مایکروسافت، فرآیند تولید آفیس مخصوص صفحات لمسی در ویندوزفون ۸.۱ را پنج سال پیش آغاز کرد. این مجموعه شامل نرمافزارهای ورد، اکسل و پاورپوینت برای صفحات لمسی تبلتها و لپتاپها است. مایکروسافت تلاش کرده، این مجموعه دارای برنامههایی سبک و سریع باشد. پس از عرضهی ویندوز ۱۰، آفیس مخصوص صفحات لمسی برای این سیستمعامل هم عرضه شد، اما با توقف فعالیت مایکروسافت در توسعهی ویندوزفون ۱۰، توسعهی این مجموعهی آفیس نیز متوقف شد.
آفیس سازگار با لمس برای ویندوزفون ۱۰ به طور کامل از بین نرفته و مایکروسافت توسعهی آن را متوقف کرده است. بنابر گفتهی یکی از مسئولین مایکروسافت، هم اکنون اولویت مایکروسافت، توسعهی آفیس برای اندروید، iOS و توسعهی نسخهی مبتنی بر وب آفیس است.
زمانی وجود نسخهی ویندوزفون آفیس مثال خوبی برای توسعهدهندگان اپلیکیشنهای ویندوزفون بود، اما سیاستهای مایکروسافت در قبال این نسخه از آفیس، موجب دلسردی و بیانگیزگی توسعهدهندگان و ترغیب آنها به سمت برنامههای دسکتاپ شده است؛ چرا که این سیاستها به این معنا است که نسخهی دسکتاپ آفیس، در آینده نیز قدرتمند خواهد بود.
مایکروسافت، هم اکنون در حال استفاده از این بستههای نرم افزاری در بعضی از دستگاههای ساخت خود مانند هولولنز و سرفیس هاب ۲ است، اما به وضوح مشخص است که این شرکت، در حال برنامهریزی برای جایگزینی این مجموعه با نسخهی وب آفیس است. با پیدایش استانداردهای جدید در مرورگرها، مایکروسافت نیز میتواند نسخهی وب آفیس را قدرتمندتر کند. با پیشرفت بیشتر اپلیکیشنهای مبتنی بر وب، این نسخهی آفیس نیز قدرتمندتر و شبیهتر به نسخههای فعلی میشود.
اگر شما از طرفداران ویندوز ۱۰ هستید، خبر بد این است که مجبورید تا عرضه نسخهی مخصوص وب آفیس صبر کنید. مایکروسافت اخیرا اپلیکیشهای این مجموعه را از فروشگاهش حذف کرده و Office 365 تنها برای دسکتاپ موجود است.
صبح امروز، فیسبوک پرده از باگ جدیدی برداشت که به واسطهی آن هکرها میتوانند اطلاعات حساب کاربران زیادی را از طریق توکنهای فیسبوک به دست آورند. توکنها کلیدهای دیجیتالی هستند که جایگزین اطلاعات حساب شما میشوند تا هربار نیازی به وارد کردن نام کاربری و رمز عبور نداشته باشید. حفرهی امنیتی کشف شده، باعث شده است اطلاعات حساب ۵۰ میلیون کاربر فیسبوک به دست هکرها بیفتد و ۴۰ میلیون دیگر در معرض خطر باشند. به همین دلیل فیسبوک در تلاش است ۹۰ میلیون کاربر تحت تأثیر قرار گرفته را وادار به ورود به حساب کاربری خود کند تا امنیت آنها تأمین شود.
فیسبوک میگوید مسئله را حل کرده و در مورد پیگرد قانونی این سوءاستفاده هشدار داده است؛ چرا که سوءاستفادهی صورت گرفته به دلیل یک اشتباه مهندسی نبوده است؛ بلکه یک اکسپلویت هدفمند از سوی یک سازمان یا هکر بوده است.
ظاهرا تیم مهندسی فیسبوک، سه روز پیش در جریان این حفرهی امنیتی قرار میگیرد؛ اما گای روزن، نایب رئیس بخش مدیریت محصول فیسبوک اعلام کرد که مشخص نیست چه زمان از این حفره سوءاستفاده شده است و چه کسانی پشت این حمله هستند.
مارک زاکربرگ، در پستی که در صفحهی خود منتشر کرده نوشته است:
روز سهشنبه متوجه شدیم که یک هکر از حفرهی امنیتی موجود در سایت بهرهجویی کرده و موفق شده است کلیدهای دیجیتال ورود به حساب ۵۰ میلیون کاربر فیسبوک را به دست بیاورد. ما هنوز نمیدانیم که از این حسابها استفادهی سودجویانه انجام گرفته است یا نه؛ اما در حال بررسی موضوع هستیم و به محض پی بردن اطلاعرسانی خواهیم کرد.
نقص امنیتی مورد بحث که امکان بهرهجویی به فرد مهاجم را میدهد از قابلیتی به نام View As نشات میگیرد. کاربرد این قابلیت این است که کاربر میتواند تنظیماتی را که در نمایهی خود اعمال کرده است از نگاه دیگران ببیند؛ اما ظاهرا این ویژگی ناخواسته توکنهای امنیتی فیسبوک را هنگام انتخاب یک پروفایل فاش میکردند. این مسئله باعث میشد هکر به حساب کاربری فردی که قصد داشت صفحهی خود را از نگاه او ببیند، دسترسی پیدا کند.
فیسبوک میگوید علاوه بر وادار کردن ۹۰ میلیون کاربر به بازگشت به حسابهای کاربری خود، ویژگی View As را نیز غیرفعال میکند تا بررسیهای امنیتی لازم را انجام دهد.
هرچند فیسبوک توضیحات فنی مختصری در مورد سوءاستفادهی موردبحث ارائه داده است، اما هنوز جزئیات بیشتری در این رابطه وجود دارد:
حملهی صورتگرفته از چند حفرهی امنیتی بهصورت همزمان بهره گرفته است. ریشهی اصلی آن تغییری بوده است که جولای سال گذشته در قابلیت بارگذاری ویدیو اعمال کردیم و View As را تحت تأثیر قرار داد. مهاجم یا مهاجمین باید ابتدا این حفره را کشف کرده باشند، سپس موفق شده باشند از یک حساب به حساب دیگر راه پیدا کرده و توکنهای بیشتری را ربوده باشند.
فیسبوک در ارتباط تلفنی با خبرنگاران گفته است:
ویژگی آپلود ویدیو که جولای سال گذشته اضافه شد، مربوط به ابزاری بود که به کاربران امکان آپلود ویدیوهای تولد را میداد و ظاهرا این ویژگی در کنار دو باگ امنیتی دیگر باعث اختلال در View As و افشای توکنها شده است. این شرکت اطمینان داد که هیچ اطلاعاتی در خصوص کارتهای اعتباری کاربران افشا نشده است.
خبر این سوءاستفاده در حالی منتشر شد که تنها چند ساعت پیش از آن، یک هکر نامدار تایوانی به نام شانگ شی یوانمدعی شده بود روز یکشنبه حساب کاربری مارک زاکربرگ در فیسبوک را حذف خواهد کرد تا نوعی نقص امنیتی در این شبکهی اجتماعی را فاش کند. مشخص نیست که حفرههای امنیتی کشف شده، همان نقصهایی هستند که شییوان قصد استفاده از آنها را داشت؛ اما توالی این اتفاقات کمی شکبرانگیز است. فیسبوک میگوید اکسپلویت صورتگرفته ارتباطی به ادعای شییوان ندارد.
فیسبوک که از سال گذشته تا کنون دچار رسواییهای امنیتی متعددی شده است، اینبار نگرانی جدیدی دارد و آن عدم حضور الکس استاموس رئیس بخش امنیت این شرکت است. وی ماه گذشته این شرکت را ترک کرد و فیسبوک تصمیم گرفت بهجای جایگزین کردن وی با شخصی دیگر، سازمان تیم امنیت خود را بازچینی کند. یکی از سخنگویان فیسبوک در آن زمان گفت که این شرکت در حال سنجش این موضوع است که کدام چینش و سازمانبندی در راستای حفاظت از امنیت کاربران بهتر عمل میکند.
فیسبوک نزدیک به دو میلیارد کاربر دارد. امنیت دو میلیارد کاربر دیگر نیز در اینستاگرام و واتساپ نیز وابسته به شرکت مادر آنها یعنی فیسبوک است. مدیر فیسبوک، مارک زاکربرگ پس از جریان کمبریج آنالتیکا که امنیت این شبکهی اجتماعی را زیر سؤال برد، با اشاره به تعداد بالای کاربران فیسبوک گفته بود: «ما موظف به تأمین امنیت شما هستیم.
ایلان ماسک بنیانگذار و مدیر عامل خودروساز الکتریکی تسلا، یکی از افراد مشهوری است که فعالیت زیادی در توئیتر دارد. در این بین بسیاری از توئیتهای ماسک به فعالیتهای حرفهای او مربوط میشوند و معمولاً اخبار جدیدی به همراه دارند. ماه گذشته در یکی از همین توئیتها، ایلان ماسک به تمایل خود برای خصوصیسازی تسلا اشاره کرد و حتی از تأمین منابع مالی مورد نیاز برای انجام آن نیز خبر داد.
در آن زمان خبرهای زیادی از تمایل عربستان سعودی برای سرمایهگذاری در آمریکا و شرکت تسلا منتشر شد؛ اما پس از مدتی، با مخالفت سرمایهگذاران و در پی جلسه هیئت مدیره تسلا، خصوصیسازی این شرکت منتفی شد. البته عربستان از سرمایهگذاری در آمریکا دست نکشید و به دنبال سرمایهگذاری در رقیب تسلا، یعنی لوسید موتورز رفت.
چند روز پیش کمیسیون بورس و اوراق بهادار از ایلان ماسک، به دلیل ارسال چند توئیت درباره خصوصیسازی تسلا شکایت کرد. دلیل اصلی این شکایت، کلاهبرداری در سهام اعلام شده است که موجب کاهش چشمگیر ۱۴ درصدی ارزش سهام تسلا شد. در حال حاضر خبر میرسد که وزارت دادگستری آمریکا، تسلا و شخص ایلان ماسک را تحت پیگرد قانونی قرار دادهاند و بازرسان این وزارتخانه در حال بررسی احتمال تخلف ماسک از قوانین فدرال هستند. در واقع دادگستری آمریکا عقیده دارد ایلان ماسک با انتشار توئیت مورد اشاره، قصد گمراه کردن سهامداران و دستکاری بازار را داشته که این موضوع بر خلاف قوانین تجارتی ایالات متحده است. در پی انتشار اخبار مربوط به پیگردی تسلا و ایلان ماسک توسط وزارت دادگستری آمریکا، ارزش سهام تسلا ۱۱ درصد کاهش یافت.
اعضای هیئت مدیره تسلا اکنون در مقام دفاع از ایلان ماسک برآمدهاند و کاملاً از او پشتیبانی میکنند. رئیس و اعضای هیئت مدیره تسلا در بیانیهای مشترک و کوتاه، اعلام کردند که کاملاً به ایلان ماسک، وجدان کاری او و مدیریتش اعتماد دارند. طی هفتهای که گذشت کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا، ایلان ماسک را به کلاهبرداری متهم کرد. حالا بازرسان این سازمان به دنبال برکناری او از مدیر عاملی شرکت سهامی عام تسلا هستند؛ زیرا او ماه پیش مجموعهای از توئیتهای "دروغین و گمراهکننده" درباره خصوصیسازی تسلا منتشر کرده است.
در پروندهای که کمیسیون بورس و اوراق بهادار علیه ایلان ماسک در دادگاه فدرال منهتن تشکیل داده است، گفته شده که او یا از این موضوع باخبر بوده یا با بیدقتی نمیدانسته اعلام احتمال خصوصیسازی تسلا به ۲۲ میلیون فالوئر توییتریاش، باعث گمراهی سرمایهگذاران میشود. در این پرونده سایر سخنان ایلان ماسک هم مورد انتقاد قرار گرفتهاند؛ به عنوان مثال او مدتی پیش گفت که "حمایت سرمایهگذار (عربستان سعودی) قطعی است" و اینکه شاید "سرمایهای با هدف ویژه" برای آن دسته از سرمایهگذارانی که با تسلا باقی بمانند، در نظر گرفته شود.
در حالی که کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا، حرکت ماسک را نقض قوانین فدرال میداند، مدیر عامل تسلا در واکنش به تشکیل این پرونده میگوید که عمیقاً ناراحت شده است. ایلان ماسک به اقدام کمیسیون بورس اینطور واکنش نشان داد:
کارهای ناعادلانه کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا من را عمیقاً ناراحت و ناامید کرده است. من همیشه کارهایی کردهام که در راستای حقیقت، شفافیت و منافع سرمایهگذاران بوده است. وجدان کاری مهمترین ارزش زندگی من به شمار میرود و حقایق نشان میدهند که هیچوقت این ارزش را به هیچ شکلی زیر پا نگذاشتهام.
از سوی دیگر کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا نیز پیش از این شرکت خودروسازی تسلا را در پی توئیت مورد بحث به گمراه کردن سرمایهگذاران متهم کرده بود؛ در کنار آن، بحث گمراه کردن سهامداران در موضوع تولید خودروی برقی تسلا مدل 3 نیز توسط نهاد مذکور پیگیری میشود. با ورود وزارت دادگستری به جریان توئیت ایلان ماسک، بار حقوقی پرونده بسیار سنگینتر شده است و در صورت اثبات جرم، مجازات سنگینی برای مدیر عامل تسلا به دنبال خواهد داشت.
در همین راستا سخنگوی تسلا از همکاری کامل این شرکت با وزارت دادگستری آمریکا خبر داد و برای ارائه هرگونه اطلاعاتی لازم، اعلام آمادگی کرد. البته در حال حاضر هیچ احضاریه، حکم یا دستور قضایی دیگری در خصوص این پرونده به دست تسلا نرسیده است. ایلان ماسک پیش از این نیز درگیر مسائل مربوط به توئیتهای جنجالی خود بود؛ در آخرین مورد یکی از غواصان انگلیسی که در جریان نجات دانشآموزان تایلندی از غار حضور داشت، از ایلان ماسک به دلیل ادعاهایش شکایت کرد.
زایس از دوربین کامپکت و فول فریم جدید خود با نام ZX1 رونمایی کرد. این دوربین ۳۵ میلیمتری با لنز f/2.0 اولین دوربین فولفریم شرکت زایس به حساب میآید.
داخل این دوربین، سنسور تصویر فولفریم ۳۷.۴ مگاپیکسلی با بازهی حساسیت ۸۰ تا ۵۱۲۰۰ قرار گرفته است؛ سنسور تصویری که توسط همین شرکت، یعنی زایس طراحی و تولید شده است.
در جلوی دوربین، لنز زایس دیستاگون ۳۵ میلیمتری با قابلیت فوکوس خودکار قرار گرفته است تا عملکر سنسور تصویر را تکمیل کند. در این لنز از هشت المان در پنج گروه استفاده شده است و حداقل فاصلهی کانونی آن ۳۰ سانتیمتر است.
زایس میگوید:
همکاری بین لنز و سنسور تصویر زایس در ZX1 کیفیت تصویری سطح اول را همانطور که همیشه از زایس انتظار میرود، ارائه میدهد.
یک قابلیت غیرمعمول و جالب ZX1 بهکارگیری Adobe Photoshop Lightroom CC در دوربین است. این اپلیکیشن امکان پردازش مستقیم عکسهای خام (RAW) را در اختیار کاربران قرار میدهد.
نمایشگر دوربین، یعنی جایی که قابلیتها و گزینههای آن در دسترس هستند، ۴.۳ اینچی و از نوع چندلمسی است و تراکم پیکسلی برابر با ۳۳۸ پیکسل در هر اینچ دارد. در قسمت بالای نمایشگر لمسی نیز منظرهیاب الکترونیکی ۰.۷ اینچی قرار گرفته است.
مقالههای مرتبط:
دوربین جدید زایس علاوه بر بلوتوث و درگاه USB نوع C به اتصال وایفای نیز مجهز شده است. به همین جهت، کاربران میتوانند عکسهای خود را به جای اینکه ابتدا به دستگاههای دیگر منتقل کنند، مستقیم در اینترنت بارگذاری کنند. بهعلاوه، این دوربین به امکان بهروزرسانی OTA نیز مجهز شده است تا بدون نیاز به رایانه، بتواندنرمافزار دوربین را بهروز کرد.
در خصوص فضای ذخیرهسازی، ZX1 ظرفیت خارقالعادهی ۵۱۲ گیگابایتی را ارائه میدهد که برای ثبت و ذخیرهسازی ۶۸۰۰ عکس خام با فرمت DNG یا بیش از ۵۰ هزار عکس در فرمت JPG کفایت میکند.
باتری با ظرفیت ۳۱۹۰ میلی آمپر ساعت، عکاسی پیاپی با سرعت سه فریم بر ثانیه، ضبط ویدیوی 4K با کیفیت ۳۰ فریم بر ثانیه، میکروفن و جک هدفون از دیگر مشخصات و ویژگیهای این محصول به شمار میآیند.
از لحاظ طراحی، ZX1 از بدنهای با سطوح صاف و منحنی برخوردار است که به گفتهی زایس بهمنظور ایجاد ارگونومی و قرارگیری بهتر در دست طراحی شده است. ابعاد این دوربین فولفریم ۱۴۲ در ۹۳ در ۴۶ میلیمتر و اندازهی لنز آن برابر با ۲۰ میلیمتر است.
به گفتهی زایس، تمایل نسبی نمایشگر این دوربین به سمت جلو باعث ایجاد تمایز با منظرهیاب شده است که این موضوع کار با دوربین را سادهتر میکند.
زایس ZX1 را اوایل سال ۲۰۱۹ میلادی با قیمتی که متعاقبا اعلام میکند، روانهی بازار خواهد کرد.
با وجود محبوبیت و همهگیر شدن عکاسی با دوربینهای دیجیتال، همچنان دوربینهای آنالوگ طرفداران بسیاری دارند. گفتههای مدیران فوجیفیلم، لایکا و لوموگرافی حاکی از آن است که بسیاری از مشتریان دوربینها تمایل دارند که از دوربینهای آنالوگ برای عکاسی استفاده کنند تا خلاقیتها و آثار هنری را که بهصورت دستی خلق کردهاند، در این عکسها مشاهده کنند.
تری سالیوان از محققان حوزهی فناوری در زمینههایی چون دوربینهای عکاسی، اسمارتفونها و... میگوید:
دختر ۱۹ سالهی من، بیشتر سالهای عمرش را به گرفتن عکسهای دیجیتال با یک دوربین دیجیتال یا گوشی هوشمند سپری کرده است. اما حدود یک سال پیش تصمیم گرفت که با یک دوربین فوری به عکاسی بپردازد. من متعجب و حیران شدم و علت این تصمیم را از او پرسیدم؛ درحالیکه میدانستم او فهمیده است که در عکاسی دیجیتال به احتمال زیاد نتایج دقیقتر و واضحتری میگیرد. پاسخ او آموزنده بود: «دوربینهای آنالوگ، ارزان هستند و در عین حال شیوهی استفادهی آسانی دارند؛ اما با آنها تنها میتوان یک عکس واقعی و عینی را ثبت کرد».
در نظر او یک عکس اصیل و حقیقی چاپشده، بینظیر است. او میگوید «این چیزی است که بهنوبهی خودش در این روزها کمتر شناختهشده است».
و پس از گذشت یک سال، او این عکسهای کوچک چاپشده را در اتاقش آویخته است. پرترههای گروهی و چشماندازهایی که بهطرز عجیبی برش خوردهاند، و تصاویری که پیشنمایش آنها مهآلود است. در اکثر این تصاویر، رویهمرفته لطافت و ملایمت خاصی به چشم میخورد. با این حال باعث شدند که اعتراف کنم جمعآوری این نسخههای چاپشده ایدهی جالبی بود.
پیشرفت دوربینهای رترو
سالیوان میگوید:
در ابتدا وقتی دخترم به عکاسی رترو با دوربینهای کامپکت جذب شد، متعجب شدم؛ اما او تنها خریدار این نوع دوربینها نیست. بر اساس اعلام وال استریت ژورنال، «دوربینهای فوری در سالهای اخیر نظر خریداران زیادی را جلب کردهاند».
در سال ۱۳۹۴ (۲۰۱۵ میلادی)، فوجیفیلم دوربینهای فوری را در حدود ۴ برابر دوربینهای دیجیتال به فروش رسانده است و همچنان هم محبوبیت آنها در حال افزایش است. لوموگرافی، دیگر کمپانی سازندهی دوربینهای فوری، درحال عرضهی دوربینهای فوری فرمت مربع Lomo'Instant Square به کمک شرکت کیکاستارتر است. همهی اینها، همان فرمت مربعی است که فوجیفیلم در دوربین فوری هیبرید آنالوگ-دیجیتال Instax Square SQ10خود استفاده کرده است و در اوایل سال ۲۰۱۷ نیز معرفی کرد، بهکار گرفتهاند. اما Lomo'Instant تنها یک دستگاه آنالوگ است.
سازندگان دوربینهای آنالوگ میگویند که نحوهی شیفتن مشتریان را آموختهاند. کاترین فیپس از مدیران ارتباطات عمومی و بازاریابی لوموگرافی، میگوید که از دیدن عکاسان تصاویری که گویا تجربهی واقعی بیننده است، واقعا شگفتزده است و اظهار داشت: «این چیزی است که بیننده میتواند لمس کند و هدفی واقعی و حقیقی است».
او میگوید که در طول ۲۰ سال گذشته، عکاسی دیجیتال نحوهی تجربهی عکاسی بیشتر مردم را تغییر داده است. اما این هنر جنبههای دیگری هم دارد؛ برخی از جنبههای عکاسی دیجیتال، مواردی که در فرایند عکاسی جادویی است را حذف کرده است؛ بهعنوان مثال، میگویند تماشای سیمای یک عکس قبل از نگاهتان به آن بهعنوان یک چاپ فوری، توسعه یافته است.
رولاند وولف مدیر هیئت اجرایی شرکت لایکا و سازنده دوربین فوری Sofort است. او شاهد رشد محبوبیت دوربینهای فوری بهعنوان واکنشی برعلیه همتای دیجیتال آنها بوده است. او میگوید:
هر تمایل و کششی دارای یکسری ویژگی نقیض است. بنابراین زمانی که به دنیای دیجیتال نگاه میکنیم، بسیاری از جنبههای آن در واقعیت قابل لمس نیستند. همهچیز در پسزمینهی مبتنی بر دیتا است و تصاویر تنها بر روی صفحهنمایش دیده میشوند. این دوربینها لذتی آنی و یک تجربهی فوری به شما میدهند و عکاسی را برای شما قابل لمس میکنند.
اما فوجیفیلم که سازندهی انواع زیادی از دوربینهای فوری Instax است در برخی موارد نگرشی متفاوت از لایکادارد. مانی آلمِیدیا رئیس بخش تصویربرداری شرکت فوجیفیلم در شمال آمریکا میگوید:
بر اساس تحقیقاتی که از کاربران انجام دادهایم، نهتنها ما از جانب کاربران اینستکس شاهد هیچ مقایسهی مستقیمی میان دوربینهای فوری با عکاسی دیجیتال نبودهایم، بلکه این استفاده هرگز بهعنوان واکنشی شدید برعلیه عکاسی دیجیتال نبوده است.
از دیدگاه آلمدیا، کاربران دوربینهای فوری همچنان از اسمارتفونها نیز برای گرفتن عکس استفاده میکنند. او معتقد است: «کاربران اینستکس از دوربینهای فوری برای لذت فوری و اشتراکگذاری تواناییها در جهت سرگرمی و تجارب منحصربهفرد بیشتر، استفاده میکنند». وی حدس میزند پذیرش دوربینهای فوری بهعنوان یک «دستگاه ارتباطات اجتماعی» در کنار دوربینهای دیجیتال، در حال رشد است. در این مسیر، این دوربینها پیوندی از تکنولوژی رترو (Retro) و رسانهی اجتماعی هستند.
مزایای دوربینهای فوری حرفهای
این همآمیزی تکنولوژیهای قدیمی و جدید اندیشهای است که در عکاسان حرفهای، از جمله ملیسا کاسترو که یک عکاس پرترهی موسیقی و مد از لسآنجلس و برزیل، ضایع نشده است. او میگوید: «دوربینهای فوری روی شکاف میان عکاسی دیجیتال و آنالوگ پلی ایجاد میکنند. ما همیشه عکاسی فوری را دوست داشتهایم و این چیز جدیدی نیست. این موضوع قابل لمس است و همیشه نکتهای قابلتوجه است».
مقالههای مرتبط:
علاقهی عکاسان حرفهای به عکاسی فوری، دلایل دیگری نیز دارد. اریکا اسکالتز از واشنگتون عکاسی است که تجربهای طولانی در گرفتن عکسهای فوری آنالوگ در حوزهی کاری دیجیتالی خودش دارد و این از زمانی است که او احساس کرد که این کار میتواند ارتباطاتی را با موارد عکاسیاش برقرار کند. او میگوید: «من میدانم خانوادههایی که با آنها کار کردهام، بهخصوص افراد جوان، واقعا از گرفتن عکسهای چاپ فوری قدردانی میکنند. گاهی اوقات آنها از من میخواهند که چندین نسخهی چاپی برای آنها تهیه کنم یا در عکس آنها حضور پیدا کنم. این تقریبا شبیه یک یادگاری است؛ ثبت لحظهای از اوقات تعامل و همکاری با یکدیگر».
از دیدگاه اسکالتز، ارائهی چیزی برای بازگشت به گذشته و بهعنوان یادگاری به افرادی که با آنها کار کرده و یا دیدار داشته است، بسیار اهمیت دارد و ارزشمند است. او میگوید: «در برخی از خانههای جنوب آفریقا که کار کردهام، خانوادهها ممکن بود تنها چند قطعه عکس در آلبومهای خود داشته باشند. بنابراین برای دادن چند عکس به آنها بسیار پرمعنی و ارزشمند بود».
برای کاسترو که به دوربینهای فوری نگاهی جدی ندارد، عکاسی با آنها مزایایی هم دارد؛ او با این دوربینها میتواند پویایی سوژهها را تغییر بدهد. کاسترو گفت: «من در بسیاری از عکاسیهایم از دوربینهای فوری استفاده میکنم؛ زیرا همان حسی را به من منتقل میکنند که در عکاسی با دوربینهای حرفهای غیر ممکن است. در این تصاویر مردم بدون استرس و فارغ از هر تنشی بهنظر میرسند».
شما چه دوربینی را باید خریداری کنید؟
بیشتر دوربینهای فوری توسط سه کمپانی سازندهی دوربین فوجیفیلم، لوموگرافی و لایکا تولید شدهاند و عموما در بازهی قیمتی میان ۶۰ تا ۲۵۰ دلار به فروش میرسند. اگرچه این دوربینها بزرگ هستند و به راحتی در جیب قرار نمیگیرند، وزن آنها بین ۲۰۰ تا ۴۵۰ گرم است. بیشتر آنها که با رنگهای روشن ساخته شدهاند، تنها ویژگیهای اندکی ارائه میکنند؛ اما در این میان میتوانید دوربینهایی را پیدا کنید که حالات دستی را نیز ارائه میدهند. اگر در نظر دارید که یکی از این دوربینها را خریداری کنید، فرمت فیلم، لنزها، باتریها و ویژگیهای افزوده را ارزیابی کنید.
سایز و فرمت فیلم
از آنجایی که فیلم یکی از اجزای اصلی دوربینهای فوری هستند، شما باید سایز و فرمت عکس چاپی را در نظر بگیرید. بیشتر دوربینهای فوری در فرمتی به اندازهی یک «کارت اعتباری» (در حدود ۴.۶ تا ۶ سانتیمتر) یا فرمتی بزرگتر و گستردهتر (در حدود ۶ تا ۱۰ سانتیمتر) دارند. اوایل سال ۲۰۱۷، فوجیفیلم نوع سومی از فرمتها را به بازار آورد: فیلم فرمت مربع فوری در دوربین Instax Square SQ10 و دوربین آنالوگ جدید لوموگرافی.
برای انتخاب یک دوربین فوری مخصوص، باید بر روی سایز برگهی چاپشدهی مشخصی تمرکز کنید. در رابطه با رنگ فیلم، شما میتوانید فیلم مونوکوروم مانند فیلم سیاهوسفید فوجیفیلم را امتحان کنید. توجه داشته باشید که شما هزینهی کمتری برای خرید بستههای چندتایی و میزان بیشتری برای حاشیههای خیالی آنها پرداخت میکنید.
- فیلم اینستکس مینی : حدود ۰.۹ دلار برای هر عکس
- فیلم اینستکس عریض : حدود ۱.۲۰ دلار برای هر عکس
- فیلم اینستکس مربعی : حدود ۱.۵۹ دلار برای هر عکس
این ۴ تصویر با دوربین اینستکس فرمت مربعی SQ10فوجیفیلم ثبت شدهاند که شما را قادر میسازد که فیلترهای سبک اینستاگرام را به عکسهای خود اعمال کنید تا نسخههای متفاوتی از یک عکس ایجاد کنید. (عکس از تری سالیوان)
لنزها
بیشتر لنزهای به کار رفته در این دوربینها بسیار دقیق نیستند، اگرچه استثناهایی هم وجود دارد. یکی از آنها لنزLomo'Instant Automat Glass لوموگرافی است که شامل یک لنز شیشهای واقعی است. اگرچه بسیاری از لنزها خیلی متحرک نیستند. برای مثال، شما لنزهای زوم بر روی این دوربینها پیدا نخواهید کرد و همچنین این لنزها عموما زاویه دید گستردهای ندارند.
باتریها
برخلاف اکثر از دوربینهای دیجیتال، بسیاری از دوربینهای فوری دارای باتریهای AA (قلمی) هستند. در این مورد نیز استثناهایی وجود دارند؛ از جمله Lomo'Instant Automat Glass که از باتریهای نوع CR2 بهره میبرد و برخی دیگر که از باتریهای قابل شارژ مخصوصی استفاده میکنند.
کنترلها و خصوصیات
دوربینهای فوری نسبت به دوربینهای دیجیتال قابلیتهای کنترلی کمتری برای اجرا دارند، اما گزینههایی ارائه میدهند که بتوانید عکسهای خود را دستکاری کنید. برخی از این دوربینهای فوری شما را قادر میسازند که فلش را روشن یا خاموش کنید، تنظیمات نوری (exposure) را برای روشنتر کردن یا تیرهتر کردن تصاویر تنظیم کنید، دوربین را بر روی تنظیمات نوردهی طولانی تنظیم کنید یا با نوردهی دوگانه عکسبرداری کنید.
سالیوان میگوید: «براساس تجارب من، شما نیاز دارید که این تنظیمات را آزمایش و تجربه کنید تا به نتایج مناسبی دست پیدا کنید. متاسفانه، این ممکن است هزینهبر باشد. اگر مصمم به عکاسی با این دوربینها هستید، خرید مقدار زیادی فیلم را مدنظر داشته باشد».
نکاتی برای یادگیری یک رسانهی ناکامل مانند دوربینهای فوری
دو مورد وجود دارد که باید برای عکاسی با دوربینهای فوری سریعا از آن آگاه شوید. این یک تجربهی کاملا متفاوت از عکاسی دیجیتال است. مورد اول این است که شما تصویری که گرفتهاید را بهصورت آنی بر روی LCD مشاهده نخواهید کرد. شما این مسئله را درک خواهید کرد که اگر با همان روشی که با دوربینهای دیجیتال عکاسی میکنید به عکسبرداری میپردازید، فورا فیلم و هزینهای که برای آن صرف کردهاید را دور خواهید ریخت!
مقالههای مرتبط:
علاوهبراین، بهدلیل اینکه دوربینهای فوری بهعنوان «دوربینهای حرفهای» ایجاد نشدهاند، تنها بهکمک شرایط تکنیکی بسیاری که وجود دارند میتوانید در استفاده از آنها استاد شوید. اما برخی از عکاسان این خصوصیت را ارزشمند میدانند. اسکالتز در این خصوص میگوید: «بهدلیل اینکه دوربینهای فوری ناکامل هستند، تصاویر ثبت شده توسط آنها را به آثاری بدون محدودیت زمان تبدیل میکند؛ مانند این است که این تصاویر میتوانستند توسط پدر یا مادربزرگ من ثبت شده باشند. این نوعی از طراوت و جان بخشیدن به تصاویر است.»
برای اینکه با این مسئله مانوس شوید، لیست کوتاهی از نکاتی که برای عکاسی بهتر عکسهای فوری به شما کمک میکند در ادامه مشاهده خواهید کرد؛
دوربینهای فوری میتوانند عکسهایی تولید کنند که رنگهای زنده و الگوهای بهنسبت پیچیده را به تصویر میکشند؛ اما عموما آن اشباع رنگ سراسری یا ارائهی جزئیات پرحرارت و شادابی که در تولیدات دوربینهای غیرفوری مشاهده میشود، در این دوربینها وجود ندارد. (عکس از تری سالیوان)
با نقصها کنار بیایید و آنها را بپذیرید
در عکاسی دیجیتال، ما اغلب انتظار دقت و حرارت و شادابی داریم. اما بیشتر دوربینهای فوری عکسهای سبُک و لطبف تولید میکنند. این یکی از شمار محدودیتهای دوربینهای فوری است که آنها را غیردقیق میکند. اما اریکا اسکالتز در رابطه با دوربینهای فوری میگوید «من آنها را دوست دارم چون ناکامل هستند. آنها نوعی از ابزارهای ادراکی هستند. اگر بهدنبال عکسهای بسیار دقیق و دارای رزولوشن بالا هستید، این نوع از دوربینها احتمالا برای شما مناسب نیستند.»
او میگوید که اگر یک بار شما این نقصها را بپذیرید، در مییابید که این دوربینها در ثبت احساس و حالات واقعا خوب عمل میکنند. علاوهبراین، این نقصها میتواند منجر به تولید آثار هنری غیرمنتظره شوند. از طریق بریدن بخشی از شکل یا تمرکز بر روی پسزمینه در عوض پیشزمینه، شما میتوانید مراکز جالبتوجه جدیدی در عکستان ایجاد کنید. بیشتر موراد، این اشتباهات همان یکبار خواهند بود. اما بعد از مدتی، شما موارد بسیار فریبنده و جدیدی خلق خواهید کرد.
از انواع ابزارها بینیاز باشید و سعی کنید قبل از عکاسی بیندیشید
هیچگونه برش درون دوربین، فیلتر و یا تنظیماتی در دوربینهای فوری وجود ندارد. آنها همچنین فاقد لنزهای زوم، LCDهای نمایش تصویر و منظرهیابهای الکترونیک هستند. پس شما نیاز دارید که چگونیگی عکسبرداریتان را بدون این ویژگیها بسنجید. بهعنوان نمونه، برای زوک کردن بر روی سوژه، شما باید به سمت آن حرکن کنید و به آن نزدیک شوید!
همچنین پیش از عکسبرداری سرعتتان را کم کرده و بیندیشید. گاهی اوقات زاویهها و نقطهنظرهای مختلف را درنظر داشته باشید. ببینید که آیا باید روشنایی را بهبود ببخشید یا باید عکس را در تنظیمات یا از ابعادی بگیرید که درهمریختگی قطهی هنری را کاهش بدهد.
اگرچه تصاویر خفیف و ملایم هستند، بیشتر دوربینهای فوری میتوانند عکسهایی با تنالیتهی تیره ایجاد کنند که کیفیتی غنی و عمیق دارد. (عکس از تری سالیوان)
عکسهای مقیاسهای کوچک بیشتری خلق کنید
همهی دوربینهای فوری ارزانقیمت عکسهای چاپی در سایز کوچک تولید میکنند؛ شما نمیتوانید با این دوربینها عکسهای در اندازهی پوستر با بزرگتر از حدشان تولید کنید. اما این میتواند نکتهی خوبی باشد. اسکالتز میگوید: «من کوچک بودن و مجزا بودن آنها را دوست دارم. به راحتی میتوان آنها را در یک کیفپول یا کیفی کوچک حمل کرد». این مقیاس کوچک همچنین میتواند بینندگان را بهسمت عکسهای شما جذب کند و تجارب شخصی بیشتری با تصاویر شما در اختیار آنها قرار بدهد.
مقدمات را آماده کنید، سپس عکاسی با این دوربینها را آزمایش کنید
یک باتری اضافه همراه داشته باشید و اطمینان حاصل کنید که مقدار زیادی فیلم اضافه در طول سفر همراه دارید. هنگامی که آمادهی عکسبرداری هستید، میتوانید از راههای مختلفی عکاسی فوری را آزمایش کنید. یکی از این روشها تغییر نقطهدید است؛ خم شوید یا بر روی یک صندلی بایستید. هنگام عکاسی از کودک یا نوزاد، سعی کنید پایینتر بیایید تا در سطح انها قرار بگیرید. یک راه دیگر برای انجام این آزمایش، اگر دوربین شما این امکان را داشته باشد، تنظیم برخی تنظیمات نوردهی است. این نوع از تجارب میتواند پرهزینه باشد؛ اما گاهی اوقات این تنها راه برای فهمیدن این نکات است که چه تنظیمات متنوعی میتواند در عکاسی به شما کمک کند و حتی شما را قادر به عکسبرداری سازد.
جایگزینهایی برای فیلم فوری آنالوگ
اگر شما برای اینکه در تمام کار خود از دوربین آنالوگ استفاده کنید راحت نیستید، چند گزینه پیش روی شما قرار دارد؛ دوربین فرمت مربع اینستکس SQ10 فوجیفیلم شما را قادر میسازد که عکسهای دیجیتال بگیرید و آنها را در کارت حافظهی microSD ذخیره کنید. این دوربین تنظیمات و فیلترهای متفاوتی دارد؛ زمانیکه شما میخواهید پیش از چاپ تصویر نمای آن را تنظیم کنید، این ویژگیها مفید و کارامد هستند.
همچنین شما میتوانید با دوربینهای دیجیتال یا اسمارتفونها عکسبرداری کنید و سپس آنها را بر روی چاپگر وایفای قابلحمل Instax Share SP-2 فوجیفیلم و یا Impossible Instant Lab Universal چاپ فوری کنید. اما دفعات بعدی عکسهای چاپشدهای به شما ارائه میدهد که نسبت به عکس دوربین فوری، دارای نماییکلاسیک و رترو هستند و همچنین صداقت کمتری دارند که اصطلاحا LO-FI یا Low-Fidelity نامیده میشوند.
چرا این لحظات آنی اهمیت دارند؟
سالیوان میگوید:
من در حدود ۲۰ سال عکاسی دیجیتال کردهام و بارها، چیزی که در عکاسی دیجیتال میتوان به آن دست یافت، مرا تحت تاثیر قرار داد؛ بهطوریکه گاهی اوقات کنترل شور شوقی که داشتم سخت بود. بنابراین چرا در این دورهی شگفتیهای فنی، باید شخصی نگاهی فراتر از یک نظر اجمالی و گذرا به دوربینهای فوری داشته باشد؟
من غرق تماشای شور و شوق دخترم بودم که با تجربهی عکاسی دیجیتال در حال تماشای خروج عکس چاپی از دوربینهای فوری و توسعهی آهسته و مداوم آن بود. او چند مورد را برای من یادآوری کرد. اول اینکه شما برای خلق یک تصویر جذاب، باید تصمیماتی را در رابطه با جزئیات عکس بگیرید. این به معنی وجود یا عدم وجود جزئیات بیشتر در عکس شما است. اگر شما تنها یک فرصت برای گرفتن عکسی آراسته با دوربین فوریتان دارید، تجربهی عکاسی شما بسیار متفاوت از فرصتی خواهد بود که میتوانید در آن ۱۰۰ تصویر پشتسرهم را ثبت کنید.
احتمالا اکثر ما، هر روز با دوربینهای اسمارتفون خود عکسهای دیجیتال میگیریم. ما در این کار خوب عمل میکنیم، اما این عملکرد خوب ما مربوط به نوع خاصی از دوربینها است. اگر شما دوربین گوشی آیفون خود را با یک دوربین اینستکس جایگزین کنید، پویایی هنری را تغییر دادهاید. در ابتدا تغییر در این فرایند ممکن است تنظیمات توازن شما را از بین ببرد، اما این میتواند به روشهای شگفتانگیزی شما را متعجب کند.
ایاسپیان (ESPN) نام مخفف شبکهی تلویزیونی Entertainment and Sports ProgrammingNetwork است که بهعنوان برند این شبکه شناخته شده و جزو باارزشترین برندهای جهان است. مرکز فعالیت این شبکه در ایالات متحدهی آمریکا است و بهصورت یک پخشکنندهی پولی مسابقات ورزشی در سرتاسر جهان فعالیت میکند. این شبکه بهصورت شراکتی بین والت دیزنی و هرست کورپوریشن اداره میشود که دیزنی، ۸۰ درصد از سهام آن را در اختیار دارد.
تجهیزات اصلی استودیویی ای اس پی ان در بریستول کنتیکت واقع است. البته دفاتر متعددی از این شبکه در میامی، نیویورک سیتی، سیاتل، شارلوت و لوس آنجلس فعالیت میکنند. این برند، ۷ شبکهی زیرمجموعه در ایالات متحده دارد و برنامههای آن در بیش از ۲۰۰ کشور دنیا نیز پخش میشود. بهعلاوه، شبکههای محلی ESPN در کشورهایی همچون استرالیا، برزیل، آمریکای لاتین و بریتانیا نیز فعال هستند.
ESPN بهعنوان مقصد اول طرفدران مسابقات ورزشی در آمریکا شناخته میشود. خرید امتیاز پخش مسابقات، خرید برنامههای موفق ورزشی، افزایش مداوم مخاطبان و توسعهی هرچه بیشتر در بازار داخل آمریکا، از دلایل موفقیتاین برند بودهاند. همین موارد باعث شده تا در میان ۵۰ برند برتر سایت فوربز، شبکهی تلویزیونی ESPN تنها بازیگر باشد.
مرکز مدیریتی ESPN در کنتیکت
تاریخچه تاسیس
بیل راسموسن یک گزارشگر ورزشی بود که در بهار سال ۱۹۷۸، از تیم محل کارش یعنی تیم هاکی New England Whalers اخراج شد. پس از آن او بهدنبال روشهای مختلفی بود تا مسابقات بسکتبال دانشگاه کنتیکت را از طریق اپراتورهای تلویزیون کابلی در آمریکا پخش کند. در آن زمان، فناوریهای ماهوارهی یکی از جدیدترین اختراعات برای انتقال برنامههای به اپراتورهای کابلی بودند.
در آن زمان،شرکت RCA یک ماهوارهی بدون استفاده داشت که برای راسموسن مناسب بود. در واقع، این شرکت تنها از ۶ عدد از ۲۳ ترانسپوندر (فرستنده) خود استفاده میکرد و بهسختی بهدنبال مشتری جدید بود. این منافع مشترک باعث شد تا راسموسن با آرسیای وارد مذاکره شود. در این مذاکرات، پسر راسموسن یعنی اسکات راسموسنو مشاور بیمهای اد ایگان نیز حضور داشتند که در اسناد مختلف بهعنوان همبنیانگذاران ESPN شناخته میشوند.
پس از مدتی مذاکره، مشخص شد که هزینهی اجارهی ۲۴ ساعتهی فرستندههای آرسیای کمتر از اجارهی ۵ ساعتهی آنها است. در نتیجه، راسموسن برنامهی پخش ۲۴ ساعته را انتخاب کرد. در نهایت، دو طرف به توافق رسیدند و از از جولای سال ۱۹۷۸، برنامههای راسموسن روی ماهوارهی Satcom I شرکت آرسیای شروع به کار کرد. راسموسن نام Entertainment Sports Programming Network یا همان ESPN را از روز اول برای شبکهی خود انتخاب کرد.
بیل راسموسن در سالهای جوانی
سپتامبر سال ۱۹۷۹، برنامههای رسمی ایاسپیان پخش شدند. زمان پخش در روزهای هفته محدود بود و در آخر خفتهها، برنامهها بهصورت ۲۴ ساعته پخش میشدند. شرکت در همان ابتدای کار با ۶۲۵ خدماتدهندهی تلویزیونهای کابلی قرارداد امضا کرد و یک میلیون از ۲۰ میلیون مشترک تلویزیونهای کابلی آمریکا در آن زمان، مشترک ای اس پی ان شدند. اولین رویداد پخش شده از این شبکه نیز، یک مسابقهی سافتبال بود.
با شروع فعالیت این شبکهی ورزشی، اسپانسرهای مختلف بهسمت آن آمدند. اولین مشتری، Anheuser-Buschبود که با ثبت رکوردی جدید در تاریخ تلویزیون آمریکا، ۱.۴ میلیون دلار برای تبلیغات پرداخت کرد. پس از آن، قرارداد با سازمان NCAA آمریکا نیز بسته شد تا مسابقات دانشگاهی از این شبکه پخش شوند. البته طبیعی بود که در سالهای ابتدایی، برای پر کردن زمان پخش برنامهها، شرکت مجبور به پخش مجدد برخی مسابقات شود.
از سپتامبر سال ۱۹۸۰، برنامههای ESPN در تمامی روزهای هفته بهصورت ۲۴ ساعته پخش شدند و مسابقات هفتگی بوکس نیز به این شبکه راه پیدا کردند.
اولین کامیون پخش پرتابل ایاسپیان
ورود سرمایهگذارها و توسعهی اولیه
اولین سرمایهگذار جدی شبکی ESPN، شرکت Getty Oil متعلق به یکی از ثروتمندترین افراد تاریخ یعنی پل گتیبود. این شرکت سرمایهای ۱۰ میلیون دلاری را به شبکه تزریق کرد و تعدادی سهام کنترلی از شبکه را دریافت کرد. شرکت گتی در اولین اقدام خود چت سیمونس، مدیر NBC Sports را استخدام کرد تا فعالیتهای ایاسپیان را مدیریت کنند. پس از مدتی، McKinsey & Co بهعنوان مشاور مدیریتی شبکه قراردادی را با گتی امضا کرد.
مقالههای مرتبط:
مشاور اصلی شرکت مککنزی در شبکهی ای اس پی ان، راجر ورنر بود. او در همان ابتدا پیشبینی کرد که برای رشد شبکه و سودده کردن آن، به ۱۲۰ میلیون دلار سرمایه نیاز است. او که بهعنوان معاون اجرایی در امور مالی و برنامهریزی به استخدام شبکه در آمده بود، یک طرح کسبوکار جدید برای آنها ترسیم کرد. تا آن زمان، جریان درآمدی اصلی شبکه از تبلیغات بود.
ورنر پیشنهاد داد که هزینهای از اپراتورهای کابلی دریافت شود که تا پیش از این برنامههای شبکه را بهصورت رایگان دریافت میکردند. دریافت هزینه از شرکتها، از ۶ سنت در بهازای هر مشترک شروع شده در سال ۱۹۸۵ به ۱۰ سنت رسید. این برنامه در ابتدا خوشایند شرکتهای طرف قرارداد نبود اما پس از مدتی، دریافت هزینه بهازای هر مشترک، به روند عمومی تولیدکنندههای برنامهی تلویزیونهای کابلی تبدیل شد.
یکی از اولین برنامههای تلویزیونی ESPN
تا پایان سال ۱۹۸۳، این شبکه به بزرگترین شبکهی کابلی آمریکا تبدیل شده بود و ۲۸.۵ میلیون مشترک داشت. در ژانویّی سال ۱۹۸۴، شبکهی تلویزیونی مشهور ABC، برای خرید سهام ایاسپیان وارد مذاکره شده و ۱۵ درصد از سهام آنها را خریداری کرد. خرید سهام کنترلی نیز ۶ ماه بعد توسط این شبکه انجام شد. کنترل ایاسپیان توس ایبیسی، شبکهی پخش مسابقات ورزشی را صاحب پایههای مالی قابل اعتنا کرد. در واقع این خرید، پایههای رشد سریع شبکه را در سالهای بعد بنا کرد.
ایبیسی پس از در دست گرفتن کنترل این شبکه، ۸۰ درصد از سهام را به نام خود نگهداشت و ۲۰ درص درا به شرکت Nabisco واگذار کرد که بعدا به هرست کورپوریشن فروخته شد.
از دلایل اصلی رشد ESPN در آن سالها، یکی پخش مسابقات ورزشی دانشگاهها بود که بازهی سنتی متنوعی را بهعنوان مخاطب به این شبکه اضافه کرد. حرکت بعدی، پخش مسابقات قایقرانی کاپ آمریکا بود که بهخاطر آن، شرکتهای مختلف تمامی زمان تبلیغات این شبکه را در زمان ۷۰ ساعتهی این مسابقات خریداری کردند.
قراردادهای پهش بزرگ بعدی که توسط ای اس پی ان امضا شدند، شامل لیگهای بزرگی همچون مسابقات هاکی NHL در سال ۱۹۸۵، مسابقات قوتبال آمریکایی NFL در سال ۱۹۸۷ و مسابقات بیسبال MLB در سال ۱۹۸۹ بودند. در آن سالها ایاسپیان به بازیگر اصلی اطلاع رسانی ورزشی آمریکاییها تبدیل شده بود. پخش مسابقات کاپ آمریکا یکی از بهترین تصمیمات این شبکه بود و نیویورک تایمز در آن زمان گزارشی مفصل از نقش این برنامه در گردهمآوردن آمریکاییها برای تشویق تیم ملی کشورشان، منتشر کرد.
تصویری از اتاقهای کنترل قدیمی شبکهی ای اس پی ان
فعالیتهای بینالمللی و گسترش برند
ESPN در دههی ۱۹۸۰ فعالیتهای بینالمللی خود را نیز شروع کرد. آنها پخش خارجی برنامههای خود را از سال ۱۹۸۳ شروع کردند و در سال ۱۹۸۸، موسسهی ESPN International را برای پخش برنامه در کشورهای دیگر تاسیس کردند. در مارس سال ۱۹۸۹، ESPN Latin America تاسیس شد و پس از آن نیز در سال ۱۹۹۲، ESPN Asia فعالیت خود را شروع کرد.
فعالیت این شبکهی مشهور آمریکایی در اروپا از سال ۱۹۹۳ قوت گرفت. در آن سال آمریکاییها با مشارکت شرکتهای اروپایی TF1 و Canal Plus، شبهی Eurosport را بازطراحی و احیا کردند.
دههی ۱۹۹۰، زمان گسترش برند ایاسپیان بود. این شبکه تحت مدیریت استیو بورنشتاین برنامههای جدید توسعهای خود را آغاز کرد که از این میان میتوان به راهاندازی شبکههای جدید، گسترش فعالیتهای جهانی و امضای قرارداد حق پخش لیگهای بزرگ اشاره کرد. یکی از این برنامهها، راهاندازی شبکهی رادیویی بود که با همکاری شبکهی رادیویی ایبیسی انجام شد. این شبکه در ابتدای فعالیت، ۱۶ ساعت را از طریق ۲۰۰ ایستگاه رادیویی پخش میکرد.
دومین شبکهی کابلی ESPN یعنی ESPN2 در سال ۱۹۹۳ تاسیس شد و فعالیت پخش برنامههای خود را از اکتبر آن سال شروع کرد. این شبکه نیز با تمرکز بر برنامههای ورزشی و البته مخاطبان جوانتر فعالیت میکرد. فعالیتهای این شبکه به پخش مسابقات و برنامههای ورزشهایی همچون بسکتبال، فوتبال آمریکایی، والیبال، مسابقات موتورسواری، برنامههای بدنسازی و تاکشوهای ورزشی اختصاص داشت.
مراحل ساخت و بهرهبرداری از اولین فرستندهی ماهوارهای ESPN
با شروع فعالیتهای ایاسپیان ۲، این شبکه در ۹ میلیون خانه پخش میشد درحالیکه مخاطبان ESPN حدود ۷۲ میلیون خانه بودند. برنامههای توسعهای برای شبکهی دوم بهگونهای بود که مخاطبان آن را تا چند سال به ۳۰ میلیون خانه برساند.
توسعهی فعالیتهای شبکهی ورزشی نیازمند خرید و ادغام شرکتهای دیگر نیز بود. یکی از این خریدهای بزرگ در سال ۱۹۹۳ و با در اختیار گرفتن بخش ورزشی Ohlmeyer Communications Inc انجام شد. خرید بعدی در سال ۱۹۹۴ انجام شد. ای اس پی ان در این قرارداد ۸۰ درصد از سهام SportsTicker را در داو جونز خریداری کرد. این سرویس اطلاعرسانی ورزشی، بهعنوان منبعی برای شبکهی آنلاین تازه تاسیس ESPNET به شبکهی آمریکایی ملحق شد.
با گسترش فعالیتهای پخش، شبکهی آمریکایی به فکر راهاندازی مسابقات اختصاصی خود شد. این مسابقات با نام Extreme Games در سال ۱۹۹۴ معرفی شدند و اولین مسابقات رسمی در ژوئن تا جولای سال ۱۹۹۵ برگزار شد. شبکههای اصلی و دوم ایاسپیان مجموعا ۶۰ ساعت از این مسابقات را پخش کردند. ورزشهای این مسابقات شامل اسکیت، دوچرخهسواری کوهستان، اسکیتبورد، اسکی در آسمان و مسابقات لژسواری بود.
در سال بعد، این مسابقات به X Games تغییر نام داد و ۴۰۰ ورزشکار در آن شرکت کردند. مسابقاتی همچون بانجیجامپینگ و حرکتهای نمایشی با دوچرخه نیز در سالهای بعد به این رقابتها اضافه شدند. نکتهی قابل توجه این که پوشش این مسابقات در سالهاب بعد از طریق وبسایت EXPN نیز محقق شد. این مسابقات هنوز در شهرها مختلف جهان برگزار میشوند.
پوستر مسابقات X Games 2018
شبکهی ESPN در زمان اجرای مسابقات اختصاصی خود، یک بازی ویدیویی مخصو پلی استیشن نیز با همین نام منتشر کرد. این بازی، تمام مسابقات ورزشی رقابتهای اکستریم را داشت و پس از مدتی، نسخهای از آن برای سیستمعامل داس نیز عرضه شد. پس از مدتی قرارداد شبکه با شرکت سونی تمام شد و این بازی از آن بهبعد با نام1Xtreme عرضه شد.
اولین رقیب جدی ایاسپیان در صنعت نمایش، در سالهای پایانی قرن بیستم ظهور کرد. شبکهی Fox Sports در آن سالها در بسیاری از قراردادهاب بزرگ ESPN ورود میکرد و حتی برخی از آنها مانند مسابقات All-star را نیز از آنها ربود.
والت دیزنی وارد میشود
شرکت ایبیسی که پیش از این سهام کنترلی ایاسپیان را خریده بود، خود زیرمجموعهی شرکتی به نام Capital Cities بود که در سال ۱۹۹۵، بهطور کامل توسط شرکت والت دیزنی خریداری شد. این خرید، ۸۰ درصد از سهام ESPN را در اختیار دیزنی میگذاشت. شرکت هرست کورپوریشن نیز پیش از آن مالک ۲۰ درصد از سهام بود و مالکیت خود را حفظ کرد.
مقالههای مرتبط:
دیزنی در اولین اقدام مدیریتی خود تصمیم گرفت تا ای اس پی ان و بخش ورزشی ایبیسی را ادغام کند. مدیر این بخش چدید نیز استیو بورنشتاین شد. البته بورنشتاین پس از رسیدن به سمت مدیریت این دو بخش اعلام کرد که این دو شبکه باید همیشه ساختار و عملکردی مستقل داشته باشند.
خرید بزرگ بعدی در تاریخ ESPN، شبکهی ورزشی Classic Sports Network یا CSN بود که در سپتامبر سال ۱۹۹۷ محقق شد. این شبکهی مستقل، گزارشهای کلاسیک مسابقات گذشتهی ورزشی را پخش میکرد. جزئیات دقیق این خرید اعلام نشد اما خبرها رقمی بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون دلار را بهعنوان پرداختی دیزنی به این شبکه اعلام کردند.
بیل راسموس در یک برنامهی رادیویی
شبکهی CSN در زمان خریداری شدن ۱۱ میلیون مشترک داشت و پیشبینی ۴ میلیون مشترک جدید در آیندهی نزدیک برای آنها شده بود. تحلیلگرها معتقد بودند این خرید جدید، آرشیو برنامهای و محتوای ایاسپیان و ایبیسی را بسیار غنیتر از قبل خواهد کرد. بههرحال سیاسان چهارمین شبکهی ایاسپیان شد. در آن سالها، تعداد مشترکان شبکی اصلی به ۷۱ میلیون رسیده بود و شبکهی دوم و ESPNews بهترتیب ۵۲ و ۵ میلیون مشترک داشتند.
یکی از عوامل موفقیت ایاسپیان در طول سالها فعالیت، قراردادهای طولانیمدت حق پخش تلویزیونی بوده است. دو قرارداد مهم از این نوع، در سال ۱۹۹۸ و با لیگهای NFL و NHL امضا شد. قرارداد با لیگ NFL بهمدت ۸ سال و با مبلغ ۱۸ میلیارد دلار امضا شد که حث پخش در شبکههای ESPN و ABC و CSN را شامل میشد.
پس از موفقیتهای پیدرپی در پخش تلویزیونی، مدیران ایاسپیان به فکر ورود به بازار انتشارات و نشریات چاپی افتادند. آنها در سال ۱۹۹۸ مجلهی ESPN: The Magazine را تحت مدیریت جان اسکیپر مدیر DisneyPublishing راهاندازی کردند. البته پیش از آن نیز این شبکه حضوری مختصر در دنیای چاپ داشت و با نام Total Sports فعالیت میکرد. آن مجله بهصورت نامنظم و تحت مدیریت شرکت هرست منتشر میشد.
مجلهی چاپی ای اس پی ان در سال اول فعالیت به تیراژ ۴۰۰ هزار نسخه رسید و پس از Sports Illustrated در رتبهی دوم مجلات ورزشی از لحاظ صفحات مخصوص تبلیغات دست یافت. مخاطبان اصلی این مجله، مردان ۲۰ تا ۳۰ ساله بودند.
بیل راسموس در کنار اسطورهی فوتبال، پله
چالش لیگ بیسبال
فصل ۱۹۹۹ لیگ بیسبال آمریکا برای ESPN با چالشهای بزرگی همراه بود. ریشههای این چالش در سال ۱۹۹۸ و پس از جابجایی چند مسابقهی بیسبال در این شبکه ایجاد شدند. شبکهی تلویزیونی در یکی از برنامههای پخش خود تصمیم گرفته بود که مسابقات بیسبال را در شبکهی دوم و مسابقات فوتبال را در شبکهی اول خود پخش کند.
طبق قرارداد امضاشده با MLB، شبکهی ایاسپیان حق داشت در هر فصل تا ۱۰ مسابقه را بهخاطر علاقهمندی طرفدارانش جابجا کند. سوال اصلی این بود که آیا لیگ ورزشی حق داشت پیشنهاد شبکه برای این جابجاییها را رد کند؟ بههرحال با شروع فصل ۱۹۹۹، لیک بیسبال اعلام کرد که در پایان فصل، قرارداد ۶ سالهی خود را با ایاسپیان لغو خواهد کرد. در مقابل، ESPN نیز شکایتی به دادگاه ارائه کرد.
در نهایت این شکایتهای قانونی با توافق طرفین حل و فصل شدند و ایاسپیان حق پخش مسابقات را در یک دورهی ۶ سالهی دیگر تا سال ۲۰۰۵ کسب کرد. قیمت این قرارداد جدید، ۸۱۵ میلیون دلار اعلام شد. ای اس پی ان در این قرارداد تعهد کرد که تعداد مسابقات تحت پوشش را از ۹۰ به ۱۰۸ رسانده و پوشش استودیویی مسابقات بیسبال را نیز افزایش دهد. شبکههای رادیویی و اینترنتی ایاسپیان نیز بخشی از این حق پخش بودند و برنامههای متنوعی برای لیگ MLB پخش میکردند.
چند نمونه طرح جلد ESPN Magazine
شروع قرن ۲۱ و رقابت شدید
گزارش مالی سال ۲۰۰۰ شرکت والت دیزنی، درآمد ایاسپیان را ۲.۶ میلیارد دلار و سود عملیاتی آن را ۸۲۴ میلیون دلار اعلام کرد. این شبکه، ۲۰ میلیارد دلار برابر با ۲۵ درصد از ارزش بازار دیزنی، ارزش داشت اما تنها ۱۰ درصد از درآمد این غول رسانهای را تامین میکرد. در آن سالها این شبکه ۸۲ میلیون مشترک خانگی داشت و اپراتورهای شبکههای کابلی بهازای هر مشترگ، ۷۰ سنت به ای اس پی ان پرداخت میکردند. قیمت این شبکه حدود دو برابر شبکهی CNN و چهاربرابر شبکهی MTV بود. تا سال ۲۰۰۲، میانگین هزینهی هر مشترک برای این شبکه به ۱.۵ دلار رسید که بیش از دو برابر میانگین CNN بود.
با وجود تمام پیشرفتها، رقبایی جدی همچون فاکس، شبکههای محلی و وبسایتهای اینترنتی در برابر ESPN قد علم کرده بودند. در سالهای ابتدایی قرن ۲۱، همین رقابتها رتبه و امتیاز این شبکه را کاهش داد. در این میان، قرادادهای سنگین حق پخش نیز سود عملیاتی شبکه را تهدید میکردند و بههمین دلیل، ایاسپیان برخی از قراردادهای بزرگ خود را با شروع قرن ۲۱ تمدید نکرد.
طرح دیگر شبکه برای افزایش درآمد و جذب مخاطب، تولید محتوای اختصاصی بود. این برنامه با فیلمهای اختصاصی در مورد مربیان ورزشی و برنامههای گفتگومحور بیشتر پیگیری شد. از جریانهای درآمدی دیگر در آن سالها میتوان به رستورانهای Zone متعلق به این شبکه و همچنین کانالهای تعاملی در DirecTV اشاره کرد. بهعلاوه، واحد خدمات وایرلس شبکه نیز در ازای پرداخت حق عضویت، امتیازها و نتایج مسابقات ورزشی را برای گوشیهای کاربران ارسال میکردند. شروع پخش HD این شبکه در مارس سال ۲۰۰۲ رخ داد و اولین برنامهی آن، به مسابقات بیسبال اختصاص یافت.
یک رستوران ESPN Zone در سال ۲۰۰۷
سالهای اخیر و وضعیت کنونی برند ESPN
یکی از دلایل اصلی شبکهی ایاسپیان در این سالها، عقد قرارداد با گزارشگران مشهور ورزشهای مختلف بوده است. پیتر گامونز، کریس مورتنسن، ال مورگانتی، دیوید آلدریج، مل کایپر جونیور، آندره کرمر، اد وردر و مارک شوارتز از گزارشگران مشهور این شبکه در ورزشهای مختلف هستند.
شبکهی ESPN در چند شهر بزرگ آمریکا مراکز تولیدی و مدیریتی دارد. یکی از بزرگترین نمونههای این مراکز در سال ۲۰۰۹ در لوسآنجلس تاسیس شد. این ساختمان پنج طبقه شامل دو استودیوی تلویزیونی و اتاقهای کنترل دیجیتال و همچنین رستوران Zone بود. البته رستوران در سال ۲۰۱۳ تعطیل شد. البته تعطیلی رستورانهای زون از سال ۲۰۰۹ توسط دیزنی شروع شده بود و در نهایت، آخرین شعبههای این رستورانها در سال ۲۰۱۸ تعطیل شدند.
یکی از اتفاقات مهم ایاسپیان در سالهای اخیر، اخراج ۱۰۰ کارمند این شرکت در سال ۲۰۱۷ است. تعدادی از برترین گزارشگران و تحلیلگران مسابقههای ورزشی نیز در میان این افراد بودند. این اخراج در پی مشکلات شرکت و کاهش مخاطبان آن در سالهای اخیر بوده است. آنها در مدت چند سال بیش از ۱۰ میلیون نفر از مشترکان خود را از دست دادهاند.
مرکز مدیریتی ESPN در غرب آمریکا
شبکهی ESPN در فرهنگ عامهی آمریکا جایگاه خاصی دارد. بسیاری از مردم و کمدینها در موقعیتهای مختلف به شوخی با این شبکه و برنامههای آن میپردازند. حتی اصطلاحات مختلف نیز از نام این شبکه اقتباس یافتهاند و ۲۲ کودک نیز بهنام ESPN در این کشور متولد شدهاند. تنوع مسابقات و تمرکز کامل این شبکه روی ورزش، باعث شده تا مردم، شوخیهایی در مورد دروغین بودن مسابقات آنها بسازند.
ESPN در طول تاریخ خود همواره با انتقادهای زیادی نیز روبرو بوده است. یکی از اصلیترین انتقادها به این شبکه و زیرمجموعههای عریض و طویلش، تمرکز بیشتر به ورزش مردان بوده است. بهعلاوه، طرفدران فوتبال و هاکی روی یخ نیز همیشه از تمرکز کم ESPN به مسابقات مورد علاقهی آنها شاکی هستند. از انتقادهای دیگر به این شبکه نیز میتوان به تعصب در گزارشات ورزشی یا پرداختن بیش از حد به برخی ورزشها اشاره کرد.
در حال حاضر علاوه بر شبکهی اصلی و ESPN2، شبکههای متعدد دیگر نیز بهعنوان زیرمجموعهای از این رسانهی ورزشی فعالیت میکنند. ESPN Classic که از دل CSN بیرون آمده است، به پخش آرشیوهای قدیمی ورزشی و برنامههای مستند میپردازند. شبکهی ESPNews با تمرکز روی خبرهای ورزشی و برای پوشش بهتر نتایج مسابقات فعالیت میکند.
شبکههای دیگر همچون ESPNU و Longhorn network نیز هرکدام با تمرکز بر جامعهای خاص یا بخشی ویژه از مسابقات ورزشی، زیرمجموعهی ای اس پی ان هستند. علاوه بر این شبکهها، سرویسهای دیگر همچون وبسایت و اپلیکیشن پخش زندهی WatchESPN نیز بهعنوان زیرمجموعههای این برند شناخته میشوند. +ESPN نیز سرویس دیگر این شبکه است که از ابتدای سال ۲۰۱۸ بهعنوان سرویس استریم این شبکه شروع به کار کرده است.
ایاسپیان در سالهای اخیر با کاهش درآمد روبرو شده است اما هنوز بهعنوان یکی از باارزشترین برندهای جهان در رتبهی ۳۹ وبسایت فوربز قرار داد. این سرویس، ارزش برند ESPN را در آخرین آمار خود ۱۴.۶ میلیارد دلار اعلام کرده است. آخرین آمار، تعداد کارمندان این شبکه را حدود ۸ هزار نفر عنوان میکند. جیمز پیاترو در حال حاضر از طرف دیزنی بهعنوان مدیر رسانهی ESPN مشغول به فعالیت است.
مانستر تراک (Monster Truck) در اصل یک وانت پیکاپ یا شاسیبلند است که با سیستم تعلیق، تایرها و پیشرانهی بزرگتر ارتقاء یافته است. از مانستر تراکها در رقابتهای خاص و نمایشی استفاده میشود که یکی از پرطرفدارترین رشتههای موتوراسپرت در آمریکا است. باید اعتراف کرد که نمونهای مشابه مانستر تراک در دنیای موتوراسپرت وجود ندارد؛ تنها در این رشته است که رانندگان شجاع و تعلیمدیده، خودرویی ۶ تنی با تایرهای بزرگ را در میان هوا و زمین هدایت میکنند. در این مطلب، نحوهی تولید و مونتاژ این خودروهای غول پیکر را بررسی میکنیم.
ساختن شاسی با چند لوله آهنی
اولین قدم برای سرهم کردن یک مانستر تراک پرقدرت، جمعآوری مجموعهای از لولههای مقاوم با اندازههای مختلف است. درواقع از این لولههای کوچک و بزرگ برای شکل دادن شاسی این خودرو استفاده میشود و معمولاً ایجاد هر شاسی، ۹۰ ساعت زمان نیاز دارد؛ از این ۹۰ ساعت، حدود ۲۰ ساعت فقط برای جوشکاری لولهها صرف میشود. با کنار هم قرار دادن لولهها، سرانجام شاسی ۸۰۰ تا ۹۰۰ کیلوگرمی ساخته میشود که باید در برابر بیش از یک میلیون و ۱۰۰ هزار نیوتن نیرو و بهطور متوسط تا ۵۰ سال، دوام بیاورد.
پیشرانههای ۱۵۰۰ اسب بخاری
پس از شاسی، از لکسان در بخش جلو و عقب مانستر تراک استفاده میشود تا دید مناسبی در اختیار راننده قرار بگیرد، چرا که در نهایت بدنهی خودرو با انواع طرحهای مسابقهای از شعلهی آتش یا جمجمه تزئین میشود. با سرهم شدن شاسی و بخشی از بدنه، نوبت به قلب تپندهی این هیولای بزرگ میرسد؛ همانطور که انتظار میرود آمریکاییها در این خودرو از V8 استفاده میکنند. بهطور دقیقتر، بیشتر مانستر تراکها از پیشرانهی ۸ سیلندر V شکل ۸.۸ لیتری سوپرشارژ با قدرت ۱۳۰۰ تا ۱۵۰۰ اسب بخار استفاده میکنند اما نمونههای دیگر با پیشرانهی V8 دیزل و دو توربوشارژر هم وجود دارند. برای تأمین ایمنی راننده و تماشاچیان، میل کاردان تمام مانستر تراکها در یک محفظه قرار میگیرد؛ راننده نیز به کمک صندلی مسابقهای، محافظهای سر و گردن و کمربند ایمنی ۶ اتصالی کاملاً ثابت نگه داشته میشود تا در هنگام حرکات نمایشی، آسیب جدی نبیند.
بیش از ۲۱۰ کیلوگرم فنربندی
مانستر تراکها از اکسلهای بزرگی مانند F106 برند Rockwell استفاده میکنند؛ با وجود قفل دیفرانسیل وفرمانپذیری الکترونیکی محور عقب، امکان انواع حرکات نمایشی مانند بلند شدن دو چرخ جلو از زمین یا دونات، مهیا میشود. گیربکس ۲ سرعتهی اتوماتیک و ترمزهای دیسکی در محور جلو مسئولیت حرکت و توقف این خودروها را، برعهده دارند. بخش مهمی از هر مانستر تراک، کمکفنرهای بزرگ (بیش از ۶۱ سانتیمتر در جلو ۷۱ سانتیمتر در عقب) آن است؛ معمولاً این بخش کاملاً بهصورت سفارشی تولید میشود و هر مانستر تراک به ۸ عدد کمکفنر نیاز دارد. جالب است بدانید که وزن کامل این ۸ کمکفنر، حدود ۲۱۸ کیلوگرم خواهد بود.
چهار تایر؛ ۳ تن وزن
پس از تکمیل قوای فنی و پیش از نصب تایرها، بدنهی کوچک و فایبرگلاس تهیه میشود. بخش مهمی از ظاهر تهاجمی مانستر تراک را طرح روی بدنه تشکیل میدهد، بنابراین هر بدنه بهصورت سفارشی رنگآمیزی و تزئین میشود که حدود ۱۲ هزار دلار، هزینه دارد. پایانبخش سرهم کردن مانستر تراک، تایرهای بزرگ آن است؛ چهار تایر ۶۶ اینچی (۱۶۸ سانتیمتر قطر) با پهنای ۱۰۹ سانتیمتر، رینگهای ۲۵ و ۳۴ اینچ و وزن کلی نزدیک به ۳ تن، زیر شاسی این خودرو قرار میگیرند.
مسابقات مانستر تراک، یکی از پرخرجترین رشتههای موتوراسپرت است؛ در هر مسابقه باید یک تریلر بزرگ برای دو دستگاه مانستر تراک، ۸ تایر، پیشرانهی یدک، ۲ گیربکس و مجموعهی کاملی از ابزار با قیمتی حدود ۱۲۰ هزار دلار، دراختیار گرفته شود. رقابت این خودروها در قالب برنامهی Monster Jam در آمریکا، کانادا و بخشهایی از اروپا برگزار میشود.
هواپیماها برای محیطزیست خطرناکاند و میتوانند هم با تصادفات و هم با طراحی خاص خودشان کشنده و مرگبار هم باشند. آنها چهرهی دنیای ما را با تغییر دادن همهی موارد (از جنگ و وسایل جنگی گرفته تا کمک به صنعت گردشگری و تجارت) دگرگون کردهاند. سفرهایی که قبلا هفتهها و یا حتی ماهها طول میکشیدند، اکنون تنها چند ساعت زمان میبرند.اما هواپیماها علاوهبر اینکه شاهکاری در زمینهی مهندسی محسوب میشوند، از نظر زیبایی هم فوقالعاده هستند. ما در این مقاله قصد داریم به ۱۰ نمونه از بهترین مدلهای هنرمندانهی هواپیما در تاریخ ۱۱۶ سالهی صنعت هواپیمایی بپرداریم.
لاکهید کونستلیشن Lockheed Constellation
شرکت کونستلیشن با نام مخفف کانی در سال ۱۹۳۹ توسط لاکهید کورپوریشن و تنها برای نیازهای یک شخص پایهگذاری شد: شخصیت برجسته کسبوکار، هاوارد هیوز. هدف شرکت بهگفتهی مهندس و محقق اصلی، کلی جانسون، ساختن هواپیمایی بود که بتواند افراد بیشتری را تا فاصلهی دورتری حمل کند و از نظر اقتصادی هم در مقایسه با قطار، کشتی و اتومبیل مقرون بهصرفه باشد. هواپیمای لاکهید کونستلیشن بین سالهای ۱۹۴۳ و ۱۹۵۸ ساخته شد؛ ولی استفادهی اصلی آن در دههی ۱۹۹۰ بود. این هواپیما اولین هواپیمایی بود که نشان ایر فورس وان (هواپیمای شماره یک نیروی هوایی آمریکا که حامل رئیسجمهور این کشور باشد) را از رئیسجمهور آیزنهاور دریافت کرد. تصویر بالا که مربوطبه نسخهی نظامی C 69 نیروی هوایی ارتش آمریکاست، دم سه قسمتی خاص شرکت کونستلیشن را نشان میدهد.
کنکورد
شاید Concorde بهدلیل مقرونبهصرفه نبودن از لحاظ اقتصادی از رده خارج شد؛ ولی نیمرخ صیقلی و زیبای آن هنوز جزو بهترینهای نوع خود در صنعت هواپیمایی است. کنکورد، نتیجهی کار مشترک بریتانیا و فرانسه بود. هر دو کشور درحال توسعه هواپیمای ما فوق صوت بودند. هواپیمای کنکورد با سرعتی دو برابر سرعت صوت پرواز میکند و میتواند مسیر نیویورک تا لندن را در ۳ ساعت طی کند. یک حادثه فاجعهبار در سال ۲۰۰۰ و اتفاقات ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ باعث شد تا این هواپیما از رده خارج شود؛ زیرا برطرف کردن مشکلات آن هم از نظر اقتصادی مقرونبهصرفه نبود. آخرین هواپیمای کنکورد اکنون در موزهی هوافضای بریستول قرار دارد.
گرومن F7F Tigercat
تصویر هواپیما مربوط به نیروی دریایی آمریکاست. هواپیمای گرومن F7F تایگرکت یک هواپیمای جنگندهی سنگین در بین سالهای ۱۹۴۴ و ۱۹۵۴ بود. علیرغم وظیفهی سنگین جنگنده بودن، شرکت گرومن هواپیمای زیبایی را طراحی کرده بود که علاوهبر توانمندی بالا، زیبا هم بود. این هواپیما تنها در جنگ کره دیده شد و بعد از خدمات جنگی، تنها تعداد کمی از آنها برای آتشسوزیهای جنگلی در بین سالهای دههی ۱۹۶۰ و دههی ۱۹۸۰ مورد استفاده قرار گرفتند.
Macchi M.C.72
M.C.72 اگرچه یک هواپیمای دریایی و آبنشین است؛ ولی طراحی آن برای سرعت است. این هواپیمای ایتالیایی تنها در بین سالهای ۱۹۳۱ و ۱۹۳۴ به پرواز درآمد و هدف اصلی آن، تنها تبدیل شدن به سریعترین هواپیمای زمان خود بود. سرعت هواپیما در سه دور به حدود ۷۰۹.۲ کیلومتر بر ساعت میرسید و رکورد آن تا ۵ سال دستنخورده باقی ماند. این هواپیما همچنین سریعترین هواپیمای تکموتوره ملخی آبنشین در دنیاست.
P-51 ماستنگ
مقالههای مرتبط:
P-51 ماستنگ نورث امریکن یکی از جنگندههای بریتانیا در جنگ جهانی دوم بود و الگوی کورتیس تاماهاوک آمریکایی برای جایگزینی اسپیتفایتر و هاریکن قدیمی قرار گرفت (آمریکاییها با استفاده از P-51 ماستنگ بهعنوان الگو، هواپیمای کورتیس تاماهاوک را ساختند). شهرت ماستنگ بهدلیل اسکورت و پشتیبانی آن برای مسافتهای طولانی بود. همچنین این هواپیما در حمله به تأسیسات دشمن بسیار مناسب بود. هواپیمای P-51 ماستنگ بهعنوان بهترین هواپیمای آیرودینامیکی کمیتهی بررسی جنگ ترومن در سال ۱۹۴۴ شناخته شد. کلایو جیمز در گفتگو با بیبیسی در سال ۲۰۰۹ درمورد هواپیما گفت:
آن (هواپیما) زیبا بود؛ بهطور تصادفی زیبا بود و در جنگ هم یک برنده بود... وقتی این هواپیما اولین بار درسال ۱۹۴۴ در آسمان برلین دیده شد (قرار نبود که در آنجا باشد چون تا آن زمان هیچ هواپیمایی نتوانسته بود تا این فاصله پرواز کند)، هرمان گورینگ (فرمانده وقت نیروی هوایی آلمان نازی) آن را دید و فهمید که جنگ را خواهند باخت.
نورثروپ گرومن B-2 Spirit
این بمبافکن پنهانکار، عجیب و ترسناک است؛ حتی اگر در یک قلمرو غیرخصمانه و دور از جنگ حضور داشته باشد. شما با صدا یا حتی عدم وجود آن، گیج و مبهوت میشوید. سپس نوبت به بال ۵۲ متری آن میرسد. وقتی این هواپیما در بالای سر ما پرواز میکند، دیدن سطح مسطحش بسیار سخت است. Northrop Grumman B-2 Spirit ارزش هزینهی بالای خود را داشت. چنین هواپیمایی قاعدتا نیازی نیست زیبا باشد؛ ولی زیباست!
Supermarine Spitfire
سوپرمرین اسپیتفایر برای سرعت، قدرت مانور بالا و راحتی پرواز ساخته شده است و همچنین فوقالعاده سازگار است. بین سالهای ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۸، ۲۴ فروند از هواپیما ساخته شد و پس از آن تولیدش قطع شد. در این بازهی زمانی، هواپیما از یک ماشین ضعیف به یک برندهی نبردهای هوایی تبدیل شد و نقش پررنگی در جنگ بریتانیا و حمله به نرماندی در روز دی ایفا کرد. این هواپیما بهدلیل بالهای بیضوی خود به یکی از آثار نمادین جنگ جهانی دوم تبدیل شد و همیشه هواپیمای محبوب خلبانها بود.
ویکرز VC10
شکل هندسی ویکر VC10 بسیار خاص است؛ این موضوع شاید بهدلیل بالهای بزرگ آن باشد که برای بلند شدن از زمین در فواصل کم و همچنین ارتفاع بالا طراحی شدهاند. هواپیما علیرغم شهرتی که در بین مسافران و خدمه دارد؛ ولی باند فرود خاص آن، مزیت رقابتی آن را بهعنوان یک هواپیمای مسافربری خنثی میکند. همچنین طراحی چنین هواپیمایی برای فناوری موتورهای جدیدتر مناسب نیست. با اینکه تولید این هواپیما در سال ۱۹۷۰ متوقف شد؛ ولی نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا تا سال ۲۰۱۳ از آن استفاده کرد.
Avro Avian
Avro Avian که در سال ۱۹۲۶ اولین پرواز خودش را انجام داد، شاید بیشتر بهخاطر محبوب بودن نزد آملیا ارهارت مشهور شده باشد. آملیا با یک 594 Avian III در سال ۱۹۲۸ از بالای اقیانوس اطلس پروازی تاریخی انجام داد. آورو اویان بار دیگر در آن سال با رساندن دارو به چمنزارهای کانادا بهدلیل شیوع دیفتری تاریخساز شد. پرواز هواپیما در آن زمان را مسابقهای علیه مرگ نامیدند. تصویر، برت هینکلر و نمونهی اولیه اویان او در سال ۱۹۲۸ را نشان میدهد.
Blériot XI
بلریو ۱۱ توسط لوئیس بلریو در سال ۱۹۰۹ ساخته شد و به پرواز درآمد. این هواپیما شاید بهدلیل پروازش بر فراز کانال مانش به شهرت رسید؛ چرا که تا پیش از آن زمان هیچ هواپیمایی چنین کاری را انجام نداده بود. بلریو هواپیمایش را در تمامی نقاط دنیا بهفروش رساند و تولیدش را تا شروع جنگ جهانی اول ادامه داد. نسخههای اصلاحشدهی هواپیما حتی هماکنون هم به پرواز درمیآیند. مایکل کارلسون (تصویر) در سال ۱۹۹۹ بار دیگر و بعد از ۹۰ سال از کانال مانش عبور کرد و آن صحنه را بازسازی کرد.
در بخش پیشین به بررسی کسبوکار تبلیغاتی گوگل پرداختیم و این مسئله را مورد تاکید قرار دادیم که وابستگی بیش از حد این شرکت به درآمد حاصل از تبلیغات میتواند امری نگرانکننده باشد. با آگاهی از این مسئله، مدیران این شرکت درصدد هستند تا نفوذ خود را در حوزههای مختلف گسترش دهند. در این قسمت به بررسی نقش نرمافزار در راهبرد آیندهی گوگل میپردازیم. از شما دعوت میکنیم تا انتها با زومیت همراه باشید.
اندروید؛ ستارهی پرفروغ دنیای موبایل
برکسی پوشیده نیست که اندروید بیشترین کاربران را در حوزهی ابزارهای همراه به خود اختصاص داده است. علیرغم محبوبیت فراگیر اندروید، درآمد گوگل از این سیستمعامل بهمراتب کمتر از درآمد آنها از کسبوکار تبلیغات است. همچنین، با وجود تعداد بالای کاربران اندروید؛ درآمد گوگل از فروشگاه اپلیکیشنهای این شرکت، یا همان PlayStoreنیز بهمراتب کمتر از درآمد اپل از اپاستور است.
مقایسهی درآمد فروشگاههای اپلیکیشن گوگل و اپل
این در حالی است که بهگزارش IDC، هشتادوپنج درصد از بازار جهانی موبایل در اختیار اندروید است و سهم iOS اپل از این بازار تنها ۱۵ درصد است. در شرایطی که غولهایی همچون سامسونگ و هواوی سود قابلتوجهی از فروش گوشیهای اندرویدی به جیب میزنند، چرا Google تلاش نمیکند تا از پلتفرم موبایل خود درآمد بیشتری کسب کند؟
پاسخ این سوال در واژهی «آینده» نهفته است. بسیاری از شرکتها، خدمات یا محصولاتی را بدون دریافت هزینه ارائه میکنند تا پس از جذب کاربران کافی بتوانند از راههای مختلف از محصول یا خدمت ارائهشده، درآمد کسب کنند. اندروید نیز در همین گروه قرار میگیرد؛ در حقیقت فراگیربودن اندروید بهمنزلهی برگ برندهی گوگل است؛ بهلطف اندروید، کلید دروازهی دنیای موبایل در دستان اهالی مانتنویو است و آنها هم بهخوبی از موقعیت خود استفاده کردهاند.
سکوی پرتاب
برای گوگل، اندروید نقش سکوی پرتابی را بازی میکند که میتواند از طریق آن، خدمات مختلف خود را در دسترس میلیونها کاربر قرار دهد. بهلطف اندروید، گوگل میتواند با خیال راحتتری سرویسهایی همچون G Pay (سرویس پرداخت گوگل) را در اختیار کاربران قرار دهد؛ بهعبارتی، اندروید تضمینکنندهی «آیندهی» خدمات ارائهشده توسط گوگل است.
چندی پیش اتحادیهی اروپا گوگل را بهدلیل اتخاذ سیاستهای انحصارگرایانه به پرداخت جریمهی پنج میلیارد دلاری محکوم کرد؛ اصلیترین دلیل این مسئله، سیاستهایی بود که به گوگل اجازه میداد تا از طریق اندروید، به سلطهی اپلیکیشنها و خدمات خود بر دنیای موبایل ادامه دهد. طی قراردادهایی که گوگل با تولیدکنندگان به امضا میرساند، این شرکتها قبول میکنند تا در ازای برخورداری از پشتیبانی فروشگاه اپلیکیشنهای گوگل، خدماتی مانند جستجوی گوگل و اپلیکیشنهایی همچون مرورگر کروم را به گزینههایی استاندارد در محصولات خود تبدیل کنند.
علاوهبر این، از سال ۲۰۰۷ تاکنون، اهالی مانتنویو با تاسیس اتحادیهی گوشیِ باز (Open Handset Alliance)، استفاده از نسخههای غیررسمی اندروید را برای برخی از اصلیترین بازیگران دنیای موبایل غیرممکن کردهاند. شرکتهایی همچون سامسونگ، الجی، سونی،تی-موبایل، اسپرینت و کوالکام از جمله اعضای کلیدی این اتحادیه هستند. یکی از اهداف اتحادیهی گوشی باز، یکپارچهسازی تجربهی استفاده از سیستمعامل اندروید است و در این راستا، اعضای اتحادیه موظف هستند تنها از نسخههای سازگار با اندرویدِ گوگل در محصولات خود استفاده کنند.
برخی از اعضای اتحادیهی گوشیِ باز
چنین مسئلهای بدین معنی است که نقش اندروید در دنیای موبایل، هیچگاه شبیه به نقش لینوکس در دنیای رایانههای شخصی و سرورها نخواهد بود؛ علیرغم متنباز بودن اندروید، اکثر کاربران همواره از همان اندرویدی استفاده خواهند کرد که خدمات و اپلیکیشنهای گوگل در هستهی آن قرار دارد. هرچند که شرکتها میتوانند پوستهی ظاهری اندروید را تغییر دهند؛ اما کنترل موارد اصلی در اختیار گوگل خواهدبود.
نسل اندروید
اگر به دور و اطراف خود نگاهی بیندازیم، اکثر کودکان از سنین پایین با گوشیهای هوشمندی که به والدینشان تعلق دارند بازی میکنند و بهلطف گستردگی این پلتفرم، اکثر والدین هم از گوشیهای اندرویدی استفاده میکنند. در این وضعیت، اولین تعامل کودکان با یک وسیلهی هوشمند از طریق پلتفرم اندروید صورت میگیرد.
به احتمال زیاد، همین کودک، در سالهای بعد صاحب یک ابزار اندرویدی (گوشی یا تبلت) خواهد شد؛ اما این پایان ماجرا نیست، چرا که همین ابزار اندرویدی باعث میشود تا شخص به سرویسها و اپلیکیشنهای گوگل هم وابسته شود. شخصی که کودکیاش با تجربهی بازیهای اندرویدی گره خورده است، نوجوانیاش هم با تجربهی سرویسهایی مانند یوتیوب، Play Music و جستجوی گوگل گره خواهد خورد. بیراه نیست اگر از این افراد با نام «نسل اندروید» یاد کنیم.
سیستمعامل کروم؛ برنامههای بزرگتر
وقتی صحبت از قدرت یا ثروت میشود، بسیاری میگویند که انسانها هرچقدر هم داشتهباشند؛ بازهم بیشتر میخواهند. این مسئله تنها به تک تک افراد محدود نیست؛ بلکه شرکتها نیز همواره در تلاش برای گسترش قلمروی فعالیتهای خود هستند. شاید گوگل را بهعنوان غول دنیای جستجو، تبلیغات و موبایل بشناسیم؛ اما این بدین معنی نیست که اهالی مانتنویو به فکر فتح قلههای مرتفعتر نیستند.
گام بلند بعدی گوگل، سیستمعامل کروم است که برای رایانههای شخصی طراحی شده و از سال ۲۰۱۱ در قالب لپتاپهای عمدتاً ارزانقیمتی موسوم به «کرومبوک» در اختیار کاربران قرار میگیرد. احتمالا بارها و بارها این مسئله را شنیدهاید که فرایند یادگیری سیستمهای عامل موبایل (همچون اندروید و آی اواس) بسیار سادهتر از فرایند یادگیری سیستمهای عاملی همچون ویندوز است؛ اما یکی از اهداف سیستمعامل کروم و کرومبوکها، ایجاد رایانههای رومیزی جدیدی است که استفاده از آنها بهسادگی استفاده از گوشیهای هوشمند است.
در ابتدای کار، هدف کرومبوکها ارائهی اپلیکیشنهای وب در قالب یک دستگاه ارزانقیمت با فرایند یادگیری ساده بود. اهالی مانتنویو بهخوبی میدانستند که دنیای فناوری، ظرفیت استقبال از لپتاپهایی ارزانقیمت با کاربری ساده را دارد. از طرف دیگر، با ارائهی سرویسهایی همچون Sheets و Docs، گوگل بهطور غیرمستقیم وارد رقابت بامایکروسافت شدهبود. از سال ۲۰۱۶، کرومبوکها به پرکاربردترین رایانهها در مدارس ایالات متحده تبدیل شدهاند و به نفوذ خود در دیگر نقاط جهان هم ادامه میدهند. این موفقیت گواهی بر منظقی بودنِ فلسفهی وجودی سیستمعامل کروم است.
مقایسهی سهم سیستمهای عامل در مدارس ایالاتمتحده
کامپیوتر چیست؟
چندی پیش اپل اقدام به انتشار یک آگهی ویدئویی برای آیپد پرو کرد؛ در این آگهی یک کودک در شرایط مختلف و برای کارهای مختلف از آیپد استفاده میکرد. در انتهای آگهی، هنگامی که شخصی از کودک پرسید «با کامپیوترت چکار میکنی؟»، کودک پاسخ داد «کامپیوتر چیست؟». این آگهی انتقادات زیادی را بهسوی خود جلب کرد؛ تا جایی که برخی از کاربران معتقد بودند اپل میخواهد با استفاده از قدرت تبلیغات، تعریف «کامپیوتر» را تغییر دهد.
آگهی آیپد پرو
زمانی که اولین آیپد به بازار عرضه شد، بسیاری پیشبینی میکردند که در نهایت تبلتها جای لپتاپها را خواهند گرفت؛ اما این اتفاق رخ نداد و برعکس اکنون شاهد افول تبلتها هستیم. در حالی که تبلتها نتوانستهاند به جایگزینی برای لپتاپها تبدیل شوند؛ شرکتهایی همچون مایکروسافت تلاش میکنند تا با تمرکز بر ابزارهای تبدیلشونده، تعریف جدیدی از رایانهی شخصی ارائهکنند.
مشکل اصلی این است که مایکروسافت، کار خود را با سیستمعاملی شروع کرده که اساسا برای رایانههای رومیزی و لپتاپها طراحی شده است؛ هنوز هم بسیاری از اپلیکیشنهای ویندوزی برای استفاده در حالت تبلت بهینه نشدهاند. بدتر از این، اغلب برنامههای موجود در فروشگاه اپلیکیشنهای مایکروسافت هم آنچنان چنگی به دل نمیزنند. برای مثال، برنامهی مدیریت فایل که یکی از ابزارهای اساسی در ویندوز است، هنوز هم برای استفاده در حالت تبلت چندان مناسب نیست؛ البته نسخهی جایگزین این برنامه با تمرکز بر ابزارهای لمسی در حال توسعه است، ولی در حال حاضر کارکرد بسیار محدودی دارد.
در عین حال، نبرد اصلی در محیطهای آموزشی رخ میدهد؛ در چنین محیطی، کودکان و نوجوانان میتوانند پاسخی برای این سوال پیدا کنند که «کامپیوتر چیست؟». درحالی که مایکروسافت تمرکز خود را بر خدمات آموزش محور بیشتر کرده و اپل تلاش میکند با آیپدهای ۳۰۰ دلاری جای پای محکمتری در مدارس پیدا کند، کرومبوکهای گوگل سهم ۵۹.۶ درصدی را در مدارس ایالات متحده در اختیار دارند.
بهگزارش موسسهی تحقیقات و مشاورهی تجاری Future Source:
در بازار کانادا و دیگر بازارهای پیشرفتهی شمال اروپا، اقیانوسیه و آسیا، شاهد گسترش استقبال از کرومبوکها هستیم. در سال ۲۰۱۷، مجموعا ۳۱.۳ از تمام دستگاههای قابلحملی که در مقاطع ابتدایی تا دبیرستانها [در جهان] عرضهشدهاند، از سیستمعامل کروم بهره میبردهاند.
گوگل میداند که اگر اولین تجربهی افراد از یک رایانه با سیستمعامل کروم رقم بخورد، همین افراد احتمالا در آینده هم به استفاده از همین سیستمعامل و ابزارهای مبتنی بر آن ادامه خواهند داد. بهعبارتی، مدیران گوگل قصد دارند تا «نسل اندروید» را به «نسل گوگل» تبدیل کنند.
کرومبوک تب ۱۰؛ تبلت مبتنی بر سیستمعامل کروم
از طرف دیگر، در حالی که شاهد مرگ تبلتهای اندرویدی هستیم، اهالی مانتنویو سیاست هوشمندانهای در پیش گرفتهاند و با ترکیب سیستمعامل کروم و اپلیکیشنهای اندرویدی، در حال تدارک برای ارائهی ابزارهایی هستند که مرزهای میان تبلت و رایانهی شخصی را از بین میبرند. اولین قدم در این راستا، ارائهی محصولاتی همچون تبلت Chromebook Tab 10 از سوی ایسر است.
اما جالبتر اینجا است که در نسخههای اخیر سیستمعامل کروم، مهندسان گوگل امکانات بهتری برای تعامل با ابزارهای ورودی و جابهجایی بین حالت تبلت (Tablet Mode) و حالت دسکتاپ (Desktop Mode) ایجاد کردهاند. برای مثال، وقتی ماوس و صفحهکلید را به یک تبلت با سیستمعامل کروم متصل میکنید؛ هرچند بیشتر اجزاء رابط کاربری وارد حالت دسکتاپ میشوند، اما همچنان میتوانید از برخی گزینههای مربوط به حالت تبلت (برای مثال، گزینهی چند وظیفهگی) استفاده کنید تا کار با نمایشگرهای کوچک برایتان سادهتر باشد. بهعبارت ساده، شاهد ایجاد حالتی ترکیبی هستیم که بین دو حالت تبلت و دسکتاپ قرار میگیرد.
حالت ترکیبی در سیستمعامل کروم
با ورود اپلیکیشنهای اندرویدی به سیستمعامل کروم و تطبیقپذیری بیشتر این سیستمعامل با ابزارهای مختلفی نظیر تبلتها، لپتاپها و دستگاههای تبدیلشونده، گوگل در همان مسیری قرار دارد که مایکروسافت با ویندوز ۱۰ به آن وارد شده است. تفاوت این است که گوگل مجموعهی گستردهتری از اپلیکیشنهای موبایل را در اختیار دارد و شرکای متعددی انواع و اقسام کرومبوکها را با قیمتهای مختلف بهتولید میرسانند. با این اوصاف و با توجه به نفوذ کرومبوکها در مدارس، میتوان آیندهی روشنی برای سیستمعامل کروم و دستگاههای تبدیلشوندهی مبتنی بر این سیستمعامل متصور بود.
رقابتی بیپایان
با توجه به آنچه در سطور پیش گفتهشد؛ گوگل تاکنون به موفقیت بزرگی در دنیای نرمافزارهای موبایل دست پیدا کرده و در حال تکرار همین موفقیت در دنیای کامپیوترهای شخصی نیز هست. البته این بدین معنی نیست که شرکتهایی مانند مایکروسافت یا اپل شکست را پذیرفتهاند. در حقیقت، ساکنان ردموند هم سرسختانه تلاش میکنند تا نفوذ خدمات آموزشی خود را در مدارس ایالاتمتحده افزایش دهند.
مقالهی مرتبط:
اهالی کوپرتینو نیز بیکار ننشستهاند و همانطور که پیش از این گفتهشد، با آیپدهای ۳۰۰ دلاریشان مدارس و دانشآموزان را هدف قرار دادهاند. حدودا ۶ ماه پیش، اپل مراسمی را با محوریت آموزش برگزار کرده بود؛ در این مراسم نهتنها از آیپد، بلکه از دیگر پروژههای اپل از جمله آموزش کدنویسی به دانشآموزان صحبت شد. برگزاری چنین مراسمی نشانگر اهمیت نسل بعدی کاربران برای این شرکت است و نشان میدهد که اپل نمیخواهد در جذب نسل آینده بهسوی پلتفرم خود از گوگل عقب بماند.
هرچند در این مقاله از راهبرد غول دنیای جستجو در حوزهی نرمافزار صحبت کردیم؛ اما سخن راندن از نرمافزار بدون اشاره به محصولات سختافزاری این شرکت باعث میشود تا نتوانیم بهتصویر کاملی از برنامههای مدیران گوگل برای تسلط بر دنیای فناوری دست پیدا کنیم. در قسمت بعدی، به برخی از محصولات سختافزاری گوگل و پیوند آنها با راهبردهای اتخاذشده توسط این شرکت در حوزهی نرمافزار نگاهی خواهیم داشت.
Civil، پلتفرمی بر مبنای بلاکچین، بهطور اختصاصی برای اهداف روزنامهنگاری و حوزهی خبر توسعه یافته است. این پلتفرم بهتازگی میزبان یک وبسایت جدید به نام The Blackness شده است. تاسیس این سایت با همکاری سیویل و موسسهی رسانهای Color Farm انجام شد. موسسهی کالرفارم سال گذشته بهعنوان یک شرکت رسانهای و استودیوی استارتاپی شروع به کار کرد و هدف اصلی آن، افزایش تنوع نژادی و جنسیتی در فضای رسانهای است.
وبسایت بلکنس نیز در راستای موسسهی مادر خود، با هدف انتشار مقالات و داستانهای بلند از وضعیت زندگی و کاری جامعهی رنگینپوستان توسعه یافته است. این رسانه قصد دارد آنچه که بر سر این جوامع آمده را نیز به نحوی بهتر به گوش مردم برساند. اریکا الکساندر بازیگر، نویسنده و همبنیانگذار کالرفارم معتقد است این سرویس جدید مانند سرویسهایی همچون Vice است و تنها تفاوت، تمرکز آن روی رنگینپوستان خواهد بود. او ایدهی پشت این انتشارات را گفتن اتفاقات و داستانهایی میداند که بهراحتی در رسانههای دیگر گم میشوند.
بن آرنون همبنیانگذار دیگر کالر فارم، متخصص رسانه و کارآفرین است. او و الکساندر قصد دارند با برخی سازمانهای ژورنالیسیتی برای تولید محتوا در رسانهی بلکنس همکاری کنند. در میان این سازمانها، نامهای بزرگی همچون National Association for Black Journalists و بسیاری دانشگاهها و دانشکدههای مخصوص سیاهپوستان بهچشم میخورند. آرنون میگوید که آنها بهدنبال ساخت جامعهای توزیعشده از ژورنالیستها هستند.
این دو نفر با کار کردن بهکمک گروهها و استفاده از استعدادهای سازمانهای مختلف فعال در زمینهی جوامع اقلیت، امیدوار هستند که شرکتی رسانهای برای تعریف کردن و انتشار محتوایی جذاب در مورد این جوامع توسعه دهند.
چرا بلاکچین؟
در ابتدای کار، بنیانگذاران هیچ ایدهای در مورد پلتفرم مناسب برای Blackness نداشتند. یکی از ایدههای اولیه، انتشار پادکست بود. پس از مدتی این دو نفر به فکر همکاری با یک شرکت رسانههای تصویری افتادند. در نهایت، پروژههای دیگر کالر فارم، راهاندازی این سرویس جدید را به تعویق انداخت.
در ابتدای سال جاری، آرنون با مدیران Civil مذاکره کرد و قرار بر این شد که بلکنس روی پلتفرم جدید و بر پایهی بلاکچین این گروه، اجرا شود. ظاهر وبسایتهای حاضر در پلتفرم سیویل، مانند سایتهای دیگر است. تفاوت در آنجا است که در پشت صحنهی مدیریتی یا Back End آنها، فناوری شبیه به فناوری دفتر کل مشهور کار میکند. این فناوری، هر تغییری را ذخیره کرده و آرشیو محتوا را نیز از خطرات خارجی محافظت میکند.
قابلیتهای گفتهشده، این دو کارآفرین را به فناوری علاقهمند کرد. آرنون میگوید پیش از این علاقهی زیادی به Blockchain داشته و در همان ابتدا مجذوب پروژهی Civil شده است. او معتقد است پلتفرم بلاکچین برای فعالیتهای روزنامهنگاری، کاملا منطقی و کاربردی است. در واقع، مدل مدیریتی سیویل که بهصورت گروهی انجام میشود، بهترین مدل برای آن هدفی بود که کالرفارم دنبال میکرد.
عرضهی توکن این پلتفرم بر پایهی اتریوم از ۱۸ سپتامبر شروع شده و تا دوم اکتبر ادامه خواهد یافت. سکههای این عرضه، در مصارف مدیریت استفاده میشود و بهنوعی انگیزهی اقتصادی برای مشارکت بیشتر مردم هستند. در واقع، نگهداری یک توکن سیویل، مانند سهامداری در کل اکوسیستم روزنامهنگاری است. این توکنها به افراد حق رایدهی میدهد که در زمانهای همهپرسی برای تغییرات آتی پلتفرم مفید خواهد بود.
بهعلاوه، اگر فردی ادعا کند که یک رسانه بر خلاف قوانین و مرامنامهی سیویل عمل کرده است، صاحبان توکنها برای رایدهی فراخوانده میشوند. همچنین، کاربران میتوانند از توکنها برای راهاندازی رسانهی اختصاصی خود نیز استفاده کنند. در حال حاضر چند وبسایت خبری و رسانهای در این پلتفرم راهاندازی شدهاند. سرویسهای Popula، Sludge و Hmm Daily مثالهایی از این سرویسها هستند.
الکساندر و آرنون هردو سکههای این پلتفرم را خریداری خواهند کرد. مت کولیجهمبنیانگذار سیویل هم اعلام کرده که بهدنبال سازمانهای رسانهای بیشتر برای عضویت در این سرویس است.
کالرفارم در قدم ابتدایی تنها بخش اتاق خبر سرویس خود را معرفی میکند و قدم بعدی از نگاه الکساندر، راهاندازی سایت اصلی است که به کمک زیادی نیاز دارد. آرنون در مورد طرح خود در این خبرگزاری میگوید که محتوای خبری توسط افراد بارگذاری میشود و سپس به زنجیرهی اتاق خبر اصلی و در نهایت به وبسایت رسمی راه پیدا میکند. او در صحبتهای خود به لایههای کنترل کیفیت در این سرویس نیز اشاره میکند که احتمالا همان ویراستاران سنتی خواهند بود.
هر دو بنیانگذار امیدوارند که سیویل و فناوری جدید آن، به بلکنس کمک کند به هدف اصلی خود برسد. هدفی که در وهلهی اول، افزایش صدای جوامع اقلیت در دنیای رسانه است. در ادامه نیز این پلتفرم میتواند به پایگاهی برای ژورنالیسم عادلانه تبدیل شود.
.: Weblog Themes By Pichak :.