سفینه "ونرا-۷" روسی اولین سفینهای بود که اطلاعات ارسالی آن اثبات کرد سیاره زهره دارای سطحی جامد با گرد و غبار کم است. اطلاعات ارسالی "ونرا-۷" به طور قطعی تأیید کرد که انسانها نمیتوانند روی سطح زهره زنده کنند و احتمال وجود آب موجود در زهره بهکلی رد شد.
به گزارش ایسنا، سیاره "زهره" یا "ناهید" درخشانترین جسم آسمانی در شب، برای همه زمینیها در طول تاریخ بشر جذابیت خاصی داشته و یکی از نخستین اهداف اکتشافهای فضایی بشمار میرود. نخستین اقدام برای بررسی این همسایه که زیباییاش (البته از راه دور و چشم زمینیها) باعث شد در اروپا نام الهه زیبایی یعنی ونوس را بر آن بگذارند، با پرتاب «ونرا-۱» در ۱۲ ماه فوریه سال ۱۹۶۱ توسط روسها آغاز شد که البته تلاشی موفق نبود.
سفینههای ونرای بعدی روسها هم نتایج چندان درخشانی نداشت و میتوان گفت نخستین سفینهای که توانست به آرامی در زهره فرود آید «ونرا-۷» بود. این سفینه ۵۰۰ کیلوگرمی در هفدهم اوت ۱۹۷۰ بر فراز یک فروند موشک "مولنیا-ام" از پایگاه پرتابهای فضایی بایکونور راهی زهره شد.
در طراحی و ساخت "ونرا-۷ " از تجربیات و اطلاعات به دست آمده از کاوشگران قبلی بهره گرفتند بطور مثال، بخش فرودی بر اساس فشار در ۱۵۰ درجه جوی و درجه حرارت ۵۴۰ درجه سانتیگراد ساخته شد.
بر خلاف اعزامهای قبلی که جو زهره را هدف قرار داده بودند، هدف اصلی، فرود بر روی سطح سیاره بود. بنابراین، "سرعت باد" در سطح زهره نیز بر اساس محاسبات ۱.۵ متر بر ثانیه به داده های اولیه وارد شد. عایق حرارتی نیمکره پایین از فیبر شیشه و نیمکره بالا از پشم شیشهای بود که سلولهای شیشهای ویژهای آن را پر میکرد.
برای کاهش بار اضافی که بر روی تجهیزات تاثیر میگذارد، زمانی که دستگاه با سطح سیاره تماس میگیرد، یک دستگاه استهلاک سرعت نصب شد. فشار جوی بالا باعث شد یک چتر مرحله تکمرحلهای به وسعت ۲.۸ متر مربع جایگزین چتر نجات دو مرحلهای شود که مساحتش کمی بیشتر از گنبد چتر نجات ترمز در "ونوس -۴" بود. برای اطمینان از قدرت کافی، تاج چتر نجات از چهار لایه پارچهای آغشته با مواد نیترید شیشهای ساخته شد که از نفوذپذیری گنبد آن اطمینان حاصل شد و سامانه خودکار چتر نجات نیز تغییر یافت.
ترکیب تجهیزات علمی نیز با کاوشگران قبلی کاملا متفاوت بود. علاوه بر این، یک ارتفاعسنج رادیویی جدید برای اندازهگیری ارتفاع در محدوده ۲۵-۱ کیلومتر در ونرا-۷ نصب شد. با توجه به تغییر ترکیب تجهیزات علمی در بخش فرود و فرایند عملیات آن، لازم بود که ظرفیت باتری افزایش یابد. ۱۵ روز قبل از فرود بر روی زهره منبع ذخیره انرژی ساختهشده از کادمیوم نیکل سرب با دستور ارسالی از مرکز هدایت زمین، توسط باتریهای خورشیدی شارژ شد.
طی سفر به سوی زهره در روزهای ۲۷ و ۳۰ سپتامبر، با استفاده از ستاره شباهنگ، ونرا-۷ دوبار اصلاح مسیر شد. همچنین دو اصلاح مسیر نیز در ۲ اکتبر و ۱۷ نوامبر، با استفاده از خورشید صورت گرفت که دسترسی به زهره را بهتر فراهم میکرد. در طول چهار ماه پرواز، ۱۲۴ جلسه ارتباطات رادیویی با کاوشگر انجام شد و بالاخره ۱۲۰ روز پس از پرتاب، در ۱۵ دسامبر ۱۹۷۰، ونرا -۷ به مقصد رسید. الگوی کلی پرواز مشابه کاوشگران ونرا ۵، ۴ و ۶ بود.
در ورود به جو، کاوشگر به دو بخش مداری و فرودی تقسیم شد. با ترمز آیرودینامیکی سرعت از ۱۱.۵ کیلومتر بر ثانیه تا ۲۰۰ متر بر ثانیه کاهش یافت.
در مدار زهره، بخش فرودی سفینه که ۳۵۰ کیلوگرم وزن داشت، از سایر قسمتها جدا شد و راه سطح این سیاره را در پیش گرفت. چتر نجات در ارتفاع ۶۰ کیلومتری باز و بررسی جو ناهید آغاز شد. نتایج نشان داد ۹۷ درصد جو گاز دی اکسید کربن است. چنین به نظر میرسد که چتر نجات در طول فرود به هم پیچیده شده و نتوانسته کار خود را به خوبی انجام دهد که منجر به فرود با سرعتی در حدود ۱۶.۵ متر در ثانیه یعنی کمی سریعتر از برنامه شد.
ونرا در منطقه ۵ درجه شرقی و ۳۵۱ درجه جنوبی زهره بر سطح این سیاره نشست. ونرا-۷ فشار جو را در سطح زهره ۱۹۰ و حرارت را ۴۷۵ درجه سانتیگراد اعلام کرد. این کاوشگر که در ساعت ۰۵:۳۷ روز ۱۵ دسامبر بر سطح زهره به آرامی نشست، طی تنها ۲۳ دقیقه با زمین ارتباط داشت و تماسش در ساعت ۶:۰۰ خاتمه یافت.
از ارسال اطلاعات ونرا دانشمندان نتیجه گرفتند که این سیاره دارای سطح جامد و گرد و غبار کم است. اطلاعاتی که ونرا در مورد سطح ونوس ارائه داد، ارزنده بود؛ زیرا لایه ضخیم جو آن، اجازه نمیدهد با وسایل بصری در زمین بشر بتواند در مورد سطح آن به مطالعه بپردازد. اطلاعات ارسالی ونرا-۷ به طور قطعی تأیید کرد که انسانها نمیتوانند روی سطح زهره زندگی کنند و احتمال وجود آب موجود در زهره بهکلی رد شد.
به این ترتیب بود که بر تمامی تصورات شاعران و نویسندگان که "زهره" را مظهر عشق و زیبایی میدانستند، خط بطلان کشیده شد و معلوم شد زُهره به قول ما ایرانیان از دور دل میبرد و از نزدیک زَهره!
از همان سالهای اول سفر انسان به فضا، مسابقهای بین هر دو کشور صاحب قدرت فضایی آغاز شد که شروع آن مدار زمین بود؛ اما خط پایانی مسابقه در 384 هزار کیلومتری زمین، بر سطح کره ماه قرار داشت. برای رسیدن به خط پایان، آمریکا رسما طرح آپولو را به عنوان وسیله اعلام کرد، اما روسها هیچگاه بطور رسمی از فرستادن انسان به ماه و طرح خود برای رسیدن به این هدف حرفی به میان نیاوردند.
به گزارش ایسنا، اجزای برنامه آمریکا شامل موشک ساترن-5، ناو آپولو و ناوچه مهنشین میشد. روسها در دو خط موازی بهرهگیری از کاوشگران فضایی و طرح پیچیدهای با استفاده از موشک غولپیکر ان-1، ناو سایوز و ناوچه ال-ک، کار را پیش میبردند. البته برای کاوشگران بدون سرنشین لونا فعالیت علنی بود و برنامه سرنشیندار بطور غیرعلنی و سری.
برای رسیدن به این هدف، ناو سایوز باید توانایی خود در ردیابی، اتصال، جابجایی سرنشین، سفر به مدار ماه و بازگشت موفقیت آمیز را نشان میداد. برخی از این وظایف مستقیما توسط ناو سایوز و فضانوردان آن انجام میشد و برخی دیگر تحت پوشش ماهوارههای کاسموس و یا کاوشگران زوند.
در چهاردهم ژانویه 1969 سایوز 4 به سرنشینی ولادیمیر شاتالف به فضا پرتاب شد. روز بعد سایوز که سه تن کیهاننورد "بوریس ولینف"، "الکسی یلیسیف" و "یوگنی خرونف" سرنشین آن بودند، راهی مدار شد و بعد از چند مانور به سایوز 4 پیوست. سپس "خرونف" و "یلیسیف" با انجام یک راهپیمایی فضایی از سفینه خود خارج و وارد سایوز -4 شدند دو سفینه پس از جدایی هم به زمین بازگشتند. پرواز سایوزهای 4 و 5 ثابت کرد که شوروی توانایی الحاق واحدهای سرنشیندار در فضا را دارد. بر خلاف نظر خیلی از رسانهها در آن زمان، این عملیات برای سفر فضانوردان به ایستگاه مداری نبود و به طرح سرنشیندار ماه مربوط میشد.
در ساعت 21:42 روز 14 سپتامبر 1968 موشک 50 متری پروتن کا/دی سکوی شماره 81 پایگاه پرتابهای بایکونور را در حالی ترک کرد که سفینه زوند -5 را به سفری جنجالبرانگیز میبرد. این سفینه گرچه ظاهرا در چارچوب ناوهای بدون سرنشین بشمار میرفت، اما با خود دو لاکپشت، چند کرم، مگس، بذر گیاهان، باکتری و غیره را به فضا میبرد.
زوند -5 در 18 سپتامبر خود را به ماه رساند و پس از گردش در مدار آن به طرف زمین بازگشت. در 21 سپتامبر در اقیانوس هند فرود آمد و به وسیله خدمه کشتیهای بازیابی بورویچی و واسیلی گالوین از آب گرفته شد. این ناو بعدا توسط هواپیما از خاک هند به شوروی فرستاده شد.
هدف از این پرتاب گرفتن دو نتیجه بود: آزمایش عملی توانایی سایوز در سفر به مدار ماه و بازگشت سالم به زمین، بررسی اثرات بازگشت یک سفینه در مسیر بالستیک و با فشار زیاد بر دستگاههای بدن موجودات زنده.
مطالعه نمونههای زنده بعد از بازگشت به زمین نشان داد که همه آنها زنده و حالشان خوب است، فقط لاکپشتها حدود 10 درصد از وزن بدن خود را از دست داده بودند؛اما این سفر طولانی، در جنب و جوش و فعالیت آنها تاثیری نداشته است. دوربینهای زوند-5 توانست عکسهای با کیفیت بالا از زمین در فاصله 90 هزار کیلومتر را بگیرد.
نکته جالب آن که در زمان از آبگیری زوند-5، ناو آمریکایی مک موریس در آن منطقه در حال گشتزنی بود و توانست عکسهایی از فرود آمدن در اقیانوس سفینه را بگیرد. این تصاویر باعث نگرانی آمریکاییها شد و این تصور پیش آمد که روسها بهزودی فضانوردانی را به ماه خواهد فرستاد.
روسها به دلیل شکست در پرتاب موشک ان-1 هیچگاه نتوانستند فضانوردی را به ماه بفرستند و پرونده این عملیات سرانجام بعد از سفر فضانوردان آمریکایی به ماه بکلی بسته شد؛ اما نام زوند-5 به عنوان پیشتاز سفر به مدار ماه و سفینهای که موجودات زنده را در اطراف ماه گردش داد و سالم به زمین برگرداند، در تاریخ به ثبت رسید.
پس از مدتها انتظار و انشتار تیزرهای کوتاه، DS سرانجام از جدیدترین محصول کراساوور خود رونمایی کرد. این خودرو DS3 کراسبک نام دارد و پس از DS7 کراسبک دیگر محصول DS است که مشابهتی با محصولات سیتروئن ندارد و مدلی کاملا مستقل و مخصوص DS به شمار میآيد. کلاس خودروهای کراساوور کامپکت یا به اصطلاحا شاسیبلندهای جمع و جور در بازار اروپا محبوبیت زیادی دارد و به همین روال DS تصمیم گرفته تا محصول جدید خود را در این کلاس طراحی و به تولید برساند.
DS 3 کراسبک همانند DS7 کراسبک طراحی شکیل و لوکسی دارد و استفاده از تزئینات کرومی به صورت بازر در طراحی آن به چشم میخورد که این خودرو را بسیار لوکستر از سایر رقبایش نشان میدهد. طراحی چراغهای جلو در این خودرو نیز طراحی ساده و در عین حال خاصی دارد و طراحی آنها کاملا مختص به این مدل است و در هیچ برند دیگری یافته نمیشود. در بخش عقبی نیز تاکید زیادی بر خطوط افقی به چشم میخورد. DSهمچنین از طراحی ویژه و خاصی در دربهای عقبی DS3 کراسبک استفاده کرده است. طراحی این دربها به گونهای است که ممکن است فکر کنید با یک خودروی دو درب کوپه رو به رو هستید ضمن اینکه طراحی این دربها سبب شده تا نمای جانبی این خودرو در بخش عقبی به مدل DS3 سه در نیز شباهت داشته باشد.
مورد بعدی نیز این است که برخلاف انتظار شیشههای عقب قابلیت باز شدن را دارند و البته همانند خودروهای دیگر به طور صد در صد نمیتوانید آنها را پایین بکشید و یک بخش از شیشه بیرون میماند. یکی از قسمتهای جذاب طراحی DS 3 کراسبک، دستگیرههای در هستند که به صورت مخفی تعبیه شدهاند و به این ترتیب تاثیری روی آیرودینامیک خودرو نداشته باشند. طراحی این دستگیرهها را میتوان افتباسی از تسلا مدل S و تسلا مدل X دانست. در بخش عقبی DS 3 کراس بک نیز آنچه بیشتر جلب توجه میکند، دیفیوزر بزرگ این خودرو است که کمی به جگوار E-Pace شباهت دارد. زاویه شیشهی عقب نیز نسبت به سایر کراساوورهای موجود در بازار کمی بیشتر است و از این نظر نیز میتوان آن را شبیه مازراتی لوانته دانست. در کل باید طراحی DS3 کراس بک را یک طراحی شیک و موفق دانست و به سختی میتوان از آن ایراد گرفته.
DS3 کراسبک روی پلتفرم CMP توسعه یافته است. استفاده از این پلتفرم به متخصصین DS این امکان را داده است تا از قطعات مشترک بین مدلها استفاده کنند. در بخش ابعاد خارجی DS 3 کراسبک دارای طول ۴.۱۲ متر، عرض ۱.۷۹ متر و ارتفاع ۱.۵۴ متر است. با ورود به داخل کابین DS 3 کراس بک به خوبی میتوانید عناصر لوکس و خاص DS را مشاهده کنید. طراحی داخلی کاملا جدید است و به خصوص در کنسول مرکزی کمتر شباهتی به سایر محصولات DS دارد. نشانگرهای روبروی راننده به صورت کاملا دیجیتالی هستند و در بالای کنسول مرکزی نیز یک نمایشگر بزرگ ۱۰.۳ اینچی نصب شده است. لازم است بدانید این نمایشگر بزرگترین نمایشگری است که میتوانید در این کلاس خودرویی پیدا کنید. با توجه به طراحی شیبدار سقف، فضای صندوق بار چندان بزرگ نیست و به ۳۵۰ لیتر میرسد که البته برای انجام سفرهای کوچک کفایت میکند.
یکی از ایراداتی که میتوان به DS 3 کراسبک وارد دانست، نبود سیستم NIGHT VISION یا همان سیستم دید در شب است. البته به جای این سیستم، DS سیستم رانندگی نیمه خودکار سطح ۲ را روی این خودرو نصب کرده است. پلتفرم CMP همانطور که از نام آن پیدا است (نام این پلتفرم مخفف Common Modular Platform) تشابهات زیادی با پلتفرم e-CMP شرکت DS دارد و به این ترتیب این امکان وجود دارد تا در آینده نسخهی الکتریکی این خودرو به بازار عرضه شود. پلتفرم CMP در محصولات دیگر DS نیز مورد استفاده قرار گرفته است و نسل آیندهی پژو ۲۰۸ نیز قرار است روی این پلتفرم ساخته شود. در بخش فنی DS سه نوع پیشرانهی بنزینی را برای کراسبک در نظر گرفته است.
نخستین پیشرانه از سری PureTech بوده و یک پیشرانهی ۳ سیلندر با حجم ۱.۲ لیتر است. این پیشرانه با سه نوع قدرت خروجی مختلف عرضه خواهد شد که به ترتیب ۱۰۰، ۱۳۰ و ۱۵۵ اسب بخار قدرت دارند. خریداران اروپایی میتوانند نسبت به خرید نسخهی دیزلی این خودرو اقدام کنند. پیشرانهی دیزلی این خودرو از سری BLUE HDI و با حجم ۱.۵ لیتر است و در دو نسخهی ۱۰۰ و ۱۳۰ اسب بخاری به بازار عرضه خواهد شد. انتقال نیرو به هر چهار چرخ انجام میشود و برای این کار DS از یک جعبه دندهی شش سرعتهی دستی و یا جعبه دندهی هشت سرعتهی خودکار EAT 8 استفاده کرده است.
خبر خوب برای طرفداران خودروهای برقی این است که DS مدل برقی این خودرو را حتی زودتر از مدل هیبریدی به بازار عرضه میکند. نام این خودرو DS 3 Crossback E-Tenseاست و به یک پیشرانهی برقی با قدرت ۱۳۰ اسب بخار و گشتاور ۲۶۰ نیوتون متر مجهز شده است. همچنین این مدل از یک باتری لیتیوم یونی با ظرفیت ۵۰ کیلووات ساعت بهره میبرد. برای شارژ این باتری نیز از سیستم بازیابی انرژی ترمزها استفاده شده است و با استفاده از یک شارژر شارژ سریع ۱۰۰ کیلووات ساعتی میتوان ۸۰ درصد از ظرفیت باتریها را در عرض ۳۰ دقیقه شارژ نمود. پر شدن کامل این باتریها نیز با شارژر والباکس تک فاز ۷ ساعت و با شارژ سه فاز ۵ ساعت زمان میبرد و اگر بخواهید با سوکتهای عادی داخل خانه باتری را شارژ کنید به ۲۰ ساعت زمان نیاز خواهید داشت. طبق تستهای انجام شده توسط WLTP، DS 3 Crossback E-Tense میتواند با هر بار شارژ مسافت ۳۰۰ کیلومتر را طی کند. رونمایی عمومی از DS3 کراسبک در نمایشگاه خودروی پاریس انجام خواهد شد و این خودرو از بهار سال ۲۰۱۹ وارد بازار میشود.
متاسفانه DS این محصول را در بازار ایالات متحده عرضه نمیکند. مشتریانی هم که خواهان مدل برقی این خودرو هستند باید تا زمستان آینده صبر کنند. مدل هیبریدی کمی دیرتر به بازار خواهد آمد و احتمال دارد که به بازار آمدن آن تا سال ۲۰۲۲ طول بکشد. قیمت مدلهای مختلف این خودرو هنوز اعلام نشده و با نزدیک شدن به زمان عرضهی آن DS شرایط فروش و قیمت آن را اعلام خواهد کرد.
بیماری آلزایمر و زوال عقل یکسان نیستند، با اینکه اغلب به جای همدیگر استفاده میشوند. زوال عقل واژهای کلی است و برای هر نوع کاهش توانایی ذهنی شدید که سلامت بدن و زندگی روزمره را مختل کند، استفاده میشود. آلزایمر نوعی از زوال عقلی است که باعث از دست رفتن حافظه و ایجاد اختلال در سایر کارکردهای مهم ذهنی میشود. بیماری آلزایمر ۶۰ الی ۸۰ درصد کل موارد زوال عقل را شامل میشود. این بیماری یک بیماری پیشرونده است؛ یعنی علایم بیماری بهتدریج و با گذشت زمان تشدید میشوند. بیماری آلزایمر ششمین عامل اصلی مرگ در آمریکا است. مبتلایان به این بیماری، بهطور میانگین تا هشت سال پس از ظهور علائم آشکار بیماری زنده میمانند.
مغز انسان از حدود ۱۰۰ میلیارد نورون تشکیل شده است و آلزایمر باعث از بین رفتن میلیونها سلول عصبی میشود و در مراحل پیشرفته به کوچک شدن محسوس مغز منجر خواهد شد. اصلیترین مشکلی که بیماری آلزایمر ایجاد میکند، مختل کردن ارتباطات بین نورونهای مغزی است؛ نورونهایی که وظیفهی آنها پردازش و انتقال سیگنالها بین مناطق مختلف مغز است. این عاملی است که باعث مرگ سلولهای مغزی میشود و مربوط به ساخته شدن پروتئینهای آمیلوئید (amyloid) و تائو (tau) است. تعامل دقیق بین این پروتئینها تا حد زیادی ناشناخته است.
آنچه که میدانیم این است که آمیلوئیدها در دستههای چسبندهای به نام پلاکهای بتا-آمیلوئید تجمع مییابند و پروتئینهای تائو در داخل سلولهای درحال مرگ، بهصورت تودههای نوروفیبریلی انباشته میشوند. مسئلهی مهم دیگر این است که پلاکهای بتا-آمیلوئید در مغز افراد سالم هم یافت میشود. این موضوع نشان میدهد که حضور پروتئینهای آمیلوئید و تائو اطلاعات قطعی و دقیقی را در مورد بیماری به ما نمیدهند. مطالعهی جدیدی نشان میدهد که التهاب مزمن ممکن است در ایجاد این بیماری نقش ایفا کند.
التهاب بخشی از پاسخ سیستم ایمنی بدن در برابر بیماریها است و زمانی رخ میدهد که گلبولهای سفید مواد شیمیایی خاصی را برای محافظت از بدن در برابر جسم خارجی ترشح کنند. با این حال طولانی شدن التهاب و مزمن بودن آن میتواند به بدن آسیب بزند. در مغز، التهاب مزمن آسیبزننده به بافتها ممکن است در اثر افزایش «میکروگلیاها» رخ دهد. در مغز سالم این سلولها مواد زاید و سمی را احاطه و تخریب میکنند. در بیماران آلزایمری، میکروگلیاها نمیتوانند مواد زایدی مانند پلاکهای آمیلوئید-بتا و تودههای تائو را از سلول پاکسازی کنند و واکنش بدن به این شرایط افزایش تعداد میکروگلیاها است. افزایش این سلولها موجب بروز التهاب میشود. پس التهاب مزمن بهطور خاص به سلولهای مغزی آسیب میزند و درنهایت باعث مرگ آنها خواهد شد.
انواع دمانس یا زوالعقل
بیماری آلزایمر
پس از مرگ و کالبدشکافی، دکتر آلزایمر متوجه شد که مغز «آگوست دتر» بسیار کوچکتر از حالت عادی شده و چربی زیادی در میان سلولهای مغزیاش به وجود آمده است. این بیماری، در سال ۱۹۰۶ توسط دکتر آلویز آلزایمرکشف و به همین دلیل نام او بر آن گذاشته شد. او با بررسی مغز او، به بیماری آلزایمر پی برد. پیش از مرگ خانم دتر علائم بسیاری را که امروزه ما به عنوان علائم آلزایمر میشناسیم از جمله اشکالات عمده در تکلم و شناختن دیگران، از خود نشان میداد. امروزه، حداقل ۴.۵ میلیون نفر در ایالات متحدهی آمریکا به آلزایمر مبتلا هستند. در واقع این رقم از پنج درصد آمریکاییهایی که بین ۶۵ تا ۷۵ سال سن دارند، تشکیل شده است. میزان شیوع بیماری میان افراد ۸۵ سال به بالا در حدود ۵۰ درصد اعلام شده است.
آلزایمر نوعی بیماری مغزی است که بیشتر در سالمندان بروز پیدا میکند اما ممکن است در برخی افراد در سنین پایین و در حدود چهل سالگی نیز دیده شود. این بیماری شایعترین عامل زوال عقل و پیشرونده است، یعنی با گذر زمان وخیمتر میشود. بیماری آلزایمر باعث تغییر اعصاب مغز میشود؛ در نتیجهی این تغییر اعصاب ارتباطشان را با یکدیگر از دست میدهند. معمولا افرادی که دچار آلزایمر میشوند، پس از بروز اولین نشانههای بیماری حدود ۱۰ سال بیشتر زنده نمیمانند اما در برخی از آنها، امید به زنده ماندن تا ۲۰ سال هم میرسد.
- مقالهی مرتبط: بروز آلزایمر در بین زنان و مردان متفاوت است
سن مهمترین عامل مؤثر در بروز آلزایمر است؛ عوامل دیگری ازجمله وراثت، ابتلا به دیابت، فشار خون، صدمات مغزی و تغذیهی نامناسب در بروز آلزایمر موثرند. با پیشرفت بیماری، ضعف حافظهی کوتاهمدت شدت میگیرد بهطوریکه فعالیتهای روزمرهی فرد دچار اختلال میشود. آلزایمر خفیف باعث میشود فرد برای انجام فعالیتهای روزمره تا حدودی به کمک نیاز داشته باشد. با وخیمتر شدن بیماری ممکن است کمک برای انجام کارهای روزمره مانند تهیهی غذا، استحمام و شستوشو ضروری شود. مبتلایان به آلزایمر شدید برای تهیهی خوراک و استحمام کاملا به دیگران وابستهاند و ممکن است بدون کمک دیگران حتی قادر به استفاده از دستشویی نباشند.
دمانس لوب پیشانی-گیجگاهی (FTD)
اگر همسر شما مبتلا به FTD است، او در مناطقی از مغزش که مسئول کنترل کردن برنامهریزی، قضاوت، احساسات، صحبت کردن و حرکت کردن است، دچار تخریب سلولی شده است. مغز انسان، مانند کرهی جغرافیا، مناطق مختلفی مانند قارهها، ولی به هم پبوسته، به نام لوبهای مغزی دارد. در قسمتهای قدامی و طرفی، دو لوب اصلی وجود دارند که به آنها به ترتیب لوبهای پیشانی و آهیانهای میگویند. لوبهای پیشانی مرکز توجه، برنامهریزی، قضاوت و هر آن چیزی است که ما را بهعنوان انسان متمدن از پیشینیانمان جدا میکند. کار اصلی لوبهای آهیانهای، کمک به ذخیرهسازی حافظه و همچنین حفظ گنجینهی لغات ما است.
از بین رفتن سلولهای عصبی در دمانس دمانس لوب پیشانی–گیجگاهی، در این دو قسمت اصلی مغز شروع میشود و با پیشرفت بیماری، به سایر قسمتها گسترش مییابد. دمانس لوب پیشانی–گیجگاهی، معمولا در سنین ۵۰ و ۶۰ سالگی بروز میکند ولی بیمارانی در سنین ۲۱ سالگی و ۸۰ سالگی نیز مشاهده شدهاند. حدود ۶۰ درصد بیماران این نوع دمانس، در ۴۵ تا ۶۴ سالگی، که سنین فعالیت حرفهای، کسب درآمد، و پشتیبانی از همسر و فرزندان است، به آن دچار میشوند. در نتیجه، بار مالی بروز این نوع دمانس بر خانوادهها، از سایر موارد دمانس سنگینتر است. تغییرات رفتاری و تکلمی در این گروه بیماری میتواند به حدی شدید باشد که بار مراقبت سنگینتری از بیماری آلزایمر را بر مراقبینش تحمیل کند. شایعترین انواع دمانس پیشانی-گیجگاهی عبارتند از:
- فرونتال واریانت (Frontal variant)
این نوع از زوال عقل بر رفتار و شخصیت فرد اثر میگذارد.
- زبانپریشی پیشروندهی اولیه (Primary progressive aphasia)
زبانپریشی یا آنطور که بیشتر رایج است آفازی، به معنی مشکل در برقراری ارتباط است. این نوع آفازی خود به دو گروه تقسیم میشود: آفازی پیشروندهی کلامی که توانایی سخن گفتن را تضعیف میکند و آفازی معنایی که توانایی استفاده و فهم زبان را تحتتاثیر قرار میدهد. عامل بروز دمانس پیشانی-گیجگاهی مشخص نیست؛ پژوهشگران برخی از انواع آن را ناشی از جهشهای ژنتیکی میدانند. ساختار سلولهای مغز برخی از مبتلایان به این بیماری حاوی مقادیر غیرطبیعی پروتئین است.
دمانس عروقی
نوع شایع دمانس پس از آلزایمر، دمانس عروقی است که حدود ۱۰ درصد کل بیماران دمانس را شامل میشود و تعداد مبتلایان به آن در آمریکا بالغ بر ۱٫۴ میلیون نفر است. این نوع دمانس در اثر مسدود شدن یا پارگی عروق مغزی و نرسیدن اکسیژن و غذا به سلولهای عصبی مغز و از بین رفتن آنها به وجود میآید. در این نوع دمانس علایم بیماری ممکن است بهصورت پلکانی و هر علامت به صورت ناگهانی ظاهر شود. برای مثال بیمار ممکن است بعد از یک سکته مغزی نتواند به سطح قبلی عملکرد ذهنی خود باز گردد و در صورت سکته مغزی مجدد، عملکرد بیمار در زمینه تازهای افت کند. سکتههای مغزی همیشه با علایم پر سر و صدا مانند فلج ناگهانی بروز نمیکنند. سکتههای کوچک و متعدد ممکن است آنقدر بدون علامت باشند که برای بیمار و همراهانش علامت آشکاری ایجاد نکنند.
- مقالهی مرتبط: آلزایمر و زوال عقل؛ عواقب پشت میز نشستن به مدت طولانی
بیشتر بیماران مبتلا به دمانس عروقی، به بیماریها و عوارض دیگر از جمله دیابت، فشار خون، و میزان بالای کلسترول نیز دچارند و بسیاری از آنها، دخانیات مصرف میکنند. این نوع دمانس در سنین سالمندی بیشتر شایع است ولی موارد زیر ۶۰ سالگی نیز وجود دارد. بروز اختلال و عوارض در این بیماران متفاوت است. اختلال در قضاوت و توان تصمیمگیری در برنامهریزیهای معمول روزانه، ممکن است در کنار عوارض فیزیکی مانند اختلال در راه رفتن، فلج شدن یا بیحسی یک طرف صورت یا یک نیمه از بدن بیمار بروز کند. محل ایجاد صدمات عروقی، شدت به وجود آمدن آنها، و تعداد سکتهها، مستقیما بر میزان توان فکری و فیزیکی بیمار تأثیرگذار است. نشانههای دمانس عروقی ممکن است بهتدریج یا پس از سکته یا عمل جراحی سنگین مانند بایپس قلبی یا جراحی شکمی آشکار شود.
دمانس مختلط
حدود ۱۰ درصد مبتلایان به بیماری دمانس به بیش از یک نوع دمانس دچار میشوند که به آن دمانس مختلط میگویند. شایعترین دمانس مختلط، حضور همزمان آلزایمر و دمانس عروقی در فرد بیمار است.
دمانس با اجسام لویی (ِDLB)
لوییبادی رسوبات پروتئین هستند که بهصورت میکروسکوپی در مغز بعضی از افراد یافت می شوند. آنها به نام کاشف این اجسام نامگذاری شدهاند. اگر کسی را میشناسید که مبتلا به DLB است، این به دلیل رسوب اجسام مذکور در بخشی از مغز است که به آن کورتکس میگویند. بنابر آمار وبسایت سازمان لوییبادی آمریکا، این نوع بیماری حدود ۱۰ درصد کل بیماران دمانس را شامل میشود و تعداد مبتلایان به آن در آمریکا بالغ بر ۱٫۴ میلیون نفر می شود و از نظراین سازمان، دومین نوع دمانس شایع در آمریکا است. آمار مبتلایان به دمانس لوییبادی و دمانس عروقی مغز، بسیار به هم نزدیک است و به همین دلیل در مورد دومین یا سومین نوع شایع دمانس در آمریکا، اتفاق نظر وجود دارد.
این نوع دمانس در سنین سالمندی بیشتر شایع است ولی موارد زیر ۶۰ سالگی نیز وجود دارد. اکثر این بیماران با مشکلات حافظه و تفکر که در آلزایمر هم وجود دارد روبهرو هستند. بافت مغز در مبتلایان به این بیماری نوعی پروتئین غیرطبیعی تولید میکند که به آن نام «لوییبادی یا اجسام لویی» دادهاند. لوییبادی همچنین در مغز مبتلایان به پارکینسون و آلزایمر هم دیده میشود. البته این پروتئین در قسمتهای مختلفی از مغز مبتلایان به این بیماریها دیده میشود.
دمانس لویی بادی توانایی فکر کردن، استدلال و تحلیل اطلاعات را تحتتاثیر قرار میدهد. ممکن است توانایی حرکت، شخصیت و حافظهی فرد هم تحتتاثیر قرار بگیرد. بروز این بیماری با سن و سال ارتباط دارد و معمولا در دههی شصت یا هفتاد زندگی آشکار میشود و با گذشت زمان عوارض فیزیکی و تغییرات رفتاری در آنها بروز میکند. دمانس لوییبادی با چهار خصوصیت اصلی بالینی شناخته میشود. اولین خصوصیت اینکه تغییرات سطح هوشیاری و ذهنی بیمار در طول روز و یا هفته متغیر هستند. بهطوری که بیمار در برخی زمانها کاملا طبیعی و در برخی دیگر کاملا دچار اختلال ذهنی است. دومین خصوصیت این نوع دمانس، وجود توهمات بینایی به صورت دیدن اشخاص و حیوانات است.
بیمار ممکن است در عالم توهم، نزدیکان، اشیا و حیواناتی را که سالها قبل فوت کردهاند، بهوضوح ببیند و حتی با آنها صحبت کند. سومین خصوصیت دمانس لوییبادی وجود علایمی شبیه به بیماری پارکینسون در این بیماران است. به همین دلیل ممکن است برای آنها، به اشتباه تشخیص بیماری پارکینسون داده شود. چهارمین خصوصیت این بیماران، حساسیت زیاد آنها به برخی از داروها خصوصا داروهای ضدروانپریشی است. این بیماران با مصرف دوزهای خیلی کم این داروها ممکن است عوارضی را نشان دهند که معمولا در بقیه بیماران در دوزهای بالا دیده میشود.
دمانس پیشروندهی سریع
بیشتر موارد دمانس، سیری کند و چندین ساله دارند، ولی عوامل بیماریزایی وجود دارد که میتواند بیمار را با تابلوی دمانس، در عرض چند ماه کاملا ناتوان کند. فهرست این بیماریها بسیار گسترده است و شامل عوامل عفونی مانند جنون گاوی و HIV، عوامل متابولیک مانند کمکاری تیرویید و یا کمبود ویتامینها و ریزمغزیها میشود.
علتهای احتمالی بیماری آلزایمر
از چپ به راست به ترتیب: مغز سالم، آلزایمر با درجهی متوسط، آلزایمر شدید
پروتئینهای آمیلوئیدوز
در بیماری آلزایمر، ساختارهای پروتئینی کروی شکلی در خارج یاختههای عصبی برخی مناطق مغز و ساختارهای پروتئینی رشتهای در جسم سلولی نورونها، تشکیل میشود. این ساختارهای پروتئینی که به آنها اجسام آمیلوئیدیگفته میشود در اثر برخی تغییرات در پروتئین سلولهای عصبی و بههم خوردن تعادل و تغییر در میزان یا ساختار پروتئینهای پرسینیلین، آپولیپوپروتئین E، سینوکلئین و پپتید آمیلوئید-بتا ایجاد میشود. یکی از مهمترین پروتئینهایی که در ایجاد آلزایمر نقش دارد پروتئین پیشساز آمیلوئید (APP) نام دارد. این پروتئین در سلولهایدستگاه عصبی موجود است و در اتصال سلولها به همدیگر، تماس سلولها، اتصال به ماتریکس برونیاختهای واسکلت سلولی نقش دارد. پروتئین APP بهوسیلهی سه نوع آنزیم پروتئولیتیک پردازش میشود. آنزیمهای آلفا، بتاو گاما-سکرتاز، به ترتیب پروتئین APP را در اسیدهای آمینه ۶۷۸، ۶۷۱ و ۷۱۱ برش میدهند.
با اثر آنزیمهای گاما و بتا سکرتاز بر پروتئین APP، بهترتیب، پپتیدهایی به نام آمیلوئید-بتا ۴۰ (دارای ۴۰ اسید آمینه) و آمیلوئید-بتا ۴۲ (دارای ۴۲ اسیدآمینه) ایجاد میشوند. در حالت عادی مقدار این قطعات در سلولها کم است و بهسرعت تجزیه میشود اما اگر در پروتئوم سلولهای عصبی این تعادل بههم بخورد و مقدار این قطعات افزایش یابد، ساختارهای پروتئینی کروی و در نتیجه آلزایمر ایجاد میشود. در بیماران مبتلا به سندروم داون (تریزومی ۲۱) میزان بیان پروتئین APP افزایش مییابد و علائمی شبیه آلزایمر مشاهده میشود که ممکن است به علت افزایش مقدار پپتید آمیلوئید-بتا ۴۲ باشد؛ زیرا ژن پروتئین APP بر روی کروموزوم ۲۱ قرار دارد.
ژنهای E۴ چندگانه
در یک مطالعه مشخص شد که افرادی که یک نسخه از ژن E4 را دارند سه برابر بیش از کسانی که فاقد این ژن هستند دچار بیماری آلزایمر میشوند.
نوروپاتولوژی
مشاهده نورو آناتومیک مغز بیمار مبتلا به آلزایمر با چشم غیرمسلح، پهن شدن شکنجهای قشری و اتساع بطنهای مغز را نشان میدهد. یافتههای میکروسکوپیک کلاسیک نیز از بین رفتن نورونها، وجود پلاکهای پیری و از بین رفتن سیناپسها را نشان میدهد.
پیامرسانهای عصبی
پیامرسانهای عصبی که بیش از همه در بیماری آلزایمر شناخته شدهاند، استیلکولین و نوراپینفرین هستند که ظاهرا هر دوی آنها در بیماران آلزایمری، فعالیت کمتری دارند.
مسمومیت با آلومینیوم
سطح بالای آلومینیوم در مغز برخی از بیماران مبتلا به آلزایمر یافت شده است. اما این موضوع یک عامل بزرگ به حساب نمیآید.
دمانس عروقی
علت اولیهی دمانس عروقی، بیماری عروقی چندگانهی مغزی است که باعث بروز الگوی دمانس میشود. این بیماری در مردها بیشتر است و اکثرا عروق مغزی کوچک و متوسط را گرفتار میکند.
بیماری نیمن پیک
نیمن پیک بیماری نادر و ارثی است که توانایی متابولیزه کردن چربی (کلسترول و لیپیدها) را در داخل سلولها تحت تاثیر قرار میدهد. این سلولها دچار تغییر عملکرد شده و با گذشت زمان از بین میروند. بیماری نیمن پیک میتواند مغز، اعصاب، کبد، طحال، مغز استخوان و در موارد شدید ریهها را تحت تأثیر قرار دهد.. همچنین بیماری جسم لویی، بیماری هانتینگتون و بیماری پارکینسون میتواند منجر به دمانس شود.
پاتولوژی بیماری آلزایمر
در بیماری آلزایمر تغییرات پروتیئن تائو باعث تجزیهی میکروتوبولهای سلولهای مغزی میشود.
دو دهه پیش از اینکه بیماری آلزایمر بخواهد خود را نشان دهد، مغز فرد تغییرات را آهسته و آرام آغاز میکند. بزرگترین اتفاق در میان این تغییرات، ایجاد تودههایی به نام پلاکهای آمیلوئیدی در بخش بیرونی سلولهای مغزی و شکلگیری رشتههای پروتئینی درون سلولهای عصبی است که به آنها "NFT" میگویند. این تغییرات خصوصا در بخش یادگیری و حافظهی مغز رخ میدهند. موارد بسیاری است که در مورد رشتهها و پلاکها نمیدانیم اما دانشمندان تقریبا مطمئن هستند که این دو نقش مهمی در آلزایمر و ایجاد مشکل در فعالیتهای مغزی ایفا میکنند. چه تودههای تشکیلشده از آمیلوئید-بتا و چه این رشتههای پروتئینی، هر دو سبب اختلال در ارسال پیام از یک نورون به نورون دیگر و در نتیجه فعالیت صحیح و سالم مغز میشوند.
NFTها رشتههای گرهداری هستند که به احتمال فراوان در طولانی مدت سبب مرگ سلول میشوند. بهطور معمول، در مغز انسان مواد غذایی از کانالهای موازی و مستقیمی میگذرند. رشتهها مانع انتقال صحیح مواد غذایی میشوند و جلوی راه می ایستند، بنابراین سلولهای دیگری که نیازمند سوخت هستند از بین میروند. هر چه که آلزایمر پیشرفت کند، سلولهای مغزی بیشتر و بیشتر از بین میروند و سطح نوروترانسمیترها یا انتقالدهندههای عصبی نیز کاهش مییابد. انتقالدهندههای عصبی موادی هستند که اطلاعات را از هر نقطهی بدن به مغز میرسانند. همزمان، مغز شروع به التهاب میکند، اما پزشکان نمیدانند که این التهاب نقشی موثر در نابودی پلاکها و رشتهها دارد یا خیر. این احتمال دارد که التهاب مغز بهدلیل حملهی همهجانبهی سیستم ایمنی بدن به NFTها باشد.
یکی از نشانههای ثبتشدهی آلزایمر، پلاکهای چسبندهی پروتئین آمیلوئید-بتا است، که در اطراف سلولهای عصبی تشکیل میشوند. اغلب دانشمندان بر این باورند که آمیلوئیدها مسئول فروپاشی پردازش اطلاعات و مرگ سلولهاهستند. با این حال، بیش از یک دهه است که پژوهشگران به پروتئین دیگری به نام تاو، که در داخل سلولهای مغز یافت میشود، بهعنوان عامل اصلی اشاره میکنند. مطالعهی جدیدی با تصویربرداری از مغز ۱۰ نفر با آلزایمر خفیف نشان داده است، رسوب تاو، نه آمیلوئید، به علائمی مانند از دست دادن حافظه و زوالعقل بسیار مرتبط است. اگر چه این شواهد نمیتواند بحث آمیلوئید-تاو را حل و فصل کند، اما میتواند پژوهشگران را به پژوهشهای جدید و بیشتر جهت درمان با هدفگیری تاو و ابزارهای تشخیصی بهتر راهنمایی کند.
پروتئین تاو، در بدن در تنظیم رشد نورونها، انتقال سیگنال نورونی و فعالیت اعضای سیتواسکلتبهنام میکروتوبولها نقش دارد. اما تاو در مغز افراد مبتلا به آلزایمر دچار تاخوردگیهای اشتباهی شده است که منجر به ایجاد تجمعات غیرعادی در مغز به نام تنگلهای نوروفیبریلاری میشود. مدتها است که دانشمندان از یک تکنیک تصویربرداری به نام برشنگاری با گسیل پوزیترون (PET) جهت مشاهدهی رسوب آمیلوئید بتای نشاندارشده با برچسبهای شیمیایی رادیواکتیو، در مغز افراد مبتلا به آلزایمر استفاده میکنند. در کنار بررسیهای مرگ بافت مغزی، این مطالعات نشان دادهاند که افراد مبتلا به آلزایمر، به مراتب پلاک آمیلوئیدی بیشتری در مغز خود نسبت به افراد سالم دارند.
مسئله اینجا است که حدود ۳۰ درصد از مردم بدون هیچ نشانهای از زوال عقل مغز، در کالبد شکافی دارای مغز غنی از آمیلوئید هستند. بنابراین این سوال مطرح شده است که شاید پروتئین تاو با پیچخوردگی ساختاری اشتباه، عامل اصلی تخریب نورونها و بروز علائم بیماری بوده یا حداقل یک عامل مهم است. تا همین اواخر، تنها راه برای آزمایش این فرضیه، اندازهگیری تاو در بافت مغز پس از مرگ فرد، یا نمونههای مایع مغزی نخاعی (CSF) فرد در طول حیاتش بود. اما در چند سال گذشته، پژوهشگران تصویربرداری PET را طوری توسعه دادهاند که بدون هیچ خطری میتوان به مقدار تاو در مغز فرد زنده دسترسی داشت. در مطالعهای جدید، پژوهشگران یکی از این برچسبها و یکی از برچسبهای متصلشونده به آمیلوئید را استفاده کردهاند تا بتوانند رسوب هر دو پروتئین را در ۱۰ نفر با آلزایمر خفیف و ۳۶ بزرگسال سالم بررسی کنند.
- مقالهی مرتبط: کشف ژنهای مرتبط با آلزایمر و سندرم داون
رسوب تاو بیشتر در لوب گیجگاهی یافت شد، جایی که در مغز در ارتباط با حافظه بوده و مربوط به اختلالات بیشتری در گروههای آزمایش حافظه است. این گزارش در Science Translational Medicine منتشر شده است. همین رابطه در مورد آمیلوئید بتا صدق نمیکند. هرچند که اسکن PET از آمیلوئید-بتا میتواند منجر به تشخیص زود هنگام آلزایمر شود، اما زمانی که فرد در حال عبور از مراحل اولیه و بدون نشانهی بیماری به مرحلهی خفیف آلزایمر است، تاو پیشبینی کنندهی بهتری است. همچنین، مغز ممکن است قادر به جبران صدمههای حاصل از آمیلوئید-بتا باشد، اما زمانی که تاو شروع به پخش شدن میکند، بدن قدرت مقابله با آن را ندارد.
پژوهشگران دریافتهاند مقادیر بالای تاو که در CSF بیماران یافت میشود، ارتباط مستقیمی با افزایش تاو در لوب گیجگاهی مغز دارد؛ منطقهای در مغز که در پردازش حافظه نقش دارد. بنابراین میتوان از تاو در مایع مغزی نخاعی بهعنوان یک ابزار تشخیصی استفاده کرد. البته این مطالعه فقط براساس یک نقطهی زمانی در مغز شرکتکنندگان بوده است، پس نمیتواند ارتباط بین افزایش تاو و زوال ذهنی را اثبات کند. در حال حاضر مطالعات ردیابی تاو و آمیلوئید مغز افراد در طول زمان در جریان است. هدف اصلی این مطالعات این است که پژوهشگران براساس آنچه که در مغز اتفاق میافتد، قادر به پیشبینی این باشند که کدام درمان آلزایمر مورد نیاز هر فرد است.
نقش ژنتیک در آلزایمر
ژن پروتئین APP روی کروموزوم 21 قرار دارد
متاسفانه پژوهشها نشان دادهاند، کسانی که یکی از بستگان درجه یکشان مبتلا به آلزایمر است، شانس بیشتری برای ابتلا به آلزایمر دارند. اگر پدر یا مادر شما آلزایمر زودرس دارند، و شما جهش ژنی مربوط به آن را بهارث برده باشید، دیگر نمیتوانید از ابتلا به بیماری جلوگیری کنید. ژنهای مخصوصی وجود دارند که روی احتمال ابتلا به بیماری تاثیرگذار، یا تعیین کنندهاند. ژنهای تعیینکننده، ژنهایی هستند که مستقیما باعث بهوجود آمدن بیماری میشوند و اگر فردی حامل این ژنها باشد مطمئنا به بیماری مربوط به آن مبتلا خواهد شد. مانند ژنی که آلزایمر زودرس را بهوجود میآورد. ژنهایی نیز وجود دارند که احتمال ابتلا به بیماری را افزایش میدهند اما صددرصد باعث ابتلا به بیماری نمیشوند. APOE-e4 یکی از این ژنها است که در ۲۰ تا ۲۵ درصد از افراد مبتلا به آلزایمر وجود دارد.
بیماری آلزایمر یک بیماری پیچیدهی چندعاملی است. حدود ۱۰ در صد موارد آن بهصورت ارثی با توارث اتوزومال غالب (AD) است. در بیماری آلزایمر ارثی (FAD)، بیماری آلزایمر، بهصورت زودرس بین سنین ۵۵ الی ۶۵ بروز میکند. از حدود ۹۰ درصد موارد بیماری که بهشکل اسپورادیک (Sporadic) است، ۲۵ تا ۴۰ درصد آنها با برخی آللهای ژنها ارتباط دارند. با بررسی ژن APP در اعضای خانوادههایی که افراد آن مبتلا به نوع زودرس آلزایمر میشدند، جهشهای مختلفی در این ژن یافت شد که در ژن APP افراد سالم وجود نداشت. بیشتر این جهشها،جهشهای بدمعنی در اسید آمینههای ۷۱۶ و ۷۱۷ بودند. همچنین دو جهش همزمان در اسید آمینههای ۶۷۱ و ۶۷۰ در موارد زیادی مشاهده شد.
در اثر جهش در جایگاههای ۷۱۶ یا ۷۱۷ فعالیت آنزیمهای β وγ-سکرتاز تغییر میکند و میزان تولید Aβ۱–42/43) افزایش مییابد. همچنین جهشهای همزمان در جایگاه ۶۷۱ و ۶۷۰ باعث افزایش فعالیت β-سکرتاز و افزایش میزان Aβ۱–۴2(43) میشود. با انجام آنالیز پیوستگی بر روی اعضای خانوادههای مبتلا به نوع زودرس آلزایمر، ناحیهای بر روی کروموزوم 14 (14q24.3) در ارتباط با آلزایمر بهدست آمد. mRNAهای مختلف حاصل از این ناحیه با تکنینک "RT-PCR" بررسی شد و با مقایسهی موتاسیونهای موجود در mRNA افراد بیمار با افراد سالم، ژن عامل آلزایمر شناسایی شد. این ژن پروتئینی کد میکرد که پرسینیلین ۱ نام گرفت؛ این ژن با "PSEN1" نمایش داده میشود.
با همین روش یک ژن مشابه دیگر، برروی کروموزوم ۱ در ناحیه 1q32-42 شناسایی شد که "PSEN2" نام گرفت.پروتئینهای پرسینیلین ۱ و ۲، حدود ۶۷ درصد با هم شباهت دارند و پروتئینهای غشایی هستند. حدود ۴۰ درصد از آلزایمرهای زودرس فامیلی بهعلت جهش در این ژن است؛ جهش در این ژن باعث افزایش مقدار Aβ۱–42(43) میشود (مکانیسم این عمل هنوز مشخص نیست). با استفاده از آنالیز پیوستگی، ژنهای دیگری نیز در ارتباط با آلزایمر دیرهنگام فامیلی شناسایی شده است. یکی از این جایگاهها، برروی کروموزوم ۱۹ در ناحیه 19q13.2 قرار دارد که در آن ژن APOE، که آپولیپوپروتیئن E را کد میکند. این ژن دارای سه آلل است که با بررسیهای بیشتر مشخص شد آلل APOE-e4 با بیماری آلزایمر ارتباط دارد. البته وجود این آلل بهصورت هموزیگوت یا هتروزیگوت در یک فرد، حتما با بروز آلزایمر همراه نیست و این آلل فقط شانس ابتلای فرد به آلزایمر را افزایش میدهد.
ساختار سهبعدی پروتئین APP
این آلل بهعنوان یک فاکتور خطر، برای آلزایمر بهحساب میآید؛ عوامل دیگری مانند عوامل محیطی و فیزیولوژیکیعلاوه بر آلل APOE-e4، برای بروز آلزایمر لازم است (مولتی فاکتوریال). علاوه بر این آلل، آللهایی از ژنهای A2M که بر روی کروموزوم ۱۲ در ناحیه 12p13.3 و LRP1 که بر روی کروموزوم ۱۲ در ناحیه 12q13-14 قرار دارد، بهعنوان فاکتورهای خطر بیماری آلزایمرمحسوب میشوند. این دوژن به ترتیب پروتئینهای آلفا-۲-ماکروگلوبولین (A2M) و پروتئین وابسته به رسپتور LDL1، (LRP1) را کد میکنند.LRP1 به A2M ،APP و APOE متصل میشود و تجزیهی APP را تسهیل میکند. در صورت جهش در این دو پروتئین، عمل تجزیهی APP بهراحتی صورت نمیگیرد و در اثر بههم خوردن تعادل، میزان پروتئینهای آمیلوئیدوژن، افزایش مییابد.
تشخیص بیماری آلزایمر
یکی از مشکلات تشخیص بیماری آلزایمر آن است که روش قابل اندازهگیری و دقیقی برای اندازهگیری این پروتئینها که در مراحل اولیه بیماری شروع به افزایش میکنند، وجود ندارد. درحقیقت ما فقط پس از مرگ بیمار و با آزمایش بافت مغزی او میتوانیم بهطور قطع آلزایمر را تشخیص دهیم. در حال حاضر، هیچ آزمایشی برای تعیین این که آیا یک فرد آلزایمر دارد یا در معرض خطر این بیماری است، وجود ندارد. تشخیص آلزایمر نیاز به ارزیابیهای دقیق پزشکی، از جمله معاینات فیزیکی و عصبی و آزمایش وضعیت روانی دارد. در حالی که هیچ راهی برای مقابله با پیشرفت بیماری آلزایمر یا از بین بردن این بیماری وجود ندارد، تشخیص زود هنگام میتواند احتمال تاثیرگذاری داروهای درمانی را افزایش دهد.
تشخیص با نانوحفرهها
پژوهشگران با عبور دادن پروتئینها از نانوحفرهها موفق به کسب اطلاعاتی در مورد ساختار آنها شدهاند. با توجه به این که عبور پروتئینهای متفاوت اثرات مختلفی از خود بر جای میگذارد، میتوان از این روش در تشخیص سریع بیماریها نیز استفاده کرد. پژوهشگران دانشگاه پنسیلوانیا گامهای بلندی به سوی دستیابی به روشی برای تشخیص ترتیب پایههای DNA وقتی که از یک حفره نانومقیاس عبور میکنند، برداشتهاند. همچنین، در این مطالعه آنها متوجه شدهاند که می توان این روش را برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد ساختار پروتئینها نیز استفاده کرد. روشهایی که در حال حاضر برای این امر وجود دارند، نیازمند کار بسیار زیاد و استفاده از تعداد بسیار زیادی پروتئین هستند. همچنین باید تغییراتی روی پروتئین اعمال شود که کارایی این مدلها را برای درک رفتار پروتئینها در حالت طبیعی و واقعی آنها محدود میسازد.
- مقالهی مرتبط: کنترل ژن موثر در بروز بیماری آلزایمر
روش جابهجایی (Translocation) که توسط پژوهشگران دانشگاه پنسیلوانیا معرفی شده است، امکان مطالعه رویپروتئینهای منفرد را بدون اصلاح آنها فراهم میکند. در این روش با بررسی نمونههای منفرد، امکان تشخیص بیماریها و پژوهش روی آنها فراهم میشود. این روش از تشخیص ترتیب ژنها به کمک نانوحفرهها نشات میگیرد که هدف آن تشخیص پایهها (آدنین، تیامین، گوانین، سیتوزین) در رشتهای از DNA، از طریق بررسی اندازه روزنهای است که آنها هنگام عبور از حفره نانومقیاس میپوشانند. اثرات متفاوت بر جایمانده از این عبور به مقادیر متفاوتی از مایعات یونی اجازه عبور میدهد. تغییرات جریان یونها توسط ادوات الکترونیکی اطراف حفره اندازهگیری میشود و میتوان فراز و فرودهای این سیگنال را با هر کدام از پایهها مرتبط دانست.
آنزیمی، مولکول APP را به قطعات کوچک برش میدهد. قطعات آمیلوئید-بتا در تشکیل پلاکهای پیر آلزایمر نقش حیاتی دارد.
درندیک و همکارانش با انجام آزمایشهایی، اثرات این روش روی سایر مولکولهای زیستی و ساختارهای نانومقیاس را بررسی کردند. با همکاری گروه ساون، آنها روی مولکولهایی که نیاز به دقت بیشتری داشت، آزمایشهایی را صورت دادند. ساون در این مورد میگوید:
پروتئینهای بسیاری وجود دارند که ما دوست داریم آنها را نیز مطالعه کنیم؛ پروتئینهایی که بسیار کوچکتر از رشتههای DNA هستند و کارکردن روی آنها بسیار دشوار است. ما علاقهمند هستیم اطلاعات زیادی در مورد ساختار یک پروتئین داشته باشیم مانند این که آیا به صورت مونومر وجود دارد یا با یک پروتئین دیگر ترکیب شده و به صورت دیمر است یا اجتماعی از تعداد زیادی از پروتئینها است و به صورت الیگومر وجود دارد.
پژوهشگران نسبتهای مختلفی از مونومر و دیمر را در یک سیال یونی ریختند و از حفرهها عبور دادند. مونومرها ودیمرها تعداد متفاوتی از یونها را مسدود میکنند. بنابراین وقتی از حفره میگذرند، جریانهای متفاوتی مشاهده میشود. بسیاری از پژوهشگران مارپیچهای طولانی از پپتیدها (گروهی از آمینواسیدها) و پروتئینها را در بیماریهایی مانند آلزایمر و پارکینسون مشاهده کردهاند اما مدارک بسیاری موجود است، که نشان میدهد این مارپیچها به بعد از بیماری مربوط میشوند و عامل اصلی که باعث بیماری میشود، مجموعهای از پروتئینهای کوچکتر هستند. اما تشخیص ماهیت و اندازهی این مجموعهها در شرایط فعلی بسیار دشوار است.
نشانگر ژنی
دانشمندان دانشگاه «کینگز کالج» لندن نوعی نشانگر ژنی ارائه دادهاند که میتوان از آن برای پیشبینی شروع بیماریهایی مانند آلزایمر، پیش از ظهور آن استفاده کرد. این پژوهش به دنبال تعریف مجموعهای از ژنهای مرتبط با پیری سالم در سن ۶۵ سالگی است. چنین پروفایل مولکولی میتواند برای تشخیص دادن افراد در معرض خطر زود هنگام بیماریهای مرتبط با سن کارآمد باشد. این موفقیت نخستین نشانگر مولکولی قوی سن بیولوژیکی را در انسانها، ارائه داده است و میتواند شیوهی استفاده از سن، برای تصمیمات پزشکی را متحول سازد.
این امر شامل شناسایی افرادی است که به احتمال زیاد در معرض خطر بیماری آلزایمر هستند. پژوهشگران RNAی متعلق به سوژههای ۶۵ ساله را تحلیل کردند و از اطلاعات بهدست آمده برای تولید نشانگری متشکل از ۱۵۰ ژن RNA استفاده کردند که پیری سالم را نشان میدهند. این نشانگر، پیشبینیکنندهی قابل اعتمادی برای خطر بیماری مرتبط با سن هنگام مطالعه آرانای از بافتهایی مانند عضلهی انسانی، مغز و پوست است. دانشمندان با استفاده از این نشانگر آرانای، نمرهی ژنی سن سالمی تولید و برای آزمایش کردن و مقایسه کردن پروفایلهای آرآنای افراد مختلف از آن استفاده کردهاند.
آزمایش بزاق
بسیاری از روشهای تشخیصی برای آلزایمر میتواند تهاجمی و پرهزینه باشد و این انگیزه را برای جستجوی روشهای سادهتر و ارزانتر تقویت میکند. به همین دلیل، پژوهشگران دانشگاه «آلبرتا» در کانادا با استفاده ازطیفسنجی جرمی کروماتوگرافی مایع (LCMS) به تجزیه و تحلیل نمونه بزاق ۲۲ بیمار آلزایمری، ۲۵ بیمار مبتلا بهاختلال شناختی خفیف (MCI) و ۳۵ بیمار با عملکرد نرمال شناختی پرداختند. این پژوهشگران ترکیباتی را شناسایی کردهاند که در بزاق بیماران مبتلا به آلزایمر و MCI بارزتر بود و آنها را از افراد سالم متمایز میکرد. بررسیهای بیشتر نشان داد که سطوح بالاتری از مواد خاص در بزاق شرکتکنندگان با عملکرد شناختی ضعیفتر ارتباط نزدیکی دارد. به عنوان مثال، سطح بالاتر یک ترکیب خاص در بزاق شرکتکنندگان مبتلا به آلزایمر مرتبط با سرعت کندتر پردازش اطلاعات بود. این تیم، معتقد است یافتههای آنها نویدبخش روشهای تشخیصی غیرتهاجمیتر و ارزانتر برای آلزایمر است.
آزمون بیومارکر
بیومارکر چیزی است که در صورت اندازهگیری میتواند بیماری را تشخیص دهد. دو پروتئین، آمیلوئید-بتا و تائو که در مغز افراد مبتلا به آلزایمر یافت میشوند، میتوانند در مایعی که مغز و نخاع را احاطه کرده است (مایع مغزی-نخاعی) اندازهگیری شوند. این مایع برای نشان دادن پیشرفت غیرطبیعی پروتئینهای آمیلوئید-بتا، که پلاکها را تشکیل میدهند، و پروتئینهای تاو که رشتههایی را تشکیل میدهند، استفاده میشوند. این پروتئینها میتوانند بیماری آلزایمر را از دلایل دیگر زوال عقل تشخیص دهند و ممکن است به شناسایی افراد مبتلا به این بیماری، قبل از تنزل شدید روانی کمک کنند. آنها میتوانند تشخیص آلزایمر را پشتیبانی کنند، اما هنوز بهطور روتین برای تشخیص استفاده نشدهاند.
ساختار سهبعدی پروتئین تائو: پروتئینهای تائو که کارکرد خود را در تثبیت کردن ریزلولهها از دست دادهاند عامل اصلی بیماریهای مرتبط با زوالعقل مانند آلزایمر و پارکینسون هستند.
تصویربرداری مغز (تصویربرداری عصبی)
پژوهشگران در حال مطالعهی تکنیکهای تصویربرداری، مانند MRI و برشنگاری با گسیل پوزیترون استفاده شده با ردیاب رادیویی (رادیوتراکر) هستند. رادیوتراکرها ذرات شارژ شده هستند که مناطق آلوده را در تصاویر مغز درخشان میکنند و نشان میدهند؛ بهعنوان مثال، با اتصال به پروتئینهای همراه آلزایمر، آمیلوئید و تاو. با این حال، داشتن پلاک آمیلوئید در مغز به این معنی نیست که شما دچار زوال عقل هستید.
تست خون
این تست افرادی را که مغزشان مقادیر بالایی آمیلوئید-بتا دارد شناسایی میکند. پژوهشگران امیدوارند کهسازمانهای توسعهدهندهی دارو بتوانند از طریق این تست افراد در معرض آلزایمر را قبل از وارد شدن آسیبهای جدی به مغزشان جذب کنند و آزمایشات بالینی را بر روی آنها انجام دهند در اینصورت نتیجهی آزمایشها نیز قابل اعتمادتر خواهد بود. تا به امروز تنها راه برای بررسی میزان آمیلوئید-بتا در مغز (بدون کالبد شکافی) روش برشنگاری با گسیل پوزیترون بود، همچنین تعیین میزان پروتئینها بهطور مستقیم از مایع مغزی-نخاعی ناحیه نخاع صورت میگرفت. با اینکه هر دو این روشها موثر بودند اما هم هزینهبر و هم انجام دادنشان دشوار بود.
برای اندازهگیری میزان تکههای آمیلوئید-بتا در یک نمونهی خون و یا میزان پروتئین بزرگتری که تکههای آمیلوئید-بتا از آن منشا میگرفتند، دکتر یانگیساوا و همکارانش دو روش را باهم ترکیب کردند: ایمونو پروسیپیتیشن و طیفسنجی جرمی. یافتههای آنان با یافتههای بهدستآمده از تصویرنگاری مغز و آنالیز مایع مغزی-نخاعی در ۱۲۱ نفر از مردم ژاپن و ۲۵۲ نفر از مردم استرالیا تطابق کامل داشت. این افراد اکثرا ۶۰ الی ۹۰ ساله بودند. برخی از این افراد سالم بودند، برخی اختلالات خفیف در مهارتهای شناختی از خودشان نشان دادند و برخی نیز مبتلا به آلزایمر معرفی شدند.
درمان
بیش از ۶ میلیون آمریکایی از بیماری آلزایمر یا زوال عقل رنج میبرند. حتی با افزایش میانگین سن جمعیت انتظار میرود که این تعداد بهطور چشمگیری افزایش یابد. دههها، پزشکان سرتاسر جهان به دنبال راههایی برای تقویت مغز و جلوگیری از آلزایمر در دوران پیری بودهاند. محققان طیف گستردهای از درمانهای مختلف از جمله ورزش،بازیهای مغزی و دارودرمانی را امتحان کردهاند. مطالعات سیستماتیکی که مدتی پیش دربارهی شواهد پیشگیری و درمان آلزایمر چاپ شده است، خبرهای خوبی به همراه ندارد. در ۲۵ سال گذشته، تمرکز درمان بر روی فرضیهی آبشار آمیلوئید استوار بود. در این فرضیه گفته میشود که ایجاد پلاکهایی از پپتیدهای آمیلوئید-بتا (Aβ) در مغز باعث مرگ نورونها و اختلال شناختی میشود.
- مقالهی مرتبط: داروی جدید آلزایمر پروتئین های سمی مغز را از بین میبرد
هرچند مستندات ارتباط بیماری آلزایمر و این پلاکها، در جهت هدف قرار دادن پپتید و برگرداندن زوال شناختی بینتیجه بود. پژوهشگران در مقالهای مروری که در مجلهی نیچر چاپ شده است، مطرح کردهاند که علاوهبر اینکه افزایش پلاکهای Aβ ممکن است آغازگر پدیدههای متوالی منجر به بیماری باشد، اما مجموعهی پیچیدهای از تغییرات در سطح سلولی مولکولی، مدار و در سطح شبکه وجود دارد که در پیشرفت آلزایمر نقش دارند. مهمتر اینکه این تغییرات به سادگی با کنترل سطح Aβ برگشتپذیر نیستند. نشان داده شده است که با هدفگیری اختصاصی سیستم انتقالدهندههای عصبی در مغز، مقدار کمی بهبودی حاصل میشود؛ درواقع این امر باعث تغییر فعالیت شبکه و مدار مغزی شده است و قابلیت کاهش و رفع بیماری زوال شناختی را دارد.
فعالیت آنزیمهای β و γ-سکرتاز
همچنین مطالعات انسانی در مقیاس کم نیز نشان داده است که تحریک عمقی مغز، در بهبود شناخت اثرات امیدوارکنندهای داشته است. بررسی دقیق مناطقی از مغز که توسط پلاکهای Aβ آسیب میبینند و سایر آسیبهایی که در پیشرفت آلزایمر نقش دارند، ممکن است به پژوهشگران در شناخت نشانههای اولیهی پیشرفت بیماری کمک کند. به این ترتیب با هدف قرار دادن منشا آسیب، و کاهش زودهنگام سطح Aβ، پژوهشگران میتوانند مدارهای اختصاصی یا نواحی مغزی را هدف قرار بدهند و امید به بهبود عملکرد شناختی داشته باشند. همچنین این امر بهمتخصصین بالینی اجازه میدهد که افراد با ریسک بالای ابتلا به آلزایمر را قبل از بروز علایم زوال شناختی شناسایی و از پیشرفت بیماری پیشگیری کنند.
دارو درمانی
اگر زوال عقل از عواملی مانند ضربه، اثرات جانبی داروها و کمبود ویتامین ناشی شده باشد، ممکن است بتوان از آسیبهای واردشده به مغز یا گسترش آسیبها به بافت مغز، جلوگیری کرد. علائم بیماری آلزایمر را میتوان به کمک بعضی از داروها کاهش داد. چهار داروی تاییدشده در ایالات متحده بهنام مهارکنندههای کولیناستراز (استیل کولیناستراز) وجود دارند: دونپزیل، گالانتامین، ریواستیگمین و تاکرین. دستهی دیگری از داروها ممانتین نام دارند و بر ضد گیرندههای NMDA مغز عمل میکنند. ممکن است این داروها بهتنهایی یا همراه با مهارکنندههای کولیناستراز مورد استفاده قرار بگیرند. مهارکنندههای کولیناستراز میتوانند به بهبود ویژگیهای رفتاری فرد مبتلا بهبیماری پارکینسون نیز کمک کنند.
به یاد داشته باشید هیچگاه این داروها را بهطور خودسر مصرف نکنید و قبل از مصرف هر نوع دارویی، حتما با پزشک خود مشورت کنید. پژوهشگران موسسهی میکروبیولوژی انسانی (HMI) و آزمایشگاههای تتز، هزاران دامنهیشبهپریونی را در ویروسهای انسانی کشف کردهاند که اهداف جدیدی را برای تولید داروهای ضدویروسی جدید فراهم کردهاند. پریونها پروتئینهایی مسری هستند که به دلیل دارا بودن ساختمان غنی از صفحات β میتوانند به صورت خودبهخودی تکثیر شوند که این امر منجر به تجمع پروتئینهای با تاخوردگی شتباه و اثرات نوروتوکسینی در مغز میشود و به سبب پیامدهای نورودژنریتیوی که به دنبال دارند، شناخته شده هستند. با اینحال علت تشکیلپریونهای انسانی هنوز بهطور قطع مشخص نشده است.
کشف پریونها در پروتئینهای ویروسی مسیر ناشناختهای را برای ایجاد بیماریهای مرتبط با پروتئینهای با تاخوردگی غلط از جمله بیماریهای آلزایمر و پارکینسون، آتاکسیا و اسکلروز جانبی آمیوتروفیک آشکار میکند. پژوهشهای پیشین نشان دادهاند که ویروسها در توسعهی بیماریهای یادشده نقش دارند. یافتههای پژوهشگران HMI، برای اولینبار نشان میدهد که تاخوردگی اشتباه پروتئینها، همان مسیر ناشناختهی این پریونها برای آلودهسازی انسان است. کیسی مگوایر، استادیار نورولوژی بیمارستان عمومی ماساچوست کشف دامنههای شبهپریونی در ساختارهای ویروسی را کشف مهمی در زمینه ویروسشناسی میداند. او میگوید:
آنچه این محققین یافتهاند اهداف جدیدی هستند که میتوانند برای تولید داروهای ضدویروسی جدید استفاده شوند که این امر خود میتواند پیامدهای بزرگی در چگونگی درمان و مبارزهی ما با کل بیماریها داشته باشد.
سلولدرمانی
مطالعه جدید نشان میدهد که کاشت نوع خاصی از نورون در داخل مغز ممکن است عملکردهای شناختی در بیماران با تشخیص آلزایمر را بازیابی کند. مغز همانند یک ارکستر بزرگ برای عملکرد مناسب، متکی به هماهنگی کامل بسیاری از عناصر است که اگر یکی از آنها از این هماهنگی خارج شود بر روی کل مجموعه تاثیر میگذارد. در بیماری آلزایمر، برای مثال، آسیب به نورونهای خاصی میتواند ریتم امواج مغزی را تغییر بدهد و سبب ازدست رفتن عملکردهای شناختی شود. محققان موسسات گلادستون در ایالاتمتحده اظهار کردند که نوعی نورون به ناماینترنورون مهاری مخصوصا برای کنترل ریتمهای مغزی حائز اهمیت است.
در این مطالعه، دانشمندان فواید درمانی و بهبوددهندهی این اینترنورونها و کاشت آنها در داخل مغز یک مدل موش آلزایمری را کشف کردند. اینترنورونها شبکههای پیچیدهی بین نورونها را کنترل میکنند و به آنها اجازه ارسال سیگنال به یکدیگر به صورت هماهنگ را میدهند. اینترنورونها ریتمهای مغزی را خلق میکنند تا نورونهای تحریکی را چه در زمان فعالیت و چه در زمان استراحت هدایت کنند. عدم تعادل بین این نوع از نورونها باعث ایجاد اختلال میشود و در بسیاری از اختلالات عصبی و روانی مانند بیماری آلزایمر، صرع، اسکیزوفرنی و اوتیسمدیده میشود. جورج پالوپ از موسسه گلادستون میگوید:
این اینترنورونهای پیوندشده میتوانند بهخوبی در داخل بافتهای جدید مغز گنجانده شوند و هر اینترنورون نیز قادر به کنترل هزاران نورون تحریکی خواهد بود. این ویژگیها، اینترنورونها را به یک هدف درمانی امیدبخش برای اختلالات شناختی مرتبط با ناهنجاریهای ریتم مغز و فعالیت صرعی تبدیل میکند.
در ابتدا، دانشمندان باید به یک چالش مهم غلبه میکردند، زیرا زمانیکه اینترنورونهای منظم را پیوند زدند، هیچ تاثیر مثبتی مشاهده نکردند. احتمالا به این دلیل که بیماری آلزایمر یک محیط سمی در داخل مغز ایجاد میکند. محققان پس از آن بهطور ژنتیکی فعالیت اینترنورونهای مهاری را با یک پروتئین به نام Nav1.1 تقویت کردند. آنها دریافتند که اینترنورونهایی با عملکرد تقویت شده قادر به غلبه بر محیط سمی بیماری هستند و عملکرد مغز را بازیابی میکنند. این پژوهش جدید در مجلهی CELL منتشر شده است.
ژندرمانی
برای اولین بار، پژوهشهای جدید توانستهاند نشان دهند ریسک فاکتور ژنتیکی شناختهشده برای بیماری آلزایمر چگونه اثرش را در سلولهای مغز انسان ایجاد میکند. آنها همچنین توانستهاند این ژن را اصلاح و اثرات مخربش را حذف کنند. نقش پیچیدهی ژن آپولیپوپروتئین (APOE) در ایجاد و پیشرفت بیماری آلزایمر مورد مطالعه قرار گرفته است. برای مثال محققان میدانند که داشتن یک متغیر ژنی APOE4 خطر بروز آلزایمر را دو تا چهار برابر افزایش میدهند. داشتن دو نسخه از این متغیر ژنتیکی نیز با افزایش ۱۲ برابری احتمال ابتلا همراه است. APOE در ترکیب با چربیها، آپولیپوپروتئین را ایجاد میکند. آپولیپوپروتئین به انتقال و تنظیم سطوح کلسترول در جریان خون کمک میکند.
اما نسخهی E4 از این ژن برای مغز مخرب است. چندین مطالعه نشان دادهاند که این متغیر ژنتیکی خطر تشکیل مواد سمی آمیلوئید-بتا و تائو را افزایش میدهد. پژوهشگران دریافتند که پروتئین APOE4 در مغز انسان، ترکیبپاتوژنیک دارد. یعنی در مغز شکل غیرنرمالی دارد که نمیگذارد پروتئین درست کار کند. این شکل غیرنرمال به یکسری مشکلات ایجادکنندهی بیماری میانجامد. نورونهای بیانکنندهی APOE4 سطوح فسفریلاسیون تائوی بالاتری دارند. همچنین، تولید پپتیدهای آمیلوئید-بتا نیز در این افراد بالاتر است که به از بین رفتن نورونهای گاباارژیک میانجامد. سطوح بالای فسفریلاسیون تائو ربطی به افزایش تولید پپتیدهای آمیلوئید-بتا ندارد. این پژوهش در مجلهی نیچر متشر شده است.
رژیم MIND
زوالعقل و کاهش عملکرد مغز ازجمله مواردی است که با افزایش سن گریبانگیر بسیاری از افراد میشود. مغز نیز همانند سایر اعضای بدن برای عملکرد بهتر به تغذیه مناسب نیاز دارد. رژیم MIND برای جلوگیری از زوال عقل و نیز جلوگیری از روند کاهش عملکرد مغز طراحی شده است. این رژیم ترکیبی از رژیم مدیترانهای و رژیم DASH (رژيم غذایی برای متوقف کردن فشار خون بالا) است که با هدف ایجاد یک الگوی غذایی مخصوص برای حفظ سلامت مغز طراحی شده است. این نوع رژیم غذایی بر روی ذهن و قدرت مغز تمرکز دارد. رژیم مدیترانهای بر اساس غذاهای محلی و ناحیهای است و بیشتر بر روی میوهها، سبزیجات، حبوبات، عدس و غلات سبوسدار تمرکز دارد و مصرف گوشت قرمز، لبنیات، شیرینیها و غذاهای حاوی چربی را محدود میسازد.
روغن زیتون حاوی اسیدهای چرب غیراشباعی است و میتواند مزایای خوبی برای سلامتی قلب بههمراه داشته باشد. به همین دلیل، این روغن جایگاه ویژهای در رژیم غذایی MIND دارد. پژوهش انجامشده پیرامون رژیم MIND، نتوانست چگونگی عملکرد دقیق آن را نشان دهد. با اینحال دانشمندانی که این رژیم را طراحی کردهاند بر این عقیدهاند که رژیم MIND میتواند از طریق کاهش استرس اکسیداتیو و کاهش التهاب، تاثیر خود را اعمال کند. استرس اکسیداتیو زمانی رخ میدهد که مولکولهای ناپایدار به نام رادیکالهای آزاد به مقدار زیادی در بدن انباشته میشوند. این حالت اغلب به آسیب سلولها منجر میشود.
- مقالهی مرتبط: کارکردهای حیاتی مغز انسان تحت تاثیر جنسیت نیستند
مغز نیز بهطور خاص نسبت به این حالت آسیبپذیر است. التهاب درواقع همان پاسخ طبیعی بدن نسبت به آسیبدیدگی و عفونت است. اما اگر بهدرستی تنظیم نشود، میتواند مضر باشد و در ابتلا به بسیاری از بیماریهای مزمن نقش داشته باشد. استرس اکسیداتیو و التهاب در مجموع میتوانند برای مغز مضر باشند. این دو عامل در سالهای اخیر، مولفهی اصلی برخی از روشها برای جلوگیری و درمان بیماری آلزایمر بودهاند. پیروی از رژیمهای مدیترانهای و DASH در کاهش سطح استرس اکسیداتیو و التهاب نقش دارد. از آنجایی که رژيم MIND ترکیبی از این دو دستور غذایی است، پس میتوان نتیجه گرفت که احتمالا اثرات آنتیاکسیدانی و ضدالتهابی را بههمراه خواهد داشت. آنتیاکسیدان موجود در توتها و ویتامین E موجود در روغن زیتون، سبزیجات برگدار و مغزها میتوانند از طریق حفاظت در برابر استرس اکسیداتیو، به بهبود عملکرد مغز کمک کنند.
علاوه بر این، اسیدهای چرب امگا ۳ موجود در ماهی به تاثیر مثبت کاهش التهاب در مغز شهرت دارند؛ همچنین سرعت از بین رفتن عملکرد مغز را کاهش میدهند. پژوهشگران همچنین معتقدند که رژیم MIND میتواند از طریق کاهش پروتئینهای آمیلوئید-بتا، فوایدی را برای مغز بههمراه داشته باشد. مطالعات حیوانی و آزمایشگاهی نشان دادهاند که آنتیاکسیدانها و ویتامینهای موجود در مواد غذایی توصیهشده در رژیم MIND، در جلوگیری از تشکیل پلاکهای آمیلوئید-بتا در مغز نقش دارند. رژیم MIND همچنین خوردن غذاهای حاوی چربیهای اشباعشده وچربیهای ترانس را محدود میکند. تحقیقات نشان دادهاند که این غذاها باعث افزایش سطح پروتئین آمیلوئید-بتا در مغز موشها میشود. پژوهشگران با مطالعات انسانی به این نتیجه رسیدهاند که مصرف این چربیها میتواند خطر ابتلا به آلزایمر را دو برابر کند.
پیشرفتهای یادگیری ماشین و شبکههای مصنوعی عصبی، سرعت و دقت تشخیص چهره را به سطوح جدیدی رسانده است؛ اما چه تضمینی وجود دارد که این فناوری مورد سوءاستفاده قرار نگیرد؟
تشخیص چهره فناوری جدیدی نیست، اما در چند سال گذشته به دلیل پیشرفتهای هوش مصنوعی، بهسرعت توسعه پیدا کرده است. این فناوری توجه سیلیکون ولی، سازمانهای تبلیغاتی، تولیدکنندگان سختافزار و حتی دولتها را به خود جلب کرده است؛ اما همه از ظهور این فناوری خوشحال نیستند. برای مثال اتحادیهی آزادیهای مدنی آمریکا (ACLU) و ۳۵ گروه حقوقی دیگر در نامهای به مدیرعامل آمازون جف بزوس خواستار توقف ارائه سرویسهای تشخیص چهرهی این شرکت به ادارههای پلیس شدند، زیرا نگراناند از این فناوری علیه معترضان و مهاجران استفاده شود.
تکامل فناوری تشخیص چهره از گذشته تا حال
نسخههای اولیهی این فناوری که قدمت آنها به دههی ۱۹۶۰ بازمیگردد، سنگین و خام بودند. پلیس باید یک پایگاه دادهی تشخیص چهره میساخت و به این منظور یک کاربر انسانی باید مجموعهای از نقاط کلیدی مثل مردمک یا گوشهی چشم را روی تصویر چهرهی هر سوژه مشخص میکرد. در مرحلهی بعد سیستم از این نقاط برای محاسبه و ثبت فاصلهی نشانهها روی چهرهی سوژه استفاده میکرد.
در مرحلهی تشخیص، اپراتور فرآیند نشانهگذاری را روی تصاویر جدید تکرار میکرد و سیستم فاصلهها را با فاصلههای موجود در پایگاه دادهی خود مقایسه میکرد. سپس اپراتور باید سیستم را به گونهای تنظیم میکرد که بتواند نوسانها، چرخش و خم شدن سر سوژه را در نظر بگیرد. امروزه پیشرفتهای صورت گرفته در زمینههای یادگیری ماشین و شبکههای مصنوعی عصبی سرعت و دقت تشخیص چهره را به سطوح جدیدی رسانده است.
در زمینهی بینایی کامپیوتر، امکان درک اشیای مختلف در تصاویر وجود دارد و کارایی سیستمهای تشخیص چهره در کشف عناصر چهره به سطحی رسیده است که بدون نیاز به مداخلهی انسانی یا تصحیح خطا (یا حتی مداخلهی اندک) میتوانند تشخیص درستی را ارائه دهند. با توسعهی فزایندهی محاسبات ابری، قابلیت اتصال فراگیر واینترنت اشیاء میتوان تشخیص چهره را صرفنظر از نتیجهی خوب یا بد آن در دستگاهها و برنامههای مختلف تعبیه کرد.
برای مثال فیسبوک اخیراً از یک ویژگی جدید رونمایی کرده است که با فناوری تشخیص چهره، به کاربران در مورد بارگذاری تصویری که متعلق به آنها است، توسط دیگران هشدار میدهد. به این صورت کاربر میتواند از جعل هویت یا سوءاستفادهی دیگران از تصاویر خود جلوگیری کند و کنترل بیشتری روی اطلاعات هویت خود داشته باشد؛ اما مدافعان حریم خصوصی نگران هستند فیسبوک به عنوان شرکتی که کسبوکار آن با جمعآوری و استخراج دادههای خصوصی رونق پیدا کرده است از این فناوری برای شناسایی اولویتها و علایق کاربر استفاده کند و کاربرها را هدف تبلیغات سفارشی و محتوای دیگر قرار دهد.
فناوری در اختیار مجریان قانون
سازمانهای پلیس و مجری قانون نه تنها در آزمایشگاهها بلکه در خیابانها، مرزها، وسایل نقلیه، دوربینها و عینکها نیز به استفاده از فناوری تشخیص چهرهی پیشرفته علاقهمند هستند. این فناوری به شناسایی مجرمها و قربانیها کمک میکند، برای مثال میتوان به پلیس ولز جنوبی در بریتانیا اشاره کرد که سال گذشته از این فناوری استفاده کرد.
چین با میلیونها دوربین CCTV یا مداربسته، دارای یکی از پیچیدهترین و تهاجمیترین شبکههای تجسس است. این کشور در سالهای گذشته امکان تشخیص چهرهی بلادرنگ (Real-time) را به شبکهی خود اضافه کرد؛ مقامهای مربوطه کارایی سیستم را در یک آزمایش ثابت کردند؛ آنها در این آزمایش توانستند یکی از گزارشگرهای BBC را تنها در هفت دقیقه شناسایی کنند و به شبکه اضافه کنند. در ماه اردیبهشت (آوریل) پلیس چین از این سیستم برای شناسایی و دستگیری یک مظنون به جرائم مالی در کنسرتی با جمعیت بیش از ۵۰٬۰۰۰ نفر استفاده کرد.
در حال حاضر پلیس آمریکا سیستم Amazon Rekognition را در ایالتهای مختلف آزمایش میکند. به گزارش پلیس در ایالتهای واشنگتن و اورگان، صحت نتایج این سیستم ۷۵ درصد است. بر اساس تست جدیدتر همین سرویس مشخص شد ۲۸ عضو کنگرهی ایالت متحده سوابق کیفری دارند. انتظار میرود پلیس اورلاندو در فلوریدا قرارداد آمازون را تمدید نکند.
یکی از بزرگترین نگرانیهای مدافعان و کارشناسان حریم خصوصی، نبود قانونگذاری و سهلانگاری نسبت به استفاده از این فناوری است. بر اساس بررسی گروهی از مدافعان حریم خصوصی در سال ۲۰۱۶ بیش از نصف جمعیت بالغ ایالاتمتحده در معرض ریسک سیستمهای اسکن چهره قرار دارند. آیا میتوان به عدالت و درستکاری پلیس در استفاده از این فناوری اعتماد کرد؟ مروری بر عملکرد فناوری تشخیص چهرهی پلیس بینالملل بریتانیا نشان میدهد ۹۸ درصد از تطبیقهای این سیستم اشتباه بوده است.
این فناوری ماهیتی فرار دارد. عملکرد تشخیص چهره هم درست مثل فناوریهای دیگر یادگیری عمیق، به دادههایی که دریافت میکند یا یاد میگیرد وابسته است و در صورتی که قبلاً نمونههای کافی را ندیده باشد ممکن است نتیجهی نادرست یا ناسازگاری را ارائه دهد. برای مثال، بررسی اخیر روی دو سرویس معروف تحلیل چهرهی IBM ومایکروسافت ثابت کرد هر دو سیستم روی چهرهی آقایان و سفیدپوستان دقیقتر از چهرهی خانمها و تیرهپوستان عمل میکنند.
آیندهی تشخیص چهره
اخیراً برد اسمیت، یکی از مدیران مایکروسافت مقالهای را در مورد فرصتها و چالشهای فناوری تشخیص چهره و مسیر آیندهی این صنعت نوشته است. اسمیت نگرانیهای اخیر در مورد سوءاستفادهی احتمالی از تشخیص چهره را تأیید میکند اما درعینحال ابعاد و کاربردهای مثبت آن را هم یادآوری میکند.
اخیراً در مایکروسافت بحث در مورد کار با قانون گمرک و مهاجرت (ICE) بالا گرفته است؛ بیش از ۱۰۰ کارمند درخواست لغو قرارداد با ICE (میانجی طرح جداسازی کودکان در مرزها) را با مدیریت مطرح کردند. ICE از سرویس ابری Azure Government استفاده میکند. این سرویس با فناوری تشخیص چهره کار نمیکند اما اقدامات انجام شده، نیاز به قانونگذاری در مورد فناوری تشخیص چهره و فناوریهایی از این قبیل را اثبات میکند. اسمیت میگوید:
شاید برای یک شرکت عجیب به نظر برسد که به دنبال قانون و مقررات دولتی برای محصولات خود باشد، اما در بسیاری از بازارها، مقررات صحیح میتواند به فعالیت سالمتر تولیدکننده و مصرفکننده کمک کند. اسمیت در ادامه صنایع خودروسازی را مثال میزند که مقررات و استانداردهایی را برای امنیت مسافرها درنظر گرفته است.
اسمیت به نقش سازمانهای فناوری در کاهش ریسک انحراف فناوری تشخیص چهره اشاره میکند و برای جلوگیری از نقض حقوق اولیهی انسانها، درنظر گرفتن و اعمال راهبردهای اخلاقی را ضروری میداند. او مینویسد:
سریع حرکت کن و همه چیز را بشکن به یک شعار در سیلیکون ولی تبدیل شده است؛ اما حرکت سریع فناوری تشخیص چهره میتواند حقوق اولیهی انسانها را بشکند و نقص کند.
قطعاً تشخیص چهره فناوری قدرتمندی است اما قدرت میتواند در دو مسیر خوب یا بد پیش برود. به گفتهی اسمیت میتوان از هر ابزاری استفادهی خوب یا بد کرد. حتی میتوان از یک جارو برای تمیز کردن زمین یا ضربه زدن به سر یک شخص استفاده کرد. هرچقدر ابزاری قدرتمندتر باشد، مزیت یا خسارتی که به بار میآورد شدیدتر خواهد بود.
یکی از نادرترین ویژگیهای ریاضیات زیبایی آن است؛ اما درک منظور دقیق ریاضیدانان از زیبایی کار دشواری است. شاید مشهورترین مثال رابطهی اویلر، باشد که ارتباط عمیق بین حوزههای غیرمرتبط علم ریاضی را آشکار میکند. برای مثال از هندسه میآید، e و i از جبر میآیند و اعداد ۰ و ۱ همراه با عملگرهای + و = از نظریهی اعداد گرفته میشوند.
تمام این اجزا به روشی ساده و غیرمنتظره یکی از شگفتیهای بزرگ جهان ریاضیات را تشکیل میدهند. در نتیجه میتوان گفت الگوهای ریاضی هم میتوانند جذاب باشند. تشخیص این الگوهای جذاب یکی از قابلیتهای منحصر به فرد انسان است.
از سویی در سالهای اخیر، ماشینها به ابزار قدرتمندی برای تشخیص الگو تبدیل شدهاند و حتی در مواردی مثل تشخیص چهره، تشخیص اشیا و انواع نقشهای بازی نسبت به انسان برتری دارند. در نتیجه این سؤالها مطرح میشوند: آیا الگوریتمهای یادگیری ماشین میتوانند الگوهای برجسته و جذاب ریاضیات را شناسایی کنند؟ آیا میتوانند داوری برای سنجش زیبایی ریاضی باشند؟
حالا به لطف پروژه چای وا وو در مرکز پژوهشی واتسون تی جی IBM در نیویورک میتوان به این سؤالها پاسخ داد. وو موفق به ساخت یک الگوریتم یادگیری ماشین شده است که میتواند انواع ساختارهای زیبای ریاضی را شناسایی کند و از این ساختارها به عنوان فیلتری برای تفکیک توالیهای جذاب از توالیهای تصادفی استفاده کند.
در این روش از یک پایگاه دادهی عجیب به نام دایرهالمعارف آنلاین توالی اعداد صحیح (OEIS) استفاده میشود. این پایگاه داده در دههی ۱۹۶۰ توسط ریاضیدانی به نام نیل اسلون ساخته شد و در سال ۱۹۹۶ روی وب قرار گرفت.
توالی صحیح برابر است با یک مجموعه از اعداد که بر اساس یک قانون مرتب شدهاند. نمونههای معروف شاملاعداد اول (اعدادی که تنها بر خود و ۱ بخشپذیر هستند، A000040)، اعداد فیبوناچی (در این مجموعه هر عدد برابر است با مجموع دو عدد قبلی A000045)، و همین طور نمونههای جزیی از جمله توالی اعداد فرد یا اعداد اولی است که با عدد ۷ شروع میشوند.
در واقع ریاضیدانهایی که از OEIS (دایره المعارف توالی اعداد صحیح) استفاده میکنند در سطح وسیعی به دنبال توالیهای جذاب هستند و مجموعهی وسیعی از نمونههای معنادار فرهنگی را درنظر میگیرند. برای مثال میتوان به اعداد اول با توالی ۶۶۶ اشاره کرد که بر اساس متون تاریخی معادل با عدد چهارپا است.
اعداد اول شامل توالی ۶۶۷ هم (A138563) در این پایگاه داده وجود دارند. این عدد هم در نوع خود بسیار معنادار است زیرا در زمان گردآوری این دایره المعارف، دستگاههای فکس رایج بودند و شمارهی دستگاه فکس برابر با شمارهی تلفن به علاوهی عدد یک بود. برای مثال اگر شمارهی تلفن ۱۲۳۴۵۶۷ باشد عدد فکس برابر با ۱۲۳۴۵۶۸ است. به این صورت، ۶۶۷ عدد فکس چهارپا است و معنای فرهنگی دارد (عدد ویرایشگر انسان است).
امروزه، پایگاهدادهی Integer Sequence شامل ۳۰۰٬۰۰۰ توالی است و روزانه تعداد زیادی از افراد آماتور و حرفهای توالیهای جدیدی را ثبت میکنند. تعداد زیادی از این توالیها به مسائل جدید و جذاب ریاضیات اشاره میکنند. هدف وو یافتن راهی برای تفکیک توالیهای جذاب از توالیهای تصادفی بود و برای این کار به دنبال قوانین تجربی بود که به عنوان معیارهای جذابیت برای تفکیک توالیها عمل میکنند. وو میگوید:
قوانین تجربی، قضیههای ریاضی نیستند بلکه مشاهدات تجربی روابطی هستند و بر تعداد زیادی از مجموعهدادههای ساختگی و طبیعی اعمال میشوند. برای مثال میتوان به قانون مور در مهندسی برق و اصل ۲۰/۸۰ پارتو در اقتصاد اشاره کرد؛ اما چرا این قوانین به درستی شناخته و درک نشدهاند و فقط اجرا میشوند.
قانون بنفورد یکی از اصول تجربی است که بر تعداد زیادی از مجموعههای دادهای اعمال میشود. این قانون توسط ریاضیدان و ستارهشناس کانادایی سیمون نیوکام در سال ۱۸۸۱ کشف شد. به عقیدهی نیوکام صفحات اول کتابهای جدول لگاریتم بیشتر از صفحات آخر خوانده میشوند و این یعنی لگاریتمهایی که با عدد ۱ شروع میشوند رایجتر هستند.
بر همین اساس او این اصل را تعریف میکند: در هر مجموعه از دادهها تعداد اعدادی که با یک شروع میشوند بیشتر است. ایدهی مشابهی توسط فرانک بنفورد در دههی ۱۹۳۰ کشف شد و موردتوجه قرار گرفت.
قانون بنفورد بر یک مجموعهی وسیع از مجموعه دادهها از جمله قبضهای برق، آدرس خیابانها، قیمتهای انبار موجودی و چند مورد دیگر اعمال میشود. از این قانون میتوان برای شناسایی خطاها در حسابهای مالی استفاده کرد؛ اما این اصل بر توالیهای تصادفی قابل اجرا نیست و دلیل مشخصی هم ندارد.
ریاضیدانها به این نتیجه رسیدهاند که میتوان قانون بنفورد را بر بعضی توالیهای عددی صحیح اعمال کرد؛ اما تا چه اندازه میتوان آن را تعمیم داد؟ برای پاسخ به این سؤال وو عملکرد این قانون در پیشبینی توزیع رقمهای اول ۴۰٬۰۰۰ توالی را ارزیابی کرد. این توالیها بهصورت تصادفی از پایگاهدادهی OEIS انتخاب شدند.
بر اساس نتیجهی بهدستآمده عملکرد قانون بنفورد فراتر از حد انتظار بود. وو میگوید:
بر اساس نتایج بسیاری از توالیها (البته نه تمام آنها) تا اندازهای در قانون بنفورد صدق میکنند.
وو، اصل تجربی دیگری به نام قانون تایلور را هم کشف کرده است. سؤال بعدی سادهتر بود: آیا میتوان از قانون بنفورد و قانون تایلور برای تفکیک توالیهای تصادفی از توالیهای موجود در OEIS استفاده کرد؟ وو برای پاسخ این سؤال ۴۰٬۰۰۰ توالی از اعداد صحیح تصادفی ساخت و این توالیها را به ۴۰٬۰۰۰ توالی منتخب از OEIS اضافه کرد. سپس تفکیک توالیهای OEIS از توالیهای تصادفی را با قانون بنفورد و تایلور به الگوریتم یادگیری ماشین آموزش داد.
نتایج تأثیرگذاری به دست آمدند. درستی این الگوریتم ۰.۹۹۹ و دقت آن ۰.۹۹۸۴ است. این نتیجه در نوع خود معنادار است زیرا یک فرآیند خودکار را برای تشخیص توالیهای جذاب تنظیم میکند. کاربرد این توالیها کاملاً آشکار است. ریاضیدانهایی که از OEIS استفاده میکردند باید در طول یک سال ۱۰٬۰۰۰ تابع را پردازش میکردند و این نشان میدهد استفاده از این الگوریتم خودکار به سود آنها بوده است.
با اینحال، این روش محدودیتهای قابلتوجهی دارد. ریاضیدانها تعداد زیادی توالی جذاب و مهم با بینهایت عبارت تعریف کردهاند اما محاسبهی آنها دشوار است؛ بنابراین پایگاه داده تنها شامل یک مجموعهی مفید از این عبارتها است. البته این عبارتها برای تحلیلهای مبتنی بر ماشین مناسب نیستند.
آیا این روش میتواند ظرافت یا زیبایی را در ریاضیات تشخیص دهد. وو در این مورد سؤالهایی را مطرح میکند: آیا یادگیری ماشین میتواند مشخصههای کیفی دانش علمی را تشخیص دهد؛ برای مثال آیا میتواند یک نتیجهی علمی را با درجههای کیفی مثل ممتاز، ساده یا جذاب ارزیابی کند؟
اگر قوانین تجربی مثل قانون بنفورد و تایلور شاخصی برای ارزیابی جذابیت باشند، از این الگوریتم میتوان به عنوان سنجشی برای زیبایی یا جذابیت در یک سطح مشخص استفاده کرد. حتما اگر اویلر (ریاضی دان برجسته) الان زنده بود از وجود چنین الگوریتمی شگفتزده میشد.
در دوران اوج فیلمهای ناطق، لویی مایر رئیس بزرگترین استودیو فیلمسازی بهعنوان سلطان هالیوود شناخته میشد. در دههی ۱۹۸۰ و زمانی که استفاده از تکنولوژی سیستم استودیویی رو به افول بود، مایکل آویتز بهعنوان قدرتمندترین مرد شهر قلمداد میشد. اما امروز این افتخار نصیب شخصی شده است که پیش از این در فونیکس آریزونا یک مغازهی ویدیوفروشی ساده داشت.
در سال ۲۰۰۰ و زمانی که نتفلیکس تنها یک موسسهی اجاره و فروش فیلم بود، تد سراندوس به آن پیوست. وقتی نتفلیکس تصمیم گرفت وارد عرصهی استریم ویدیو شود، سراندوس سریال درام خانهی پوشالی (House of Cards) را به قیمت ۱۰۰ میلیون دلار خرید. در این سریال کوین اسپیسی و رابین رایت نقشهای اول را دارند و کارگردانی و تهیهکنندگی آن را دیوید فینچر بر عهده دارد. کارشناسان عدد ۹ رقمی خرید این سریال را به باد استهزا گرفتند، اما همین نشانهای بود از این که شاید نتفلیکس در آینده تبدیل به دستگاه چاپ پول شود؛ در حالی که هیچ رقیب جدی برای آن در بازار وجود نخواهد داشت. هیچکس انتظار نداشت که یک موسسهی فروش ویدیو که محصولاتش را با پست به مشتریانش ارسال میکرد، بتواند شبکهها و استودیوهای چند میلیارد دلاری را که چند دهه تجربه و اعتبار داشتند به چالش بکشد.
اما اکنون نتفلیکس برای خود تبدیل به یک صنعت بزرگ شده است. آقای سراندوس بهعنوان کارکن ارشد محتوای نتفلیکس به همراه همکارانش امسال مبلغی مابین ۱۲ تا ۱۳ میلیارد دلار برای تولید محتوا هزینه خواهند کرد. این مبلغ از بودجهی تمام استودیوهای فیلمسازی و شرکتهای تلوزیونی که محتوای غیرورزشی دارند، بیشتر است. بینندگان نتفلیکس امسال شاهد عرضهی بیش از ۸۲ فیلم خواهند بود؛ در حالی که استودیو برادران وارنر (Warner Brothers)، که بیشترین سهم از تماشاگران سینما را به خود اختصاص داده ۲۳ فیلم تولید خواهد کرد. همچنیندیزنی که سودآورترین استودیو به شمار میرود، امسال تنها ۱۰ فیلم عرضه خواهد کرد.
نتفلیکس امسال ۷۰۰ برنامهی تلوزیونی را تولید یا لایسنس آن را خریداری کرده است. از این تعداد ۱۰۰ برنامه بهصورت سریالهای درام یا کمدی خواهد بود، همچنین تعداد زیادی مستند، برنامهی کودک، استند آپ کمدی و ریالیتی شو (reality show) و برنامههای گفتگومحور (talk show) نیز تولید خواهد شد. جاهطلبی نتفلیکس به هالیوود محدود نمیشود؛ این شرکت در حال حاضر در ۲۱ کشور، از جمله برزیل، آلمان، هند و کرهجنوبی حضور داشته و مشغول ساخت برنامه است.
تد سندوراس با پولهای میلیاردی خود نه تنها کمیت بلکه کیفیت را نیز میخرد. بعد از به خدمت گرفتن فینچر، کارگردانهای بلندآوازهی دیگری نیز به استخدام این شرکت درآمدهاند؛ از جمله اسپایک لی، کارگردان فیلمهایی همچون مالکوم ایکس و ساعت بیستوپنجم، خواهر و برادر واچوفسکی، خالقان ماتریکس و ابر اطلس (Cloud Atlas) و برادران کوهن، کارگردانان فیلمهای تحسینشدهای همچون جایی برای پیرمردها نیست و Oh Brother, Where Art Thou.
مقالههای مرتبط:
همچنین نتفلیکس با سازندگان برنامههای معروف تلوزیونی نیز شروع به همکاری کرده است؛ از جمله رایان مورفی، خالق گلی (Glee) و داستان ترسناک آمریکایی (American Horror Story)، شاندون رایمز، خالق آناتومی گری (Grey's Anatomy) و چگونه از مجازات قتل فرار کرد؟ (How to Get Away with Murder). دیوید لترمن که قبلا خود را بازنشسته کرده بود، برای ساخت برنامهی تاک شو با نتفلیکس همکاری خواهد کرد. اخیرا باراک و میشل اوباما نیز با این شرکت برای همکاری قرارداد بستهاند. اعداد و ارقام این قراردادها نیز جالب است: گفته میشود قرارداد آقای مورفی ۳۰۰ میلیون دلار است. دیوید لترمن برای هر شو ۲ میلیون دلار دریافت خواهد کرد. البته در عوض اعتبار شبکهی نتفلیکس نیز با استخدام تهیهکنندگان، کارگردانان و مجریان معروف افزایش پیدا میکند. سندرواس در این مورد میگوید:
آنها میخواهند در همان شبکهای کار کنند که آن را تماشا میکنند.
در سهماههی اول امسال، حدود ۷.۴ میلیون نفر در سراسر جهان به مشترکان نتفلیکس افزوده شدهاند. مشترکان کل این شبکه در حال حاضر ۱۲۵ میلین نفر است که ۵۷ میلیون آنها آمریکایی هستند. با در نظر گرفتن میانگین ۱۰ دلار برای حق اشتراک ماهانه، مشترکان نتفلیکس بهصورت سالانه ۱۴ میلیارد دلار به این شرکت پرداخت میکنند که بخش عمدهای از سود آن را تشکیل میدهد. این پول به همراه میلیاردها دلار دیگر که نتفلیکس از دیگران قرض خواهد گرفت، بهصورت مستقیم به برنامههای ساخت محتوا، بازاریابی و توسعهی تکنولوژي تخصیص داده خواهد شد.
بانک چندملیتی گلدمن ساکس اعلام کرده است که تا سال ۲۰۲۲ بهصورت سالانه میتواند ۲۲.۵ میلیارد دلار برای برنامههای تولید محتوا اختصاص دهد. این مبلغ با فاصلهی بسیار زیادی بیشتر از مجموع مبلغ هزینهشده در حوزهی سرگرمی توسط تمام شبکههای آمریکایی و شرکتهای کابلی است.
با در نظر گرفتن چنین چشماندازهای روشنی، ارزش نتفلیکس در بازار حدود ۱۷۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود که از ارزش کمپانی دیزنی هم بیشتر است. برخی از تحلیلگران معتقدند که این ارزشگذاری غیرعادی است؛ چرا که نتفلیکس بسیار بیشتر از درآمد خود هزینه میکند و در حال حاضر ۸.۵ میلیارد دلار بدهی دارد و حتی برنامههای پرطرفدار زیادی هم تولید نکرده است. همین موضوع برای رقیبان نتفلیکس فرصت خوبی برای حمله فراهم کرده است.
چشماندز تبدیلشدن به تولیدکنندهی چندمنظوره، خریدار و پخشکنندهی محتوا بوده است که غول مخابراتی AT&T را برای خرید تایم وارنر با مبلغ ۱۰۹ میلیارد دلار وسوسه کرد؛ و اگر کامکست، بزرگترین ارائهدهندهی پنهای باند آمریکا، بخش عمدهی سهم فاکس قرن ۲۱ را از روپرت مرداک با مبلغ ۷۰ میلیارد دلار خریداری کند نیز به همین دلیل خواهد بود. کمپانی دیزنی نیز بهخوبی میداند که برای رقابت با غول نتفلیکس باید محتوای بسیار بیشتری بسازد.
آمازون، اپل، فیسبوک، یوتیوب و اینستاگرام نیز به نوبهی خود در حال توسعهی برنامههایی برای رقابت با نتفلیکس هستند.کریس سیلبرمن، مدیر اجرایی آژانس ICM است. این موسسه، قراردادهای بزرگ افراد مختلف را با نتفلیکس مدیریت میکند. او به قراردادهای جدید نتفلیکس اشاره میکند: از جمله قرارداد خانوم رایمز و کمدینهای معروفی چون جری ساینفیلد با مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار و کریس راک برای تولید دو ویژه برنامه با مبلغ ۴۰ میلیون دلار. سیلبرمن در مورد برنامهی دیگر شرکتها برای رقابت با نتفلیکس میگوید:
الان فکر اصلی همه این است که چطور با نتفلیکس رقابت کنند. اگر موضوع نتفلیکس مطرح نبود، اپل اصلا خیال ورود به این حوزه را نداشت؛ حتی فاکس هم وارد قضیه نمیشد.
روپرت مرداک نیز برای اینکه از سر راه نتفلیکس کنار رود، تصمیم گرفت فاکس را به دیزنی بفروشد. جف بیوکس، رئیس سابق تایم وارنر به این دلیل با فروش شرکتش موافقت کرد که میدانست ارتباط مستقیم نتفلیکس با مخاطبانش باعث برتری بلامنازع این پلتفرم سرگرمی است.
همه نمیتوانند هر محتوایی را تماشا کنند
زمان ثابت کرد که آقای بیوکس ۱۰۰ درصد در اشتباه بوده است؛ چرا که او در ابتدای این دهه، نتفلیکس را با ارتش آلبانی مقایسه کرده و با تمسخر گفته بود که نتفلیکس به هیچوجه توانایی رقابت با استودیوها و شبکههای بزرگ را ندارد. ریید هیستینگز، از بنیانگذاران و مدیر ارشد اجرایی نتفلیکس اخیرا طی مصاحبهای با اکونومیست در آمستردام گفت که آقای بیوکس فکر نمیکرد که اینترنت در دراز مدت به بستری مناسب برای انتقال محتوا تبدیل شود.
بر خلاف ریید هیستینگ، چیزی که جف بیوکس نتوانست درک کند این بود که نهتنها اینترنت وایرلس بهعنوان بستری قابل اطمینان برای استریم ویدیوهای باکیفیت عمل خواهد کرد، بلکه قوانین حاکم بر شبکهها و بازارهای تلوزیون را نیز تغییر خواهد داد. امروزه دیگر زمانبندی پخش برنامهها معنی ندارد و به لطف اینترنت پرسرعت، بینندگان برای دیدن ادامهی سریال مورد علاقهی خود لازم نیست تا هفتهی آینده منتظر شوند.
مقالههای مرتبط:
آنطور که سندواین، یک موسسهی تحلیل شبکه اعلام کرده، نتفلیکس در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۷ ، ۲۰ درصد از کل پهنای باند دنیا را مصرف کرده است. نتفلیکس به تمام مشتریان خود این امکان را میدهد تا هر محتوایی را که دوست دارند تماشا کنند، هر زمان که بخواهند و تا هر وقتی که بخواهند.
شرکتی مانند نتفلیکس بهصورت مستمر به دو مورد نیاز دارد:
- گسترهای وسیع از برنامههای مختلف سرگرمی که به صورت دورهای تجدید شوند.
- درک عمیق از خواستههای بینندگان تا برنامههای مورد علاقهی هر مشتری ساخته شود.
این ترکیب پیچیده از عمق و گسترهی تولید و پخش محتوا در سطح شخصی و جهانی، قلب اقتصاد نتفلیکس به شمار میرود؛ یعنی علم وادار کردن مردم برای ثبت اشتراک در تلویزیون اینترنتی.
یکی از دلایلی که نتفلیکس برای افزایش مشترکان خود عجله دارد، این اصل در اقتصاد نتفلیکس است که برنده تقریبا همهچیز را میبرد. افراد مدت محدودی از روز را میتوانند پای تلوزیون نشسته و از برنامههای سرگرمکننده لذت ببرند. اگر شما بتوانید آنها را با برنامههای مختلف سرگرم کنید، دیگر دلیل نخواهد داشت که پول بیشتری پرداخت کنند تا از سرویس مشابه نتفلیکس استفاده کنند. البته ممکن است افراد برای بهرهمندی از شبکههای ورزشی یا اخبار پول بیشتری پرداخت کنند؛ که بحث آن مجزا است.
بنابراین اگر هر چه سریعتر تبدیل به نفر اول شوید، منافع بیشتری از بازار سرگرمی خواهید برد. مزیت دیگر این است که هزینهی تولید برای رقبای شما بیشتر میشود و همزمان سود آنها کمتر شده و توانایی رقابت با شما را از دست میدهند. یک تهیهکننده و مدیر هالیوودی در مورد نتفلیکس میگوید:
آنها عمدا میخواهند اکوسیستم فعلی هالیوود را نابود کنند.
تاد جوئنگر از شرکت سنفورد برنستین، که یک موسسه تحقیقاتی است، میگوید تا سال ۲۰۲۶ نتفلیکس ۳۰۰ میلیون مشترک خواهد داشت که با در نظر گرفتن اشتراک ماهیانهی ۱۵ دلار، عوایدی آن از اشتراک مشتریان بدون در نظر گرفتن سود، مالیات و کاهش بها سالانه بالغ بر ۲۴ میلیارد دلار خواهد شد و ارزش این شرکت در بازار به ۳۰۰ میلیارد دلار خواهد رسید. البته سرمایهگذاران انتظار دارند رشد نتفلیکس بیشتر هم باشد؛ بنابراین ارزش آن در آینده از ۳۰۰ میلیارد دلار بسیار بیشتر خواهد بود.
یکی از تبعات ثانویهی اقتصاد نتفلیکسی این است که روش محاسبهی ارزش ساخت یک فیلم یا شو را تغییر داده است. نتفلیکس با بررسی و تحلیل انتخابهای مشتریان خود توانسته است ۲۰۰۰ گروه سلیقه را شناسایی کند. نتفلیکس ابتدا بررسی میکند که یک برنامه تا چه حد میتواند مخاطب را جذب کرده و نگه دارد و تا چه حد درآمد نصیب شرکت خواهد کرد؛ سپس میزان قابل قبولی بودجه برای آن در نظر میگیرد. به این ترتیب این شرکت میتواند گروههای محدود و اختصاصی را با برنامههای تخصصی هدف قرار دهد، بر عکس کاری که شبکههای تلوزیونی انجام میدهد و برنامههای آنها بهصورت سراسری به روی آنتن میرود.
مقالههای مرتبط:
تصمیمگیری در مورد اینکه چه برنامههای ساخته شوند، به تصمیم مدیرانی که در هالیوود هستند بستگی دارد. تد سراندوس، یک گروه بیستنفره تشکیل داده که وظیفهی آنها تصمیمگیری در مورد ایدهها و چراغ سبز نشاندادن برای شروع پروژهها است. اما این کارشناسان نتفلیکس در لسگاتوس (Los Gatos) هستند که بودجههای هر پروژه را تعیین میکنند.
بعد از این که پروژه به اتمام رسید و آمادهی ورود به بازار شد، مدیرانی مانند تاد یلین، معاون بخش محصولات، تصمیم میگیرند که محصول نهایی در چه زمانی به دست مخاطبان مناسب برسد تا، طبق اصطلاحی که در نتفلیکس زیاد استفاده میشود، بینندگان از دیدن آن «مشعوف» شوند. تاد یلین میگوید مشترکان نتفلیکس در صفحهی نمایشگر خود ابتدا ۴۰ تا ۵۰ عنوان برنامه را جستجو می کنند تا اینکه یکی را انتخاب کنند. انتخاب مشتریان نتفلیکس به اسم برنامه و پوستر آن بستگی دارد؛ بنابراین نتفلیکس از الگوریتمهای پیچیده برای انتخاب عنوان و پوستر استفاده میکند تا بیشتر جذابیت را برای مخاطبان هدف داشته باشد.
متیو بال تحلیلگر مدیای دیجیتال، میگوید استراتژی نتفلیکس ترکیبی از شخصیسازی برنامهها و در دسترس بودن است که باعث شده هوماسکرین نتفلیکس تبدیل به قدرتمندترین ابزار تبلیغاتی دنیای رسانه شود. همین استراتژی نتفلیکس در هدف قرار دادن افراد مناسب باعث شده است که علیرغم کیفیت پایینتر محصولاتش در مقایسه با رقبای سنتی، تعداد مخاطبان و موفقیت آنها بیشتر باشد. شاید بیشتر خوانندگان نام سریال «کیوسک بوسه» را نشنیده باشند. کیوسک بوسه یک سریال عاشقانهی دبیرستانی است که از ماه می در نتفلیکس منتشر شده است. منتقدان از این سریال متنفر هستند و امتیازهای شرمآوری به آن دادهاند؛ اما بیست میلیون خانوادهی آمریکایی این سریال را در دستگاههای خود پخش کردهاند و میلیونها نوجوان عاشق دو بازیگر اصلی آن، جاکوب الوردی و جوی کینگ شدهاند.
درک عددی سلیقههای مختلف بینندگان و بازاریابی شخصیشده باعث شده است که برخی از شوهایی که قبلا کنسل شده بودند، مانند دختران گیلمور (Gilmore Girls) با هواداران مختص خود، یا ایدههایی که توسط شبکههای دیگر رد شده بودند، مانند کیمی اشمیت شکستناپذیر که با عنوان اصلی The Unbreakable Kimmy Schmidt شناخته میشود، فرصت ظهور مجدد در صفحات پخش را بهدست آورند. همچنین محصولات نتفلیکس تا کنون موفق به نامزدی برای جوایز متعدد امی نیز شدهاند. مستندهایی مانند کشور وحشی (Wild Wild Country) نه بابت توصیه دیگران بلکه از طریق پوسترهای زیبای شخصیشدهاش برای مخاطبان هدف به موفقیت رسیدند.
اما هر کسی میتواند چیزی برای تماشا پیدا کند
نتفلیکس ریسکپذیرتر نیز هست؛ چون در صورت شکست یک پروژه، بهای کمتری نسبت شبکههای دیگر میپردازد. در واقع این شرکت مانند چوپان، مشتریانش را به انتخاب یک برنامه سوق نمیدهد؛ بنابراین وقتی یک شخص از برنامهای راضی نبود، بهراحتی میتواند برنامهی دیگری را انتخاب کند، بههمین دلیل در مخاطب احساس عدم اطمینان و خیانت ایجاد نمیشود. شبکههای تلوزیونی معمولی در قیاس با نتفلیکس معایب دیگری نیز دارند، دیگر لازم نیست برنامهای به دلیل پر بودن کنداکتور شبکه در شنبه شب کنسل شود. در نتفلیکس هر برنامهای که در بازار مشتری نداشته باشد، به آسانی غیب میشود.
ارائهی ویدیوهای شخصیشده، بدون تبلیغات و تماشای پشت سر هم قسمتهای یک برنامه باعث شده کاهش مخاطبان شبکههای تلوزیونی سرعت بیشتری گیرد؛ از همین رو صنعت تبلیغات تلوزیونی نیز آسیب زیادی متحمل شده است. همچنین در سالهای گذشته، میلیونها خانوادهی آمریکایی استفاده از تلوزیون پولی را کنار گذاشتهاند. اکنون شهروندان آمریکایی در بازهی سنی ۱۲ تا ۲۴ سال نسبت به سال ۲۰۱۰ پنجاه درصد کمتر تلوزیون تماشا میکنند. این رقم برای افراد ۲۵ تا ۳۴ ساله، ۴۰ درصد گزارش شده است. شبکههایی که محتوای آنها بیشتر برنامههای کودک و سرگرمی بوده است، برخلاف شبکههای خبری و ورزشی بیشترین افت تماشاگر را تجربه کردهاند.
شبکههای کابلی و دیگر سرویسهای استریم ویدیو نیز برای این که از قافله عقب نمانند، دست به کار تولید صدها ساعت برنامههای باکیفیت شدهاند؛ به نحوی که اکنون سریالهای درام تلوزیونی به نحو بیسابقهای افزایش پیدا کرده است. اما از طرف دیگر وضعیت سینما بدتر شده است. بین سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۱۷ فروش بلیط سینما در آمریکا و کانادا ۲۰ درصد افت کرده است. استودیوهای آمریکایی اکنون بیشتر درآمد خود را با فیلمهای پرطرفدار ابرقهرمانی بهدست میآورند؛ برای مثال، پنج فیلم شرکت دیزنی تا به اینجا در سراسر جهان بیش از ۴ میلیارد دلار فروش داشته است، یا اینکه به دنبال ساخت فیلمهایی با هزینهی پایین میروند که برای دیدن در سینماها مناسب هستند، مانند فیلمهای ترسناک.
اقتصاد نتفلیکسی، روش کسب درآمد شوهای تلوزیونی را نیز تغییر داده است. نتفلیکس حق امتیاز جهانی برنامهها را بهصورت اختصاصی خریداری میکند. سازندگان از لایسنسهای پرمنفعت برنامههای خود در بازار ثانویه صرفنظر میکنند، چون در اقتصاد نتفلیکسی بازار ثانویهای وجود ندارد. به این ترتیب سازندگان قراردادهای خوبی با نتفلیکس میبندند، اما در صورت استقبال بیش از حد انتظار از برنامهی آنها، درآمد آنها تغییر چندانی نمیکند؛ ولی درآمد شرکت بیشتر میشود. از طرف دیگر هر چه بازار نتفلیکس بزرگتر باشد، دیگر لازم نیست قراردادهای آن با تولیدکنندگان نجومی باشد.
احساس جامعه را حس کنید
بازار تهیهکنندگان داغ شده است؛ آنها از اینکه میبینند شرکتهای دیگر در تلاشند روش نتفلیکس را در تولید و پخش محتوا دنبال کنند، راضی بهنظر میرسند. انتظار میرود که شبکهی HBO تحت مدیریت جدید خود یعنی AT&T با سرعت بیشتری از کسبوکار اصلی خود یعنی تلوزیون کابلی دور شود و به استریم ویدیو روی آورد. همچنین این شبکه در حال سرمایهگذاری بیشتر در برنامههایی است که در خارج از آمریکا تولید میشوند و با عقد قرارداد با توزیعکنندگان محلی سعی میکند کالاهای خود را مستقیما از طریق استریم به دست مشتریان برساند.
شبکهی HBO امسال بودجهی ۲.۵ میلیارد دلاری برای تولید محتوا در نظر گرفته است. همچنین شبکهی Hulu نیز، که سرویس استریم برای داخل آمریکا ارائه میکند و توسط چهار استودیوی فیلمسازی تاسیس شده، در نظر دارد ۲.۵ میلیارد دلار برای این منظور هزینه کند. اپل با استخدام تهیهکنندههای هالیوودی قصد دارد تلوزیون خود را راهاندازی کند و بودجهی یک میلیارد دلاری برای این کار در نظر گرفته است. اما یوتیوب چطور؟ یوتیوب نسبت به نتفلیکس، بینندگان بسیار بیشتری دارد؛ اما بهدلیل کیفیت پایین تصاویر آن، درصد کمتری از پهنای باند بینالمللی را مصرف میکند. این شرکت در کنار کسبوکار عظیم و رایگان خود، امکان ثبت اشتراک نیز برای بینندگان خود تدارک دیده است.
دیزنی قصد دارد در سال آینده فیلمهای خود را از نتفلیکس بیرون بکشد و سرویس استریم خودش را راهاندازی کند. این شرکت امیدوار است به پشتوانهی فیلمهای پرطرفدار سریهای پیکسار (Pixar)، مارول (Marvel)، جنگ ستارگان (Star Wars) و البته چند فیلم ابرقهرمان دیگر دست بالا را در این صنعت داشته باشد.
اما هیچکس بهاندازهی آمازون، خود را برای رقابت با نتفلیکس در سطح جهانی آماده نکرده است. سرویس ویدیوی آمازون در تمام جاهایی که نتفلیکس حضور دارد، سرک کشیده است. این شرکت امسال بیش از ۴ میلیارد دلار برای تولید محتوا هزینه خواهد کرد. رئیس آمازون، جف بزوس گفته که آمازون باید سریالهایی پرطرفدار و بزرگی مثل بازی تاج و تخت (Game of Thrones)، که از HBO پخش میشود، بسازد. برای رسیدن به این هدف، آمازون با پرداخت ۲۵۰ میلیون دلار حق ساخت سریال ارباب حلقهها (Lord of the Rings) را خریداری کرده است. با اینحال تولید محتوا برای آمازون تنها بخشی از یک استراتژی بزرگتر است؛ اما برای نتفلیکس، ساخت محتوا همهچیز محسوب میشود.
موردی که باعث برتری نتفلیکس بر رقبا شده، نه فقط بازار بزرگ آن، بلکه سرمایهگذاری در بازار خارج و تولید محتوای باکیفیت به زبانهای دیگر است. اکنون سریالهای غیرانگلیسی نتفلیکس در سراسر جهان طرفداران زیادی پیدا کردهاند: دزدی پول (Money Heist) یک سریال به زبان اسپانیایی و در مورد جرم است که بینندگان پرشماری پیدا کرده است، تاریک (Dark) اسم یک سریال علمی تخیلی در مورد گم شدن کودکان است که به زبان آلمانی تولید شده اما در کشورهای دیگری مانند آمریکا، کانادا، برزیل و مکزیک میلیونها بیننده دارد. در واقع ۹۰ درصد بینندگان این سریال آلمانی از کشورهایی به غیر از آلمان هستند.
از سریالهای دیگر نتفلیکس که بهزودی منتشر میشوند میتوان به بازیهای مقدس (Sacred Games) به زبان هندی، در واقع اولین سریال هندی نتفلیکس و محافظ (Protector) یک سریال ابرقهرمانی بهزبان ترکی اشاره کرد. در هفتههای آینده نیز فیلمبرداری سریال عربی جین (Jinn)، با محتوای ابرقهرمان نوجوان در عمان و اردن شروع خواهد شد. این سریالهای غیر انگلیسی نتفلیکس به زبانهای دیگر، از جمله، زبان انگلیسی دوبله خواهند شد. بینندگان آمریکایی چندان به فیلمهای دوبله شده عادت ندارند (بهجز فیلمهای دههی هفتاد بروس لی). اما تجربهی تماشای سریال تاریک و سه درصد (3%)، یک سریال برزیلی آخرالزمانی، نشان داده است که بینندگان، سریالهای دوبلهشده را به زیرنویس ترجیح میدهند.
ساخت و پخش سریالهای اینگونه برنامهها برای شرکتهایی که در بازار داخل آمریکا فعالیت دارند، نامعمول و گران است؛ اما همین برنامهها، درآمدی سرشاری را نصیب نتفلیکس میکند. همچنین حضور در بازار جهانی باعث میشود نتفلیکس استعدادهای جوان و با استعداد دیگر کشورها را نیز شناسایی کند؛ در ماه ژوئن خالقان سریال تاریک با نتفلیکس برای همکاری بیشتر قرارداد بستند.
افزایش تعداد مشترکان جهانی نتفلیکس برای دومین سال پیاپی، در سال ۲۰۱۶ با ۴۸ درصد و درسال ۲۰۱۷ با ۴۲ درصد ، نشانگر این است که استراتژی این شرکت جواب میدهد. گلدمن ساکس که ارزیابیهای او از عملکرد نتفلیکس سرسختانه است، معتقد است که میزان رشد مشتریان نتفلیکس با نرخ تولید محتوای جدید رابطهی مستقیم دارد. اما این غول سرگرمی، با چالشهایی هم روبهرو است. فرآیند آسان ثبت اشتراک در نتفلیکس به این معنی است که لغو کردن اشتراک هم راحت است. نتفلیکس آمار اشتراکهای لغوشده را مخفی نگه میدارد؛ اما موسسههای تحلیلی، این رقم را ۳.۵ درصد ارزیابی میکنند. این عدد بسیار بیشتر از تلوزیون کابلی، با ۲ درصد و سرویسهای وایرلس، با ۱ درصد است. مشکل دوم نتفلیکس، عطش زیاد آن برای پهنای باند است.
در بازارهایی که بیطرفی اینترنتی (net neutrality) وجود ندارد، مانند آمریکا، این امکان وجود دارد که شرکتهای اینترنتی تصمیم بگیرند سرویس استریم خود را نسبت به نتفلیکس در اولویت قرار دهند. نتفلیکس با آگاهی از این چالش بهطور مستمر سعی در قانع کردن پخشکنندههای ایترنتی و تلوزیون کابلی مانند کامکست، تی موبایل (T-Mobile) و اسکای (Sky) دارد تا سرویس خود به نتفلیکس را قطع نکنند.
مقالههای مرتبط:
البته نتفلیکس با چالشهایی از نوع دیگر نیز دستوپنجه نرم میکند. شرکتهای سرگرمی همواره بهخاطر مسائل اخلاقی در معرض قضاوت مردم هستند. نتفلیکس چند ماه پیش، کوین اسپیسی را بهدلیل اتهام رفتار نامناسب جنسی از سریال خانه پوشالی کنار گذاشت؛ همچنین یکی از مدیران ردهبالای این شرکت نیز بهدلیل اظهارات نژادپرستانه مجبور به استعفا شده است. پیش آمدن چنین رسواییهایی قابل پیشبینی نیست و انتظار می رود نتفلیکس در آینده نیز از اتفاقات مشابه ضربه ببیند.
در صورت تغییر وضعیت اقتصادی در آینده، با در نظر گرفتن کاهش اشتهای مردم برای سرگرمی پولی و همچنین علاقهی سرمایهگذاران برای بازگشت سود بالاتر با ریسک کمتر، شرکتی مانند Netflix که ارزش آن به میزان سودآوریاش است، ضربهی مهلکی خواهد خورد. مشکلی اینچنینی باعث کاهش رشد نتفلیکس میشود و این فرصت را به رقیبان فرصتطلب آن مانند اپل و آمازون میدهد تا مشترکان، کارکنان، استعداد و استراتژیستهای نتفلیکس را جذب کنند.
برخی معتقدند که حتی بدون پیش آمدن مشکل اقتصادی خاصی، در چشمانداز مالی نتفلیکس اغراق شده است. موسسهی تحلیلی MoffettNathanson در ماه می اعلام کرد که ارزش سهام نتفلیکس تحت هیچ سناریویی قابل توجیه نیست؛ با این حال این موسسه سهامداران را به فروش سهام توصیه نکرد. از آن زمان تاکنون، ارزش سهام نتفلیکس ۳۸ درصد رشد داشته و گزارش مالی این شرکت نشان ميدهد که نتفلیکس سودآورترین سهماههی دوران حیاتش را سپری کرده است.
آقای هیستینگ اما بهنظر میرسد هیچ نگرانی از بابت رقیبان نوظهور نتفلیکس ندارد. او معتقد است که هم جا برای رشد بیشتر نتفلیکس وجود دارد و هم جا برای رقیبان تا منفعت خود را این بازار بزرگ ببرند. در عوض او به چالشهای پیشرو در مسیر موفقیت نگاه میکند؛ چالشهایی که پس از تبدیل نتفلیکس به تنها بازیگر اصلی دنیای سرگرمی در سراسر دنیا ظهور خواهند کرد. او میگوید:
چه اتفاقی افتاد که تلویزا ۸۰ درصد بازار تلوزیون مکزیک را در اختیار گرفت؟ رابطهی آنها با دولت و با مردم جامعه چطور بود؟ یا در مورد گلوبو (Globo) غول مدیای برزیل چطور؟ وقتی شما به این اندازه قدرتمند هستید، رابطهی خود با جامعه را چگونه تنظیم میکنید؟ مسلما شما باید خیلی محتاط باشید، آنها چگونه این کار را انجام دادند؟
اینها سوالاتی هستند که اولین غول بینالمللی تلوزیون در آینده باید به آنها پاسخ دهد.
رپو (Rapoo) برند جوانی است که کار خود را از سال ۲۰۰۲ و با تمرکز روی لوازم جانبی بیسیم شروع کرد. این برند با شعار Wireless Your Life خود را معرفی کرده و تلاش میکند تا آخرین فنارویهای ارتباطات بیسیم را در محصلات خود بهکار گیرد. مدیران این شرکت در تمامی بخشها همیشه تلاش کردهاند تا محصولات خود را با نیازهای بازار و مشتریان هماهنگ کرده و باکیفیتترین لوازم را به آنها عرضه کنند.
از محصولات عرضه شده تحت این برند میتوان به ماوس و کیبورد و هدست بیسیم ارائه کرد که برای کاربران کامپیوترهای شخصی و لپتاپ، از کارایی بالایی برخوردار هستند. علاوه بر آن، محصولات بیسیم مخصوص گجتهای همراه همچون موبایل و تبلت نیز در سبد محصولات این شرکت قرار دارد. ابزارهای ارتباطی بیسیم برای اشتراک محتوای صوتی و تصویری با لوازم خانگی نیز، از دیگر تولیدات این برند جوان هستند.
تاریخچه تاسیس
شرکت Shenzhen Rapoo Technology در سال ۲۰۰۲ و در شهر شنژن چین تاسیس شد. این شرکت زمانی طولانی را به پیشرفت در بخشهای تحقیق و توسعه اختصاص داد و پیش از ورود جدی به بازار، ابتدا طراحیهای لازم برای آن را در نظر گرفت. البته آنها در سالهای ابتدایی بهعنوان تولیدکنندهی لوازم جانبی برای برندهای دیگر نیز فعالیت میکردند.
کارخانهی تولید محصولات رپو با نام پارک صنعتی Rapoo
استراتژی بازارهای داخلی، اولین هدف این برند چینی بود. آنها در سال ۲۰۰۷ این استراتژی را تدوین کرده و برای اجرای آن برنامهریزی کردند. اولین قدم این استراتژی، معرفی برند Rapoo برای محصولات بود. این معرفی در رویدادی با نام Comfortable Wireless در گوانگژو و پکن انجام شد.
از بخشهای مهمی که از همان ابتدا در استراتژی رپو لحاظ شد، تمرکز روی مردم در اولویت اول بود. به بیان دیگر، فلسفهی این شرکت از همان ابتدا، نوآوری فناورانه و علمی بر اساس نیازهای مردم بود.
مدیران رپو از روزها و سالهای ابتدای فعالیت، نیازهای کاربران و جلسات همفکری با آنان را در اولویت فعالیتهای خود قرار دادند. آنها نیازهای مردم را بهعنوان انگیزه و موتور محرکهی خود در نظر گرفتند.
رپو پس از مدتی بازاهای جهانی را هدف گرفت و اولین محصولات خود را که خانوادهای از ماوس و کیبوردهای بیسیم با طراحی جذاب بودند، وارد این بازارها کرد. مرحلهی بعدی، ورود به بازار سهام بود که فعالیتهای این شرکت را بیش از پیش گسترده، جهانی و معتبر میکرد. این اتفاق در سال ۲۰۱۱ و با ورود به بازار بورس شنژن محقق شد. شرکت به محض ورود به بازار بورس شنژن در بورد شرکتهای کوچک و متوسط این بازار با نام SME وارد شد. استراتژی فعالیت در بازارهای جهانی نیز در همین سال تدوین شد.
ورود رسمی رپو به بازار سهام شنژن
رپو پس از چند سال فعالیت در بازار لوازم جانبی دیجیتال، با طراحیهای متخصر به فرد خود، رسانههای مرتبط با فناوری را مجذوب کرد. این شرکت در سال ۲۰۰۸ اولین جایزهی خود را از رسانهی EFASHION و با عنوان برترین ماوس و کیبورد بیسیم مولتیمدیا دریافت کرد. برند چینی تا به امروز موفق شده تا حدود ۷۰ جایزهی طراحی از جمله جایزهی مشهور iF را از رسانههای مرتبط با طراحی و فناوری، دریافت کند.
فناوریهای ارتباطی جدید
یکی از افتخارات برند Rapoo در دوران فعالیت، پیشگامی در معرفی استاندارد ۲.۴ گیگاهرتز در لوازم جانبی دیجیتال بوده که امروزه به استانداردی جامع در این زمینه تبدیل شده است. بههرحال، مدیران این برند با افتخار به معرفی این فناوری، افق خود در آینده را در تبدیل شدن به برترین برند جهانی در بازار لوازم جانبی بیسیم، ترسیم کردهاند.
اولین محصول رپو که با استفاده از این فناوری معرفی شد، ماوس بیسیم 7100 بود که با قیمتی پایین، غولهای صنعت لوازم جانبی را هدف قرار داده بود. این برند چینی توانست با قیمت پایین خود، از همان ابتدا محبوبیت لوازم جانبی بیسیم و خصوصا فناوری ۲.۴ گیگاهرتزر را در چین دوچندان کند. یک سال پس از عرضهی این محصول، رپو به پرفروشترین برند این حوزه در چین تبدیل شد.
هدف بعدی برند چینی، ورود به بازار پرطرفدار و جذاب گیمینگ بود. آنها در سال ۲۰۰۸ محصوی را با نام V8 به بازار عرضه کردند که اولین ماوس گیمینگ این برند به شمار میرفت. از اتفاقات مهم دیگر تاریخ رپو در سالهای پایانی دههی ۲۰۱۰ میتوان به شروع ساخت مرکز تولیدی این شرکت با نام Rapoo Industrial park اشاره کرد که سنگ بنای آن در سال ۲۰۰۹ گذاشته شد.
مراسم نصب سنگ بنای کارخانهی رپو
مرکز تولید محصولات رپو در سال ۲۰۱۱ بهصور رسمی افتتاح شد و لقب بزرگترین کارخانهی تولید لوازم جانبی دیجیتال را به خود اختصاص داد. این مرکز تولیدی که با نام پارک صنعتی رپو شناخته میشود، در زمینی به مساحت حدودی ۸۰ هزار متر مربع ساخته شده است. نکتهی قابل توجه این است که این برند چینی علاوه بر مرکز تولیدی، مراکز مستقلی را نیز برای اهداف تحقیق و توسعه و همچنین بازاریابی خود تاسیس کرده است.
سال ۲۰۱۲، زمانی بود که رپو از فناوری جدید ارتباطی خود برای دستگاههای وایرلس با نام 5G رونمایی کرد. این فناوری، مشکلات پیش آمده در اتصال لوازم جانبی دیجیتال، بهخاطر تداخل فرکانس را از بین میبرد. فناوری جدید رپو در تراشهی اختصاصی این شرکت با نام R58 معرفی شد که فرکانس ۵.۸ گیگاهرتزی را به کاربران عرضه میکرد. با معرفی این فناوری قرار بود در سال ۲۰۱۲، اتصال ۲.۴ گیگاهرتز نیز تا حدودی منسوخ شود.
تبلیغ رپو برای فناوری ارتباطی جدید 5G
Rapoo با افزایش محبوبیت و همچنین گسترش بازارها، مانند هر شرکت دیگر فعال در صنعت لوازم جانبی، اسپانسرینگ مسابقات ورزشهای الکترونیکی را به برنامههای بازاریابی خود اضافه کرد. آنها در سال ۲۰۱۴ اسپانسر تیم SH Royal شدند که با عملکرد فوقالعادهی خود در مسابقات LOL، به مرحلهی نهایی مسابقات جهانی راه پیدا کرد. نکتهی قابل توجه این است که برند چینی برای بهترین بازیکن این تیم، یک ماوس اختصاصی از سری V20 طراحی کرد.
اسپانسرینگ رپو در مسابقات ورزشهای الکترونیک
سالهای اخیر برند رپو
از اتفاقات مهم برند رپو در سالهای اخیر، میتوان به فعالیت و همکاری رسمی با فروشگاه بست بای کانادا اشاره کرد. این همکاری در سال ۲۰۱۷ نهایی شده و بست بای بهعنوان فروشندهی اختصاصی محصولات برند چینی در کانادا انتخاب شد. لازم به ذکر است علاوه بر برند Rapoo، پهپادهای برند Xiro Xplorer نیز به این شرکت تعلقی دارند و در فروشگاه بست بای بهفروش میرسند.
رپو که از سال ۲۰۱۶ بهصورت رسمی در نمایشگاه IFA دربرلین حضور داشته است، در سال ۲۰۱۸ با فناوری جدید و همچنین محصولات متنوع مجهز به این فناوری، حضور داشت. فناوری معرفی شده در این نمایشگاه، Multi-Mode نام دارد که امکان ارتباط بیسیم لوازم جانبی را با چند دستگاه بهراحتی فراهم میکند.
ماوس گیمینگ VT950
دستگاههای بیسیم کنونی از حالت Dual-Mode برای اتصال بیسیم استفاده میکنند. در این حالت، ماوس و کیبورد ارتباط ۲.۴ گیگاهرتزی وایرلس یا بلوتوث ۳ یا ۴ دارند. فناوری جدید رپو، ترکیبی از این اتصالات را فراهم کرده تا کاربران بهراحتی و تنها با فشار دادن یک دکمه، بین دستگاههای مختلف سوئیچ کرده و به چند دستگاه متصل شوند.
نکتهی جالب توجه در مورد رپو و معرفی فناوری جدیدش، معرفی چند دستگاه با بازههای قیمتی متنوع و مجهز به این فناوری است. در واقع، شرکتهای بزرگ پس از معرفی فناوریهای جدید، ابتدا آنها را در محصولات پرچمدار خود معرفی کرده و به مرور، فناوری را به میانردهها وارد میکنند. درحالیکه رپو پس از معرفی فناوری جدیدش در IFA 2018، چندین دستگاه با قیمتهای متنوع و مجهز به فناوری جدید معرفی کرد.
رپو در مراسم معرفی فناوری جدیدش در نمایشگاه سال جاری، دو قابلیت جدید را برای آن تعریف کرد. یکی از این قابلیتها، عملکرد All in one بود. مدیران رپو در توضیح این عملکرد میگویند که دستگاههای مجهز به مولتی مود، به سه نوع هوشمند از اتصال مجهز هستند. آنها از فناوریهای بلوتوث ۳ و ۴ و همچنین اتصال وایرلس ۲.۴ گیگاهرتز پیشتیبانی میکنند و در نتیجه، با دستگاههای بیشتری قابل اتصال خواهند بود. قابلیت دیگر این فناوری، One to many نام دارد. با استفاده از این قابلیت، ماوس و کیبوردهای مولتی مود رپو، قابلیت اتصال به ۳ تا ۴ دستگاه را بهصورت همزمان دارند.
تصاویری از کارخانهی رپو
رپو در نمایشگاه سال جاری علاوه بر معرفی مولتی مود و دستگاهها آن، از سری جدید گیمینگ خود به نام VT نیز رونمایی کرد. یکی از محصولات جذاب این سری از لوازم جانبی گیمینگ، ماوس VT950 است که با آخرین نسخه از قطعات و قابلیتهای ارتباطی تجهیز شده است. تراشهی اختصاصی شرکت Texas Instruments بههمراه سنسور گیمینگ PixArt PMW3389، صفحهنمایش اولد و میکرو سوئیچ Omron، از قابلیتهای این ماوس جدید هستند.
جوایز و افتخارات
همانطور که گفته شد، برند رپو در طول دوران فعالیت خود، انواع جوایز طراحی و تولید را از رسانهها و همچنین سازمانهای چینی و بینالمللی دریافت کرده است. یکی از مشهورترین جایزههای طراحی که به محصولات این برند اهدا شده است، جایزهی iF بوده که برای چند محصول این شرکت از جمله اسپیکر قابل حمل A600 به آنها اهدا شده است. این اسپیکر قابل حمل،در سال ۲۰۱۵ جایزهی iF را دریافت کرد.
پیش از اسپیکر قابل حمل، در سال ۲۰۱۳ کیبورد تاچ بیسیم E9270P از این شرکت به جایزهی iF دست یافت و پیش از آن نیز در سال ۲۰۱۲، کیبوردهای بیسیم و بلوتوثی E9070 و E9080 و E6300 مفتخر به دریافت این جایزه شده بودند. هیئت داوران این جایزه، مواردی همچون کیفیت، زیباسازی نهایی محصول، انتخاب مواد، نوآوری، تاثیر روی محیط زیست، کاربردی بودن، زیبایی بصری، امن بودن،ارزش برند و تبلیغات برای این محصول و جنبههای جهانی طراحی را مورد بررسی قرار میدهند.
اسپیکر قابل حما Rapoo برندهی جایزهی طراحی iF
جایزهی iF در سال ۲۰۰۹ نیز به یکی از محصولات رپو اهدا شد. ماوس مدل 3700 این شرکت که در آن سال و در مراسم رسمی رونمایی از محصولات جدید معرفی شده بود، جایزهی طراحی را از آلمانیها دریافت کرد. از دیگر محصولات مشهوری که در مراسم آن سال معرفی شدند، میتوان به پکیج ماوس و کیبورد 8900 Air، ماوس بلوتوثی 6900m مجهز به نور لیزری برای جلسههای ارائه و نازکترین کیبورد جهان با ضامت ۶ میلیمتر اشاره کرد.
البته رپو پیش از دریافت جایزهی طراحی از طرف رسانهها، از سازمانهای دیگر نیز جوایزی را دریافت کرده است. در سال ۲۰۰۷، این شرکت از طرف موسسهی نوآوری در فناوری شنژن، لقب شرکت هایتک را دریافت کرد. این برند در سال ۲۰۰۸ و از طرف مجلهی Modern Computer، بهعنوان پرطرفدارترین برند کیبورد و ماوس در میان دانشجویان دانشگاههای چین انتخاب شد.
مدیرعامل رپو سعنی Zeng Hao در سال ۲۰۱۱ در میان ۱۰ فرد تاثیرگذار جهان در مجلهی Trend قرار گرفت. او در میان مدیران شرکتهای بزرگی همچون ایسوس، ایامدی، اینتل و آیبیام قرار داشت. علاوه بر موارد گفته شده، رپو در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ بهعنوان سریعترین برند از لحاظ رشد در چین و همچنین بزرگترین برند ماوس و کیبورد بیسیم انتخاب شد.
هدست چندکارهی S100
فناوری رباتیک رپو در تولید محصولات
یکی از نقاط قوت رپو در تولید محصولات باکیفیت بیسیم، استفادهی آنها از رباتها در اکثر بخشهای کارخانه است. نشریهی وال استریت ژورنال مستندی را با موضوع ساخت و تولید رباتیک (با نام Moving Upstream) تولید کرد و در آن، از کارخانهی شرکتهای بزرگی همچون کاوازاکی، رپو و JD تصاویری را آماده کرد. این مستند، به پیادهسازی فناوریهای رباتیک در فرآیندهای تولیدی و همچنین برنامهریزی برای توسعههای آتی اشاره داشت.
این نشریه در سال ۲۰۱۵ نیز بررسی دقیقی را روی کارخانههای چین و استفادهی روبهرشد آنها از رباتها انجام داده بود. نتیجهگیری این مستند، کاهش هزینهی نیروی انسانی در چین و پیشرفت آنها در مسیر تبدیل شدن به پیشگام انقلاب رباتیک در صنعت بود.
طبق اعلام مدیران رپو، این برند برنامههای اتوماسیون را از سال ۲۰۰۸ در استراتژی خود اضافه کرده است. آنها در سال ۲۰۱۰ تعداد ۷۵ ربات ABB را برای کار در خط تولید خود خریداری کردند. این برند در آن زمان به بزرگترین مشتری شرکت رباتیک ABB تبدیل شد.
۱.۵ سال پس از خرید رباتها، هماهنگسازی نهایی آنها با خط تولید انجام شد. امروز، این رباتها وظایف متعددی در خط تولید از تزریق و جابجایی تا مونتاژ را انجام میدهند. یکی از وظایف اصلی که توسط این رباتها در خط تولید اشغال شده، آزمایش کردن قطعات الکترونیکی است. در کنار این موارد، بستهبندی و پالت کردن محصولات جدید نیز در حوزهی وظایف رباتها قرار دارد.
استفاده از رباتهای کارگر در خط تولید، علاوه بر افزایش تولید، باعث کاهش نیروی انسانی این شرکت نیز شده است. پس از بهکارگیری رباتها، تعداد کارگران از ۳ هزار نفر به ۸۰۰ نفر رسید. فرآیند توسعهی محصولات نیز ار ۳.۸ ماه به ۶۰ روز رسیده است. خط تامین و تولید این کارخانه، در حال حاضر توانایی تحویل سفارشات آنی را نیز دارد. زمان تحویل محمولههای بزرگ نیز از ۵۰ روز به ۱۰ تا ۱۵ روز رسیده است.
حتی هزینهی مواد مصرفی نیز با استفاده از رباتها کاهش ۷۰ درصدی داشته است. تمامی این آمارهای ارائه شده، مسیر پیشرفت اوپو در رسیدن به مقام اول در تولید لوازم جانبی کامپیوتری و رقابت با غولهای جهانی همچون لاجیتک را هموارتر میکند. مدیرعامل رپو در مصاحبه با وال استریت ژورنال گفت که کارگران تعدیل شده بهخاطر ورود رباتها، عموما مشکل زیادی برای پیدا کردن شغل جایگزین ندارند چرا که صنایع این کشور با سرعت در حال پیشرفت هستند و همیشه به نیروی انسانی نیاز دارند.
دستهبندی محصولات
همانطور که گفته شد، تمرکز اصلی رپو بر تولید ماوس و کیبوردهای بیسیم برای انواع دستگاههای هوشمند از لپتاپ و PC تا گوشی هوشمند و تبلت است. البته این شرکت محصولات دیگری همچون اسپیکرهای بیسیم، هدست و پهپاد نیز طراحی به فروش میرساند. دستهبندی ماوس و کیبوردهای این شرکت، به دو بخش محصولات با کاربری عادی یا اداری و گیمینگ تقسیم میشود.
ماوس اداری
رپو در این دستهبندی، انواع محصولات با طراحی مینیمال و کاربردی را قرار داده که برای انواع مشتریان عادی یا اداری مناسب است. اگرچه اکثر محصولات این برند بیسیم هستند، اما در این دستهبندی نمونههایی همچونN1600 و N3610 و N1162 نیز یافت میشوند که اتصال سیمی دارند.
ماوس اداری M600 با قابلیت مولتیمود
از آخرین نمونههای ماوس اداری که توسط برند رپو معرفی شده است، میتوان به مدل M600 با قابلیت مولتی مود اشاره کرد. این ماوس زیبا قابلیت اتصال به سه صورت وایرلس ۲.۴ گیگاهرتز، بلوتوث ۳ و بلوتوث ۴ را دارد. در واقع میتوان این وسیله را بدون داشتن دانگل USB مخصوص نیز به دستگاهها متصل کرد.
از دیگر قابلیتها و مشخصات این ماوس اداری میتوان به قابلیت اتصال به چند دستگاه بهصروت همزمان، دقت 1300DPI لیزری و ۱۲ ماه عمر میانگین باتری اشاره کرد. پوشش این ماوس از جنس آلیاژ آلومینیم است که کارایی و دوام طولانیمدت آن را تضمین میکند.
از دیگر ماوسهای اداری رپو که با قابلیت هیجانانگیز مولتی مود عرضه شدهاند، میتوان به مدلهای M550، M280، M260 و 7200M اشاره کرد.
ماوس اداری M260
کیبورد اداری
کیبوردهای اداری رپو، در دو نوع تکی و همراه با ماوس یا کمبو عرضه میشوند. یکی از جدیدترین نمونههای عرضه شده در این دستهبندی، کمبو 8200M بوده که با قابلیت اتصال به چند دستگاه یا همان مولتی مود، عرضه شده است. سنسور DPI این دستگاه بهمنظور هماهنگی هرچه بیشتر با دقت انواع صفحهنمایش، به تنظیمکنندهی دستی مجهز است. کاربر میتواند دقت این سنسور را در اعداد ۶۰۰، ۱۰۰۰، ۱۳۰۰ و ۱۶۰۰ تنظیم کنید.
کیبورد این کمبو قابلیت ضد پاشش آب دارد و شرکت سازنده، مقاومت آن در برابر این موارد را تایید کرده است. دکمههای میانبر رسانهای، از امکانات معمولی هستند که امروزه به امکاناتی لازم تبدیل شده و در کیبورد کمبو به کار گرفته شدهاند.
کمبو اداری 8200M
از محصولات دیگر جدید Rapoo در این دسته (مجهز به مولتی مود) میتوان به مدل 8100M اشاره کرد. یکی از نمونههای جذاب محصولات رپو در بخش کمبوها، X9310 نام دارد که یک کیبورد به تمام معنا باریک و آلومینیمی در آن قرار گرفته است. این کیبورد ضخامتی ۴.۹ میلیمتری داشته و به دکمههای جزیرهای مجهز است. حسگر سنسور ماوس این کمبو، ۱۰۰۰ دیپیآی عنوان شده است. رپو در طراحی دانگل ارتباطی این کمبو نیز نهایت دقت برای کوچک شدن را به کار برده و از اصطلاح Nano برای آن استفاده میکند.
کیبورد بلوتوثی E6700
یکی از محصولات جذاب رپو در بخش کیبوردها، کیبورد بیسیم، سبک و کوچک این شرکت با نام E6700 است. این کیبورد، به هر دستگاهی با قابلیت اتصال بلوتوث، متصل میشود و تنها ۲۰۰ گرم وزن دارد. این کیبورد مجهز به ۸۲ دکمه با ابعاد مناسب برای تایپ و همچنین یک ترکپد چندکاره است. اتصال سریع با هر نوع دستگاه بلوتوثی، عمر باتری مناسب و بدنهی آلومینیمی، از دیگر ویژگیهای این کیبورد زیبا هستند.
ماوس گیمینگ
ماوسهای گیمینگ رپو در انواع بیسیم و سیمی عرضه میشوند. تعدادی از آخرین محصولات این شرکت در بخش ماوسهای گیمینگ، با اتصال ترکیبی بیسیم (۲.۴ گیگاهرتز) و سیمی عرضه میشوند. VT950 یکی از آخرین محصولات Rapoo در این دستهبندی است که علاوه بر موارد گفته شده، با طراحی کاملا ارگونومیک و همچنین ۱۱ دکمهی قابل برنامهریزی عرضه شده است. نکتهی قابل توجه این است که رپو، محصولات خود را در بخش گیمینگ عموما با برند VPRO عرضه میکند.
زیربرند گیمینگ Rapoo با نام VPRO
این ماوس به تنظیمکنندهی دقت و یک صفحهنمایش اولد نیز مجهز است که علاوه بر نورپردازی جذاب، اطلاعاتی از حساسیت کنونی دستگاه یا آمارهای بازی را به کاربر میدهد. یکی از مزیتهای بسیار جالب این ماوس برای گیمرهای حرفهای، قطعهی تنظیمکنندهی وزن است. این قطعهی ۱۰ گرمی را میتوان برای کم و زیاد کردن وزن و افزایش تعادل و بهبود حرکت ماوس،به آن متصل کرد. باتری این ماوس نیز از نوع لیتیمی است که با همان سیم اتصال، شارژ میشود.
یکی دیگر از جدیدترین محصولات رپو در بخش ماوسهای گیمینگ، مدل VT900 است.این ماوس بیسیم مجهز به ۱۰ دکمهی قابل برنامهریزی است و علاوه بر آن، یک حافظهی داخلی برای ذخیره کردن تنظیمات ماوس مانند DPI و دیگر موارد دارد. این نمونه، مجهز به ۶ قطعهی اضافی برای تنظیم وزن است که هرکدام، ۳.۲ گرم وزن دارند.
ماوس گیمینگ VT950
کیبورد گیمینگ
کیبوردهای گیمینگ رپو با تمرکز روی طراحی و جذابیت رنگآمیزی برای کاربرهای این بخش طراحی شدهاند. همهی این کیبوردها به نورپردازی مجهز هستند و در برخی از مدلها، قابلیت نمایش رنگهای RGB نیز وجود دارد. کیبورد V525 یکی از آخرین نمونههای رپو در این بخش است که با نورپردازی کامل و قابل تنظیم عرضه میشود.
کیبورد گیمینگ V525 با نورپردازی RGB
کیبوردهای گیمینگ رپو نیز مانند کیبوردهای اداری، مقاوم در برابر پاشش مایعات هستند. علاوه بر آن،طراحی دکمههای آنها بهگونهای انجام شده که ارسال انواع دستورات در بازی را به دقت انجام میدهد. فشار دادن ۲۵ دکمه بهصورت همزمان در این کیبورد، باز هم مانعی برای اجرای دستورات نیست.
V805 یکی دیگر از آخرین محصولات ارائه شده توسط رپو در این بخش است که با طراحی مکانیکی برای دکمهها و همچنین نور قابل تنظیم عرضه میشود. این کیبورد محدودیتی در درک فشار همزمان دکمهها ندارد و هر ۱۰۴ کلید آن بهصورت مستقل عمل میکنند. طراحی آلومینیمی، از ویژگیهای دیگر این کیبورد جذاب است.
پهپاد
همانطور که پیش از این گفته شد، رپو یک برند مستقل پهپاد با نان Xiro نیز دارد. این برند در سال ۲۰۱۵ و با تمرکز روی تحقیق و توسعه در این بازار، تاسیس شد. یکی از شرکای رپو در این شرکت، Beijing Zero Uav tech نام دارد که از شرکتهای نامدار در زمینهی فناوریهای هوافضا است. این شرکت، در تحقیق و توسعهی هر ۶ فناوری حیاتی برای صنعت پهپاد یعنی کنترل پرواز، حفظ تعادل، دوربین، ارسال تصویر بهصورت بیسیم، رد کردن موانع و شناسایی بصری، تجربه دارد.
پهپاد XPLORER MINI از زیربرند XIRO
یکی از مشهورترین محصولات برند زیرو، پهپاد XPLORER Mini است. این پهپاد کوچک به یک دوربین ۱۳ مگاپیکسلی اچدی مجهز است. مکانیابی هوشمند فضای بسته، موقعیتیابی بر اساس GPS و باتری ۱۴۰۰ میلیآمپری، از مشخصات دیگر این پهپاد هستند. یکی از قابلیتهای جذاب نرمافزاری این پهپاد، اپلیکیشن هوشمند آن است که ارتباط مستقیم گجت با گوشی هوشمند را فراهم میکند.
محصولات دیگر
همانطور که در بخشهای گذشته گفته شد، اسپیکرهای قابل حمل و هدست نیز جزو محصولات برند رپو هستند. از میان این محصولات میتوان به اسپیکر قابل حمل A600 اشاره کرد که جایزهی iF را ازآن خود کرد. در بخش هدستها نیز مدل S100 را میتوان مثال زد که دو نوع کاربری بیسیم و سیمی دارد. اتصال به دو دستگاه همزمان، توانایی دریافت دستورهای صوتی، کیفیت بالای تماس، باتری لیتیمی و قابلیت تعویض رنگ، از قابلیتهای دیگر این هدست است.
شاید چراغ راهنمای خودرو، وسیلهای کماهمیتبه نظر رسد؛ با این حال استفاده از چراغ راهنما، مهمترین کاری است که راننده برای آگاه کردن دیگران از حرکت احتمالی خود با هدف به حداقل رساندن غافلگیریهای خطرناک، انجام میدهد.
شما احتمالا خودرویی که در نقطه کور دیدتان است را نمیبینید، اما راننده آن خودرو، چشمک زدن چراغ راهنمای شما را قبل از آنکه تغییر مسیر دهید، خواهد دید. خودداری از به کار بردن چراغ راهنما، دلیل بسیاری از حوادث رانندگی است و احتمالا سرچشمه بسیاری از خشونتهای خیابانی نیز قلمداد میشود. برای اکثر رانندگان، چراغهای راهنما بسیار ساده به نظر میرسند؛ شما اهرمی را به سمت پایین یا بالا فشار میدهید، که باعث چشمک زدن چراغ راهنمای خودرو میشود. در واقع پشت حرکت ساده دسته راهنما، فناوری جالبی وجود دارد.
مدار راهنما و فلاشر به عنوان زیرمجموعه سیستم ایمنی خودرو فعالیت میکنند و بخشی از آن به شمار میروند. در این مقاله، نگاهی اجمالی به دستگاهی تقریبا غیر معمول به نام اتومات راهنما یا چشمکزن حرارتی (thermal Flasher) خواهیم داشت؛ دستگاهی که باعث چشمک زدن چراغ راهنمای خودروی شما میشود. همچنین یاد خواهیم گرفت که چگونه چراغهای راهنما، پس از پایان گردش راننده فعالیت خود را متوقف میکنند. برای آگاهی از نحوه عملکرد چراغهای راهنما در خودرو با زومیت همراه باشید.
سیمکشی مدار راهنما
بیایید در ابتدا ببینیم نحوه سیمکشی مدار چراغ راهنما چگونه است. ابتدا به چگونگی ارتباط و اتصال مدار چراغ راهنما نگاهی میاندازیم. مدار چراغ راهنما، وقتی روشن خواهد شد که سوئیچ خودرو در حالت روشن (IG) قراردارد. این مجموعه در ترکیب با مدار فلاشر (جفت راهنما)، به عنوان بخشی از سیستم ایمنی خودرو عمل میکنند. یکی از تفاوتهای مدار راهنما با فلاشر این است، که فلاشر در حال خاموشی خودرو نیز کار میکند (برق خود را بدون واسطه از باتری یا رله دوبل دریافت میکند). اما مدار راهنما تنها هنگامی فعال است که سوئیچ خودرو روشن و در حال IG باشد.
انرژی برق، از میان پنل فیوز به اتومات راهنما یا چشمکزن حرارتی میرسد. از آنجا به دسته راهنما در پشت غربیلک فرمان میرود. بسته به موقعیت دسته راهنما، انرژی برق در سوئیچ متوقف شده یا به هر یک از چراغهای راهنمای سمت چپ و راست فرستاده میشود (که این مورد شامل چراغهای نمایشگر راهنما در صفحه داشبورد نیز خواهد شد). برق از میان رشته چراغها عبور میکند و نهایتا به بدنه (Ground) منتقل میشود. این موضوع تا حدودی ساده به نظر میرسد، اما مطمئنا کمی متعجب خواهید شد اگر بدانید که اتومات راهنما چگونه کار میکند.
اتومات راهنما
این دستگاه کوچک سیلندری شکل، اغلب در صفحه فیوز زیر داشبوررد خودرو قرار دارد. اتومات راهنما معمولا ارزان قیمت است و با اطمینان، مدت زمان زیادی کار میکند.
داخل اتومات راهنما، تعدادی اجزای ساده قرار دارند:
۱. اتصال الکتریکی که جریان برق را به سیم هدایت میکند
۲. فنر فولادی که کمی خم شده است و به اتصال الکتریکی وصل میشود
۳. سیم مقاوم در برابر جریان، که به دور قسمت کوچکتر فنر فولادی پیچیده شده است
زمانی که راننده دسته راهنما را رو به پایین فشار میدهد، اتومات راهنما به لامپهای چراغ راهنما وصل میشود و چراغ راهنما شروع به چشمک زدن میکند. در این حالت مدار کامل شده و جریان برق اجازه عبور پیدا کرده است. در ابتدا، فنر فولادی با اتصال الکتریکی تماس ندارد؛ بنابراین تنها چیزی که جریان را دریافت میکند، مقاومت است. جریان الکتریکی در طول سیم مقاومت کننده، جریان پیدا میکند و قطعه کوچکتر فنر فولادی را گرم میکند؛ سپس راه خود را به سمت چراغ راهنما ادامه میدهد. در این مرحله میزان جریان بسیار کم است، به طوری که چراغ حتی کمترین روشنایی هم ندارد.
در زمانی کمتر از یک ثانیه، قسمت کوچک فنر فولادی به اندازه کافی گرم میشود؛ به طوری که منبسط شده و قسمت بزرگتر و انحنادار فنر را صاف میکند. این عمل موجب میشود که فنر انحنادار به اجبار با اتصال الکتریکی تماس پیدا کند؛ بنابراین جریان برق بدون هیچ ممانعتی از مقاومت به سمت چراغهای راهنما جاری میشود. زمانی که هیچ جریانی از مقاومت عبور نمیکند، فنر به سرعت خنک میشود و مجددا به حالت قبل خود بر میگردد و باعث قطع مدار میشود. این چرخه مجددا شروع میشود و قطع و وصل جریان، با سرعتی معادل یک یا دو بار در ثانیه اتفاق میافتد. حال نگاهی به مکانیزم پسزن چراغ راهنما میاندازیم که هنگامی راننده گردش خود را تمام میکند، به طور خودکار غیر فعال میشود.
چراغ راهنمای با مکانیزم پسزنی خودکار
اکثر خودروها مکانیزمی دارند که چراغ راهنما را پس از پایان گردش، خاموش میکنند. شما در مسیر مستقیم در حال رانندگی هستید و چراغ راهنمای سمت راست را روشن میکنید. سرعت خود را کم میکنید و فرمان را به سمت راست میچرخانید. چراغ راهنما همچنان در حال چشمک زدن است. هنگامی که چرخش به پایان رسید و فرمان را به سمت چپ بر میگردانید، چراغ راهنما خاموش میشود و دسته به وضعیت اولیه خود باز میگردد. این عمل چگونه انجام میشود؟
روی حلزونی (مارپیچ) فرمان، توپی شکافداری وجود دارد. چهار شکاف با فواصل برابر در اطراف توپی قرار دارند. هنگامی که چراغ راهنما روشن شود، اهرمی پلاستیکی که در داخل سوئیچ چراغ راهنما قرار دارد، وارد مسیر این شکافها میشود. هنگامی که شما دسته راهنما را به سمت بالا میبرید تا چراغ راهنمای سمت راست را فعال کنید، یک غلتک فنردار داخل شکاف در محفظه سوئیچ قرار میگیرد و دسته راهنما را در جای خود نگه میدارد. به طور همزمان یک اهرم پلاستیکی در داخل مسیر توپی، ایجاد فشار میکند. هنگامی که توپی به گردش خود در جهت ساعتگرد ادامه میدهد، شکافها با اهرم پلاستیکی برخورد میکنند و با تکان خوردن باعث دادن اجازه عبور به توپی میشوند. وقتی که فرمان دوباره به سمت چپ بچرخد، توپی در خلاف جهت پادساعتگرد خواهد چرخید و اهرم پلاستیکی را در جهت مخالف فشار میدهد. این عمل غلتک فنردار را مجبور میکند تا از شکاف خارج شده و دسته راهنما به موقعیت میانی خود برگردد.
چراغ راهنمای یکپارچه با آینههای جانبی
بسیاری از خودروها مجهز به چراغهای راهنما در آینههای جانبی خود هستند. آینه جانبی مکان مناسبی برای چراغ راهنما است؛ زیرا اگر خودرویی در نقطه کور دید شما قرار گرفته باشد، راننده احتمالا قادر به دیدن پشت خودروی شما نخواهد بود. آینهها از چراغهای LED بهره میبرند و معمولا به شکل پیکانی که جهت چرخش خودرو را نشان میدهد، هستند.
چراغهای LED در پشت شیشه آینه جانبی خودرو قرار میگیرند، به همین علت راننده از داخل تنها پیکانی روشن با نور کم میبیند. اما در بیرون خودرو، سایر رانندگان پیکانی با نور درخشان خواهند دید. با توجه به استفاده از چراغ LED در آینههای جانبی، این سیستم یک مزیت اضافی نیز دارد؛ چراغهای LED یک پنجم ثانیه سریعتر از چراغهای راهنما مجهز به لامپهای معمولی هستند. شاید این زمان خیلی قابل توجه به نظر نرسد، اما در سرعت ۱۰۵ کیلومتر بر ساعت، خودرو مسافتی معادل ۵.۸ متر را در یک پنجم ثانیه طی میکند. چراغهای LED موجود در آینه جانبی خودرو میتوانند به سایر رانندگان، زمان و مسافت بیشتری برای جلوگیری از برخورد و تصادف احتمالی بدهند.
میتوان از استارتاپهای حوزهی گردشگری و مسافرتی، از موفقترین نمونههای موجود در بین کسبوکارهای نوپا کشور یاد کرد. این استارتاپها با تامین بلیط، لیست تورهای مسافرتی و رزرو آنلاین هتل برای کاربران، تمامی نیازهای آنها را در راستای سفری راحت تامین میکنند.
اما بهتازگی چهار عدد از بزرگترین نامهای حوزهی خرید بلیط و رزرو هتل بدون هیچ اخطار و اعلام قبلی، فیلتر شدهاند. اسنپتریپ بهعنوان یکی از زیرمجموعههای گروه اینترنتی ایران، شامل فیلترینگ شده و کاربران در حال حاضر امکان بهرهبردن از امکانات این سرویس را ندارند. اسنپتریپ یکی از استارتاپهای موفق در حوزه فروش خدمات گردشگری از جمله هتل و پرواز است و طی سه سال اخیر توانسته به بیش از ۱۳۰ هزار مسافر خدمترسانی کند. سرویس خرید بلیط هواپیما مستر بلیط و سپهر ۳۶۰ و وبسایت رزرو هتل، خرید بلیط و تور مسافرتی رسپینا ۲۴، دیگر استارتاپهایی هستند که بهتازگی فیلتر شده و دسترسی به آنها ممکن نیست. تمامی این اقدامات زمانی رخ داده است که بهگفتهی محمد جواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، دولت تمام تلاش خود را در راستای حذف موانع پیشرفت استارتاپها بهکار گرفته است.
هنوز جزئیاتی از دلیل فیلترینگ سرویسهای مذکور در دست نیست. زومیت را دنبال کنید تا به محض انتشار جزئیات این موضوع توسط مقامات رسمی، از آن مطلع شوید.
.: Weblog Themes By Pichak :.