اندرومدا نامی است که در ماههای اخیر بسیار دربارهی آن شنیده میشود و به سیستمعاملی دلالت میکند که برای دستگاهی از برند سرفیس و با ویژگیهای موبایلگونه، در نظر گرفته شده است.
حال در آخرین نسخهی ویندوز ۱۰ شواهدی از این سیستمعامل کشف شده است که به برخی از جزئیاتِ آن اشاره میکند.
کاربری با نام کاربری WalkingCat که سابقهی طولانی در فاش کردنِ اطلاعات محرمانه مایکروسافت و محصولات این شرکت دارد، بهتازگی در فایلِ SettingsHandler_Display.dll که بخشی از سیستم تنظیمات صفحهنمایش محسوب میشود، اشاراتی را به حالت بهرهوری (Productivity Mode) در سیستم عامل اندرومدا کشف کرده است.
این کاربر در ادامه به این موضوع اشاره میکند که فایل DLL یادشده در کلاسی با نام Multitaskmode استفاده شده است که به حالت بهرهوری اشاره دارد. او عقیده دارد با فعالسازی این گزینه بین حالتهای پنجرهای و تمام صفحه میتوان جابهجا شد.
پیشتر در خبری به اطلاعتان رساندیم که مایکروسافت دستگاه هیبریدی خود را برای اعمال بهبودها و ویژگیهای بیشتر دوباره به آزمایشگاهها بازفرستاده تا اینبار شاهد شکست این محصول در زمان عرضه نباشیم. هنوز مشخص نیست که ردموندیها چه برنامهای برای این دستگاه دارند؛ اما اگر اهالی مایکروسافت قصد عرضهی آن را داشته باشند، به احتمال بسیار سال آینده میتوان منتظر معرفی آن بود.
پورشه پانامرا در قالب سدان چهار در، موتور جلو با ساختار پیشفرض دیفرانسیل عقب معرفی شد. این سدانمحبوب، در واقع تنها خودروی پورشه با شکل ساختاری سالون است که مبنی بر سیاست توسعهی بازار برند آلمانی به سبد محصولات آن اضافه شد. نسخهی تولیدی این خودرو در سیزدهمین نمایشگاه بینالمللی شانگهای ۲۰۰۹ رونمایی شد و در سال ۲۰۱۱، نسخههای دیزلی، توربو اسپرت و هیبرید آن هم به بازار عرضه شدند. در آوریل ۲۰۱۳، فیسلیفتی از پانامرا، مجدداً در نمایشگاه شانگهای به معرض دید عموم درآمد. این نسخهی پلاگین هیبریدی، پانامرا اسپرت E-هیبرید نام گرفت و در نوامبر ۲۰۱۳، روانهی بازار ایالات متحده شد. در سال ۲۰۱۶، پانامرا دستخوش تحول کلی در طراحی ظاهری شد.
سیاست پورشه در شکلدهی به نسخهی توربو اسپرت توریزمو، بازآرایی ورق پشتی استاندارد و فاصله محور کوتاه پانامرا بوده است تا یکی از عجیبترین اسپرت واگُنهای صنعت خودروسازی را خلق کند. این مدل بیشتر با تمرکز بر عامل ظاهری و نه جنبهی عملی شکل گرفته است. تغییرات حاصله در قسمت عقب، باعث افزایش اندک فضای قرارگیری سر برای سرنشینهای این قسمت (جایی که صندلی سه سرنشین به عنوان استاندارد و صندلیهای باکت یا سطلی مجزا به صورت اختیاری قابل خریداری هستند) و همینطور گنجایش صندوق شده است. ویرایش توربو اسپرت توریزمو از گسترهی پیشرانههای مدل اصلی پانامرا قدرت میگیرد؛ از ایستگاه ۳۳۰ اسب بخار V6 تا نمونهی ۵۵۰ اسب توئین توربو V8 و همچنین دو مدل هیبریدی، همگی به همراه گزینهی تمام چرخ محرک به عنوان استاندارد، قابل سفارش هستند.
اگر این خودرو بیشتر با رویکرد ظاهری ساخته شده، دال بر عملکرد ضعیف آن نیست؛ به طوریکه نسخهی هیبریدی در حال حاضر یکی از بهترین استیتهای بازار است و از مرسدس بنز AMG E 63 S و آئودی RS6 پیشی میگیرد. در ادامه براساس معیارهای مختلف به بررسی محصول پورشه میپردازیم.
طراحی ظاهری و بدنه
سیاست طراحی پورشه، همواره بر خلق خودروهای جذاب استوار بوده است و در این محصول هم خبری از امکانات و قابلیتهای زیاد نیست. اگرچه سقف طویل و قالب دو جعبهای به ساختار استیشن واگن تعلق دارد؛ خط سیر خشمگین شیشهی عقب، بر سرعت و اسپرتی بودن بیشتر از کاربردپذیری تأکید میکند. این ویژگی بر ظاهر و فضای صندوق تأثیر مثبتی ندارد؛ اما نمای کلی خودرو را زیباتر میسازد. سوای از ساختار، تغییرات مثبتی که باعث شد، دیزاین نه چندان موفق پانامرا، دوستداشتنی و تبدیل به یکی از جذابترینهای بازار شود؛ در این نسخه هم به چشم میخورد.
بیشتر این دگرگونی در بخش پشتی پانامرا دیده میشود؛ جایی که پورشه از اتصال چراغهای باریک به نوار لامپهای LED و همینطور نمای لایهای شبیه به آخرین نسخهی 911 کاررا 4 استفاده کرده است؛ کاری که باعث میشود این مدل به جای نسل اول پانامرا، بیشتر تصویر کاررا را در ذهن تداعی میکند. از جلو، چراغهای عریض و کاپوت صاف مایل به سمت مقابل مشاهده میشوند؛ خصایصی که دیزاین پانامرا را به خودروهای اسپرت پورشه و ظاهر مار کبرا، نزدیک میکنند تا از روبهرو بسیار جذاب به نظر برسد. در کل، ترکیب ظاهری شبیه به آئودی A7 با یک استیشن واگن سنتی، پورشه پانامرا اسپرت توریزمو را از سایر خودروهای بازار آمریکا متمایز کرده و طرحی جالب، اصیل و بسیار زیبا آفریده است.
فضای داخلی و امکانات رفاهی
این خودرو در درجهی اول، لوکس و پس از آن اسپرتی طراحی شده است؛ اما نحوهی ترکیب این دو ویژگی در کابین، بسیار جذاب به نظر میرسد. برای مثال، صندلیهای قابل تنظیم الکتریکی پانامرا را میتوان نام برد که به Comfort معروف بوده و از نوع 14-way هستند. نمونهی 14-way علاوه بر امکانات پیشفرض Comfort (تنظیم ارتفاع، گرایش به جلو و عقب، تغییر زاویهی نشیمنگاه و استراحتگاه کمر)، توانایی پشتیبانی از کمر، تغییر طول نشیمنگاه و ستون فرمان را هم دارند. همچنین شخصیسازی محل قرارگیری و سپردن آنها به حافظه (غربیلک فرمان و آینههای بغل هم از این قابلیت برخوردار هستند) امکانپذیر است تا در بهترین حالت ممکن متناسب با نیاز راننده و سرنشین جلو تنظیم شوند.
امکان تغییر زوایای صندلی تا نزدیک به کف و جایی که پاها تقریبا در حالت مستقیم قرار گیرند، وجود دارد. در نتیجه، پوزیشن رانندگیای شبیه به خودروهای اسپرت برای پانامرا حاصل میشود با این تفاوت که در اینجا، فضای قرارگیری سر، سرشانه و باسن، بیشتر هستند. صندلیهای استاندارد پورشه پانامرا چه در بزرگراه و چه جادههای شهری به قدری راحت هستند که خریدار را از صرف هزینه برای گزینهی اضافی 18-way، بینیاز میکنند.
امکان حمل سه سرنشین روی صندلیهای عقب وجود دارد که البته صندلی وسط چندان جادار نیست. با اینکه اسپرت توزیمو به خودرویی با قابلیت جایگیری پنج سرنشین شباهت دارد، باید با ساختار ۲+۲ از آن استفاده کرد. در این شرایط، سرنشینهای پشتی فضای مناسبی برای زانو و سر دارند.
جای جای فضای داخلی پانامرا اسپرت توریزمو، از موادی با کیفیت مرغوب ساخته شده است. پورشه در کاربرد چرم روی داشبورد، در و صندلیها خوب عمل کرده است. چرم روی داشبورد فوقالعاده نرم و قسمتهای سوای از این جنس، با باریکهی مشکی پیانویی پوشیده شدهاند. تنها مشکلی که این ماده دارد، استعداد زیاد در جذب اثر انگشت و گرد و غبار است. مابقی اتاقک با آلومینیوم مزین شده است که حس لمس خوب، همراه با جزئیات دقیق ارائه میدهد.
صندوق عقب پانامرا اسپرت توریزمو حجم بارگیری ۵۱ سانتیمتر مکعب ارائه میدهد که با خم کردن صندلیهای ردیف دوم این رقم به ۱۳۸ افزایش پیدا میکند. این اعداد نسبت به نسخهی استاندارد پانامرا و هاچبک آن (با حجم ۴۹ سانتیمتر معکب و بیشینهی ۱۳۳) افزایش ناچیزی داشتهاند. چنین ظرفیتی برای خودرویی با سایز فعلی، کافی به نظر نمیرسند (استیشن واگنهای کلاس E مرسدس بنز در حالت پیشفرض ۹۹ سانتیمتر مکعب محفظه دارند). علت آن هم شکل متفاوت و جذاب شیشهی عقب پانامرا توربو اسپرت توریزمو و همینطور استفاده از لاستیکهای ۱۱.۵ اینچی در همین قسمت است.
فناوری و امکانات ارتباطی
صفحهی لمسی ۱۲ اینچی پانامرا در نوع خود جزو بهترینها است و با واکنش سریع به همراه انیمیشنهای تندوتیز، تجربهی لذتبخشی را به وجود میآورد. لمس خازنی، دکمههای متعدد در بخش پایینی نمایشگر، استاندارد اپل کارپلی (فاقد اندروید اتو) همگی نمرهی خوبی در بخش ظاهر و عملکرد این بخش کسب میکنند.
البته حین تجربهی اولین آزمون این خودرو و به طور کلی یک پورشه، کمی زمان میبرد تا با برخی از ویژگیهای آن آشنا شوید. برای نمونه، شاید تشخیص اینکه تنظیم صندلیها به پوزیشن پیشفرض و سیستم مدیریت آبوهوای خودرو با کلید راهاندازی مرتبط است، خیلی آسان نباشد؛ با فشردن دکمهی کوچک کلید، صندلیها به حالت پیشفرض درمیآیند. علیرغم اینکه محصولات پورشه ماندگاری بالایی دارند، به دوام دریچههای ورودی هوای آن در دراز مدت، نباید زیاد امیدوار بود.
جدای از این نقاط ضعف جزئی، تعامل با فضای داخلی پانامرا اسپرت توریزمو بسیار لذتبخش است. دو نمایشگر دیجیتالی روی صفحهی مقابل راننده، درجهی انعطافپذیری مناسبی دارند و عناصر کنترلی غربیلک فرمان به راحتی قابل تشخیص و استفاده هستند.
فرمانپذیری و عملکرد
پیشرانهی V8 با ۵۵۰ اسب بخار با گشتاور ۷۶۸ نیوتن متر همراه دو توربوشارژر در کنار PDCCS، فرمانپذیری چرخهای عقب، پکیج اسپرت کرونو، سواری لذتبخشی برای رانندهی پانامرا توربو اسپرت توریزمو فراهم میکنند. البته فقدان آیتمهایی مثل ترمزهای کربن سرامیکی (با قیمت ۸,۹۷۰ دلار) و اگزوز اسپرت (۳,۴۹۰ دلار) در این مدل احساس میشود.
در یک کلام، توربوی پانامرا عملکرد قابلتوجه و در عین حال بیسر و صدایی دارد. گشتاور حاصل از پیشرانهی ۴.۰ لیتری و توئین توربوی V8 پایداری خوبی داشته و توزیع توان به تمام چرخها خودرو را در ۳.۴ ثانیه از حالت سکون به ۱۰۰ کیلومتربرساعت و در نهایت به ۳۰۲ کیلومتربرساعت میرساند که ارقام خیرهکنندهای هستند. پورشه در عایقبندی صوتی فضای داخلی پانامرا توربو اسپرت توریزمو، خوب عمل کرده است و علاوه بر آن، پیشرانهی این خودرو نسبت به قدرت ارائهشده، سر و صدای کمی دارد.
پورشه پانامرا توربو اسپرت توریزمو، همراه با سیستم تعلیق بادی چهار گوشه و سیستم مدیریت لحظهای تعلیق پورشه (Porsche Active Suspension Management) به عنوان استاندارد عرضه میشود. البته خودروی آزمون فعلی از Porsche Dynamic Chassis Control هم استفاده میکند. ضرورتاً با وجود تعدادی از میلههای متحرک؛ PDCC در محدود کردن بادی رول حین پیچها کاربرد دارد. این ویژگی در کنار، فرمانپذیری چرخهای عقب، باعث میشود پانامرا نسبت به هر خودرویی با سایز فعلی، چابکتر باشد.
در نظر داشته باشید که این یک خودروی واقعا بزرگ است و در حدود ۲۰۴۰ کیلوگرم وزن دارد. با این وجود، پانامرای فعلی خیلی خوب در جاده مینشیند و درحالیکه با شتاب زیادی از پیچها عبور میکند؛ مزاحمتی برای سرنشینها ایجاد نمیکند.
با تنظیم سیستم تعلیق بادی در راحتترین حالت و ارتفاع سواری در حالت نرمال؛ حتی چرخهای ۲۱ اینچی و نمونهی باریک تایرهای ۳۰، اختلالی در سواری پورشه به وجود نمیآورند. در جادههای پرفراز و نشیب، جهش و ضربات وارده از دستانداز، در غربیلک فرمان و صندلیها احساس میشود؛ البته پورشه این موارد را تا حدی کاهش داده است که مزاحمتی برای راننده ندارند.
تجهیزات ایمنی
پورشه یک خودروساز آلمانی است؛ بنابراین به مثابهی همتاهایش با عرضهی خودروی گرانقیمت، لزوماً سیستمهای ایمنی لحظهای و پویا ارائه نمیدهد. نسخهی پانامرا اسپرت توریزمو از مانیتورینگ نقطهی کور، کروز کنترل (از نوع معمولی و نه تطبیقپذیر)، سیستم کنترل ثبات، ترمز ضدقفل، کیسه هوا در بخشهای مقابل، کناری، فوقانی و برای زانو، تنظیم کمربند ایمنی (هنگام برخورد به صورت خودکار کمربند ایمنی را تنگتر میکند تا سرنشین در پوزیشن بهینه قرار گرفته و کمترین آسیب را ببیند)، سیستم امنیتی استارت (راهاندازی فقط با کلید اورجینال پورشه) برخوردار است. عمدهی نمره ایمنی اکتسابی این خودرو حاصل از سنسورهای پارک استاندارد جلو و عقب، دوربین پشتی و مانیتورینگ نقطهی کور است. ناگفته نماند که وسعت دید در پانامرا از جلو، عقب و کنارهها خوب است؛ اگرچه کاربرد دوربین ۳۶۰ درجه میتوانست مفید باشد.
امکان سفارش کروز کنترل تطبیقپذیر، ترمز اضطراری خودکار و دستیار حرکت بین خطوط در بستهی مجزا به قیمت ۵,۳۷۰ دلار وجود دارد.
مصرف سوخت و هزینههای جانبی
با قدرتگیری از ایستگاه V8 با توان ۵۵۰ اسب، پانامرا اسپرت توریزمو مصرف سوخت بالایی رقم میزند. در شهر، بزرگراه و به صورت ترکیبی این رقم به ۱۳، ۱۰ و ۱۱.۷ لیتر در هر صد کیلومتر میرسد. البته در عمل و با رانندگی پرگاز رقم آخر تا ۱۵ لیتر هم افزایش مییابد. لوکس پورشه به بنزین با درجهی اکتان بالا یا پریمیوم احتیاج دارد.
قیمت
با وجود کم و کاستی در بخش تجهیزات ایمنی (فقدان سیستمهای ایمنی پویا) و نبود گزینههای زیباسازی افسانهای پورشه؛ قیمت ۱۷۰ هزار دلار برای پانامرا توربو اسپرت توریزمو، سنگین است. این رقم از مجموع قیمت پایهی ۱۵۴ هزار دلاری، هزینهی تحویل هزار دلاری و آپشنهای بالاتر از ۱۵ هزار دلار، حاصل میشود. گزینههایی مثل چرخهای اسپرت ۲۱ اینچی، مانیتورینگ نقطهی کور (جهت شناسایی خودروهای خارج از محدودهی دید راننده و اعلام هشدار صوتی، تصویری، لرزشی یا لمسی)، گردش هوای خنک در صندلیهای جلو (به منظور ایجاد آسایش حین مسافرتهای طولانی)، پکیج اسپرت کرونو (ارتقاء عملکرد و ارائهی کارایی اسپرتیتر از طریق ایجاد تغییرات فنی روی شاسی، سیستم انتقال و پیشرانه)، سیستم موازنهسازی لحظهای شاسی پورشه یا PDCC (خنثیساز خمیدگی، عدمثبات و انحراف افقی خودرو در پیچ و مسیرهای ناهموار) و فرمانپذیری چرخهای عقب، همگی در به وجود آمدن رقم مازاد آخر نقش دارند.
در مقایسه با مدلهای گذشتهی پانامرا، نسخه توربو از امکانات و کارایی بهتری برخوردار است. قدرت بیشتر در کنار ترمزهای قویتر، سیستم صوتی با برند بُوس (Bose)، رنگ خاکستری آتشفشان متالیک، چرم آپالستری و باریکههای آلومینیومی به این مدل برتری میدهند. این امکانات به عنوان آپشن اضافی در سایر مدلهای غیر از توربو دیده میشوند و از آنجا که استاندارد مدل توربو هستند، قیمت پایهی آن را بالا میبرند. قیمت مدل پایه از اسپرت توریزمو، ۱۵۴ هزار دلار است و در نمونهی مورد آزمایش، ۱۷۰ هزار دلار قیمت دارد.
مسلماً رقیب شاخص پانامرا اسپرت توریزمو؛ مرسدس AMG E63 S، قویتر و به صرفهتر است. قیمت واگُن مرسدس بنز، از ۱۰۷ هزار در نسخه پایه شروع میشود و تا ۱۴۵ هزار دلار با امکانات کامل، فروخته میشود.
در این مقاله قصد داریم به معرفی ویونت (WaveNet) بپردازیم که در واقع یک مدل تولیدی ژرف (deep generative model) از شکل موجهای صوتی خام است. ویونت با پشت سر گذاشتن تمامی سامانههای تبدیل متن به گفتار قادر به تقلید بی کموکاست از صدای انسانی است و توانسته است فاصله خود را با صدای طبیعی انسان، بیش از ۵۰ درصد کاهش دهد.
همچنین نشان میدهیم که شبکهای مشابه با ویونت را میتوان برای ترکیب دیگر سیگنالهای صوتی از قبیل موسیقی استفاده کرد و نمونههای قابل توجهی از قطعات پیانو را به طور خودکار تولید کرد.
گفتوگو با رایانهها
گفتوگو و تعامل با رایانهها و رباتها همواره از رؤیاهای دیرباز بشر بوده است. طی سالیان اخیر، با باز شدن پای شبکههای عصبی ژرف به دانش علوم رایانشی، تحولی انقلابی در توانایی کامپیوترها برای درک گفتار طبیعی انسان رخ داده است (مانند جستوجوی صوتی گوگل). با این حال، گفتار تولید شده توسط کامپیوترها (فرآیندی که معمولا از آن با عنوان سنتز گفتار یا تبدیل متن به گفتار (TTS) یاد میشود) هنوز تا حد زیادی بر روشی به نامConcatenative TTS یا تبدیل متن به گفتار به شیوهی الحاقی مبتنی است. در این روش، یک پایگاه داده بسیار بزرگ از قطعات گفتاری ضبط شده یک فرد تهیه شده و سپس این قطعات همانند تکههای یک پازل کنار هم قرار میگیرند تا یک کلمه یا جمله قابل فهم تولید شود. استفاده از این شیوه، اصلاح صوت یا گفتار تولید شده را دشوار میکند. برای مثال، در این روش نمیتوان گوینده را تعویض کرد یا نوا یا تکیهی صدای گفتار را تغییر داد.
همین کاستیها منجر به روی آوردن به فناوری Parametric TTS (تبدیل متن به صدا به شیوه پارامتری) شده است. در این روش، تمامی دادههای موردنیاز برای تولید گفتار در قالب پارامترهای یک مدل ذخیره میشوند و میتوان محتویات و ویژگیهای گفتار تولید شده را با تغییر ورودیهای اعمال شده به مدل کنترل کرد. با این حال، صدای تولید شده توسط این روش به نسبت شیوه الحاقی، شباهت کمتری به صدای طبیعی انسان دارد. به طور معمول، مدلهای پارامتری فعلی، سیگنالهای صوتی را با عبور خروجی خود از الگوریتمهای پردازش سیگنالی موسوم به vocoder-ها تولید میکنند.
ویونت این قاعده را بر هم زده است و شکل موج خام سیگنال صوتی را به طور مستقیم به یک نمونه مدل میکند. همچنین گفتار تولید شده به کمک این برنامه بسیار طبیعیتر به نظر میرسد و استفاده از شکل موجهای خام صوتی نیز به این معناست که ویونت میتواند هرگونه صوتی از جمله موسیقی را نیز مدل کند.
ویونت
پژوهشگران معمولا از مدلسازی صوت خام اجتناب میکنند؛ چرا که به سرعت دچار وقفههای منظم یا به اصلاح تیکتیک میشود. دلیل آن این است که معمولا در مدلسازی، بیشتر از ۱۶ هزار نمونه در ثانیه در مقیاسهای زمانی متفاوت پردازش میشوند. ساختن یک مدل خودهمبسته که در آن پیشبینی هر یک از نمونههای یاد شده متأثر از تمامی نمونههای قبلی است، کار بسیار چالشبرانگیزی است (در مباحث آماری گفتار، هر توزیع پیشگو (predictive distribution) مشروط بر تمامی مشاهدات پیشین است). گفتنی است که مدل خود همبسته یاAutoregressive model نوعی از فرایند تصادفی است که غالباً جهت مدلسازی و پیشبینی انواع مختلفی از پدیدههای طبیعی و اجتماعی به کار میرود.
با این حال، مدلهای PixelRNN و PixelCNN که پیشتر در اوایل سال جاری توسط محققان دیپمایند(DeepMind) معرفی شدند، نشان دادند که تولید تصاویر طبیعی پیچیده نه تنها با استفاده از یک پیکسل در هر زمان بلکه با بهرهگیری از یک کانال رنگ در هر زمان، نیازمند هزاران پیشبینی به ازای هر تصویر است. این پدیده، الهامبخش محققان Google برای انطباق مدل دو بعدی PixelNets به یک ویونت تک بعدی بوده است.
انیمیشن بالا نشان میدهد که ساختار یک ویونت به چه ترتیب است. یک ویونت در واقع یک شبکه عصبی پیچشی کامل (convolutional neural network) است که در آن هر یک از لایههای پیچشی با ضرایب تجانس متفاوت به میدان تأثیر (receptive field) آن اجازه میدهد به صورت نمایی و ژرف رشد کند و هزاران گام زمانی را پوشش دهد.
در هنگام آموزش شبکه عصبی، دنبالههای ورودی همان شکل موجهای واقعی ضبط شده از یک گوینده انسانی هستند. پس از آموزش، میتوان از این شبکه برای تولید یک گفتار ترکیبی نمونهبرداری کرد. در هر مرحله از نمونهبرداری از تابع احتمال محاسبه شده با شبکه، یک مقدار تولید میشود. این مقدار سپس به ورودی خورانده و یک پیشگویی جدید برای گام بعدی ساخته میشود. ساختن نمونهها به این روش به صورت یک مرحله در یک زمان، از نظر رایانشی بسیار گران تمام میشود؛ اما محققان دریافتهاند که این روش برای تولید یک نمونه صوتی پیچیده و واقعی بسیار ضروری است.
عملکرد شگفتانگیز
پژوهشگران گوگل، ویونت را با استفاده از برخی از مجموعههای دادههای TTS گوگل آموزش دادند تا بتوانند عملکرد آن را ارزیابی کنند. نمودار زیر، کیفیت ویونت را در مقیاس ۱ تا ۵ در مقایسه با بهترین سامانههای TTS (تبدیل به متن گفتار) کنونی و همچنین گفتار انسانی (با استفاده از روش ارزیابی میانگین نظرات) نشان میدهد. گفتنی است که روش ارزیابی میانگین نظرات یا بهاختصار MOS یک معیار استاندارد برای سنجش کیفیت صدا است. در این روش، جملات سنتز شده برای شرکتکنندگان پخش شده و آنها نسبت به کیفیت نوای گفتار، رعایت تکیهها، آهنگ، احساسات و مانند آن نظر میدهند و سپس از میانگین نظرات آنها برای محاسبه MOS استفاده میشود. همانطور که در نمودار زیر میبینید، ویونت، شکاف بین عملکرد بهترین سامانههای متن به گفتار و انسان را بیش از ۵۰ درصد برای هر دو زبان انگلیسی و ماندارینی (گروهی از زبانهای چینی) کاهش داده است.
سامانه کنونی TTS گوگل برای هر دو زبان چینی و انگلیسی از جمله بهترین سامانههای موجود در جهان است؛ بنابراین استفاده از یک مدل برای بهبود عملکرد آن در هر دو زبان، دستاورد بسیار بزرگی محسوب میشود.
در ادامه تعدادی نمونه از هر سه سامانه تبدیل متن به گفتار آورده شده است که میتوانید آنها را بشنوید و با هم مقایسه کنید:
انگلیسی آمریکایی (US English):
روش پارامتری
روش الحاقی
ویونت
چینی ماندارین (Mandarin Chinese):
روش پارامتری
روش الحاقی
ویونت
ارائه متن با جزئیات کامل به ویونت
برای تبدیل متن به گفتار با استفاده از ویونت، باید متن موردنظر با جزئیات کامل به آن داده شود. محققان برای این کار، متن را به رشتهای از ویژگیهای زبانی و آوایی تبدیل میکنند (که حاوی اطلاعاتی در مورد واجها، هجاها، کلمات و غیره است) و سپس آن را در اختیار ویونت قرار میدهند. این یعنی اینکه پیشبینیهای شبکه ویونت نه تنها به نمونههای صوتی پیشین بلکه به متنی که میخواهیم به آن بدهیم نیز وابسته است.
اگر شبکه عصبی ویونت را بدون رشتههای متنی آموزش دهیم، این شبکه کماکان دست به تولید گفتار میزند؛ اما مجبور است آنچه را که میگوید، برای خوشایند به نظر آمدن، تغییر دهد. همانطور که در نمونههای صوتی زیر قابل شنیدن است، آوای خروجی کمی درهم و برهم میشود؛ چرا که کلمات واقعی با کلمات ساختگی خود شبکه جایگزین شدهاند.
گفتنی است که آواهای غیرکلامی از قبیل صدای نفس کشیدن و حرکات دهان نیز توسط ویونت تولید میشوند که نشان از انعطافپذیری ستودنی یک مدل صوتی خام دارند.
همانطور که از نمونههای صوتی زیر قابل شنیدن است، یک ویونت منفرد میتواند ویژگیهای صداهای متفاوت را اعم از صدای زن یا مرد یاد بگیرد. پژوهشگران برای اینکه مطمئن شوند که ویونت میداند از کدام صدا برای خروجی گفتار خود استفاده کرده است، هویت گوینده را برای او تعریف کردند. جالب است بدانید که محققان در ادامه دریافتند در مدلسازی یک گوینده، آموزش صداهای متفاوت به نسبت آموزش یک صدای منفرد، منجر به عملکرد بهتر ویونت میشود که این خود بیانگر نوعی یادگیری انتقالی است.
همچنین با تغییر هویت گوینده، میتوان از ویونت برای ادای یک جمله با اصوات متفاوت استفاده کرد:
به طور مشابه میتوان ورودیهای دیگری از قبیل احساس و لهجه را به مدل ویونت ارائه کرد که بهنوبه خود میتواند گفتار خروجی تولید شده را متنوعتر و خوشایندتر کند.
ساخت موسیقی
از آنجا که میتوان از ویونت برای مدلسازی هر نوع سیگنال صوتی استفاده کرد، محققان برای سرگرمی سعی کردند که از این برنامه برای تولید موسیقی بهره ببرند. آنها برخلاف آزمایشهای TTS، این بار شبکه را به دنبالههای ورودی مشروط نکردند تا به آن بگویند چه چیزی را اجرا کند؛ بلکه به سادگی هر چه تمامتر به آن اجازه دادند هر چه میخواهد، تولید کند. آنها ویونت را با مجموعهای از آهنگهای پیانوی کلاسیک آموزش دادند و شاهد تولید نمونههای جالبی بودند که برخی از آنها در ادامه آورده شده است:
ویونت فرصتهای زیادی را به روی سامانههای تبدیل متن به گفتار، تولید موسیقی و مدلسازی صوتی میگشاید. این واقعیت که این برنامه از شبکههای عصبی ژرف برای تولید تمامی گامهای زمانی به طور مستقیم در فرکانس صوتی ۱۶ کیلوهرتزی استفاده میکند، شگفتانگیز است و همین باعث شده از پیشرفتهترین سامانههای تبدیل متن به گفتار یک سر و گردن بالاتر باشد. پژوهشگران به شدت مشتاق هستند که ببینند در آینده چه کارهای دیگری را میتوانند با این فناوری به سرانجام برسانند.
به گزارش سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی، بر اساس مستندات موجود، در ساعت ۱۰:۵۸ هشتم مرداد توسط AS# 58224 متعلق به شرکت مخابرات ایران گزارش رخ دادن BGP Hijacking دریافت شده است.
در بررسیهای اولیه علت مرتبط با عملیات تغییر توپولوژی و تجمیع شبکه استانی در استانهای شیراز و بوشهر توسط مخابرات ایران در ساعات ۴ تا ۶ بامداد تشخیص داده شده بود که با دستور فوریت بالای وزیر ارتباطاتبررسیهای بیشتری با حضور متخصصان این حوزه صورت گرفت.
با رخ دادن BGP Hijacking، Prefixهای متعددی که توسط شرکت مخابرات ایران (استان خراسان شمالی) با دستور قضایی جهت فیلترینگ و جلوگیری از مسیریابی ترافیکهای مربوطه، به روش Static Route به اینترفیس NULL مسیریابی شده بودند، از طریق پروتکل BGP در شبکه بین الملل منتشر میشوند.
شرکت مخابرات ایران در چندین نقطه با سایر اپراتورها روی پروتکل BGP جهت انتقال ترافیک بین الملل (اینترنت) دارای همسایگی است. علاوه بر آن شرکت مذکور در این نقاط دارای Prefix filtering جهت جلوگیری از شکل گرفتن سناریوهای BGP Hijacking بوده است.
در زمان رخداد در یکی از این چند نقطه، Prefix Filtering فیمابین با وارد کردن یک کارمند غیرفعال شده است که در اثر آن مسیرهای Static از طریق پروتکل BGP به همسایه BGP انتشار مجدد یافته و متعاقباً به لینک بین الملل ارسال میشود.
این موضوع با ایجاد اختلال در سیستم روتینگ بین الملل، باعث شده بلافاصله تمامی مسیریابهای بینالملل جداول مسیریابی خود را بروزنمایی کنند و ترافیکهای غیر مرتبط به شبکه شرکت مخابرات ایران و به روتر استان خراسان شمالی مسیریابی شود.
با آگاهی از موضوع، Prefix Filtering مربوطه مجددا توسط تیم کارشناسی بازگردانیده شده و رخداد متوقف و شبکه به شرایط قبل از رخداد بازگردانده میشود؛ لازم به ذکر است که کل این اختلال حدود ۳ دقیقه به طول انجامیده است.
در بررسیهای انجام شده شواهدی دال بر اراده و تصمیمی سازمان یافته بهدست نیامده است، اما اقدام نادرست کارشناس مسئول محرز است، لیکن با توجه به شواهدی مبنی بر حذف مستندات سیستمی تغییرات (LOG) و اهمیت این اطلاعات در ردیابی رخداد و همچنین حساسیت موضوع و احتمال عمدی بودن و دستکاری هدفمند در فقره اخیر و وجود برخی ابعاد غیر فنی، اشخاص مرتبط به همراه مستندات توسط شرکت مخابرات ایران برای بررسیهای لازم به مراجع ذی صلاح امنیتی معرفی شدند. بدیهی است در آینده، نتایج بررسی ها توسط مراجع نام برده به اطلاع عموم خواهد رسید.
شرکت مخابرات ایران به عنوان یکی از اپراتورهای دارنده پروانه از سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی نسبت به تعهدات پروانه ای خود مسئولیت دارد و با توجه به ابعاد اهمیت این موضوع و تاکید وزیر ارتباطات و همچنین با وجود عدم احراز مشکل سازمانی، این موضوع در کمیته تخلفات اپراتورهای سازمان تنظیم مقررات طرح خواهد گردید و نسبت به رسیدگی کامل و حسب مورد جرائم مربوطه، مطابق مفاد پروانه اپراتور، اقدام خواهد شد.
سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی ضمن تاکید بر حفظ امنیت و صیانت از دادههای شخصی کاربران و رعایت قوانین و پروتکلهای بین المللی، ضمن برخورد با این اتفاق، با جدیت بیش از پیش و با هماهنگی یکپارچه فعالان این عرصه نهایت تلاش خود را در جهت پیشگیری انجام خواهد داد.
در ماههای اخیر اطلاعات زیادی پیرامون چیپست جدید AMD منتشر شده بود و لو رفتن بسیاری از مشخصات آن، موجب شده است تا کاربران شوق چندانی برای معرفی رسمی محصول نداشته باشند. هدف اصلی این چیپست کاربرانی است که از پردازندههای رایزن بهره میبرند و میتواند برخی قابلیتهای مهم و ردهبالا را برای ماردبردهای ارزان قیمت به ارمغان بیاورد.
B450 به صورت مستقیم، جایگزینی برای نسل قبلی چیپست رایزن AMD یعنی B350 به شمار میرود که برای اولین نسل پردازندههای رایزن عرضه شد. البته شاهد تغییرات چندانی میان نسل جدید و قدیمی نیستیم و بعضی از قابلیتها به صورت تکراری همچنان در B450 نیز مورد استفاده قرار گرفته است. شاهد پشتیبانی بدون تبلیعات از فناوری SenseMI یکی از مهمترین قابلیتهایی باشد که به چیپست جدید افزوده شده است.
B450 همانند نسل گذشته، از فناوریهای SLI یا کراسفایرپشتیبانی نمیکند. البته نباید انتظار وجود قابلیت CPU PCIe Bifurcation را در چنین محصولی داشته باشیم زیرا در حال حاضر موارد معدود و گرانقیمتی مانند چیپست X470 از آن پشتیبانی میکنند. این چیپست همچنین از مسیر 16 PCIe برای افزودن کارت گرافیک بهره میگیرد. تغییر دیگر پشتیبانی بدون تبلیغات از قابلیت StoreMI است که به کاربران اجازه میدهد تا با استفاده از SSD، سرعت حافظه دستگاه خود را افزایش دهند.
AMD تاکید دارد که چیپست B450 از تمامی پردازندههای رایزن پشتیبانی میکند و حتی امکان اورکلاک کردن نیز در آنها وجود دارد. در سوی دیگر اینتل قابلیت اورکلاک را تنها محدود به چیپستهای Z370 و Z470 کرده است که قیمت بسیار بالایی دارد. AMD اعتقاد دارد که محصول جدیدش موجب میشود تا مادردبردهای ارزان قیمت و کمتر از ۱۰۰ دلار نیز از قابلیت اورکلاک پشتیبانی کنند. حتی چیپست پایین رده A320 این شرکت از اورکلاک حافظه رم پشتیبانی میکند.
البته باید اشاره کرد که ایسوس چندی قبل مادربرد گیمینگ rog strix B450-F را معرفی کرد که از چیپست جدید AMD بهره میبرد و این محصول در حال حاضر قابل خرید است. به همین دلیل رونمایی AMD از B450 چندان غافلگیرکننده نبود و شاید باید بسیار زودتر صورت میگرفت. به هر حال ممکن است در آیندهای نزدیک شاهد عرضه مادربردهای بیشتری از سوی تولیدکنندگان دیگر مبتنی بر این چیپست باشیم.
در ماههای اخیر اطلاعات زیادی پیرامون چیپست جدید AMD منتشر شده بود و لو رفتن بسیاری از مشخصات آن، موجب شده است تا کاربران شوق چندانی برای معرفی رسمی محصول نداشته باشند. هدف اصلی این چیپست کاربرانی است که از پردازندههای رایزن بهره میبرند و میتواند برخی قابلیتهای مهم و ردهبالا را برای ماردبردهای ارزان قیمت به ارمغان بیاورد.
B450 به صورت مستقیم، جایگزینی برای نسل قبلی چیپست رایزن AMD یعنی B350 به شمار میرود که برای اولین نسل پردازندههای رایزن عرضه شد. البته شاهد تغییرات چندانی میان نسل جدید و قدیمی نیستیم و بعضی از قابلیتها به صورت تکراری همچنان در B450 نیز مورد استفاده قرار گرفته است. شاهد پشتیبانی بدون تبلیعات از فناوری SenseMI یکی از مهمترین قابلیتهایی باشد که به چیپست جدید افزوده شده است.
B450 همانند نسل گذشته، از فناوریهای SLI یا کراسفایرپشتیبانی نمیکند. البته نباید انتظار وجود قابلیت CPU PCIe Bifurcation را در چنین محصولی داشته باشیم زیرا در حال حاضر موارد معدود و گرانقیمتی مانند چیپست X470 از آن پشتیبانی میکنند. این چیپست همچنین از مسیر 16 PCIe برای افزودن کارت گرافیک بهره میگیرد. تغییر دیگر پشتیبانی بدون تبلیغات از قابلیت StoreMI است که به کاربران اجازه میدهد تا با استفاده از SSD، سرعت حافظه دستگاه خود را افزایش دهند.
AMD تاکید دارد که چیپست B450 از تمامی پردازندههای رایزن پشتیبانی میکند و حتی امکان اورکلاک کردن نیز در آنها وجود دارد. در سوی دیگر اینتل قابلیت اورکلاک را تنها محدود به چیپستهای Z370 و Z470 کرده است که قیمت بسیار بالایی دارد. AMD اعتقاد دارد که محصول جدیدش موجب میشود تا مادردبردهای ارزان قیمت و کمتر از ۱۰۰ دلار نیز از قابلیت اورکلاک پشتیبانی کنند. حتی چیپست پایین رده A320 این شرکت از اورکلاک حافظه رم پشتیبانی میکند.
البته باید اشاره کرد که ایسوس چندی قبل مادربرد گیمینگ rog strix B450-F را معرفی کرد که از چیپست جدید AMD بهره میبرد و این محصول در حال حاضر قابل خرید است. به همین دلیل رونمایی AMD از B450 چندان غافلگیرکننده نبود و شاید باید بسیار زودتر صورت میگرفت. به هر حال ممکن است در آیندهای نزدیک شاهد عرضه مادربردهای بیشتری از سوی تولیدکنندگان دیگر مبتنی بر این چیپست باشیم.
یک حملهی بزرگ سرقت ارز دیجیتال (یا معدنکاوی غیر قانونی و بدون اجازهی کاربر) در کشور برزیل و با سوء استفاده از روترهای میکروتیک انجام گرفته است. سیمون کنین محقق امنیت سایبری گزارش کرده که در پایان ماه جاری گذشته، یک افزایش غیرعادی در معدنکاوی بهصورت Coinhive اتفاق افتاده که خبر از معدنکاوی مشکوک ارز دیجیتال داشته است.
این محقق امنیت در یک پست وبلاگی توضیح داده که با تحقیقات بیشتر، دستگاههای میکروتیک در این معدنکاوی غیرعادی مشاهده شدهاند. شرکت میکروتیک در آمریکای جنوی واقع بوده و تجهیزات شبکه را برای مشتریان سرتاسر جهان تامین میکند. در حملهی مذکور، برزیل کشور اصلی مورد تهاجم بوده است.
در نگاه اول شاید این پدیده اتفاقی به نظر برسد اما کنین متوجه شده که تمامی دستگاههای دخیل در این معدنتکاوری از یک کلید رمزگشایی واحد استفاده کردهاند. Coinhive یک نرمافزار قانونی است که عموما توسط وبسایتها در مرورگر کاربران نصب میشود تا قدرت پردازندهی آنها را برای معدنکاوی ارز رمزنگاری شدهی مونرو قرض بگیرد. البته استفادههای نادرست از این نرمافزار باعث شده تا بسیاری از آنتیویروسها و کمپینهای امنیت سایبری، این اسکریپت را مسدود کنند.
استفاده از یک کلید رمزگشایی (Sitekey) واحد برای استخراج ارز در تمامی دستگاهها نشان میدهد که این روترها برای استخراج ارز برای یک نفر به کار گرفته شدهاند. شرکت امنیتی Trustware تعداد دستگاههای مورد حمله را حدود ۱۷۵ هزار عدد تخمین زده و محقق امنیت سایبری، تروی مرش ۲۵ هزار دستگاه دیگر با کلید رمزگشایی دیگر را به آن اضافه کرده است. در صورت صحت این آمارها، تعداد روترهای قربانی به حدود ۲۰۰ هزار عدد میرسد.
محققان سایبری برای کشف قربانی شدن دستگاههای میکروتیک به روش Coinhive، چند اتفاق مشابه را بررسی کردند. یکی از دستگاههای مورد بررسی میکروتیک که عملکردی مشکوک داشت در یک بیمارستان نصب شده یود. در اتفاق دیگر، فردی در وبسایت ردیت در مورد مشکلش با روتر پستی منتشر کرد که مدارکی مشابه ارائه کرده بود. این کاربر عنوان کرده بود که با باز کردن هر وبسایتی در مرورگر، کدهای Coinhive به سیستمش تزریق میشوند و حتی تغییر دادن DNS یا برداشتن روتر نیز کمکی به حل این قضیه نمیکند. نکتهی قابل توجه این که میکروتیک توسط سازمانهای بزرگ و تامینکنندگان اینترنت نیز مورد استفاده قرار میگیرد. در مورد دوم، روتر ISP کاربر مانند روتر بیمارستان آلوده شده بوده است.
پس از این خبرها و اظهار نظرها، اکانت توییتر MalwareHunter نیز خبری در ارتباط با نفوذ گسترده به دستگاههای میکروتیک منتشر کرد. در نهایت دلیل آسیبپذیری دستگاههای این شرکت و تبدیل شدنشان به کارگرهای معدنکاوی ارز دیجیتال، باگ امنیتی CVE-2018-14847 عنوان شد. این باگ، نرمافزار وینباکس سیستمعامل روترهای میکروتیک را آسیبپذیر میکند. در نسخهی ۶.۴۲ این نرمافزار، مهاجمان میتوانند از راه دور و با استفاده از یک درخواست تغییر یافته به سمت روتر، مرحلهی تایید هویت را دور زده و فایلهای مورد نظر خود را بخوانند.
البته این نفوذ همهجانبه تقصیر شرکت تولیدکنندهی روترها نیست. این باگ چند روز پس از کشف رفع شده و پچ امنیتی مربوط به آن منتشر شده بود اما متاسفانه صدها هزار دستگاه بهروزرسانی نشده و در برابر نفوذ آسیبپذیر مانده بودند.
مهاجم سایبری این حمله، با استفاده از نقص امنیتی توانسته بود روترها را مجبور به تزریق کد معدنکاوی در تمامی وبسایتهای مشاهده شده توسط کاربر بکند. اگرچه هنوز فرد مهاجم این اتفاق پیدا نشده است اما کنین معتقد است او فردی کاملا آشنا به روند کاری روترهای میکروتیک است.
اتفاق پیش آمده مثالی دیگر برای تایید این قضیه است که بهروزرسانی نکردن امنیتی دستگاهها، خسارتهای زیادی در مقیاس بزرگ به همراه خواهد داشت. در مثالی دیگر باتنت اینترنت اشیاء Mirai به دستگاههای هوشمند خانگی حمله کرده بود که باز هم نشاندهندهی اهمیت پرداختن به امنیت دستگاههای شخصی است.
محققان امنیتی بر این باورند که آگاهی در مورد باجافزارها افزایش یافته و امروز دیگر مجرمان سایبری نمیتوانند از کاربران درخواست پول زیادی داشته باشند؛ چرا که اکثر کاربران ازفایلهای خود نسخهی پشتیبان تهیه کرده و پولی به مهاجمان پرداخت نمیکنند. در این میان مجرمان سایبری به فکر روش جدید افتادهاند و با تزریق کدهای معدنکاوی، در صورت پرداخت نشدن باج برای فایلها، از سیستم قربانی بهمنظور استخراج ارز دیجیتال استفاده میکنند. این کدها نفوذی مخفیتر داشته و برای مدت طولانیتری به مهاجم سود میرسانند.
نام اولیه کاوشگر پارکر، در واقع کاوشگر خورشیدی پلاس بود؛ اما در سال ۲۰۱۷ تنها چند روز قبل از جشن تولد ۹۰ سالگی این دانشمند، ناسا نام این ماموریت را به پاس قدرانی از او به پارکر تغییر نام داد. نام کاوشگر خورشیدی پارکراز یوجین پارکر (Eugene Parker) اخترفیزیکدان آمریکایی گرفته شده است. در اوایل دههی ۱۹۵۰ میلادی نظریهی بادهای خورشیدی فراصوت را مطرح و وجود پیچ پارکر و میدان مغناطیسی خورشیدی را در بخش خارجی منظومهی شمسی پیشبینی کرد. این پدیده اکنون بهعنوان بادهای خورشیدی شناخته میشود.
امواج گرمایی و ذرات پر انرژی خورشید، یکی از موارد بسیار موثر بر زندگی بشر در کرهی زمین است، با این حال فناوری تاکنون به سطحی نرسیده بود که امکان بررسی دقیق و همراه با جزئیات این موارد میسر شود. دانشمندان در طول نیم قرن گذشته، تلاشهای زیادی را برای تحقیق در این زمینه انجام دادند و نخستن بار در دههی ۹۰ میلادی ماموریت نخستین ماهواره در این زمینه آغاز شد. کاوشگر پارکر ناسا که ابعادی به اندازهی یک خودرو دارد، در جریان ماموریت خود، بارها دور خورشید گردش میکند و اطلاعاتی را در مورد این ستارهی بزرگ کهکشانی در اختیار دانشمندان میگذارد.
در این سفر، کاوشگر پارکر هفت برابر هر شی دیگر ساخت انسان در تاریخ بشر بهسطح خورشید نزدیکتر خواهد شد. این فضاپیما، به فاصلهی ۶ میلیون کیلومتری سطح خورشید خواهد رسید. دما در آن فاصله حدود ۱۴۰۰ درجهی سلسیوس است، اما یک سپر کربن کامپوزیتی از کاوشگر در برابر حرارت بالا محافظت میکند. این فضاپیما همچنین یک سیستم خنککننده دارد که مانند رادیاتور عمل میکند و پنج لیتر آب تحت فشار خواهد داشت. این سیستم به این دلیل که ترکیبی از آب و الکترونیک در آن وجود دارد همانند دیگر سیستمهایی که پیش از این در فضاپیما استفاده شده، نخواهد بود. این ماموریت به دانشمندان کمک خواهد کرد تا به این معما که چرا جو خورشید گرمتر از سطح آن است، پاسخ دهند.
این ماموریت بهلطف سپر ویژهی ناسا با قطر ۱۱.۴۳ سانتیمتر میسر شده است و از لایهی کامپوزیت کربن، هستهی سبک و نوعی اسپری با فرمول ویژه برای بازتاب امواج خورشیدی تشکیل شده است. این لایه، هستهی فضاپیما را در برابر این دمای بسیار بالا محفاظت میکند؛ با وجود چنین حرارتی، درون کاوشگر ناسا از گرمایی معادل دمای اتاق بهرهمند خواهد شد. میزان گرما و انرژی موجود در تاج خورشیدی و همچنین دلیل شتاب گرفتن بادهای خورشیدی، موضوعات مورد مطالعهی کاوشگر پارکر خواهد بود. بادهای خورشیدی مجموعهای از ذرات باردار هستند که از سمت خورشید به جریان میافتند و با سرعتی بیش از ۴۰۰ کیلومتر بر ثانیه از زمین عبور میکنند.
اختلال در بادهای خورشیدی میدان مغناطیسی زمین را تحتالشعاع قرار میدهد و انرژی را به درون کمربندهای تشعشعی زمین منتقل میکند. بهگفتهی سوزانا دارلینگ، تاج خورشیدی یا کرونا که کاوشگر پارکر در آن حرکت میکند، دمای فوقالعاده بالایی دارد ولی چگالی آن بسیار کم است. آب جوش و فر اجاق گاز را در نظر بگیرید؛ اگر دستتان را درون فر قرار دهید، دماهای خیلی بالاتری را به مدت بیشتری میتوانید تحمل کنید به نسبت وقتی که دستتان را درون آب جوش قرار دهید. زیرا در آب، ذرات بسیار بیشتری با دست شما در تماس است. چگالی کرونا نسبت به سطح خورشید کمتر است و فضاپیما با ذرات کمتری در تماس است و درنتیجه گرمای کمتری دریافت میکند. اختلال در جو خورشید میتواند سبب خروج جرم از تاج خورشیدی (انفجار بزرگ گاز یونیزه شده) و همچنین خروج شعلههای خورشیدی که منجر به تابش میشوند، شود.
هنگامی که جرم خارج شده از تاج خورشیدی با جو زمین ارتباط برقرار میکنند، سبب ایجاد جریانهای الکتریکی میشود که میتوانند به زمین برسند و به شبکههای برق آسیب برسانند. در عین حال، شرارههای خورشیدی ارتباطات رادیویی را مختل میکنند و باعث مسمومیت پرتویی فضانوردان در فضا که توسط میدان مغناطیسی سیاره محافظت نشدهاند، میشود. پژوهشگران برای پیشبینی چنین حوادثی نیازمند اطلاعات بیشتر در مورد خورشید هستند. تجهیزاتی که لازم است خارج از مراقبت محافظ گرمایی کار کنند، جهت ایمن ماندن از گرما، از مواد مناسب ساخته شدهاند. فنجان فارادی که با جمعآوری ذرات باردار، آهنگ شارش آنها را اندازهگیری میکند، از ترکیب تیتانیوم، زیرکونیوم و مولیبدنیوم ساخته شده و نقطهی ذوب آن ۲۶۲۲ کلوین است. تراشههایی که میدان الکتریکی فنجان فارادی را تولید میکنند از تنگستن ساخته شدهاند که بالاترین نقطه ذوب شناخته شده را دارد؛ ۳۶۹۵ کلوین. همچنین سیمهای استفاده شده در تجهیزات الکترونیک از نیوبیوم ساخته شدهاند که نقطه ذوب آن ۲۷۵۰ کلوین است.
زمین تنها سیارهای نیست که تحت تاثیر بادهای خورشیدی قرار دارد. تمامی سیارات منظومه شمسی، حتی پلوتو تحت تاثیر جریان ذرات باردار خورشیدی قرار دارند. سیارهی مریخ که تقریبا هیچگونه اتمسفری ندارد، بهطور خاصی در برابر این بادها آسیبپذیر است. فضانوردان ایستگاه فضایی بینالمللی نیز باید خود را در برابر اثرات بادهای خورشیدی محافظت کنند. ارزیابی محیطی که تحت تاثیر بادهای خورشیدی قرار میگیرد، تا زمانی که که انسان در تلاش است تا ماه، مریخ و بهطور کلی اعماق فضا را مورد کاوش قرار دهد، بسیار حیاتی است. یکی از رازهای سر به مهر مانده، بادهای خورشیدی است. این بادها که بسیار سریع هستند با خود ذرات باردار را حمل میکنند که منبع مشخصی ندارند. این ماموریت امیدوار است عامل شتاب این بادهای خورشیدی را پیدا کند.
راز دیگری که سفینهی پارکر به دنبال کشف آن است، در مورد تاج خورشیدی است. دمای تاج خورشیدی، بسیار بیشتر از سطح آن است که در تضاد قوانین طبیعی است. اگر خورشید را آتشی فرض کنیم، با دور شدن از آن بهجای کاهش دما، دما افزایش پیدا میکند. با اینکه ۶۰ سال از اندازهگیری این دما میگذرد اما هنوز نتوانستهایم پاسخی برای این معما پیدا کنیم. لیکا گوهاتاکورتا (Lika Guhathakurta)، دانشمند ناسا که در این پروژه حضور داشت، در سال ۲۰۰۸ طی یک بیانیهای اعلام کرد که پاسخ این معماها در تاج خورشید است. کاوشگر پارکر باید وارد آن شوند.
این کاوشگر تا مهرماه به سطح خورشید خواهد رسید و تا ۷ سال آن را از فاصلهی ۶ میلیون کیلومتری، مطالعه خواهد کرد. فضاپیمای پارکر ۲۷ بار به دور خورشید خواهر چرخید و در این مدت ۷ بار از نیروی گرانشی سیارهی زهره کمک خواهد گرفت. کاوشگر پاکر با اندازهگیریها و تصویربرداریها، دانش ما را نسبت به لایهی بالایی هلیوسفر خورشید و تکامل بادهای خورشیدی، افزایش خواهد داد.
وقتی در مورد رایانههای شخصی بحث میکنیم، همه به یک نکته اذعان داریم: دو نمایشگر بهتر از یکی است! این نکته زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که با یک کاربر حرفهای طرف باشیم؛ کاربری که گاهی در آن واحد نیازمند کار با چندین برنامهی گرافیکی سنگین است.
خواه یک طراح گرافیک باشید، یا یک برنامهنویس، تحلیلگر یا هر فرد دیگری که عملیاتهای سنگینی با رایانهی خود انجام میدهد، استفاده از چند مانیتور میتواند هم از نظر زیبایی شما را خرسند و هم از نظر عملکرد به پیشرفت کارتان کمک کند. چرا دسکتاپ خود را با تبهای بیشمار و برنامههای Minimize شدهی فراوان پر کنید در حالیکه میتوانید تمام روند پیشرفت کارتان را در یک رابط کاربری شیک و خلوت پیگیری کنید؟
صرفنظر از نوع نیاز، استفاده از چند نمایشگر روی میزتان میتواند بهرهوری شما را به میزان چشمگیری افزایش دهد. افزودهشدن نمایشگر دوم به هیچعنوان دست شما را در شخصیسازی نمیبندد و میتوانید بهراحتی با استفاده از ابزارهای گستردهای که در اینترنت وجود دارند، تکتک ویژگیهای مانیتور دوم را مطابق با کار خود شخصیسازی کنید. اگر شما هم به استفادهی همزمان از چند مانیتور روی رایانهی خود علاقهمند هستید، این مقاله را تا آخر بخوانید.
مزایای نمایشگر دوم
افزودن یک یا چند نمایشگر به میز کارتان، مزایای بسیاری بههمراه خواهد داشت. نخستین مزیت آن، زیبایی میز کار است. بدون شک وجود چند مانیتور در کنار هم و هماهنگ با هم، زیبایی محل کار را دوچندان میکند. استفاده از چند نمایشگر، فضای بیشتری نسبت به یک نمایشگر در اختیار شما قرار میدهد. علاوهبر این میتوانید هرکدام از نمایشگرها را بسته به کارکرد و هدف استفاده از آن شخصیسازی کنید. یکی دیگر از مزایای بدیهی استفاده از دو یا چند مانیتور، افزایش بهرهوری است؛ زیرا اغلب برنامهها (بهویژه برنامههایی که با درجهی تنظیمات حرفهای اجرا میشوند)، حتی اگر نیمی از فضای نمایشگر را هم در اختیار داشته باشند، باز هم بهدلیل کمبود فضا، محتوا را ضعیفتر از حالت تمامصفحه نمایش میدهند.
اگر تمام دلایل فوق را کنار هم بگذارید متوجه میشوید که چرا استفاده از چند نمایشگر تاثیر چشمگیری بر بهرهوری و بازدهی کار دارد. در این حالت، بدون نیاز به جابهجاشدنهای پیدرپی بین برنامههای مختلف میتوان تمامی اطلاعات، فهرستها و ابزارهای لازم را مشاهده کرد. در واقع فلسفهی وجود نمایشگر اضافه این است به کاربر اجازه میدهد در آن واحد به تمام اطلاعات لازم دسترسی داشته باشد. در این حالت برای نظارت بر سختافزار، گوش دادن به موسیقی، ویرایش تصویر، تحلیل داده و نوشتن محتوا نیاز به بستن یا حتی کوچک کردن برنامهای دیگر نخواهد بود.
برای داشتن تجربهای بینقص از چند نمایشگر روی یک رایانه، نیازی به خرید مانیتورهای گران و دارای توانایی نمایش بالای جزییات (با رزولوشنهای کواد اچدی یا 4K) نیست. هنوز هم میتوان نمایشگرهایی قدیمی و تخت یافت که بتوانند بهخوبی وظیفهی خود را بهعنوان نمایشگر دوم انجام دهند. اگر بخواهید گهگاهی حالت افقی یا عمودی نمایشگر را عوض کنید، استفاده از این مانیتورهای قدیمی، بهخاطر پایین بودن قیمت و احتمال آسیب کمتر، وجههی منطقیتری پیدا میکند. یک نمایشگر معمولی ۲۴ اینچی، در حالت عمودی (Portrait) میتواند فضای کافی برای فعالیتهای اضافه مانند مطالعهی آسان و دسترسی مداوم به آخرین اخبار را در اختیار کاربر قرار دهد.
خواه کاربری تازهکار باشید و خواه حرفهای، قطعا استفاده از دو مانیتور مزایای بسیاری برایتان بههمراه خواهد داشت. ضمنا امروزه تمامی کارتهای گرافیک از دو یا چند مانیتور بهصورت همزمان پشتیبانی میکنند. تنظیم و استفاده از چند نمایشگر هم کاری بسیار ساده است که در چند گام به توضیح آن میپردازیم:
گام اول: انتخاب مانیتور موردنیاز
بیشتر مانیتورهای جدید حاضر در بازار، تخت و دارای توانایی بالا در نمایش جزییات (HD) با نسبت تصویر ۱۶ به ۹ هستند. این نسبت تصویر، در هر دو حالت عمودی و افقی، فضای کافی در اختیار کاربران قرار میدهد. مثلا یک نمایشگر ۲۳.۸ اینچی مانند ایسر R240HY میتواند رزولوشن فول اچدی یا ۱۰۸۰p را همراه با رنگهایی زنده در اختیار فرد قرار دهد. طبیعتا با افزایش رزولوشن و اندازهی مانیتور، قیمت آن نیز افزایش پیدا میکند. البته نحوهی نصب و استفاده از آنها تفاوتی با هم ندارد. برای بستن سیستمی با دو مانیتور، نیاز به نمایشگرهایی با اندازهی بیش از ۲۳.۸ اینچ نخواهید داشت. در واقع اگر سختگیر نباشید حتی میتوانید از لپتاپ خود بهعنوان نمایشگر دوم استفاده کنید!
ورودی مناسب کابل
نوع و کیفیت کابلی که قرار است مانیتور شما را به پورت مناسب آن متصل کند، اهمیتی به مراتب بیشتر از خود مانیتور و مشخصات سختافزاری آن دارد. برخی افراد کابلهای مختلف را با هم اشتباه میگیرند. این خطا میتواند مشکلاتی جدی ایجاد کند. برای داشتن چند نمایشگر روی یک رایانه، نخست باید اطمینان حاصل کنید که کارت گرافیک رایانهی شما از چند مانیتور بهصورت همزمان پشتیبانی میکند. سپس باید کابل مناسب تهیه کنید. کابلهایی که ممکن است هنگام اتصال یک مانیتور به رایانهی خود با آنها مواجه شوید، عبارتاند از کابل DVI که پایانههای پهنی دارد و اغلب سفیدرنگ است، کابل VGA که پایانههای پهنی دارد و اغلب آبی رنگ است، کابل HDMI و پورت نمایش (Display Port).
HDMI و دیسپلی پورت دو اتصال جدیدتر برای مانیتورها محسوب میشوند، در حالیکه قدمت DVI و VGA از آن دو بیشتر است. دو کابل جدیدتر دارای مزایای بسیاری از جمله ارائهی کیفیت تصویر بالاتر هستند. همچنین دیسپلی پورت کابلی همهکاره است و میتواند تنها با استفاده از یک تبدیل ساده، به پایانههای تمامی کابلهای مذکور وصل شود.
از آنجا که اغلب اوقات هیچ کابل اضافهای برای نمایشگرهای اضافه در دسترس نیست، باید نوع کابل موردنیاز برای اتصال مانیتور به رایانه را شناسایی و اقدام به خرید آن کنید. مانیتور ایسری که در بالا بدان پرداختیم، توانایی پشتیبانی از اتصالهای VGA، DVI و HDMI را دارد.
مانیتورها از طریق کارت گرافیک (GPU) با رایانه ارتباط برقرار میکننند. کارت گرافیک، قابلیتهای پردازش گرافیکی یک رایانه را مدیریت میکند. بدین ترتیب بدیهی است که مانیتور هم برای کار کردن نیازمند اتصال به کارت گرافیک باشد. حتما از اتصال مانیتور به کارت گرافیک اصلی رایانه اطمینان حاصل کنید. این کارت گرافیک معمولا مجزا است و قدرت بیشتری نسبت به گرافیک مجتمع دارد.
در ادامه، توانایی مانیتور ایسر را در برقراری ارتباط با کارت گرافیک انویدیا GeForce GTX 1070 از درگاههای گوناگون بررسی میکنیم.
در تصویر بالا، پورت ها از بالا به پایین و چپ به راست به ترتیب عبارتاند از دو عدد دیسپلیپورت، یک درگاه HDMI، یک دیسپلی پورت و و یک DVI. وجود پنج درگاه بدان معنا است که میتوان پنج مانیتور را با کابلهای مختلف و بهصورت همزمان به این کارت گرافیک متصل کرد. بنابراین با اینکه امکان اتصال کابل VGA به این کارت گرافیک وجود ندارد، میتوان از هرکدام از کابلهای HDMI، دیسپلی پورت یا DVI استفاده کرد.
اگر چند مانیتور با درگاه اتصال مشابه داشته باشید، اما تنها یک درگاه از آن نوع روی کارت گرافیک رایانهی شما باشد، باید از وسیلهای کوچک بهنام اسپلیتر یا تقسیمکننده استفاده کنید. اسپلیتر یا تقسیمکننده، میتواند یک درگاه اتصال را به دو درگاه اتصال از همان نوع تبدیل کند. مثلا اگر میخواهید دو مانیتور را از طریق کابل HDMI به یک درگاه HDMI وصل کنید، باید از یک اسپلیتر HDMI استفاده کنید. اگر پورتهای کافی روی کارت گرافیکتان داشته باشید، نیازی به استفاده از اسپلیتر نیست؛ اما اگر تعداد پورتها کمتر باشد، چارهای جز استفاده از اسپلیتر نیست.
گام دوم: پیکربندی مانیتور دوم
ابتدا باید زمانی که مانیتور به کارت گرافیک وصل باشد، مانیتور و رایانه را روشن کنید و منتظر بمانید تا تصویری در مانیتور نمایش داده شود. اگر با صفحهی سیاه یا خالی مواجه شدید، درستی اتصال را بررسی کنید. پس از مشاهدهی تصویر در مانیتور دوم، روی صفحه راستکلیک کنید و گزینهی تنظیمات نمایشگر (Display settings) را انتخاب کنید.
در این مرحله باید مانند تصویر بالا، مانیتور دوم را در تنظیمات نمایشگر ببینید. ویندوز 10 تنظیمات را به این صورت درآورده است تا پیکربندی مانیتورهای مختلف برای کاربران ساده شود. ابتدا یکی از مانیتورها را در صفحه با کشیدن و رها کردن، بهصورت دلخواه در سمت راست یا چپ دیگری قرار دهید تا جایگاه دو نمایشگر نسبت به هم تنظیم شود. اگر مانیتوری در سمت راست نمایشگر اصلی دارید، اما در سیستم، تصویر سمت چپ صفحه در آن نمایش داده میشود؛ تنها کافی است در این بخش نماد آن را با کشیدن و رها کردن به سمت راست نمایشگر اصلی منتقل کنید.
این بخش در ویندوز ۱۰ از هر دو نوع چینش افقی و عمودی نمایشگرها پشتیبانی میکند. بنابراین لزومی به کنارهمقراردادن نمایشگرها نیست و میتوان آنها را روی هم قرار داد. اگر کمی گیج شدهاید و درست نمیدانید کدام نمایشگر ۱ و کدام ۲ است، کافی است روی دکمهی شناسایی (identify) کلیک کنید تا مانیتورها را بشناسید.
پس از تعیین موقعیت مانیتورها، به پایین اسکرول کنید تا به تنظیمات رزولوشن برسید. این اصلیترین گزینهی موجود در تنظیمات است است که باید در مورد مانیتور اعمال شود. ویندوز ۱۰ گاهی رزولوشن نمایشگر دوم را روی میزانی کمتر از حالت پیشفرض تنظیم میکند. در صورت تمایل به دریافت خروجی تصویر بهتر، میتوانید رزولوشن نمایشگر دوم را روی مقدار توصیهشده (Recommended) یا بالاتر قرار دهید.
اگر نمایشگر قدیمی و کارت گرافیک جدیدی دارید، میتوانید در تنظیمات، رزولوشن نمایشگر را روی مقداری بیش از حداکثر رزولوشن ممکن (از نظر سختافزاری) تنظیم کنید! تنظیمات را مطابق میل و نیاز خود تغییر دهید. گزینهی Orientation به شما اجازه میدهد حالت نمایشگر خود را بین دو گزینه ی افقی و عمودی انتخاب کنید. Multiple Displays به شما اجازه میدهد نمایشگرهای خود را گسترش داده یا میرور (Mirror) کنید. میرور کردن بهمعنای پخش همزمان محتوای یک نمایشگر از نمایشگری دیگر است. بهیاد داشته باشید که ابتدا باید با کلیک کردن روی نمایشگری که قصد اعمال این تنظیمات را روی آن دارید، آن را انتخاب کنید و سپس تنظیمات دلخواه را اعمال کنید. گزینهی Make this my main display، موجب میشود برنامهها روی نمایشگری که بهعنوان نمایشگر اصلی انتخاب شده است نمایش داده شوند.
نمایش نوار وظیفه (Taskbar)
یکی دیگر از مزایای نامحسوس استفاده از چند نمایشگر، افزایش توانایی مانور کاربر روی نوار وظیفه است. اگر به کار کردن با یک دسکتاپ منظم علاقه دارید، نوار وظیفه ممکن است موجب ایجاد مزاحمت برای کارتان شود. برای تغییر یا حذف نوار وظیفه، با جستجوی عبارت Background در بخش جستجوی ویندوز، عبارت تنظیمات پسزمینه (Background settings) را بیابید و با یک کلیک وارد آن شوید. sms در سمت راست، گزینهی نوار وظیفه را انتخاب کنید و به پایین اسکرول کنید تا به عبارت Multiple Displays برسید.
برای خاموش کردن نوار وظیفه در تمامی مانیتورها بهجز مانیتور اصلی، گزینهی Show taskbar on all displays را روی حالت خاموش (Off) قرار دهید. اگر نوار وظیفه را روشن بگذارید، میتوانید با تنظیم گزینهی Show taskbar buttons on در هر مانیتور، به نوار وظیفه اجازه دهید که تمامی برنامههای پینشده یا تنها برنامههای در حال اجرا در آن مانیتور را نشان دهد. در بخش Combine buttons on other taskbars نیز میتوانید انتخاب کنید که اسامی برنامهها در نوار وظیفه نمایش داده شود یا خیر.
کنترلهای خارج از پلتفرم ویندوز
اگر کاربری دو رایانهی شخصی با دو سیستمعامل متفاوت داشته باشد و بخواهد از هردوی آنها در آن واحد استفاده کند، باید چگونه عمل کند؟ این کار در نگاه اول تاحدودی غیرممکن بهنظر میرسد، مگر در حالتی که کاربر با مفهوم Synergy آشنا باشد. سینرژی یک اپلیکیشن اشتراک ماوس و صفحهکلید است که به کاربران اجازه میدهد ترکیبهای مختلفی از رایانههای مبتنی بر مک، ویندوز یا لینوکس را بهصورت همزمان مورداستفاده قرار دهند.
سینرژی برای بسیاری از کاربران هیجانانگیز است. میخواهید همزمان با استفاده از رایانهی ویندوی خود، یک توزیع لینوکس راهاندازی کنید؟ یا شاید بخواهید همزمان با استفاده از دو سیستمعامل مک و ویندوز و بدون جدا کردن ماوس و صفحهکلید از یک رایانه و اتصال آن به دیگری، یک فایل آفیس تهیه کنید. حتی ممکن است مسئول ویرایش و تصحیح محتوای تولیدشده توسط همکارانتان باشید و بخواهید بدون رفتن سر میز یکی از آنها، فایل آفیس او را ویرایش کنید. انجام تمامی این کارها و وظایفی بیش از اینها با استفاده از سینرژی امکانپذیر است.
البته بهیاد داشته باشید که این اپلیکیشن رایگان نیست. برای استفاده از نسخهی مبتدی آن ۲۹.۹۹ دلار و برای کار با نسخهی کامل آن باید ۳۹.۹۹ دلار بپردازید. سینرژی در نسخهی پیشرفته، امکاناتی مانند بهاشتراکگذاری کلیپبورد (کپی کردن و چسباندن هر چیزی از یک رایانه در رایانهای دیگر) را هم در اختیارتان میگذارد. البته نکتهی مثبت سینرژی این است که صرفنظر از تعداد رایانههایی که دارید، تنها با یک بار خرید این اپلیکیشن میتوانید از آن در هر رایانهای استفاده کنید. در واقع شما یک بار این هزینه را میپردازید تا دیگر هرگز نیازی به استفاده از ماوس و صفحهکلید جداگانه روی رایانههای دیگر نداشته باشید.
اکنون که نمایشگرهای شما بهخوبی کار میکنند، میتوانید آنها را بیش از پیش شخصیسازی کنید. تاثیر شخصیسازی در یک نمایشگر معمولا چندان چشمگیر نیست، اما در دو یا چند نمایشگر خود را بهتر نشان میدهد. با وجود چند نمایشگر شخصیسازیشده، میتوان بدون نیاز به ایجاد وقفه در کار، از عملکرد آنها آن لذت برد.
تنظیم چند تصویر زمینه
یکی از مزایای استفاده از چند نمایشگر، امکان بهرهبردن از چند تصویر زمینهی مختلف بهصورت همزمان است. دیگر الزامی برای اکتفا به یک تصویر زمینه وجود ندارد. خوشبختانه ویندوز ۱۰ تنظیمات خوبی برای این بخش دارد. برای تنظیم چند تصویر زمینهی مختلف روی چند نمایشگر متصل به یک رایانه، مجددا پنجرهی تنظیمات تصویر زمینه را باز کنید. سپس به پایین اسکرول کنید تا گزینهی مرور (Browse) را زیر عبارت Choose your picture مشاهده کنید. روی Browse کلیک و تصویری را که میخواهید بهعنوان تصویر زمینه استفاده کنید انتخاب کنید. میتوانید این کار را برای هر مانیتور دلخواه انجام دهید.
پس از انتخاب تصاویر زمینه، روی تصویر کوچکشدهی آنها راستکلیک کنید. گزینههایی با مضمون «تنظیم برای تمام مانیتورها» و «تنظیم برای مانیتور X» نمایان میشود. مطابق میل خود یکی را انتخاب کنید.
اگرچه اپلیکیشنهای بسیاری هستند که میتوانند در تنظیم تصاویر زمینهی چندگانه برای مانیتورهای متعدد به کاربر کمک کنند، اما سادهترین و سریعترین راه ممکن، استفاده از تنظیمات خود ویندوز است. در تصویر زیر، شاهد استفاده از دو تصویر زمینهی معکوس هم در سیستمی با دو مانیتور هستیم.
اما اگر کاربر بخواهد یک تصویر زمینهی فوق عریض را بهگونهای تنظیم کند که هر بخش از آن در یکی از مانیتورها قرار گیرد، باید چگونه عمل کند؟
تصویر زمینهی فوق عریض
برای یافتن یک تصویر زمینهی فوق عریض، از Google images استفاده کنید. با وارد کردن چند کلمهی کلیدی به همراه عبارت Wide Background میتوانید تصاویر زمینهی دلخواه خود را بیابید. سپس در صفحهی نتایج، در کنار گزینهی تنظیمات، روی عبارت ابزارها (Tools) کلیک کنید تا فهرستی رو به پایین باز شود. از این فهرست گزینهی «اندازه» را بیابید و روی آن کلیک کنید. عبارتهای مختلفی نمایان میشوند که یکی از آنها «بزرگتر از ...» است. با حرکت دادن نشانگر ماوس روی آن، اندازههای مختلف تصویر نشان داده میشود. یکی از این اندازهها را انتخاب کنید تا تصاویر مربوط در صفحهی نتایج ظاهر شوند.
در نهایت مجددا به صفحهی تنظیمات تصویر زمینه بازگردید و تصویر عریض دلخواهتان را از قسمت Browse انتخاب کنید. حال از بخش Choose a fit، گزینهی Span را انتخاب کنید. اکنون میتوانید تصویر عریض موردنظر را بهصورت کشیده در چند نمایشگر ببینید.
تنظیم چند تصویر زمینهی ویدیویی
اکنون که نحوهی تنظیم تصویر زمینه را برای چند نمایشگر فرا گرفتید، میتوانیم پیشرفتهتر عمل کنیم و بهجای تصویر از ویدیو برای پسزمینه استفاده کنیم. برای این کار باید از یک نرمافزار محبوب بهنام Wallpape Engine استفاده کنیم. این نرمافزار ۴ دلاری در فروشگاه استیم یافت میشود. برای تنظیم چند ویدیو بهعنوان پسزمینهی چند مانیتور، Wallpaper Engine را باز کنید. پس از باز کردن این برنامه در استیم و قرار گرفتن آیکون آن در نوار وظیفه، روی آیکون راستکلیک و گزینهی تغییر تصویر زمینه را انتخاب کنید.
پس از باز کردن برنامه، باید تمامی مانیتورها در آن نمایش داده شوند. ابتدا یکی از مانیتورها را انتخاب کنید. دو گزینهی «تغییر تصویر زمینه» و «حذف تصویر زمینه» ظاهر میشوند. یکی از آنها را انتخاب کنید. با استفاده از گزینهی Layout میتوانید یک ویدیو را بهگونهای برای پسزمینه انتخاب کنید که هر بخش آن در یکی از مانیتورها نمایش داده شود. پس از انتخاب هر نمایشگر، روی گزینهی تغییر تصویر زمینه کلیک کنید. در همین پنجره، زبانهی Workshop را انتخاب کنید. از اینجا میتوانید ویدیوهای دلخواه خود را برای پسزمینه دانلود کنید.
اینجا انبوهی از ویدیوهای آمادهی دانلود را خواهید دید. ابتدا روی ویدیوی دلخواه کلیک و سپس گزینهی دانلود را در سمت راست صفحه انتخاب کنید.
با کلیک کردن روی دانلود، ویدیوی موردنظر شما دانلود و از طریق زبانهی نصبشدهها (installed) نصب خواهد شد. این زبانه برای ویدیوهای پسزمینهی شما نقش کتابخانه را خواهد داشت. البته با این روش تنها میتوانید ویدیوهای محبوب و مشهور را از طریق بخش Workshop استیم دانلود کنید. اما از طریقی دیگر میتوانید ویدیوهای موردنظر خود را هم از طریق این اپلیکیشن نصب کنید. تنها کافی است روی گزینهی Open from File در انتهای پنجره کلیک کنید و ویدیوی موردنظر خود را بیابید.
سپس به زبانهی نصب شدهها بروید و پس از تنظیم و شخصیسازی موارد دلخواه در سمت راست پنجره، روی OK کلیک کنید.
برنامه را ببندید و تمام فرایند بالا را برای هر یک از مانیتورها تکرار کنید. پس از طی این مراحل، ویدیوهایی مسحورکننده در تمامی مانیتورهای خود خواهید داشت. البته بهخاطر داشته باشید که با تنظیم ویدیوهای پسزمینه، بهدلیل اشغال بخشی از توان پردازنده و کارت گرافیک، عملکرد کلی رایانهی شما افت خواهد کرد و ممکن است سرعت برنامههای در حال اجرا در پسزمینه افت کند. با این حال اگر کارت گرافیک رایانهی شما قدرتمند است، بهتر است از این ویدیوهای زیبا لذت ببرید.
Rainmeter
Rainmeter یکی از محبوبترین ابزارهای شخصیسازی دسکتاپ است. این اپلیکیشن به کاربران اجازه میدهد که بهراحتی پیکربندی ساده یا پیچیدهای از چند مانیتور و یک رایانه ایجاد کنند. ابتدا این اپلیکیشن را دانلود و نصب کنید. سپس وقتی پوستهی مدنظرتان مانند همیشه بالا میآید، آن را بکشید و در مانیتورهای دلخواه رها کنید.
این اپلیکیشن پیکربندیهایی را که انجام دادهاید، ثبت میکند و به شما اجازه میدهد از پوستههای دلخواه خود در مانیتورهای مختلف استفاده کنید.
هر کاربری ممکن است به چند مانیتور نیاز داشته باشد
استفادهی همزمان از دو مانیتور، مانند استفاده از درایوهای SSD است. کاربر پیش از خریدن یک حافظهی SSD، آن را اتلاف سرمایه میداند، اما بهمحض تهیهی یکی از آنها، ناگهان احساس میکند به تعداد بیشتری نیاز دارد! ممکن است بخواهید بازدهی و بهرهوری کار خود را افزایش دهید، یا شاید فقط میخواهید هیجان پیکربندی چند مانیتور با یک رایانه را تجربه کنید. برای بهبود فضای کاری خود میتوانید با استفاده از یک مانیتور اضافه، تغییرات کوچکی اعمال کنید و لذت استفاده از یک سیستم با چند مانیتور را تجربه کنید.
قیمت جهانی حافظههای NAND در ماههای اخیر با کاهش قابلتوجهی همراه بوده است و با توجه به آمارهای شرکت DRAMeXchange این روند تا سال ۲۰۱۹ نیز ادامه خواهد داشت. این شرکت پیشبینی کرده که قیمت حافظههای NAND در سهماههی سوم و چهارم سال ۲۰۱۸ با کاهش ۱۰ درصدی روبرو شود. تقاضای پایین بازار و افزایش تولید شرکتها، دلیل این کاهش قیمت عنوان شده است.
این شرکت در ادامه به این نکته اشاره کرده که این کاهش قیمت، تولیدکنندگان را به افزایش ظرفیت محصولات خود علاقهمند خواهد کرد. به همین ترتیب در محصولات جدید پرچمدار شاهد ظرفیتهای ۲۵۶ و ۵۱۲ گیگابایتی بودهایم و محصولات میانرده نیز تا ظرفیتهای ۶۴ و ۱۲۸ گیگابایتی پیشرفت داشتهاند.
روند نزولی بازار تامین تراشه، در بخش مشتریان نیز تاثیر خود را نشان میدهد. شرکتهای تامینکننده نهتنها در استفاده از تراشههای NAND با ظرفیت بالا رقابت میکنند، بلکه تلاش میکنند تا کارایی کنترلرها و تراشههای مموری را نیز بهبود دهند. در نتیجهی این تلاشها، استانداردهای جدیدی وارد بازار میشوند.
سامسونگ با سری ۹۶۰ و ۸۵۰ خود در دو سال گذشته فرمانروای بازار بوده است. البته وسترن دیجیتال که امروز مالک سندیسک نیز هست، با SSD مدل Black خود رقابت را برای کرهایها دشوار کرده است. علاوهبر آن مدلهای ارزانقیمت که از کنترلرهای Silicon Motion و Phison استفاده میکنند نیز در حال تسلط بر بازار هستند. در نهایت تمامی بازیگران این بازار برای باقیماندن در رقابت باید روندی قدرتمندتر را در پیش بگیرند.
سامسونگ بهعنوان قویترین بازیگر این صنعت بهندرت قیمت حافظههای خود را پایینتر از قیمت پیشبینیشده تعیین کرده است. البته در پایان عمر مدلهایی همچون ۹۶۰ شاهد کاهش قیمت محسوسی بودهایم. همین شرکت در جدیدتری استراتژی قیمتگذاری خود، قیمت پیشبینیشدهی مدلهای ۹۷۰ خود را در ابتدای سال جاری کاهش داد. از زمان عرضه، مدلهای مختلف این سری چندین بار بهصورت حراجی عرضه شدهاند و حتی یکبار قیمت مدل پرو (که حرفهایترین SSD بازار است)، پایینتر از مدل Evo تعیین شد. همین سیاستها در مورد مدل ۸۶۰ نیز صادق بود که با عمر بیشتر و قیمت پایین تر نسبت به ۸۵۰ به بازار عرضه شد.
شرکتهای دیگر نیز تخفیفهای قابلتوجهی را روی محصولات قویتر و سریعتر خود لحاظ کردهاند. بهعنوان مثال مدل یک ترابایتی HP EX920 NVMe 3.0 و Crucial MX500 SATA عموما با قیمتی پایینتر از قیمت اولیهی تعیینشده توسط شرکت، فروخته میشوند. محصولات هر دوی این شرکتها تا سال گذشته رقابت را به سامسونگ واگذار کرده بودند؛ اما اخیرا رشد قابلتوجهی داشتهاند. در فروشگاههای آنلاین، SSDهای با ظرفیت ۵۰۰ گیگابایت قیمتهایی در حدود ۱۰۰ دلار دارند و نسخههای یک ترابایتی در بازهی ۱۵۰ تا ۱۷۰ دلار عرضه شدهاند و همگی نیز بازدهی و کارایی بالایی دارند.
حتی پس از نیمهی اول سال ۲۰۱۹ نیز، نشانههایی از عرضهی تراشههای NAND و در نتیجه حافظههای اساسدی ارزانتر وجود خواهد داشت. DRAMeXchange به این نکته اشاره میکند که کارخانهی جدید توشیبا در سال ۲۰۱۹ شروع به کار خواهد کرد. بهعلاوه اینتل نیز بهعنوان اولین شرکت، تولید انبوه اساسدی از نوع QLC را شروع کرده که نوید تراشههای NAND ارزانتر با ظرفیتهای بالاتر را میدهد. با عرضهی تراشههای ارزانتر و پرظرفیتتر در حجم بالا، حافظههای SSD نیز با کاهش قیمت و افزایش ظرفیت مواجه میشوند که شرایطی عالی هم برای تولیدکنندگان و هم مصرفکنندگان خواهد بود.
.: Weblog Themes By Pichak :.