آخرین نوآوری که در دنیای در حال رشد و پرسرعت ارزهای رمزپایه توجه ما را بهخود جلب کرده، پدیدهای بهناماستیبل کوین یا Stablecoin است. این ارزها همانطور که از نام در نظر گرفتهشده برایشان بر میآید، ماهیت پایداری دارند و دلیل این پایداری، متکی بودن ارزش آنها به داراییهای دنیای واقعی همچون دلار یا طلا است.
گزارشی از بلاکچین، توسعهدهندهی کیف پولهای دیجیتال برای ارزهای رمزپایه بهتازگی منتشر شد. در این گزارش مشخص شده است تعداد پروژههای استیبلکوین فعال بهطور چشمگیری در طی ۱۲ تا ۱۸ ماه گذشته بیشتر شده است و از طرفی هم بیش از ۱۰ تیم پروژهای نیز اعلام کردهاند که برای راهاندازی و اجرای طرح خودشان طی ماهها یا هفتههای پیش رو برنامه دارند.
در حال حاضر بیش از ۵۰ مورد از این پروژههای در سطح جهان در حال توسعه است. در این گزارش به تمام نکاتی که باید درمورد سوژهی داغ این روزهای دنیای ارزهای رمزپایه بدانید، نگاهی خواهیم داشت.
استیبل کوین یا ارز پایدار چیست؟
استیبلکوینها بهعنوان ارزهای رمزپایهای تعریف میشوند که قیمتشان به داراییهای دنیای واقعی مربوط است. در حالت تئوری، آنها میتوانند به هر چیزی در دنیای واقعی وابسته باشند؛ اما در عمل، بخش عمدهی این ارزها به پولهایی همچون دلار و یورو وابسته است.
استیبلکوینها چگونه کار میکنند؟
دو نوع اصلی از استیبلکوین وجود دارد:
- Reserve-Backed یا ذخیرهی پشتوانه
- الگوریتمی
استیبلکوینهای متکی به ذخیرهی پشتوانه از نظر وابستگی به استاندارد طلا، اندکی شبیه پولهای معمولی هستند. بههمان شکلی که تمام اسکناسهای موجود از یک واحد پولی، باید دارای پشتوانهی طلای موجود در بانک مرکزی باشند، استیبلکوینهای مبتنی به ذخیره پشتوانه هم یکبهیک با پشتوانهی ارزی پولهای متناظر با خودشان حمایت میشوند.
صادرکنندهی ارزهایی مانند USDC یا تتر، دلارها را با یک استیبلکوین تبادل کرده و آن دلارها را در یک بانک به امانت میگذارند. از این کار گاهی با تعبیر توکنیزه کردن دلارها یاد میشود. دلارهای امانتگذاشته شده در بانک در همانجا میمانند؛ تا زمانی که کسی تصمیم به بازخرید کردن استیبلکوینها در برابر دلار بگیرد. این روند باعث بهوجود آمدن یک اطمینان از قابل بازخرید بودن استیبلکوینهایی میشود که ارزش خودشان هم بسته به ارزش یک ارز در دنیای واقعی حفظ کردهاند.
نوع دوم استیبلکوینها بهجای اینکه بهطور سنتی با پشتوانههای ذخیرهای پشتیبانی شوند، توسط یک الگوریتم کنترل میشوند.
گریک هیلمن، مسئول بخش پژوهشهای بلاکچین و نویسندهی گزارشی که در پایگاه بلاکچین منتشر شده بود، در گفتگو با پایگاه بیزنس اینسایدر اشاره میکند:
آنها واقعا از قواعد نرمافزاری برای آزمودن و تطبیق دادن میزان عرضه و تقاضا بهمنظور حفظ وابستگی ارزش آن ارز به موردی همچون دلار ایالات متحده استفاده میکنند.
هنگامی که تقاضا برای یک استیبلکوین الگوریتمی افزایش مییابد، عرضه نیز باید افزایش یابد تا اطمینان حاصل شود که ارزش پایهی آن ارز افزایش نمییابد. در عین حال، با کاهش ارزش، باید سازوکاری اتخاذ شود که بتواند عرضه را دوباره کاهش دهد و قیمت استیبلکوین را به قیمت پایه برساند.
این واقعا کلاسی از استیبلکوینهایی بهشمار میرود که دارای طراحی بسیار پیچیدهای است و در زمان فعلی هنوز به روند باثبات و مشخصی نرسیده است.
برای چند نمونه از استیبلکوینهای الگوریتمی در حال توسعه میتوانیم به Basis، Terra، کربن و Fragments اشاره کنیم.
چرا به stablecoin نیاز داریم؟
ارزهای رمزپایه با نوسان قیمت مواجه شده اند؛ نوسانهای ۵ درصد یا حتی گاهی ۱۰ درصد در روزهای غیر عادی. این ناپایداری منتقدان را به این نتیجه رسانده است که ارزهای رمزپایه در قیاس با ارزهای معمولی یا سایر داراییها، موارد سوداگرانهتر و احتکارآمیزتزی برای سرمایهگذاری بهشمار میروند.
استیبلکوینها بهمنزلهی تلاشی برای استفاده از مزایای ارزهای رمزپایه هستند. یکی از مزیتهای اصلی این است که میتوان ارزش را از طریق سازوکارهای دیجیتال منتقل کرد. استیبلکوینها باعث میشوند تا ارزهای دیجیتال هم همانند ارزهای دنیای واقعی، دارای ثبات و قابلیت اعتماد کلی باشند و افراد بیشتری به آنها جذب شوند.
هیلمن به بیزنس اینستایدر گفت:
برای میلیونها نفر؛ از نظر ما برای دهها میلیون نفر و همچنین بیشتر موسسات، نوسانهای موجود در بازار داراییهای ارزهای رمزپایه که ما سال گذشته شاهد آن بودیم، باعث شده تا افراد زیادی خود را از این بازار دور نگه دارند و به سمت سرمایهگذاری در آن نیایند.
استیبلکوینها میتوانند پیشگام این موضوع شوند و تعدادی از کاربردهای جدید همچون امور مربوط به بیمه را برای ارزهای رمزپایه فعال کنند؛ اینها در ادامه برای ارزهای رمزپایهی پایدارتری همچون بیتکوین یا اتر نیز میتوانند مناسب باشند.
کاربرد استیبلکوین ها چیست؟
در حال حاضر متداولترین مورد کاربرد استیبلکوینها، مربوط به استفاده از آنها بهعنوان یک ابزار نقدینگی برای مبادلات ارزهای رمزپایه است. بسیاری از مبادلات از سیستم بانکداری جریان اصلی کنار گذاشته شدهاند؛ چرا که بانکها سعی میکنند از دغدغههای ارزهای دیجیتال یا هر چیزی که مربوط به ارزهای رمزپایه هستند، دوری کنند و تا حد امکان وارد آن نمیشوند.
در نتیجه در بسیاری از مبادلات، دلار و یورو پذیرفته نمیشود. مشتریان میخواهند با دلار خرید کنند و بتوانند در زمان نوسانات زیاد هم ارزهای رمزپایهی خودشان را در ازای تبدیل به دلار به فروش برسانند. استیبلکوینها یک راه حل عالی برای این مسئله ارائه میدهند.
با این حال، طرفداران استیبلکوین بر این باورند که این فناوری میتواند برای توسعه یافتن محصولات پیچیدهتر مالی روی ارزهای رمزپایه نیز بهکار رود؛ مواردی مانند بیمه، پرداخت سود هوشمند قرارداد و وامها.
بهترین و گستردهترین استیبلکوین فعلی چیست؟
محبوبترین استیبلکوین شناختهشده تا به این لحظه و با فاصلهی زیادی از رقبا، تتر بوده است که بهطور عمده در مبادلات برای ارائهی نقدینگی مشابه با دلار استفاده میشود. در گزارش بلاکچین آمده است:
تتر یا USDT دومین ارز رمزپایه از نظر فعالیت و خریدوفروش بین افراد بوده است. ۶۰ درصد از حجم کل مبادلات مربوط به بیتکوین است. تتر در اوایل سال جاری به رتبهبندی ۱۰ مورد برتر از داراییهای ارزهای رمزپایهی با ارزش بازار وارد شد.
هیلمن میگوید:
بهطور قطع، سال گذشته تتر نشان داد که تقاضای واقعی برای یک استیبلکوین وجود دارد. ما شاهد استفاده از تتر در مبادلاتی مانند پولونیک بودیم؛ مبادلاتی که به سپردههای دلاری دسترسی نداشتند. همین امر به تسهیل ظهور مبادلاتی کمک کرد که توسط سیستم بانکی قطع شده بودند یا اینکه ترجیح می دادند با سیستم بانکی موجود ادغام نشوند.
چه کسی مسئول توسعه استیبلکوین است؟
استیبلکوینها هم توسط شرکتها و کسبوکارهای نوپا و هم توسط شرکتهای مطرح فعال در عرصهی ارزهای رمزپایه همچون Circle و Gemini توسعه مییابد. Gemini مرکز مبادلهی ارزهای رمزپایهی توسعهیافته توسط دوقلوهای وینکلواس است. برمبنای گزارش بلاکچین، در حال حاضر ۵۷ استیبلکوین در حال توسعه وجود دارد که ۲۳ مورد از آنها نیز هماکنون فعالند.
نمونههای جدید شامل سکه Gemini دوقلوهای وینکلواس، Paxos Standard و US Dollar Coin است. مورد آخر توسط شرکت Circle (که مورد حمایت شرکت چندملیتی گولدمن ساکس است) توسعه یافته است. از دیگر کوینهای معروف هم میتوانیم به LBXPeg اشاره کنیم.
سرمایهگذاران نیز حساب ویژهای روی این عرصه باز کردهاند. برپایهی گزارش بلاکچین، ۳۳۵ میلیون دلار توسط تیمهای پروژههای استیبلکوین تا امروز جمع شده است. یکی از سرمایهگذاری قابل توجه در این زمینه، مربوط به Andreessen Horowitz بود. آنها بهتازگی مبلغ ۱۵ میلیون دلار را به پروژهی MakerDAO که در زمینهی استیبلکوین فعالیت میکند، اختصاص دادند.
چرا تعداد پروژهها زیاد است؟
هیلمن میگوید که موفقیت تتر «واقعا تمامی تیمهای نوآورانه را به فکر کردن دربارهی این زمینه ترغیب کرده است: چگونه میتوانیم این کار را بهصورت بهتری انجام دهیم؟»
تتر با وجود محبوبیتی که دارد، بهخاطر مسائلی همچون استانداردهای حسابرسی، عدم شفافیت شرکت و مطرح بودن برخی ادعاها پیرامون دستکاری و دست بردن در مبادلات و سازوکارها، با انتقاداتی مواجه شده است. بهعنوان یک نتیجه از مسائل یادشده، بسیاری از افراد حاضر در این عرصه، احساس میکنند که فرصتی برای ارائهی یک راه حل بهتر وجود دارد.
پتانسیلهای موجود در استیبلکوینها برای استفاده در همهی زمینهها، از بیمهنامه تا وام و پسانداز و سپردهگذاری، حاکی از این نکته است که کارآفرینان نیز به محکم کردن جای پای خود در دنیای استیبلکوینها و به دست آوردن موفقیتهای درخور توجه در آن امیدوارند.
مجموعه مقالات بیتکوین
چالشها و دشواریهای پیش رو
هیلمن همچنین تصریح میکند که یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی این نوع ارزها، مسئلهی مقیاسپذیری و گسترش در مقیاس بزرگ است. برای اینکه استیبلکوینهای مبتنی بر پشتوانه به سطحی قابل قبول از نقدینگی برسند و امکان پشتیبانی از برنامههای کاربردی جالب تکنولوژی را داشته باشند، پشتیبانان باید میلیونها یا حتی میلیاردها دلار روی هر سکه سرمایهگذاری کنند.
بهگفتهی هیلمن، این امر میتواند به ایجاد یک شکاف یا وقفه پیرامون سرعت و چگونگی رشد ارزها منجر شود. هنگامی که دربارهی موارد استفاده در مقیاس تریلیون صحبت میشود، داشتن هرگونه محدودیت یا اصطکاکی پیرامون چگونگی رشد سریع آن پدیده، بهطور بالقوه یک مسئلهی بزرگ است.
هیلمن همچنین معتقد است که استیبلکوینها در مسیر جایگزین شدن با تتر بهعنوان یک درگاه نقدینگی، بایستی زمان بیشتری از آن چیزی که برخی کارشناسان معتقند، سپری کنند و این دستاورد بهراحتی میسر نخواهد شد. او گفت:
تتر، با همهی شکایات و انتقادات و نگرانیها، در حفظ وابستگی ارزش خود با دلار آمریکا بهطور کلی عملکرد قابل اعتمادی داشته است. تتر باعث یک سرآغاز شد. این اثر شبکهای است و برای مبادلات کاملا عالی عمل میکند؛ تتر در بین ۱۵۰ مورد ارز رمزپایهی ذکرشده، اغلب در بین ۱۰ مورد اول قرار داشته است.
یکی دیگر از موانع بالقوهی پیش رو، نظارت قانونی است. بهباور هیلمن، بانکهای مرکزی ممکن است درمورد Stablecoinها، سریعتر وارد عمل شوند؛ زیرا این ارزها شباهت بیشتری به پول فیات (پول نقد بدون پشتوانه در نظام بانکی جدید دنیا) و میتوانند بر سیاست پولی تأثیر بگذارند.
البته همه به استیبلکوینها خوشبین نیستند. Bitfinex'd یک حساب کاربری مشهور توییتر درمورد ارزهای دیجیتال است و بهتازگی دررابطه با افرادی که خارج از سیستم بانکی اصلی فعالیت میکنند، اعلام کرده بود:
اساسا تنها کاربرد آن، استفاده برای مبادلات کلاهبرداری است.
پرستون برن، یکی از همکاران موسسهی آدام اسمیت و از مدیران ارشد سابق شرکت فعال درعرصهی بلاکچینMonchax نیز شک و تردید خود پیرامون این موضوع را ابراز کرده است و در یک پست طولانی وبلاگی از استیبلکوینها باعنوان پدیدهای محکوم به شکست تعبیر کرده است.
درنهایت باید اشاره کنیم که این داراییهای در حال ظهور نیز با انواع مختلف چالشهای فنی مواجه هستند. گزارش پایگاه بلاکچین در انتها به این نتیجه میرسد:
این تکنولوژی در حال حاضر نوظهور است و احتمال اینکه هم اکنون یک طراحی پایدار و کامل از استیبلکوینها موجود باشد، بسیار اندک است. ما انتظار آزمایشها و نوآوریهای بیشتری را در آینده داریم.
چهار سال پیش، کلی توماس در بیمارستانی در ایالت فلوریدای امریکا به هوش آمد. او از یک تصادف رانندگی جان سالم بهدر برده بود؛ تصادفی که در آن زمان، توانایی راه رفتن کلی را برای همیشه از وی گرفت.
خانم توماس، یک دانشجوی فعال و پرتلاش بود که در مسابقات اسبدوانی نیز شرکت میکرد. او پس از بهبود اولیه برای یک سال به ایالت کنتاکی رفت تا روش پژوهشی مورد نظر گروهی از دانشمندان را برای بازیابی طناب نخاعی خود و بهدست آوردن توانایی مجدد راه رفتن امتحان کند.
در ماه فوریهی سال جاری میلادی (زمستان سال ۹۶)، مربی توانبخشی که توماس را در تمام مراحل گام برداشتن و امور حرکتی یاری میکرد، برای لحظهای در جای خود ایستاده و از همراهی با توماس خودداری میکند. توماس تا آن روز برای حرکت و برداشتن گامهای آهسته از این مربی و همچنین یک واکر کمک میگرفت. کلی توماس در یادآوری آن روز چنین توضیح میدهد:
به او هشدار دادم که چه کار میکنی؟
ربکار مورتون، مربی توماس به او اطمینان میدهد که اوضاع تحت کنترل است و توماس دیگر نیازی به او ندارد و خودش میتواند بهتنهایی حرکت کند. طبیعتا در لحظهی نخست، کلی توماس دچار تردید شده است؛ اما پس از چند لحظه اقدام به برداشتن اولین گام میکند؛ و سپس یک گام دیگر و ... . توماس از این لحظات کاملا شگفتزده شده و آن را چنین یادآوری میکند:
با خودم گفتم مثل اینکه بالاخره اتفاق افتاد! من برای چهار سال بهسختی تلاش کرده بودم. در آن لحظه احساساتی شدم.
کلی توماس اکنون ۲۳ سال دارد. او جزو چند نفری است که توانستهاند آسیبهای طناب نخاعی را پشتسر بگذارند و روی پاهای خود بایستند، گامهایی بردارند و در مورد توماس، حتی بتوانند بدون نیاز به کمک راه بروند. همهی اینها بهلطف یک روش درمانی ترکیبی برای آسیب نخاعی میسر شده است.
در مطالعهای که در دانشگاه لوییزویل انجام شده است، توماس و سه فرد دیگر از طریق عمل جراحی و ایمپلنت، دستگاهی را دریافت کردند. این دستگاه روی طناب نخاعی افراد کار گذاشته شده، و وظیفهی آن، برانگیختن کنشهای الکتریکی بود. فعالیت دستگاه با انجام ماهها درمان مبتنی بر فعالیتهای فیزیکی تکمیل میشد.
کلی توماس در حال انجام تمرینات توانبخشی
پژوهشگران دانشگاه لوییزویل در مقالهی منتشرشده در New England Journal of Medicine گزارش میدهندکه دو نفر از افراد مورد مطالعه توانستهاند روی پای خود ایستاده و در پایان مطالعه موفق به برداشتن گامهای محدودی شوند. دو نفر دیگر هم موفق شدهاند که بدون نیاز به کمک مربی بهطور مستقل راه بروند؛ یکی از این افراد کلی توماس و دیگری هم فردی به نام جف مارکوئیس بود.
این پژوهش از سوی یک بنیاد خیریه، دانشگاه بیمارستانی لوییزویل و همچنین شرکت Medtronic پشتیبانی شده است که گروه سازندهی دستگاه کارگذاشتهشده بودند.
همزمان با این پژوهش، گزارشی دیگر هم در ژورنال Nature Medicine منتشر شد. طبق آن گزارش، یک بیمار آسیبدیده از ناحیهی طناب نخاعی در کلینیک مایو موفق به برداشتن گامهایی شده و با کمک مربی خود موفق به راه رفتن شده؛ این کار هم با روش تحریک الکتریکی و درمانهای فیزیکی سخت انجام شده است.
دیوید دارو، متخصص جراحی اعصاب در دانشگاه پزشکی مینهسوتا که بهطور مستقیم در این پژوهشها نقشی نداشته، اما درزمینهی کاشت و کارگذاری دستگاههای تحریکگر در بدن افراد با آسیب طناب نخاعی فعالیت دارد؛ پیرامون دستاوردهای اخیر میگوید:
تاریخ پژوهشهای مربوط به آسیبهای طناب نخاعی به ۵۰ سال میرسد و بیشتر روشها هم از اساس شکست خوردهاند و ما هیچ یافتهی مثبتی و قطعی نداشتهایم. اما این مورد بهنوعی، آغاز عصری جدید است.
دارو همچنین اشاره کرد که در مطالعهی اخیر، موارد بحثبرانگیزی مطرح است و مجموعهای از پرسشهای علمی و پزشکی نیز وجود دارد که باید پاسخ داده شوند. از سویی میدانیم که این پژوهش روی تعداد بسیار کمی از بیماران انجام شده و نوع آسیبدیدگی آنها هم با یکدیگر متفاوت بوده است. از همین رو، فهمیدن اینکه چنین مداخلاتی در جمعیتهای گستردهتر از آسیبدیدگان نخاعی به چه شکلی پاسخ خواهد داد، غیرممکن بهنظر میرسد.
همچنین پرسشهای فراوانی دربارهی چگونگی کارکرد این روشها وجود دارد. پاسخ این پرسشها تنها درصورت اقدام گروههای گستردهتری از پژوهشگران برای بررسی دقیق این رهیافت روی بیماران بیشتر، بهدست خواهد آمد.
با همهی اینها، نتایج پژوهش تاییدکنندهی درستی ماهیت این طرح هستند؛ این پژوهش برپایهی یک مطالعهی موردی گزارششده توسط تیم پژوهشی لوییزویل در سال ۲۰۱۱ میلادی شکل گرفته است. در آن زمان، پژوهشگران از یک دستگاه پزشکی تعبیهشده برای مدیریت دردهای مزمن استفاده کرده و آن را در بدن یک بیمار ناتوان جسمی ایمپلنت کردند تا بتوانند طناب نخاعی وی را تحریک کنند. پس از سپری شدن مراحل توانبخشی، این بیمار توانایی ایستادن روی پاهای خود را بهدست آورده و برخی از کنترلهای ارادی روی حرکات پاهایش را نیز بازیافته بود.
سوزان هارکِما، مسئول علمی مرکز پژوهش آسیبهای طناب نخاعی در مرکز پژوهشی دانشگاه لوییزویل که پیشگام اجرای این روش در انسانها است؛ میگوید که این دستگاهها، بهخوبی و با موفقیت در پایین بخش آسیبدیده کاشته شدهاند. پژوهش اخیر، در مورد بازیابی برخی اتصالات قطعشدهی حیاتی در ستون فقرات بیماران نیست؛ هارکما این مطالعهها را بهمنزلهی تغییراتی تدریجی و امیدبخش در مورد چگونگی برداشت و تحلیل متخصصان از طناب نخاعی و کارکرد آن میداند؛ کارکردهایی که میتواند فرد را موفق به فراگرفتن روشهای جدیدی برای راه رفتن کند. این کار با ترکیب صحیح تمرینهای فیزیکی و برانگیختگی الکتریکی در نقاط آسیبدیدهی بیمار ممکن میشود. هارکما توضیح میدهد:
اساس کار فوق در این است که مدار نخاعی بهطور غیرطبیعی پیچیده است و در حقیقت از بسیاری جهات همان مشخصه و ویژگیهایی را دارد که مغز انسان از آن برخوردار است. درمورد این مطالعه، بهطور حقیقی نشان داده شد که طناب نخاعی در موقعیتهای صحیح، دارای ظرفیت یادگیری مجدد برای راه رفتن است.
این مداخلهی پزشکی همانند زدن یک کلید نیست. در وهلهی نخست، افراد مورد مطالعه بهمدت دو ماه تحت درمانهای مبتنی بر فعالیت فیزیکی شدید و تمرینهای مخصوص قرار گرفتند تا اطمینان حاصل شوند که آنها بهتنهایی و فقط با اتکا به این تمرینها بهبودی در عملکرد خودشان حاصل خواهند کرد.
پس از کاشت دستگاه در بدن بیماران، یک دورهی درمانی روزانهی سخت و دقیق برای آنها آغاز شد. در این دوره، گروهی از درمانگران، تمرینهای مرتبط جسمی و ذهنی را پیرامون شیوهی گام برداشتن در شرایط جدید با آنها شروع کردند.
توماس اشاره میکند که نشانههای بهبود و موفقیت در وهلهی اول بسیار نامشهود بود و آنها از کارهایی مثل بالا آوردن تنها یک انگشت، بالا کشیدن وزن بدن یا هل دادن زانوهایشان به سمت بالا آغاز کردند. او گام برداشتن را پس از جلسهی سوم از درمانها، با پای راست خود و روی یک تردمیل شروع کرد. این روند برای پای چپ، بیشتر به طول انجامید. وی میگوید:
نمیتوانستم با کسی صحبت کنم، نمیتوانستم به کسی نگاه کنم؛ من بهطور کامل روی بدن خودم متمرکز بودم. اما حالا میتوانم راه بروم و صحبت کنم و این کارها زحمت چندانی هم نمیخواهد؛ البته کماکان هم کار ساده و راحتی نیست و روند آن هنوز بهطور کامل به حالت طبیعی باز نگشته است.
توماس پس از بازگشت به خانهاش در فوریدا، توانسته است تواناییهای جدیدش را با زندگی روزمرهی خود تطبیق داده و یکپارچه کند. او واکرش را در خودروی سواریاش میگذارد، سپس دستگاه کنترلی تعبیهشده برای بهکار انداختن تحریکگر (استیمولاتور) را برمیدارد و خودش بهتنهایی به کتابخانه یا رستوران میرود و میتواند کارهای شخصیاش را مدیریت کند.
پژوهشگران فعال در کلینیک Mayo، نتایج مشابهی را از روش پیشنهادی خود گرفتهاند. در مورد آنها هم، بیماری با آسیبدیدگی کامل طناب نخاعی پس از سپری شدن مراحل درمان توانسته بود گامهایی را بردارد و با کمک مربی راه برود.
در هر دوی این مطالعهها، بیماران برای راه رفتن، به حضور دستگاه تحریکگر نیاز داشتند. همین نکته میتواند ما را در غیرمحتمل دانستن این امکان مصممتر کند، که شاید بازیابیهای بهدستآمده خودبهخودی بوده باشند. برداشتن گامها بهتنهایی، هنگامی صورت میگرفت که بیماران برای حرکت دادن پاهایشان «تلاش» میکردند و این حاکی از ارادی و انگیزشی بودن روند بهبود آنها بوده است. کندل لی، جراح مغز و اعصاب در کلینیک مایو میگوید:
نکتهی مهم این است که فناوری اخیر میتواند کنترلهای عملکردی را به بیمار باز گرداند و آنها را قادر به ایستادن روی پاهای خود و برداشتن گامهای مستقل کند. از همین رو، این درمان واقعا برای افرادی که با چنین ناتوانیهای جسمانی روبرو شدهاند، امیدبخش است.
امید است که چنین روشهایی، روی محلهای بیشتری از بدن و در شمار بیشتری از بیماران مورد آزمون قرار گیرند. درخواستهای موجود در این زمینه باعث میشود که این فناوری تقویت شده و برای مداخلهها و استفادههای پزشکی آینده بهبود یابد.
پژوهشگران خودشان هم به این موضوع اذعان کردهاند که رشتهی تخصصیشان مهندسی نیست؛ آنها ابراز امیدواری کردهاند که شاهد ارائهی تحریکگرهایی با کاربرد در مغز باشیم؛ بهجای اینکه صرفا به دستگاههایی در خارج از بدن انسان و همراه با بیمار اکتفا کنیم.
مقالههای مرتبط:
از سویی نیاز است که روش درمانی جدید روی افراد متنوعتر هم تست شود. افراد مورد مطالعه در این پژوهش همگی سالهای دههی سوم یا چهارم زندگی خودشان را سپری میکردند و از زمان مصدومیتشان هم حدود دو یا سه سال میگذشته است.
باید توجه کنیم بسیاری از افراد آسیبدیدهی نخاعی مسنتر هستند یا اینکه سالهای بیشتری از زمان مصدومیتشان گذشته است. دکتر دارو، تحریکگر خود را روی کسی امتحان کرد که ۱۷ سال پیش مصدوم شده بود. همچنین مسنترین بیمار مورد آزمایش نیز پنجاه و چند سال داشت. دارو همچنین درمورد این پرسش کنجکاو است که آیا این تحریکگر میتواند بهتنهایی و بدون اتکا به مراحل توانبخشی روی بیماران تاثیر بگذارد یا خیر. وی علاوهبر بحث حرکت ارادی، به پاسخ این پرسش در سایر مشکلات سلامت نیز میاندیشد؛ مواردی همچون فشار خون پایین یا بالا. او تصریح میکند:
من کار آنها را دیدم و به این فکر کردم که روش اخیر واقعا جالب توجه است. پتانسیل شگرفی در آن وجود دارد.
اگر ما بتوانیم تلاش خودمان را بیشتر کنیم و افراد با مجموعه مهارتهای مختلف را به این رشته بیاوریم؛ میتوان پیشرفتهای بسیاری کسب کرد.
دو سوم از سرمایهگذاریهای جهانی در زمینهی هوش مصنوعی به چین سرازیر میشوند. این سرمایهگذاریها سال گذشته رشد ۶۷ درصدی را برای این صنعت چین به ارمغان آوردهاند.
موسسهی آماری China Money Network بهترین منبع اطلاعاتی بخش فناوری در بازار چین است. این موسسه بهتازگی آماری از ۵۰ شرکت بزرگ فعال در زمینهی هوش مصنوعی در چین منتشر کرده است. در این آمار، ۱۵ شرکت یونیکورن با ارزش بیش از یک میلیارد دلار به چشم میخورند که در مجموع، ارزشی حدود ۴۰.۵ میلیارد دلار دارند.
دولت چین، از برخی از این شرکتها بهشدت حمایت میکند و امیدوار است صنعت AI تا سال ۲۰۳۰ به ارزش یک تریلیون یوان (حدود ۱۴۶ میلیارد دلار) برسد. در ادامهی این مطلبزومیت، به معرفی و بررسی ۵ استارتاپ برتر چینیها در حوزهی هوش مصنوعی میپردازیم.
۱- DJI
سلطهی این شرکت چینی بر بازار پهپادهای جهان، باعث شد تا آنها به فکر ورود به حوزهی هوش مصنوعی بیافتند. شرکت DJI بیش از ۷۰ درصد از سهم بازار پهپادهای جهان را در اختیار دارد. یکی از آخرین مدلهای ساختهشده توسط این شرکت با نام Phantom 4، از پردازش تصویری برای جلوگیری از برخورد با موانع استفاده میکند. پیادهسازی این قابلیت، با استفاده از اصول طراحی هوش مصنوعی امکانپذیر شده است.
شرکت دیجیآی بهتازگی با مایکروسافت وارد همکاری شده است. این پروژهی مشترک، امکان ارسال دادههای زنده از پهپاد به کامپیوتر و تحلیل آنها را ایجاد میکند. بهعنوان مثال از این قابلیت میتوان در تشخیص اشکالات خطوط برقرسانی استفاده کرد. شایعات در مورد این شرکت میگوید که DJI با بهرهمندی از سابقهی طولانی در پردازش تصویری و الگوریتمهای هوش مصنوعی، به حوزهی خودروها و رباتهای خودران نیز وارد خواهد شد.
DJI در سال ۲۰۰۶ تاسیس شده و در حال حاضر دفتر مرکزی آنها در شهر شنژن واقع است. فرانک ونگ بنیانگذار این شرکت بوده است و در حال حاضر استارتاپ او ارزشی حدود ۱۵ میلیارد دلار دارد. از سرمایهگذاران اصلی این استارتاپ میتوان به سکویا کپیتال، نیو هورایزن کپیتال و میسن کپیتال اشاره کرد.
۲- Ubtech Robotics
جیمز ژو، بنیانگذار این استارتاپ، کار خود را با قرض گرفتن سرمایهی اولیه از خانواده و دوستان شروع کرد. او در اولین پروژه، یک ربات انساننما با نام Alpha 1S ساخت. شرکت او بر مبنای ساخت رباتهای مخصوص مصرفکنندهی نهایی و مواردی مانند رباتهای فوتبالیست فعالیت میکند. البته گسترش فعالیت باعث شده تا محصولاتی همچون Cruzr نیز به بازار عرضه کنند. این ربات، وظیفهی ارائهی خدمات مشتری را بر عهده دارد و در دفاتر دولتی محلی یا مدارس قابل استفاده است.
حرکت بعدی این شرکت رباتیک، تولید رباتهای انساننما با ابعاد بزرگ است. آنها برای این منظور از تخصص خود در حوزهی الگوریتمهای کنترل حرکت و بینایی رایانهای استفاده خواهند کرد. بهعلاوه، یوبتک در زمینهی آموزش رباتیک نیز فعالیت میکند و کیتهای آموزشی خود را بهتازگی به بازار عرضه کرده است.
یوبتک در سال ۲۰۱۲ تاسیس شده و اکنون در شهر شنژن فعالیت میکند. ارزش این شرکت در گزارش منتشرشده، ذکر نشده؛ اما مجموع جذب سرمایهی آنها ۹۵۰ میلیون دلار بوده است. شرکتهایی همچون تنسنت، آیفلایتک وسیدیاچ اینوستمنت در این استارتاپ سرمایهگذاری کرده اند.
۳- SenseTime
تیم تحقیقاتی یادگیری عمیق در دانشگاه هنگکنگ، از بنیانگذاران این استارتاپ بودهاند. این شرکت در آخرین رقابتهای تشخیص چهره توانسته غولهایی همچون گوگل و فیسبوک را شکست دهد و شهرتی بیش از پیش کسب کند. استارتاپ سنستایم از سرمایههای عظیم سرمایهگذراان خطرپذیر استفاده میکند.
پروژهی اصلی سنستایم در حال حاضر، آمادهسازی فناوری مورد نیاز دولت چین برای ردیابی شهروندان از طریق ۱۷۰ میلیون دوربین مداربسته است. در این پروژه که با همکاری اپراتور دولتی چاینا موبایل اجرا میشود، ۳۰۰ میلیون کاربر چینی ردیابی خواهند شد. بانکها، زندانها، فرودگاهها، پلیس و خردهفروشان در حال حاضر جزو مشتریان سنستایم هستند. احتمال ورود این شرکت به حوزهی خودروهای خودران و واقعیت افزوده نیز وجود دارد.
تانگ ژیو استارتاپ سنتایم را در سال ۲۰۱۴ تاسیس کرده است. این شرکت در هنگکنگ فعالیت میکند و تاکنون حدود ۱.۶ میلیارد دلار سرمایه جذب کرده است. شرکتهایی همچون سیدیاچ، علیبابا، تاماسک و کوالکام در بین سرمایهگذاران این شرکت بهچشم میخورند.
۴- Cambricon
این شرکت سختافزاری، تنها دو سال سابقهی فعالیت دارد. آنها توسط دولت پشتیبانی میشوند و بهطور انحصاری در زمینهی توسعهی تراشههای مخصوص هوش مصنوعی فعالیت میکنند. انگیزهی مدیران این شرکت برای در دست گرفتن سهم بازار بسیار بالا است. چن تیانشی یکی از برادران بنیانگذار این استارتاپ در مورد برنامههای آتی میگوید:
ما امیدواریم که ۳۰ درصد از سهم بازار تراشههای هوشمند با بازدهی بالا را در چین تصاحب کنیم. برنامهی دیگر، رسیدن به یک میلیارد دستگاه هوشمند در سه سال آینده است که در سرتاسر جهان از تراشههای ما استفاده کنند.
این شرکت سختافزاری، تراشههای خود را با محوریت یادگیری عمیق توسعه میدهد. یکی از بزرگترین مشتریان حال حاضر آنها، هواوی بوده که از این تراشهها در جدیدترین محصولات خود استفاده کرده است. در نهایت اگر این شرکت به برنامههای بلندپروازانهی خود برسد، میتواند چین را در رسیدن به خودکفایی در قطعات الکترونیکی یاری داده و حجم واردات را در این حوزه کاهش دهد.
این شرکت سختافزاری در پایتخت چین فعالیت میکند و با دریافت سرمایه از شرکتهایی همچون صندوق سرمایهگذاری دولت چین و علیبابا، به ارزشی حدود ۲.۵ میلیارد دلار رسیده است.
۵- Cloudwalk
یکی دیگر از غولهای تشخیص چهره، در شهر گوانگژو فعالیت میکند و اولین خدمات خود را به سازمانهای حفاظت مرزی چین عرضه کرد. در حال حاضر، ۲۴ استان چین از راهکارهای امنیت عمومی این شرکت و ترمینالهای تشخیص چهرهی آن استفاده میکنند. این ترمینالها در زمان ورود افراد به اتاقها نیز استفاده میشوند. از دیگر مشتریان این شرکت، بانکها هستند.
شرکت کلاودواک بهتازگی قراردادی را با فعالان کشور زیمبابوه امضا کرده است تا با استفاده ظرفیتهای خود، یک پایگاه دادهی تشخیص چهرهی ملی در این کشور راهاندازی کند. این قرارداد، اولین همکاری یک شرکت هوش مصنوعی چین در آفریقا خواهد بود. زمینههای جدید مانند اسکن سهبعدی چهره نیز در دستور کار این شرکت قرار دارد تا همچنان آنها را در خط مقدم تشخیص چهره با هوش مصنوعی، پیشگام نگهدارد.
کلاودواک در سال ۲۰۱۵ تاسیس شده است و شرکتهایی همچون شانوی کپیتال، اوریزا و پوهوا در لیست سرمایهگذاران آن هستند. این استارتاپ یونیکورن ارزشی حدود ۲ میلیارد دلار دارد.
فناوری خودروهای برقی هر روز در حال پیشرفت است. این فناوری در حال حاضر به مرحلهای رسیده است که سه نوع خودرو به مصرفکننده پیشنهاد میدهد. اگر خودروهای جهان را بر اساس سوخت طبقهبندی کنیم، با چهار نوع روبرو خواهیم شد؛ بنزینی یا دیزلی، هیبرید، پلاگین هیبرید و تمام برقی. هر خودرو باتوجه به نیاز مصرف کننده و عوامل محیطی، نکات مثبت و منفی دارد. در ادامهی این مطللب، ویژگیهای سه مدل هیبرید، پلاگین هیبرید و تمام برقی شرح داده میشود.
خودروهای هیبرید؛ اولین قدم بهسوی فناوری برقی
خودروهای هیبرید از پیشرانههای احتراقی مرسوم در مدلهای بنزینی استفاده میکنند؛ درواقع منبع اصلی انرژی همچنان پیشرانهی احتراقی است و موتور الکتریکی موجود تنها نقش کمکی و مکمل دارد. موتور برقی خودروهای هیبریدی به باتری با قابلیت شارژ خودکار در سیستم مجهز شده است که نیروی مورد نیاز خود را از طریق ترمزگیری و کاهش شتاب (سیستم ترمز بازیابی انرژی) نیز بهدست میآورد. به بیان بهتر، امکان شارژ باتری خودروهای هیبریدی از طریق برق شهری، وجود ندارد.
در مدلهای تولیدی برندهای مختلف، شباهتها و تفاوتهای مشخصی دیده میشود، ولی اساساً موتور برقی خودروهای هیبرید، هنگام نیاز، به کمک پیشرانهی بنزینی میشتابد و البته با سرعت کم تا مسافت محدود (نهایتا ۴۰ کیلومتر) قابلیت حرکت خودرو، بینیاز از بنزین را فراهم میکند.
ترکیب پیشرانهی بنزینی و موتور الکتریکی در خودروهای هیبرید، بیشتر برای مصرف سوخت و آلایندگی کمتر ایجاد شده است. در بین این خودروها، هیوندای آیونیک (Ioniq) با مصرف ۴.۱ و ۳.۹ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر شهر و بزرگراه پرچمدار است؛ تویوتا پریوس نیز با مصرف ۴.۵ لیتر بنزین بهصورت ترکیبی، جزو خودروهای پرفروش این کلاس است. از ویژگیهای منفی خودروهای هیبرید میتوان به قیمت بالاتر نسبت به نمونههای بنزینی اشاره کرد؛ درواقع با اینکه مصرف سوخت کمتری در این خودروها مشاهده میشود، اما در دوران مالکیت کوتاه مدت، قیمت بالاتر در هزینههای سوخت جبران نمیشود.
علاوه بر این، برخلاف خودروهای پلاگین هیبرید و تمام برقی، مدلهای هیبرید مشمول اعتبار مالیاتی در کشورهای مختلف نمیشوند. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، در صورت خرید خودروی پلاگین هیبرید یا تمام برقی دولت مبلغی را بهعنوان اعتبار مالیاتی به شهروند پرداخت میکند، بنابراین هزینهی پرداختی برای خرید خودرو کمتر خواهد شد.
خودروهای پلاگین هیبرید؛ ترکیب بنزین و برق شهری
خودروهای پلاگین هیبرید یا به اختصار PHEV، در مقایسه با مدلهای هیبرید از باتری قویتر استفاده میکنند و بنابراین، شعاع حرکتی آنها در حالت رانندگی تمام برقی بیشتر است. همانطور که از نام این خودروها مشخص است، برای شارژ باتری، مدلهای پلاگین هیبرید باید به برق شهری یا ایستگاههای شارژ مخصوص متصل شوند. در صورت کاهش ظرفیت باتری تا سطح مشخص (در برندهای مختلف متفاوت است)، همانند خودروهای هیبرید، موتور برقی در کنار پیشرانهی بنزینی فعالیت میکند.
شورولت ولت و بیامو i3 در نسخهی با شعاع حرکتی بیشتر، روش دیگری را انتخاب کردهاند. در این دو مدل، موتور برقی منبع اصلی تأمین انرژی است؛ در حقیقت پس از کاهش شارژ و تخلیهی باتری، پیشرانهی بنزینی بهعنوان ژنراتور موتور برقی وارد مدار قوای فنی میشود، بنابراین آلایندگی در کمترین حد ممکن باقی خواهند ماند.
از مزیتهای خودروهای پلاگین هیبرید، نبود نگرانی برای تمام شدن شارژ باتری و شعاع حرکتی پایین در خودروهای تمام برقی است. شعاع حرکتی نهایی یک خودروی پلاگین هیبرید را ظرفیت مخزن سوخت و بنزین تعیین میکند که از این لحاظ، مشابه خودروهای بنزینی است. شعاع حرکتی انواع خودروهای پلاگین هیبرید در برندهای مختلف ، متفاوت است؛ برای مثال مینی کانتریمن پلاگین هیبرید تنها ۱۹ کیلومتر در حالت تمام برقی حرکتی میکند. این شعاع حرکتی در تویوتا پریوس پرایم و شورولت ولت، بهترتیب معادل ۴۰ و ۸۵ کیلومتر است. طبیعتا، مصرف بنزین خودروهای پلاگین هیبرید، در مقایسه با هیبریدهای مشابه از شرکت سازنده، رقم پایینتری است. به عنوان مثال، هیوندای سوناتا هیبرید، ۶ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر، مصرف سوخت دارد، اما نمونهی پلاگین هیبرید از همین خودرو به شرط شارژ کامل باتریها با برق شهری، حدود ۴ لیتر مصرف بنزین دارد.
خودروهای پلاگین هیبرید گرانتر از مدلهای هیبرید هستند؛ بهعنوان نمونه، قیمت تویوتا پریوس پلاگین هیبرید حدود ۳ هزار و ۸۰۰ دلار بیشتر از مدل هیبرید است. با این وجود، اعتبار مالیاتی دولتی به خریداران خودروهای پلاگین هیبرید اختصاص داده میشود. این مبلغ باتوجه به ظرفیت باتری خودرو در هر کشور متفاوت است؛ برای مثال آمریکاییها با خرید یک خودروی پلاگین هیبرید، ۳۵۰۰ تا ۷۵۰۰ اعتبار مالیاتی از دولت دریافت میکنند که البته تنها یکبار قابل استفاده است. علاوه بر این، انواع تخفیفهای بیشتر هم در ایالتهای مختلف آمریکا برای ترغیب مردم به خرید این نوع خودروها وجود دارد.
خودروهای تمام برقی؛ آیندهی روشن صنعت خودروسازی
اگر فرآیند تولید برق را کنار بگذاریم، خودروهای تمام برقی پاک و بدون آلایندگی هستند. بهلطف موتور برقی و در دسترس بودن تمام گشتاور به هنگام حرکت در دورهای پایین، عملکرد فنی خودروهای برقی قابل توجه است؛ اما بزرگترین مشکل، شعاع حرکتی پایین و نیاز به شارژ این خودروها در منزل یا ایستگاههای شارژ است.
برخلاف خودروهای پلاگین هیبرید، در مدلهای تمام برقی به هنگام اتمام شارژ باتری، حرکت ممکن نخواهد بود. بیشتر مدلهای تمام برقی امروز، شعاع حرکتی حدود ۱۶۰ تا ۲۵۰ کیلومتر دارند، پس برای تردد در مسافت طولانی، باید مسیرهایی با ایستگاه شارژ را در نظر گرفت. در حال حاضر تسلا مدل S با شعاع حرکتی ۵۷۱ کیلومتر پرچمدار خودروهای برقی است و اسمارت فورتو آلمانی با توانایی حرکت تا ۹۵ کیلومتر با یکبار شارژ، در پایینتری رده است. البته شعاع حرکتی این خودروها در شرایط واقعی، بهشدت تحت تأثیر موارد مختلف مانند سرعت حرکت، دمای هوا و استفاده از تجهیزات رفاهی شامل سیستم تهویه و بخاری قرار میگیرد.
مقالهی مرتبط:
این نوع خودروها در مقایسه با مدلهای بنزینی، هیبرید و پلاگین هیبرید گرانترین هستند بهطوریکه فورد فوکوس تمام برقی بیش از ۱۱ هزار دلار گرانتر از نمونهی بنزینی است. تسلا مدل S با قیمت پایهی حدود ۸۰ هزار دلار دسترس است که درصورت سفارش تیپ P100D بدون آپشن، باید ۱۳۶ هزار دلار پرداخت کرد.
البته همانند نمونههای پلاگین هیبرید، خودروهای تمام برقی هم شامل یکبار استفاده از اعتبار مالیاتی با مبلع ۷۵۰۰ دلار در امریکا و تخفیفهای مختلف در کشورهای پیشرفته، میشوند. اما این اعتبار مالیاتی در بازار آمریکا، قدری متفاوت است؛ درواقع این مبلغ تنها به ۲۰۰ هزار دستگاه خودروی تولیدی اول اختصاص داده میشود و مدلهای پس از این تیراژ تولید، تنها ۳۷۵۰ دلار و سپس ۱۸۷۵ دلار اعتبار دریافت میکنند. تسلا در حال حاضر بیش از ۲۰۰ هزار دستگاه خودروی برقی فروخته است و جنرال موتوز نیز تا اواخر سال ۲۰۱۹ به این میزان فروش خواهد رسید.
مهمترین عامل خرید یک خودروی تمام برقی، کاهش هزینهها در مصرف سوخت است. با کارکرد حدود ۲۵ هزار کیلومتر، سالانه ۵۰۰ تا ۷۵۰ دلار هزینه برای شارژ خودروی برقی پرداخت میشود که این مقدار حدود ۴ هزار تا ۵ هزار و ۲۵۰ دلار کمتر از یک خودروی بنزینی در طول ۵ سال است. در خودروهای برقی هزینههای سرویسهای دورهای مدلهای بنزینی مانند تعویض روغن، فیلتر هوا، شمعها، تسمه تایم و ... نیز وجود ندارد.
دلایل زیادی وجود دارد که بخواهید حسابهای کاربری خود را در شبکههای اجتماعی حذف کنید؛ شاید دلتان برای روزهایی که هویت شما در اینترنت ناشناس بوده تنگ شده است یا شاید نگران سیاستهای مربوط به حریم شخصی هستید؛ اگر به هر دلیلی، دیگر تمایلی به ادامهی فعالیت در شبکههای اجتماعی ندارید، میتوانید بهراحتی صفحات خود را حذف کنید.
چندین راه برای حذف حسابهای کاربری و سوابق فعالیتهای شما در شبکههای اجتماعی وجود دارد. برای انجام این کار به روشهای خاص مثل روش فیسبوک محدود نیستید. در حقیقت سرویسها و اپلیکیشنهای آنلاین زیادی وجود دارند که میتوانید از آنها برای حذف حسابهای کاربری اجتماعی خود استفاده کنید.
در این مقاله قصد داریم روشهای مرسوم و نیز ابزارهای جدیدی را که برای حذف اکانتهای شبکههای اجتماعی در دسترس قرار دارند، به شما معرفی کنیم:
حذف حسابهای کاربری از طریق خود شبکههای اجتماعی
اکثر شبکههای اجتماعی بزرگ، امکان حذف یا غیر فعال کردن حساب کاربری را در اختیار کاربران خود قرار میدهند. البته میزان آسان بودن این روشها بسته به سرویسهای مختلف، متفاوت است و شاید انجام این فرآیند در برخی سرویسها آسانتر از سایتهای دیگر باشد.
در وبسایت BackgroundChecks.org یک بخش کلی وجود دارد که با مراجعه به آن میتوانید درجهی سخت بودن روش حذف حساب کاربری را در شبکههای اجتماعی و سرویسهای مختلف، مشاهده کنید. در بخش JustDeleteMe وبسایت یاد شده، اطلاعاتی در مورد روش حذف اکانت وبسایتهای اجتماعی از طریق کانالهای رسمی ارائه شده است؛ این بخش همچنین میزان آسان بودن روش حذف حساب کاربری را در هر سرویس نشان میدهد. در ادامه روشهای رسمی ارائهشده توسط شبکههای اجتماعی بزرگ را برای حذف حسابهای کاربری، با هم مرور میکنیم.
فیسبوک
رسواییهای اخیر فیسبوک، باعث شده است که خیلیها بهفکر حذف کردن حسابهای کاربری خود در این شبکهی اجتماعی بیافتند. پس از ماجراهای کمبریج آنالیتیکا، اخیرا شاهد هک شدن حساب ۵۰ میلیون کاربر در این شبکهی اجتماعی بودیم. همین موضوع بهیکی از مهمترین دلایل افراد برای پاک کردن صفحهی خودشان در Facebookتبدیل شده است.
سایتهای شبکههای اجتماعی برای نظارت بر هر محتوایی که به اشتراک گذاشتهاید بسیار مناسب هستند. در این مورد خاص فیسبوک تمام مواردی را که پست کردهاید، ثبت و نگهداری میکند. خوشبختانه این سرویس در این زمینه، دو راه پیش روی شما قرار داده است: غیر فعال یا حذف کردن حساب کاربری.
همانطور که از نام این روشها پیدا است، اولین گزینه یعنی غیر فعال کردن، از نظر فنی به معنای حذف کردن حساب کاربری نیست. در واقع با غیر فعال کردن حساب کاربری فیسبوک خود میتوانید، بعدا اطلاعات ثبتشده در پروفایلتان را بازیابی کنید؛ زیرا در این حالت، دادههای مربوط به شما همچنان توسط فیسبوک نگهداری خواهند شد.
غیرفعال کردن
غیرفعال کردن حساب کاربری باعث غیر فعال شدن پروفایل شما میشود و در این شرایط، نام، تصاویر و تمامی پستهایی که به اشتراک گذاشتهاید از فیسبوک حذف خواهند شد. پس از غیر فعال کردن اکانت فیسبوک، سایر کاربران نمیتوانند با جستجوی نام شما به پروفایلتان دسترسی پیدا کنند. البته باید توجه داشته باشید که در این حالت نام شما در پستهای سایر کاربران همچنان باقی خواهد ماند و علاوه بر این، پیامهایی که برای دیگران ارسال کردهاید نیز احتمالاً همچنان توسط دریافتکنندگان این پیامها قابل مشاهده خواهند بود.
بهمنظور غیرفعال کردن اکانت فیسبوک، لازم است ابتدا وارد صفحهی اصلی آن شوید، سپس روی منوی کشوییِ سمت راست قسمت بالایی سایت کلیک و گزینهی Settings را انتخاب کنید. در ادامه، روی گزینهی General در بالا سمت چپ کلیک کنید. در مرحلهی بعد (همانطور که در تصویر بالا مشخص است) باید گزینهی Edit را در قسمت سمت راست Manage Account انتخاب کنید تا وارد صفحهی جدیدی بشوید. در انتها باید صفحه را پایین بکشید و به گزینهی Deactivate My Account برسید (اگر نمیخواهید این روند را مرحله به مرحله طی کنید، کافی است روی این لینک کلیک کنید تا مستقیما به آن صفحه هدایت شوید).
اگر از اپلیکیشنهای موبایلی استفاده میکنید، کافی است بهسادگی وارد مسیر Settings > Account Settings > General > Manage Account > Deactivate شوید و حساب کاربری خود را غیرفعال کنید.
با اینهمه، فیسبوک پیش از غیرفعال کردن حساب کاربری، تمام تلاشش را برای منصرف کردن شما بهکار میگیرد؛ از جمله پیامهایی با این مضمون که دوستانتان دلشان برای شما تنگ خواهد شد و... .
واضح است که غیرفعال کردن حساب فیسبوک، از برخی جوانب، تفاوتهایی با حذف کردن آن دارد. گرچه تایملاین شما ناپدید خواهد شد و دیگر نخواهید توانست به حساب کاربریتان دسترسی پیدا کنید؛ اما نباید فراموش کنید که شما خواهید توانست هر زمان که بخواهید، اکانت خود را بازیابی کنید.
قبل از حذف اکانت خود، حتما یک نسخه از تمامی اطلاعاتی که فیسبوک از شما جمعآوری میکند (شامل پستها، تصاویر، ویدیوها، چتها و...) را دانلود کنید. مطمئن باشید از دیدن نتایج شگفتزده خواهید شد و دیگر هیچوقت فکر فعال کردن مجدد حساب فیسبوک بهسرتان خطور نخواهد کرد! برای اینکار کافی است به منوی تنظیمات و سپس بخش General رجوع کنید.
حذف کردن
گزینهی دومی که فیسبوک در اختیار شما قرار میدهد، حذف کامل حساب کاربری است. بنا به اعلام فیسبوک، با انجام این کار تمامی اطلاعات شما بهطور کامل حذف خواهند شد و امکان بازیابی آنها وجود نخواهد داشت. برای حذف کامل حساب کاربری در فیسبوک باید این درخواست را ثبت کنید.
با اینهمه نباید این پاراگراف مهم از قوانین یادشده در وبسایت فیسبوک را نادیده گرفت:
اگر شما اطلاعاتِ حسابتان را پاک یا حتی حساب کاربری خود را بهصورت کامل حذف کنید، این اطلاعات ممکن است بسته به نحوهی فعالیت شما، در جاهای مختلف همچنان نمایش داده شوند.
بهبیانی سادهتر، اگر در زیر تصویر بهاشتراکگذاشتهشده توسط دوستتان، کامنت گذاشتهاید؛ باید بدانید که حتی اگر حساب کاربریتان را بهطور کامل حذف کنید، کامنت شما باقی خواهد ماند.
فرآیند حذف دادههای مربوط به حساب کاربری فیس بوک ۹۰ روز به طول میانجامد. با حذف کامل حساب کاربری، تمامی اطلاعاتی که با غیر فعال کردن اکانت فیسبوک حذف میشوند، از این شبکهی اجتماعی پاک خواهد شد؛ با این تفاوت که اینبار بازیابی دادهها امکانپذیر نیست.
توییتر
فرآیند حذف حساب کاربری در شبکهی اجتماعی توییتر نسبت به فیسبوک آسانتر و بهمراتب سریعتر است. بدین منظور کاربران میتوانند با مراجعه به بخش تنظیمات حساب کاربری خود در توییتر، نسبت به حذف اکانت اقدام کنند.
برای حذفکردن حساب Twitter خود از طریق کامپیوتر، لازم است وارد صفحهی اصلی شوید و روی آواتار خود در بالا سمت راست کلیک کنید تا یک منوی کشویی باز شود. در این منو روی Settings and privacy کلیک کنید؛ در صفحهی جدیدی که باز میشود، بهپایین اسکرول کنید تا به گزینهی Deactivate your account برسید. با کلیک روی این گزینه، صفحهای مثل تصویری که در بالا میبینید برایتان باز میشود. کافی است روی گزینهی Deactivate کلیک و سپس رمز عبور خود را وارد کنید.
بر اساس اعلام توییتر، پس از اقدام به حذف اکانت، دادههای شما فقط تا ۳۰ روز نگهداری خواهند شد. طی این بازهی زمانی کاربران قادر خواهند بود حساب کاربری خود را بازیابی کنند؛ اقدامی که توسط بسیاری از افراد مشهور به دفعات انجام شده است. پس از طی شدن دورهی زمانی ۳۰ روزه، اطلاعات حساب کاربری شما بهطور کامل و غیر قابل بازگشت از توییتر حذف خواهند شد. با اینهمه، تجربه نشان داده است که حتی ماهها پس از حذف کامل، حساب کاربری توییترتان با جستوجو در گوگل بهراحتی بالا میآید؛ البته که با کلیک روی آن، به صفحهای منتقل خواهید شد که در آن، پیام حذف شدن اکانت یادشده دیده میشود.
اینستاگرام
اینستاگرام نیز همانند فیسبوک امکان غیر فعال کردن یا حذف کامل حساب کاربری را در اختیار افراد قرار میدهد. بهمنظور غیرفعال کردن حساب کاربری خود بهصورت موقت، کافی است از طریق نسخهی تحت وب، وارد صفحهی خود درInstagram شوید و روی گزینهی Edit Profile کلیک کنید. در صفحهی جدید، به پایین اسکرول کنید تا به گزینهیTemporarily disable my account برسید. با کلیک روی آن، وارد صفحهای جدید میشوید (تصویر بالا) که ضمن ارائهی برخی توضیحات، از شما میخواهد دلیل غیرفعال کردن اکانت خود را ذکر کنید. در قسمت ?Why are you disabling your account (بهمعنی چرا میخواهید اکانت خود را غیرفعال کنید؟) گزینهای را بهدلخواه (مثلا Just need a break یا Privacy concerns) انتخاب و در باکس پایینی، رمز عبور خود را وارد کنید. در انتها کافی است روی گزینهی آبیرنگ پایین صفحه، کلیک کنید.
از طرفی اگر میخواهید صفحهی خود را بهصورت کامل حذف کنید، لازم است وارد این لینک شوید، در بخش ?Why are you deleting your account گزینهای را بهدلخواه انتخاب کنید و نهایتا رمز عبور خود را وارد کنید. با کلیک روی گزینهی قرمرزنگ پایین صفحه، اکانت اینستاگرامتان بهطور کلی حذف خواهد شد.
اگر حساب کاربری خود را حذف کنید، پروفایلتان بههمراه فالوورها، لایکها و هرآنچه بهاشتراک گذاشتهاید (شامل عکس، ویدیو و کامنت) پاک خواهند شد. در ضمن، نام کاربری و ایمیلی که با اکانتتان همگامسازی شده است، دیگر برای ثبتنام قابلاستفاده نخواهد بود.
اینستاگرام در بخش قوانین سرویسدهی خود به این مورد اشاره کرده است که امکان دارد برخی از پستهای بهاشتراک گذاشتهشده توسط برخی کاربران، حتی پس از حذف حساب کاربری همچنان باقی بمانند.
اسنپچت
سیاستهای حذف حساب کاربری در اسنپچت به توییتر شباهت دارد. با حذف اکانت خود در این شبکه اجتماعی، اطلاعات مربوط به شما تا ۳۰ روز باقی خواهد ماند و در این مدت میتوانید حساب کاربری خود را بازیابی کنید. همچنین باید اشاره کنیم که مراحل انجام این کار در اسنپچت بسیار آسان است.
پس از ثبت درخواست حذف اکانت در Snapchat، این سرویس شما را به صفحهی وب مربوط به حذف حساب کاربری انتقال خواهد داد؛ در این صفحه میتوانید با تایپ نام کاربری و رمز عبور خود، فرآیند حذف اکانت را تکمیل کنید.
برخی از کاربران اسنپچت، محتوای دریافتی از جانب دیگران را با استفاده از اسکرینشات در دستگاه خود ثبت میکنند و باید اشاره کنیم که با حذف حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی نامبرده، این نوع دادهها پاک نخواهد شد. البته حذف اکانت باعث خواهد شد سایر کاربران نتوانند با شما ارتباط برقرار کنند یا برایتان فایل ارسال کنند که در این حالت، پروفایل شما نیز حذف خواهد شد.
گوگل پلاس
اگرچه +Google هماکنون محبوبترین شبکهی اجتماعی جهان محسوب نمیشود؛ اما افراد زیادی در این سرویس ثبت نام کردهاند. برای حذف حساب کاربری در این شبکهی اجتماعی میتوانید به بخش تنظیمات اکانت خود مراجعه کنید.
البته به دلیل یکپارچه بودن گوگل پلاس با بسیاری دیگر از سرویسهای گوگل، همهی دادههای شما پس از حذف حساب کاربری در این سرویس پاک نخواهد شد؛ در واقع بهمنظور حذف کامل اکانت خود باید بهصورت جداگانه به هر یک از این سرویسها مراجعه و حساب کاربری مخصوص هر کدام را حذف کنید. بهعنوان مثال با حذف اکانت گوگل پلاس، تصاویر به اشتراک گذاشتهشده توسط شما حذف نخواهد شد و برای انجام اینکار باید به گوگل فوتوزرجوع کنید.
علاوه بر این، اطلاعات دیگری مثل دیدگاههای محلی، پس از حذف حساب کاربری گوگل پلاس همچنان باقی خواهند ماند. در نتیجه باید گفت در اینجا حذف کامل حساب کاربری گوگل پلاس در عمل امکانپذیر نیست. در هرحال با انجام این کار پروفایل عمومی و پستهای شما مخفی خواهند شد.
حذف کامل حساب کاربری در وب سایتهای گوگل بسیار پیچیدهتر از سایر سایتهای اجتماعی است؛ بهعنوان مثال حذف حساب کاربری گوگل فوتوز فقط با حذف کامل حساب کاربری گوگل امکانپذیر است و مسلما حساب کاربری گوگل، شامل سرویسهای دیگری چون جیمیل نیز میشود. بر اساس اعلام وبسایتهایی مثل JustDeleteMe، درجهی سختی فرآیند حذف حساب کاربری گوگل پلاس، نسبت به سرویسهای اجتماعی دیگر بیشتر است.
وبسایتهایی برای حذف حساب کاربری
در حال حاضر وبسایتهایی وجود دارند که امکان پاکسازی و حتی حذف کامل حسابهای کاربری شبکههای اجتماعی را در اختیار کاربران قرار میدهند؛ Deseat.me یکی از ایننوع وبسایتها است. این سرویس با استفاده از حساب کاربری گوگل یا اوتلوک، لیستی از حسابهای کاربری اجتماعی و آنلاین شما را ارائه خواهد داد.
یکی از جنبههای بسیار مثبت این سایت، گستردگی بالای سرویسهای تحتپوشش است. وبسایت یاد شده، اکانتهای متصل به ایمیلتان را که شاید حتی آنها را فراموش کرده باشید، خواهد یافت. این وبسایت به شما اجازه میدهد اکانتهای یادشده را حذف یا اشتراکهای خود را لغو کنید.
Deseat.me از نظر حریم شخصی به اطلاعات لاگین حسابهای کاربری شما دسترسی نخواهد داشت. علاوه بر این، سرویس یادشده روی دستگاه شما اجرا خواهد شد، نه روی سرورهای خودِ سایت.
در توضیحات این سایت آمده است:
حریم شخصی و امنیت اطلاعات برای ما اهمیت بسیار زیادی دارد. در حقیقت این مورد از ابتدا یکی از تمرکزهای اصلی ما بوده است؛ به همین دلیل ما سرویس خود را روی رایانهی شما اجرا میکنیم؛ بنابراین آنچه شما به ما اعلام میکنید فقط وضعیت حسابهای کاربریتان است. همچنین به دلیل اینکه ما از پروتکل OAuth 2.0 استفاده میکنیم، عملا به هیچیک از اطلاعات مربوط به لاگین حساب کاربری شما در سرویسهای مختلف دسترسی نخواهیم داشت.
در این وبسایت کاربر میتواند با استفاده از فیلترِ در نظر گرفتهشده انتخاب کند که حساب کاربری وی در کدام یک از سرویسها حذف شود.
اشکال چنین سرویس بزرگی این است که اگر فقط قصد حذف یک مورد از حسابهای کاربری خود را داشته باشید، باید سرویس مورد نظرتان را از بین تعداد زیادی از سرویسهای اجتماعی تحت پوشش این وبسایت پیدا کنید.
سایتهای دیگری مثل JustDeleteMe و AccountKiller.com نیز وجود دارند که لینکهایی را برای حذف حسابهای کاربری در شبکههای اجتماعی مختلف در اختیار کاربران قرار میدهند. متأسفانه این وبسایتها، نام سرویسهایی را که شما در آنها حساب کاربری دارید، ارائه نمیدهند؛ بدین ترتیب در این دو سایت باید خودتان لینکهای مربوط به هر سرویس را پیدا کنید.
در هر حال اینگونه سایتها ابزار مناسبی برای کسب اطلاعات در مورد روش حذف حساب کاربری در پلتفرمهای اجتماعی محسوب میشوند. میتوانید در این سایتها روش حذف اکانت سرویسهای نه چندان مشهور را نیز پیدا کنید.
اپلیکیشنهایی برای حذف حساب کاربری
توسعهدهندگان اپلیکیشن، هنوز بهطور کامل به روند حذف حسابهای کاربری در شبکههای اجتماعی ملحق نشدهاند. تعدادی اپلیکیشن در این زمینه وجود دارند که عملیات حذف اکانت را خود انجام نمیدهند، بلکه فقط کاربر را به صفحات مرتبط برای انجام این کار در پلتفرمهای اجتماعی منتقل میکنند؛ در برخی از موارد نیز کاربر به اپلیکیشن رسمی شبکهی اجتماعی مورد نظر هدایت خواهد شد.
در هر حال، اپلیکیشنهای دیگری نیز وجود دارند که هرکدام راهکاری در این زمینه ارائه میدهند. بیشتر این نوع اپلیکیشنها بهمنظور حذف پستها از شبکههای اجتماعی توسعه داده شدهاند و در واقع عملیات حذف کامل اکانت را انجام نمیدهند.
Instant Cleaner نام اپلیکیشنی است که بهطور خاص برای شبکهی اجتماعی اینستاگرام توسعه داده شده است. این اپلیکیشن علاوه بر حذف حساب کاربری میتواند پستهای مورد نظر شما را نیز پاک کند.
در سال ۲۰۱۵ اپلیکیشنی بهنام Clear توانست تا حدودی توجه کاربران را به خود جلب کند. این اپلیکیشن، شبکههای اجتماعی را بررسی میکرد تا محتوای نامناسب را از آن حذف کند. Clear توسط توسعهدهندهای ساخته شد که چند سال پیش شغل خود را به دلیل ارسال چند توییت از دست داده بود. وبسایت این اپلیکیشن همچنان فعال است؛ ولی این سایت فعلا در حالت آزمایشی قرار دارد. در هرحال تغییر جدیدی در این وبسایت دیده نمیشود و لینک اپلیکیشن iOS این سرویس نیز کار نمیکند و به همین دلیل احتمالا فعالیت سرویس یادشده متوقف شده است.
البته امیدهایی در این زمینه وجود دارد. هماکنون تعدادی اپلیکیشن با کارکرد مشابه برای حذف پستهای ارسالشده در توییتر در دسترس هستند. عملکرد کلی Xpire به اپلیکیشن Clear شباهت دارد، اما تمرکز اصلی این اپلیکیشن بر شبکهی اجتماعی توییتر است. به دلیل محدودیتهای API توییتر، این اپلیکیشن فقط ۳۲۰۰ توییت اخیر کاربر را مورد بررسی قرار میدهد. Xpire میتواند پستهای اضافهی توییتر شما را پاک کند. از دیگر قابلیتهای جالب آن میتوان به ارائهی درجهی ریسکی بودن محتوای ارسالشده در پروفایل توییتر اشاره کرد.
آيا حذف برخی از پروفایلها غیرممکن است؟
بر اساس اعلام JustDeleteMe، امکان حذف برخی از پروفایلها وجود ندارد؛ اما خبر خوب این است که اکثر شبکههای اجتماعی بزرگ، امکان حذف حساب کاربری را در اختیار افراد قرار میدهند.
درهرحال بد نیست به تعدادی از سرویسهایی که امکان حذف اکانت را ارائه نمیدهند اشاره کنیم. از میان این سرویسها میتوان به نتفلیکس، Roblox، ویکیپدیا، وردپرس، شبکهی پلیاستیشن و پینترست اشاره کرد. البته بسیاری از این سرویسها امکان غیر فعال کردن حساب کاربری را ارائه میدهند؛ ولی همانطور که گفته شد، حذف اکانت در آنها امکانپذیر نیست.
بهعنوان مثال، نتفلکیس پس از غیر فعال کردن حساب کاربری، اطلاعات افراد را نگه میدارد؛ بدین ترتیب کاربران میتوانند بعدا در صورت تمایل به تمدید اشتراک، به دادههای قبلی خود دسترسی داشته باشند. البته سرویسهایی مثل شبکهی پلیاستیشن و استیم، حتی امکان غیر فعال کردن حساب کاربری را نیز ارائه نمیدهند. JustDeleteMe پیشنهاد میکند که در این شرایط، اطلاعات مربوط به حساب کاربری خود را در این سرویسها تغییر دهید تا هویت واقعیتان مشخص نباشد.
گوگل اخیرا آمار جدید توزیع نسخههای مختلف سیستمعامل اندروید را برای ماه سپتامبر ۲۰۱۸ منتشر کرده و این درحالی است که هنوز به پایان این ماه، نرسیدهایم. این شرکت، اواسط همین ماه در اقدامی عجیب، آمار دیگری را نیز منتشر کرده بود. انگیزهی گوگل از انجام این کار مشخص نشده؛ با اینحال موردی که دانستن آن اهمیت دارد، توزیع بسیار پایین اندروید ۹ پای در میان گوشیهای مبتنی بر اندروید بوده است.
با نگاهی به آمار و ارقام منتشرشده توسط Google، به این موضوع پی میبریم که سیستمعامل اندروید ۹ هماکنونکمتر از ۰.۱ درصد از سهم بازار گوشیهای مبتنی بر Android را در اختیار دارد.
آنطور که گوگل ادعا میکند، ارقام یادشده در جدول زیر، در یک بازهی زمانی ۷ روزه منتهی به ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۸ (۶ مهر ۱۳۹۷) در پلی استور ثبت شدهاند:
سهم نسخههای مختلف سیستمعامل اندروید برای ماه سپتامبر سال ۲۰۱۸ میلادی | |||
---|---|---|---|
نسخه |
سهم قبلی (برحسب درصد)
| سهم فعلی (برحسب درصد) | تغییرات نسبت به ماه گذشته (برحسب درصد) |
اندروید ۲.۳ | ۰.۳ | ۰.۳ | ۰ |
اندروید ۴.۰ | ۰.۳ | ۰.۳ | ۰ |
اندروید ۴.۱ | ۱.۲ | ۱.۱ | ۰.۱- |
اندروید ۴.۲ | ۱.۸ | ۱.۶ | ۰.۲- |
اندروید ۴.۳ | ۰.۵ | ۰.۵ | ۰ |
اندروید ۴.۴ | ۸.۶ | ۷.۸ | ۰.۸- |
اندروید ۵.۰ | ۳.۸ | ۳.۶ | ۰.۲- |
اندروید ۵.۱ | ۱۵.۴ | ۱۴.۷ | ۰.۷- |
اندروید ۶.۰ | ۲۲.۷ | ۲۱.۶ | ۱.۱- |
اندروید ۷.۰ | ۲۰.۳ | ۱۹.۰ | ۱.۳- |
اندروید ۷.۱ | ۱۰.۵ | ۱۰.۳ | ۰.۲- |
اندروید ۸.۰ | ۱۱.۴ | ۱۳.۴ | ۲.۰+ |
اندروید ۸.۱ | ۳.۲ | ۵.۸ | ۲.۶+ |
*نکته قابلتوجه: نبود اندروید ۹ پای
در کنار جدول بالا، میتوانید در نمودار زیر، آمار توزیع نسخههای مختلف اندروید را در ماه سپتامبر ۲۰۱۸ مشاهده کنید:
انتشار نسخههای جدید اندروید باعث شده است که این نسخهها کمکم جای قدیمیها را بگیرند. نکتهی جالبتوجه در آمار جدید، پایینآمدن محبوبیت اندروید ۷.۱ بوده است. در حقیقت این نخستین بار است که سهم این نسخه از اندروید، تا این اندازه پایین میآید. سهم اندروید ۷.۱ طی چهار ماه اخیر با سرعت خیلی کمی در حال کاهش بود، اما انتظار نمیرفت که در سپتامبر ۲۰۱۸ به این حد برسد.
ظاهرا بر محبوبیت اندروید ۸ اوریو روزبهروز افزوده میشود. سهم این نسخه از اندروید طی یک ماه اخیر، با افزایش ۴.۶ درصدی مواجه شده که در نوع خود عالی است. البته نباید فراموش کنیم که Oreo در ماه جولای توانسته بود عملکرد بهتری از خود نشان دهد.
از نکات جالب جدول و نمودار، میتوان به این اشاره کرد که ظاهرا پس از گذر سالها، هنوز اندروید نان زنجبیلی به کار خود ادامه میدهد و توسط برخی دستگاهها مورد استفاده قرار میگیرد. با همهی اینها، مهمترین غایب لیست این ماه، جدیدترین نسخهی اندروید است. دلیل اصلی این رخداد، این است که تاکنون تنها تعداد کمی از گوشیهای جدید به Android 9 Pie بهروزرسانی شدهاند.
شرکت مکلارن سازنده مطرح خودروهای اسپرت با تکنولوژی مدرن، برنامهای جدید برای بزرگداشت خودروهای مدل F1 دارد.
این پروژه در پیست هامپتون با شاسی شماره ۲۵ از سری لانگتیل و نام کامل F1 GTR Longtail 25R معرفی شد. همراه با خودروگواهی اصالت و کتاب مصور که تاریخ کامل خودرو را در بر دارد عرضه میشود. بین سال های ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۸ (۷۲ تا ۷۷ خورشیدی) ۱۰۶ مکلارن F1 تولید شد که ۶۴ دستگاه جادهای، ۲۸ دستگاه مخصوص مسابقه و چند نمونه پروتوتایپ (پیشتولید و آزمایشی) بودند.
مکلارن F1 25R مسابقات استقامت متعدد، از جمله لمانز ۱۹۹۷ پشت سرگذاشته و حالا بازسازی شده است. این خودرو هشت سال در خدمت بود و در قارههای مختلفی مسابقه داد. نهایتا F1 25R به یک تیم ژاپنی فروخته شده و تا سال ۲۰۰۵ (۱۳۸۴ خورشیدی) استفاده میشد. این خودرو از سال ۲۰۰۵ تا سال ۲۰۱۶ در اختیار یک کلکسیونیر ژاپنی بود تا این که توسط مکلارن خریداری و به بریتانیا منتقل شد تا بازسازی شود.
یک مجموعهی ورزشی برای مسابقات رالی که در ایالت یوتا آمریکا قرار دارد، دارای بلندترین سکوی پرش دنیا در تاریخ رقابتهای اتومبیلرانی است. مسیرهای رالی در پیست، معمولا یک سکوی پرش بزرگ دارند که نمونهی اجرا شده در مسابقات نیترو، بزرگترین آنها محسوب میشود.
مسابقات مدرن پر از قوانین و چهارچوبهای دست و پاگیر هستند. به همین دلیل وقتی طراح معروف تراویس پاسترانابرنامهاش را برای ساخت مسیری بیهمتا اعلام کرد باعث هیجان بسیاری در بین علاقهمندان شد. این مسیر اختصاصی برای مسابقات رالی نیترو، ترکیبی بینقص از پیست رالی و مسیر خاکی مسابقات موتوکراس، همراه پیچهای شیب دار، چندین پرشگاه کوچک و البته یک سکوی پرش به طول ۴۰ متر است. یک مسابقه حرفهای خودرو پرشی دارد که حتی بدلکاران در انجام آن مطمئن نیستند. نکته جالبتر اینکه، مسیر پرش خودروها در هوا، روی سکوی پرش دیگری از پیست قرار دارد.
راننده فولکسواگن، که مقام سوم مسابقات را به دست آورد درباره این سکوی پرش میگوید:
پرواز خودرو، بسیار شگفت انگیز و شبیه بازیهای کامپیوتری است. مرزهای توانایی خودرو را به چالش میکشد. من ابتدا سعی کردم به سرعت مورد نظر برسم و پس از پرش در هوا متوجه پرواز خودرو شدم و میتوانستم زمین زیر پایم را ببینم. تمرکز خود را بر گردش چرخها و فشار بر پدال گاز گذاشتم تا خودرو فرود سختی نداشته باشد. فرود نسبتا خوبی داشتم و از سکوی پرش عبور کردم.
این پرش مشکلات زیادی برای رانندگان ایجاد کرده است. استیو آربین و کن بلاک مشهور از رانندگان فورد به دلیل ناتوانی سیستم تعلیق فورد فوکوس RS RX در مواجهه با این پرش از حضور در مسابقه خودداری کردند. حتی برنده مسابقات، تیمی هانسن در روز اول پرش را انجام نداد و پس از ۹ بار پرش تمرینی در روز دوم با این مسیر مواجه شد.
برای این پرش رانندگان نیاز به سرعت ۱۱۴ تا ۱۲۰ کیلومتر بر ساعت در خودروهای ۶۰۰ اسب بخاری خود داشتند. هانسن برنده مسابقه برای مواجهه با این پرش در فرمان پژو 208 خود دکمهای برای محدود کردن سرعت به ۱۱۴ کیلومتر بر ساعت داشت تا سرعت مناسب برای مواجهه با این پرشگاه را داشته باشد.
در ۱۰ سالگی رکود بزرگ اقتصادی که از والاستریت در آمریکا شروع شد، کارشناسان متعددی در حال بررسی وضعیت کنونی هستند تا راههای نجات از آن وضعیت و همچنین مسیر طیشده در این مدت را بهتر تحلیل کنند. در این میان، اقتصاد جهانی یکی از المانهایی است که باید بررسی شود. جیم او نیل یکی از نویسندگان و تحلیلگران رسانهی انجمن اقتصاد جهانی است که در این مقاله، به بررسی کلی این مورد پرداخته است.
طبق آمارهای International Monetary Fund، نرخ رشد GDP در مقیاس جهانی (پس از اصلاح نرخ تورم در آن) در خلال سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ برابر با ۳.۷ درصد بوده است. اگر رکود بزرگ رخ نمیداد، این نرخ به ۴ درصد نیز میرسید. در مقام مقایسه، نرخ رشد سالانه برای دههی گذشته، ۳.۵ درصد یعنی کمتر از نرخ رشد دههی ۲۰۰۰ بوده است. این نرخ، از آمار دهههای پیش از رکود بزرگ یعنی ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، کمی بیشتر است.
در میان اقتصادهای بزرگ جهانی، چین سهم بیشتری از رشد را به خود اختصاص داده است. در دههی گذشته، تولید ناخالص ملی این کشور از ۴.۶ تریلیون دلار در سال ۲۰۰۸ به حدود ۱۳ تریلیون دلار رسیده است. این ۸ تریلیون دلار، بیش از نیمی از رشد جهانی تولید ناخالص ملی را شامل میشود. نیل معتقد است که سهم زیادی از بحرانهای اقتصادی، بهخاطر عدم توازن داخل و میان دو اقتصاد برتر جهان یعنی آمریکا و چین است. طبق آمار، نرخ برتری واردات به صادرات آمریکا در سال ۲۰۰۸ حدود ۵ درصد تولید ناخالص ملی بوده است. درحالیکه چین در این مدت بهاندازهی ۹ درصد تولید ناخالص ملی، صادرات بیش از واردات داشته است.
نیل معتقد است آمریکا و چین پس از بحران باید در برخی زمینهها جابهجایی انجام میدادند. بهعنوان مثال چین باید هزینهی بیشتری میکرد و آمریکاییها باید هزینهی کمتر و صرفهجویی بیشتر را در دستور کار اقتصادی خود قرار میدادند. بههرحال با مشاهدهی وضعیت کنونی این دو اقتصاد، متوجه پیشرفتهای قابل توجه آنها میشویم.
چین در سال ۲۰۱۸، نرخ برتری صادرات به واردات خود را به ۵ درصد از GDP خواهد رساند که با توجه به رقم بالای GDP یعنی حدود ۲ برابر سال ۲۰۰۸، مقدار قابل توجهی خواهد بود. از طرفی نرخ برتری واردات به صادرات برای آمریکاییها به ۲ تا ۲.۵ درصد خواهد رسید که در محدودهی پایداری اقتصاد یعنی بین ۲ تا ۳ درصد قرار دارد.
نکتهی حائز اهمیت این است که دیگر معیارهای اقتصاد جهانی، بهاندازهی چین و آمریکا مثبت نیستند. در سال ۲۰۰۸، منطقهی اقتصادی اروپا (Eurozone) نرخ برتری واردات بر صادرات ۱.۵ درصد GDP را ثبت کرد. در همان منطقه، آلمان برتری صادرات بر واردات داشت و این برتری را با نرخ ۵.۵ درصد ثبت کرد. البته این رشد آلمان، وابسته به رکودها و بحرانهای اقتصادی دیگر کشورهای اروپایی بود. همین مورد، باعث شد تا بحران اقتصادی در سال ۲۰۰۹ به اروپا برسد.
نکتهی نگرانکننده این است که برتری صادرات به واردات آلمانیها در طول این دهه به ۸ درصد رسیده؛ در نتیجه، برتری صادرات به واردات منطقهی اروپا در این مدت به ۳.۵ درصد رسیده است. یکی از دلایل افزایش صادرات در این مدت، کاهش درخواست داخل منطقهی اروپا از سوی کشورهای منطقهی مدیترانه بوده است. این آمارها، همگی نشاندهندهی عدم پایداری در سالهای پیشرو هستند. در واقع، نشانههایی از این بحران اکنون بهصورت پنهان در ایتالیا ظهور کرده است.
یکی از دلایل اصلی رکود بزرگ اقتصادی، بحران بازار املاک و مستغلات و حباب آن در آمریکا بود. اکنون و پس از گذشت یک دهه، باید به این نکته توجه کرد که قیمت مسکن در بسیاری از شهرهای بزرگ جهان مانند لندن، نیویورک، سیدنی و هنگکنگ بهحدی رسیده است که تنها درصد کمی از ساکنان، توانایی خرید دارند.
البته کارشناسان معتقدند بهخاطر سیاستهای حاکمیتی در برخی از این شهرها، احتمال کاهش قیمت مسکن وجود دارد؛ چراکه قانونگذاران درصدد فراهم کردن منازل ارزانتر برای ساکنان شهرها هستند. البته یکی دیگر از دلایل این کاهش قیمتها، احتمالا کم شدن خریداران احتمالی است. درهرحال، اگرچه کاهش قیمت در این شهرها، شروعی بر بهبود برابری اقتصادی و اجتماعی بوده، این کاهش قیمت همیشه در تاریخ همیشه اثراتی جانبی نیز داشته است. نیل در نهایت پیشنهاد میدهد که این ارتباط قیمتها با بحرانهای اقتصادی بهتر مطالعه شوند.
بهعنوان مثال، نابرابری ثروت بیش از نابرابری درآمد در دههی گذشته رشد داشته؛ دلیل اصلی آن نیز افزایش قیمت املاک در مناطق شهری بوده است. در بسیاری از کشورهای توسعهیافته مانند انگلستان، نابرابری اقتصادی یک مشکل اساسی است؛ البته نابرابری درآمدی در این کشورها کاهش یافته و به آمار دههی ۱۹۸۰ نزدیک شده، اما این آمار هنوز هم نگرانکننده است.
یکی از عوامل در جریان که ممکن است اوضاع را در آینده نابسامان کند، دریافت حقوقهای بسیار زیاد مدیران شرکتها نسبت به کارمندان و کارگران است. نیل که اکنون در موسسهی Chatham House فعالیت میکند، در سازمان تحت مدیریت خود بررسیهای دقیقی را روی این نابرابریها و همچنین بازار سرمایهگذاری خواهد داشت. از نظر او، بازار سرمایه بهخاطر خرید مجدد سهام از سمت شرکتها همیشه فعال بوده است که خود، یک زنگ خطر محسوب میشود.
نیل در پایان مقالهی خود به این نکته اشاره میکند که برای جلوگیری از هر شوک اقتصادی احتمالی در آینده، باید سودها و درآمدهای کسبوکارها بهسمت هدفمندی و توسعهی کلی جوامع تزریق شود.
با شنیدن نام نیسمو، محصولات اسپرت و قدرتمند نیسان یادآوری میشوند. این مدلها دارای قدرت بیشتر و عملکرد حرکتی بهتری در مقایسه با سایر مدلهای نیسان هستند. جدیدترین محصول نیسان با پسوند نیسمو، نوت E-Power نیسمو S است. این خودرو نسخهای سریعتر از نیسان نوت E-Power است. البته نیسان نوت E-Power نیسمو S فعلا در بازار جهانی عرضه نخواهد شد و تولید آن برای بازار ژاپن در نظر گرفته شده است. حدود دو سال پیش، نیسان مدل نوت E-Power نیسمو را به بازار معرفی کرد تا بتواند خریدارانی که خواهان قدرت بیشتر برای یک هاچیبک شهری هستند، جلب کند.
تفاوت ظاهری بین مدل نیسمو با نسخه قبلی این خودرو بسیار جزئی است و به بخشهای مکانیکی و تغییرات نرم افزاری مربوط میشود. البته نیسان برخی تغییرات ظاهری را نیز در مدل نیسمو S اعمال کرده که ظاهر آن را کمی متفاوت از قبل میکند. مهمترین تغییر نیسان نوت E-Power نیسمو S را باید افزایش قدرت پیشرانهی الکتریکی این خودرو دانست.
قدرت و گشتاور پیشرانهی الکتریکی در نیسمو S در مقایسه با مدل استاندارد نیسمو به میزان ۲۵ درصد افزایش یافته است. و در نتیجه مدل نیسمو S توانایی حداکثر خروجی ۱۳۴ اسب بخار و گشتاور ۳۲۰ نیوتون متر را دارد.
راننده میتواند حالتهای مختلف رانندگی را انتخاب کند. در شرایط مختلف، از رانندگی اسپرت گرفته تا حالت کم مصرف اقتصادی را برای راننده فراهم است. در بخش تغییرات ظاهری نیسمو S باید به لوگوی جدید این خودرو و چراغهای اصلی LED اشاره کنیم. نوت E-Power نیسمو S با رینگهای ۱۶ اینچ آلومینیومی به همراه تایرهای یوکوهاما DANS، رکاب آلومینیومی، پوشش جیر صندلیها، پدالهای آلومینیومی و فرمان حساس به سرعت اشاره کرد.
طراحی این مدل تا حد زیادی شبیه به نیسان لیف است اما بخشهایی مثل خروجیهای اگزوز و سیستم تعلیق اسپرت به طور اختصاصی برای این خودرو طراحی شدهاند. نیسان استحکام شاسی را نیز افزایش داده است و میله موجگیر بخش جلویی سیستم تعلیق را هم تقویت کرده است.
.: Weblog Themes By Pichak :.