مایکروسافت در صدد آن است در نسخهی آتی ویندوز ۱۰، ویژگیهای جدیدی را به برنامهی نوتپد اضافه کند. برای مدت طولانی، این برنامه علیرغم انتشار بهروزرسانیهای جدید برای ویندوز، هرگز رنگ ویژگیهای نو و کارآمد را بهخود ندید. حال طبق گفتهی ردموندیها، بهروزرسانی بعدی ویندوز ۱۰ ویژگیهای جدیدی را برای این برنامه به ارمغان خواهد آورد. غول نرمافزاری با گوشدادن به درخواست کاربران، اکنون نوتپد را برای کدنویسیهای ساده و ویرایش متن آماده کرده است.
بهزودی کاربران علاوه بر اینکه میتوانند با جستجوی یک کلمه، به جایگزینی آن با کلمهای دیگر اقدام کنند، این امکان را نیز خواهند داشت تا اندازهی متن را با بزرگنمایی افزایش دهند؛ همچنین این برنامه از پایانبندی خطوط لینوکس و یونیکس (LF) و مکینتاش (CR) پشتیبانی خواهد کرد. نوار استاتوس نیز از این پس بهطور پیشفرض فعال خواهد بود و این بخش امکان نمایش تعداد سطر و ستون را فراهم میکند.
پشتیبانی از کلیدهای ترکیبی CTRL + Backspace که برای پاککردن کامل کلمهی پیشین از آنها استفاده میشود، به نسخهی بعدی نوتپد اضافه خواهد شد؛ همچنین فایلهای حجیم به عملکرد بهتر در نوتپد مجهز میشوند. اگر قصد جستجوی کلمهی خاصی را از درون فایل متنیتان داشته باشید، به راحتی میتوان با کلیک راست روی کلمهی موردنظر، گزینهی جستجو در بینگ را انتخاب کنید. ویژگیهای اشارهشده به دنبال بهروزرسانی جدیدی اضافه خواهند شد که بهواسطهی آن قرار است بخش ویندوز کنسول برای نخستینبار در طی ۲۰ سال گذشته دستخوش تغییر شود و پشتیبانی از دستورات لینوکس به این قسمت راه یابد.
جنگلها مدتهاست بهعنوان عامل مهم جمعآوریکنندهی آلودگیهای کربنی به حساب میآیند و حدود یکچهارم آلودگیهای کربن دی اکسیدی را که در سرتاسر جهان توسط انسانها ایجاد میشود، مصرف میکنند. اما در نتیجهی دههها فرونشانی آتش، افزایش دما و خشکسالی، خطر آتشسوزی جنگل افزایش یافتهاست و بسیاری از جنگلها از جمله جنگلهای کالیفرنیا را از مکانهای جذب کربن به منابع تولید کربن مبدل کرده است. مطالعهای که در دانشگاه کالیفرنیا انجام شدهاست، نشان میدهد که در قرن ۲۱، علفزارها و مراتع نسبت به جنگلها، محلهای مناسبتری برای گرفتن کربن هستند.
این مطالعه نشان میدهد که این نقش باید در تجارت مبتنی بر استراتژی تبادل نشر محدود (cap and trade) برای کاهش ۴۰ درصدی گازهای گلخانهای کالیفرنیا نسبت به سال ۱۹۹۰، در نظر گرفته شود.سیستم تبادل نشر محدود یک اصطلاح رایج در برنامههای نظارتی دولتی است که برای محدود کردن یا در پوش گذاشتن سطح کلی یک مادهی شیمیایی که محصول فرعی فعالیتهای تجاری خصوصی است، تعریف میشود. هدف این سیستم ایجاد قیمت تجاری برای انتشارات یا آلودگیهایی است که قبلا وجود نداشته و بیانکنندهی منافع منفی است. یافتههای این پژوهش که در ژورنال Environmental Research Letters منتشر شده است، حاکی از امکان انجام تلاشهایی در کل جهان برای کاهش کربن بویژه در مناطق نیمهخشک است که حدود ۴۰ درصد زمین را تشکیل میدهند.
پاولوک داس میگوید:
شبیهسازیهای ما نشان میدهد که علفزارها نسبت به جنگلها کربن بیشتری ذخیره میکنند؛ زیرا کمتر تحت تاثیر خشکسالی و آتشسوزیهای طبیعی قرار میگیرند.
عقبنشینی یا گسترش علفزار (A) و جنگل (B) در پاسخ به تغییرات اقلیمی قرن ۲۱. رنگ آبی نشاندهندهی گسترش است و قرمز عقبنشینی را نشان میدهد. در تمام سناریوهای اقلیمی آینده به جز سناریوی مربوط به کاهش شدید انتشارات گازی، جنگلها عقبنشینی خواهند داشت
علفزارها بیشتر کربن خود را در زیر زمین ذخیره میکنند؛ ولی جنگلها عمدتا آن را در تودهی زیستی چوبی و برگهای درختان ذخیره میکنند. زمانی که آتشسوزی طبیعی موجب میشود درختان شعلهور شوند، کربنی که قبلا ذخیره کرده بودند، آزاد شده و به اتمسفر باز میگردد. اگرچه زمانی که در علفزارها آتشسوزی رخ میدهد، کربن تثبیتشدهی زیر زمینی در ریشهها و خاک خواهند ماند و میتوان گفت اینها با تغییرات اقلیمی سازگارترند. هولتون نویسندهی همکار مقاله گفت:
در یک اقلیم پایدار، درختان نسبت به علفزارها کربن بیشتری ذخیره میکنند. ولی در شرایط آسیبپذیر، افزایش گرما و خشکسالی، بخشی از مناطق ذخیرهکنندهی کربن روی زمین از بین خواهند رفت. کالیفرنیا در خط مقدم تغییرات شدید آبوهوایی قرار دارد که در حال اتفاق افتادن برای کل جهان است. ما واقعا باید در مورد آسیبپذیری اکوسیستم کربنی تفکر کنیم و از این اطلاعات برای کاهش ریسک سرمایهگذاری کربن و استراتژیهای حفاظتی در قرن ۲۱ استفاده کنیم.
در این مطالعه شبیهسازیها بر اساس چهار سناریوی مختلف انجام شد:
- انتشارات کربن جهانی به میزان زیادی متوقف شود و منجر به گرمای ۱/۷ درجه سانتیگرادی زمین تا سال ۲۱۰۰ شود.
- تجارت به روال معمول، که در آن انتشارات کربنی با نرخ کنونی زیاد میشود و منجر به افزایش دمای ۴/۸ درجهی سانتیگرادی تا سال ۲۱۰۰ خواهد شد.
- فواصل خشکسالی دورهای مشابه الگوی آبوهوایی لانینا/النینو
- خشکسالی عظیم که ممکن است برای یک قرن و بیشتر نیز ادامه پیدا کند
تنها سناریویی که در آن درختان نقش ذخیرهکنندهی کربن مطمئنتری نسبت به علفزارها داشتند، سناریوی اول بود؛ که برای رسیدن به آن باید روند کاهش گازهای گلخانهای از آن چه حتی در توافق نامهی پاریس نیز قید شدهاست، شدیدتر باشد. مسیر کنونی انتشارات کربن جهانی نشان میدهد که علفزارها منبع قابل اطمینانتری برای گرفتن کربن هستند. علفزارها حتی در دورههای خشکسالی شدید شبیهسازیشده نیز مقداری کربن ذخیره میکردند.
مقالههای مرتبط:
نتایج این مدل میتواند به طراحی گزینههای هوشمند اقلیمی برای حفظ نگهدارندههای طبیعی کربن در مکانهایی همچون کالیفرنیا کمک کند. صاحبان مزارع بزرگ در حال استفاده از روشهای مدیریتی نوین برای بهبود ذخیرهی کربن هستند که این خود موجب افزایش توانایی مراتع و علفزارها برای ذخیرهی کربن در آینده خواهد شد.
درختان هنوز هم حیاتی هستند
موضوع این مطالعه، جایگزینی جنگل با علفزار یا انکار ارزشهای دیگر درختان نیست؛ بلکه نشاندهندهی این است که از منظر سیستم تبادل نشر محدود، حفاظت از علفزارها و تشویق عملیات مرتعداری با هدف ایجاد نرخ مطمئنی در جذب کربن، به رسیدن به اهداف کاهش انتشارات گازهای گلخانهای کمک میکند. در مورد جنگلها هم تدوین استراتژیهایی برای کاهش آتشسوزیهای جدی و کاشت درختان مقاوم به خشکی، میتواند موجب کاهش میزان آزاد شدن کربن ذخیرهشده، شود. البته در این مطالعه، مدلهای استراتژیک مدیریت جنگل بهمنظور کاهش خطرات آتشسوزی لحاظ نشده است. بر اساس گزارشهای منتشرشده، از سال ۲۰۱۰ حدود ۱۳۰ میلیون درخت در جنگلهای کالیفرنیا بر اثر تراکم انبوه درختان همراه با تغییرات اقلیمی، خشکسالی و حملهی آفات از بین رفته است. هشت مورد از ۲۰ آتشسوزیهای بزرگ، در چهار سال اخیر رخ داده است و پنج مورد از بزرگترین فصول آتشسوزی، همه از سال ۲۰۰۶ به بعد اتفاق افتادهاند.
هولتون گفت:
درختان و جنگلها گنجینههای ملی و یک ضرورت زیستمحیطی هستند. اما زمانی که شما فرض میکنید آنها نگهدارندههای کربن هستند و آنها را بهعنوان گزینههای کاهشی آلودگی محسوب میکنید؛ در حالیکه عملا این طور نیست، میزان کاهش انتشارات گازی طبق آن چیزی که ما انتظار داریم، نخواهد بود.
یک خودرو چه ویژگیهایی باید داشته باشد تا در فهرست جاودانهترین مدلهای تاریخ صنعت خودروسازی قرار بگیرد؟ رسانههای مختلف بای انتخاب چنین فهرستی، معیارهای مختلفی دارند. تیم تحریریهی وبسایت بلغارستانی اتومبیلز ریویو، ۵ خودروی افسانهای صنعت خودروسازی را معرفی کردهاند که در ادامه معرفی شدهاند. در هر کدام از این ۵ خودرو، یک ویژگی برجسته دلیل اصلی شهرت آنها شده است.
جگوار E تایپ
پس از رونمایی مدل گرانقیمت جگوار E تایپ، جملهی انزو فراری محصول بریتانیا را جاودانه کرد. فراری در وصف محصول جگوار گفت:
زیباترین خودروی دنیا.
E تایپ بر اساس مدلهای پیش از خود؛ XK150، XK140 و XK120 ساخته شد. این مدل زیبا طراحی مرسوم خودروهای دههی ۱۹۵۰ را کنار گذاشته بود تا در کنار پیشرانهی ۶ سیلندر ۳ کاربراتور، ظاهر آیرودینامیک و مرتب داشته باشد. سال ۲۰۰۴ بود که نشریهی معتبر Sports Car International، جگوار E تایپ خاص را در جایگاه اول فهرست بهترین خودروهای اسپرت دنیا قرار داد و در سال ۲۰۰۸، روزنامهی انگلیسی دیلی تلگراف این مدل را در مقام اول ۱۰۰ خودروی زیبای جهان توصیف کرد. جگوار E تایپ از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۱ تولید شد.
فورد شلبی AC کبری
سال ۱۹۵۳، شورولت کوروت با بدنهی فایبرگلس و پیشرانهی ۶ سیلندر ۳ کاربراتور عرضه شد. در سالهای اول، فروش کوروت قابل توجه نبود، اما چند سال بعد خط تولید کوروت بهسختی از پس تقاضای بالای این مدل برآمد. موفقیت چشمگیر شورولت کوروت، باعث تولد فورد تاندربرد (Thunderbird) در سال ۱۹۵۵ شد.
مقالههای مرتبط:
اما مقامات فورد فقط بهدنبال ساخت یک خودروی اسپرت آمریکایی و رقابت با برندهای داخلی نبودند؛ هدف نهایی پیروزی در مسابقات بزرگ اتومبیلرانی، بهویژه لمانز بود. برای کسب مقام قهرمانی در یکی از معتبرترین مسابقات اتومبیلرانی، مدیران ارشد فورد به سراغ کرول شلبی رفتند. شلبی برای موفقیت در این مأموریت بزرگ، بهدنبال یک شاسی و بدنهی مناسب رفت که سرانجام در محصولات برند بریتانیایی AC Cars، گزینهی مورد نظر را پیدا کرد. پیشرانهی جدید ۸ سیلندر V شکل بزرگ و سبکوزن فورد در کنار شاسی انگلیسی قرار گرفت تا کبری (Cobra) متولد شود. AC Cobra در رقابتهای سال ۱۹۶۳ و ۱۹۶۴ با عملکرد فوقالعاده به شهرت جهانی دست پیدا کردند.
ولوو P1800
خودروساز سوئدی ولوو در تولید مدلهای شاسیبلند، سدانهای بزرگ و خودروهای سنگین با ایمنی بالا شهرت دارد اما این برند پیش از این در ساخت خودروهای اسپرت هم فعالیت داشت. P1800 کوپه و شوتینگ بریک اسپرت ولوو با طرح پیشرانه در جلو و محور عقب، سال ۱۹۶۱ عرضه شد. ولوو P1800 شهرت جهانی خود را مدیون سریال تلویزیونی قدیس (The Saint) در سال ۱۹۶۲ است. راجر مور، هنرپیشهی بریتانیایی معروف سری فیلمهای سینمایی جیمز باند، نقش اول این سریال بود که با ولوو P1800 رانندگی میکرد. P1800 مانند دیگر محصولات ولوو به قابل اعتماد بودن و استهلاک کم شهرت داشت؛ در سال ۲۰۱۳ یک دستگاه ولوو P1800 به رکورد ۴ میلیون و ۸۲۸ هزار کیلومتر کارکرد توسط یک مالک دست پیدا کرد و در کتاب رکوردهای گینس، ماندگار شد.
استون مارتین DB5
DB5 گرندتورر زیبا و لوکس برند بریتانیایی استون مارتین بود که در سال ۱۹۶۳ عرضه شد. DB5 توسط شرکت ایتالیایی کاروزریا تورینگ سوپرلجرا(Carrozzeria Touring Superleggera) طراحی شد؛ کد DB برای گرامیداشت سر دیوید براون، یکی از مالکان استون مارتین از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۷۲ به محصولات این شرکت وارد شد. استون مارتین DB5 بیشتر بهدلیل وجود داشتن در سری فیلمهای سینمایی جیمز باند مشهور شد؛ این خودروی GT انگلیسی اولینبار در فیلم پنجه طلایی (Goldfinger) محصول سال ۱۹۶۴ و سپس در فیلم بعدی جیمزباند با نام تاندربرد (Thunderbird) به پردهی سینما رسید.
بیوک ریویرا
ریویرا (Riviera) خودروی لوکس شرکت آمریکایی بیوک بود که در زمان رونمایی و عرضه (سال ۱۹۴۹) بسیار مورد تحسین کارشناسان و نشریههای دنیای خودرو قرار گرفت. ریویرا واژهای لاتین بهمعنی «خط ساحلی» بود که برای اشاره به «کوت دازیور»، ریویرای فرانسه در خط ساحلی جنوب شرقی فرانسه در کنار موناکو انتخاب شد. ریویرا کوپه در مدل رودمستر (Roadmaster)، جرقهی آغاز محبوبیت ریویرا بود که بیش از ۳۰ سال ادامه داشت. در مجموع یک میلیون و ۱۲۷ هزار و ۲۶۳ دستگاه ریویرا تولید شد؛ نام ریویرا تا سال ۱۹۹۵ ادامه یافت اما پس از آن، فقط دو مدل مفهومی سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۳ از این مدل پرطرفدار باقی ماند.
اپل مکبوک پروهای پیشرفتهی خود را امروز با پردازندههای جدیدتر، نسخههای مختلف بیشتر، نمایشگرهای TrueTone و کیبورد بیصداتر معرفی کرد. این بهروزرسانی بهطور کامل تمام نگرانیهای مربوط به سری مکبوک پروها را در ماههای اخیر برطرف نمیکند؛ با این حال دست کم میتوانیم خوشحال باشیم که این بار دیگر شاهد بهکارگیری پردازندههای قدیمی در آخرین نسل مکبوک پرو نیستیم. بنا به گفتهی اپل، مدل ۱۵ اینچی از ۷۰ درصد افزایش کارایی بهره میگیرد و سرعت مدل ۱۳ اینچی نیز دو برابر شده است.
تنها لپتاپهایی که بهروزرسانی شدهاند، گرانقیمتترین مدلها یعنی مکبوک پروهای ۱۳ و ۱۵ اینچی مجهز به تاچ بار هستند و مدل پایه ۱۳ اینچی مکبوک پرو مشمول بهروزرسانی نمیشود. همچنین از نسل جدید مکبوک یا مکبوک ایر نیز هیچ خبری نیست.
بهروزرسانی برای مدلهای پرو فراتر از ارتقا به آخرین نسل پردازنده را شامل میشود. با این حال، تغییر بنیادینی نیز در طراحی این محصولات اتفاق نیافته است. بیشترین تغییر در مکبوک پرو ۱۵ اینچی قابل مشاهده است. این مدل اکنون از پردازندهی ۶ هستهای نسل هشتم Core i7 و Core i9 اینتل و حداکثر ۳۲ گیگابایت حافظهی رم از نوع DDR4 و چهار ترابایت حافظهی ذخیرهسازی داخلی بهره میگیرد. این پردازندههای بالارده میتوانند در فرکانس پایهی ۲.۹ گیگاهرتز و در حالت توربو بوست تا ۴.۸ گیگاهرتز فعالیت کنند و از واحد پردازش گرافیکی رادئون پرو با چهار گیگابایت حافظهی ویدئویی بهره میگیرند. مدل ۱۵ اینچی با برخورداری از پیشرفتهترین مشخصات با قیمت فوقالعاده بالای ۶۶۹۹ دلار عرضه میشود؛ اما مدل پایه همان برچسب قیمت پیشین ۲۳۹۹ دلاری را حفظ میکند.
مدل ۱۳ اینچی به تراشههای چهار هستهای Core i5 و Core i7 اینتل مجهز شده است که از فرکانس پایه و توربوی بهترتیب ۲.۷ و ۴.۵ گیگاهرتز برخوردار هستند. این پردازندهها از گرافیک مجتمع غیرمعمول اینتل آیریس ۶۵۵ بههمراه ۱۲۸ گیگابایت eDRAM بهره میگیرند. همچنین امکان انتخاب این مدل با ظرفیت ذخیرهسازی حداکثر تا دو ترابایت وجود دارد و قیمت آن نیز همانند قبل از ۱۷۹۹ دلار شروع میشود.
در هر دو مدل ظرفیت باتری بهمنظور جبران انرژی مورد نیاز اضافی پردازندههای جدید و رم افزایش یافته است. بهنظر میرسد باتریهای بزرگتر و تراشههای تشنهتر به مصرف برق در نهایت تاثیر یکدیگر را خنثی میکنند و در نتیجه نباید انتظار افزایش عمر باتری را از هیچ کدام از این دو مدل داشته باشیم. بنا به گفتهی خود اپل، برآورد عمر باتری این دستگاهها بدون تغییر باقی میماند. پیکربندی درگاهها نیز تغییر نکرده است و اکنون مثل قبل شاهد ۴ درگاه تاندربولت / USB-C و یک جک هدفون هستیم. علاوه بر مشخصات یادشده، این لپتاپها مجهز به برخی ویژگیهای اختصاصی اپل هستند که در ادامه به آنها اشاره میکنیم. مکبوک پروهای جدید اپل از نمایشگرهای TrueTone بهره میگیرند که به نمایشگر امکان میدهد دمای رنگ خود را براساس دمای رنگ اتاق تغییر دهد. اکنون تاچ بارها نیز از قابلیت TrueTone پشتیبانی میکنند. این ویژگی قطعا قابلیت خوشایندی محسوب میشود؛ اما برخی از کاربران احتمالا از افزایش وضوح تصویر خشنودتر میشدند. اپل همچنین کماکان مثل قبل از بهکارگیری نمایشگر لمسی در لپتاپها متنفر است.
نسل جدید مکبوک پروها نخستین لپتاپهایی هستند که از ویژگی «هی سیری» پشتیبانی میکنند؛ قابلیتی که به کاربران امکان میدهد تا دستیار دیجیتال اپل را بهجای فشردن کلید کمبوی مخصوص با صدا زدن فراخوانی کنند. این قابلیت بههمراه بسیار از ویژگیهای امنیتی و مربوط به تاچ بار در مکبوک پروها، قدرت خود را از تراشهی اختصاصی اپل به نام T2 تامین میکند. اپل همچنین محافظ چرمی رسمی سری مکبوک پروها را در رنگهای مشکی، قهوهای و آبی تیره عرضه میکند.
پس از مشکلات مختلف مربوط به کیبورد مکبوک پروها و نارضایتی کاربران از آنها، طراحی کیبوردها اکنون در نسل جدید مکبوک پروها دستخوش تغییر شده است؛ اما نه آن تغییری که بسیاری در انتظارش بودند. اپل کیبوردهای جدید خود را نسل سوم کیبورد پروانهای مینامد؛ اما تغییر اصلی بین آنها با نسل پیشین در بیصداتر بودن کیبوردهای تازهی اپل است. براساس بررسیهای اولیه، کیبورد نسل جدید مکبوک پرو در مقایسه با نسل فعلی بسیار آرامتر است؛ با این حال عمق کلیدها بدون تغییر باقی مانده است.
نظر شما کاربران زومیت دربارهی نسل جدید مکبوک پروهای اپل چیست؟
مجیک لیپ امروز در در یک ویدئوی زنده اعلام کرد که نخستین هدست واقعیت ترکیبی «رایانش فضایی» خود را به نام مجیک لیپ وان کریترز ادیشن (One Creator Edition) تابستان امسال عرضه میکند. این خبر پس از آن اعلام میشود که اپراتور AT&T امروز صبح فاش کرد که تنها امپراتور آمریکایی و شریک انحصاری مجیک لیپ در این کشور خواهد بود. با این حال، هرچند مجیک لیپ پیش از گفته بود که قیمت هدستش به اندازهی یک گوشی هوشمند پیشرفته خواهد بود؛ اما هنوز تاریخ عرضه و قیمت دقیق این محصول را مشخص نکرده است.
مجیک لیپ اکنون بهآرامی در حال افشاسازی جزئیات بیشتری از هدست خود است. این شرکت در ویدئوی زندهی امروز برخی از مشخصات این هدست همچون بهرهگیری آن از پردازندهی تگرا ایکس ۲ انویدیا را اعلام کرد. مجیک لیپ همچنین تجربهای واقعی از بهکارگیری هدست را در قالب نمونهای نمایشی که با عنوان داج (Dodge) شناخته میشود، نمایش داد؛ بدین صورت که کاربران باید مانع از اصابت سنگهای پرتاپشده از سوی شخصیتی مجازی به خود شوند و از کنار آنها جاخالی دهند.
علاوه بر این، نمونهی آزمایشی نحوهی تشخیص حرکات دست توسط هدست مجیک لیپ را با حرکت دادن و نگه داشتن نقاط ایجاد شخصیت مجازی از سوی کاربران نشان داد. هرچند در این نمونهی اولیه قابلیتهای بیشتر این هدست نمایش داده نشد؛ اما ظاهرا کاربران میتوانند با هدستهای مجیک لیپ به تجربیات چندنفره نیز دست پیدا کنند و تصاویر مجازی را با دیگر افراد حاضر در محیط که از هدست استفاده میکنند، به اشتراک بگذارند.
براساس اعلام مجیک لیپ، هدست وان قادر به دریافت حرکات ثابت مشخص است و میتواند نقاطی از دست را تشخیص دهد. با این حال، در نسخهی اولیهای که به نمایش درآمد، در برخی مواقع دست کاربر بهصورت منطقی باید بخشهایی از تصویر را مسدود میکرد؛ اما هدست قادر به تشخیص آن نبود و تاثیر واقعیت ترکیبی را تقلیل میداد. علاوه بر این، هیچ کس که بهصورت واقعی در حال استفاده از هدست در زمان واقعی باشد، نشان داده نشد و در نتیجه برآورد میدان دید از دوربین در حال ضبط مجیک لیپ بهراحتی امکانپذیر نیست؛ مشکلی که گریبانگیر ویدئوهای هولولنز مایکروسافت نیز است. با این حال، از آنجایی که بهسرعت در حال نزدیک شدن به تاریخ عرضه هستیم، باید در انتظار مشاهدهی ویدئوهای بیشتری در روزهای آینده باشیم.
فورد موستانگ ۱۹۶۵ جزو خودروهای نمادین تاریخ است که همواره از نظر طراحی و عملکرد، مورد قبول علاقهمندان بوده است. تنها کمبودی که امروزه در این خودروی پونی احساس میشود؛ عدم وجود فناوریهای مدرن است. به همین دلیل شرکت زیمنس، در نظر دارد، مدلی منحصربهفرد همراه با فناوری خودران از این نمونهی کلاسیک، رونمایی کند. موستانگ ۱۹۶۵ قرار است در رویداد صعود از تپهی فستیوال گوودوود بدرخشد. ترکیب فناوری خودران با مهندسی کلاسیک این خودرو با همکاری متخصصین دانشگاه کرانفیلد اتفاق میافتد.
مشخصات فنی این مدل هنوز منتشر نشده است؛ اما محققین مرکز مهندسی پیشرفته وسایل نقلیه دانشگاه کرانفیلد، قدم به قدم با زیمنس همراه بودهاند تا موستانگ ۱۹۶۵ را به سنسور و الگوریتمهای کنترلی مدرن مجهز کنند. تیم مهندسی، از فناوری ریزبینی پیشرفتهی موقعیتی استفاده کردهاند تا نقشهای سهبعدی از مسیر ۱.۸۶ کیلومتری رقابت پیشرو ایجاد کنند. به این ترتیب موستانگ، از مسیر درست منحرف نخواهد شد. از آنجا که در موستانگ خبری از فناوریهایی مثل کمک فرمان الکتریکی و تعلیق هوشمند نیست؛ هر دو طرف، تمامی اجزای موستانگ ۱۹۶۵ را مد نظر قرار دادهاند تا از کنترل دقیق آنها توسط کامپیوترهای آنبورد، اطمینان حاصل کنند.
تنها تغییر مشهود در طراحی بدنه، حضور دو سنسور نزدیک کاپوت و صندوق است. فضای داخلی هم تقریبا دست نخورده باقی مانده است و تنها تفاوت موجود، دکمهای قرمز با هدف توقف اضطراری خودرو در شرایط نامساعد رقابت است.
در حالیکه موستانگ خودران قدرتمند و چشمگیر به نظر میرسد؛ تیم توسعهی این پروژه یادآور شدهاند که این خودرو حتی در شرایط کنترل شدهی رقابتی هم ممکن است در حد انتظار و قابل پیشبینی عمل نکند. به همین جهت، دکتر جیمز برایتون، یکی از اساتید ارشد کرانفیلد به عنوان راننده کمکی و ایمنی حین شرکت در رویداد گوودوود، حضور خواهد داشت. اولین تلاش موستانگ ؛ در تاریخ ۲۱ تیر کلید میخورد و ۲ مرتبه تا پایان فستیوال سرعت گوودوود (۲۴ تیرماه) ادامه مییابد.
یورگن مایر، مدیرعامل دپارتمان زیمنس بریتانیا و ایرلند، موستانگ خودران را جلوهای از هنر گذشته و آیندهی صنعت خودرو میداند. با توجه به اینکه این خودرو در جشن ۲۵ سالگی گوودوود شرکت میکند؛ رنگبندی نقرهای به همراه عدد ۲۵ متناسب با جشنواره روی بدنهی آن به چشم میخورند.
امسال خودروی برقی روبوریس هم در این فستیوال حضور دارد تا در کنار موستانگ، اولین خودروهای خودران شرکتکننده در رویداد صعود از تپهی گوودوود باشند. مسلما، روبوکار به لطف پیشرانهی ۵۰۰ اسب بخار و تمامبرقی، سریعتر از موستانگ عمل میکند؛ اما مشاهدهی شاهکار کلاسیک فورد در مقابل این خودروی مدرن، برای تماشاگران بسیار جذاب خواهد بود.
در فوریهی سال ۱۹۸۱، روانپزشکی برتانیایی بهنام لورنا وینگ، مقالهای علمی منتشر کرد که طی آن گزارش بالینی مربوطبه اختلالات فکری و روانی اوتیستیک را بررسی میکرد؛ گزارشی که توسط یک پزشک اتریشی تازه درگذشته بهنام هانس آسپرگر ارائه شده بود . کار آسپرگر تقریبا از طرف هیچکدام از پژوهشگران انگلیسیزبان توجهی به خود جلب نکرد.
اوضاع درحال تغییر بود. وینگ معتقد بود که اختلالی که آسپرگر از آن صحبت میکند، یک سندروم خاص است که با اوتیسم تفاوت دارد. این سندروم باید بهعنوان یکی از بخشهای گروه بزرگتر دیگری از شرایط مربوطبه عدم توانایی ما در تعامل اجتماعی، ارتباط برقرار کردن و خیالپردازیدرنظر گرفته شود. وینگ که دختر خودش هم در دههی ۱۹۵۰ مشکوک به ابتلای به اوتیسم بود، از تجارب شخصی خود میدانست که چنین اختلالی درجهبندیهای مختلفی دارد و طیف وسیعی از تواناییهای ذهنی افراد را تحت تأثیر خود قرار میدهد. اما ذکر چنین مطلبی در آن زمان بسیار دشوار بود. در آن زمان، یکی از نشانههای اصلی تشخیص اوتیسم، شرایطی بود که توسط مادران یخچالی بهوجود میآمد. طبق تئوری مادران یخچالی، مادران بیعاطفه و بسیار سرد نمیتوانستند بچههای خود را بهخوبی بزرگ کنند.
آسپرگر در حال ویزیت کودکان در دورهی آلمان نازی
در حال حاضر نمیتوانیم بهطور دقیق بگوییم که چرا وینگ تصمیم گرفت تا گزارش خود را بر پایه کارهای آسپرگر بنا نهد. مقالهی آسپرگر تنها به بررسی چهار بیمار پرداخته بود. شاید اگر وینگ تنها به کار خودش اکتفا میکرد، برایش کافی بود. (لازم به ذکر است که در گذشته نیز مانند هماکنون، اسم مردان را روی شرایط وابستهبه بیماریهای روانپزشکی میگذاشتند). تلاشهای وینگ موفقیتآمیز بود: او برای سندروم جدید، نام سندروم آسپرگر را برگزید و این اصطلاح بهزودی وارد فرهنگ لغت بالینی شد. در دههی ۱۹۹۰ سندروم آسپرگر نامی انحصاری برای خود پیدا کرد و دیگر لفظ اوتیسم بهتنهایی به همه بیماریهای اینچنینی نسبت داده نمیشد.
وینگ که در سال ۲۰۱۴ درگذشت، بقیهی عمرش را بهعنوان یکی از برجستهترین پژوهشگران در زمینهی اوتیسم فعالیت کرد. اما آسپرگر بعد از سال ۱۹۴۵ و تا ۳۵ سال بعد از آن (که فوت شد) کاری در این زمینه انجام نداد؛ زمینهای که نام او روی آن گذاشته شده بود. ولی این آسپرگر بود که بهعنوان دست برتر جریان تنوع عصبی شناخته میشد و خبری از وینگ نبود.
چنین ماجرایی میتواند تغییر کند. در ماه آوریل، تاریخدانی اتریشی بهنام هرویگ چک شواهدی مبنی بر همکاری آسپرگر با اعضای رایش سوم (نازیها) در هنگام جنگ جهانی دوم منتشر کرد. چک بهطور ویژه به جریان سال ۱۹۴۲ پرداخت که در آن آسپرگر یکی از اعضای کمیسیونی بود که کنترل بیش از ۲۰۰ کودک اهل وین با اختلالات روانی را برعهده داشت. به ۳۵ مورد از کودکان، برچسب غیرقابل آموزش دیدن و غیرقابل استخدام شدن زده شد. برای همین این بچهها به کلینیک Am Spiegelgrund فرستاده شدند و درنهایت در آنجا کشته شدند.
کتاب جدید ادیث شفر تاریخدان با عنوان بچههای آسپرگر: منشأ اوتیسم در وین نازی به بررسی رازهای کشفشدهی جدید در این زمینه میپردازد. ( با اینکه چک هنوز یافتههایش در مورد مسائل تاریخی را منتشر نکرده بود به شفر اجازهی دسترسی به تحقیقاتش را داد). اما شفر اهداف بزرگتری نسبتبه برجسته کردن جنایات جنگی آسپرگر در سر داشت. او میخواست نگرش و نگاه بد به اوتیسم را عوض کند و منشآ اصلی نگرش بد به آن را،آلمان نازی معرفی کند.
شفر داستانش را از اوایل دههی ۱۹۴۰ شروع کرد. آسپرگر در این زمان روی یکی از کودکانی که بعدا از او در مقالهی سال ۱۹۴۴ خود سخن به میان آورده بود، آزمایش میکرد. البته شفر هنوز در مورد محل کار آسپرگر چیزی نگفته بود. بهترین گفتهی شفر مربوطبه آشکار کردن حقایقی از ساختههای رایش سوم بود. طبق گفتهی او، رایش سوم به هر کسی که به هر دلیلی با اهداف نازیها مخالفت میکرد یا دستاوردها و ایدئولوژی آنها را زیر سوال میبرد، برچسب بیمار میزد؛ آن هم بیماری که از اساس و بنیاد مشکل دارد. چنین کاری از نازیها با استفاده از دو اصطلاح صورت میگرفت: Volk که به اهمیت شخصیت ملی آلمان و مردمش اشاره داشت و Gemüt که لغتی بود که ظرفیت بنیادین افراد برای برقراری ارتباط قوی و عمیق با سایر مردم را نشان میداد.
تفکر اینچنینی و نگاه کردن به مردم دنیا با چنین نگرشی موجب شد تا با مخالفان خود از طریق پزشکی برخورد کنند: کوچکترین غفلت در وطنپرستی بهمعنای عدم کفایت فرد در Gemüt بود که چنین نوعی از بیکفایتی، به Volk هم ضربه میزد. هدف اصلی چنین نگرشی عبارت بود از: هر چه که سر راه مردم آلمان و نژاد برتر آنها قرار بگیرد باید از بین برود.
گزارش شفر از برنامهی کشتار سیستماتیک کودکانی که از چنین نگرشی نشئت می گرفت واقعا ترسناک بود. نازیها در تابستان سال ۱۹۳۹ به تمامی پزشکان، پرستاران و ماماها دستور دادند که وجود کودکان زیر ۳ سال با مشکل فیزیکی یا روانی را گزارش دهند. شفر توضیح داد که این بچهها وارد یکی از بخشهای ویژهی کودکان رایش ۳۷ میشوند و معمولا کشته میشوند.
توضیفات شفر درمورد تقاضای بچهها برای برگشت به خانه یا گیجی والدین آنها پس از مرگ ناگهانی آنها واقعا وایرانگر است.
چرخش شفر از توضیح مفاهیم کشندهی جامعه نازی بهسمت همدستی آسپرگر در ماشین کشتار رایش زیاد تآثیرگذار نیست، چراکه آسپرگر بهطور مستقیم در قتل بیش از ۷۰۰ کودک در برنامهی قتل آسان و بدون درد آنها، دست نداشت. او در روایت خود تنها به فرضیات و شرایط مختلف استناد میکند: شاید جامعهی تحصیلکردهای که آسپرگر در پیدایش آن نقش داشت، باعث شکلگیری کشتن بدون درد کودکان در پشت صحنهی ماجرا بود. طبق اسناد باقیمانده، آسپرگر در انتقال دهها کودک به مکان کشتار دست داشت. شفر در یکی از صفحههای کتاب خود، انتقال به کلینیک Am Spiegelgrund را، بهعنوان نسخهی مرگبار توصیف میکند. او در صفحهای دیگر مینویسد که ۷ تا از ۹ کودکی که کارکنان بخش آسپرگر به کلینیک انتقال دادند، نمردند. البته احتمال دارد که کلینیک آسپرگر هنوز برخی از آنها را برای مردن مشخص کرده باشد.
هیچ یک از موارد گفتهشده نمیتواند بهطور قطع نشان دهد که اقدامات آسپرگر در جنگ نشاندهندهی بیگناهی او بوده است یا اینکه او گناهی علیه بشریت انجام داده است؛ ولی اگر به دیدهی دیگری به موضوع نگاه کنیم، متوجه میشویم که آسپرگر میتوانست جان بسیاری از بچههای ناتوانی را که نازیها مرگ آنها را میخواستند نجات دهد و از مرگ آنها جلوگیری کند. آسپرگر با وجود تمام گفتههای بالا بهعنوان یک قهرمان در نظر گرفته میشود که هیچ همکاریای با نازیها نداشته است. از طرفی هم گفته میشود که او از فرستادن کودکانی که میتوانست جان آنها را نجات دهد چشمپوشی نکرد؛ ولی موردی قطعی وجود ندارد.
البته نگرش شفر درمورد آسپرگر در دورهی جنگ جهانی دوم و مخصوصا کارهای او در مورد اوتیسم کمی متفاوت است. آسپرگر بهمیزان زیادی به Gemüt اعتقاد داشت و شفر معتقد است که آسپرگر شرایط اوتیسم را بر اساس ارزشهای رایش تعریف میکرد. شفر ادعا میکند که امروزه بعد از گذشت نزدیک به سهربع قرن از ماجرا، آخرین توصیف آسپرگر در سال ۱۹۴۴ تأثیری پایدار داشت. حرفهای او هنوز هم بهقوت خود باقی هستند و زندگی و تصاویر از خود میلیونها نفر را شکل میدهند.
حتی با وجود مقایسه سرسری کار آسپرگر (که با مشخصههای سادیستی همراه است) با کار وینگ میتوان دریافت که این پژوهش وینگ است که به شکل گرفتن درک امروزی ما از طیف اوتیسم کمک میکند. (جالب اینکه مقالهی آسپرگر ۱۰ سال بعد از گزارش سال ۱۹۸۱ وینگ به انگلیسی ترجمه شد؛ آن هم با درخواست خود وینگ.) حتی باید بدانید که سندروم آسپرگر دیگر بهعنوان یک راه تشخیص در آمریکا شناخته نمیشود: سندروم آسپنگر در سال ۲۰۱۳ یکی از سه شرایطی بود که به تشخیص اختلال طیف اوتیسم کمک میکرد.
شفر پژوهشگر محتاط و ریزبینی است. همین احتیاط و ریزبینی او باعث شد که تصورات ما از اوتیسم تغییر کند یا بهتر است بگوییم که تصوراتمان دچار بیثباتی شود. او در صفحهی آخر کتاب خود در پایین قسمت سپاسگزاری میگوید که پسر نوجوانش در دورهی نوزادی (به گفتهی پزشکان) به اوتیسم مبتلا بوده است. او از زبان پسرش مینویسد:
اوتیسم حقیقت ندارد. اوتیسم یک اختلال یا تشخیص بیماری نیست؛ بلکه مشخصهای کلیشهای در برخی از افراد است. اوتیسم احساس تحقیر شدن به من میدهد و من میخواستم برچسبش را از خودم بکنم.
ما در دنیای امروز از شنیدن صدای پسر شفر و امثال آنها خوشحال میشویم. معمولا افرادی که برچسب اوتیسم به آنها زده میشود، از بحث درمورد شرایط آن کنار گذاشته میشوند. امیدوارم شفر به خوانندگان خودش بهاندازهی کافی اعتماد کرده و چنین مطلبی از تجارب شخصی خودش را در آغاز کتابش آورده باشد. او میتوانست چنین مطلبی را در پایان کتاب و بهعنوان نتیجه برای خوانندگان مطرح کند. مشخصا او تلاش زیادی کرده است که تصورات ما در مورد اوتیسم و منشا آن را تغییر دهد.
استرس آنقدر ناخوشایند است که حتی اسم آن هم عدهای را به وحشت میاندازد. استرس باعث آزاد شدن هورمون کورتیزول در بدن میشود. از نقشهای مثبت کورتیزول میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- افزایش سریع انرژی به منظور افزایش مقاومت بدن
- افزایش فعالیتهای حافظه
- بالا رفتن ناگهانی توان دفاعی بدن
- حس کمتر نسبت به درد
- کمک به حفظ تعادل حیاتی در بدن
ولی بعد از ترشح این هورمون، بدن برای بازگشت به حالت طبیعی احتیاج به آرامش دارد. آزاد شدن مکرر و طولانی مدت کورتیزول منجر به عوارضی مانند افزایش فشار خون، کاهش بافتهای استخوانی، تحلیل رفتن عظلات همچنین تضعیف سیستم دفاعی بدن میشود. کورتیزول متهم اصلی علت حملات قلبی است. به یقین هیچ کسی علاقهای به سکتهی قلبی ندارد. ولی بر خلاف باور عموم استرس در حد معمول به سلامت بدن کمک میکند.
اگر به کسانی که به عنوان فعال و بهرهور شناخته میشوند دقت کرده باشید، متوجه خواهید شد که آنها همواره نگرانی مشخصی از به تعویق افتادن یا به انجام نرسیدن کارها دارند. در واقع استرس محرک آنها است و به بیان سادهتر بیخیال نیستند. این افراد ناخوداگاه میدانند که محیط خود را چگونه بچینند که از سطح استرس بهینهای برخوردار باشند. فوت کوزهگری آنها همین مهار استرس در سطح مثبت و بهره بردن از مزیتهای آن است.
چگونه میتوان با استرس رشد کرد
همانطور که شاید قبلا شنیده باشید، برنامهریزی نقش مهمی در بهرهوری و به موقع انجام دادن کارها دارد. شاید نکتهی پنهان برنامهریزی، استرس تلقین شده با مشاهدهی جدول زمانی باشد. هر مسئولیتی سطح معینی از استرس را به همراه دارد. فعالیت در سطح مثبتی از استرس باید خواستهی همهی ما باشد. استرس ما را مجبور به انجام دادن وظایف میکند. خلاص شدن از استرس انگیزهی خوبی برای انجام مسئولیت است.
در گذشته تصور اشتباهی در مورد استرس وجود داشته است. گمان میشد که استرس کلاً برای سلامتی ضرر دارد. اما استرس جنبههای مثبتی نیز دارد که نباید از آنها غافل شد. در واقع شاید آن چه که به عنوان جنبهی منفی استرس تعبیر میشود پریشانی و دستپاچگی است که باعث خستگی، سردرگمی و ضعف عملکرد میشود. با راهکارهای سادهای میتوان از استرس مثبت بهره برد.
استراحت کافی استرس شدید را تسکین میدهد
با استراحت کافی قادر خواهید بود استرس منفی را از خودتان دور کنید. استرسهای طولانی مدت در محیطهای تنشزا را با آسایش محیطهای آرامبخش جایگزین کنید. برنامهی کاری شما باید شامل ۵ روز فعالیت و ۲ روز استراحت و آسایش باشد. استراحت را میتوان در مورد هدفهای بزرگتر نیز تعمیم داد. شاید برایتان جالب باشد که کارآفرینان بزرگ برای نجات کسب و کار از بحران، مدتی به مسافرت رفته و به فراغت میپردازند.
بهتر است گاهی خودتان را از هیاهوی زندگی شهری جدا کرده و به دور از وسایل ارتباطی، مدتی به دور از شهر به همراه خانواده استراحت کنید. بر مبنای مطالعات انجام شده فقط ۱۶ درصد ایدههای خلاقانه در محیطهای کاری به ذهن خطور کردهاند. بقیهی آنها حاصل تأمل در لحظات آرامش بودهاند. استرس مثبت کلید اصلی شور و شوق و بهرهوری است. ولی این استرس مفید بدون استراحت و آرامش کافی به دست نخواهد آمد.
انرژی جسم و روحتان را تنظیم کنید
بهترین راه افزایش بهرهوری، آگاهی از مراتب انرژی بدن در طول روز است. به طور سنتی در کشورهای بسیاری تعطیلی کار در هنگام ظهر امری معمول است. افراد عنوان میکنند که در این زمان سطح انرژی آنها به کمترین میزان میرسد و نیاز به استراحت دارند. در فرهنگ ایرانی نیز چرت کوتاه مدت قیلوله طرفداران بسیاری دارد.
به طور طبیعی بدن در اولین ساعات بیداری بیشترین انرژی را دارد. این انرژی کم کم تا اندکی بعد از ظهر کاهش مییابد، سپس از ساعت ۴ الی ۷ بعد از ظهر دوباره به بیشترین مقدار خود باز میگردد. با استنباط از این نتایج، بهتر است فعالیتهای پر تنش خود را به اوایل صبح موکول کنید. زیرا با انرژی حداکثری این ساعات، به خوبی از عهدهی حل و فصل مسائل برخواهید آمد.
البته هر کسی ریتم روحیه و انرژی اختصاصی خود را دارد. باید آن را بشناسید و برنامهی کاری خودتان را تا حد امکان با آن هماهنگ سازید.
شاسیبلند تانک (Tank)، جدیدترین محصول شرکت آمریکایی رضوانی موتورز است که با قابلیتهای آفرود، پیشرانهی قدرتمند و طراحی زیبا جلب توجه میکند. مهندسان رضوانی با معرفی نسخهی جدید تانک موسوم به مدل نظامی، سطح جدیدی از تواناییها محصول منحصربهفرد این شرکت را بهنمایش گذاشتند. نسخهی نظامی تانک باهدف عبور از سختترین مسیرهای خارج از جاده و مقاومت در میدانهای جنگ مسلحانه ساخته شده است. تانک با مجهز شدن به پنلهای سطح ۷ ضدگلوله در برابر بیشتر سلاحهای گرم با کالیبرهای بزرگ و گلولههای ۷.۶۲ در ۵۱ میلیمتر هم مقاومت میکند. علاوه بر این با اضافه شدن ماسکهای محافظتی و محافظت در برابر انفجارهای بمب، تانک رضوانی در میدان جنگهای شیمیایی هم دوام خواهد آورد.
تایرهای پنچررو نظامی، جعبههای کمکهای اولیه، سیستم آژیر و بلندگوهای پرقدرت برای برقراری ارتباط با خارج از خودرو، مخزن سوخت با پوشش کِولار، نورافکنهای پرقدرت برای مختل کردن بینایی، دوربینهای دید در شب حرارتی، نارنجکهای دودزا، دستگیرههای در برقی جهت جلوگیری از ورود افراد غیرمجاز، نوار طولی میخهای تیز برای پنچر کردن تایر خودروها و شیشههای B7 مقاوم از تجهیزات جدید تانک رضوانی در نسخهی نظامی هستند. فریس رضوانی، مدیرعامل ایرانی-آمریکایی شرکت رضوانی موتورز گفت:
ما با ساخت نسخهی نظامی تانک، این شاسیبلند را خواستنیتر کردهایم. پس از موفقیت مدل استاندارد تانک، تصمیم گرفتیم خودرویی با امنیت بالا و در عین حال لوکس تولید کنیم. تانک با تجهیزات کامل یک خودروی نظامی شهری پیشرفته بوده که برای مقاومت در برابر جنگها و درگیریهای شهری یا شرایط آخرالزمانی طراحی شده است.
نسخهی نظامی تانک در مقایسه با مدل استاندارد وزن بیشتری دارد که بههمین دلیل، سیستم تعلیق آن تقویت شده است. علاوه بر پیشرانهی استاندارد ۸ سیلندر V شکل ۶.۴ لیتری، امکان سفارش نوع ۶.۲ لیتری هلکت با قدرت ۷۰۷ اسب بخار نیز وجود دارد. البته این پیشرانه به تنهایی، با قیمت ۶۵ هزار دلار در دسترس است که از قیمت پایهی مدل ۲۰۱۹ دوج چلنجر SRT هلکت (با تلفظ صحیح انگلیسی داج) معادل ۵۸ هزار و ۶۵۰ دلار هم بیشتر است. پکیج آفرود تانک نظامی رضوانی شامل کیت افزایش ارتفاع تا ۱۵.۲ سانتیمتر، کمکفنرهای برند FOX و اکسلهای برند Dynatrac با قفل دیفرانسیل میشود.
نسخهی نظامی تانک رضوانی با قیمت پایهی ۲۹۵ هزار دلار عرضه میشود؛ استاندارد این شاسیبلند (نسخهی غیرنظامی) با پیشرانهی ۶ سیلندر V شکل ۳.۶ لیتری ۲۸۵ اسب بخاری، ۱۵۹ هزار دلار قیمت دارد. البته قیمت فول آپشن تانک نظامی با داشتن آپشنهایی چون رینگهای سیاه و خاکستری، رکابهای سفارشی، پیشرانهی هلکت، پکیج آفرود، ترمز سفارشی با دیسکهای ۱۶ اینچ و ۸ پیستون، کابین چرمی و دوختهای رنگی، نمایشگر ۱۱ اینچ بههمراه اپل کارپلی، سیستم صوتی حرفهای، چادر و کیت استارتر باتری به ۴۰۰ هزار دلار میرسد.
اولین مشتری تانک نظامی رضوانی، کریس براون خوانندهی جوان آمریکایی است که پیش از این، مدل سوپراسپرت بیست (Beast) این شرکت را هم خریداری کرده بود.
شرکت خودروسازی تسلا با امضای یک توافقنامه با مقامات شهر شانگهای چین قرار است عملیات احداث کارخانهی جدید خود با ظرفیت تولید سالانهی ۵۰۰ هزار دستگاه خودرو را آغاز نماید. نام رسمی این کارخانه گیگافکتوری 3 است و در منطقهی لینگانگ، از توابع منطقهی آزاد شانگهای، ساخته خواهد شد. گیگافکتوری 3 اولین کارخانهای در چین است که بهطور کامل تحت مالکیت خارجی است. همچنین، این کارخانه احتمالا بزرگترین سرمایهگذاری خارجی در منطقهی صنعتی شانگهای است و میتواند رکورد سرمایهگذاری ۵.۵ میلیارد دلاری والت دیزنی در شانگهای را بشکند.
بر اساس گزارش رسانهی صبح جنوب چین (South China Morning Post) که بر مبنای یادداشت تفاهم امضا شده توسط تسلا تهیه شده است، فعالیتهای این کارخانه شامل بخشهای تحقیق و توسعه، تولید و فروش محصولات خواهد بود. به گزارش مجلهی مالی سایجینگ چین، عملیات احداث گیگافکتوری 3 از اوایل سال آیندهی میلادی آغاز میشود.
پیش از امضای این قرارداد، ایلان ماسک در سفری به تایلند برای بررسی وضعیت دانشآموزان گرفتار شده در غار دستور داد فورا زیردریاییهای کوچکی برای تسریع کمکرسانیها ساخته شود، هرچند که با نجات دانشآموزان این زیردریاییها هرگز مورد استفاده قرار نگرفتند.
ماسک در گذشته از قوانین سفتوسخت تولید در چین انتقاد کرده بود چراکه بر اساس قانون، خودروسازان خارجی برای تولید محصولاتشان در چین، موظف به شراکت ۵۰ درصدی با شرکتهای محلی بودند. کمی بعد از انتقادهای ماسک، چین از قوانین جدید تولید خودروهای با سوخت پاک تا سال ۲۰۲۲ میلادی، خبر داد و شرکت تسلا بلافاصله برای احداث کارخانه در شانگهای اقدام کرد.
خبر ساخت این کارخانه در حالی منتشر شده است که طی چند روز گذشته تسلا قیمت محصولاتش در چین را ۲۰ درصد افزایش داده است. این افزایش قیمت ناشی از افزایش تعرفههای واردات خودرو در چین در تقابل با سیاستهای اخیر آمریکا است. با این حال، با احداث گیگافکتوری 3 و آغاز بهرهبرداری از آن، قیمت محصولات تسلا در چین بهطور چشمگیری کاهش مییابد.
.: Weblog Themes By Pichak :.