بیماریهای سرطان خون (blood cancers) روی تولید و عملکرد سلولهای خونی تاثیر میگذارند. بیشتر این سرطانها در مغز استخوان یعنی همان جایی که خون تولید میشود، آغاز میشوند. سلولهای بنیادی موجود در مغز استخوان بالغ شده و به سه نوع سلول خونی یعنی سلولهای قرمز، سلولهای سفید و پلاکتها تمایز مییابند. در بیشتر انواع سرطانهای خون، فرایند طبیعی توسعهی سلولهای خونی در اثر رشد خارج از کنترل یک نوع غیرطبیعی از سلولهای خونی دچار اختلال میشود. این سلولهای خونی غیرطبیعی یا سلولهای سرطانی مانع از این میشوند که خون بتواند بسیاری از وظایف خود مانند مبارزه با عفونتها یا پیشگیری از خونریزیهای شدید را انجام دهد.
انواع سرطان خون
لنفوم (Lymphoma)
لنفوم، سرطان سیستم لنفاوی است. بدن از سلولهایی ساخته شدهاست که وقتی آسیب میبینند یا پیر میشوند، باید جایگزین شوند. این امر با تقسیم سلولی اتفاق میافتد. بهطور معمول تقسیم سلولی به دقت کنترل میشود اما گاهی اوقات این فرایند از کنترل خارج میشود. در این حالت ممکن است سلولهای بسیار زیادی تولید شوند و سرطانی همچون لنفوم بروز کند. در وضعیت لنفوم، نوعی از سلولهای خونی که لنفوسیتها نامیده میشوند به حالت غیرطبیعی در میآیند. در این حالت این سلولها، سلولهای لنفوم نامیده میشوند. معمولا سیستم ایمنی بدن سلولهای غیرطبیعی را از بین میبرد اما سلولهای لنفوم اغلب قادرند که از سیستم ایمنی بگریزند. این بدان معناست که آنها میتوانند تقسیم شوند و به صورت کنترلنشده، رشد کنند. با گذشت زمان تعداد این سلولها آنقدر زیاد میشود که میتواند یک غده تشکیل شود. معمولترین محل این اتفاق گرههای لنفاوی است اما لنفوم در بخشهای دیگر بدن نیز میتواند رشدنش را آغاز کند. لنفوسیتها به سرتاسر بدن سفر میکنند و لنفوم میتواند از جایی که برای نخستین بار آغاز شده به جاهای دیگر بدن برود. لنفوم میتواند از طریق سیستم لنفاوی از یک گرهی لنفاوی به گرههای دیگر برود. سلولهای لنفوم همچنین میتوانند وارد جریان خون شده و از طریق جریان خون به بخشهایی نظیر مغز استخوان، کبد یا ریهها بروند. پس از آن ممکن است این سلولها به تکثیر خود ادامه دهند و باعث آلودگی یک منطقهی جدید شوند.
انواع مختلفی از لنفوم وجود دارد. نحوهی گسترش و درمان انواع مختلف لنفوم با هم تفاوت دارد. دو نوع اصلی لنفوم عبارتند از لنفوم هاجکین و لنفوم غیرهاجکین. پزشک از طریق جمعآوری مقداری از سلولهای لنفوم و بررسی آنها زیر یک میکروسکوپ میتواند نوع لنفوم را تشخیص دهد.
سیستم لنفاوی
سیستم لنفاوی بخشی از سیستم ایمنی است که از فرد در برابر عفونت و بیماری محافظت میکند. سیستم لنفاوی همچنین مایعات را از بافتهای بدن به خون بر میگرداند. سیستم لنفاوی شامل عروق لنفاوی، گرههای لنفاوی، لنفوسیتها، بافتها و اندامهای لنفاوی است. عروق لنفاوی، لولههای باریکی هستند که شبکهای را درون بدن تشکیل میدهند. مایعی به نام لنف از رگها و گرهها عبور میکند و سرانجام به جریان خون باز میگردد. در اطراف این شبکه، مجموعهای از گرههای لنفاوی وجود دارد. وقتی مایع لنف از این گرهها عبور میکند، آنها اجرام (باکتریها و ویروسها) آن را فیلتر میکنند. گرههای لنفاوی حاوی نوعی از سلولهای سفید خونی به نام لنفوسیتها هستند که با عفونت مبارزه میکنند. گرههای لنفاوی اغلب وقتی در حال مبارزه با عفونت هستند، دچار تورم میشوند. یکی از اندامهای لنفاوی تیموس است که در فرایند بالغ شدن انواعی از لنفوسیتها نقش دارد. دیگر اندامهای لنفاوی شامل طحال و لوزهها هستند که هر دو در مبارزه و فیلتر کردن اجرام بیماریزا نقش دارند. بخشهای دیگری از بافتهای لنفاوی نیز وجود دارند که در آنها لنفوسیتها و دیگر سلولهای مبارزه کننده در برابر عفونت، تجمع پیدا میکنند. این مناطق بیشتر در محلهایی دیده میشوند که بیماریها و اجرام بیماریزا احتمال بیشتری دارد که از آن مسیر وارد بدن شوند؛ برای مثال در لایهی پوششی روده، ریهها و بینی. سیستم لنفاوی بدن در شکل زیر نشان داده شدهاست.
لنفوم هاجکین (Hodgkin's lymphoma)
در حدود ۲۰ درصد کل موارد تشخیص داده شدهی لنفوم، از نوع لنفوم هاجکین هستند. این بیماری میتواند در هر سنی فرد را درگیر کند اگرچه بیشتر در میان افراد ۲۰ تا ۳۴ سال و یا بالاتر از ۷۰ سال رایج است. لنفوم هاجکین میتواند تقریبا در هر قسمتی از بدن آغاز شود اما معمولا آغاز آن از گرههای لنفاوی است. گرههای لنفاوی گردن معمولترین قسمت در این زمینه هستند. اغلب چندین بخش از گرههای لنفاوی در سرتاسر بدن درگیر میشوند. گاهی اوقات اندامهایی مانند طحال، مغز استخوان یا کبد نیز درگیر این بیماری میشوند.
انواع لنفوم هاجکین
سازمان جهانی بهداشت لنفوم هاجکین را به ۵ نوع تقسیم میکند که به چهار مورد لنفوم هاجکین کلاسیک و یه یک مورد لنفوم هاجکین غیرکلاسیک اطلاق میشود. این گروهبندیها بر اساس آن چیزی که زیر میکروسکوپ دیده میشود، است. پزشک با بررسی سلولهای لنفوم زیر میکروسکوپ میتواند نوع آن را تشخیص دهد. چهار نوع کلاسیک از این نوع لنفوم عبارتند از: ندولار اسکلروزیس (Nodular sclerosing)، لنفوم سلولهای مختلط (Mixed cellularity)، لنفوم تهی از لنفوسیتها (Lymphocyte-depleted)، لنفوم غنی از لنفوسیتها (Lymphocyte-rich). شیوهی درمان لنفومهای هاجکین کلاسیک یکسان است.
لنفوم هاجکین غیر کلاسیک (NLPHL): این بیماری نوعی کمیاب از لنفوم هاجکین است. نحوهی پیشروی و درمان این نوع لنفوم با لنفوم هاجکین کلاسیک متفاوت است. به ندرت NLPHL ممکن است به نوعی از لنفوم غیرهاجکین (NHL) تغییر یابد. اگر این وضعیت اتفاق بیفتد، درمان آن بر اساس روش درمان لنفوم غیرهاجکین خواهد بود.
تجمع سلولهای لنفوم
علایم و نشانههای لنفوم هاجکین
معمولترین نشانهی لنفوم هاجکین، وجود یک غده در محلی است که گره لنفاوی متورم شدهاست. این مشکل معمولا در ناحیهی گردن، زیر بغل یا کشاله ران اتفاق میافتد اما دیگر مناطق گرههای لنفاوی نیز ممکن است تحتتاثیر قرار بگیرند و نشانههایی در آنها بروز کند. غده معمولا دردناک نیست اما برخی افراد ممکن است احساس کنند که آن ناحیه تیر میکشد. سایر نشانهها شامل این موارد میباشند: تعریق شدید بویژه هنگام شب، درجه حرارت بالای بدن، کاهش وزن بدون علت، خستگی، سرفه و سختی تنفس، وجود خارش مداوم در سرتاسر بدن. برخی افراد هیچکدام از این نشانهها را نداشته و وقتی برای دیگر بیماریها روی آنها آزمایش انجام میشود، بیماری آنها تشخیص داده میشود. به ندرت افراد مبتلا به لنفوم هاجکین با مصرف الکل در گرههای لنفاوی آلودهی خود احساس درد میکنند.
درمان لنفوم هاجکین
درمان اصلی لنفوم هاجکین شیمیدرمانی و اشعهدرمانی است. برخی از بیماران تنها به یکی از این دو روش درمان نیاز دارند در حالیکه دیگر بیماران ممکن است به هر دو روش درمان نیاز داشته باشند. درمان به عوامل زیر بستگی دارد:
- نوع لنفوم هاجکینی که فرد به آن مبتلا است
- مرحلهی بیماری
- سن و وضعیت سلامت عمومی فرد
- بخشهایی از بدن که آلوده شدهاند
- نتایج آزمایشهای خونی بیمار
اگر فردی مبتلا به لنفوم هاجکین غیرکلاسیک باشد، ممکن است به درمان نیازی نداشته باشد. در عوض باید مراجعه مکرر به پزشک و آزمایشهای منظمی داشته باشد تا بیماری او تحت نظارت باشد. بیماری NLPHL ممکن است با استفاده از دارویی مانند ریتوکسیماب (rituximab) نیز مورد درمان قرار گیرد. گاها NHPLH میتواند به حالت بیماری لنفوم غیرهاجکین درآید. اگر این حالت اتفاق بیفتد، روش درمان نظیر بیماری لنفوم غیرهاجکین خواهد بود. اگر بیماری لنفوم برگردد یا هنوز علایمی از آن بعد از درمان وجود داشتهباشد، بیمار ممکن است نیاز به درمان بیشتری داشته باشد.
لنفوم غیرهاجکین (Non-Hodgkin lymphoma)
لنفوم غیرهاجکین سرطانی غیر متداول است که در سیستم لنفاوی اتفاق میافتد. در لنفوم غیرهاجکین لنفوسیتهای درگیر شده به شیوهای غیرطبیعی شروع به تکثیر کرده و در بخشهای خاصی از سیستم لنفاوی مانند گرههای لنفاوی تجمع پیدا میکنند. این گرههای آلودهشده، خاصیت مبارزه در برابر عفونت را از دست میدهند و بدن در برابر عفونت آسیبپذیر میشود. معمول ترین نشانهی لنفوم غیرهاجکین، تورم بدون درد گرههای لنفاوی به ویژه در ناحیهی گردن، زیر بغل و کشالهی ران است. لنفوم غیرهاجکین میتواند در هر سنی اتفاق بیفتد ولی احتمال آن با افزایش سن بیشتر میشود. بیشترین موارد این بیماری در افراد بالای ۶۵ سال تشخیص داده شدهاند. شیوع این بیماری در مردان نسبت به زنان اندکی بیشتر است. علت دقیق لنفوم غیرهاجکین مشخص نیست. اگرچه در صورت وجود شرایطی احتمال ابتلا به آن بیشتر میشود:
- داشتن سیستم ایمنی ضعیف
- استفاده از داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی
- سابقهی قرار گرفتن در معرض ویروس اپشتن بار عامل تب غدهای (مونونوکلئوز عفونی)
تنها راه تشخیص لنفوم غیرهاجکین، انجام یک بیوپسی است که طی آن نمونهای از بافت گره لنفاوی آلودهشده، برداشته و در آزمایشگاه مورد بررسی قرار میگیرد.
انواع مختلفی از لنفوم غیرهاجکین وجود دارد اما به صورت کلی در یکی از این دو گروه جای میگیرند:
- لنفوم غیرهاجکین تهاجمی که در آن سرطان به سرعت رشد میکند
- لنفوم غیرهاجکین کند رشد که در آن سرطان به آهستگی پیشرفت میکند و فرد مبتلا برای سالها هیچ نشانهای ندارد
درمانهای عمدهی لنفوم غیرهاجکین عبارتند از شیمیدرمانی، پرتودرمانی و نوعی از درمان هدفمند که درمان آنتیبادی منوکلونال نامیده میشود. بهطور کلی بیشتر موارد لنفوم غیرهاجکین قابل درمان در نظر گرفته میشوند اگرچه خطر مشکلات طولانی مدت پس از درمان نیز وجود دارد از جمله احتمال ناباروری و افزایش خطر توسعهی دیگر انواع سرطان در آینده.
لوکمی (Leukaemia)
لوکمی، سرطان سلولهای سفید خون است و شایعترین نوع سرطان در میان کودکان است. افراد مبتلا به لوکمی معمولا نسبت به حالت نرمال، تعداد بیشتری سلولهای سفید خون دارند اما گاهی هم ممکن است کمتر داشته باشند. این سلولهای لوکمیایی نسبت به سلولهای خونی سفید طبیعی دارای رفتاری متفاوت هستند.
انواع مهم لوکمی عبارتند از:
- لوکمی حاد لنفاوی (ALL)
- لوکمی حاد میلوئیدی (AML)
- لوکمی مزمن لنفاوی (CLL)
- لوکمی مزمن میلوئیدی (CML)
هر کدام از انواع لوکمی دارای ویژگیها و روشهای درمانی مختص به خود هستند.
افزایش سلولهای سفید خون در اثر بیماری لوکمی
لوکمی حاد لنفاوی (ALL)
لوکمی حاد لنفاوی نوع نادری از سرطان است. این بیماری بیشتر در کودکان و افراد دارای سن تا ۲۵ سال و نیز افراد مسنتر از ۷۵ سال دیده میشود. شیوع این بیماری در مردان اندکی بیش از زنان است. بیماری لوکمی حاد لنفاوی، سرطان سلولهای سفید خون است. بهطور طبیعی سلولهای سفید خون بهطور منظم و کنترلشده تقسیم شده و رشد میکنند. در بیماری لوکمی این فرایند از کنترل خارج میشود و سیگنالهایی که موجب توقف تولید بیاندازهی سلولهای سفید خون میشوند، نادیده گرفته میشود؛ در این حالت سلولها به کرات تقسیم شده ولی به فرم لنفوسیت طبیعی در نمیآیند. افراد مبتلا به لوکمی حاد لنفاوی، سلولهای نابالغ خونی زیادی تولید میکنند که لنفوبلاست (بلاست) نامیده میشود. از آن جایی که لنفوبلاستها به بلوغ نمیرسند، مانند سلولهای سفید طبیعی قادر به مبارزه در برابر عفونت هم نیستند. این سلولهای نابالغ مغز استخوان را پر میکنند که نتیجهی آن این است که فضای کافی برای تولید سلولهای خونی سفید، قرمز و پلاکتهای سالم وجود نخواهد داشت.
انواع لوکمی حاد لنفاوی
دانستن نوع لوکمی حاد لنفاوی به پزشک کمک میکند که روش درمان را طرحریزی کند. سازمان جهانی بهداشت لوکمی حاد لنفاوی را به انواع مختلفی تقسیمبندی میکند. دو نوع بیماری لوکمی حاد لنفاوی عبارتند از لوکمی لنفوبلاستی B و لوکمی لنفوبلاستی T. برخی از افراد مبتلا به لوکمی لنفوبلاستی B دارای کروموزوم فیلادلفیا در سلولهای لوکمیایی خود هستند.
نشانهها و علایم لوکمی لنفاوی حاد
نشانههای عمدهی لوکمی لنفاوی حاد در اثر وجود تعداد بسیار زیادی از سلولهای بلاستی در مغز استخوان و تعداد بسیار کم سلولهای طبیعی خون ایجاد میشوند. این علایم ممکن است شامل موارد زیر باشند:
- رنگ پریدگی، احساس خستگی زیاد و کم آوردن نفس که ناشی از کمبود سلولهای قرمز خون (آنمی) است
- احساس ناخوشی و بیماری و ناراحتی در گلو یا دهان
- مفاصل و استخوانهای دردناک
- داشتن عفونتهای مداوم،که ناشی از کمبود سلولهای سفید سالم خون است
- خونریزی غیرمعمول به علت وجود تعداد بسیار کم پلاکتها، ایجاد کبودی در بدن بدون علت آشکار، خونریزی شدید در دورههای عادت ماهیانه زنان، خونریزی از لثهها و خونریزی مکرر از بینی
- سردردهای مکرر
بهطور اتفاقی ممکن است لوکمی قبل از بروز نشانهها طی یک آزمایش خون معمول تشخیص دادهشود. نشانهها ممکن است خیلی سریع و طی چند هفته بروز کنند. اگر فردی هر کدام از نشانههای مذکور را داشته باشد، باید به پزشک مراجعه کند اما با این حال باید در نظر داشت که این نشانهها از علایم معمول بیماریهای دیگری به جز لوکمی نیز هستند.
لوکمی حاد میلوئیدی (AML)
لوکمی حاد میلوئیدی یکی از سرطانهای نادر است. این بیماری میتواند افراد را در هر سنی تحتتاثیر قرار دهد ولی در افراد بالای ۶۰ سال معمولتر است. لوکمی حاد میلوئیدی سرطان سلولهای سفید خون است. بهطور معمول سلولهای خونی به صورت کنترل شده در مغز استخوان تولید میشوند. در افراد دارای بیماری لوکمی حاد میلوئیدی، این فرایند از کنترل خارج شده و تعداد بسیار زیادی سلول غیرطبیعی لوکمیایی تولید میشود. این سلولهای نابالغ به سلولهای طبیعی خون تبدیل نمیشوند. در بیشتر مواردِ لوکمی حاد میلوئیدی، سلولهای لوکمیایی سلولهای سفید خونی نابالغ هستند. در انواع کمیابتر لوکمی حاد میلوئیدی، تعداد بسیار زیادی پلاکتهای نابالغ و یا سلولهای قرمز نابالغ تولید میشوند. این سلولهای نابالغ مغز استخوان را پر کرده و فضای تولید سلولهای خونی بالغ را میگیرند. این بدان معناست که مغز استخوان قادر نیست به اندازه کافی سلولهای بالغ تولید کند. برخی از سلولهای لوکمیایی وارد جریان خون شده و در سرتاسر بدن به گردش در میآیند. این سلولهای نابالغ دارای عملکرد مناسبی نیستند. این امر موجب افزایش خطر عفونت میشود. این موضوع همچنین میتواند موجب ایجاد نشانههایی نظیر آنمی و کبودی ناشی از کمبود سلولهای قرمز طبیعی خون و پلاکتها شود.
علایم و نشانههای لوکمی حاد میلوئیدی
بیشتر نشانههای لوکمی حاد میلوئیدی ناشی از اثرات سلولهای لوکمیایی در مغز استخوان است که موجب میشود مغز استخوان نتواند مقدار کافی از سلولهای طبیعی خون تولید کند.
- رنگ پریدگی و احساس خستگی شدید و کم آوردن نفس
- داشتن عفونت ها مداوم
- خونریزی غیر معمول، کبودی بدون علت آشکار، خونریزی شدید دوره عادت ماهیانه زنان، خونریزی لثه و خونریزی مکرر بینی
- لکههای ریز خونی و بثورات روی پوست
- احساس ناخوشی و بیماری و ناراحتی در گلو و دهان
- داشتن تب و تعرق
نشانههای نادر در این مورد عبارتند از:
- مفاصل و استخوانهای دردناک
- لکههای آبی-بنفش رنگ زیر سطح پوست
- تورم لثهها
- بزرگ شدن گرههای لنفاوی
گاها فرد ممکن است نشانهای نداشته باشد و طی یک آزمایش معمول خون بیماری لوکمی او تشخیص داده شود. نشانهها ممکن است طی چند هفته ظاهر شوند و اغلب فرد به سرعت احساس بیماری میکند. این نشانهها در مورد بیماریهای دیگری نیز وجود دارند ولی اگر فردی هر کدام از این نشانهها را داشت، لازم است به پزشک مراجعه کند.
لوکمی مزمن لنفاوی (CLL)
مقالههای مرتبط:
لوکمی مزمن لنفاوی رایجترین فرم لوکمی است. این بیماری در افراد مسن شایعتر است. بسیاری از بیماران مبتلا به لوکمی مزمن لنفاوی برای ماهها یا سالها نیازی به درمان ندارند اگرچه اگر این افراد دارای علایمی باشند، لازم است به سرعت تحت درمان قرار گیرند. لوکمی مزمن لنفاوی، سرطان سلولهای سفید خون است که از سلولهای بنیادی لنفوئیدی توسعه پیدا میکنند. در افراد مبتلا به لوکمی مزمن لنفاوی، مغز استخوان تعداد بسیار زیادی سلول سفید خونی غیرطبیعی میسازد که لنفوسیت نامیده میشوند. هنگام بررسی، این سلولها زیر میکروسکوپ طبیعی به نظر میرسند اما اینها کاملا بالغ نشدهاند و عملکرد طبیعی ندارند. با گذشت زمان این لنفوسیتهای غیرطبیعی، در سیستم لنفاوی تجمع پیدا میکنند و ممکن است موجب ایجاد گرههای لنفاوی متورم بزرگی شوند. این سلولهای نابالغ در مغز استخوان هم تجمع پیدا میکنند که نتیجهی آن کمبود فضا برای تولید سلولهای طبیعی خون خواهد بود.
علایم و نشانههای لوکمی مزمن لنفاوی
پیشرفت این بیماری آهسته است و بسیاری از افراد در مراحل اولیه بیماری هیچ نشانهای ندارند. این بیماری اغلب به صورت تصادفی و طی آزمایش خونی که به دلیل دیگری انجام میشود، تشخیص داده میشود؛ برای مثال قبل از یک عمل جراحی یا بخشی از معاینهی معمول سالانهی سلامتی.
نشانههای لوکمی مزمن لنفاوی میتواند شامل موارد زیر باشد:
- احساس خستگی و ناخوشی
- داشتن عفونتهای مکرر
- تورم گرههای لنفاوی گردن، زیر بغل و کشاله ران که معمولا بدون درد است
- کم آوردن نفس، خستگی و سردرد
- کبودی و خونریزی
- وجود یک غده در بخش بالایی سمت چپ شکم که یک طحال بزرگ شدهاست
- تعریق شدید شبانه
- کاهش وزن
لوکمی مزمن میلوئیدی (CML)
لوکمی مزمن میلوئیدی از انواع کمیاب سرطان است که علت عمدهی آن جابهجایی کروموزومی فیلادلفیا است. این بیماری باعث میشود بدن سلولهای سفید خونی زیادی تولید کند. این بیماری میتواند افراد را در هر سنی درگیر کند اما شیوع آن در میان افراد سالخورده بیشتر است. روند پیشرفت این بیماری معمولا آهسته است. در مورد بیشتر افراد این بیماری به خوبی قابل کنترل بوده و مبتلایان طول عمر طبیعی خواهند داشت.
کروموزوم فیلادلفیا
تمامی سلولها دارای مجموعهای از ژنها هستند که مشخص کنندهی نحوهی رفتار آنها هستند. این ژنها روی ساختارهایی به نام کروموزوم قرار گرفتهاند. بیشتر سلولهای بدن انسان حاوی ۲۳ جفت کروموزوم هستند.
ژن BCR-ABL1
با تقسیم یک سلول، سلولهای جدیدی تولید میشوند. قبل از انجام تقسیم سلول از روی تمام ژنها یک کپی برداشته میشود. وقتی در انجام این فرایند کپیبرداری چیزی اشتباه پیش برود، بیماری لوکمی مزمن میلوئیدی اتفاق میافتد. ژنی که نام آن ABL1 است و روی کروموزوم شمارهی ۹ قرار دارد، به ژنی که BCR نامیده میشود و روی کروموزوم شمارهی ۲۲ قرار دارد، میچسبد. وقتی ژن ABL1 با ژن BCR اتصال برقرار میکند، یک ترکیب ژنی جدید و غیرطبیعی به وجود میآید که به آن BCR-ABL1 گفته میشود. این ژن جدید BCR-ABL1، مادهای را می سازد که تیروزین کیناز نام دارد. مقدار زیاد این ماده موجب میشود که مغز استخوان تعداد بیش از اندازهای سلول سفید خونی تولید کند. این ماده همچنین از تبدیل این سلولها به سلولهای طبیعی خون یا مرگ این سلولها (زمانی که لازم باشد)، پیشگیری میکند. زمانی که ژن جدید BCR-ABL1 روی کروموزوم ۲۲ تشکیل میشود، شکل کروموزوم را دچار تغییر میکند و پزشک با مشاهدهی سلولهای لوکمیایی زیر میکروسکوپ میتواند آن را تشخیص دهد. بیشتر افراد مبتلا به بیماری لوکمی مزمن میلوئیدی در تمام سلول های لوکیمایی خود دارای کروموزوم فیلادلفیا هستند. کروموزوم فیلادلفیا به ارث نمیرسد. کسی با این کروموزوم زاده نمیشود بنابراین این ویژگی قابل انتقال به نسل بعدی نیست.
علایم لوکمی مزمن میلوئیدی
پیشرفت بیماری لوکمی مزمن میلوئیدی آهسته است و بسیاری از افراد در مراحل اولیه نشانهای ندارند. این بیماری هم ممکن است به صورت تصادفی طی یک آزمایش خون معمول تشخیص داده شود. اگر در مراحل اولیه نشانهای وجود داشته باشد، معمولا ملایم بوده و به تدریج پیشرفت میکند. این نشانهها نیز میتوانند با علایم بیماریهای شایعتری نظیر آنفلوآنزا اشتباه گرفته شوند.
نشانههای معمول لوکمی مزمن میلوئیدی
- احساس خستگی عمومی
- کماشتهایی و کاهش وزن
- تعریق شبانه شدید و بالا رفتن دمای بدن هنگام شب
- احساس پُری و کشیدگی در سمت چپ شکم که ناشی از تجمع سلولهای غیرطبیعی در طحال و بزرگتر شدن آن است
نشانههایی که رواج کمتری دارند
گاهی اوقات سلولهای سفید غیرطبیعی در خون و مغز استخوان تجمع پیدا میکنند. مغز استخوان ممکن است قادر به ایجاد تعداد مورد نیاز سلولهای خونی سالم نباشد. این میتواند موجب بروز نشانههای زیر شود:
- خونریزی یا کبودی: کبودی بدون هیچ علت آشکاری و خونریزی از بینی، خونریزی شدید در دورههای عادت ماهیانه زنان
- رنگ پریدگی و احساس خستگی و کم آوردن نفس
- استخوانها و مفاصل دردناک
- مشکلات بینایی و سردرد: این مورد در صورتی اتفاق میافتد که به علت وجود تعداد بسیار زیاد سلولهای سفید، خون غلیظ شود.
قرار گرفتن در معرض سطوح بسیار بالای اشعه (مثلا ناشی از یک حادثهی هستهای نظیر فاجعهی چرنوبیل) موجب افزایش خطر ابتلای به لوکمی مزمن میلوئیدی میشود. گاهی اوقات تبلیغاتی در مورد افزایش لوکمی در مردمی که نزدیک نیروگاههای هستهای زندگی میکنند، وجود دارد. پژوهشهایی در مورد اینکه آیا چنین ارتباطی وجود دارد یا نه در حال انجام است اما تاکنون شواهدی در تایید این موضوع به دست نیامدهاست.
میلوم (Myeloma)
میلوم (میلوما) سرطان سلولهای پلاسمایی در مغز استخوان است. مغز استخوان سلولهای بنیادی را تولید میکند. این سلولها، سلولهای نابالغی هستند که به سه نوع سلول خونی یعنی سلولهای سفید، قرمز و پلاکتها تمایز پیدا میکنند.
سلولهای پلاسما و ایمونوگلوبولینها
سلولهای پلاسمایی سازندهی ایمونوگلوبولینهایی هستند که با نام آنتیبادی نیز شناخته میشوند. این آنتیبادیها با جریان خون حرکت کرده و به ویروسها و باکتریها حمله میکنند. اگر جایی از بدن عفونتی وجود داشته باشد، مغز استخوان تعداد بیشتری سلول پلاسمایی و ایمونوگلوبولین تولید میکند تا به عاملی که باعث ایجاد عفونت شدهاست، حمله کنند. ایمونوگلوبولینهای تولید شده توسط سلولهای پلاسمایی از پروتئینهایی ساخته شدهاند که با هم اتصال داشته و زنجیرههایی را تشکیل میدهند.
تصویر یک ایمونوگلوبولین
پنج نوع زنجیرههای سنگین پروتئینی وجود دارند که با نامهای IgG، IgA، IgD، IgE و IgM شناخته میشوند. Ig به معنای ایمونوگلوبولین است. دو نوع زنجیرههای سبک پروتئینی نیز وجود دارند. به این زنجیرهها کاپا و لامبادا گفته میشود. هر ایمونوگلوبولین از دو زنجیرهی پروتئینی سنگین و دو زنجیرهی پروتئینی سبک تشکیل شدهاست.
سلولهای پلاسما و ایمونوگلوبولینها در بیماری میلوم
بهطور طبیعی سلولهای پلاسمایی جدید طبق فرایندی کنترلشده، جایگزین سلولهای قدیمی و فرسوده میشوند. اما در افرادی که به بیماری میلوم دچار میشوند، این فرایند از کنترل خارج شده و تعداد کثیری از سلولهای پلاسمایی غیرطبیعی (سلولهای میلوم) تولید میشود. سلولهای میلوم میتوانند در هر جایی که سلولهای پلاسمایی وجود داشته باشند، بوجود آیند. این سلولها میتوانند از مغز استخوان به بخشهای مختلفی از بدن انتشار پیدا کنند. به همین خاطر است که گاهی به این بیماری، میلوم چندگانه نیز گفته میشود. سلولهای میلوم مغز استخوان را پر میکنند و در عمل تولید سلولهای طبیعی خون اختلال ایجاد میکنند. اینها همچنین میتوانند باعث آسیب به استخوان شده و موجب نازک شدن استخوان، درد و گاهی هم شکستگی استخوان شوند. سلولهای میلوم معمولا فقط یک نوع ایمونوگلوبولین غیرطبیعی تولید میکنند. به این ملکول، پروتئین M یا پاراپروتئین گفته میشود. این ایمونوگلوبولین قادر نیست در برابر عفونت مبارزه کند و اغلب موجب کاهش میزان تولید ایمونوگلوبولینهای طبیعی میشود.
بیشتر مشکلات مرتبط با میلوم ناشی از موارد زیر هستند:
- سلولهای میلوم در مغز استخوان
- کاهش تعداد سلولهای طبیعی خون
- وجود ایمونوگلوبولینها در خون و ادرار
انواع میلوم
انواع مختلفی از میلوم وجود دارد. نوع میلوم معمولا تاثیری بر روش درمان ندارد اما چگونگی تاثیر آن روی بدن بیمار متفاوت است. رایجترین فرمهای میلوم، IgG و IgA هستند. در حدود یک سوم افراد مبتلا به میلوم دارای نوعی از میلوم هستند که مقادیر بسیار زیادی زنجیرهی پروتئینی سبک ایجاد میکند. به این وضعیت میلوم زنجیره سبک یا میلوم بنسجونز (Bence Jones myeloma) گفته میشود. این زنجیرههای سبک میتوانند روی کلیهها تاثیر بگذارند و اغلب در ادرار مشاهده میشوند. نوع نادری از میلوم نیز وجود دارد که میلوم غیرترشحی (non-secretory myeloma) نامیده میشود و در آن ایمونوگلوبولینی تولید نشده یا اینکه به مقدار بسیار کمی تولید میشود.
بیماریهای دیگر مرتبط با سلولهای پلاسما
مشکلات و بیماریهای دیگری نیز وجود دارند که روی سلولهای پلاسمایی اثر میگذارند و با میلوم مرتبط هستند. این شرایط گاهی تبدیل به میلوم میشوند. دو مورد از مهمترین اینها عبارتند از: گاموپاتی مونوکلونال (MGUS) ومیلوم خاموش (smouldering myeloma) که گاهی میلوم بدون نشانه نیز خوانده میشود. پزشک با انجام یک آزمایش خون میتواند این دو نوع را تشخیص دهد. در صورتی که بیماری پیشرفت نکند و فعال نشود بیمار نیاز به درمانی نخواهد داشت.
گاهی اوقات سلولهای پلاسمایی غیرطبیعی فقط در استخوانی در یک قسمت از بدن مشاهده میشوند. این وضعیت پلاسماسیتومای انفرادی نامیدهمیشود. این بیماری معمولا با استفاده از اشعهدرمانی مورد درمان قرار میگیرد. برخی از افراد مبتلا به پلاسماسیتومای انفرادی ممکن است به سمت ابتلای به میلوم پیش بروند بنابراین لازم است افراد مبتلا به این وضعیت بهطور منظم آزمایش خون بدهند.
نشانههای میلوم
میلوم ممکن است در ابتدا هیچ نشانهای نداشته باشد. برخی افراد قبل از ظهور علایم، طی یک آزمایش خون معمولی شناسایی میشوند. بیماری دیگر افراد هم وقتی در نتیجهی علامات بیماری به بیمارستان مراجعه کردند، تشخیص داده خواهد شد.
علامات بیماری ممکن است در نتیجهی عوامل زیر بوجود آیند:
- آسیب استخوان که موجب درد، شکستگی، سطوح کلسیم بالا و فشار بر ستون فقرات میشود
- کاهش تعداد سلولهای طبیعی خون که منجر به آنمی، خستگی و عفونت میشود
- پاراپروتئینهای موجود در خون یا ادرار که میتوانند موجب مشلات کلیوی و لختههای خونی شوند
علل و عوامل خطرساز
پزشکان نمیدانند چه عواملی سبب میلوم میشود اما مواردی وجود دارند که گمان میرود خطر این بیماری را افزایش دهند:
گاموپاتی مونوکلونال: پژوهشها نشان میدهند که تقریبا هر فردی که میلوم دارد، ابتدا مبتلا به گاموپاتی مونوکلونال بودهاست اما لزوما هر فردی که گاموپاتی مونوکلونال دارد به سمت میلوم پیش نخواهد رفت.
سابقهی خانوادگی: افرادی که دارای خویشاوند نزدیک مبتلا به میلوم هستند، دارای اندکی خطر بیشتری هستند که دچار این بیماری شوند.
سیستم ایمنی ضعیف: سیستم ایمنی ضعیف خطر ابتلای به میلوم را افزایش میدهد. برخی بیماریها نظیرعفونت HIV موجب تضعیف سیستم ایمنی میشوند. افرادی که پس از پیوند اعضا از داروهایی استفاده میکنند که سیستم ایمنی آنها را سرکوب میکند نیز در معرض خطر بالاتری هستند.
بیماریهای خودایمنی: بیماریهای خودایمنی موجب میشوند که سیستم ایمنی به سلولهای سالم در بدن حمله کند. برخی از بیماریهای خودایمنی اندکی خطر ابتلای به میلوم را افزایش میدهند. این بیماریها شامل موارد زیر هستند:
ترومبوسيتمي اساسی (ET: Essential thrombocythaemia)
ترومبوسیتمی اساسی یکی از اعضای گروهی از بیماریها با عنوان نئوپلاسم بیشتکثیری مغز استخوان (MPNs)است. ترومبوسيتمي اساسی وضعیتی نادر است که روی مغز استخوان تاثیر میگذارد. در این حالت پلاکتهای بسیار زیادی ساخته میشوند. این بیماری اغلب افراد بالای ۵۰ سال را مبتلا میکند، همیشه همراه با نشانه نبوده و ممکن است با آزمایش خون مشخص شود. برای تشخیص این بیماری آزمایش خون ویژهای برای تشخیص ترومبوسيتمي اساسی را انجام میشود. در این آزمایش تغییرات ژنی که منجر به این بیماری شده است، مشخص میشود. همچنین ممکن است یک آزمایش مغز استخوان انجام شود. در این حالت یک نمونه از سلولهای مغز استخوان از استخوان کمر یا لگن برداشته شده و توسط پزشک مورد بررسی قرار میگیرد. هدف درمان ترومبوسيتمي اساسی کاهش خطر عوارض بیماری است. برای کاهش تعداد پلاکتها ممکن است از شیمیدرمانی (داروهای ضدسرطانی) استفاده شود. دیگر درمانهای این بیماری شامل استفاده از آسپرین، اینترفرون آلفا، آناگرلید و فسفر رادیواکتیو (32P) میباشد.
پلیسیتمیورا (PV: Polycythaemia vera)
این بیماری، بیماری نادری است که روی مغز استخوان اثر میگذارد. در حالت این بیماری تعداد بسیار زیادی سلول قرمز خون تولید شده و خون را غلیظ میکند. افراد مبتلا به پلیسیتمیورا اغلب نشانهای ندارند. گاهی ممکن است اندازهی طحال در نتیجهی تلاش برای شکستن سلولهای قرمز بزرگ شود. بیماری پلیسیتمیورا از طریق آزمایشهای خونی، اسکن اولتراسوند یا نمونهگیری از مغز استخوان تشخیص داده میشود. اگر بیمار نشانهای نداشته باشد، ممکن است نیاز به درمانی هم نباشد. اگر بیمار دارای علایم بیماری باشد، درمان اصلی برای این بیماری خارج کردن خون از وریدها است (Phlebotomy)؛ این کار تعداد سلولهای خونی را کم میکند. دیگر روشهای درمانی عبارتند از: شیمیدرمانی، آسپرین با دز پایین، اینترفرون آلفا، فسفر رادیواکتیو (32P).
میلوفیبروز (MF: Myelofibrosis)
مقالههای مرتبط:
این بیماری هم یکی از اعضای گروه بیماریهای نئوپلاسم بیشتکثیری مغز استخوان است. میلوفیبروز یکی دیگر از بیماریهای نادری است که مغز استخوان را درگیر میکند. در حالت این بیماری بافتهایی همچون بافتهای ترمیم کننده زخم در مغز استخوان تشکیل میشوند و سلولهای خونی به خوبی ساخته نمیشوند. در این وضعیت معمولا بخشهای دیگری از بدن مانند طحال و کبد شروع به ساخت سلولهای خونی میکنند. در ابتدا میلوفیبروز موجب بروز هیچ نشانهای نمیشود. گاهی ممکن است اندازهی طحال در نتیجهی عمل ساخت سلولهای خونی، بزرگ شود. این امر میتواند موجب ایجاد ناراحتی در ناحیه طحال شود. برای تشخیص میلوفیبروز یک آزمایش خون یا یک آزمایش مغز استخوان انجام میشود. اگر بیمار دارای نشانهای از میلوفیبروز نباشد، ممکن است نیاز به درمانی نداشته باشد. ممکن هم است در شرایطی شیمیدرمانی توصیه شود. در صورت کاهش شدید سلولهای قرمز خون، بیمار نیاز به دریافت خون خواهد داشت. دیگر درمانها شامل درمانهای هدفمند، استروئیدها، جراحی برای برداشتن طحال، پرتودرمانی برای کوچک کردن طحال و پیوند سلولهای بنیادی میباشند.
سندرم میلودیسپلاستیک (MDS: Myelodysplastic syndrome)
سندرم میلودیسپلاستیک نیز بیماری نادری است که مغز استخوان را درگیر میکند. در حالت این بیماری مغز استخوان به اندازهی کافی سلولهای خون طبیعی نمیسازد. علایم این بیماری میتواند شامل موارد زیر باشد:
- احساس ضعف یا خستگی
- ابتلا به عفونتهای زیاد
- کبودی و خونریزی
برای تشخیص این بیماری یک آزمایش خون یا مغز استخوان انجام میشود. افراد مبتلا به سندرم میلودیسپلاستیک در گروههایی تقسیم میشوند. این گروهها شامل گروههای دارای خطر پایین، خطر متوسط و خطر بالا هستند. بعد از آزمایش، پزشک مشخص میکند که بیمار به کدام گروه تعلق دارد. بسته به گروه خطر و نشانههایی که بیمار دارد ممکن است به درمانی نیاز نباشد. بقیه بیماران ممکن است نیاز به دریافت خون یا تزریق یک فاکتور رشد به منظور افزایش تعداد سلولهای خونی داشته باشند. دیگر گزینههای درمان شامل شیمیدرمانی و پیوند سلولهای بنیادی میشود.
سرطان خون در ایران
سرطانهای لنفوم هاجکین و لنفوم غیرهاجکین در میان ده سرطان با بیشترین فراوانی در کشور ایران هستند.مطالعات انجام شده در ایران تایید کنندهی روند افزایشی شیوع سرطان خون با افزایش سن است و افرادی که دارای سن بالای ۷۰ سال هستند، بیشتر در معرض این نوع سرطان قرار دارند. بر اساس نتایج یک پژوهش از تمام موارد مربوط به انواع سرطانهای خون در ایران حدود ۴۰ درصد مربوط به زنان و ۶۰ درصد مربوط به مردان بودهاست. شیوع سرطانهای خون در ایران نیز طی زمان روندی افزایشی داشته است. اگرچه پژوهشگران میگویند بخشی از این افزایش میتواند مرتبط با پیشرفت در سیستم ثبت سرطان باشد با این حال عوامل خطرساز دیگری نیز ممکن است در این میان نقش داشته باشند بنابراین لازم است برنامههای پیشگیری و کنترل این بیماری در کشور جدی گرفته شود. هنوز هم سیستم ثبت سرطان در تمام مناطق ایران بهطور برابر پیشرفت نکردهاست و برخی تفاوتها در شیوع سرطان در مناطق مختلف میتواند ناشی از این موضوع باشد. طبق گفتهی متخصصان، کمبود امکانات پیشرفتهی تشخیصی و همچنین عدم بانک سلولهای بنیادی مزانشیمی مورد نیاز به همراه هزینههای بالای درمان، از عوامل اصلی مشارکت کننده در مشکلات مربوط به روند درمان در ایران است که بسیار عقبتر از استاندارهای جهانی است. استفاده از روشهای نوین مورد استفاده در کشورهای توسعهیافته برای درمان سرطان خون، حمایتهای مالی و روانشناختی بیماران تحت درمان، تجهیز مناطق محروم و ارائهی برابر خدمات متخصصین در مناطق مختلف کشور هم در مورد تشخیص و هم در زمینهی درمان، از عواملی هستند که موجب استاندارد شدن این سیستم میشوند. علاوه بر این کار سازمانیافته و منسجم در ارتباط با تجزیهوتحلیل آماری نرخ مرگومیر و میزان شیوع بیماریها میتواند راه را برای کاهش و حذف مشکلات موجود در تشخیص و درمان بیماران مبتلا به سرطان خون هموار کند.
پژوهشهای جدید در زمینهی درمان سرطان خون
در سالهای اخیر موجی از درمانهای جدید برای سرطانهای خون از جمله لنفوم، لوکمی و میلوم دیده شدهاست. پژوهشهای انجامشده روی مشکلات ژنتیکی پشت صحنهی انواع خاصی از سرطان، منجر به طراحی داروهای دقیقتری نظیر ایبروتینیب (ibrutinib) و ایدلالیزیب (idelalisib) و عوامل جدید ایمنیدرمانی شدهاست که نتایج خوبی در خصوص بسیاری از بیمارانی که دارای فرمهایی از سرطان خون با درمان دشوار بودهاند، داشتهاست. فقط در سال ۲۰۱۴، چهار درمان جدید برای بیماران مبتلا به لوکمی مزمن لنفاوی که رایجترین فرم لوکمی در افراد بالغ است، تایید شد. دو مورد از این داروها (ایبروتینیب و ایدلالیزیب) در بیماران مسنی که سرطان آنها عود کرده یا مقاوم شدهبود، دارای نتایج رضایتبخشی بودهاست و متخصصان میگویند سرانجام نیاز به شیمیدرمانی سنتی در این بیماران از بین خواهد رفت. دو داروی دیگر (اوبینوتوزوماب و اوفاتوموماب) نیز نشان داده شدهاست که روند پیشرفت بیماری را در مبتلایان به لوکمی مزمن لنفاوی کند میکنند.
موسسهی دانا فاربر در یک آزمایش بالینی نشان داد که یک داروی خوراکی هدفمند جدید موجب تحریک فعالیت ضدسرطانی در بیماران دارای فرم لوکمی حاد میلوئیدی مقاوم یا عودکرده میشود. این دارو که با نام ABT-199 یاونتوکلاکس (venetoclax) نیز شناخته میشود، موجب بلوکه شدن مکانیسمهای بقای موجود در سلولهای سرطانی، میشود. در یک آزمایش بالینی نتایج رضایتبخش این دارو در بیمارانی که دارای فرمی از لوکمی مزمن لنفاوی بودند که درمان آن مشکل بود، تایید شد. پژوهشگران گزارش کردهاند که عامل ایمنیدرمانی نیوولومبموجب بهبود کامل یا جزئی در ۸۷ درصد از بیماران مبتلا به فرمهای مقاوم لنفوم هاجکین شد. بسیاری از این بیماران قبلا پیوند سلولهای بنیادی هم انجام داده بودند و با چندین دارو نیز مورد درمان قرار گرفته بودند.
دیگر استراتژی درمانی دیگر که از تلفیق ایمنیدرمانی و ژندرمانی استفاده میکند، در زمینهی درمان بیماری لنفوم غیرهاجکین امیدهایی بوجود آورده است. در این استراتژی از سلولهای CAR T استفاده میشود که نوعی ازسلولهای T هستند که با گیرندههای سنتزی مهندسیشدهای مجهز شدهاند که میتوانند ملکولهای سطحی موجود روی سلولهای سرطانی را مورد هدف قرار دهند. با انجام این کار آنها میتوانند بهطور موثری سلولهای سرطانی را پیدا کرده و آنها را از بین ببرند و به سلولهای سالم کاری نداشته باشند. این داروها در مورد بیماری لوکمی حاد میلوئیدی و لنفوم غیرهاجکین نتایج امیدوار کنندهای داشتهاند. این درمان روی بیمارانی با میلوم چندگانه پیشرفته نیز مورد آزمایش قرار گرفت و نتایج رضایتبخشی مشاهده شد.
راکت افسانهای ساترن ۵ که اولین پرواز خود را در سال ۱۹۶۷ انجام داد میتوانست محمولهای به وزن ۱۴۰ تن را بهمدار نزدیک زمین (Low Earth Orbit) منتقل کند؛ اکنون نیز ایلان ماسک مسمم است تا با استفاده از سوختگیری مجدد در مدار، راکت BFR را با محمولهای به وزن بیش از ۱۰۰ تن به مریخ برساند. اما اگر فکر میکنید این اعداد و ارقام شگفتانگیز هستند؛ بهتر است بدانید که عدهای از دانشمندان در دههی ۴۰ و ۵۰ میلادی در نظر داشتند تا با استفاده از انرژی هستهای، کشتیهای فضایی چندصد تنی را بهسوی فضا پرتاب کنند.
در دورانی که بسیاری از دانشمندان معتقد بودند با کمک انرژی هستهای میتوان بخش عظیمی از مشکلات بشر را رفع کرد؛ دانشمندانی همچون استنیسواف اولام (ریاضیدان و فیزیکدان هستهای لهستانی-آمریکایی) و فریمن دایسون (فیزیکدان نظری بریتانیایی-آمریکایی) در اندیشهی خلق فضاپیماهای عظیمالجثهای بودند که میتوانستند محمولههایی به وزن صدها یا هزاران تن را با کسری از سرعت نور به فواصل دوردست در فضا برسانند. اما اگر میخواهید بدانید چرا امروزه شاهد پرواز کشتیهای فضایی چندصد تنی بهسوی فضا نیستیم؛ بهتر است در این مقاله از مجموعه مقالات مهندسی بینهایت با زومیت همراه باشید.
مزایای پیشرانش پالس هستهای
با وجود اینکه نزدیک به شش دهه از پرواز اولین انسان بهسوی فضا میگذرد؛ اما هنوز هم برای رسیدن به فضا از راکتهای شیمیایی استفاده میکنیم. اگر وزن محمولهی حمل شده توسط راکتهای دههی ۶۰، همچون ساترن ۵ را با راکتهای مدرن امروزی همچون آریان ۵، فالکون هوی و آنگارا A5 مقایسه کنیم، میبینیم که پیشرفت چندانی در زمینهی وزن محمولهی راکتها حاصل نشده است. جالبتر این که حتی راکتهای آینده همچون SLS و BFR هم از نظر محمولهی حمل شده پایینتر از ساترن ۵ قرار میگیرند.
وزن محمولهی راکتهای شیمیایی به مدار نزدیک زمین
دلیل این مسئله این است که در راکتهای کنونی هزاران لیتر سوخت حمل میشود تا محمولهی محدودی به فضا ارسال شود. هرچند تلاش شده تا در نسلهای مختلف راکتهای شیمیایی میزان مصرف سوخت تا حدی کاهش پیدا کند؛ اما این پیشرفتها تدریجی بودهاند و نتوانستهاند انقلابی در زمینهی سفرهای فضایی ایجاد کنند. مشکل اصلی این است که راهکار اصلی برای افزایش محمولهی راکتهای شیمیایی افزایش میزان سوخت حمل شده است؛ اما افزایش سوخت نیز باعث سنگینتر شدن راکت و بیشتر شدن مصرف سوخت خواهد شد.
پیش از این وقتی از پیشرانهای گرماهستهای صحبت میکردیم، به این مسئله اشاره کردیم که کارایی راکتها توسط مؤلفهای بهنام تکانهی ویژه (Specific Impulse) تعیین میشود و افزایش تکانهی ویژه بهمنزلهی افزایش کارایی راکتها است. میزان تکانهی ویژه برای راکتهایی همچون ساترن ۵ معادل ۴۲۰ ثانیه است و برای راکتهای گرماهستهای ممکن است تا ۹۰۰ ثانیه افزایش یابد. اما با استفاده از پیشرانش پالس هستهای، این مؤلفه میتواند تا ششهزار ثانیه افزایش یابد؛ هرچند که از نظر تئوریک میتوان این رقم را به ۱۰۰ هزار ثانیه نیز رساند. با کمک چنین پیشرانهایی، مدت زمان لازم برای سفر به مریخ در حدود چهار هفته خواهد بود؛ این در حالی است که ناسا در نظر دارد تا با راکتهای شیمیایی در مدت ۱۲ ماه به مریخ برسد.
پیشرانش پالس هستهای چگونه کار میکند؟
فرایند کلی کارکرد پیشرانش پالس هستهای بهحدی ساده است که برخی دانشمندان از این ایده بهعنوان حل کردن مشکلات علمی با «چکش» یاد میکنند. در انتهای جنگ جهانی دوم، مردم به چشمان خود دیدند که بمبهای اتمی چه قدرت ویرانگری دارند؛ اما برخی از دانشمندان در اندیشهی کنترل این قدرت عظیم و استفاده از آن برای برخی کاربردهای نوین بودند. یکی از این کاربردها استفاده از بمبهای هستهای برای ساخت سفینههای فضایی بود که امکان سفرهای بینسیارهای را فراهم میکردند.
در پیشرانش پالس هستهای، سفینهی فضایی تعداد زیادی بمبهای هستهای کوچک را با خود حمل میکند. در قسمت تحتانی سفینه، صفحهای مقاوم موسوم به «صفحهی فشار» وجود خواهد داشت و این صفحه نیز دارای خروجی کوچکی برای رهاسازی بمبهای کوچک خواهد بود. در فواصل زمانی مشخص، این بمبهای کوچک از انتهای سفینه خارج شده و منهدم میشوند؛ در نتیجهی انفجار، مادهی پیشران به شکل پلاسما با سرعت بالایی به سمت صفحهی فشار حرکت میکند و موجب حرکت سفینه به سمت جلو میشود.
از مجموعه مقالات مهندسی بینهایت
شتاب ایجاد شده در نتیجهی برخورد پلاسما به صفحهی فشار، میتواند تا ۵۰ هزار برابر بیش از شتاب گرانشی زمین باشد و به این دلیل که تحمل چنین سطحی از شتاب برای انسانها امکانپذیر نیست، مجموعهای از ضربهگیرها مورد استفاده قرار میگیرند تا شوک حاصل از انفجار را جذب کرده و سرنشینان را از صدمات احتمالی حفظ کنند. این ضربهگیرها تغییرات لحظهای تکانه را جذب میکنند و سرنشینان صرفا تغییرات تدریجی در تکانه را احساس میکنند.
در دههی پنجاه، اولین تلاش جدی برای عملیسازی ایدهی پیشرانش پالس هستهای در قالب پروژهی «اورایِن» تحقق یافت. هدف این پروژه، کنترل انرژی حاصل از شکافتهستهای برای ارسال محمولههای بزرگ به فواصل دوردست در فضا بود. در ادامه، با پروژهی اوراین بیشتر آشنا میشویم.
پروژهی اوراین
هرچند پیشینهی تلاشهای عملی برای پیشرانش هستهای به دهههای ۴۰ و ۵۰ در قرن بیستم میلادی بازمیگردد؛ اما اولین ایدههای مربوط به استفاده از انرژی حاصل از انفجار برای حرکت اجسام به سمت جلو، به دههی ۸۰ در قرن نوزدهم میلادی بازمیگردد. در این زمان، دانشمندی اهل روسیه بهنام نیکولای کیبالچین، اولین ایدهها را در این رابطه مطرح کرد. یک دهه بعد، دانشمندی آلمانی بهنام هرمان گانسویند، بهطور مستقل ایدههای مشابهی را ارائه داد.
اما پیشنهادهای عمومی برای استفاده از انرژی هستهای جهت پیشرانش اولین بار توسط استنویسواف اولام و فردریک رینز (فیزیکدان آمریکایی) ارائه شدند. حدودا یک دهه بعد، پروژهی اوراین (Orion) در شرکت General Atomics و تحت رهبری تد تیلور (فیزیکدان آمریکایی) و فریمن دایسون کلید خورد. هدف General Atomics کنترل انرژی هستهای برای ساخت سفینههای فضایی بزرگ و سریع بود؛ آنها امیدوار بودند تا از تجربیات General Dynamics که در آن زمان بهعنوان شرکت مادرِ General Atomics شناخته میشد و تجربیات زیادی در ساخت زیردریاییها داشت، برای ساخت کشتیهای غولپیکر فضایی استفاده کنند.
ساختار و ویژگیهای اوراین
اوراین صرفا پروژهای تحقیقاتی نبود، بلکه General Atomics مصمم بود تا با استفاده از تکنولوژیها و مواد موجود در دههی ۵۰ میلادی، فضاپیمایی تولید کند که بتواند با سرعتی معادل یک دهم سرعت نور حرکت کند. چنین وسیلهای امکان مسافرت به بخشهای مختلف منظومهی شمسی را فراهم میکرد.
همانگونه که در ابتدا ذکر شد، پیشرانش پالس هستهای با کمک بمبهای اتمی کوچک صورت میگیرد؛ اما جالب اینجا است که در جریان پروژهی اوراین، بمبهای کوچکی ساخته شدند که اجازه میدادند انرژی حاصل از انفجار در جهت خاصی و با ساختاری استوانهای شکل منتشر شود. جهتدهی انرژی باعث میشد تا از تلف شدن انرژی حاصل از انفجار جلوگیری شود. این بمبهای ویژه باعث میشدند تا تکانهی ویژهی فضاپیمای اوراین به ۶ هزار ثانیه برسد؛ چنین رقمی سیزده برابر بیشتر از تکانهی ویژهی موتورهای مورد استفاده در شاتلهای فضایی است. جالبتر اینکه با توجه به شباهت مکانیزم رهاسازی بمبها به ماشینهای فروش خودکارِ نوشیدنی، در طراحی سیستم رهاسازی بمبها از شرکت کوکا کولا کمک گرفته شد.
ساختار اوراین
البته از نظر تئوریک رساندن تکانهی ویژه به صدهزار ثانیه نیز امکانپذیر است؛ با این حساب، نیروی پیشرانش در چنین فضاپیمایی به میلیونها تن میرسد و وزن فضاپیما نیز میتوانست بالغ بر هشت میلیون تن باشد. این اعداد و ارقام بدین معنی بودند که ساختن نمونههای کوچک اوراین موجب کاهش بازده میشد و در نتیجه دستاندرکاران پروژه از ابتدا در اندیشهی ساخت کشتیهای فضایی غولپیکر بودند. با این وجود، حتی نیازی به استفاده از فلزات و مواد سبکوزن در ساخت اوراین وجود نداشت و دانشمندان میتوانستند از هر مادهای برای ساخت اوراین استفاده کنند.
در طرح اولیه، ساخت نمونهی سرنشینداری به وزن چهار هزار تن و با قابلیت حمل ۲۰۰ سرنشین در دستور کار قرار گرفت. با توجه به وزن و ابعاد در نظر گرفته شده، لازم بود تا از ۸۰۰ بمب اتمی کوچک با بازده ۰.۱۵ کیلوتن برای قرار گرفتن اوراین در مدار زمین استفاده شود؛ این میزان بازده در عمل معادل یک دهم بازده بمب اتمی استفاده شده در هیروشیما بود. General Atomics در نظر داشت گونههای مختلفی از اوراین را با ابعاد و ظرفیتهای مختلف تولید کند. در جدول زیر میتوانید مشخصات این گونههای مختلف را مشاهده و با مشخصات راکت ساترن ۵ مقایسه کنید.
جدول مقایسهی مشخصات گونههای مختلف اوراین با راکت ساترن ۵
مشخصات | نمونهی آزمایشی | گونهی پایه | گونهی پیشرفته | ساترن ۵ |
---|---|---|---|---|
وزن کل فضاپیما یا راکت (تن) |
۸۸۰ | ۴۰۰۰ | ۱۰٫۰۰۰ | ۳۳۵۰ |
قطر (متر) | ۲۵ | ۴۰ | ۵۶ | ۱۰ |
ارتفاع (متر) | ۳۶ | ۶۰ | ۸۵ | ۱۱۰ |
قدرت بمبها (کیلوتن) | ۰.۰۳ | ۰.۱۵ | ۰.۳۵ | - |
تعداد بمبها برای رسیدن به مدار نزدیک زمین | ۸۰۰ | ۸۰۰ | ۸۰۰ | - |
وزن محموله تا مدار نزدیک زمین (تن) | ۳۰۰ | ۱۶۰۰ | ۶۱۰۰ | ۱۵۴ |
وزن محموله تا ماه (تن) | ۱۷۰ | ۱۲۰۰ | ۵۷۰۰ | ۲ |
وزن محموله تا مریخ (رفت و برگشت؛ تن) | ۸۰ | ۸۰۰ | ۵۳۰۰ | - |
وزن محموله تا زحل (رفت و برگشت؛ تن) | - | - | ۱۳۰۰ | - |
* اوزان ذکر شده بر اساس واحد تن آمریکایی است که معادل ۹۰۷ کیلوگرم میباشد.
اوارین میتوانست در مدت چهارهفته به مریخ برسد؛ این درحالی است که ناسا در برنامهریزیهای کنونی خود برای رسیدن به مریخ با راکتهای شیمیایی، روی سفرهای ۱۲ ماهه متمرکز شده است. رسیدن به قمرهای سیارهی زحل نیز به کمک اوراین در مدت هفت ماه امکانپذیر بود؛ اما راکتهای شیمیایی برای رسیدن به چنین مقاصدی به حدود ۹ سال زمان نیاز دارند. شایان ذکر است که رساندن انسان به مقاصد دوردست در فضا تنها مأموریت در نظر گرفته شده برای اوراین نبود؛ این فضاپیماهای غولپیکر، در صورت نیاز میتوانست به عنوان ابزاری دفاعی برای جلوگیری از برخورد سیارکها با زمین نیز مورد استفاده قرار گیرند.
سازندگان اوراین ایدههای بزرگتری هم در سر داشتند؛ غولپیکرترین طرح پیشنهادیِ آنها «سوپر اوراین» نام داشت و قرار بود وزنی معادل هشت میلیون تن داشته باشد. وقتی عدد هشت میلیون تن را با وزن ۶۴۶ هزار تنی بزرگترین کشتی جهان، یعنی کشتی سیوایز بزرگ مقایسه میکنیم؛ متوجه خواهیم شد که مهندسان و دستاندرکاران پروژهی اوراین چه برنامههای بزرگی در سر داشتند. جالب این است که عملی ساختن چنین طرح عظیمی با مواد اولیه و فناوریهای موجود در اواخر دههی پنجاه میلادی امکانپذیر بود. فریمن دایسون در یکی از طرحهای خود پیشنهاد داده بود تا صفحهی فشار در سوپر اوراین از اورانیوم یا عنصرهای فرااورانیوم ساخته شود تا در زمان رسیدن بهمقصد، امکانتبدیل صفحهی فشار به منبعی برای تامین انرژی وجود داشته باشد.
مشکلات و راهکارها
در دورهی طراحی اوراین، دانشمندان با مشکلات مختلفی روبهرو میشدند؛ هرچند که برای هر مشکل راهچارهای اندیشیده شد. یکی از مشکلات اصلی مرتبط با اوراین، بازده پایین این کشتیهای فضایی بود. به این دلیل که انفجارهای هستهای خارج از بدنهی اوراین و در محیطی باز انجام میشد؛ بخش قابل توجهی از انرژی تولید شده هدر میرفت و تنها کسری از آن صرف پیشرانش میشد.
اوراین برای پیشرانش به انفجار صدها بمب هستهای کوچک در فضای آزاد متکی بود؛ این مسئله امکان بازگشت و رها شدن مواد رادیواکتیو باقیمانده به سطح زمین را فراهم میکرد و همین مسئله موجب دامن زدن به نگرانیهای زیستمحیطی میشد.
علاوه بر این، انجام انفجارها در سطح زمین یا نزدیکی آن با بارش رادیواکتیو قابلتوجهی همراه بود. برای حل این مشکل، پیشنهاد شده بود تا از راکتهای حامل نظیر ساترن ۵ یا راکتهایی بزرگتر برای رساندن اوراین به ارتفاع اولیه استفاده شوند؛ اما محدودیت بودن وزنِ محمولهی این راکتها با مزیت اصلی پیشرانش پالس هستهای، یعنی حمل محمولههای بزرگ در تناقض بود. علاوه بر محیط بیرون، سرنشینان اوراین نیز باید از تابشهای رادیواکتیو در امان میماندند و در این راستا، طرحهایی برای حفاظت از محفظهی حمل سرنشینان در برابر تابشهای رادیواکتیو ارائه شده بود؛ البته بهواسطهی ماهیت راهبردی پروژهی اوراین، اطلاعات چندانی پیرامون این راهکارها منتشر نشده است.
همانگونه که پیش از این گفته شد، برای رسیدن اوراین به مدار زمین بایستی ۸۰۰ بمب منفجر میشدند؛ اما صدها انفجار به معنی فرسایش تدریجی صفحهی فشار بود. محاسبات نشان میداد که با هر انفجار، یک میلیمتر از سطح صفحهی فشار از بین خواهد رفت؛ اما در صورت پوشاندن صفحه با نوعی پوشش روغنی، میزان فرسایش به صفر خواهد رسید. جالب اینجا است که این راهکار بهطور تصادفی کشف شد؛ در یکی از آزمایشات، انگشتان روغنی یکی تکنیسینها با صفحهی فشار برخورد کرده بود و پس از انفجار، قسمتهای آغشته به روغن از فرسایش در امان مانده بودند.
اما علاوه بر مشکلات فنی، چالشهای اخلاقی نیز به مشکلی برای دستاندرکاران پروژهی اوراین تبدیل شده بودند. ارسال یک فضاپیمای اتمی به منطقهی مغناطیسی پیرامون زمین مایهی نگرانی بسیاری از دانشمندان و حتی مردم عادی میشد. علاوه بر این، بر اساس برخی محاسبات، بارش رادیواکتیو حاصل از هر پرواز اوراین میتوانست موجب مرگ یک الی ۱۰ نفر شود؛ هرچند بعدها صحت این محاسبات مورد انتقاد قرار گرفت.
سرنوشت اوراین
برخلاف بسیاری از طرحهای مطرح شده برای جایگزینی راکتهای شیمیایی که تا عملی شدن فاصلهی زیادی دارند، امکان تبدیل طرح مفهومی اوراین به یک فضاپیمای واقعی حتی در دههی ۵۰ و ۶۰ هم وجود داشت. نمونههای مینیاتوری اوراین با مواد منفجرهی متعارف شش بار مورد آزمایش قرار گرفتند. پروژهی اوراین درحالی در سال ۱۹۶۵ تعطیل شد که دانشفنی لازم برای ساخت نمونهی واقعی اوراین بهطور کامل مهیا شده بود.
در آن زمان، از امضای پیمان منع جزئی آزمایشات هستهای توسط ایالات متحده بهعنوان دلیل اصلی لغو پروژهی اوراین یاد میش. بر اساس این پیمان، انجام آزمایشات هستهای زیرِ سطح زمین، در اتمسفر و در فضا ممنوع میشد.
اما جدای از این پیمان، عوامل دیگری نیز در پایان کار اوراین نقش بازی میکردند. نبود مأموریتی مشخص برای اوراین یکی از این عوامل بود. سؤال این است که چرا باید صدها نفر را راهی سفرهای بینسیارهای کنیم؟ چرا باید ماهوارههایی به وزن دهها تن را در مدار زمین قرار دهیم؟ حتی اگر دلیلی منطقی برای چنین ماموریتهایی وجود داشت، در فضای جنگ سرد، ساخت چنین فضاپیمایی میتوانست با واکنشهای غیرمنتظرهای از سوی اتحاد جماهیر شوروی روبهرو شود؛ واکنشهایی که میتوانستند به جنگ در فضا منتهی شوند.
عوامل فوق در کنار تمرکز روی ارسال انسان به ماه با استفاده از راکتهای شیمیایی، در نهایت باعث پایان یافتن پروژهی اوراین شدند؛ پروژهای که میتوانست آیندهی انسان در فضا را دگرگون کند.
بخشهایی از آزمایشات پروژهی فضاپیمای اتمی اوراین
آینده
از زمان پایان یافتن پروژهی اوراین، سازمانهای مختلف پروژههایی را برای بهبود طرح اوراین به انجام رساندهاند. تمرکز این پروژهها نه بر بازسازی ایدهی اوراین، بلکه بر بهبود این طرح معطوف بوده است. در ادامه با برخی از این طرحهای پیشنهادی بیشتر آشنا میشویم.
پروژهی دیدالوس و استفاده از همجوشی هستهای
در دههی هفتاد، دانشمندان بریتانیایی نسبت به ایدهی پیشرانش پالس هستهای علاقهمند شدند؛ اما آنها ترجیح دادند طرح خود را بر مبنای ایدهی متفاوتی بنا کنند. پروژهی بریتانیاییها که بهنام یکی از اساطیر یونان، دیدالوس (Daedalus) نام گرفته بود، از ایدهی همجوشی هستهای برای ارسال یک سفینهی رباتیک به فضا استفاده میکرد.
طرح دیدالوس بر مبنای روشی موسوم به همجوشی محصورسازی لختی (Internal Confinement Fusion) بنا شده بود که بهاختصار ICF نامیده میشود. پیشرانهای مبتنی بر همجوشی محصورسازی لختی از واکنشهای هستهای کوچکی استفاده میکنند که با دقت کنترل میشوند. در این پیشرانها، از گلولههایی از جنس دوتریوم و هلیوم-۳ استفاده میشود؛ البته بهدلیل نایاب بودن هلیوم-۳ در سطح زمین، پیشنهاد شده بود تا این ماده از ماه یا مشتری استخراج شود.
دیدالوس
گلولههای فوقالذکر درون یک محفظهی احتراق تزریق میشوند و از زوایای مختلف مورد تابش لیزر یا دیگر پرتوهای پرانرژی قرار میگیرند. گرمای حاصل از این پرتوها تا حدی گلولهها را تحت فشار قرار میدهد که موجب شروع همجوشی هستهای میشود. حاصل این فرایند، تولید پلاسما با دمای بالا در کنار انفجاری بسیار کوچک است. این پروسه باید درون یک آهنربای الکترونیکی بزرگ انجام شود و این آهنربا در عمل موتورِ راکت را تشکیل میدهد. پس از شروع واکنش، آهنربای الکترونیکی گازهای داغِ تولید شده را به سمت خروجی موتور منتقل میکند تا با خروج آنها نیروی پیشرانش لازم تولید شود. البته بخشی از انرژی تولید شده هم میتواند برای فعال نگهداشتن دیگر اجزاء راکت و فضاپیمای متصل به آن مورد استفاده قرار گیرد.
موتورهایی که از همجوشی محصورسازی لختی استفاده میکنند به مراتب از سیستم سادهی مورد استفاده در اوراین پیچیدهتر هستند و البته اندازهی بزرگتری هم خواهند داشت. در مقابل، این موتورها تمیزتر، امنتر و دارای بازده بالاتر خواهند بود.
مقایسهی اندازهی دیدالوس با ساترن ۵
در مرحلهی اولیهی سرعتگیری دیدالوس که ۳.۸ سال بهطول میانجامد، انفجارهای هستهای کوچک با نرخ ۲۵۰ انفجار بر ساعت انجام میشوند. پس از این مرحله، سرعت دیدالوس به بیش از ۱۲ درصدِ سرعت نور میرسد و میتواند در مدت ۴۶ سال مسافتی در حدود ۶ سال نوری را طی کند. بر اساس محاسبات انجام شده، تکانهی ویژهی دیدالوس به ۱ میلیون ثانیه میرسد و نیروی پیشرانش آن هم بیش از ۷۰۰ کیلونیوتون خواهد بود.
در دههی هشتاد آمریکاییها هم با پشتیبانی ناسا پروژهای موسوم به Longshot را کلید زدند. این پروژه هم از ایدهی همجوشی محصورسازی لختی استفاده میکرد و میتوانست به انسانها اجازه دهد تا در مدت ۱۰۰ سال به سیستم ستارهای آلفا قنطورس برسند. با این وجود، هر دو طرح دیدالوس و Longshot، برخلاف اوراین، برای تبدیل شدن به یک فضاپیمای واقعی، نیازمند پیشرفتهای شایانتوجه در زمینهی فناوری همجوشی هستهای هستند.
مدوسا
در دههی نود میلادی شاهد معرفی ایدهی جدیدی در زمینهی پیشرانش پالس هستهای بودیم. این طرح که مدوسا نام داشت همچون پروژهی اوراین از انفجارهای هستهای در محیط باز استفاده میکرد؛ اما تفاوت در این است که مدوسا بهجای صفحهی فشار از قطعهای موسوم به «بادبان» استفاده میکند.
سازوکار مدوسا
ساز و کار مدوسا اینگونه است که ساختاری شبیه چترنجات (یا همان بادبان) در قسمت جلوی فضاپیما قرار میگرد؛ بمبهای کوچک نیز بهسوی این بادبان حرکت میکنند و در نزدیکی آن انفجار صورت میگیرد. شوک حاصل از انفجار موجب حرکت بادبان به سمت جلو خواهد شد و فضاپیما نیز که به بادبان متصل است به سمت جلو کشیده میشود.
بهعقیدهی طراحان، عملکرد مدوسا بهتر از اوراین خواهد بود؛ چرا که بادبان مدوسا نسبت به صفحهی فشار اوراین مقدار بیشتری از انرژی حاصل از انفجار را جذب میکند. علاوه بر این، بادبان مدوسا در مقایسه با صفحهی فشار اوراین بهمراتب سبکتر خواهد بود. همچنین، کشش دائمی میان بادبان و سفینهی اصلی باعث خواهد شد تا جذب شوک حاصل از انفجار در مدوسا راحتتر از اوراین باشد. بر اساس اندازهگیریها، مدوسا میتواند تکانهی ویژهای بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار ثانیه ایجاد کند.
چگونگی کارکرد مدوسا در یک مدل سهبعدی
ترکیب شکافت و همجوشی هستهای
در سال ۲۰۰۵، شاهد ارائهی راهکار جدیدی در زمینهی پیشرانش پالس هستهای بودیم که ترکیبی از شکافت و همجوشی هستهای است. در این راهکار، یک هستهی شکافتی با لایهای از دوتریوم-تریتیوم احاطه شده است. همانگونه که در شکل زیر میبینید، همین حلقه نیز با حلقههای مختلفی فراگرفته شده است.
راکتور همجوشی-شکافتی
در ابتدای شروع فعالیت، لایهای از مواد شدیدالانفجار، موجب حرکت لایهی آلومینیومی و دیگر لایههای فشار به سمت لایهی دوتریوم-تریتیوم میشوند. در نتیجهی افزایش شتاب حرکت این لایهها و ایجاد فشار، لایهی دوتریوم-تریتیوم بهاندازهای گرم خواهد شد که همجوشی هستهای به وقوع خواهد پیوست. در این طرح، جرم بحرانی هستهی شکافتی (کمترین جرم لازم برای ایجاد زنجیرهای پایدار از واکنشهای هستهای) به مراتب کاهش مییابد؛ چرا که نوترونهای حاصل از همجوشی هستهای، نرخ شکافت را افزایش میدهند.
با توجه به امکان کاهش جرم بحرانی مواد شکافتی، انفجارها نیز کوچکتر بوده و کنترل آنها در محفظهی احتراق سادهتر خواهد بود؛ همین مسئله باعث میشود تا بازده این طرح بالاتر از اوراین باشد. همچنین، به دلیل اینکه واکنش همجوشی بهوسیلهی مواد انفجاری متعارف انجام میشود، برخلاف طرحهایی همچون دیدالوس، نیازی به استفاده از دستگاههای بزرگ و سنگین برای تابش لیزر یا دیگر پرتوهای پرانرژی وجود نخواهد داشت. چنین مسئلهای به فضاپیماهای ترکیبی اجازه میدهد تا وزن کمتری داشته باشند و با کمک راکتهای متعارف به فضا ارسال شوند. شایان ذکر است که براساس محاسبات انجامشده، هزینهی ساخت و بهکارگیری فضاپیماهای ترکیبی بهاندازهی هزینههای مربوط به فضاپیماهایی است که صرفا از شکافت یا همجوشی هستهای استفاده میکنند.
پیشرانش پالس هستهای با کاتالیزورهای پادماده
در سال ۱۹۹۰ تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا به انجام رسید که حاصل آن توسعهی طرحی برای استفاده ازپادماده برای سرعت بخشیدن به واکنشهای هستهای بود. بر اساس این طرح، واکنش پادپروتونها درون هستهی اورانیوم موجب آزادسازی انرژی و در نتیجه شکافت هستهی اتم میشود؛ چیزی شبیه به رأکتورهای هستهای متعارف. حتی تعداد کمی از این واکنشها میتوانند منجر به شروع زنجیرهای از واکنشهای هستهای شوند؛ واکنشهایی که در حالت عادی برای انجام شدن به مقدار زیادی سوخت نیاز دارند. برای مثال، در حالی که جرم بحرانی پلوتونیوم ۱۱.۸ کیلوگرم است، در صورت استفاده از کاتالیزورهای پادماده، این مقدار به کمتر از یک گرم کاهش مییابد.
در حال حاضر طرحهای متعددی برای استفاده از این کاتالیزورها در راکتهای هستهای ارائه شده است. برخی از این طرحها صرفا از شکافت هستهای استفاده میکنند و با هدف سفر به سیارههای دیگر در منظومهی شمسی شکل گرفتهاند؛ اما برخی دیگر نیز از ترکیب شکافت و همجوشی هستهای استفاده میکنند و خواهند توانست انسانها را به ستارههای دوردست برسانند.
سخن آخر
همانگونه که از سطور فوق برداشت میشود، به جز طرح اوراین، باقی ایدههای مرتبط با پیشرانش پالس هستهای تا تبدیل شدن به ایدههای عملی فاصلهی زیادی دارند؛ حتی ایدهی اوراین نیز با وجود چالشها و نگرانیهای مرتبط با پیشرانش هستهای، احتمالا هیچگاه رنگ واقعیت به خود نمیگیرد. با این حال، در کنار استفاده از انرژی هستهای، محققین در جستجوی راهکارهای دیگری نیز برای سفر به اعماق فضا هستند؛ اما امکان رسیدن به مقاصد دوردست در فضا، دست کم در آیندهی نزدیک برای بشر مهیا نخواهد شد.
تنها امید ما این است که تلاشهای دانشمندان، زمینهسازِ سفر آیندگان به سیارات و منظومههای دوردست باشد. شاید آیندگان در گذر از مقاصدِ دوردست در فضا، لحظهای نیز از پیشینیان خود یاد کنند؛ کسانی که همواره رؤیای شیرین سفر به دوردستها را در سر میپروراندند.
اکوسیستم استارتاپی ایران در سالهای اخیر و با پیشرفتهای صورتگرفته در زمینههای زیرساخت، دانش فنی و تجربهی کسبوکاری، روند رو به رشدی را از خود نشان داده است. اگرچه برخی از کارشناسان، نگرانیهایی در مورد حباب امیدواری به این شرکتها و همچنین مشکلات درآمدی و جذب سرمایهی آنها در دوران تحریم دارند، این بازیگران جوان (که برخی از آنها به سن بلوغ نزدیک میشوند)، با قدرت به کار خود ادامه میدهند. شاید امید به آینده و تلاش برای بهبود فضای کسبوکار توسط نیروهای داخلی، موتور محرکهای باشد که در دوران بحران اقتصادی نیز هنوز این شرکتهای نوپا را به حرکت روبهجلو تشویق میکند.
بههرحال با تمام چالشهای موجود بر سر راه استارتاپها، تعدادی از این شرکتهای نوپا توانستهاند در بازار داخلی رشد مناسبی از خود نشان دهند. آنها در بخشهای جذب سرمایه، جذب مشتری و تربیت نیروی انسانی به موفقیتهای زیادی دست یافتهاند. پیشرفتهای این کسبوکارها در برخی اوقات به حدی بوده که سودای حضور در بازارهای جهانی و رقابت با غولهای صنعت را در ذهن آنها انداخته است. در این میان، بررسی توانایی این شرکتها برای رقابت با شرکتهای کوچک و بزرگ خارجی، خالی از لطف نیست. رقابتی که میتواند در دو جبهه صورت بگیرد. یکی از این جبههها، ورود به بازارهای جدید جهانی است و دیگری، حفظ بازار ایران، در صورت ورود استارتاپهای خارجی به کشور خواهد بود.
نکتهی قابل توجه این است که قطعا استارتاپهای ایرانی و هر شرکت نوپای فعال در کشورهای در حال توسعه، برای رقابت با غولهای فناوری نیاز به منابعی چندین برابر منابع کنونی دارند. در نتیجه، مقایسهی این شرکتها برای رقابت با شرکتهای بهبلوغرسیدهی جهانی در مقیاس جهانی، کاری بیهوده است. بهعنوان مثال قطعا سرویسهای اشتراک ویدیوی ایرانی، توانایی رقابت در سطح جهانی با یوتیوب را ندارند. ما در در این مقالهی زومیت، قصد داریم تحلیلی کلی از وضعیت شرکتهای بزرگ جهانی و پتانسیل ورود ایرانیها به بازار آن شرکتها داشته باشیم. در مقالات بعدی، فرصتها و چالشهای این رقابت احتمالی را از زبان مدیران و سخنگویان استارتاپهای ایرانی بررسی میکنیم.
زمینههای رقابت
با نگاهی کلی به استارتاپهای تقریبا موفق داخلی، میتوانیم چند زمینهی فعالیت را بهعنوان زمینههای اصلی آنها مشخص کنیم. خردهفروشی، حملونقل و تاکسیرانی، تبلیغات و اشتراک ویدیو، از زمینههایی هستند که نمونههای موفق داخلی در آنها فعالیت دارند. استارتاپهایی همچون دیجیکالا، بامیلو، اسنپ، تپسی، الوپیک، اینتورک، عدد،آپارات و فیلیمو از نمونههایی هستند که به عقیدهی نگارنده، در جذب مشتری داخلی، سرمایهگذار و پرورش استعداد لازم و تامین منابع برای فعالیت طولانیمدت، در زمینههای فوق، عملکرد مناسبی داشتهاند.
با نگاهی به زمینههای بالا و شرکتهای گفتهشده، به این نتیجهی کلی میرسیم که برای موفقیت در بازارهای کوچک و کشورهای درحال توسعه مانند ایران، نیازی به ایدههای آنچنان نایاب نیست و تنها با کلون کردن (تقریبا معادل کپی کردن) ایدههای موفق خارجی و اجرای صحیح آنها بسته به بازار هدف، میتوان سهم مناسبی از مشتریان را جذب کرد. بههمین دلیل، برای هر یک از استارتاپهای موفق داخلی، میتوان نمونههای بزرگ بینالمللی را مثال زد.
برای شروع مقایسهی این دو دنیای متفاوت، بهتر است نگاهی آماری به استارتاپهای بالغ جهانی داشته باشیم. مطالعهی آماری این شرکتها و اطلاع از وضعیت رقابت در سطح جهانی، زمینه را برای کشف منابع مورد نیاز برای رقابت احتمالی با این شرکتها فراهم میکند.
اشتراک ویدیو
یکی از پرطرفدارترین زمینههای فعالیت استارتاپها در دوران کنونی، سرویسهای اشتراک ویدیو مانند یوتیوبهستند. یوتیوب در حال حاضر بزرگترین سرویس اشتراک ویدیو در جهان است که ماهانه بیش از ۱.۸ میلیارد کاربرآنلاین دارد. این سرویس آنلاین در هر دقیقه میزبان ۳۰۰ ساعت ویدیو با کیفیت HD است و در حال حاضر، بیش از یک میلیارد و سیصد میلیون ویدیو در آن آپلود شده است. پرطرفدارترین کانال ویدیو در این شبکه، بیش از ۶۰ میلیون عضو دارد که درآمد ۱۲ میلیون دلاری را در سال ۲۰۱۵ برای تهیهکنندهی آن به همراه داشته است.
از لحاظ درآمد، آمار دقیقی از درآمد کسبشده از تبلیغات در این شبکه منتشر نشده است. در واقع، شرکت مادر یوتیوب یعنی آلفابت، آمار درآمدی آنها را بهصورت دقیق منتشر نکرده و آمارهای موجود، تخمینهای شرکتهای واسط مانند بیزینس اینسایدر هستند. طبق یکی از همین آمارهای غیر رسمی، درآمد یوتیوب در سال ۲۰۱۵ به ۸ میلیارد دلار رسیده که نسبت به سال ۲۰۱۰، رشد ۸ برابری داشته است.
بههرحال ِYoutube از هر لحاظ به پیشگام صنعت اشتراک محتوای ویدیویی تبدیل شده است. آنها دومین موتور جستجوی پرطرفدار در جهان هستند و با وجود مسدود بودن در برخی کشورهای جهان، هنوز به رشد خود ادامه داده و در جذب کاربر جدید موفق هستند.
آپارات را میتوان بزرگترین سرویس اشتراک ویدیو در ایران دانست که در سالهای اخیر نیز با توسعهی زیرساخت و تسهیل فرآیندها، موفق به کسب سهم مناسبی از بازار و جذب تولیدکنندگان بسیار شده است. روندی که آپارت در پیش گرفته است، باعث شده تا کانالهای فعال داخلی به شدت به تولید و اشتراک محتوا در این شبکه علاقهمند شوند. در این میان، فیلترینگ یوتیوب نیز در افزایش محبوبیت آپارات بیتاثیر نبوده است. کاربر ایرانی ترجیح میدهد محتوای مورد نیاز خود را از وبسایتی داخلی و بدون محدودیت مشاهده کند تا اینکه زحمت تغییر آیپی و موارد دیگر را به جان بخرد.
در واقع، بهبود کیفیت محتوای منتشرشده در آپارات و افزایش کانالهای اختصاصی با محتوای ارزشمند در آن، کاربر ایرانی را مجاب کرده که میتوان بدون زحمت، به محتوایی جذاب و مفید در بخش ویدیو دست یافت. علاوه بر آن، بهبود خدمترسانی به کسبوکارها و ارائهی سرویسهایی همچون پخش زنده و تبلیغ ویدیویی، تخفیف ترافیک مصرفی و پیشنهادهای هوشمندانهی محتوایی باعث شده تا تولیدکنندگان نیز به فعالیت بیشتر در این شبکه تشویق شوند.
در اینجا به سؤال اصلی خود یعنی توانایی رقابت سرویسهایی همچون آپارات با غولهای بزرگ مانند یوتیوب میرسیم. نکتهی بدیهی این است که قطعا سرویسهای ایرانی بهخاطر محدودیتهای منابع (مالی، انسانی، زیرساختی) توانایی رقابت با شرکتی را که زیرمجموعهی آلفابت است، نخواهند داشت.
خردهفروشی
دیجیکالا را همیشه میتوان بهعنوان مثالی موفق در زمینهی خردهفروشی آنلاین، بیان کرد. شرکتهای رقیب فعال در این زمینه نیز در سالهای اخیر در کنار دیجیکالا ظهور کردهاند که از بزرگترین آنها میتوان بامیلو را مثال زد. در مورد شرکتهای بزرگ خارجی در این حوزه، قطعا مثالی بهتر از آمازون به ذهن هیچکس نمیرسد. دومین شرکت یک تریلیون دلاری جهان در جایگاهی است که نه تنها استارتاپهای ایرانی، بلکه بزرگترین شرکتهای جهان مانندوالمارت نیز توانایی دسترسی به آن را ندارند.
از لحاظ آماری، Amazon درآمد سالانهی بیش از ۱۷۰ میلیارد دارد و آخرین آمارها، تعداد کارمندان این شرکت رابیش از ۵۰۰ هزار نفر عنوان میکنند. این شرکت آمریکایی کالاهای خریداریشده را تقریبا به تمامی کشورهای جهان ارسال میکند و بهنوعی، در حال تبدیل شدن به منبع اصلی خرید آنلاین برای تمامی کالاها است.
اما آمارهای خیرهکنندهی آمازون باعث نمیشود که پتانسیل رشد و موفقیت در حوزهی خردهفروشی آنلاین، نادیده گرفته شود. تیمهای بینالمللی با کمی خلاقیت، میتوانند زمینههای خاصی برای فعالیت خود انتخاب کنند و با تمرکز روی آنها در خردهفروشی، به رقیبی جدی برای آمازون تبدیل شوند. بهعنوان مثال یک فروشگاه آنلاین پوشاک که بهطور اختصاصی در خاورمیانه فعالیت میکند، میتواند رقیبی جدی برای آمازون در این حوزه تبدیل شود.
دیجیکالا و بامیلو، شرکتهایی با مدل کسبوکاری آمازون هستند که در بازار ایران، به موفقیتهای قابل توجهی دست پیدا کردهاند. اگرچه این شرکتها فعالیتی جدی در بازارهای جهانی نداشتهاند، اما نوع جذب سرمایه و توسعهی کسبوکار آنها نشان میدهد که پتانسیل این حرکت را در خود میبینند. مدیران این استارتاپها در بدترین حالت میتوانند بازاراهای منطقهای مانند خاور میانه را بهعنوان پتانسیلی مناسب ببینند. بازاری که بهخاطر تقارب فرهنگی و امکان خدمترسانی سریعتر و تحویل مناسبتر کالا، میتواند زمینی مناسب برای بازی ایرانیها باشد.
امیرحسن موسوی مدیر روابطعمومی دیجیکالا در مصاحبهای با زومیت در مورد پتانسیلهای رقابت این شرکت با رقبای خارجی، نکات قابل توجهی را ارائه کرد. او معتقد است آنها در حال حاضر نیز رقابتی نسبی با شرکتهای خارجی دارند و فعالیت راکت اینترنت در ایران و سرمایهگذاریهای بزرگ این شرکت آلمانی، بهنوعی رقابت را برای دیجیکالا جهانی کرده است. موسوی در ادامه به این نکته اشاره میکند که آشنایی با منطقهی خاورمیانه، چالشهای لجستیکی، راهکارهای پرداختی و موارد دیگر که دیجیکالا در مسیر توسعه آنها را بهبود داده، پتانسیل لازم برای رقابتهای احتمالی با بازیگران خارجی را در این شرکت ایجاد کرده است.
مدیر روابط عمومی دیجیکالا معتقد است در صورت ورود بازیگران بزرگی همچون آمازون به ایران نیز این شرکت توانایی رقابت را خواهد داشت؛ چرا که اعتماد مشتریان، زیرساختهای لجستیکی، آشنایی بهتر با فرهنگ خرید ایرانی و راهکارهای بهینهسازیشدهی پرداخت، آنها را چند قدم جلوتر از رقبای خارجی قرار خواهد داد. البته در مورد پیشنهاد احتمالی شرکتهای خارجی مبنی بر خرید یا ادغام دیجیکالا، اظهار نظر مشخصی وجود ندارد و برای پاسخ قطعی، نیاز به بررسی کامل زمانی و موقعیتی آن پیشنهاد احتمالی و همچنین اجماع در هیئت مدیره و سهامداران است.
موسوی در ادامهی صحبتهایش گفت:
دیجیکالا برای ورود به بازارهای منطقهی غرب آسیا و شمال آفریقا برنامههایی جدی دارد و مرحلهی تحقیق برای ورود به بازارهای خارجی آغاز شده است.
در همین راستا، مصاحبهای هم با مدیر مارکتینگ بامیلو یعنی آرمان فرجزاده داشتیم و نظرات او را در مورد پتانسیلهای رقابت جهانی جویا شدیم. فرجزاده در مورد ورود بامیلو به بازارهای جهانی گفت:
برای ورود به بازارهای خارجی، اگر مقدمات درگاه پرداخت و انتقال پول حل بشود، بامیلو شرایط را برای فروش کالای ساخت ایران در کشورهای همسایه مساعد میبیند.
تاکسیرانی و حملونقل
تاکسیهای آنلاین در یکی دو سال اخیر با استقبال خوبی از طرف کاربران ایرانی روبرو شدهاند. انواع این سرویسها با نامهای مختلف و مدلهای درآمدی تقریبا مشابه، در ایران فعالیت میکنند. در این میان، دو استارتاپ اسنپ وتپسی در حوزهی تاکسیرانی و استارتاپ الوپیک در حوزهی خدمات حملونقل، جایگاه مناسبی در بازار پیدا کردهاند. در مورد نمونههای خارجی این استارتاپها، هیچ مثالی بهتر از اوبر نمیتوان یافت.
Uber از سال ۲۰۰۹ فعالیت خود را شروع کرد و در حال حاضر، در بیش از ۸۰ کشور جهان فعال است. تعداد رانندههای در حال فعالیت در این سرویس، حدود ۲ میلیون نفر گزارش شده و آخرین آمارها، درآمد این شرکت را بیش از ۵ میلیارد دلار بیان میکنند. در این میان، رقبای اوبر در کشورهای مختلف به سرعت در حال ظهور هستند. به بیان دیگر، اوبر بر خلاف یوتیوب و آمازون نمیتواند خود را پیشگام بلامنازع جهانی بداند؛ اما بههرحال از لحاظ تعداد شرکتهای محل فعالیت، به آمار خوبی دست پیدا کرده است.
استارتاپهای ایرانی فعال در حوزههای مشابه، پس از گذراندن دورانی دشوار در زمینهی قانونگذاری و تثبیت حضور در بازار، امروز به ثباتی نسبی رسیدهاند. آنها در روزهای اولیه و با معرفی سرویسهای خود با استقبال بالای مردم مواجه شدند و به تعریفی، نتایج تحقیقاتشان در مورد پتانسیلهای این بازار در ایران، به بار نشست. اما چالش اصلی از طرف شرکتهای سنتی و همچنین سازمانهای قانونگذار ایجاد شد که البته برای هر استارتاپ ساختارشکن قابل پیشبینی است. اوبر نیز در کشورهای متعدد با مشکلات قانونگذاری روبرو است و حتی در بسیاری از کشورها، فعالیت آن ممنوع قلمداد میشود.
بههرحال امروزه تاکسی و پیک آنلاین به جزئی جدانشدنی از زندگی ایرانیان تبدیل شدهاند. همین موفقیت سریع باعث شده تا زمزمههایی از تمایل مالکان این استارتاپها به حضور در بازارهای بینالملیی (حداقل خاورمیانه) به گوش برسد.
شهرام شاهکار، مدیر اجرایی اسنپ در مصاحبهای با زومیت در مورد فعالیتهای این شرکت و تمایل آنها برای حضور در بازارهای بینالمللی صحبت کرد. او آمار شهرهای محل فعالیت اسنپ را ۶۰ عدد اعلام کرده و به این نکته اشاره میکند که از ۱.۵ میلیون سفر روزانه که در تاکسیهای آنلاین انجام میشود، حدود ۸۵ درصد از آن در اختیار اسنپ است. از لحاظ تعداد رانندگان فعال در اسنپ نیز آمار ۷۰۰ هزار نفر از طرف این شرکت اعلام شد.
مدیر ارشد اجرایی اسنپ در پاسخ به سؤالی در مورد فعالیت برونمرزی این شرکت میگوید:
چشماندازی که برای اسنپ در نظر گرفته شده است و مسیر رشد این سامانه نشان میدهد که دیر یا زود خبر فعالیت آن را خارج از مرزهای ایران و در کشورهای منطقه خواهیم شنید.
شاهکار در پایان در مورد چالشهای احتمالی ورود رقبای خارجی به ایران نیز به این نکته اشاره میکند که اعتماد کاربران به سرویسهای آنها، دلگرمی لازم برای انتخاب شدن اسنپ از بین چند تاکسی اینترنتی را دوچندان کرده است. البته در صورت پیشنهاد خارجیها مبنی بر ادغام یا خرید، اسنپ نیز مانند هر شرکت دیگر پیشنهادها را بررسی کرده و بهترین تصمیم را جهت ایجاد ارزش برای سهامداران اتخاذ خواهد کرد.
با یک بررسی کلی از شرایط گفتهشده، میتوان به دشواری رقابت با شرکتهای خارجی پی برد. در این میان، امیدواری بازیگران بزرگ ایرانی برای رقابت، ستودنی است. آنها با تمام چالشهای موجود، پس از موفقیت در بازار داخلی، برنامههایی برای عبور از مرزها در سر دارند که البته چالشهای متعددی در پیش روی آنها قرار میدهد. در مطلب بعدی سعی میکنیم با مصاحبه با دیگر فعالان اکوسیستم استارتاپی ایران، فرصتها و چالشهای این رقابت بینالمللی را بیشتر بررسی کنیم.
اپل، مکبوک پروهای پیشرفتهی خود را با پردازندههای جدیدتر، نمایشگرهای TrueTone و کیبورد بیصداتر معرفی کرد. این بهروزرسانی بهطور کامل تمام نگرانیهای مربوط به سری مکبوک پروها را در سال گذشته تحت تاثیر قرار میدهد؛ در سال جاری میتوانیم خوشحال باشیم که این بار دیگر شاهد بهکارگیری پردازندههای قدیمی در آخرین نسل مکبوک پرو نیستیم. طبق اعلام اپل، مدل ۱۵ اینچی از ۷۰ درصد افزایش کارایی بهره میگیرد و سرعت مدل ۱۳ اینچی نیز دو برابر شده است.
مدل ۱۳ اینچی مکبوک که در دست ما قرار دارد، از تراشههای چهار هستهای و نسل هشتمی Core i5 اینتل بهره میبرد، این پردازنده فرکانس پایه و توربوی ۲.۳ و ۳.۸ گیگاهرتز را در اختیار کاربر قرار میدهد. پردازندههای بهکاررفته در نسخهی ارتقاءیافتهی مکبوک پرو ۱۳ اینچی از گرافیک مجتمع غیرمعمول Intel Iris Plus 655 استفاده میکنند. مکبوک پروهای جدید اپل از نمایشگرهای TrueTone بهره میگیرند که به نمایشگر امکان میدهد دمای رنگ خود را براساس دمای رنگ اتاق تغییر دهد. اکنون تاچ بارها نیز از قابلیت TrueTone پشتیبانی میکنند. ویژگی «Hey Siri» و نسل سوم کیبورد پروانهای از دیگر مواردی است که به این نسل اضافه شده است.
در ادامه ویدیو جعبه گشایی از لپتاپ مک بوک پرو ۱۳ اینچی ۲۰۱۸ اپل را خواهید دید:
نظر شما در مورد این لپتاپ چیست؟
مایکروسافت امروز به طور رسمی اعلام کرد که به OIN پیوسته است. OIN شبکهای است که به منظور حفاظت از لینوکس و سایر نرمافزارهای متنباز تشکیل شده است تا آنها را از سوءاستفادههای مربوط به حق اختراع مصون دارد.
این شبکه در سال ۲۰۰۵ پایهگذاری شد و از آن زمان شرکتهای زیادی را در مدیریت خطرهای مرتبط با پتنت یاری کرده است. در سالهای پیش از تأسیس OIN، مجوزهای اوپن سورس تنها شامل قوانین کپیرایت میشدند و تمهیدی در خصوص پتنتها نداشتند. OIN با راهاندازی سیستمی که در آن شرکتهای عضو یک شبکه به پتنتهای هم دسترسی دارند، توانست این خلأ را پر کند. از این رهگذر، OIN موفق شد پلی بین متنباز بودن و رعایت حقوق ثبت اختراع ایجاد کند. امروز، این مجموعه به رهبری کیت برگلت توانسته است برای ۲۴۰۰ شرکت در سرتاسر جهان مجوز صادر کند. شرکتهای عضو OIN از توسعهدهندگان و استارتاپها تا بزرگترین شرکتها و صاحبان پتنت را شامل میشود.
تصمیم مایکروسافت مبنی بر عضویت در این مجموعه از آن جهت غافلگیرکننده است که این شرکت همواره با جامعهی متنباز به دلیل مسائل مربوط به حق اختراع اصطکاک داشته است.
مایکروسافت این اقدام را گام منطقی دیگری برای این شرکت در راستای برآورده کردن خواست کاربران دانسته است.
در خبری که مایکروسافت در این زمینه منتشر کرده آمده است که «توسعهدهندگان دوست ندارند سر دوراهی ویندوز و لینوکس یا NET. و جاوا بمانند. آنها میخواهند پلتفرمهای ابری از تمامی فناوریها پشتیبانی کنند. آنها مایل هستند تا با بهکارگیری جدیدترین فناوریها نیاز کاربران را برآورده کند.»
مایکروسافت اعتراف کرده است که «به این نتیجه رسیدیم که توسعهی تیمی از طریق اپن سورس میتواند به نوآوری سرعت ببخشد.»
ردموندیها حالا یکی از مدعیان متنباز بودن در بین شرکتهای حوزهی فناوری به حساب میآیند. آنها در سال ۲۰۰۸ بخشهایی از ASP.NET را متنباز کردند؛ Net Core.، تایپ اسکریپت، VS Code و پاورشل از جمله پروژههای متنباز این شرکت به حساب میآیند. مایکروسافت که روزی نقطهی مقابل لینوکس بود حالا به واسطهی Azure از تمامی توزیعهای اصلی آن پشتیبانی میکند.
ما معتقدیم با عضویت در OIN میتوانیم بیش از پیش به محافظت از لینوکس و سایر پروژههای متنباز بپردازیم. ما با این عضویت بالغ بر ۶۰ هزار پتنت را با خود به جامعهی OIN آوردیم که میتواند به سود لینوکس و سایر فناوریهای متنباز باشد. بهعلاوه، امیدوار هستیم که این تصمیم ما باعث جذب سایر شرکتها به OIN شده و این شبکهی لایسنس را قدرتمندتر از پیش سازد.
امیدواریم هرچه سریعتر همکاری خود را با OIN و اعضای آن آغاز کنیم تا بتوانیم به این جامعهی وسیع و توسعهدهندگان آن در محافظت از اکوسیستم لینوکس کمک کرده و خلاقیت و نوآوری را در نرمافزارهای متنباز دامن بزنیم.
هیوندای i40 در سطحی بالاتر از النترا قرار میگیرد و در حقیقت جایگزین مدل سوناتا در بازار اروپا محسوب میشود. برای حفظ جایگاه i40، تغییرات مهمی در طراحی بدنه، فضای داخلی و قوای محرکه انجام شده است؛ علاوه بر این تغییرات، تجهیزات ایمنی بیشتری در این خودرو وجود دارد.
در بخش طراحی، اولین تغییر در نمای جلویی و جلوپنجرهی i40 دیده میشود. جلو پنچرهی لانه زنبوری موسوم به Cascading Grille با حاشیهی کرومی ظاهر مدرنی دارد و طراحی نمای جلویی i40 را با سایر محصولات جدید هیوندای تطبیق میدهد؛ همچنین، رینگهای جدید آلیاژی سایزهای ۱۸، ۱۶ و ۱۷ اینچی قابل انتخاب هستند.
در بخش کابین هم هیوندای i40 مدل ۲۰۱۹ با دو رنگ آمیزی مختلف قابل انتخاب خواهد بود؛ ترکیب رنگ خاکستری، سیاه و قرمز و طرح مشکی و بژ که در مدل قبلی هم قابل سفارش بود، از این جمله هستند. مدل جدید از تودوزی چرمی بهرهمند است و البته مدلهایی که تودوزی آنها به رنگ مشکی و بژ باشند را میتوان به همراه تودوزی پارچهای نیز سفارش داد. دیگر بخش کابین که در مدل ۲۰۱۹ تغییر کرده، پنل داخلی درها یا همان رودریهای است که روی آنها از تزئینات کرومی وجود دارد؛ این تزئینات بهخصوص با طرح تودوزی قرمز خاکستری همخوانی دارد.
هیوندای برای افزایش ایمنی مدل i40 در سطح یک خودروی خانوادگی پرفروش، پکیج SmartSense را با سیستم پیشگیری از تصادف (FCA) پیشنهاد میکند. در این سیستم ایمنی درصورت تشخیص وجود خودرو (سرعتهای بالاتر از ۱۰ کیلومتر بر ساعت) در مسیر، بهطور خودکار ترمزها را فعال میشوند تا از تصادف پیشگیری شود.
آخرین تغییری که هیوندای در مدلهای سدان و واگن داده است را باید در بخش موتوری این خودرو دانست، جایی که شاهد استفاده از سری پیشرانههای جدید دیزلی هیوندای با نام Smartstream هستیم. اولین پیشرانهای که از سری Smartstream در i40 نصب شده، نمونهی ۱.۶ لیتری دیزلی با استاندارد یورو ۶ و مصرف سوخت ترکیبی ۴.۳ الی ۴.۶ لیتر در هر صد کیلومتر است. میزان انتشار گاز دی اکسید کربن توسط این پیشرانه هم ۱۱۳ الی ۱۲۰ گرم در کیلومتر اعلام شده است. پیشرانهی دیزلی توانایی تولید ۱۱۵ اسب بخار قدرت و ۲۸۰ نیوتون متر گشتاور دارد و بههمراه جعبهدندهی ۶ دستی عرضه میشود. نسخهی دیگر از پیشرانهی Smartstream، با قدرت ۱۳۶ اسب بخار و گشتاور ۳۲۰ نیوتنمتر همراه است؛ جعبهدندهی ۶ سرعتهی دستی در این مدل هم وجود دارد، اما خریداران در صورت تمایل میتوانند نمونهی ۷ سرعتهی دوکلاچه را سفارش دهند.
مدل ۱۳۶ اسب بخاری با مصرف سوخت ترکیبی ۴.۳ و ۴.۷ لیتر در هر صد کیلومتر فروخته میشود و میزان انتشار گاز دی اکسید کربن آن ۱۱۲ الی ۱۲۳ کیلوگرم در هر کیلومتر است. طبق ادعای مقامات هیوندای، پیشرانههای جدید Smartstream دارای راندمان و قدرت بالاتری در مقایسه با پیشرانههای دیزلی قدیمی هستند. آخرین پیشرانهی قابل سفارش برای هیوندای i40 در بازار اروپا، نمونهی بنزینی ۱.۶ لیتری، مجهز به سیستم تزریق مستقیم سوخت (GDI) با قدرت ۱۳۳ اسب بخار است. این تیپ نیز بههمراه جعبهدندهی ۶ سرعتهی دستی عرضه میشود، مصرف سوخت ترکیبی آن به ۶.۲ الی ۶.۷ لیتر در هر صد کیلومتر و میزان آلایندگی آن هم به ۱۴۲ الی ۱۵۳ گرم CO2 در هر کیلومتر میرسد.
مدل بهروزرسانی شدهی i40 اواخر سال ۲۰۱۸ وارد بازار اروپا خواهد شد. گرچه هیوندای هنوز قیمت این مدل را اعلام نکرده است اما احتمالاً قیمت آن در مقایسه با مدل فعلی، افزایش چندانی نخواهد داشت. مدلهای پایهی ۲۰۱۸ هیوندای i40 در آلمان با قیمتی حدود ۲۶ هزار و ۷۰۰ یورو فروخته میشوند. باوجود پتانسیل بالای هیوندای i40، رقبای سرسختی روبروی محصول کرهایها قرار دارند که شامل فولکس واگن پاسات و فورد موندئو پرفروش میشوند.
هیوندای میتواند از برگ برندهی خود یعنی قیمت مناسبتر استفاده کند؛ قیمت پایهی پاسات از ۳۱ هزار و ۶۷۵ یوروو موندئو از ۲۶ هزار و ۲۵۷ یورو آغاز میشود. رقبای هیوندای i40 هم در تنوع پیشرانههای قابل انتخاب و هم امکانات ایمنی و رفاهی دستپر هستند، باید دید که هیوندای i40 مدل ۲۰۱۹ در بازار جهانی، چه عملکردی خواهد داشت.
هواوی و الجی تا به امروز دو شرکت مطرحی هستند که در پرچمدارهای خود از سه لنز برای دوربین اصلی استفاده کردهاند. اکنون در حالی که هنوز لزوم استفاده از سه دوربین موضوع بحث بسیاری از کاربران است، سامسونگ قصد دارد در جدیدترین محصول خود چهار دوربین را در پشت گوشی تعبیه کند.
پیشتر شایعاتی مبنی بر بهکارگیری چهار لنز در گلکسی A9 مطرح شده بود؛ اما امروز برای اولین بار به لطف Evan Blass، منبع موثق افشای اطلاعات، برای اولین بار رندرهایی از این گوشی منتشر شد.
همانطور که در تصویر منتشرشده دیده میشود، سامسونگ در A9 برای دوربین اصلی چهار لنز را در نظر گرفته است که یکی از آنها هشت مگاپیکسلی با زاویه دید عریض ۱۲۰ درجه است؛ یکی دیگر ۱۰ مگاپیکسلی و از نوع تلهفوتو با امکان زوم اپتیکال دوبرابری است. لنز اصلی این گوشی ۲۴ مگاپیکسلی است و برای تشخیص عمق تصویز از لنزی ۵ مگاپیکسلی استفاده شده است. با این حساب تنها لنزی که در این مجموعه قرار نگرفته، لنز مونوکروم است. بنابراین، اگر سامسونگ یا هر شرکت پیشرو دیگری بخواهد دوربین پنجگانه ارائه کنند، لنز پنجم باید از نوع مونوکروم باشد.
سایر اطلاعات فاش شده حکایت از آن دارند که A9 با نمایشگری 6.38 اینچی، پردازندهی اسنپدراگون ۶۶۰ و باتری ۳۷۲۰ میلیآمپر ساعتی مجهز شده است که تمامی این مشخصات برای یک دستگاه اندرویدی میانرده بسیار عالی محسوب میشوند.
به طور مشخص، سامسونگ دوربین چهارگانه را به عنوان برگ برندهی این محصول و ویژگی بارز آن در نظر گرفته است؛ با این حال، باید صبر کرد و دید جدیدترین عضو از سری گلکسی A چقدر قدرتمند ظاهر میشود. تاریخ رونمایی از A9 به طور دقیق مشخص نیست؛ اما امکان دارد فردا، ۱۹ مهر، شاهد معرفی آن باشیم.
شرک تیونینگ آمریکایی هنسی (Hennessey) در جدیدترین محصول خود، بهسراغ شاسیبلند بزرگ و لوکس لینکن نویگیتور رفته است. نویگیتور هنسی با کد HPE600 به ۶۰۰ اسب بخار قدرت مجهز شده است.
نویگیتور در حالت استاندارد از پیشرانهی ۶ سیلندر V شکل ۳.۵ لیتری توئین توربوشارژ ساخت فورد، ۴۵۰ اسب بخار قدرت میگیرد. تیم مهندسی هنسی از همان فرمول ساخت مدل ۶ چرخ وانت فورد رپتور F-150 ، در این شاسیبلند فول سایز نیز استفاده کرده است.
لینکلن نویگیتور HPE600 هنسی (کد HPE از سرواژههای Hennessey Performance Engineering گرفته شده است) برای دریافت این قدرت، تغییراتی شامل سیستم اگزوز فولادی ضدزنگ سفارشی، ورودی هوای بزرگتر، اینترکولر قویتر، ویستگیت جدید توربوشارژ و تنظیمات پرفرمنس ECU را پذیرفته است. در ویدئوی منتشر شده از تست داینو، قدرتی حدود ۵۰۰ اسب بخار و گشتاور ۶۷۸ نیوتنمتر، در ۳۸۰۰ دو بر دقیقه مشخص است؛ بر اساس گفتههای متخصصان هنسی، نهایت قدرت ۶۰۰ اسب بخار در ۶۰۰۰ دوربردقیقهی پیشرانه بهدست خواهد آمد.
بهلطف ارتقای واحد قدرت، لینکلن نویگیتور با وزنی حدود سه تن، در زمان ۴.۸ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت میرسد؛ این زمان حدود ۰.۷ ثانیه سریعتر از نمونهی استاندارد است. علاوه بر این، برای طی کردن مسیر درگ ۴۰۰ متری با نهایت سرعت ۱۷۲ کیلومتر بر ساعت، تنها ۱۲.۹ ثانیه زمان نیاز است. علاوه بر تغییرات فنی، آپشنهای کاهش ارتفاع، ترمز برمبو با ۶ پیستون و رینگهای بزرگ ۲۲ اینچی هم برای نویگیتور HPE600 هنسی درنظر گرفته شده است.
پکیج HPE600 هنسی برای لینکن نویگیتور و فورداکسپدیشن پلاتینیوم مدل ۲۰۱۸ با قیمت ۱۹ هزار و ۹۵۰ دلار، عرضه میشود. ظرفیت فروش این پکیج در سال ۲۰۱۸ به ۲۰۰ نمونه محدود خواهد بود و ضمانت سه سالهی ۵۸ هزار کیلومتری نیز، همراه آن است. باتوجه به اینکه هنسی پیش از این مدلهای جیامسی یوکان و کادیلاک اسکالید را با قدرت بیشتری همراه کرده است، احتمالاً پکیج تیونینگ ۸۰۰ اسب بخاری نویگیتور در آینده عرضه شود.
محصولات جذاب و نوآورانهای در نمایشگاه اینترموت (Intermont) امسال وجود داشتند. موتورسیکلت مورد انتظاری مثل ایندین FTR1200 و پروژههای جدیدی نظیر بازسازی سری کاتانا و موتورسیکلت محبوب سوزوکیSV650X در شهر کلن آلمان معرفی شدند. در اینترموت مانند هر نمایشگاه دیگر، تبلیغات گسترده و جنجالی محصولات شرکتهای بزرگ روی محصولات و پروژههای شرکتهای کمتر شناخته شده سایه انداخته بود. نمونه اولیه موتورسیکلت نظامی تغییر شکلدهنده که نگاهی جدید به پویایی در میدان نبرد دارد و با مشارکت شرکای آمریکایی و ژاپنی انجام خواهد شد از جنجالیترین نمایشهای اینترمونت 2018 بود.
پروژه MOSPEDA که سرواژه عبارت (Military Operation Soldier Protection Emergency Aviation Drive Armor) است توسط شرکت ژاپنی آراماکیتک(AramakiTech) با همکاری شرکت آمریکایی بوستون دینامیکس، مهندسی و طراحی شده است. این پروژه که ترکیبی از وسیله نقلیه حفاظتی و شناسایی نظامی است از سوپر موتورسیکلت های اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه هشتاد میلادی (اواخر ۵۰ و اوایل ۶۰ خورشیدی) و انیمههای طراح معروف شینجی آراماکی الهام گرفته است. موتورسیکلت MOSPEDA از آخرین فناوری روباتیک متغیر (variable robotics) که توسط بوستون دینامیکس برای ساخت وسیله نقلیهای قدرتمند، تطبیق پذیر و قابل استفاده در هر مقیاسی توسعه داده شده است، استفاده میکند.
اما سیستم روباتیک متغیر چیست؟ بدون وارد شدن به توضیحات فنی پیچیده که البته بسیاری از آنها محرمانه هستند، بهطور خلاصه این فناوری وسیله نقلیه را قادر به تغییر حالت میکند. در MOSPEDA حالت اصلی موتورسیکلتی سریع، سبک و همهجا رو است که با فناوری رباتیک متغیر میتواند تبدیل به مکعبی کوچک برای رد شدن از ترافیکهای سنگین، یک هواپیما و یا اسکلتی مستحکم برای حفاظت از موتورسوار شود. موسپدا نه تنها یک موتورسیکلت بلکه پوششی حفاظتی برای پیادهنظام، در مقابل آتش سبک دشمن است.
سیستم کامل موسپدا از دو بخش خود موتورسیکلت و لباس حفاظتی موتورسوار، تشکیل میشود. لباس محافظ شامل پوشش بدنی متناسب و دستکشها و چکمههایی از جنس کولار و فیبر فویل بالستیک که بهطور انحصاری برای این پروژه توسعه یافته است، میشود. این لباس از سیستم تهویه هوای داخلی، برای ایجاد دمایی مناسب برای راننده و از فناوری تولیدانرژی جنبشی بسیار نوآورانه و انقلابی برای تامین انرژی برد الکترونیکی لباس که شامل ساعت، سنسورها و ... است، استفاده میکند.
موتورسوار از روی این لباس، پوشش حفاظتی ساعد، زانو و ران، دستکش مخصوص و چکمههای سبک سرامیکی بر تن میکند. این اجزای محافظتی به سیستم حالت اسکلت پوششی موسپدا، متصل هستند. کلاهایمنی هوشمند چندبخشی موسپدا که توسط شرکت Arai و با همکاری صنایع دفاعی ژاپن طراحی شده، به سیستم ارتباطی نظامی کامل و صفحه نمایشگر در هر جهت مجهز است که نشانههای تصویری و صوتی از محیط را بهبود میبخشد؛ این کلاهایمنی حتی به تایید DOT، Snell و ECE رسیده است. کلاهایمنی موسپدا میتواند به لباس حفاظتی وصل شود و پوششی یکپارچه بسازد که با تجهیز پوششهای حفاظتی سرامیکی در مقابل آتش، گلوله تا کالیبر ۷.۶۹ در ۳۹ میلیمتر، جنگ بیولوژیکی، جنگ شیمیایی و تشعشع هستهای مقاوم است.
حال به خود موتورسیکلت موسپدا با طول ۲ متر و وزن ۱۸۰ کیلوگرم میپردازیم که از نسل اول سوپر موتورسیکلتهای استاندارد و رودستر ژاپنی، بهخصوص سوزوکی کاتانا الهام گرفته است. پیشرانهی این موتورسیکلت توربین چندسوخته است که با سیستم انتقال قدرت هشت سرعته دو کلاچه کنترل میشود. این توربین با هر سوخت قابل احتراقی کار میکند و طبق اعلام مهندسان آراماکیتک، قدرت ۳۰۰ اسب بخار دارد. نهایت سرعت موسپدا محرمانه است اما منابع قابل اعتماد نهایت سرعت آن را در سطح صاف حدود ۳۲۰ و در سطح ناهموار نزدیک ۹۶ کیلومتر بر ساعت تخمین میزنند.
قدرت موتور توسط میللنگهای مستحکم و دو سیستم انتقال قدرت مستقل، به هر دوچرخ منتقل میشود. ترمز جلو برند برمبو چهار پیستونی با روتور شبهشناور ۳۳۰ میلیمتری و ترمز عقب روتور ۲۵۰ میلیمتری با تک پیستون در جهت مخالف است؛ همچنین سیستم تعلیق عقب بهترین محصول تکفنره Ohlins و تعلیق جلو سیستمی اختصاصی است که عناصر سیستم تعلیق بیامو را با سیستم تعلیق محور آونگی ترکیب کرده است. هر دوی این سیستمها واکنشی بوده و توسط کامپیوتر کنترل میشوند. موتورسیکلت موسپدا مجهز به ABS دو کاناله، کنترل کشش، کنترل پایداری و حالتهای مختلف سواری است.
علاوه بر این، موسپدا به موتور الکتریکی ذخیره با باتری ظرفیت بالا مجهز است که توسط توربین شارژ میشود. این موتور الکتریکی با عملکرد بیصدا برای عملیات شناسایی و دیگر عملیات مخفی مناسب است.
کنترل موسپدا تفاوت چندانی با موتورسیکلت های معمولی ندارد و ترمزها مانند موتورسیکلتهای معمولی، با فشار دست راست و پدال راست کنترل میشوند. این موتورسیکلت به علت دوکلاچه بودن از اهرم کلاچ استفاده نمیکند و به جای آن میتوان حالت دستی سیستم انتقال قدرت را انتخاب کرد و با اهرم سمت راست پنل دیجیتال لمسی TFT، آن را کنترل کرد. در غیر اینصورت، موتورسوار حالت سواری معمولی را انتخاب میکند و مسئولیت کنترل قدرت را در اختیار کامپیوتر موتورسیکلت میگذارد.
علاوه بر تمام امکانات و فناوری ها، نکته منحصربهفرد این موتورسیکلت قابلیت تغییر شکل است. با فشار دادن یک دکمه موتورسیکلت موسپدا به بدنه اسکلتی مستحکم و سبکی تبدیل میشود که به آسانی با لباس و پوشش محافظتی موتورسوار هماهنگ شده و پویایی، استحکام، دوام و حفاظت بیشتر را به ارمغان میآورد. در حالت اسکلتی موسپدا دارای دو موتور رانشی است که روی شانههای لباس حفاظتی سوار میشود و قابلیت پریدن یا حتی در هوا ماندنرا برای زمانی کوتاه، ممکن میکند. این قابلیت تواناییهای مقاومتی و نظامی سرباز را افزایش میدهد و راه را برای توسعه بیشتر فناوری اسکلتهای پوشیدنی، هموار میکند.
نمونه اولیه نمایش داده شده در اینترموت غیر مسلح بود اما رندرهای گرافیکی شرکت آراماکیتک نسخههای مختلف موسپدا از جمله نسخههای پیادهنظام مجهز به انواع پرتابکننده راکت، سلاح سبک ضد تانک و تیربارهای سنگین، را نشان میدهد.
موسپدا مشتری مشخصی از سوی دولت کشورهای مختلف ندارد و بیشتر تمرینی برای کشف فناوریهای آینده پویایی وسایل نقلیه و علم مواد است.
فایلز گو اپلیکیشنی سبک و کم حجم است که به شما کمک میکند تا بر فضای حافظهی ذخیرهسازی داخلی گوشی هوشمند یا تبلت اندرویدی خود مدیریت بهتری داشته باشید. با کمک Files Go by Google میتوانید فضای بیشتری روی دستگاه خود آزاد کنید؛ فایلهای بیشتری روی دستگاه خود ذخیره کنید و با داشتن فضای بیشتر، بهراحتی و موثرتر از دستگاه خود استفاده کنید.
تنها با چد کلیلک ساده، حافظهی بیشتری در اختیار خواهید داشت. این اپلیکیشن بهسرعت و تنها با چند کلیک ساده عکسها و ویدئوهای قدیمی، برنامههایی که اصلا از آنها استفاده نمیکنید و فایلهای تکراری را به شما نشان میدهد و میتوانید بهسرعت آنها را از حافظهی گوشی هوشمند یا تبلت خود حذف کنید؛ به شما کمک میکند تا حافظهی پنهان دستگاه را پاک کنید. استفاده از این اپلیکیشن بهصورت متوسط در ماه اول، در حدود یک گیگابایت حافظهی بیشتر در اختیار کاربران قرار میدهد.
همچنین این اپلیکیشن دارای ویژگیهای دیگری از جمله پیدا کردن سریعتر فایلها، تقسیم کردن فایلهای فشرده نیز هست. فایلز گو به شما کمک میکند از وقت خود بهتر استفاده کنید و زمانی که در جستجوی عکس، فایل یا ویدئویی هستید، با کمک فایلز گو سریعتر آن را پیدا کنید. همچنین این برنامه دارای فیلترهایی است که به ساماندهی و نظمبخشی فایلها کمک شایانی میکند.
در نسخهی جدیدتر اپلیکیشن Files Go by Google، امکان جستجوی فایلها نسبت به قبل بهتر و کاربردیتر شده است. همچنین فایلز گو بهصورت یکپارچه با گوگل فوتوز کار میکند. یکی دیگر از امکانات این اپلیکیشن، مشاهدهی مقدار فضای آزاد روی حافظهی داخلی گوشی هوشمند یا کارت SD است. با کمک Files Go میتوانید از مقدار حافظهی خالی کارت SD مطلع شوید و در صورت لزوم فایلها را بهراحتی به کارت SD منتقل کنید. Files Go قبل از اینکه ظرفیت حافظهی دستگاه پر شود، به شما اطلاعرسانی میکند و پیشنهاد میدهد که کدام فایلها را حذف کنید. هرچقدر بیشتر از این اپلیکیشن استفاده کنید، قابلیت پیشنهاد دادن حذف فایلها از سوی Files Go هوشمندتر میشود.
فایلز گو همچنین امکان اشتراکگذاری آفلاین فایلها را در اختیار کاربر قرار میدهد. اگر دوستان و خانوادهی شما نیز همین برنامه را نصب کرده باشند، میتوانید عکسها، ویدئوها، فایلها و برنامههای مختلف را با آنها بهصورت آفلاین و با سرعتی تا ۴۹۰Mbps، خیلی سریع، رایگان و بدون نیاز به اینترنت بهاشتراک بگذارید.
فایلهای بهاشتراکگذاریشدهی آفلاین توسط فایلز گو، با رمزگذاری ایمن WPA2 انتقال پیدا میکنند. اگر تمایل داشته باشید، میتوانید از فایلهای خود در فضای ابری پشتیبانگیری کنید. مثلا اگر میخواهید فایلی را برای همیشه نگهداری کنید، باید آن را در قسمت منوی Files انتخاب کنید و در Google Drive یا هر اپلیکیشن ذخیرهسازی در فضای ابری پشتیانگیری کنید.
اپلیکیشن فایلز گو فضایی کمتر از ۹ مگابایت از ظرفیت حافظهی ذخیرهسازی گوشی هوشمند شما را اشغال میکند، ولی میتواند فضای بیشتری آزاد کند و کاربرد بیشتری دارد. در حال حاضر، کاربران دستگاههای اندرویدی میتوانند این برنامه را روی دستگاههای خود دانلود و نصب کنند.
.: Weblog Themes By Pichak :.