در سال ۲۰۱۵، دانشمندان الگوهایی تداخلی را در لیزرهای رصدخانهی موج گرانشی تداخل لیزری (LIGO) مشاهده کردند و موفق شدند که برای نخستینبار، امواجی گرانشی که در حال تغییر دادن ساختار فضا بودند را رصد و به صورت مستقیم به آنها نگاه کنند. این امواج گرانشی را یک جفت سیاهچاله که جرم هر یک از آنها ۳۰ برابر جرم خورشید بود و با نیمی از سرعت نور به دور یکدیگر گردش میکردند، بهوجود آوردند. این امواج پیش از ترکیب شدن دو سیاهچاله با یکدیگر ایجاد شده بودند. این امواج با وجود اینکه انرژی بسیار بالایی دارند، چیزی در حدود ۱.۳ میلیارد سال بعد به سیاره ما برخورد کردند. فاصلهی این دو سیاهچاله از زمین، چیزی در حدود ۱.۳ میلیارد سال نوری بوده است و اعوجاجی که به وجود آوردند نیز در مقیاس یک پروتون بود و چیزی در حدود ۰.۲ ثانیه به طول انجامید.
ما تا امروز شاهد دو رویداد مهم دربارهی شناسایی و آشکارسازی امواج گرانشی بودهایم و اکنون نیز گروهی از فیزیکدانان باور دارند که شاید این حرکتهای موجدار گرانشی صرفا بهصورت رویدادهایی با عمر کوتاه نباشند. آنها فکر میکنند که این رویدادها بهطور دائمی ساختار فضا را تغییر میدهند. امواج گرانشی به صورت نوسانهای کوچکی در فضا-زمان هستند که بر اثر حرکت یک شی دارای جرم بهوجود میآیند؛ درست مانند هنگامی که بعد از پرتاب سنگ به دریاچه، امواج آب از نقطهی فرود شروع به انتشار به سمت بیرون میکنند. وجود این امواج برای اولین بار در تئوری نسبیت عام اینشتین پیشبینی شد، اما چون این امواج بسیار خفیف هستند، تاکنون نتوانسته بودیم وجود آن را ثابت کنیم.
یکی از شناخته شدهترین آثار قرارگیری در مجاورت یک سیاهچاله، پدیدهی Spaghettification است، به این مفهوم که اگر به یک سیاهچاله بسیار نزدیک شوید، همانند ماکارونی، کش خواهد آمد. تصور کنید که از سمت پاهای خود در حال ورود به داخل یک سیاهچاله هستید، از آنجایی که پاهای شما نسبت به سرتان از لحاظ فیزیکی به سیاهچاله نزدیکتر هستند، بنابراین نیروی گرانشی قویتری را نسبت به سرتان تجربه خواهند کرد. همچنین به دلیل آنکه بازوهایتان در راستای مرکز ثقل بدنتان قرار ندارد، بنابراین جهت نیروی گرانشی وارد شده به آنها اندکی با جهت نیروی وارد شده به سرتان متفاوت خواهد بود. فیزیکدانان فرانس پتریوس (Frans Pretorius) از دانشگاه پرینستون و ویلیام ایست (William East) از دانشگاه کانادا از لحاظ نظری نشان دادند که سیاهچالهها بهطور بالقوه میتوانند در هر نقطه از جهان رخ دهند، از جمله در مجاورت زمین.
دلیل ظهور این پدیدهی عجیب بهعلت تقابل بین دو امواج گرانشی است. هرچند، رخ دادن این اتفاق در اطراف زمین بسیار نادر است، اما احتمالاش صفر نیست. موج گرانشی که بر اثر چنین حادثهای رخ میدهد ابتدا دارای انحنای بزرگ است و در طول زمان که به سمت جلو گسترش مییابد، مسطحتر میشود. اگر دو موج مسطح در فضا به یکدیگر برخورد کنند در یک نقطهی خاص و در یک زمان امکان دارد یک ناحیهی تکینگی بهوجود آید که در آن انحنای فضا-زمان بینهایت میشود. در نتیجه، تکینگی بعد از خروج موجها ناپدید میشود. اگر این موجها قدرت کافی داشته باشند و از زمین عبور کنند زمین را نابود میکنند. همه ما با کوچکترین حرکاتمان امواج گرانشی تولید می کنیم اما این امواج به قدری ناچیز هستند که هیچ تاثیر مشخصی روی فضا-زمان نمیگذارند. رصدخانه عظیم لیگو طراحی شده است تا امواجی به بزرگی امواج ایجاد شده توسط سیاهچالهها را اندازه بگیرد.
چنانچه سیاهچالهای در مجاورت کرهی زمین قرار گیرد، از لحاظ تئوری چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد؟ در این مورد نیز همان آثار گرانشی که منجر به پدیدهی کشآمدگی میشدند، رخ خواهد داد. بخشی از زمین که در مجاورت سیاهچاله قرار دارد، نسبت به سایر بخشهای آن، مقدار نیروی گرانشی به مراتب بیشتری را متحمل خواهد شد، بنابراین زمین شروع به فروپاشی خواهد کرد. اما چنانچه یک سیاهچالهی کلانجرم در حال بلعیدن ما در زیر نقطهی افق رویداد خود باشد، احتمالا متوجه وقوع این رخداد نباشیم، چرا که حداقل برای مدت کوتاهی، همهچیز عادی به نظر خواهد رسید. در این حالت احتمالا تا زمان وقوع حادثه مدتی طول بکشد. اما چندان جای نگرانی نیست، زیرا علاوه بر پایین بودن احتمال قرارگیری یک سیاهچاله در مجاورت کرهی زمین، احتمالا در صورت وقوع چنین رخدادی، پس از فروپاشی زمین به صورت هولوگرافیک به حیات خود ادامه خواهیم داد. گزارشهای این پژوهش در arxiv منتشر شده است.
بهگفتهی مرتضی براری، بعد از جلسات مختلف کارشناسی و تخصصی و رایزنی با متولیان و بازیگران اصلی صنعت مخابرات فضایی کشور و بررسی ابعاد مختلف تشکیل اپراتور ماهوارهی مخابراتی بهعنوان مهمترین حلقهی زنجیرهی ارزشی ماهواره، اصول حاکم بر فعالیت اپراتورهای ماهوارهای مخابراتی در جلسهی کمیسیون تنظیم مقررات ارتباطات به تصویب رسید. با توجه به تجربه موفق واگذاری ۹۰ درصد فعالیتها به بخش خصوصی در حوزه ICT، افزایش ظرفیت بخش خصوصی در حوزه فضایی کشور نیز با تصویب این پروانه کلید خورد و نخستین گام اجرایی در راستای جذب سرمایه گذاری بخش خصوصی در حوزه فضایی برداشته شد.
معاون وزیر ارتباطات اعلام کرد که شرکتهای فعال در حوزه فضایی کشور بهصورت جدی پیگیر تصویب این پروانه بودند که این موضوع سبب شد تا سازمان فضایی ایران نیز تمام توان و تلاش خود را برای تصویب آن بهکار گیرد.
بر اساس گزارش براری، بر مبنای اصل ۴۴ قانون اساسی، توسعه و انسجام فعالیتهای بخش خصوصی در استفاده و سرمایهگذاری در صنعت ماهواره مخابراتی، حذف تصدیگری دولت در حوزهی اپراتوری ماهواره، حفظ و توسعهی داراییهای مدار- فرکانس کشور، تسریع در توسعه بازار خدمات ماهوارهای در سراسر کشور از طریق اپراتورهای بومی ماهوارهای و حرکت برای حذف وابستگی کشور در حوزه ارتباطات ماهوارهای و رشد و اعتلای بیشتر صنعت فضایی کشور از اهداف اصلی این پروانه بهشمار میرود. بر این اساس متقاضیان میتوانند با دریافت پروانه اپراتور ماهواره مخابراتی، خدمات موضوع این پروانه شامل: توزیع و فروش پهنای باند ماهواره های در اختیار، ایجاد شبکههای اختصاصی و ارائهی هرگونه خدمات ارتباطی و انتقال داده از قبیل خدمات ثابت و سیار ماهوارهای، ایجاد دسترسی به اینترنت پرسرعت، ایجاد دسترسی به شبکه ملی اطلاعات و خدمات مبتنی بر آن، ارائهی خدمات صوتی، تصویری، متنی و دادهای و انواع خدمات محتوایی و ارزش افزوده و ارائهی خدمات پخش همگانی ماهوارهای را در چارچوب ضوابط قانونی و مقرراتی کشور، روی شبکهی موضوع پروانه به مشتریان حقیقی و حقوقی ارائه کند و دارندگان پروانه در صورت عملیاتی کردن دارایی مدار-فرکانس متعلق به جمهوری اسلامی ایران میتوانند ۱۰۰ درصد ظرفیت خود در این موقعیت مداری را بهصورت خردهفروشی و در قالب خدمات فوق به مشتریان ارائه کند.
بهگفتهی رییس سازمان فضایی ایران، با پیشبینیهای انجامشده، دارندگان پروانه میتوانند با رعایت ملاحظات سازمان فضایی ایران در طول مدت اعتبار پروانه، شبکههای ماهوارهای متعدد مخابراتی در مدار زمین آهنگ یا غیر زمین آهنگ شامل منظومههای مخابراتی مدار پایین را نیز مورد بهرهبرداری قرار دهند. متقاضی اخذ پروانه باید شخص حقوقی غیر دولتی ثبتشده در ایران باشد که حداقل ۵۱ درصد سهام آن ایرانی باشد. بخش دولتی نیز می تواند طبق قانون تا ۲۰ درصد در سهام آن مشارکت داشته باشد. اعطای این پروانه بدون انحصار و بر اساس درخواست متقاضیان برای ارائهی سرویسهای متنوع مخابراتی و دسترسی به منابع مدار-فرکانس انجام میشود.
بر اساس این گزارش، پروانه مذکور به متقاضیانی که از لحاظ مالی و فنی توانمند تشخیص داده شوند و عملکرد موفقی در زمان موافقت اصولی (مدت زمان ۱۸ تا ۳۶ ماهه پیش از صدور پروانه) برای تأمین حداقلهای مورد نیاز شبکه داشته باشند، اعطا میشود و مدت اعتبار آن ۱۵ سال با قابلیت تمدید است.
طبق آمار رسمی، بیش از ۴۵۰ ماهواره مخابراتی زمین آهنگ توسط حدود ۶۰ اپراتور ماهواره ای در بیش از ۴۱ کشور دنیا فعال هستند که از این مجموعه بیش از ۵۰ درصد روی بازار داخلی و بومی ارائهی خدمات در کشور متبوع خود تمرکز کردهاند. در منطقه خاور میانه و آفریقا نیز ۲۴ اپراتور ماهوارهای فعالیت میکنند که ۹ کشور همسایه ایران (بدون درنظر گرفتن روسیه) در مجموع با ۱۰ اپراتور ماهواره مخابراتی در قالب مدلهای مختلف فروش و به صورت ترکیبی با بخش زمینی، فعالیت بومی، منطقهای و بینالمللی دارند و اقدام به ارائه خدمات متنوع ماهوارهای میکنند.
برخلاف تصور رایج، امکان نصب لینوکس روی لپتاپهای مک وجود دارد. هرچند این کار خیلی راحت و ساده نیست، ولی با توجه با توجه به پشتیبانیهای جدید لینوکس از سختافزارهای اپل، این کار راحتتر از قبل شده است.
البته لازم به ذکر است که تنها سیستمعاملهای اصلی لینوکس از محصولات مک پشتیبانی میکنند. پس اگر کسی قرار باشد سیستمعامل مک خود را به لینوکس تغییر دهد، مجبور است تنها از بین گزینه های لینوکس Ubusntu،Fedora، OpenSUSE و Debian یکی را انتخاب کند. هر چند میتوان چند زیر شاخه لینوکس «اوبونتو» مثل Elementary OS یا Linux Mint را هم روی سیستمهای مک نصب کرد.
دلیل اینکه فردی مجبور است برای تغییر سیستمعامل مک خود به لینوکس، تنها از بین این گزینهها یکی را انتخاب کند، کاملا مشخص است، توزیعهای لینوکس اصلی روی سازگاری هرچه بیشتر سختافزارهای مک با لینوکس کار کردهاند که این اتفاق در انواع دیگر لینوکس رخ نداده است. لینوکس اوبونتو تا امروز بهترین سازگاری را با سیستمهای مک دارد، برای همین در تهیه این مقاله، آموزش نصب این توزیع از لینوکس آورده شده است. به طور کلی استفاده از سایر توزیعهای اصلی لینوکس به جز اوبونتو ممکن است کمی ریسکی باشد.
ایجاد فلش مموری قابل بوت
مهمترین کار برای نصب یک لینوکس روی هر کامپیوتری، تهیه یک فلش مموری یعنی درایو قابل بوت (bootable USB drive) است. این کار برای مدلهای جدیدتر لپتاپهای اپل واجبتر از قبل هم شده است، چون سیستمهای جدید مکبوک، دیویدی درایور ندارند. در ابتدای کار با استفاده از Disk Utility درایور USB خود را پیدا و بعد فرمت کنید. فراموش نکنید که حتما این کار را انجام دهید. چون پاک نکردن کامل محتویات روی فلش ممکن است در بوت نشدن USB در سیستمهای مک اثرگذار باشد. وقتی از خالی بودن فلش مموری خود مطمئن شدید، زمان انجام مرحله بعدی رسیده است.
آخرین نسخه از نرم افزار Etcher (نرم افزاری جدید که امکان آمادهسازی دیسکهای قابل بوت را در اختیار کاربر قرار میدهد) ویژه سیستمعامل مک را دانلود کنید. فایل (DMG (Apple Disk Image را Mount و بعد مراحل نصب نرمافزار Etcher را آغاز کنید. وقتی مراحل نصب آن به اتمام رسید، یک فلش را به لپ تاپ خود وصل و بعد نرم افزار Etcher را اجرا کنید. همزمان با آنکه نرم افزار Etcher در حال اجرا و فلش مموری هم به لپتاپ متصل است، آخرین نسخه از لینوکس اوبونتو را دانلود کنید. وقتی دانلود به اتمام رسید به نرم افزار Etcher برگردید و گزینه Select Image انتخاب کنید.
روی کامپیوتر مک خود به دنبال فایل ISO لینوکس اوبونتو بگردید و آن را انتخاب کنید تا توسط نرمافزار Etcher اجرا شود. اجازه بدهید فایل ISO به طور کامل توسط نرمافزار لود شود. وقتی تمام کار به اتمام رسید گزینه Flash در نرمافزار Etcher را بزنید تا bootable USB شما آماده شود.
پارتیشنبندی
به خاطر وجود فایلهای (APf (Apple File System ، سیستمعامل مک شما نمیتواند لینوکس اوبونتو با روشهای همیشگی تشخیص خودکار، بوت کند. برخلاف همیشه و درست مثل زمانی که یک فلش درایور قابل بوت تهیه میکردید، این دفعه هم باید تمام کارها را به شکل دستی انجام دهید.
Disk Utility روی سیستمعامل مک خود را اجرا و بعد گزینه View را انتخاب کنید. سپس روی گزینه Show All Devices کلیک کرده تا تمام هارد درایوهای روی مک نشان داده شوند. دو مرتبه روی هارد درایو مورد نظر خود کلیک کنید. سپس دکمه Partition را بزنید تا منوی Apple File System Space Sharing بالا بیاید. در این منو گزینه Partition را بزنید تا اجازه دستهبندی هارد درایو لپتاپ مک به شما داده شود.
در بخش پارتیشنبندی روی دکمه به اضافه (+) کلیک کنید تا یک پارتیشن جدید ایجاد شود. حداقل فضای موجود در این پارتیشن جدید باید ۱۶ گیگابایت باشد. مطمئن شوید که فرمت این پارتیشن روی گزینه (MS-DOS (FAT قرار داشته باشد. نگران فرمت این گزینه نباشید، چون پارتیشن ایجاد شده بعدا تغییر فرمت خواهد داد.
بعد از ایجاد یک پارتیشن جدید ویژه لینوکس اوبونتو، دوباره دکمه به اضافه (+) را فشار دهید و یک پارتیشن جدید و باز هم با فرمت (MS-DOS (FAT بسازید. این دفعه کلمه SWAP به عنوان اسم آن انتخاب کرده و فضای موجود روی آن را دقیقا برابر با میزان رم (RAM) لپتاپ مک خود انتخاب کنید.
وقتی تمام تنظیمات مربوط به پارتیشنبندی را به اتمام رساندید، در Disk Utility روی دکلمه Apply کلیک کنید تا تغییرات جدید اعمال شود. مجددا فلش درایو حاوی نسخه قابل بوت لینوکس اوبونتو را به لپتاپ وصل و آن را ریاستارت کنید. در حین ریاستارت شدن سیستمعامل مک، یکی از دکمههای option را فشار دهید. فشار دادن دکمه option به شما این امکان را میدهد تا درایو مورد نظر خود را انتخاب کنید. اسم این درایو EFI Boot است.
نصب لینوکس روی سیستم عامل مک
تنظیمات مربوط به پارتیشنبندی در سیستمعامل مک سختترین کاری بود که باید انجام میدادید. بعد از انجام این مرحله، تنها کاری که باقی میماند طی کردن مراحل نصب لینوکس اوبونتو است. مراحل نصب این لینوکس خیلی راحت است و به سادگی میتوان آن را انجام داد. برای شروع کار ابتدا گزینه Install اوبونتو را در منوی باز شده انتخاب کنید.
سایر مراحل نصب لینوکس اوبونتو روی سیستمعامل مک به شرح زیر است:
گام اول
گزینه Normal Installation را از پنجره setup انتخاب کنید. اطمینان حاصل کنید که تیک کنار گزینه install third party برای درایورهای مهم سیستم عامل خود را انتخاب کردهاید.
گام دوم
اجازه دهید تا لینوکس اوبونتو سیستمعامل مک روی کامپیوتر شما را شناسایی کند. بعد از اتمام این مرحله کار، گزینه something else را انتخاب کنید.
گام سوم
انتخاب گزینه something else به شما اجازه میدهد تا به منوی پارتیشنبندی دسترسی داشته باشید. در این منو با کلیک روی پارتین اوبونتو Fat32 آن را به رنگ تیره در آورید. فراموش نکنید که سیستمعامل اوبونتو برای نشان دادن این پارتیشن از واحد مگابایت به جای گیگابایت استفاده میکند که در این صورت برای دستیابی به میزان پارتیشن دلخواه خود باید آن را به مگابایت تبدیل کنید. وقتی گزینه اوبونتو FAT را انتخاب کردید، روی دکمه change کلیک کنید تا منوی پارتیشنبندی برای شما باز شود. منوی مقابل Use as را، روی گزینه Ext4 قرار داده و بعد تیک کنار گزینه format فرمت را بزنید. در قسمت Mount point هم کارلکتر اسلش ( / ) را تایپ کنید.
گام چهارم
دومین پارتیشن FAT را پیدا کنید. در مرحله پارتیشنبندی اسم آن را SWAP انتخاب کرده بودید. با یک بار کلیک روی آن، این گزینه را پر رنگ کنید و بعد دکمه change را فشار دهید. در زیر منوی Use as به دنبال گزینه swap area بگردید و آن را انتخاب کنید و بعد گزینه OK را فشار دهید.
گام پنجم
به پایین صفحه بروید و گزینه Device for boot loader را روی پارتیشن اصلی اوبونتو تنظیم کنید. اگر مطمین نیستید اسم پارتیشن اصلی اوبونتو چیست، به منوی پارتیشنبندی برگردید و اسمی که در مقابل کاراکتر اسلش قرار دارد را در صفحه انتخاب boot loader وارد کنید.
گام ششم
حالا روی گزینه Install Now کلیک کنید تا روند نصب لینوکس اوبونتو آغاز شود. بعد از آن منطقه زمانی خود را انتخاب کرده، سپس یک نام کاربری و رمز عبور برای لینوکس اوبونتو مشخص کنید. در نهایت سایر تنظیمات اولیه پس از نصب یک سیستمعامل جدید را انجام دهید.
گام هفتم
سیستمعامل مک خود را ریاستارت کنید، این دفعه به جای macOS، سیستمعامل لینوکس اوبونتو لود خواهد شد. فراموش نکنید هر وقت دلتان برای ظاهر سیستمعامل مک تنگ شد، میتوانید به راحتی پوسته لینوکس اوبونتو را به شکل سیستمعامل مک در بیاورید.
دانشگاه MIT سال ۲۰۱۲ میلادی زبان برنامهنویسی جدیدی را با نام جولیا معرفی کرد. دانشگاه ماساچوست چند روز پیش نسخهی جدیدی از این زبان برنامهنویسی را تحت نام نسخهی 1.0 منتشر کرد. این دانشگاه در کنار انتشار نسخهی جدید اعلام کرده که استقبال از این زبان برنامهنویسی در طول ۶ سال گذشته بسیار خوب بوده است.
براساس اطلاعات ارائهشده، زبان برنامهنویسی جولیا در سال ۲۰۱۲ با هدف داشتن سرعت زبان سی، قابلیتهای پایتون، پویایی روبی و قدرت بالای متلب در انجام عملیات سنگین ریاضی در کنار ویژگیهای آر برای انجام عملیات آماری رونمایی شده است.
آلان اِدلمن، پروفسور MIT در این خصوص چنین اظهار نظر کرده است:
انتشار نسخهی ۱.۰ جولیا نشان از این دارد که این زبان برنامهنویسی آماده است تا برنامهنویسی فنی را با بهرهگیری از قدرت و عملکرد بالای پایتون و ترکیب آن با سرعت بالای سی پلاس پلاس متحول کند.
جولیا قابلیتهای متنوع و متعددی دارد و همین امر جولیا را به گزینهی مناسبی برای استفاده در کاربردهای گوناگونتبدیل کرده است. برای مثال جولیا این امکان را دارد تا بتوان با استفاده از آن وظایف پردازشی را بین هستههای مختلف تقسیم کرد که این ویژگی امکان استفاده از جولیا از یادگیری ماشین تا شبیهسازی ابررایانههای بزرگ را فراهم میکند.
MIT اعلام کرده که زبان برنامهنویسی جولیا را باید پویاترین زبان برنامهنویسی در باشگاه زبانهای برنامهنویسی موسوم به پتافلاپ خواند. باشگاه پتافلاپ به گروهی از زبانهای برنامهنویسی اطلاق میشود که با استفاده از آنها میتوان از قدرت پردازشی یک پتا فلاپ در ثانیه عبور کرد. براساس اطلاعات ارائهشده، محققان با استفاده از جولیا اقدام به شبیهسازی ۱۸۸ میلیون ستاره و کهکشان در سوپرکامپیوتر Cori کردهاند که دهمین ابررایانهی قدرتمند در جهان است. این شبیهسازی در کمتر از ۱۵ دقیقه انجام شده است. در این شبیهسازی، بیش از ۶۵۰ هزار هستهی پردازشی Knights Landing Xeon Phi مورد استفاده قرار گرفته، که نتیجهی آن قدرت پردازشی ۱.۵ پتافلاپس بوده است.
از جملهی دیگر کاربردهای جولیا میتوان به استفاده از آن در خودروهای خودران و پرینترهای سه بعدی در کنار پزشکی و لوازم پزشکی با دقت بالا، واقعیت افزوده، ژنتیک، یادگیری ماشین و مدیریت ریسک اشاره کرد.
از جملهی سیستمهای توسعهیافته با استفاده از جولیا باید به توسعهی نسل بعدی سیستم جلوگیری از برخورد هواپیما، بهبود مسیریابی اتوبوس مدارس بوستون و همچنین سیستم حرکتی و مسیریابی ربات اشاره کرد.
جولیا توسط آزمایشگاه هوش مصنوعی و علم رایانهی دانشگاه MIT توسعه یافته است. این زبان برنامهنویسی متنباز و رایگان بوده و بیش از ۱.۹۰۰ پکیج ثبت شده دارد. همچنین باید به دو میلیون دانلود در کنار افزایش ۱۰۱ درصدی رشد دانلود سالیانهی این زبان برنامهنویسی اشاره کرد.
هرچند جولیا هنوز جایی بین ۱۰ زبان برنامهنویسی محبوب جهان ندارد، اما دو ردهبندی RedMonk و TIOBE آن را جزو زبانهای برنامهنویسی قرار داده که با سرعت بسیار بالایی توسط توسعهدهندگان مورد استفاده قرار گرفته و استفاده از آن گسترش مییابد.
ابرخودروی بوگاتی دیوو (DIVO) با قیمت ۵.۷ میلیون دلاری که اخیرا معرفی شد بیشتر از حد انتظار به بوگاتی شیرون (Chiron) شبیه شده است. برخلاف ادعاها مبنی بر کاهش وزن، این خودرو تنها ۳۵ کیلوگرم سبکتر از بوگاتی شیرون و حدود ۱۹۹۵ کیلوگرم است. با توجه به وزن نسبتا زیاد شیرون این کاهش وزن کافی به نظر نمیرسد.
وقتی در رویداد کنکو دلگانس پبل بیچ ۲۰۱۸ مونتهری کالیفرنیا (Pebble Beach Concours d'Elegance) از مدیر پروژه دیوو درباره اختلاف نظرها در فرآیند توسعه دیوو پرسیده شد. او موضوع وزن خودرو را پیش کشید و گفت:
مشکل ما، بهتر کردن خودرویی عالی به نام شیرون است. ما به کاهش وزن علاقه داشتیم ولی در خودرویی مثل شیرون که تقریبا همه چیز از فیبر-کربن ساخته شده، کاهش وزن بیشتر کار سختی است. همیشه میتوان حد متعادلی برای کاهش وزن پیدا کرد. ما میخواهیم خودرویی عرضه کنیم که برای رانندگیهای طولانی مدت هم مناسب باشد. می توانستیم کارهای بیشتری برای کاهش وزن انجام دهیم ولی این روند، با انتظارات مشتریان از ما سازگار نبود.
در ظاهر، بوگاتی با کاهش تجهیزات داخلی خودرو میتوانست وزن را کاهش دهد اما طبق گفتههای مدیران شرکت سازنده، هدف این نبود.
هرچند دیوو مسابقهای ترین خودروی مدرن بوگاتی است اما بازهم یک محصول اصیل است. کسی که توانایی خرید یکی از ۴۰ نسخهی بوگاتی دیوو را دارد حتما قادر به خرید یک یا چند سوپراسپرت دیگر، برای مانور در پیست خواهد بود.
شاید پیر شدن اجتنابناپذیر باشد؛ ولی ابتلا به آلزایمر نه. هرچند ما نمیتوانیم فرایند پیر شدن را که بزرگترین عامل خطر ابتلای به آلزایمر است متوقف کنیم؛ ولی عوامل بسیار زیاد دیگری وجود دارند که میتوان آنها را در جهت کاهش خطر زوال عقل تغییر داد. با این حال نبود دانش در مورد این که آلزایمر چرا و چگونه بین مردان و زنان متفاوت است، روی توانایی ما برای کاهش خطر آلزایمر و طراحی استراتژیهای جدید برای پیشگیری و درمان اثر میگذارد.
در متون علمی نکاتی درمورد عواملی نظیر هورمونها و ژنهای خاص که بین دو جنس بهصورت متفاوت عمل میکنند، وجود دارد و این تفاوتها میتواند هدف پژوهشهای آینده باشد. متاسفانه در اکثر پژوهشها در زمینهی خطر آلزایمر، دادههای مربوط به زنان و مردان با هم ترکیب میشوند. پژوهشگران اخیرا یک مقالهی مروری در زمینهی آلزایمر در ژورنال Alzheimer’s & Dementia منتشر کردهاند و بر اساس نتایج آن تجزیهوتحلیل جداگانه دادهها بین دو جنس را پیشنهاد کردهاند.
برای مثال شواهدی وجود دارد که نشان میدهد هورمونهای جنسی نظیر استروژن روی روند بیماری اثر دارد؛ اما در مورد چرایی و چگونگی آن چیزی مشخص نیست. تخمدانها منبع اصلی استروژن در زنان پیش از یائسگی هستند و برداشتن تخمدانها قبل از یائسگی از طریق عمل جراحی با خطر بالاتر ابتلای به زوال عقل همراه است. استفاده از استروژندرمانی بعد از جراحی تا سن ۵۰ سالگی این خطر را از بین میبرد. این حقیقت نشان میدهد که استروژن ممکن است دارای نقش حفاظتی در زنان پیش از یائسگی باشد. درمورد مردان مطالعات متناقضی درمورد این که آیا حذف آندروژن که برای درمان سرطان پروستات استفاده میشود، خطر آلزایمر را افزایش میدهد یا خیر، وجود دارد. به پژوهشهای بیشتری برای درک نقش هورمونهای جنسی، استفاده از درمانهای هورمونی مختلف و راههایی که هر کدام روی خطر آلزایمر اثر میگذارند، نیاز است.
در میان عوامل خطری که هم روی زنان و هم روی مردان اثر میگذارند، برخی عوامل در یکی از جنسها رایجتر است. برای مثال افسردگی و وقفهی تنفسی در هنگام خواب، هر دو از عوامل خطرساز زوال عقل هستند؛ اما میزان افسردگی در زنان دو برابر مردان است و مشکل وقفهی تنفسی در خواب در مردان رایجتر است. به همین ترتیب، داشتن شغل و آموزش ضعیف نیز از عوامل خطر آلزایمر هستند و بهطور سنتی میزان دسترسی زنان به فرصتهای تحصیلی و شغلی برابر مردان نیست و این خود موجب قرار گرفتن بیشتر آنها در معرض خطر میشود.
آلل e4 از ژن APOE قویترین و رایجترین عامل خطر ژنتیکی برای بیماری آلزایمر هم در زنان و هم در مردان است؛ اما باز هم در زنان موجب خطر بیشتری میشود. زنانی که دارای این الل هستند، نسبت به زنانی که این الل را ندارند و نیز نسبت به مردانی که این الل را دارند یا ندارند، در خطر ابتلای بیشتری قرار دارند.
درک این که چگونه جنس روی عوامل خطر ساز در زمانهای مختلف در طول زندگی تاثیر میگذارد نیز مهم است. برای مثال درمورد بیماریهای قلبی عروقی، مصرف آسپرین به کاهش خطر حملهی قلبی و سکته در زنانی که دارای سنی بیش از ۶۵ سال هستند کمک میکند. این اثر در زنان جوانتر دیده نشده است.
ممکن است نقش برخی عوامل خطرساز آلزایمر در مراحل خاصی از زندگی ما بیشتر باشد و بررسی این همبستگی کلید پیشگیری و مداخله زودهنگام است. عوامل خطرساز آلزایمر تنها یکی از حوزههایی هستند که از لحاظ تفاوتهای بین دو جنس، نیاز به پژوهش بیشتر دارند. دانشمندان اغلب از این تفاوتهای جنسی در هنگام تشخیص، طراحی آزمایشهای بالینی، پیامدهای درمان و مراقبت، چشمپوشی میکنند و این موضوع در فرایند تشخیص و درمان اختلال ایجاد میکند. رویکردهایی که در آنها تفاوتهای جنسیتی در نظر گرفته میشوند موجب نوآوریهایی در زمینهی بسیاری از بیماریهای دیگر شدهاند. باید همین کار درمورد آلزایمر هم انجام شود. توجه به این تفاوتها موجب افزایش درک ما از این بیماری و بهبود وضعیت این بیماری برای همه خواهد شد.
ماه گذشته، انویدیا سرانجام جدیدترین سری کارتهای گرافیک RTX خود را در مدلهای مصرفی (GeForce) و حرفهای (Quadro) معرفی کرد. این شرکت وعده میدهد که این کارتها، گرافیک بازیهای ویدئویی را در دههی بعدی و فراتر متحول خواهند کرد و رمز این تغییر تازه نیز در تغییر نام GTX به RTX نهفته است. حرف R در نام جدید کارتهای گرافیک انویدیا، مخفف رهگیری پرتو (Ray Tracing) است؛ فناوری منحصربهفردی که برای سالها جزئی از صنعت جلوههای ویژهی سینمایی بوده؛ اما اکنون بهلطف برخی از سیستمهای هوش مصنوعی، سرانجام راه خود را به گیمینگ نیز باز کرده است. علاوهبر این، بهرهگیری از رهگیری پرتو اکنون برای کاربران حرفهای، خالقان محتوا و استودیوها نیز با صرف هزینه و زمان بسیار کمتر امکانپذیر شده است. بنابراین، طیف وسیعی از کاربران میتوانند از مزایای کارتهای گرافیک نسل جدید انویدیا بهرهمند شوند. اما رهگیری پرتو دقیقا چیست؟ چه مزیتی به همراه دارد و چه تاثیری در آیندهی گرافیک کامپیوتری خواهد داشت؟ برای پاسخ به این سوالها با زومیت همراه باشید.
نور و نحوه مدلسازی آن
برای درک ماهیت رهگیری پرتو، اول باید از نحوهی عملکرد نور در دنیای واقعی اطلاع پیدا کرد. هنگامی که یک منبع به تابش اشعه یا «پرتو» میپردازد، در این حالت، نور در مسیر خود به یک سطح برخورد میکند. این سطح در مقابل، یکی از این چهار کار را انجام میدهد؛ نور را در خود جذب میکند، بازتاب میدهد، موجب شکست نور میشود یا بهشکل شفاف درمیآید. تفاوت بین این چهار کنش، تعیین میکند که شی زیر یک منبع نورِ بهخصوص چگونه بهنظر برسد.
بهطور معمول، درخواست از کامپیوتر برای شبیهسازی تمام این چهار وضعیت و واکنشهای آنها به یک منبع نور، وظیفهای نیازمند صرف هزینه و زمان بسیار زیاد است؛ بدین معنی که توسعهدهندگان گیمینگ برای جعل نتایج مشابه، باید با راهحلی ارزانتر کنار بیایند. برای سالها، گیمینگ سهبعدی برای جلوه دادن طبیعی بازگشت نور از سطح یک شی، به نوعی تقلب کرده و از تکنیکی به نام شطرنجیسازی (Rasterization) بهره گرفته است.
شطرنجیسازی، اشیا سهبعدی را بهمنظور نمایش در مانیتور به پیکسلهای دوبعدی تبدیل میکند و به همین شیوه نیز به پردازش نور میپردازد؛ سپس همانند نقاشی که با طیفی از خطوط تیره به اثر خود عمق میبخشد، جزئیات از دسترفته را با سایهزنها (Shaders) پر میکند. در واقع، فناوری گرافیکی فعلی انویدیا و بسیاری از دیگر شرکتهای حاضر در عرصهی گرافیک کامپیوتری، نور و نحوهی رفتار آن در یک صحنهی معین را به کمک همین تکنیک، بهنحو بسیار سادهتری شبیهسازی میکند. این روش برای بازیهای کنسول و پیسی به اندازهی کافی مناسب است؛ اما هرچه به سمت قلمرو گیمینگ 4K نزدیکتر میشویم، تکنیکهای نورپردازی قدیمی که برای سالها از آنها استفاده کردهایم، دیگر قادر به حفظ آن سطح یکسان از دقت و موشکافی نخواهند بود.
بهعنوان مثال، مدلسازیِ یک آینه با استفاده از شطرنجیسازی، امر دشواری است؛ زیرا این تکنیک قادر به رهگیری و مدلسازی خود نور نیست و درست بههمین دلیل حتی پیشرفتهترین بازیهای ویدئویی امروزی نیز در مدلسازی واقعگرایانهی اجسامی همچون آینه با چالش روبهرو هستند؛ اما این وضعیت بهزودی تغییر خواهد کرد.
رهگیری پرتو
در پاسخ به نیاز نسل جدید بازیهای ویدئوهایی، رهگیری پرتو پا به میدان میگذارد. رهگیری پرتو از زمان ابداع در سالهای گذشته ، همواره آرزویی دستنیافتنی در عرصهی گیمینگ بوده است. در پاسخ به این سوال که این فناوری چیست، به زبان ساده میتوان گفت که رهگیری پرتو یا پرتویابی نوعی تکنیک رندرینگ است که رفتار نور را با برخورد آن به اشیاء بهصورت بیدرنگ در صحنه مدلسازی میکند. این شیوه با رهگیری جداگانهی پرتوهای نور بهمحض بازگشت آنها از سطوح مختلف، میتواند بازتابها، پراکندگیهای زیرسطح، نیمشفافی و دیگر جزئیاتی را که به باورپذیر ساختن یک صحنه کمک میکنند، با دقت زیاد بازآفرینی کند.
انویدیا تقریبا از یک دههی پیش مشغول سرمایهگذاری روی رهگیری پرتو بوده است. غول سازندهی کارت گرافیک در سال ۲۰۰۸ شرکتی به نام RayScale را تصاحب کرد و دو سال بعد در رویداد سیگراف ۲۰۱۰، از نخستین پیشنمایش رهگیری پرتو تعاملی روی کارتهای مبتنی بر معماری Fermi کوادرو رونمایی کرد. پس از تماشای آن نمونهی نمایشی، گمان میرفت که قابلیت رهگیری بدون درنگ پرتو بهزودی در نسلهای بعدی امکانپذیر خواهد شد. اما ۸ سال طول کشید تا انویدیا، رهگیری بیدرنگ پرتو را در دسترس مصرفکنندگان عادی قرار دهد؛ دستاوردی که پیش از این رسیدن به آن بهشدت دشوار و پرهزینه بود.
تورینگِ انویدیا، بزرگترین جهش گرافیکی از زمان معرفیCUDA در سال ۲۰۰۶ محسوب میشود و با ارائهی رهگیری پرتو، سرانجام نسل بعدی گرافیک کامپیوتری را برای ما به ارمغان آورده است. رهگیری پرتو تنها یکی از چندین تکنیک رندرینگ بهحساب میآید؛ اما از آنجایی که این تکنیک بهویژه برای افزودن نورپردازی و جلوههای واقعگرایانه و بیدرنگ مناسب است، انویدیا بهشدت برای پذیرش و همهگیری آن تلاش میکند.
همانطور که در ابتدا اشاره شد، استودیوهای جلوههای ویژه از سالها پیش، رهگیری پرتو را در فیلمهای بزرگ هالیوودی بهکارگرفتهاند. اما پس چگونه فیلمها برخلاف بازیهای ویدئویی قادر به بهرهمندی از مزایای این تکنیک بودهاند؟ این صرفا بدین خاطر است که برخلاف صحنههای گرافیکی بیدرنگ، هالیوود میتوانسته جلوههای خود را به آنچه با عنوان «مزرعهی رندر» شناخته میشود، ارسال کند و ساعتها، روزها و حتی گاهی اوقات هفتهها منتظر بماند تا رندرینگ نورپردازی یک صحنهی واحد به اتمام برسد درست به همین دلیل است که از رهگیری پرتو در بازیهای ویدئویی تنها در صحنههای از پیش رندرشدهی میان بازی (Cut-Scenes) استفاده میشود.
این در حالی است که گیمینگ تعاملی باید بتواند همین جلوههای نورپردازی مشابه را در یک محیط پویا و در حال تغییر تولید کند؛ اما به دلیل آنکه رهگیری پرتو نیازمند قدرت پردازشی بسیار بالایی است، تاکنون تنها فیلمهای بلند سینمایی قادر به بهرهگیری از آن بودهاند. علاوهبر این، هزینههای محاسباتی نیز یکی از موانع عمده بر سر راه استفاده از رهگیری پرتو محسوب میشود. بهترین کارت گرافیک تورینگ برای موارد استفادهی حرفهای، ۱۰ هزار دلار قیمت دارد؛ با این حال، استفاده از رهگیری پرتو پیش از این بهمراتب هزینهی بیشتری دربرداشت. اما آنچه اکنون اتفاق افتاده این است که انویدیا فناوری رهگیری پرتو را به پردازندههای گرافیکی سطح مصرفکننده آورده است؛ اقدامی که پیش از این هرگز انجام نشده بود. به گفتهی انویدیا بهلطف بهرهمندی کارتهای گرافیک RTX از برخی یکپارچگیهای هوشمندانهی هوش مصنوعی، دوران «رهگیری بیدرنگ پرتو» سرانجام از راه رسیده است.
اکنون میتوان مسیر طیشده توسط نور در طول یک صحنه را به نحو پیچیدهتری رندر کرد. با رهگیری پرتو میتوان نحوهی تعامل پرتوهای نور با اشیاء را شبیهسازی و بازتابها، انکسارها (شکست نور) و جلوههای پراکندگی را بهصورت بیدرنگ خلق کرد. رهگیری پرتو حتی میتواند آینهها را شناسایی و رندر کند، شکست نور در عبور از شیشه و سرچشمهی نور در یک صحنه را تشخیص دهد و حتی رنگ نور در عبور از اشیاء را تعیین کند. رهگیری پرتو با شبیهسازی این موارد، صحنهای بهشدت طبیعیتر و واقعگرایانهتر خلق میکند و گرافیک گیمینگ را تا حد زیادی به واقعگرایی عکسواری که از فیلمهای محبوب خود انتظار داریم، نزدیکتر میکند.
برای درک بهتر مزیت بهکارگیری رهگیری بیدرنگ پرتو میتوانید نمونهی نمایشی زیر را تماشا کنید.
تماشای چنین سطح خارقالعادهای از نورپردازی هیجانانگیز بهنظر میرسد؛ اما باید درنظر داشت که این پیشنمایش روی یک کوادرو RTX 6000 رندر شده است؛ کارت گرافیکی که برای ورکاستیشنهای حرفهای طراحی شده و برچسب قیمت فوقالعاده بالای ۶۳۰۰ دلار را دارد. در نتیجه فعلا باید انتظارها را پایین نگاه داشت؛ زیرا بازیها به این زودیها با چنین ظاهر خوبی روی کامپیوترهای خانگی اجرا نخواهند شد.
رهگیری پرتو چگونه عمل میکند
توضیح سازوکار فناوری گرافیک معمولا دشوار است؛ اما رهگیری پرتو، همانطور که از نام برمیآید، توضیح نسبتا سادهای دارد. رهگیری پرتو با رهگیری مسیر نور شبیهسازیشده یا بلکه میلیونها نور شبیهسازیشده، تصویری را میسازد. نور با حرکت، سپس برخورد به اشیا و تعامل با ویژگیهای آنها بازمیگردد. بهعنوان مثال، اگر بازگشت از یک سطح سبز براق اتفاق بیافتد، فام (تهرنگ) نور میتواند تغییر کند. این در اصل همان نحوهی کارکرد نور در دنیای واقعی است. ذرهای نور از منبع خود سرچشمه میگیرد و در امتداد حرکت میکند تا زمانی که با یک شی در نقطهای تعامل برقرار کند و مسیرش بهوسیلهی ویژگیهای آن شی تعیین شود. نور میتواند توسط یک جسم متراکم و تیره جذب یا توسط یک آینه بهکلی بازتابیده شود.
شباهت بنیادین رهگیری پرتو به دنیای وقایع، آن را به یک تکنیک رندریگ سهبعدی بهشدت واقعگرایانه تبدیل میکند. اما این وسط تنها یک مشکل وجود دارد و آن شبیهسازی است. دنیایی که ما هر روزه میبینیم، بهوسیلهی میلیونها ذرات نوری که با سرعت نور در اطراف ما در حال حرکت هستند، قابل رویت شده است. شبیهسازی چنین چیزی آسان نیست و همانطور که پیش از این اشاره شد بههمین دلیل رهگیری پرتو تا به امروز تنها در دسترس فیلمهای سینمایی و دیگر گرافیکهای از پیش رندرشده قرار داشت. اما انویدیا این مشکل را حل کرده است و دنیای بازیهایی ویدئویی در آستانهی تحولی شگرف قرار دارد.
نسل بعدی گیمینگ و شبیهسازیهای گرافیکی
همانطور که اشاره شد، آنچه تاکنون مانع از دستیابی مصرفکنندگان عادی به رهگیری پرتو میشد، نیازمندی این تکنیک رندرینگ به حجم غیر قابل تصوری از قدرت محاسباتی بود. جنسن هوانگ، مدیرعامل انویدیا دربارهی دستاورد شرکتش در ارائهی رهگیری پرتو میگوید: این بزرگترین پیشرفتی است که ما تاکنون در یک نسل موفق به دستیابی به آن شدهایم.»
با درنظر گرفتن این نکته که معماری جدید بهکاررفته در پردازندههای گرافیکی جدید انویدیا برای حل مشکل پردازشی یادشده طراحی شده است، صحبت جنسن منطقی بهنظر میرسد. هستههای اختصاصی رهگیری پرتو در پیوستگی با هستههای Tensor و با بهرهگیری از هوش مصنوعی فعالیت میکنند تا شبیهسازیها را ۶ برابر سریعتر از پلتفرم نسل پیشین پاسکال (کارتهایی همچون GTX 1080 Ti) خلق کنند. این یک جهش بزرگ در فناوری گرافیک کامپیوتری بهحساب میآید و با تصور اینکه اکنون استودیوها و اشخاص میتوانند موارد جدید استفاده از رهگیری پرتو را در انیمیشنسازی، بازیهای ویدئویی و شبیهسازیهای علمی پیدا کنند، ارزش کار انویدیا بیش از پیش به چشم میآید.
مقالههای مرتبط:
هرچند کارتهای گرافیک جدید انویدیا فعلا تنها در دسترس کامپیوترهای دسکتاپ قرار دارند؛ اما نسخههای مخصوص لپتاپها احتمالا سال آینده روانهی بازار خواهند شد؛ در نتیجه با انجام رهگیری پرتو در لپتاپها فاصلهی چندانی نداریم. در حال حاضر، کارتهای گرافیک سری کوادرو RTX که برای مصارف حرفهای بهکار میروند، با قیمت ۲۳۰۰ دلار برای مدل پایه و ۱۰ هزار دلار برای مدل پیشرفته معرفی شدهاند. کاربران حرفهای برای خرید این سری باید تا سهماههی نخست ۲۰۱۹ منتظر بمانند. با این حال، انویدیا از مصرفکنندگان عادی و گیمرها نیز غافل نشده و کارتهای گرافیک جیفورس سری ۲۰۰۰ را با قیمت پایهی ۴۹۹ دلار معرفی کرده است. عرضهی این کارتها از ۲۰ سپتامبر (۲۹ شهریور) آغاز خواهد شد.
شرکای بازیساز انویدیا نیز از مدتی پیش دست به کار شدهاند و در ساخت محصولات بعدی خود در حال بهرهگیری از رهگیری بیدرنگ پرتو هستند. در حال حاضر، پیشنمایش برخی از بازیهایی که بهزودی معرفی میشوند، نظیرمترو: اکسدس مزایای استفاده از معماری جدید انویدیا و تکنیک رهگیری بیدرنگ پرتو را بهخوبی نشان دادهاند
برای مشاهدهی آنچه انویدیا از توسعهدهندگان انتظار دارد، میتوانید تریلر رسمی بازی بتفیلد ۵ را در ادامه تماشا کنید. این پیشنمایش، بازتاب اشیای خارج از قاب تصویر از جمله شعلهها و انفجارها را نشان میدهد که بهتصویر کشیدن آنها تنها با استفاده از رندرینگ مبتنی بر آنچه در قاب حضور دارد، امکانپذیر نخواهد بود. بازتابها همچنین بهدقت ویژگیهای فیزیکی سطوح را مدلسازی میکنند؛ قابلیتی که یکی دیگر از مزایای رهگیری پرتو بهحساب میآید.
اکثر رباتهای حضور از راه دور با محدودیتهای مختلفی از جمله هزینهی تولید و مشکلات فنی و مهندسی مواجه هستند. مهندسین دانشگاه کیئو ژاپن و دانشگاه توکیو، موفق به ساخت نمونه اولیه ربات حضور از راه دور یاtelepresence شدند که میتواند همانند کولهپشتی به پشت کاربر بسته شود و مهارتهای خوبی را به نمایش بگذارد.
ربات فیوژن همانند کولهپشتی به پشت کاربر بسته میشود. فیوژن، دارای دو دست و یک سر است که از راه دور میتواند توسط هدست واقعیت مجازی و کنترل، از راه دور کار کند. کار کردن با این ربات هم سرگرمکننده و جذاب است و هم کاربردهای آموزشی خوبی را در اختیار کاربران قرار میدهد. یامن سارایجی، طراح اصلی فیوژن میگوید:
ربات حضور از راه دور فیوژن، برای برقرار کردن تعامل با کاربر و یادگیری برخی مهارتها از راه دور طراحی شده است.
سارایجی معتقد است که این ربات، نوعی تجربهی جدید برای کاربران فراهم میکند تا بتوانند اندامهایی از بدن خود را بهصورت مشترک با ربات استفاده کنند. در اصل فیوژن، برای ایجاد تجربهی بهاشتراکگذاری جسم انسان یا body-sharing طراحی شده است. بههمین دلیل ربات دقیقا پشت کاربر بسته میشود و بازوهای ربات روی دستهای کاربر قرار میگیرد. ربات از دید استریو و صدای سه بعدی باینورال بهره میبرد. بازوهای روباتیکی جالبترین بخش این ربات جدید را تشکیل میدهند و با پیکربندیهای مختلف قابل استفاده هستند. بازوهای ربات میتوانند آزادانه بهوسیلهی ربات یا بهوسیلهی کاربر کنترل شوند. حتی امکان بستن بازوها به مچهای دست کاربر وجود دارد.
وقتی بازوان ربات به مچ دستهای کاربر بسته میشود، شرایط خاصی بهوجود میآید. این حالت یکی از ویژگیهای منحصربهفرد ربات را ایجاد خواهد کرد. در این حالت، طبق گفتهی سارایجی، ربات کاربردهای متعددی خواهد داشت. بهعنوان مثال، متخصصین فیزیوتراپی میتوانند تمرینات جدیدی را بدون نیاز به حضور فیزیکی در کنار بیماران خود با آنها تمرین کنند. ربات روند بهبود بیماران را تسریع میکند. این ربات برای سالمندان که نیاز به تمرینات مهارتی دارند، بسیار مناسب خواهد بود. البته، همانطور که گفته شد، در حال حاضر تنها نمونه اولیهی ربات طراحی شده است و دارای برخی نواقص جرئی است که باید برطرف شوند.
سارایجی معتقد است:
در شروع استفاده از ربات، ممکن است کمی تاخیر در حرکت بازوها را تجربه کنید که نمیتوان آن را نادیده گرفت. همچنین زاویهی دید کاربر ربات حضور از راه دور، بهدلیل قرار گرفتن سر ربات در کنار سر کاربر اصلی، تقریبا نزدیک به زاویه دید کاربر انسانی است، ولی با زاویه دید تا حدی متفاوت هم هست که بهمرور کاربر به این تفاوت عادت میکند.
با این وجود، هنوز مشخص نیست که ربات کولهپشتی فیوژن به یک پروژهی تجاری تبدیل خواهد شد یا خیر. در هر صورت، طراحی منحصربهفرد فیوژن، منجر به شکلگیری ایدههای جالبی در ساخت رباتهای حضور از راه دور آینده ایجاد خواهد کرد. حتی میتواند ایدههایی برای طراحی اندامهای اضافی در بدن انسان مطرح کند که واقعا جالب خواهند بود.
محبوبیت خودروهای الکتریکی در حال افزایش است و باتوجه به تولید مدلهای جدیدتر در برندهای مختلف، احتمالاً در آینده سهم بیشتری از بازار در اختیار مدلهای برقی خواهد بود. در حال حاضر، شعاع حرکتی و زمان مورد نیاز برای شارژ کامل، از بزرگترین مشکلات خودروهای برقی است که خودروسازان باید برای رفع آنها، تلاش کنند.
موضوع شعاع حرکتی در مقایسه با چند سال گذشته پیشرفت قابل توجهی داشته است؛ خودروهای برقی جدید میتوانند با یکبار شارژ تا ۳۲۰ کیلومتر مسافت را طی کنند. این شعاع حرکتی برای بیشتر افراد و کسانی که از خودرو بهعنوان وسیلهی نقلیه تردد از منزل تا محلکار استفاده میکنند، کافی بهنظر میرسد. اما برای سفرهای جادهای با مسافت بالا، هنوز خودروهای برقی گزینهی مناسبی نیستند.
زمان شارژ خودروهای برندهای مختلف، متفاوت است؛ برای مثال با اتصال ۲۴۰ ولت، ۹.۳ ساعت برای شارژ کاملشورولت بولت نیاز خواهد بود. این زمان برای نیسان لیف با اتصال ۲۲۰ ولت، حدود ۷.۵ ساعت طول میکشد. برای کاهش زمان فول شارژ، شارژرهای سریع عرضه شدهاند ولی هنوز هم بین سوختگیری خودروهای بنزینی و دیزلی با مدلهای برقی، تفاوت زمانی زیادی وجود دارد.
بر اساس گزارش بلومبرگ، مهندسان جنرال موتورز باهمکاری متخصصان شرکت Delta Americas در حال توسعهی سیستم شارژ سریع جدیدی هستند. جزئیات زیادی از این سیستم منتشر نشده اما با این شارژر، در کمتر از ۱۰ دقیقه ظرفیت شعاع حرکتی خودروی برقی تا حدود ۲۹۰ کیلومتر بر ساعت تکمیل میشود. اگر این سیستم با این عملکرد تولید شود، در مقایسه با شارژرهای سریع فعلی، پیشرفت قابل توجهی خواهد بود. سیستم شارژ جنرال موتورز حتی از فناوری شارژ سریع اولین خودروی برقی پورشه موسوم به تایکان هم بهتر عمل میکند؛ پورشه تایکان (Taycan) در ۴ دقیقه، ۱۰۰ کیلومتر از ظرفیت شعاع حرکتی خود را بهدست خواهد آورد.
هنوز هیچ اطلاعاتی از قیمت و نحوهی عرضهی آن بر مدلهای تولیدی جنرال موتورز یا فروش بهصورت غیرمستقیم، منتشر نشده است.
ظاهرا ژاپن جدیدترین کشوری است که بهفکر استفاده از فناوری بلاکچین برای امر رایگیری افتاده است. این کشور اخیرا اعلام کرده که قصد دارد برای اولینبار در کشور، سامانهی رایگیری مبتنی بر بلاکچین را در شهر تسوکوبا در استان ایباراکی بهاجرا در بیاورد.
گفته میشود که این سامانه قرار است برای شناسایی هویت رایدهنده، متکی به کارتهای مخصوص شهروندان ژاپنی باشد که معادل کارتهای تأمین اجتماعی شهروندان دیگر کشورها است. وبسایت ژاپن تایمز در گزارشی اعلام کرده است که در حال حاضر، این سامانهی مبتنی بر Blockchain شهروندان را قادر ساخته است تا در پروژههای مشارکت اجتماعی مخصوصی که از سوی دولت تعیین شده، به رایدهی بپردازند. گفتنی است که در این سیستم جدید، شهروندان بهجای انتخاب اسم کاندیدای موردنظر و انداختن کارت رای در جعبهی مخصوص، بهسادگی و با لمس نمایشگر، رای خود را ثبت خواهند کرد.
طبق گفتههای ژاپن تایمز، این سامانه برای جلوگیری از هرگونه تحریفِ اطلاعات دریافتی، از فناوری بلاکچین بهره میگیرد. یکی از شهروندان ژاپنی که رای خود را با این سامانهی جدید ثبت کرده، میگوید «فکر میکردم ثبت رای در این سامانه بسیار پیچیده باشد؛ اما پس از کار با آن، بهسادگیاش پی بردم.»
با همهی اینها، نحوهی تجهیزشدن تسوکوبا به این سامانهی جدید، به آن سادگیهایی که احتمالا مقامات رسمی این شهر انتظار داشتند نبوده است.
در کنار همهی خوبیهایی که این سامانه دارد، برخی مشکلات نیز در این میان بهوجود آمده است. ژاپن تایمز در گزارشش مینویسد که چون برخی از افراد رمز عبور مخصوص خود را فراموش کرده بودند، امکان رایدادن نداشتند. علاوه بر این، پس از دادن رای، نمیتوان از ثبتشدن یا عدمثبتشدن آن اطمینان پیدا کرد؛ البته مشکل دوم شاید آنچنان هم مهم نباشد.
سازندگان این سامانه تاکنون نگفتهاند که دقیقا به چهنحوی میخواهند جلوی تقلب در رایگیری را بگیرند. یکی از مشکلاتی که ممکن است پیش بیاید، استفادهی افراد از کارت تامین اجتماعی دیگران است.
پیشتر در ایالت ویرجینیای غربی در ایالات متحدهی آمریکا شاهد استفاده از اپلیکیشن مخصوص رایگیری مبتنی بر بلاکچین بودیم؛ اپلیکیشنی که به نظامیها امکان میداد در انتخابات محلی به رایدادن بپردازند؛ البته آنها پیش از رایدادن، باید با فناوری تشخیص چهره، هویت خودشان را اثبات میکردند.
.: Weblog Themes By Pichak :.