برنامهی کورزویل و ۲۰۴۵ هر دو پیشبینی کردهاند که وضعیت تکینگی یا سینگولاریتی ماشین و انسان تا سال ۲۰۴۵ حاصل میشود، اما روشهای دستیابی به چنین هدفی و پیامدهای اجرای آن چه هستند؟
انتقال ۲۰۴۵ و چهار مسیر به سمت جاودانگی
چشمهی آب حیات هرودوت، سنگ فلاسفهی رولینگ، سرزمین ناکجای بری و سیبل کومایی اثر وید. در ابتدا ایدهی جاودانگی ریشه در خودآگاهی خلاق بشر داشت و حال جوانی ابدی به لطف پیشرفت فناوری، در حال خارج شدن از حوزهی اسطوره و وارد شدن به واقعیت است.
مقالهی مرتبط:
هدف «انتقال ۲۰۴۵» که توسط میلیاردر روسی دیمیتری ایتسکف در ۲۰۱۱ پایهریزی شد، جاودانه ساختن انسانها از طریق انتقال شخصیتها به یک حامل مافوق بدن انسان است. ایدئولوژی انتقال، «ساختن فناوریهایی است که انتقال شخصیت فرد به یک حامل غیر بیولوژیکی پیشرفتهتر را امکانپذیر میکنند و زندگی را به نقطهی جاودانگی نزدیکتر میسازند.»
چهار شاخصهی اصلی برای جاودانگی انسان وجود دارد که همکاریهای مختلفی برای آن صورت گرفته است. هر مرحله بازتابی از یک مرحلهی زمانی در پروژه است؛ بهطوری که هر مرحله یک درجهی بالاتر از جداشدگی از جسم را ارائه میکند.
هدف آواتار A ارائهی یک ربات انسانی ریموت برای کنترل مغز انسان با استفاده از یک واسطهی کامپیوتری مغز (BCI) است. با اینکه این مسئله به نظر عجیب میرسد، باید به خاطر داشته باشیم که کنترل رباتها با استفاده از مغز (یکی از ابعاد اولیهی پروژه) تقریبا یک دهه پیش امکانپذیر شد. این فناوری با پیشرفتهای اخیر در حوزهی اندامهای مصنوعی تسریع شد و نشان میدهد که سیستم عصبی انسان میتواند با پیشرفتهای اعضای بدن انسان ارتباط برقرار کند.
آواتار B، بهجای کنترل از راه دور بدن انسان، به دنبال کاشت مغز در خود بدن است. فرآیند مورد نظر «خاموش کردن» مغز، جابهجایی (تناسخ) و سپس پیوند آن است. از آنجا که مغز از نظر تئوری در یک بدن ربات یک قرار گرفته است، این مرحله باعث ایجاد هشیاری در بدن انسان میشود که قابل تغییر، قابل الحاق و قابل بهروزرسانی است.
آواتار C، مرحلهی بعدی تجسم، یک بدن رباتیک کاملا فرضی را در نظر میگیرد که مغز میتواند در آن بارگذاری شود. این مرحله نیازمند راهحلهای سختافزار و نرمافزاری است که امکان بارگذاری هشیاری و وارد کردن آن در یک بدنهی کاملا رباتیک، یا تعداد زیادی از بدنها را فراهم کند. از آنجا که مغز کامپیوتری میشود (بهجای اینکه بهعنوان یک مادهی گوشتی به کنترل یک ماشین بپردازد)، به مغز امکان سفارشیسازی میدهد و ربات باادراک بهعنوان یک کل میتواند از شرایطی که بدن قادر به بقا در آن نیست، نجات پیدا کند.
پروژهی ۲۰۴۵ اطلاعات کمی در رابطه با آواتار D میدهد؛ اما بدنهی ایدهی ساخت یک «هولوگرام آواتار مانند» یا یک«ذهن مستقل از ماده» است.
مزایا و معایب جوانی ابدی
تبدیل شدن این فناوری به واقعیت خود یک سؤال قابل بحث است: در نهایت همه چیز شاید تا سال ۲۰۴۵ طبق پیشبینی کورزویل پیش برود. سؤال مهمتر اینجا مطرح میشود: باید یا نباید؟ احتمال جاودانگی آثار عمیقی بر فرد و همینطور جامعه خواهد داشت.
دو جنبهی مثبت و منفی در رابطه با ایدهی جوانی ابدی وجود دارد. جاودانگی میتواند به این معنی باشد که دیگر ترسی از مرگ نخواهیم داشت. میتوانیم کارهای بیشتری در طول عمر خود انجام دهیم و نوابغ جهان میتوانند تا مدتهای طولانی به توسعهی افکار خود بپردازند. بااینحال، احتمال سوءاستفاده از منابع، مشکلات روانشناختی جدی مرتبط با سن زیاد و استرس مربوط به ساختارهای اجتماعی از جمله ازدواج و سرپرستی خانواده وجود خواهد داشت.
این مشکل داستان سیبل کومایی از وید را به خاطر میآورد: او بهجای جوانی ابدی خواستار زندگی ابدی شد. بنابراین آپولون اجازه داد سیبل زنده بماند؛ ولی روند تحلیل جسم او ادامه پیدا کرد تا در نهایت به یک صدای داخل شیشه تبدیل شد. بر اساس پیام این داستان، باید مرتب به این نکته توجه کنیم که هدف ما از دستیابی به زندگی ابدی چیست: آیا این سفر به سمت یک دستاورد مثبت و ملموس است یا فقط به خاطر ترس از مرگ آن را آرزو میکنیم. حتی اگر هدفمان مورد دوم باشد، ممکن است با خطر تبدیل شدن به یک صدای درون شیشه یا صرفا بدلی از زندگی روبهرو شویم.
.: Weblog Themes By Pichak :.