معمولا متخصصان نرمافزار، برای اطلاع از محبوبترین زبانهای برنامهنویسی، به سراغ نمودارهای معتبر TIOBEمیروند. از طریق این نمودارها، میتوانند متوجه شوند که محبوبترین زبانهای برنامه نویسی در جهان کدام موارد هستند.
نمودارهای معتبر و مفید TIOBE و اطلاعات ارائهشده در مورد محبوبیت زبانهای برنامهنویسی در این نمودارها، نشان میدهد که در طول زمان، و از زمانهای پیشتر، زبانهای برنامهنویسی جاوا و زبان برنامهنویسی C، پادشاهان زبانهای برنامهنویسی و محبوبترین زبانها بودهاند.
اما لحظهای صبر کنید و خیلی سریع نتیجهگیری نکنید. نمودارها و شاخصهای ارائهشدهی PYPL، بهعنوان رقیب نمودارهای TIOBE، نتایج دیگری را نشان میدهد. براساس نمودارهای PYPL، زبانهای برنامهنویسی Python و Java، جزو محبوبترین زبانهای برنامهنویسی و در اصل پادشاهان اصلی زبانهای برنامهنویسی هستند. براساس نمودارهای PYPL، زبان C، که بهشکل شگفتانگیزی با زبان برنامهنویسی C ++ توسعه یافته است، از محبوبیت کمتری برخوردار است و در قسمتهای پایینتر فهرست رتبهبندی محبوبیت زبانهای برنامهنویسی قرار دارد. شاید برای شما هم این سوال پیش بیاید؛ واقعا کدام نتایج درست هستند و کدام نمودار، اطلاعات درستی را ارائه میدهد؟
یکی از موضوعات مهمی که باید به آن توجه داشته باشیم آن است که هر کدام از نمودارها، برای انتخاب محبوبترین زبانهای برنامه نویسی، شاخصها و مولفههای متفاوتی را در نظر میگیرند. البته، یکی از نقاط مشترک در متدولوژی هر دو نمودار این است که عملکرد هر دو در اندازهگیری کثرت زبانهای برنامهنویسی بحثبرانگیز است. TIOBE، کمیت جستجوهای انجامشده در موتور جستجو را بهعنوان مقیاسی برای سنجش درنظر میگیرد. در حالیکه PYPL، به فراوانی جستجوها، و اینکه چند وقت یکبار جستجو شدهاند، اهمیت نشان میدهد و آن را در سنجش خود مورد توجه قرار میدهد.
باید بگوییم که هر دو شاخص اندازهگیری، مولفههای خوبی را برای سنجش در نظر نمیگیرند. بیشک باتوجه به در دسترس بودن منابع آنلاین، میزان جستجو در موتورهای جستجو، نمیتواند بهعنوان یکی از شاخصهای مهم درنظر گرفته شود و روشی قدیمی بهحساب میآید. ممکن است همچنان میلیونها صفحهی وب در مورد یک زبان محبوب ولی قدیمی و شاید مرده، اطلاعاتی را ارائه دهند؛ همانطور که سایتهای زامبی (سایتهایی که به دلایلی، موفق به بهروزرسانی محتوای خود نمیشوند) بسیاری وجود دارد و یا پستهای بلاگهایی که سالها خوانده نشدهاند.
مقالههای مرتبط:
میزان فراوانی جستجوی محتوای آموزشی بهعنوان شاخصی مهم برای محبوبیت یک زبان برنامهنویسی، معیار درستی محسوب نمیشود. زبانهای برنامهنویسی در محیطهای آموزشی، بهوفور به دانشجویان تدریس میشود، و لذا میزان فراوانی جستجوها برای فایلهای آموزشی شاخص درستی برای ارزیابی نیست، و میتواند اطلاعات بسیار متناقضی ارائه بدهد. این مقیاس اندازهگیری، در اصل شاخص معنیداری نیست که بتوان واقعا، میزان محبوبیت زبانهای برنامهنویسی را از روی آن مشخص کرد. در نهایت نمیتوان با این اطلاعات معلوم کرد که کدام زبانهای برنامهنویسی واقعا توسط فراگیران زبانهای برنامهنویسی در عمل مورد استفاده قرار میگیرند.
هنگامی که با دقت بیشتری به اعداد توجه کنید، با مسائل عجیبتری نیز مواجه خواهید شد. با توجه به نمودارهای TIOBE، زبان برنامهنویسی C، در عرض ۵ ماه، از کمترین امتیاز خود، به جایگاه زبان برنامهنویسی سال(Programming Language Of The Year) رسید. بهنظر میرسد که زبان C در سیستمهای نهفته (امبدد)، دوباره ظهور کرده است. اما، علت بروز چنین نتایجی در اندازهگیریها، میتواند مربوط به روشهای ناقص و مصنوعی سنجش باشد.
بیشترین آمار متناقض، مربوط به زبانهای برنامهنویسی Objective-C و Swift است، که برای نوشتن اپلیکیشنهای محلی در سیستم عامل iOS بهکار برده میشوند. بهنظر میرسد که در مجموع، اخیرا محبوبیت زبانهای برنامهنویسی برای پلتفرمهای چندسکویی (cross-platform) مانند Xamarin و React Native کاهش یافته است. اپل در حدود چهار سال، به سمت استفاده از زبان برنامهنویسی Swift متمایل بود، و بهنظر میرسد زبان برنامهنویسی فوقالعادهای است. با این حال، زبان Objective-C هنوز بسیار محبوبتر است و بهصورت گستردهای مورد استفاده قرار میگیرد. وقتی نگاهی به افرادی میاندازیم که با اپلیکیشنهای IOS/tvOS/watchOS سروکار دارند یا با بسیاری از توسعهدهندگان iOS صحبت میکنیم؛ متوجه میشویم بعید است که برنامهنویسی، از زبان Objective-C به زبان Swift تغییر وضعیت نداده باشند.
مقالههای مرتبط:
اما همهی این حکایتها و قصهها، نمیتوانند جای آمار و دادهها را بگیرند. اگر میبینیم که شاخصهای سنجش محبوبیت، نتایجی متفاوت با تجارب شخصی برنامهنویسان اراده میدهند، میتوانیم اینطور نتیجهگیری کنیم که تعصبات شخصی و سوگیریهای فردی هم میتواند باعث ارائهی نتایج نادرست شود. البته یک مقیاس اندازهگیری دیگری نیز برای سنجش محبوبیت زبانهای برنامهنویسی وجود دارد. اگر به گزارش سالانهی GitHub در مورد ۱۵ زبان برنامهنویسی محبوب در پلتفرم توجه کنید؛ متوجه میشوید که نتایج این گزارش، به نتایج ارائهشده توسط تجربهی فردی برنامهنویسان بازار بسیار نزدیک است، و با نتایج ارائهشده از نمودارهای TIOBE و PYPL تفاوتهایی دارد.
طبق گزارش GitHub، در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷، محبوبترین زبان برنامهنویسی در جهان، با فاصله قابل توجهی از بقیهی زبانها، زبان Javascript بوده است. پایتون در مقام دوم، جاوا در مقام سوم و Ruby در مقام چهارم نمودار قرار دارند. این نتایج، در مقایسه با نمودار TIOBE، تفاوت فاحشی را نشان میدهد. در نمودار TIOBE، ابتدا زبانهای برنامهنویسی جاوا و C محبوبترین زبانها معرفی شدند؛ و سپس با فاصلهی زیاد پایتون و C ++ قرار دارند، جاوا اسکریپت در رتبهی هشتم ایستاده است. همچنین با توجه به نمودارهای PYPL، محبوبیت زبانهای برنامهنویسی بهترتیب بدین صورت گزارش شده است: پایتون، جاوا در ابتدای نمودار و با فاصلهی زیاد، جاوا اسکریپت و PHP قرار دارند.
روشن است که آمار و ارقام گیتهاب، نمایانگر کل این حوزه نیست؛ اندازهی نمونه بسیار بزرگ است و تنها به پروژه های متن باز میپردازد. اما بهنظر میرسد که GitHub، تنها سیستم سنجشی است که زبان Swift را محبوبتر از Objective-C میداند. همین مساله باعث میشود که نتایج آن متقاعدکننده بهنظر برسد؛ اما باز هم بهدلیل متن باز بودن آن، نتایج ارائهشدهی از طریق این سیستم را نمیتوان قطعی در نظر گرفت.
آمار ارائهشده، بسیار مهم هستند. فراتر از بحث کنجکاوی و سرگرمکننده بودن آنها، اطلاعات مهمی را در اختیار قرار میدهند. با اینکه موضوع محبوبیت زبانهای برنامهنویسی، در کل موضوعی چندان مهم و خاص نیست، ولی بیاهمیت هم نیست. بررسی محبوبیت زبانهای برنامهنویسی، تعیین میکنند که چه زبانهایی بیشتر مورد توجه قرار دارند. این موضوع برای افرادی که تمایل دارند زبان برنامهنویسی را دنبال کنند، اهمیت پیدا میکند و در نتیجه افرادی که وارد حوزههای آموزش زبانهای برنامهنویسی میشوند، میتوانند زبانی را آموزش ببینند که محبوبتر است و میتواند زمینهی اشتغال را برای آنها فراهم کند. بنابراین وقتی سه روش مختلف، نتایج متفاوتی را ارائه میدهند، شرایط زیاد جالب نیست و کمی ناراحتکننده بهنظر میرسد.
زمان زیادی تا اربعین حسینی باقی نمانده است. همه ساله ایرانیان بسیار زیادی برای حضور در حرم امام حسین (ع) با پای پیاده به سمت کربلا میروند تا در روز اربعین در جوار حرم آن بزرگوار باشند. امسال نیز پیرو رسم هر ساله، این رویداد مذهبی برگزار خواهد شد و مراحل قانونی این سفر نیز در حال انجام است.
با وجود اینکه پیشتر زائران میتوانستند با شرایط گوناگونی از مرز رد شوند و به زیارت حرم سید شهیدان بروند، اما در چند سال گذشته مراتب قانونی این سفر به منظور حفظ امنیت بیشتر زائران پررنگتر شده است. پس اگر قصد حضور در این سفر معنوی را داشته باشید، حتما باید مراحل آن را نیز رعایت کنید. در این مقاله از کجارو به آموزش ثبتنام در سامانه سماح برای دریافت ویزای اربعین میپردازیم.
مدارک لازم برای ثبتنام در سامانه سماح
کلیه متقاضیان سفر کربلا باید توجه داشته باشند که برای این سفر حتما باید گذرنامه معتبر تهیه کنند؛ زیرا برای دریافت روادید داشتن گذرنامه ضروری است و اطلاعات مربوط به آن را باید در سیستم سماح وارد کنید. اگر گذرنامه معتبرتان را در اختیار دارید میتوانید وارد سایت سماح شوید و درخواستتان را مبنی بر صدور روادید عراق ثبت کنید. علاوه بر در اختیار داشتن گذرنامه با شش ماه اعتبار، دو قطعه عکس پرسنلی مشابه عکس گذرنامه نیز الزامی است.
مراحل ثبتنام در سامانه سماح
سامانه سماح به دلیل محدودیتهای موجود برای صدور روادید توصیه میکنند که افراد به صورت گروهی ثبت درخواست دهند. همچنین، اولین فردی هم که نامش در گروه ثبت روادید ثبت شود، به عنوان سرگروه شناخته خواهد شد. برای شروع ثبت نام در سامانه سماح بهتر است که کارت ملی، شناسنامه و گذرنامه خود و هم گروهیهایتان را در کنارتان داشته باشید.
برای شروع این فرآیند باید وارد سامانه samah.haj.ir شوید. با ورود به این سامانه صفحهای نمایش داده میشود که متشکل از سه بخش است. در ابتدای صفحه نکات ضروری ذکر شده است و در زیر آن شاهد دو بخش ثبتنام و پیگیری وضعیت و ویرایش هستیم. اگر برای اولین بار است که وارد این سامانه میشوید و تاکنون ثبت نام نکردهاید، باید از طریق بخش ثبت نام اقدام کنید. اما اگر پیش از این بخشی از اطلاعات را وارد کردهاید و اکنون قصد ویرایش آن را دارید، باید از طریق بخش پیگیری وضعیت و ویرایش وارد عمل شوید.
مقاله مرتبط:
برای ثبت نام، در بخش ثبتنام هر دو تیک موجود را فعال کنید و عبارت امنیتی را در کادر مربوطه وارد نمایید. برای ورود به سامانه و ثبت اطلاعات، دکمه شروع ثبت نام را کلیک کنید. زائران محترم باید توجه داشته باشند که ثبت و تکمیل اطلاعاتشان در پنج مرحله صورت میگیرد که در این مقاله تمام مراحل را توضیح خواهیم داد.
در ابتدای صفحهای که بعد از کلیک روی گزینه شروع ثبت نام باز میشود، مواردی ذکر شده است که بهتر است قبل از وارد کردن اطلاعات به آنها توجه کنید. بعد از مطالعه به قسمت پایینتر از آن بیایید و کد ملی و تاریخ تولدتان را وارد کنید (صاحب این کد ملی با نام سرگروه شناخته خواهد شد). در خصوص ثبت تاریخ تولد نیز باید سال تولد به صورت چهار رقمی و ماه و روز به صورت دو رقمی نوشته شود (مثل: ۰۲/۱۱/۱۳۶۵). حال روی دکمه نمایش اطلاعات کلیک کنید. با کلیک روی این دکمه، مشخصات کد ملی و تاریخ تولد فرد از ثبت احوال استعلام میشود و اطلاعات فرد به صورت خودکار ثبت میشود.
در زیر این بخش قسمت سایر اطلاعات قرار دارد که در آن باید اطلاعات دیگری را در خصوص سرگروه وارد کنید که شامل کشور محل تولد، محل صدور شناسنامه و موارد این چنینی است. در زیر این بخش اطلاعات دیگری را باید وارد کنید که مربوط به سرگروه است. پس اگر فرد نخستی که در سامانه ثبت میکنید، سرگروه خواهد بود این بخش را تکمیل کنید. در غیر این صورت تیک مربوطه را غیرفعال نمایید. در بخش اطلاعات گذرنامه نیز باید شماره گذرنامهتان را وارد کنید. البته در صورت عدم اطلاع از شماره گذرنامه، راهکارهایی نیز برای استعلام اطلاعات وجود دارد که از طریق تاریخ ثبت گذرنامه و موارد این چنینی باید وارد عمل شوید. حال بهتر است برای جلوگیری از بروز مشکل، اطلاعات وارد شده تا اینجای کار را مجددا بررسی کنید و سپس دکمه ثبت و اضافه به لیست را کلیک نمایید.
با ثبت اطلاعات شخص نخست، میتوانید افراد دیگر را نیز به همین صورت در گروهتان اضافه کنید که نام آنها در بخش اعضای گروه قرار خواهد گرفت. در انتهای صفحه نخست نیز بخشی با عنوان اطلاعات تکمیلی وجود دارد که در این قسمت باید نام شهری که در آن مدارک را تحویل دفاتر خدمات زیارتی خواهید داد را انتخاب کنید. با انتخاب نام شهر، لیستی از دفاتر زیارتی موجود در بخش زیر آن نمایش داده میشود که میتوانید بر اساس شرایطتان یکی را انتخاب کنید.
بعد از وارد کردن اطلاعات تمام افراد موجود در گروه و انتخاب دفتر زیارتی، به صفحه ثبت خدمات بروید. در بخش اطلاعات اعزام میتوانید مرز خروج و تاریخ اعزام و بازگشتتان را مشخص کنید. تسهیلات و خدمات ارائه شده در طول این سفر نیز در بخش زیرین این قسمت قرار دارد. با تکمیل صفحه اطلاعات اعزام، روی دکمه ثبت و ادامه کلیک کنید.
در صفحه تایید اطلاعات، تمام اطلاعات وارد شده نمایش داده میشود که در صورت صحیح بودن باید روی دکمه تایید اطلاعات در زیر صفحه کلیک کنید و در غیر این صورت دکمه بازگشت را برای ویرایش انتخاب کنید.
بعد از تائید اطلاعات، در صفحه پرداخت هزینه، کد پیگیری نمایش داده میشود که بهتر است آن را یادداشت کنید، زیرا در ویرایشهای آتی به آنها نیاز خواهید داشت. طبق اعلام مدیرکل عتبات سازمان حج و زیارت و بنابر مصوبه ستاد مرکزی اربعین حسینی، هزینه تمام شده برای کسانی که برای حضور در راهپیمایی اربعین سال ۱۳۹۷ در سامانه سماح ثبت نام می کنند، به صورت ریالی دریافت میشود و این هزینه ۳۷۷ هزار و ۷۰۰ تومان تعیین شده است. البته کسانی که ثبتنام مقدماتی را خودشان انجام دهند هزینه ای معادل ۳۷۶ هزار و ۷۰۰ تومان میپردازند.
متقاضیان باید توجه داشته باشند که تا اینجای کار توانستهاند کد پیگیری را دریافت کنند و در صورت تمایل میتوانند پرداخت را در زمان دیگری انجام دهند. اما اگر قصد پرداخت را دارید، باید در زیر صفحه یکی از درگاههای بانکی را انتخاب کنید و پرداخت هزینه را از طریق آن انجام دهید. البته به این نکته نیز توجه داشته باشید که میتوانید پرداختتان را از تمام درگاههای بانکی، حتی از درگاه بانکی به غیر از بانک خودتان نیز انجام دهید، زیرا تمام درگاههای موجود متصل به شبکه شتاب هستند.
با انتخاب درگاه و کلیک روی دکمه پرداخت، به صفحه بانک منتقل خواهید شد که باید رمز دوم کارت بانکیتان نیز فعال باشد. در صفحه بانک اطلاعات موجود را با رعایت نکات امنیتی وارد کنید و دکمه پرداخت را کلیک نمایید. در صفحه بعدی روی تکمیل خرید کلیک کنید تا به سامانه سماح انتقال یابید. در این صفحه کار به اتمام میرسد و میتوانید پرینتی از تمام اطلاعات دریافت نمایید.
اما اگر قصد ویرایش و پیگیری وضعیت روادید را دارید، در صفحه نخست سامانه سماح به سراغ بخش پیگیری وضعیت و ویرایش بروید و اطلاعات لازم را وارد کنید. از طریق این بخش میتوانید اطلاعات افراد را ویرایش کنید یا افراد جدیدی را نیز به گروهتان اضافه نمایید. با ورود به این بخش اطلاعات تمام اعضا را مشاهده میکنید که برای ویرایش آنها لازم است کد رهگیری را وارد نمایید. از طریق دکمه مشاهده صورتحساب و پرداخت نیز میتوانید پرداخت هزینهها را انجام دهید.
اگر کد پیگیری را فراموش کردهاید، در زیر صفحه پیگیری وضعیت و ویرایش، روی دکمه دریافت کد پیگیری کلیک کنید تا کد به شماره موبایل سرگروه ارسال شود.
گفتنی است طبق اعلام مدیرکل عتبات سازمان حج و زیارت دو هزار و پانصد دفتر زیارتی تحت پوشش سازمان حج و زیارت در سراسر کشور آماده خدمات رسانی به متقاضیان تشرف در ایام اربعین هستند و متقاضیان میتوانند با مراجعه به این دفاتر، اقدام به نام نویسی مقدماتی و تحویل مدارک کنند. البته زائرانی که دسترسی به اینترنت و رایانه شخصی دارند میتوانند شخصا ثبتنام مقدماتی را انجام داده و سپس بعد از انتخاب یک دفتر زیارتی به نام نویسی قطعی و تحویل مدارک اقدام کنند. سامانه سماح از چهارشنبه چهارم مهر ماه ۱۳۹۷ راس ساعت ۱۸ آغاز به کار کرده است.
بریتانیا موفق شده است برای اولین بار یک اتوبوس شهری بسازد که قدرت پاکسازی 99.5 درصدی هوا از ذرات معلق را دارد.
به گزارش ایسنا و به نقل از گاردین، آلودگی هوا به طور فزایندهای در حال تبدیل به یک چالش بزرگ برای کشورهای سراسر جهان است.
سازمان جهانی بهداشت(WHO) معتقد است سالیانه بیش از 4.2 میلیون مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا در سراسر جهان اتفاق میافتد.
با این حال، در سال جاری، شاهد گامهای مهمی از سوی کشورها برای بسیج شهرها و افراد برای حفاظت از سلامتی و سیاره زمین از اثرات ویران کننده آلودگی هوا بودهایم.
انگلستان با استفاده از مدلهای پایدار شهری و ساخت مزارع بادی، آمار خوبی در این زمینه بر جای گذاشته است.
این کشور اکنون یک ایده جدید را ارائه کرده است که واقعا درخشان است. یک اتوبوس فیلتر هوا که هوا را در هر کجا که میرود پاک میکند.
این نوآوری از گروه "Go-Ahead"، بزرگترین شرکت اتوبوسرانی و راهآهن بریتانیا است. این اتوبوس به نام "اتوبوس بلواستار"(Bluestar) نامگذاری شده و دارای یک سیستم فیلتر هوا در سقف خود است.
این فیلتر قادر به حذف ریزگردهای هوا با کارایی تا 99.5 درصد است و به طور موثر موجب پاکی هوا میشود.
بلواستار در ابتدا عملیات خود را از شهر ساوتهمپتون آغاز میکند، جایی که طبق آمارها، دارای هوای ناسالم است.
این اتوبوس در یک آزمایش سه ماهه قرار خواهد گرفت که در آن ضمن جابجایی مسافران، رسالت ویژه خود را نیز انجام خواهد داد.
سپس فیلتر هوا بعد از سه ماه وزن میشود تا میزان ذرات تصفیه شده را بسنجند.
"دیوید براون" مدیر اجرایی Go-Ahead گفت: ما در حال پیشرفت در زمینه توانمندسازی اتوبوسهایمان هستیم تا محیط زیست را به طور فعال تمیز کنیم. این یک پیشرفت بزرگ در رهبری زیستمحیطی ما است و ما همچنین افتخار میکنیم که نمونه اولیه این سیستم در انگلیس ساخته شده است.
اگر بلواستار نتایج قابل قبولی را به جا بگذارد، گروه Go-Ahead به دنبال تولید 4600 اتوبوس دیگر از همین نوع خواهد رفت تا هوای شهر ساوتهمپتون را تا سال 2020 به طور کامل تمیز کند.
این اتوبوس هوا را در مسیر خود 1.7 بار در سال به ارتفاع 10 متر تمیز میکند. اگر تمام اتوبوسها این فناوری را داشته باشند، میتوان تصور کرد که چه تغییری در کیفیت هوا ایجاد خواهد شد.
"بلواستار" میتواند هوا را به میزان معادل 25 استخر شنا در ابعاد المپیکی تصفیه کند.
شرکت سازنده ادعا میکند که در طراحی فیلترها از ویژگیهای طراحی هوافضا استفاده کرده تا سیستم را به شدت کارآمد کند.
در حالی روزهای 28 و 29 مهرماه بارش شهابی جباری به اوج بارش خود میرسد که به دلیل حضور ماه در آسمان، رصدگران شانس زیادی برای رصد شهابهای این بارش را ندارند.
به گزارش ایسنا، بارش شهابی جباری یکی از بارشهای شهابی سالانه و کانون بارش آن در صورت فلکی "جبار" است. صورت فلکی جبار یا شکارچی، صورت فلکی است که نیمی از آن در آسمان نیمکره جنوبی و نیم دیگر آن از نیمکره شمالی زمین قرار دارد. "جبار" شامل ستارگان درخشان بسیار است. ستارههای صورت جبار شباهت به یک شکارچی دارد که از هزارها سال پیش در جهان شناخته شده بود. گشتن به دنبال کمربند شکارچی آسانترین راه پیدا کردن این صورت فلکی است. این کمربند شامل سه ستاره پرنور نزدیک به هم و در یک ردیف است.
ستارههای صورت فلکی جبار که در کنار هم ردیف شدهاند
این بارش شهابی معمولا هر سال از حدود روز دهم مهر تا روز شانزدهم آبان فعال است، ولی در روز 29 مهر به اوج بارش میرسد و دنبالهدار "هالی" منشأ بارش شهابی جباری است. این دنبالهدار معمولا حدود هر ۷۶ سال یک بار مدار کره زمین را قطع میکند.
دنبالهدار هالی
دومین بارش شهابی مهرماه
مسعود عتیقی، مدیر انجمن نجوم آماتوری ایران در گفتوگو با خبرنگار ایسنا با اشاره به بارشهای شهابی توضیح داد: کانون بارش شهابی جباری که دومین بارش شهابی در مهر ماه است در صورت فلکی شکارچی (جبار) قرار دارد که این شبها حدود نیمه شب دقیقا از شرق آسمان طلوع میکند.
وی با اشاره به تعداد شهابهای قابل مشاهده از این بارش، اظهار کرد: تعداد ZHR (میزان بارش ساعتی سمتالراسی که در هر ساعت دیده میشود) بین 15 تا 20 شهاب در ساعت است.
به گفته این فعال حوزه نجومی، مشاهده این تعداد شهاب مشروط بر آن است که کانون بارش درست بالای سر ناظر باشد، ضمن آنکه ناظر باید در محیطی به دور از نور مزاحم ماه و سایر آلایندههای نوری و حتی غبار در آسمان باشد.
عتیقی تاکید کرد: هر چه ارتفاع کانون بارش به افق نزدیکتر باشد و یا آلودگی نوری وجود داشته باشد، شهابهای کمتری قابل مشاهده است.
مدیر انجمن نجوم آماتوری ایران با تاکید بر اینکه هر بارش شهابی به نامی خاصی مشهور است، یادآور شد: نام بارشها برگرفته از صورت فلکی است که کانون بارش قرار دارد و از آنجایی که بارش شهابی جبار در صورت فلکی جبار قرار دارد، از این رو این بارش به نام صورت فلکی آن مشهور است.
عتیقی با بیان اینکه برای رصد بارش شهابی جباری نیاز به تلسکوپ و یا ابزارهای رصدی نیست، افزود: در صورتی که رصدگر از شهرهای بزرگ و آلودگی نوری دور شود، میتواند در همه پهنه آسمان به دنبال شهابهای این بارش بگردد.
وی زمان اوج بارش شهابی جباری را روزهای شنبه و یکشنبه، 28 و 29 مهرماه ذکر کرد و در عین حال تاکید کرد: اوج بارش شهاب جباری در شنبه و بامداد یکشنبه 28 و 29 مهرو همزمان با نور زیاد "کوژ ماه" افزاینده است؛ از این رو رصدگران شانس زیادی برای مشاهده شهابهای کم نور این بارش ندارند.
عتیقی در خصوص نحوه رصد این بارش شهابی، توضیح داد: برای عکاسی از بارش شهابی جباری باید از دوربینهای مکانیکی و یا دیجیتال موسوم به DSLR که امکان نوردهی به مدت دلخواه را دارند، استفاده کرد.
وی همچنین خاطر نشان کرد: تهیه گزارشهای علمی از بارش با درج نام فرد و یا اعضای گروه، مختصات جغرافیایی رصد، تعداد شهابهای رصد شده، بیان بازه زمانی مشاهده شهابها، صورت فلکی که شهاب در آسمان جا بهجا میشود و میزان شدت نور هر شهاب از جمله مواردی است که رصدگران در تهیه گزارشهای علمی خود باید به آن توجه کنند.
تصویر دهها شهاب جباری که سال گذشته توسط ناسا ثبت شد
پایگاه خبری "اسپیس"، منتخبی از اخبار فضایی روزهای اخیر را منتشر کرد.
به گزارش ایسنا و به نقل از اسپیس، پایگاه اسپیس منتخبی از اخبار فضایی برتر روزهای اخیر را منتشر کرده است.
رویت "فرصت"
اگرچه مریخنورد "فرصت"(Opportunity) ناسا پس از طوفان بزرگ مریخ خاموش شده و به خواب رفته است اما ناسا موفق به رویت و مکانیابی این کاوشگر رباتیک شده است.
تصاویری که توسط مدارگرد شناسایی مریخ ناسا(MRO) گرفته شده، "فرصت" را به عنوان یک شیء کوچک در دامنههای دره "Perseverance" نشان میدهد، جایی که بیش از ۱۰۰ روز است تماس رادیویی کاوشگر با واحد کنترل ماموریت قطع شده است.
ناسا میگوید تصویر جدید توسط دوربین "HiRISE" مدارگرد مریخ و از ارتفاع ۲۶۷ کیلومتری گرفته شده است. یافتن "فرصت" برای چشم غیرمسلح دشوار است، اما ناسا آن را در تصویر مشخص کرده است.
ناسا در حال حاضر عملیات نجات "فرصت" را در آزمایشگاه پیشرانش جت(JPL) در کالیفرنیا انجام میدهد و سیگنالهای رادیویی را چند بار در روز با استفاده از شبکه فضای عمیق به این کاوشگر ارسال میکند. در همین حال، گروه علوم رادیویی در JPL به هرگونه مخابره و سیگنال احتمالی گوش سپرده است.
فرستادن سیگنالها از ۱۰ روز پیش آغاز شده و در مجموع ۴۵ روز ادامه خواهد داشت. در صورتیکه هیچ پاسخی از "فرصت" نرسد، نشان میدهد که قطعات الکترونیکی آن طی طوفان و شبهای مریخ، یخ زده است.
دریاچههای قطبی "تایتان"
ناسا به تازگی یک تصویر جدید از کاوشگر "کاسینی"(Cassini) که حدود یک سال پیش در اتمسفر زحل سوخت، منتشر کرده که دریاچههای قطب شمال "تایتان"، بزرگترین قمر سیاره زحل را نشان میدهد.
دوربین متصل به ایستگاه بینالمللی فضایی کاسینی چهار روز قبل از سوختن، یک نمای موزاییکی از دریاچههای قطب شمال قمر تایتان شکار کرده که از متان و اتان مایع پر است و به پرسشهای جدیدی در مورد این قمر عجیب و غریب منجر شده است.
این تصویر از ارتفاع ۱۴۰ هزار کیلومتری قمر تایتان گرفته شده که دریاچه "پونگا مر"(Punga Mare)، دریاچهای با ۳۹۰ کیلومتر عرض در مرکز و دریاچه "لیژیا مر"(Ligeia Mare) با ۵۰۰ کیلومتر عرض در سمت دریاچه مرکزی و دریاچه "کراکن مر"(Kraken Mare) با ۱۲۰۰ کیلومتر عرض در سمت چپ را همراه با چند دریاچه پراکنده کوچکتر نشان میدهد. اما سوال این است که این دریاچهها چگونه شکل گرفتهاند؟
سیارک "ریوگو"
سازمان فضایی ژاپن توسط فضاپیما" هایابوسا۲"(Hayabusa2) دو کاوشگر کوچک به سطح سیارک "ریوگو" فرستاد تا عملیات جستجو در آن سیارک را آغاز کنند. هایابوسا ۲، یک ماموریت بازگرداندن نمونه سیارک "ریوگو ۱۶۲۱۷۳" توسط آژانس فضایی ژاپن است. سیارک ۱۶۲۱۷۳ ریوگو یک سیارک آپولو است. دو کاوشگر رباتیک مذکور MINERVA-II۱A و MINERVA-II۱B نام دارند.
در ساعت 2 بامداد امروز (نهم مهرماه 1397)، یگان موشکی نیرویهوافضای سپاه پاسداران در پاسخ به حمله تروریستی اخیر در اهواز که توسط عناصر وابسته به گروهک های تکفیری صورت گرفت، با چند فروند موشک بالستیک زمین به زمین از کرمانشاه، مقر سرکردگان تروریستها در کشور سوریه (منطقه البوکمال در شرق فرات) را در فاصله 570 کیلومتری هدف قرار داد.
طبق اخبار رسیده به خبرنگار فارس، موشک های شلیک شده از دو نوع ذوالفقار(750 کیلومتر) و قیام (800کیلومتر) بودند.
روی موشک بدنه لااقل یکی از این موشکها، سه شعار «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر آل سعود» نوشته شده بود.
تعداد موشکها هنوز اعلام نشده است.
این موشک ها با عبور از آسمان عراق، به شرق فرات در سوریه اصابت کردند.
سپاه پاسداران یک سال قبل نیز در پاسخ به حملات تروریستی داعش در تهران، با 6 فروند موشک، مقر آنها در دیرالزور را با موشک های ذوالفقار و قیام هدف قرار داده بود.
بیشتر بخوانید:
«قیام» سپاه با «ذوالفقار» بر سر تروریستها فرود آمد
* قیام
موشک بالستیک میان برد «قیام» در 29 مرداد ماه سال 89 برای اولین با موفقیت تست و شلیک شد.
این موشک از کلاس جدید موشکهای ایرانی بود که دارای ویژگیهای فنی جدید و قدرت تاکتیکی منحصر به فرد است به طوریکه آن را را دروازه ورود ایران به عرصه جدید در ساخت موشکهای بالستیک و گفته شد این موشک خلاصهای از تجربه 25 ساله صنعت دفاعی کشور در عرصه هوافضا تا آن روز است که نداشتن بالک به عنوان یکی از ویژگی های آن، علاوه بر افزایش سرعت، قابلیت پرتاب موشک از انواع لانچرهای خاص را به آن میدهد.
این موشک بالستیک بنا بر ماموریتهای تعریف شده، میتواند اهداف را در فواصل مختلف مورد اصابت قرار دهد.
سردار حاجیزاده پیش از این در این رابطه گفته بود: «حاج حسن -طهرانی مقدم- یک بار برنامهریزی کرد که به بُرد 2 هزار کیلومتر برسیم. پس از آن برنامه دیگری داشت و معتقد بود که باید برگردیم و خلاءهای این بُرد را به لحاظ کمی و کیفی برطرف کنیم.
در این زمان بود که احساس شد یک موشک با برد 800 کیلومتر برای اهداف آمریکایی نیاز داریم اما نه با ابعاد واندازه موشکهای بزرگ.»
فرمانده نیروی هوافضای سپاه افزود: «موشکی مدنظر شهید طهرانیمقدم بود که با برد 800 کیلومتر، ابعادی به اندازه موشک شهاب1 داشته باشد.»
سرعت آماده سازی و شلیک موشک قیام، یکی دیگر از ویژگی های مهم آن است و البته تمامی ویژگیها از قبیل جنس، مواد و دیگر خصوصیات نیز در این موشک رادارگریز مد نظر قرار گرفته است.
امروز میزان انبوهی از موشک بالستیک قیام تحویل نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شده است.
تصاویر شلیک های امروز
* ذوالفقار
موشک سوخت جامد، تاکتیکی و نقطهزن «ذوالفقار»، موشکی مایل پرتاب با برد 750 کیلومتر است. این موشک ضدجمینگ بوده و تعداد انبوه آن تاکنون در اختیار سپاه پاسداران قرار گرفته است.
این موشک اولین بار در مراسم رژه نیروهای مسلح (شهریورماه سال قبل) در بندرعباس رونمایی شده بود.
برخورداری از سکوی پرتاب متحرک و خودکشی، رادار گریزی، قابلیت نقطه زنی، سبک و تاکتیکی بودن را از دیگر ویژگی های موشک ذوالفقار است.
موشک «ذوالفقار» در کلاس موشک «فاتح» قرار دارد که دقیق ترین موشک ایرانی است.
موشک فاتح در انواع مختلف با بردهای 300 تا 750 کیلومتر است.
از این مدل موشک، انواع دریایی نیز به نام های «خلیج فارس» و «هرمز» با برد 300 کیلومتر ساخته شده است.
تصاویر شلیک های امروز
به گزارش فارس، در جریان حمله تروریستی عناصر وابسته به گروهکهای تکفیری به مراسم رژه 31 شهریور اهواز، بیش از 20 نفر از هموطنان به شهادت رسیده و چند نفر نیز مجروح شدند.
* حمله 7 پهپاد بعد از شلیک 6 موشک
دقایقی پس از شلیک موشک های سپاه به سمت مقر تروریستهای تکفیری در البوکمال سوریه، 7 فروند پهپاد نیز مقرهای تروریستها در این منطقه زیر آتش گرفتند.
نوع هواپیماهای بدون سرنشین در این عملیات اعلام نشده است.
در این عملیات بخش زیادی از زیرساخت ها و تاسیسات تروریستها از بین رفته است.
تعداد موشک های بالستیک شلیک شده هم 6 فروند بود.
استفاده از هواپیماهای مسافربری در نقشهای متفاوت در امور نظامی و غیر نظامی یک امر متداول در جهان به شمار میرود که البته ظرایف و حساسیتهای خاص خود را نیز دارد؛ از تبدیل این پرندهها به گونه باربری تا آواکس، سوخت رسان، آتش نشان، بستر آزمایشی فناوری ها، گشت دریایی و بسیاری مباحث دیگر که در آنها از پلتفرمهای مسافربری استفاده میشود. در کشور ما هواپیما توپولوف TU-۱۵۴ به دلیل بروز چندین سقوط شهرت بسیار بدی در میان عامه مردم پیدا کرد و چندین سال پیش برای همیشه از صحنه پروازهای مسافربری خارج شد، اما این پایان کار توپولوفها در ایران نبود.
تلاش متخصصان دفاعی کشورمان برای استفاده بهینه و کنار نگذاشتن این اسب باری، پس از سالها به نتیجه نشست و این بار نقش مهم "آتش نشانی و بستر آزمایش فناوریهای هوایی" دو بخشی هستند که توپولوفهای سابقا مسافری موجود در ایران، این بار در آن حوزه به کار گرفته شده اند تا مشخص شود این پرندهها نیز "روزی به کار آید"
آرمیتا؛ بستر آزمایش ایرانی بر روی توپولوف روسی
هواپیماهای بسترآزمایش (testbed) یا آزمایشگاه پرنده برای آزمودن بخشهایی از اجزای یک وسیله هوایی در شرایط واقعی به کار میروند. آزمایش در شرایط واقعی یعنی آزمودن وسیله در حال پرواز با سرعتهای مختلف و در ارتفاعات مختلف. این شرایطی است که به دلیل خصوصیات اجزای مورد آزمایش در سطح زمین و یا در مقایسهای ممکن در تونل باد قابل ایجاد نیست. بیشتر این هواپیماها با ایجاد تغییرات لازم بر روی یک هواپیمای موجود بر اساس نیازمندیهای خاص هر پروژه ساخته میشوند. هواپیماهای بسترآزمایش همچنین برای ارزیابی کارهای تئوری، محاسبات و شبیه سازیهای رایانهای نیز مورد استفاده قرار میگیرند که در نتیجه با گردآوری دادههای حاصله از این آزمایشگاههای پرنده، میزان صحت این روشها مشخص و اصلاحات لازم برای بهبود آنها نیز ممکن میشود. سرعت توسعه یک محصول نیز با توجه به واقعی بودن آزمایشات و صحت اطلاعات اخذ شده از حسگرهای آزمایشگاه پرنده بسیار افزایش پیدا میکند. از این رو این رده از آزمایشات در هوافضا، پلی برای عبور به عرصه صنعتی و حرفه ای، قابل اتکا برای توسعه علمی، پیشرو و البته تحریم شکن است.
با توجه به اینکه بررسیهای لازم روی بال و بدنه هواگردها با تحلیلهای رایانهای و آزمایشات تونل باد با دقت خوبی به نتیجه میرسد و نیز برخی از آزمونهای رادار و اویونیک بدون شرایط پروازی واقعی و در آب و هوای مختلف و روی زمین ممکن نیست تاکنون هواپیماهای بسترآزمایش، بیشتر برای آزمودن سامانههای رادار، اویونیک و موتور هواپیما در شرایط واقعی و قبل از نصب روی هواپیمای به کار گیرنده آن ساخته شده اند؛ بنابراین با استفاده از هواپیماهای بسترآزمایش میتوان در شرایط واقعی این تجهیزات را مورد ارزیابی دقیق قرار داد در حالی که هنوز هواپیمای کاربر آن ساخته نشده و در نتیجه از نظر زمانبندی هم فعالیتهای مختلف مرتبط با ساخت یک هواگرد سریعتر پیش میرود. همچنین در مواردی که در زمینه عملکرد یک سامانه، اطلاعات کافی از قبل موجود نباشد، هوپیماهای بسترآزمایش در تولید و ثبت این دادهها نیز مفید واقع میشوند.
با توجه به تلاش فزاینده کشورمان در صنایع هوافضایی، برای اجرای برخی آزمایشات نیاز به توسعه هواپیمای بسترآزمایش وجود دارد. این آزمایشگاه پرنده با نام آرمیتا در شرکت هواپیماسازی ایران (هسا) با تغییر دادن یک هواپیمای توپولف-۱۵۴ ساخته شده که در سالروز صنعت دفاعی کشور در ۳۱ مرداد ماه سال ۱۳۹۱ رونمایی شد.
هواپیمای بستر آزمایشی آرمیتا - به بدنه نصب شده در بالای سکان عمودی به رنگ نارنجی دقت کنید
با به کارگیری این هواپیما در نقش بسترآزمایش میتوان ارزیابیهای مختلفی را در ارتفاعات مختلف از نزدیک سطح زمین تا ۴۰ هزار پا و از سرعتهای پائین تا ۹۵۰ کیلومتر بر ساعت (برابر با بیشینه سرعت توپولوف-۱۵۴) اجرا کرد. آزمایش صندلی پرتاب شونده خلبان، ارزیابی سامانه تولید اکسیژن در هواپیما و آزمایش سامانه اویونیک پیشرفته هواپیما در شرایط واقعی پرواز از جمله برنامههای عملیاتی آزمایشگاه پرنده آرمیتا است. در واقع اینطور که به نظر میرسد برای این هواپیما برنامههای متنوعی در نظر گرفته شده که اولین آنها آزمودن صندلی پرتاب شونده خلبانان است. برای این منظور بخش جلویی بدنه یک هواپیمای اف-۵ که دماغه آن مشابه نوع شناسایی آر-اف-۵ است به کار گرفته شده. این شباهت باعث بوجود آمدن این تصور میشود که احتمالآً باید از بدنه یکی از آر-اف-۵های قبلی نیروی هوایی ارتش برای این برنامه استفاده شده باشد.
موقعیت نصب این بدنه روی دم عمودی آرمیتا برای اجرای آزمایش صندلی پرتاب شونده مناسب است، زیرا در بالاترین نقطه این هواپیما و در ارتفاع حدود ۱۱ متری زمین نصب شده است. با توجه به مزایای ذکر شده برای آزمایشگاههای پرنده میتوان صندلی پرتاب شونده را در حالات مختلفی آزمایش کرد از جمله در ارتفاع نزدیک به سطح زمین توأم با سرعتهای بالا (مشابه وضعیت هواپیما قبل از بلند شدن از باند) و همچنین در ارتفاعهای بالاتر و در سرعتهای مادون صوت بالا (High subsonic) تا ۹۵۰ کیلومتر بر ساعت.
بدین ترتیب گام مهمی برای ساخت یک نمونه بومی صندلی پرتاب شونده خلبان که یکی از مهمترین ادوات لازم در یک هواپیمای جنگی است برداشته میشود. بر اساس اطلاعات ارائه شده در زمان رونمایی از جنگنده کوثر، بحث توسعه صندلی پرتاب شونده بومی در کشور تقریبا به صورت کامل انجام شده که این امر، مشخصا در حجم زیادی مدیون پروژه آرمیتا است.
توپولوفها به جنگ آتش میروند
پدیده آتش سوزی یکی از قدیمیترین گونههای حوادث است که هر ساله به تعداد فراوانی در اکثر نقاط دنیا رخ داده و موجب به بار آمدن خسارات مالی و جانی میشود. برای خاموش کردن آتش راههای فراوانی وجود دارد که یکی از آنها بحث استفاده از هواپیماها برای تخلیه آب و یا محمولههای ضد حریق بر روی مکان مورد نظر است. پس از اتمام جنگ دوم جهانی و استفاده از هواپیماها در نقشهای گوناگون بسیاری از کشورها به پتانسیلهای بالای هواپیماها در بخشهای مختلف پی بردند. پرندههای آب نشین که میتوانستند مشکل نبود فرودگاه در بسیاری از جزایر را حل کنند نیز از این جمله بودند.
آزمایش توپولوف ۱۵۴ آتش نشان در اصفهان
ایده هواپیماهای آتش نشان نیز به مانند ایده هواپیمای آب نشین به منظور کمک رسانی و اطفاء حریق در مناطقی مطرح شد که به شکلهای گوناگون دسترسی به آنها مشکل است. در ابتدا آمریکاییها با بهره گیری از الگوی بمبهای ناپالم که برای اولین بار در جنگ دوم جهانی مورد استفاده قرار گرفت به طراحی و ساخت "بمبهای آبی" روی آوردند که بر روی محوطه دچار حریق شده پرتاب شود و باعث خاموش شدن آتش شود. این طرح آنچنان که باید و شاید موفقیت آمیز نبود.
آزمایش توپولوف ۱۵۴ آتش نشان در اصفهان
اما روش بعدی که موفقیت آمیز بوده و تا به امروز به عنوان روشی استاندارد برای اطفاء حریق هوایی به کار میرود بحث استفاده از مخازن آب است که پس از پر شدن از آب ویا مایعات ضد آتش بر روی محل آتش سوزی پاشیده میشود. در کشور ما در ابتدا هواپیمای ایلوشین ۷۶ سپاه به عنوان آتش خاموش کن پرنده وارد کار شد و در چندین مورد آتش سوزی بزرگ خصوصا در مناطق جنگلی کشور را تحت کنترل درآورد. در مدل آتش نشانی این هواپیما میتواند با حمل تانکرهای مخصوصی مایعاتی در حدود ۴۰ الی ۴۳ هزار لیتر را با خود حمل کرده و در مدت ۱۰ الی ۱۵ ثانیه در ارتفاع ۶۰ تا ۸۰ متری از آتش تخیله میکند.
طی روزهای اخیر نیز هواپیمای توپولوف ۱۵۴ توسط وزارت دفاع برای نقش آتش خاموش کن آماده و رسما رونمایی شده است که این هواپیما میتواند تا ۱۸ تن آب یا مایعات ضد حریق را در تنها مدت ۵ ثانیه در منطقه مورد نظر فرو بریزد. این گونه از هواپیماها علاوه بر بحث مقابله با حریق در جنگلها و مناطق دور افتاده میتوانند برای ایفای نقش ضد حریق در پالایشگاه ها، مراکز نظامی و اصولا هر آتش سوزی بزرگی استفاده کرد.
اگرچه هواپیمای توپولف ۱۵۴ در مدت پرواز خود به عنوان هواپیمای مسافربری، حوادث تلخی را رقم زد و باعث شد بالاجبار آسمان ایران را ترک کند، اما با ایفای نقش در فعالیتهایی مانند آتش نشان، به نظر میرسد سعی در جبران کارنامه خود داشته و میخواهد از شر لقب تابوت پرنده خلاص شود بخصوص انکه در اولین ماموریتهای خود نیز قرار است در خوزستان به مهار آتش سوزیهای بزرگ رخ داده در منطقه هورالعظیم بپردازد که هموطنان زیادی را در این استان، با مشکلات تنفسی و تردد مواجه کرده است.
همه شیراز را با نام بناهای تاریخی و مقبره شاعرانی چون حافظ و سعدی میشناسند و اگر در طی سال سری به این شهر میزنند برای بازدید، از همین بناهای تاریخی و دیدنی است. کمتر کسی اما از وجود یکی از مهمترین پایگاههای نیروی هوایی ارتش در این شهر خبر دارد.
مسافرانی که با هواپیما به شیراز میروند در هنگام فرود هواپیما در فرودگاه شیراز هواپیماهای غول پیکری را مشاهده میکنند که در رمپ فرودگاه و در بخش پایگاه هوایی پارک کردهاند.
پایگاه شکاری ترابری شهید دوران شیراز
جایی که این هواپیماهای غول پیکر حضور دارند در حقیقت پایگاه هفتم شکاری - ترابری شهید دوران شیراز است. اورهال (باز آماد)، تعمیر و نگهداری هواپیماهای ترابری و شکاری از ماموریتهای اصلی این پایگاه است.
این پایگاه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در 15 کیلومتری جنوب شیراز و با دو باند پروازی افتتاح شد و در ابتدا محل آموزش خلبانان نیروی هوایی ارتش بود ولی پس از ورود هواپیماهای C-130 به ناوگان ترابری نیروی هوایی، پایگاه شیراز به پایگاه اصلی هواپیماهای ترابری C-130 مبدل شد.
اما چندی بعد با اضافه شدن جنگندههای اف-4 به نیروی هوایی، پایگاه شیراز به یک پایگاه دو منظوره شکاری ترابری تغییر نقش داد. در دوران دفاع مقدس این پایگاه نقش مهمی در پشتیبانی از نیروهای ارتش و سپاه در جنگ ایفا کرد و خلبانان شجاع این پایگاه عملیاتهای مهمی در طول دوران دفاع مقدس اجرا کردند.
پس از دوران دفاع مقدس و با ورود جنگنده های سوخو -24 و هواپیماهای ترابری ایلوشین -76 به ایران، پایگاه شهید دوران به پایگاه اصلی این هواپیماها تبدیل و از آن زمان به بعد بر اهمیت پایگاه شیراز نهاجا افزوده شد.
اما شاید مهترین کاری که بعد از انقلاب در این پایگاه انجام میشود، انجام تعمیرات سنگین و اساسی انواع هواپیماهای ترابری و شکاری است به صورتی که این پایگاه را تبدیل به یکی از پایگاههای اصلی اورهال هواپیماهای C-130 و ایلوشین - 76 کرده است.
خبرنگاران گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم برای اینکه مستندات و اطلاعاتی از روند تعمیرات سبک و سنگین جنگندهها و هواپیماهای ترابری نیروی هوایی ارتش منتشر کند، در چند پایگاه نهاجا حضور یافته و گزارشات متنوعی از فرآیند اورهال این هواپیماها تهیه کرده است.
در بخش اول، تیم خبری تسنیم از پایگاه هوایی شیراز دیدن کرده و گزارشهای جذابی از روند تعمیرات سنگین هواپیماهای ترابری نهاجا تهیه کرده است.
در این پایگاه و در بخش ترابری، هواپیماهای ایلوشین-76 و C-130 مستقر هستند و علاوه بر اجرای ماموریتهای مختلف رزمی و پشتیبانی، کار تعمیر و نگهداری این هواپیماها هم در همین پایگاه انجام میشود.
گردان اورهال هرکولسهای شیراز
وارد گردان اورهال پایگاه شهید دوران که میشویم، با مجموعهای بزرگ روبرو هستیم که چند هواپیمای C-130 و ایلوشین را در دست تعمیر و اورهال دارد. ابتدا به سراغ بخش اورهال هواپیماهای C-130 می رویم تا از چند و چون تعمیر این هواپیماها مطلع شویم.
هواپیمای ترابری C-130 ملقب به هرکولس یک هواپیمای ترابری تاکتیکی 4 موتوره با موتورهای توربوپراپ ساخت شرکت لاکهید مارتین آمریکا است که پیش از انقلاب خریداری شده است. این هواپیما در مدلهای مختلفی ساخته شده است که مدلهای در اختیار نیروی هوایی ارتش از شامل نسخههای E و H است.
هواپیمای C-130E نیروی هوایی ارتش
C-130 بدلیل استفاده از موتورهای توربوپراپ توان نشست و برخاست در باندهای بیابانی و خاکی را دارد و به همین جهت یک هواپیماهای ترابری تاکتیکی و کارآمد محسوب میشود.
در زمان خرید این هواپیماها، تمام کارهای مربوط به اورهال آن را مستشاران آمریکایی انجام میدادند و متخصصان ایرانی اجازه انجام کارهای سنگین در حوزه اورهال این هواپیما را نداشتند. اما پس از انقلاب و با تحریم ایران از سوی آمریکا، متخصصان نیروی هوایی ارتش با اتکا به توان داخلی و بر اساس احساس نیازی که بخصوص در زمان دفاعی مقدس حس میشود، دست به کار اورهال و تعمیر اساسی این هواپیماها میشوند.
همراه فرمانده گردان اورهال هواپیماهای ترابری پایگاه شهید دوران وارد محوطه گردان اوهال هواپیماهای C-130 میشویم. "سرهنگ آزادمهر" از ما میخواهد تا با متخصصان تعمیر بخشهای مختلف هواپیما هم صحبت شویم و اطلاعات دقیقی از چگونگی تعمیر و اورهال این هواپیما به دست آوریم.
با این متخصصان که هم صحبت میشویم، میبینیم هر کدام از این افراد متخصص تعمیر یک بخش از هواپیما هستند و چقدر بخشهای متنوعی این هواپیما دارد که نهاجا برای هر بخش، مسئولی تعیین کرده تا در روند تعمیرات، وظیفه هرکس مشخص باشد. یکی متخصص بخش هیدرولیک و کنترل فرامین است، دیگری متخصص بخش بال و بدنه است و آن یکی هم متخصص ارابههای فرود و دیگرانی هم متخصص بخشهای دیگر.
کار خوبی که در نهاجا انجام شده این است که در کنار هرکدام از این افراد با تجربه چند نفر از افسران جوان نیروی هوایی نیز کار میکنند تا علاوه بر ارتقاء سطح دانش نیروهای جوان، به کسب تجربه از پیشکسوتان هم بپردازند.
یکی از هواپیمای C-130E نهاجا در حال طی کردن آخرین مراحل اورهال
C-130E نهاجا در مراحل اولیه اورهال
اورهال هرکدام از C-130 ها تا مرحلهای پیش رفته بود؛ اورهال یکی از آنها رو به اتمام بود و آنطور که فرمانده گردان اورهال میگفت تا یکی دو ماه آینده آماده پرواز میشود.
وقتی از نزدیک هواپیماها را میبینیم، تازه به عظمت کار متخصصان فنی نیروی هوایی ارتش پی میبریم. C-130 هواپیمای غول پیکری است که از مجموعهای پیچیده و گستره از انواع سیستمهای الکترونیک، مکانیک، هیدرولیک، ناوبری و بسیاری از سیستمهای دیگر تشکیل شده و حقیقتا تعمیر و بازآماد چنین پرندهای کاری بسیار حساس و دقیق را میطلبد که میبایست سطح بالایی از علوم مختلف در آن بکارگیری شود.
با متخصصان فنی که هم صحبت میشویم میفهمیم چه راه پر فراز و نشیبی را در دوران تحریم طی کردهاند تا بتوانند این هواپیماها را سرپا نگهدارند. از روزهایی میگویند که به خاطر نبود قطعه، اورهال هواپیما عقب میافتاده و یا اینکه به خاطر نیاز عملیاتی نهاجا، شبانه روز روی یک هواپیما کار کردهاند تا هواپیما را آماده پرواز کنند.
- (جزئیات چگونگی اورهال هواپیماهای C-130 در گزارشهای بعدی همین پرونده منتشر میشود)
گردان اورهال ایلوشین-76
پس از آن که کارمان با C-130 تمام میشود به سراغ هواپیمای ترابری سنگین ایلوشین-76 میرویم. IL-76TD یک هواپیمای ترابری سنگین روسی با 4 موتور جت است که توان حمل 40 تن بار را دارد. این هواپیما برای کارهای مختلفی همچون ترابری سنگین هوایی، اطفاء حریق، حمل چترباز و نقل و انتقال ادوات سنگین مورد استفاده قرار میگیرد.
هواپیمای ایلوشین -76 نیروی هوایی ارتش
وقتی به سراغ این هواپیما میرویم، نیروهای فنی پایگاه مشغول باز کردن موتور یکی از هواپیماها برای تعمیر و اورهال آن هستند. از روند کامل باز کردن موتور فیلم میگیریم و قدری با کارشناس این بخش صحبت میکنیم و او برایمان روند کاری را که در حال انجامش هستند را تشریح میکند. میگوید از تمام استندهای مورد استفاده برای این کار گرفته تا اکثر قریب به اتفاق قطعات مورد نیاز را از داخل تامین میکنیم
میگوید، آنقدر در این کار حرفهای شدهاین که متخصصان زیادی الان دیگر به راحتی میتوانند موتور این هواپیما را باز کرده و تعمیر کنند. جالب است بدانید که موتورهای این هواپیما را باید یکی یکی باز کرد تا نقطه ثقل هواپیما بهم نخورد، این خودش یک بحث مجزاست.
روز بعد به سراغ متخصص اورهال هواپیمای ایلوشین رفتیم تا از چگونگی تعمیر و اورهال این هواپیما با خبر شویم. اما برایمان یک سوال مطرح بود که چطور نیروی هوایی ارتش که در ابتدا ساختاری غربی داشت و هواپیماهای غربی بیشتر در آن بکار گرفته میشد، حالا توانسته خود را با هواپیماهای شرقی سازگار کند و تا آنجایی پیش برود که بتواند این هواپیماها را بدون کمک خارجی را تعمیر کند.
اوایل دهه 70 بود که این هواپیماها وارد سازمان نیروی هوایی ارتش شدند. در ابتدا روسها همکاریهایی برای اورهال این هواپیما انجام میدادند اما بعد ها به خاطر تحریمها این کمکها قطع شد. متخصصان نهاجا مجبور شدند برای تعمیر و سرپا نگهداشتن این هواپیماها خودشان وارد عمل شوند و ایلوشینها را اورهال کنند. در ابتدا این کار خیلی سخت و زمانبر بود و آنها مجبور بودند برای تعمیر بعضی سیستمها چند بار آزمون و خطا انجام دهند تا آن سیستم را تعمیر کنند و همین کار، خودش زمانبر بود.
هواپیمای ایلوشین-76 نهاجا در مراحل پایانی تعمیرات سنگین
در هواپیماهای روسی مشکلی که وجود دارد این است که نمیتوان قطعات یک هواپیما را روی هواپیمای دیگر استفاده کرد و این هم کار را دو چندان سختتر میکند. مثلا قطعات الکترونیک هر هواپیما مختص به خود آن هواپیماست و روی هواپیمای دیگر جواب نمیدهد. همین موضوعات باعث شد تا نیروی هوایی به سراغ اورهال هواپیماهای ایلوشین رفته و با کمک دانشگاههای کشور و شرکتهای دانش بنیان و جهاد خودکفایی نهاجا این هواپیما را تعمیر و اورهال کند.
متخصصان ایرانی امروز به مرحلهای از توانمندی رسیدهاند که میتوانند برخی قطعات هواپیمای ایلوشین را خودشان بسازند و حتی ابزارهای لازم برای تعمیر و یا باز کردن بخشهای مختلف هواپیما را هم خودشان طراحی کرده و بسازند.
یکی از افسران گردان تعمیر و نگهداری برایمان میگفت: "ابزارهای مورد نیاز برای باز و بسته کردن بخشهای مختلف هواپیمای ایلوشین دربازار وجود ندارد و ما خودمان باید آنها را بسازیم. یکی از ابزارهایی که خودمان توانستیم آن را طراحی کنیم و بسازیم ابزاری است که برای باز کردن پیچهای اتصال بال به بدنه هواپیما مورد استفاده قرار میگیرد."
با خوشحالی تعریف میکرد که، "زمانی که میخواستیم این ابزار را بسازیم بارها آزمون و خطا کردیم. ابزاری ساخته میشد و در زمان کار میدیدیم که جواب نمیدهد باید دوباره آن را اصلاح می کردیم. چندین مرتبه این کار انجام شد تا ما به ابزار مناسب دست پیدا کردیم و حالا خودمان تولید کننده این ابزارها هم هستیم."
ارزش کار متخصصان نهاجا جایی مشخص میشود که کرمانشاه را زلزلهای قدرتمند میلرزاند و همین هواپیماهای اورهال شده، امدادرسانی به زلزله زدگان را بر عهده میگیرند. کارشناس اورهال هواپیما میگوید: در جریان زلزله کرمانشاه یکی از همین ایلوشینهای اورهال شده 1000 تخته چادر به وزن 40 تن را به کرمانشاه برد و ما زمانی که آن هواپیما از زمین بلند میشد، خوشحال بودیم که توانستهایم کاری انجام دهیم که مشکلی از مشکلات مردم کشورمان را حل میکند.
ادامه دارد . . . .
اوایل سال ۲۰۱۸ بود که هواوی، گوشی P20 Pro را بهعنوان نخستین و تنها گوشی هوشمند مجهز به دوربین اصلی سهگانه عرضه کرد؛ با اینحال، همانطور که احتمالا خودتان میدانید، سامسونگ قصد دارد بهزودی با برگزاری رویدادی، از گوشی جدیدش (احتمالا مدل ۲۰۱۸ گلکسی A9 Pro) رونمایی کند؛ محصولی که طبق گمانهزنیها، قرار است دارای دوربین اصلی چهارگانه باشد. اخیرا تیزر جدیدی از سوی لنوو منتشر شده است که بهطور ضمنی نشان میدهد این شرکت نیز بهفکر ساخت یک گوشی با دوربین اصلی چهارگانه افتاده است.
چَنگ چِنگ، قائممقام شرکت Lenovo، بهتازگی تصویر جدیدی را منتشر کرده است که در آن، شاهد یک ماژول مربعیشکل با چهار دوربین هستیم. این نوع طراحی، اندکی آشنا بهنظر میرسد؛ اگر پیگیر اخبار مرتبط به گوشی جدید هواوی بوده باشید، قطعا میدانید که طبق گمانهزنیها، این شرکت چینی قصد دارد در گوشیهای سری میت ۲۰ خود، از چنین ماژولی استفاده کند. با اینهمه، در تصویر منتشرشده توسط لنوو شاهد یک سنسور اضافه بههمراه فلش LED هستیم.
با تماشای این تصویر، نخستین چیزی که به ذهنمان میرسد، این است که لنوو قصد دارد در آیندهای نزدیک از یک گوشی جدید با دوربین چهارگانه رونمایی کند. با اینحال فراموش نکنید که قائممقام این شرکت، سابقهی خوبی در زمینهی فریبدادن کاربران دارد.
در ماه می امسال، چنگ بارها طی مصاحبههایی اعلام کرد که لنوو قصد دارد در گوشی جدیدش بهنام Z5 از نمایشگری کاملا بدون حاشیه استفاده کند؛ اما پس از معرفی این دستگاه، خلاف این موضوع را شاهد بودیم. در حقیقت، این گوشی هم در قسمت پایینیاش دارای حاشیه بود و هم در قسمت بالایی نمایشگرش، بریدگی بهچشم میخورد.
با در نظر گرفتن این موضوع، نمیتوانیم بهصورت قطعی در مورد محصول جدید لنوو صحبت کنیم؛ این شرکت احتمالا در ماه اکتبر امسال، از گوشی جدیدش رونمایی خواهد کرد.
فیزیک علم طبیعت است. بشریت از روزی که پا به جهان نهاده با پدیدههای طبیعی درگیر بوده است و از همان زمان اولین سرچشمههای تولید اقیانوسی بزرگ به نام فیزیک ایجاد شد. برای شناختن علم بیش از هر چیز میتوانیم آن را چون موجودی زنده تصور کنیم، موجودی که در طول زمان از ترکیب اجزایی معین ابتدا شکل ساده، جنینی به خود میگیرد و سپس طی مراحلی متولد میشود و رشد میکند. اجزای تشکیل دهنده حالت جنینی علم، پاسخهای کمابیش درستی بودهاند، که ذهن انسان کنجکاو برای چراها و چگونگیهای جهان پیرامون خود میبافته است. میتوان گفت که نخستین مراحل تشکیل این حالت جنینی در یونان قدیم از میراث تمدنهای مصر و بین النهرین صورت گرفته است و پس از پرورش در بطن تاریخ تحولات زندگی انسان، در اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم به صورت آنچه که امروز علم مینامیم متولد شده است. این علم ویژگیهایی دارد که آن را از حالت جنینی و نیز از دیگر دانستنیهای انسان متمایز میکند. مهمترین ویژگی علم امروزی آن است، که بر پایه مشاهده و آزمایش استوار است و نظامهای گوناگون آن با یکدیگر ارتباط منطقی دارند.
فناوری عبارت است از دانش کاربرد علم در کار استفاده از طبیعت و ساختن وسایلی که سبب تغییر محیط و کنترل نیروهای طبیعی می شود. فناوری با علم کاملا درهم بافته است. اکتشافات پیدرپی موجب اختراع و ساختن وسایل تازه میشود و هر اختراع به نوبهی خود اکتشافات بیشتر را ممکن میسازد. علم به شناخت چگونگی پدیدههای طبیعی و علل آنها میپردازد و فناوری از این شناخت استفاده میکند و با اختراع و ساختن ابزارهای تازه، آن پدیدهها را تحت کنترل آدمی در میآورد. با استفاده از مطالعات علمی درباره نور و خواص عدسیها، تلسكوپ ساخته شد و این پیشرفتی در زمینه فناوری بود. به یاری تلسکوپ حوزه دید آدمی گسترش یافت و انسان توانست اهله زهره را ببیند و به این ترتیب تلسکوپ، اصول هیئت کوپرنیکی را تأیید کرد و ناتوانی هیئت بطلمیوسی را در زمینه تبیین ساختمان منظومه شمسی نشان داد.
متفکران قدیم با دیدی کنجکاوانه به پیرامون خود مینگریستند، ولی برای توضیح وقایع و حل معماهایی که با آنها برخورد میکردند، تنها به اندیشیدن اکتفا میکردند و از این راه به نظرها و نتایجی دست مییافتند. اینان در بیشتر موارد برای تحقیق درستی نظر خود به آزمایش متکی نبودند، بنابراین با کارهای عملی آشنایی چندانی نداشتند و در جریان تکامل اجتماعی انسان، نطفهی «علم محض» یعنی طلب علم به خاطر علم بسته شد. پدید آمدن علم محض در قرن پنجم پیش میلاد را معجزه يونان خواندهاند، در آن دوران اندیشههای ریاضی علاوه بر آن که روشهایی برای اندازهگیری و محاسبات در اختیار میگذاشت بلکه به صورت دانشی قیاسی در آمد.
فیزیک از واژه یونانی physikos به معنی طبیعی و physis به معنی طبیعت گرفته شده است.در نتیجه فیزیک علم طبیعت است و به عبارتی در عرصه علم پدیدههای طبیعی را بررسی میکند. ماده و انرژی اولین مفاهیمی بودند، که بشر با آنها برخورد کرد و به دنبال ایجاد درکی عمیق و دقیقتر از آن بود، بنابراین علم فیزیک رفتار و اثر متقابل ماده و انرژی را مطالعه میکند. مفاهیم بنیادی پدیدههای طبیعی تحت عنوان قوانین فیزیک مطرح میشوند. این قوانین توسط علوم ریاضی فرمولبندی میشوند به طوریکه قوانین فیزیک و روابط ریاضی با هم در توافق بوده و مکمل هم هستند، در عمل میتوان ریاضی را زبان فیزیک نامید، شما پدیدههای مختلف را میبینید و درک میکنید، اما هنگامی که میخواهید آنها را بیان کنید، نیاز به یک زبان مشترک برای بیان کردن دارید، آن زبان ریاضی است.
مجموعه مقالات گذری بر فیزیک کوانتوم
از روزگاران باستان مردم سعی میکردند رفتار ماده را بفهمند و در جستوجوی پاسخ سوالاتی نظیر؛ چرا مواد مختلف خواص متفاوت دارند، چرا برخی مواد سنگینترند و... بودند. همچنین نحوهی تشکیل زمین، جهان و رفتار اجرام آسمانی مانند ماه و خورشید برای همه معما بود. پیش از ارسطو تحقیقاتی که مربوط به فیزیک میشد، بیشتر در زمینه نجوم صورت گرفته بود. علت این بود که بعضی از مسائل نجوم، معین و محدود بود و به آسانی از مسائل فیزیک قابل تفکیک بودند. در برابر سوالات مطرح شده گاه خرافات ایجاد و گاه نظریههایی پیشنهاد میشد، که غالب آنها نادرست بود. این تئوریها اغلب برگرفته ازعبارتهای فلسفی بودند و هرگز به وسیله تجربه و آزمایش محک نمیخوردند. بعضی مواقع نیز جوابهایی داده میشد که به صورت اجمالی و با تقریب، کافی بهنظر می رسید.
در مقالهی مکانیک کلاسیک نظریه و دیدگاه ارسطو را راجع به موضوع حرکت بررسی و بیان کردیم. در قرن ۱۷، گالیله برای اولین بار به منظور قانونی کردن تئوریهای فیزیک، از آزمایش استفاده کرد، امری که به شدت مخالفت کلیساها و افراد مذهبی آن زمان را بر انگیخت و چیزی نمانده بود که این مرد بزرگ جانش را از دست بدهد. گالیه نظریهها را فرمولبندی کرد و چندین نتیجه از دینامیک و اینرسی را با موفقیت آزمایش کرد.
داستان پر پیچ و خم علم
عصر تاریکی
با سقوط امپراطوری روم در اواسط قرن پنجم میلادی، تمدن در اروپای غربی به سطح بسیار پایینی رسید. تعلیم و تربیت تقریباً از بین رفت و تنها راهبان کاتولیک و معدود افراد غیر روحانی با فرهنگ و دانش یونانی و لاتین ارتباط نزدیک داشتند. در این دوران دانش باستان توسط دانشمندان اسلامی محفوظ ماند، دانشمندان اسلامی ضمن آنکه دانش یونانی را حفظ کردند، اندوختههای علمی ایران باستان، چین و هند را را نیز جمع آوری نموده و خود نیز به باروری آن کوشیدند. خلفای بغداد به حامیان علم بدل گشتند و اندیشمندان برجستهای را به دربار خود فراخواندند. آثار هندی و یونانی از جمله آثار برهمگویت و اصول اقلیدسی و مجسطی به عربی ترجمه شد. در این عصر دانشمندان زیادی به نوشتن آثاری در زمینهی ریاضیات و نجوم پرداختند، که مشهورترین آنها محمد ابن موسی الخوارزمی بود. خوارزمی رسالهای در جبر و کتابی درباره ارقام هندی نوشت که بعدها در قرن دوازدهم به زبان لاتین ترجمه شد و تاثیر زیادی بر اروپا گذاشت. ابوالوفا بوزجانی کتب بطلمیوس را ترجمه و تشریح کرد و نقد و تفسیری بر کتاب دیوفانتس نوشت. اصیلترین و بدیع ترین اثر جبری حل معادله درجه سوم توسط خیام بهوجود آمد. وی اصلاحیه دقیقی نیز برای تقویم انجام داد. خواجه نصیرالدینطوسی اولین اثر در باب مثلثات مسطحه و کروی را نوشت و کار پیشتر خیام را با شرح و تصیحیحاتی منتشر و تکمیل کرد. اثر او به حدی قوی بود، که ساکری کارش را در هندسه نااقلیدسی با یادداشتی از نوشته های او در باب توازی شروع کرد. نوشته های خواجه نصیرالدین توسط جان والیس در آکسفورد تدریس شد.
ابن هیثم که در غرب به الهازن شناخته می شود، بزرگترین فیزیکدان مسلمان شناخته شده است. وی رسالهای در باب نور نوشت و ذرهبین را کشف کرد. به نسبت زاویه تابش و زاویه انکسار پی برد و اصول تاریکخانه را شرح داد و در مورد قسمتهای مختلف چشم بحث کرد. رسالهی نور ابن هیثم نفوذ زیادی در اروپا گذاشت. کارهای وی توسط کمال الدین فارسی پیگیری شد.
انتقال علم و رخ دادن رنسانس
ارتباط غرب با جوامع اسلامی بهخصوص به دلیل تبادلات اقتصادی که باهم داشتند، موجب توجه آنان به آثار علمی اندیشمندان اسلامی شد. در این دوره مسیر برعکسی آغاز شد، از آن جا که بسیاری از آثار نجومی یونان باستان از بین رفته بود و فقط ترجمه عربی آن باقی مانده بود به لاتین ترجمه شدند. در این دوره بود که تعداد زیادی از اصطلاحات عربی به زبانهای اروپایی راه پیدا کرد. در حدود سال ۹۵۰ میلادی ژربر متولد شد، وی در مدارس مسلمانان اسپانیا درس خواند و با یادگیری نسبی زبان عربی در پی گسترش و آموزش آن به جامعه خویش برآمد. ژربر مورد سوء ظن معاصرانش قرار گرفت و متهم شد که روح خود را به شیطان فروخته است. با این حال ژربر به تدریج در کلیسا ترقی کرد و سرانجام در سال ۹۹۹ به مقام پاپ انتخاب شد. با انتخاب شدن او به عنوان پاپ، آثار کلاسیک علوم یونانی و اسلامی به سرعت وارد اروپای غربی شدند
در حدود ۱۱۲۰ میلادی یک راهب انگلیسی به نام آدلارد باثی که در اسپانیا درس خوانده بود، خود را در جامهی یک طلبه در آورد و به بخشی از دانش که شدیداً مورد حفاظت بود، دسترسی پیدا کرد. وی اصول اقلیدس و جدولهای خوارزمی را به لاتین ترجمه کرد. بدین ترتیب قرن دوازدهم میلادی به قرن ترجمه آثار و فرهنگ و دانش اسلامی بدل گشت. کوشاترین مترجم این عصر گراردوی کرمونایی بود که بالغ بر ۹۰ اثر عربی را به لاتین ترجمه کرد. مجسطی، اصول اقلیدس و جبر خوارزمی از جمله آثار ترجمه شده او بودند.
در حدود سال ۱۲۵۰ میلادی، اکوایناس اساس استدلال و منطق ارسطو را بهکار برد. وی بر اساس اصول ارسطویی سیستم تومیسم را بنیاد نهاد، که در حال حاضر نیز پایه الهیات کلیسای کاتولیک رومی است. دیگران نیز به زودی از احیای اندیشههای یونانی در زمینههای دنیوی استفاده کردند و به تدریج اندیشههای ارسطو چیزی بیشتر از یک دانش شد و حالتی مقدسگونه به خود گرفت. ایجاد شدن حالت مقدس مآبانه به تدریج اعتراض خردمندان را برانگیخت، اما به دلیل جو غالب آن زمان اکثر آنان جرئت علنی کردن اعتراضات خود را نداشتند، در این زمان بود که کوپرنیک کتاب خود را منتشر و نظریهی انقلابی خود را بیان کرد که در آن یکی از بدیهیات اختر شناسی آن زمان، یعنی دستگاه زمین مرکزی منظومه شمسی رد شد. او بیان کرد که زمین در مرکز کائنات قرار ندارد، بلکه این خورشید است که در مرکز منظومه شمسی است و سایر سیارات از جمله زمین به دور آن در حال گردشند. کار کوپرنیک به حدی با ارزش بود، که از به عنوان ایجادکنندهی سنگ بنای رنسانس یاد میکنند.
رنسانس به معنای قبول نداشتن کلیسا و عقاید آن و بازگشت به یونان و روم باستان است. در یونان و روم باستان اصالت با انسان بوده است. رنسانس در سالهای ۱۳۰۰ میلادی از ایتالیا آغاز شد و در طول سه قرن در سراسر اروپا انتشار یافت. بهندرت در دورهای چنین کوتاه ازنظر تاریخی، رخدادهای گوناگونی به وقوع میپیوندد؛ حال آنکه این قرنها سرشار از تغییرات اساسی و فعالیتهای بزرگ است. جهان امروزی نتیجهی همین فعالیتهاست، زیرا رنسانس پایههای اقتصادی، سیاسی، هنری و علمی تمدنهای کنونیِ غرب را بنا نهاد. دانش و هنر پیشرفتهای عظیمی در ایتالیای سدهی ۱۵ و ۱۶ میلادی بهوجود آوردند. این احیای فرهنگی به «رُنِسانس» (یعنی «نوزایش») مشهور شدهاست. دانشمندان، سرایندگان و فیلسوفانی ظهور کردند، که با الهام گرفتن از میراث روم و یونان، با دیدگانی تازهتر به جهان مینگریستند. نقاشها به مطالعهی کالبد انسان پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوهی واقعگرایانهای نقاشی میکردند. فرمانروایان، ساختِ ساختمانها و کارهای بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه بهسرعت در سراسر اروپا گسترش یافت. بدین ترتیب علم فیزیک نیز پیشرفت شایانی داشت و به زیرشاخههایی نظیر مکانیک، الکترومغناطیس و ترمودینامیک تقسیم شد و در هر مبحث به یافتههای فراوان و نوینی دست یافت.
مکانیک
فیزیک از مشاهدات ساخته میشود. هیچ نظریهی فیزیکی نمیتواند موفقیتآمیز باشد، مگر آنکه با مشاهدات تایید شود و نظریهای که قويا با مشاهدات حمایت شود را نمی توان انکار کرد. برای ما این مطالب حقایقی بدیهی است. اما در اوایل قرن هفدهم این درسها هنوز آموخته نشده بود. کسی که نخستین بار این آموزه را مطرح کرد که مشاهدات در علم، عاملی اساسی است و درجهی اهمیت بالایی دارد، گالیلئو گالیلی (گالیله) بود.
گالیله ابتدا به مطالعه حرکت اجسام زمینی، پاندولها، گلولههای در حال سقوط آزاد و پرتابهها پرداخت. او مشاهداتش را به زبان ریاضی تناسبها خلاصه و دادههای آزمایشیاش را به صورت ایدهآل شده بزرگی برونیابی میکرد، که امروزه آن را اصل اینرسی (لختی) مینامیم. این اصل به ما میگوید، که یک جسم پرتاب شده در امتداد یک سطح بینهایت بدون اصطکاک، حرکتش را برای همیشه، با سرعت ثابت، ادامه میدهد. مشاهدات او آغاز علم حرکت بود که امروزه آن را مکانیک مینامیم.
گالیله آسمان شب و روز را نیز با تلسکوپی که تازه اختراع شده بود، مشاهده کرد. او توانست اهله زهره، کوههای ماه، لکههای خورشیدی و قمرهای مشتری را با تلسکوپ ببیند. این مشاهدات سماوی مبنای یک مکانیک سماوی شد، که در آن خورشید در مرکز جهان جای میگرفت. آموزهی کلیسا به گونه دیگری بود، آنها زمین را مرکز عالم میدانستند و تقدس خاصی برای این موضوع قائل بودند. تعارض بين تلسکوپ گالیله و جزمت کلیسا برای گالیله ادبار آفرین بود، اما در نهایت تلسکوپ فائق آمد و داستان شورانگیز این برخورد، مهمترین درس را به گالیله آموخت.
گالیله در سال ۱۶۴۲ چشم از جهان فرو بست و در همان سال، بزرگترین جانشین او، آیزاک نیوتون چشم به جهان گشود. نیوتون از مبانی گالیله براساس مفاهیم جرم، اندازه حرکت و نیرو و سه قانون حرکت، یک سیستم مکانیکی ساخت. نیوتون همچنین یک زبان ریاضی؛ روش فلوکسیون، که بسیار نزدیک به حسابان دیفرانسیل و انتگرال امروز ماست برای بیان سیستم مکانیکیاش، اختراع کرد. اما در یک پیچ و خم تاریخی بسیار عجیب، خود او به ندرت این زبان ریاضی را به کار گرفت. مکانیک نیوتون اهمیت جهانی داشت و هنوز هم دارد. این مکانیک برای توضیح حرکت اجسام زمینی و فراتر از آن برای سیارات، ستارگان و کهکشانها به کار میآید. یک مفهوم وحدت بخش بزرگ، نظریهی گرانش جهانی نیوتون است. بر اساس این مفهوم همه اجسام کوچک، بزرگ و نجومی (به استثنای چند مورد نامتعارف) با نیرویی که از یک قانون ساده عکس مجذور پیروی میکند، یکدیگر را جذب میکنند. گالیله و نیوتون بنیانگذاران فیزیک جدیدند. آنان قواعد بازی و این عقیده راسخ ماندگار را به ما اهدا کردند، که جهان فیزیکی فهمپذیر و قابل درک است.
ترمودینامیک
اکنون تاریخ ما از مکانیک، علم حرکت، به ترمودینامیک، علم گرما باز میگردد. نظریهی گرما تا اواخر قرن هجدهم، گرما را سیالی بی وزن به نام «کالریک» میدانست، به صورت یک علم کمی ظاهر نشد. شباهت این سیال را به صورت جریان ظاهری گرما از دمایی بالا به دمایی پایین تصور میکردند. مهندسان قرن هجدهم میدانستند که یک ماشین حرارتی چنانچه اجزای آن ماهرانه طراحی شده باشند، با استفاده از این جریان گرمایی می تواند برونداد کار مفیدی تولید کند.
فرض اساسی نظریه کالریک این بود که گرما پایستار است، یعنی تباهی ناپذیر و خلق ناشدنی است. این فرض برای پیشگامان نظریه گرمایی، از جمله سعدی کارنو، که مطالعات او درباره ماشین حرارتی آغاز داستان ما از ترمودینامیک است، به خوبی کارآمد بود. اما در سالهای ۱۸۴۰ رابرت مایر، جیمز ژول، هرمان هلمهلتز و دیگران این فرض پایستاری گرما را به نقد کشیدند. انتقاد آنان نظريهی کالریک را از میان برد، اما برای ایجاد یک نظریهی جدید کافی نبود. وظیفه ساختن علم گرمایی جدید که سرانجام ترمودینامیک نامیده شد، در سالهای ۱۸۵۰ به دامان ویلیام تامسنه و رودولف کلازیوس افتاد. یکی از اجزای اساسی نظریه آنان، این مفهوم بود که هر سیستمی یک خاصیت ذاتی دارد. تامسن این خاصیت را انرژی نامید و بر این باور بود که انرژی تا حدی با حرکت کاتورهای مولکولهای سیستم مربوط است. او نتوانست این تعبیر مولکولی را بهبود بخشد، زیرا در اواسط قرن نوزدهم ساختار، رفتار و حتی وجود مولکولها بحثانگیز و مورد اختلاف بود. اما او به این دریافت رسید که انرژی سیستم پایستار است، نه گرمای آن. او این استنتاج را در معادلهی دیفرانسیلی سادهای بیان کرد.
در ترمودینامیک جدید، انرژی، شریکی همتراز به نام آنتروپی دارد. کلازیوس مفهوم انتروپی را ارائه و نامگذاری کرد، اما درباره تشخیص اهمیت بنیادی آن مردد بود. او در یک معادله دیفرانسیلی ساده دیگر نشان داد که چگونه آنتروپی با گرما و دما مربوط میشود و رسما قانونی را بیان کرد، که امروزه به عنوان قانون دوم ترمودینامیک مشهور است. با این بیان که؛ در سیستم منزوی، آنتروپی به یک مقدار ماکزیمم افزایش مییابد. اما تردید داشت که از این پیشتر برود. این حالت تردید، بار دیگر ناشی از اعتبار فرضیهی مولکولی بود.
ترمودینامیک نیز نیوتون خودش را داشت و آن فرد ویلارد گیبس بود. در جایی که کلازیوس تردید داشت، گیبس مردد نبود. گیبس به مشارکت انرژی- آنتروپی واقف بود و به آن مفهوم پتانسیل شیمیایی را افزود، که در مطالعهی تغییر شیمیایی بسیار سودمند است. او بدون گرفتن راهنمایی زیاد از نتایج آزمایشی که معدودی از آنها در دسترس بود. طرح خود را در مورد فهرست طویلی از پدیدههای متفاوت به کار گرفت. شاهکار گیبس طولانی بود، اما او نوشتهای فشرده، به عنوان رسالهای درباره ترمودینامیک، در سال ۱۸۷۰ منتشر کرد.
رساله گیبس چشم اندازهای نظری بسیار فراتر از نظریه گرما را که کلازیوس و تامسن در جستجوی آن بودند، گشود. وقتی پیامهای متعدد گیبس فهمیده (یا کشف مجدد) شد، قلمرو جدیدی پدید آمد. یکی از کاوشگران این قلمرو والتر نرنست بود. او در جریان تحقیق نظریهای بود برای میل ترکیب شیمیایی، یعنی نیرویی که واکنش شیمیایی را به راه می اندازد. وی از راه غیر مستقیم در قلمرو فیزیک و شیمی دمای پایین به نظریه مطلوب خود دست یافت.
الکترومغناطیس
اکنون برای ادامه دادن داستان باید یک فلش بک بزنیم و بار دیگر به قرن ۱۹ باز گردیم.(توسعه و پیشرفت ترمودینامیک را کارنو در سالهای ۱۸۲۰ آغاز و نرنست در سالهای ۱۹۳۰ به پایان رساند) اکنون بار دیگر به سالهای ۱۸۲۰ و ۱۸۳۰ بازمیگردیم، با همان چشم انداز علمی که الهام بخش علم ترمودینامیک بود و موضوع روز آن، مبحث مرموز و کنجکاوانه فرایندهای تبدیل است. برای دانشمندان اوایل قرن نوزدهم آشکار بود که بسیاری از آثار تبدیلپذیر مانند؛ آثار گرمایی، مکانیکی، شیمیایی، الکتریکی و مغناطیسی مستلزم اصولی وحدت بخش و یگانهاند. ترمودینامیک ابتدا بر آثار گرمایی و مکانیکی متمرکز شد و از آنها مفاهیم انرژی، آنتروپی و سه قانون بزرگ فیزیکی را استخراج کرد. سرانجام در پایان قرن نوزدهم، ترمودینامیکدانان به این کشف دست یافتند که زبان علم آنان همهی آثار بزرگ مقیاس، یا درواقع کل جهان را در بر میگیرد.
مقالههای مرتبط:
در همان زمان وحدتهای دیگری در حال اکتشاف بود. در سال ۱۸۲۰ اورستد. مشاهده کرد، که یک سیم حامل جریان الکتریکی عقربه مغناطیسی یک قطبنمای نزدیک به آن را به حرکت در میآورد. یعنی یک اثر الکتریکی، یک اثر مغناطیسی ایجاد میکند. همکاران اورستد به این رویداد توجهی نداشتند، اما یک جوان بلندهمت، یک دستیار آزمایشگاهی، در مؤسسه سلطنتی لندن بهنام مایکل فارادی تحت تأثیر این رویداد قرار گرفت. فارادی در یک رشته آزمایشهایی که به طور درخشانی طراحی شده بود، آثار مغناطیسی بسیار بیشتری را کشف کرد، از جمله آنها اکتشافاتی است که سنگ بنای موتورها و مولدهای الکتریکی امروزی محسوب میشود. در یکی از آخرین و مشکلترین این آزمایشها، فارادی کشف حیرتانگیزی کرد و آن این بود که نور قطبیده تحت تأثیر میدان مغناطیسی قرار میگیرد. او با این مشاهده، نور را در حوزه پدیدههای الکترومغناطیسی آورد.
فارادی بزرگترین آزمایشگر قرن نوزدهم بود، او با مهارت عالیاش در آزمایشگاه و همچنین با نظريهی انقلابیاش تبدیل به یک الگو شده بود. او باور داشت که آثار مغناطیسی، الکتریکی و الکترومغناطیسی در فضا، در امتداد خطوط نیرویی که جمعا به عنوان یک میدان تعریف میشوند، میگذرند. وقتی چنین میدانی ایجاد شود، میتواند در همه جا حتی در فضای خالی وجود داشته باشد. معاصران فارادی به آزمایشهای او باور داشتند، اما نظریه او را که اساسا مخالف نوعی نیوتونیسم شایع در آن زمان بود، نمیپذیرفتند.
اما دو جوان مخالف نظر عامه، که مشتاقانه معتقد به مفهوم میدان بودند به او پیوستند. یکی از آن دو، ویلیام تامسن و دیگری جوانی اسکاتلندی، به نام جیمز کلرک ماکسول بود، که بعدها بزرگترین نظریه پرداز قرن نوزدهم شد. تامسن یک نظریهی ریاضی محدود از خطوط نیروی الکتریکی فارادی را باب کرد. ماکسول بسیار پیشتر رفت. در طی یک دوره تقریبا دو دهه، او بنای نظریهای عظیمی را ایجاد کرد که آغاز آن با مفهوم میدان فارادی بود. این نظریه شامل مجموعهای از معادلات دیفرانسیلی برای مؤلفههای الکتریکی و مغناطیسی میدان و منابع آنها بود، که در چند خط این نظریه از همهی پدیدههای الکتریکی، مغناطیسی و الکترومغناطیسی مطالبی به طور متراکم، از جمله اثبات آزمایشی ماهیت الکترومغناطیسی نور به وسیله فارادی آورده شده بود.
حوزه و سودمندی معادلات ماکسول بسیار وسیع است. تعبیر فیزیکی این معادلات طی سالها تغییر کرده است. امروزه ما منشا میدان الکتریکی را در بارهای الکتریکی و میدان مغناطیسی را در جریانهای الکتریکی میدانیم. ماکسول بار الکتریکی را به عنوان محصولی از میدان در نظر میگرفت و فقط میتوانست یک ارتباط غیر مستقیم بین میدان مغناطیسی و جریانهای الکتریکی ببیند. اما خود معادلات در یک مقیاس کیهانی معتبر است. معادلات ترمودینامیک ماکسول، مانند قانونهای دینامیک و گرانش جهانی نیوتون، وسعتی دارد که تا زوایای جهان امتداد مییابد
مکانیک آماری
در سه بخش نخستین مباحث؛ مکانیک، ترمودینامیک و الکترومغناطیس بررسی شد، که میتوان آنها را با عنوان وسیعتر «ماکرو فیزیک» - یعنی فیزیک اجسام با اندازه معمولی یا بزرگتر، گروه بندی کرد. در این زیرشاخه به قلمرو بسیار متفاوت «میکروفیزیک» میپردازیم، که در اینجا به معنی فیزیک مولکولها، اتمها و ذرات زیر اتمی به کار برده میشود. میکروفیزیک به جز مبحث مکانیک آماری موضوع مورد بحث زیرشاخههایی نظیر مکانیک کوانتومی، فیزیک هستهای و فیزیک ذرات است. مولکولها و اتمهایی که آنها را در بر دارند بسیار کوچکاند، از لحاظ تعداد، اتمها به طور باورنکردنی زیاد و حرکت آنها آشفته و بینظم است و جدا کردن و مطالعهی انفرادی آنها بسیار دشوار است. اما جمعیت آنها را مانند جمعیت انسانها، میتوان با روشهای آماری توصیف کرد. طرح کلی این روشها تمرکز بر میانگین است نه بر رفتار فردی.
شرکت بیمه، میانگین مدت زندگی برای یک جمعیت مذکر شهری با درآمد معین را محاسبه میکند. فیزیکدان نیز میانگین انرژی برای جمعی از مولکولهای گاز، که حجم معینی در فشار معین را اشغال کرده است جستجو میکند. این روش برای امور شرکت بیمه به قدر کافی مفید و سودآور است، اما سوددهی آن برای فیزیکدانان بیشتر است، زیرا کثرت مولکولها بسیار بیشتر و پیشگویی درباره ویژگیهای میانگین آنها دقیقتر از پیشگویی درباره نفوس انسانی است. با تعیین مقدار انرژی، با مقدار میانگینی از بعضی خواص مکانیکی دیگر مولکولها، فیزیکدانان آنچه را که گیبس مکانیک آماری مینامید، به کار میگیرند.
لودویک بولتزمن بزرگ مردی بود، که مهمترین مقالات درباره مکانیک آماری را در سالهای ۱۸۷۰ نوشت. برای بولتزمن، مفهوم آنتروپی مفیدترین بحثها در مکانیک آماری بود. او یک مبنای مولکولی برای قانون دوم ترمودینامیک یافت و با الحاق آنتروپی به بینظمی مفهوم آنتروپی را دستیافتنی کرد. بولتزمن اساس کار خود را بر مبانی کارهای ماکسول که او به نوبه خود از کلازیوس الهام گرفته بود، بنا نهاد. در اواخر سالهای ۱۸۵۰ کلازیوس نشان داد، چگونه مقادیر میانگین برای سرعتهای مولکولی و مسافتهای طی شده مولکولها بين برخورد با مولکولهای دیگر، محاسبه میشود. او تشخیص داده بود که مولکولهای کثیری از آنها سرعتهای متفاوتی دارند، که توزیع آنها بیشتر یا کمتر از میانگینشان است، اما دانش آمار فیزیکی او راهی برای تعیین این توزیع نیافت. ماکسول در دو مقالهای که در سالهای ۱۸۵۸ و ۱۸۶۶ نوشت، قانون توزیع مولکولی نامعلوم را معین کرد و آن را به راههای متفاوت برای نظریهی رفتار گازها به کار گرفت. امتداد توسعهی مکانیک آماری از کلازیوس به ماکسول و سپس به بولتزمن و سرانجام تا گیبس ادامه یافت. رساله استادانهای که گیبس در سال ۱۹۰۱ منتشر کرد، ساختاری رسمی به مکانیک آماری داد، که امروزه هنوز همان ساختار را دارد، حتی پس از مداخله آشوبناکی که نظریه کوانتوم فراهم آورد.
برای اعتقاد به مکانیک آماری، شخص باید به وجود مولکولها باور داشته باشد. در آغاز قرن بیست و یکم ترغیب به این باور لزومی نداشت، اما در قرن نوزدهم بولتزمن مخالفان جدی و سرسختی داشت، که نمی توانستند واقعیت مولکولها را بپذیرند. بولتزمن مشتاقانه رقبایش را دوستانه یا غیردوستانه به مناظره میکشید اما آنها پایدارتر ماندند. سپس آلبرت اینشتین مناظره را پذیرفت و نشان داد که چگونه مولکولها واقعی و رؤیت پذیرند.
عاقبت فیزیک کلاسیک
گفتیم که مکانیک، الکترومغناطیس و ترمودینامیک شالودههای فیزیک کلاسیک را تشکیل میدهند. در پایان قرن نوزدهم به نظر میرسید که فیزیک کلاسیک به پایان خود نزدیک شده است و تمام پدیدههای فیزیکی را یا حتی تمام پدیدههای طبیعی را با به کاربردن از قوانین این سه علم و با کمک گرفتن از ریاضیات میتوان تبیین کرد. با مکانیک میتوان، رفتار یک ذره یا دستگاهی از ذرات را تحت تاثیر هر نوع نیرویی به دقت مطالعه کرد. گستره و شمول این قوانین چنان بود که هم جورج تامپسون میتوانست نسبت بار به جرم را برای الکترونها یا اشعهی کاتودی بهدست آورد و هم جان کوچ آدامز میتوانست وجود و موقعیت دقیق و جرم سیارهای ناشناخته مثل نپتون را تنها با مطالعه اختلالات مداری اورانوس به درستی پیشگویی کنند. مکانیک را هم به این روش میشد، برای طراحی دقیق سازوکار تمام ماشینها و ادوات مکانیکی که در صنعت استفاده میشد، به کار برد. دورهی پنج جلدی «مکانیک سماوی» لاپلاس در حوالی سالهای ۱۸۰۰ انتشار یافت، که در آن مکانیک تحلیلی برای مطالعه حرکات سیارات و انواع اختلالها و جذر و مدهای آنها به کار میرفت و هم چنین دورهی سه جلدی فلیکس کلاین که فقط به مطالعهی دینامیک جسم صلبی مثل فرفره میپرداخت، نشان دهنده این بود که مکانیک نیوتنی یک و نیم قرن پس از نیوتن و به کمک کارهای اویلر، لاگرانژ، هامیلتون، لاپلاس و دیگران به قدرت و شکوهی بیمانند رسیده بود.
الکتریسته و مغناطیس نیز وضعیتی مشابه داشتند، هم در فهم طبیعت و هم در کاربرد صنعتی. فارادی نه تنها توانسته بود، الکتریسته و مغناطیس را به هم پیوند بزند، بلکه ماکسول توانسته بود این دو را به همراه نور و امواج الکترومغناطیسی در یک دستگاه منسجم ریاضی متحد کند. دستگاهی که با دقت بیمانند برای توضیح تمام پدیدههای الکترومغناطیسی و نوری از درون اتم گرفته تا ستارگان به کار میرفت. هرگاه با سیستمهای بسیار بزرگ و بس ذرهای سرو کار داشتیم می توان از مکانیک آماری و پیشگوییهای آماری آن که برای مقاصد آزمایشگاهی و عملی کاملا کفایت میکرد، استفاده کرد. برای بررسی پدیدههای دیگر مثل سیالات، اجسام الاستیک و نظایر آن تنها کافی بود که قوانین و روابط این نظریههای بنیادی را به طرز مناسب بهکار ببریم
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بهتدریج رخنههایی در این بنای عظیم پیدا شد. برای برطرف کردن این رخنهها و ترکها بود که مشاهده و مطالعهی دقیق سرانجام نشان داد، که در ورای این ساختمان پهناور یک دنیای کاملا نو و شگفتآور به نام دنیای کوانتومی وجود دارد و این جهان جدید تا دور دستها گسترده است. امروزه برای ما بسیار دشوار است که جسارتی را که کاشفان این دنیای نو به خرج دادهاند تا این سرزمین را با رازها و قوانین شگفتش به ما بشناسانند، درک کنیم. شگفتیهای این دنیای نو تنها در پدیدههای آن که از دسترس حواس و شهود ما دورند نیست، بلکه بیش از هر چیز این کیفیت رازآمیز ناشی از آن است که، برای درک آن میبایست هم یک زبان کاملا جدید و انتزاعی به کار ببریم و هم در بسیاری از مفاهیم بنیادی و فلسفی خود حتی آنها که فراگیرتر از حوزه فیزیک هستند، نظیر علیت، قطعیت، آزادی و اختیار تجدید نظر کنیم.
مقالههای مرتبط:
آغاز فیزیک نوین
در سالهای ظهور قرن جدید میلادی، کاستیهایی رفته رفته در حال پدیدار شدن بودند، که پیروزی نظریات ماکسول را کمرنگتر و کمرنگتر جلوه و باعث بروز تدریجی نگرانیهایی شدند. بهطور مثال آزمایش مایکلسون-مورلی در باب سرعت نور و زاویهی حرکت زمین در اتر ناموفق بود. نظر هندریک لورنتز مبنی بر اینکه اتر قابلیت فشردهسازی ماده را داشته که ممکن است به نامرئی شدن آن منتهی شود، خود مشکلاتی را ایجاد میکرد، چرا که یک الکترون فشرده که توسط جوزف جان تامسون بریتانیایی در سال ۱۸۹۷ آشکارسازی گردیده بود ناپایدار قلمداد میشد. از سوی دیگر، اقسام تشعشعهای غیر منتظرهی دیگری نیز توسط آزمایشگران در حال کشف شدن بود. این در حالی بود که فیزیک کلاسیک هیچگونه توجیه و تفسیر دقیقی برای توصیف پدیدهی ناپایداری و واپاشی هسته نداشت.
همچین فاجعهی فرابنفش یا فاجعه ریلی جینز اشاره به نتیجهای دارد که ناشی از اصول فیزیک کلاسیک تقسیم مساوی انرژی و تابش نوسانگرهای باردار برای توضیح تابش جسم سیاه در طول موجهای کوتاه است. تابع توزیعی که بر این اصول پایهگذاری شده بنام قانون رایلی-جینز متناسب با معکوس توان چهارم طول موج() نمیتواند در محدوده فرکانسهای پایین تابش جسم سیاه را به درستی توضیح دهد و از منحنی واگرا میشود از آنجا که این تابع بر مبنای اصول پذیرفته شده و اساسی فیزیک کلاسیک طرح شده بود و اینکه هنوز در آن زمان اصول کوانتوم فیزیک تدوین نشده بود این نتیجه ضربهی سختی بر شالوده فیزیک کلاسیک بود که موجب زیر سؤال بردن اصول بدیهی فیزیک کلاسیک گردید.
مرگ یک فیزیکدان روزی است، که قدرت تحلیل خود را از دست بدهد! بنابراین پس از وارد شدن ضرباتی اساسی بر پیکرهی فیزیک کلاسیک، فیزیکدانان در پی طراحی و ایجاد جهانی جدید، به نام جهان کوانتومی برآمدند، تا بار دیگر بتوانند با تفکر و استفاده از قدرت منطق و ریاضیات، توانایی تجزیه تحلیل کردن و ارائه تفسیر از پدیدههای فیزیکی را به دست آورند.
.: Weblog Themes By Pichak :.