كبد از بزرگ‌ترين و حياتي‌ترين اندام‌هاي بدن به شمار مي‌رود و خون زيادي را در خود ذخيره مي‌كند. آسيب‌هاي مختلف وارد شده به آن مانند بيماري هپاتيت به مرور زمان باعث نارسايي كبد و سيروز كبدي مي‌شود، عملكرد آن را مختل مي‌كند و حتي مي تواند باعث مرگ فرد شود. اين گونه بيماران به نوعي مرگ تدريجي را تجربه خواهند كرد و اگر دير اقدام نكنند و كار از كار نگذشته باشد، در صورت پيدا شدن مورد مناسب مي‌توانند از پيوند كبد استفاده كنند كه آن هم به زمان زيادي نياز دارد و اغلب اين شانس را از دست مي‌دهند. در واقع بيماري پيشرفته كبدي راه رفتن روي لبه تيغ است.در افرادي كه دچار سيروز كبدي مي‌شوند (مراحل آخر بيماري) كبد آنقدر متراكم از بافت‌هاي زخمي و آسيب ديده مي‌شود كه سلول‌هاي سالم را از بين برده و در عملكرد طبيعي كبد كه تصفيه سموم خون است، اختلال ايجاد مي‌كند. تنها راه در اين شرايط پيوند كبد است. در حال حاضر هر ساله براي هر صد هزار بيماري كه در ليست انتظار پيوند هستند، تنها حدود 6 هزار مورد پيوندي وجود دارد كه در اين ميان احتمال پيدا كردن كبد پيوندي بسيار پايين است.به اين مورد، سن بالا و ابتلا به ساير بيماري‌ها را هم اضافه كنيد كه شانس پيوند را تقريبا به صفر مي‌رساند. اما مطالعاتي كه بتازگي در دانشگاه پيتزبرگ صورت گرفته حاكي از اميدهايي براي مبتلايان به بيماري‌هاي كبدي خواهد بود.

تحولي نوين در دنيايي اسرارآميز

محققان سلول‌هاي بنيادي دانشگاه پيتزبرگ به روشي دست يافته‌اند كه از آن طريق هر يك از  500 غده لنفاوي بدن كه اندام‌هايي كوچك و تخم‌مرغي شكل بوده و از طريق سلول‌هاي ايمني بدن براي مقابله با عوامل بيماري‌زاي مهاجم فعاليت مي‌كنند، به عنوان يك گرمخانه بتوانند كبدي سالم و كامل توليد كنند.زمان توليد كبد جديد تقريبا به اندازه زمان گرفتن سلول‌هاي كبدي از دهنده‌هاي سالم و قرار دادن آنها در داخل غدد لنفاوي بيماران كبدي است. ايده اين طرح سال 2007، زماني داده شد كه محققان سعي داشتند با اجراي تدابيري بر مشكل بزرگي كه سر راه احياي كبد در بيماران كبدي وجود داشت، غلبه كنند.در طول اين تحقيقات بود كه نتايج برخي مطالعات به دست آمده نشان داد سلول‌هاي كبدي قابل انتقال قادرند در برخي نقاط غير معمول بدن مانند قسمت زيرين كپسول كليوي و لايه ليفي محافظ كليه در برابر آسيب‌ها، به زندگي خود ادامه دهند. محققان دريافتند اگر به جاي تسليم شدن در برابر بيماري بتوانند سلول‌هاي كبدي را جدا از عضو بيمار كشت دهند، اين سلول‌ها قادر به بقا و تكثير و در نتيجه توليد كبد جديد خواهند بود. همين مساله باعث شد محققان رشد سلول‌هاي كبدي را خارج از عضو مرده مورد آزمايش قرار دهند. آنها هم از موش‌هايي كه در مراحل پاياني مشكل كبدي قرار داشتند استفاده كردند و كشت سلول‌هاي كبدي يا سلول‌هاي هپاتيتي را از موش ديگر به كپسول‌هاي كليوي زير پوست و در داخل طحال انجام دادند. اكثر موش‌هايي كه به دليل نارسايي كبد مراحل پاياني بيماري را سپري مي‌كردند، بعد از گذشت 8 هفته جان خود را از دست دادند. ولي اين وضعيت با تزريق سلول‌هاي گرفته شده به داخل شكم تغيير كرد. موش‌هاي بيمار وزن گرفتند و انرژي از دست رفته خود را به دست آورده و طي چند هفته سلامت خود را پيدا كردند.با مشاهده موش‌هايي كه به دنبال اجراي اين روش ماه‌ها زنده ماندند، محققان تصميم گرفتند اين بار همين آزمايش را با نشانگرهاي فلوئورسنت انجام دهند تا بتوانند مسير سلول‌هاي كبدي را دنبال كنند و دليل اين موفقيت را بيابند. در كمال تعجب، مسير انتهايي اين سلول‌ها به غدد لنفاوي رسيد كه در آنجا با ايجاد غدد بزرگ، به توده‌اي منتهي مي‌شد كه باعث بقاي موجود زنده مي‌شود. در بسياري از موارد، غدد لنفاوي عوامل واكنشي زيستي مطلوبي براي رشد كبد تازه محسوب مي‌شود. آنها قابليت عجيبي براي گسترش خود داشته و بخوبي با كل اندام منطبق مي‌شوند. اين غدد دسترسي خوبي به جريان خون داشته و سلول‌هاي جديد را با مواد مغذي چون هورمون‌ها پرورش داده و عوامل مورد نياز براي رشد را مشخص مي‌كنند. همچنين به دليل وجود تعداد زياد غدد لنفاوي در بدن، برخي از آنها وظايف اصلي خود را فداي رشد كبد مي‌كنند. محققان دليل موفقيت‌آميز بودن تزريق‌هاي صورت گرفته را فضاي زياد شكمي براي جابه‌جايي سلول‌هاي تزريقي ذكر كرده‌اند.آزمايش‌هاي متوالي نشان داد با تزريق مستقيم سلول‌هاي هپاتيتي به داخل غدد لنفاوي، سلول‌هاي گرفته شده پروتئين‌هايي را شناسايي مي‌كنند كه در حال نابود شدن از كبد به داخل جريان خون ترشح مي‌شود. بين كبد تازه توليد شده و كبد بيمار ارتباط وجود دارد و برخي عملكردها را به طور مشترك انجام مي‌دهند.محققان با به كارگيري از اين روش موفق به رشد 20 تا 40 كبد جديد شدند كه رفته‌رفته اين ضعف را با از بين رفتن تدريجي كبد مركزي بر مي‌دارد. همه كبدهاي كوچك تا 70 درصد اندازه يك كبد معمولي را تشكيل مي‌دهند. محققان تاكنون هيچ واكنش غيرعادي در آزمايش‌هايي كه روي موش‌ها انجام داده‌اند، مشاهده نكرده‌اند. عدم پذيرش عضو مشكلي ايجاد نمي‌كند، زيرا موجودات مورد آزمايش از لحاظ ژنتيكي طوري طراحي شده‌اند كه بتوانند از DNA مشابهي استفاده كرده و خطر حمله سيستم ايمني را به سلول‌هاي هپاتيت بيگانه از بين ببرند. اما محققان براي جلوگيري از عدم پذيرش عضو از داروهاي خنثي كننده سيستم ايمني استفاده مي‌كنند.برنامه آينده آنها به كارگيري شيوه نويني موسوم به سلول‌هاي بنيادي قوي القايي است كه محققان در آن سلول‌هاي بالغ را دوباره برنامه‌ريزي مي‌كنند تا عملكردي همانند سلول‌هاي بنيادي جنيني داشته باشند. بنابراين قابليت انتقال به هر نوع سلولي را پيدا مي‌كنند. سپس پزشكان مي‌توانند از اين طريق خون و سلول‌هاي پوستي بيمار را جمع‌آوري و آنها را به سلول‌هاي كبدي سالم تبديل كرده و در نتيجه فرد بيمار خود مي‌تواند دهنده خود باشد.حتي در صورت تحت كنترل بودن عدم پذيرش عضو، بيماراني كه در مراحل پاياني بيماري كبدي بشدت دچار مشكل هستند، تسليم عمل جراحي مي‌شوند. با توجه به اين مساله، چون اين روش مستلزم انجام جراحي غيرتهاجمي‌تري است، محققان سلول‌هاي هپاتيتي را به غدد لنفاوي بخش‌هاي جانبي بدن موش‌ها، زير زانو يا دست‌ها تزريق مي‌كنند. رشد كبد در ناحيه پشت زانوها اصلا خوشايند نيست و در انسان‌ها ممكن است باعث ايجاد توده‌اي سنگين بيش از 500 گرم در نقطه‌اي نامناسب از بدن شود. ولي رشد كبد در نواحي جانبي بدن به بيمار كبدي اين امكان را مي‌دهد كه مدت زمان بيشتري زنده بماند و در اين مدت توان كافي را براي عمل پيوند در موقعيتي بهتر به دست آورد.

چشم‌اندازي به آينده

محققان در طرح‌هاي آينده قصد دارند تمام اين آزمايش‌ها را بار ديگر روي خوك‌ها انجام دهند و بسيار اميدوارند سال آينده بتوانند اين پيوند را با موفقيت روي انسان‌ها به انجام برسانند. ولي اين روش كشت اندام جديد در بدن خود بيمار، منحصر به كبد نمي شود. در حال حاضر محققان درباره راكتورهاي زيستي بحث مي‌كنند كه قابليت رشد بافت‌هاي متعددي را در داخل بدن داشته باشند. اين روش براي هر اندامي كه قابليت توليد سلول‌ها را داشته باشد، قابل اجراست. سلول‌هاي غده تيموس و پانكراس گزينه‌هاي بعدي براي تحقيقات آينده به شمار مي‌روند. در اين ميان برخي محققان نكاتي را درباره كشت كبد در غدد لنفاوي اشاره مي‌كنند. سلول‌هاي كبدي، صدها عملكرد متفاوت انجام مي‌دهند ولي در حال حاضر تنها چند عملكرد آن در موش‌ها مورد آزمايش قرار گرفته و احتمال اين كه سلول‌هاي پيوندي بتوانند تمام عملكردهاي يك كبد واقعي را انجام دهند خيلي كم است. بنابراين آن گونه كه از شواهد بر مي‌آيد، اين تحقيقات به بررسي‌ها و مطالعات گسترده‌تري براي اجرا شدن روي بشر احتياج دارد و تمام جوانب آن بايد مورد مطالعه قرار گيرد.تا تحقق تمام آرزوها و اميدهاي بشر امروز، راه زيادي در پيش است كه نيازمند تلاش مداوم محققان در اين راه است.

بازسازي اندام‌ها در مسير پيشرفت

بازسازي دوباره اندام‌ها تنها منحصر به كبد نمي‌شود و مي توان آن را روي ساير اندام‌ها نيز اجرا كرد، ولي دانش پزشكي در اين راه كودك نوپايي است كه براي راه افتادن به زمان زيادي نياز دارد. محققان در تلاش هستند بتوانند با دانشي كه به دست آورده‌اند تمام اندام‌ها و اعضاي بدن را دوباره توليد كنند. از ميان اين اندام‌ها مي‌توان به مثانه، ناي، قلب، ماهيچه‌ها و انگشتان اشاره كرد كه قابليت رشد مجدد را دارند و محققان روي آنها كار كرده‌اند. مثانه جزو نخستين اندام‌هايي بود كه حدود 6 سال پيش در محيط آزمايشگاهي براي پيوند به انسان ساخته شد. سلول‌هاي مثانه بيمار در محفظه‌اي به شكل مثانه كشت داده شد و با حفظ عملكردهاي آن، به اندام اصلي آسيب‌ديده اضافه شد. در سال 2010 محققان تعدادي مثانه را با استفاده از تراش‌هاي برداشته شده از سلول‌هاي بنيادي مغز استخوان ميمون‌ها رشد دادند. سال گذشته پزشكان سوئدي نخستين ناي مصنوعي رشد يافته از سلول‌هاي بنيادي بيمار را پيوند زدند. در سال 2005 قسمتي از انگشت مردي به صورت كاملا اتفاقي قطع شد. او به توصيه برادرش كه يك جراح بود، از پودري روي انگشت قطع شده استفاده كرد كه حاوي مقداري از مواد مثانه خوك بود. به گفته وي اين پودر داراي پروتئين‌هاي مقوي است كه به رشد مجدد بافت كمك مي كند. با استفاده از اين پودر روي انگشت بريده شده، پس از چهار هفته انگشت دوباره شروع به رشد كرد. محققان طراح بافت بدن، از اين فناوري در رشد دوباره ماهيچه‌هاي آسيب‌ديده دست‌ها و پاها استفاده مي‌كنند.طبق شواهد به دست آمده ماهي‌ها و دوزيستان قادر به ترميم بافت و توليد دوباره سلول‌هاي قلبي براي ترميم آسيب وارده به عضو هستند ولي پستانداران از اين موهبت بي‌بهره‌اند. بتازگي محققان دانشگاه واشنگتن سعي مي‌‌كنند با استفاده از سلول‌هاي بنيادي رشد سلول‌هاي قلبي را كه پس از تولد در پستانداران متوقف مي‌شود، دوباره فعال نمايند. اما به كمك اين فناوري تاكنون توانسته‌اند اثر زخم‌ها را در پستانداران كاهش داده و نيز عملكرد قلبي را به دنبال حملات قلبي در موش‌ها بهبود بخشند.





تاريخ : جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |