ارزش بازار مانند CoinMarketCap، همهمهی خبری پیرامون این سکهها افزایش خواهد یافت. لازم به ذکر است پیشنهادات صرافیها به بنیانگذاران ارزها نیز عمدتا وسوسهانگیز گزارش میشود.
تیم تحقیقاتی انجمن شفافسازی در مورد نتایج تحقیقات خود نوشت:
ما در تحقیقات خود صرافیهایی پیدا کردیم که بنیانگذاران سکههای با ارزش بازار پایین را هدف خود قرار داده بودند. آنها به این ارزها پیشنهاد اضافه کردن توکن میدادند تا حجم تبادلها بهصورت نمایی در وبسایت CoinMarketCap افزایش پیدا کند. در نتیجه، کاربران صرافیهای دیگر (با حجم پایین ولی واقعی) به این صرافی جدید جذب میشدند.
صرافیهای متخلف برای افزایش حجم تبادلها، هزینههای بالایی نیز برای کارمزد خود طلب میکردند. این هزینهها از ۵ تا ۶۰ بیتکوین متغیر بود.
بههرحال در نتیجهی اقدامات موسسههایی همچون بایننس و صرافی کرهای Gopax در قانونیتر کردن تجارت ارزهای دیجیتال، احتمال کاهش این قبیل فعالیتهای مجرمانه وجود دارد. گزارش اخیر نشان داد که بسیاری از صرافیهای برتر ارز دیجیتال، از همین روشهای تقلبی برای افزایش حجم تبادلهای خود استفاده میکنند. بسیاری از آنها ۸۰ تا ۹۰ درصد از ترافیک خود را از سایت CoinMarketCap دریافت میکنند.
در ادامهی گزارش، اشارهای به افزایش صرافیهای کشور کرهی جنوبی نیز میشود. در دو سال گذشته، صرافیهای بایننس، OKEx و Huobi جایگاه خود را تا حدی بهعنوان برترینهای جهان تثبیت کردهاند. در این مدت، دوصرافی کرهای Bithumb و Upbit نیز به جمع ۱۰ صرافی برتر راه یافتهاند. دلیل افزایش محبوبیت این صرافیها نیز تمایل بیشتر کرهایها برای خرید بیتکوین با ارز رایج کشور یعنی وون بوده است.
علاوه بر افزایش تمایل مردم کرهی جنوبی، قوانین این کشور نیز باعث رشد صرافیهای آنها شد. مدیر کمیسیون خدمات مالی این کشور اخیرا اعلام کرد که بانکها اجازهی تبادل پول با صرافیهای ارز دیجیتال را دارند.
لینداز گدز از پایگاه BBC در گزارش خود به یکی از موارد عجیب پیرامون درمان افسردگی با بیدار نگه داشتن فرد در بیمارستان پرداخته است. در این مقاله به گزارش او و شرح حال ارائهشده در آن در مورد وضعیت بیمار مورد بررسی و نتایج درمانی نهایی خواهیم پرداخت.
اولین نشانه از اینکه چیزی در حال تغییر است، در دستهای آنجلینا دیده میشود. در حالی که او با پرستار به زبان ایتالیایی حرف میزند، دستانش را به حرکت در میآورد و انگشتانش را در هوا میچرخاند. با گذشت دقایقی آنجلینا پرانرژیتر میشود و من میتوانم نوعی احساس شور و زندگی را در صدایش تشخیص دهم، چیزی که مطمئن هستم قبل از آن در او دیده نمیشد. خطوط پیشانی او کمی صاف شده است و چین و چروک اطراف لب و پوست تیره اطراف چشم او حاکی از حالات روانی او دارد، حداقل تا حدی که من و مترجم میتوانیم دریابیم.
آنجلینا درست زمانی به زندگی برمیگردد که بدن من در حال خاموش شدن است. ساعت ۲ صبح است و ما در آشپزخانهی پرنور در مرکز رواندرمانی میلانس نشستهایم و در حال خوردن اسپاگتی هستیم. یک درد خفیف پشت چشمانم احساس میکنم و مدام برای چند لحظه خوابم میبرد اما آنجلینا تا ۱۷ ساعت آینده به خواب نخواهد رفت، بنابراین من خودم را باید برای یک شبنشینی طولانی آماده کنم. در همان لحظهای که من در عزم آنجلینا برای بیدار ماندن شک کردم او عینک خود را برداشت و مستقیم به من نگاه کرد و با انگشتان اشاره و شست خود پوست چروک و تیره اطراف چشمان خود را کشید و با چشمان از حدقه بیرونزده به من گفت: «Occi aperti» یعنی چشمها باز.
امشب دومین شبی است که آنجلینا عمدا خود را از خواب محروم میکند. برای شخصی که از اختلال دوقطبی رنج میبرد و دو سال گذشته را در افسردگی شدید و فلجکننده به سر برده است، شاید بیخوابی آخرین چیزی بهنظر برسد که برای سلامتی روانی او مفید باشد، اما آنجلینا و پزشکان معالج او امیدوارند که محرومیت از خواب علاج درد وی باشد.فرانچسکو بندتی که ریاست مرکز رواندرمانی و روانشناسی بالینی در بیمارستان سان رافائل در میلان را بر عهده دارد، به مدت دو دهه است که در حال انجام آزمایش و پژوهش روی روشی به نام بیدار درمانی است. در نتیجهی فعالیتهای این پژوهشگر اکنون دانشمندان در ایالات متحده، بریتانیا و کشورهای اروپایی به این روش درمانی علاقهمند شدهاند و هر کدام از آنها آزمایشها و پژوهشهای بالینی مختص خود را پیگیری میکنند. بیدار درمانی به همراه قرار گرفتن در معرض نور شدیدو مصرف لیتیوم روشی برای بهبود بیماران مبتلا به افسردگی بهخصوص بیمارانی است که به دیگر داروها و روشهای درمانی رایج برای افسردگی پاسخ نمیدهند. درواقع بیدار درمانی در زمرهی روشهای کرونوتراپی قرار میگیرد، روشهایی که در آن پزشکان سعی میکنند از طریق به فعالیت انداختن ساعت بیولوژیکی بدن، فرد بیمار را معالجه کنند.
بندتی در این مورد میگوید:
محرومیت از خواب در افراد سالم و مبتلا به افسردگی، تاثیر متضادی بر سلامتی دارد. اگر شما دارای سلامت روان باشید، کمخوابی و بیخوابی اثر بدی بر سلامتی و روحیه شما دارد؛ اما اگر افسرده باشید، بیخوابی میتواند باعث بهبود سریع در روحیه و تواناییهای ذهنی شما شود.
اما بندتی یک نکته را به حرفهایش اضافه میکند؛ اگر فرد افسرده دوباره به خواب برود و به اندازهی تمام ساعتهایی که بیدار مانده بود بخوابد، به احتمال ۹۵ درصد وضعیت روحی او دوباره رو به وخامت میگذارد.
اثر ضدافسردگی بیخوابی برای اولین بار در مقالهای در سال ۱۹۵۹ در آلمان گزارش شده بود. این مقالهی تحقیقی باعث جلب توجه یک پژوهشگر جوان به نام بورخراد فلاگ در تابینگن آلمان شد. وی در رسالهی دکترا و مطالعات بعدی خود در دههی ۱۹۷۰ میلادی به این موضوع کمتر شناختهشده پرداخت. فلاگ با بیدار نگه داشتن سیستماتیک بیماران خود در طول شب به این نتیجه رسید که بیخوابی حتی به مدت یک شب باعث از بین رفتن افسردگی بهمدت طولانی در بیماران میشود.
فرانچسکو بندتی در اوایل دههی ۹۰ میلادی و زمانی که یک روانپزشک جوان بود، به ایدهی بیدار درمانی علاقهمند شد. در آن زمان از معرفی داروی پروزاک تنها چند سال گذشته بود و انقلابی در بهبود بیماری افسردگی ایجاد کرده بود. اما تاثیر این داروها بر بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی بهندرت مورد مطالعه قرار گرفته بود. آزمایشهای سنگینی که بندتی انجام داد، این موضوع را برای او روشن کرد که داروهای ضدافسردگی تا حد زیادی بر بیماران مبتلا به افسردگی دوقطبی بیتاثیر هستند.
بیماران بندتی به روش درمانی جدید نیاز داشتند، اما استاد راهنمای اوانریکو اسمرالدی ایدهی جالبی در آستین خود داشت. اسمرالدی که قبلا مقالات متعددی در مورد بیدار درمانی خوانده بود، تصمیم گرفت این روش را روی بیماران خود امتحان کند. بندتی در این مورد میگوید:
نتایج مثبت بود. ما فهمیدیم که این روش جواب میدهد. بیمارانی که این چنین گذشتهی وحشتناکی داشتند و به داروهای ضدافسردگی جواب نمیدادند، به سرعت معالجه شدند. وظیفهی من پیدا کردن روشی برای طولانی کردن اثر استفاده از این روش بود تا افراد دوباره به دوران افسردگی برنگردند.
از این رو بندتی و همکارانش برای مطالعهی بیشتر روی روش بیدار درمانی به خواندن مقالات علمی پیرامون این موضوع روی آوردند. یک سری از مقالات آمریکایی پیشنهاد کرده بودند که مصرف لیتیوم باعث طولانی شدن تاثیر مثبت بیدار درمانی بر بیماران افسرده میشود، بنابراین بندتی و همکارانش به پژوهش دربارهی این موضوع پرداختند. آنها دریافتند که ۶۵ درصد از افرادی که بهمدت سه ماه لیتیوم مصرف کرده بودند سریعتر به بیداردرمانی پاسخ دادند و تاثیر آن نیز طولانیتر بوده است، اما این میزان برای بیمارانی که لیتیوم مصرف نکردند تنها ۱۰ درصد بود.
از آنجایی که حتی یک چرت کوتاه در شب میتواند تاثیر بیدار درمانی را از بین ببرد، بندتی و همکاران او به جستجوی روشی برای بیدار نگه داشتن بیماران برآمدند و در نهایت از روشهای درمانی پزشکی نظامی الهام گرفتند، جایی که از محیط پرنور برای بیدار و آماده نگه داشتن خلبانان استفاده میشود. این موضوع نیز باعث طولانیتر شدن تاثیر بیدار درمانی بر بیماران به همان میزان مصرف لیتیوم شد.
بندتی در این مورد میگوید:
ما تصمیم گرفتیم که این پکیج کامل را در اختیار بیماران بگذاریم، نتایج مطالعهی ما شگفتانگیز بود.
در اواخر دههی ۹۰ بندتی و همکارانش بهطور مستمر در حال مداوای بیماران افسرده بهخصوص افراد دارای اختلال دوقطبی با استفاده از سه روش کرونوتراپی بودند: محرومیت از خواب، لیتیوم و نور. محرومیت از خواب هر دو شب یک بار به مدت یک هفته اعمال میشد و قرار گرفتن در نور شدید به مدت ۳۰ دقیقه هر صبح تا ۲ هفته بیشتر ادامه مییافت. آنها از همین پروتکل تا همین امروز نیز استفاده میکنند. بندتی اضافه میکند:
ما به این موضوع بهعنوان محروم کردن بیماران از خواب نگاه نمیکنیم؛ بلکه بهعنوان روشی برای اصلاح یا بزرگ کردن چرخهی خواب و بیداری از ۲۴ ساعت به ۴۸ ساعت نگاه میکنیم. افراد هر دو شب یک بار به خواب میروند اما هر بار که به رختخواب میروند آزاد هستند تا هر چقدر که دوست دارند بخوابند.
بیمارستان سن رافائل از سال ۱۹۹۶ روش درمانی کرونوتروپی سهگانه را معرفی کرد. از آن زمان تا کنون نزدیک به هزار بیمار افسرده مبتلا به اختلال دوقطبی که بسیاری از آنها به داروهای ضدافسردگی پاسخگو نبودند در این بیمارستان تحت مداوا قرار گرفتند. نتایج نشانگر موفقیت پزشکان این بیمارستان است: طبق آخرین آمار، ۷۰ درصد افراد افسرده و دارای اختلال دوقطبی در هفتهی اول به روش کرونوتراپی سهگانه پاسخ مثبت دادند و در ۵۵ درصد از آنها آثار بهبودی تا یک ماه بعد از درمان مشاهده میشد.
۳۰ سال پیش بود که روانپزشکان برای اولین بار تشخیص دادند آنجلینا دارای اختلال دوقطبی است. این تشخیص بعد از یک دوران پراسترس در زندگی آنجلینا روی داد؛ همسر او دچار مشکلات شدید در محل کار خود شده بود و آنها نگران این بودند که پول کافی برای گذراندن زندگی و بزرگ کردن بچههای خود نخواهند داشت. آنجلینا به افسردگی شدید دچار شد و این افسردگی نزدیک به سه سال طول کشید.
او انبوهی از داروها را مصرف میکرد: داروهای ضدافسردگی، داروهای تثبیتکنندهی روحیه، داروهای ضداسترس و داروهای خوابآور. آنجلینا از مصرف این حجم از دارو ناراحت بود چون باعث میشد اینطور بهنظر بیاید که به بیماری بسیار سختی مبتلا است، با این حال او بیماری افسردگی خود را رسمیت میشناسد و برای درمان آن با پزشکان همکاری میکند.
اگر من او را سه روز پیش میدیدم به احتمال زیاد او را نمیشناختم. او نمیخواست از جای خود برخیزد و کاری انجام دهد، او موهای خود را نمیشست و آرایش نمیکرد و بوی بسیار بدی میداد و البته در مورد آیندهی خود بسیار بدبین بود. با این حال بعد از یک شب بیخوابی او احساس تازگی و پرانرژی بودن میکند؛ اما تاثیر این بیخوابی بعد از یک شب استراحت تا حد زیادی از بین رفته بود. با این حال امروز صبح آنجلینا باانگیزه بود و تصمیم گرفت قبل از ملاقات با من، به آرایشگاه برود. من از موهای او تعریف میکنم، او هم دستی به موهای موجدار و طلایی خود میکشد و از من بابت توجه به آن تشکر میکند.
راس ساعت ۳ صبح به اتاق پرنور میرویم. وارد شدن به این اتاق درست مانند این است که به وسط روز منتقل شده باشید؛ نور آفتابی بسیار روشنی که از مهتابیهای سقف اتاق روی پنج صندلی نرم تکیهدادهشده به دیوار میتابد. محیط این اتاق با سقف آبی رنگش یک نوع شبیهسازی از یک ظهر آفتابی با آسمان آبی رنگ است، اما در هر صورت تاثیر وقتگذرانی در این اتاق چشمگیر است. شما میتوانید ساعتها در صندلی راحتی اتاق لم بدهید و چشمان خود را ببندید و احساس کنید که در ساحل هستید؛ تنها چیزی که جای خالی آن احساس میشود، گرمی نور است.
مقالههای مرتبط:
وقتی من ۷ ساعت پیش با آنجلینا، با کمک یک مترجم گفتگو میکردم حالت چهرهی او خشک بود و زمانی که پاسخ میداد هیچ حرکتی در صورتش ایجاد نمیشد. اما حالا در ساعت ۳:۲۰ صبح همهچیز تغییر کرده است. او لبخند میزند و حتی شروع به صحبت کردن با من به زبان انگلیسی کرده است، در صورتی که قبلا گفته بود اصلا انگلیسی بلد نیست. نزدیک طلوع آفتاب آنجلینا با من درمورد تاریخ خانوادهی خود صحبت میکند و میگوید که قصد دارد دوباره، نوشتن درمورد تاریخ خانوادهی خود را از سر بگیرد و حتی مرا به خانهی خود در سیسیل دعوت کرد تا چند روزی را آنجا سپری کنم.
چطور ممکن است انجام کاری ساده مانند بیدار ماندن باعث بهبود سریع بیماران افسرده شود و چنین تغییری در خلقوخوی آنها ایجاد کند؟ کشف مکانیزم اثر این روش کار سادهای نیست. ما هنوز بهطور کامل طبیعت افسردگی یا عملکرد مکانیزم خواب را کشف نکردهایم. هر کدام از آنها چند ناحیهی مختلف از مغز را درگیر میکنند. اما اخیرا مطالعات جدید نتایج جالب و روشنگری را ارائه دادهاند.
فعالیت مغزی افراد سالم در طول روز و شب با فعالیت مغزی افراد افسرده هنگام خواب و بیداری تفاوت دارد. در طول روز سیگنالهای تشویق به بیداری از سوی سیستم سیرکاردین یا ساعت بیولوژيکی ۲۴ ساعته بدن به سلولها فرستاده میشود و اینگونه تصور میشود که این سیگنالها باعث میشود ما در طول روز در مقابل خوابیدن مقاومت کنیم. این سیگنالها در طول شب با سیگنالهای مشوق خواب جایگزین میشوند. سلولهای مغزی ما نیز در یک چرخه کار میکنند، بهنحوی که در طول روز و هنگام بیداری در مقابل سیگنالها و محرکها بسیار تحریکپذیر هستند؛ اما هنگام خواب این تحریکپذریری کاهش پیدا میکند. اما در افراد مبتلا به افسردگی و اختلال دوقطبی بهنظر میرسد این نوسانات کم شده یا بهطور کامل از بین میرود.
همچنین افسردگی با تغییر در ریتم ترشح هورمونها و تغییر دمای بدن نیز ارتباط دارد. هرچه بیماری شدیدتر باشد، میزان تغییر و آشفتگی در این ریتم نیز بیشتر خواهد بود. همانند سینگالهای مشوق خواب و بیداری، این ریتمها نیز توسط سیستم سیرکادین کنترل میشود. این سیستم نیز به نوبهی خود تحت کنترل پروتئینهای برهمکنشگر قرار دارد، پروتئینهایی که از ترکیب ژنهایی با نام ژنهای ساعتی ساخته شدهاند. همین ژنها باعث به کار افتادن ساعت بدن میشوند و ریتمهای طبیعی بدن را تنظیم میکنند. این ژنها باعث شروع به کار صدها فرآیند عصبی در مغز میشوند و قادرند هر کدام از این فرآیندها را به اصطلاح شروع کنند یا پایان دهند. ساعت بیولوژیکی در تکتک سلولهای بدن از جمله سلولهای مغز حضور دارد و با یک ناحیه از هیپوتالاموس مغز به نام هسته سوپرکیازماتیک که به نور واکنش نشان میدهد در ارتباط است.
استین استینگریمسون، روانپزشک بیمارستان آموزشی در گوتنبرگ سوئد میگوید:
وقتی فردی افسردگی شدید داشته باشد، بهنظر میرسد ریتم سیرکاردین آنها بدون نوسان و درواقع کاملا مسطح و بدون پستی بلندی باشد. آنها معمولا سطح بالای ملاتونین در عصر و در ساعات پیش از شب را تجربه نمیکنند و سطح هورمون کورتیزول آنها بهجای افت کردن هنگام شب، همواره بالاست.
استینگریمسون اکنون در حال رهبری یک پژوهش روی بیداردرمانی در سوئد است.
درمان افسردگی درواقع با طبیعی کردن این چرخهها صورت میگیرد. بندتی میگوید:
من فکر میکنم افسردگی یکی از تبعات کم شدن نوسانات طبیعی ریتم سیرکادین و هموتاسیزتی یا همایستایی در مغز است. وقتی ما بیماران را از خواب محروم میکنیم، درواقع این فرآیند چرخهای را احیا میکنیم.
اما این احیای چرخه چگونه روی میدهد؟ یکی از احتمالات این است که افراد به فشار خواب بیشتری نیاز دارند تا سیستم سیرکادین آنها دوباره به کار بیافتد. تصور میشود که فشار خواب یا نیاز به خوابیدن بهدلیل ترشح تدریجی آدنوزین در مغز باشد. این ماده به تدریج در طول روز ترشح میشود و در گیرندهی آدنوزین در نورونها متصل شده و در آنجا انباشت میشود و بهتدریج باعث بروز احساس خوابآلودگی در انسان میشود. داروهایی که این گیرندهها را هدف قرار میدهند تاثیر مشابهی دارند، ممکن است داروها این گیرندهها را بلاک کنند، مانند داروهای کافئیندار و باعث شوند تا ما احساس بیداری بیشتری کنیم.
برای تحقیق درمورد اینکه آیا این فرآیند باعث ایجاد تاثیر ضدافسردگی بیخوابی طولانیمدت میشود، پژوهشگران دانشگاه توفتس در ماساچوست ایالات متحده آزمایشی روی موشهای آزمایشگاهی انجام دادند. این موشهای آزمایشگاهی دارای علائمی شبیه به افسردگی بودند. پژوهشگران دوز بالایی از مواد شیمیایی که گیرندههای آدنوزین را تحریک میکنند، به موشها تزریق کردند تا تاثیر بیخوابی را در آنها شبیهسازی کند. بعد از گذشت ۱۲ ساعت موشها فعالتر شدند. میزان فعالیت موشها از طریق میزان تلاش آنها برای فرار کردن هنگامی که در آب انداخته میشوند یا از دم خود آویزان میشوند، سنجیده میشود.
ما همچنین میدانیم که محرومیت از خواب تاثیرات دیگری نیز روی مغز میگذارد. بیخوابی باعث تغییر تعادل در انتقالدهندههای عصبی در نواحی از مغز میشود که روی تنظیم خلقوخو تاثیر دارند و از این طریق باعث طبیعی شدن فعالیت نواحی مغزی مرتبط با پردازش احساست میشود و روابط بین آنها را تقویت میکند.
همانطور که بندتی و همکارانش دریافتهاند، اگر بیدار درمانی باعث راهاندازی مجدد ریتم سیرکادین بدن شود، مصرف لیتیوم و نوردرمانی باعث پایدار شدن تاثیرات آن میشود. لیتیوم سالهاست که بهعنوان یک داروی ثابتکنندهی روحیه مصرف میشود، بدون اینکه کسی دقیقا از نحوهی عملکرد آن خبر داشته باشد؛ با این حال ما میدانیم که لیتیوم بیان ژنهای پروتئین Per2 را بیشتر میکند، پروتئینی که مسئول فعالیت ساعت زیستی در سلولها است.
مقالههای مرتبط:
در تحقیقات همچنین مشخص شده است که نور روشن باعث اصلاحریتمهای هستهی سوپرکیازمتیک در مغز میشود و در نتیجه فعالیت مراکز پردازش احساسات در مغزبهطور مستقیم تقویت میشود. درواقع انجمن روانپزشکی آمریکا تاکید میکند که قرار گرفتن در معرض نور به اندازهی مصرف داروهای ضدافسردگی در معالجهی افسردگیهای غیرفصلی موثر است.
با وجود نتایج خیرهکنندهی روش بیداردرمانی در درمان افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، این روش هنوز در بسیاری از کشورها مورد اقبال قرار نگرفته است. دیوید وئاله، مشاور بنیان Maudsley NHS در لندن، در این ارتباط میگوید:
البته ممکن است درمورد گسترش استفاده از این روش منفینگر باشید، چون نمیتوانید حق انحصاری این روش را در کشورها ثبت کنید.
گفتنی است بنیاد Maudsley NHS در زمینهی روانپزشکی فعالیت دارد و سه بیمارستان در لندن را مدیریت میکند.
مسلما بندتی تا کنون هیچگونه حمایتی از سوی شرکتهای داروسازی به منظور پیشبرد پژوهشهای کرونوتراپی دریافت نکرده است. برعکس، تا همین اواخر تحقیقات او وابسته به بودجههای دولتی بوده است که طبق معمول بسیار محدود هستند. پژوهشهای او در حال حاضر توسط اتحادیهی اروپا حمایت مالی میشود. اگر این پژوهشگر برجسته مانند دیگران به انجام پژوهش برای شرکتهای بزرگ داروسازی برای تولید داروهای جدید تن میداد، احتمالا اکنون مجبور نبود در یک آپارتمان دوخوابه زندگی کند و با یک هوندا سیویک ساخت سال ۱۹۹۸ رانندگی کند.
تمایل به توسعهی روشهای درمانی دارویی باعث شده است دیگر روشهای درمانی از جمله کرونوتراپی در سایه قرار گیرند. تولید دارو برای شرکتهای داروسازی منفعت اقتصادی دارد اما روشهایی مانند بیدار درمانی شامل حق ثبت نمیشوند و سودی نصیب شرکتها نمیشود. وئاله در این مورد میگوید:
بسیاری از مردم حتی در مورد این روشها چیزی نشنیدهاند.
از طرف دیگر، پیدا کردن پلاسیبو برای شبیهسازی اثر بیخوابی یا قرار گرفتن در معرض نور شدید بسیار سخت است. گفتنی است پلاسیبو یک مادهی شبه دارو است که هیچگونه تاثیر درمانی ندارد و تنها در پژوهشهای دارویی استفاده میشود؛ در نتیجه شخص تحت آزمایش متوجه نمیشود که آیا داروی واقعی مصرف میکند یا یک قرص بیخاصیت و به این صورت تاثیر روانی افراد تحت آزمایش در پژوهشهای دارویی حذف میشود.
نبود پلاسیبو برای بیداردرمانی به این معنی است که پژوهش در ابعاد گسترده و انتخاب افراد بهصورت تصادفی ممکن نیست. بههمین علت شک و تردیدهای فراوانی نسبت به موثر بودن روش کرونوتراپی وجود دارد. جان گدس، پروفسور اپیدمولوژی روانپزشکی در دانشگاه آکسفورد میگوید:
با اینکه علاقهی زیادی وجود دارد؛ اما فکر نمیکنم در حال حاضر از روشهای کرونوتراپی بهصورت منظم در معالجهی افسردگی استفاده شود. شواهد موثر بودن این روشها باید قویتر و قانعکنندهتر باشند، همچنین دشواریهایی نیز در زمینهی عملی کردن این روشها از جمله محرومیت از خواب وجود دارد.
حتی با وجود این شرایط، علاقهی محافل علمی به فرآیندهای بنیادین کرونوتراپی در حال گسترش است. گدس در این مورد معتقد است:
در حال حاضر افزایش درک ما از بیولوژی خواب و سیستم سیرکادین باعث شده است اهداف امیدبخشی برای انجام پژوهشها و توسعهی روشهای درمانی غیردارویی بهوجود آید.
در بریتانیا، ایالات متحده، دانمارک و سوئد، روانپزشکان در حال توسعهی روشهای کرونوتراپی برای درمان افسردگی عمومی هستند. وئاله میگوید:
تحقیقاتی که تا کنون در این مورد انجام شدهاند بسیار محدود و در ابعاد کوچک بودهاند.
وئاله هماکنون مشغول بررسی عملی بودن انجام یک مطالعهی روی بیدار درمانی در بیمارستان Maudsley است. او ادامه میدهد:
ما باید ثابت کنیم که این روش عملی است و اینکه مردم میتوانند به آن اعتماد کنند.
پژوهشها تاکنون نتایج گوناگون و گاهی متضاد به دست دادهاند.کلاس مارتینی که مشغول تحقیق روی روشهای غیردارویی برای درمان افسردگی در دانشگاه کوپنهاگ دانمارک است، دو پژوهش در مورد تاثیرات محرومیت از خواب به همراه قرار گرفتن در معرض نور شدید صبحگاهی بر افسردگی منتشر کرده است. در پژوهش اول داروی ضدافسردگی دولوکستین به ۷۵ بیمار به همراه کرونوتراپی یا ورزش روزانه تجویز شده است. بعد از هفتهی اول علائم افسردگی در ۴۱ درصد از افرادی که تحت کرونوتراپی قرار گرفته بودند به نصف کاهش پیدا کرده بود، این میزان برای گروه دیگر که ورزش روزانه برای آنها تجویز شده بود تنها ۱۳ درصد بود. پس از گذشت ۲۹ هفته، ۶۲ درصد از بیماران تحت بیداردرمانی هیچگونه علائم افسردگی نداشتند؛ این میزان در گروه دیگر۳۸ درصد بوده است.
در پژوهش دوم، بیماران مبتلا به افسردگی شدید و بستری در بیمارستان که به داروهای ضدافسردگی پاسخ نداده بودند هدف مطالعه قرار گرفتند. مارتینی به این دسته از بیماران همان پکیج کرونوتراپی پیشین به اضافهی برخی داروها و روشهای رواندرمانی معمول را ارائه داد. بعد از گذشت یک هفته گروهی که تحت بیداردرمانی بودند بسیار بیشتر از افرد دیگر گروه بهبود یافتند، البته در هفتههای بعدی وضعیت گروه دیگر نیز به همان اندازه بهتر شد.
هیچکس تا کنون بهطور مستقیم روش بیدار درمانی را با داروهای ضدافسردگی مقایسه نکرده است، این موضوع درمورد نوردرمانی ولیتیمدرمانی نیز صدق میکند. اما اگر این روشها حتی در بهبودی درصد کمی از بیماران نیز موثر باشد بسیاری از مردم و روانپزشکان به سمت روشهای درمان افسردگی غیردارویی جذب خواهند شد.
جاناتان استوارت پروفسور کلینیک روانپزشکی در دانشگاه کلمبیا در نیویورک که در حال حاضر مشغول پیشبرد پژوهشی درمورد بیدار درمانی در موسسهی روانپزشکی ایالت نیویورک است، در این مورد میگوید:
من برای کسب درآمد بهتر است دارو تجویز کنم، اما استفاده از روشهای غیردارویی برای معالجه بیماران برای من جذاب است.
بر خلاف بندتی، استوارت بیماران را تنها به مدت یک شب بیدار نگه میدارد، او میگوید:
من فهمیدم که خیلی از افراد مایل نیستند سه شب در بیمارستان سپری کنند، همچنین این موضوع نیازمند منابع مالی و مراقبتهای زیادی است.
اما او بهگفتهی خودش از روشی به نام دورهی خواب جلوکشیدهشدهاستفاده میکند؛ یعنی زمانی که بیماران یک شب از خوابیدن محروم میشوند، شب بعدی که قرار است بخوابند بسیار زودتر به تختخواب میروند و درواقع بهصورت سیستماتیک زمان خواب در روز بعدی به جلو کشیده میشود. تا کنون استوارت به درمان ۲۰ بیمار با این روش پرداخته است که ۱۲ نفر از آنها به درمان پاسخ دادهاند و بسیاری از آنها در هفتهی اول بهبود یافتهاند.
این روش ممکن است بهعنوان روشی پیشگیرانه نیز استفاده شود. مطالعات اخیر پیشنهاد میکند نوجوانانی که والدینشان آنها را مجبور میکنند زودتر به خواب بروند، در مقایسه با دیگران ریسک ابتلا به افسردگی و فکر کردن به خودکشی پایینتری دارند. همانند بیداردرمانی و بیخوابی، مکانیسم اثر زود رفتن به خواب نیز کاملا مشخص نشده است؛ اما پژوهشگران فکر میکنند رابطهی نزدیکی بین خواب و چرخهی زمانی روز و شب وجود دارد.
اما روش دورهی خواب جلوکشیدهشده تا کنون بهصورت گسترده مطالعه نشده است و استوارت هم میپذیرد که این روش در همهی بیماران موثر نیست:
برای کسانی که این روش در آنها جواب میدهد، یک معجزه اتفاق میافتد؛ چون بسیار سریع بهبود مییابند. اما همانطور که پروزاک حال همهی افرادی که آن را مصرف میکنند بهتر نمیکند، این روش هم روی همه بیماران موثر نیست. مشکل من این است که اصلا نمیتوانم از پیش بگویم که این روش در چه کسانی موثر خواهد بود.
امکان ابتلا به افسردگی در همهی افراد وجود دارد؛ اما شواهد فزایندهای وجود دارد که نشان میدهد برخی ترکیبات ژنی میتواند عملکرد سیستم سیرکادین را مختل کرده و یک شخص را در مقابل افسردگی آسیبپذیرتر کند. تا کنون برخی تغییرات در ژنهای ساعتی که در افزایش خطر بروز اختلالات روحی موثر هستند، شناسایی شده است.
استرس نیز میتواند وضعیت را وخیمتر کند؛ واکنش بدن ما به استرس به ترشح هورمون کورتیزول بستگی دارد. ترشح این هورمون تحت کنترل شدید سیستم سیرکادین است، اما خود هورمون کوتیزول نیز بهطور مستقیم بر عمکلرد ساعت سیرکادین بدن تاثیر میگذارد. بنابراین اگر شما ساعت بیولوژیکی ضعیفی داشته باشید، کمی استرس اضافی میتواند سیستم روحی شما را از پرتگاه به پایین پرتاب کند.
درواقع شما میتوانید علائم افسردگی را در موشها از طریق وارد کردن استرس به آنها و درواقع قرار دادن آنها در معرض محرکهایی مانند شوکهای الکتریکی ایجاد کنید. موشهای آزمایشگاهی نمیتوانند از دست محرکها فرار کنند و پس از مدتی تلاش درمانده میشوند؛ از این رو به کل این فرآیند درماندگی یادگرفته میگویند. موشها سعی میکنند از این وضعیت پراسترس فرار کنند؛ اما پس از مدتی و وقتی که در تلاشهای خود ناکام میشوند، دست از تلاش برمیدارند و رفتارهای افسردهگونه نشان میدهند.
وقتی دیوید ولش، روانپزشک دانشگاه کالیفرنیا در سندیاگو مغزهای موشی که رفتارهای افسردهگونه از خود نشان میداد را بررسی کرد و دریافت که ریتم سیستم سیرکادین در دو قسمت مهم از نواحی مرتبط با سیستم پاداش مغز مختل شده است؛ نواحی که در بروز افسردگی نقش بسیار مهمی دارند.
مقالههای مرتبط:
اما ولش نشان داد که سیستم سیرکادین مختلشده نیز به نوبهی خود میتواند باعث بروز علائم افسردگی شود. وقتی او یکی از ژنهای ساعتی مهم در سیستم سیرکادین یک موش را حذف کرد، علائم افسردگی در آن موش نیز پدیدار شد.
بنابراین اگر ریتمهای سیرکادین مختلشده، یکی از دلایل افسردگی باشد، علاوهبر درمان افسردگی چه کاری برای پیشگیری از آن میتوان انجام داد؟ آیا ممکن است بهجای محروم کردن بیماران افسرده از خواب با هدف تخفیف علائم افسردگی با قویتر کردن سیستم سیرکادین مغز، انعطافپذیری روانی افراد را بیشتر کرد و آنان را در مقابل افسردگی مقاومتر کرد؟
مارتینی اینطور فکر میکند. او در حال حاضر مشغول مطالعه روی این موضوع است که آیا تجویز یک برنامهی روزانهی منظم به بیمارانی که تازه از بیمارستان روانی مرخص شدهاند، میتواند باعث جلوگیری از بازگشت بیماری افسردگی در آنها بشود یا خیر. مارتینی میگوید:
مشکل معمولا همینجا شروع میشود. وقتی آنها مرخص میشوند، افسردگی آنها با شدت بیشتر برمیگردد.
پیتر یک مرد ۴۵ ساله و یک بهورز است که از دوران نوجوانی خود درگیر افسردگی شده است. او مانند آنجلینا و بسیاری از افراد افسرده پس از تجربهی یک دورهی پُر استرس و تغییر شدید در شرایط زندگی به افسردگی مبتلا شده است. خواهر پیتر او را بزرگ کرده بود؛ اما وقتی که پتیر تنها ۱۳ سال سن داشت خواهرش از خانه فرار کرد و او را با یک مادر بیخیال و پدری که او هم از افسردگی شدید رنج میبرد تنها گذاشت. بعد از مدتی پدر پیتر در اثر سرطان فوت میکند. این حادثه برای پیتر یک شوک شدید بود، چون پدر خانواده تا یک هفته قبل از مرگ، بیماریاش را از همه پنهان کرده بود.
بیماری پیتر باعث شده تاکنون او ۶ بار در بیمارستان بستری شود که آخرین بار در آوریل سال گذشته بوده است. او میگوید:
یک جورهایی بستری شدن در بیمارستان برای من مایهی تسکین است.
با این حال پیتر از اینکه در بیمارستان بستری شود، احساس گناه میکند؛ چون دو پسر هفت و ۹ سالهی خود را ناراحت میکند. او میگوید:
پسر کوچکترم وقتی که من در بیمارستان هستم، هر شب گریه میکند چون من در خانه نیستم تا او را قبل از خواب بغل کنم.
وقتی مارتینی موضوع پژوهش جدید خود و نیاز او به بیماران داوطلب را با پیتر در جریان گذاشت، پیتر با نهایت آمادگی با شرکت در این پژوهش موافقت کرد. ایدهی اصلی این پژوهش با نام روش درمانی تقویت سیرکادین این است که ریتم سیرکادین افراد بیمار از طریق اجرای یک برنامهی منظم برای فعالیتهایی مانند خوابیدن، بیدار شدن، تغذیه و ورزش تقویت شود. همچنین در این روش بیماران باید ساعات بیشتری را بیرون از خانه بگذرانند و خود را در معرض نور خورشید قرار دهند.
بعد از ترک بیمارستان در ماه مه، پیتر بهمدت ۴ هفته یک وسیله با خود داشت که فعالیتها و ساعات خواب او را ثبت میکرد. همچنین پیتر باید بهصورت روزانه به یک سری سوالات درمورد حالت روحی خود جواب میداد. اگر پیتر به برنامهی روزانه عمل نمیکرد، پزشک با او تماس میگرفت و دلیل آن را از پیتر میپرسید.
وقتی من با پیتر ملاقات کردم، با او درمورد هالهی دور چشمش شوخی کردم. مشخص بود که پیتر برنامهی خود را بسیار جدی گرفته بود و هر روز چند ساعت حمام آفتاب میگرفت و با توجه به اینکه ظاهرا از عینک آفتابی استفاده میکرد، دور چشم او بر خلاف دیگر قستهای صورتش برنزه نشده بود. او میخندد و میگوید:
بله من ساعتهای زیادی را در بیرون از خانه و اکثرا در پارک سپری میکنم. اگر هوا خوب باشد با بچهها به ساحل میرویم یا پیادهروی میکنیم. من سعی میکنم نور زیادی دریافت کنم تا حالم بهتر شود.
این تنها تغییراتی نیست که پیتر در زندگی خود ایجاد کرده است. او هر روز ساعت ۶ از خواب بیدار میشود و به همسرش در حاضر کردن و فرستادن بچهها به مدرسه کمک میکند و حتی اگر گرسنه نباشد سعی میکند کمی صبحانه بخورد. پیتر در طول روز سعی میکند چرت نزند و حداکثر ساعت ۱۰ شب به تختخواب برود. اگر پیتر نیمهشب از خواب بیدار شود، سعی میکند تمرین ذهنآگاهی کند؛ تکنیکی که در بیمارستان یاد گرفته است و با این تکنیک سعی میکند روی زمان حال تمرکز کند و ذهنش را از موارد دیگر خالی کند.
مارتینی دادههای بهدستآمده از وسیلهی متصل به پیتر را در رایانهی خود مشاهده میکند. دادهها تایید میکنند که ساعات خواب پیتر جلو کشیده شده و در نتیجه کیفیت خواب او بهبود یافته و نتایج آن در حالت روحی بهتر او در طول روز مشخص شده است. وضعیت روحی پیتر هنگام مرخصی از بیمارستان حدود ۶ از ۱۰ بود اما بعد از دو هفته، این رقم به ۸ یا نه رسید و اکنون بعد از گذشت چندین هفته از عمل به برنامه عدد ۱۰ بهطور مکرر در پرسشنامهی روانی او دیده میشود. در ابتدای ماه ژوئن پیتر سر کار خود برگشت و هماکنون ۳۵ ساعت در هفته کار میکند. او میگوید:
داشتن یک برنامهی روزانهی منظم بسیار به من کمک کرد.
تا به حال ۲۰ بیمار، داوطلب حضور در پژوهش مارتینی شدهاند؛ اما هدف او درمان ۱۲۰ بیمار است. مارتینی میخواهد دریابد که آیا دیگر افراد افسرده نیز مانند پیتر به روش درمانی تقویت سیرکادین پاسخ مثبت میدهند یا خیر و درواقع آیا بعد از مرخصی از بیمارستان حالت روانی آنها پایدار میماند یا خیر. اما هماکنون شواهد محکمی وجود دارد که نشان میدهد داشتن یک برنامه برای خواب به سلامت روان کمک میکند.
طبق مطالعهای که بیمارستان روانی لنسنت در سال ۲۰۱۷ انجام داد، و درواقع تا به امروز بزرگترین تحقیقی است که در مورد سلامت روانی افراد انتخابشده بهصورت تصادفی انجام شده، مشخص شد که افراد بیخواب یا کمخوابی که به مدت ۱۰ هفته از روش درمانی رفتاری برای درمان بیخوابی استفاده کردند، کمتر تجربههای توهمآلود و پارانویا داشتهاند. همچنین در این افراد نشانهای بهبود در علائم افسردگی و پریشانی مشاهده شد، دفعات تکرار کابوسهای شبانه کاهش پیدا کرد و احتمال بروز یک دورهی افسردگی یا اختلال پریشانی در هنگام انجام تحقیق در بیماران کمتر شد.
مقالههای مرتبط:
خواب خوب، برنامهی منظم روزانه ونور آفتاب: این یک فرمول ساده برای سلامت روان است که هزینهای ندارد. اما تصور کنید که این فرمول تعداد وقوع بیماری افسردگی در جمعیت یک کشور را کاهش دهد یا به بهبود سریعتر بیماران کمک کند. در این صورت نهتنها کیفیت زندگی افراد بیشماری بهبود مییابد، بلکه هزینهی سیستم بهداشتی نیز کاهش مییابد.
یک هفته بعد از مصاحبه با آنجلینا، با پزشک او تماس گرفتم تا از پیشرفت درمان آنجلینا خبر بگیرم. بندتی میگوید که علائم افسردگی بهطور کامل در آنجلینا بعد از سه دوره بیداردرمانی از بین رفته و او هماکنون به خانهی خود در سیسیل برگشته است. هفتهی بعد آنجلینا و همسرش، پنجاهمین سالگرد ازدواج خود را جشن خواهند گرفت. وقتی پرسیدم که آیا همسر آنجلینا متوجه بهبود علائم شده یا خیر؛ این جواب را دریافتم که او متوجه تغییرات ظاهری و زیباتر شدن آنجلینا شده است.
امید، چیزی است که آنجلینا نصف عمر خود را بدون آن گذرانده است. احتمالا بازگشت امید به زندگی آنجلینا و همسرش بزرگترین و طلاییترین هدیه سالگرد ازدواج آنان باشد.
حدود دو سال پیش، استودیو دایس و الکترونیک آرتز اثری را منتشر کردند که هنوز هم بسیاری از ما از تجربهاش خسته نشدهایم. بازی Battlefield 1 اولینهای بسیاری را برای سری خودش و برای بازیهای شوتر اول شخص به ارمغان آورد که به مراتب کار را برای نسخههای بعدی خود سختتر میکرد. حالا بیش از دو سال از بهترین تجربه ما از جنگ جهانی اول در قالب یک بازی ویدیویی گذشته است و الان به همان زمانی رسیدهایم که ببینیم آیا دایس میتواند حتی چیزی بهتر از بتلفیلد 1 را هم تحویل مخاطبانش بدهد یا نه. از هر سویی که بهبازی Battlefield V نگاه کنیم، علیرغم وجود راحتیهایی در به تصویر کشیدن جنگ جهانی دوم، قطعا تیم سازنده سختهای بیشتری را هم به دوش کشیده است. درست است که جنگ جهانی دوم هیجانانگیزتر، غنیتر و خونینتر از اولین برخورد ابرقدرتهای جهان بوده است، اما مشکل اینجا است که تاکنون اقتباسهای زیادی را از این جنگ تاریخی در مدیوم بازیهای ویدیویی شاهد بودهایم و آثار قوی و باشکوه هم در این زمینه کم نبودهاند، اما خب سری بتلفیلد همواره به شیوه خاص خودش جنگها را به تصویر میکشد و شاید همین امر هم باعث شود که پرداختن به جنگ جهانی دوم سختتر از دوره زمانی نسخه قبلی به نظر برسد. برای اینکه بدانیم تا چه اندازه استودیو دایس در پیاده کردن دقیق ایدههایش موفق شده، چند روز بیشتر باقی نمانده است، اما فعلا بهتر است نگاهی دوباره به تمامی ویژگیهای بازی بتلفیلد وی بیندازیم و انتظارات خود از بازی را همتراز با چیزی قرار دهیم که سازندگان وعدهاش را دادهاند.
با بازی بتلفیلد 1 بود که برای نخستین بار شاهد داستانها، کاراکترها و روایتهایی متفاوت در قالب بخش War Stories بودیم که ایده جالبی به نظر میرسید، اما در گام اول خود نتوانست آنطور که باید داستانهای غنی و جذابی را به تصویر بکشد. با این حال، در بتلفیلد وی هم این فرمول برای دومین بار به کار گرفته خواهد شد، اما این بار دایس وعده داده است که با داستانهای عمیقتر و درگیرکنندهتری روبرو هستیم و قرار نیست بخش تکنفره بازی به مانند یک حالت آموزشی برای قسمت چندنفره آن تلقی شود. تعداد داستانها در وار استوریز این بار کمتر از نسخه قبلی است و با ۵ روایت متفاوت از جنگ جهانی دوم همراه خواهیم شد که به گفته اریک هولمز، طراح ارشد این بخش، قرار است شاهد داستانهایی ناگفته و کاملا متفاوت باشیم که تاکنون در هیچ اثری مرتبط با جنگ جهانی دوم، نظیرش را ندیدهایم. در ادامه به ترتیب هر کدام از آنها را با توضیحات مختصری که دایس در موردشان ارائه کرده است، ذکر میکنیم.
Prolouge: این بخش بیشتر جنبهای آموزشی دارد که استفاده از سلاحها و وسایل نقلیه مختلف را به بازیکن یاد میدهد و در کنار این، او را با جنبههای مختلف جنگ جهانی دوم و تجربهای که در وار استوریز انتظارش را میکشد، آشنا خواهد کرد.
Nordlys: در این قسمت شما در نقش دختری نروژی قرار خواهید گرفت که در برای آزادی کشورش از دست اشغالگران و در عین حال نابودی سلاحی مرموز و خطرناک تلاش میکند، اما شاید مهمترین هدف او نجات جان مادرش از میان نیروهای اشغالگر است که بار احساسی این بخش را مراتب بیشتر میکند. به گفته هولمز، بازیکنان رفته رفته بیشتر با تاروپود کاراکتر اصلی این قسمت ارتباط برقرار خواهند کرد. گیمپلی Nordlys به گونهای طراحی شده است که شما را بیشتر به استفاده از المانهای مخفیکاری و ویژگیهای کلاس Recon تشویق میکند، اما با این حال بازیکنان قادر هستند به هر طریقی که دوست دارند دشمنان خود را از پای دربیاورند. محیطهای برفی و کوهستانی نروژ ضمن برخورداری از چشماندازهایی فوقالعاده در بازی، مراحلی با محوریت اسکی و فرار از دست دشمنان را هم برای بازیکنان فراهم میکند که تنوع بالایی را به گیمپلی Nordlys میبخشد.
Tirailleur: این قسمت از بازی در مورد سربازانی سنگالی است که توسط نیروهای فرانسوی استخدام میشوند تا برای آزادی کشوری بجنگند که حتی یک لحظه هم در آن حضور نداشتهاند. داستان Tirailleur در قالب فلشبکهایی از خاطرات یکی از سربازان سنگالی روایت میشود و گیمپلی آن نیز بیشتر بر پایه کلاس ساپورت خواهد بود.
Under No Flag: چهارمین قسمت از وار استوریز، داستان گروهی ویژه از نیروهای بریتانیا است که بدون رهبری خاصی، به مصاف دشمن میروند. این قسمت، روایتگر نیروهایی با نام SBS است که فقط افراد خاصی از سوی ارتش بریتانیا در آن عضویت دارند. کسانی که نیازی به شنیدن دستورات نداشته باشند، روی پای خود بایستند و برای آزادی و آرامش خود بجنگند. بازیکنان در Under no flag هدایت کاراکتری به نام بیلی بریجر را در اختیار میگیرند که زندگی خود را در زندانی در لندن سپری میکرد، اما با شروع جنگ تصمیم گرفته میشود تا بریجر به عنوان یکی از اعضای SBS راهی میدان نبرد شود. گیمپلی این قسمت از بازی با تمرکز روی سلاحها و ویژگیهای کلاس اسالت پایهریزی شده است.
The Last Tiger: آخرین قسمت از وار استوریز، میتواند به متفاوتترین و احتمالا جذابترین بخش حالت تکنفره بازی تبدیل شود و آن هم به لطف داستان متفاوتش است که کمتر جایی مشابهاش را دیدهایم. در این قسمت، شما در نقش فرماندهی آلمانی قرار خواهید گرفت که در آخرین روزهای جنگی به سر میبرد که کشورش نقش بازنده را ایفا میکند. با اینکه جزئیات زیادی از این قسمت منتشر نشده است، اما گیمپلی بازی با محوریت یک تانک تایگر وان از نیروی آلمان نازی خواهد بود و با توجه به پسزمینه داستانی، میتوان انتظار سکانسهایی هیجانانگیز و تلخ را در این قسمت داشت. البته باید اشاره کنم که این قسمت از بخش داستانی در زمان عرضه در دسترس نیست و از ماه دسامبر (حدود دو هفته پس از عرضه بازی) در اختیار بازیکنان قرار خواهد گرفت.
با عبور از بخش داستانی Battlefield V نوبت آن است که سراغ حالت چندنفره و تخصص اصلی سری بتلفیلد برویم که باز هم پیشرفتهای محسوسی داشته است و این بار بزرگتر و گستردهتر از قبل ظاهر خواهد شد. اول از همه باید به حالت Grand Operations اشاره کنیم که در واقع نسخه تکاملیافته حالت آپریشنز محسوب میشود. در گرند آپریشنز بازیکنان در نقشههای متنوع و وسیعی به مبارزه میپردازند و این مبارزات به مدت سه روز در داخل بازی ادامه پیدا میکند که هر روز نمایانگر یک راند کامل است. وقتی بازیکنان در قالب این بخش وارد مبارزات چندنفره میشوند، حالتهای آنلاین مختلفی را در مبارزات خود تجربه خواهند که از جمله آنها میتوان به Airborne اشاره کرد که در نسخه بتای بازی هم در دسترس قرار گرفت. نکته جدید دیگر در مورد گرند آپریشنز این است که عملکرد تیمها در شرایط آنها برای راند بعدی تاثیرگذار خواهد بود. اگر تیم شما خوب بازی کند و در روز اول برنده شود، با آغاز روز دوم، تیم حریف در شرایط سختتر و با مهمات و تعداد Spawn های کمتری وارد مبارزه میشود که به مراتب دست بالاتر را در اختیار شما قرار خواهد داد. اگر دو تیم با پایان روز اول و دوم حالتی برابر داشته باشند و روز سوم نیز به مساوی میان دو طرف ختم شود، بازی وارد روز چهارم خواهد شد که در آن هیچ نیروی کمکی زمینی و هوایی در کار نخواهد بود و بازیکنان باید تا آخرین نفرشان در قالب حالت Final Stand در برابر یکدیگر بجنگند تا بالاخره برنده نبرد مشخص شود. حالت Grand Operations در ابتدا قرار بود جزو بخشهای پس از عرضه بازی باشد، اما بعدا الکترونیک آرتز تایید کرد که اولین مرحله از این حالت فقط به فاصله چند روز پس از عرضه بازی در دسترس خواهد بود و نیازی نیست که بازیکنان زمان زیادی را برای آن منتظر بمانند.
جدا از بخش گرند آپریشنز، بازی Battlefield 5 دارای هشت حالت چندنفره خواهد بود که در کنار حالتهای پرطرفدار همیشگی، چند حالت جدید هم به چشم میخورد و در ادامه به ترتیب هر یک از آنها را بیشتر توضیح میدهیم.
Airborne: در این بخش، بازیکنان مهاجم از طریق هواپیما و به کمک چترنجات وارد نقشه مبارزه میشوند و وظیفه دارند تا برخی از تجهیزات تیم مقابل را از بین ببرند یا اینکه با بهدست آوردن مناطق تحت سلطه نیروهای دشمن، آنها را عقب برانند. این حالت به عنوان بخشی از گرند آپریشنز در بتای عمومی بازی هم در دسترس قرار گرفته بود.
Breakthrough: در این حالت نقشه به مناطق مختلفی تقسیم میشود که تیم مهاجم باید در صدد تصاحب این بخشها باشد و در مقابل تیم مدافع وظیفه خنثی کردن حملات دشمن و عقب راندن نیروهای حریف را دارد. هر چقدر که گروه حملهکننده مناطق بیشتری را فتح کند، بخشهای جدیدی در نقشه برای تصاحب ایجاد خواهد شد و تیم مدافع نیز عقبنشینی خواهد کرد.
Conquest: یکی از قدیمیترین حالتهای آنلاین سری بتلفیلد که در آن ۶۴ بازیکن در نقشهای بزرگ و با تمامی تجهیزات ممکن، برای تصاحب نقاطی مشخص شده روی نقشه تلاش میکنند و در نهایت تیمی که زودتر امتیازش تمام شود و به صفر برسد، بازنده بازی خواهد بود.
Domination: این حالت با تمرکز بیشتر روی درگیریهای نفر به نفر در محیطهای کوچکتر طراحی شده است که در آن خبری از وسایل نقلیه و تجهیزاتی از این دست نیست و بازیکنان در یک گیمپلی سریع و پربرخورد باید با یکدیگر درگیر شوند.
Final Stand: در این حالت از بازی که در واقع روز چهارم گرند آپریشنز نیز در قالب همین مد برگزار میشود، بازیکنان یک خشاب بیشتر در اختیار ندارند و گلوله اضافهای در کار نخواهد بود. همچنین هر کسی که در بازی کشته شود تا پایان راند دیپلوی نمیشود و در نتیجه هر تیمی که تمامی افراد خود را از دست بدهد، بازنده بازی لقب میگیرد. البته در این حالت، امکان گرفتن خشاب از اعضای کلاس ساپورت یا زنده شدن بعضی از همتیمیها توسط کلاس مدیک در دسترس خواهد بود، اما به طور کلی امکان مجددی برای دیپلوی شدن وجود ندارد.
Frontlines: در حالت فرانتلاینز یک مسیر در نقشه تعیین شده است که دو انتهای آن به مقر اصلی دو تیم حریف ختم میشود. در این مسیر تعدادی مکان مشخص وجود دارد که در هر زمان، یکی از نقاط فعال است و بازیکنان دو تیم باید برای تصاحب آن تلاش کنند تا به ترتیب نقاط بعدی فعال شوند و در نتیجه به مقر اصلی تیم حریف دستیابند و آن را به تصرف خود دربیاورند.
Team Deatshmatch: یکی از حالتهای محبوب و پرطرفدار سری که در آن بازیکنان باید فقط به فکر کشتن نیروهای حریف باشند و هر تیمی که تعداد Kill بیشتری داشته باشد، بالطبع امتیاز بالاتری هم خواهد داشت و برنده بازی خواهد بود.
Combined Arms: حالت کوآپ و ۴ نفره جدیدی که در آن بازیکنان باید طی مراحلی مشخص در نقشههای متنوع، ماموریتهایی را با همکاری یکدیگر انجام دهند و در برابر هوش مصنوعی بازی ایستادگی کنند. به گفته سازندگان ماموریتهای این بخش اصلا آسان نیستند و اگر بازیکنان قادر به انجامش نباشند، باید به سرعت راهی برای فرار و زنده خارج شدن از نبرد پیدا کنند. این حالت در واقع پُلی میان بخش داستانی و چندنفره بازی خواهد بود.
در نهایت، باید به حالت بتل رویال بازی با نام Firestorm هم اشاره کنیم که از ماه مارس (اواسط اسفند) در اختیار بازیکنان قرار خواهد گرفت و استودیو کرایتریون گیمز که پیشتر در ساخت سریهای Burnout و Need For Speed نقش داشته است، وظیفه توسعه این بخش را برعهده گرفته است. حالت بتل رویال Battlefield V از ۶۴ بازیکن پشتیبانی میکند که به ۴ تیم مختلف تقسیم میشوند و در نقشهای مبارزه میکنند که یک حلقه انفجاری آتشین آنها را محاصره کرده است و رفته رفته نقشه بازی را دربرمیگیرد و در این بین بازیکنان تیمهای مختلف باید برای شکست دادن یکدیگر و زنده ماندن به عنوان آخرین گروه در این نقشه تلاش کنند. در فایراستورم، امکان استفاده از وسایل نقلیه نیز فراهم خواهد بود و در کنار این، تعدادی لوکیشن مخصوص برای تصاحب کردن توسط هرکدام از ۴ تیم در نقشه وجود خواهد داشت که تصرف کردن آنها میتواند در تجهیزات و مهماتی که در اختیار تیم شما قرار میگیرد، تاثیرگذار باشد.
بازی Battlefield V در زمان عرضه شامل ۸ نقشه مختلف است که هر کدام بخشهایی از ۴ منطقه متفاوت را به تصویر میکشند. کشورهای فرانسه، هلند و نروژ، به همراه منطقه شمالی قاره آفریقا، هر کدام صاحب دو نقشه متفاوت در بازی هستند. استودیو دایس سعی کرده است تا با اعمال آبوهوای پویا به نقشههای بخش چندنفره خود بازیکنان را با چالشهای بیشتری روبرو کند و از طرفی هم با به تصویر کشیدن دقیق جزئیات مناطق جنگی، حس و حالی واقعی را به بازیکنان ارائه کند. برای مثال به گفته تیم سازنده، پُلی که در نقشه Twisted Steel قرار دارد، بزرگترین سازهای است که تاکنون در یک نسخه از سری بتلفیلد ساخته شده است. در کنار این، نقشههای روتردام در کشور هلند که به ترتیب قبل و بعد از حمله آلمانیها به این شهر را به تصویر میکشند، تلاش شده تا دقیقا به همان شکلی در سال ۱۹۴۰ قرار داشته است، بازسازی شود. علاوه بر این ۸ نقشه، در آینده مپهای بیشتری هم برای بازی منتشر میشود که یکی از آنها Panzerstorm نام دارد و با محوریت مبارزه به وسیله تانک، بازیکنان در آن وارد نبرد خواهند شد.
با اشاره به همه بخشهای مهم بازی، حالا نوبت آن است که نگاهی به کلاسهای مختلف بتلفیلد 5 و امکانات جذابی که برای شخصیسازی آنها اضافه شده است، اشاره کنیم. بازی مطابق معمول دارای ۴ کلاس اسالت، مدیک، ساپورت و ریکان خواهد بود که در کنار اینها، دو کلاس تانکر و پایلوت هم وجود دارند که به صورت عادی قابل انتخاب نیستند و برای دیپلوی شدن در قالب این کلاسها باید حتما با یک تانک یا هواپیما وارد میدان نبرد شوید. کلاسهای ساپورت و ریکان تغییرات زیادی در نوع سلاحهایشان ایجاد نشده است، اما دو کلاس مدیک و اسالت، از نظر نوع اسلحه دچار تغییراتی شدهاند. پیش از این و در Battlefield 1 سلاحهای دسته Rifle در اختیار تیم مدیک قرار داشت و تیم اسالت نیز مسلسلهای مخصوص به خود را در دست میگرفت، اما در این نسخه، مسلسلهای سبک به دسته مدیک اختصاص داده شده است و در مقابل نیز تیم اسالت سلاحهای رایفل را در اختیار دارد. در کنار این، ویژگیهای جدیدی هم به هر کلاس اضافه شده است که در گذشته نظیر آن را شاهد نبودیم.
در Battlefield V کلاسهای مختلف دارای دو نوع Combat Role هستند که بازیکنان با توجه به نحوه بازی خود میتوانند از آن استفاده کنند. کامبت رولها به نوعی نشان میدهند که تخصص شما در کلاسی که انتخاب کردهاید، بیشتر در چه زمینهای است. برای مثال کلاس ساپورت دارای دو کامبترول Engineer و Machine Gunner است که هر کدام امکانات جدیدی در اختیار شما قرار میدهند. اگر شما Engineer را انتخاب کنید، سرعتتان در تعمیر وسایل نقلیه یا بازسازی سنگرهای تخریب شده، بیشتر از هر بازیکن دیگر در هر کلاسی خواهد بود و حتی نسبت به یک ساپورت با کامبترول مختلف هم بهتر عمل خواهید کرد. در طرف مقابل، شخصی که حالت Machine Gunner را انتخاب میکند، توانایی بالایی در شناسایی دشمنان و شلیک به آنها به کمک سلاح اتوماتیک خود خواهد داشت. البته باید اشاره کنم که این کامبترولها نقشی در سلاحهای انتخابی شما ندارند. ضمنا، در آغاز بازی فقط یک کامبترول در اختیار بازیکن است و برای باز کردن گزینه بعدی، باید با کلاس موردنظر برای مدتی بازی کنید و امتیاز لازم را بهدست آورید.
دیگر ویژگیهایی که در مورد کلاسهای بازی به چشم میخورد، برخی امکانات جدیدی است که برای آنها قائل شده است. برای مثال کلاس اسالت میتواند مناطقی را که در اثر بمباران یا حمله نیروهای دشمن تخریب شدهاند، با سپرها و موارد مختلف بازسازی کند و امکان دفاع در برابر دشمنان را افزایش دهد. همچنین در این نسخه از بازی همه بازیکنان در هر کلاسی که باشند، میتوانند هماسکوادیهای خود را زنده کنند و نیازی نیست که برای این کار حتما مدیک باشید. امکان برداشتن خشاب و کمکهای اولیه که باعث افزایش سلامتی میشوند هم از امکانات جدید بازی در زمینه گیمپلی به حساب میآیند.
تغییر مهم دیگری که در زمینه سربازها و کاراکترهای شما اعمال شده است، امکانات گسترده شخصیسازی است که در نسخه بتای بازی هم به طور محدود در دسترس قرار گرفت. در Battlefield V علاوه بر اینکه شما قادر هستید سلاحهای خود را ارتقا دهید و با اضافه کردن آیتمهای مخصوص به آنها قدرت آنها را در زمینههای مختلف بالا ببرید، میتوانید از لحاظ ظاهری هم شخصیسازیهای زیادی روی کاراکتر و اسلحه خود داشته باشید. بازی دارای قسمتی به نام The Company است که در آن شما میتوانید ۴ سرباز برای ۴ کلاس مختلف انتخاب کنید و چهره، لباسها و سلاحهای هر کدام را بر اساس آیتمهای تزئیناتی و پولی که به مرور زمان در بازی بهدست میآورید، شخصیسازی کنید. بازی حتی به شکلی گستردهتر اجازه شخصیسازی وسایل نقلیه را به شما خواهد داد، اما این یکی از زمان عرضه در دسترس نخواهد بود. برای خرید آیتمهای درون بازی، سازندگان دو راه پیش روی شما میگذازند. اولی Company Coin و دومی Battlefield Currency که به ترتیب نمایانگر ارز داخل بازی و ارز دنیای واقعی هستند. Company Coin ها از طریق تجربه بازی و پیشرفت در آن بهدست میآید و شما قادر هستید از طریق آن هم آیتمهای تزئینی بخرید و هم اینکه آیتمهای ویژهای برای سلاحها یا وسایل نقلیه خود تهیه کنید. این در حالی است که پول واقعی که با نام Battlefield Currency شناخته میشود، فقط میتواند آیتمهای تزئینی و مواردی را برای شما به ارمغان بیاورد که تاثیری در گیمپلی بازی ندارند. البته به گفته دایس، فعلا استفاده از ارز واقعی در زمان انتشار در دسترس نخواهد بود و باید دید که سازندگان چه زمانی این امکان را به اثر خود میافزایند.
همانطور که کمپانی الکترونیک آرتز از همان اوایل معرفی بازی Battlefield V اشاره کرد، این بازی هیچ پرمیوم پس یا محتوای اضافی قابل خریدی نخواهد داشت و تمام محتویاتی که به بازی اضافه میشوند، بهصورت رایگان و برای دارندگان تمام نسخههای بازی منتشر خواهد شد. استودیو دایس این شیوه از ارائه محتوا را با نام Tides of War یاد میکند که تاکنون سه قسمت از این روند انتشار بستههای الحاقی مشخص شدهاند که جزئیات آن در تصویر زیر قابل مشاهده است. در اولین اپیزود از این دیالسیها، شاهد انتشار آخرین قسمت از بخش وار استوریز در کنار نقشه پانزراستورم و قابلیت شخصیسازی وسایل نقلیه خواهیم بود و در ادامه نیز طی قسمتهای دوم و سوم حالتهای بازی Combined Arms و Firestorm همراه با دو نقشه جدید به این اثر افزوده میشوند. محتویات این سه قسمت تا اواسط اسفند امسال عرضه خواهد شد و باید دید که برای پشتیبانیهای بعد از آن، استودیو دایس چه برنامهای در سر دارد.
در پایان، باید اشاره کنیم که بازی Battlefield V در تاریخ ۲۴ آبان بصورت رسمی برای پلتفرمهای پلی استیشن 4، ایکس باکس وان و کامپیوتر منتشر خواهد شد، اما پیسیبازانی که دارای اکانت Origin Access Premier هستند از ۱۸ آبان به این بازی دسترسی دارند و همچنین افرادی که اکانت اوریجین اکسس عادی یا EA Access دارند، میتوانند به مدت ۱۰ ساعت جدیدترین دستپخت استودیو دایس را تجربه کنند. تفاوت میان نسخههای مختلف بازی این بار فقط به آیتمهای درون آن خلاصه میشود و هیچ محتویات قابل بازی اضافهای از این طریق در دسترس قرار نخواهد گرفت.
.: Weblog Themes By Pichak :.