طوفانهای عظیم تابستان گذشته، هاروی، ایرما و ماریا، سرویس اینترنت بسیاری از ساکنان را مختل کردند. دیگر خطری که اینترنت را تهدید میکند، افزایش سطح آب دریاها است. کارول بارفورد، کارشناس بیوژئوشیمی در دانشگاه ویسکانسین، مدیسون، میگوید:
این اتفاق در حال رخ دادن است. دادههای در دسترس ما نشان میدهد که سطح آب دریاها در حال افزایش است.
بهگفتهی بارفورد، افزایش سطح آب دریاها مشکلی اساسی برای سرویس اینترنت در شهرهای ساحلی عمده مانند نیویورک،سیاتل و میامی خواهد بود. بارفورد و همکارانش با استفاده از نقشهی جهانی شبکه اینترنت و دیتای افزایش سطح آب دریا از NOAA (سازمان ملی اتمسفر و اقیانوس ایالات متحده) چنین خطری را پیشبینی کردند:
شما دو نقشه دارید: نقشهی پراکندگی تجهیزات اینترنت و نقشهی مکانهای در معرض خطر سیل. مکانهایی که با قرار دادن نقشهها روی هم، همپوشانی وجود داشته باشد، در معرض خطر خواهد بود.
پژوهشگران با استفاده از تخمین NOAA در مورد افزایش شدید سطح آب دریاها که برای پیشبینیهای مربوط به زیرساختها پیشنهاد میشود، به این نتیجه رسیدند که تا ۱۵ سال دیگر، ۶۶۰۰ کیلومتر از کابلهای فیبر نوری زیر آب خواهند رفت و ۱۱۰۰ هاب اینترنت توسط آب احاطه خواهند شد. زیرساختهای زمینی برخلاف کابلهایی که از اقیانوسها میگذرند، ضد آب نیستند.
پژوهشگران یافتههای خود را در ورکشاپ پژوهشهای کاربردی شبکه در مونترال ارائه کردند:
با افزایش سطح آب دریاها، کابلهای اینترنت زیر آب قرار خواهند گرفت؛ در حالیکه آنها برای کار در زیر آب طراحی نشدهاند. بنابراین سیگنالها مختل شده و قطع خواهند شد. چنین زیرساختی در چنین شرایطی نابود خواهد شد.
آنها در پژوهش خود اشاره کردهاند که سرویسهای بزرگ فراهم کننده اینترنت مانند AT&T، CenturyLink و Inteliquent با بیشترین خطر روبرو هستند. نظر به این پیشبینیها، شرکتهای ارائهکننده اینترنت باید هرچه سریعتر در راستای مقاومسازی تجهیزات خود اقدام کنند. در غیر این صورت، ما درست در زمانی که بیشترین نیاز به اینترنت را داریم، در مواقع بحرانی، آن را از دست خواهیم داد.
بخشهایی از تاریخ وجود دارد که بعضی اوقات باورنکردنی به نظر میرسند. داستانهای زیادی اعم از خوب و بد در تاریخ بشریت گفته شده و از طریق وقایع مختلف بازگو شدهاند، اما شاید هیچ کدام به اندازه جنگ جهانی دوم و هولوکاست تحریکآمیز نباشند. در شرایط ترس و وحشت ناشی از جنگ، برخی افراد بزرگ توانستند شخصیت و ارزشهای والای خود را به دیگران نشان دهند؛ حتی برخی از نازیها. یکی از افسران حزب نازی در آلمان در بحبوحه جنگ جهانی دوم توانست جان بیش از ۱۰۰۰ نفر را به تنهایی نجات دهد. شما نام و نشان او را به لطف فیلم سینمائی "فهرست شیندلر" میدانید؛ این فیلم داستان واقعی زندگی اسکار شیندلر است، اما آیا میدانستید که او قبل از جنگ جهانی دوم، عاشق شرکت در مسابقات سرعت با موتورسیکلت بود؟
اسکار شیندلر سرمایهگذار و صنعتگر آلمانی در اواسط جنگ جهانی دوم بود. در جریان هولوکاست و کشتار یهودیان در لهستان، او توانست جان نزدیک به ۱۲۰۰ یهودی را تحت عنوان کارگر تعلیمدیده برای سرپا نگاه داشتن کارگاهش نجات دهد. شیندلر در این راه همه دارایی خود را صرف رشوه دادن به افسران نازی جهت قانع کردن آنها به زنده نگاه داشتن این کارگران کرد. داستان تلاشهای او در فیلم "فهرست شیندلر" ساختهی استیون اسپیلبرگ به تصویر کشیده شده است. تلاش شیندلر برای راهاندازی تجارتی سودآفرین پس از پایان جنگ با شکست روبرو شد و سرانجام در سال ۱۹۷۴ در فقر و سختی جان سپرد.
اقدامات شیندلر در رژیم نازی آلمان یا رایش سوم داستان یکی از مشهورترین فیلمهای استیون اسپیلبرگ بود. فیلم فهرست شیندلر، داستان زندگی اسکار شیندلر را به عنوان صاحب یک کارخانه مهماتسازی آلمانی و کارخانه لعاب ظروف آشپزخانه در لهستان طی جنگ معرفی میکند. ارتباطات او به عنوان افسر و جاسوس رژیم نازی کمک کرد که بازار مناسبی برای کارخانه لعاب ظروف خود پیدا کند؛ البته در این راه او توانست جان ۱۲۰۰ نفر از کارگران یهودی را از دست گشتاپو (پلیس مخفی آلمان) نجات دهد.
با این وجود، رویای اولیه شیندلر صرفا بدست آوردن عنوان قهرمان جنگ نبود، بلکه او علاقه زیادی به مسابقه با موتورسیکلت داشت. دکتر اروین تراگاتش، مورخ موتورسیکلت و نویسندهای بود که دوستی نزدیکی نیز با شیندلر داشت. تراگاتش در مقالهای به شور و شوق زیاد شیندلر برای مسابقه با موتورسیکلت اشاره میکند و آنها را تنها علاقه او میداند.
شیندلر در سن ۱۷ سالگی اولین موتورسیکلت خود را خرید که یک گالونی (Galloni) تک سیلندر با حجم ۵۰۰ سیسی بود. عیب اصلی موتورسیکلت گالونی از نظر تراگاتش، سریع نبودن برای شرکت در مسابقه جادهای عنوان شده است.
شیندلر در سال ۱۹۲۸ موتورسیکلت گالونی را فروخت و یک موتو گوتزی (moto Guzzi SS) قرمز رنگ با حجم پیشرانه ۲۵۰ سیسی خرید. بیتجربگی مانع از حضور شیندلر در اولین مسابقه رسمی موتورسیکلت در Brno-Sobsice نشد و با وجود تجربه کم، به مقام سوم دست یافت. او سپس در پیست پرادد به رقابت با موتورسوارانی از سراسر اروپا پرداخت. در حالی که شیندلر در بخشی از مسابقه تا رده پنجم بالا آمده بود، ترکیبی از خوششانسی و مهارت رانندگی باعث شد تا او به جایگاه سوم برسد. البته در این میان خروج رقبا به علت حادثه نیز نقش زیادی ایفا کرد. اما کمبود بودجه در نهایت باعث شد تا شیندلر این کار را کنار بگذارد و از دنیای مسابقه با موتورسیکلت خداحافظی کند.
اگرچه امروز شیندلر به خاطر اقداماتش در طی جنگ جهانی دوم برای حفظ جان ۱۲۰۰ نفر معروف است؛ اما سابقهی او در صنعت و کسب دو عنوان سومی در مسابقات موتورسواری قهرمانی اروپا، به فراموشی سپرده شده است. هرچند که نجات جان انسانها، از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ اما باید اعتراف کرد که شیندلر واقعا عاشق موتورسیکلت و رقابت کردن با آنها بود.
در هفتههای اخیر بارها شایعاتی در رابطه با نسل جدید ساعت هوشمند سامسونگ منتشر شده است. شنیدهها نشان از این دارد که این ساعت هوشمند گلکسی واچ نام خواهد داشت. Samsung با قراردادن تصویر گلکسی واچ در وبسایت منطقهی آمریکا، بهصورت تلویحی وجود این ساعت هوشمند را تایید کرده است.
نسخهای که تصویر آن رد وبسایت سامسونگ قرار گرفته، ۴۲ میلیمتری بوده و رنگ آن رزگلد است. البته باید به این نکته اشاره کرد که کدنام محصولی که در وبسایت سامسونگ قرار گرفته، SM-R810NZDAXAR است، که با کدنامهایی که پیش از این و از طریق FCC برای گلکسی واچ فاش شده بود، متفاوت است. کلیک روی لینک تعبیهشده زیر تصویر این ساعت هوشمند، نتیجهی مشخصی ندارد.
با توجه به ظاهر این ساعت هوشمند میتوان دید که طراحی Galaxy Watch در مقایسه با نسل گذشته یا همان گیر اس ۳ تغییر آنچنان زیادی ندارد و میتوان شباهت زیادی را بین گلکسی واچ و گیر اس ۳ کلاسیک مشاهده کرد. با توجه به اینکه در داخل پرانتز به پشتیبانی از بلوتوث توسط این نسخه تاکید شده، انتظار میرود نسخهی دیگری از گلکسی واچ با پشتیبانی از ارتباط مخابراتی راهی بازار شود.
انتظار میرود گلکسی واچ سامسونگ در کنار گلکسی نوت ۹ در تاریخ ۹ آگوست یا ۱۸ مرداد ماه راهی بازار شود. باید دید که آیا نسل جدید ساعت هوشمند سامسونگ در مقایسه با نسل گذشته پیشرفتهایی را شاهد بوده است یا خیر.
همه ما با احساس خوابآلودگی در هنگام رانندگی آشنا هستیم و آن را تجربه کردهایم. در ابتدا چشمها سنگین میشوند و خوابآلودگی شروع به تسلط بر راننده میکند. کمبود خواب در کنار ارتعاش با فرکانسی خاص، میتواند یکی از علتهای اصلی خوابآلودگی در هنگام رانندگی باشد. این نتیجه تحقیقی است که به تازگی در دانشگاه RMIT استرالیا انجام شد.
این مطالعه با حضور ۱۵ داوطلب و به کمک دستگاه شبیهساز رانندگی انجام شده است و نشان میدهد که ارتعاشات خفیف صندلی راننده با شدت بین ۴ تا ۷ کیلوهرتز، احساس خواب را در مغز مخاطب ایجاد میکند. به همین علت باید تلاش شود تا خودروهای آینده به گونهای طراحی و تولید شوند، که میزان چنین ارتعاشاتی در آنها به حداقل برسد. البته این موضوع به معنای نادیده گرفتن عوامل انسانی زمینهساز تصادفهای مرگبار رانندگی نیست.
استیون رابرتسون، استاد دانشگاه RMIT در مصاحبه با CarAdvice گفت:
محدوده وسیعی از ارتعاشات که از طریق صندلی راننده جذب میشود، میتواند موجب خوابآلودگی بسیار سریع راننده در عرض ۱۵ تا ۳۰ دقیقه شود. تاکنون استانداردهای زیادی در مورد ارتعاش خودرو وضع شده است زیرا مردم تمایل دارند در خودروهایی بنشینند که دارای ارتعاش کمتری هستند. عامل اصلی این ارتعاشات میتواند سطح جاده و کارکرد پیشرانه باشد که در نهایت باعث کمک به خوابآلودگی راننده میشود.
حدود ۲۰ درصد از حوادث مرگبار جادهای، به دلیل خوابآلودگی ناشی از خستگی رخ میدهند؛ از هر ۵ راننده، یک نفر هنگام رانندگی در پشت فرمان دچار خوابآلودگی میشود. خوابآلودگی راننده یکی از مشکلات بسیار جدی در جادههای استرالیا است که هر ساله باعث مرگ افراد زیادی میشود.
تحقیقات دانشگاه RMIT همچنان در مرحله ابتدایی قرار دارد، بنابراین نمیتوان گفت که چه تعداد از مرگ و میر ناشی از خستگی سالانه، به دلیل ارتعاش خودرو اتفاق میافتد. حتی اگر این مسئله، عامل تنها بخش کوچکی از مرگ و میر باشد، پیدا کردن راه حلی برای آن میتواند به حفظ جان انسانهای بسیاری کمک کند.
رابرتسون گفت:
اگر ما درباره تعداد مرگ و میر جادهای در سراسر جهان که با خستگی و خوابآلودگی راننده مرتبط هستند، فکر کنیم؛ میبینیم که رقم بسیار بالایی میشود. این درحالی است که به طور سالانه ۲۵۰ هزار نفر بر اثر خستگی و خوابآلودگی در تصادفات جادهای جان خود را از دست میدهند. اگر فرض کنیم که تقریبا ۱۰ درصد از آمار مرگ و میر ناشی از ارتعاش خودرو باشد، یعنی این که در سال ۲۵۰۰۰ نفر در تصادفات جادهای به علت ارتعاش میمیرند. اگر ما راهحلی برای کاهش ارتعاشات در خودرو پیدا کنیم، تأثیر قابل توجهی بر عوارض ناشی از تصادفات جادهای در سراسر جهان دارد.
مقالههای مرتبط:
در حال حاضر این تیم تحقیقاتی، راهحل مشخصی برای کاهش ارتعاشات خودرو ارائه نداده است؛ اما ایدههای خوبی برای ارائه به خودروسازان و رانندگان در آینده وجود دارد. محققان دانشگاه RMIT امیدوارند که در آینده بتوانند طرحهای کاربردی مناسبی برای مقابله با این مسئله بیابند.
رابرتسون گفت:
ما قادر به استفاده از مواد خاصی برای جدا کردن فرکانسهای مشخصی از صندلی راننده هستیم. احتمالا میتوانیم از کنترل فعال ارتعاش استفاده کنیم، همانطور که در هدفون ضدنویز استفاده میشود. من فکر میکنم در آینده روشهای زیادی برای کاهش ارتعاش خودرو و مقابله با خوابآلودگی راننده یافت خواهد شد.
تیم تحقیقاتی دانشگاه RMIT از رانندگی مداوم با سرعت یکنواخت نیز به عنوان یکی از عوامل اصلی در تاثیر ارتعاش بر خوابآلودگی راننده نام میبرد. هنگامی که راننده به مدت زمان طولانی با سرعت یکنواختی حرکت کند، این ارتعاشات فرکانس ثابتی دارند و میتوانند باعث خوابآلودگی سریع شوند. بنابراین تغییر سرعت و استفاده کوتاه مدت از سرعت یکنواخت، میتواند به عنوان یکی از عوامل اصلی در مقابله با خوابآلودگی مطرح شود.
با به پایان رسیدن ماموریت پلانک، پژهشگران در حال حرکت به سمت پروژههای کوچکتری هستند که جنبههای مختلف تابش پسزمینهی مایکروویو کیهانی مطالعه میکند. پلانک سومین و آخرین تلسکوپ فضایی بزرگی بود که برای مطالعهی تابشهای پسزمینهی مایکروویو کیهانی (CMB)، (پستابهای ضعیف بیگ بنگ) اختصاص یافته بود و نتیجهی کار آن، اندازهگیریهای دقیقتر از سن، هندسه و ترکیب کیهان بود. در حالیکه آژانسهای اروپایی و آمریکایی در تامین بودجهی این ماموریت فضایی دچار تردید شدهاند، به نظر میرسد که پلانک آخرین تلسکوپ فضایی باشد که برای مطالعهی CMB در نظر گرفته شدهاست؛ وضعیتی که تغییر بزرگی برای کیهانشناسان به حساب میآید. جان تائوبر دانشمند پروژه در ایساگفت:
نسل جوانی از دانشمندان وجود دارند که همراه با پلانک بزرگ شدهاند.
یک نقشه از تابش پس زمینهی مایکروویو کیهانی و قطبش آن که توسط ماهوارهی پلانک اندازهگیری شده است
پژوهشگران برای بیش از دو دهه، طی آزمایشهای زمینی و بالونی و نیز سه تلسکوپ فضایی بزرگ CMB را مورد بررسی قرار دادهاند. هدف اصلی تهیهی نمودارهای جهانی بر اساس نقشهیابی دقیقهای تغییرات در دمای CMBها بود؛ نمودارهایی که بهعنوان استانداردهای طلایی کیهانشناسی در نظر گرفته شوند.
پلانک با جمعآوری دادههای مربوط به سالهای ۲۰۰۹ تا سال ۲۰۱۳، این کار را با دقت بیشتری نسبت به قبل انجام داده است: با استفاده از این اطلاعات، دانشمندان سن جهان را حدود ۱۳/۸ میلیارد سال برآورد کردهاند، شکل هندسی آن را به شکل مسطح و ترکیب آن را بهصورت ۹۵ درصد ماده تاریک و انرژی تاریک تعیین کردهاند. در آخرین نسخه مشخص شد که جهان باید ۹ درصد کندتر از آن چه در حال حاضر مشاهده میشود، در حال گسترش باشد. البته پیتر کولس نظریهپرداز کیهانشناسی در دانشگاه مینوث ایرلند که در این پروژهها همکاری نداشته است، میگوید:
نقشههای دمایی و علمی که آنها تولید کردهاند، دستاورد بزرگی هستند؛ ولی چیز بیشتری برای ارائه دادن ندارند.
سرگردانی پلانک
بسیاری از دانشمندانی که در این ماموریتها مشغول بودهاند، به پروژههای دیگر رفتهاند. سیلویا گالی در سال ۲۰۱۳ وارد این ماموریت شد و یکی از معدود دانشمندانی است که تا کنون در این ماموریت مانده و هدایت آخرین مطالعه را بر عهده گرفته است. او میگوید که احتمالا به همکارانش در یوکلید بپیوندد؛ یک ماموریت بزرگ اروپایی که هدف آن تهیه نقشهی کهکشانهای جهان در یک مقیاس بیسابقه است. یوکلید یک تلسکوپ نوری قدیمی است و نه یک آشکار گر میکروویو و این موجب میشود تا ماموریت فوق از لحاظ تکنیکی به مهارتهای متفاوتی نیاز داشته باشد. نبود یک ماموریت عمدهی CMB در پروژه موجب نگرانی بسیاری از پژوهشگران شده است. گالی میگوید:
این از لحاظ علمی یک فاجعه به شمار میرود. خطر از بین رفتن دانش و تخصص زیادی که در این زمینه حاصل شدهاست، وجود دارد.
اکنون تمرکز اصلی این حوزه تهیهی اندازه گیریهای دقیق از دیگر پارامترهای CMB شامل قطبیت آن است: گرایش ضعیف میدانهای الکترومغناطیسی مایکروویوها برای جهتگیریهای خاص. در این مباحث، پژوهشگران امیدوارند که بتوانند نشانههایی از تورم کیهانی بیابند؛ دورهی کوتاهی در آغاز بیگ بنگ که طی آن جهان بهطور فزاینده بسط پیدا کردهاست. کیهانشناسان همچنین میتوانند توزیع ماده را در جهان با مطالعهی اینکه چگونه قطبش CMB در فضا و زمان انحنا پیدا میکند، اندازهگیری کنند. این اثر لنزینگ گرانشی نامیده میشود. پلانک، قطبیت را مثل همان حالتی نقشهیابی کرد که تلسکوپ ناسا در دههی ۲۰۰۰، ولی با حساسیت محدودتر تهیه کرده بود.
در حال حاضر ناسا و ایسا از میزان سرمایهگذاری خود روی ماهوارههایی که CMB را مطالعه میکنند، کاستهاند. با این حال چندین گروه آمریکایی در حال کار روی ابزارهای زمینی و بالونی برای اندازهگیری قطبیت هستند.جولین کارون نیز که یکی از اعضای این پروژه بودهاست، میگوید:
یکی از جاذبههای این پژوهشها، امکان استفاده از لنزینگ گرانشی برای پرداختن به دیگر مسائل پایهای فیزیک است: تخمین تودههای ذرات اولیه که نوترینو نامیده میشوند.
یک از دلایل سکوت آژانس ها برای سرمایهگذاری پروژههای عظیم CMB این است که در این آزمایشها، هنوز نشانههای تورم کیهانی دیده نشده است. طی آزمایشی با عنوان BICEP2، ادعا شد که این نشانه در سال ۲۰۱۴ پیدا شده است؛ اما بر اساس دادههای بعدی پلانک معلوم شد که آن فقط گردوغباری در کهکشان راه شیری بوده است. در آخرین مطالعات، دستاندکاران پروژهی پلانک از دادههای BICEP2 هم استفاده کردند؛ ولی موردی مشخص نشد. ریچارد گات کیهانشناس دانشگاه پریسنتون در نیوجرسی میگوید:
این حقیقت که ما تاکنون نتوانستهایم چیزی ببینیم، به مفهوم آن نیست که چنین چیزی وجود ندارد.
هماکنون گروههای مختلف آمریکایی در پی سرمایهگذاری ۴۰۰ میلیون دلاری برای ایجاد شبکهی نسل جدید تلسکوپهای زمینی با عنوان CMB-S4 هستند که نسبت به تمام ابزارهای پیشین دارای حساسیت بیشتری به نشانههای تورم کیهانی باشند. بسیاری از پژوهشگران CMB حامی این ماموریت فضایی هستند. ارمینیا کالابرس از دانشگاه کاردیف در انگلیس میگوید:
هدف، ساخت یک ماهواره کوچکتر با تمرکز بیشتر است. این ماهواره از فضا، دارای قابلیت دید کل آسمان است، کاری که از روی زمین امکانپذیر نیست.
پژوهشگران میگویند:
اگر در آزمایشهای زمینی حتی یک نشانه از تورم کیهانی ببینیم، موجب تشویق آژانسهای فضایی برای سرمایهگذاری ماموریتهای بزرگتر خواهد شد.
سال گذشته بود که تیم دانشجویی وار (WARR) از دانشگاه فنی مونیخ برنده مسابقات هایپرلوپ اسپیسایکس شد. در این رقابت تیم WARR موفق شد تا پاد هایپرلوپ خود را به بیشینه سرعت ۳۲۰ کیلومتر بر ساعت برساند. امسال نیز مسابقه هایپرلوپ اسپیسایکس با شرکت تیمهای مختلفی در کالیفرنیا به پایان رسید و بار دیگر تیم WARR موفق شد با دستیابی به بیشینه سرعت ۴۶۷ کیلومتر بر ساعت، به عنوان نخست دست یابد.
سرپرست تیم وار پس از موفقیت مجدد در این مسابقه گفت:
ما هیجانزده هستیم اعلام کنیم که تیم ما یعنی وار هایپرلوپ، برنده مسابقات قهرمانی ۲۰۱۶ پاد هایپرلوپ اسپیسایکس شد. ما موفق شدیم تقریبا ۵۰ درصد سریعتر از سال گذشته عمل کنیم و به سرعت نهایی ۴۶۷ کیلومتر بر ساعت (۲۹۰ مایل بر ساعت) رسیدیم! ما میخواهیم صادقانه از همه حامیان خود تشکر کنیم.
این سومین رقابت هایپرلوپ پاد برای تولید نمونههای عملی از سیستم حملونقل فوق سریع اسپیسایکس بود و تیم WARR در تمام این مسابقات، عنوان قهرمانی را به دست آورد. در سال ۲۰۱۷، تیم وار با مدلی از هایپرلوپ خود شرکت کرد که در نهایت به بیشینه سرعت ۹۳ کیلومتر بر ساعت دست یافت. دیگر فینالیستها شامل تیم دانشگاه دلفت از هلند با سرعت ۱۴۱ کیلومتر بر ساعت، و EPFLoop از سوئیس با سرعت ۸۵ کیلومتر بر ساعت بود. این مسابقات با حضور ۲۰ تیم دانشجویی و دانشجویانی از ۴۰ کشور جهان در مقر اسپیسایکس در کالیفرنیا برگزار شد.
در این دوره از مسابقات هایپرلوپ، الزامات رقابت نیز افزایش یافت؛ همانند دو دوره قبلی تیمها اجازه داشتند که نمونه خود را با تقویت پیشرانه ساخت اسپیسایکس بسازند، اما باید تمام مسیر را به طور خودکار به سمت جلو حرکت کند. همچنین رقابت ثانویهای وجود داشت که در آن نمونههای ساختهشده باید همترازی خود را هنگام حرکت روی مسیر، به مدت زمان طولانی حفظ کنند. علاوه بر این هر کدام از هایپرلوپهای تیمها مجبور بودند که آزمایشها و بازرسیهای زیادی برای اطمینان از ایمنی، به خصوص در لولههای خلاء بگذرانند.
هایپرلوپ نوع جدیدی از سیستم حملونقل فوق سریع است که در سال ۲۰۱۳ توسط ایلان ماسک، بنیانگذار شرکتهایتسلا موتورز و اسپیسایکس مطرح شد. از آن زمان تاکنون، پیشرفتهای چشمگیری در زمینه توسعه هایپرلوپ به وجود آمد، اما هنوز راه زیادی تا دستیابی به سرعت ۱۰۰۰ کیلومتر بر ساعت باقی مانده است.
یکی از مشکلات بزرگ انسانها پاکسازی زمینهای آلوده به مین است.
به نقل از دیجیتال ترندز، در حال حاضر 120 تا 140 میلیون مین در جهان کار گذاشته شده که 4 میلیون آن باقیمانده جنگ جهانی دوم است و 230 میلیون مین نیز در زرادخانهها وجود دارد. سرعت مینگذاری 4 برابر بیش از سرعت خنثیسازی مینها است و گردآوری مینهای کارگذاشته شده کنونی به 300 میلیارد دلار هزینه و هزار سال زمان نیاز دارد.
"هالو تراست"(HALO Trust) یکی از بزرگترین سازمانهای پاکسازی مناطق آلوده به مین در جهان است که اکنون با داشتن یک فناوری شگفت انگیز به راحتی قادر به پاک کردن اراضی آلوده به مین است.
پیشتر این شرکت هزاران کارمند در سرتاسر جهان برای حذف این مینها استخدام کرده بود و افراد مجبور بودند روزهای طولانی را در مناطق آلوده به مین برای شناسایی و جمع آوری آنها بگذرانند.
اما همه مشکلات پس از زمان آشنایی "هالو تراست" با یک کمپانی ساخت ماشین آلات معدن انگلیسی به نام "MMD "کمرنگتر شدند.
این دو شرکت پس از جلسات بسیار تصمیم گرفتند تا ایده ساخت ماشین مین یاب را اجرایی کنند و در نهایت پس از شش سال تحقیق و توسعه، MMD محصول نهایی عالی خود را توسعه داد.
آنها موفق به توسعه یک ماشین مین یاب با وزن 30 تن و توانایی برداشتن 50 تن خاک در هر ساعت شدند. خاک به وسیله یک ابزار زرهای بارگذاری میشود و سپس از طریق دو مجموعه دندانهای چرخشی فولادی دستگاه به نام "سیزر" (sizers) بلعیده میشوند.
در حین عملیات مینها در داخل مخزن زرهی دستگاه منفجر میشوند. این دو شرکت معتقدند توسط آن دستگاه میتوان 100 هزار مین را تا سال 2025 از بین برد.
"تام مردیث"(Tom Meredith) مدیر هالوتراست گفت: پیش از عرضه ابتدا این دستگاه باید روند آزمایشی و اعتبار بخشی خود را بگذراند.
تاکنون بانوان بسیاری موفق به سفر به فضا شدهاند در این خبر ما به معرفی برخی از بانوان فضانورد نامدار پرداختهایم.
به نقل از اسپیس، این گزارش یک آلبوم تصویری از نخستین زنان فضانورد جهان است.
"والنتینا ولادیمیروونا ترشکووا"
"والنتینا ولادیمیروونا ترشکووا" (Valentina Tereshkova) کیهان نورد روس و نخستین فضانورد خانم جهان است.
والنتینا ترشکووا از میان بیش از ۴۰۰ نامزد خانم برای انجام نخستین پرواز فضایی انتخاب شد و در روز ۱۶ ژوئن ۱۹۶۳ با فضاپیمای "وستوک-۶ "(Vostok ۶) به فضا رفت. وی نخستین فرد غیرنظامی بود که در سالهای آغازین عصر فضا به مدار زمین رفت. مأموریت او سه روز به طول انجامید و در این مدت وی آزمایشهای بسیاری را انجام داد و دادههای پزشکی ارزشمندی را درباره تأثیر بیوزنی در محیط فضا بر بانوان گردآوری کرد.
"سالی کریستن راید"
"سالی کریستن راید" (Sally Kristen Ride) فیزیکدان و نخستین فضانورد خانم آمریکایی بود. راید در سال ۱۹۷۸ به سازمان ناسا پیوست و نخستین سفر فضاییاش را در سال ۱۹۸۳ در سن ۳۲ سالگی با دومین ماموریت "شاتل فضایی چلنجر" (Space Shuttle Challenger) به نام "استیاس-۷" (STS-۷) به انجام رساند. سالی راید به عنوان جوانترین فضانوردی آمریکایی نیز مشهور است.
"پگی آنت ویتسون"
"پگی آنت ویتسون" (Peggy Whitson) پژوهشگر و فضانورد آمریکایی است و در میان دیگر فضانوردان آمریکایی صاحب رکورد بیشترین مدت اقامت در خارج از جو زمین است. او طی سه ماموریت، ۶۶۵ روز در فضا بوده است.
خانم ویتسون سابقهای بسیار درخشان در ناسا دارد و تاکنون در ماموریتهای بسیاری شرکت کرده و در ماموریت "اکسپدیشن ۱۶" (Expedition-۱۶) فرمانده ایستگاه بینالمللی فضایی بوده است. وی نخستین خانمی بود که فرمانده ایستگاه بینالمللی فضایی بود. ویتسون همچنین ۱۰ راهپیمایی فضایی را در کارنامه کاری خود دارد. آخرین پرواز فضایی وی سال گذشته بود.
پگی ویتسون با بازگشت به زمین، در سوم سپتامبر ۲۰۱۷ در میان فضانوردان آمریکایی صاحب رکورد بیشترین مدت اقامت در خارج از اتمسفر زمین است.
مقامات ناسا گفتنهاند ویتسون بالاترین استانداردهای پرواز فضایی انسان را داشته است و یک مدل برجسته در سراسر جهان شمرده میشود.
"سوتلانا ساویتسکایا"
"سوتلانا ساویتسکایا" (Svetlana Savitskaya) فضانورد اهل کشور روسیه است. ساویتسکایا دومین زنی بود که به فضا رفت. وی در مأموریت "سایوز تی-۵ "، "سایلوت ۷" ، "سایوز تی-۷" و "سایوز تی- ۱۲" حضور داشته است.اولین راهپیمایی فضایی را سوتلانا ساویتسکایا در ۲۵ ژوئیه ۱۹۸۴ در ماموریت سایوز تی-۱۲ انجام داد.
"کاترین دویر سولیوان"
"کاترین دویر سولیوان" (Kathryn Dwyer Sullivan) فضانورد اهل کشور ایالات متحده آمریکا است. وی در مأموریت" اس تی اس-۳۱ "، "اس تی اس-۴۱-جی"، اس تی اس-۴۵ حضور داشتهاست .سولیوان اولین خانم آمریکایی بود که موفق به راهپیمایی فضایی در خارج از شاتل فضایی چلنجر در طول ماموریت" استیاس-۴۱-جی" در ۱۱ اکتبر ۱۹۸۴ شد.
"هلن شارمن"
"هلن شارمن" (Helen Sharman) اولین فضانورد بریتانیایی است. شارمن در مأموریت سایوز تی ام-۱۲ و سایوز تی ام-۱۱ حضور داشته است. او همچنین نخستین خانمی است که در سال ۱۹۹۱ به "ایستگاه فضایی میر"(Mir space station) رفته است. "ایستگاه فضایی میر" یا"ایستگاه مداری میر" .یک ایستگاه مدارگرد روسیه بود. میر نخستین ایستگاه پژوهشی بشری در فضا بود که انسان به طور درازمدت در آن سکونت داشت
"می کارول جمیسون"
"می کارول جمیسون"(Mae Carol Jemison) اولین خانم آمریکایی-آفریقایی است که به فضا سفر کرده است. وی در مأموریت "اس تی اس-۴۷"در سال ۱۹۹۲ حضور داشته است.
"روبرتا بوندار"
"روبرتا بوندار" (Roberta Bondar) اولین فضانورد خانم کانادایی است. بوندار در مأموریت " اس تی اس-۴۲ " در سال ۱۹۹۲حضور داشته است.
"چیکائی موکائی"
"چیکائی موکائی"(Chiaki Mukai) اولین فضانورد خانم ژاپنی است. موکائی در مأموریت" اس تی اس-۶۵ " در سال ۱۹۹۴ و "اس تی اس- ۹۵ "حضور داشته است. او همچنین دارای رکورد طولانی ترین پرواز در میان فضانوردان خانم در کارنامه خود نیز است.
"کلودی انیره"
"کلودی انیره" (Claudie Haigneré) اولین فضانورد خانم فرانسوی است. وی در مأموریت "سایوز تی ام-۲۴" و "سایوز تی ام-۲۳ " حضور داشته است.
دکتر انیره همچنین در سال ۱۹۹۶ یک سفر فضایی به ایستگاه فضایی میر داشته است. او اولین خانم اروپایی بود که در سال ۲۰۰۱ از ایستگاه فضایی بینالمللی بازدید کرد.
"آیلین ماری کالینز"
"آیلین ماری کالینز" (Eileen Collins) فضانورد آمریکایی و نخستین فرمانده خانم فضاپیما ناسا است. کالینز سرهنگ بازنشسته نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا است. وی همچنین فرمانده ماموریتهای اس تی اس-۹۳، اس تی اس-۱۰۹ و اس تی اس-۱۱۴ بود.
"سوزان جین هلمز"
"سوزان جین هلمز" (Susan Jane Helms) یک فضانورد آمریکایی است و نخستین خدمه خانم ایستگاه بینالمللی نیز بود. او ژنرال نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا بوده است. ژنرال هلمز تاکنون در هفت ماموریت فضایی شرکت کرده است. او در ماموریت"اکسپدیشن ۲"(Expedition ۲) از مارس تا اوت ۲۰۰۱، مهندس پرواز بود.
"انوشه انصاری"
"انوشه انصاری" (Anousheh Ansari) نخستین کاوشگر و رئیس انجمن گردانندگان شرکت فناوری ارتباط از راه دور(TTI)است. انوشه انصاری، اولین زن گردشگر فضایی و چهارمین فردی است که هزینه سفر فضایی خود را پرداخت کرده است. در سال ۲۰۱۵ میلادی، جامعه ملی فضا آمریکا جایزه "پیشگام فضا" را به انصاری اهدا کرد.
او در ۱۸ سپتامبر سال ۲۰۰۶ توسط فضاپیما "سایوز" از پایگاه فضایی بایکونور در قزاقستان سفر فضایی خود را آغاز کرد و بدین ترتیب مأموریت سایوز تی ام ای-۹ او شروع شد. دو روز پس از قرار گرفتن در مدار زمین، فضاپیمای سایوز در ۲۰ سپتامبر ۲۰۰۶ با موفقیت به ایستگاه بینالمللی فضایی ملحق شد و اقامت ۹ روزه انوشه انصاری در ایستگاه فضایی آغاز گشت.
"یی سو یئون"
"یی سو یئون"(Yi So-yeon) نخستین فضانورد کرهای است. یئون دانشجوی دکترا در انستیتوی عالی دانش و فناوری کره (KAIST)است. او در ۸ آوریل ۲۰۰۸ به عنوان نخستین کرهای و دومین زن آسیایی به عنوان فضانورد همراه در ماموریت "سایوز تی ام ای-۱۲ " راهی ایستگاه فضایی بینالمللی شد.
وی در ماموریت سایوز تی ام ای-۱۲ از پایگاه فضایی بایکونور در قزاقستان سفر خود به فضا را آغاز کرد. او در ۱۹ آوریل ۲۰۰۸ به همراه دو فضانورد دیگر در ۴۲۰ کیلومتری از نقطه مقرر شده به زمین فرود آمد.
"سونیتا ویلیامز"
"سونیتا ویلیامز" (Sunita Williams) فضانورد اسبق آمریکا و افسر نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا است. او به مدت ۱۹۵ روز در فضا حضور داشته و هفت بار راهپیمایی فضایی به مدت پنجاه ساعت و ۴۰ دقیقه انجام داده است. ویلیامز به عنوان یکی از اعضای پروژههای "اکسپدیشن ۱۵"(Expedition ۱۵) و "اکسپدیشن ۱۴"(Expedition ۱۴) به ایستگاه فضایی بین المللی بوده است. در سال ۲۰۱۲ او در مأموریت" اکسپدیشن ۳۲ "(Expedition ۳۲) به عنوان مهندس پرواز و در ماموریت " اکسپدیشن ۳ "(Expedition ۳) به عنوان فرمانده خدمت کرد. ویلیامز تاکنون در چهار مأموریت فضایی شرکت کردهاست.
"لیو یانگ"
"لیو یانگ" (Liu Yang) اولین فضانورد خانم کشور چین است. وی در ۱۹ ژوئن سال ۲۰۱۲ در مأموریت "شنژو۹ "(Shenzhou ۹) حضور داشته است.
چهار فضانورد خانم در فضا
در ۱۴ آوریل ۲۰۱۰، ایستگاه فضایی بینالمللی شاهد حضور همزمان چهار فضانورد خانم به نامهای "دوروتی لیندن بورگر" (Dorothy Metcalf-Lindenburger)، "استفانی ویلسون" (Stephanie Wilson)، "تریسی کالدول دیسون"(Tracy Caldwell Dyson) و "نائو یامازاکی"(Naoko Yamazaki) بود.
با رقم خوردن نتایج نبردهای هوایی ویتنام، هر چند توپها دوباره جایی برای خود باز کردند، اما دو نوع موشک حرارتی و راداری تسلیحات اصلی در نبرد هوا به هوا شدند. موشکهای راداری در ابتدا وابسته به امواج رادار ارسالی از هواپیمای شلیک کننده بودند. این امواج با برخورد به هدف، بازمی گشت و یک جستجوگر (سیکر) با دریافت این امواج و ردیابی محل بازتاب به محل هدف چه ثابت و چه متحرک، پی برده و با تکرار شدن این فرایند و اصلاح مسیر، خود را به هدف میرساند. این روش هدایت "آشیانه یابی نیمه فعال راداری" است که امروزه هم در موشکهای بسیاری مشاهده میشود.
با پیشرفت صنعت الکترونیک و ساخت تجهیزات مورد نیاز رادارها در ابعاد و وزن مطلوب انواعی از موشکهای هوا به هوا که متکی به رادار داخل موشک بودند، ساخته شد. در واقع رادار خود موشک کار ردگیری هدف و فراهم کردن اطلاعات لازم برای تصحیح مسیر برای رسیدن به هدف را انجام میدهد. به این نوع موشکها "فعال راداری" گفته میشود که به دلیل سامانههای بکار رفته در آن، قیمت بالاتری دارند، اما مزیتهای راهکنشی بالایی نیز به دنبال دارند.
در موشک نیمه فعال، هواپیمای شلیک کننده باید تا زمان اصابت موشک به هدف به سمت هدف جهت گیری داشته و توان ردگیری رادار خود را روی آن متمرکز کند. این باعث محدودیت عملکردی برای جنگنده در این مدت شده و خود آن را در معرض آتش دشمن قرار میدهد. در عوض موشک فعال راداری پس از مدتی از اطلاعات ارسالی از هواپیما بی نیاز شده و این امکان را بوجود میآورد که جنگنده محل را ترک کند. از این رو به موشکهای فعال راداری، "شلیک کن-فراموش کن" هم میگویند.
نوع دیگر هدایت راداری، روش "غیر فعال" یا پسیو (passive) است که موشک با دریافت امواج رادار هواپیمای دشمن و اجرای فرایند آشیانه یابی، محل ارسال امواج و در واقع هواپیمای دشمن را یافته و خود را به آن میرساند. این روش هرچند تا حدودی کمتر نیاز به سخت افزارهای راداری و الکترونیکی دارد و در دسته شلیک کن-فراموش کن هم قرار میگیرد، اما در صورت خاموش شدن رادار هدف، موشک سرگردان شده و از دست میرود. موشکهای هوا به هوای زیادی مبتنی بر این روش هدفیابی ساخته نشده است.
یش از انقلاب اسلامی، ایران از موشکهای آشیانه یاب حرارتی AIM-۹ سایدویندر در گونههای مختلف برای هواپیماهای جنگنده خود استفاده مینمود. برخی اسناد واردات سلاح به ایران در دوره ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ نشان میدهد که ۷۰۰ فروند AIM-۹ B. برای جنگندههای F-۸۶ و F-۵ A، ۴۰۰ فروند گونه E. برای جنگنده F-۴ D، و در مجموع ۱۹۸۸ فروند از گونههای J/P در سه مقطع زمانی برای جنگندههای F-۵ E. تایگر، F-۴ E. فانتوم و F-۱۴ A. تامکت از آمریکا خریداری شده بود.
سایدویندر گونه J. دارای طول حدود ۳.۰۵ متر، قطر ۱۲.۷ سانتیمتر، جرم کل ۷۷ و جرم سرجنگی ۴.۵ کیلوگرم و برد اسمی ۱۴.۵ یا ۱۸ کیلومتر و سرعت بیشینه ۲.۵ ماخ بود. همه گونههای سایدویندر در اختیار ایران باید از سمت عقب هدف و روی حرارت خروجی موتور آن قفل میکردند. درصد انهدام هدف انواع گونههای موشک سایدویندر در جنگ ویتنام در حدود ۱۸ درصد برای ۴۵۲ موشک شلیک شده بود. موشک دیگر هوا به هوای ایران AIM-۷ اسپارو نام داشت. این موشک از نوع نیمه فعال راداری بود.
اسناد فوق نشان میدهد ۱۲۵ فروند از گونه C. موشک فوق برای تجهیز جنگنده F-۴ D. فانتوم خریداری شد هر چند که اسنادی از به کارگیری عملیاتی موشک فوق روی این گونه از فانتوم در دست نیست. همچنین ۱۲۱۶ فروند اسپارو گونه E-۲ در دو قرارداد برای استفاده در جنگنده F-۴ E. و F-۱۴ A. خریداری شد.
لبته قرار بود برای جنگنده اف-۱۴ گونه E-۴ موشک اسپارو که به طور خاص برای این هواپیما توسعه یافته بود خریداری شود که تا پیش از انقلاب به کشور وارد نشد. موشک اسپارو گونه E-۲ دارای جرم کل ۲۰۵ و جرم سرجنگی ۳۰ کیلوگرم، طول ۳.۶۶ متر، قطر ۲۰.۳ سانتیمتر، سرعت بالای ۳ ماخ و برد نهایی اسمی ۴۴ کیلومتر بود.
اما کارامدترین موشک هوا به هوای ایران و شاید حتی جهان در آن دوره، موشک AIM-۵۴ فینیکس بود که نخستین موشک هوا به هوای فعال راداری دنیا نیز محسوب میشود. این موشک قدرتمند که در ۱۹۷۴ وارد خدمت شد. نام موشک از داستان پرنده اساطیری یعنی ققنوس گرفته شده است. این موشک بر مبنای طرحهای رد شده موشکهای دوربرد هوا به هوای ایگل و فالکون برای دفاع از ناوگان دریایی در برابر موشکهای کروز ضدکشتی و بمب افکنهای دوربرد شوروی سابق طراحی شد.
فینیکس که دهها سال عنواندار دوربردترین موشک هوا به هوای آمریکا نیز بود به همراه رادار و سامانه کنترل آتش "AWG-۹" قابلیت منحصر درگیر شدن همزمان با ۶ هدف مختلف را پیدا کرد که حتی امروز هم اغلب جنگندهها از چنین قابلیتی بی بهره هستند. این توانمندی نخستین بار در هواپیمای اف-۱۴ تامکت به صورت عملیاتی درآمده و مقدمات تبدیل این رهگیر دوربرد را به یکی از بی نظیرترین هواپیماهای شکاری دنیا فراهم کرد.
این موشک پس از شلیک به هدفی در مسافتهای دور با استفاده از سامانههای هدایت درونی بخش زیادی از مسیر را طی کرده و در فاز بعدی با روش هدایت نیمه فعال به سمت هدف رفته و در فاز نهایی با استفاده از رادار خود وارد فاز هدایت فعال راداری میشود. در مسیرهای متوسط موشک خیلی زود تحت هدایت نیمه فعال و سپس فعال راداری قرار میگیرد. پروفیل پرواز موشک نیز بسته به فاصله تا هدف در دو نوع مستقیم یا حمله از بالا بود. در پروفیل حمله از بالا موشک ابتدا شروع به اوجگیری کرده و سپس با رسیدن به محدوده خاصی از هدف وارد فاز شیرجه روی آن میشود. این شیوه حمله به هدف از بالا، احتمال فرار موفق هدف از دست موشک را به شدت کاهش میدهد.
نمای گرافیکی برش خورده موشک فینیکس
موشک فینیکس حدود ۴ متر طول، ۳۸.۱ سانتیمتر قطر و ۹۲.۵ سانتیمتر دهانه بال دارد. این موشک ۴۵۳ کیلوگرمی به سرعت ۴.۳ ماخ (حدود ۱۴۱۳ متر بر ثانیه در ارتفاع ۳۰۰۰ متری) دست یافته و برد نهایی آن در منابع ۱۵۰ تا ۱۸۵ کیلومتر عنوان شده است. این موشک از سرجنگی ۶۰ کیلوگرمی ترکشی-انفجاری شدید برخوردار است که شعاع انهدامی بیش از ۵ تا ۱۵ متر به آن میدهد.
هواپیمای اف-۱۴ و سلاح اصلی آن یعنی موشک فینیکس در سال ۱۳۵۴ وارد کشور شد. در مستندات تاریخی همواره یکی از دلایل مطرح شده برای خرید این رهگیر گرانقیمت که گرانتر از قیمت نیز به ایران فروخته شد مقابله با نفوذ هواپیماهای بلندپرواز و بسیار سریع میگ-۲۵ شوروی بود که برای عملیات شناسایی تا عمق زیادی در ایران نفوذ میکردند.
با انهدام حداقل یک پهپاد هدف BQM -۴۳ E. در ارتفاع ۵۰ هزار پا (حدود ۱۵ کیلومتری) تا حد زیادی از این عملیاتها کاسته شد. به جز دو فروند از ۷۹ تامکت که در اثر سانحه از بین رفته بودند و تعدادی موشک فینیکس از حدود ۲۸۴ فروند تحویل شده به ایران که شلیک شده بودند مابقی این داراییهای ارزشمند در اختیار نیروی هوایی بود.
تصویری که از آن به عنوان اولین شلیک فینیکس در کشور یاد میشود
پس از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی و خنثی شدن توطئههای پس دادن تامکتهای نیروی هوایی به آمریکا و فروش آنها به کانادا، روند عملیاتی نگهداشتن این جنگنده با افت و خیزهایی همراه بود، اما موشکهای فینیکس هنوز به انتهای عمر انبارداری خود نرسیده و با وجود اینکه آمریکایی فینیکسهای فروخته شده به ایران را با کیفیت کمتری نسبت به نمونههای تحویل شده به نیروی دریایی شان مونتاژ کرده بودند همچنان آماده بودند.
دوران جنگ تحمیلی و کارنامه ققنوسها
نیروی هوایی ارتش با استعداد فوق وارد جنگ تحمیلی ۸ ساله عراق علیه ایران شد و با تمام قوا در عملیاتهای هوا به هوا و هوا به سطح توسط خلبانان و پرسنل فنی خود شرکت کرد. به جز موشک حرارتی که در اختیار انواع جنگندههای نیروی هوایی ارتش بود و شکارهای متعددی را ثبت نمود، موشکهای اسپارو و فینیکس هم نقش خود را در جنگ داشتند که از این میان فینیکس به دلیل ویژگیهای برتر خود که با توانمندیهای اف-۱۴ تامکت در هم آمیخته شده بود به موفقترین و مشهورترین موشک هوا به هوا در ایران تبدیل شد. بیشتر شکارهای هوایی تامکتها در ایران توسط این موشک رقم خورد. البته این مسئله، دلایل فنی نیز در کارایی نچندان مطلوب سایدویندر و اسپارو در دست تامکت داشت، زیرا این دو موشک در گونههای موجود در ایران، هماهنگی کامل با اف-۱۴ نداشتند.
به صورت استاندارد کارخانه ای، گونه E-۴ موشک اسپارو برای جنگنده تامکت در نظر گرفته شده بود که تا پیش از انقلاب به ایران تحویل نشد در نتیجه عدم هماهنگی کامل اسپاروهای موجود در کشور با تامکت سبب کاهش کارایی عملیاتی این موشک در دست تامکت در دوران جنگ شد، زیرا پارامترهای ثبت شده از عملکرد موشک در رایانه هواپیما و سامانه کنترل آتش با پارامترهای موشک E-۲ که عملاً در دست اف-۱۴ بود تفاوت داشت. با این وجود پیروزیهای هوایی متعددی نیز توسط اسپارو و تامکت در جنگ ثبت شد. بنا بر اسناد موجود اولین شکار موشک فینیکس در جنگ روز ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ یعنی ۵ روز قبل از آغاز حمله سراسری عراق به ایران و چند ماه پس از تجاوزهای گاه و بی گاه نیروی هوایی عراق به ایران انجام شد.
موشک فینیکس در دست خلبانان ماهر و از جان گذشته هواپیمای شکاری رهگیر اف-۱۴ شاهکارهای متعددی را ثبت نمود از جمله انهدام ۳ هواپیمای عراقی از یک دسته پروازی ۴ فروندی تنها توسط یک موشک، انهدام جنگنده پرسرعت و ستودنی میگ-۲۵ و نیز انهدام موشکهای کروز ضد کشتی اگزوسه فرانسوی و C-۶۰۱ چینی. در منابع خارجی دستکم ۷۸ پیروزی هوایی کسب شده توسط هواپیمای اف-۱۴ تامکتهای نهاجا را به موشک فینیکس نسبت میدهند. آمریکا به عنوان سازنده هواپیمای اف-۱۴ و موشک فینیکس در جنگهای مختلف خود موفق به ثبت حتی یک پیروزی هوایی با موشک فینیکس تا زمان بازنشستگی آن در سال ۲۰۰۴ نشد.
نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با تلاش متخصصان داخلی و تهیه قطعات یدکی موفق شد همواره تعدادی از موشکهای فینیکس را تا انتهای جنگ عملیاتی نگه دارد؛ حرکتی که با پایان جنگ و فعالیت بیش از پیش جهاد خودکفایی ادامه پیدا کرد. اما ریشه شایعات مربوط به تمام شدن موشکهای فینیکس ایران و کُند شدن یکی از سلاحهای بُرّنده نهاجا به همان سالهای جنگ بازمی گردد.
پروژه سجیل و جایگزینی موشک کمیاب
در مجموع مسائل فوق از یک سو و کاهش ذخیره موشکهای فینیکس عملیاتی هم به دلیل تعداد کم آنها و فشار بی امان نیروی هوایی عراق بر پهنه وسیع ایران و مشکلات فنی در مورد عملیاتی نگهداشتن فینیکسها سبب شد تا فرماندهان نیروی هوایی ارتش به فکر چاره باشند. مشکل عمده در عملیاتی نگهداشتن فینیکس عدم دسترسی به روغنهای خنک کاری بود که باید برای این موشک استفاده میشد. این امر سبب کاهش تعداد موشکهای عملیاتی فینیکس شده بود.
در نتیجه نهاجا این ایده را دنبال کرد که از موشکهای سطح به هوای موجود برای رفع نیاز موشک هوا به هوا در اف-۱۴ استفاده کند که از بین موشک RIM-۶۶ استاندارد و MIM-۲۳ هاوک، دومی انتخاب شد. به کارگیری موشک هاوک یک از شواهد اتمام، کاهش شدید یا مشکلات عمده موشک فینیکس در ایران بود در حالی که تفسیر منصفانهتر میتواند این باشد که این پروژه برای پیشگیری از وقوع چنین مسئلهای به انجام رسید.
این پروژه توسط تیم داخل نهاجا در سال ۱۳۶۴ و با نام سجیل آغاز شد و با تلاش شبانه روزی و البته تسلط قبلی این افراد به تمام دانش موجود از موشک هاوک و جنگنده اف-۱۴، در مدت بسیار کوتاهی موفق به انجام پروژه شدند.
غیر از پروژه سجیل، اقدام دیگری نیز در سالهای قبل از شروع این پروژه برای تجهیز جنگنده اف-۴ ئی فانتوم به موشک استاندارد شده بود. هدف از به کار گیری موشک استاندارد روی سامانه هاوک، مقابله با میگ-۲۵های بلندپرواز عراقی بود و با توجه به اینکه زمینهای برای هماهنگ سازی استاندارد با فانتوم وجود داشت، سعی شد تا با کمک این موشک که مشخصات پروازی بسیار بهتری نسبت به اسپارو داشت، سلاحی برای مقابله با فاکسبتهای عراقی برای اف-۴ ایجاد شد.
در یکی از حملات میگ-۲۵ عراقی به تهران، فانتوم مسلح به موشک استاندارد برای مقابله با آن اقدام کرد که موشک به سمت هدف جهت گرفته و به نزدیکی آن رسید، اما موفق به اصابت به هدف نشده و با فاصله اندکی از کنار میگ عراقی عبور کرد. گفته میشود این موشک در یک پرواز عملیاتی دیگر موفق به ساقط کردن یک جنگنده عراقی شده است. در هر صورت به دلایل نامشخصی موشک استاندارد به عملکرد قابل اطمینانی در نقش هوا به هوا روی اف-۴ دست پیدا نکرده و این جنگنده قابل را از ایفای نقش مؤثرتر در دفاع هوایی کشور با موشکهای راداری ناکام گذاشت.
و، اما پس از دفاع مقدس
با پایان یافتن دوران ۸ ساله جنگ و شروع آتشبس با عراق، نیروی هوایی ارتش که تجربه تقریباً منحصر به فردی از نبردهای سنگین هوایی کسب کرده بود به دنبال بازسازی خود برآمد. خرید هواپیمای جنگنده اف-۷ از چین در دوران جنگ تحمیلی شروع شده بود هر چند که پس از پایان جنگ عملیاتی شد. این جنگنده با خود موشک هوا به هوای حرارتی PL-۷ را به همراه آورده بود. این موشک نسخه چینی موشک "آر-۵۵۰ مجیک" محسوب میشد. این موشک دارای طول ۲.۷۴ متر، قطر ۱۵.۷ سانتیمتر، جرم کل ۸۹ و جرم سرجنگی ۱۲.۵ کیلوگرم بوده و به سرعت ۲.۵ ماخ میرسد. برد آن نیز بین ۵۰۰ متر تا ۱۲.۵ کیلومتر عنوان شده است.
خرید دیگر از شوروی واپسین روزهای عمر آن انجام شد که مربوط به هواپیمای رهگیر میگ-۲۹ بود. این هواپیمای جنگنده نیز با خود موشکهای برد کوتاه حرارتی R-۶۰ آفید، R-۷۳ آرچر و موشک میان برد راداری R-۲۷ آلامو را به همراه آورده بود. R-۶۰ موشکی با طول ۲.۰۹ متر، قطر ۱۲۰ میلیمتر، جرم کل ۴۳.۵ و جرم سرجنگی ۳ کیلوگرم بوده و به برد ۸ کیلومتر و سرعت ۲.۷ ماخ رسیده و قابلیت درگیری با هدف از تمام زوایا را دارد. موشک R-۷۳ دارای طول ۲.۹۳ متر، قطر ۱۶۵ میلیمتر، جرم کل ۱۰۵ و جرم سرجنگی ۷.۴ کیلوگرم بوده و به سرعت ۲.۵ ماخ و برد ۳۰ کیلومتر میرسد. موشک میانبرد هدایت راداری R-۲۷ R. نیز دارای طول ۴.۰۸ متر، قطر ۲۳۰ میلیمتر، جرم کلی ۲۵۳ و جرم سرجنگی ۳۹ کیلوگرم بوده، به سرعت بیش از ۴ ماخ و برد نهایی ۴۲.۵ تا ۷۳ کیلومتر بسته به شرایط دست پیدا میکند.
هواپیمای بمب افکن ضربتی سوخو-۲۴ و پشتیبانی نزدیک سوخو-۲۵ نیز در فهرست خریدهای ایران پس از جنگ بود که موشک آفید را به کار میگرفتند. بی شک موشک R-۷۳ و R-۲۷ جزء سلاحهای هوا به هوای ارزشمند برای کشورمان محسوب میشدند خصوصاً آرچر در رده موشکهای برد کوتاه به اذعان کارشناسان خارجی جزء برترین موشکها محسوب میشود و در اوائل دهه ۱۹۹۰ شاید بهترین موشک نیز بود.
با توجه به برتریهای این موشکها نسبت به سایدویندر و اسپاروهای موجود، نیروی هوایی ارتش تصمیم به هماهنگ سازی موشکهای هوا به هوای جدید شرقی با هواپیماهای جنگنده غربی موجود گرفت. این برنامهها با توجه به اعتماد به نفس حاصل از فعالیتهای فنی انجام شده در دل جنگ برای هماهنگ سازی موشکهای سطح به هوای هاوک و استاندارد تعریف شده و برخی از آنها تا میانه دهه ۱۳۷۰ انجام شده و برخی در اوائل دهه ۱۳۸۰. این برنامهها شامل نصب موشکهای آفید و PL-۷ روی اف-۵، نصب موشک آرچر روی اف-۴ و نصب هر سه موشک روسی آفید، آرچر و آلامو روی اف-۱۴ بود.
با توجه به اهمیت جنگنده رهگیر اف-۱۴ برای مأموریتهای دفاع هوایی از کشور، بدیهی است که نیروی هوایی برای تأمین تسلیحات جدید و به روز برای این جنگنده نیز از طریق به کارگیری موشکهای جدید روسی اقدام کرده باشد. بنا گفته امیر عطاءالله بازرگان از مسئولین اسبق جهادخودکفائی نیروی هوایی ارتش، هماهنگ سازی هر سه موشک روسی R-۶۰، R-۷۳ و R-۲۷ با جنگنده تامکت در دستور کار بوده است. هماهنگ سازی موشک راداری R-۲۷ با اف-۱۴ تحت پروژهای به نام طوفان در اوائل دهه ۱۳۸۰ آغاز شده، اما برخی منابع حکایت از متوقف شدن این پروژه پس از چند وقت دارند.
تکمیل پروژه سجیل چه شد؟
با عملیاتی شدن موشک هاوک روی جنگنده اف-۱۴ تحت پروژه سجیل، کارهای تکمیلی روی آن ادامه داشته و با تدوین مستندات علمی و آزمایشهای متعدد انجام شده روی این موشک در قالب یک طرح مدون، معاونت تحقیقات و خودکفائی نهاجا موفق به کسب رتبه دوم تحقیقات کاربردی در طرحهای ویژه در دوره هشتم جشنواره بین المللی خوارزمی در سال ۷۳ شد.
با اجرای برخی کارهای تکمیلی در این زمینه خبر آزمایش مجدد پروژه سجیل در رزمایش بزرگ ضربت ذوالفقار ۱۳ شهریور ۱۳۸۵ در منطقه شمالغرب کشور منتشر شد. همچنین برخی گمانه زنیها حاکی از آن بود که پس از رونمایی از موشکهای پیشرفته شاهین در اوائل بهار سال ۱۳۸۸، این موشک نیز توسط اف-۱۴ در همین قالب پروژه سجیل قابل به کار گیری بوده است. عملیاتی بودن پروژه سجیل در دهه ۸۰ نشان میداد نیازی که زمینه اجرای آن را شکل داده بود همچنان وجود داشت یعنی کمبود موشک هوا به هوای راداری فراتر از میدان دید (فامد) در جنگنده اف-۱۴.
فکور هم آمد
پس از پایان جنگ نیز با تلاش در جهت رفع مشکلات، کارایی این موشک روی تامکت از برخی جهات بهبود داده شد تا میزان نیاز به فینیکس در بردهای عنوان شده کاهش یابد. بحث وخیم بودن وضعیت عملیاتی موشک فینیکس با کمتر شدن نمایش این موشک در رژهها و رزمایشها بیشتر قوت گرفتن هر چند که نمونه تمرینی آبی رنگ این موشک پای ثابت بسیاری از نمایشگاههایی بود که اف-۱۴ تامکت در آن حضور مییافت. از این رو برخی تصور کردند یکی از سلاحهای بُرّنده نهاجا برای همیشه کند شده است.
نمونه تمرینی فینیکس
از سوی دیگر از برخی منابع داخلی تلاش برای تهیه و ساخت قطعات و حتی ساخت خود موشک AIM-۵۴ شنیده میشد، مطلبی که در دهه ۷۰ و تا اواخر دهه ۸۰ شمسی هرگز مورد تأیید رسمی قرار نگرفت. اما بالاخره شواهدی نشان از عملیاتی شدن تمام فینیکسها و حتی ساخت نمونه داخلی آن با فنارویهای روز توسعه یافته در کشور دارد. در منابع خارجی نیز مطالبی مبنی بر فعال شدن مجدد فینیکسها و ساخت داخلی آن به چشم میخورد. گزارش مشاهدات خلبانان آمریکایی در حال گشت زنی از تامکتهای مسلح به فینیکس در پرواز روی خلیج فارس یکی از این موارد است.
آنچه میتوانست در اوائل دهه ۱۳۹۰ ساخت موشکی به پیچیدگی فینیکس را با اتکا به توانمندیهای بومی به اثبات برساند نگاهی به چند پروژه موشکهای پدافند هوایی از سالهای دور تا آن روز و همچنین بحث عملیاتی نگه داشتن، ارتقاء و بهسازی رادار AWG-۹ خود اف-۱۴ باشد که باید گفت: حتی از در دوران جنگ آغاز شده و به عنوان مثال گفته میشود جایگزینی یکی از قطعات مورد نیاز این رادار با نمونه تهیه شده توسط متخصصان داخلی سبب کاهش وزن ۱۰ کیلوگرمی در این رادار شده بود.
همانطور که ذکر شد به کارگیری موشک سطح به هوای هاوک روی اف-۱۴ آن هم در سالهای پرمشغله جنگ تحمیلی کار بسیار مهمی بود. در واقع دو سامانه هاوک و AWG-۹ که اشتراک خاصی نداشتند به هم مرتبط شده و قابل استفاده در عملیات آن هم در جنگ شدند. این مسئله نشان دهنده میزان اشراف متخصصان نهاجا به هر دوی این سامانهها داشت. چیزی که تا مدتها بعد هم برخی آن را باور نکرده بودند.
مشابه فعالیت پروژه سجیل برای موشک استاندارد نیز با سه رویکرد سطح به هوا در ترکیب با سامانه هاوک، هوا به هوا و نیز هوا به سطح در ترکیب با جنگنده اف-۴ ئی فانتوم در دل دوران جنگ به انجام رسید. بعدها نیز بهسازیهای این موشک تحت عنوان فجر و چند سال بعد تحت عنوان محراب به انجام رسید. شاید مهمترین برنامه موشکهای ضداهداف هوایی کشور که اعلام شده است ساخت سامانه مرصاد و موشکهای شاهین/شلمچه باشد. این سامانه که بر پایه سامانه پدافند هوایی موشکی هاوک ساخته شده تماماً دیجیتال، دارای سامانههای پیشرفته هدفگیری و الگویتمهای هوشمند، بومی و شاید منحصر به فرد ردگیری هدف است.
بخشی از اجزاء موشکهای شلمچه (چپ) و شاهین (راست)
در تصاویر منتشر شده از موشکهای این سامانه نیز خبری از اجزای قدیمی موشکهای هاوک نیست بلکه سامانهای دیجیتالی و آنتنهای مسطح آرایهای که حتی با آنتن رادار موجود در موشک فینیکس هم متفاوت است نشان از یک جهش در این زمینه دارد. هر چند این دو موشک دارای هدایت نیمهفعال راداری هستند، اما ساخت تجهیزات راداری که قابل به کار گیری در موشک باشند موفقیتی بزرگ است که قطعاً زمینه مناسبی برای رسیدن به سامانههای فعال راداری محسوب میشود. به علاوه سایر اجزای موشک نیز همچون سازه، بدنه، فیوز و سرجنگی، سامانههای ناوبری، هدایت و کنترل نیز در این موشکها بومی است که فناوریهای بکار رفته در آنها بسیار بیشتر از سامانه هدفگیری راداری قابل توسعه در موشکهای ضدهوایی دیگر است.
باید توجه داشت که توانایی کشور تا آن مقطع هم در زمینه طراحی و هم تولید انبوه چند نسل سوخت جامد، مواد مقاوم در برابر حرارت حتی تا سرعتهای بالای ۱۰ ماخ و زیرسامانههای مخابراتی و جنگ الکترونیک در سایر برنامههای موشکی کشور اثبات شده بود. ضمن اینکه در همان زمان پروژههای سامانههای پدافند هوایی موشکی پیشرفته مانند باور-۳۷۳ و موشکهای صیاد-۲ و نیز انواع موشکهای طائر-۲ نیز در جریان بود که خود نشان از کار جدی بر روی سامانههای مورد نیاز در موشکهای ضد اهداف پرنده داشت.
شاید مهمترین نکتهای که موجب تردید ناظران در توانایی ایران پیرامون تولید موشک مشابه فینیکس میشد بحث سامانه هدایت فعال راداری بود که البته به نظر میرسد گلوگاه پروژه نیز همین مورد بوده، زیرا روی سایر اجزاء قبلاً در موشکهایی مانند شاهین/شلمچه و نیز صیاد-۲ کار شده بود. نکته مهم دقیقاً همینجا است که اتفاقاً به دلیل وجود تجربههای قبلی ذکر شده، وجود تنها یک گلوگاه که آن هم بحث سامانه هدایت فعال راداری است موجب تمرکز نخبگان و مدیریت بر روی همین مورد برای رسیدن به نتیجه مطلوب شده و در این راستا از تجربیات بهینه سازی انواع رادارهای هواپایه و نیز توسعه رادارهای پیشرفته زمین پایه به صورت مؤثری استفاده شده است.
اجزای موشک فینیکس
این موارد مجموعاً میتوانست برای تحلیلگران منصف، اثباتگر خوبی برای وجود فناوریهای مختلف لازم برای طراحی و ساخت یک موشک هوا به هوا نه تنها در سطح فینیکس بلکه پیشرفتهتر و مطمئنتر از آن باشد. موشکی که سطح توانمندی تامکتها برای دفاع هوایی دوربرد را نسبت به زمان فعلی در وضعیت مطلوبی قرار میداد. خصوصاً فناوری طراحی و ساخت رادار فعال برای فاز نهایی این موشک شاید یکی از گلوگاههای اصلی این پروژه بوده باشد.
بالاخر در ۲۳ شهریور ۱۳۸۹ مصاحبه امیر "عزیز نصیرزاده"، معاون هماهنگ کننده وقت نیروی هوایی ارتش، آب پاکی را روی دست همه ناظران و تحلیلگران داخلی و خارجی ریخته و گمانه زنیهای باورمندان نسبت به تواناییهای فنی و صنعتی بومی را به واقعیت تبدیل کرد. وی در این مصاحبه خبر از در جریان بودن پروژههایی برای ساخت و تولید بومی موشکی مشابه، اما با قابلیتهای بیشتر از فینیکس خبر داد. وی تصریح کرد «به هرحال هرچیزی را که بخواهیم بسازیم باید الگویی داشته باشیم، در اینجا هم ممکن است که از روی موشک "فینیکس" الگو برداری کرده باشیم البته الگوبرداری ازعلم فیزیک والکترونیک بکار گرفته شده در آن، اما با این وجود پروژه ما کاملا بومی است.
نمایش اجزاء داخلی موشک فینیکس
اولین شواهد در این زمینه به رژه ۲۹ فروردین سال ۱۳۹۰ باز میگردد. یک تیر موشک فینیکس در کنار موشک ضد رادار دوربرد KH-۵۸ که آن نیز بدست متخصصان داخلی بهسازی شده بود روی کفی یک تریلر و تحت عنوان تسلیحات هواپایه بهینه شده در معرض دید عموم قرار گرفت در حالی که ظاهری کاملاً نو داشته و نوشتهها و علائم روی مطابق سبک جدید نیروی هوایی بود، اما نام موشک با شماره سریال مجهول و با سبک نگارش متفاوت از فینیکسهای معمول، ثبت شده بود در حالی که موشکهای خریداری شده از آمریکا حتی نمونههای تمرینی به رنگ آبی، شماره سریال خاص خود را دارند.
پس از آن در نمایشگاه دستاوردهای نیروهای مسلح در اول تیر ماه همان سال که مورد بازدید مقام معظم رهبری قرار گرفت، فینیکس در کنار اف-۱۴ و برخی تسلیحات هواپایه که یا جدید بوده و یا کاربری آنها به تازگی اعلام شده بود حضور یافت. با توجه به ماهیت نوآورانه و بومی بودن دستاوردهای ارائه شده در نمایشگاه مذکور احتمالات مطرح شده در مورد بومی بودن فینیکس مذکور را بسیار تقویت کرد.
فینیکس بدون شماره سریال در رژه فروردین ۱۳۹۰
پس از آن موشک مشابهی، اما این بار بدون وجود مشخصه AIM-۵۴ A. روی بدنه در رژه ۳۱ شهریور سال ۹۰ به نمایش در آمد که گمانه زنیها پیرامون ماهیت این موشک و اینکه آیا همان نمونه بومی فینیکس است یا خیر را بیش از پیش تقویت کرد.
فینیکس یا نمونه بومی آن در رژه شهریور ۱۳۹۰
همچنین تصاویر منتشر شده توسط خلبان نیروی هوایی روسیه که در یک تیم پروازی عازم نمایشگاه هوایی بحرین بودند نشان دهنده مجهز بودن تامکتها به موشکهای AIM-۵۴ بود. رهگیرهای ایرانی که در حال مشایعت این تیم روسی برای عبور از آسمان ایران بودند تماماً مسلح بوده و فینیکسهای همراه آنها تعجب کارشناسان خارجی را برانگیخت، زیرا هواپیماهای اسکورت کننده قاعدتاً از جمله هواپیمای آماده عملیات و برخوردار از تسلیحات عملیاتی هستند. در سال ۱۳۹۱، موشکی که نمونه بازسازی شده فینیکس یا نمونه بومی آن تلقی میشد در رژه ۲۹ فروردین حاضر و در رژه ۳۱ شهریور غایب بود.
در نهایت اولین خبر رسمی از وضعیت پروژه نمونه بومی فینیکس پس از مدتها توسط سردار سید مهدی فرحی رئیس وقت سازمان صنایع هوافضای وزارت دفاع در یک برنامه زنده تلویزیونی در شب ۲۲ بهمن ۱۳۹۱ اعلام شد مبنی بر اینکه آزمایش موفقیت آمیز موشک فکور-۹۰ به عنوان جدیدترین موشک هوا به هوای ساخت داخل در هفته اخیر از روی هواپیمای اف-۱۴ انجام شده است.
تقریباً تمام کارشناسان و تحلیلگران نتیجه گیری کردند که منظور همان نمونه بومی فینیکس است، زیرا تنها پروژه در حال اجرای اعلام شده در زمینه هوا به هوا در آن سالها همین مورد بوده است. قرار گرفتن عدد ۹۰ در کنار نام موشک احتمالاً به دلیل این است که موشک در سال ۱۳۹۰ مرحله مهمی از فرایند خود را به انجام رسانده است.
اما اولین نمایش موشک فکور-۹۰ که به ناظران اجازه مقایسه ظاهری آن با فینیکس آمریکایی را میداد در رژه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲ انجام شد. در این سال موشکی شبیه فینیکس، اما بدون علائمی روی بدنه در رژه حاضر شد که در تابلوی معرفی آن نام فکور-۹۰ درج شده بود و در کنار یک تیر موشک نصر هواپایه به نمایش در آمده بود.
فکور-۹۰ ایرانی در نگاه اول ابعاد هندسی مشابه فینیکس آمریکایی دارد، اما با کمی دقت دو تفاوت در مورد بالها و بالکهای کنترلی آن قابل تشخیص است. بر خلاف فینیکس که بالهای اصلی آن در ناحیه ریشه و محل نصب روی بدنه دارای ضخامت زیاد بوده و در قسمت جلو و عقب دارای زاویههای متفاوت نسبت به قسمت مرکزی هستند، بال فکور-۹۰ دارای زاویه یکسان از لبه حمله تا لبه فرار در ناحیه ریشه است، ضمن اینکه تمام سطح بال دارای ضخامت ظاهراً یکسان است.
مورد بعد، محل نصب عملگرهای حرکت دهنده بالکهای کنترلی است که در فکور-۹۰ نسبت به فینیکس جلوتر بوده که نشان از تفاوتهایی در محل قرار گیری گلوگاه پیشران سوخت جامد در این دو موشک دارد. تفاوت آشکار دیگر، وجود یک داکت در کنار بدنه فکور-۹۰ است که از ناحیه نزدیک به نوک تا انتهای بدنه کشیده شده است.
این داکت در برخی موشکها برای قرارگیری سیمها و کابلهای ارتباطی بین سامانه هدایت و کنترل با عملگرهای نصب شده برای حرکت دادن بالکها است، اما در شرایطی استفاده میشود که طراح تصمیم گرفته این کابل و سیمها را از داخل بدنه عبور ندهد. عبور دادن آنها از داخل بدنه سبب کاهش فضای مؤثر برای جایدهی پیشران سوخت جامد موشک میشود. البته نصب داکت در بیرون بدنه نیز باعث افزایش نیروی مقاوم هوا روی موشک شده و در نهایت باید بین این تأثیر منفی و تأثیر مثبت افزایش پیشران سوخت جامد، براساس مقایسههای کمی، انتخاب صورت گیرد. مشابه این داکت در برخی موشکهای دیگر مانند موشک سطح به هوای هاوک و نمونههای ایرانی آن یعنی شاهین و شلمچه نیز دیده میشود.
از سال ۹۲ به بعد موشک فکور-۹۰ به عنوان موشک میانبرد راداری هوا به هوا در رژههای ارتش و نیروهای مسلح همواره حاضر بوده است. در ۳۰ مرداد این سال معاون هماهنگ کننده وقت نهاجا از در دست پیگیری بودن پروژه موشک بومی هوا به هوا بین نیروی هوایی و وزارت دفاع خبر داد. رئیس وقت سازمان صنایع هوافضای وزارت دفاع در اولین همایش تسلیحات هواپایه تصریح کرد که کار تولید موشک هوا به هوای فکور-۹۰ و قادر و نصر هواپایه در ۶ ماه منتهی به مهر ۱۳۹۲ انجام شده. وی همچنین افزود: «این موشکها در آستانه تولید انبوه قرار گرفته اند و برای توسعه موشک مقصود دفاتر طراحی مشترک بین سازمانی ایجاد شده و از همکاری نیروی هوایی ارتش بهره میبریم.»
معاون آماد و پشتیبانی ستاد کل نیروهای مسلح نیز در همایش فوق ضمن تصریح به پایان رسیدن تمام مراحل موشک فکور-۹۰ آن را موشکی میانبرد توصیف کرد و افزود که دستیابی به سلاح هوا به هوا در ادامه با موشک دوربرد مقصود دنبال خواهد شد. وی پروژه مقصود را "در دست انجام" خواند و خاطرنشان کرد «در سال ۹۲، ۶۰ درصد تحقیقات ما به حوزه هواپایه و سلاحهای هواپایه اختصاص یافته است.»
در ۲۸ آذر ۱۳۹۲ سخنگوی رزمایش هوایی فداییان ولایت از به کار گیری موشک هوا به هوای ساخت داخل در رزمایش خبر داد. این امر با توجه به آماده تولید بودن موشک فکور-۹۰، نشان از ورود محدود آن به عملیات با شرکت دادن آن در مهمترین رزمایش سالیانه نیروی هوایی ارتش داشت.
جانشین وقت فرمانده نیروی هوایی ارتش در ۳ مهر ۱۳۹۳ از تجهیز تامکتهای ایرانی به موشک فکور-۹۰ خبر داد. امیر سرتیپ خلبان علیرضا برخور جانشین فرمانده نیروی هوایی ارتش در گفتگو با خبرگزاری دفاع مقدس با اعلام این خبر اظهار داشت: «موشک فکور محصول مشترک وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و نیروی هوایی ارتش است که هماکنون به مرحله تولید رسیده است». وی با اشاره به توانمندی این موشک هوا به هوا گفت: «قابلیت این موشک در رهگیری و انهدام اهداف، در کلاس موشکهای همتراز خود بوده و مختص جنگندههای اف-۱۴ است.»
فرمانده وقت پایگاه هشتم شکاری اصفهان نیز در ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ در مصاحبهای تصریح کرد که نصب، آزمایشهای جدایش و شلیک صحیح و پرواز موشک فکور-۹۰ با موفقیت کامل توسط هواپیمای اف-۱۴ انجام شده و در ادامه تلاش برای افزایش دقت و برد و قدرت تخریب موشک در حال انجام است. وی تصریح کرد که این موشک قابل رقابت با موشکهای خارجی بوده و حاصل کار مشترک نیروی هوایی و دانشگاههای کشور و صنعت است.
آخرین خبر مربوط به این موشک در ۲۶ فروردین ۱۳۹۶ اعلام شد که با حضور رئیس جمهور از چند دستاورد هوایی و موشکی از جمله موشک فکور-۹۰ رونمایی شد. این امر با وجود خبرهای فوق مبنی بر در حال استفاده بودن فکور-۹۰ انجام شد. نکته مهم در مورد موشک فکور-۹۰ به نمایش در آمده در این مراسم، تخصیص مشخصه AIMF-۹۰ به این موشک بود که برای اولین بار مشاهده میشد.
رونمایی از فکور-۹۰ در فروردین سال ۹۶
پس از گذشت حدود ۱۵ ماه در یکم مرداد ۱۳۹۷ خبر افتتاح خط تولید موشک هوا به هوای فکور با حضور وزیر دفاع و جانشین فرماندهی نیروی هوایی ارتش در سازمان صنایع هوافضای وزارت دفاع افتتاح شد. در این مراسم ۶ فروند موشک کامل فکور و نیز تعداد ۵ عدد از بلوک هدایت، کنترل و ناوبری این موشک به نمایش گذاشته شد. یک نکته قابل ذکر در این رونمایی، تخصیص مشخصه AIM-۲۳ M. به این موشک است که روی بدنه آن قابل تشخیص بوده و بیشتر شبیه به مشخصه موشک سجیل است.
وزیر دفاع در این مراسم اعلام کرد: «پس از طراحی، ساخت و آزمون موفق موشک فکور در سال ۹۶، خط تولید آن با استفاده از تواناییها و ظرفیتهای بومی راه اندازی شده است. موشک هوا به هوای فکور براساس نیاز عملیاتی و با همکاری نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران تولید شده است.» وی در ادامه به نکته بسیار کلیدی اشاره کرد که: «این موشک قابل تعمیم به هواپیماهای شکاری جمهوری اسلامی است، تصریح کرد: فکور، یک موشک هوا به هوای راداری میانبرد است که براساس آخرین فناوریهای روز دنیا طراحی و ساخته شده است.
فکور نصب شده زیر نمونه پایلون جنگنده اف-۱۴
بر اساس گفته فوق، موشک فکور با هر جنگنده در خدمت دیگر که از نظر راداری قابلیت هماهنگی با فکور را داشته باشد قابل به کار گیری است. این امر علاوه بر تجهیز گسترده هواپیمای رهگیر اف-۱۴ تامکت به عنوان مهمترین شکاری رهگیر کشور، سبب افزایش توان دفاع هوایی با کمک سایر جنگندههای نیروی هوایی ارتش (نهاجا) خواهد شد.
فکور زیر بال تامکت در یک پرواز آزمایشی
یک گزینه محتمل برای این موضوع، جنگنده بمب افکن اف-۴ ئی فانتوم-۲ موجود در نهاجا است. تا کنون پروژههای متعددی برای بهبود سامانه رادار و کنترل آتش این جنگنده در داخل انجام شده که آخرین مورد آن مربوط به تجهیز رادار آن به آنتن آرایهای است. در دهههای گذشته نیز برنامههایی برای افزایش برد کشف و برد ردگیری آن به اجرا در آمده بود. به علاوه این جنگنده با توجه به توان حمل محموله رزمی بالا، به راحتی امکان حمل چندین موشک فکور را دارد که احتمالاً هر تیر از آن جرمی بیش از ۳۰۰ کیلوگرم دارد.
یک نکته دیگر که از تصاویر افتتاح خط تولید فکور قابل برداشت است، حک شدن مشخصه M. ۱۱۲ به عنوان پیشران سوخت جامد این موشک است. این مشخصه مربوط به پیشران موشکهای MIM-۲۳ B. یا نمونه بهسازی شده موشک سطح به هوای هاوک است که در فاز قدرت، ۵ ثانیه و در فاز اصلی به مدت ۲۱ ثانیه کار میکرد. این موتور ۳۹۵ کیلوگرم جرم داشته که ۲۹۵ کیلوگرم آن مربوط به سوخت جامد میشد. به کارگیری پیشران فوق روی موشک هاوک در زمان خود سبب بهبود محدوده قابل درگیری با اهداف برای آن موشک شد. با توجه به اینکه کشورمان در طراحی و تولید انواع پیشران سوخت جامد مرکب پیشرفته خودکفا است علت به کار گیری نام مشابه پیشران موشک هاوک و البته بازگشت به مشخصه AIM-۲۳ برای فکور مورد سوال است.
موشک فکور
بنا بر آنچه در رسانه ملی پیرامون مشخصات این موشک اعلام شده، فکور به برد ۱۶۰ کیلومتر و سرعت ۵ ماخ (۵ برابر سرعت صوت معادل حدود ۱۶۴۳ متر بر ثانیه در ارتفاع ۳۰۰۰ متر) دست مییابد. بنا بر این موشک ایرانی فکور یا از پیشران قوی تری نسبت به فینیکس بهره میبرد و یا با فناوریهای پیشرفته موجود، سبکتر از نمونه آمریکایی ساخته شده است. دمای انبارداری این موشک از منفی ۴۰ تا مثبت ۶۰ و محدوده دمایی که موشک در آن قابل شلیک است از حدود منفی ۳۱.۷ تا مثبت ۵۱.۷ درجه سانتیگراد بالغ میشود. دمای پائین این محدوده معادل ارتفاع پروازی کمی بیش از ۷۰۰۰ متر است.
بخشی از این محدودیت دمای شلیک به پیشران سوخت جامد موشک مربوط است و با توجه به سرعت و برد نهایی فکور، قطعاً این موشک نیز همانند فینیکس و احتمالاً پیشتر از آن (به دلیل سرعت بیشینه بالاتر) توانایی حمله به اهداف هوایی را تا چند هزار متر بالاتر از ارتفاع شلیک خود دارد.
"مقصود" هم منتظر رونمایی است
همانطور که اشاره شد برای اولین بار در همایش "ضرورت توسعه تسلیحات هواپایه" در ۹ مهر ۱۳۹۲ از نمونه دوربرد از فینیکس ایرانی با نام مقصود در کنار نمونه میان برد یعنی فکور-۹۰ صحبت شد. معاون وقت تحقیقات صنعتی ستاد کل نیروهای مسلح در این همایش گفت: «مقصود، موشک هوا به هوای برد بلند است که پروژه آن در دست اقدام بوده و در آینده نزدیک به بهره برداری میرسد.
رئیس وقت سازمان صنایع هوافضای وزارت دفاع نیز در همین همایش گفت: «برای طراحی و ساخت موشک مقصود، دفاتر طراحی مشترک بین سازمانی و نیروی هوایی تأسیس کرده ایم». وی افزود این موشک دارای پلتفرم مشترک است که احتمالا منظور وی، اشتراک پلت فرم مقصود با نمونه میانبرد یعنی فکور-۹۰ بوده است. طبعاً یکی از راهکارهای اصلی افزایش برد موشک، طراحی پیشران متفاوت با فکور-۹۰ است، پیشرانی که قابلیت بالاتری داشته، ولی در عین حال حجم و وزن چندان بالاتری نسبت به پیشران فکور-۹۰ نداشته باشد. قاعدتاً زیرسامانههای هدایت و کنترل، سرجنگی، ایمنی و تسلیح و ارتباطی مقصود و فکور-۹۰ میتواند یکسان یا دارای مشابهت بسیار بالا باشد. از این جهت باید امیدوار بود که مقصود در زمان کوتاه تری نسبت به فکور-۹۰ توسعه پیدا کند یا کرده باشد.
تصاویر به نمایش در آمده در قالب بنرهای معرفی دستاوردهای دانشگاه هوایی شهید ستاری در حاشیه نمایشگاه نیروی هوایی ارتش در هفته دفاع مقدس سال ۹۴ نشان میداد، مقصود از پیکربندی مشابه فکور بهره میبرد. وزیر دفاع نیز در مراسم افتتاح خط تولید فکور اعلام کرد: «کشوری سازنده مانند جمهوری اسلامی ایران میتواند بنا به نیاز خود با توجه به پیشرفت علم و فناری، نسخههای جدیدی را از این نوع موشک تولید کند.
به نظر میرسد راهکار اصلی در افزایش برد، طراحی پیشران سوخت جامد بزرگتر باشد که ضربه ویژه بالاتر و زمان سوزش بیشتری ارائه دهد. نکتهای باید در اینجا به آن اشاره کرد، امکان توسعه نمونههای ضد کشتی و ضد رادار از موشکهای فکور-۹۰ و مقصود است. در واقع با توجه به برد کافی و سرعت پروازی مافوق صوت، این موشکها میتوانند پلتفرم مناسبی برای رسیدن به دو نوع موشک ضد کشتی و ضد رادار با سرعتهای بالا باشند که جای آن در بین تسلیحات هواپایه کشور خالی است.
در این صورت میتوان انتظار داشت که بر اساس این موشک ها، بتوان موشکی با عملکردی نزدیک به KH-۳۱ روسی به دست آورد. لازم به ذکر است که کار روی جستجوگرهای راداری و آشیانه یاب راداری برای مقاصد ضد کشتی و ضد رادار قبلاً در موشکهای هرمز-۱ و ۲ که سرعت پروازی آنها در حدود ۵ ماخ و برد ۳۰۰ کیلومتر است به انجام رسیده و میتواند نقطه شروع بسیار مناسبی برای توسعه نمونههای هواپایه روی بستر فکور و مقصود باشد.
نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از تلاش برای ساخت موشک حرارتی برد کوتاه فاطر در دهه ۱۳۷۰ و نیز موشک حرارتی برد متوسط با برد ۴۰ کیلومتر در دهه ۱۳۸۰ و نیز اجرای پروژههای متعدد بهسازی سامانههای موشکی هوا به هوای خود مانند موشک اسپارو که روی جنگندههای اف-۴ فانتوم در رزمایشها با موفقیت آزمایش نیز شده، با افتتاح خط تولید موشک فکور در سازمان صنایع هوافضای وزارت دفاع، ثمره شیرین یکی از زحمات طولانی مدت خود را برداشت کرد. یقیناً به کار گیری و گسترش این موشک و نمونههای دیگر آن، روی جنگندههای این نیرو به افزایش بیش از پیش اقتدار هوایی کشور چه در برابر هواپیماهای سرنشین دار، چه انواع پهپادها و چه موشکهای کروز منجر خواهد شد.
یک آنتن بهنام QTM052 میتواند به رویای اینترنت فوقسرعت 5G واقعیت ببخشد. اینترنت 5G واقعی هنوز ایدهای جذاب ولی دوردست است. برای اینکه ایدهی اجرایی شدن اینترنت پرسرعت 5G روی گوشیهای هوشمند همراه به واقعیت برسد، پیشنیازهای زیادی باید عملیاتی شوند. بهطور مثال استانداردهای جدیدی مورد توافق قرار بگیرند، مودمهای جدیدی طراحی شوند و مورد استفاده قرار بگیرند؛ همچنین سختافزارهای خاصی طراحی و در دکل مخابراتی نصب شوند.
اما Qualcomm مدعی شده که از پس یکی از سختترین موانع عملیاتیشدن این رویا برآمده است. این شرکت بهتازگی از جدیدترین آنتن «میلیمتر موجی» (mmWave) خود با اسم QTM052 رونمایی کرده است. آتنی که با استفاده از موجهایی با طیف باریک میتواند دسترسی اینترنت فوقسریع را روی گوشیهای هوشمند همراه ممکن کند.
این خبر، بزرگ بهحساب میآید، برای اینکه تمام اینترنتهای 5G که تابهحال ساخته شدهاند از استانداردهای برابری برخوردار نیستند. آزمایشهایی توسط Mobile World Congress یا همان «MWC» دربارهی فناوری جدید کوالکام در اوایل سال صورت گرفت. نتایج این آزمایشها این موضوع را تایید میکند که کاربرها بهزودی شاهد افزایش سرعت در اینترنتهای 5G با پهنای باند کم خواهند بود. اما تفاوت خبر جدید کوالکام در این است که فناوری جدید از شبکهی «میلیمتری موج» (mmWave) استفاده میکند.
البته برای اینکه این فناوری در مقیاس گسترده عملیاتی شود، ابتدا باید سختافزارهایی بر اساس شبکهی «میلیمتری موج» ویژهی تلفنهای همراه طراحی شود که قابلاعتماد و مهمتر از همه کاربردی باشد، که قطعا کار سادهای نخواهد بود. ویژگی مثبت شبکهی «میلیمتری موج» در این است که تمام طیف تولیدشده را به اینترنت فوقسریع اختصاص میدهد، ولی از نکات منفی آن این است که محدودهی عملیاتی آن بسیار کم است و شعاع زیادی را تحت پوشش قرار نمیدهد، همچنین نمیتواند از موانعی مانند دیوار و حتی دست انسان بهراحتی عبور کند.
ولی طبق ادعای شرکت کوالکام با ساخته شدن آنتن QTM052 تمامی این مشکلها حل شده است. یک «آرایه آنتن» کوچک است. آرایه آنتن به مجموعهای از آنتنهای متصل به یکدیگر گفته میشود که در قالب یک آنتن واحد کار میکنند. آنتی که حتی از اندازه یک سکه کوچکتر است و داخل آن ۴ آنتن به طور همزمان کار میکنند. همچنین با استفاده از الگوریتمهای اختصاصی شرکت کوالکام دسترسی به نزدیکتر دکل مخابراتی اینترنت 5G را فراهم میکنند. این آنتن یک ویژگی دیگر هم دارد که با طراحی خاص خود میتواند امواج تولید شده را به راحتی از مناطق سرپوشیده و محصور عبور دهد.
آنتن QTM052 بهقدری کوچک طراحی شده است تا شرکتهای تولیدکننده بتوانند بهراحتی آن را داخل قاب گوشی تلفن همراه قرار دهند. مودم 5G کوالکام با نام X50 نیز طوری طراحی شده که از آرایهی آنتنی بیش از چهار آنتن پشتیبانی کند. این یعنی چهار آنتن چهارگانه در چهار قسمت از یک تلفن هوشمند همراه قرار داده میشود تا در مجموع با وجود ۱۶ آنتن دیگر مهم نباشد که فرد استفادهکننده به چه صورتی تلفن همراه را در دست بگیرد و امواج اینترنت پرسرعت مسدود نمیشود.
باید اعتراف کرد که راهکار شرکت کوالکام، هوشمندانه است. اگر فرض کنیم طبق آنچه که از این فناوری انتظار میرود در عمل هم تواناییهای خود را ثابت کند، این فناوری یک گام بسیار بزرگ در جهت برآورده کردن رویای اینترنت فوقسریع بر مبنای استفاده از دستگاههای مجهز به فناوری اینترنت 5G میلیمتری موج به حساب میآید. خبر خوب این است که چندان هم نیاز به صبر نیست تا کاربردی بودن این آنتن ثابت شود. شرکت کوالکام اعلام کرده است که اولین دستگاه مجهز به آنتن QTM052 را در اوایل سال ۲۰۱۹ میلادی رونمایی میکند. کوالکام، اولین محصولات اینترنت 5G خود را در المپیک زمستانی ۲۰۱۸ کرهی جنوبی بهشکل محدود در اختیار عموم قرار داده بود که نتایج آن رضایتبخش بوده است.
.: Weblog Themes By Pichak :.